جمع بندی آیا ازدواج تقدیر است؟

تب‌های اولیه

19 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا ازدواج تقدیر است؟

بعضی ها به اینکه ازدواج تقدیر است اعتقاد دارن مثلا استادی در دانشگاه ما صحبت میکرد و میگفت روح انسان یکی بوده و هنگام ورود به دنیای مادی به دو جنس مرد و زن تبدیل شده و قرار است در دنیا دوباره به هم برسند و با هم یکی شوند و به تکامل برسند
و اینکه از قبل معلوم بوده که همسر ما کیست
شما چه قدر این حرف قبول دارین؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد طاها

با عرض سلام و ادب خدمت همه دوستان مخصوصا دوست پرسشگر

در سوال شما به دو مطلب اشاره شده است:

1- آیا ازدواج انسان و شخصی که با او ازدواج صورت میگیرد در تقدیر شخص مشخص شده است؟

2- آیا این گفته حقیقت دارد: که روح انسان یکی بوده و هنگام ورود به دنیای مادی به دو جنس مرد و زن تبدیل شده و قرار است در دنیا دوباره به هم برسند و با هم یکی شوند و به تکامل برسند؟

در پاسخ سوال اول عرض میکنیم:

اگر منظور از تقدير ازدواج، آن است كه ما هيچ نقشى در ازدواج نداريم، ازدواج به اين معنى، تقدير نيست، امّا اگر منظور از قسمت و تقدیر ازدواج اين است كه ازدواج شخص و همسرى كه انتخاب مى كند، با علم خدا و با اراده خود شخص مطابق است، بلى، ازدواج و همسر گزينى و بلكه هر كار اختيارى ديگرى جزو تقدیر و قسمت است و نزد خدا معلوم است امّا اين امر هيچ منافاتى با اختيار انسان ندارد زیرا در تقدیر بودن آنها يعنى خدا از ازل مى داند كه فلان شخص با اختيار خود با فلان فرد ازدواج خواهد نمود. توضیح بیشتر را در این لینک مشاهده کنید: http://www.askquran.ir/thread42932.html

در پاسخ سوال دوم نیز میگوییم:

در این باره با سه آیه از قرآن مواجه میشویم:

اول: آیه 1 سوره نساء. قرآن مى فرمايد: «يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثيراً وَ نِساءً » یعنی «اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد! همان كسى كه همه شما را از يك انسان آفريد و همسر او را (نيز) از جنس او خلق كرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمين) منتشر ساخت».

دوم: آیه 21 سوره روم. در این آیه می خوانیم: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً » یعنی «و از نشانه‏هاى او اينكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد».

سوم: آیه 72 سوره نحل. در این آیه می خوانیم: «وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَنينَ وَ حَفَدَةً» یعنی «خداوند براى شما از جنس خودتان همسرانى قرار داد و از همسرانتان براى شما فرزندان و نوه‏هايى به وجود آورد».

در تفسیر آیات مذکور گفته شده است، «نفس واحده» در آیه نخست با «انفسکم» در آیات دوم و سوم به یک معنا اشاره دارند و آن اینکه خداوند همسر آدم و هر مرد دیگری را از جنس او (یعنی جنس بشر نه جنس حیوان و یا فرشته و یا جن) آفريده است. (تفسیر المیزان/ج4/ص135-136 و نیز تفسیر نمونه/ج3/ص245-246) بر این اساس مطلب دوم از این آیات و روایات مربوطه استفاده نمیشود.

در پناه حق

ممنون از پاسختون
ولی مگر از قبل معلوم نبوده که چه انسان هایی روی زمین می آیند پس مثلا اگر من بخواهم به وجود بیایم باید حتما مادر و پدر من با هم ازدواج کنند تا من به وجود بیایم و این از لحاظ ژنتیکی محال است که پدر من با کس دیگر ازدواج کند و من به وجود بیایم پس پدر یا مادر من از قبل قرار بوده با هم ازدواج کنند و نمیتوانستند خارج از این تقدیر قرار بگیرند
و اما در آیه قران اشاره شده که همسری از خودتان، اینکه معلومه که همسر انسان باید از جنس خود او باشد و حتی از لحاظ زیستی هم امکانپذیر نیست دو گونه مختلف با هم آمیزش کنند و بچه زایا و زیستا بدهند در حالی که قران گفته از نسل شما فرزندانی قراردادیم و این مسئله خیلی بدیهی است و بعید است که منظور قران این مسئله کاملا بدیهی باشد.
چرا نمیتوان گفت منظور قران از اینکه میگوید از جنس خودتان یعنی از یک روح ؟ ؛ چون اون استاد میگفت اگر میخواهید همسر مومنی داشته باشید خودتان هم باید در همان مسیر قرار بگیرید و هرچه در مسیر تکاملی بیشتر پیش بروید کسی که قرار است همسرتان بشود هم بیشتر در آن مسیر پیش میرود مثلا اگر میخواهید همسری داشته باشید که نماز اول وقت بخواند باید خودتان هم در این مسیر قرار بگیرید!

