راهکار برای خلاص شدن از خواستگار سمج!

تب‌های اولیه

34 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
راهکار برای خلاص شدن از خواستگار سمج!

سلام دوستان.دیدم تاپیکایی با موضوع ازدواج زیاد شده گفتم منم مشکلمو مطرح کنم.امیدوارم دوستان راهنماییم کنن مخصوصا اقا پسرهای انجمن.چه طور میشه از شر یه خواستگار سمج راحت شد؟ میخوام بدونم چی بگم به این اقا پسر که فکر ازدواج با منو از سرش بیرون کنه؟الان 1 سال منتظرمه که جواب بگیره .هر بار بهش میگم اقا من از شما خوشم نمیاد میگه یه کاری میکنم خوشت بیاد .هر جور تو دوست داری اونجوری میشم و اصلا 1% هم فکر نمیکنه که ممکنه نتونه بامن ازدواج کنه!
دوستان هرکی میدونه چی کار باید کنم که فکر منو کامل از ذهنش بیرون کنه ممنون میشم کمک کنه.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امیدوار

maryam27;473533 نوشت:
سلام دوستان.دیدم تاپیکایی با موضوع ازدواج زیاد شده گفتم منم مشکلمو مطرح کنم.امیدوارم دوستان راهنماییم کنن مخصوصا اقا پسرهای انجمن.چه طور میشه از شر یه خواستگار سمج راحت شد؟ میخوام بدونم چی بگم به این اقا پسر که فکر ازدواج با منو از سرش بیرون کنه؟الان 1 سال منتظرمه که جواب بگیره .هر بار بهش میگم اقا من از شما خوشم نمیاد میگه یه کاری میکنم خوشت بیاد .هر جور تو دوست داری اونجوری میشم و اصلا 1% هم فکر نمیکنه که ممکنه نتونه بامن ازدواج کنه!
دوستان هرکی میدونه چی کار باید کنم که فکر منو کامل از ذهنش بیرون کنه ممنون میشم کمک کنه.

بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت محضر جنابعالی
اینکه ایشان شما را فراموش کنند یا خیر، موضوعی است که تحت اختیار شما نیست اما اینکه خیال خواستگاری و ازدواج با شما را فراموش کنند موضوعی است که به عملکرد شما ارتباط دارد.

_ برای رسیدن به این مقصود سعی کنید؛ خانواده را در این مسیر با خود همراه کنید و از آنها کمک بگیرید. در صورتی که ایشان از مخالفت شما و نیز مخالفت خانواده به صورت یکپارچه آگاه باشند، احتمال اینکه در تصمیم خود تجدید نظر کنند زیاد است. اما در صورتی که خانواده آگاه نباشد و یا اینکه برخی از افراد خانواده با این ازدواج موافق باشند، ایشان از خود تلاش بیشتری بروز خواهد داد. پس خانواده را با خود هماهنگ کنید.

_ طبعا پاسخ منفی شما ناشی از فقدان ملاکهای لازم در ایشان است. به صورت شفاف به ایشان بگویید که شما فاقد معیارهای لازم از نگاه بنده هستید.

_ از هم صحبتی و گفتگو با وی اجتناب کنید و در رفتار با ایشان سرد برخورد کنید.

maryam27;473533 نوشت:
سلام دوستان.دیدم تاپیکایی با موضوع ازدواج زیاد شده گفتم منم مشکلمو مطرح کنم.امیدوارم دوستان راهنماییم کنن مخصوصا اقا پسرهای انجمن.چه طور میشه از شر یه خواستگار سمج راحت شد؟ میخوام بدونم چی بگم به این اقا پسر که فکر ازدواج با منو از سرش بیرون کنه؟الان 1 سال منتظرمه که جواب بگیره .هر بار بهش میگم اقا من از شما خوشم نمیاد میگه یه کاری میکنم خوشت بیاد .هر جور تو دوست داری اونجوری میشم و اصلا 1% هم فکر نمیکنه که ممکنه نتونه بامن ازدواج کنه!
دوستان هرکی میدونه چی کار باید کنم که فکر منو کامل از ذهنش بیرون کنه ممنون میشم کمک کنه.

