افکار منفی

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
افکار منفی

باسلام . دبیرستانی هستم.
چند روزی است که افکار منفی به سراغ من می آید. مثلا وقتی یک کلمه بد میشنوم حسی در درونم آن را انگار جذب میکند و همش با خودم کلنجار میروم که چرا چنین حرفی زدم.این افکار منفی میتواند مربوط به هر چیزی باشد که فکرم را مشغول میکند.چکار کنم تا افکار منفی از من دور شود و بیخود با خودم کلنجار نروم.
ممنون از شما

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امیدوار

Ali007;477562 نوشت:
باسلام . دبیرستانی هستم.
چند روزی است که افکار منفی به سراغ من می آید. مثلا وقتی یک کلمه بد میشنوم حسی در درونم آن را انگار جذب میکند و همش با خودم کلنجار میروم که چرا چنین حرفی زدم.این افکار منفی میتواند مربوط به هر چیزی باشد که فکرم را مشغول میکند.چکار کنم تا افکار منفی از من دور شود و بیخود با خودم کلنجار نروم.
ممنون از شما

بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت و نیز عرض خوش امد و خیر مقدم محضر جنابعالی
سعی کنید؛
_ از افراط و سختگیری پرهیز کنید
_ رای تفریح، گردش و ورزش وقت بیشتری اختصاص دهید.
_ موفقیتها و داشته های خود را ببینید و شکر آن را بجا اورید.
_ نسبت به این افکار حساسیت نشان ندهید، خونسردی خود را حفظ کنید و با بی اعتنایی از کنار آنها عبور کنید. حساسیت و آشفتگی شما موضوع را پیچیده می کند.
_ موقعیت فیزیکی و مکانی خود را تغییر دهید تا به موازات آن محتوای افکار شما نیز تغییر کند.
_ به هنگام هجوم این افکار ذهن خود را با موضوع دیگری درگیر کنید مثلا سعی کنید به صورت معکوس از عدد 200، سه تا سه تا کم کنید و...

در پناه خدای متعال موفق باشید.

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین

باسلام...
باید بگم که چون دبیرستانی هستین و مشغله های درسیتون زیاده یا به خاطر رقابت تو مدرسه و اعصاب خوردگی های دیگه به اینا فکر می کنین و به خاطر این که دوران بلوغ کامل نشده و وجدان انسان تو این موقع به قول بعضی از هم سناتون بیدارمی شه به خاطر کوچک ترین موضوعی عذاب وجدان می گیرین و این به نظرمن خوبه و باعث می شه که آدم کمتر اشتباه کنه. متاسفانه یکی از دوستای من سر هر چیزی می شه جنبه منفی و در نظر می گیره از درس گرفته تا خانواده و....و این مشکل بزرگی هست منو دوستم خیلی سعی کردیم که این ذهنیت رو از بین ببریم ولی:
1 خودش نمی خواد دست از سر افکار منفی برداره انگار براش لذت بخشه البته از نظر ما
2 سعی نمی کنه
3 همشم می ره سر خونه اولش
4 به نصیحت هامونم گوش نمی ده فقط انگار داری براش لالایی می خونی
ما دیگه به این نتیجه رسیدیم که تا خودش نخواد نمی شه بهش یه بار گفتیم تا این افکار اومد تو ذهنت خودت رو سرگرم کن اصلا فکر نکن فکر کن همه چی خوبه که به ما گفت:شما زیادی خوشین...ماهم دیگه به تمام معنا ببخشید خفه شدیم ولی دیگه تصمیم با خودشه.شمابرعکس این موارد رفتار کنین منظورم همون چهار موارده...
موفق و پیروز باشید

:roz:

با تشکر از شما دوستان.

موضوع قفل شده است