طاها;475371 نوشت:
با عرض سلام و ادب خدمت همه دوستان مخصوصا دوست پرسشگر

در سوال شما به دو مطلب اشاره شده است:


taranom.m;475485 نوشت:
ولی مگر از قبل معلوم نبوده که چه انسان هایی روی زمین می آیند پس مثلا اگر من بخواهم به وجود بیایم باید حتما مادر و پدر من با هم ازدواج کنند تا من به وجود بیایم و این از لحاظ ژنتیکی محال است که پدر من با کس دیگر ازدواج کند و من به وجود بیایم پس پدر یا مادر من از قبل قرار بوده با هم ازدواج کنند و نمیتوانستند خارج از این تقدیر قرار بگیرند
و اما در آیه قران اشاره شده که همسری از خودتان، اینکه معلومه که همسر انسان باید از جنس خود او باشد و حتی از لحاظ زیستی هم امکانپذیر نیست دو گونه مختلف با هم آمیزش کنند و بچه زایا و زیستا بدهند در حالی که قران گفته از نسل شما فرزندانی قراردادیم و این مسئله خیلی بدیهی است و بعید است که منظور قران این که شما میگویید باشد

سلام
خیلی جالب بود.
:Gol:

نمیدونم سریال پنجمین خورشید که از تلویزیون پخش میشد خاطرتان هست یا نه ؟

تو این سریال بازیگر پسر سریال به زمان آینده و گذشته سفر میکرد مثلاً بیست سال جلوتر میرفت و آینده افراد نزدیکش رو میدید جالب اینجاست

بار اول که به آینده سفر کرد خواهرش با فردی بدذات ازدواج کرده بود و یه فرزند پسر داشت .

این باعث شد طرف تصمیم بگیره مانع ازدواج خواهرش با فرد بدذات بشه ، از اینرو به گذشته برگشت و مانع ازدواج خواهرش با اون فرد شد

جالب ترش اینه که بار دوم که به آینده سفر کرد خواهرش با کس دیگه ایی ازدواج کرده بود

ولی باز همون فرزند پسر رو داشت با همون ویژگی ها و شخصیت اصلا تغییر نکرده بود فقط پدرش دیگه فرد قبلی نبود و البته در این سری خواهر طرف دارای یه فرزند دختر هم شده بود.

در این فیلم همه چی تغییر میکرد بجز فرزندی که در سرنوشت خواهرش بود و مرگ افراد

حالا سوال من اینه که خداوند اول ما رو خلق میکنه بعد پدر و مادرمون رو معلوم میکنه ؟؟؟؟؟

یا اول پدر و مادرمون رو معلوم میکنه بعد خلقمون میکنه ؟؟؟؟؟؟؟

[="Blue"]با سلام
والله راستیتش من از یک سخنران حرفی شنیدم که به نظرم خیلی منطقی اومد فک می کنم اگه یه مختصری در موردش بگم خیلیا مطلب براشون جا میوفته اگر هم جایی از این موضوع اشتباه بود از استاد طاها می خوام کمک کنند.
برای هر فرد 100 ها سرنوشت نوشته شده اما خود فرد هست که انتخاب می کنه کدوم یکی رو برگزینه.
در جنگ صفین یک پیرمرد امد پیش حضرت علی (ع) و گفت یا علی اینکه من با شما امدم توی جنگ و شمشیر زدم علیه دشمن ایا سرنوشت من است علی فرمود بله سرنوشت شماست پیرمرد گریه کرد گفت منو باش فکر کردم چه هنری کردم با علی اومدم جنگ حضرت علی فرمود پدر جان در سرنوشت تو راه های بسیاری وجود داشت که تو از میان این ها این یک راه را انتخاب کردی.
برای مثال در ازدواج 100 ها راه شاید باشه با نتیجه های گوناگون یک راه به عشق حقیقی و خوشبختی میرسد یه راه به بدبختی و یک راه هم اصلا پوچه و هیچی توش نیست
:khandeh!:
در مورد پدر و مادر هم شنیدم تمام این مسائل از جمله پدر و مادر و اینکه در چه دورانی زندگی کنیم دست خود فرده و شخص در عالم ذر انتخاب می کنه بعضی ها فکر میکنند توان بالایی دارند و از خدا می خوان تا در اخرالزمان به دنیا بیان بعضی این توان را در خود نمی بینند و با خواست خود در زمانی دیگر به دنیا می ایند.
لپ کلام اینکه در عدالت خدا شک نکنید خداوند برای تمام امور راهی قرار داده که در قیامت راه برای شکوایه نباشه و حتی اگر عالم ذر جور دیگری هم باشد باز هم انسان نباید به عدالت خدا شک کند چون عدالت خدا مثل ما نیست و مو را از ماست بیرون میکشد پس شک نکنید به کسی ظلم نمی شود وحتی اگر پدر و مادر را هم خود فرد انخاب نکرده باشد مسلما با توجه به شرایط و داشته ها از هر فردی توقع هست(برای مثال داستان حضرت موسی که از خدا می پرسه خدایا همنشین من در بهشت چه کسیست و خدا به او یک قصاب رو نشون میده حضرت موسی تعجب می کنه و خدا در جواب میگه ان قصاب در شرایط و حرفه خودش تمام و کمال بوده به همین دلیل در بهشت همنشین یک پیامبر الوالعظم شده)
یا علی

