جمع بندی قیامت عمومی است یا شخصی؟

تب‌های اولیه

59 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
قیامت عمومی است یا شخصی؟

سلام

با توجه به اینکه عالم قیامت به لحاظ مرتبه وجودی و نه زمانی و مکانی بر عوالم دنیا و برزخ اولویت دارد:

1) آیا هر شخصی به سلوک و موت ارادی در دنیا می​تواند دنیا و برزخ را پست سر بگذارد و به قیامت برسد چون واصلین حق به لقاء الله در همین دنیا می​رسند و شرط رسیدن به مقام بقا بعد از فنا عبور از عوالم ثلاثه دنیا و برزخ و قیامت است؟

2) آیا اشخاص غیر سالک و غیر واصل هر کدام به صورت شخصی و با توجه به استعداد و ایمان و عمل صالحشان باید به موت طبیعی به برزخ منتقل شوند و بعد از طی منازل برزخ به قیامت و بهشت و جهنم قیامتی نائل شوند؟ آیا قیامت مسئله شخصی است یا عمومی به این معنا که همه ارواح باید در برزخ منتظر بمانند تا ظهور امام مهدی(عج) و رجعت واقع شود و کوهها و دریا و خورشید از بین برود بعد قیامت برای آنها ظهور کند؟ کدام نظریه مطابق واقع و بیان کننده اسرار وحی و قرآن و روایات و شهود اهل الله است؟ اگر قیامت در عالم مجرد از زمان و مکان است چرا تحقق آن در بعضی آیات قرآن منوط به زوال طبیعت مثل ستارگان و خورشید و ... فرض شده آیا این آیات تأویل روایی دارند؟

همیشه این سؤالات با توجه به پاشخهای مختلف برای بنده شفاف و روشن نشده امیدوارم اینبار مطالب روشن شوند.

باتشکر

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صادق

Seyyed*;474920 نوشت:
سلام

با توجه به اینکه عالم قیامت به لحاظ مرتبه وجودی و نه زمانی و مکانی بر عوالم دنیا و برزخ اولویت دارد:

1) آیا هر شخصی به سلوک و موت ارادی در دنیا می​تواند دنیا و برزخ را پست سر بگذارد و به قیامت برسد چون واصلین حق به لقاء الله در همین دنیا می​رسند و شرط رسیدن به مقام بقا بعد از فنا عبور از عوالم ثلاثه دنیا و برزخ و قیامت است؟

2) آیا اشخاص غیر سالک و غیر واصل هر کدام به صورت شخصی و با توجه به استعداد و ایمان و عمل صالحشان باید به موت طبیعی به برزخ منتقل شوند و بعد از طی منازل برزخ به قیامت و بهشت و جهنم قیامتی نائل شوند؟ آیا قیامت مسئله شخصی است یا عمومی به این معنا که همه ارواح باید در برزخ منتظر بمانند تا ظهور امام مهدی(عج) و رجعت واقع شود و کوهها و دریا و خورشید از بین برود بعد قیامت برای آنها ظهور کند؟ کدام نظریه مطابق واقع و بیان کننده اسرار وحی و قرآن و روایات و شهود اهل الله است؟ اگر قیامت در عالم مجرد از زمان و مکان است چرا تحقق آن در بعضی آیات قرآن منوط به زوال طبیعت مثل ستارگان و خورشید و ... فرض شده آیا این آیات تأویل روایی دارند؟

همیشه این سؤالات با توجه به پاشخهای مختلف برای بنده شفاف و روشن نشده امیدوارم اینبار مطالب روشن شوند.

باتشکر


پاسخ : :Hedye:
باسلام وتقدیر از سوال شما .
این بار سوال شما عضو صیمیمی واقعا صمیمانه است :Gol:
پاسخ در دو محور بیان می شود :
الف_در باره فراز اول باید گفت این معنا برای اسان کامل قطعی است ولی برای دیگران اگر هم باشد اثباتش کمی دشوار است اما در باره انسان کامل همان است که در کلام مولوی آمده :
زاده شافی است احمد در جهان:Gol: صد قیامت اندر او بینی نهان
ذو قیامت را همی پرسیده اند:Gol: کی قیامت تا قیامت راه چند
با زبان حال او گفتی بسی :Gol:که ز محشر حشر را پرسد کسی
رو قیامت شو قیامت گر ببین :Gol:دیدن هر چیز را شرط است این
اما در عین حال، در خصوص اصل ادراک برزخ وعبور از آن برای حضرات معصومین یا زمان آن، عده‌ای از اندیشمندان معتقدند که این بزرگوران، گرچه برزخ دارند ولی برزخی به مراتب کوتاه‌تر از دیگران دارند.
امام راحل (ره) در کتاب چهل حدیث خودشان آورده‌اند: «برزخ و قبر انسان، روشن‌تر و گشاده‌تر، و مکث انسان در آن، کمتر است و لهذا برای اولیای خدا، بیشتر از سه روز ـ چنانچه در بعضی روایات است ـ عالم قبر نیست؛ آن هم برای همان علاقه طبیعی و تعلق جبلی است.» (1)
علامه تهرانی با صراحت بیشتری از آیات الهی این گونه استفاده می‌کند:
«بندگان مُخلَص خدا پس از آن‌كه از دنیا رفتند، در برزخ توقّف ندارند. در قیامت نیز حشر و حضور ندارند. صیحه برزخى اوّل كه صور إماته است و صیحه دوّم كه صور إحیاء است، هیچ‌كدام در آن‌ها اثر ندارد؛ چون از این مراتب و درجات عبور كرده‏اند و در عالمى‏ مافوق عالم برزخ و عالم حشر و نشر و حساب و كتاب و عَرْض و سؤال وارد شده، و وجودشان و سرّشان به حقیقت وجه اللهىّ متحقّق گردیده است كه مرگ و بوار و فناء و نیستى در آن‌جا راه ندارد.» (2)
نکته دیگر این که انسان کامل همه نشأت طبیعی و مثالی و عقلی را یک جا دارد. یعنی اگر سایر مردم با مرور ایام به تدریج از دنیا عبور نموده و به برزخ و عالم مثال می‌رسند و از آن جا با برپایی رستاخیز وارد عالم آخرت می‌گردند، انسان کامل قبل از مرگ در دنیا نشئه برزخی و اخروی را داراست و در آن جا حضور و ظهور دارد.
از این رو پیامبر در شب معراج نه تنها عالم عناصر و اجرام آسمانی را مشاهده کرد، بلکه عالم برزخ و کسانی را که در آن بودند، مشاهده نمود و آن گاه به عالم فرشتگان که نشئه تجرد عقلی است ، رفت و بعد به عالم ربوبی (عالم اله) بار یافت. بنابر این اگر افراد عادی بعد از مرگ به عالم برزخ می‌رسند و حیات برزخی می‌یابند، انسان کامل حتى قبل از رحلت و شهادت همه عوالم وجود از جمله عالم برزخ را داراست و می‌بیند و در آن حضور می‌یابند.
اگر مفهوم برزخ و حیات در برزخ روشن گردد، پاسخ سؤال روشن‌تر خواهد شد. طبق آنچه از کتاب و سنت استفاده می‌شود، آدمی در فاصله میان مرگ و رستاخیز عمومی یک زندگانی محدود و موقتی دارد که برزخ و واسطه میان حیات دنیا و حیات آخرت است.‌ انسان پس از مرگ از جهت اعتقاداتی که داشته و اعمال نیک و بدی که در دنیا انجام داده ، مورد بازپرسی خصوصی قرار می‌گیرد و پس از محاسبه اجمالی ، طبق نتیجه‌ای که گرفته شد، به زندگی شیرین و گوارا یا تلخ و ناگوار محکوم گردیده، با همان زندگی در انتظار رستاخیز عمومی به سر می‌برد.(3)
جای تردید نیست که انسان کامل (پیامبر و ائمه علیهم السلام) حیات برزخی بدین معنا ندارد و در برزخ تا هنگام فرا رسیدن قیامت نگاه داشته نمی‌شوند، چون حیات برزخی بازداشتگاه برای فرا رسیدن زمان حضور دادگاه و بازجویی حاکم شرع است.(4) انسان کامل چنین سرنوشتی ندارد، چون مورد این گونه بازجویی قرار نمی‌گیرد و حسابش روشن است و نیاز به ندامتگاه برزخی و تکامل برزخی ندارد. چون حساب‌شان صاف است و نیازی به تصفیه حساب ندارد.
از آن جا که طفره محال است، گرچه انسان کامل در برزخ توقف ندارد و مثل سایر مردم در آن جا نگاه داشته نخواهد شد، ولی به صورت گذر از آن جا عبور می‌کند . برزخ در مسیر راه آنها است، گرچه منزل و توقفگاه آنان نیست و آنها بعد از رحلت از عالم برزخ عبور کرده و به نشئه برتر دیگر که کامل‌تر است می‌رسند.
ب_در باره فراز دوم باید گفت :
روز قیامت روزی است که همگی به دادگاه قیامت فراخوانده شده و اجتماع و ازدحام اولین و آخرین است از این رو به آن "یوم الجمع" گفته شده است (5) و ازدحام مردم در آن روز به گونه ای است که امواج جمعیت مثل اواج دریای متلاطم در هم فرو می رود:
وَ تَرَكْنا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ في‏ بَعْضٍ وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً (6)
و در آن روز (كه جهان پايان مى‏گيرد)، ما آنان را چنان رها مى‏كنيم كه درهم موج مى‏زنند و در صور [شيپور] دميده مى‏شود و ما همه را جمع مى‏كنيم!
رَبَّنا إِنَّكَ جامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فيه (7)
یکی از مصیبت های روز قیامت ، رسوا شدن انسان نزد خلایق است .در روایت آمده خدا در قیامت به بنده می گوید:
عبدي أما استحييت ولا راقبتني ولا خشيتني ؟ قال: فيقول: سيدي قد أسأت فلا تفضحني فإن الخلائق ينظرون إلى (8)
بنده من آیا از من حیا نکردی و من را مراقب خود ندیدی و از من نترسیدی؟ بنده عرض می کند: خدایا من بد کردم و بندگانت نظاره گر منند، مرا رسوا مکن.
در عین حال در این روز هر کس به تنهایی و فردی محشور می شود و از یاوران و پشتیبانان و اعوان و انصاری که برای خود تصور می کرد ، خبری نیست و هر کس فقط مشغول خود و به فکر نجات خویش است و هول و هراس خود ، او را از دیگران غافل کرده است :
وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى‏ كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَكْتُمْ ما خَوَّلْناكُمْ وَراءَ ظُهُورِكُمْ وَ ما نَرى‏ مَعَكُمْ شُفَعاءَكُمُ الَّذينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فيكُمْ شُرَكاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَ ضَلَّ عَنْكُمْ ما كُنْتُمْ تَزْعُمُون (9)
و (روز قيامت به آنها گفته مى‏شود:) همه شما تنها به سوى ما بازگشت نموديد، همان‏گونه كه روز اوّل شما را آفريديم! و آنچه را به شما بخشيده بوديم، پشت سر گذارديد! و شفيعانى را كه شريك در شفاعت خود مى‏پنداشتيد، با شما نمى‏بينيم! پيوندهاى شما بريده شده است و تمام آنچه را تكيه‏گاه خود تصوّر مى‏كرديد، از شما دور و گم شده‏اند!
وَ كُلُّهُمْ آتيهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَرْداً (10)
و همگى روز رستاخيز، تك و تنها نزد او حاضر مى‏شوند!
لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنيه (11)
در آن روز هر كدام از آنها وضعى دارد كه او را كاملًا به خود مشغول مى‏سازد!
بنا بر این حشر جمعی است چون محکمه ای است برای احقاق حق ها و. باید ظالم و مظلوم با هم باشند و فردی است چون هر کس فقط به فکر خود هست و مشغول به گرفتاری خود. راه هم چنين در قيامت پنجاه موقف و ايستگاه است در برخي حشرجمعي است و در برخي فردي .

پی‌نوشت‌ها:
1. امام خمینی(ره)، چهل حدیث، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ دوازدهم، 1376، ص 124.
2. محمد حسین حسینی طهرانی، معادشناسى، نور ملكوت قرآن‏، بی‌تا، ج‏4، ص 212-211.
3. علامه طباطبایی، شیعه در اسلام، ص 101، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران 1348ش.
4. همان.
5. شوری (42) آیه 7.
6. کهف (18) آیه 99.
7. آل عمران (3) آیه 9.
8. مجلسی ، بحار الانوار ، بیروت ، الوفا ، 1403 ق ، ج 8 ، ص 211.
9. انعام (6) آیه 94.
10. مریم (19) آیه 95.
11. عبس (80) آیه 37.

[="Tahoma"][="Navy"]

Seyyed*;474920 نوشت:
سلام

با توجه به اینکه عالم قیامت به لحاظ مرتبه وجودی و نه زمانی و مکانی بر عوالم دنیا و برزخ اولویت دارد:

1) آیا هر شخصی به سلوک و موت ارادی در دنیا می​تواند دنیا و برزخ را پست سر بگذارد و به قیامت برسد چون واصلین حق به لقاء الله در همین دنیا می​رسند و شرط رسیدن به مقام بقا بعد از فنا عبور از عوالم ثلاثه دنیا و برزخ و قیامت است؟

2) آیا اشخاص غیر سالک و غیر واصل هر کدام به صورت شخصی و با توجه به استعداد و ایمان و عمل صالحشان باید به موت طبیعی به برزخ منتقل شوند و بعد از طی منازل برزخ به قیامت و بهشت و جهنم قیامتی نائل شوند؟ آیا قیامت مسئله شخصی است یا عمومی به این معنا که همه ارواح باید در برزخ منتظر بمانند تا ظهور امام مهدی(عج) و رجعت واقع شود و کوهها و دریا و خورشید از بین برود بعد قیامت برای آنها ظهور کند؟ کدام نظریه مطابق واقع و بیان کننده اسرار وحی و قرآن و روایات و شهود اهل الله است؟ اگر قیامت در عالم مجرد از زمان و مکان است چرا تحقق آن در بعضی آیات قرآن منوط به زوال طبیعت مثل ستارگان و خورشید و ... فرض شده آیا این آیات تأویل روایی دارند؟

همیشه این سؤالات با توجه به پاشخهای مختلف برای بنده شفاف و روشن نشده امیدوارم اینبار مطالب روشن شوند.

باتشکر


سلام
1- عبور از عوالم ثلاثه عبور از مسیر تکوینی کمال انسانی است و برای هر سالکی رخ می دهد و عدم عبور ممکن نیست الا اینکه سرعت و بطی آن به حسب افراد متفاوت است برای برخی آنی و برای برخی به سالها و قرنهاست این به حسب استعداد و ظرفیتهای معنوی افراد است
2-قیامت مساله شخصی است که به عموم متصل است و هرچه در مراتب وجود بالاتر می رود گستره اتصال و پیوستگیش افزونتر می گردد و آنچه که از وقایع قیامت ذکر شده است شهودات سالکان راه در مراتب آن است
یا علیم[/]

سلام
با تشکر از توضیحات جناب صادق خدمت ایشان عرض کنم انسان کامل یا همان پیامبرو اهل بیت علیهم السلام به نقل از صدرا در اسفار اصلا بدو و حشر آنها یکی است و بازگشت همه به سمت آنهاست چون آنها بزرگترین تجلی الله هستند و از بحث بیرون منظور بنده عرفا و واصلین به حق بود. به هر حال باز هم شبهاتم رفع نشدند.

به هر حال مشخص نشد آیات سوره تکویر و انفطار چرا قیامت رو عمومی بیان میکنند؟

Seyyed*;475402 نوشت:
سلام
با تشکر از توضیحات جناب صادق خدمت ایشان عرض کنم انسان کامل یا همان پیامبرو اهل بیت علیهم السلام به نقل از صدرا در اسفار اصلا بدو و حشر آنها یکی است و بازگشت همه به سمت آنهاست چون آنها بزرگترین تجلی الله هستند و از بحث بیرون منظور بنده عرفا و واصلین به حق بود. به هر حال باز هم شبهاتم رفع نشدند.

به هر حال مشخص نشد آیات سوره تکویر و انفطار چرا قیامت رو عمومی بیان میکنند؟

پاسخ مجدد :
باسلام . وتشکر از شما .

