حقوق معلّم و متعلّم

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حقوق معلّم و متعلّم

بسم الله الرحمن الرحیم:Gol:

علم نور و روشنائی و معلّم تاباننده این نور در تاریكی دل مشتاقان معرفت است كه در راه رسیدن به حقیقت قدم بر می‌دارند و از این رو از جایگاهی بس بلند و رفیع برخوردار می‌باشد. در مكتب متعالی اسلام كه اولین معلم آن ذات باری تعالی و اولین دانش آموزش حضرت ختمی مرتبت پیامبر مكرّم اسلام است، مقامی بس متعالی برای معلّم در نظر گرفته شده تا آن جا كه پیامبر اسلام فرموده‌اند: «من تَعلَّمتَ منه حرفاً صِرْتَ لهُ عبداً»؛ از هر كسی حرفی آموختی بنده او می‌گردی.[1] گویا بعد از حضرت حقّ (جلّ وعلا) آنانی كه شایستگی مولی بودن برای بشر را دارند و انسان باید در مقابلشان سر تعظیم فرود آورده و خاضع باشد معلّمانند، كه اولین و بالاترین معلمین بشر انبیاء عظام و اوصیاء مكرّم‌شان می‌باشند، آنان كه با تحمل تمام سختیها از همه چیز خود گذشتند تا بشر را از خواب غفلت بیدار و از گرداب جهل و نادانی رهائی بخشند. از طرف دیگر جوینده علم و فراگیرنده دانش نیز دارای مقامی بس عظیم است تا جائی كه به فرموده نبی مكرّم اسلام فرشتگان بالهای خود را همچون فرش به زیر پای طالب علم پهن می‌كنند و با شور و شعفی توصیف نشدنی او را احاطه می‌نمایند.[2]
حال با توجه به مقام و منزلت معلّم و متعلّم (دانشجو و دانش آموز) هر كدام از حقوقی برخوردارند و این جایگاه موجب می‌گردد كه بر دوش هر یك نسبت به یكدیگر و دیگران نسبت به آنها وظائفی نهاده شود، كه با توجه به كلام معصومین ـ علیهم السّلام ـ به بیان آن می‌پردازیم.
مراد از واژه حقّ:
قبل از ورود به بحث لازم است توضیح كوتاهی درباره مراد از واژه «حقّ» داده شود. «حقّ» دارای یك مفهوم حقوقی است به معنای این كه: «امری اعتباری كه به نفع كسی بر عهده دیگری وضع می‌شود و مستلزم الزام و تكلیف است.» «حق» در این معنی یك حكم حقوقی است و ضامن اجرائی بیرونی را می‌طلبد و مربوط به تأمین مصالح دنیوی افراد جامعه است، ولی مراد از «حقّ» در این بحث مفهوم حقوقی آن نیست، بلكه منظور مفهوم اخلاقی آن می‌باشد و مراد از آن وظائفی است كه اخلاق و وجدان درونی انسانها حكم می‌كند كه نسبت به معلّم به جا آورند، كه این احكام صرفاً ضامن اجرای درونی می‌خواهد و هدف در آنها تأمین مصالح معنوی انسان و رساندن انسان به كمال و قرب الهی است.[3]
حقوق معلّم:
1. آموزگار به منزله مالك و مولای انسان: پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: هر كس به شخصی مسأله‌ای بیاموزد، مالكش می‌گردد. گفته شد:‌ آیا حقّ خرید و فروش او را هم دارد؟ حضرت فرمودند: نه، بلكه امر و نهی می‌نماید.[4]
یعنی دانش آموختگان باید مطیع اوامر و نواهی معلّمان باشد.
2. فروتنی در برابر معلّم و دانشمند: پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: «در برابر دانشمند فروتنی كنید واو را بالا ببرید...».
