كلید سعادت در قرآن

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
كلید سعادت در قرآن




وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِیمًا

بعد از اصل توحید به یكى از اساسى ترین تعلیمات انسانى انبیا ضمن تاكید مجدد بر توحید اشاره كرده و مى گوید: «پروردگارت فرمان داده كه تنها او را بپرستید و نسبت به پدر مادر نیكى كنید.»
قرار دادن توحید یعنى اساسى ترین اصل اسلامى در كنار نیكى به پدر و مادر تاكید دیگرى است بر اهمیت این دستور اسلامى.
مطلق بودن «احسان» كه هرگونه نیكى را در برمى گیرد و همچنین «والدین» كه مسلمان و كافر را شامل مى شود، سومین و چهارمین تاكید در این جمله است.
در ادامه آیه مى فرماید: «هر گاه یكى از آن دو، یا هر دو آنها نزد تو به سن پیرى و شكستگى برسند، از هرگونه محبت در مورد آنها دریغ مدار و كمترین اهانتى به آنان مكن، حتى سبك ترین تعبیر نامودبانه یعنى «اف» به آنها مگو». اما یبلغن عندك الكبر احدهما او كلا هما فلا تقل لهما اف «و بر سر آنها فریاد مزن» (و لا تنهرهما)
بلكه «با گفتار سنجیده و لطیف و بزرگوارانه با آنها سخن بگو» (و قل لهما قولا كریما) و نهایت فروتنى را در برابر آنها بنما «و بالهاى تواضع خود را در برابرشان از محبت و لطف فرود آر» (واخفض لهما جناح الذل من الرحمة).
«و بگو بار پروردگارا! آنها را مشمول رحمت خویش قرار ده همانگونه كه در كودكى مرا تربیت كرده اند» (و قل رب ارحمهما كما ربیانى صغیرا»

دقت فوق العاده در احترام به پدر و مادر

در حقیقت در دو آیه اى كه گذشت، قسمتى از ریزه كارى هاى برخورد مودبانه و فوق العاده احترام آمیز فرزندان را نسبت به پدران و مادران بازگو مى كند:
1- از یكسو انگشت روى حالات پیرى آنها كه در آن موقع از همیشه نیازمندتر به حمایت و احترامند گذارده و مى گوید: كمترین سخن اهانت آمیز را به آنها مگو!
2- از سوى دیگر قرآن مى گوید: در این هنگام به آنها اُف مگو، یعنى اظهار ناراحتى و ابراز تنفر مكن و باز اضافه مى كند با صداى بلند و اهانت آمیز و داد و فریاد با آنها سخن مگو، و باز تاكید مى كند كه با قول كریم و گفتار بزرگوارانه با آنها سخن بگو كه همه آنها نهایت ادب در سخن را مى رساند كه زبان كلید قلب است.
3- از سوى دیگر دستور به تواضع و فروتنى مى دهد، تواضعى كه نشان دهنده محبت و علاقه باشد و نه چیز دیگر.
4- سرانجام مى گوید: حتى موقعى كه رو به سوى درگاه خدا مى آورى پدر و مادر را فراموش مكن و تقاضاى رحمت پروردگار براى آنها بنما.
بعد از اصل توحید به یكى از اساسى ترین تعلیمات انسانى انبیا ضمن تاكید مجدد بر توحید اشاره كرده و مى گوید: «پروردگارت فرمان داده كه تنها او را بپرستید و نسبت به پدر مادر نیكى كنید.