در باره این مقام انسان کامل باید اشاره شود قبل از جناب صدرا امام هادی ع در زیارت جامعه کبیره فرمود : (( ایاب الخلق الیکم وحسابهم علیکم )) ولی باید توجه داشت که صدرا در صدد نفی عبور انسان کامل از برزخ نیست چون بر اساس مبانی فلسفی ایشان از آن جا که طفره محال است، گرچه انسان کامل در برزخ توقف ندارد و مثل سایر مردم در آن جا نگاه داشته نخواهد شد، ولی به صورت گذر از آن جا عبور می‌کند . برزخ در مسیر راه آنها است، گرچه منزل و توقفگاه آنان نیست و آنها بعد از رحلت از عالم برزخ عبور کرده و به نشئه برتر دیگر که کامل‌تر است می‌رسند.
اما در باره عرفا راستین ویا همان مومنین واقعی چنان که قبلا اشاره شد ممکن است در همین نشئه دنیا مراتب هستی را طی نماید ولی اثبات آن برای دیگران مشکل است .
عمومی بودن و همگانی بودن محکمه قیامت در آیات زیادی مورد تاکید قرار گرفته است . "محشر" و "یوم النشور" نامیدن قیامت به همین اعتبار است. در آیات دیگری نیز این خصوصیت با تاکید بیان شده و فرموده:
قل ان الاولین و الاخرین لمجموعون الی میقات یوم معلوم(1)
هذا یوم الفصل جمعناکم و الاولین(2)
بر اساس این آیات تردید در عمومی بودن قیامت نیست ولی این که گفته چرا منظورت روشن تر بیان نماید .

پی نوشت ها:
1-واقعه(55)،آیه 49.
2- مرسلات(77)،آیه 37-38.

محی الدین;475163 نوشت:

سلام
1- عبور از عوالم ثلاثه عبور از مسیر تکوینی کمال انسانی است و برای هر سالکی رخ می دهد و عدم عبور ممکن نیست الا اینکه سرعت و بطی آن به حسب افراد متفاوت است برای برخی آنی و برای برخی به سالها و قرنهاست این به حسب استعداد و ظرفیتهای معنوی افراد است
اثبات این ادعا کاری آسان نیست در خصوص انسان دلیل وجود دارد اما برای دیگران دلیل که حجت شرعی باشد ندارد عقل هم توان درک این را ندارد . ادعای عارفان تنها برای خود شان حجت است ونه برای غیر .
2-قیامت مساله شخصی است که به عموم متصل است و هرچه در مراتب وجود بالاتر می رود گستره اتصال و پیوستگیش افزونتر می گردد و آنچه که از وقایع قیامت ذکر شده است شهودات سالکان راه در مراتب آن است
یا علیم

قیامت وحشر همگانی وعمومی است گرچه زندگی فردی است ودر عین حال دیدار با بستگان ممکن است .

[="Tahoma"][="Navy"]

صادق;475643 نوشت:
قیامت وحشر همگانی وعمومی است گرچه زندگی فردی است ودر عین حال دیدار با بستگان ممکن است .

سلام
از نظر ما معاد یا همان رجوع الی الله در بعد مجرد تحقق می یابد لذا بحث عمومی یا خصوصی بودن باید با لحاظ ویژگیهای آن عالم مطرح شود
یا علیم[/]

سلام
با تشکر از کارشناس محترم جناب صادق و کاربر عزیز جناب محی الدین :Gol::Gol:

مشکل عمده در مسئله قیامت جمع بین دو دسته از آیات است: دسته اول آیاتی است مثل «لمن الملک الیوم لله واحد القهار» و دسته دوم آیات سوراه تکویر و انفطار که قیامت را تبدیل طبیعت بیان میکنه در ظاهر نابودی و زوال.

حالا شبهه اینه که واحد قهار از اسماء جلالیه است و ظهور این اسم برای هر انسانی همراه با اسماء دیگر مثل حسیب و ... به معنی قیامته چه به موت طبیعی چه موت ارادی. حالا مشکل اینه که ظهور یکسری از اسماء که سیر وجودی انسان علت ظهور آنهاست چه ربطی به یوم تبدل الارض غیر ارضها داره؟ این تبدیل و زوال طبیعت در ظزف زمان و مکانه ولی ظهور واحد قهار در ظرف زمان و مکان دنیا نیست هیچ تازه در ظرف تمثلات برزخی و مثالی هم نیست در واقع تجرد تام نسبت به برزخ و دنیاست. یا حداقل تجرد تام نگیم تجرد بیشتر. حالا نشئه طبیعت تبدیل و ویران بشه یا نشه چه ربطی به ظهور اسامی خدا مثل واحد قهار بر نفوس داره؟

مطلبی که به ذهنم رسید و نمیدونم ادله عقلی و شرعی برای اون هست یا نه اینه که کل کائنات به اقتضای خودشون قیامت دارن یعنی قیامت عالم طبیعت «یوم تبدل الارض غیر ارضها» است که هیچ ارتباطی به قیامت انسان که «لمن الملک الیوم لله واحد القهار» است ندارد. لذا هر موجودی قیامتی داره که قیامت انسان در ظرف مکان و زمان نیست.

متاسفانه این مسائل جزء اهم مسائل دینه ولی اینقدر که به فروع دین در طول تاریخ اهمیت داده شده و اجتهادی برخورد شده در مورد اصول دین اینطور نبوده با وجود اینکه منابع شیعه به برکت اهل بیت بسیار غنی هست ولی اکثرا دست نخورده.

[="Tahoma"][="Navy"]

Seyyed*;475866 نوشت:
سلام
با تشکر از کارشناس محترم جناب صادق و کاربر عزیز جناب محی الدین :Gol::Gol:

مشکل عمده در مسئله قیامت جمع بین دو دسته از آیات است: دسته اول آیاتی است مثل «لمن الملک الیوم لله واحد القهار» و دسته دوم آیات سوراه تکویر و انفطار که قیامت را تبدیل طبیعت بیان میکنه در ظاهر نابودی و زوال.

حالا شبهه اینه که واحد قهار از اسماء جلالیه است و ظهور این اسم برای هر انسانی همراه با اسماء دیگر مثل حسیب و ... به معنی قیامته چه به موت طبیعی چه موت ارادی. حالا مشکل اینه که ظهور یکسری از اسماء که سیر وجودی انسان علت ظهور آنهاست چه ربطی به یوم تبدل الارض غیر ارضها داره؟ این تبدیل و زوال طبیعت در ظزف زمان و مکانه ولی ظهور واحد قهار در ظرف زمان و مکان دنیا نیست هیچ تازه در ظرف تمثلات برزخی و مثالی هم نیست در واقع تجرد تام نسبت به برزخ و دنیاست. یا حداقل تجرد تام نگیم تجرد بیشتر. حالا نشئه طبیعت تبدیل و ویران بشه یا نشه چه ربطی به ظهور اسامی خدا مثل واحد قهار بر نفوس داره؟

مطلبی که به ذهنم رسید و نمیدونم ادله عقلی و شرعی برای اون هست یا نه اینه که کل کائنات به اقتضای خودشون قیامت دارن یعنی قیامت عالم طبیعت «یوم تبدل الارض غیر ارضها» است که هیچ ارتباطی به قیامت انسان که «لمن الملک الیوم لله واحد القهار» است ندارد. لذا هر موجودی قیامتی داره که قیامت انسان در ظرف مکان و زمان نیست.

متاسفانه این مسائل جزء اهم مسائل دینه ولی اینقدر که به فروع دین در طول تاریخ اهمیت داده شده و اجتهادی برخورد شده در مورد اصول دین اینطور نبوده با وجود اینکه منابع شیعه به برکت اهل بیت بسیار غنی هست ولی اکثرا دست نخورده.


سلام
ظهور اسماء الهی بخصوص اسماء جلال در انتقال به نشآت دیگر صورت میگیرید چون اسماء جلال ویژگی نفی نفسانیتها را دارند و از آنجا که در انتقال به نشات بالاتر نفسانیت به ظهور توحید کاهش می یابد مشاهده اسماء جلال در این انتقالات منطقی است
و اما اینکه هرچیزی قیامتی دارد به یک لحاظ درست است و آن قیامت ارتقاء به نشاه بالاتر است اما مورد یوم تبدل الارض بغیر الارض الزاما بیانگر قیامت زمین نیست بلکه به لحاظ تفسیر انفسی بیانگر تبدل یا بفرما ظهور بدن مثالی است که ارض روح انسان محسوب می شود
یا علیم[/]

باعرض سلام..

Seyyed*;475402 نوشت:
سلام
با تشکر از توضیحات جناب صادق خدمت ایشان عرض کنم انسان کامل یا همان پیامبرو اهل بیت علیهم السلام به نقل از صدرا در اسفار اصلا بدو و حشر آنها یکی است و بازگشت همه به سمت آنهاست چون آنها بزرگترین تجلی الله هستند و از بحث بیرون منظور بنده عرفا و واصلین به حق بود. به هر حال باز هم شبهاتم رفع نشدند.

به هر حال مشخص نشد آیات سوره تکویر و انفطار چرا قیامت رو عمومی بیان میکنند؟

باعرض سلام و عرض معذرت از دخالت دراین بحث تخصصی فقط نکته ای ست که شاید مفید واقع شود و آنهم دیدن نشانه ها و در نظر گرفتن آنهاست ..

نمونه تولد انسانها ..
آیا تولد برای انسانها متفاوت بوده ..؟؟
آیا پیامبران و امامان معصوم ما نحوه تولدشان با سایر انسانها متفاوت بوده یافرق داشته ..؟؟
آیا این بزرگواران دوران حاملگی مادران را نگذرانده و آیا این بزرگواران عذاب دنیوی و سختی روزگار را ندیده اند یا نچشیدند ..؟؟

بنابراین من خودم به شخصه از تعصبات کوری که راه پیشرفت یا تحقیق را بر ما شیعیان یا ایرانیان سد مینمایند بشدت متنفربوده و دوری مینمایم لذا ..

لذا همانگونه که تولد برای انسانها یکجور بوده قیامت نیز برای همه انسانها و حتی موجودات یکسان است و در واقع فرموده امام راحل به حقیقت و علم و منطق و حتی عدالت خداوند نزدیکتراست تا اظهارات متعصبانه و کور دیگر ..

بنابراین قیامت و رستاخیز از نظر حقیر دو نوع میباشد ..
قیامت :
1 قیامت کوچک که در همین دنیا اتفاق میفتد و برای هرکار خطا یا گناهی رخ میدهد و استثنا هم ندارد و هر انسانی که گناهی را مرتکب شود باید منتظر این قیامت یا دیدن عذاب گناه کوچک دنیوی خود باشد ..

2 قیامت عظما که برای همه انسانها و درحضورخود خداوند و سایر موجودات بوقوع میپیوندد ..

بنابراین پاسخ اصل سوال :
قیامت برای هر انسان و درهمین دنیا ، شخصی و برای همه انسانها و حتی همه موجودات و دردنیای آخر یا رستاخیز ، عمومی خواهدبود ..
{اما احتمالا تا آن یکی قیامت هم راه درازی و بسیار درازی هم درپیش خواهدبود و ..}

و اما در مورد عالم برزخ هم میتوانم بگویم که :
عالم برزخ :
عالم برزخ همانند عالم حاملگی و دوران بارداری خواهدبود و همانگونه که همه انسانها قبل از ورود بدنیا باید یک مرحله در درون رحم مادران را بگذرانند برای رفتن به جهان بعدی نیز باید یک دنیا یا دوران مخصوص ورود به آن دنیا را بگذرانند که خود حقیر به آن ، عالم یا دنیا یا در واقع ، دوران برزخ میگویم و انشاالله که این بواقعیت یا علم یا عقل و منطق نزدیکترباشد..

{باسپاس}

محی الدین;475648 نوشت:

سلام
از نظر ما معاد یا همان رجوع الی الله در بعد مجرد تحقق می یابد لذا بحث عمومی یا خصوصی بودن باید با لحاظ ویژگیهای آن عالم مطرح شود
یا علیم


باسلام وتشکر .:Gol:
در ابتدا باید اشاره شود : مقصود از معاد جسمانی آن است که در جهان اخروی، انسان با وجودی جسمانی حضور می یابد و نعمت یا عذاب اخروی نیز جسمانی می باشد، ولی معاد روحانی آن است که انسان با وجود روحانی (غیر جسمانی) حیات اخروی خویش را ادامه می دهد و در جهان بازپسین، از لذت‌های معنوی و روحانی بهره‌مند می گردد یا به عذاب‌های معنوی و روحانی دچار می شود.(1)
از نظر علمای بزرگ شیعه معاد انسان هم جسمانی و هم روحانی است، بر اساس این دیدگاه آدمی در آخرت با وجود جسمانی و روحانی (مثل آن که در دنیا هست) حضور می یابد و حیات اخروی او حیاتی دو بُعدی است،
مبنای انسان شناختی این دیدگاه همان است که در بحث از حقیقت انسان مطرح است، و آن این که انسان از دو بعد جسمانی و روحانی فراهم آمده، به گونه‌ای که هر دو ساحت در حقیقت او موثر است و یکی (مثلاً جنبة جسمانی) جنبة عارضی و موقتی ندارد، البته بعد روحانی انسان در مقایسه با جسمانی ، از نوعی اصالت برخوردار است اما فرعیت بعد جسمانی لزوماً به معنای خروج آن از حقیقت ذات آدمی نیست،
بنابر این اگر دو جنبة جسمانی و روحانی را در ذات انسان موثر بدانیم چاره‌ای جز پذیرش معاد جسمانی و روحانی نخواهیم داشت، زیرا حضور حقیقت هر فرد در سرای آخرت ضروری است، چرا که در غیر این صورت حاضران در رستاخیز موجوداتی مغایر با انسان‌هایی که مدت زمان در دنیا به سر برده‌اند، خواهند بود، و دیگر نمی‌توان گفت همان شخصی که در دنیا بوده است، اینک در پیشگاه الهی حاضر می شود و پاداش یا کیفر اعمال خود را می‌بیند،
بنابر این لزوم حضور انسان با تمام حقیقت وجودی خود در آخرت اقتضا می‌کند که معاد او معاد جسمانی و روحانی باشد.(2)
سازگاری نظریه معاد جسمانی و روحانی با مبنای انسان شناختی و مضامین وحیانی ، دلیل بر صحت این دیدگاه است، اما گاه ادله مستقلی بر صحت این نظریه اقامه می‌گردد که برای نمونه به یک دلیل اشاره می شود: به حکم عقل، سعادت روح در معرفت خداوند و محبت اوست و سعادت جسم نیز در ادراک امور جسمانی مناسب است، از سوی دیگر در زندگی دنیوی جمع بین این دو سعادت ممکن نیست و شخصی که در لذات معنوی غرق شود از لذات جسمانی باز می‌ماند و بالعکس، همچنین تردیدی نیست که سعادت نهایی انسان در گرو سعادت روح و جسم است و هر چند این امر به دلیل محدودیت‌های عالم دنیا و روح بشری در این عالم محقق نمی‌شود، تحقق آن در آخرت بلا مانع است.(3)

پی‌نوشت‌ها:
1. ر،ک: آموزش کلام اسلامی، ج 2، ص 252، نشر طه، قم 1383ش.
2. همان، ص 253.
3. همان، ص 257.

Seyyed*;475866 نوشت:
سلام
با تشکر از کارشناس محترم جناب صادق و کاربر عزیز جناب محی الدین :Gol::Gol:

مشکل عمده در مسئله قیامت جمع بین دو دسته از آیات است: دسته اول آیاتی است مثل «لمن الملک الیوم لله واحد القهار» و دسته دوم آیات سوراه تکویر و انفطار که قیامت را تبدیل طبیعت بیان میکنه در ظاهر نابودی و زوال.