3. حقوق معلّم از رساله حقوق امام سجّاد ـ علیه السّلام ـ :
«و امّا حقُّ سائسكَ بالعِِلمِ، التّعظیمُ له و التَّوقیر لمجلسهِ و حسنُ الاستماع الیه و الاقبالُ علیه و أنْ لا ترفعَ صوتَك و أن لا یُجیب أحداً یسألهُ عن شیءٍ حتّی یكون هو الذی یُجیب و لا تُحدِّثَ فی مجلسهِ أحداً و لا تغتابَ عندَهُ احداً و أن ترفَعَ عنه اذا ذُكرَ عندكَ بسوءٍ و أن تستُر عیوبَهُ و تُظهِرَ مناقِبَه و لا تجالِسَ لَهُ عدوّا ًو لا تعادی لَه ولیّاً فاذا فَعلتَ ذلك شَهِدَ لك ملائكهُ الله بأنّكَ قصدتَهُ و تَعلَّمتَ علمَهُ للهِ جلَّ اسمُهُ لا للنّاس»؛[5] مراد از «سائس بالعلم» در بیان حضرت همان معلّم است، چنان چه در كتب لغت، «سائس» مترادف كلمه «قیّم» به معنای برپا دارنده، وادار كننده چیزی است.[6] حضرت در این بیان گهربار برخی از حقوق معلم را متذكر می‌گردند كه عبارتند از: بزرگ شمردن او، محترم شمردن مجلس درسش، خوب گوش دادن به درسش و توجه كامل داشتن به او، جواب ندادن به پاسخ سؤال كنندگان تا خود او خود پاسخ بگوید، صحبت نكردن با كسی در مجلس درس استاد، غیبت نكردن در نزد او، و به عبارتی حفظ حریم معنوی استاد تا جائی كه نكند شاگرد به طور ناخواسته موجب شود استادش غیبتی را بشنود و درجه‌ای از درجات معنوی او كاسته شود و یا مجبور به تندی با شاگرد در نهی او شود. هر گاه در حضور شادگر از استاد به بدی یاد شود از او دفاع نماید، پنهان كردن عیوب استاد و آشكار نمدون فضائلش، نشست و برخاست نكردن با دشمنانش و دشمنی نكردن با دوستانش.
ج. سیره عملی پیشوایان دین در پاسداشت حقوق معلّم:
ائمه بزرگوار دین علاوه بر ترغیب مردم به پاسداشت حقّ دانشمندان و معلّمین خود نیز در این زمینه پیشقدم بوده‌اند. مرحوم مجلس نقل می‌كند كه: «مردی به نام عبدالرحمن سلمی، سوره حمد را به یكی از فرزندان امام حسین ـ علیه السّلام ـ آموخت، پس چون فرزند سوره حمد را برای پدر تلاوت نمود، امام حسین ـ علیه السّلام ـ هزار دینار طلا و هزار حلّه گرانبها به او عنایت كرده و دهانش را پر از جواهر ساخت، وقتی خواستند دراین باره با آن حضرت بحث و گفتگو كنند، فرمود: بخشش من كجا می‌تواند با عطای او یعنی آموزش او برابری كند.»[7]
در بیان دیگری امام حسن عسگری ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید: شخصی مردی را به حضور امام چهارم ـ علیه السّلام ـ آورده، مدعی شد كه این مرد پدرم را كشته است. او نیز به قتل اعتراف كرد، پس از اعتراف، قصاص بر وی واجب شد، امام ـ علیه السّلام ـ از او خواستند كه مرد قاتل را عفو كند، امّا او راضی نشد. امام علی به ولیّ دم فرمود: اگر این مرد فضل و بخششی در مورد تو داشته است، به پاس خدمت قبلی از جنایت او درگذر. او گفت: او مرا به یكتائی خدای بزرگ بزرگ و نبوّت حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ و امامت علی و سائر ائمه ـ علیهم السّلام ـ آشنا ساخته است، لكن من به این حقّ تنها از قصاص او صرفنظر می‌كنم ولی دیه پدرم را می‌خواهم. حضرت فرمودند: آیا گمان می‌كنی این خدمت بزرگ با خون پدرت برابری نمی‌كند؟ به خدا قسم این خدمت با خون تمام اهل زمین از اولین و آخرین، غیر از انبیاء و ائمه برابری می‌كند. و بالاخره امام سجاد ـ علیه السّلام ـ با مواعظ خویش او را راضی كرد و او از دیه پدرش درگذشت.[8]
حقوق متعلّم:
در فرهنگ اسلام همانطور كه برای معلّم حقوقی در نظر گرفته شده، متعلّم نیز به نوبه خود از حقوقی ویژه برخوردار است. كه اساتید و معلّمان در برخورد با شاگردان خویش باید با تأسی به انبیاء الهی از آنان سرمشق گرفته و با صبر و تحمل سختیها و كج فهمیهای جاهلان، تمام سحر خویش را در زدودن غبار جهل و نادانی از صفحه سفید جان بشریت به كار گیرند و بدون فخر فروشی و بخل ورزیدن جویندگان دانش را از این نعمتی كه خدا در اختیار آنان قرار داده است سیراب نمایند.
