تضمین عشق پس از ازدواج

تب‌های اولیه

38 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تضمین عشق پس از ازدواج

سلام من بازم مزاحم بچه های گل اسک دین شدم
راستش مساله ازدواجم اینجور که معلومه داره جور میشه ، یعنی چند وقت پیش خواستگاری بودیم و امشب هم جلسه دومش برگزارخواهد شد ، البته فک کنم زمانی که این تاپیک تایید بشه چند روز گذشته باشه.
من تو این یک سال که گذشت یک اشتباه کردم اونم این بود که خواستم خودم همسر آینده مو انتخاب کنم ، با خانومی آشنا شدم ، علارغم تمام قول و قرار هایی که گذاشته بودیم نشد که ازدواج کنیم ولی هنوز وابستگی و علاقه بین دو طرف وجود داره ، حالا من خواستگاری این خانومی که رفتم فقط اونجا به همون اندازه که خونه شون بودیم دیدمش ، منتظر یه اتفاق تو دلم بودم که تقریبا یکمکی حاصل شد ، منتها هنوز دو دلم ، شما خوب میدونید که یکی از مهمترین و بزرگترین معیار ها وجود علاقه بین دوطرف هست ، و همین برای من مشکل بزرگی شده ، یعنی نمیدونم این علاقه بین من وکسی که خواستگاریش رفتم به صورت دوطرفه ایجاد میشه یا نه ؟
از طرفی اون علاقه ای که به اون خانوم قبلی داشتم هنوز تو وجودم هست و من بسیار مسرهستم که اگه با این یکی خانوم ازدواج کردم اون رو فراموش کنم ، توکلم به خداست و میدونم خودش که تا اینجای کار رو درست کرده بقیه اون رو هم درست میکنه ، دعا هم میکنم ، استخاره هم خوب اومد ( برای هردوتا دختر ) ، ولی واقعا نمیدونم چی میشه ! آیا تضمینی هست که علاقه ایجاد بشه ؟ آیا تضمینی هست که این علاقه به حدی باشه که بتونم اون خانوم قبلی رو فراموش کنم ؟
کاش این اشتباه رو نمیکردم و خودم اقدام نمیکردم چون الان با این معرفی که بهم شده اگه اون خانوم اولیه نبود من الان راحت بودم و نه این علاقه وجود داشت و نه بعدش حس شرمندگی و عذاب وجدان
اگه هرچه زودتر راهنماییم کنید ممنون میشم

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امیدوار

Ali407;476909 نوشت:
سلام من بازم مزاحم بچه های گل اسک دین شدم
راستش مساله ازدواجم اینجور که معلومه داره جور میشه ، یعنی چند وقت پیش خواستگاری بودیم و امشب هم جلسه دومش برگزارخواهد شد ، البته فک کنم زمانی که این تاپیک تایید بشه چند روز گذشته باشه.
من تو این یک سال که گذشت یک اشتباه کردم اونم این بود که خواستم خودم همسر آینده مو انتخاب کنم ، با خانومی آشنا شدم ، علارغم تمام قول و قرار هایی که گذاشته بودیم نشد که ازدواج کنیم ولی هنوز وابستگی و علاقه بین دو طرف وجود داره ، حالا من خواستگاری این خانومی که رفتم فقط اونجا به همون اندازه که خونه شون بودیم دیدمش ، منتظر یه اتفاق تو دلم بودم که تقریبا یکمکی حاصل شد ، منتها هنوز دو دلم ، شما خوب میدونید که یکی از مهمترین و بزرگترین معیار ها وجود علاقه بین دوطرف هست ، و همین برای من مشکل بزرگی شده ، یعنی نمیدونم این علاقه بین من وکسی که خواستگاریش رفتم به صورت دوطرفه ایجاد میشه یا نه ؟
از طرفی اون علاقه ای که به اون خانوم قبلی داشتم هنوز تو وجودم هست و من بسیار مسرهستم که اگه با این یکی خانوم ازدواج کردم اون رو فراموش کنم ، توکلم به خداست و میدونم خودش که تا اینجای کار رو درست کرده بقیه اون رو هم درست میکنه ، دعا هم میکنم ، استخاره هم خوب اومد ( برای هردوتا دختر ) ، ولی واقعا نمیدونم چی میشه ! آیا تضمینی هست که علاقه ایجاد بشه ؟ آیا تضمینی هست که این علاقه به حدی باشه که بتونم اون خانوم قبلی رو فراموش کنم ؟
کاش این اشتباه رو نمیکردم و خودم اقدام نمیکردم چون الان با این معرفی که بهم شده اگه اون خانوم اولیه نبود من الان راحت بودم و نه این علاقه وجود داشت و نه بعدش حس شرمندگی و عذاب وجدان
اگه هرچه زودتر راهنماییم کنید ممنون میشم

بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت محضر شما برادر گرامی
ضمن مسئلت برکت و میمنت برای ازدواج حضرتعالی و همه جوانان عزیز، توجه داشته باشید که تردید شما بجاست!
یعنی با توجه به اینکه شما هنوز نتوانسته اید فرد قبلی را فراموش کنید، این احتمال وجود دارد که در آینده همسر خود را با وی مقایسه کنید و...
از اینرو برخی از روانشناسان معتقدند لازم است یک دوره 6 ماهه از قطع علقه ( ونه قطع ارتباط) به فرد قبلی باید گذشته باشد و بعد از آن اقدام به ازدواج با فرد دیگری صورت بگیرد.
به هر حال پیشنهاد می شود به اندازه کافی دقت کنید و از شتاب و عجله پرهیز کنید، به خود و ایشان فرصت کافی دهید تا خیالتان بابت ایجاد علاقه راحت شود.

مجددا از خدای متعال خوشبختی حضرتعالی را مسئلت می نمایم.

و اخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام شما علاوه بر فرمایشات صحیح استاد امیدوار میتونید از صدای مشاور هم استفاده کنید:

http://www.askdin.com/thread36227.html

سلام.من یه سوال داشتم چرا باید اون خانوم قبلی رو فراموش کنین؟؟؟خب با همون ازدواج میکردین ؟ و شما هم چقدر باحال اونو گذاشتین کنار و سرعتی رفتین سراغ یکی دیگه !!!!! آدم وقتی شکست عشقی میخوره تا یه مدت حداقل بی خیال عشق بعدی میشه بابا دمتون گرم :khaneh:

[="Tahoma"][="Teal"]به نام خدا
سلام

اميدوار;477284 نوشت:
6 ماهه

6ماه اونهم حداقل6ماه ايشون بايد اون خانوم رو معطل بگذارند؟
خوب اينجوري كه بايد كلا بي خيال ازدواج با اين خانوم بشويد
اگر هم قرار باشه يه مدت بدون محرميت رابطه داشته باشيد بايد يك دليل محكمي براي اين كار وجود داشته باشه و شما نمي تونيد علت واقعي رو به اون خانوم بگيد مگر اينكه آن قدر اعتماد ايشون رو جلب كنيد كه حاضر باشن چيزي در حدود 6ماه بخاطر شما صبر كنند كه كار سختي هست.
اميدوار;477284 نوشت:
مسئلت برکت و میمنت برای ازدواج حضرتعالی و همه جوانان عزیز

فقط جوانان؟!:khaneh:[/]

اميدوار;477284 نوشت:
بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت محضر شما برادر گرامی
ضمن مسئلت برکت و میمنت برای ازدواج حضرتعالی و همه جوانان عزیز، توجه داشته باشید که تردید شما بجاست!
یعنی با توجه به اینکه شما هنوز نتوانسته اید فرد قبلی را فراموش کنید، این احتمال وجود دارد که در آینده همسر خود را با وی مقایسه کنید و...
از اینرو برخی از روانشناسان معتقدند لازم است یک دوره 6 ماهه از قطع علقه ( ونه قطع ارتباط) به فرد قبلی باید گذشته باشد و بعد از آن اقدام به ازدواج با فرد دیگری صورت بگیرد.
به هر حال پیشنهاد می شود به اندازه کافی دقت کنید و از شتاب و عجله پرهیز کنید، به خود و ایشان فرصت کافی دهید تا خیالتان بابت ایجاد علاقه راحت شود.

مجددا از خدای متعال خوشبختی حضرتعالی را مسئلت می نمایم.

و اخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین

بسیار عالی بود
فردا احتمالا به امید خدا قراره یک سری کارهای سنتی مربوط به بزرگترا انجام بشه
بعد جلسه دوم خواستگاری
به نظرم بعد جلسه دوم تکلیفم بیشتر مشخص خواهد بود که علاقه ایجاد میشه یانه
شاید اون خانوم اصلا مناسب ازدواج نبود

همره;477298 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام شما علاوه بر فرمایشات صحیح استاد امیدوار میتونید از صدای مشاور هم استفاده کنید:

http://www.askdin.com/thread36227.html

با تشکر

جزیره مجنون;477300 نوشت:
سلام.من یه سوال داشتم چرا باید اون خانوم قبلی رو فراموش کنین؟؟؟خب با همون ازدواج میکردین ؟ و شما هم چقدر باحال اونو گذاشتین کنار و سرعتی رفتین سراغ یکی دیگه !!!!! آدم وقتی شکست عشقی میخوره تا یه مدت حداقل بی خیال عشق بعدی میشه بابا دمتون گرم :khaneh:

چون ایشون فعلا شرایط و قصد ازدواج ندارن و اگه تاپیک قبلی من رو که درباره همین خانوم زده بودم رو بخونید خواهید دید که من در این رابطه اشتباه بسیار اذیت شدم و تازه الان هست که تونستم خودمو کنترل کنم و دیگه اونجوری خودمو اذیت نکنم
این شکست عاطفی هم چندین ماهه که اتفاق افتاده و برای من همین شکست بود که باعث شد دیگه اذیت نشم چون در هنگامی که در این رابطه بودم به خاطر نوع رابطه و بدگمانی های خودم و اشتباهات طرف مقابل بنده به شدت اذیت میشدم

ناگفته هاي ناب;477315 نوشت:
به نام خدا
سلام

6ماه اونهم حداقل6ماه ايشون بايد اون خانوم رو معطل بگذارند؟
خوب اينجوري كه بايد كلا بي خيال ازدواج با اين خانوم بشويد
اگر هم قرار باشه يه مدت بدون محرميت رابطه داشته باشيد بايد يك دليل محكمي براي اين كار وجود داشته باشه و شما نمي تونيد علت واقعي رو به اون خانوم بگيد مگر اينكه آن قدر اعتماد ايشون رو جلب كنيد كه حاضر باشن چيزي در حدود 6ماه بخاطر شما صبر كنند كه كار سختي هست.

فقط جوانان؟!:khaneh:


منظور استاد این بود که من باید 6 ماه صبر میکردم و بعد به خواستگاری میرفتم
البته تو این مورد همه چی یهویی شد و من خودم مدت ها گیج بودم که چطور شد به این سرعت کارتا اینجا پیش رفت

همره;477298 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام شما علاوه بر فرمایشات صحیح استاد امیدوار میتونید از صدای مشاور هم استفاده کنید:

http://www.askdin.com/thread36227.html

من تازه امروز فرصت کردم این ها رو گوش کنم
این که همش از طلاق حرف میزنه
چه ربطی به موضوع تاپیک داره ؟

ناگفته هاي ناب;477315 نوشت:
6ماه اونهم حداقل6ماه ايشون بايد اون خانوم رو معطل بگذارند؟
خوب اينجوري كه بايد كلا بي خيال ازدواج با اين خانوم بشويد
اگر هم قرار باشه يه مدت بدون محرميت رابطه داشته باشيد بايد يك دليل محكمي براي اين كار وجود داشته باشه و شما نمي تونيد علت واقعي رو به اون خانوم بگيد مگر اينكه آن قدر اعتماد ايشون رو جلب كنيد كه حاضر باشن چيزي در حدود 6ماه بخاطر شما صبر كنند كه كار سختي هست.