حالا شبهه اینه که واحد قهار از اسماء جلالیه است و ظهور این اسم برای هر انسانی همراه با اسماء دیگر مثل حسیب و ... به معنی قیامته چه به موت طبیعی چه موت ارادی. حالا مشکل اینه که ظهور یکسری از اسماء که سیر وجودی انسان علت ظهور آنهاست چه ربطی به یوم تبدل الارض غیر ارضها داره؟ این تبدیل و زوال طبیعت در ظزف زمان و مکانه ولی ظهور واحد قهار در ظرف زمان و مکان دنیا نیست هیچ تازه در ظرف تمثلات برزخی و مثالی هم نیست در واقع تجرد تام نسبت به برزخ و دنیاست. یا حداقل تجرد تام نگیم تجرد بیشتر. حالا نشئه طبیعت تبدیل و ویران بشه یا نشه چه ربطی به ظهور اسامی خدا مثل واحد قهار بر نفوس داره؟

مطلبی که به ذهنم رسید و نمیدونم ادله عقلی و شرعی برای اون هست یا نه اینه که کل کائنات به اقتضای خودشون قیامت دارن یعنی قیامت عالم طبیعت «یوم تبدل الارض غیر ارضها» است که هیچ ارتباطی به قیامت انسان که «لمن الملک الیوم لله واحد القهار» است ندارد. لذا هر موجودی قیامتی داره که قیامت انسان در ظرف مکان و زمان نیست.

متاسفانه این مسائل جزء اهم مسائل دینه ولی اینقدر که به فروع دین در طول تاریخ اهمیت داده شده و اجتهادی برخورد شده در مورد اصول دین اینطور نبوده با وجود اینکه منابع شیعه به برکت اهل بیت بسیار غنی هست ولی اکثرا دست نخورده.


بر عضو صمیمی

بارک الله

آینده;476092 نوشت:
باعرض سلام.
باعرض سلام و عرض معذرت از دخالت دراین بحث تخصصی فقط نکته ای ست که شاید مفید واقع شود و آنهم دیدن نشانه ها و در نظر گرفتن آنهاست ..
نمونه تولد انسانها ..
آیا تولد برای انسانها متفاوت بوده ..؟؟
آیا پیامبران و امامان معصوم ما نحوه تولدشان با سایر انسانها متفاوت بوده یافرق داشته ..؟؟
آیا این بزرگواران دوران حاملگی مادران را نگذرانده و آیا این بزرگواران عذاب دنیوی و سختی روزگار را ندیده اند یا نچشیدند ..؟؟
با تشکر از شما .
این قسمت حرف شما ربطی به مسله قیامت ندارد

بنابراین من خودم به شخصه از تعصبات کوری که راه پیشرفت یا تحقیق را بر ما شیعیان یا ایرانیان سد مینمایند بشدت متنفربوده و دوری مینمایم لذا ..
لذا همانگونه که تولد برای انسانها یکجور بوده قیامت نیز برای همه انسانها و حتی موجودات یکسان است و در واقع فرموده امام راحل به حقیقت و علم و منطق و حتی عدالت خداوند نزدیکتراست تا اظهارات متعصبانه و کور دیگر ..
در باره انسان کامل بشتر مطالعه نماید
این سخن مولوی بسیاری زیبا و گویاست که :
از قیاسش خنده آمد خلق را کو چو خود پنداشت صاحب دلق را
جمله عالم زین سبب گمراه شد کم کسی ز ابدال حق آگاه شد
کار پاکان را قیاس از خود مگیر گرچه ماند در نوشتن شیر، شیر
همسری با انبیا برداشتند اولیا را همچو خود پنداشتند. (1)
پي نوشت ها :
1. جلال الدین بلخی، مثنوی معنوی، دفتر 1 ،ص 16،نشر علمی فرهنگی، تهران، 1375 ش.

بنابراین قیامت و رستاخیز از نظر حقیر دو نوع میباشد ..
قیامت :
1 قیامت کوچک که در همین دنیا اتفاق میفتد و برای هرکار خطا یا گناهی رخ میدهد و استثنا هم ندارد و هر انسانی که گناهی را مرتکب شود باید منتظر این قیامت یا دیدن عذاب گناه کوچک دنیوی خود باشد ..

2 قیامت عظما که برای همه انسانها و درحضورخود خداوند و سایر موجودات بوقوع میپیوندد ..

بنابراین پاسخ اصل سوال :
قیامت برای هر انسان و درهمین دنیا ، شخصی و برای همه انسانها و حتی همه موجودات و دردنیای آخر یا رستاخیز ، عمومی خواهدبود ..
{اما احتمالا تا آن یکی قیامت هم راه درازی و بسیار درازی هم درپیش خواهدبود و ..}

باسلام وتشکر .
به دو مطلب توجه نماید :
اولا _ قیامت را نیز نباید دور تصور نمود، قرآن کریم در این باره جمله هشدار دهنده دارد :
«إِنَّهُم‌یَرَونَه‌ُ بَعِیداً وَ نَراه‌ُ قَرِیباً؛(1) آنان (مردمان غافل و کافر) روز قیامت را بسیار دور تصور می‌کنند، ولی ما آن را نزدیک می‌بینیم».
پندار غافلانه است که وقوع قیامت دور تلقی شود.فرا رسیدن قیامت نزدیک است. چندان طولی نخواهد کشید که همگان در برابر دادگاه عدل الهی پاسخگوی اعمال خود باشند.(2)

ثانیا_بر اساس برخی روایات به هنگام فرا رسیدن مرگ آدمی در واقع قیامت او آغاز می‌شود. از این رو در روایتی آمده:
«فإن أحدکم إذا مات فقد قامت قیامته،‌یرى ماله من خیر أو شر؛(3) هر گاه مرگ یکی از شما فرا برسد ،در واقع قیامت او شروع شده و او نتیجه آن چه از نیک و یا بد عمل کرده می‌بیند»
پاورقی :
1. معارج (70) آیه 6.
2. المیزان،‌ج 20، ص 9.
3.. ارشاد القلوب، ج 1، ص 26.

و اما در مورد عالم برزخ هم میتوانم بگویم که :
عالم برزخ :
عالم برزخ همانند عالم حاملگی و دوران بارداری خواهدبود و همانگونه که همه انسانها قبل از ورود بدنیا باید یک مرحله در درون رحم مادران را بگذرانند برای رفتن به جهان بعدی نیز باید یک دنیا یا دوران مخصوص ورود به آن دنیا را بگذرانند که خود حقیر به آن ، عالم یا دنیا یا در واقع ، دوران برزخ میگویم و انشاالله که این بواقعیت یا علم یا عقل و منطق نزدیکترباشد..
باسلام مجدد :
در ابتدا باید اشاره شود:
عوالمی مانند برزخ برای ما تنها از دریچه نقل و کلام مرتبطان با وحی مانند انبیا و امامان علیهم السلام قابل دسترسی و شناختند. عملاً عقل و استدلالات برهانی و تجربی چندان کارایی برای ادراک ویژگی های این امور ندارند ؛ به همین خاطر نباید توقع داشته باشیم که همه جزییات و زوایای عالم برزخ و حیات آن برای ما روشن باشد . اما به طور کلی باید گفت انسان‌ها دو گروه‌اند، برخی مومن و برخی کافر .
مومنان بعد از مرگ وارد برزخ می شوند . در آن جا با آسایش، رحمت و نعمت به انتظار روز رستاخیز عمومی به
سر می برند، ولی آن هایی که کافرند، یعنی به خدا و یا پیامبر آخرالزمان حضرت محمد (ص) ایمان ندارند ، در عالم برزخ گرفتار رنج و عذاب و مشقت‌اند، بنابراین گر چه هر دو گروه در عالم برزخ می‌روند، ولی یکی در بهشت برزخی و برخی در دوزخ برزخی، همان طور که در قیامت عده ای به بهشت جاودان می‌روند، و عده ای وارد جهنم می‌شوند. (1)
حکیم مفسر علامه طباطبایی در این بارة می فرماید:
« انسان پس از مرگ از جهت اعتقاداتی که داشته و اعمال نیک و بدی که در دنیا انجام داده، بازپرسی خصوصی می‌شود. پس از محاسبه اجمالی طبق نتیجه‌ای که گرفته شد، به یک زندگی شیرین و گوارا یا تلخ و ناگوار محکوم گردیده، با همان زندگی در انتظار روز رستاخیز عمومی به سر می‌برد . حال انسان در زندگی برزخی بسیار شبیه است به حال کسی که برای رسیدگی اعمالی که از او سر زده، به یک سازمان قضایی احضار شود و مورد بازجویی و بازپرسی قرار گرفته، به تنظیم و تکمیل پرونده‌اش بپردازند، آن گاه در انتظار محاکمه در بازداشت به سر برد.
روح انسان در برزخ، به صورتی که در دنیا زندگی می‌کرد، به سر می‌برد. اگر از نیکان است، از سعادت و نعمت و جوار پاکان و مقربان درگاه خدا برخوردار می‌شود اما اگر از بدان است، در نقمت و عذاب و همنشینی شیاطین و پیشوایان گمراه برخوردار می‌گردد.(2)
پی‌نوشت‌ها:
1. محمد سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی، ج 2، ص 246. نشر طه ، قم ،1383 ش.
2. سید محمدحسین طباطبایی، شیعه در اسلام، ص 100 ـ 101، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران ـ‌ش.

[="Tahoma"][="Navy"]

صادق;476097 نوشت:
باسلام وتشکر .:Gol:
در ابتدا باید اشاره شود : مقصود از معاد جسمانی آن است که در جهان اخروی، انسان با وجودی جسمانی حضور می یابد و نعمت یا عذاب اخروی نیز جسمانی می باشد، ولی معاد روحانی آن است که انسان با وجود روحانی (غیر جسمانی) حیات اخروی خویش را ادامه می دهد و در جهان بازپسین، از لذت‌های معنوی و روحانی بهره‌مند می گردد یا به عذاب‌های معنوی و روحانی دچار می شود.(1)
از نظر علمای بزرگ شیعه معاد انسان هم جسمانی و هم روحانی است، بر اساس این دیدگاه آدمی در آخرت با وجود جسمانی و روحانی (مثل آن که در دنیا هست) حضور می یابد و حیات اخروی او حیاتی دو بُعدی است،
مبنای انسان شناختی این دیدگاه همان است که در بحث از حقیقت انسان مطرح است، و آن این که انسان از دو بعد جسمانی و روحانی فراهم آمده، به گونه‌ای که هر دو ساحت در حقیقت او موثر است و یکی (مثلاً جنبة جسمانی) جنبة عارضی و موقتی ندارد، البته بعد روحانی انسان در مقایسه با جسمانی ، از نوعی اصالت برخوردار است اما فرعیت بعد جسمانی لزوماً به معنای خروج آن از حقیقت ذات آدمی نیست،
بنابر این اگر دو جنبة جسمانی و روحانی را در ذات انسان موثر بدانیم چاره‌ای جز پذیرش معاد جسمانی و روحانی نخواهیم داشت، زیرا حضور حقیقت هر فرد در سرای آخرت ضروری است، چرا که در غیر این صورت حاضران در رستاخیز موجوداتی مغایر با انسان‌هایی که مدت زمان در دنیا به سر برده‌اند، خواهند بود، و دیگر نمی‌توان گفت همان شخصی که در دنیا بوده است، اینک در پیشگاه الهی حاضر می شود و پاداش یا کیفر اعمال خود را می‌بیند،
بنابر این لزوم حضور انسان با تمام حقیقت وجودی خود در آخرت اقتضا می‌کند که معاد او معاد جسمانی و روحانی باشد.(2)
سازگاری نظریه معاد جسمانی و روحانی با مبنای انسان شناختی و مضامین وحیانی ، دلیل بر صحت این دیدگاه است، اما گاه ادله مستقلی بر صحت این نظریه اقامه می‌گردد که برای نمونه به یک دلیل اشاره می شود: به حکم عقل، سعادت روح در معرفت خداوند و محبت اوست و سعادت جسم نیز در ادراک امور جسمانی مناسب است، از سوی دیگر در زندگی دنیوی جمع بین این دو سعادت ممکن نیست و شخصی که در لذات معنوی غرق شود از لذات جسمانی باز می‌ماند و بالعکس، همچنین تردیدی نیست که سعادت نهایی انسان در گرو سعادت روح و جسم است و هر چند این امر به دلیل محدودیت‌های عالم دنیا و روح بشری در این عالم محقق نمی‌شود، تحقق آن در آخرت بلا مانع است.(3)

پی‌نوشت‌ها:
1. ر،ک: آموزش کلام اسلامی، ج 2، ص 252، نشر طه، قم 1383ش.
2. همان، ص 253.
3. همان، ص 257.

سلام
مطالبی که در مورد اصالت حقیقت انسان فرمودید محل تامل است
شما می فرمایید جسم و روح در حقیقت انسان موثر است
این جمله یعنی چه ؟ یعنی هردو ارکان حقیقت انسانی اند ؟
اگر اینطور است پس ارواح مردگان با نداشتن رکنی از ارکان حقیقت انسانی خود ناقص اند . کسی قائل به این معنا نیست اگر هست معرفی بفرمایید
اگر منظورتان از تاثیر ، تاثیر در کمال است خوب این چیزی که کامل میشود چیست ؟ وجود ثالثی است که از آن نامی برده نشده یا نه ؟
بعد می فرمایید فرعیت بدن به معنای خروج از ذات حقیقت انسان نیست . به نظر شما فرعیت با جزء ذات انسان بودن سازگار است ؟
از طرف دیگر با قبول فرعیت باید به نحو ضروری ثابت شود که بدن جسمانی مادی در معاد با روح همراه است نه به نحو امکان .
و اما دلیل مستقلی که مطرح فرمودید مصادره به مطلوب است یعنی بنارا بر لزوم سعادت بدن گذاشته ، بعد وجود آخرت را برای جمع سعادت روحی و جسمی لازم شمرده است
خوب چه کسی گفته بدن جسمانی مادی در معاد باید باشد تا سعادتی داشته باشد ؟
آنچه همه دانشمندان مسلمان و خصوصا شیعه قبول دارند اصل بودن روح و فرع بودن بدن است اما در مجموعه مطلب شما سعی شده بود این معنا خیلی مورد توجه قرار نگیرد
حرف ما این است که بر همین مبنای مورد قبول وجود جسم مادی برای ادراک عذاب و پاداش اخروی ضرورتی ندارد چه اینکه روح در عدم تعلق به بدن مادی ادراک عذاب و پاداش بسیار قویتری دارد
و از آنجایی که از نظر متکلمین معاد صرفا برای پاداش و عقاب است ( فلسفه معاد ) هیچ نیازی به همراهی بدن مادی نیست
البته لازم به ذکر است که از نظر قائلان به معاد روحانی صرف ، روح دارای بدن مثالی است و این بدن محل لذتها و رنجهای نازل بدنی است اما این بدن مادی نیست
یا علیم[/]

[="DarkSlateBlue"]باسلام..

صادق;476112 نوشت:
آنان (مردمان غافل و کافر) روز قیامت را بسیار دور تصور می‌کنند، ولی ما آن را نزدیک می‌بینیم»

البته که شما بزرگوار هم چندان دقت ننموده و نمینمایید که اگرکمی دقت شود این سخن در 1400سال پیش بیان شده و بادرنظر گرفت عمرطبیعی هرانسان که مابین 70تا90 یا فوقا100سال درنظرگرفته شده میبینیم که این نزدیکی از دیدگاه خود خدا یا موجودات ماورائی نزدیک بخدا بوده و نه از منظر زمان طبیعی و دنیوی برای انسان که اگرچنین بود شما یا بنده تاکنون چند مرتبه مرده و زنده شده اما این سخن را محقق نیافته ایم و بعدازاینهم همچنان محقق نخواهیم یافت و با درنظرگرفت عمرطبیعی برای بشر تا هزاران سال دیگر هم قیامت عظمایی درکارنخواهدبود چرا که اگر قرار باشد قیامت بهمین زودی ها اتفاق بیفتد پس علت اینهمه ستاره و سیاره و کهکشان و حتی گستردگی آنها که همچنان درحال گسترش میباشند چه خواهدبود ..؟؟ {که البته این بیهودگی کار و اندیشه این خدا یا خالق فهیم را بچالش خواهدکشید ..}
بهرحال گمان نمیبرم خداوند اینهمه عظمت را که درحال ساختن و توسعه اش میباشد به این زودی ها فرو بریزد .. البت که این نظر شخصی ست و میتوانید درپذیرش آن تعلل نمایید ..

