جمع بندی از نظر فلسفه اسلامی، انرژی و ذرات بنیادی در چه جایگاهی قرار دارند؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
از نظر فلسفه اسلامی، انرژی و ذرات بنیادی در چه جایگاهی قرار دارند؟

[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.

جایگاه ذرات بنیادی (موج-ذره) و انرژی (بالاخص انرژی الکترومغناطیسی) در فلسفه اسلامی، کجاست؟
-- آیا انرژی جوهر است یا عَرَض؟
-- اگر جوهر است، در ترتیب بندی جواهر در کجا قرار دارد؟
-- اگر عرض است در ترتیب بندی اعراض در چه جایگاهیست؟
-- آیا انواع مختلف انرژی در این موارد با هم تفاوتی دارند؟
-- ذرات بنیادی که ماهیت دوگانه موجی و ذره‌ای دارند چطور؟

-- آیا انرژی از انواع عالیه است؟
-- جایگاه انرژی الکترومغناطیس و ذرات بنیادی در تقسیم بندی اشیاء و تعریف فلسفی جسم، کجاست؟

با تشکر :Rose:[/]

با نام الله


کارشناس بحث: استاد شعیب

با سلام خدمت شما دوست گرامی
در میان فلاسفه معاصر اسلامی، چهار نوع رویکرد به حقیقت انرژی وجود دارد که هر کدام از لحاظ هستی‌‌شناختی و جوهرشناختی دارای اهمیت تحقیق و بررسی ویژه‌‌ای است.(1)

1ـ انرژی در تلقّی جوهری

این رویکرد متعلّق است به علاّمه طباطبائی که در کتاب نهایةالحکمة به آن اشاره کرده(2) و با ارجاع اصل موضوع به تحقیق و بررسی، به بسط آن نپرداخته است. نظر ایشان دراین موضع، آن است که درصورت اثبات معادله هم ارزی جرم انرژی(E=mc2) انرژی باید به عنوان جوهر تلقّی گردد و مباحث فلسفی در حکمت اسلامی، در مبحث جواهر بر این اساس، بازاندیشی و سامان‌‌دهی شوند.

اگر انرژی جوهری در کنار جوهر جسمانی بوده باشد، بسیاری از مباحث مربوط به جسم، که در حکمت صدرایی مورد پژوهش فلسفی قرار گرفته‌‌اند، دچار تحوّل و دگرگونی ساختاری و در برخی موارد نیز دگرگونی اساسی و محتوایی می‌‌شوند. علاوه بر این، برخی از مباحث مربوط به جوهر جسمانی، همانند صورت جسمیه (بعددار بودن)، حرکت جوهری، و قوّه و فعل، درباره جوهر انرژی نیز مطرح می‌‌گردند.(3)

با توجه به تلقّی جوهری از حقیقت انرژی، تعداد جواهر مقولی تغییر یافته، در صورت بازاندیشی مبحث مقولات به کمتر یا بیشتر از پنج جوهر می‌‌رسند.(4)

2ـ تلقّی حرکت‌‌شناختی از انرژی

این رویکرد نیز از جانب علاّمه طباطبائی ارائه شده است. بر اساس این رویکرد، حقیقت انرژی چیزی جز حرکت نیست؛ بدین توضیح که با توجه به تعریف مشهور جدید از ماده، که ماده تراکم انرژی است، و ماده حرکت است، پس انرژی که اصل جهان مادی است، حقیقتی جز حرکت ندارد.(5) این نوع رویکرد در واقع، ارجاع حقیقت انرژی به حرکت جوهری جوهر جسمانی است.(6)

3ـ عدم جوهریت انرژی

تلقّی غیرجوهری از انرژی به دو صورت شکل گرفته است:

الف. عرضیت انرژی: اگر انرژی جوهر نباشد، پس از یک نظر و با توجه به مبانی فلسفه محقق و موجود، باید آن را به عنوان عرض برای جوهر جسمانی تلقّی کرد. این نظریه از سوی علاّمه حسن‌‌زاده مطرح شده است. بنابراین نظریه، انرژی عرض است، نه جوهر؛ زیرا جوهر تلقّی کردن انرژی بدین معناست که جسم از تجمّع عرض‌‌ها پدید آمده، تحقق می‌‌یابد، و این مطلب به این ماند که بگوییم: آب رطوبت متراکم است، در حالی که رطوبت امری عرضی و کیفی است، نه حقیقت جوهری. ایشان با این توضیح، بر این مطلب تأکید می‌‌ورزند که «حقیقت این است که جوهر با عرض پایدار نمی‌‌شود و اعراض هرقدر هم اجتماع یابند، توانایی پدید آوردن جواهر را ندارد. پس قول به اینکه ماده انرژی متراکم است، یک مذهب و عقیده غیرمعقول به نظر می‌‌رسد.»(7)