[/]

taranom.m;475058 نوشت:
بعضی ها به اینکه ازدواج تقدیر است اعتقاد دارن مثلا استادی در دانشگاه ما صحبت میکرد و میگفت روح انسان یکی بوده و هنگام ورود به دنیای مادی به دو جنس مرد و زن تبدیل شده و قرار است در دنیا دوباره به هم برسند و با هم یکی شوند و به تکامل برسند
و اینکه از قبل معلوم بوده که همسر ما کیست

سلام...
آیا تا به حال فکر کردین که چرا اخلاقاشون با هم فرق داره در این صورت که از یه منشا هستن؟ببخشید باید بگم ما تو تقدیرمون با خیلی ها آشنا می شیم نظر من اینه که ما سرنوشتمو با آدمای توی خیابونم یکیه چون ما بالاخره توی یه روز و توی یه ساعت مشخص وتوی یه ثانیه مشخص ما اونو دیدیم یا شاید اون مارو دیده وحالا ازدواجم یکی از این مباحثه ...باتشکر
:Rose:

taranom.m;475485 نوشت:
ولی مگر از قبل معلوم نبوده که چه انسان هایی روی زمین می آیند

با عرض سلام به شما دوست گرامی

اینکه از قبل در علم خدا هست که مثلا علی با فاطمه ازدواج میکند سخن درستی است اما این قید را هم در نظر بگیرید که خدا میداند علی به اختیار خود با فاطمه ازدواج میکند به عبارت دیگر آنچه در تقدیر ثبت و ضبط است عبارت است از: «ازدواج به اختیار علی و فاطمه»، نه فقط «ازدواج علی و فاطمه».

این نیز درست است که در علم و تقدیر الهی ثبت و ضبط است که فرزند ایندو مثلا حسین، حاصل این ازدواج است اما با این قید که حسین حاصل یک ازدواج اختیاری بین علی و فاطمه است. به عبارت دیگر در علم خدا این است که «علی و فاطمه به اختیار خود با هم ازدواج خواهند کرد و حاصل ازدواجشان حسین خواهد بود». لطفا دقت کنید: هم اختیار است و هم اینکه حتما چنین خواهد شد، به عبارت دیگر: حتما با اختیارشان چنین میشود همانطور که میگوییم: حتما کسی که به اختیار خود خویشتن را در آتش بیاندازد میسوزد.

پس در جواب سوال شما که میگویید: مگر از قبل معلوم نبوده که چه انسان هایی روی زمین می آیند؟ پاسخ میدهیم بله در تقدیر الهی و قبل از خلقت مخلوقات، اینکه چه انسانهایی خلق خواهند شد ثبت و ضبط است اما با این قید که این انسانها به اختیار پدر و مادرشان به وجود خواهند آمد. ممکن است بپرسید: یعنی امکان داشت این انسانها نباشند و انسانهای دیگری باشند؟ میگوییم آنچه در علم تقدیری الهی است دو گونه معلومات است: 1- معلوماتی که تغییر میکنند مثلا علی اول تصمیم به ازدواج با معصومه دارد و سپس تصمیمش عوض میشود و با فاطمه ازدواج میکند و 2- معلوماتی که مرحله نهایی اختیار انسان ها است یعنی همان ازدواج نهایی علی با فاطمه که حاصلش حسین است.