سلام ...
بستگی به جوابی داره که شما به ایشون میدین ... مثلا فرض کن جواب زیر رو میدین ...
1- آقا من از شما خوشم نمیاد ... ( آقا پسر : پس احتمال داره من کاری بکنم که از من خوشش بیاد )
2- من باید درس بخونم ... ( آقا پسر : جواب نه به من نداد )

ولی حالا فرض کن یکی از جواب های زیر رو بهش بدی
1- من نامزد دارم ( آقا پسر : اگر منو میخواست این حرف رو نمیزد )
2- من از ظاهرت خوشم نمیاد ( آقا پسر: اگر از اخلاقم خوشش نمیومد درستش میکردم ... اما ظاهرم رو که نمیتونم کاری بکنم )
3- خانواده من و شما تفاهم فرهنگی ندارن ( آقا پسر : نمیتونم که مادر و پدر و خواهر و برادرم رو مجبور کنم طوره دیگری برخورد کنن )

دنباله جوابهایی باش که نتونه تخیل ذهنی در مورد ادامه ارتباط داشته باشه ...

و ...

ممنون از راهنماییهاتون ولی در جواب دوست بالا:
1. خوب نمیتونم دروغ بگم وقتی نامزد ندارم بعدشم ایشون همدانشگاهیه من هستش و خوب میدونه نامزد ندارم!
2.راستش از ظاهرشونم خیلی خوشم نمیاد (البته دوستام میگن خوبه بد نیست)ولی نمیتونم همچین چیزی رو بهش بگم!
3.اتفاقا از لحاظ فرهنگی به هم نزدیکیم!
یعنی کلا هیچ بهونه ای نمیتونم بیارم! فقط بهش گفتم ازش خوشم نمیاد!

اميدوار;474123 نوشت:
بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت محضر جنابعالی
اینکه ایشان شما را فراموش کنند یا خیر، موضوعی است که تحت اختیار شما نیست اما اینکه خیال خواستگاری و ازدواج با شما را فراموش کنند موضوعی است که به عملکرد شما ارتباط دارد.

_ برای رسیدن به این مقصود سعی کنید؛ خانواده را در این مسیر با خود همراه کنید و از آنها کمک بگیرید. در صورتی که ایشان از مخالفت شما و نیز مخالفت خانواده به صورت یکپارچه آگاه باشند، احتمال اینکه در تصمیم خود تجدید نظر کنند زیاد است. اما در صورتی که خانواده آگاه نباشد و یا اینکه برخی از افراد خانواده با این ازدواج موافق باشند، ایشان از خود تلاش بیشتری بروز خواهد داد. پس خانواده را با خود هماهنگ کنید.


ایشون پارسال شماره خونه ما از اموزش دانشگاه گرفتن و به خونمون مادرش زنگ زد و مادرم بهشون شماره منو داد تا مادرش با من صحبت کنه و من بهشون گفتم قصد ازدواج ندارم.و خوب به خانوادم هم در همین حد گفتم که خوشم نمیاد ازش.و بعدش که مادرشون به مادرم زنگ زد مادرم گفت جوابم منفیه.برای همین فکر نمیکنم رضایتی از جانب خونوادم حس کرده باشن!اینم بگم که من خوابگاه بودم اونموقع.
ولی دیگه این که از چندماه پیش دوباره پیگیر شده رو نگفتم به خونوادم.چون به نظرم وقتی جواب من منفی هست لازم نیست بهشون بگم!مثل وقتای دیگه که یکی تو دانشگاه بهم پیشنهاد میداد و من قبول نمیکردم نمیگفتم بهشون.

maryam27;474180 نوشت:
ممنون از راهنماییهاتون ولی در جواب دوست بالا1. خوب نمیتونم دروغ بگم وقتی نامزد ندارم بعدشم ایشون همدانشگاهیه من هستش و خوب میدونه نامزد ندارم!
2.راستش از ظاهرشونم خیلی خوشم نمیاد (البته دوستام میگن خوبه بد نیست)ولی نمیتونم همچین چیزی رو بهش بگم!
3.اتفاقا از لحاظ فرهنگی به هم نزدیکیم!

