جمع بندی با افکار مثلا ریا گونه چه کنیم

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
با افکار مثلا ریا گونه چه کنیم

با سلام خدمت همگی دوستان
نمیدونم شماهم دچار این افکارشدین یا نه

این که خودتو برتر از دیگران ببینی البته همه ی این ها رو هم میدونی که عزت همه از خداست و اگر بخواد یک ان میتونه ذلیلت کنه اما باز هم یه چیزایی رو وقتی میبینی یک لحظه از فکرت میگذره و تا اونجایی که من میدونم همین یک لحظه هیچ خوب نیست

مسئله دیگه اینکه تو یکی از سخنرانی های اقای پناهیان فکر میکنم گفتن در خصوص ریا حتی اگر کاری کردی با اخلاص تمام اما بعدا کسی ازت تعریف کرد حتی یک ثانیه خوشحال شدی این همون ریاست

[="Georgia"][="Blue"]با عرض سلام و ادب خدمت سرکار خانم saba و با تشکر از شما بابت سوال خوبی که مطرح نمودید.
از جهت اخلاقی موردی که شما عنوان فرمودید مربوط به رذیله نفسانی عُجب است نه ریا زیرا ریا عبارت است از نشان دادن و وانمود کردن چیزی از اعمال حسنه یا خصال پسندیده و یا عقاید برحق به مردم، برای منزلت پیدا کردن در قلوب آن‏ها و اشتهار پیدا کردن پیش آن‏ها به خوبی و صحت و امانت و دیانت بدون قصد صحیح الهی. اما عجب عبارت است از اینکه انسان بخاطر عملی که انجام داده و یا کمالی که خودش را دارای آن می داند، خود را ولو برای لحظه ای بزرگ بشمارد و خود را در داشتن آن كمالات مرهون خداوند نداند. فرقی نمی کند که آن کمال، حقیقتا کمال باشد یا نه؛ و یا آن عمل، عمل پسندیده ای باشد و یا نه و نیز فرقی نمی کند که عمل، عملی قلبی باشد یا ظاهری. مانند اینکه انسان پس از انجام اعمالی که بر او واجب است (مانند نماز خواندن، روزه گرفتن، پرداخت خمس و زکات و ...) و یا پس از ترک اموری که بر وی حرام است(مانند نگاه به نامحرم، غیبت دیگران را کردن و ...) و یا پس از انجام مستحبات(مانند خواندن ادعیه و نمازهای مستحبی و...) به خود مغرور شود و خود را بنده شایسته خدا بداند و یا حتی خود را از خداوند طلبکار بداند.
به نظر می رسد مطلبی که مطرح نمودید ویژگیهای عجب را دارا بود نه ریا. از جناب شیخ بهایی «رضوان الله علیه»، نقل شده است: « شكی نیست كه هر کس اعمال شایسته ای مانند روزه و بیدارى شب و ... انجام دهد، در نفس او خوشحالی و سرورى حاصل می شود، پس اگر این خوشحالی براى آن است كه خداى تعالى به او نعمت انجام این اعمال را عطا كرده و با این وجود از زوال نعمت بیمناك باشد و از خداى تعالى زیاد شدن نعمت را طلب كند، این شادمانی و سرور عجب نیست. و اگر این خوشحالی از آن جهت است كه این اعمال از اوست و اوست كه داراى این صفت است، و اعمالش را بزرگ شمارد و بر آنها اعتماد كند و خود را از حد تقصیر خارج بداند و به جایى رسد كه به واسطه این اعمال بر خداوند منت گذارى كند، پس این سرور عجب است.»
امام صادق علیه السلام فرمودند: فإن ضحكك و أنت خائف أفضل من بكائك و أنت مدل إن المدل لا یصعد من عمله شی ء
یعنی همانا خندیدن تو در حالی که ترسانی برتر است از اینکه گریه کنی در حالیکه ادلال می کنی (برای خداوند ناز می کنی) پس همانا چیزی از اعمال شخصی که ادلال (ناز) می کند، بالا نمی رود.
اما برای درمان عجب راهکارهایی وجود دارد که در پست بعدی به گزیده ای از آنها خواهیم پرداخت.
[/]

