✰ امام خمینی (ره) از ولادت تا رحلت ✰

تب‌های اولیه

30 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
✰ امام خمینی (ره) از ولادت تا رحلت ✰

با نام خدا

ولادت

در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریـور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان
خمین از توابع استان مركزى ایران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از
سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله علیها، روح الـلـه المـوسـوى الخمینـى پـاى بـر خـاكدان طبیعت نهاد .
او وارث سجایاى آباء و اجدادى بـود كه نسل در نسل در كار هـدایـت مردم وكسب مـعارف الهى كـوشیـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمینـى
مرحوم آیه الـله سید مصطفى مـوسـوى از معاصریـن مرحـوم آیه الـلـه العظمـى میرزاى شیـرازى (رض)، پـس از آنكه سالیانـى چنـد
در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فـرا گرفته و به درجه
اجتهـاد نایل آمـده بـود بـه ایـران بازگشت و در خمیـن ملجاء مردم و هادى آنان در امـور دینـى بـود. در حـالیكه بیـش از 5 مـاه ولادت روح الـلـه
نمى گذشت، طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمال حكومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را كه در برابر زورگـوئیهایشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود، با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد
و در مـسیر خمیـن به اراك وى را بـه شهادت رسانـدنـد. بستگان شهیـد بـراى اجراى حكـم الهى قصاص به .تهران (دار الحكـومه وقت) رهـسـپار شـدند و بر اجراى
عـدالت اصـرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید
بدیـن ترتبیب امام خـمیـنى از اوان كـودكى با رنج یـتیـمىآشـنا و با مفهوم شهادت روبرو گردید. وى دوران كـودكـى و نـوجـوانى را تحت
سرپرستى مادر مـومـنـه اش (بانـو هاجر) كه خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آیـه الـلـه خـوانسـارى ( صاحب زبـده التصانیف ) بوده است
. همچنیـن نزد عمه مـكـرمه اش ( صاحبـه خانم ) كه بانـویى شجاع و حقجـو بـود سپرى كرد اما در سـن 15 سالگى از نعمت وجـود آن دو عزیز نیز محـروم گـردید.

:Lflasher:

...هجرت به قـم، تحصیل دروس تكمیلى وتدریس علوم اسلامى

اندكـى پـس از هجرت آیه الله العظمـى حاج شیخ عبد الكریـم حایرى یزدى ـ رحـمه الله علیه ـ
( نـوروز 1300 هـجـرى شمسـى، مـطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمینى
نیز رهـسپار حـوزه علمیه قـم گردید و به سرعت مراحل تحصیلات تكمیلى علوم حـوزوى را نزد اسـاتید
حـوزه قـم طـى كرد. كه مـى تـوان از فرا گرفتـن تـتـمـه
مباحث كـتاب مطـول ( در علـم معانى و بیان ) نزد مرحوم آقا میـرزا محمـد علـى ادیب تهرانـى و تكمیل دروس
سطح نزد مرحـوم آیه الـله سید محمد تقـى خـوانسارى، و بیشتر نزد مرحـوم آیه الـله سیـد عـلى یثربى كاشانى و دروس فـقـه و اصـول نزد زعیـم
حـوزه قـم آیـه الـله العظمى حاج شیخ عبدالكریـم حایرى یزدى ـ رضـوان الـلـه علیهـم نام برد .
پـس از رحلت آیه الله العظمـى حـایـرى یزدى تلاش امـام خمینـى به همراه جمعى دیگر از مجتهدیـن حـوزه علمیه قـم به نـتیچـه رسیـد
و آیه الله العظمـى(رض) به عنـوان زعیـم حـوزه عـلمیـه عازم قـــم گـردیـد. در این زمان، امام خمینـى به عـنـوان یـكـى از مـدرسیـن و مجتهدیـن
صـاحب راءى در فـقـه و اصـول و فلسفه و عرفــان و اخلاق شناخته مى شد . حضرت امام طى سالهاى طولانى در حوزه
علمیه قـم به تدریـس چندیـن دوره فقه، اصـول، فلسفه و عرفان و اخـلاق اسـلامى در فیضیه، مسجـد اعظم، مسجـد محمـدیه،
مـدرسه حـاج ملاصـادق، مسجد سلماسى، و ... همت گماشت و در حـوزه علمیه نجف نیز قریب 14 سال در مسجـد شیخ اعطـم
انصــــارى (ره) معارف اهل بیت و فـقـه را در عالیترین سطـوح تدریـس نمود و
در نجف بـود كه بـراى نخـستیـن بار .مبانـى نظرى حكـومت اسلامـى را در سلسله درسهاى ولایت فـقیه بازگـو نمود.

:Lflasher:

امـام خمینـى در سنگـر مبـارزه و قیــام

روحیه مبارزه و جهاد در راه خـدا ریـشـه در بینـش اعـتـقـادى و تربیت و محیط خانـوادگى و شرایط سیـاسى

و اجـتماعى طـول دوران زندگى آن حضرت داشـتـه است. مـبارزات ایـشان از آغاز نـوجـوانـى آغـاز
و سیـر تكاملى آن به مـوازات تكـامـل ابـعاد روحى و عـلمى ایـشان از یكـسـو و اوضاع و احـوال سیاسـى و اجتماعى ایـران و
جـوامع اسـلامـى از سـوى دیگـر در اشكـال مخـتـلف ادامـه یـافـته است و در ســـال 1340 و 41 ماجراى انجمـنهاى
ایالـتى و ولایـتى فرصـتـى پـدیـد آورد تا ایـشان در رهبـریت قیام و روحـانیـت
ایـفاى نقـش كنـد و بـدیـن تـرتیـب قیـام سراسرى روحانیت و ملت ایـران در 15 خـرداد سال 1342
با دو ویـژگـى برجستـه یعنى رهـبرى واحد امام خمیـنى و اسلامـى بـودن انگیـزه ها، و شعارها و هدفهـاى قیام،

سرآغـازى شـد بر فـصـل نـویـن مـبارزات مـلـت ایران كه بـعد ها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان

شناخـتـه و معرفـى شـد امام خمیـنـى خاطـره خـویـش از جنـگ بیـن المـلل اول را در حالیكه نـوجـوانى 12 ساله بـوده
چنین یاد مـى كند : مـن هـر دو جـنـگ بیـن المللـى را یادم هست ... مـن كـوچـك بـودم لكـن
مـدرسـه مى رفـتـم و سربازهاى شـوروى را در هـمان مركزى كه ما داشـتیـم در خـمیـن، مـن آنجا آنهـا را مى دیـدم و ما مـورد تاخت
و تاز واقع مى شـدیـم در جـنـگ بیـن المـلـل اول. حضـرت امام در جایى دیگر با یاد آورى اسامى بـرخى از
خوانیـن واشـرار سـتمگر كه در پناه حكـومت مـركـزى بـه غـارت اموال و نوامیـس مردم مى پرداختند مى فـرماید : مـن از بچگى
در جـنـگ بـودم ... ما مـورد زلقـى هـا بـودیـم، مـورد هـجـوم رجـبعلیـهـا بــودیـم و خـودمان تفنگ داشتیـم و مـن
در عیـن حالى كه تـقـریـبا شـایـد اوایـل بلوغم بود، بـچـه بودم، دور ایـن سنگـرهایى كه بـسـتـه بـود نـد در مـحل ما
و اینها مى خـواسـتند هجـوم كـنند و غـارت كـنند، آنجا مى رفـتیــم سنگرها را سركشـى مى كردیـم كـودتاى رضا خان در
سـوم اسفـند 1299 شمسـى كه بنابر گـواهـى اسـناد و مدارك تاریخـى و غیر قابـل خـدشـه بـوسیله انگلیـسها
حـمایت و سازمانـدهـى شـده بـود هـر چـنـد كـه بـه سلطنت قاجاریه پایان بخشید و تا حـدودى حكـومت مـلوك الطـوایـفـى
خـوانیـن و اشـرار پـاركنـده را محمـدود سـاخت اما درعـوض آنچـنـان دیكتاتـورى پدید آورد كه
در سایـه آن هـزار فامیـل بر سرنـوشـت مـلـت مظلـوم ایـران حاكـم شدند ودودمان پهـلـوى
به تنهایى عهـده دار نقـش سابق خوانین و اشرار گردید .

:Lflasher:

در چنینـى شرایطـى روحانیت ایران كه پـس از وقایع نهـضـت مشروطیت در تنگناى هجـوم بى وقـفـه دولتهـاى وقت و عـمال انگلیسى
از یكـسو و دشمـنیهاى غرب باختگان روشنفـكر مـآب از سـوى دیگر قـرار داشت براى دفاع از اسـلام و
حـفـظ موجـودیت خـویـش بـه تكاپـو افـتاد. آیه الـلـه العظمى حاج شیخ عـبدالـكریـم حایرى بـه دعـوت علماى وقت قـم از اراك به ایـن شهـر
هجرت كرد واندكـى پـس از آن امـام خـمیـنى كه با بـهـره گیرى از استعداد فـوق العاده
خـویـش دروس مقـدماتى و سطـوح حـوزه علمیه را در
خـمیـن و ارا ك با سـرعـت طى كرده بود به قـم هجرت كـرد و عملا در تـحكیـم موقعیت حـوزه نـو تاسیـس قـم مـشاركـتى فعال داشت.
زمان چندانـى نگذشت كه آن حضرت در اعداد فضلاى برجـسته این حـوزه در عرفـان و فلسفه و فقه و اصـول شنـاخته شـد.
پـس از رحلت آیـه اللـه العظمى حایرى ( 10 بهمـن 1315 ه-ش ) حـوزه علمیه قـم را خطر انحلال تهـدید مى كرد. عـلماى مـتـعهـد
به چاره جویى برخاستند. مدت هشت سال سرپرستى حـوزه علمیـه قـم را آیات عـظـام :
سید محمد حجت، سید صدر الدیـن صدر و سیـد محـمـد تقـى خـوانسارى -رضوان الـلـه علیهـم ـ بر عهده گرفتند. در ایـن فاصله
و بـخصـوص پـس از سقوط رضاخان، شرایط براى تحقق مرجعیت عظمى فراهـم گردید. آیه الله العظمى بروجردى شخصیت
علمى برجسته اى بـود كـه مـى تـوانست جانشین مناسبـى براى مـرحوم حایرى و
حفـظ كیان حـوزه بـاشـد. ایـن پیشنهاد از سـوى شاگردان آیـه الـلـه حایرى و از جمله امام خـمیـنـى به سرعت تعقیب شـد.
شخص امام در دعـوت از آیـه الـلـه بـروجردى براى هجرت به قـم و پذیرش مسئولیت
خطیر زعامت حـوزه مجدانه تلاش كرد.
امام خمینـى كه با دقـت شـرایط سیاسـى جامعه و وضعیـت حـوزه ها را زیر نظر داشت و اطـلاعات خـویش را از طریق
مطالـعه مـستمر كتب تاریخ معاصـر و مجلات و روزنـامـه هاى وقـت و رفـت و آمـد بـه تهـران و درك محضر بزرگانى
همچون آیـه الـلـه مـدرس تكـمیل مى كرد دریافـته بـود كه تـنها نقـطـه امیـد بـه رهـایـى و نجات
از شـرایط ذلت بارى كه پـس از شكست مشروطیت و بخصـوص پـس از روى كار آوردن رضا خان پدید آمده است، بیدارى حوزه هاى عـلمیـه
و پیش از آن تضـمیـن حیات حوزه ها و ارتبـاط معنـوى مـردم بـا روحـانیت مـى بـاشـد.
امام خمینى در تعقیب هدفهاى ارزشمند خویش در سال 1328 طرح اصلاح اساس ساختار حـوزه علمیه را با هـمـكارى آیـه الـلـه
مـرتضـى حایـرى تهیـه كرد و بـه آیـه الـلـه بـروجردى ( ره) پیشـنهاد داد. ایـن طرح از
سوى شاگردان امام و طلاب روشـن ضمیر حـوزه مـورد اسـتقبال و حمایت قرار گرفت .



:Lflasher:

اما رژیـم در محاسباتـش اشـتـبـاه كرده بـود. لایحه انجـمـنـهاى ایالتى و ولایتى كـه به مـوجـب آن شـرط مسـلمان
بودن، سوگـند به قرآن كریـم و مرد بـودن انـتخاب كـنـنـدگان و كاندیـداها تغییر مـى یافت در 16 مهـر 1341 ه - ش به تصـویب كـابیـنـه امیـر اسـد الـلـه علـم رسیـد. آزادى انتخابات زنان پـوششـى براى مخفى نگـه داشـتـن هـدفـهاى دیگر بـود.
حذف و تغییر دو شـرط نخـست دقیـقا بـه منظور قانـونـى كـردن حضـور عناصر بهایـى در مصـادر كـشـور انتخاب شـده بـود. چـنانكه قـبـلا نیـز اشاره شد پـشتیـبـانى شـاه از رژیـم صهیـونیـستـى در تـوسعه مناسبات ایران و اسرائیل شرط حمایـتهاى آمـریـكـا از شـاه بـود. نـفـوذ پیـروان مـسـلك استعـمـارى بهـائیت در قـواى سه گانه ایران ایـن شرط را تحقق مـى بخشید. امام خمیـنـى به هـمراه عـلماى بزرگ قـم و تهـران به محض انتشار خبر تصویب لایحه مـزبور پـس از تبادل نـظـر دسـت به اعـتـراضات همه جانبه زدند .
نقـش حضرت امام در روشـن ساختـن اهداف واقعى رژیـم شـاه و گوشـزد كـردن رسالت خطیر علما و حـوزه هاى علمیـه در ایـن شـرایـط بـسیـار مـوثـر وكارساز بـود. تلگرافـهـا و نامـه هـا سرگـشـاده اعـتـراض آمیز علما به شاه و اسـد الـلـه علـم مـوجى از حـمایـت را در اقـشار مخـتلف مردم برانگیخت. لحـن تلگرافـهـاى امام خمیـنـى به شاه و نخست وزیر تند و هشـدار دهنده بود. در یكـى از ایـن تلگرافها آمده بـود :
اینجانب مجددا به شما نصیحت مى كنـم كه بـه اطاعت خـداوند مـتعـال و قانـون اساسـى گردن نهید واز عواقب وخیـمـه تخلف از قـرآن و احـكام علماى ملت و زعماى مسلمیـن و تخـلف از قانـون اساس بـترسید وعـمـدا و بـدون مـوجب مـمـلكت را به خطـر نیـنـدازید و الا علماى اسلام درباره شمـا از اظهار عقیـده خـوددارى نخـواهنـد كـرد .
بدیـن ترتیـب ماجراى انجـمنهاى ایـالـتى و ولایـتـى تجربـه اى پیروز و گرانقدر براى ملت ایران بـویژه از آنجهـت بـود كـه طى آن ویـژگیـهـاى شخصیتـى را شناخـتـنـد كه از هر جهـت براى رهـبـرى امت اسلام شایسته بـود. باو جـود شكست شـاه در ماجـراى انجـمـنها، فـشـار آمریكـا بـراى انجـام اصلاحـات مـورد نظر ادامـه یافت. شـاه در دیـماه 1341 هجـرى شمسى اصـول ششگانه اصلاحات خویـش را بر شمرد و خـواستار رفـراندوم شد . امام خمینى بار دیگـر مراجع و عـلمـاى قـم را بـه نـشـست و چاره جویى دوباره فراخواند .
با پیشنهاد امام خمینى عیـد باسـتانـى نـوروز سـال 1342 در اعـتراض به اقدامات رژیم تحریـم شد. در اعلامیه حضـرت امام از انـقـلاب سـفیـد شاه بـه انقـلاب سیـاه تعـبیـر و هـمـسـویـى شـاه بـا اهـداف آمریكا و اسرائیل افـشا شده بود . از سـوى دیگـر، شـاه در مـورد آمادگى جامـعـه ایـران بـراى انجام اصلاحات آمـریكا به مـقامات واشـنگـتـن اطـمیـنان داده بـود و نام اصـلاحات را انقـلاب سـفیـد نهاده بـود. مخالـفت عـلما براى وى بسیار گران مىآمد .
امام خمیـنى در اجـتماع مردم، بى پروا از شخـص شـاه به عنـوان عـامل اصلـى جنایات و هـمـپیـمان بـا اسـرائیـل یاد مـى كـرد و مـردم را بـه قیام فرا مـى خـوانـد. او در سـخـنـرانى خـود در روز دوازده فـروردیـن 1342 شدیـدا از سـكـوت عـلماى قـم و نجف و دیگر بلاد اسلامى در مقابل جنایات تازه رژیـم انـتـقـاد كرد و فـرمـود : امـروز سكـوت هـمـراهى بـا دستگـاه جبـار است حضـرت امـام روز بعد ( 13 فروردیـن 42 ) اعلامیـه معروف خـود را تحت عنـوان شاه دوستى یعنى غارتگرى منـتـشر ساخت .
راز تاءثیر شگـفت پیـام امام و كـلام امـام در روان مخاطـبیـنـش كه تا مرز جانـبازى پیـش مـى رفت را بایـد در هـمیـن اصـالت انـدیشه، صلابت راى و صـداقت بـى شـائبه اش بـا مـردم جستجـو كـرد .
سال 1342 با تحریـم مراسـم عیـد نوروز آغـاز و با خـون مظـلـومیـن فیضیه خـونرنگ شد. شـاه بر انجام اصـلاحات مـورد نظـر آمـریكـا اصـرار مـى ورزیـد و امام خـمیـنى بر آگاه كردن مردم و قیـام آنـان در بـرابـر دخـالتهاى آمـریكـا و خیـانـتهاى شاه پـافـشـارى داشـت. در چهـارده فروردیـن 1342 آیـه الله العظمـى حكیـم از نجف طـى تلگـرافـهـایى بـه علما و مراجع ایران خـواستار آن شد كـه همگـى به طـور دسـتـه جمـعى به نجف هجرت كنند. این پیشنهاد براى حفـظ جان عـلما و كیان حـوزه ها مطرح شده بود .
حضرت امام بـدون اعـتـنا بـه ایـن تهـدیـدها، پاسخ تلگـراف آیـه الـلـه العـظـمى حكیـم را ارسال نمـوده و در آن تاكیـد كرده بـود كـه هـجـرت دسـتـه جمـعى علما و خالـى كـردن حـوزه علمیه قـم به مصلحت نیست .
امام خمیـنـى در پیامـى( بـه تایخ 12 / 2 / 1342 ) بـمناسـبـت چهـلـم فاجعـه فیـضیـه بـر همـراهـى عـلما و مـلت ایران در رویارویـى سـران ممـالك اسلامـى و دول عربـى بـا اسـرائیل غاصب تـاكید ورزید وپیمانهاى شـاه و اسـرائیل را محكـوم كرد .



