آیات اخلاقی قرآن کریم

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیات اخلاقی قرآن کریم




1. توكل: «وَ مَنْ یَتَوَكَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُــوَ حَسْــبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْــرِهِ قَدْ جَــعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَــیْ‏ءٍ قَـــدْراً » (طلاق / 3)
وهر كس بر خـــدا توكــــل كند، كفایت امـــرش رامی‌كند، خـــداوند فـرمان خود را به انجام مـی‌رسـاند، و خـــدا بـرای هرچیــــزی اندازه‌ای قــــرار داده است.

2. تقوا: « مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ » (طلاق / 2و3) هر كس تقوای الهی پیشه كند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌كند واو از جایی كه گمان ندارد، روزی می‌دهد.

3. شكر نعمت، كفر نعمت: « لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ » (ابراهیم / 7) اگر شكرگزاری كنید، (نعمت خود را)بر شما خواهم افزود، و اگرناسپاسی كنید، مجازاتم شدید است.

4. صبر: « وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ» (انفال / 46) وصبر و استقامت كنید كه خداوند با استقامت كنندگان است.

5. توبه: « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحاً عَسی رَبُّكُمْ أَنْ یُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَیِّئاتِكُمْ وَ یُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ » (تحریم / ای كسانی كه ایمان آورده‌اید، بسوی خدا توبه كنید، توبه‌ای خالص، امید است(با این كار)پروردگارتان گناهانتان را ببخشدو شما را در باغهایی از بهشت كه نهرها از زیر درختانش جاری است، وارد كند.

6. اخلاص: « فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ » (غافر / 14) (تنها)خدا را بخوانید و دین خود را برای او خالص كنید، هر چند كافران ناخشنود باشند.

7. رضا: « رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ » (توبه / 72) و خشنودی خدا بزرگتر است.

8. احترام به پدر و مادر: « لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً » (بقره / 83) جز خدا را نپرستید وبه پدر و مادر خود احسان كنید.

9. خوش گفتاری: «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً » (بقره / 83) وبا مردم (به زبان) خوش سخن بگویید.

10. امانت: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی أَهْلِها » (نساء / 58) خداوند به شما فرمان می‌دهد كه امانتها را به صاحبانش بدهید.

11. عدل: « إِذا حَكَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ » (نساء / 58) هنگامی كه میان مردم داوری می‌كنید، به عدالت داوری كنید.

12. امر به معروف و نهی از منكر: « وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ » (ال عمران / 104) باید از میان شما، جمعی دعوت به نیكی ، و امر به معروف و نهی از منكر كنند و آنها همان رستگارانند.

13. نقض عهد، قطع رحم، فساد: « وَ الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَهُ » (رعد / 25) آنها كه عهد الهی را پس از محكم كردن می‌شكنند، و پیوندهایی را كه خدا دستور به برقراری آن داده قطع می‌كنند، و در روی زمین فساد می‌كنند، لعنت برای آنهاست.

14. پیروی از احسن: «الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ » (زمر / 18) همان كسانی كه سخنان را می‌شنوند و از نیكوترین آنها پیروی می‌كنند، آنان كسانی هستند كه خدا هدایتشان كرده، و آنها خردمندانند.

15. صدق و راستگویی: « اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ » (توبه / 119) از خدا بترسید و با راستگویان باشید.

16. قرض‌الحسنه: « مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِیرَهً وَ اللَّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْصُطُ » (بقره / 245) كیست كه به خدا قرض‌الحسنه دهد، تا خدا بر آن چند برابر بیفزاید؟خدا تنگدستی دهد و توانگری بخشد.

17. قولنامه: « إِذا تَدایَنْتُمْ بِدَیْنٍ إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی فَاكْتُبُوهُ » (بقره / 282) چون وامی تا مدتی معین به یكدیگر می‌دهید، آن را بنویسید.

18. تمسخرو استهزاء: « الَّذِینَ یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِی الصَّدَقاتِ وَ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ إِلاَّ جُهْدَهُمْ فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ » (توبه / 79) آنهایی كه از مؤمنان اطاعت كار، در صداقتشان عیب جویی می‌كنند، و كسانی را كه (برای انفاق در راه خدا)جز به مقدار (ناچیز)توانایی خود دسترسی ندارند، مسخره می‌نمایند، خدا آنها را مسخره می‌كند و برای آنها عذاب دردناكی است.

19. القاب زشت: « وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ » (حجرات / 11) و با القاب زشت و ناپسند یكدیگررا یاد نكنید.

20. دروغ: « وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَی اللَّهِ الْكَذِبَ» (نحل / 116) به خاطر دروغی كه بر زبانتان جاری می‌شود نگویید این حلال است و آن حرام، تا بر خدا افترا ببندید.

21. بخل: « وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَهِ » (ال عمران / 180) كسانی كه بخل می‌ورزند، و آنچه را خدا از فضل خویش به آنان داده انفاق نمی‌كنند، گمان نكنند این كار به سود آنها است، بلكه برای آنها شر است بزودی در روز قیامت، آنچه را نسبت به آن بخل ورزیدند، همانند طوقی به گردنشان می‌افكنند.

22. غیبت: «وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ یَأْكُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ » (حجرات / 12) وهیچ یك از شما دیگری را غیبت نكند، آیا كسی از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد؟(به یقین)همه شما از این امر كراهت دارید.

23. گمان بد: « اجْتَنِبُوا كَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ » (حجرات / 12) از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا كه بعضی از گمانها گناه است.

