آیا خلیفه دوم موسس تاریخ هجری است ؟

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا خلیفه دوم موسس تاریخ هجری است ؟

موسس تاریخ هجری کیست؟

بعضی برآنند که خلیفه دوم در مشورتی که با حضرت علی نمود ،به دنبال نیازهای اجتماعی مردم هجرت پیامبر از مکه به مدینه را مبدا تاریخ هجری قرار داده است . ما در اینجا این مساله را مورد واکاوی قرار میدهیم تا ببینیم نتیجه ای که از سندهای تاریخی به دست می آید چیست ؟ :Gig::Gig:
قراردهنده مبداء تاریخ هجری : برخلاف آنچه میان بعضی ها مشهور است که خلیفه دوم ،به به تصویب و اشاره حضرت علی هجرت پیامبر را سرآغاز تاریخ قرار داد و دستور صادر کرد که نامه ها و دفاتر دولتی با آن تاریخ گذاری گردد ؛ دقت در نامه های پیامبر که قسمت اعظم آن ها در متون تاریخ و کتاب های حدیث و سیره موجود است و دیگر اسناد و مدارکی که در این صفحات ارائه می گردد؛ به روشنی ثابت می کند که پیامبر گرامی ،نخستین کسی است که هجرت خویش را مبداء تاریخ شناخت و نامه ها و مکاتبات خود را با سران قبایل و روسای عرب و شخصیت های بارز ،به آن مورخ ساخت . برای اثبات این گفته ،چند نمونه از نامه های تاریخ دار پیامبر را با هم مرور می کنیم . 1- سلمان از پیامبر در خواست کرد وصیتی آموزنده برای او و برادرش « ماه بنداذ » یا بنابر گفته تاریخ گردیزی،صفحه 30 « ماهاد» و خاندانش بنویسد . پیامبر علی را طلبید و مطالبی را املاء کرد و علی نیز آن را نوشت . در پایان نامه چنین آمده است : و کتب علی بن ابیطالب بامر رسول الله فی رجب سنة تسع من الهجرة .( ابونعیم ،اخبار اصفهان ، ج1، ص52-53 )
2- بلاذری متن نامه پیامبر با یهودیان « مقناء » را آورده و یاد آور شده است که متن آن را فردی مصری در پوست سرخ کهنه ای دیده بود . در پیان نامه چنین آمده است : برای شما امیری ،جز از خود و از اهل رسول خدا نیست و « کتب علی بن ابوطالب فی سنة تسع » یعنی امام علی این نامه را در سال 9هجری املاء کرد . اگر عده ای بگویند چرا علی بن ابو طالب در حالی که باید ابیطالب نوشته شود می گوییم قبیله قریش لفظ « اب » را در تمام حالات « ابو » تلفظ می کرده است .( فتوح البلدان ،بلاذری،بیروت : دار و مکتبه الهلال ص 68) .
3- در صلح نامه ای که خالد بن ولید برای مردم دمشق تنظیم کرده و در آن خون و مال و کلیساهای آنان را محترم شمرده ؛چنین آمده است : و کتب سنة ثلاث عشرة یعنی در سال سیزدهم نوشته شد .( تاریخ مدینه دمشق ، ابن عساکر ، بیروت : دارالفکر ،ص336 ؛ اسد الغابة ،ج4 ،ص105؛ الاصابه،ج5، ص337 ).
4- تاریخ صلحنامه ای که امام علی به املای پیامبر برای مسیحیان نجران نوشته است ؛مورخ به سال پنجم هجری است . در نامه چنین آمده است : و امر علیا ان یکتب فیه انه کتب لخمس من الهجرة ؛ به علی دستور داد که در آن بنویسد ، این صلح نامه در سال پنجم نوشته شد .( التراتیب الاداریه ، ج2،ص181 ؛ نهایة الایجاز ، طهطاوی ، قاهره : دار الذخائر ،ص189 ) .
5- در آغاز صحیفه سجادیه آمده است : جبرئیل در ضمن تعبیر خواب پیامبر چنین گفت : آسیای اسلام از زمان هجرت تو تا ده سال می چرخد ،آنگاه از گردش باز می ماند . بار دیگر در راس سال 35 ،از زمان هجرت پنج سال دیگر به گردش در می آید ،آنگاه آسیاب ضلالت به محور خود می چرخد .( صحیفه سجادیه ، ص 15 ؛ سفینه البحار ،ج2 ،ص 641 ).
6 – محدثان نقل کرده اند که پیامبر به ام سلمه فرمود : فرزندم حسین در شصتمین سال از هجرت من کشته می شود .( مجمع الزوائد ،ج9،ص190 )
7- انس می گوید : یاران پیامبر به ما خبر دادند که آن حضرت فرمود : صد سال از هجرت من می گذرد که چشم هایی از شما بسته می شود .( ناریخ الخمیس ،ج1 ،ص 367 ).
8- یاران رسول خدا ،حوادث اسلامی را در زمان وی با هجرت آن حضرت می سنجیدند و می گفتند : تحویل قبله در اه شعبان در شانزدهمین یا هفدهمین یا هجدهمین ماه از هجرت رخ داد .( تاریخ الخمیس ، ص 369 ) .
9- از زهری نقل شده است : وقتی پیامبر وارد مدینه شد فرمان به تعیین تاریخ داد و از ماه ربیع ( ماه ورود پیامبر به مدینه ) تاریخ معین شد ( تاریخ طبری ،ج2،ص388 ) .
10- « حاکم » از « ابن عباس » نقل میکند که تاریخ هجری از سالی آغاز شد که پیامبر وارد مدینه گردید و در آن سال « عبدالله بن زبیر » متولد شد .( مستدرک حاکم نیشابوری ،ج2،ص 14-13 ).
اما اینکه می گویند مردی سند طلب خود را نزد خلیفه دوم آورد که مدت آن در ماه شعبان به پایان می رسید . خلیفه گفت مقصود کدام شعبان است ؟ امسال یا سال آینده یا سال گذشته ؟از این رو یاران پیامبر گرد هم آمدند و هرکس درباره مبدا تاریخ اسلامی نظری داد . در آن میان حضرت علی فرمود : هجرت پیامبر مبداء شود ، ( البدایه و النهایه ، ج7 ،ص 74-73 ؛شرح نهج البلاغه ،ابن ابی الحدید ،ج12، ص74 ). یا گزارش یعقوبی که : تاریخ بخشنامه تدوین تاریخ هجری از جانب خلیفه دوم به سال 16 هجرت بوده است .(تاریخ یعقوبی ،ج2،ص145 ) . نمی تواند در برابر نصوصی که در بالا ذکرشان گذشت مستند باشند . در نهایت می توان احتمال داد تاریخ هجری بر اثر مرور زمان متروک شده است و در زمان خلیفه دوم به دلیل گسترش مناسبات به علت فتوحات جنبه رسمی به خود گرفته است .:Gol::Gol::Gol:

موضوع قفل شده است