:Lflasher:

قیام 15 خرداد

ماه محرم 1342 كه مـصادف با خرداد بـود فـرا رسید. امام خمینى از ایـن فـرصت نهـایت اسـتفاده را در تحـریك
مردم بـه قیام عـلیـه رژیـم مستبد شاه بعمل آورد .
امام خمینى در عـصـر عاشـوراى سال 1383 هجرى قمـى( 13 خرداد 1342شمسى ) در مـدرسه فیضیـه نطق
تاریخـى خـویـش را كه آغازى بر قیام 15 خرداد بود ایراد كرد .
در همیـن سخنرانى بـود كه امام خمیـنى بـا صداى بلند خطاب به شاه فرمـود : آقا مـن به شما نصیحت مـى كنـم، اى آقاى شـاه ! اى جنـاب شاه! مـن به تو نیصحت مى كـنم
دسـت بـردار از این كارها، آقا اغـفـال مى كنند تو را. مـن میل ندارم كـه یـك روز اگر بـخـواهـند تـو بـروى، همه شكر كـنند ... اگر دیكـته مى دهند
دسـتت و مى گـویند بخـوان، در اطـرافـش فكـر كـن .... نصیحت مرا بـشـنـو ... ربط ما بیـن شـاه و اسرائیل چیست
كه سازمان امنیت مـى گـوید از اسرائیـل حرف نزنیـد ... مگر شاه اسـرائیلـى است ؟
شاه فـرمان خامـوش كـردن قیـام را صادر كـرد. نخست جمع زیادى از یاران امام خمینـى در شـامگاه 14 خرداد
دستگیـر و ساعت سه نیمه شب ( سحـرگاه پانزده خـرداد 42 ) صـدها كماندوى اعـزامـى از مركز، منزل حضرت امـام را محاصره كردند و ایشان را در حالیكه مشغول نماز شب بـود دستگیـر و سـراسیـمـه بـه تهـران بـرده و در بازداشــتگاه باشگاه افـسـران زنـدانـى كـردنـد و غروب آنروز به زندان قـصر مـنتقل نمـودنـد . صـبحگاه پـانـزده خـرداد خبـر دستگیرى رهـبـر انقلاب بـه تهـران، مـشهـد، شیـراز ودیگـر شهرها رسیـد و وضعیتـى مشـابه قـم پـدید آورد .
نزدیكترین ندیم همیشگى شاه، تیمـسار حسیـن فردوست در خاطراتش از بكارگیرى تجربیات و همكارى زبـده ترین ماموریـن سیاسى و امـنیـتى آمریكا براى سركـوب قیام و هـمچنیـن از سراسیمگـى شاه و دربـار وامراى ارتـش وساواك در ایـن ساعـات پرده بـرداشـتـه و تـوضیح داده است كه چگـونه شـاه و ژنـرالهـایـش دیـوانه وار فرمان سركـوب صادر مى كردند .
امام خمینـى، پـس از 19 روز حبـس در زنـدان قـصـر بـه زنـدانـى در پـادگـان نظامـى عشـرت آبـاد منتقل شـد .

:Lflasher:


با دستگیرى رهبـر نهـضـت و كـشتار وحشیانه مـردم در روز 15 خـرداد 42، قیام ظاهرا سركوب شد. امـام خمینى
در حبـس از پاسخ گفتـن بـه سئوالات بازجـویان، با شهـامت و اعلام ایـنكه هیـئـت
حاكمه در ایـران و قـوه قضائیه آنرا غیر قـانـونـى وفـاقـد صلاحیت مـى داند، اجتـناب ورزیـد. در شامگاه 18 فـروردیـن سال 1343 بـدون اطلاع قـبـلى، امام خمینى آزاد
و به قـم منتقل مـى شـود. بـه محض اطلاع مردم، شـادمـانى سراسر شهر را فرا مـى گیرد وجشنهاى باشكـوهى در مـدرسه
فیـضیـه و شهـر بـه مـدت چـنـد روز بـر پا مـى شـود . اولیـن سالگـرد قیام 15خـرداد در سال 1343 با صـدور بیانیه مـشتـرك امام خمیـنـى و دیگر مراجع تقلید و بیانیه هاى
جداگانه حـوزه هاى علمیه گرامـى داشـتـه شـد و به عنـوان روز عزاى عمـومـى معرفـى شـد.
امـام خمینـى در هـمیـن روز ( 4 آبـان 1343 ) بیانیـه اى انقلابـى صادر كرد و درآن نـوشـت : دنیا بـدانـد كه هر گرفـتارى اى كـه
ملـت ایـران و مـلـل مسلمیـن دارنـد از اجـانب اسـت، از آمـریكاست، ملـل اسلام از اجـانب عمـومـا و از آمـریكـا خصـوصـا متنفــر است ... آمـریكـاست كه
از اسـرائیل و هـواداران آن پشتیبـانـى مـى كنـد. آمریكاست كه به اسرائیل قـدرت مـى دهـد كه اعراب مسلـم را آواره كند. افشاگرى امام علیه تصـویب لایحه كاپیتـولاسیون، ایران را
در آبان سـال 43 در آستـانه قیـامـى دوبـاره قرار داد .
سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره كماندوهاى مـسلح اعـزامى از تـهـران، مـنزل امام خمیـنى در قـم را محاصره كـردنـد. شگـفـت آنـكه وقـت باز داشت، هـمـاننـد سال قـبـل مصادف با نیایـش شبـانه امام خمینـى بـود .حضرت امام بازداشت و بـه هـمراه نیروهاى امـنیـتى مـستقیما بـه فرودگاه مهرآباد تهران اعـزام و بـا یك فـرونـد هـواپیـماى نظامى كـه از قبل آماده شـده بـود، تحت الحـفـظ مامـوریـن امـنیـتى و نظامى بـه آنكارا پـرواز كـرد. عـصـر آنـروز سـاواك خـبـر تـبـعیـد امـام را بـه اتهام اقـدام علیه امنیت كشـور ! در روزنـامه ها مـنتـشـر سـاخت.
علیرغم فضاى خفقان موجى از اعتراضها بـه صـورت تـظـاهـرات در بـازار تهران، تعطیلى
طولانى مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامـه ها به سازمانهاى بیـن المللـى و مـراجع تقلیـد جلـوه گـر شد.
اقامت امام در تركیه یازده ماه به درازا كشید در این مدت رژیم شاه با شدت عمل بـى سابقه اى بقایاى مقاومت را در ایران در هـم شكـست و در غیاب امام خمینى به سرعت دست به اصلاحات آمریكا پـسند زد. اقـامت اجبارىدر تـركیـه فـرصتـى مغـتـنـم بـراى امـام بـود تا تـدویـن كتـاب بزرگ تحـریـر الـوسیله را آغاز كند.

:Lflasher:

تبعیـد امـام خمینـى از تـركیه به عراق

روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام به هـمـراه فرزنـدشان آیه الله حاج آقا مصطفـى از تركیه به تبعیدگاه دوم، كشـور عراق اعزام شدند .
امام خمینى پس از ورود بـه بـغداد بـراى زیارت مرقـد ائـمه اطهار(ع) به شهــرهــاى كاظمیـن،
سامـرا و كـربلا شتـافت ویك هـفـته بعد بـه محل اصلـى اقـامت خـود یعنـى نجف عزیمت كرد.
دوران اقامت طـولانـى و 13 ساله امام خمینى در نجف در شرایطى آغاز شد كه هر چند در ظاهر فشارها و محدودیـتهاى مستقیـم در حـد ایـران
و تـركیه وجـود نـداشت اما مخالفـتها و كارشكـنیها و زخـم زبانهـا نـه از جـبـهـه دشمـن رویارو بـلكه از ناحیه روحانى
نمایان و دنیا خـواهان مخفى شده در لباس دیـن آنچنان گـسترده و آزاردهنده بود كه امام با هـمـه صـبر و بـردبارى معروفـش بارها از سخـتى شرایط مبارزه در ایـن سالها بـه تلخى تمام یاد كرده است. ولى هیچیـك از ایـن مصـائب و دشـواریها نـتـوانـست او را از مـسیــرى كه آگـاهانه انتخاب كرده بود باز دارد .
امام خمینى سلسله درسهاى خارج فـقه خـویـش را با همه مخالفتها و كارشكنیهاى عناصر مغرض در آبان 1344 در مسجد شیخ انصارى (ره) نجف آغاز كرد كه تا زمان هجـرت از عراق به پاریـس ادامه داشت . حوزه درسى ایشان به عنـوان یكى از برجسته تریـن حوزه هاى درسى نجف از لحـاظ كیفیت و كمیت شـاگـردان شنـاخته شـد .
امام خمینـى از بدو ورود بـه نجف بـا ارسال نامـه ها و پیكـهایى بـه ایران، ارتباط خویـش را بـا مـبارزیـن حـفـظ نـموده و آنان را در هـر منـاسبـتـى بـه پـایـدارى در پیگیـرى اهـداف قیام 15 خـرداد فـرا مى خواند .
امام خمینى در تمام دوران پـس از تـبـعید، علیرغـم دشواریهاى پدید آمـده، هیچگاه دست از مبارزه نـكـشیـد، وبـا سخنـرانیها و پیامهـاى خـویـش امیـد به پیـروزى را در دلها زنـده نگـاه مى داشت .
امام خمینى در گفتگـویى با نمانیده سازمان الفـتـح فـلسطیـن در 19 مهر 1347 دیـدگاههاى خویش را درباره مسائل جهان اسلام و جهاد ملت فلسطین تشریح كرد و در همین مصاحبه بر وجوب اختصاص بخشى از وجـوه شـرعى زكات بـه مجـاهـدان فلسطینـى فتـوا داد .
اوایل سال 1348 اختلافات بیـن رژیـم شاه و حزب بـعث عراق بـر سر مرز آبـى دو كشـور شدت گرفت. رژیـم عراق جمع زیادى از ایـرانیان مقیـم این كشـور را در بـدتریـن شرایط اخراج كرد. حزب بـعث بـسیار كوشید تا از دشمـنى امام خمیـنى با رژیـم ایـران در آن شرایط بـهـره گیرد .
چهار سال تـدریس، تلاش و روشنگرى امام خمیـنـى تـوانسته بـود تا حـدودى فضاى حـوزه نجف را دگرگـون سازد. اینـك در سال 1348 علاوه بر مبارزین بیـشمار داخل كشور مخاطبین زیادى در عراق، لبـنان و دیگر بـلاد اسلامـى بـودنـد كه نهـضت امام خمینى را الگـوى خویـش مى دانستند .



:Lflasher:

امـام خمینـى و استمـرار مبـارزه ( 1350 ـ 1356 )

نیمه دوم سال 1350 اختلافات رژیـم بعثـى عراق و شاه بالا گـرفت و به اخراج و آواره شـدن بسیارى از ایرانیان
مقیـم عراق انجامید. امام خمینى طـى تلگرافى به رئیـس جمهور عراق شدیدا اقدامات
ایـن رژیـم را محكـوم نمود. حضرت امام در اعتراض به شرایط پیـش آمـده تصمیـم به خـروج از عراق گـرفت اما حكـام بـغداد بـا آگـاهـى از پیـامـدهـاى هجـرت
امـام در آن شـرایط اجـازه خـروج ندادند سال 1354 در سالگرد قیام 15 خـرداد، مـدرسه فیضیه قـم بار دیگر شاهـد قیام طلاب انقلابـى بـود. فریادهاى درود بر خمینـى ومـرگ بر سلسله پهلـوى به مـدت دو روز ادامه داشت پیـش از ایـن سازمانهـاى چـریكـى متلاشـى شـده وشخصیتهاى مذهى و سیاسى مبارز گرفـتار زندانهاى رژیم بودند .
شاه در ادامه سیاستهاى مذهـب ستیز خود در اسفنـد 1354 وقیحـانه تاریخ رسمـى كشـور را از مـبداء هجرت پیامـبـر اسلام بـه مبداء سلطنت شاهان هخامنشى تغییر داد. امام خمینى در واكنیشى سخت، فـتوا به حرمت استفاده از تاریخ بـى پایـه شاهنشاهـى داد. تحریـم اسـتفـاده از ایـن مبداء موهـوم تاریخى هـمانند تحریـم
حزب رستاخیز از سـوى مردم ایران اسـتقبال شـد و هر دو مـورد افـتـضاحـى براى رژیـم شاه شـده و رژیـم در سـال 1357 ناگزیـر از عقـب نشینـى و لغو تـاریخ شاهنشاهى شد .

:Lflasher:

اوجگیرى انقلاب اسلامى در سال 1356 و قیام مـردم

امام خمینـى كه بـه دقت تحـولات جارى جهان و ایـران را زیـر نظر داشت از فـرصت به دست آمـده نهـایت بـهـره بـردارى را كـرد.
او در مرداد 1356 طـى پیامى اعلام كرد : اكنون به واسطـه اوضاع داخلى و خارجى و انعـكاس
جنایات رژیـم در مجامع و مطـبـوعات خارجى فرصتى است كه باید مجامع علمى و فـرهـنگى و رجال وطـنـخـواه و دانشجویان خارج و داخل
و انجمـنهاى اسلامى در هر جایـى درنگ از آن استفاده كنند و بى پرده بپا خیزند .
شهادت آیه الله حاج آقا مصطفى خمینى در اول آبان 1356 و مراسم پر شكـوهـى كه در ایران برگزار شـد نقـطـه آغازى بـر خیزش دوباره حـوزه هاى علمیه و
قیام جامعه مذهـبى ایران بـود. امام خمینى در همان زمان به گـونه اى شگفت ایـن واقعه را از الطـاف خفیـه الهى نامیده بـود. رژیـم شاه با درج مقاله اى تـوهیـن آمیـز عـلیـه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت. اعتراض بـه ایـن مـقـاله، بـه قیام 19 دى مـاه قـم در سـال 56 منجـر شد كـه طى آن جمعى از طلاب انقلابـى به خـاك و خـون كشیـده شـدند . شاه علیـرغم دست زدن به كشتارهاى جمعى نتـوانست شعله هاى افروخته شده را خاموش كند .
او بسیج نطـامـى و جهاد مسلحـانه عمـومـى را بـعنــــوان تنها راه باقیمانـده در شرایط دست زدن آمریكا بـه كـودتاى نظامـى ارزیـابـى مى كرد .