صادق;476112 نوشت:
بر اساس برخی روایات به هنگام فرا رسیدن مرگ آدمی در واقع قیامت او آغاز می‌شود. از این رو در روایتی آمده:
«فإن أحدکم إذا مات فقد قامت قیامته،‌یرى ماله من خیر أو شر؛(3) هر گاه مرگ یکی از شما فرا برسد ،در واقع قیامت او شروع شده و او نتیجه آن چه از نیک و یا بد عمل کرده می‌بیند

میبینید که در سندیت این روایت هیچ مدرکی بیان نشده و معلوم هم نیست که این سخن مربوط به چه کسی بوده یا میباشد که شما از آوردن نام صاحب روایت خودداری نموده اید اما روی هم رفته سخن پرمغز و گهرباری میباشد که در پذیرش آن میتوان سود برد و اگر دقت شود حقیر هم قیامت را برای انسانها بعید یا دور ندانستم و حتی برای انسانها هزاران قیامت شخصی و کوچک و تنها یک قیامت بزرگ و عظمی متصورشده و معرفی نموده ام که غیرازاینهم نمیتواند باشد .. {البته که بازهم نظرشخصی ست}

آینده;476112 نوشت:
و اما در مورد عالم برزخ هم میتوانم بگویم که :
عالم برزخ :
عالم برزخ همانند عالم حاملگی و دوران بارداری خواهدبود و همانگونه که همه انسانها قبل از ورود بدنیا باید یک مرحله در درون رحم مادران را بگذرانند برای رفتن به جهان بعدی نیز باید یک دنیا یا دوران مخصوص ورود به آن دنیا را بگذرانند که خود حقیر به آن ، عالم یا دنیا یا در واقع ، دوران برزخ میگویم و انشاالله که این بواقعیت یا علم یا عقل و منطق نزدیکترباشد..

صادق
باسلام مجدد :
در ابتدا باید اشاره شود:
عوالمی مانند برزخ برای ما تنها از دریچه نقل و کلام مرتبطان با وحی مانند انبیا و امامان علیهم السلام قابل دسترسی و شناختند. عملاً عقل و استدلالات برهانی و تجربی چندان کارایی برای ادراک ویژگی های این امور ندارند ؛ به همین خاطر نباید توقع داشته باشیم که همه جزییات و زوایای عالم برزخ و حیات آن برای ما روشن باشد . اما به طور کلی باید گفت انسان‌ها دو گروه‌اند، برخی مومن و برخی کافر .
مومنان بعد از مرگ وارد برزخ می شوند . در آن جا با آسایش، رحمت و نعمت به انتظار روز رستاخیز عمومی به
سر می برند، ولی آن هایی که کافرند، یعنی به خدا و یا پیامبر آخرالزمان حضرت محمد (ص) ایمان ندارند ، در عالم برزخ گرفتار رنج و عذاب و مشقت‌اند، بنابراین گر چه هر دو گروه در عالم برزخ می‌روند، ولی یکی در بهشت برزخی و برخی در دوزخ برزخی، همان طور که در قیامت عده ای به بهشت جاودان می‌روند، و عده ای وارد جهنم می‌شوند. (1)
حکیم مفسر علامه طباطبایی در این بارة می فرماید:
« انسان پس از مرگ از جهت اعتقاداتی که داشته و اعمال نیک و بدی که در دنیا انجام داده، بازپرسی خصوصی می‌شود. پس از محاسبه اجمالی طبق نتیجه‌ای که گرفته شد، به یک زندگی شیرین و گوارا یا تلخ و ناگوار محکوم گردیده، با همان زندگی در انتظار روز رستاخیز عمومی به سر می‌برد . حال انسان در زندگی برزخی بسیار شبیه است به حال کسی که برای رسیدگی اعمالی که از او سر زده، به یک سازمان قضایی احضار شود و مورد بازجویی و بازپرسی قرار گرفته، به تنظیم و تکمیل پرونده‌اش بپردازند، آن گاه در انتظار محاکمه در بازداشت به سر برد.
روح انسان در برزخ، به صورتی که در دنیا زندگی می‌کرد، به سر می‌برد. اگر از نیکان است، از سعادت و نعمت و جوار پاکان و مقربان درگاه خدا برخوردار می‌شود اما اگر از بدان است، در نقمت و عذاب و همنشینی شیاطین و پیشوایان گمراه برخوردار می‌گردد.(2)

و دراین مورد {برزخ} تقریبا هر دو تفکر ما یکی ست و حقیر فرقی بین آنها نمیبینم و کلام شما نیز بزیبایی و پرمحتوایی همه آنچه که میبایست بیان نمود ..
والبته همانگونه که عرض شد قصد حقیر هم این هدف را پوشش میداد که بنوعی برسانم بعد از مرگ دنیوی نیز یک عالم یا دوران دیگر داریم که انسانها را آماده مینماید برای ورود به دنیای بعدی و همانند حاملگی مادران که یکی فرزندان خوب و زیبا و مومن را بدنیا میاورند مانند پیامبران و ائمه معصومینت {ع} و امام راحل و رهبر عزیزو عظیم ما را و مادران دیگر فرزندانی زشت صفت و دیوصفت و شیطان صفت مانند صدام حسین یا انسانهای ظالم دیگر و در عالم برزخ نیز چنین است که هر انسان بسته به عملکرد دنیوی خود درکدام رحم و چه مادری جای بگیرد که یکی در بهترین قسمتها و دیگری در بدترین آنها بهرحال بحث برسر پذیرش برزخ و چگونگی آن بود که نقطه نظر حقیر با تفکر و تفحص شخصی اما جامع و همگانی این بود که عالم برزخ وجود دارد و تقریبا چیزی شبیه دوران یا عالم نطفه یا حاملگی مادران بارداراست که بسته به اعمال دنیوی خود ماست که در دامان پاک یا ناپاک کدامین مادر یا مادران قرارمان دهند همچنان که تولد ما بسته به عملکرد والدین ما بوده عالم برزخ بسته به عملکردخود ماست که ازاینرو باید بیش ازپیش تلاش نماییم تا از بار ظلم و جور و گناهان خود کاسته و بر کارهای نیکوی خود افزوده تا انشاا... جایگاهی رفیع و خوب در عالم برزخ و یا دوران برزخی،انتظارمان را بکشد..

{باسپاس}[/]

[="DarkSlateBlue"]باسلام..

صادق;475153 نوشت:
امام راحل (ره) در کتاب چهل حدیث خودشان آورده‌اند: «برزخ و قبر انسان، روشن‌تر و گشاده‌تر، و مکث انسان در آن، کمتر است و لهذا برای اولیای خدا، بیشتر از سه روز ـ چنانچه در بعضی روایات است ـ عالم قبر نیست؛ آن هم برای همان علاقه طبیعی و تعلق جبلی است.» (1)
علامه تهرانی با صراحت بیشتری از آیات الهی این گونه استفاده می‌کند:
«بندگان مُخلَص خدا پس از آن‌كه از دنیا رفتند، در برزخ توقّف ندارند.

آینده;476092 نوشت:

نمونه تولد انسانها ..
آیا تولد برای انسانها متفاوت بوده ..؟؟
آیا پیامبران و امامان معصوم ما نحوه تولدشان با سایر انسانها متفاوت بوده یافرق داشته ..؟؟
آیا این بزرگواران دوران حاملگی مادران را نگذرانده و آیا این بزرگواران عذاب دنیوی و سختی روزگار را ندیده اند یا نچشیدند ..؟؟

بنابراین من خودم به شخصه از تعصبات کوری که راه پیشرفت یا تحقیق را بر ما شیعیان یا ایرانیان سد مینمایند بشدت متنفربوده و دوری مینمایم لذا ..

صادق;476112 نوشت:
با تشکر از شما .
این قسمت حرف شما ربطی به مسله قیامت ندارد

بله بیشترمربوط به قبول عالم برزخ بود که بجای عالم برزخ نوشتم قیامت که منظور درواقع این بود که سخن عالمانه حضرت امام راحل در این مورد که عالم برزخ برای همه انسانها وجود داشته و خواهدداشت تا سخن این عالم فرزانه که فرمودند عالم برزخ برای انسانهایی خاص وجود نخواهدداشت بحقیقت و منطق نزدیکتربوده و خواهدبود که حقیر عالم برزخ و وجود آن برای همه انسانها را بدون استثنا به دوران قبل از تولد فیزیکی یا عینی انسانها تشبیه نمودم تا مسئله برای همگان قابل فهم و درک بهتر و بیشتری گردد ..

بازهم عذرخواهی بدلیل عدم ویرایش بموقع که اکنون تصحیح میگردد :

لذا همانگونه که تولد برای انسانها یکجور بوده :
{عالم برزخ}
عالم برزخ نیز برای همه انسانها یکسان است و در واقع فرموده امام راحل به حقیقت و علم و منطق و حتی عدالت خداوند نزدیکتراست تا اظهارات متعصبانه و کور دیگر ..

که عالم برزخ برای همه انسانها و همانند دوران قبل ازتولد عینی و بدون استثنا وجود خواهدداشت ..

{باسپاس}[/]

سلام
تشکر از نظرات دوستان عزیز :Gol:

یک شبهه نسبتا سنگین در مورد قیامت هست و اون اینکه اگر راه رسیدن به لقاء الله گذر از عوالم ثلاثه دنیا و برزخ و قیامت برای سالک است وقتی سالک با سیر و سلوک بر مبنای شریعت و طریق حقه شیعه امامیه واصل به الله شد و در دنیا به جنت ذات همان فنا در احدیت نائل آمد وقتی مرگ طبیعی سراغ او آمد بنابر مبنای بزرگان و استحاله طفره باید مجدد از لقاء الله سیر نزولی پیدا کند به قیامت و از قیامت به برزخ تا یکبار دیگر این مراحل را به دلیل وقوع موت طبیعی طی کند وقتی ناچاریم به خاطر رفع استحاله طفره این سخن را قبول کنیم در دام استحاله عدم بازگشت فعلیت به قوه می​افتیم چون حکما بر مبنای همین استحاله عدم برگشت فعلیت به قوه و استعداد تناسخ را ابطال می​کنند بنابراین چون سیر در عوالم ثلاث وجودی و حرکت نفس از قوه به فعلیت است سیر نزولی نفس ممکن نیست حتی اگر برزخ برای واصلین جنت ذات همان فدخلی فی عبادی ودخلی جنتی به یک چشم بر هم زدن باشد در نتیجه تناقضی بین اصول مبرهن و عقلی استحاله طفره با استحاله عدم بازگشت فعلیت به قوه مواجه می​شویم که راه حل آن مشخص نیست چیست.

محی الدین;476149 نوشت:

سلام
مطالبی که در مورد اصالت حقیقت انسان فرمودید محل تامل است
شما می فرمایید جسم و روح در حقیقت انسان موثر است
این جمله یعنی چه ؟ یعنی هردو ارکان حقیقت انسانی اند ؟
اگر اینطور است پس ارواح مردگان با نداشتن رکنی از ارکان حقیقت انسانی خود ناقص اند . کسی قائل به این معنا نیست اگر هست معرفی بفرمایید
اگر منظورتان از تاثیر ، تاثیر در کمال است خوب این چیزی که کامل میشود چیست ؟ وجود ثالثی است که از آن نامی برده نشده یا نه ؟
بعد می فرمایید فرعیت بدن به معنای خروج از ذات حقیقت انسان نیست . به نظر شما فرعیت با جزء ذات انسان بودن سازگار است ؟
از طرف دیگر با قبول فرعیت باید به نحو ضروری ثابت شود که بدن جسمانی مادی در معاد با روح همراه است نه به نحو امکان .
و اما دلیل مستقلی که مطرح فرمودید مصادره به مطلوب است یعنی بنارا بر لزوم سعادت بدن گذاشته ، بعد وجود آخرت را برای جمع سعادت روحی و جسمی لازم شمرده است
خوب چه کسی گفته بدن جسمانی مادی در معاد باید باشد تا سعادتی داشته باشد ؟

آنچه همه دانشمندان مسلمان و خصوصا شیعه قبول دارند اصل بودن روح و فرع بودن بدن است اما در مجموعه مطلب شما سعی شده بود این معنا خیلی مورد توجه قرار نگیرد
حرف ما این است که بر همین مبنای مورد قبول وجود جسم مادی برای ادراک عذاب و پاداش اخروی ضرورتی ندارد چه اینکه روح در عدم تعلق به بدن مادی ادراک عذاب و پاداش بسیار قویتری دارد
و از آنجایی که از نظر متکلمین معاد صرفا برای پاداش و عقاب است ( فلسفه معاد ) هیچ نیازی به همراهی بدن مادی نیست
البته لازم به ذکر است که از نظر قائلان به معاد روحانی صرف ، روح دارای بدن مثالی است و این بدن محل لذتها و رنجهای نازل بدنی است اما این بدن مادی نیست
یا علیم

باسلام مجدد :
در ابتدا باید گفت : عالم آخرت هم روحانی و هم جسمانی است. تنها مجرد و روحانی نیست. هم روح که مجرد است، از مواهب خاص خود و هم جسم از مواهب جسمانی بهره مند می شود. این مسئله اختصاص به بهشتیان ندارد، بلکه برای جهنمیان نیز همین گونه است. در این میان نظرات دیگری نیز وجود دارد.
مرحوم علامه مجلسى مى‏گوید: معاد جسمانى از امورى است که همه صاحبان ادیان در آن اتفاق نظر دارند. از ضروریات دین محسوب مى‏شود. منکران آن از زمره مسلمانان خارجند. آیات قرآن در این زمینه صراحت دارد و قابل تأویل نیست. اخبار در این زمینه متواتر است و قابل انکار نمى‏باشد. (1)
اینان مى‏گویند: درست است که کانون پاداش و کیفر و لذّت و ألم، روح است، ولى می دانیم که روح، بسیارى از لذّت‏ها و آلام را از طریق جسم دریافت مى‏کند. بنابراین، باید معاد جسمانى باشد، همان طور که ظاهر آیات و روایات بر همین امر دلالت دارد. آیاتى از قبیل:
1- «أیحسب الانسان أن لن نجمع عظامه بلى قادرین على ان نسوّى بنانه؛
آیا انسان مى‏پندارد که استخوان‏هاى او را جمع نخواهیم کرد، آرى قادریم که حتى خطوط سر انگشتان او را موزون و مرتب کنیم». (2)
2- بگو همان کسى آن را زنده مى‏کند که نخستین بار آفرید و او به هر مخلوقى آگاه است». (3)
3-خداوند کسانى که در قبرها هستند، زنده مى‏کند. (4)
4-در صور دمیده مى‏شود، پس همه از قبرها به سوى پروردگارش شتابان مى‏روند. (5)
پى نوشت‏ها:
1. مجلسی بحارالانوار، دار الاحیا التراث العربی، بیروت، 1403 ق، ج 7، ص 47.
2. قیامت (75) آیه 3 و 4.
3. یس (36) آیه 79.
4. حج (22) آیه 7.
5. یس، آیه 51.