بنابراین تا وقتی مرحله نهایی اختیار صورت نگیرد امکان تغییر فرزندها و انسانها وجود دارد اما در مرحله نهایی اختیار انسانها، دیگر جایی برای تغییر فرزندان این انسانها وجود ندارد و به اصطلاح فلسفه، علت تام وجود انسانها محقق میشود. بنابراین انسانهایی که بعدا به وجود می آیند حاصل مرحله نهایی اختیار پدر و مادر خود هستند.

taranom.m;475485 نوشت:
اما در آیه قران اشاره شده که همسری از خودتان، اینکه معلومه که همسر انسان باید از جنس خود او باشد

قرآن کتاب هدایت است و گاه نکاتی را به انسان متذکر میشود که گرچه انسان آنرا میداند اما به نکات تربیتی آن توجه ندارد. بر اساس تفاسیر قرآن که بر پایه آیات نیز هست منظور از آیات نامبرده همان است که بیان شد. بله مطلب روشنی به نظر میرسد اما بیان آن جنبه تربیتی دارد همانگونه که قرآن از نقش خورشید و ماه و ستارگان و کوهها سخن گفته و کسی نیست که این آثار را نداند. چیزی که هست قرآن به جنبه تربیتی این مسائل توجه دارد. پس تعجب نکنید که قرآن میفرماید از جنس خودتان همسرانی برایتان قرار دادیم.

اینکه «اگر میخواهید همسر مومنی داشته باشید خودتان هم باید در همان مسیر قرار بگیرید» در جای خود مطلب درستی است که از برخی آیات و روایات هم قابل استفاده است اما نباید پنداشت منظور از آیاتی که قبلا ذکر کردیم نیز همین است و بخواهیم آن مطلب را بر این آیات تحمیل کنیم. این نوعی تفسیر به رای است و در آیات و روایات به شدت نهی شده است. ما ملزم هستیم ببینیم خود قران در پرتو روایات چه میگوید نه اینکه نظرات خود را (هرچند در جای خود کلام درستی هم باشد) بر آیات تحمیل کنیم و همانطور که عرض شد طبق بیان مفسرین، منظور از آیات نامبرده همان است که بیان شد.

در پناه حق

taranom.m;475058 نوشت:
بعضی ها به اینکه ازدواج تقدیر است اعتقاد دارن مثلا استادی در دانشگاه ما صحبت میکرد و میگفت روح انسان یکی بوده و هنگام ورود به دنیای مادی به دو جنس مرد و زن تبدیل شده و قرار است در دنیا دوباره به هم برسند و با هم یکی شوند و به تکامل برسند
و اینکه از قبل معلوم بوده که همسر ما کیست
شما چه قدر این حرف قبول دارین؟

سلام ...

من تعریف خودم رو از تقدیر دارم ...
سرنوشت یا تقدیر ... مفهومش این نیست که رو پیشونی ما نوشته شده که دکتر میشیم ... یا مهندس میشیم یا اینکه با فلان مرد ازدواج میکنیم ... تقدیر مفهومی پیچیده تر داره ...

ساختمان سرنوشت یا تقدیر ...مانند یک درخت میمونه ... و هر کسی که به دنیا میاد چنین ساختمانی رو به هدیه میگیره ... وقتی ما به دنیا میایم بر رویه تنه این درخت حرکت میکنیم ... کمی که رشد میکنیم بسته به اختیاری که داریم 2 گزینه در جلویه ما قرار میگیره ... اینکه به سمته شاخه های سمته چپ بریم یا اینکه به سمت شاخه های سمت راست بریم ... مثلا سرنوشتی که ممکن هست خدا در سن7 سالگی به کسی داده باشه انتخاب بین گزینه های ( دزدی . کارکردن . درس خوندن ) باشه و سرنوشتی که خدا به کسی دیگر داده باشه ( مردن . درس خوندن . زندانی شدن ) باشه ... به عبارتی دیگر اینجوری نیست که ما هیچ انتخابی نداشته باشیم ... بلکه انتخاب های ما محدود به حرکت بر روی شاخه ها و زیر شاخه هایی هست که در ساختمان درخت سرنوشتی که از خداوند گرفتیم وجود دارند ...