:Lflasher:

هجرت امام خمینى از عراق به پاریس

در دیدار وزراى خارجه ایران و عراق در نیـویـورك تصـمیـم به اخراج امام خمینـى از عراق گرفته شـد. روز دوم مـهـر 1357 مـنزل امـام در نجف بـوسیله قـواى بعثـى محاصره گردیـدانعكاس ایـن خبـر با خشـم گستـرده مسلمانان در ایران، عراق و دیگـر كشـورها مـواجه شـد .
روز 12 مهر ،امام خمینى نجف را به قصد مرز كـویت ترك گـفـت. دولت كویـت با اشاره رژیـم ایـران از ورود امـام بـه ایـن كـشـور جلوگیـرى كـرد. قـبـلا صحـبـت
از هجـرت امام بـه لبـنـان و یا سـوریه بـود امـا ایشان پـس از مشـورت با فـرزنـدشان ( حجه الاسلام حاج سیـد احمـد خمینـى ) تصمیـم
بـه هجـرت به پاریـس گرفت. در روز 14 مهـر ایشان وارد پاریس شدند .
و دو روز بعد در منزل یكى از ایرانیـان در نوفـل لـوشـاتــو ( حـومـه پاریـس ) مستقـر شـدنـد. ماءمـوریـن كاخ الیزه نظر رئیـس جـمهـور فـرانسه را مبنـى بـر اجتناب از هرگـونه فـعـالیـت سیاسـى بـه امام ابلاغ كـردنـد. ایـشـان نیز در واكـنـشــى تنـد تصـریح كـرده بـود كه ایـنگونـه محدودیتها خلاف ادعاى دمكراسى است و اگر او ناگزیر شـود تا از ایـن فرودگـاه بـه آن فـرودگـاه و از ایـن كـشـور بـه آن كـشـور بـرود بـاز دست از هـدفهایـش نخـواهـد كشیـد .
امام خمیـنى در دیـماه 57 شـوراى انقلاب را تكشیل داد. شاه نیز پـس از تشكیل شـوراى سلطـنـت و اخـذ راى اعـتـماد بـراى كـابینه بختیار در روز 26 دیـماه از كشـور فـرار كـرد. خـبـر در شـهـر تهران و سپـس ایران پیجید و مردم در خیابانها به جشـن و پایكـوبى پرداختند

:Lflasher:

[h=1][/h]


[/HR] سیّد روح الله مصطفوی موسوی خمینی (مشهور به امام خمینى) در روز 30 شهریـور 1281 خورشیدی، برابر با 21 سپتامپر 1902 میلادى و مصادف با 20 جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى در شهرستان خمین از توابع استان مركزى ایران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله علیها, روح الـلـه المـوسـوى الخمینـى پـاى بـر خـاكدان طبیعت نهاد.
[/HR]
روح‌الله در پنج‌ماهگی، پدرش را از دست داد و در نتیجه وظیفه‌ی سرپرستی و تربیت او به دست مادرش هاجر، عمه‌اش صاحبه و نیز دایه‌اش، ننه‌خاور افتاد.

روح‌الله در کودکی به وضوح از کودکان هم‌سن‌وسال خود خاص‌تر به نظر می رسید.

امام در دوران کودکی(نفرسمت راست)
نـوروز 1300 هـجـری شمسـی، مـطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـری قمـری امام خمینی نیز رهـسپار حـوزه علمیه قـم گردید و به سرعت مراحل تحصیلات تکمیلی علوم حـوزوی را نزد اسـاتید حـوزه قـم طـی کرد.

روح‌الله در سن 19 سالگی و در ضمن تحصیل، در مراسم بزرگداشت سید محمد طباطبایی ، اولین خطابه‌ی خود را قرائت کرد و تحسین همگان را برانگیخت. این خطابه در واقع یک بیانیه‌ی سیاسی بود که در آن او به قدردانی و تمجید از سید محمد طباطبایی پرداخته بود.

قم برای خمینی علاوه بر این‌که فرصت مناسبی برای تحصیل و افزایش درجات علمی محسوب می‌شد، موقعیت مناسبی بود تا بتواند با بزرگان دیگر هم ارتباط برقرار کند. یکی از کسانی که خمینی در قم با آن‌ها ملاقات کرد،سید حسن مدرس بود.

روح‌الله در سال 1308 هجری شمسی با خدیجه ثقفی معروف به «قدس ایران» دختر محمد ثقفی تهرانی ازدواج کرد.

از ازدواج روح الله و خدیجه ثقفی در سال 1308 خورشیدی، دو پسر و سه دختر بجا ماندند؛مصطفی (متولد 1309 ش)، احمد(متولد1324ش) ،زهرا،فریده و صدیقه.

سید مصطفی سیداحمد

امام از لحاظ دینی بی نظیر بود ،نقل می کنند در روزهایی که امام خمینی (ره)در بیمارستان تحت معالجه و عمل جراحی بودند و زیر دستگاه اکسیژن قرار داشتند، نماز ظهر و عصر آن روز را به همان وضع ادا نمودند و حتی در آن حال، نماز شب خود را نیز ترک نکردند.

آیت الله خمینی (ره) در عین داشتن صلابت و صراحت، پدری مهربان و دل سوز و یاری امین برای اطرافیان و آشنایان و به خصوص کودکان نیز بودند.

آینده نگری و عاقبت اندیشی در امور، از ویژگی های شخصیتی امام خمینی (ره)به شمار می رفت که همواره به آن توجه وافری داشتند. ایشان در جایی فرموده بودند: « در این مبارزه، بذری را که الان می کاریم، ممکن است پنجاه سال دیگر به نتیجه برسد.»

سید روح‌الله خمینی بدنبال بروز مشکل دستگاه گوارش در 28 اردیبهشت 1368 از روز 2 خرداد تحت عمل پزشکی قرار گرفت.

دنبال مشکل اساسی که در ساعت سه بعد ظهر 13 خرداد در روند بیماری وی بوجود آمده بود و طی اعلامیه‌ای در ساعت 8ونیم به اطلاع عموم مردم رسید، وی در شامگاه شنبه، ساعت 22 و 20 دقیقه13خردادسال 1368 برابر با 24 شوال 1409 قمری در 87 سالگی درگذشت.

مراسم تشییع وی در روز 16 خرداد با حضور بیش از یک میلیون نفر بر‌گزار شد. و در همانروز دربهشت زهرای تهران دفن گردید.



بازگشت امام خمینى به ایران پس از 14 سال تبعیـد

اوایل بهمـن 57 خبر تصمیم امام در بازگشت بـه كـشور منتشر شد. هر كس كه مى شنید اشك شوق فرو مى ریخت.
مردم 14 سال انتظار كشیده بـودنـد. اما در عیـن حال مردم و دوستان امام نگـران جان ایشان
بـودند چرا كه هنوز دولت دست نشانده شاه سر پا و حكومت نظامى بر قرار بود. اما امام خمینى تصمیـم خویـش را گرفته و طى پیامـهـایى به
مردم ایران گـفـته بـود مى خـواهد در ایـن روزها سرنـوشـت سـاز و خطیر در كنار مردمـش باشد. دولت بخـتیار
با هماهنگى ژنرال هایزر فـرودگـاههاى كشـور را به روى پـروازهـاى خـارجى بست.
دولت بختیار پـس از چنـد روز تـاب مقـاومـت نیـاورد و ناگزیـر از پذیرفتـن خـواست ملت شـد. سرانجام امام خمینـى بامداد 12 بهمـن 1357 پـس از 14 سال دورى
از وطـن وارد كشـور شـد . استقبال بـى سـابـقـه مـردم ایـران چنـان عـظیـم و غیـر قـابل انكـار بــود كه خبرگزاریهاى
غربـى نیز ناگزیر از اعـتـراف شـده و مستـقـبـلیـن را 4 تا 6 میلیون نفر برآورد كردند .

:Lflasher:

رحلت امام خمینى
وصال یار، فراق یاران

امام خمینى هـدفها و آرمانها و هـر آنچه را كه مـى بایــست ابـلاغ كنـد ، گفته بـود و در عمـل نیز تـمام هستیـش را
بـراى تحقق هـمان هـدفها بـكار گرفته بـود . اینك در آستـانه نیمه خـرداد سـال 1368 خـود را در آماده ملاقات عزیزى مى كرد كه تمام عمرش را براى
جلب رضاى او صرف كرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او ، در مـقابل هیچ قدرتى خـم نشده ، و چشـمانش جز براى او گریه نكرده بـود .
سروده هاى عارفانه اش همه حاكى از درد فـراق و بیان عطـش لحظه وصال محبوب بـود .
و اینك ایـن لحظه شكـوهمنـد بـراى او ، و جانــكاه و تحمل ناپذیر بـراى پیروانـش ، فـرا مـى رسید . او خـود در وصیتنامه اش نـوشـته است : با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضمیرى امیدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جایگاه ابــدى سفر مى كنـم و به دعاى خیر شما احتیاج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحیـم مى خـواهـم كه عذرم را در كوتاهى خدمت و قصـور و تقصیر بپذیـرد و از مـلت امیدوارم كه عذرم را در كـوتاهى ها و قصـور و تقصیـرها بـپذیـرنـد و بـا قــدرت و تصمیـم و اراده بــه پیش بروند .
شگفت آنكه امام خمینـى در یكـى از غزلیاتـش كه چنـد سال قبل از رحلت سروده است :

انتظار فرج از نیمه خرداد كشم . سالها مى گذرد حادثه ها مى آید.
ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سیزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال بـود . قــلبـى از كار ایستـاد كه میلیـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـویت احیاء كرده بـود . بــه وسیله دوربین مخفـى اى كه تـوسط دوستان امــام در بیمارستان نصب شده بـود روزهاى بیمارى و جریان عمل و لحظه لقاى حق ضبط شده است. وقتى كه گوشه هایـى از حالات معنوى و آرامـش امام در ایـن ایـام از تلویزیون پخـش شـد غوغایى در دلها بر افكند كه وصف آن جــز با بودن در آن فضا ممكـن نیست . لبها دائمـا به ذكـر خـدا در حـركت بود.

:Lflasher:

در آخرین شب زندگى و در حالى كه چند عمل جراحى سخت و طولانى درسن 87 سالگى تحمل كرده بود
و در حالیكه چندیـن سرم به دستهاى مباركـش وصل بـود نافله شب مى خـواند و قـرآن تلاوت مـى كرد . در ساعات آخر ، طمانینه و آرامشى ملكـوتـى داشـت و مـرتبا شـهادت
بـه وحـدانیت خـدا و رسالت پیـامبـر اكرم (ص) را زمـزمه مـى كـرد و بـا چنیـن حــالتى بـود كه روحـش به ملكـوت اعلى پرواز كرد .
وقتى كه خبر رحلت امــام منتشر شـد ، گـویـى زلزله اى عظیـم رخ داده است ، بغضها تـركیـد و سرتاسر ایران و همـه كانـونهایـى كـه در جـهان بـا نام و پیام امام خمینـى آشـنا بـودنـد یــكپارچه گـریستند و بـر سر و سینه زدنـد . هیچ قلـم و بیـانـى قـادر نیست ابعاد حـادثه را و امواج احساسات غیر قابل كنترل مردم را در آن روزها تـوصیف كند.
مـردم ایـران و مسلمانان انقلابى ، حق داشتـند اینـچنیـن ضجه كـنند و صحنه هایى پدید آورند كه در تاریخ نمونه اى بـدیـن حجم و عظـمت براى آن سراغ نداریـم. آنان كسـى را از دست داده بـودند كـه عـزت پـایمال شـده شان را بـاز گـردانده بود ، دست شاهان ستمگر ودستهاى غارتگران آمریكایى و غربـى را از سرزمینشان كـوتاه كرده بود ، اسلام را احیاء كـرده بــود ، مسلمیـن را عــزت بـخـشیـده بـــود ، جمهـورى اسلامـى را بـر پـا كـرده بـود ، رو در روى همـه قـدرتهاى جهـنمـى و شیـطانـى دنیا ایستاده بـود و ده سال در بـرابـر صـدها تـوطئه برانـدازى و طـرح كـودتا و آشـوب و فتنه داخلـى و خارجـى مقاومت كرده بود و 8 سـال دفـاعى را فـرمانـدهـى كرده بـود كه در جبهه مقابلـش دشمنـى قـرار داشت كه آشكارا از سـوى هر دو قـدرت بزرگ شرق و غرب حمایت همه جانبه مـى شـد . مردم ،رهبر محبـوب و مرجع دینـى خـود و منادى اسلام راستیـن را از دست داده بـودند .
شایـد كسانـى كه قـادر به درك و هضـم ایـن مفاهیـم نیستنـد ، اگـر حالات مردم را در فیـلمهاى مـراسـم تودیع و تشییع و خاكسپارى پیكر مطهر امام خمینـى مشاهده كنـنـد و خـبر مرگ دهها تـن كه در مقابل سنگینـى ایـن حادثه تاب تحمـل نیـاورده و قـلبـشان از كار ایستـاده بـود را بشنـوند و پیكرهایى كه یكـى پـس از دیـگرى از شـدت تـاثـر بیهوش شـده ، بر روى دسـتها در امـواج جمعیت به سـوى درمانگاهها روانه مى شـدند را در فیلمها و عكسها ببیننـد ، در تفسیر ایـن واقعیتها درمانده شوند .
امـا آنـانكه عشـق را مـى شنـاسنـد و تجـربـه كـرده انـد ، مشكلـى نـخواهند داشت . حقیقـتا مردم ایران عاشق امام خمینى بـودند و چـه شعار زیبا و گـویایى در سالگرد رحلتـش انتخاب كرده بـودند كه :
عشق به خمینـى عشق به همه خوبیهاست .

:Lflasher:

وز چهاردهم 1368 ، مجلس خبرگان رهـبـر تشكیل گردیـد و پـس از قرائت وصیتنامه امـام خمینى تـوسـط
حضرت آیـه الله خامنه اى كه دو ساعت و نیـم طـول كشید ، بحث و تبـادل نظر براى تعییـن جانشینـى امام خمینـى و رهبر انقلاب اسلامـى آغاز شد
و پـس از چندیـن ساعت سـرانجام حضرت آیـه الله خامنه اى ( رئیـس جمهور وقت ) كه خود از شـاگـردان امـام خمینـى ـ سلام الله علیه ـ
و از چهره هاى درخشـان انقلاب اسلامـى و از یـاوران قیـام 15 خـرداد بـود و در تـمـام دوران نهضت امـام در همـه فـراز و نشیبها در جـمع دیگـر یــاوران انـقلاب جـانبـازى كرده بود ، به اتفاق آرا براى ایـن رسالـت خطیر بـرگـزیده شد .
سالها بـود كه غـربیـها و عوامل تحت حمایتشان در داخل كشـور كه از شكست دادن امـام ماءیـوس شـده بـودند وعده زمان مرگ امـام را مى دادند .
اما هـوشمندى ملت ایران و انتخاب سریع و شایسته خـبرگان و حمایـت فـرزنـدان و پیـروان امـام همه امیدهاى
ضـد انقلاب را بـر بـاد دادنـد و نه تنها رحلت امـام پایان راه او نبـود بلكه در واقع عصر امام خمینـى در پهـنه اى وسیعـتر از گـذشـته آغاز شده بـود . مگر اندیشه و خـوبى و معنویت و حقیقت مى میرد ؟ روز و شـب پانزدهـم خرداد 67 میلونها نفر از مردن تهران و سـوگوارانى كه از شهرها و روستاها آمـده بـودند ، در محل مصلاى بـزرگ تهـران اجتماع كردنـد تـا بـراى آخـریـن بـار با پیكر مطهر مـردى كه بـا قیـامش قـامت خمیـده ارزشها و كرامتها را در عصر سیاه ستـم استـوار كرده و در دنیا نهـضتـى از خـدا خواهى و باز گشت به فطرت انسانى آغاز كرده بود ، وداع كنند.