در این رویکرد، دلیلی بر عرض بودن انرژی ارائه نشده و فقط با پیش فرض گرفتن آن به نقادی تلقی جوهری از انرژی پرداخت شده است.

ب. مادیت انرژی: اگر انرژی به تنهایی و با استقلال ذاتی خود قابلیت نداشته باشد که جوهری حقیقی و واقعی در کنار جوهر جسم باشد، پس به احتمال قوی حقیقت مادی دارد؛ یعنی جوهر مادی و جسمانی در یک تحقق جوهری، قالب جسمی، و در قالبی به همان صورت جوهر جسمی به صورت انرژی تحقق می‌‌یابد و به عبارت علمی، حقیقت انرژی چیزی جز ماده متحرّک با مجذور سرعت نور نیست. با توجه به این رویکرد، انرژی از تحقق جوهری با تحصل مادی و جسمی برخوردار است. این رویکرد از سوی استاد مطهّری ارائه شده و تأکید فراوانی بر این تلقّی صورت گرفته است؛ ایشان تصریح کرده است که »انرژی فقط به عنوان صورتی از ماده به حساب می‌‌آید و تنها واقعیت موجود حقیقی که شاغل مکان و متغیّر در زمان است، ماده نام دارد.« از این‌‌رو، موضوع انرژی چندان قابلیت توجه فلسفی ندارد.(8)

4ـ جواهر دوگانه و اصل جوهری یگانه

اگر رویکرد ماده‌‌انگارانه به انرژی یعنی تلقّی پیشین صحیح نباشد و یا انتقادات و اشکالات را برنتابد، احتمال داده می‌‌شود انرژی و ماده، هر دو علی‌‌رغم جوهر بودنشان، ظهور و صورتی از یک جوهر و اصل بسیطتر بوده باشند.(9) این رویکرد در آثار استاد مطهری به عنوان قول و عقیده دیگران مطرح شده و بدون اظهارنظر در مورد صحّت و سقم آن، به همان شکل تبیین شده است.(10) با صرف‌‌نظر از مبانی طرح این نظریه، که کلامی و غیر هستی‌‌شناختی‌‌اند، نه فلسفی و هستی‌‌پژوهانه، در صورتِ صحّت آن، عدد جواهر به هفت عدد افزایش می‌‌یابد؛ زیرا علاوه بر انرژی، یک جوهر یگانه دیگری را مفروض گرفته که جامع ماده و انرژی است. این نظریه از سوی اسپنسر و لایب نیتس طرح و تبیین شده است که در بخش بررسی نظرات فلاسفه غرب مورد نقل و نقد قرار خواهد گرفت.


1.ر.ک: مجله قبسات، ش 31، ص 293. نویسنده در مقاله مذکور، به تفصیل این رویکردها را به نقد و بررسی کشیده است.
2.سید محمدحسین طباطبائی، نهایةالحکمة، تحقیق عباس‌‌علی زارعی شیرازی، چ چهارم، (قم، انتشارات اسلامی، 1417ق)، مرحله 6، فصل4، ص125.
3.اگر صورت و هیولی با توجه به مبانی حرکت جوهری کنار گذاشته شوند، جواهر به چهار جوهر تقلیل خواهند یافت و گرنه با افزودن انرژی، به شش جوهر افزایش خواهند یافت.
4.همان.
5.مرتضی مطهری، اصول و فلسفه و روش رئالیسم، (تهران، صدرا، بی‌‌تا)، ج 4، ص 139.
6.ر.ک: قبسات، ش 31، ص 293. در مقاله مذکور، به نقد این نگرش پرداخته شده است.
7.ملاهادی سبزواری، شرح المنظومه، تعلیقه حسن حسن‌‌زاده، تحقیق مسعود طالبی، (تهران، ناب، 1422ق)، ج 4، ص 122و 123، تعلیقه15.
8.برای غیرجوهری بودن انرژی ر.ک: مرتضی مطهری، مجموعه آثار، چ ششم، (تهران، صدرا، 1379)، ج 7، ص188.
9.ر.ک: قبسات، ش 31، ص 293. در مقاله مذکور به نقل و نقّادی گفتارهای استاد مطهّری پرداخته شده است.
10.مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 7، ص 179و ج 8، ص 58.