در بیان حقوق متعلّم به ذكر چند كلام نورانی از معصومین ـ علیهم السّلام ـ بسنده می‌كنیم:
1. سفارش به خیر: پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ : «مردم پیرو شمایند و مردمانی از اطراف سرزمینها به سوی شما می‌آیند تا در دین تفقّه كنند، پس هر گاه نزد شما آمدند، آنان را سفارش به خیر كنید».[9]
2. مهربانی با دانش آموز كودك: امام سجاد ـ علیه السّلام ـ : «حق كودك مهربانی به او در آموزش و گذشت از وی و عیب پوشی و همراهی و یاری اوست».[10]
3. حق شاگردان در رساله حقوق امام سجّاد ـ علیه السّلام ـ :
«و امّا حقّ رعیّتك بالعلم، فأن تعلمَ ان اللهَ عزّ و جلّ انما جعلك قیما لهم فیما اتاك من العلمِ و فتحَ لك من خزائنهِ، فانْ أحسنت فی تعلیم النّاس و لم تخرُقْ بهِم و لم تضجر علیهِم زادكَ اللهُ من فضلِهِ، و ان أنتَ منَعْتَ النّاسَ علمَكَ أو خرَقْتَ بهِم عند طلبِهم العلمَ بكَ، كانَ حقّا علی اللهِ عزّ وجلّ أن یسلُبكَ العلمَ و بهائهُ و یُسقط منَ القُلوبِ محلّكَ»؛[11] و امّا حقّ آان كه در تعلّم رعیّت تو هستند، این است كه برای خدا عزّوجلّ ؟؟؟ در دانشی كه به تو ارزانی داشته و از گنجینه‌های خود بر تو ابوابی گشوده سرپرست آنان فرموده است، پس اگر در آموزش مردم نیكی كنی و با آنان تندی نكرده و تنگدلشان نسازی، خداوند از فضل و كرمش بر دانش تو می‌افزاید. و اگر مردم را از دانش خود محروم ساخته، و به هنگام درخواست آموزش آنان را تنگدل كردی، بر خدا سزاوار است كه، دانش و صفای آن را از تو بازستاند و از جایگاه بلندی كه در دلها داری ترا فرود آورد.
حضرت در این بیان گهربار معلّم را همچون سرپرستی مهربان برای طالبان علم می‌داند كه باید در مقابل این جایگاهی كه به خاطر علم به دست آورده، وظیفه سرپرستی خویش را به بهترین وجه ممكن به جا آورد و در این زمینه هیچ حقّی را از جویندگان علم و دانش ضایع نگرداند.
________________________
[1] . عوالی اللّئالی، محمد بن علی بن ابراهیم احسائی، ج 1، ص 293، ح 163، مطبعه سید الشهداء، قم، 1403 ق.
[2] . منبه المرید، ص 13، شهید ثانی، چ جامعه مدرسین، 1363، قم؛ كنز العمال، ج 10، ص 160، حسام الدین هندی، بیروت، 1409 ق.
[3] . كتاب حقوق و سیاست در قرآن، مصباح یزدی، چ اول، ص 22، 26 و 27.
[4] . منیه المرید، ص 324.
[5] . تحف العقول، ص 260.
[6] . لسان العرب، ج 6، ص 10، نشر ادب حوزه، قم، 1405 ق.
[7] . بحار الانوار، ج 44، ص 191، علامه مجلسی، بیروت، 1403 ق.
[8] . بحار الانوار، ج 2، ص 12 و 13، روایت تلخیص شده.
[9] . منیه المرید، ص 194، شهید ثانی، تحقیق رضا مختاری، دفتر تبلیغات قم، 1380؛ سنن ترمذی، ج 5، ص 30، ح 2650، دار احیاء التراث العربی، بیروت.
[10] . تحف العقول، ص 270، موسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، چ چهارم، 1416 ق.
[11] .
تحف العقول، ص 261، موسسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، چ چهارم، 1416 ق، تصحیح: علی اكبر غفاری.

سلام علیکم
عزیزان! اگر شما هم در این رابطه مطلبی دارید خوشحال میشیم ارائه دهید!
متشکرم
التماس دعا
:Gol: