برادر,خواهر..با شما هستم...میتونید 140دقیقه درباره 14 معصوم صحبت کنید؟!

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
برادر,خواهر..با شما هستم...میتونید 140دقیقه درباره 14 معصوم صحبت کنید؟!

سلام علیکم
هدف از تاپیک : بالابردن معارف دینی در مورد 14 معصوم (ع).
متاسفانه اطلاعات عموم افراد کشورمون (اولیش خودم) در مورد 14 معصوم (ع) کافی نیست و به صورت خاص در مورد تک تک آنها نمیتونیم 10 دقیقه صحبت درست و حسابی کنیم.
یعنی ممکنه یک سری کلی گوئی بکنیم ولی به عنوان یه بچه شیعه فکر کنم لازم باشه که یک سری ویژگیهای خاص , دقیق و مستند در مورد 14 معصوم بتونیم ارائه کنیم.
چرا راه دور بریم؟ فرض کنید یک از پیروان اهل کتاب که در کشور ما در اقلیت هستند, از ما سوال کنه که مثلا این 12 امام شما (علیهم السلام) چه ویژگیهائی داشته که مثلا حضرت موسی یا عیسی نداشته؟!
یا اصلا فکر کنید (گلاب به روتون 120ساله دیگه افتادیم و مردیم:Cheshmak:) و نکیر و منکر گفتند مثلا 10 دقیقه در مورد امام...(ع) صحبت کن,خوب میتونیم؟
لذا اگر موافقید با پیامهای پر محبتتون, ابتدا نام معصومی را که علاقمند هستید درموردش یه تحقیق کوتاه بکنید ,اعلام کنید تا بعد از تعیین گروهها و جمع آوری نظرات کار را شروع کنیم و در پایان ,یه جمع بندی می کنیم و اطلاعات هر معصوم را در حد چند سطر (10دقیق توضیح) ارائه می کنیم.
اطلاعات میتونه شامل موارد زیر باشه.
1-اطلاعات شناسنامه ای(تاریخ تولد,وفات,محل تولد,زندگی - دوره های مختلف) و......
2-شرایط سیاسی,تاریخی و حکومتی در آن زمان
3-روشهای فعالیت معصوم ع در آن دوره
5-ویژگیهای فردی و اجتماعی معصوم ع
6-سخنان و احادیث معصوم
............
............
این کلیت کاره ولی دوستان عزیز اگر نظرات بهتری دارند اعلام کنند تا برنامه نهائی با همکاری هم اعلام و شروع بشه.
البته می دونم که با یک سرچ کوتاه میشه اطلاعات زیادی را در مورد هر یک از آن بزرگان بدست بیاریم ولی دوست دارم یه کار گروهی برای خوشنودی محمد (ص)و آل محمد (ع) با هم انجام بدیم.
دست بوسه همگیتان هستم.:Gol:

درود بر دوستان گرامی
اگر اجازه بدهید بنده مقداری اطلاعات در رابطه با علم دار کربلا میخاستم بنویسم.البته نوشتن که نه کپی کردن.

عباس،فرزند علی و امّ البنین، در روز چهارم شعبان سال 26 هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشود.مادرش فاطمه، دختر حزام بن خالد بود که نیاکانش همه از دلیر مردان عرب بوده
و در شجاعت و دلیری در دنیای عرب مشهور بوده اند
می گویند هنگام ورود امّ البنین به خانه علی (ع) امام حسن و حسین بیمار بودند و او از آنان
پرستاری کرد تا خوب شدند.امّ البنین اجازه نمی داد که اورا فاطمه صدا کنندزیرا می ترسید یاد

غم های فاطمه برای علی و فرزندانش زنده شود و باعث ناراحتی آنان شود .ثمره ازدواج علی(ع) با فاطمه بنت حزام،چهار پسر به نام های عباس،عون ، جعفر و عثمان بود که بزرگترین آن ها عبّاس بود.فاطمه را به علت داشتن این چهارپسر،امّ البنین(مادر پسران) نامیده اند.امّ البنین آن چنان به امیرالمؤمنین وفادار بودکه پس از شهادت آن حضرت ، شوهر
دیگری اختیارنکردبا آن که بیش از بیست سال پس از آن حضرت زنده بود
در یکی از روزهای جنگ صفّین،نوجوانی نقابدار از سپاه علی (ع) به میدان آمد.ترس و دلهره سپاه معاویه رادربرگرفت.هر کس ازدیگری می پرسید این نوجوان کیست که این طورشجاعانه پابه میدان جنگ نهاده است ؟ از سپاه معاویه کسی جرأت نکرد پا به میدان بگذارد.معاویه به سردار نامی خود،ابن شعثاء،دستور داد تا به جنگ این نوجوان برود؛ ابن شعثاء در جواب گفت: مرا حریف ده هزار نفردرجنگ می دانند،چگونه مرا به جنگ با کودکی می فرستی؟بهتر است

یکی ازپسرانم رابرای کشتن او بفرستیم.معاویه قبول کردو ابن شعثاء فرزند بزرگ خود را برای جنگ بااین نوجوان به میدان فرستاد.امّا او دریک چشم به هم زدن به دست این نوجوان کشته شد.ابن شعثاء فرزنددوم خودرا فرستاد،او نیز کشته شدو به این ترتیب هرهفت پسراو کشته شدندوخود اوبا عصبانیّت پا به میدان گذاشت وبه آن نوجوان دلاور گفت:تو پسران مرا کشتی ،

به خدا قسم پدر و مادرت را به عزایت خواهم نشاند.ولی خوداونیزدرمدّت کوتاهی به پسرانش پیوست.همه با تعجّب به این نوجوان شجاع نگاه می کردند. امام(ع) اورا پیش خودخواندونقاب او را برداشت وپیشانی اورا بوسید.همه با تعجّب دیدند که او عباس پسر امیرالمؤمنین است

متأثّر و اندوهگین شد . عباس چند سال بعد از شهادت پدرش ، در سن هیجده سالگی با لُبابه دختر عبداللّه بن عبّاس ازدواج کرد . عبداللّه راوی حدیث و از شاگردان لایق و برجسته علی (ع) بود و لبابه در محیطی عرفانی و مذهبی تولدو رشد یافته بود.حاصل ازدواج عباس بالبابه دو فرزند به نامهای عبیداللّه و فضل بود.میگویند بعد از تولد فضل به عباس لقب ابوالفضل (پدر فضل ) دادند. امّا برخی دیگر عقیده دارند عباس به خاطر فضل بی پایانش به این لقب خوانده می شود
در روز عاشورا و در صحرای سوزان کربلا ، عباس با دیدن لبهای خشکیده و چشمان اشکبار فرزندان امام (ع) ، بی اختیار مشک آب را بر دوش گرفت و رفت تا بزرگترین امتحان زندگی اش را پس دهد . اورفت و با شجاعت صف دشمن را شکست،خود را به آب فرات رساند، مشک را پر کرد و با لبهایی تشنه به آب ضلال فرات نظاره کرد،جرأت نکرد جرعه ای بنوشد.چون حسین و فرزندانش تشنه بودند و شایسته نبود او قبل از آن ها خود را سیراب کند .

دشمن خوب می دانست که تا بازوان عباس بر تن اوست،توان برابری با او را ندارند.به همین علّت بازوان عباس هدف قرار گرفت.عباس برای حفظ آب دو دست خود را از دست دادوبا ضربه های دشمنان از اسب به پایین افتاد .امام حسین(ع)خود را به بالین عباس رساندواو در آغوش برادر به دیدار محبوب شتافت و امام را با کوله باری ازغم و اندوه درکربلا تنها گذاشت.عباس در موقع شهادت 35 سال داشت .

امام سجّاد (ع) درباره عمویش عبّاس چنین می فرماید:خداوند،عمویم عباس را رحمت کند که درراه برادرش ایثارو فداکاری کرد و ازجان خود گذشت.چنان فداکاری کردکه دو دستش قطع شد.

خداوند نیز به او همانندجعفر بن ابی طالب،درمقابل آن دو دست قطع شده،دو بال عطا کردکه با آن ها در بهشت با فرشتگان پرواز کند.عباس نزد خدا، مقام و منزلتی داردبس بزرگ،که همه شهیدان در قیامت به مقام والای او غبطه می خورند و رشک می برند

پس از رسیدن اهل حرم به شام، فرماندهان سپاه یزید آنچه را غارت کرده بودند در مقابل یزید به نمایش گذاشتند. نظر یزید به پرچم علمدار کربلا افتاد و بهت‌زده به آن می‌نگریست، از روی حیرت پرسید: «این پرچم را چه کسی حمل می‌کرد؟» گفتند: «عباس پسر علی و برادر حسین» یزید سه بار از جای برخاست و نشست سپس به حاضران گفت: «به این پرچم بنگرید که بر اثر ضربات و صدمات هیچ جای آن سالم نمانده جز دستگیره آن که پرچمدار آن را با دست حمل می‌کرده است.» یعنی تا آخرین لحظه که دست در بدن داشته پرچم را رها نکرده است.

سلام و صلوات خدا بر اباالفضل العباس فرزند امیرمؤمنان و حامی سالار شهیدان و ساقی اهل بیت نبوت، جوانمردِ فرزند جوانمرد و برادر جوانمرد، همو که جوانمردی در محضر او جوانمردی آموخت و لعنت و نفرین و عذاب بی‌پایان الهی بر قاتلین و ظالمین او

خطبه حضرت ابالفضل العبّاس در شهر مكّه مكرّمه در سال60 هجري.

[پيش از هجرت كاروان از مكّه به كوفه.

سپاس خدای را که بیت الله را با قدوم پدرش[منظور امام حسين (ع) است] مشرّف کرد؛ کسی که دیروز بیت بود،[امروز] قبله گردید.

ای ناسپاسان گناهکار آیا راه بیت را بر امام نیکوکاران می بندید؟ چه کسی سزاوارتر به این بیت است از دیگر موجودات؟ و چه كسی نزدیکترین به این خانه است؟ و اگر حکمت های خداوند بلند مرتبه نبود و اسرار بالا و امتحانات موجودات نبود، همانا بیت به سوی ايشان[حسین (ع)] پرواز می کرد؛ قبل از اينكه مردم حجر را لمس کنند، حجر دستانش[حسين (ع)] را استلام مي کند و اگر خواست مولای من خواست خداوند رحمن نبود هر آینه بر سر شما مانند بازِ شکاری که بر گنجشکان فرود می آید نازل می شدم.

آیا قومی را که مرگ را در کودکی به بازی مي گرفتند می ترسانید، در حالیکه الان در مردانگی قرار دارند. همه جانم فدای آقا و مولاي همه موجودات كه برتر از حیوانات[هستند].

هيهات بنگريد به کسی که شراب می نوشد[مراد يزيد ملعون است] و به کسی که صاحب حوض و کوثر است؛ و به کسی که در خانه وحی و قرآن است [مراد امام حسين(ع)است] و به کسی که در بیتش اسباب لهو و نجاست است[مراد يزيد ملعون است]؛ و به کسی كه در خانه اش نزول آیات[نشانه ها] و[آيه] تطهیر است.

شما در غلطی واقع شدید که قریش واقع شدند. چرا که اراده قتل پیامبر(ص) را کردند و شما اراده قتل پسر دختر پیامبرتان را و[اين حيله] برای ایشان تا وقتی امیرالمؤمنين(ع) زنده بود ممکن نشد. پس چگونه ممکن است كشتن ابا عبدالله الحسین(ع) تا وقتی که من زنده ام.

بیایید تا به راهش[راه كشتن امام حسين(ع)] آگاهتان کنم؛پس مبادرت به كشتن من كنيد، و گردنم را بزنید تا به مقصودتان برسید. خدا شما را به مقصودتان نرساند و عمرتان و فرزندانتان را کوتاه کند و لعنت خدا بر شما و پدرانتان[كه قصد كشتن پيامبر(ص)را داشتند] باد.