IMAGE(<img src="http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images/32543/1_127.JPG" alt="" class="bb-image" />)

مثلا این درخته سرنوشته اکبر هست ...
اکبر میتونه درس بخونه ... یا اینکه درس نخونه ... ( یعنی اختیارش رو داره )
ولی تو درخت سرنوشتش نوشته شده اگر در بخونه ... یا مهندس هوافضا میشه ... یا مهندس کامپیوتر میشه ... یا دکتر بشه و انتخاب دیگه ای وجود نداره ... مثلا اکبر اگر درس بخونه نمیتونه حسابدار بشه ... چون تو درخت سرنوشتش نیست .
بنابراین ... به نظره من سرنوشت ... زندگی نوشته شده نیست ... بلکه درختی هست که در هر لحظه ما داریم در روی شاخه ها و زیر شاخه هاش حرکت میکنیم و فکر میکنیم داریم انتخاب میکنیم در صورتیکه از بین گزینه هایی که سرنوشت در اختیارمون قرار داده داریم انتخاب میکنیم ... گزینه هایی که سرنوشت پیش پامون گذاشته . و این گزینه ها به صورت جبر به ما تحمیل شدن .

نفرنفر;477951 نوشت:
گزینه هایی که سرنوشت پیش پامون گذاشته . و این گزینه ها به صورت جبر به ما تحمیل شدن .

با سلام خدمت شما دوست گرامی

مطالب جالبی فرمودید اما یک نکته را در نظر داشته باشید:

سرنوشت یعنی مرتبه ای از علم الهی به آنچه اتفاق می افتد نه آنچه باید اتفاق بیفتد (لطفا دقت کنید)

سرنوشت چیزی را به انسان تحمیل نمیکند بلکه آنچه انسان به اختیار خود و اختیار اطرافیان خود و لوازم و شرایط طبیعی فضا و زمانی که در آن زندگی میکند و در یک کلام، آنچه در این دنیا (دنیای فعلی) برای انسان رخ میدهد را در خود دارد.

پس بهتر است بگوییم دنیایی که در آن زندگی میکنیم بستر وسیعی از فرصتهاست که انسان به اختیار خود مسیری را میپیماید البته شرایط این دنیا و فضا و زمانی که در آن زندگی میکند (که البته این نیز حاصل اقتضای این دنیا و اختیار دیگر انسانهاست) در جهت دادن به اختیار آدمی نقش دارند و همه آنچه اتفاق می افتد در علم تقدیری الهی ثبت و ضبط است.

در پناه حق

میرعلمدار;475840 نوشت:
نظر من اینه که ما سرنوشتمون با آدمای توی خیابونم یکیه

با عرض سلام به شما دوست گرامی

شاید بهتر باشد بگوییم تقدیر انسانها با یکدیگر بی ارتباط نیست همانطور که تقدیر و سرنوشت انسان با تمام موجوداتی که بر او تاثیر دارند بی ارتباط نیست اما گفتن اینکه تقدیر همه ما یکی است شاید دقیق نباشد. با این وجود کاملا درست است که ملاقاتها در سرنوشت انسانها میتواند تاثیر گذار باشد.

در پناه حق

طاها;478041 نوشت:

با عرض سلام به شما دوست گرامی

شاید بهتر باشد بگوییم تقدیر انسانها با یکدیگر بی ارتباط نیست همانطور که تقدیر و سرنوشت انسان با تمام موجوداتی که بر او تاثیر دارند بی ارتباط نیست اما گفتن اینکه تقدیر همه ما یکی است شاید دقیق نباشد. با این وجود کاملا درست است که ملاقاتها در سرنوشت انسانها میتواند تاثیر گذار باشد.

در پناه حق


[=Verdana]با سلام
[=Verdana]حالا که بحث به تقدیر کشید آیا میشود گفت نظریه‌ اثر پروانه‌ای(Butterfly effect) در همین بستر هست؟

با عرض سلام به همه دوستان
نکاتی در فرمایشات دوستان وجود دارد که بطور خلاصه بررسی میکنیم:

!Shabnam!;475492 نوشت:
حالا سوال من اینه که خداوند اول ما رو خلق میکنه بعد پدر و مادرمون رو معلوم میکنه ؟؟؟؟؟ یا اول پدر و مادرمون رو معلوم میکنه بعد خلقمون میکنه

[=Calibri]تقدیر مرتبه ای از علم خداست و برای خداوند اول و دوم معنا ندارد. بله از آنجا که خداوند مسیر خلقت بنی آدم را بگونه ای ترتیب داده است که والدین جزو سلسله علل خلقت انسان باشند در این صورت در تقدیر نیز به همین گونه ثبت و ضبط است یعنی اینگونه: علی و فاطمه ازدواج میکنند و حاصل ازدواجشان حسین است.

m001;475726 نوشت:
برای هر فرد 100 ها سرنوشت نوشته شده اما خود فرد هست که انتخاب می کنه کدوم یکی رو برگزینه