[="Tahoma"][="Navy"]

شعیب;480548 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست گرامی
در میان فلاسفه معاصر اسلامی، چهار نوع رویکرد به حقیقت انرژی وجود دارد که هر کدام از لحاظ هستی‌‌شناختی و جوهرشناختی دارای اهمیت تحقیق و بررسی ویژه‌‌ای است.(1)

1ـ انرژی در تلقّی جوهری

این رویکرد متعلّق است به علاّمه طباطبائی که در کتاب نهایةالحکمة به آن اشاره کرده(2) و با ارجاع اصل موضوع به تحقیق و بررسی، به بسط آن نپرداخته است. نظر ایشان دراین موضع، آن است که درصورت اثبات معادله هم ارزی جرم انرژی(E=mc2) انرژی باید به عنوان جوهر تلقّی گردد و مباحث فلسفی در حکمت اسلامی، در مبحث جواهر بر این اساس، بازاندیشی و سامان‌‌دهی شوند.

اگر انرژی جوهری در کنار جوهر جسمانی بوده باشد، بسیاری از مباحث مربوط به جسم، که در حکمت صدرایی مورد پژوهش فلسفی قرار گرفته‌‌اند، دچار تحوّل و دگرگونی ساختاری و در برخی موارد نیز دگرگونی اساسی و محتوایی می‌‌شوند. علاوه بر این، برخی از مباحث مربوط به جوهر جسمانی، همانند صورت جسمیه (بعددار بودن)، حرکت جوهری، و قوّه و فعل، درباره جوهر انرژی نیز مطرح می‌‌گردند.(3)

با توجه به تلقّی جوهری از حقیقت انرژی، تعداد جواهر مقولی تغییر یافته، در صورت بازاندیشی مبحث مقولات به کمتر یا بیشتر از پنج جوهر می‌‌رسند.(4)

2ـ تلقّی حرکت‌‌شناختی از انرژی

این رویکرد نیز از جانب علاّمه طباطبائی ارائه شده است. بر اساس این رویکرد، حقیقت انرژی چیزی جز حرکت نیست؛ بدین توضیح که با توجه به تعریف مشهور جدید از ماده، که ماده تراکم انرژی است، و ماده حرکت است، پس انرژی که اصل جهان مادی است، حقیقتی جز حرکت ندارد.(5) این نوع رویکرد در واقع، ارجاع حقیقت انرژی به حرکت جوهری جوهر جسمانی است.(6)

3ـ عدم جوهریت انرژی

تلقّی غیرجوهری از انرژی به دو صورت شکل گرفته است:

الف. عرضیت انرژی: اگر انرژی جوهر نباشد، پس از یک نظر و با توجه به مبانی فلسفه محقق و موجود، باید آن را به عنوان عرض برای جوهر جسمانی تلقّی کرد. این نظریه از سوی علاّمه حسن‌‌زاده مطرح شده است. بنابراین نظریه، انرژی عرض است، نه جوهر؛ زیرا جوهر تلقّی کردن انرژی بدین معناست که جسم از تجمّع عرض‌‌ها پدید آمده، تحقق می‌‌یابد، و این مطلب به این ماند که بگوییم: آب رطوبت متراکم است، در حالی که رطوبت امری عرضی و کیفی است، نه حقیقت جوهری. ایشان با این توضیح، بر این مطلب تأکید می‌‌ورزند که «حقیقت این است که جوهر با عرض پایدار نمی‌‌شود و اعراض هرقدر هم اجتماع یابند، توانایی پدید آوردن جواهر را ندارد. پس قول به اینکه ماده انرژی متراکم است، یک مذهب و عقیده غیرمعقول به نظر می‌‌رسد.»(7)

در این رویکرد، دلیلی بر عرض بودن انرژی ارائه نشده و فقط با پیش فرض گرفتن آن به نقادی تلقی جوهری از انرژی پرداخت شده است.