و نکته ی آخر.
عباس علیه السلام در نگاه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

مصلح بزرگ، حجت خدا و بقیة الله الاعظم، امام زمان (عج) - قائم آل محمد (ص) در بخشى از سخنان زیباى خود درباره عمویش عباس (ع) چنین مى‏گوید:

«سلام بر ابوالفضل، عباس بن امیرالمؤمنین، هم درد بزرگ برادر كه جانش را فداى او ساخت و از دیروز بهره فردایش را برگزید، آنكه فدایى برادر بود و از او حفاظت كرد و براى رساندن آب به او كوشید و دستانش قطع گشت. خداوند قاتلانش، «یزید بن رقاد» و «حیكم بن طفیل طایى» را لعنت كند...» (1)

امام عصر - عجل الله تعالى فرجه - صفات والاى ریشه دار در عمویش، قمر بنى‏هاشم و مایه افتخار عدنان را چنین بر مى‏شمارد و مى‏ستاید:

1- همدردى و همگامى با برادرش سید الشهداء (ع) در سخت‏ترین و دشوارترین شرایط تا آنجا كه این همگامى و همدلى ضرب المثل تاریخ گشت.

2- فرستادن توشه آخرت با تقوا، خویشتندارى و یارى امام هدایت و نور.

3- فدا كردن جان خود، برادران و فرزندانش در راه سرور جوانان بهشت، امام حسین (ع).

4- حفاظت از برادر مظلومش با خون خود.

5- كوشش براى رساندن آب به برادر و اهل بیتش هنگامى كه نیروهاى ستمگر و ظالم مانع از رسیدن قطره‏اى آب به خاندان پیامبر (ص) شده ‏بودند.

سلام
با تشکر از برادر apoolooo
*********************
apooolooo الحق که آپلویی شاید هم اف25:khandeh!:
بابا میخواستیم گروهبندی کنیم برنامه ریزی کنیم..........
ولی بیخیال کارت خوب بود.
*********************
دوستان عزیز اگر مایل به همکاری هستید ، ابتدا نام معصومی را که تمایل داریددر موردشان مطلب بگذارید بیان فرمائید.تا بعد از گروه بندی و برنامه ریزی کار را شروع کنیم.
فقط قبلش به مفادی که در پیام 1 عرض کردم عنایت داشته باشید
---------------
حقیر انشاالله در مورد جواد الائمه محمد تقی (ع) مطلب درج خواهم کرد.
یا علی

اگه خدا بخواد میخوام درباره ی امام حسن مجتبی علیه السلام بنویسم.
اما نه شناسنامه ای بلکه معرفتی

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

ببزرگواران هفته ی آینده آخرین مرحله از مصاحبه ی نهایی وحضوری دارم ضمن التماس دعا ی خیر به امید قبولی نذر ، ازجانب خانم فاطمه زهرا (س) وبه نیت قبولی در این مصاحبه ی نهایی میخواهم در این تاپیک 140 سطر در باره ی این معصوم گرانقدر «خانم فاطمه زهرا(س) » مطلب تحقیقی بنویسم البته شروع مطالب با برنامه ریزی استارتر تاپیک وان شاءالله بعد از آزمون

با تشکر از شما سروران
منتظر دوستان دیگر هم هستیم
ولی اگرنظر خاصی هم دارید بفرمائید.

امام حسن مجتبی علیه السلام در جمعی از اصحاب فرمودند:
و ما دو نفر - یعنی امام حسن و امام حسین علیهما السلام- ریحانه ی رسول الله صل الله علیه و آله و سلم و دو سرور جوانان اهل بهشت هستیم پس خدا لعنت کند کسی را که بر ما پیشقدم شود یا دیگری را بر ما مقدم دارد.

امام حسن مجتبی علیه السلام:
همانا محبت و دوستی با ما (اهل بیت رسول الله صل الله علیه و آله و سلم) سب ریزش گناهان - از نامه ی اعمال - می شود همانطوری که وزش باد برگ درختان را می ریزد.

امام حسن مجتبی علیه السلام:
کسی که قرآن را - با دقت - قرائت کند در پایان آن - اگر مسلحت باشد - دعایش سریع مستجاب خواهد شد - و اگر مصلحت نباشد - در آینده مستجاب می شود.