سلام

چرا بدون محرمیت؟ میتونن یه مراسم ساده نامزدی بگیرند و قرار عقد و عروسی رو به شش ماه دیگه موکول کنند

اینجوری فرصت کافی برای فراموش کردن عشق قبلی و ایجاد رابطه عاطفی با فرد جدید به وجود میاد. این فرصت مفیده و لازمه

Ali407;477604 نوشت:
به نظرم بعد جلسه دوم تکلیفم بیشتر مشخص خواهد بود که علاقه ایجاد میشه یانه

تو دو جلسه خواستگاری که نباید انتظار داشته باشی علاقه ایجاد شه :khaneh: عجب

یه کم به خودتون فرصت بدید

ناگفته هاي ناب;477315 نوشت:
فقط جوانان؟!

الحق که ناگفته های ناب زیاد داری!
ای کلک , آب گیر بیاری شناگر خوبی هست:Cheshmak:

Ali407;476909 نوشت:
آیا تضمینی هست که علاقه ایجاد بشه ؟ آیا تضمینی هست که این علاقه به حدی باشه که بتونم اون خانوم قبلی رو فراموش کنم ؟

در ازدواج هیچ تضمینی نیست و فقط دقت و زیرکی و عقلانیت خود شما (البته بعد از توکل) میتونه تا حد زیادی ضامن خوشبختیتون باشه!
در عین حال هیچ تضمینی هم نیست که با خانم قبلی خوشبخت می شدید!
ولی به عنوان یک اصل کلی عشق بعد از ازدواج خیلی بهتر از عشق قبل از ازدواج است ضمن اینکه عشق قبل از ازدواج خیلی خیلی زیبا و با ارزش است (با حفظ شریعت).
ولی اگر معیارتان گفته های معصومین باشد کمترین آسیب را خواهید دید.
معیارهای انتخاب همسر از نظر پیامبر اسلام حضرت محمد (ص):
1-ایمان (نهج الفصاحه ، ح247)
2-حسن خلق ( وسائل الشیعه، ج14،ص54)
3-اصالت خانوادگی
4-همتائی (همکفو بودن)(وسائل الشیعه، ج14، ص44.)
5-سلامت (جعفریات، ص 92.)
********
در حدیث دیگری از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که: با زن به خاطر 4 چیز ازدواج می شود: مال و ثروتش، زیبایی اش، دینداری اش و اصل و نسب خانواده اش؛ و تو با زنان متدین ازدواج کن. (کنز العمال . ح44602)
انشاالله مبارک باشه!
فقط شیرینی برو بچه های اسک دین یادت نره.فکر نکنم 500-600 نفر بیشتر بشیم..موقعه انتخاب سالن در نظر بگیر:Gol:

مرسی راهنمایی های خوبی بود
دوستان اگه بیشتر راهنمایی کنن و اگه نکاتی وجود داره بگن من روشنتر میشم
یکم دوستان نظر بیشتر بدن من بهتر میتونم تصمیم گیری کنم
البته خودم میدونم چی کنم ولی دوست دارم از تجربه دوستان و راهنمای بزرگترام استفاده کنم

بچه های اسک دین که یه شیرنی مفصل طلب دارن انشالله حتما در خدمتشون هستم
اینکه الان این تصمیم رو گرفتم و تو این مسیر درست قرار دارم رو مدیون بچه های اسک دین خصوصا استاد حامی هستم :hamdel::Gol:

[="Tahoma"][="Teal"]به نام خدا
سلام

!Shabnam!;481038 نوشت:
اینجوری فرصت کافی برای فراموش کردن عشق قبلی و ایجاد رابطه عاطفی با فرد جدید به وجود میاد.

ريسك هست.يعني اگر نتواند عشق قبلي را فراموش كنه،و تمام فكرش به طرف اين خانم جلب نشه.اونوقت كار كمي سخت ميشه. و اينطور دو شكست عشقي به وجود مياد.[/]

عارف";481061 نوشت:
الحق که ناگفته های ناب زیاد داری!
ای کلک , آب گیر بیاری شناگر خوبی هست

اغراق مي فرماييد،ما كجا شما كجا عارف واصل!:Hedye:

[="Tahoma"][="Navy"]با سلام
با آرزوی خوشبختی شما و همه دوستان بزرگوار اسک دینی :Gol:
در دو جلسه نباید انتظار علاقه داشته باشید یه ذره صبر داشته باشید علاقه هم به وجود میاد :hamdel:
تجربه :pir: به من نشون داده در مواردی شبیه شما که یه کیس قبلا وجود داشته، بزرگترین اشتباه اون فرد اینه که همسر فعلی و کیس قبلی رو مدام با هم مقایسه میکنه.
این واقعا خطای بزرگیه و باعث افسردگی میشه چون با شخص قبلی شما زندگی نکردید و تو ذهنتون ازش یه رویا ساختید.

و اشتباه بعدی اینه که شما فکر کنید: :Gig: اگه من با قبلی ازدواج میکردم خوشبخت میشدم و این هم ساخت یه رویاست چون شما با طرف قبلی زیر یه سقف نبودید.

مطمئن باشید تا با شخصی زیر یه سقف زندگی نکنید از تمام خصوصیات اخلاقیش باخبر نمیشید. :ok:
و پیشنهاد بنده:
به هیچ وجه به خانم قبلی فکر نکنید به هیچ وجه :no:
و یه به هیچ وجه دیگه: به هیچ وجه همسرتونو، نه با اون خانم و نه با شخص دیگه ای مقایسه نکنید.
التماس دعا[/]

Ali407;481143 نوشت:
مرسی راهنمایی های خوبی بود
دوستان اگه بیشتر راهنمایی کنن و اگه نکاتی وجود داره بگن من روشنتر میشم
یکم دوستان نظر بیشتر بدن من بهتر میتونم تصمیم گیری کنم
البته خودم میدونم چی کنم ولی دوست دارم از تجربه دوستان و راهنمای بزرگترام استفاده کنم

سلام
شما مطمئن هستید که عاشق دختر قبلی شده بودید!

ظاهر و رفتار همسر در خواستگاری باید به دل بنشیند. ولی عشق با عنایت خدا بعد از ازدواج بوجود می‌آید( و جعل بینکم مودة و رحمة)!

مودة یعنی محبت شدید و رحمة هم مجموعه ی عوامل رشد است که هر دو عشق را بوجود می آورند.

دیدن‌ ظاهر و رفتار محبت بوجود می‌آورد.... عشق با ایثار و از خودگذشتگی بوجود می آید... آنهم با چند ماه زندگی کردن زیر یک سقف!!!