:Lflasher:


هیچ اثرى از تشریـفات بـى روح مـرسـوم در مراسـم رسمى نبـود . همه چیز، بسیجى و مردمى وعاشقانه بـود.
پیـكر پاك و سبز پوش امـام بـر بـالاى بـلنـدى و در حلـقه میلیـونها نفـر از جمعیت مـاتـم زده چـون نگینى مى درخشید .
هر كس به زبان خویـش
با امامـش زمـزمه مى كرد و اشك مـى ریخت . سـرتاسـر اتـوبان و راههاى منتهى به مصلـى مملـو از جمیعت سیاهپوش بود .
پـرچمهاى عزا بـر در و دیـورا شهر آویخته و آواى قرآن از تمام مساجد و مراكـز و ادارات و مـنازل بگـوش مـى رسیـد .
شـب كـه فـرا رسیـد هزاران شمع بیاد مشعلـى كه امـام افـروخـته است ، در بیابـان مصلـى و تپه هـاى اطـراف آن روشـن شـد .
خـانـواده هـاى داغدار گرداگرد شمعـها نشسته و چشمانشان بر بلنداى نـورانـى دوخته شـده بود .
فریاد یا حسیـن بسیجیان كه احساس یتیمى مـى كـردنـد و بــر سـر و سینه مـى زدنـد فـضا را عـاشـورایـى كرده بـود .
بـاور اینـكـه دیـگر صداى دلنشیـن امام خمینـى را در حسینیه جماران نخـواهند شنید ، طاقتـها را بـرده بـود . مـردم شـب را در
كـنار پیـكـر امـام بـه صبـح رسانیدند .
در نخستنى ساعت بامداد شانزده خــرداد ، میـلـونهـا تـن به امامت آیت الله العظمـى گلپایگانى(ره) با چشمانى اشكبار برپیكر امام نماز گذاردند .

:Lflasher:

انبـوهى جمعیت و شكوه حماسه حضـور مـردم در روز ورود امام خمینى به كشـور در 12 بهمـن 1357 و تـكـرار گسـتـرده تـر ایـن
حماسـه در مـراسـم تشییع پیكر امام ، از شگفـتیهاى تـاریخ اسـت . خـبرگـزاریهاى رسمـى جهـانـى
جمعیت استقبال كننده را در سال 1357 تا 6 میلیـون نفر و جمعیت حاضـر در مــراسـم تشییـع را تا 9 میلیـون نفر تخمیـن زدند و ایـن در حالى بـود
كه طى دوران 11 سـاله حكومت امام خمینى بـواسطه اتحـاد كشـورها غربـى و شرقى در دشمنى با انـقلاب و تحمیل جنگ 8 ساله
و صـدهـا تـوطـئه دیـگـر آنـان ، مردم ایـران سخـتیها و مشكلات فـراوانـى را تحـمـل كرده و عزیزان
بى شمارى را در ایـن راه از دست داده بـودند و طـبعا مـى بـایـست بـتدرج خسته و دلسرد شـده باشنـد امـا هرگز اینچنیـن نشـد .
نسل پرورش یـافـته در مكتب الـهى امام خمینى به ایـن فرمـوده امام ایـمان كامـل داشـت كه :در جهـان حجـم تحمل زحمـتها
و رنجها و فداكاریها و جان نثـاریها ومحرومیتها مناسب حجـم بـزرگى مقصـود و ارزشمندى وعلـو رتـبـه آن است
پـس از آنـكه مراسـم تـدفیـن به علت شـدت احسـاسات عـزاداران امـكان ادامـه نیافت ، طـى اطلاعیه هاى مـكرر از رادیـو اعلام شـد
كـه مـردم بـه خانه هایشان بازگردند ، مراسـم به بعد مـوكـول شــده و زمــان آن بعـدا اعلام شد . براى مسئولیـن تـردیـدى نـبـود
كه هر چه زمان بگذرد صـدها هزار تـن از علاقه مندان دیگر امـام كـه از شهـرهاى
دور راهـى تهران شده اند نیز بر جمعیت تشییع كننـده افـزوده خـواهـد شـد ، ناگزیر در بعدازظهر همان روز مراسم تـدفین بـا
همان احساسات و بـه دشـوارى انـجـام شـد كـه گـوشـه هـایـى از این مـراسـم بـوسیـله خبرنگـاران بـه جهان مخابره شـد
و بدین سان رحلت امام خمینـى نیز همچـون حیاتـش منـشاء بیـدارى
و نهضتـى دوباره شـد و راه و یادش جاودانه گردید چرا كـه او حقیـقت بـود و حقیقت همیشه زنـده است و فناناپذیر .

:Lflasher:

زندگى امام به روایت امام

متن زیر فرازهائى از زندگى حضرت امام خمینى - سلام الله علیه - است كه پس از توضیحات معظم له، فرزند گرامى ایشان حضرت حجت ‏الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینى نوشته و سپس حضرت امام آن را اصلاح نموده است:

بسمه تعالى


به حسب شناسنامه شماره : 2744 تولد: 1279 شمسى در خمین، اما در واقع 20 جمادى‏الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق اول مهر 1281 شمسى است. (18 جمادى‏الثانى 1320 مطابق 30 شهریور 1281 صحیح است)
نام خانوادگى: مصطفوى; پدر: آقا مصطفى; مادر: خانم هاجر (دختر مرحوم آقامیرزا احمد مجتهد خوانسارى الاصل و خمینى المسكن)
صدور در گلپایگان به وسیله صفرى‏نژاد رئیس اداره آمار ثبت گلپایگان در خمین در مكتبخانه مرحوم ملا ابوالقاسم تحصیل شروع و نزد مرحوم آقاشیخ جعفر و مرحوم میرزا محمود (افتخار العلماء) درسهاى ابتدایى سپس در خلال آن نزد مرحوم حاج میرزا محمد مهدى (دایى) مقدمات شروع و نزد مرحوم آقاى نجفى خمینى منطق شروع و نزد حضرت‏عالى (×) ظاهرا (سیوطى و شرح باب حادى عشر و) منطق و مسلما در مطول مقدارى. در ادراك كه سنه 1339 قمرى براى تحصیل رفتم نزد مرحوم آقا شیخ محمد على بروجردى مطول و نزد مرحوم آقا شیخ محمد گلپایگانى منطق و نزد مرحوم آقا عباس اراكى شرح لمعه پس از هجرت به قم به دنبال هجرت مرحوم آیت ‏الله حاج شیخ عبدالكریم - رحمة الله علیه - (ظاهرا هجرت ایشان رجب 1340 قمرى بود) هجرت آیت‏الله حائرى به قم رجب 1340 و نوروز 1300 شمسى است) تتمه مطول را نزد مرحوم ادیب تهرانى موسوم به آقا میرزا محمد على و سطوح را نزد مرحوم آقاى حاج سید محمد تقى خوانسارى مقدارى و بیشتر نزد مرحوم آقا میرزا سید على یثربى كاشانى تا آخر سطوح و با ایشان به درس خارج مرحوم آیت ‏الله حائرى (حاج شیخ عبدالكریم) مى‏رفتیم و عمده تحصیلات خارج نزد ایشان بوده است. و فلسفه را مرحوم حاج سید ابوالحسن قزوینى و ریاضیات (هیئت، حساب) نزد ایشان و مرحوم آقامیرزا على اكبر یزدى. و عمده استفاده در علوم معنوى و عرفانى نزد مرحوم آقاى آقامیرزا محمد على شاه‏آبادى بوده است پس از فوت مرحوم آقاى حائرى با عده ‏اى از رفقا بحث داشتیم تا آنكه مر حوم آقاى بروجردى - رحمة‏الله - به قم آمدند براى ترویج ایشان به درس ایشان رفتم و استفاده هم نمودم و از مدتها قبل از آمدن آقاى بروجردى عمده اشتغال به تدریس معقول و عرفان و سطوح عالیه اصول و فقه بود پس از آمدن ایشان به تقاضاى آقایان; مثل مرحوم آقاى مطهرى به تدریس خارج فقه مشغول شدم و از علوم عقلیه بازماندم و این اشتغال در طول اقامت قم و مدت اقامت نجف مستدام بود و پس از انتقال به پاریس از همه محروم و به امور دیگر اشتغال داشتم كه تاكنون ادامه دارد. نام عیال اینجانب خدیجه ثقفى معروف به قدس ایران، متولد 1292 شمسى، صبیه حضرت آقاى حاج میرزا محمد ثقفى طهرانى.
تاریخ ازدواج: 1308; فرزند اول: مصطفى، متولد: 1309 شمسى; 3 دختر در قید حیات با یك پسر، احمد متولد: 1324; دختران به ترتیب سن: صدیقه، فریده، فهیمه، سعیده و بعد از احمد، لطیفه; آخرین فرزند در حیات احمد.

پی ‏نوشت:
× منظور آیت الله پسندیده مى‏باشند.

روز شمار برخی مبارزات و تبعیدهای حضرت امام خمینى (ره)

16 مهرماه سال 1341
جلسه مهم حضرت امام خمینى (ره) با مراجع قم در رابطه با انجمنهاى ایالتى و ولایتى
11 آذر ماه سال 1341
لغو تصویبنامه ساختگى انجمنهاى ایالتى و ولایتى به دنبال مبارزات پیگیر حضرت امام خمینى (ره) و صدور پیام حضرت امام خمینى (ره) در مورد ختم این غائله
2 بهمن سال 1341
تحریم رفراندوم غیر قانونى و قلابى شاه از سوى حضرت امام خمینى (ره)
2 فروردین ماه سال 1342
فاجعه خونین مدرسه فیضیه به دست عمال رژیم شاه
15 خرداد سال 1342
دستگیرى شبانه حضرت امام خمینى (ره) . قیام تاریخى ملت ایران در اعتراض به دستگیرى حضرت امام (ره)
4 تیرماه سال 1342
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از پادگان قصر به سلولى در عشرت آباد.
21 فرودین سال 1343
سخنرانى تاریخى حضرت امام خمینى (ره) در مسجد اعظم قم پس از آزادى از حبس و حصر.
4 آبان 1343
سخنرانى كوبنده حضرت امام خمینى (ره) به مناسبت طرح اسارتبار كاپیتولاسیون.
13 آبان 1343
بازداشت و تبعید حضرت امام خمینى (ره) به تركیه
21 آبان سال 1343
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از آنكارا به بورساى تركیه
13 مهرماه سال 1344
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از تركیه به بغداد
16 مهرماه 1344
حركت امام خمینى (ره) از سامرا به كربلا بعد از تبعید به عراق
23 مهرماه 1344
ورود و استقرار حضرت امام خمینى در نجف بعد از تبعید به عراق
23 آبان 1344
شروع درسهاى حوزه‏اى حضرت امام خمینى در نجف پس از تبعید به عراق
12 اردیبهشت 1356
پیام حضرت امام خمینى (ره) به مناسبت چهلم شهداى قم
2 مهرماه 1357
محاصره منزل حضرت امام خمینى (ره) توسط نیروهاى بعثى عراق
10 مهرماه 1357
هجرت حضرت امام خمینى (ره) از عراق به سوى كویت
13 مهرماه 1357
هجرت حضرت امام خمینى (ره) از عراق به فرانسه
12 بهمن 1357
بازگشت امام خمینى (ره) به میهن اسلامى پس از 15 سال تبعید.

منبع : aviny.com

[h=1]خانه مقتدرترین رهبر جهان[/h]

http://www.aparat.com/v/a2Rd9


شاه تحت فشار آمریكا در انجام اصلاحات دیكته شده كاخ سفید مصمم بود . از این رو برداشتن موانع حقوقی و قانونی برای حضور نیروهای آمریكائی در ایران و تضمین امنیت آنها شرط اولیه بود . تصویب لایحه كا پیتولاسیون ( مصونیت سیاسی و كنسولی اتباع آمریكائی در ایران ) گامی مهم در این زمینه بود در این ماجرا نیز امام خمینی (س) برای انجام رسالت به قیامی دوباره برخاست . روز چهارم آبان كه روز تولد شاه و برگزاری جشنهای فرمایشی به همین مناسبت بود به عنوان روز افشاگری از سوی امام خمینی (س) انتخاب شد . ایشان بی اعتنا به تهدیدها در جمع كثیری از روحانیون و مردم قم طی نطقی به محاكمه دخالتهای غیر قانونی هیئت حاكمه امریكا در كشور اسلامی ایران و افشای خیانتهای شاه پرداخت .این افشاگری ، ایران را در آبان سال 43 در آستانه قیامی دوباره قرار داد . رژیم شاه با تجربه ای كه از بازداشت امام خمینی (س) در داخل كشور داشت سرانجام تصمیم به تبعید ایشان به خارج كشور گرفت كماندوهای مسلح در سحرگاه 13 آبان امام را دستگیر و به تركیه تبعید كردند با انتشار خبرتبعید امام موجی از اعتراضات جلوه گرشد . آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی نیز كه در روز تبعید امام بازداشت شده بود پس از چندی در 13 دی ماه به تركیه نزد پدر تبعید گردید . اقامت امام در تركیه 11 ماه به درازا كشید در این مدت رژیم شاه با شدت عمل بی سابقه ای بقایای مقاومت در ایران را در هم شكست و در غیاب امام خمینی دست به اصلاحات آمریكا پسند زد . حضرت امام خمینی (س) دراقامت اجباری در تركیه تدوین كتاب بزرگ تحریرالوسیله را آغاز برای نخستین بار در آنروزها ، احكام مربوط به جهاد ، دفاع و امر به معروف و نهی از منكر را به عنوان تكالیف شرعی مطرح ساختند .
تبعید امام خمینی (ره) از تركیه به عراق

روز 13 مهر ماه 1344 حضرت امام خمینی (س) به همراه فرزندشان آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی از تركیه به كشور عراق تبعید شدند . علل عمده این تغییر محل عبارت بود از : فشارهای مداوم جامعه مذهبی از داخل و خارج كشور ، تلاش رژیم برای عادی جلوه دادن اوضاع ، فشارهای جامعه مذهبی تركیه و از همه مهمتر فضای ساكت و سیاست ستیز آن ایام در حوزه نجف و وضعیت رژیم حاكم بر بغداد كه به تصور شاه می توانست فعالیتهای امام خمینی (س) را محدود كند .
گفتگوی كوتاه امام با نماینده اعزامی عبدالسلام عارف رئیس جمهور عراق و رد پیشنهاد مصاحبه رادیو تلویزیونی از سوی امام از همان آغاز ثابت كرد كه او شخصیتی نیست كه اصالت مبارزه الهی خویش را وجه المصالحه رژیمهای حاكم بر بغداد و تهران قرار دهد . حضرت امام به منظور اصلاح و تغییر تدریجی شرایط در عراق و تربیت نسلی كه پیام و آرمان او را دریابند ، سلسله درسهای خارج فقه خویش را با وجود همه مخالفتها و كارشكنیها در مسجد شیخ انصاری نجف آغاز كرد . حوزه درسی ایشان كه تا زمان هجرت به پاریس ادامه داشت همواره به عنوان ی

آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی نیز كه در روز تبعید امام بازداشت شده بود پس از چندی در 13 دی ماه به تركیه نزد پدر تبعید گردید

كی از برجسته ترین حوزه های درسی نجف از لحاظ كیفیت و كمیت شاگردان شناخته می شد .
با تبعید امام خمینی (س) و قلع و قمع شدید مخالفین ، سیاه ترین دوران حكومت پلیسی شاه آغاز شد . در این سالها تلاش عمده ساواك به استناد اسناد و مدارك ، بر قطع ارتباط امام با مقلدین و جلوگیری از پرداخت شهریه و وجوهات شرعی به ایشان متمركز شده بود . در عین حال هدایت جریانات داخل دربار و حتی تعیین وزرا و امرای ارتش و تنظیم لوایح حساس دولتی نیز در سفارت آمریكا و در مواردی سفارت انگلیس صورت می گرفت . امام خمینی (س) در تمام دوران پس از تبعید ، علی رغم دشورایهای پدید آمده ، ارتباط خویش را با مبارزین حفظ نموده و آنان را در هر مناسبتی به پایداری در پیگری اهداف قیام 15 خرداد فرا می خواند . ایشان در 27 فروردین 1346 در نامه ای سر گشاده به امیر عباس هویدا . نخست وزیر شاه ، ضمن برشماری فجایع رژیم شاه ، نسبت به جبهه گیری شاه در برابر دولتهای اسلامی هشدار داد . همچنین در پیامی به مناسبت جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل ، فتوای انقلابی خویش ، مبنی بر حرمت هر گونه رابطه تجاری ، سیاسی دولتهای اسلامی با اسرائیل و همچنین حرمت مصرف كالاهای اسرائیلی در جوامع اسلامی را صادر كرد كه لطمه ای جدی به روابط رو به توسعه شاه و اسرائیل وارد ساخت . اوایل سال 1448 اختلافات بین رژیم شاه و حزب تازه تأسیس بعث عراق بر سر مرز آبی دو كشور شدت گرفت . حزب بعث كوشید تا از دشمنی امام خمینی (س) با رژیم ایران در آن شرایط بهره گیرد و از سوی دیگر شاه مترصد بود تا استقلال نهضت امام را مخدوش جلوه دهد . اما امام خمینی (س) با هوشمندی در مقابل هر دو رژیم ایستاد و پیامی بر رد هر گونه مصالحه بین ایشان و حزب بعث را به اطلاع حسن البكر رئیس جمهور عراق رساند .