24. تجسس: «وَ لا تَجَسَّسُوا » (حجرات / 12) و هرگز(در كار دیگران)تجسس نكنید.

25. حسد: «أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلی ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ » (نساء / 54) با اینكه نسبت به مردم و بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد می‌ورزند؟

26. ظلم: « وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ » (شعراء / 227) آنها كه ستم كردند به زودی می‌دانند كه بازگشتشان به كجاست.

27. شایع كردن زشتیها (تشیع فاحشه): «إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَهُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْ‏آخِرَهِ » (نور / 19) كسانی كه دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناكی برای آنان در دنیا و آخرت است.

28. سخن چینی: « هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِیمٍ » (قلم / 11) كسی كه بسیار عیبجوست و به سخن چینی آمدو شد می‌كند، (پیروی مكن).

29. عیب جویی: « وَیْلٌ لِكُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ » (همزه / 1) وای بر هر بدگوی عیبجویی.
منبع : سایت اندیشه قم

hamed-dj;14884 نوشت:


1. توكل: «وَ مَنْ یَتَوَكَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُــوَ حَسْــبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْــرِهِ قَدْ جَــعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَــیْ‏ءٍ قَـــدْراً » (طلاق / 3)
وهر كس بر خـــدا توكــــل كند، كفایت امـــرش رامی‌كند، خـــداوند فـرمان خود را به انجام مـی‌رسـاند، و خـــدا بـرای هرچیــــزی اندازه‌ای قــــرار داده است.

توكل بر خدا، بر آن منبع فنا ناپذير قدرت و توانايى، سبب افزايش مقاومت انسان در برابر مشكلات و حوادث سخت زندگى است، به همين دليل به هنگامى كه مسلمانان در ميدان" احد" ضربه سختى خوردند، و دشمنان پس از ترك اين ميدان بار ديگر از نيمه راه بازگشتند تا ضربه نهايى را به مسلمين بزنند، و اين خبر به گوش مؤمنان رسيد، قرآن مى‏ گويد افراد با ايمان نه تنها در اين لحظه بسيار خطرناك كه قسمت عمده نيروى فعال خود را از دست داده بودند، وحشت نكردند بلكه با تكيه بر توكل و استمداد از نيروى ايمان بر پايدارى آنها افزوده شد و دشمن فاتح با شنيدن خبر اين آمادگى به سرعت عقب نشينى كرد (آل عمران آيه 173).
نمونه اين پايدارى در سايه توكل در آيات متعددى به چشم مى‏ خورد، از جمله در آيه 122 آل عمران قرآن مى‏ گويد:"توكل بر خدا جلو سستى دو طايفه از جنگجويان را در ميدان جهاد گرفت"
و در آيه 12 سوره ابراهيم" توكل ملازم با صبر و استقامت در برابر جملات و صدمات دشمن ذكر شده است".
و در آيه 159 آل عمران" براى انجام كارهاى مهم، نخست دستور به مشورت و سپس تصميم راسخ، و بعد توكل بر خدا داده شده است".
حتى قرآن مى‏ گويد: در برابر وسوسه‏ هاى شيطانى "تنها كسانى مى‏ توانند مقاومت كنند و از تحت نفوذ او در آيند كه داراى ايمان و توكل باشند" (نحل 99).
از مجموع اين آيات استفاده مى‏ شود كه منظور از توكل اين است كه در برابر عظمت مشكلات، انسان احساس حقارت و ضعف نكند، بلكه با اتكاى بر قدرت بى‏ پايان خداوند، خود را پيروز و فاتح بداند، و به اين ترتيب توكل اميد آفرين نيرو بخش و تقويت كننده، و سبب فزونى پايدارى و مقاومت است.
اگر مفهوم توكل به گوشه‏ اى خزيدن و دست روى دست گذاشتن بود معنى نداشت كه درباره مجاهدان و مانند آنها پياده شود.
و اگر كسانى چنين مى‏ پندارند كه توجه به عالم اسباب و عوامل طبيعى با روح توكل ناسازگار است، سخت در اشتباهند، زيرا جدا كردن اثرات عوامل طبيعى از اراده خدا يك نوع شرك محسوب مى‏شود، مگر نه اين است كه عوامل طبيعى نيز هر چه دارند از او دارند و همه به اراده و فرمان او است، آرى اگر عوامل را دستگاهى مستقل در برابر اراده او بدانيم اينجا است كه با روح توكل سازگار نخواهد بود

تفسير نمونه، ج‏10، ص: 296 و 297

کارهای خوب:
وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ ذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا(83بقره)
و نيكى كنيد در باره پدر و مادر و خويشان و يتيمان و فقيران و بزبان خوش با مردم تكلم كنيد
مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثيرَةً وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُون‏(245بقره)
كيست كه خدا را وامى نيكو دهد و خدا وام او را به دو برابرهاى بسيار افزون كند خدا است كه تنگى مى‏آورد و فراوانى نعمت مى‏دهد و به سوى او بازگشت مى‏يابيد
آزمایش خوب :
وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنينَ مِنْهُ بَلاءً حَسَنا(18اعراف)
و براى اينكه از ناحيه خود مؤمنان را بيازمايد آزمايشى نيكو
پاداش خوب :
الَّذينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً (2کهف)
و مؤمنان را كه كارهاى شايسته كنند نويد دهد كه پاداشى نيك دارند

موضوع قفل شده است