اینهایی که ما در ابتدا حس می کنیم علاقه به جاذبه‌های مادی است.. جنس عشق معنوی است!

شما تا تلاش مخلصانه برای رضایت و خوشبختی کسی انجام ندهید عشق را در او بوجود نیاورده‌اید!.. و برعکس او برای شما؟

باید کتابهایی را برای خوشبختی همسر آینده ی خود بخوانیم.

در مطالعه ببینیم چه کاری باعث خوشبختی واقعی یک همسر( چه مرد و چه زن) می‌شود؟

موفق باشید

Ali407;476909 نوشت:
سلام من بازم مزاحم بچه های گل اسک دین شدم
راستش مساله ازدواجم اینجور که معلومه داره جور میشه ، یعنی چند وقت پیش خواستگاری بودیم و امشب هم جلسه دومش برگزارخواهد شد ، البته فک کنم زمانی که این تاپیک تایید بشه چند روز گذشته باشه.
من تو این یک سال که گذشت یک اشتباه کردم اونم این بود که خواستم خودم همسر آینده مو انتخاب کنم ، با خانومی آشنا شدم ، علارغم تمام قول و قرار هایی که گذاشته بودیم نشد که ازدواج کنیم ولی هنوز وابستگی و علاقه بین دو طرف وجود داره ، حالا من خواستگاری این خانومی که رفتم فقط اونجا به همون اندازه که خونه شون بودیم دیدمش ، منتظر یه اتفاق تو دلم بودم که تقریبا یکمکی حاصل شد ، منتها هنوز دو دلم ، شما خوب میدونید که یکی از مهمترین و بزرگترین معیار ها وجود علاقه بین دوطرف هست ، و همین برای من مشکل بزرگی شده ، یعنی نمیدونم این علاقه بین من وکسی که خواستگاریش رفتم به صورت دوطرفه ایجاد میشه یا نه ؟
از طرفی اون علاقه ای که به اون خانوم قبلی داشتم هنوز تو وجودم هست و من بسیار مسرهستم که اگه با این یکی خانوم ازدواج کردم اون رو فراموش کنم ، توکلم به خداست و میدونم خودش که تا اینجای کار رو درست کرده بقیه اون رو هم درست میکنه ، دعا هم میکنم ، استخاره هم خوب اومد ( برای هردوتا دختر ) ، ولی واقعا نمیدونم چی میشه ! آیا تضمینی هست که علاقه ایجاد بشه ؟ آیا تضمینی هست که این علاقه به حدی باشه که بتونم اون خانوم قبلی رو فراموش کنم ؟
کاش این اشتباه رو نمیکردم و خودم اقدام نمیکردم چون الان با این معرفی که بهم شده اگه اون خانوم اولیه نبود من الان راحت بودم و نه این علاقه وجود داشت و نه بعدش حس شرمندگی و عذاب وجدان
اگه هرچه زودتر راهنماییم کنید ممنون میشم

سلام!!!
منم مثل شما هستم ولی با این تفاوت که اصلا هیچ جسی نسبت به جنس مخالفم ندارم.نمی دونم چرا.
وقتی خانم مانتوئی از کنارم رد می شود منزجر می شوم.کل فامیل ما مانتوئی هستند به غیر از تک و توک که ازدواج کرده اند.آنها که که ازدواج نکرده اند سنشان نمی رسد.
نمی دانم چرا.ولی یک نکته را هم می دانم چون بهم گفته اند که چند تا از خانم های دور فامیل شما را دیده اند وبه شدت پسندیده اند ولی من باز هیچ حسی ندارم.نمی دانم چرا؟؟؟
فقط بعضی ها که حجب و حیای خوبی دارند به دلم می نشیند ولی غریبه هستند وبیشتر در مراسمات رسمی هستند ولی نمی توانم ابراز کنم.چون سطحشان خیلی بالاست.

أخوی بنده کاملا احساس شما رو درک میکنم...خیلی سخته...واسه منم علاقه مهمه...یعنی این سوال واسه منم هست که ایا بعد از ازدواج علاقه پیش میاد یا نه....دختر قبلی رو که فراموش کن.....اما با این جدیده سعی کن چند جلسه معارفه بزارید و روش شناخت پیدا کنید اگر احساس تون گفت که داره ازش خوشتون میاد یعنی بهش علاقمند میشید اما اگر هیچ حسی نداشتی بهش بعید میدونم بعدش هم بوجود بیاد...
از من گفتن بود

دوستان سعی کنید به حرف های متخصصان وبگاه گوش بدید...

باتشکر از شما
دیشب یه اتفاق جالب افتاد ، گویا تو فیسبوک یکی از مشتری های خانومم منو تو ی عکسی تگ کرده بعد این خانوم رفته بهش گفته شما کی باشی ک تگ کردی و من نامزدشم
دیشب فهمیدم
راستش اینجوری میکنه ک ادم دودل میشه
من میدونم اونم علاقه داره بهم و میترسم ازدواج کنم و دلش بشکنه گرچه میدونه خواستگاری رفتم ولی باز من میترسم ،
ولی باز مهم نیست باید اول آخرفراموشش کنم

سلام دوستان
لطفا جواب بدید
راستش من خودم الان که خواستگاری رفتیم به کمک خدا در این زمینه اطمینان نسبی دارم ، چون دیدم خودم وقتی میخواستم مغازه بزنم پول نداشتم ، با هرشکلی بود جور شد
اما ازدواج خیلی سنگین تره ، خرج عروسی ، عیدی ، سرویس طلا ، شیربها ، اجازه خونه ، خرج خونه که خیلی سنگین تر میشه ، و ...
شوهرخاله خودم وقتی ازدواج کرد حتی کارهم نداشت ولی بعد از ازدواج همه اش جور شد ، من خودم با دیدن اینها انرژی میگیرم ولی بازم ته دلم یه کوچولو شک دارم
امروز صبح با مادرم که صحبت میکردم همه اون ترس و نگرانی هایی که گفتم رو داشت و میگفت نمیدونم از پسش برمیای یا نه
من چیزی برای گفتن نداشتم و فقط سکوت کردم چون خودمم نمیدونم ، آخرشم گفتم که وضع فعلی من خیلی بهتر از خیلیاس که رفتن جلو و موفق شدن ، بهم میگفت کسی پشتت نیست و تنهایی ، تو دلم گفتم خدا که هست ، چند تا از فک فامیل دور و برم مثال زدم و گفتم چرا خداباید اونا رو کمک کنه منو کمک نکنه ؟ مگه من چمه ؟ مگه میخوام خلاف شرع کنم کار خیره خدام که دوس داره چنین کاریه و حتما کمکم میکنه ، تازه گفتم ترس نداره که مادرم ، اخرش میخواد نشه دیگه ، دربدترین حالت اونا قبول نمیکنن و معافیمم جور نمیشه میرم سربازی که خب راضییم به رضای خدا ، حتما خیر در اون خواهد بود