احترام پدر و مادر در منطق اسلام

گرچه عواطف انسانى و مساله حق شناسى به تنهایى براى رعایت احترام در برابر والدین كافى است، ولى از آنجا كه اسلام حتى در مسایلى كه هم عقل در آن استقلال كامل دارد و هم عاطفه آن را به وضوح درمى یابد، سكوت روا نمى دارد، بلكه به عنوان تاكید در این گونه موارد هم دستورات لازم را صادر مى كند در مورد احترام والدین آنقدر تاكید كرده است كه در كمتر مساله اى دیده مى شود.
به عنوان نمونه به چند قسمت اشاره مى كنیم:
الف - در چهار سوره از قرآن مجید نیكى به والدین بلافاصله بعد از مساله توحید قرار گرفته این همردیف بودن دو مساله بیانگر این است كه اسلام تا چه حد براى پدر و مادر احترام قائل است.
در سوره بقره آیه 83مى خوانیم: لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً .
و در سوره نساء آیه 36 می خوانیم: وَاعْبُدُواْ اللّهَ وَلاَ تُشْرِكُواْ بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا .
و در سوره انعام آیه 151مى فرماید: أَلاَّ تُشْرِكُواْ بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا .
و در آیات مورد بحث نیز این دو را قرین با هم دیدیم.

ب- اهمیت این موضوع تا آن پایه است كه هم قرآن و هم روایات صریحا توصیه مى كنند كه حتى اگر پدر و مادر كافر باشند رعایت احترام شان لازم است. در سوره لقمان آیه ?? مى خوانیم: و ان جاهداك على ان تشرك بى ما لیس لك به علم فلا تطعهما و صاحبهما فى الدینا معروفا: «اگر آنها به تو اصرار كنند كه مشرك شوى اطاعت شان مكن، ولى در زندگى دنیا به نیكى با آنها معاشرت نما.»

ج - شكرگزارى در برابر پدر و مادر در قرآن مجید در ردیف شكرگزارى در برابر نعمت هاى خدا قرار داده شده چنانكه مى خوانیم: ان اشكرلى ولوالدیك با این كه نعمت خدا بیش از آن اندازه است كه قابل احصاء و شماره باشد، و این دلیل بر عمق و وسعت حقوق پدران و مادران مى باشد.

د - با این كه جهاد یكى از مهم ترین برنامه هاى اسلامى است، مادام كه جنبه وجوب عینى پیدا نكند یعنى داوطلب به قدر كافى باشد، بودن در خدمت پدر و مادر از آن مهم تر است و اگر موجب ناراحتى آنها شود، جایز نیست.
در حدیثى از امام صادق (ع) مى خوانیم كه مردى نزد پیامبر (ص) آمد و عرض كرد من جوان بانشاط و ورزیده اى هستم و جهاد را دوست دارم ولى مادرى دارم كه از این موضوع ناراحت مى شود، پیامبر (ص) فرمود: «برگرد و با مادر خویش باش، قسم به آن خدایى كه مرا به حق مبعوث ساخته است یك شب مادر با تو مانوس گردد از یك سال جهاد در راه خدا بهتر است.»
ولى البته هنگامى كه جهاد، جنبه وجوب عینى پیدا كند و كشور اسلامى در خطر قرار گیرد و حضور همگان لازم شود، هیچ عذرى پذیرفته نیست، حتى نارضایى پدر و مادر.

هـ - سید قطب در تفسیر فى ظلال حدیثى به این مضمون از پیامبر (ص) نقل مى كند كه مردى مشغول طواف بود و مادرش را بر دوش گرفته طواف مى داد، پیامبر (ص) را در همان حال مشاهده كرد عرض كرد آیا حق مادرم را با این كار انجام دادم، فرمود: «نه حتى جبران یكى از ناله هاى او را (به هنگام وضع حمل) نمى كند.»
سخن خود را در این زمینه با حدیثى از امام كاظم (ع) پایان مى دهیم:
امام (ع) مى گوید: كسى نزد پیامبر (ص) آمد و از حق پدر و فرزند سوال كرد فرمود: «باید او را با نام صدا نزند (بلكه بگوید پدرم!) و جلوتر از او راه نرود، و قبل از او ننشیند، و كارى نكند كه مردم به پدرش بدگویى كند.»

گروه دین و اندیشه - مهدی سیف جمالی



منابع:
1- تفسیر نمونه
2- جامع السادات
3- فى ظلال
4- نورالثقلین
امیر میرابى / جوان شماره 2207