آینده;476162 نوشت:
باسلام.
البته که شما بزرگوار هم چندان دقت ننموده و نمینمایید که اگرکمی دقت شود این سخن در 1400سال پیش بیان شده و بادرنظر گرفت عمرطبیعی هرانسان که مابین 70تا90 یا فوقا100سال درنظرگرفته شده میبینیم که این نزدیکی از دیدگاه خود خدا یا موجودات ماورائی نزدیک بخدا بوده و نه از منظر زمان طبیعی و دنیوی برای انسان که اگرچنین بود شما یا بنده تاکنون چند مرتبه مرده و زنده شده اما این سخن را محقق نیافته ایم و بعدازاینهم همچنان محقق نخواهیم یافت و با درنظرگرفت عمرطبیعی برای بشر تا هزاران سال دیگر هم قیامت عظمایی درکارنخواهدبود چرا که اگر قرار باشد قیامت بهمین زودی ها اتفاق بیفتد پس علت اینهمه ستاره و سیاره و کهکشان و حتی گستردگی آنها که همچنان درحال گسترش میباشند چه خواهدبود ..؟؟ {که البته این بیهودگی کار و اندیشه این خدا یا خالق فهیم را بچالش خواهدکشید ..}
بهرحال گمان نمیبرم خداوند اینهمه عظمت را که درحال ساختن و توسعه اش میباشد به این زودی ها فرو بریزد .. البت که این نظر شخصی ست و میتوانید درپذیرش آن تعلل نمایید ..
باسلام مجدد وتشکر ازدقت شما :Gol:
در این گونه مسایل تنها کلام وحی راه گشا است وعقل بشر از درک کامل ودرست آن عاجز است گرچه اصل قیامت را یقینی الوقوع می داند ولی توان درک جزییات مسله را ندارد ودر این باب وامدار وحی است . اما در باره بیان شما مجددا باید گفت :
با استفاده از آیات و روایات اسلامی چنین به دست می‌آید که جز خداوند از زمان وقوع قیامت خبر ندارد و ما نمی‌دانیم که چند هزار سال دیگر تا وقوع آن زمان است. ما نمی‌دانیم که چه کسانی باید پای بر روی کره خاکی بگذارند و بروند تا قیامت بر پا شود و بساط زمین و نظام آن برچیده شود. مطمئنا وقت خاصی دارد که از حکمت آن تنها خدا آگاه است، اما اگر بخواهیم زمان پای گذاشتن انسان را بر روی کره خاکی در نسبت با آفرینش زمین و موجودات آن به حساب آوریم، زمان زیادی سپری نشده است. در عین حال طولانی بودن وقوع قیامت یا دور بودن آن در نظر ما انسان‌ها چنین می‌نماید. خداوند می‌فرماید:« انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا ». ایشان زمان قیامت را دور می‌بینند و ما آن را نزدیک می‌بینیم(1) حتی انسان خود در قیامت با دیدن عظمت و بزرگی آن، به کوتاه بودن دنیا واقف می‌شود. تعابیر قرآن حاکی از آن است که عمر کوتاه دنیا و همچنین دوران برزخ به قدری سریع طی می‏شود که به هنگام وقوع قیامت، انسان‏ها فکر می‏کنند تمام این دوران چند ساعتی بیش نبود. «کانهم یوم یرونه لم یلبثوا الا عشیة او ضحاها».(2)
حتی می‌توان گفت از برخی آیات و روایات استفاده می‌شود که قیامت، باطن همین دنیا بوده و هم اکنون نیزهست، ولی در پشت پرده و در زیر حجاب‌ها بر ما پنهان است و به دلیل آلودگی‌ها و تعلقات دنیایی، این حقیقت از ما محجوب است و اگر بتوانیم پرده‌ها و حجاب‌ها و تعلقات نفسانی را کنار بزنیم، در همین عالم بر ما مکشوف می‌شود، همان گونه که بر پیامبر در شب معراج آشکار شد؛ نیز از برخی یاران او نقل شده که این حقیقت را مشاهده کردند؛ بنابراین قیامت، باطن نظام هستی و دنیا بوده و این نظامی که ما شاهد آن هستیم و همچنین نظام برزخی و عوالم بالاتر ظاهر آن می‌باشند. از این رو، از دیدگاه قرآن، قیامت هم اکنون هست و بعدا با کنار رفتن موانع آن، حقیقت ظاهر وآشکار می‌گردد.

پی‌نوشت‌ها:
1. معارج (70) آیه 6 .
2. نازعات (79) آیه 46.

میبینید که در سندیت این روایت هیچ مدرکی بیان نشده و معلوم هم نیست که این سخن مربوط به چه کسی بوده یا میباشد که شما از آوردن نام صاحب روایت خودداری نموده اید
کتاب گرانسگ ارشاد القلوب معروف است ونوسینده آن مرحوم دیلمی است .
اما روی هم رفته سخن پرمغز و گهرباری میباشد که در پذیرش آن میتوان سود برد و اگر دقت شود حقیر هم قیامت را برای انسانها بعید یا دور ندانستم و حتی برای انسانها هزاران قیامت شخصی و کوچک و تنها یک قیامت بزرگ و عظمی متصورشده و معرفی نموده ام که غیرازاینهم نمیتواند باشد .. {البته که بازهم نظرشخصی ست}
نظر ها باید به آموزه های وحیانی مستند شود وتفسیر وحی شناسان بزرگ مطرح گردد وگرنه این مسایل چیزی نیست که با نظر شخصی از کنار آن عبور نمود . ودر هر صورت از اظهار نظر کریمانه ی شما تقدیر می شود .
و دراین مورد {برزخ} تقریبا هر دو تفکر ما یکی ست و حقیر فرقی بین آنها نمیبینم و کلام شما نیز بزیبایی و پرمحتوایی همه آنچه که میبایست بیان نمود ..
والبته همانگونه که عرض شد قصد حقیر هم این هدف را پوشش میداد که بنوعی برسانم بعد از مرگ دنیوی نیز یک عالم یا دوران دیگر داریم که انسانها را آماده مینماید برای ورود به دنیای بعدی و همانند حاملگی مادران که یکی فرزندان خوب و زیبا و مومن را بدنیا میاورند مانند پیامبران و ائمه معصومینت {ع} و امام راحل و رهبر عزیزو عظیم ما را و مادران دیگر فرزندانی زشت صفت و دیوصفت و شیطان صفت مانند صدام حسین یا انسانهای ظالم دیگر و در عالم برزخ نیز چنین است که هر انسان بسته به عملکرد دنیوی خود درکدام رحم و چه مادری جای بگیرد که یکی در بهترین قسمتها و دیگری در بدترین آنها بهرحال بحث برسر پذیرش برزخ و چگونگی آن بود که نقطه نظر حقیر با تفکر و تفحص شخصی اما جامع و همگانی این بود که عالم برزخ وجود دارد و تقریبا چیزی شبیه دوران یا عالم نطفه یا حاملگی مادران بارداراست که بسته به اعمال دنیوی خود ماست که در دامان پاک یا ناپاک کدامین مادر یا مادران قرارمان دهند همچنان که تولد ما بسته به عملکرد والدین ما بوده عالم برزخ بسته به عملکردخود ماست که ازاینرو باید بیش ازپیش تلاش نماییم تا از بار ظلم و جور و گناهان خود کاسته و بر کارهای نیکوی خود افزوده تا انشاا... جایگاهی رفیع و خوب در عالم برزخ و یا دوران برزخی،انتظارمان را بکشد..
سعی شما مشکور است .
غرض بحث وهدف تدقیق باشد:Gol:وگرنه گفته ات وامق باشد
حضورت در چنین بحث ای گرامی:Gol:چراغ وقندیل تحقیق باشد

صادق;475153 نوشت:
حیات برزخی بازداشتگاه برای فرا رسیدن زمان حضور دادگاه و بازجویی حاکم شرع است.(4) انسان کامل چنین سرنوشتی ندارد، چون مورد این گونه بازجویی قرار نمی‌گیرد و حسابش روشن است و نیاز به ندامتگاه برزخی و تکامل برزخی ندارد. چون حساب‌شان صاف است و نیازی به تصفیه حساب ندارد.

سلام
اگر برزخ جهت تصفيه حساب و ندامتگاه است بهشت برزخي چه معنايي دارد؟

Seyyed*;476331 نوشت:
یک شبهه نسبتا سنگین در مورد قیامت هست و اون اینکه اگر راه رسیدن به لقاء الله گذر از عوالم ثلاثه دنیا و برزخ و قیامت برای سالک است وقتی سالک با سیر و سلوک بر مبنای شریعت و طریق حقه شیعه امامیه واصل به الله شد و در دنیا به جنت ذات همان فنا در احدیت نائل آمد وقتی مرگ طبیعی سراغ او آمد بنابر مبنای بزرگان و استحاله طفره باید مجدد از لقاء الله سیر نزولی پیدا کند به قیامت و از قیامت به برزخ تا یکبار دیگر این مراحل را به دلیل وقوع موت طبیعی طی کند وقتی ناچاریم به خاطر رفع استحاله طفره این سخن را قبول کنیم در دام استحاله عدم بازگشت فعلیت به قوه می​افتیم چون حکما بر مبنای همین استحاله عدم برگشت فعلیت به قوه و استعداد تناسخ را ابطال می​کنند بنابراین چون سیر در عوالم ثلاث وجودی و حرکت نفس از قوه به فعلیت است سیر نزولی نفس ممکن نیست حتی اگر برزخ برای واصلین جنت ذات همان فدخلی فی عبادی ودخلی جنتی به یک چشم بر هم زدن باشد در نتیجه تناقضی بین اصول مبرهن و عقلی استحاله طفره با استحاله عدم بازگشت فعلیت به قوه مواجه می​شویم که راه حل آن مشخص نیست چیست.

سلام دوست گرامي
اين سخن كه زنده شدن مردگان به معناي بازگشت فعليت به قوه است قابل اثبات نيست

[="Tahoma"][="Navy"]

Seyyed*;476331 نوشت:
سلام
تشکر از نظرات دوستان عزیز :Gol:

یک شبهه نسبتا سنگین در مورد قیامت هست و اون اینکه اگر راه رسیدن به لقاء الله گذر از عوالم ثلاثه دنیا و برزخ و قیامت برای سالک است وقتی سالک با سیر و سلوک بر مبنای شریعت و طریق حقه شیعه امامیه واصل به الله شد و در دنیا به جنت ذات همان فنا در احدیت نائل آمد وقتی مرگ طبیعی سراغ او آمد بنابر مبنای بزرگان و استحاله طفره باید مجدد از لقاء الله سیر نزولی پیدا کند به قیامت و از قیامت به برزخ تا یکبار دیگر این مراحل را به دلیل وقوع موت طبیعی طی کند وقتی ناچاریم به خاطر رفع استحاله طفره این سخن را قبول کنیم در دام استحاله عدم بازگشت فعلیت به قوه می​افتیم چون حکما بر مبنای همین استحاله عدم برگشت فعلیت به قوه و استعداد تناسخ را ابطال می​کنند بنابراین چون سیر در عوالم ثلاث وجودی و حرکت نفس از قوه به فعلیت است سیر نزولی نفس ممکن نیست حتی اگر برزخ برای واصلین جنت ذات همان فدخلی فی عبادی ودخلی جنتی به یک چشم بر هم زدن باشد در نتیجه تناقضی بین اصول مبرهن و عقلی استحاله طفره با استحاله عدم بازگشت فعلیت به قوه مواجه می​شویم که راه حل آن مشخص نیست چیست.


سلام
چنین فردی چون سبرش را به انجام رسانده و کامل شده است دیگر سیری ندارد جز انصراف از بدن
یا علیم[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

صادق;476946 نوشت:
باسلام مجدد :
در ابتدا باید گفت : عالم آخرت هم روحانی و هم جسمانی است. تنها مجرد و روحانی نیست. هم روح که مجرد است، از مواهب خاص خود و هم جسم از مواهب جسمانی بهره مند می شود. این مسئله اختصاص به بهشتیان ندارد، بلکه برای جهنمیان نیز همین گونه است. در این میان نظرات دیگری نیز وجود دارد.
مرحوم علامه مجلسى مى‏گوید: معاد جسمانى از امورى است که همه صاحبان ادیان در آن اتفاق نظر دارند. از ضروریات دین محسوب مى‏شود. منکران آن از زمره مسلمانان خارجند. آیات قرآن در این زمینه صراحت دارد و قابل تأویل نیست. اخبار در این زمینه متواتر است و قابل انکار نمى‏باشد. (1)
اینان مى‏گویند: درست است که کانون پاداش و کیفر و لذّت و ألم، روح است، ولى می دانیم که روح، بسیارى از لذّت‏ها و آلام را از طریق جسم دریافت مى‏کند. بنابراین، باید معاد جسمانى باشد، همان طور که ظاهر آیات و روایات بر همین امر دلالت دارد. آیاتى از قبیل:
1- «أیحسب الانسان أن لن نجمع عظامه بلى قادرین على ان نسوّى بنانه؛
آیا انسان مى‏پندارد که استخوان‏هاى او را جمع نخواهیم کرد، آرى قادریم که حتى خطوط سر انگشتان او را موزون و مرتب کنیم». (2)
2- بگو همان کسى آن را زنده مى‏کند که نخستین بار آفرید و او به هر مخلوقى آگاه است». (3)
3-خداوند کسانى که در قبرها هستند، زنده مى‏کند. (4)
4-در صور دمیده مى‏شود، پس همه از قبرها به سوى پروردگارش شتابان مى‏روند. (5)
پى نوشت‏ها:
1. مجلسی بحارالانوار، دار الاحیا التراث العربی، بیروت، 1403 ق، ج 7، ص 47.
2. قیامت (75) آیه 3 و 4.
3. یس (36) آیه 79.
4. حج (22) آیه 7.
5. یس، آیه 51.

سلام
جواب سوالات بنده را ندادید
نظر علامه مجلسی محترم است اما فهم معارف وقف کسی نیست . دیگر اینکه عرصه عقاید عرصه برهان است نه تقلید و تعبد
الان اکثریت مسمانان یعنی اهل سنت می پندارند نصی بر ولایت و خلافت علی ع نیست و آنرا جزء ضروری عقاید خود می شمارند آیا این برای حقانیت باورشان کافی است ؟
فراموش نکنیم که قرآن ما از تبعیت چشم و گوش بسته آباء و اجداد منع می فرماید
پس لطفا دلیل بیاورید و تهدید نکنید
یا علیم[/]

معلق;476992 نوشت:
سلام دوست گرامي
اين سخن كه زنده شدن مردگان به معناي بازگشت فعليت به قوه است قابل اثبات نيست

سلام
زنده شدن مردگان به چه معنا؟ حیات جدید منظور شماست یا تناسخ و بازگشت به دنیا و بدن مادی؟

محی الدین;477241 نوشت:

سلام
چنین فردی چون سبرش را به انجام رسانده و کامل شده است دیگر سیری ندارد جز انصراف از بدن
یا علیم

سلام
اگر فرض را اینطور که شما فرمودین قبول کنیم اصلا شبهه ای پیش نمیاد تا بخواهیم رفع کنیم. در واقع منشاء شبهه روایاتی احتمالا بودن که جناب صادق هم ذکر کردن یکیشون رو که سیر همه انسانها رو بعد از موت طبیعی از برزخ به قیامت و بسته به استعداد فرد به لقاء الله مختلف میدونستن و روایات دیگری در اسفار صدرا که سیر از قیامت در پل صراط رو برای افراد حتی انبیاء مختلف ذکر کرده بودن برخی سینه خیز مسیر رو میرن برخی به سرعت نور پس یا باید مثل شما اصول فرض رو نپذیریم و روایات مربوطه رو انکار کنیم تا اصلا تناقضی بین این مسائل پیش نیاد یا مفاهیم عقلی و نقلی رو با هم جمع کنیم.

محی الدین;477245 نوشت:
نظر علامه مجلسی محترم است اما فهم معارف وقف کسی نیست . دیگر اینکه عرصه عقاید عرصه برهان است نه تقلید و تعبد

سلام

يكي از برهان ها و دلايلي كه حكما براي اثبات جهان بعد از مرگ مي آورند ميل به بقا و جاودانگي است
حالا شما بفرماييد بدون در نظر گرفتن ويژه گيهاي جسماني براي جهان واپسين(همانطور كه در قرآن هم آمده) چگونه ميتوان اين ميل را توجيح كرد؟
آيا غير از اين است كه ميل به بقا در انسان با توجه به تمام ابعاد وجودي (روحاني و جسماني) صورت ميگيرد؟

Seyyed*;477359 نوشت:
سلام
زنده شدن مردگان به چه معنا؟ حیات جدید منظور شماست یا تناسخ و بازگشت به دنیا و بدن مادی؟

سلام
زنده شدن پرندگان به دست حضرت ابراهيم و زنده شدن حضرت عزير كه در قرآن آمده و همه اشاره به حيات مجدد مادي دارد.
لذا حركت لزوما به معناي از قوه به فعل شدن نيست

صادق;476097 نوشت:
انسان از دو بعد جسمانی و روحانی فراهم آمده، به گونه‌ای که هر دو ساحت در حقیقت او موثر است و یکی (مثلاً جنبة جسمانی) جنبة عارضی و موقتی ندارد، البته بعد روحانی انسان در مقایسه با جسمانی ، از نوعی اصالت برخوردار است اما فرعیت بعد جسمانی لزوماً به معنای خروج آن از حقیقت ذات آدمی نیست،
بنابر این اگر دو جنبة جسمانی و روحانی را در ذات انسان موثر بدانیم چاره‌ای جز پذیرش معاد جسمانی و روحانی نخواهیم داشت، زیرا حضور حقیقت هر فرد در سرای آخرت ضروری است،

سلام

این قسمت از ارسال شما،برای من قابل فهم نیست

چرا میفرمایید جنبه جسمانی جنبه عارضی و موقتی ندارد؟ :Gig: مگر میشود جسم موقت نباشد؟

اگر جسم در حقیقت فرد موثر است،و جنبه موقتی ندارد،پس باید بعد از خروج روح از جسم، حقیقت فرد متزلزل شود و به این نتیجه برسیم که این فرد، با فرد قبلی متفاوت است و فرد قبلی اصلا وجود ندارد ،چون یکی از حقایق او از بین رفته و کمبود آن مشخص است!