ب. مادیت انرژی: اگر انرژی به تنهایی و با استقلال ذاتی خود قابلیت نداشته باشد که جوهری حقیقی و واقعی در کنار جوهر جسم باشد، پس به احتمال قوی حقیقت مادی دارد؛ یعنی جوهر مادی و جسمانی در یک تحقق جوهری، قالب جسمی، و در قالبی به همان صورت جوهر جسمی به صورت انرژی تحقق می‌‌یابد و به عبارت علمی، حقیقت انرژی چیزی جز ماده متحرّک با مجذور سرعت نور نیست. با توجه به این رویکرد، انرژی از تحقق جوهری با تحصل مادی و جسمی برخوردار است. این رویکرد از سوی استاد مطهّری ارائه شده و تأکید فراوانی بر این تلقّی صورت گرفته است؛ ایشان تصریح کرده است که »انرژی فقط به عنوان صورتی از ماده به حساب می‌‌آید و تنها واقعیت موجود حقیقی که شاغل مکان و متغیّر در زمان است، ماده نام دارد.« از این‌‌رو، موضوع انرژی چندان قابلیت توجه فلسفی ندارد.(8)

4ـ جواهر دوگانه و اصل جوهری یگانه

اگر رویکرد ماده‌‌انگارانه به انرژی یعنی تلقّی پیشین صحیح نباشد و یا انتقادات و اشکالات را برنتابد، احتمال داده می‌‌شود انرژی و ماده، هر دو علی‌‌رغم جوهر بودنشان، ظهور و صورتی از یک جوهر و اصل بسیطتر بوده باشند.(9) این رویکرد در آثار استاد مطهری به عنوان قول و عقیده دیگران مطرح شده و بدون اظهارنظر در مورد صحّت و سقم آن، به همان شکل تبیین شده است.(10) با صرف‌‌نظر از مبانی طرح این نظریه، که کلامی و غیر هستی‌‌شناختی‌‌اند، نه فلسفی و هستی‌‌پژوهانه، در صورتِ صحّت آن، عدد جواهر به هفت عدد افزایش می‌‌یابد؛ زیرا علاوه بر انرژی، یک جوهر یگانه دیگری را مفروض گرفته که جامع ماده و انرژی است. این نظریه از سوی اسپنسر و لایب نیتس طرح و تبیین شده است که در بخش بررسی نظرات فلاسفه غرب مورد نقل و نقد قرار خواهد گرفت.


1.ر.ک: مجله قبسات، ش 31، ص 293. نویسنده در مقاله مذکور، به تفصیل این رویکردها را به نقد و بررسی کشیده است.
2.سید محمدحسین طباطبائی، نهایةالحکمة، تحقیق عباس‌‌علی زارعی شیرازی، چ چهارم، (قم، انتشارات اسلامی، 1417ق)، مرحله 6، فصل4، ص125.
3.اگر صورت و هیولی با توجه به مبانی حرکت جوهری کنار گذاشته شوند، جواهر به چهار جوهر تقلیل خواهند یافت و گرنه با افزودن انرژی، به شش جوهر افزایش خواهند یافت.
4.همان.
5.مرتضی مطهری، اصول و فلسفه و روش رئالیسم، (تهران، صدرا، بی‌‌تا)، ج 4، ص 139.
6.ر.ک: قبسات، ش 31، ص 293. در مقاله مذکور، به نقد این نگرش پرداخته شده است.
7.ملاهادی سبزواری، شرح المنظومه، تعلیقه حسن حسن‌‌زاده، تحقیق مسعود طالبی، (تهران، ناب، 1422ق)، ج 4، ص 122و 123، تعلیقه15.
8.برای غیرجوهری بودن انرژی ر.ک: مرتضی مطهری، مجموعه آثار، چ ششم، (تهران، صدرا، 1379)، ج 7، ص188.
9.ر.ک: قبسات، ش 31، ص 293. در مقاله مذکور به نقل و نقّادی گفتارهای استاد مطهّری پرداخته شده است.
10.مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 7، ص 179و ج 8، ص 58.