سلام مریم خانوم:Gol:
لازم نیست دروغ بگین
استاد امیدوار درست فرمودند شما مسئول فک کردن اون اقا نیستید. شما جوابی رو که فک میکردید منطقی هست رو به ایشون دادید، پس خیلی عادی برخورد کنید، از این به بعدش دیگه به خودشون مربوط میشه که بخوان به خیال پردازی کردن ادامه بدن یا واقعیت رو ببینن...
حالا مگه ایشون مشکلی براتون ایجاد کردن که به این فکر افتادین چطور با ایشون رفتار کنید؟

سلام دوست عزیز.از دست پیامکاش خسته شدم. خوشم نمیاد یکی این قدر عزیزیم عزیزم کنه! غیر اون خوب نمیخوام یه نفر الکی منتظرم بمونه.حس خوبی نیست ! و خوب از طرف دیگه ادم منطقی هست.دوست داره بدونه مشکلش چیه که من قبولش نمیکنم.

maryam27;474187 نوشت:
سلام دوست عزیز.از دست پیامکاش خسته شدم. خوشم نمیاد یکی این قدر عزیزیم عزیزم کنه! غیر اون خوب نمیخوام یه نفر الکی منتظرم بمونه.حس خوبی نیست ! و خوب از طرف دیگه ادم منطقی هست.دوست داره بدونه مشکلش چیه که من قبولش نمیکنم.

خب من پیشنهاد میکنم اول خیلی منطقی ویژگی های خوب و بد این اقا رو برای خودتون بنویسید( حتما رو کاغذ بیارید، صرفا تو ذهنتون کافی نیست)
دوباره به قضیه با یک دید واقع بینانه نگاه کنید، اگر دیدید جای بیشتر فک کردن داره پس الکی بهش جواب منفی ندین ولی اگر بازم به این نتیجه رسیدید که ایشون کیس مناسبی برا ازدواج نیستن، خیلی مودبانه و قاطعانه به ایشون میگید که این رفتار ایشون شما رو ناراحت میکنه و ازشون بخواه که به نظر شما احترام بذارن و دیگه تمومش کنن ( حالا اینا رو با ادبیات خودتون ازش استفاده کنید)
رفتارتون نباید طوری باشه که با دست پس بزنید و با پا پیش بکشید!متوجه منظورم میشید دیگه...
قدم بعدی اینه که به هیچ عنوان جواب اسمس های ایشون رو ندید، به هیچ عنوان! تحت هیچ شرایطی! خودتون رو وارد بازی که دیگران راه میندازن نکنید چون نتیجه اش واضحه...

من جواب اسمس هاشو نمیدم.از خودم مطمئنم که نظرم عوض نمیشه .همینم بهش گفتم ولی اون میگه تو منو نمیشناسی .باید منو بیشتر بشناسی تا بتونی درموردم قضاوت کنی!
دلم میخواد یه جوابی بدم که از من متنفر بشه.

سلام.

maryam27;474524 نوشت:
من جواب اسمس هاشو نمیدم.از خودم مطمئنم که نظرم عوض نمیشه .همینم بهش گفتم ولی اون میگه تو منو نمیشناسی .باید منو بیشتر بشناسی تا بتونی درموردم قضاوت کنی!
دلم میخواد یه جوابی بدم که از من متنفر بشه.

به نظرمن هم واقعیت رو کاملا بگید,بدون طول وتفسیر که حالا من دلم میخواد همسر آیندم اینطوری باشه واونطوری.فقط یک کلمه بگید آقای محترم باید برای ازدواج یه علاقه اولیه ای باشه من نسبت به شما هیچ احساسی ندارم ونمیتونم قبول کنم با کسی ازدواج کنم که هیچ احساسی نسبت بهش ندارم.بخواید بیشتر اصرار کنید مزاحم میشید واین بی احساسی تبدیل به تنفر میشه.
به هز حال ایشون هم شخصیت دارن اینکه شما بدبرخورد کنید تا متنفر بشن ممکنه مشکلی برای خودتون پیش بیاد وبعد از تنفر مزاحمت های بدتری براتون ایجاد کنن چون الآن قضیه علاقست اما وقتی تنفر پیش بیاد معلوم نیست چه عکس العملی داره وچه کار میکنه...