[="B Mitra"]ما دسترسی تام و کاملی به تقدیر (که مرتبه ای از علم الهی است) نداریم و شاید نتوان گفت این احتمالات صدگانه که در ذهن ما و شما وجود دارد آنجا نیز هست (دقت فرمایید) تقدیر مرحله ای از علم الهی است و جای شاید و احتمال نیست بلکه هر چه قرار است اتفاق بیفتد آنجا نوشته شده است.

m001;475726 نوشت:
در مورد پدر و مادر هم شنیدم تمام این مسائل از جمله پدر و مادر و اینکه در چه دورانی زندگی کنیم دست خود فرده و شخص در عالم ذر انتخاب می کنه بعضی ها فکر میکنند توان بالایی دارند و از خدا می خوان تا در اخرالزمان به دنیا بیان بعضی این توان را در خود نمی بینند و با خواست خود در زمانی دیگر به دنیا می ایند

در روایات عالم ذر درباره انتخاب پدر و مادر مطلبی مشاهده نشد و صرفا از پیمان گرفتن بر توحید و نبوت و امامت و امثال این موارد صحبت شده است.

نفرنفر;477951 نوشت:
ساختمان سرنوشت یا تقدیر ...مانند یک درخت میمونه

[="B Mitra"]همانطور که بیان شد طبق روایات و تحلیل عقلی آنها، دفتر تقدیر ما دربردارنده اموری است که اتفاق می افتند و نمیتوان آنرا به درختی با یک ساختمان از پیش تعیین شده اما با انتخابهای محدود تعریف نمود زیرا این تصور را ایجاد میکند که تقدیر از پیش تعیین شده است اما برای اختیار نیز جای محدودی قرار داده شده است. خیر تقدیر همچون آینه ای است که وقایعی که اتفاق می افتند را در خود دارد و هرچه شخص در این دنیا انجام میدهد قبلا خبر وقوع آن در تقدیر وجود دارد نه آنچه میتواند اتفاق بیفتد اما رخ نمیدهد.

نفرنفر;477951 نوشت:
به نظره من سرنوشت ... زندگی نوشته شده نیست ... بلکه درختی هست که در هر لحظه ما داریم در روی شاخه ها و زیر شاخه هاش حرکت میکنیم و فکر میکنیم داریم انتخاب میکنیم در صورتیکه از بین گزینه هایی که سرنوشت در اختیارمون قرار داده داریم انتخاب میکنیم ... گزینه هایی که سرنوشت پیش پامون گذاشته . و این گزینه ها به صورت جبر به ما تحمیل شدن

[="B Mitra"]به نظر میرسد صدر و ذیل فرمایشتان همخوانی ندارد: از طرفی میگویید «[="B Mitra"]سرنوشت ... زندگی نوشته شده نیست»[="B Mitra"] و از طرفی میگویید: «[="B Mitra"]گزینه هایی را سرنوشت پیش پامون گذاشته»[="B Mitra"].

GameMaster;478050 نوشت:
حالا که بحث به تقدیر کشید آیا میشود گفت نظریه‌ اثر پروانه‌ای(Butterfly effect) در همین بستر هست؟

[="B Mitra"]باید فیلم را دقیقا دید و با نگاه تخصصی تر بررسی نمود اما براساس فرمایش شما: این قسمت از فیلم که انسانی قادر باشد به آینده و گذشته سفر کند آنهم بصورتی که در هر زمان دارای تاثیر و تاثر باشد به خیال می ماند تا به واقعیت، ضمن اینکه اطلاع یافتن از تقدیر دیگران یعنی به مرتبه ای از علم الهی دسترسی داشتن و تا جایی که ما میدانیم صرفا شامل معصومین و اولیای الهی است و آنها نیز خود اقدام به تغییر تقدیر کسی نمیکنند.