با همه این ها بازم ته دلم یکمی بلاتکلیفم و نمیدونم واقعا این کمک میرسه یا نه ؟ چون بیشتر شبیه به معجزه میمونه ، گرچه از این معجزه ها از خدام زیاد دیدم ولی این یکی ظاهرا که از همه سخت تر و بزرگتره

حالا واقعا میشه ؟ منی که در این وضعیت هستم زندگیم عوض شه ؟

دوستان عزیز کار ازدواجم داره به آخر میرسه و اگه خدا بخواد شاید همین جمعه مراسم عقد برگزار بشه
البته خانواده ها سر مهریه و شیر بها اختلاف دارن
دعا کنید جور شه
واقعا به دعاهای شما دوستان خوبم نیاز داارم

به شخصه نظرم اینه که اولین قدم راستی آزمایی و شناخت عملی دوطرفه خانواده ها(بعد کلی حرف و ...) در تعیین مهریه و بقیه مسائل مربوطه حاصل میشه... ! موضوع کم اهمیتی نیست!!
به هر حال، ان شالله که هرچی خیره...

عاقبت به خیر باشید وباشیم...
یاعلی

سلام مجدد
بالاخره تفاوق حاصل شد ، آزمایش رو رفتیم و به امید خدا فردا مراسم عقد هست ، فقط یه مساله که لازم میدونم از کارشناسان سایت بپرسم اینه که من آدمی بودم که آرزوی دیدن این روزها رو داشتم و قبلا خیلی ذوق داشتم ولی الان خیلی عادی هستم ،البته بخشی از این رفتارم طلبعی هست و همیشه اینجوری بودم که در مواقع هیجان انگیز خیلی ریلکس و آروم هستم منتها بعضی وقتا دلم میخواد که اون دختر قبلی جای همسرم بود و بعضی وقتا بهش فکر میکنم ، با وجود اینکه میدونم کاملا اشتباهه و من با اون دختر تحت هیچ شرایطی نمیتونستیم زندگی خوبی داشته باشیم چون اختلاف فکری و فرهنگی زیادی داریم ولی باز بعضی وقتا میاد تو ذهنم
میخوام همسرم رو دوست داشته باشم و بهش عشق بورزم
وقتی میبینمش دنبال نقاط مثبت درش میگردم ولی تا الان موفق نشدم به اون صورت که باید تو قلبم امادگی دوست داشتنشو ایجاد کنم ، به خاطر آزار و اذیت هایی که در رابطه با دختر قبلی شدم یه جورایی سر و بیخیال شده قلبم
راه حل چیه ؟
البته این نکته رو هم ذکر کنم که هنوز خیلی زیاد باهمسرم در ارتباط نیستم و تا مراسم عقد به دلیل مذهبی بودن هر دو خانواده امکانش وجود نداره

[="Tahoma"][="Teal"]به نام خدا
سلام

Ali407;500347 نوشت:
راه حل چیه ؟

خوب ميدوني شما هنوز به هم محرم نشديد و اونطور كه بايد نمي تونن به شما ابراز علاقه و محبت و صحبت كنن .
تا مدتي بعد از عقد صبر كنيد انشاالله مهر و محبتشون به دلت مي افته.

Ali407;500347 نوشت:
امید خدا فردا مراسم عقد هست

شيريني ما رو اونوقت كي ميدي؟:Nishkhand:[/]

ناگفته هاي ناب;500365 نوشت:
به نام خدا
سلام

خوب ميدوني شما هنوز به هم محرم نشديد و اونطور كه بايد نمي تونن به شما ابراز علاقه و محبت و صحبت كنن .
تا مدتي بعد از عقد صبر كنيد انشاالله مهر و محبتشون به دلت مي افته.

شيريني ما رو اونوقت كي ميدي؟:Nishkhand:

اتفاقا الان دارم به دوستان اهل پاساژ شیرنی میدم Smile

سلام دوست عزیز
براتون آرزوی خوشبختی می کنم. برای ما هم دعا کنید که زودتر شرایط ازدواج فراهم بشه. فرد مناسب و صالح پیدابشه.

Ali407;500347 نوشت:
سلام مجدد
بالاخره تفاوق حاصل شد ، آزمایش رو رفتیم و به امید خدا فردا مراسم عقد هست ، فقط یه مساله که لازم میدونم از کارشناسان سایت بپرسم اینه که من آدمی بودم که آرزوی دیدن این روزها رو داشتم و قبلا خیلی ذوق داشتم ولی الان خیلی عادی هستم ،البته بخشی از این رفتارم طلبعی هست و همیشه اینجوری بودم که در مواقع هیجان انگیز خیلی ریلکس و آروم هستم منتها بعضی وقتا دلم میخواد که اون دختر قبلی جای همسرم بود و بعضی وقتا بهش فکر میکنم ، با وجود اینکه میدونم کاملا اشتباهه و من با اون دختر تحت هیچ شرایطی نمیتونستیم زندگی خوبی داشته باشیم چون اختلاف فکری و فرهنگی زیادی داریم ولی باز بعضی وقتا میاد تو ذهنم
میخوام همسرم رو دوست داشته باشم و بهش عشق بورزم
وقتی میبینمش دنبال نقاط مثبت درش میگردم ولی تا الان موفق نشدم به اون صورت که باید تو قلبم امادگی دوست داشتنشو ایجاد کنم ، به خاطر آزار و اذیت هایی که در رابطه با دختر قبلی شدم یه جورایی سر و بیخیال شده قلبم
راه حل چیه ؟
البته این نکته رو هم ذکر کنم که هنوز خیلی زیاد باهمسرم در ارتباط نیستم و تا مراسم عقد به دلیل مذهبی بودن هر دو خانواده امکانش وجود نداره

بسمه تعالی
با سلام و عرض تحیت محضر جنابعالی

حضرتعالی تصمیم خود را گرفته اید لذا مشورت بعد از تصمیم چندان موضوعیتی ندارد. بنده و سایر دوستان از خدای متعال خوشبختی شما را مسئلت داریم.