اگر جسم هم جزء ذات است،پس چرا در بهشت یا جهنم ،همین جسم دنیوی با همین ویژگیها وجود ندارد؟و اگر این جسم دنیوی نباشد،پس واضح است که جسم موقتی است

لطفا راهنمایی کنید

صادق;475153 نوشت:
پس از محاسبه اجمالی ، طبق نتیجه‌ای که گرفته شد، به زندگی شیرین و گوارا یا تلخ و ناگوار محکوم گردیده، با همان زندگی در انتظار رستاخیز عمومی به سر می‌برد

میدانیم که در برزخ،هنوز پرونده ی انسان باز هست،و خوبیها یا حتی بدیها هم در فرد تاثیر دارد، همانطور که خواندن قرآن یا نماز یا ... ،ممکن است از عذاب فرد بکاهد. و به عبارت بهتر هنوز اعمال ماتاخر تاثیرات خود را بر روی فرد خواهند گذاشت

میفرمایید نتیجه گرفته میشود، و به زندگی شیرین یا تلخ محکوم میشود،ولی چگونه ؟ چگونه وقتی قرار است همچنان اعمال ماتاخر تاثیر گذار باشند،محاسبه صورت میگیرد؟
یک نمونه بیاوریم؛ تصور کنیم فردی نماز یا روزه قضا دارد، چگون میشود کلا فرد را تحت عذابها قرار داد و سپس از اینطرف،نماز و روزه قضا به مرور هدیه بشود به متوفی؟ درست است که عذاب سهل انگاری فرد،به او داده میشود،ولی در نهایت قضاهای او به جا خواهد امد،پس چگونه است که میفرمایید محکوم به زندگی تلخ یا شیرین میشود؟
آیا خدا طبق آینده تصمیم گیری میکند و عذاب میدهد؟ یا طبق گذشته و حال؟!

آیا این نتیجه که بگوییم در برزخ،حالات و عذابها و آرامشهای فرد مدام در حالت تغییر است،اشتباه است؟

معلق;477397 نوشت:
سلام
زنده شدن پرندگان به دست حضرت ابراهيم و زنده شدن حضرت عزير كه در قرآن آمده و همه اشاره به حيات مجدد مادي دارد.
لذا حركت لزوما به معناي از قوه به فعل شدن نيست

سلام
این موارد جزء معجزات هستند و حکم کلی ندارن چون در مورد همه صدق نمیکنند بعضی تناسخیه برای مستحیل نبودن تناسخ دست به دامن رجعت شده بودن و نمیدانستن رجعت یه مسئله عمومی نیست.

Seyyed*;477406 نوشت:
سلام
این موارد جزء معجزات هستند و حکم کلی ندارن چون در مورد همه صدق نمیکنند بعضی تناسخیه برای مستحیل نبودن تناسخ دست به دامن رجعت شده بودن و نمیدانستن رجعت یه مسئله عمومی نیست.

پاسخ وسلام مجدد :
در این رابط به دو نکته باید توجه شود :
نکته اول این که از نظر فلسفی لزوما به معنای سیر از قوه به فعلیت است . ولی موارد یاد شده با این اصل فلسفی تعارض ندارد چون زنده شدن آن موارد به معنای برگشت از فعلیت به قوه نیست چون آن مرغان ویا جناب عزیر در مسیر حرکت به سوی فعلیت کامل بوده اند که بدلیل مصلحت الهی آن رخ داد ها پیش آمد وآنها حسب ظاهر مدتی از حرکت باز ایستاد تا معجزه ای نامایان شود وحقیقتی به اثبات برسد .و لی با زنده شدن مجدد دو باره فرایند سیر شان شروع شد .
نکته دوم این که هرگز رجعت پندار تناسخ را همراهی نمی کند چون تناسخ به معنای تعلق گرفتن روح زید در کالبد عمر است . در حالی که در رجعت خود همان روح وبدنش عینا بر می گردد .

معلق;476982 نوشت:
سلام
اگر برزخ جهت تصفيه حساب و ندامتگاه است بهشت برزخي چه معنايي دارد؟

باسلام مجدد ::Gol:
در پاسخ ها دقت کنید . برزخ اقامتگاه موقت است ونه ندامتگاه چون ندامت در برزخ اثر نداردندامت فقط در دنیا موثر است . چه این جای تصفیه حساب هم نیست چون تصفیه حساب در قیامت رخ می دهد . چنان که قبلا گفته شد بهشت برزخی برای افرد صالح است که در آن اقامتگاه موقت در آسایش باشد .:Sham::Sham:

محی الدین;477241 نوشت:

سلام
چنین فردی چون سبرش را به انجام رسانده و کامل شده است دیگر سیری ندارد جز انصراف از بدن
یا علیم

باسلام مچدد ::Gol:
اولا در مرگ های اخترامی ونا به هنگام سیر نا تمام روح بدن را رهامی کند لذا خیام در این باره گفته است :
جان قصد رحیل کرد گفتم که مرو:Gol: گفتا چه کنم خانه فرو می ریزد
ثانیا_مرگ به معنای انقطاع سیر وجودی انسان نیست چون در جای خود (1) ثابت شده که فرایند تکاملی انسان در برزخ وحتی در قیامت ادامه دارد .
ثالثا _معاد جسمانی یعنی حشر روح وبدن با هم از ضروریات غیر قابل تردید است .(2)

پاورقی :
1_ نتایج کلامی حکمت صدرایی . ص231 نشر بوستان کتاب . قم 1396 ش
2_ همان

محی الدین;477241 نوشت:

سلام
چنین فردی چون سبرش را به انجام رسانده و کامل شده است دیگر سیری ندارد جز انصراف از بدن
یا علیم

باسلام مجدد ::Gol:
اولا _در مر گ های اخترامی ونابه هنگام سیر کامل نشده مرگ رخ داده است وروح مجبور به فاصله گرفتن از بدن می شود . لذا خیام گفته است :
جان قصد رحیل کرد گفتم که مرو:Sham:گفتا چه کنم خانه فرو می ریزد
ثانیا_ مرگ به معنای قطع فرایند سیر وجودی انسان نیست در برزخ وحتی در قیامت نیز این فرایند ادامه می یابد .
ثالثا _معاد جسمانی از ضروریات غیر قابل تردید است تفصیل این را در منبع ذیل جویا شوید (1)
پاورقی :

1_نتایج کلامی حکمت صدرایی . ص231 . نشر بوستان کتاب . قم 1395 ش

محی الدین;477245 نوشت:

سلام
جواب سوالات بنده را ندادید
نظر علامه مجلسی محترم است اما فهم معارف وقف کسی نیست . دیگر اینکه عرصه عقاید عرصه برهان است نه تقلید و تعبد
الان اکثریت مسمانان یعنی اهل سنت می پندارند نصی بر ولایت و خلافت علی ع نیست و آنرا جزء ضروری عقاید خود می شمارند آیا این برای حقانیت باورشان کافی است ؟
فراموش نکنیم که قرآن ما از تبعیت چشم و گوش بسته آباء و اجداد منع می فرماید
پس لطفا دلیل بیاورید و تهدید نکنید
یا علیم

باسلام مجدد :
اولا _قران همان برهان است وچه برهانی بالاتر از آیه قران کریم ؟؟؟
ثانیا_تهدید نیست هدایت است وغیر از آن چه در قران آمده چیزی نگفته ام تا آن تعبیر را بفرماید
به غیر از ظرف قران نیست ظرفی :Gol:چون برتر ازحقیقت نیست حرفی
بیا در ظرف قران نیک بنگر:Gol:که تا از این سخن بندی تو طرفی

محی الدین;477245 نوشت:

سلام
جواب سوالات بنده را ندادید
نظر علامه مجلسی محترم است اما فهم معارف وقف کسی نیست . دیگر اینکه عرصه عقاید عرصه برهان است نه تقلید و تعبد
الان اکثریت مسمانان یعنی اهل سنت می پندارند نصی بر ولایت و خلافت علی ع نیست و آنرا جزء ضروری عقاید خود می شمارند آیا این برای حقانیت باورشان کافی است ؟
فراموش نکنیم که قرآن ما از تبعیت چشم و گوش بسته آباء و اجداد منع می فرماید
پس لطفا دلیل بیاورید و تهدید نکنید
یا علیم

محی الدین;477245 نوشت:

سلام
جواب سوالات بنده را ندادید
نظر علامه مجلسی محترم است اما فهم معارف وقف کسی نیست . دیگر اینکه عرصه عقاید عرصه برهان است نه تقلید و تعبد
الان اکثریت مسمانان یعنی اهل سنت می پندارند نصی بر ولایت و خلافت علی ع نیست و آنرا جزء ضروری عقاید خود می شمارند آیا این برای حقانیت باورشان کافی است ؟
فراموش نکنیم که قرآن ما از تبعیت چشم و گوش بسته آباء و اجداد منع می فرماید
پس لطفا دلیل بیاورید و تهدید نکنید
یا علیم

باسلام مجدد :
اولا _قران همان برهان است وچه برهانی بالاتر از آیه قران کریم ؟؟؟
ثانیا_تهدید نیست هدایت است وغیر از آن چه در قران آمده چیزی نگفته ام تا آن تعبیر را بفرماید
به غیر از ظرف قران نیست ظرفی :Gol:چون برتر ازحقیقت نیست حرفی
بیا در ظرف قران نیک بنگر:Gol:که تا از این سخن بندی تو طرفی

سـاغر;477405 نوشت:
میدانیم که در برزخ،هنوز پرونده ی انسان باز هست،و خوبیها یا حتی بدیها هم در فرد تاثیر دارد، همانطور که خواندن قرآن یا نماز یا ... ،ممکن است از عذاب فرد بکاهد. و به عبارت بهتر هنوز اعمال ماتاخر تاثیرات خود را بر روی فرد خواهند گذاشت

میفرمایید نتیجه گرفته میشود، و به زندگی شیرین یا تلخ محکوم میشود،ولی چگونه ؟ چگونه وقتی قرار است همچنان اعمال ماتاخر تاثیر گذار باشند،محاسبه صورت میگیرد؟
یک نمونه بیاوریم؛ تصور کنیم فردی نماز یا روزه قضا دارد، چگون میشود کلا فرد را تحت عذابها قرار داد و سپس از اینطرف،نماز و روزه قضا به مرور هدیه بشود به متوفی؟ درست است که عذاب سهل انگاری فرد،به او داده میشود،ولی در نهایت قضاهای او به جا خواهد امد،پس چگونه است که میفرمایید محکوم به زندگی تلخ یا شیرین میشود؟
آیا خدا طبق آینده تصمیم گیری میکند و عذاب میدهد؟ یا طبق گذشته و حال؟!
آیا این نتیجه که بگوییم در برزخ،حالات و عذابها و آرامشهای فرد مدام در حالت تغییر است،اشتباه است؟


باسلام وتقدیر از طرح مطلب به صورت بسیار مناسب توسط شما .
شما در این سخن تحقیق کردی:Gol:حقایق را کمی تدقیق کردی
بیا بار دیگر ساغر بنوشید:Gol:در این آوردگاه بهتر بکوشید
در ابتدا باید اشاره شود که عوالمی مانند برزخ برای ما تنها از دریچه نقل و کلام مرتبطان با وحی مانند انبیا و امامان علیهم السلام قابل دسترسی و شناختند. عملا عقل و استدلالات برهانی و تجربی و مانند آن چندان کارایی برای ادراک ویژگی های این امور ندارند؛ به همین خاطر نباید توقع داشته باشیم که همه جزییات و زوایای عالم برزخ و حیات آن برای ما روشن باشد .
اصولا ذهن ما به پدیده‌های هستی، از دریچه ویژگی های دنیایی مانند زمان و مکان و... می‌نگرد. چیزی که دارای زمان و مکان نباشد یا زمان و مکانی متفاوت از زمان و مکان دنیوی داشته باشد، درک نمی‌کند و یا دیرتر درک می‌کند. به همین خاطر درک ویژگی های عالم برزخ چندان برای ما آسان نیست. عالم برزخ و نظام حاکم بر آن شرایط و ویژگی های خاص خود را داراست. (1)
بنا بر این اوضاع حاکم بر آن را نمی‌توان با ذهن محدود انسانی درک کرد. در کل می توان گفت: در برزخ حالت استا وتوقف مطرح نیست در آن جا ممکن است از رگذر آن شما اشاره کردید ودرست هم است در سرنوشت افراد تغییر رخ بدهد مثلا کسی نماز قضا دارد ویا حق الناس بر عهده اوست از طریق ورثه ومانند آن حق ادا شود بدیهی است که از او رفع مشکل می گردد چون پیش رفت و تکامل در عالم ارواح امکان دارد؛ ولی تکامل در آنجا مثل این دنیا نیست. بنابراین انسان می تواند رشد معنوی بیابد، نه به جهت این که در آنجا اختیاربر اعمال خیر یا آموزش و تعلیم دارد، بلکه به این خاطر که چون در دنیا اعمال شایسته داشته است، بروز و ظهور این امور خیر در دنیا پس از مرگ انسان، باعث تکامل او در عالم برزخ می شود و بر درجات او افزون می گردد. مانند این که بنای خیری ساخته است، یا فرزندانی شایسته از خود به یادگار نهاده است یا سنت نیکویی پایه گذاری کرد و بعد از مرگش همچنان شکوفا می شود. همان گونه که تحولات نیز درآن جا وجود دارد؛ مثلاً ممکن است کسی معذب باشد، ولی بنا به دلایلی ( مثل صدقه جاریه، فرزندان صالح ) ازعذاب نجات یابد و این مطالب را از آیات قرآن و احادیث اهل بیت ( ع ) درمی یابیم. توضیح این مطلب نیز ضروری می نماید که توبه و پذیرش آن، فقط در عالم دنیا امکان دارد و بعد از مرگ، توبه و پشیمانی هیچ کس سودی به همراه نخواهد داشت.

پی‌نوشت‌ها:
1. ناصر مکارم، تفسیر نمونه، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، بی تا، ج 14، ص 314.

صادق;477418 نوشت:
پاسخ وسلام مجدد :
...
نکته دوم این که هرگز رجعت پندار تناسخ را همراهی نمی کند چون تناسخ به معنای تعلق گرفتن روح زید در کالبد عمر است . در حالی که در رجعت خود همان روح وبدنش عینا بر می گردد .

سلام

شخصا با بعضی از تناسخیه صحبت میکردم که شیعه هم بودن اما قائل به برگشت روح زید به بدن خودش بعد از مرگ بودند تا موقعی که پاک شود آنوقت از چرخه تناسخ خارج میشن به عقیده آنها مبنای این نظریه آنها هم دیدن زندگی های گذشته شان در حالت خلسه عمیق و هیپنوتیزم عنوان میکردن بنابراین نمیشه تناسخ رو فقط در تعلق بدن زید به عمر بعد از مرگ فرض کرد بلکه معنای وسیع تری داره و اصولا برگشت به دنیا بعد از مرگ معنای تام تناسخ هست چون تناسخیه در معنای مرگ که انتقال از دنیا به برزخ است اشتباه کردند بحث رفتن روح زید به بدن خود یا عمر را نوعی مردن توهم کردند که با آیه 99 و 100 سوره مؤمنون «پشاپيش آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته خواهند شد» این موضوع سازگار نیست.

[="DarkSlateBlue"]باعرض سلام..

آینده;476162 نوشت:
و بعدازاینهم همچنان محقق نخواهیم یافت و

این نوشته بدینصورت تصحیح میگردد : و بعد ازاینهم همچنان و شاید به این زودی ها هم محقق نخواهیم یافت و ..