روزی امام حسن مجتبی علیه السلام در باغستان های مدینه قدم می زد که ناگاه چشمش به غلامی سیاه چهره افتاد که نانی در دست دارد که یک لقمه در دست دارد و یک لقمی خودش می خورد و یک لقمه به سگی که کنارش بود می داد تا آنکه نان تمام شد.
حضرت با دیدن چنان صحنه ای خطاب به غلام فرمود چرا نان را به سگ دادی و تکه ای از آن را برای خودت ذخیره نکردی؟
غلام به حضرت پاسخ داد: زیرا چشمان من از چشمان ملتمسانه ی سگ خجالت کشید من حیا کردم که من نان بخورم و این سگ گرسنه بماند.
امام حسن علیه السلام پرسید: ارباب تو کیست؟
غلام گفت: مولای من ابان بن عثمان است.
حضرت فرمود: این باغ مال چه کسی است؟
غلام جواب داد: این باغ مال ارباب و مولایم است.
پس آن حضرت اظهار داشت: تو را به خدا سوگند می دهمکه از جایت برنخیزی تا من بازگردم.
سپس حضرت حرکت نمود و به سمت ارباب غلام رفت و صمن گفت و گویی با ابان بن عثمان فلام و همچنین باغ را از او خریداری نمود. سپس به جانب غلام باز گست و به او فرمود: ای غلام من تو را از مولایت خریدم.
پس ناگاه غلام از جای خود برخاست و محترمانه ایستاد.
سپس حضرت در ادامه ی سخنان خود فرمود: این باغ را هم خریداری کردم و هم اکنون تو را در راه خداوند متعال آزاد نمودم و این باغ را نیز به تو بخشودم.

عارف";476085 نوشت:
ولی اگرنظر خاصی هم دارید بفرمائید.

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

پیشنهاد ویژه ای که به استارتر تاپیک وسایر دوستان گرانقدر دارم این است که لطف کرده به حرمت 14 معصوم مطالب خود را مستند به منابع معتبر نموده تا حق مطلب درباره ی ایشان ادا شود و مطالب دارای ارزش واقعی باشند ونه مطالب باری به هرجهت عوام که گاهی با اختلاط احساسات ناخود آگاه به جهت منفی هم سوق داده میشوند و.......

شما به احترام 14 معصوم (ص) تاپیک رو زدین کار شما بسیار صحیحی بجا است امیدواریم راه ادامه این 14 معصوم همیشه گم نکنیم
روز قیامت یکی یا ... ان ها در دادگاه حاضر میشود اگر ما ان ها را فرمایشات گوش میکردیم و نماز میخوندیم شفاعت برای ما در روز قیامت خواهد بود و وقتی ما ردیف دوم فرستادن بخاطر گناهانمان گردن ما بود رفع نشد بصورت موقتا برای رفع گناه به جهنم میفرستن و سپس اون شفاعت بخشیده میشود وشاید عذاب کم میکرد یا گناه بخشیده شود از جهنم خارج میشیم و به بهشت زیبای تعریف نشدنی میمانیم .

آنگاه که درروز قیامت برانگیخته شوم ، گنهکاران امت پیامبر اسلام (ص) را شفاعت خواهم کرد.
سخنانی گوهر بار از بانوی بزرگ اسلام:
ای علی ! من از پروردگارم شرم دارم که چیزی از تو درخواست کنم که توان برآوردن آن را نداشته باشی .
از دنیای شما محبت سه چیز را در دل من نهاده شد: تلاوت قرآن ، نگاه به چهره پیامبر وانفاق در راه خدا
راستش من پیش حضرت فاطمه (س) خیلی شرمند ام انگار دنیا شرمنده ام از دست همه کارهای روزمره بر سر میاد شما تلاش کنید مبادا اون به تو گناه الود نگاهت کنه شرمنده شوی ببیند من اصلا اهل گناه نیستم مشکلاتی دارم انگار گناه برسرم اوردن .

موضوع قفل شده است