اكنون پس از چهار سال تدریس و روشنگری امام در نجف علاوه بر مبارزین داخل كشور ، مخاطبین زیادی در عراق ، لبنان و دیگر بلاد اسلامی نهضت امام را الگوی خویش می دانستند . حضرت امام سلسله درسهای خویش در باره حكومت اسلامی یا ولایت فقیه را در بهمن 1348 آغاز كرد . انتشار مجموعه این درسها در قالب كتابی با همین عنوان شور تازه ای به مبارزه می داد . در این كتاب دورنمای مبارزه و هدفهای نهضت ترسیم شده بود و مبانی فقهی ، اصولی و عقلی حكومت اسلامی و مباحث تئوریك مربوط به شیوه های حكومت اسلامی از زبان رهبری انقلاب ارائه می شد .
امام خمینی (ره) و استمرار مبارزه (1356 – 1350 )
نیمه دوم سال 1350 اختلافات رژیم بعثی عراق و شاه بالا گرفت و به اخراج و آواره شدن بسیاری از ایرانیان مقیم عراق انجامید .امام خمینی (س) طی تلگرافی به رئیس جمهور عراق شدیداً اقدامات این رژیم را محكوم نمود و حتی تصمیم به خروج ازعراق را داشتند كه اجازه خروج به ایشان داده نشد .
از سوی دیگر همزمان با افزایش تولید و بهای نفت از سال 1350 روابط تجاری و سیاسی ایران نیز با امریكا و اسرائیل گسترش پیدا كرد . در جریان جنگ چهارم اعراب و اسرائیل در حالیكه شاه بعنوان حامی مقتدر اسرائیل شناخته می شد امام خمینی طی پیامی ( آبان 1352 ) بر وجوب حمایت مادی و معنوی ملل اسلامی از مبارزین فلسطینی فتوا داد .

شهادت آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی در اول آبان 1356 ، نقطه آغازی بر خیزش دوباره حوزه های علمیه و قیام جامعه مذهبی ایران بود

اواخر اسفند سال 1353 شاه با تشكیل حزب درباری « رستاخیز » اعلام كرد كه تمام ملت ایران باید عضو این حزب شوند . امام خمینی بلافاصله طی فتوایی شركت در آن را بر عموم ملت حرام كردند . فتوای امام و برخی دیگر از علماء اسلام باعث شد رژیم شاه پس از چند سال رسماً شكست این حزب را اعلام كند . شاه در ادامه سیاستهای مذهب ستیز خود در اسفند 1354 وقیحانه تاریخ رسمی كشور را از مبدأ هجرت پیامبر اسلام به مبدأ سلطنت شاهان هخامنشی تغییر داد و بار دیگر با فتوای امام به حرمت استفاده از این تاریخ و استقبال مردم ، رژیم شاه ناگزیر از لغو این تاریخ در سال 1357 شد .
سرانجام با امضای موافقنامه 1975 در الجزایر ، خصومتهای دو رژیم ایران و عراق كه به زیان ثبات مورد نظر آمریكا در خلیج فارس ارزیابی شده بود ، پایان یافت ، این توافق شرایطی به مراتب دشوارتر از گذشته در مسیر مبارزات امام خمینی (س) پدید می آورد . علی رغم كمكهای مالی گسترده شاه به جمهوریخواهان در جریان انتخابات ریاست جمهوری آمریكا ، دموكراتها به كاخ سفید راه یافتند ( 1355 ) . متعاقب سیاست های حزب دموكرات ، شاه در ایران سیاست « فضای باز سیاسی » را اعلام و دست به تغییرات ظاهری و جابجایی مهره ها زد . گرچه اسناد و مدارك نشان می دهد كه هیچگونه تغییری در روند حمایتی همه جانبه آمریكا از شاه بروز نكرده و شاه همچنان عامل اساسی برای حفظ منافع آمریكا در منطقه خلیج فارس به شمار می رفت .

اوج گیری انقلاب اسلامی در سال 1356 و قیام مردم

شهادت آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی در اول آبان 1356 ، نقطه آغازی بر خیزش دوباره حوزه های علمیه و قیام جامعه مذهبی ایران بود . امام خمینی (س) در همان زمان به گونه ای شگفت این واقعه را از الطاف خفیه الهی نامید . رژیم شاه با درج مقاله ایی توهین آمیز علیه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت . اعتراض به این مقاله ، به قیام 19 دی ماه قم در سال 56 منجر شد و البته در شرایطی كاملاً متفاوت با 15 خرداد سال 42 در سراسر كشور همگانی شد .
مانورها و ترفندهای سیاسی و نظامی شاه با صدور بیانیه های افشاگرانه امام خمینی و دستورالعملهای مبارزاتی ایشان خنثی می شدند . جایگزینی یك تكنوكرات غربزده به نام جمشید آموزگار به جای هویدا نخست وزیر 13 ساله شاه ، كمكی به حل بحران رژیم نكرد شریف امامی كه یكی از پیشكسوتان جریان استعماری فراماسونری در ایران بود با شعار « دولت آشتی ملی » روی كار آمد در زمان دولت او بود كه كشتار بی رحمانه مردم بوسیله نیروهای نظامی در میدان شهدا ( ژاله ) تهران در روز 17 شهریور اتفاق افتاد امام خمینی (س) نهضت خویش را بر اساس تقدم انقلاب فرهنگی و آنگاه دست زدن به انقلاب و تحول اجتماعی به وسیله خود مردم رهبری می كرد . در انقلاب اسلامی ایران ، مساجد و مراكز مذهبی پایگاه اصلی حركت و تجمع مردم بود . احزاب و جمعیتهای سیاسی ایران هیچگاه به عنوان یك جریان موثر در تعیین و تغییر مسیر مبارزات ملت ایران شناخته نمی شدند و ناگزیر از دنباله روی حركت وسیع و بسیار شتابان مردم بودند .
هجرت امام خمینی (ره) از عراق به پاریس

در دیدار وزرای خارجه ایران وعراق در نیویورك تصمیم به اخراج امام خمینی (س) از عراق گرفته شد . روز 12 مهر 1357 امام خمینی (س) نجف را به قصد مرز كویت ترك گفت دولت كویت با اشاره رژیم ایران از ورود امام به این كشور جلوگیری كرد حضرت امام خمینی پس از مشورت با فرزندشان ( حجت الاسلام حاج سید احمد خمینی ) تصمیم به هجرت به پاریس گرفتند و در روز14 مهر ایشان وارد پاریس شده و دو روز بعد در نوفل لوشاتو مستقر شدند ایشان در طول اقامت 4 ماهه خویش در پاریس طی مصاحبه ها و دیدارهای مختلف دید گاههای خویش را پیرامون حكومت اسلامی و هدفهای آتی نهضت برای جهانیان بازگونمودند .
دولت شریف امامی دوماه بیشتر دوام نیاورد . شاه ریاست كابینه را به دولت نظامی « ازهاری » سپرد كشتارها رو به فزونی نهاد اما تأثیری در قیام مردم نداشت . راهپیمائی های گسترده و میلیونی در روز تاسوعا و عاشورا در تهران و دیگر شهرها برگزار شد كه به رفراندم غیر رسمی مردم علیه سلطنت شاه شهرت یافت . شاپور بختیار آخرین مهره آمریكا بود كه برای تصدی پست نخست وزیری به شاه پیشنهاد شد متعاقب آن ژنرال هایزر ( معاون فرماندهی سازمان ناتو ) برای جلب حمایت نظامیان و سامان دادن به دولت به تهران آمد . پیامهای امام خمینی (س) مبنی بر وجوب ادامه مبارزه ، طرحهای رژیم را نقش بر آب ساخت امام خمینی (س) در دی ماه 57 شورای انقلاب را تشكیل داد . شاه نیز پس از تشكیل شورای سلطنت و اخذ رای اعتماد برای كابینه بختیار در روز 26 دی ماه از كشور فرار كرد .
منبع: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی


1- تفسير سوره حمد 2- آداب الصلوه
3- مصباح الهدايه الي الخلافه و الولايه 4- اربعين حديث
5- تعليقه بر فصوص الحکم و مصباح الانس 6- شرح دعاي سحر
7- نامه هاي عرفاني 8- ديوان امام
کتاب های ذکر شده در بالا، از جمله مهم ترين آثاري عرفاني امام خميني است که در استخراج ديدگاه هاي ژرف ايشان در اين حوزه قابل توجه و بررسي است، هر چند در سخنراني ها و ديگر آثار ايشان نيز مي توان به انديشه هاي متعالي امام در مورد موضوعات معنوي وعرفاني دست يافت.

[h=1][/h]


[/HR] امام خمینی (ره)در مقام علمی ، یک فرد جامع به تمام معنی بود . در پهنه ی پهناور علم شریف فقه، اوفقیه کامل و اصولی متبحر ، فیلسوف بی نظیر ، عارف به تمام معنی کلمه ، و متخصص علم اخلاق و تربیت‌های علمی و اخلاقی و همین طور جهات مختلف دیگر،حتی در دنیای ادبیات، او شاعری می باشد نکته پرداز که معارف عمیق و لطایف دقیق را، در قالب الفاظ شیرین بیان نموده است.
[/HR] اساتید امام خمینی (ره)

آقا روح الله از سنین کودکی با هوشی سرشار به خواندن و نوشتن و فراگیری ادبیات فارسی نزد میرزا محمود افتخار العلماء، ملا ابوالقاسم و شیخ جعفر پرداخت. آنگاه به تحصیل علوم اسلامی پرداخت؛ علوم مقدماتی حوزه های دینی از قبیل صرف و نحو و منطق را نزد اساتیدی نظیر شیخ جعفر، میرزا محمود افتخار العلماء، حاج میرزا محمد مهدی، حاج میرزا رضا نجفی و برادر بزرگ شان آیت الله سید مرتضی پسندیده تا سال 1338 ه.ق آموخت. پس از آن در سال 1339 ه.ق و هجرت به اراک در مدت یک سال نزد آقا شیخ محمد علی بروجردی و آقا شیخ محمد گلپایگانی به تحصیل پرداخت. ادامه دروس سطح حوزه را پس از مهاجرت به قم در سال 1340 ه.ق نزد اساتیدی چون میرزا محمد علی ادیب تهرانی، آقا عباس اراکی، آیت الله سید محمد تقی خوانساری و آیت الله سید علی یثربی کاشانی به پایان رسانید. سپس به مدت یازده سال در دروس خارج فقه و اصول حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی شرکت جست و بدین وسیله پایه های علمی و مبانی اصولی و فقهی خود را تکمیل نموده، به درجه اجتهاد نایل گردید.
معظم له همزمان با گذراندن دوره فقه و اصول، به فراگیری ریاضیات، هیأت، فلسفه، حکمت و عرفان پرداخت و در این زمینه ها از محضر بزرگانی همچون حاج سید ابوالحسن رفیعی قزوینی، آقا میرزا علی اکبر حکمی یزدی، آقا شیخ محمد رضا مسجد شاهی اصفهانی، آیت الله حاج میرزا جواد ملکی تبریزی و آیت الله میرزا محمد علی شاه آبادی بهره ها برد.
گفتنی است که پس از وفات مرحوم آیت الله العظمی حائری یزدی که آیت الله بروجردی به قم آمد، به منظور تقویت ایشان در دروس ایشان شرکت می کرد و گویا پس از این تاریخ در درس دیگری حاضر نشده باشد.
شیوه تدریس امام خمینی (ره) شیوه ی عمومی امام خمینی ره در تدریس بر این بود که از پیچیده گویی احتراز کرده کوشش می نمودند مسائل نظری و فکری را که غالبا دور از درک اذهان عمومی است با روشن ترین عبارات و مثال های واضح ایراد کنند. حتی گاهی مسائل عقلی و فکری را که دور از حس و ماده است در لباس مثال بیان می کردند. از این جهت درس امام خمینی(ره) در حوزه از گیرایی خاصی برخوردار بود.
امام خمینی ره شاگردانش را با تأکید و اصرار به غور و اندیشیدن پیرامون مسائل آموخته شده سفارش می کرد

بیان بسیار روشن و گیرا و بدون ابهام، توأم با استقامت رأی و واقع بینی و حقیقت نگری و بدون تقید به استعمال الفاظ پیچیده علمی که برخی آن را نشانه فضل می دانند و با قدرت فکر که نتیجه دریایی از معلومات فلسفی، فقهی و اصولی و رسیدن به عمق عرفان و بینش دینی و سنن اسلامی بود از امتیازات درس امام به شمارمی رفت.
امام خمینی ره شاگردانش را با تأکید و اصرار به غور و اندیشیدن پیرامون مسائل آموخته شده سفارش می کرد، در این زمینه آیت الله هاشمی رفسنجانی می گوید: از تأثیرهایی که امام[ خمینی ره] روی وضع تحصیلی شاگردانش گذاشتند این بود که معمولا توصیه می کردند طلبه ها فکر کنند و به کتاب و یادداشت های درسی قناعت ننمایند و به طور سطحی و تقلیدی مرور نکنند و تأکید می نمودند وقتی مطلبی را از استاد آموختید بعد از مدتی بروید روش فکر کنید مثلا هر شب چراغ را خاموش کنید و به جای این که کتاب بخوانید بنشینید و فکر کنید تا این که مطلب را در ذهن خودتان پرورش دهید و همه جوانب موضوع را با تفکر و تعمق جذب کنید. امام به این طرز تحصیل علاقه داشتند و برآن معتقد بودند و خیلی در این خصوص تأکید می کردند.
امام خمینی (ره) ، فقه و اصول اصولا هر فقیه و مجتهدی دارای شخصیت فقهی ویژه ای است که به وسیله آن از دیگران متمایز می گردد. در این میان، حضرت امام خمینی ره نیز دارای مقام علمی ویژه ای است که او را از دیگر فقها و مجتهدان ممتاز می سازد.


ویژگی های گوناگونی شخصیت فقهی امام خمینی ره را رقم می زنند که مهم ترین آنها عبارتند از:
درک محافل علمی، فقهی علمای برجسته
سابقه طولانی در تدریس
برخورداری از مبانی محوری
شناخت عرف جامعه
پرهیز از جمود و تحجر گرایی
آگاهی به شرایط زمان و مکان
بصیرت نسبت به حوادث واقعه و رویدادهای نوین
شناخت عمیق نسبت به مبانی شریعت و فقه اجتهادی
شناخت موضوعات گرچه از طریق گروهی از متخصصان
پرهیز از سطحی نگری در برخورد با مسائل
توجه به ارتباط میان مسائل زندگی فردی و عبادی و میان مسائل اجتماعی و حکومتی
شجاعت در ابراز عقیده ی علمی

امام فقید فلسفه را در نزد آیت‌الله حاج سید ابوالحسن قزوینی ، و آیت‌الله میرزا محمدعلی شاه‌آبادی ، و آقا سید علی اکبر یزدی خوانده بودند

امام خمینی و درس اخلاق
شهرت حاج آقا روح‌الله خمینی در حوزه علمیه قم و بیان شیوا و اخلاق و رفتار ، و قیافه جالب و متین و با وقار آن بزرگوار که در قم نظیر نداشت و نیز وجهه روحانیت که زبانزد خاص و عام بود ، به علاوه سابقه تدریس و اسم و رسم ایشان موجب شد که درس اخلاق آقای خمینی در مدرسه فیضیه که همه طبقات در آن شرکت می‌نمودند ، چنان انعکاسی پیدا کند که پس از نیم قرن هنوز هم آوازه و پی آمد آن بازگو شود ، و آنها هم که نبوده و ندیده‌اند از تشکیل آن جلسه اظهار مسرت کنند و از ترک آن متأسف باشند .
شهید مطهری بیش از هر شاگرد دیگر امام خمینی از آن درس اخلاق انسان ساز امام فقید یاد می‌کرد ، و آن را مهمترین خاطره زندگی خود می‌دانست . او از هر فرصتی برای بیان اهمیت این درس استفاده می‌کرد و عنایتی داشت که عظمت روحی امام فقید را از بیان این درس ، بازگو کند .