صادق;476976 نوشت:
سعی شما مشکور است .
غرض بحث وهدف تدقیق باشدوگرنه گفته ات وامق باشد
حضورت در چنین بحث ای گرامیچراغ وقندیل تحقیق باشد

ممنون و سپاسگذار از اینهمه لطف و توجه ویژه شما بزرگوار و مخصوصا از اینهمه شعر و درواقع،اشعارزیبا و معنی دار و پرمغز که در لحظاتی و برای لحظاتی،گویا روح آدمی را طراوت و تازگی بخشیده و ..

{{و البته جا دارد تا در پایان این قسمت از عرایض یا بیانات خود این نکته را نیز مجددا یادآوری یا بنوعی تایید و تاکید مجدد نمایم که اگر به این اصطلاح و همچنین کاربرد آن {یعنی تشابهه یا تشبیه عالم برزخ به دوران بارداری توسط حقیر} کمی بیشتر دقت و توجه گردد و .. و از سویی دیگر اگر عزیزانی {خوانندگان گرامی و بزرگوار این متن یا مطلب} بتوانند بنوعی عالم برزخ را با دوران باردای در این دنیا درنظرگرفته یا این دو را با هم مقایسه نموده یا حتی آن دو را با هم یا بر هم تطبیق نمایند ، احتمالا میتوانند ازبیان یا حتی بوجود آمدن برخی شبهات یا سوالات در ذهن خود جلوگیری نموده و شاید حتی به دستاوردهای مفیدتری نیز در این زمینه دست یابند مخصوصا در مورد احتمالا تغییر و تحول لحظه ای درعالم برزخ همچون دوران بارداری که میتوان از این تشابهه چنین نتیجه ای نیز گرفت و گفت : انسان در این دوران که هرلحظه و بسته به اتفاقات پیرامون و اطراف خود {و در واقع،جسم و ذهن و روح مادر خود} در حال تغییر و تحول مثبت یا منفی جسمی و ذهنی یا روحی خود بوده یا میباشد ، همچنین در عالم یا دوران برزخی نیز و بسته به عملکرد اطرافیان یا خاصه،ورثه خود و حتی اعمال خوب و بد گذشته دنیوی خود که بعد از مرگ یا بمرور برملا یا آشکار شده یا میشوند شاهد تغییر و تحول بر روی خود نیز خواهد بود هر چند که در نهایت یا در ظاهر زودگذر هم بنظر برسد و یا حتی خود چیزی از آنها یا تغییر و تحولات را همچون دوران رحم مادران یا بارداری را بیاد نیاورد اما میتوان با این تشابهه یا تطبیق،حدس زد که احتمالا یا حتی بدون شک هر عمل کوچک یا بزرگ ما در امروز ما تاثیری کوچک یا بزرگ خواهدگذاشت بر این دوران یا عالم ، تنها با این تفاوت که اولی احتمالا و شاید از دایره اختیار ما بطور کلی خارج بوده اما دومی و از جهاتی،صددرصد در حیطه قدرت ما یا اختیار امروز ما خواهدبود .. و البته این اتفاق این نکته را نیز مجددا برای ما یادآوری مینماید که دنیاها نیز بصورت سلسله وار یا مرتب بسته بهم یا وابسته به یکدیگرخواهندبود بنابراین در افکارخوب و اعمال خوب دنیایی خود و تاجاییکه میتوانیم یا توانایی و اراده و اختیارش را داریم تعجیل نموده یا افزوده که احتمالا در دوران یا عالم برزخ همه اختیارات ما بنوعی ازما سلب خواهندشد و ..}}

و البته بازهم ضمن سپاسگذاری از شما بزرگواران بدلیل توجه به این مقدار نوشته یا نوشتار توام با عذرخواهی بدلیل طولانی بودن آنها و عدم اطمینان کامل از درستی این تشابهات و بکارگیری چنین تشابهی حتی،شما و همه عزیزان و مخصوصاحاضران دراین بحث علمی،اعتقادی خوب و شیرین را بدست خالق بزرگ و مهربان سپرده و آرزوی پیشرفت و خوشوقتی توام با سلامتی را برای همگان خواستارم..{باسپاس و درپناه حق}[/]

صادق;477468 نوشت:
شما در این سخن تحقیق کردی حقایق را کمی تدقیق کردی
بیا بار دیگر ساغر بنوشید در این آوردگاه بهتر بکوشید
در ابتدا باید اشاره شود که عوالمی مانند برزخ برای ما تنها از دریچه نقل و کلام مرتبطان با وحی مانند انبیا و امامان علیهم السلام قابل دسترسی و شناختند. عملا عقل و استدلالات برهانی و تجربی و مانند آن چندان کارایی برای ادراک ویژگی های این امور ندارند؛ به همین خاطر نباید توقع داشته باشیم که همه جزییات و زوایای عالم برزخ و حیات آن برای ما روشن باشد .
اصولا ذهن ما به پدیده‌های هستی، از دریچه ویژگی های دنیایی مانند زمان و مکان و... می‌نگرد. چیزی که دارای زمان و مکان نباشد یا زمان و مکانی متفاوت از زمان و مکان دنیوی داشته باشد، درک نمی‌کند و یا دیرتر درک می‌کند. به همین خاطر درک ویژگی های عالم برزخ چندان برای ما آسان نیست. عالم برزخ و نظام حاکم بر آن شرایط و ویژگی های خاص خود را داراست.

سلام

با تشکر از شما به خاطر پاسخ و همچنین طبع شعرتان

درست است که زمان در برزخ با زمان دنیوی ما تفاوت دارد ولی بالاخره در برزخ هم زمان هست.
شما فرمودید که در برزخ محاکمه ای صورت میگیرد و تا قیامت به زندگی تلخ یا شیرین محکوم میشود، بنده هم عرض کردم چگونه محاکمه صورت میگیرد و به زندگی صرفاً تلخ یا شیرین محکوم میشود در صورتیکه هنوز نتیجه ی اعمالش بر او اثر میگذارد؟ چگونه عذاب داده میشود،در صورتیکه ممکن است عمل خیری،عذاب را برطرف سازد؟ و از این رو که شما فرمودید به زندگی شیرین یا تلخ محکوم میشود،عرض کردم در برزخ به نظر میرسد حالات و آرامشها و یا عذابها متزلزل باشد نه قطعی و محکومیت طولانی
چگونه است که میفرمایید زندگی آنها یا تلخ است یا شیرین؟ نمیشود متزلزل بود؟گاهی شیرین و گاهی تلخ؟
که البته در پست قبل،تقریبا این نتیجه گیری که شخص تا رستاخیز به زندگی تلخ یا شیرین محکوم میشود را رد کردید
اگر محکومیتِ قطعی باشد، پس باید بگوییم خدا طبق علم خودش شخص را محکوم میکند و تمامی هدیه ها و اعمال نیک فرد که قرار است به مرور به او داده شود و سبب کم شدن عذابش شود،را در یک لحظه به فرد میدهد،یعنی آینده نگری!
ولی اگر محکومیت قطعی نیست،پس نباید بگوییم تا رستاخیز،به زندگی تلخ یا شیرین محکوم میشود؟

لطفا بفرمایید کدام نتیجه گیری صحیح است ؟
و همچنین پاسخ این پستhttp://www.askdin.com/thread36287-3.html#post477398 را بفرمایید

متشکرم

آینده;477669 نوشت:
باعرض سلام..

این نوشته بدینصورت تصحیح میگردد : و بعد ازاینهم همچنان و شاید به این زودی ها هم محقق نخواهیم یافت و ..

ممنون و سپاسگذار از اینهمه لطف و توجه ویژه شما بزرگوار و مخصوصا از اینهمه شعر و درواقع،اشعارزیبا و معنی دار و پرمغز که در لحظاتی و برای لحظاتی،گویا روح آدمی را طراوت و تازگی بخشیده و ..

{{و البته جا دارد تا در پایان این قسمت از عرایض یا بیانات خود این نکته را نیز مجددا یادآوری یا بنوعی تایید و تاکید مجدد نمایم که اگر به این اصطلاح و همچنین کاربرد آن {یعنی تشابهه یا تشبیه عالم برزخ به دوران بارداری توسط حقیر} کمی بیشتر دقت و توجه گردد و .. و از سویی دیگر اگر عزیزانی {خوانندگان گرامی و بزرگوار این متن یا مطلب} بتوانند بنوعی عالم برزخ را با دوران باردای در این دنیا درنظرگرفته یا این دو را با هم مقایسه نموده یا حتی آن دو را با هم یا بر هم تطبیق نمایند ، احتمالا میتوانند ازبیان یا حتی بوجود آمدن برخی شبهات یا سوالات در ذهن خود جلوگیری نموده و شاید حتی به دستاوردهای مفیدتری نیز در این زمینه دست یابند مخصوصا در مورد احتمالا تغییر و تحول لحظه ای درعالم برزخ همچون دوران بارداری که میتوان از این تشابهه چنین نتیجه ای نیز گرفت و گفت : انسان در این دوران که هرلحظه و بسته به اتفاقات پیرامون و اطراف خود {و در واقع،جسم و ذهن و روح مادر خود} در حال تغییر و تحول مثبت یا منفی جسمی و ذهنی یا روحی خود بوده یا میباشد ، همچنین در عالم یا دوران برزخی نیز و بسته به عملکرد اطرافیان یا خاصه،ورثه خود و حتی اعمال خوب و بد گذشته دنیوی خود که بعد از مرگ یا بمرور برملا یا آشکار شده یا میشوند شاهد تغییر و تحول بر روی خود نیز خواهد بود هر چند که در نهایت یا در ظاهر زودگذر هم بنظر برسد و یا حتی خود چیزی از آنها یا تغییر و تحولات را همچون دوران رحم مادران یا بارداری را بیاد نیاورد اما میتوان با این تشابهه یا تطبیق،حدس زد که احتمالا یا حتی بدون شک هر عمل کوچک یا بزرگ ما در امروز ما تاثیری کوچک یا بزرگ خواهدگذاشت بر این دوران یا عالم ، تنها با این تفاوت که اولی احتمالا و شاید از دایره اختیار ما بطور کلی خارج بوده اما دومی و از جهاتی،صددرصد در حیطه قدرت ما یا اختیار امروز ما خواهدبود .. و البته این اتفاق این نکته را نیز مجددا برای ما یادآوری مینماید که دنیاها نیز بصورت سلسله وار یا مرتب بسته بهم یا وابسته به یکدیگرخواهندبود بنابراین در افکارخوب و اعمال خوب دنیایی خود و تاجاییکه میتوانیم یا توانایی و اراده و اختیارش را داریم تعجیل نموده یا افزوده که احتمالا در دوران یا عالم برزخ همه اختیارات ما بنوعی ازما سلب خواهندشد و ..}}

و البته بازهم ضمن سپاسگذاری از شما بزرگواران بدلیل توجه به این مقدار نوشته یا نوشتار توام با عذرخواهی بدلیل طولانی بودن آنها و عدم اطمینان کامل از درستی این تشابهات و بکارگیری چنین تشابهی حتی،شما و همه عزیزان و مخصوصاحاضران دراین بحث علمی،اعتقادی خوب و شیرین را بدست خالق بزرگ و مهربان سپرده و آرزوی پیشرفت و خوشوقتی توام با سلامتی را برای همگان خواستارم..{باسپاس و درپناه حق}


با سلام وسپاس از شما .
مجددا باید اشاره شود از آنجا که شناخت ما نسبت به عالم برزخ بسیار محدود است وتنها از روزنه روایات می توان آن را دید وشناخت و عقل دستش ازآن عالم کوتاه است وتوان درک وقضاوت در باره جزئیات آن ندارد . واز سوی دیگر روایات هم مختلف دراین باب سخن گفته است در نتیجه خوب است تنها در دایره که روایات بیان نموده تحلیل شود . گرچه اصرار برنفی تشبیه شما نداریم ولی دین پژوهان نامی نوعا عالم دنیا را به عالم جنین برای انسان تشبیه می کنند که بستر رشد محسوس آدمی است . در باره برزخ این تشبیه خیلی مستند نیست .

سـاغر;477889 نوشت:
سلام

با تشکر از شما به خاطر پاسخ و همچنین طبع شعرتان

درست است که زمان در برزخ با زمان دنیوی ما تفاوت دارد ولی بالاخره در برزخ هم زمان هست.
شما فرمودید که در برزخ محاکمه ای صورت میگیرد و تا قیامت به زندگی تلخ یا شیرین محکوم میشود، بنده هم عرض کردم چگونه محاکمه صورت میگیرد و به زندگی صرفاً تلخ یا شیرین محکوم میشود در صورتیکه هنوز نتیجه ی اعمالش بر او اثر میگذارد؟ چگونه عذاب داده میشود،در صورتیکه ممکن است عمل خیری،عذاب را برطرف سازد؟ و از این رو که شما فرمودید به زندگی شیرین یا تلخ محکوم میشود،عرض کردم در برزخ به نظر میرسد حالات و آرامشها و یا عذابها متزلزل باشد نه قطعی و محکومیت طولانی
چگونه است که میفرمایید زندگی آنها یا تلخ است یا شیرین؟ نمیشود متزلزل بود؟گاهی شیرین و گاهی تلخ؟
که البته در پست قبل،تقریبا این نتیجه گیری که شخص تا رستاخیز به زندگی تلخ یا شیرین محکوم میشود را رد کردید
اگر محکومیتِ قطعی باشد، پس باید بگوییم خدا طبق علم خودش شخص را محکوم میکند و تمامی هدیه ها و اعمال نیک فرد که قرار است به مرور به او داده شود و سبب کم شدن عذابش شود،را در یک لحظه به فرد میدهد،یعنی آینده نگری!
ولی اگر محکومیت قطعی نیست،پس نباید بگوییم تا رستاخیز،به زندگی تلخ یا شیرین محکوم میشود؟

لطفا بفرمایید کدام نتیجه گیری صحیح است ؟
و همچنین پاسخ این پست

http://www.askdin.com/thread36287-3.html#post477398 را بفرمایید

متشکرم


باسلام مجدد . پاسخ در چند محور ارایه می شود ::Hedye:
الف_ در ابتدا باید اشاره شود زمان یک مفهوم عرفی دارد و یک مفهوم فلسفی،.(1)
درباره زمان در عالم برزخ باید گفت:
از برخی آیات و روایات به دست می‌آید که در برزخ زمان وجود دارد، مثلاً قرآن فرمود:
«وحاق بآل فرعون سوء العذاب النار یعرضون علیها غدوّاً وعشیّاً؛(2) آن عذاب سخت بر آل فرعون وارد شد، آتش هر صبح و شام بر آن عرضه می‌شود».
از این آیه شاید بتوان احتمال داد که در برزخ زمان وجود دارد، چون قرآن کریم فرمود هر صبح و شام عذاب بر فرعونیان عرضه می‌شود.
صبح و شام در زمان مطرح است. طبق روایتی که از امام صادق نقل شده مراد از عذاب که در آیه آمد، قبل از قیامت است ،چون در قیامت صبح و شام مطرح نیست و این در عالم برزخ است، فرمود:
«لأنّ فی نار القیامة لا یکون غدوٌّ وعشیٌّ هذا فی البرزخ قبل یوم القیامة؛(3) قیامت شب و روز ندارد .این عذاب در برزخ پیش از قیامت در صبح و شام بر فرعونیان عرضه می‌شود».
اما اینکه مراد از صبح و شام و زمان که در برزخ وجود دارد چیست،‌حقیقتی است که جزئیات آن برای انسان‌های عادی (غیر از حضرات معصومین
) به آسانی قابل درک نخواهد بود، چون زمان به مفهوم طلوع و غروب خورشید و روز و شب که از این رهگذر پدید می‌آید، در عالم برزخ نخواهد بود، چون طلوع و غروب خورشید مادی در آسمان طبیعت و نظام کیهانی وجود دارد، در حالی که عالم برزخ جهان فرامادی و فراسوی عالم دنیاست ، مگر این که گفته شود چون مخاطب آموزه‌های وحیانی، انسان‌ها در عالم دنیاست ، به تناسب تعبیر صبح و شام برده شده است . منظور از عذاب آن ها در صبحگاهان و شامگاهان، در نسبت به عالم دنیا است، نه این که در آن جا حتماً‌ طلوع و غروب خورشید باشد.
بنابراین همان گونه که در مورد عالم برزخ گفته شده که ماده و جسم ندارد، اما شکل و اندازه و حجم، همانند عالم ماده دارد، در مورد زمان آن نیز همین گونه است.