لطفا به نکات زیر توجه بفرمایید؛

1- " فادا عزمت فتوکل علی الله "، وقتی عزم و اراده کردی کاری را انجام دهی پس به خدای بزرگ توکل کنید
حالا ه تصمیم خودتان را گرفته اید، از مقایسه دست بردارید و انتظارات رمانتیک از همسر آینده را کنار بگذارید. لازم است بدانید که شما با وجود خارجی ایشان ازدواج خواهید کرد و نه با وجود ذهنی ای که ساخته ذهن و فکر شماست، پس تفاوت میان این دو را بپذیرید. باید بپذیرید که ایشان یک انسان است، بنابراین؛
_ دارای نقص است
_ با شما اختلاف عقیده و سلیقه خواهد داشت
2- در اینگونه موضوعات، هیجان فراق بیشتر از هیجان وصال است، خصوصا اینکه تمایل اولیه شما به فرد دیگری بوده است.
3- پندار شما مبنی بر اینکه با ازدواج احساس خاصی را تجربه خواهید کرد، و نیز تردیدی که دارید سبب شده است تا احساس کنونی خود را تجربه کنید و در عین حال نپذیرید.
4- عشق سناریویی است که ذهن تمایل به کامل کردن ان دارد، اگر حلقه این سناریو در خارج تکمیل نشود، ذهن با تخیلات و اوهام آن را کامل خواهد کرد. مراقب باشید این سناریو را ذهنیت شما از فرد قبلی تکمیل نکند، چون تنها در حد یک تخیل است و حظی از واقع ندارد (گواه ما شهادت عقل شما مبنی بر عدم کفویت با ایشان است)
5- توقعاتتان را از همسرتان تعدیل کنید و منتظر معجزه نباشید.
6- مشخص کنید تردیدتان بابت چیست؟ چهره، خانواده، سن، شخصیت و... برخی موارد قابل تغییر نیست و تا اخر همین خواهد بود اما برخی موارد خیر.
7- اگر وسواس داشته باشید، آرامش خود و ایشان را به حراج می گذارید.
8- در موارد خاص و در اثناء زندگی از مشاوره بهره بگیرید.

مجددا خوشبختی حضرتعالی را مسئلت می کنم

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین

پارسال قبل عید بود که به خاطر مشکلاتی که وجود داشت اینجا تاپیک زدم ، قبلا هم به ازدواج فکر میکردم ولی جسته گریخته بود ، ولی وقتی استاد بزرگ حامی بهم گفتن که به ازدواج فکر کن به خودم گفتم وقتی کسی که کارش همینه بهم میگه ازدواج کن یعنی ازدواج کن دیگه ، همون تاپیک رو تمام و کمال به یکی از دوستان روحانی ام نشون دادم و ایشون هم همین مورد رو تایید کردند ، از این خوشحال بودم که باید ازدواج کنم ، بعدش به مادرم گفتم و خداروشکر مادرم خانوم منطقی هست به راحتی قانع شد و قبول کرد ، کارم بهتر شد و برای خودم با یکی شریک شدم و مشغول به شغلی که عاشقش هستم شدم ، خداروشکر درآمدم بهتر شد ، موارد زیادی تو این مدت اومدن و بالاخره بعد از مدت ها کش و قوص ، حرص خوردن ، غم و غصه ، امیدواری ، و هزاران چیز دیگه بالاخره دیشب ساعت 6 یا 7 بود که
نصف دینم کامل شد :khandeh!::Kaf::ok::Nishkhand::khaneh::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Moteajeb!::ok::ok::ok::ok::ok::ok::ok::ok::ok::ok::ok::ok::ok::ok::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf:

همون دیشب و همیشه دعاگوی همه جوونای مجردی که نیمه گم شده شون رو پیدا نکردن و دنبالش میگردن بودم و هستم
دعا گو برای ظهور اقا و اینکه سرباز بزرگی براش باشم
دعا گو برای خوشبختی همه جوونای و زوجای تازه و نو و خودم و همسرگلم
دعا گو برای تمام کسانی که تو این مدت نرم افزاری و سخت افزاری کمکم کردن
و دعا گو برای سلامتی تمام بیماران مخصوصا مادربزرگ بزرگوارم و اینکه سایه مادر و مادربزرگ و مادر خانوم همه جوونا سالها بالای سرشون باشه

اول از خداوند تشکر میکنم به خاطر معجزه هایی که تو زندگیم کرد و کمک های بزرگش بهم مخصوصا اینکه همسری بهم داد که مثله همیشه فراتر از چیزی بود که خودم میخواستم
از استاد حامی بزرگوار تشکر میکنم که این انگیزه و تفکر رو در من ایجاد کرد و ذهن من رو برای ازدواجم اماده کرد
از استاد امیدوار که با راهنمایی هاشون همیشه کمکیار من بودند
از تمام دوستانی که تو تاپیک ها شرکت میکردن و راهنماییم میکردن

راستی دیشب که خطبه عقد رو خوندن یهویی دلمم رفت پیش خانومم ، واقعا دم قدیمیها گرم همه حرفاشون درسته ، خداروشکر همه وعده هاش درسته ، الانم برا بقیه قضایا و پولهایی که باید جور شه اصلا نگران نیستم چون تا الان لنگ نموندم و همیشه جور شده خداروشکر

من خودم این تاپیک رو زدم گفتم بهم تضمین بدید که عشق بعد از ازدواج ایجاد میشه الان خودم به کسانیی که تضمین میخوان تضمین میدم که در انتخابشون دقت کنن و هم کفوشون رو انتخاب کنن همچین عشق ایجاد بشه که نگو :ok:

ایشالا تاپیک های بعدی رو در بخش خانواده میزنم و از اونجا اذیتتون میکنم :khandeh!:

Ali407;501099 نوشت:
پارسال قبل عید بود که به خاطر مشکلاتی که وجود داشت اینجا تاپیک زدم ، قبلا هم به ازدواج فکر میکردم ولی جسته گریخته بود ، ولی وقتی استاد بزرگ حامی بهم گفتن که به ازدواج فکر کن به خودم گفتم وقتی کسی که کارش همینه بهم میگه ازدواج کن یعنی ازدواج کن دیگه ، همون تاپیک رو تمام و کمال به یکی از دوستان روحانی ام نشون دادم و ایشون هم همین مورد رو تایید کردند ، از این خوشحال بودم که باید ازدواج کنم ، بعدش به مادرم گفتم و خداروشکر مادرم خانوم منطقی هست به راحتی قانع شد و قبول کرد ، کارم بهتر شد و برای خودم با یکی شریک شدم و مشغول به شغلی که عاشقش هستم شدم ، خداروشکر درآمدم بهتر شد ، موارد زیادی تو این مدت اومدن و بالاخره بعد از مدت ها کش و قوص ، حرص خوردن ، غم و غصه ، امیدواری ، و هزاران چیز دیگه بالاخره دیشب ساعت 6 یا 7 بود که
نصف دینم کامل شد :khandeh!::Kaf::ok::Nishkhand::khaneh::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Moteajeb!::ok::ok::ok::ok::ok::ok::ok::ok::ok::ok::ok::ok::ok::ok::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf:

همون دیشب و همیشه دعاگوی همه جوونای مجردی که نیمه گم شده شون رو پیدا نکردن و دنبالش میگردن بودم و هستم
دعا گو برای ظهور اقا و اینکه سرباز بزرگی براش باشم
دعا گو برای خوشبختی همه جوونای و زوجای تازه و نو و خودم و همسرگلم
دعا گو برای تمام کسانی که تو این مدت نرم افزاری و سخت افزاری کمکم کردن
و دعا گو برای سلامتی تمام بیماران مخصوصا مادربزرگ بزرگوارم و اینکه سایه مادر و مادربزرگ و مادر خانوم همه جوونا سالها بالای سرشون باشه

اول از خداوند تشکر میکنم به خاطر معجزه هایی که تو زندگیم کرد و کمک های بزرگش بهم مخصوصا اینکه همسری بهم داد که مثله همیشه فراتر از چیزی بود که خودم میخواستم
از استاد حامی بزرگوار تشکر میکنم که این انگیزه و تفکر رو در من ایجاد کرد و ذهن من رو برای ازدواجم اماده کرد
از استاد امیدوار که با راهنمایی هاشون همیشه کمکیار من بودند
از تمام دوستانی که تو تاپیک ها شرکت میکردن و راهنماییم میکردن

راستی دیشب که خطبه عقد رو خوندن یهویی دلمم رفت پیش خانومم ، واقعا دم قدیمیها گرم همه حرفاشون درسته ، خداروشکر همه وعده هاش درسته ، الانم برا بقیه قضایا و پولهایی که باید جور شه اصلا نگران نیستم چون تا الان لنگ نموندم و همیشه جور شده خداروشکر

من خودم این تاپیک رو زدم گفتم بهم تضمین بدید که عشق بعد از ازدواج ایجاد میشه الان خودم به کسانیی که تضمین میخوان تضمین میدم که در انتخابشون دقت کنن و هم کفوشون رو انتخاب کنن همچین عشق ایجاد بشه که نگو :ok:

ایشالا تاپیک های بعدی رو در بخش خانواده میزنم و از اونجا اذیتتون میکنم :khandeh!:

بسمه تعالی
با سلام وتحیت
صمیمانه به شما برادر گرامی تبریک عرض می کنم و از خدای متعال بالندگی و نشاط بیشتر زندگی مشترکتون رو مسئلت دارم.

برای همه کسانی هم که شرایط ازدواجشون مهیا نیست، خاضعانه از خدای بزرگ میخوام که مقدمات ازدواجشون فراهم بشه و مثل حضرتعالی لبخند رو لباشون و وجد در وجودشون جاری بشه
آمین یا رب العالمین

به طاها به یاسین;481189 نوشت:
به هیچ وجه به خانم قبلی فکر نکنید به هیچ وجه
من یه سوال از شما دارم البته این سوال رو ایجاد کننده تایپیک هم جواب بدن ممنون میشم. . به نظر شما اون خانم قبلی هم به همین راحتی میتونه با این مساله کنار بیاد.؟؟؟... البته من نمیدونم وابستگی اون خانم قبلی به این اقا در چه حد بوده و اصلا دلیل ارتباطشون چی بوده ولی بالاخره ارتباطی شکل گرفته و احتمالا اون خانم هم به این ارتباط وابسته شدن.

bidalil;501749 نوشت:
من یه سوال از شما دارم البته این سوال رو ایجاد کننده تایپیک هم جواب بدن ممنون میشم. . به نظر شما اون خانم قبلی هم به همین راحتی میتونه با این مساله کنار بیاد.؟؟؟... البته من نمیدونم وابستگی اون خانم قبلی به این اقا در چه حد بوده و اصلا دلیل ارتباطشون چی بوده ولی بالاخره ارتباطی شکل گرفته و احتمالا اون خانم هم به این ارتباط وابسته شدن.

احتمالا مشاورها به اون خانوم هم توصیه کردن که به هیچ وجه به آقای قبلی فکر نکنید...! ارتباط غلط از هر جا قطع بشه غنیمته !!! البته خدا هم حتما کمک میکنه.

[="Tahoma"][="Navy"]

Ali407;501099 نوشت:
نصف دینم کامل شد

با سلام
بهتون تبریک میگم ان شاالله در پناه حق سلامت و خوشبخت باشید.

bidalil;501749 نوشت:
من یه سوال از شما دارم البته این سوال رو ایجاد کننده تایپیک هم جواب بدن ممنون میشم. . به نظر شما اون خانم قبلی هم به همین راحتی میتونه با این مساله کنار بیاد.؟؟؟... البته من نمیدونم وابستگی اون خانم قبلی به این اقا در چه حد بوده و اصلا دلیل ارتباطشون چی بوده ولی بالاخره ارتباطی شکل گرفته و احتمالا اون خانم هم به این ارتباط وابسته شدن.