در پناه حق

جمع بندی تاپیک: آیا ازدواج تقدیر است؟

آیا ازدواج در تقدیر و سرنوشت هر کس قبلا مشخص شده و غیراختیاری است؟

دو حقیقت در آموزه های اسلامی مورد تاکید قرار گرفته است: 1- انسان دارای علم و اختیار است و 2- تمام امور این عالم در محدوده قضا و قدر الهی انجام میشوند. این دو حقیقت بسترساز شکلگیری این سوال در ذهن میشود که آیا قبول نمودن قضا و قدر الهی به معنای سلب اختیار از انسان نیست؟
بدون شک هر کس بطور خودآگاه و وجدانی میداند که نسبت به انجام کارهایش دارای اراده و اختیار است. پس به حكم اين وجدان، بدون شک كارهاى ما اختيارى است، و اراده ما در تحقق آنها مؤثر است. این مطلب در آموزه های اسلامی نیز به وضوح قابل مشاهده است. تشریع تکالیف شرعی، وعده دادن بهشت و جهنم، تعیین مجازات دنیوی برای فاسقان و اموری از این قبیل همگی بر مدار اختیارداری انسان است.
قرآن در این باره میفرماید: «وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى‏ ثُمَّ يُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفى؛ و اينكه براى انسان بهره‏اى جز سعى و كوشش او نيست، و اينكه تلاش او بزودى ديده مى‏شود، سپس به او جزاى كافى داده خواهد شد.» (نجم/ آیات 39-41)
با این وجود بسیاری از اندیشمندان اهل تسنن وجود اختیار برای انسان را نفی کردند و گروهی نیز در مقابل، آدمی را در تمام شئون زندگی دارای اختیار تام قلمداد نمودند. این در حالی است که شیعیان در پرتو روایات ائمه معصوم قایل شدند انسان نسبت به افعال خود نه مجبور تام است و نه تام الاختیار بلکه موقعیتی فیمابین ایندو دارد.
 امام صادق فرمود: لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ وَ لَكِنْ أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْنِ.[1]
همچنین روایت شده است هنگامی که اميرالمؤمنين از صفين بازمیگشت، پير مردى از ایشان پرسید آيا راهى كه ما رفتيم به قضاء و قدر خدا بود، يا نه؟ امام فرمود: همه به قضا و قدر الهی بود. پير مرد (که گمان نمود منظور اینست که خدا همه کاره است و اراده ما بی ثمر است) گفت: پس زحماتى كه متحمل شدم به حساب خدا مى‏گذارم، امام در جواب فرمود: اينطور نپندار كه منظورم از اين قضاء و قدر، قضا و قدر حتمى و لازم بود، چون اگر چنين باشد و هر كارى انسان انجام ميدهد و يا نميدهد همه به قضاء حتمى خدا صورت بگيرد، آن وقت ديگر ثواب و عقاب و امر و نهى بی معنا خواهد شد. اى پیرمرد، همين كه خدا به ما تكليف كرده، كافى است كه بدانيم او ما را مختار ميداند.[2]
روایت اخیر ضمن بیان اصل اختیارداری انسان به حقیقت ممتاز دیگری نیز اشاره دارد و آن اینکه تقدیر الهی دو گونه است: حتمی و غیر حتمی؛ و اراده و اختیار انسان با تقدیر غیرحتمی قابل جمع است.
این مطلب کلیدی و مهم بصورت صریح در برخی از روایات بیان شده است.
امام صادق (ع) فرمود: خداوند هر چيز را كه بخواهد ايجاد كند اول تقديرش مى‏كند و وقتى تقديرش كرد قضايش را مى‏راند، و وقتى قضايش را راند امضايش مى‏فرمايد.[3]
بنابراین ما دام كه قضاى خدا به وسيله امضای او تایید نهایی نشود این امکان وجود دارد از ايجاد آنچه در تقدير است خودداری کند.[4]
در حدیثی از امام باقر آمده است: شخصی از ایشان درباره این آیه قرآن پرسید«خدا اجل و مدّتى را بعنوان عمر برای شما مقرّر داشت و اجَل حتمى نزد اوست.»(انعام/2) امام فرمود: منظور از این دو اجل، دو زمان برای مرگ است: زمان قطعی مرگ که حتمی الوقوع است و دیگری زمان تقدیری مرگ که منوط و مشروط و قابل تغییر است.[5]
با الگوگیری از این قبیل آموزه های معصومین است که دانشمندان شیعه چنین استنباط و بیان کرده اند که قضا و قدر دو مرحله از علم خدا هستند: در مرحله قضا، خدا به اموری علم دارد که همه آنها قطعا انجام میپذیرند و هیچ عاملی نمیتواند در وقوعشان سدی ایجاد کند اما در مرحله قدر، خداوند مقدار و کیفیت انجام آنچه در مرحله قضا آمده است را تعیین میکند.[6] همچنین خصوصیت تقدیر این است که قابل تغییر است بر خلاف قضای حتمی که قابل تغییر نیست.[7]
بنابراین طبق آموزه قضاء و قدر، همه اشياء در نظام خلقت، از ناحيه خداى سبحان تقدير و اندازه‏گيرى شده، و تمامى جزئيات و خصوصيات، و احوال هر یک، همه براى خدا معلوم و معين است، و از نقشه‏اى كه نزد خدا دارند، تخلف نمى‏كنند. اما باید توجه داشت یکی از جزئیاتی که در تقدیر امور انسان لحاظ میشود اختیارداری انسان است.
بر این اساس يك عمل اختيارى كه از انسان طبق اراده و خواستش صادر ميشود، از جهتى حتمی الوقوع است، و از جهتى ديگر ممكن الوقوع، اگر آن عمل را از این جهت در نظر بگيريم كه تمامى شرائط وجود يافتنش یعنی علم و اراده و آلات و ادوات صحيح و شرائط زمانى و مكاني و... همه موجود باشد، چنين فعلى ضرورى الوجود است، و همین فعل است كه مى‏گوييم تقدیر حتمی خدا یا همان قضای الهی به آن تعلق گرفته است.
و اگر آن عمل انسانی را از این جهت ملاحظه کنیم که همه شرائط نام برده، مورد نظر نباشد و تنها آن را با يكى از آن شرائط، بسنجيم، البته در اين صورت فعل نامبرده ضرورى نيست، بلكه ممكن است و از حد امكان تجاوز نميكند. پس يك فعل، اگر از لحاظ اول ضرورى شد، لازمه‏اش اين نيست كه از لحاظ دوم نيز ضرورى الوجود باشد.[8]
اراده الهيه به افعال اختیاری ما انسانها تعلق مى‏گيرد، اما با همه شئون و خصوصيات وجودي و شرائط طبیعی و اراده انسانی. به عبارت ديگر، اراده الهى به فعلى كه مثلا از محمد صادر ميشود، به اين نحو تعلق میگیرد كه با اختيار خود محمد از او صادر شود، نه بطور مطلق، و نيز در فلان زمان، و فلان مكان صادر شود، نه هر وقت و هر جا كه شد. از اینجا میتوان نتیجه گرفت بی ارادگی انسان در اعمالش خلاف اراده الهی و قضای اوستبه تعبیر دیگر تاثير اراده ازلي خدا در اينكه عمل محمد ضرورى الوجود شود، مستلزم آنست كه فعل با اختيار از محمد سر بزند، چون گفتيم: چنين فعلى متعلق اراده ازليه است. پس اراده محمد (و هر انسان دیگری) در طول اراده خداست، نه در عرض آن، تا با هم جمع نشوند، و آن وقت گفته شود: اگر اراده الهى تاثير كند، اراده انسانى بى اثر و باطل ميشود.[9]
بنابراین در پاسخ به سوال یاد شده باید گفت: اگر منظور از تقدير ازدواج، آن است كه ما هيچ نقشى در ازدواج نداريم، ازدواج به اين معنى، تقدير نيست، امّا اگر منظور از قسمت و تقدیر ازدواج اين است كه ازدواج شخص و همسرى كه انتخاب مى كند، با علم خدا و با اراده خود شخص مطابق است، بلى، ازدواج و همسر گزينى و بلكه هر كار اختيارى ديگرى جزو تقدیر و قسمت است و نزد خدا معلوم است امّا اين امر هيچ منافاتى با اختيار انسان ندارد زیرا تقدیری بودن ازدواج يعنى علم خدا از ازل به اینکه فلان شخص با اختيار خود با فلان فرد ازدواج خواهد نمود.
 