امام و تدریس فلسفه
امام فقید فلسفه را در نزد آیت‌الله حاج سید ابوالحسن قزوینی ، و آیت‌الله میرزا محمدعلی شاه‌آبادی ، و آقا سید علی اکبر یزدی خوانده بودند . وقتی امام مدتی به فراگیری فلسفه می‌پردازند از آن جا که شوق زیادی به آموختن این علم داشته‌اند ، می‌بینند بدون واسطه استاد هم می‌توانند بسیاری از مباحث فلسفی را بیاموزند ، عجب است که این معنی را همدرسان فرزند اندیشمند ایشان مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی هم از وی به یاد دارند ، و این نیست مگر نشانه‌ای بارز از نبوغ پدر ، امام مقدار زیادی از فلسفه را هم با آیت‌الله مرحوم حاج میرزا خلیل کمره‌ای مباحثه می‌کنند . آغاز فلسفه خوانی امام همان زمانها بوده که درس خارج فقه و اصول را نزد مرحوم آیت‌الله حائری می‌خوانده‌اند . یعنی به موازات آن به درس عرفان آیت‌الله شاه‌آبادی ، و به درس فلسفه آیت‌الله رفیعی قزوینی آقا سید علی اکبر یزدی می‌رفته‌اند . امام در همان مواقع نیز پس از تسلط بر کتب فلسفی یعنی شرح منظومه حکیم سبزواری و شوارق ملا عبدالرزاق لاهیجی و شرح هدایه میبدی و اسفار اربعه صدرالمتألهین شیرازی ، به تدریس آنها نیز اشتغال می‌ورزند . از قرار معلوم اولین بار هم که درس می‌گویند درس فلسفه بوده است .
درست روشن نیست که امام جمعا چند کتاب مشهور فلسفه و هر کدام را هم چند بار و برای چه فضلایی درس گفته‌اند . آنچه مسموع شده است امام کتابهای شرح منظومه سبزواری ، شوارق ، شرح هدایه میبدی ، اسفار ، اشارات و ... در فواصل زمانی تا این اواخر که پس از آن به تدریس خارج فقه و اصول پرداختند درس گفته‌اند . آیت‌الله سبحانی می‌گویند امام حتی در سالی که برای ایام تعطیل حوزه مدتی را به تهران آمده بودند تا از پدر همسرشان آیت‌الله ثقفی بازدیدی بعمل آورند ، برای عده‌ای از فضلای تهران در مسجد خیابان پامنار اشارات شیخ الرئیس را درس گفته‌اند .
آثار علمی امام خمینی
از رهبر عالیقدر آثار علمی فراوانی باقی مانده که می توان به کتب شرح دعای سحر، اربعین حدیث، کشف الاسرار، آداب الصلوه، اسرار الصلوه، مصباح الهدایه فی الولایه و الخلافه، رساله ای در اجتهاد و تقلید، رساله ای در قواعد چهار گانه، تحریر الوسیله، رساله ای در ولایت فقیه، مکاسب محرمه، دیوان شعر، صحیفه ی نور و .... اشاره نمود.



[h=1][/h]


[/HR] رهبر کبیرو عزیز ما که در عالم چهره درخشان بود و حقیقتاً مثل او نه در این زمان و نه در زمان‌های گذشته نداشتیم ، لااقل در چهره‌های معروف عالم بعد از انبیاء و اولیاء علیهم السلام، به این عظمت و با این خصوصیات مثبت سراغ نداریم.
[/HR]
معظم له میفرمایند: یقینا خصوصیات امام، استثنایی، ممتاز و بی نظیر است و هرچه در ابعاد شخصیت ایشان تأمل كنیم ، این استثناء و امتیاز را بهتر و بیشتر می یابیم. درباره شخصیت امام خمینی واقعا نمی شود حرف زد . وقتی می خواهیم راجع به ابعاد شخصیت این عزیز دوران و یادگار پیامبران حرف بزنیم ، می دانیم كه ناقص خواهد ماند. زمان زیادی لازم است تا زبانهای گویا بتوانند عظمت این شخصیت را بیان کنندلذا در این مقاله به برخی از خصوصیات بارز امام(ره)می پردازیم.
[h=2]قاطعیت امام (ره) [/h] زمانی که امام خمینی (ره) امری را وظیفه و تکلیف شرعی خویش تشخیص می دادند، اگر سایر افراد هم با آن مخالفت می کردند، با قاطعیت تمام و بدون هیچ ترس و واهمه ای آن را دنبال کرده و انجام می دادند. ایشان در زمان پهلوی، خطاب به فرستاده رژیم شاه می گویند: «این را بدانید تا زنده هستم، اگر در خانه ام را هم به رویم ببندید، از پای نخواهم نشست و با این نیش قلم، علیه شما خواهم نوشت و اگر نشد، از شکاف در سخنم را به مردم خواهم رساند».
[h=2]جاذبه و دافعه امام رحمة الله علیه[/h] امام خمینی رحمة الله ضمن آن كه در مقابل افراد خودی و انسان های محروم، فروتن و خاكسار بودند، در برابر ستمگران و افراد خیانت كار، هیچ گونه تساهل و تسامحی نداشتند و مصداق این جمله حضرت علی علیه السلام بودند كه «دشمن ستم كار و یاور ستمدیده باشید». از این رو، به هیچ عنوان به دشمنان روی خوش نشان نداده و با عزت نفس و صلابت معنوی، كوچك ترین اعتنایی به مقامات سیاسی طاغوت و استكبار نداشتند. ایشان با الهام از سیره معصومان علیه السلام ، معتقد بودند كه باید در برابر باطل و جبهه نفاق، قاطعت به خرج داد.
[h=2]

ساده زیستی و نظافت[/h] ساده زیستی و پاكیزگی، از جمله ویژگی های برجسته زندگی حضرت امام خمینی رحمة الله است. یكی از پزشكانِ ایشان می گوید: «برای انجام خدمات درمانی، به محضر امام رسیده، مشغول كار بودم كه چشمم به قطعه ای پارچه افتاد كه خیلی مرتب و منظم، تا شده بود و نزدیك ایشان قرار داشت. نخست نفهمیدم چیست و تنها وقتی آقا داشتند جورابشان را پا می كردند، متوجه شدم، آن پارچه مرتب و منظم، جوراب ایشان است. جالب است كه وقتی لنگه دوم جوراب را پوشیدند، دیدم وصله هم خورده است.»
[h=2] آینده نگری و عاقبت سنجی امام[/h] آینده نگری و عاقبت اندیشی در امور، از ویژگی های شخصیتی امام خمینی (ره) به شمار می رفت که همواره به آن توجه وافری داشتند. ایشان در جایی فرموده بودند: « در این مبارزه ، بذری را که الان می کاریم، ممکن است پنجاه سال دیگر به نتیجه برسد».
[h=2]بصیرت و بینش امام[/h] بصیرت، بینایی و دیدن مسائل و عمق زوایای امور، از ویژگی های شخصیتی امام خمینی (ره) به شمار می رفت كه در فراز و نشیب های مسایل، از آن استفاده می كردند. ایشان نقل می كنند كه: « گاهی كسی پیش من آمده، شروع به صحبت می كند (؛ولی) هنوز حرفش تمام نشده، می فهمم كه آن چه می خواهد بگوید، چه نقشه ای دارد و چه نتیجه ای می خواهد از این ملاقات بگیرد.»
زمانی که امام خمینی (ره) امری را وظیفه و تکلیف شرعی خویش تشخیص می دادند، اگر سایر افراد هم با آن مخالفت می کردند

امام خمینی (ره) از همه علوم لازمه برای موفقیت در نهضت بهره مند بود. او عالمی اسلام شناس، سیاستمدار، مردم شناس، آگاه به مسائل روز دنیا و تاریخ عمومی و تاریخ اسلام بود كه از فلسفه و عرفان و اخلاق و همه علوم تخصصی حوزوی در حد بسیار بالایی برخودار بود به گونه ای كه نه تنها در حركت های خود نیاز علمی به كسی نداشت؛ بلكه از استادان مشهور به شمار می رفت. یكی از نزدیكان امام می گوید: «یكی از اساتید نجف می گفت: من بیست سال در نجف درس خواندم و خیال می كردم مستغنی شده ام، اما وقتی امام نجف آمدند و من به درس او رفتم! دیدم خیر، هنوز چیزی نفهمیده ام».
[h=2] مرگ ارادی امام (ره)[/h] خصوصیت بارز امام (رض) این بود كه از مرگ نمی ترسید؛ چون مرگ ارادی را تجربه كرده بود. وقتی مرگ ارادی را تجربه كرده بود، وقتی كه ترس از مرگ نباشد، انسان چیزی كم نمی آورد و بقیه مسائل برای او حل است. از این رو در مورد تبعیدشان بعد از واقعه 15 خرداد می فرمودند: این ها می ترسیدند، من نمی ترسیدم. همچنین در واقعه 52 شوال كه عوامل رژیم پهلوی بعضی از طلاب را مجروح كردند و بعضی را به شهادت رساندند و بسیاری از آقایان ترسیدند و گفتند: وقت تقیه است و ساكت شدند، اعلامیه امام در فردای آن روز كه در آن خطاب به رژیم فرمودند: شما روی مغول را سفید كردید! كسی كه از مرگ نترسد، چنین آثاری دارد و كسی از مرگ طبیعی نمی ترسد كه بالاترش را تجربه كرده باشد و آن مرگ ارادی است.

شخص امام (ره) انسان خوبی بود. خوبی او توانست تمام قلمرو حضور او را خوب متلألی كند . وقتی كسی خوب است، حول و حوش او هم تحت تأثیر قرار می گیرد و خانه و دوستان و كشور و دنیای خودش را خوب می‌كند. امام (ره) مثل چراغی بود كه همه جا را منور می‌كرد ، چون خودش منور بود، حتی دشمنان امام ، شخص او را از لحاظ زهد و پارسایی و بی طمعی و بی اعتنایی به دنیا و راستگو بودن در ادعاها، قبول داشتند

انسان وقتی امیالش را اماته كند، متحرك بالهواء نباشد، متحرك بالهوس نباشد، متحرك بالمیل نباشد، بلكه متحرك بالولایه باشد، از مرگ هراسی ندارد. وقتی كه از مرگ هراسی نداشت، چنین می شود. در انجام وظیفه آن چه كه جلوی دیگران را می گرفت و می گیرد، همان ترس از مرگ است. بنده در همان بحبوحه قیام ایشان رفتم خدمت یكی از مراجع كه از اساتید من هم بودند. دیدم بحار مرحوم علامه مجلسی را باز كرده اند و مشغول مطالعه بحث تقیه هستند. او گرچه ممكن بود بحثی از جهاد و مبارزه و فداكاری مطرح كند، ولی حرف جهاد را می زد و فكر تقیه در ذهنش بود. اما امام حرف جهاد را می زد، فكر جهاد را می كرد و قلبش برای جهاد می طپید. این خصوصیت را داشت. این هنر است.
[h=2]

امام (ره) از دیدگاه مقام معظم رهبری[/h] مقام معظم رهبری، عظمت روح و شخصیت والای امام خمینی (ره) را چنین بیان می كنند: « نام آور بزرگ دوران معاصر، یعنی امام روح امام خمینی (ره) دانشمندی پارسا و خردمندی پرهیزكار و حكیمی سیاست مدار و مۆمنی نواندیش و عارفی شجاع و هوشمند و فرمانروایی عادل و مجاهدی فداكار بود. او فقیه و اصولی و فیلسوف و عارف و معلم اخلاق و ادیب و شاعر بود. در او خصلت های برجسته خداداد، در آمیخته با آن چه او خود از معارفی قرآنی آموخته و دل و جانش را به آن زیور داده بود، شخصیت عظیم و جذاب و تأثیر گذاری پدید آورده بود كه هر یك از چهره های برجسته یك قرن اخیر جهان ـ كه قرن رجال بزرگ و مصلحان نام آور دینی و سیاسی و اجتماعی است ـ در برابر آن كم جاذبه و یك بُعدی و كوچك به نظر می آمدند».
شخص امام (ره) انسان خوبی بود. خوبی او توانست تمام قلمرو حضور او را خوب متلألی كند . وقتی كسی خوب است، حول و حوش او هم تحت تأثیر قرار می گیرد و خانه و دوستان و كشور و دنیای خودش را خوب می‌كند. امام (ره) مثل چراغی بود كه همه جا را منور می‌كرد ، چون خودش منور بود، حتی دشمنان امام ، شخص او را از لحاظ زهد و پارسایی و بی طمعی و بی اعتنایی به دنیا و راستگو بودن در ادعاها، قبول داشتند.
خصوصیاتی كه امام (ره) داشتند ، هر كدامش كافی بود یك انسان معمولی را ، انسانی بزرگ معرفی كند. اراده و قاطعیت و علم و شجاعت و صدق و صراحت و تقوا و ورع ، ویژگیهای بارز امام بودند. اگر هر كدام از اینها به تنهایی در یك انسان معمولی دمیده شود او را تبدیل به یك انسان بزرگ می كند.
به امید روزی كه بتوانیم افكار و عقاید حضرت امام خمینی را در جامعه اسلامی پیاده كنیم.

[h=1]آثار عرفاني امام خميني رحمه الله
[/h]

امام خميني رحمه الله حدود پانزده سال به تدريس فلسفه اشتغال داشته است، اما هيچ كتاب يا رساله مستقلي در اين موضوع ننگاشته است. و در عرفان نظري كم تر تدريس داشته، و بلكه هيچ درس رسمي به عنوان عرفان از ايشان سراغ نداريم، ولي كتاب هاي متعدد و فراواني در اين موضوع به رشته تحرير درآورده است. بنابراين فلسفه و عرفان امام خميني رحمه الله از جهت تدريس و تأليف متعاكس مي باشند. اما در فقه و اصول مجمع البحرين بوده هم تدريس و هم تأليف دارد. در اين جا توضيح كوتاهي پيرامون هر يك از آثار عرفاني امام خميني رحمه الله بيان مي كنيم:
ا. شرح دعاي سحر. اين كتاب در سال 1347 ق. تدوين شده است. امام خميني رحمه الله هنگامي كه 27 ساله بود اولين اثر عرفاني خود را كه حكايت از نبوغ و ذوق سرشار عرفاني او بود، در قالب شرح دعاي مباهله(1) كه داراي اسم اعظم و تجلّي أتم است، بيان كرد.
اهميت اين دعا در آن است كه صحبت از حور و غلمان و خوردن و آشاميدن و شكمبارگي نداشته، و تنها صحبت از اسماي حسناي الهي است. امام خميني رحمه الله در شرح خود بر اين دعا به بحث از وقوع تفاضل بين اسماي الهي پرداخته است؛ چيزي كه در سراسر اين دعا مشهور است. ثانياً نفي و استهلال همه اسماء در احديت جمع دومين شاخصه اين كتاب است، كه هر فقره اي از فقرات دعا به آن اشاره دارد. ثالثاً داعي و سالك بايد به هر دو، نظر داشته از طرفي تفاضل را در مقام واحديت ببيند و از طرفي همه آن ها را مستهلك در مقام احديت مشاهده كند.
ضمناً چون اين كتاب اولين اثر عرفاني امام است، رنگ فلسفي و صبغه برهاني آن بر مطالب ذوقي و عرفاني غلبه دارد. كاملاً به عكس كتاب «آداب الصلاة» كه از آخرين آثار مكتوب عرفاني اوست و كمتر رنگ و بوي فلسفه در آن مشاهده شده و عرفان خالص و محض ذوق و كشف و شهود است.
ب. مصباح الهداية. اين كتاب در موضوع خود منحصر به فرد است. گرچه كتاب هاي عرفاني فراواني درباره انسان كامل و ولايت او نوشته شده است، اما به جرأت مي توان گفت هيچ كدام نتوانسته اند حقيقت خلافت و ولايت را كه از مشكل ترين و مهم ترين مسائل عرفاني است، به خوبي تحليل و تفسير كنند. حضرت امام خميني رحمه الله در اين كتاب حقيقت خلافت و ولايت را با ذوق عرفاني چنان بيان كرده است كه با آيات و روايات و برهان هاي فلسفي كاملاً هماهنگ باشد.
نام دقيق اين كتاب آن گونه كه در مقدمه كتاب آمده عبارت است از: «مصباح الهداية إلي الخلافة والولاية»(2) كه گاهي از آن به «مصباح الهداية» تعبير مي شود.(3)
امام خميني رحمه الله هنگامي كه 27 ساله بود اولين اثر عرفاني خود را كه حكايت از نبوغ و ذوق سرشار عرفاني او بود، در قالب شرح دعاي مباهله كه داراي اسم اعظم و تجلّي أتم است، بيان كرد.