[="Tahoma"]به نام خدا
سلام
در جواب پيامكش چنين بنويسيد:اگه يه جو غيرت داري دست از سرم بردار.
يك همچين چيزي كه طرف بخاطر حفظ شخصيت هم كه شده بكشه كنار.

shaparak;474537 نوشت:
سلام.
به نظرمن هم واقعیت رو کاملا بگید,بدون طول وتفسیر که حالا من دلم میخواد همسر آیندم اینطوری باشه واونطوری.فقط یک کلمه بگید آقای محترم باید برای ازدواج یه علاقه اولیه ای باشه من نسبت به شما هیچ احساسی ندارم ونمیتونم قبول کنم با کسی ازدواج کنم که هیچ احساسی نسبت بهش ندارم.بخواید بیشتر اصرار کنید مزاحم میشید واین بی احساسی تبدیل به تنفر میشه.
به هز حال ایشون هم شخصیت دارن اینکه شما بدبرخورد کنید تا متنفر بشن ممکنه مشکلی برای خودتون پیش بیاد وبعد از تنفر مزاحمت های بدتری براتون ایجاد کنن چون الآن قضیه علاقست اما وقتی تنفر پیش بیاد معلوم نیست چه عکس العملی داره وچه کار میکنه...

نمیدونم.من هرچی که تا حالا بهش گفتم اون باز حرف خودشو میزنه.میگه دل که کاروانسرا نیست که بشه عاشق چند نفر شد.اگه قبول نکنی منو منم تا اخر عمرم ازدواج نمیکنم!برای همین نمیدونم چه رفتاری کنم که از من بدش بیاد.

maryam27;474884 نوشت:
نمیدونم.من هرچی که تا حالا بهش گفتم اون باز حرف خودشو میزنه.میگه دل که کاروانسرا نیست که بشه عاشق چند نفر شد.اگه قبول نکنی منو منم تا اخر عمرم ازدواج نمیکنم!برای همین نمیدونم چه رفتاری کنم که از من بدش بیاد.

سلام
استفاده از کلمه عزیزم در پیامک به شما قبل از ازدواج آخر وقاحت است؟...... نباید به او این اجازه را بدهید.
با این جمله که تا آخر عمرم ازدواج نمی‌کنم می خواهد احساس گناه در شما ایجاد کند!
شما باید از حق قاطعیت خود استفاده کنید.
یعنی جوابی محترمانه بدهید که دیگر ادامه ندهد.( البته بستگی دارد که هنوز دانشجو هستید یا نه)

در قرآن اجازه داده که اگر کسی به ما ظلم می کند و دست بردار نیست به او اخطار دهیم که غیبت او را پیش دیگران می‌کنیم!

مثلا با پیامک بگویید اگر دیگر پیامک بفرستید، سیم کارتم را با برادرم یا پدرم عوض می‌کنم!

یا به منزل مادرتان زنگ می زنم و به آنها می‌گویم که مسائل شرعی را رعایت نمی کنید.

[="DarkGreen"]

maryam27;473533 نوشت:
سلام دوستان.دیدم تاپیکایی با موضوع ازدواج زیاد شده گفتم منم مشکلمو مطرح کنم.امیدوارم دوستان راهنماییم کنن مخصوصا اقا پسرهای انجمن.چه طور میشه از شر یه خواستگار سمج راحت شد؟ میخوام بدونم چی بگم به این اقا پسر که فکر ازدواج با منو از سرش بیرون کنه؟الان 1 سال منتظرمه که جواب بگیره .هر بار بهش میگم اقا من از شما خوشم نمیاد میگه یه کاری میکنم خوشت بیاد .هر جور تو دوست داری اونجوری میشم و اصلا 1% هم فکر نمیکنه که ممکنه نتونه بامن ازدواج کنه!
دوستان هرکی میدونه چی کار باید کنم که فکر منو کامل از ذهنش بیرون کنه ممنون میشم کمک کنه.

سلام و عرض ادب

پاسخ شما رو جناب امیدوار دادند اما لازمه چند نکته رو خدمت شما متذکر بشم.

maryam27;474180 نوشت:

3.اتفاقا از لحاظ فرهنگی به هم نزدیکیم!
یعنی کلا هیچ بهونه ای نمیتونم بیارم! فقط بهش گفتم ازش خوشم نمیاد!