ب_آن چه گفته شد براساس روایات است که به گفته مفسر حکیم علامه طبا طبایی از جمع بندی روایات بدست می آید . ولی باید توجه داشت آن تفسیر از مسله تعارضی با تکامل برزخی ندارد که از رهگذر اعمال نیک ورثه ویا باقیات وصالحات خودفرد ویا توجهات شفاعت گونه ی معصومین ومانند آن ممکن است تغییر ی در وضعیت انسان رخ بدهد .
جزئیات این امور به صورت قطعی برای ما مشخص نیست ودر این گونه مسایل خوب به آن چه از بزرگان دین به ما رسیده توجه شود . پس صحیح آن است که در حالت خوف ورجا در این خصوص به سر ببریم وبه رحمت او امید وار ودر عین حال خود را برای چنین عالمی آماده نمایم که بسیار دشوار است وهیچ راه گریز ی هم از آن نیست .

پی‌نوشت‌ها:
1. مصباح .آموزش فلسفه، نشر سازمان تبلیغات . قم 1397 ش ج 2، ص 135.
2.مؤمن(40) آیه 46 .
3. طبرسی . مجمع البیان، نشر دار الاحیا التراث . بیروت . بی تا ج 8، ص 526.

[="Tahoma"][="Navy"]

Seyyed*;477364 نوشت:
سلام
اگر فرض را اینطور که شما فرمودین قبول کنیم اصلا شبهه ای پیش نمیاد تا بخواهیم رفع کنیم. در واقع منشاء شبهه روایاتی احتمالا بودن که جناب صادق هم ذکر کردن یکیشون رو که سیر همه انسانها رو بعد از موت طبیعی از برزخ به قیامت و بسته به استعداد فرد به لقاء الله مختلف میدونستن و روایات دیگری در اسفار صدرا که سیر از قیامت در پل صراط رو برای افراد حتی انبیاء مختلف ذکر کرده بودن برخی سینه خیز مسیر رو میرن برخی به سرعت نور پس یا باید مثل شما اصول فرض رو نپذیریم و روایات مربوطه رو انکار کنیم تا اصلا تناقضی بین این مسائل پیش نیاد یا مفاهیم عقلی و نقلی رو با هم جمع کنیم.

سلام
لازم نیست تمام اخبار را بر همه افراد حتی کمل هم تطبیق کنیم . روایاتی که ناظر به تکامل برخی بعد مرگ است مربوط به کسانی است که با نقص مرده اند لذا باید سیرشان را در برزخ و قبامت ادامه دهند
یا علیم[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

معلق;477381 نوشت:
سلام

يكي از برهان ها و دلايلي كه حكما براي اثبات جهان بعد از مرگ مي آورند ميل به بقا و جاودانگي است
حالا شما بفرماييد بدون در نظر گرفتن ويژه گيهاي جسماني براي جهان واپسين(همانطور كه در قرآن هم آمده) چگونه ميتوان اين ميل را توجيح كرد؟
آيا غير از اين است كه ميل به بقا در انسان با توجه به تمام ابعاد وجودي (روحاني و جسماني) صورت ميگيرد؟


سلام
اصل این تمایل به بقای نفس برمی گردد حال ممکن است کسی نفس را فقط جسم بداند چون از چیزی غیر آن خبر ندارد آیا می توان با این تمایل تصور او را به حق دانست ؟
پس دلیل میل به جاودانگی اصل جاودانگی نفس را اثبات می کند و نه بیش از آنرا بله چه بسا با این دلیل بتوان روح را ثابت کرد چون در مرگ جسم نابود میشود پس باید انسان بعدی دیگر هم داشته باشد که غیر مادی است
با این بیان هم میتوان گفت اصل در بقای نفس بعد مرگ امری غیر مادی است
پس با این دلیل نمی توان جسمانی بودن معاد را ثابت کرد
یا علیم[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

صادق;477425 نوشت:
باسلام مچدد ::Gol:
اولا در مرگ های اخترامی ونا به هنگام سیر نا تمام روح بدن را رهامی کند لذا خیام در این باره گفته است :
جان قصد رحیل کرد گفتم که مرو:Gol: گفتا چه کنم خانه فرو می ریزد
ثانیا_مرگ به معنای انقطاع سیر وجودی انسان نیست چون در جای خود (1) ثابت شده که فرایند تکاملی انسان در برزخ وحتی در قیامت ادامه دارد .
ثالثا _معاد جسمانی یعنی حشر روح وبدن با هم از ضروریات غیر قابل تردید است .(2)

پاورقی :
1_ نتایج کلامی حکمت صدرایی . ص231 نشر بوستان کتاب . قم 1396 ش
2_ همان

سلام
برای کسانی که معاد را جسمانی می دانند کمال نهایی افراد در این عالم و عدم حضور در حساب و مراتب قیامت غیر قابل توجیه است درحالیکه برای معتقدین به معاد روحانی در این مورد هیچ مشکلی وجود ندارد
معاد در حقیقت ارتقاء در مراتب وجودی است که همه آنها را انسان به نحو بالقوه داراست لذا این سیر شخصی است با این توضیح که ارتقاء در مراتب وجود همراه با پیوستگی با سیر اشیاء در ابعاد مجرد است
یا علیم[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

صادق;477431 نوشت:
باسلام مجدد :
اولا _قران همان برهان است وچه برهانی بالاتر از آیه قران کریم ؟؟؟
ثانیا_تهدید نیست هدایت است وغیر از آن چه در قران آمده چیزی نگفته ام تا آن تعبیر را بفرماید
به غیر از ظرف قران نیست ظرفی :Gol:چون برتر ازحقیقت نیست حرفی
بیا در ظرف قران نیک بنگر:Gol:که تا از این سخن بندی تو طرفی

سلام
شما فهم و استنباط خود را از آیات قرآنی مطرح می فرمایید و این الزاما مقاصد اصلی قرآن کریم نیست
مقاصد اصلی قرآن را باید با تفکر و تدبر در آیات همراه با ادله عقلی موید به کشف یافت
یا علیم[/]

محی الدین;478464 نوشت:

سلام
لازم نیست تمام اخبار را بر همه افراد حتی کمل هم تطبیق کنیم . روایاتی که ناظر به تکامل برخی بعد مرگ است مربوط به کسانی است که با نقص مرده اند لذا باید سیرشان را در برزخ و قبامت ادامه دهند
یا علیم

سلام
مشکل همینه که صدرا در جلد نهم اسفار روایاتی رو نقل میکنه که دقیقا بیان میکنند کمل پل صراط رو با سرعت برق خاطف طی میکنند.

حالا اگه شما روایاتی نقل کنید که کمل بعد از مرگ برزخ و قیامت مطلقا ندارن ممنون میشم ذکر کنید.

محی الدین;478467 نوشت:
اصل این تمایل به بقای نفس برمی گردد حال ممکن است کسی نفس را فقط جسم بداند چون از چیزی غیر آن خبر ندارد آیا می توان با این تمایل تصور او را به حق دانست ؟
پس دلیل میل به جاودانگی اصل جاودانگی نفس را اثبات می کند و نه بیش از آنرا

سلام
ميل به بقا براي يك موجود جسماني چگونه مي تواند روحاني باشد؟؟!
چرا ثابت نمي شود! وقتي وعده قرآن هم مطابق با اين ميل است

اين را هم در نظر داشته باشيد كه انكار معاد جسماني يعني خدشه وارد كردن به تعاليمي كه بر پايه پاداش و جزا در قرآن استوار است.

صادق;478313 نوشت:
باسلام مجدد . پاسخ در چند محور ارایه می شود ::Hedye:
الف_ در ابتدا باید اشاره شود زمان یک مفهوم عرفی دارد و یک مفهوم فلسفی،.(1)
درباره زمان در عالم برزخ باید گفت:
از برخی آیات و روایات به دست می‌آید که در برزخ زمان وجود دارد، مثلاً قرآن فرمود:
«وحاق بآل فرعون سوء العذاب النار یعرضون علیها غدوّاً وعشیّاً؛(2) آن عذاب سخت بر آل فرعون وارد شد، آتش هر صبح و شام بر آن عرضه می‌شود».
از این آیه شاید بتوان احتمال داد که در برزخ زمان وجود دارد، چون قرآن کریم فرمود هر صبح و شام عذاب بر فرعونیان عرضه می‌شود.
صبح و شام در زمان مطرح است. طبق روایتی که از امام صادق نقل شده مراد از عذاب که در آیه آمد، قبل از قیامت است ،چون در قیامت صبح و شام مطرح نیست و این در عالم برزخ است، فرمود:
«لأنّ فی نار القیامة لا یکون غدوٌّ وعشیٌّ هذا فی البرزخ قبل یوم القیامة؛(3) قیامت شب و روز ندارد .این عذاب در برزخ پیش از قیامت در صبح و شام بر فرعونیان عرضه می‌شود».
اما اینکه مراد از صبح و شام و زمان که در برزخ وجود دارد چیست،‌حقیقتی است که جزئیات آن برای انسان‌های عادی (غیر از حضرات معصومین
) به آسانی قابل درک نخواهد بود، چون زمان به مفهوم طلوع و غروب خورشید و روز و شب که از این رهگذر پدید می‌آید، در عالم برزخ نخواهد بود، چون
طلوع و غروب خورشید مادی در آسمان طبیعت و نظام کیهانی وجود دارد، در حالی که عالم برزخ جهان فرامادی و فراسوی عالم دنیاست ، مگر این که گفته شود چون مخاطب آموزه‌های وحیانی، انسان‌ها در عالم دنیاست ، به تناسب تعبیر صبح و شام برده شده است . منظور از عذاب آن ها در صبحگاهان و شامگاهان، در نسبت به عالم دنیا است، نه این که در آن جا حتماً‌ طلوع و غروب خورشید باشد.
بنابراین همان گونه که در مورد عالم برزخ گفته شده که ماده و جسم ندارد، اما شکل و اندازه و حجم، همانند عالم ماده دارد، در مورد زمان آن نیز همین گونه است.

با سلام و عرض ادب

اگر در برزخ صبح و شام نباشد پس چرا بعضی مفسرین میگویند بهشت حضرت آدم و حوا دنیوی بوده چون بنابر فرمایش امام صادق علیه السلام بر آن خورشید و ماه میتابیده و میگویند شاید این بهشت برزخی بوده است؟

[="DarkSlateBlue"]باعرض سلام مجدد..

صادق;478304 نوشت:
با سلام وسپاس از شما .
مجددا باید اشاره شود از آنجا که شناخت ما نسبت به عالم برزخ بسیار محدود است وتنها از روزنه روایات می توان آن را دید وشناخت و عقل دستش ازآن عالم کوتاه است وتوان درک وقضاوت در باره جزئیات آن ندارد . واز سوی دیگر روایات هم مختلف دراین باب سخن گفته است در نتیجه خوب است تنها در دایره که روایات بیان نموده تحلیل شود . گرچه اصرار برنفی تشبیه شما نداریم ولی دین پژوهان نامی نوعا عالم دنیا را به عالم جنین برای انسان تشبیه می کنند که بستر رشد محسوس آدمی است . در باره برزخ این تشبیه خیلی مستند نیست

و مجددا عرض سلام و ادب خدمت شما استادبزرگوار ..

1 درمورد تشبیه عالم دنیا به عالم جنین بگمانم اشتباه فاحشی صورت گرفته که شاید لازم باشد اصلاح گردد .. البته شاید تنها از بعد مادی منظوربوده که هردو عالم مادیات میباشند درغیراینصورت خیر تشابه چندان خوبی نبوده و آیا بنظر شما این تشابه از همه لحاظ یا همه ابعاد قابل تعمیم یا انطباق خواهدبود..؟؟ {اختیاروجبر را منظور میباشد..به این دلیل که عالم دنیا را همه مدعی هستیم که همش جبرنیست و نیمی هم اختیارخودانسان است که دخیل است اما عالم جنین را کجا خود انسان یا نطفه صاحب اختیارخود بوده یا میباشد..؟؟ ازاین لحاظ گفتم تشابه چندان خوبی نبوده یا نخواهدبود و اگر منظور و غرض چیز دیگریست بفرمایید تا بهترمتوجه شوم}

2 بستر محسوس فرمودید بله کاملادرست میفرمایید و البته همه میدانیم که وجودنشانه ها و محسوس و نامحسوس هم از اهمیت بالایی برخوردار بوده و خواهندبود که این نشانه ها هم همانگونه که عرض شد محسوس یا مریی و آشکاراند یا نامحسوس و نامریی یا تاحدودی سرپوشیده که اگر سلسله مراتب را دنبال نمایید از نشانه های محسوس به نشانه های بظاهر نامحسوس هم خواهیم رسید که احتمالا هدف خالق هم دقیقا همین بوده یعنی انسان یا خلیفه الله را با نشانه های مرئی به دنیای نامرئی خود وارد نماید تا اسرار بیشتری برایش هویداگردد کاری که فعلا غربیان بشدت بدنبال آن بوده و به نتایج بسیارمفیدی هم دست یافته اند .. و اگرمنظورازتشابه این دو فقط همین بوده یا این منظور بوده که تشابه بسیار خوب و علمی و منطقی و در خور توجه بوده که با این دید میتوان نتیجه گرفت که تشبیه سازی حقیر هم ازهمین راه به این منزل رسید که توانستم بین عالم دنیوی انسان {عالم جنینی انسان} با عالم برزخی انسان را با این مثال و تشبیه قابل درک بهترنمایم که هر دو نیز با آنچه خودشما و بزرگان دیگرفرمودند جور در آمده و خواهندآمد یعنی سلب احتیارانسان در هر دو دوران یا عالم که در هر دوی این دنیاها گویا انسان هیچ اختیاری از خود ندارند و هرچه هست دست دیگران است که عالم جنین هم تقریبا همین وضعیت را دارا میباشد یعنی جنین خود هیچ اختیاری ندارد و هر چه هست بدست اطرافیان و خاصه والدین و خاصه مادر میباشد..

3 فرمودید خوب است فقط در دایره روایات .. که البته این قسمت ازفرمایش شما را با احترام بشما قبول نداشته که البته دلیل هم دارد و این یعنی محدودنمودن خود {ایرانیان و شیعیان} که یعنی هرچه تفکروتحقیق است متعلق به گذشته باشد یا محقق و متفکر فقط نگاهش به گذشته 1400 پیش باشد و مبادا حرف و سخنی جدید و تازه حتی علمی یا عقلی و منطقی بیان گردد ..؟؟{چون فعلا برای خودحقیرچنین برداشتی صورت گرفته که آیا این تشابه از جانب حقیر اشتباه بوده که نمیبایست بیان میگردید که اگرچنین است لطفا بفرمایید تا تصحیح گردد}

4 و در پایان و البته گذشته از همه این موارد لطفا بفرمایید شما خودتان نظرخودتان درمورد این تشابهه یا تشبیه چیست و لطفا شفاف هم بفرمایید که به عقل و منطق خود شما و با توجه به آنچه که تاکنون شنیده یا خوانده یا میدانید آیا سازگاری پیدا نموده و تشبیه خوبی بوده یا خیر و چرا..؟؟ {منظور دوم یا نهایی این پرسش این است که آیااین تشابه میتواندازلحاظ عقلی و منطقی مورد توجه قرار گرفته و دانش پژوهان امورقرآنی یا دینی را برای رسیدن به واقعیات بیشتری درمورد عالم برزخی یا کشفیات دیگر دینی یاری رساند یا خیر ..؟؟ بنابراین نظر شما بعنوان یک استادوکارشناس مسائل دینی در مورد این تشابه که بنوعی مادی و معنوی یا رابط بین دو دنیای کاملا جدای از هم از عالم ماده و عالم بالاترازماده یا همان دنیای نادیده یاماورائی بوده و میباشد شاید بنوعی بتواند مهم و تاثیرگذار هم باشد}}

{باسپاس}[/]

موضوع قفل شده است