اين كتاب كه مشكل ترين كتاب امام خميني رحمه الله است در سال 1349 ق. تدوين شده است. و با آن كه از اولين آثار اوست و طبيعت عرفان با پويايي و تحول سروكار دارد، اما در عين حال امام خميني رحمه الله در ساير آثار خود به اين كتاب ارجاع داده و مطالب آن را نهايت افكار عرفاني خود مي داند.(4)
مصباح الهداية داراي دو مشكوة است، مشكوة اوّل آن 56 مصباح دارد، و مشكوة دوّم آن سه مصباح دارد كه هر كدام داراي چند فصل مي باشند. كتاب با يك خاتمه پايان مي يابد.
عناوين اين كتاب اشاره اي گويا به گرايش هاي حضرت امام به فلسفه اشراق و تأثيرپذيري او از سهروردي و مرحوم ميرداماد دارد.

ج. تعليقات علي شرح فصول الحكم و مصباح الانس. جايگاه رفيع محيي الدين در عرفان با كسي قابل مقايسه نيست، و گرچه ام الكتاب او «الفتوحات المكيّة» است، ولي زبده و عصاره افكار خود را در «فصوص الحكم» قرار داده است. به همين جهت اين كتاب مورد توجه موافقان و مخالفان عرفان قرار گرفته است. كتاب فصوص - طبق مكاشفه شيخ - عطيه رسول خداصلي الله عليه وآله است كه از عطاياي الهي براي هدايت و ارشاد طالبان است.(5) بر اين كتاب شرح هاي فراواني نوشته شده است، اما شرح فصوص الحكم قيصري به عنوان متن درسي حوزه هاي عرفاني قبول عام يافته است، و امام خميني رحمه الله آن گاه كه اين كتاب را نزد مرحوم شاه آبادي مي خوانده، حواشي و تعليقاتي بر آن نگاشته است.
كتاب «مصباح الانس» از محمدبن حمزه معروف به ابن فناري است كه شرح رساله «مفتاح غيب الجمع والوجود» صدرالدين قونوي است. اين كتاب نيز از متون درسي عرفاني است و امام خميني رحمه الله بر آن نيز تعليقاتي دارد.
حضرت امام در حواشي خود بيشتر به كلمات قيصري - نه محي الدين - توجه دارد، و نوعاً توضيحات علامه قيصري را ناتمام مي داند، و معتقد است كه او به عمق معاني عرفاني آيات و روايات نرسيده است.(6) بلكه معتقد است كه قيصري به عمق كلام شيخ اكبر نيز نرسيده است.(7) گاهي نيز مي فرمايد: كلام فاضل شارح - يعني قيصري - در كمال سقوط است(8) گاهي مي فرمايد: معنايي كه ما براي كلام شيخ ذكر كرديم بهتر از معنايي است كه قيصري ذكر كرده است.(9) گاهي حضرت امام با توجه به ساير آثار و كتاب هاي محي الدين به شرح عبارت هاي فصوص مي پردازد و در نتيجه اشتباه قيصري را در فهم كلام شيخ، مشخص مي كند(10) و گاهي كلام قيصري را مطابق ذوق عرفاني نمي داند.(11)
امام خميني رحمه الله در تعليقات خود بر كلمات قيصري غالباً وجهه اعتراض و نقد دارد، ولي نسبت به كلام محي الدين غالباً امام وجهه توضيحي و شارح بودن را دارد،(12) گرچه در موارد اندكي به كلام محي الدين نيز اعتراض دارد.(13) مثلاً: محي الدين معتقد به عدم خلود در عذاب است، ولي امام خميني رحمه الله خلود در آتش را از ضروريات دين مي داند.(14) همچنين محي الدين عبد بودن را براي رسول خداصلي الله عليه وآله اسائه ادب مي داند. اما امام خميني رحمه الله خود اين كلام محي الدين را نوعي اسائه ادب دانسته و مي گويد: عبد بودن براي آن حضرت از افتخارات است.(15)
كتاب «مصباح الانس» از محمدبن حمزه معروف به ابن فناري است كه شرح رساله «مفتاح غيب الجمع والوجود» صدرالدين قونوي است. اين كتاب نيز از متون درسي عرفاني است و امام خميني رحمه الله بر آن نيز تعليقاتي دارد.

تعليقات امام خميني رحمه الله بر «مصباح الانس» بسيار اندك و غالباً توضيحي بوده و از نقد و اعتراض بر كلمات قونوي يا ابن فناري به دور است. حضرت امام اين كتاب را بين سال هاي (1350 - 1355 ق.) تدوين كرده است.
د. سرالصلوة، معراج السالكين و صلوةالعارفين. اين كتاب به بيان و تفسير معراج حقيقي اهل نياز - يعني نماز - پرداخته و مقامات روحي اولياء را در اين سلوك روحاني و معراج ايمانيِ عرفاني به رشته تحرير درآورده است. اين كتاب براي خواص نوشته شده، و اسرار و اشاره هاي عرفاني هر كدام از اذكار و حركات نماز را توضيح داده است. اين كتاب در سال 1358 ق. به پايان رسيده است.

ه. اربعين، چهل حديث. از رسول خداصلي الله عليه وآله نقل شده است كه: «مَن حفظ علي امتي اربعين حديثاً ينتفعون بها بعثه الله يوم القيامة فقيهاً عالماً»(16). يعني هر كس چهل حديث بر امت من حفظ كند كه از آن بهره ببرند، خداوند در روز قيامت او را فقيهي عالم مبعوث نمايد. آيا مراد از حفظ، حفظ از ظهرالقلب يا از بر كردن در مقابل نسيان است يا حفظ از تلف شدن، يا عمل كردن به آن و يا نشر و ترويج و شرح و تفسير آن؟ و آيا مقصود از جمله پاياني حديث، خبر از عالم بودن چنين شخصي است يا دعا و انشاء براي عالم شدن اوست يا خبري است از تفضّل خداوند در قيامت نسبت به او؟
پاسخ اين سوالات هر چه باشد، بسياري از علما براي عمل به اين حديث به نوشتن چهل حديث اقدام كرده اند و حضرت امام خميني رحمه الله نيز به همين منظور چهل حديث اخلاقي عرفاني را انتخاب كرده و با سند متصل خود تا امام معصوم عليه السلام عين حديث را نقل و پس از ترجمه دقيق و شرح مفردات و لغات مشكل آن به شرح و تفسير حديث مي پردازد. در ابتداي اين كتاب وجهه اخلاقي آن غالب است و سپس از سير و سلوك سر درآورده و سرانجام قسمت هاي پاياني كتاب به عرفان و نكته هاي ذوقي مي پردازد.
كتاب اربعين يا چهل حديث در سال (1358 ق.) نوشته شده است.
و. آداب الصلاة. اين كتاب يكي ديگر از آثار عرفاني حضرت امام خميني رحمه الله است. اين كتاب نيز همانند «سرالصلوة» و «چهل حديث» به زبان فارسي است، و چون اين كتاب از آخرين كتاب هاي عرفاني امام است از جهت غنا و محتواي بلند عرفاني بسيار دقيق تر و عالي تر از كتاب هاي ديگر ايشان است. گرچه مخاطب اين كتاب خواص نبوده و بلكه براي عموم مردم نوشته شده است، اما هرگز سطح مطالب را پايين نياورده، بلكه به سادگي بيان افزوده است. به هر حال در تمام اين كتاب ضمن شرح و تفسير عرفاني اعمال و اذكار نماز مسائل عرفان نظري و عملي و مسائل تربيتي و اخلاقي را مورد توجه قرار داده و ذكر نموده است. اين كتاب در سال (1361 ق.) تدوين شده است.
ز. تفسير سوره حمد. حضرت امام خميني رحمه الله در سال (1318 ش) در كتاب «سرالصلوة» خود به تفسير سوره حمد پرداخت. و در سال (1321 ش.) نيز دو مرتبه در كتاب «آداب الصلوة» سوره حمد و اخلاص را تفسير نمود و پس از پيروزي انقلاب اسلامي در سال (1358 ش.) نيز طيّ پنج جلسه در سيماي جمهوري اسلامي ايران تفسير سوره حمد بيان نمود، اما متأسفانه اين جلسات با بيماري و انتقال ايشان به بيمارستان همزمان شد و به تعطيلي و محروميت مشتاقان از آن تفسير عرفاني انجاميد.
سرالصلوة، معراج السالكين و صلوةالعارفين. اين كتاب به بيان و تفسير معراج حقيقي اهل نياز - يعني نماز - پرداخته و مقامات روحي اولياء را در اين سلوك روحاني و معراج ايمانيِ عرفاني به رشته تحرير درآورده است.

در تفسير قرآن كريم روش هاي بسيار مختلفي وجود دارد. برخي به جنبه ادبي پرداخته و قرآن را از ناحيه صرف و نحو مورد مطالعه قرار داده اند، و بعضي به صورت فقهي، يا تاريخي، يا روائي آن را تفسير مي كنند. ولي آنچه فراموش شده است، همان هدف اصلي قرآن يعني جنبه هدايت بودن آن است. حضرت امام در هر سه مرحله از تفسير خود به نكات دقيق عرفاني و هدايت توجه كامل داشته، و در تفسيري كه از تلويزيون پخش گرديد، علاوه بر نكات عرفاني به مسائل اخلاقي و تربيتي نيز توجه كامل داشت.
ضمناً حضرت امام در كتاب «آداب الصلوة» خود علاوه بر سوره حمد و توحيد، سوره قدر را نيز تفسير كرده است.
ويژگي كلي آثار عرفاني حضرت امام عبارت است از:
1 - موجز بودن، و پرهيز از هر گونه توضيح واضحات يا اطاله كلام.
2 - پرهيز از نقل قول و آراي ديگران.
3 - دوري كردن از اشكال و اعتراض به ديگران، جز در موارد ضرورت.
4 - ابتكارات زياد، نه جمع آوري كلمات.
5 - توجه زياد به آيات شريفه و روايات و ادعيه.
6 - حكايت داشتن از نظام انسجام يافته فكر عرفاني مؤلف واستقامت رأي و نفس او
7 - عرضه كردن فكري منسجم و منظم به خواننده.
8 - كشف از نهايت خضوع مؤلف در برابر شرع انور و عبد محض بودن او.
9 - در فراواني نوآوري هاي عرفاني قابل مقايسه با محي الدين ابن عربي است و در فلسفه هم طراز سهروردي.


[/HR]پي نوشت:
1) شرح دعاي سحر» ص 3.
2) مصباح الهداية» چاپ كوثر، ص 12.
3) تعليقات علي شرح فصوص الحكم» ص 182.
4) همان، ص 180.
5) همان، ص 52.
6) همان، ص 7، 17، 18، 24.
7) همان، ص 16، 27، 29، 42، 43، 46 و... .
Dirol همان، ص 66، 80 .
9) همان، ص 49.
10) همان، ص 57. در اين جا امام از كتاب انشاءالدوائر محي الدين شاهد آورده بر آن كه معناي عرفاني جوهر و عرض با معناي فلسفي آن ها و نيز با آنچه كه قيصري ذكر كرده است متفاوت است.
11) همان، ص 32.
12) همان، ص 20.
13) همان، ص 195.
14) همان، ص 76.
15) همان، ص 55.
16) عيون اخبارالرضاعليه السلام» ج 2.

[h=1]اسم اعظم خدا در دعاي سحر
[/h]

امام خميني(ره) و شرح دعاي سحر

دعاي سحر يا به بيان امام خميني(ره) در شرح دعاي سحر «دعاي مباهله»، از ادعيه‎ايست که از امام محمد باقر(عليه‎السلام) نقل شده ‏است.
سيدبن طاووس در کتاب اقبال پس از نقل اين دعا از قول امام باقر(عليه‎السلام) روايتي به اين مضمون نقل مي‏نمايد:
«اگر مردم عظمت اين دعا در نزد خدا و سرعت استجابت اين دعا براي کسي که آن را مي‏خواند؛ را مي‎دانستند براي بدست آوردن آن بر روي همديگر شمشير مي‎کشيدند!»
و در روايت ديگري از قول ايشان نيز اين ‏چنين نقل مي‏کند:
«اگر سوگند ياد کنم که اسم اعظم خدا در اين دعاست، سوگندم درست است. پس هرگاه دعا کرديد در دعا کوشش کنيد که اين دعا از علوم پنهاني است. پس آن را پنهان کنيد مگر از اهلش. منافقين و تکذيب‏کنندگان و انکارکنندگان از اهل اين دعا نيستند و اين دعا، دعاي مباهله است؛ مي‏گويي: اللهم إني اسئلک من بهائک بأبهاه ...»

کتابي براي آشنايان به فلسفه و عرفان
شرح دعاي سحر از امام خميني(ره) عنوان يکي از هشتاد و پنج اثر به يادگار مانده از ايشان است و در کنار مصباح‏الهدايه، شرح حديث جنود عقل و جهل، آداب الصلوة، سرِّالصلوة و تفسير سوره حمد از مهمترين آثار عرفاني بجا مانده از ايشان است.اين اثر به زبان عربي نوشته شده است و مباحث مطرح شده در آن به گونه‎ايست که آشنايان با اصطلاحات فلسفه و عرفان مي‏توانند از آن استفاده کنند.
ترجمه اين کتاب به همراه شرح مختصر برخي از مباحث مطرح در کتاب پس از انقلاب اسلامي توسط سيد احمد فهري از شاگردان امام(ره) صورت پذيرفته ‏است.
حضرت امام(ره) در اين کتاب از اسرارالصلاة حاج ميرزا جواد ملکي و تعليقه آقا محمدرضا قمشه‎‏اي بر شرح فصوص قيصري و شرح اسماء حاجي سبزواري و فتوحات محيي الدين و تأويلات عبدالرزاق کاشي و شرح قيصري بر فصوص و شرح مفتاح‏الغيب فناري و قبسات ميرداماد و اسفار ملاصدرا و برخي کتب فيض و نيز کتاب الهيئة والاسلام مرحوم سيد هبة ‏الله شهرستاني ياد و مطلب نقل مي‎‏کند که اين آخري نشان مي‏دهد که امام کتاب‎هاي جديد را هم مي‏خواندند.
اگر مردم عظمت اين دعا در نزد خدا و سرعت استجابت اين دعا براي کسي که آن را مي‏خواند؛ را مي‎دانستند براي بدست آوردن آن بر روي همديگر شمشير مي‎کشيدند.

كثرت اصطلاحات فلسفى و عرفانى
بحث دعا و نگارش پيرامون آن از قديم الأيام در ميان دانشمندان شيعى مطرح بوده است. در خصوص دعاي سحر هم ظاهرا دو شرح معروف قبل از تأليف امام(ره) نوشته شده‏ است. شرح اول: «رسالة في شرح دعاء السحر» تأليف مرحوم حاج محمد كريم‏خان كرمانى(ره) مربوط به سال 1274 هجرى قمرى است و شرح دوم که با نام «هذا كتاب شرح دعاء السحر المعروف في شهر رمضان» منتشر شده است، تأليف آية الله آقا حبيب الله الشريف الكاشاني(ره) است كه در 1297 قمرى به چاپ رسيده است.
آنچه در مقايسه‏ دو شرح مزبور و شرح دعاى سحر تأليف امام خمينى(ره) به نظر مى‏رسد اين است كه شرح دعاى سحر ايشان از پيچيدگى خاصى برخوردار است كه حكايت از به كار بردن كثرت اصطلاحات فلسفى و عرفانى دارد ولى در دو شرح مذكور به صورت روان‏تر بيان شده است.