سلام
تقریر برهان منسوب به علامه حسن زاده آملی دچار مشکل است چون اینطور گفته شده که چون جوهر نمی تواند از اعراض متشکل شده باشد پس انرژی عرض است در حالی که باید بفرماید جوهر است یعنی دلیل مثبت جوهریت انرژی است نه عرض بودن آن
اما به نظر حقیر باید اول ماهیت انرژی مشخص شود بعد دید آیا تعریف جوهر قابل تطبیق برآن است یا خیر ؟
تعریف جوهر آنست که اذا وجدت وجدت لا فی موضوع یعنی جوهر چیزی است که وقتی موجود میشود نیازمند به موضوع برای تحقق نیست
به نظر می رسد بررسی این مطلب مفیدتر باشد
یا علیم[/]

[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.

با تشکر از شما استاد بزرگوار، جناب شعیب :Gol:

تا اینجا در مورد انرژی، 4 رویکرد و دیدگاه مختلف بیان شد که طبیعتاً نیاز به تحقیق و بررسی وسیع و دقیقی دارد.
آیا همانند انرژی، برای ذرات بنیادی نیز چنین دیدگاه‌ها و نقطه نظراتی وجود دارد؟

محی الدین;480563 نوشت:
اما به نظر حقیر باید اول ماهیت انرژی مشخص شود بعد دید آیا تعریف جوهر قابل تطبیق برآن است یا خیر ؟
تعریف جوهر آنست که اذا وجدت وجدت لا فی موضوع یعنی جوهر چیزی است که وقتی موجود میشود نیازمند به موضوع برای تحقق نیست
به نظر می رسد بررسی این مطلب مفیدتر باشد

ماهیت انرژِ ی هرچه باشد انرژی قائم به ذات نیست و اصولا انرژی برای موجودیتش نیازمند به ماده و شرایط است
مثلا انرژی پتانسیل حتما وابسته به ماده و موقعیت است
و انرژِ ی جنبشی به حرکت وابسته است
کلا هرنوع انرژی که در نظر بگیریم وابسته به چیز دیگر است
حتی انرژِی الکترومغناطیسی وابسته به خورشید یا منبع نور یا جسم است

ایا می توان مثالی از انرژی زد که بدون وابستگی به چیز دیگر قابل شناخت باشد ؟ نمی دانم !!!!

البته شاید این نظر من درست نباشد
ولی فعلا به نظرم درست می اید

[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.

محی الدین;480563 نوشت:

اما به نظر حقیر باید اول ماهیت انرژی مشخص شود بعد دید آیا تعریف جوهر قابل تطبیق برآن است یا خیر ؟
تعریف جوهر آنست که اذا وجدت وجدت لا فی موضوع یعنی جوهر چیزی است که وقتی موجود میشود نیازمند به موضوع برای تحقق نیست
به نظر می رسد بررسی این مطلب مفیدتر باشد

برادر گرامی، آیا در فلسفه اسلامی این تعیین ماهیت برای انرژی و ذرات بنیادی به صورت مشخص انجام گرفته؟
شما نظریه خاصی در این مورد سراغ دارید؟

استوار;480564 نوشت:
آیا همانند انرژی، برای ذرات بنیادی نیز چنین دیدگاه‌ها و نقطه نظراتی وجود دارد؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی
درباره ذرات بنیادی آنگونه که در برخی از مقالات مطالعه می کردم از تبدیل انرژی به ماده تولید شده و کوچکترین واحد تشکیل جهان پیرامون ماست.
حال ابتدا باید دید که این ذرات انرژی اند یا ماده ؟
آنگاه حکم همان قسم را به وی داد
بدین معنا که اگر ماده بود که جوهر اند و اگر انرژی بود یکی از این اقسام چهارگانه نظزیه ها در آن راه دارد.
در فلسفه اسلامی مبحث مستقلی درباره آن نیافتم.

سوال 1:جایگاه ذرات بنیادی (موج-ذره) و انرژی (بالاخص انرژی الکترومغناطیسی) در فلسفه اسلامی، کجاست؟
-- آیا انرژی جوهر است یا عَرَض؟
-- اگر جوهر است، در ترتیب بندی جواهر در کجا قرار دارد؟
-- اگر عرض است در ترتیب بندی اعراض در چه جایگاهیست؟
-- آیا انواع مختلف انرژی در این موارد با هم تفاوتی دارند؟
ذرات بنیادی که ماهیت دوگانه موجی و ذره‌ای دارند چطور؟


پاسخ:
با سلام خدمت شما دوست گرامی
در میان فلاسفه معاصر اسلامی، چهار نوع رویکرد به حقیقت انرژی وجود دارد که هر کدام از لحاظ هستی‌‌شناختی و جوهرشناختی دارای اهمیت تحقیق و بررسی ویژه‌‌ای است.(1)