[=georgia]برخی از مهمترین راهکارهای درمان عجب از این قرار است:

[=1]

  • [=georgia]كار كثیر خود را كم بدانیم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:لا یَكُونُ الْمُومِنُ عَاقِلا حَتَّی تَجْتَمِعَ فِیهِ عَشْرُ خِصَالٍ الْخَیْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ یَسْتَكْثِرُ قَلِیلَ الْخَیْرِ مِنْ غَیْرِهِ وَ یَسْتَقِلُّ كَثِیرَ الْخَیْرِ مِنْ نَفْسِهِ یعنی هیچ مومنی عاقل نخواهد بود مگر این كه در او ده خصلت جمع باشد: از جمله این که خير اندك ديگران را زياد بشمارد و نيكي هاي بسيار خود را اندك شمارد (إرشادالقلوب، ج 1، ص 197)
  • [=georgia]كار نیك خود را فراموش كند. امام علی علیه السلام فرمودند: إذا فعلت كل شی ء فكن كمن لم یفعل شیئا یعنی هنگامی که کار خیری را انجام دادی مانند کسی باش که ان کار را انجام نداده است.(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 20، ص 258.
  • [=georgia] گناه خود را بزرگ شمارد امام علی علیه السلام فرمودند: فَلا تَسْتَصْغِرَنَّ شَیْئاً مِنْ مَعْصِیَتِهِ یعنی هیچ کدام از گناهانت را کوچک مشمار (خصال صدوق، ج 1، ص 209. )
  • [=georgia] همیشه گناه خود را مدّ نظر داشته باشد امام باقر(عليه السلام) مى فرمايد:ثَلاثٌ قَاصِمَاتُ الظَّهْرِ رَجُلٌ اسْتَكْثَرَ عَمَلَهُ وَ نَسِیَ ذُنُوبَهُ وَ أُعْجِبَ بِرَأْیِهِ یعنی سه چيز است كه پشت انسان را مى شكند: انسانى كه عمل خيرى انجام داده و در نظرش بزرگ است (چون كسى كه عمل خودش را بزرگ بداند كمتر سراغ كارهاى خير مى رود و باعث شكست و عقب ماندگى اوست) و گناهانش را فراموش كرده و فقط عقيده و رأى خود را صحيح بداند (خصال صدوق، ج 1، ص 112)
  • [=georgia]. همیشه خود را مقصّر بداند: امام رضا علیه السلام می فرمایند: كُلُّ عَمَلٍ تُرِیدُ بِهِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَكُنْ فِیهِ مُقَصِّراً عِنْدَ نَفْسِكَ فَإِنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ فِی أَعْمَالِهِمْ فِیمَا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ اللَّهِ مُقَصِّرُونَ إِلا مَنْ عَصَمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یعنی هر عملی را که خواستی برای خدا انجام دهی در پیش خودت خود را نسبت به انجام آن کار قاصر بدان زیرا همه مردم در برابر آنچه برای خدا انجام می دهند دچار قصران هستند مگر کسانی که خداوند ایشان را از خطا حفظ نماید.( كافی، ج 2، ص 73)
  • [=georgia]عیوب خود را بشناسد یعنی اگر فهمید كه عُجب دارد بداند كه هیچ عملش مقبول نیست بلكه از هر گناهكاری كارش سخت تر است
  • [=georgia]تفضّلات و نعم خدا را فراموش نكند.
  • [=georgia]توجه به اینكه از كجا معلوم كه عاقبت به خیر شوم.
  • [=georgia]دیگران را همیشه و در همه احوال مخلص تر از خود بداندبه تعبیر شیوای حضرت أَمِیرُ الْمُومِنِینَ علیه السلام: كُلُّ سَعْیٍ أَخْلَصُ عِنْدَهُ مِنْ سَعْیِهِ وَ كُلُّ نَفْسٍ أَصْلَحُ عِنْدَهُ مِنْ نَفْسِهِ (كافی، ج 2، ص 226)
  • [=georgia]همواره به پیشتازان قله های معنویت توجه نماید مانند عبادت حضرت سید الساجدین علیه السلام و صبر و استقامت زینب كبری سلام الله علیها و شكنجه های امام موسی بن جعفر علیه السلام و ایثارگری های پیش كسوتان عشق و شهادت.
    [/]
  • با تشکر از شما
    اما مورد پنجم رو متوجه نشدم قصران؟
    و در پست اول قست اخر همانا خندیدن تو در حالی که ترسانی برتر است از اینکه گریه کنی در حالیکه ادلال می کنی (برای خداوند ناز می کنی) پس همانا چیزی از اعمال شخصی که ادلال (ناز) می کند، بالا نمی رود.

    سلام ...
    صبا جان ... من فکر نمیکنم که شما افکاره ریا گونه ای داشته باشی ...
    آیا واقعا وقتی داری نماز میخونی ... یا وقتی که داری کاره خوبی رو انجام میدی ... به خاطره غیر خدا انجام میدی ؟؟؟

    این یه نوع احساس هست ...
    اینکه تو ذهنه خودت فکر میکنی الان دیگران با خودشون میگن من چقدر آدم خوبی هستم ...
    و رو فکره دیگران فکر میکنی ... و تصمیم میگیری نمازت رو کوتاه تر بخونی ... یا ...

    آیت الله قاضی ( عارف خیلی بزرگی بوده ) یه روز تو مسجد نشسته بود و داشتن شاگردانشون رو پند و اندرز میدادن ...
    گویا شخصی با فاصله زیادی از ایشون قرار داشته ... و همینجوری نشسته بودن ...
    ناگهان آیت الله قاضی از جاشون پا میشن و به سمته این آقا میرن و بهشون میگن ... خیر ریا نمیشه پاشو نمازه شبت رو بخون ...

    اینقدر ما رو ترسوندن که ریا میشه ... ریا میشه ... که تو ذهنمون وسواس گرفتیم داره ریا میشه ...
    ریا نمیشه ... این بازی احساسات هست ...

    نمیدونم
    ولی وقتی میشنوی که قیامت مو رو از ماست میکشن بیرون یا چند تا سخنرانی در مورد اخلاص و ریا ی اقای پناهیان

    همونطور که استاد عزیز فرمودن خلقیاتی که مطرح فرمودین از ویژگی های عجبه حالا با اجازه استاد کارشناس بحث یک نقل قولی از یکی از اساتید بکنم راجع به ریا :

    می فرمودن اعمالی که حس میکنید ریا ست یا ممکنه ست آلوده به ریا بشه رو اتفاقا روش مداومت بکنید تا وسواس ریا بودنش از بین بره ... ضمن اینکه ارزش اون عمل رو در محضر نفس خودتون پایین بیارید که خودتونم فک نکنید چه خبره ...!! البته خیلی سخته ما که توفیق عمل نداشتیم ان شالله دوستان شایستگی و ظرفیت دارن...

    یاعلی

    بسم الله الرحمن الرحیم

    saba;477265 نوشت:
    نمیدونم
    ولی وقتی میشنوی که قیامت مو رو از ماست میکشن بیرون یا چند تا سخنرانی در مورد اخلاص و ریا ی اقای پناهیان

    با سلام و کسب اجازه از استاد اویس بزرگوار

    البته عرایض استاد کاملا صحیح می باشد اما اگر شما به این مسائل عقیده دارید ، ولی مرتب این افکار می آید به سراغتان که نکند من اینگونه باشم یا افکاری همانند اینکه بله من با اینکار ها که انجام می دهم بهتر از بقیه ام و نمی توانید جلو انها را بگیرید یعنی بصورت خود کار می باشند....