اگه از طرف اون خانم علاقه ای وجود داشت حتما براش سخت بوده اما ایشون فرمودن که بنا به مشکلاتی نتونستن با اون خانم ازدواج کنن.
من نظرمو در ارتباط با ازدواجشون گفتم که به مشکل برنخورن.
نمیدونم مشکلشون در انتخاب قبلی چی بوده اما برای ایشون و همه دوستان بزرگوار اسکدین آرزوی خوشبختی دارم ان شاالله[/]

bidalil;501749 نوشت:
من یه سوال از شما دارم البته این سوال رو ایجاد کننده تایپیک هم جواب بدن ممنون میشم. . به نظر شما اون خانم قبلی هم به همین راحتی میتونه با این مساله کنار بیاد.؟؟؟... البته من نمیدونم وابستگی اون خانم قبلی به این اقا در چه حد بوده و اصلا دلیل ارتباطشون چی بوده ولی بالاخره ارتباطی شکل گرفته و احتمالا اون خانم هم به این ارتباط وابسته شدن.

دلیل ارتباط ازدواج بود ، متاسفانه من راهم رو اشتباه رفتم و برای ازدواج صبر نکردم و خواستم خیرسرم مثلا خودم انتخاب کنم ، وابستگی من در ابتدا به اون خانوم خیلی زیاد بود ولی اون خانوم با رفتارش ( که عمدی نبود بلکه شخصیتش اینجوری بود و با شخصیت من جور نبود ) منو هی سرد و سرد تر کرد . اختلاف فکری زیادی هم داشتیم
البته این اواخر خیلی بیشتر بهم وابسته شده بود ولی باور کنید سرگرفتن این ازدواج ممکن نبود و من هر راهی تونستم انجام دادم ، بعنوان مثال ایشون دختر دوم خانواده بودن که یه خواهر بزرگ مجرد داشتن ، خودشون هم قصد ادامه تحصیل داشتن ، همین شرایطو دقیقا همسرم هم داره ولی به خاطر تفاوت فکری من و خانوادم با خانوم قبلی ازدواجمون سرنگرفت ولی با همسرم خیلی زود نامزد کردیم ، خب این خودش یه تفاوت بزرگ و مثال زندگی بود ، من خودم اصلا دوست نداشتم دلشو بشکونم ، با وجود اینکه اون شکونده بود ولی من دلم نمیومد ولی چاره ای نبود ، همسرم خیلی خیلی خیلی خیلی بهتر هست از همه لحاظ و واقعا عاقلانه نبود چنین موقعیتی رو از دست بدم

Niyaz;501764 نوشت:
احتمالا مشاورها به اون خانوم هم توصیه کردن که به هیچ وجه به آقای قبلی فکر نکنید...! ارتباط غلط از هر جا قطع بشه غنیمته !!! البته خدا هم حتما کمک میکنه.

کاملا موافقم :Kaf:
به طاها به یاسین;501788 نوشت:

با سلام
بهتون تبریک میگم ان شاالله در پناه حق سلامت و خوشبخت باشید.

اگه از طرف اون خانم علاقه ای وجود داشت حتما براش سخت بوده اما ایشون فرمودن که بنا به مشکلاتی نتونستن با اون خانم ازدواج کنن.
من نظرمو در ارتباط با ازدواجشون گفتم که به مشکل برنخورن.
نمیدونم مشکلشون در انتخاب قبلی چی بوده اما برای ایشون و همه دوستان بزرگوار اسکدین آرزوی خوشبختی دارم ان شاالله

ممنونم از لطفتون
در بالا توضیح مختصری دادم

هر جا میرویم صحبت از عشق و ازدواجست...
ما هم دلمان میخواهد.:Ghamgin:
گویا بختمان کور است:Ghamgin:
برای ما هم دعا کنین که سخت محتاجیم

Ali407;502118 نوشت:
همسرم خیلی خیلی خیلی خیلی بهتر هست از همه لحاظ و واقعا عاقلانه نبود چنین موقعیتی رو از دست بدم
آرزوی خوشبختی دارم براتون. همین.

heyran;502172 نوشت:
هر جا میرویم صحبت از عشق و ازدواجست...
ما هم دلمان میخواهد.:Ghamgin:
گویا بختمان کور است:Ghamgin:
برای ما هم دعا کنین که سخت محتاجیم

خدایا به حق یگانه بانوی دوعالم فاطمه زهرا همه جوونهایی که دوست دارن ازدواج کنن رو به نیمه گم شده شون برسان

دوست گرامی عجله نکنید
من خودم یک سال حسرت کشیدم و ارزو کردم و دعا کردم تا الان ازدواج کردم
شمام کمی دعا کن و از خدا بخواه خیالت تخت درست میشه همه چی

bidalil;502218 نوشت:
آرزوی خوشبختی دارم براتون. همین.

ممنونم ، و همین طور

شما که این مشکل و داشتین چرا به رابطتون ادامه دادین ؟ حالا گذشته ولی ته دلتون همه ی این حرفا یه جور توجیه هست.
به نظرم شما آدم احساساتی هستین و عجول که زود احساسی میشین و زود سرد. بهتره یکم صبر کردن و تمرین کنید و آروم باشید.

روزنه;502277 نوشت:
شما که این مشکل و داشتین چرا به رابطتون ادامه دادین ؟ حالا گذشته ولی ته دلتون همه ی این حرفا یه جور توجیه هست.
به نظرم شما آدم احساساتی هستین و عجول که زود احساسی میشین و زود سرد. بهتره یکم صبر کردن و تمرین کنید و آروم باشید.

توجیه نیست
شما یکی رو میدونین 5 تا رو نمیدونین
من به خاطر قولی که به اون خانوم دادم خیلی چیزا رو نگفتم و نمیگم
در ضمن این مساله 1 سال طول کشید آیا یک سال خیلی زود هست ؟
یک سال اذیت بشی از یه چیز و هی به خاطر دوست داشتن ببخشی و باز اذیت بشی و تحمل کنی زوده ؟
اصلا نمیدونم چرا داریم این بحث رو میکنیم
چیزی که تموم شده رفته

موضوع قفل شده است