1ـ انرژی در تلقّی جوهری

این رویکرد متعلّق است به علاّمه طباطبائی که در کتاب نهایةالحکمة به آن اشاره کرده(2) و با ارجاع اصل موضوع به تحقیق و بررسی، به بسط آن نپرداخته است. نظر ایشان دراین موضع، آن است که درصورت اثبات معادله هم ارزی جرم انرژی(E=mc2) انرژی باید به عنوان جوهر تلقّی گردد و مباحث فلسفی در حکمت اسلامی، در مبحث جواهر بر این اساس، بازاندیشی و سامان‌‌دهی شوند.

اگر انرژی جوهری در کنار جوهر جسمانی بوده باشد، بسیاری از مباحث مربوط به جسم، که در حکمت صدرایی مورد پژوهش فلسفی قرار گرفته‌‌اند، دچار تحوّل و دگرگونی ساختاری و در برخی موارد نیز دگرگونی اساسی و محتوایی می‌‌شوند. علاوه بر این، برخی از مباحث مربوط به جوهر جسمانی، همانند صورت جسمیه (بعددار بودن)، حرکت جوهری، و قوّه و فعل، درباره جوهر انرژی نیز مطرح می‌‌گردند.(3)

با توجه به تلقّی جوهری از حقیقت انرژی، تعداد جواهر مقولی تغییر یافته، در صورت بازاندیشی مبحث مقولات به کمتر یا بیشتر از پنج جوهر می‌‌رسند.(4)

2ـ تلقّی حرکت‌‌شناختی از انرژی

این رویکرد نیز از جانب علاّمه طباطبائی ارائه شده است. بر اساس این رویکرد، حقیقت انرژی چیزی جز حرکت نیست؛ بدین توضیح که با توجه به تعریف مشهور جدید از ماده، که ماده تراکم انرژی است، و ماده حرکت است، پس انرژی که اصل جهان مادی است، حقیقتی جز حرکت ندارد.(5) این نوع رویکرد در واقع، ارجاع حقیقت انرژی به حرکت جوهری جوهر جسمانی است.(6)

3ـ عدم جوهریت انرژی

تلقّی غیرجوهری از انرژی به دو صورت شکل گرفته است:

الف. عرضیت انرژی: اگر انرژی جوهر نباشد، پس از یک نظر و با توجه به مبانی فلسفه محقق و موجود، باید آن را به عنوان عرض برای جوهر جسمانی تلقّی کرد. این نظریه از سوی علاّمه حسن‌‌زاده مطرح شده است. بنابراین نظریه، انرژی عرض است، نه جوهر؛ زیرا جوهر تلقّی کردن انرژی بدین معناست که جسم از تجمّع عرض‌‌ها پدید آمده، تحقق می‌‌یابد، و این مطلب به این ماند که بگوییم: آب رطوبت متراکم است، در حالی که رطوبت امری عرضی و کیفی است، نه حقیقت جوهری. ایشان با این توضیح، بر این مطلب تأکید می‌‌ورزند که «حقیقت این است که جوهر با عرض پایدار نمی‌‌شود و اعراض هرقدر هم اجتماع یابند، توانایی پدید آوردن جواهر را ندارد. پس قول به اینکه ماده انرژی متراکم است، یک مذهب و عقیده غیرمعقول به نظر می‌‌رسد.»(7)

در این رویکرد، دلیلی بر عرض بودن انرژی ارائه نشده و فقط با پیش فرض گرفتن آن به نقادی تلقی جوهری از انرژی پرداخت شده است.

ب. مادیت انرژی: اگر انرژی به تنهایی و با استقلال ذاتی خود قابلیت نداشته باشد که جوهری حقیقی و واقعی در کنار جوهر جسم باشد، پس به احتمال قوی حقیقت مادی دارد؛ یعنی جوهر مادی و جسمانی در یک تحقق جوهری، قالب جسمی، و در قالبی به همان صورت جوهر جسمی به صورت انرژی تحقق می‌‌یابد و به عبارت علمی، حقیقت انرژی چیزی جز ماده متحرّک با مجذور سرعت نور نیست. با توجه به این رویکرد، انرژی از تحقق جوهری با تحصل مادی و جسمی برخوردار است. این رویکرد از سوی استاد مطهّری ارائه شده و تأکید فراوانی بر این تلقّی صورت گرفته است؛ ایشان تصریح کرده است که »انرژی فقط به عنوان صورتی از ماده به حساب می‌‌آید و تنها واقعیت موجود حقیقی که شاغل مکان و متغیّر در زمان است، ماده نام دارد.« از این‌‌رو، موضوع انرژی چندان قابلیت توجه فلسفی ندارد.(8)