    بنظر من حالت وسواس دارند.

    بنابراین سعی کنید نسبت به این افکار حساسیت نشان ندهید و کلا به انها بی محل شوید تا ان شاءالله رفع شوند.

    سؤال:
    آیا در صورتی که بدانیم همه عزتها از آن خداست؛ ولی در مواردی، در درونمان، خود را برتر از دیگران بدانیم، این رزیله ای نفسانی به شمار می رود؟
    پاسخ:
    این حالت نشانه هایی از رذیله نفسانی عجب را دارا می باشد.عجب عبارت است از اینکه انسان به خاطر عملی که انجام داده و یا کمالی که خودش را دارای آن می داند، خود را ولو برای لحظه ای بزرگ بشمارد و خود را در داشتن آن كمالات مرهون خداوند نداند. فرقی نمی کند که آن کمال، به طور حقیقی، کمال باشد یا نه؛ و یا آن عمل، عمل پسندیده ای باشد و یا نه و نیز فرقی نمی کند که عمل، عملی قلبی باشد یا ظاهری. مانند اینکه انسان پس از انجام اعمالی که بر او واجب است (مانند نماز خواندن، روزه گرفتن، پرداخت خمس و زکات و ...) و یا پس از ترک اموری که بر وی حرام است (مانند نگاه به نامحرم، غیبت دیگران را کردن و ...) و یا پس از انجام مستحبات (مانند خواندن ادعیه و نمازهای مستحبی و ...) به خود مغرور شود و خود را بنده شایسته خدا بداند و یا حتی خود را از خداوند طلبکار بداند.
    البته از جناب شیخ بهایی «رضوان الله علیه»، نقل شده است: «شكی نیست كه هر کس اعمال شایسته ای مانند روزه و بیدارى شب و ... انجام دهد، در نفس او خوشحالی و سرورى حاصل می شود، پس اگر این خوشحالی براى آن است كه خداى تعالى به او نعمت انجام این اعمال را عطا كرده و با این وجود از زوال نعمت بیمناك باشد و از خداى تعالى زیاد شدن نعمت را طلب كند، این شادمانی و سرور عجب نیست. و اگر این خوشحالی از آن جهت است كه این اعمال از اوست و اوست كه داراى این صفت است، و اعمالش را بزرگ شمارد و بر آنها اعتماد كند و خود را از حد تقصیر خارج بداند و به جایى رسد كه به واسطه این اعمال بر خداوند منت گذارى كند، پس این سرور عجب است.»
    امام صادق (علیه السلام) فرمود: «فإن ضحكك و أنت خائف أفضل من بكائك و أنت مدل إن المدل لا یصعد من عمله شیء» (1)
    یعنی همانا خندیدن تو در حالی که ترسانی برتر است از اینکه گریه کنی در حالیکه ادلال می کنی (برای خداوند ناز می کنی) پس همانا چیزی از اعمال شخصی که ادلال (ناز) می کند، بالا نمی رود.
    اما برای درمان عجب راهکارهایی وجود دارد که
    برخی از مهمترین راهکارهای آن از این قرار است:

    1. كار كثیر خود را كم بدانیم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در حدیث «
    لا یَكُونُ الْمُومِنُ عَاقِلا حَتَّی تَجْتَمِعَ فِیهِ عَشْرُ خِصَالٍ الْخَیْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ یَسْتَكْثِرُ قَلِیلَ الْخَیْرِ مِنْ غَیْرِهِ وَ یَسْتَقِلُّ كَثِیرَ الْخَیْرِ مِنْ نَفْسِهِ» فرمود: هیچ مومنی عاقل نخواهد بود مگر این كه در او ده خصلت جمع باشد: از جمله این که خير اندك ديگران را زياد بشمارد و نيكي هاي بسيار خود را اندك شمارد. (2)
    2.
    كار نیك خود را فراموش كند. امام علی (علیه السلام) فرمود: «إذا فعلت كل شی ء فكن كمن لم یفعل شیئا» یعنی هنگامی که کار خیری را انجام دادی مانند کسی باش که ان کار را انجام نداده است. (3)
    3. گناه خود را بزرگ شمارد امام علی علیه السلام فرمود: «
    فَلا تَسْتَصْغِرَنَّ شَیْئاً مِنْ مَعْصِیَتِهِ» یعنی هیچ کدام از گناهانت را کوچک مشمار (4)
    4. همیشه گناه خود را مدّ نظر داشته باشد. امام باقر (عليه السلام) مى فرمايد: «
    ثَلاثٌ قَاصِمَاتُ الظَّهْرِ رَجُلٌ اسْتَكْثَرَ عَمَلَهُ وَ نَسِیَ ذُنُوبَهُ وَ أُعْجِبَ بِرَأْیِهِ
    » یعنی سه چيز است كه پشت انسان را مى شكند: انسانى كه عمل خيرى انجام داده و در نظرش بزرگ است (چون كسى كه عمل خودش را بزرگ بداند كمتر سراغ كارهاى خير مى رود و باعث شكست و عقب ماندگى اوست) و گناهانش را فراموش كرده و فقط عقيده و رأى خود را صحيح بداند (5)
    5. همیشه خود را مقصّر بداند: امام رضا (علیه السلام) در حدیث «
    كُلُّ عَمَلٍ تُرِیدُ بِهِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَكُنْ فِیهِ مُقَصِّراً عِنْدَ نَفْسِكَ فَإِنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ فِی أَعْمَالِهِمْ فِیمَا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ اللَّهِ مُقَصِّرُونَ إِلا مَنْ عَصَمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ
    » فرمود: هر عملی را که خواستی برای خدا انجام دهی در پیش خودت خود را نسبت به انجام آن کار قاصر بدان زیرا همه مردم در برابر آنچه برای خدا انجام می دهند دچار قصران هستند مگر کسانی که خداوند ایشان را از خطا حفظ نماید. (6)
    6. عیوب خود را بشناسد یعنی اگر فهمید كه عُجب دارد بداند كه هیچ عملش مقبول نیست؛ بلكه از هر گناهكاری كارش سخت تر است.
    7. تفضل ها و نعمت های خداوند (تبارک و تعالی) را فراموش نکند.
    8. توجه به اینكه از كجا معلوم كه عاقبت به خیر شوم.
    9.
    دیگران را همیشه و در همه احوال مخلص تر از خود بداند به تعبیر شیوای امام علی (علیه السلام): «كُلُّ سَعْیٍ أَخْلَصُ عِنْدَهُ مِنْ سَعْیِهِ وَ كُلُّ نَفْسٍ أَصْلَحُ عِنْدَهُ مِنْ نَفْسِهِ» (7)
    10. همواره به پیشتازان قله های معنویت توجه نماید، مانند عبادت امام سجاد (علیه السلام) و صبر و استقامت زینب كبری (سلام الله علیها) و شكنجه های امام کاظم (علیه السلام) و ایثارگری های پیش كسوتان عشق و شهادت.

    منابع و مآخذ:
    1. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، تهران،
    ج 2، ص 313.
    2. دیلمی، حسن بن محمد، إرشاد القلوب، ج 1، ص 197.
    3. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 258.
    4. صدوق قمی، محمد بن علی، الخصال، ج 1، ص 209.
    5. صدوق قمی، محمد بن علی، الخصال، ج 1، ص 112.
    6. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول كافی، ج 2، ص 73.
    7. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول كافی، ج 2، ص 226.

    و الحمد لله رب العالمین.

    موضوع قفل شده است