انگيزه‏ى تأليف‏ شرح دعاي سحر
حضرت امام(ره) غرض از تدوين كتاب را چنين بيان مى‏دارند: «... از آنجايى كه يكى از بزرگترين نعمت‏ها بر بندگان و رحمت گسترده در ميان اهل شهرها، دعاهايى است كه از گنجينه‏هاى وحى و شريعت و حاملان دانش و حكمت نقل شده. زيرا همين دعاهاست كه رابطه‏ معنوى ميان خالق و مخلوق و رشته‏ پيوند ميان عاشق و معشوق است، و وسيله‏اى است براى درآمدن به اندرون قلعه‏ محكم، و چنگ زدن به آن دستاويز استوار و ريسمان پر توان ... پس خواستم كه آن را از بعضى جهات به مقدار آمادگى خويش، با توانى اندك و آگاهى ناچيزى كه دارم شرح كنم.»
اولين اثر امام در بيست و هفت سالگي
کتاب «مختصر في شرح الدعاء المتعلق بالأسحار» که با ترجمه آقاي فهري به‏ نام «شرح دعاي سحر» معروف شد اولين تأليف امام خميني(ره) مي‏باشد و تأليف آن به سال 1347 هجري قمري يعني وقتي که از عمر امام(ره) فقط بيست و هفت بهار مي‏گذشت برمي‏گردد.فيلسوف معاصر مرحوم جلال‎الدين آشتياني در مقدمه‏اش بر کتاب مصباح‏الولاية در مورد کتاب‏هاي عرفاني امام با نام ‏بردن از سرّالصلوة، شرح دعاي سحر و مصباح الهداية به اين نکته اشاره مي‏کند که امام اين آثار را به زباني تأليف نموده‏اند که به تعبير ايشان جز خامه کمل از ارباب عرفان هيچ قلمي را توانايي آن نيست که اين چنين آثاري که حق مطلب را ادا نمايد به وجود آورد.
اين نکته در زندگي امام جاي تأمل جدي دارد که ايشان سال‎ها پيش از آن ‏که وارد مبارزه سياسي شوند و حتي قبل از آن‏ که به طرح مباحثي مانند ولايت فقيه بپردازند شرح دعاي سحر را مي‎نويسند. تغيير و تحولات اساسي‏اي که در عالم خارج به تعبير خود ايشان با انفجار نور انقلاب اسلامي در دنياي خارج محقق شد، سال‏ها قبل و در شروع نهضت و در اوان جواني ايشان در وجودشان محقق شده بود.

مجاهدت در جواني
اين مشي عملي امام در توجه به خودسازي در ايام جواني موضوعي است که ايشان بعدها مکررا در توصيه‏ها و دستورالعمل‏هاي اخلاقي عرفاني‏اي که ديگران از ايشان مي‏خواستند به آن توجه مي‏دادند.در نامه‎اي که به فرزندشان حاج احمد آقا مي‏نويسند، در مورد چگونگي استفاده از دوران جواني، چنين سفارش مي‏فرمايد: «عزيزم! از جواني به اندازه‎اي که باقي است، استفاده کن در پيري همه چيز از دست مي‎رود؛ حتي توجه به آخرت و خداي تعالي. از مکرهاي بزرگ شيطان و نفس اماره آن است که جوانان را وعده طول عمر مي‎دهد و تا لحظه آخر با وعده‎هاي پوچ، انسان را از ذکر خدا و اخلاص براي او باز مي‎دارد تا مرگ برسد و در آن حال، ايمان را اگر تا آن وقت نگرفته باشد، مي‎گيرد.»
و در جاي ديگري در چهل حديث مي‏فرمايد:
«تأثر قلبي و تصور باطني در ايام جواني بهتر حاصل مي‏شود، زيرا که قلب جوان لطيف و ساده است و صفايش بيشتر است... پس شديدالانفعال و کثير القبول است.»
و در سرّالصلوة در اين‏ باره مي‏گويد:
«از مکائد بزرگ شيطان و نفس اماره آن است که جوان را وعده اصلاح و اصلاح در زمان پيري مي‏دهد تا جواني با غفلت از دست برود و به پيران وعده طول عمر مي‏دهد و تا لحظه آخر با وعده‏هاي پوچ، انسان را از ذکر خداوند و اخلاص براي او باز مي‏دارد تا مرگ برسد... پس در جواني که قدرت بيشتر داري به مجاهدت برخيز.»
تأثر قلبي و تصور باطني در ايام جواني بهتر حاصل مي‏شود، زيرا که قلب جوان لطيف و ساده است و صفايش بيشتر است... پس شديدالانفعال و کثير القبول است.

امام و آية الله شاه آبادي
در بررسي آثار و انديشه‏هاي عرفاني امام، به نام استاد عرفان ايشان، آية الله شاه آبادي مي‏رسيم به گونه‏اي که برخي بزرگان شخصيت جامع امام را در سه بعد فقهي، سياسي و عرفاني به ترتيب تحت تأثير سه شخصيت معاصر ايشان يعني آية‏الله حائري، آية‏الله مدرس و آية‏الله شاه آبادي مي‎دانند.آية‏الله شاه‏آبادي کسي است که امام در کتاب‏هايشان با تعبير روحي له الفداء از او ياد مي‏کنند و در مورد ايشان

مي‏فرمايد: «هيچ کس به اندازه من ايشان را نشناخته است، ايشان استاد بلامنازع اين علم(عرفان) بود.»
و در جايي ديگر مي‏گويد: «شيخ بزرگوار ما حقا حق حيات روحاني به اينجانب داشت که با دست و زبان، از عهده شکرش برنمي‏آيم.»
کتاب شرح دعاي سحر در همان سالي تأليف شده ‏است که مرحوم شاه‏آبادي به قم آمدند و نوشتن اين کتاب در اولين سال آشنايي امام با ايشان نشان مي‏دهد که امام قبل از آية‏الله شاه‏آبادي فلسفه و عرفان خوانده بودند و استاد ديده بودند.

ساختار كتاب‏
كتاب شرح دعاي سحر بر محور فصل‏بندى و ابواب خاصى تنظيم نشده است بلكه بر اساس جملات دعاى سحر تدوين يافته، و در ذيل هر يك از 22 فقره‏اى كه نام‏هاى خداوند بيان شده است شرحى پيرامون آن جملات به نگارش در آمده است مثلا در ذيل فقره اول دعا سرفصل‏هاي زير آمده است: «اللهم إني أسألك من بهائك بأبهاه...» - جامعيت انسان همه‏ عوالم را
- سر ابتداء به «اللهم» در أدعيه‏
- حقيقت اخلاص‏
- طريقه‏ سلوك شيخ الأنبياء
- فرق ميان بهاء و جمال‏
- فرق ميان صفت جلال و جمال‏
همان‏گونه که قبلا هم اشاره شد، انديشه‏هاى امام(ره) در كتاب مزبور شامل نكات عميق فلسفى و عرفانى است و به تعبير ديگر اين کتاب اثري است که مخاطب خاص دارد و خود، نيازمند تبيين و شرح اصطلاحات و مفاهيم است.
به عنوان حسن ختام فرازي از کتاب در ذيل فقره «اللهم أني أسئلک من جمالک بأجمله...» را مي‏آوريم.
در عالم آخرت کثرت تزاحمات نيست
از يکي از مشايخ ارباب معرفت رضوان‏الله عليه شنيدم که مي‏فرمود: جرعه آبي که در بهشت نوشيده مي‏شود همه لذت‏ها را داراست. از لذت‏هايي که به گوش درک مي‏شود، مانند انواع موسيقي و آهنگ‏هاي دلنشين، و لذت‏هايي که با چشم درک مي‏شود، از ديدن صورت‏هاي زيبا و ساير رنگ‏ها و شکل‏ها، و بقيه حواس نيز به همين قسم بهره‏مند مي‏شوند و لذت مي‏برند، حتي شهوت مقربت و همبستر شدن را نيز در نوشيدن آب احساس مي‏کند، به طوري‏ که هر يک از اين لذت‏ها به طور جداگانه‏ درک مي‏شوند.
و از يکي از اهل نظر (رحمةالله عليه) شنيدم که مي‏گفت مقتضاي اين که ملکات در نشئه آخرت مجسم شود و بروز نمايد، آنست که بعضي از مردم به صورت‏هاي گوناگون محشور مي‏شوند و در عين حال که مثلا به صورت خنزير است، به صورت موش و سگ نيز هست و پيداست که اين امور به واسطه آنست که ظرف وجود به واسطه نزديک بودنش به عالم وحدت و تجرد و منزه بودنش از تزاحم عالم طبيعت و هيولي، وسعت بيشتري دارد.

برگرفته از در طواف خورشيد(زندگينامه آيت الله شاه آبادي)/ محمدرضا رمزي.
گروه دين و انديشه تبيان، هدهدي .


[/HR]منابع:
شرح دعاي سحر/ امام خميني(ره)
مصباح‏الهداية/ امام خميني(ره)
چهل حديث/ امام خميني(ره)
سرّالصلوة/ امام خميني(ره)

[h=1][/h]
[h=3]معرفی اجمالی کتاب عرفانی «شرح دعای سحر» از حضرت امام(ره)[/h]اولین اثر امام در 27 سالگیکتاب «مختصر في شرح الدعاء المتعلق بالأسحار» که با ترجمه آقای فهری به‏نام «شرح دعای سحر» معروف شد اولین تألیف امام خمینی(ره) می‏باشد و تألیف آن به سال 1347 هجری قمری یعنی وقتی که از عمر امام(ره) فقط بیست وهفت بهار می‏گذشت برمی‏گردد.
این نکته در زندگی امام جای تأمل جدی دارد که ایشان سال ها پیش از آن‏که وارد مبارزه سیاسی شوند و حتی قبل از آن‏که به طرح مباحثی مانند ولایت فقیه بپردازند شرح دعای سحر را می نویسند. تغییر و تحولات اساسی‏ای که در عالم خارج به تعبیر خود ایشان با انفجار نور انقلاب اسلامی در دنیای خارج محقق شد، سال‏ها قبل و در شروع نهضت و در اوان جوانی ایشان در وجودشان محقق شده بود.
کتاب شرح دعای سحر در همان سالی تألیف شده‏است که مرحوم شاه‏آبادی به قم آمدند و نوشتن این کتاب در اولین سال آشنایی امام با ایشان نشان می‏دهد که امام قبل از آیت‏الله شاه‏آبادی فلسفه و عرفان خوانده بودند و استاد دیده بودند.
انگيزه‏ى تأليف‏ شرح دعای سحر
حضرت امام(ره) غرض از تدوين كتاب را چنين بيان مى‏دارند: «...از آنجايى كه يكى از بزرگترين نعمت‏ها بر بندگان و رحمت گسترده در ميان اهل شهرها، دعاهايى است كه از گنجينه‏هاى وحى و شريعت و حاملان دانش و حكمت نقل شده.
زيرا همين دعاهاست كه رابطه‏ى معنوى ميان خالق و مخلوق و رشته‏ى پيوند ميان عاشق و معشوق است، و وسيله‏اى است براى درآمدن به اندرون قلعه‏ى محكم، و چنگ زدن به آن دستاويز استوار و ريسمان پرتوان...پس خواستم كه آن را از بعضى جهات به مقدار آمادگى خويش، با توانى اندك و آگاهى ناچيزى كه دارم شرح كنم.»
اسم اعظم خدا در این دعاست
دعای سحر یا به بیان امام خمینی در شرح دعای سحر « دعای مباهله » از ادعیه ایست که از امام محمد باقر علیه السلام نقل شده‏است.
سیدبن طاووس در کتاب اقبال پس از نقل این دعا از قول امام باقر علیه السلام روایتی به این مضمون نقل می‏نماید:
اگر مردم عظمت این دعا در نزد خدا و سرعت استجابت این دعا برای کسی که آن را می‏خواند برای بدست آوردن آن بر روی همدیگر شمشیر می کشیدند!
و در روایت دیگری از قول ایشان نیز این‏چنین نقل می‏کند:
اگر سوگند یاد کنم که اسم اعظم خدا در این دعاست، سوگندم درست است. پس هرگاه دعا کردید در دعا کوشش کنید که این دعا از علوم پنهانی است. پس آن را پنهان کنید مگر از اهلش. منافقین و تکذیب‏کنندگان و انکارکنندگان از اهل این دعا نیستند و این دعا دعای مباهله است؛ می‏گویی: اللهم إنی اسئلک من بهائک بأبهاه....
کتابی برای آشنایان به فلسفه و عرفان
این اثر به زبان عربی نوشته شده است و مباحث مطرح شده در آن به گونه ایست که آشنایان با اصطلاحات فلسفه و عرفان می‏توانند از آن استفاده کنند.
ترجمه این کتاب به همراه شرح مختصر برخی از مباحث مطرح در کتاب پس از انقلاب اسلامی توسط سید احمد فهری از شاگردان امام(ره) صورت پذیرفته‏است.
حضرت امام(ره) در این کتاب از اسرارالصلاة حاج میرزا جواد ملکی و تعلیقه آقا محمدرضا قمشه ‏ای بر شرح فصوص قیصری و شرح اسماء حاجی سبزواری و فتوحات محیی الدین و تأویلات عبدالرزاق کاشی و شرح قیصری بر فصوص و شرح مفتاح‏الغیب فناری و قبسات میرداماد و اسفار ملاصدرا و برخی کتب فیض و نیز کتاب الهیئة والاسلام مرحوم سید هبة ‏الله شهرستانی یاد و مطلب نقل می ‏کند که این آخری نشان می‏دهد که امام کتابهای جدید را هم می‏خواندند.
ساختار كتاب‏
كتاب شرح دعای سحر بر محور فصل‏بندى و ابواب خاصى تنظیم نشده است بلكه بر اساس جملات دعاى سحر تدوين يافته، و در ذيل هر يك از 22 فقره‏اى كه نام‏هاى خداوند بيان شده است شرحى پيرامون آن جملات به نگارش در آمده است مثلا در ذیل فقره اول دعا سرفصل‏های زیر آمده است:
« اللهم إني أسألك من بهائك بأبهاه... »
- جامعيت انسان همه‏ى عوالم را
- سر ابتداء به «اللهم» در أدعيه‏
- حقيقت اخلاص‏
- طريقه‏ى سلوك شيخ الأنبياء
- فرق ميان بهاء و جمال‏
- فرق ميان صفت جلال و جمال‏
همان‏گونه که قبلا هم اشاره شد، انديشه‏هاى امام(ره) در كتاب مزبور شامل نكات عميق فلسفى و عرفانى است و به تعبیر دیگر این کتاب اثری است که مخاطب خاص دارد و خود، نيازمند تبيين و شرح اصطلاحات و مفاهيم است.


[/HR] سید از خانه من برو. من درِ منزلم را ببندم و فرزندانم را در مدرسه فیضیه كتك بزنند و از حجره‌ها بیاندازند پایین؟ اصلاً اجازه نمی‌دهم، الآن عبایم را می‌پوشم و خودم تنها به مدرسه فیضیه می‌روم
[/HR]
واقعه‌ی فیضیه یكی از وقایع فجیعی بود كه در آن واقعه ساواك و شهربانی و نظامیان شاه بسیاری از طلبه‌ها را به شهادت رساندند. ساعاتی پس از این واقعه آقای لواسانی خدمت حضرت امام آمدند و گفتند: «عده‌ای از نظامیان رژیم كه ریخته‌اند در مدرسه فیضیه و آن فجایع را انجام دادند، می‌خواهند بیایند منزل شما، اجازه بدهید ما در منزل را ببندیم». امام بدون اینكه ترس یا واهمه‌ای داشته باشند عكس‌العملی نشان ندادند. امام با اینكه به آقای لواسانی بسیار علاقه داشتند، با تندی گفتند: «سید از خانه من برو. من درِ منزلم را ببندم و فرزندانم را در مدرسه فیضیه كتك بزنند و از حجره‌ها بیاندازند پایین؟ اصلاً اجازه نمی‌دهم، الآن عبایم را می‌پوشم و خودم تنها به مدرسه فیضیه می‌روم».
در آن شب افرادی تصمیم گرفتند در منزل امام بمانند كه مبادا نظامیان شبانه به بیت امام حمله كنند، اما باز هم ایشان نپذیرفتند. از این رو ما و عده‌ای دیگر در یكی از منازل، جنب بیت امام، مستقر شده و بیدار ماندیم كه مبادا اتفاقی برای امام بیفتد، كه به لطف خدا آن شب اتفاقی نیفتاد.

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان



[/HR] منبع: كتاب خاطرات آیت الله غیوری ، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامی، ص 71

سلام علیکم
پیشاپیش رحلت حضرت امام خمینی سلام الله علیه را تسلیت می گویم.
تألیف کتاب ایمان در ثریا ثمره توفیقی است که خداوند متعال شامل این حقیر در سالها قبل نموده است.
مطالب این کتاب بیشتر بر محور پند گیری از زندگی آن امام عزیز تهیه و تنظیم شده است.
برای آشنایی اجمالی با کتاب به موضوع فصل های کتاب اشاره می کنم:
فصل اول: حکمتهای ناب در موقعیتهای خاص
فصل دوم: خمینی از زبان خمینی
فصل سوم: رژیم غذای حضرت امام
فصل چهارم: گزارشی از برنامه یک روز امام
فصل پنجم: روز شمار زندگی امام
فصل ششم: اخلاق راهبردی امام
فصل هفتم:کتب حضرت امام
فصل هشتم: قلب امام ایستاد
این کتاب را می توانید از اینجادانلود کنید.