فهرست منابع
[1] ثقة الاسلام كلينى، الكافي (دوره 8 جلدی)، دار الكتب الإسلامية، 1365ش، تهران، ج1، ص160.
[2] شيخ صدوق، عيون أخبار الرضا (2 جلد در يك مجلد)، انتشارات جهان، 1378 ه ق، ج1، ص139.
[3] احمد بن محمد بن خالد برقى، المحاسن (يك جلدی)، دار الكتب الإسلامية 1371 ه ق، قم، ج1، ص : 244.
[4] سید محمدحسین طباطبایی، تفسير الميزان، ترجمه سيد محمد باقر موسوى همدانى، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم، 1374 ش، چاپ پنجم، قم، ج‏13، ص: 102.
[5] الکافی، ج1، ص147
[6] جعفر سبحانى، محاضرات في الإلهيات، تلخيص از على ربانى گلپايگانى، مؤسسه امام صادق ع، 1428 ق، چاپ يازدهم، قم، ص225.
[7] محمدتقی مصباح یزدی، آموزش عقاید (دوره سه جلدى در يك مجلد)، شركت چاپ و نشر بين الملل سازمان تبليغات اسلامى، بهار 1384، چاپ هفدهم، تهران، درس 19.
[8] الميزان، ج‏1، ص:153.
[9] الميزان، ج‏1، ص: 154.

موضوع قفل شده است