4ـ جواهر دوگانه و اصل جوهری یگانه

اگر رویکرد ماده‌‌انگارانه به انرژی یعنی تلقّی پیشین صحیح نباشد و یا انتقادات و اشکالات را برنتابد، احتمال داده می‌‌شود انرژی و ماده، هر دو علی‌‌رغم جوهر بودنشان، ظهور و صورتی از یک جوهر و اصل بسیطتر بوده باشند.(9) این رویکرد در آثار استاد مطهری به عنوان قول و عقیده دیگران مطرح شده و بدون اظهارنظر در مورد صحّت و سقم آن، به همان شکل تبیین شده است.(10) با صرف‌‌نظر از مبانی طرح این نظریه، که کلامی و غیر هستی‌‌شناختی‌‌اند، نه فلسفی و هستی‌‌پژوهانه، در صورتِ صحّت آن، عدد جواهر به هفت عدد افزایش می‌‌یابد؛ زیرا علاوه بر انرژی، یک جوهر یگانه دیگری را مفروض گرفته که جامع ماده و انرژی است. این نظریه از سوی اسپنسر و لایب نیتس طرح و تبیین شده است که در بخش بررسی نظرات فلاسفه غرب مورد نقل و نقد قرار خواهد گرفت.

[INDENT]

ذرات بنیادی که ماهیت دوگانه موجی و ذره‌ای دارند چطور؟
-- آیا انرژی از انواع عالیه است؟

-- جایگاه انرژی الکترومغناطیس و ذرات بنیادی در تقسیم بندی اشیاء و تعریف فلسفی جسم، کجاست؟


درباره ذرات بنیادی آنگونه که در برخی از مقالات مطالعه می کردم از تبدیل انرژی به ماده تولید شده و کوچکترین واحد تشکیل جهان پیرامون ماست.

حال ابتدا باید دید که این ذرات انرژی اند یا ماده ؟

آنگاه حکم همان قسم را به وی داد

بدین معنا که اگر ماده بود که جوهر اند و اگر انرژی بود یکی از این اقسام چهارگانه نظزیه ها در آن راه دارد.

در فلسفه اسلامی مبحث مستقلی درباره آن نیافتم.

منابع:
1.ر.ک: مجله قبسات، ش 31، ص 293. نویسنده در مقاله مذکور، به تفصیل این رویکردها را به نقد و بررسی کشیده است.
2.سید محمدحسین طباطبائی، نهایةالحکمة، تحقیق عباس‌‌علی زارعی شیرازی، چ چهارم، (قم، انتشارات اسلامی، 1417ق)، مرحله 6، فصل4، ص125.
3.اگر صورت و هیولی با توجه به مبانی حرکت جوهری کنار گذاشته شوند، جواهر به چهار جوهر تقلیل خواهند یافت و گرنه با افزودن انرژی، به شش جوهر افزایش خواهند یافت.
4.همان.
5.مرتضی مطهری، اصول و فلسفه و روش رئالیسم، (تهران، صدرا، بی‌‌تا)، ج 4، ص 139.
6.ر.ک: قبسات، ش 31، ص 293. در مقاله مذکور، به نقد این نگرش پرداخته شده است.
7.ملاهادی سبزواری، شرح المنظومه، تعلیقه حسن حسن‌‌زاده، تحقیق مسعود طالبی، (تهران، ناب، 1422ق)، ج 4، ص 122و 123، تعلیقه15.
8.برای غیرجوهری بودن انرژی ر.ک: مرتضی مطهری، مجموعه آثار، چ ششم، (تهران، صدرا، 1379)، ج 7، ص188.
9.ر.ک: قبسات، ش 31، ص 293. در مقاله مذکور به نقل و نقّادی گفتارهای استاد مطهّری پرداخته شده است.
10.مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 7، ص 179و ج 8، ص 58.

[/INDENT]

موضوع قفل شده است