اولا اینکه واقعا دلیل شما بر رد کردن این آقا چیه ؟ این رو میپرسم چون خودتون فرمودید هیچ بهانه ای برای رد کردنش نمیتونید بیارید.

maryam27;474183 نوشت:
...
ولی دیگه این که از چندماه پیش دوباره پیگیر شده رو نگفتم به خونوادم.چون به نظرم وقتی جواب من منفی هست لازم نیست بهشون بگم!مثل وقتای دیگه که یکی تو دانشگاه بهم پیشنهاد میداد و من قبول نمیکردم نمیگفتم بهشون.

دوم اینکه در جریان نگذاشتن خانواده تون خودش کاری بود که احتمالا باعث میشه این آقا امیدوار بشه که میتونه بالاخره دل شما رو به دست بیاره

چون شما یک دختر هستید و احساساتی و همونطور که خودتون گفتید داره با عباراتی مثل اینکه با کس دیگه ای ازدواج نمیکنم احساسات شما رو تحریک میکنه اما اگر همین جواب رو خودش مستقیما از پدرتون بشنوه متوجه میشه که کارش سخت تره و باید اول پدرتون رو راضی کنه و همین باعث میشه کمی دلسرد بشه.

maryam27;474884 نوشت:
نمیدونم.من هرچی که تا حالا بهش گفتم اون باز حرف خودشو میزنه.میگه دل که کاروانسرا نیست که بشه عاشق چند نفر شد.اگه قبول نکنی منو منم تا اخر عمرم ازدواج نمیکنم!برای همین نمیدونم چه رفتاری کنم که از من بدش بیاد.

من از همین جا به شما قول میدم که چنین کاری نمیکنه و چه بسا زودتر از شما ازدواج کنه.تازه این که خوبه من موردی دیدم که طرف گفته خودکشی میکنم بعد خودش زودتر از دختره ازدواج کرده مورد شما بماند

maryam27;474524 نوشت:

دلم میخواد یه جوابی بدم که از من متنفر بشه.

واین کار هم همونطور که دوستان فرمودند ممکنه عواقب بدی داشته باشه . بهترین راه وارد شدن از طریق خانواده هاست.

اگر والدین شما به والدین ایشون بگن که پسرشون مزاحم شما میشه مطمئنا راه گشا خواهد بود.

maryam27;474187 نوشت:
سلام دوست عزیز.از دست پیامکاش خسته شدم. خوشم نمیاد یکی این قدر عزیزیم عزیزم کنه! غیر اون خوب نمیخوام یه نفر الکی منتظرم بمونه.حس خوبی نیست ! و خوب از طرف دیگه ادم منطقی هست.دوست داره بدونه مشکلش چیه که من قبولش نمیکنم.

اگر از طریق خانواده حل نشد و باز هم پیگیری کرد شماره تونو عوض کنید که بهانه ای نداشته باشه و آرامش به شما برگرده.[/]

ممنون از راهنماییهاتون:Gol:.فکر میکنم احتمالا به پدرم یا مادرم قضیه رو سر فرصت بگم.یا یه بار که زنگ میزنه بدم اونا جواب بدن.
اما خوب اینطوری دوست دارن بدونن چرا اینقدر مخالفت میکنم.و خوب من تنها چیزی که میتونم بگم اینه که ازش خوشم نمیاد.بعضی موقع نوع حرف زدن-نگاه کردن-قیافه یا خیلی چیزای دیگه باعث میشه ادم از کسی خوشش نیاد!برای خود منم نمیدونم.ترکیبی از چنتا چیز شاید:قیافه-یکیش این که فکر نکنم از کارای هنری سردربیاره-کتابخون فکر نکنم باشه-فک میکنم بچه است(فقط 2سال بزگتر از منه)نمیدونم! من کلا خیلی ایده ال فکر میکنم:دی
و در جواب دوست بالا اتفاقا حس کردم اگه بدونه به خونوادم گفتم فکر میکنه جدی دارم به پیشنهادش فکر میکنم!

سلام
من وقت نکردم مطالب رو بخونم
ولی مطمئنم اگر به کسی بگی دوست ندارم و نخواهم داشت برای همیشه میره و پشت سرش رو نگاه نمیکند
به قول معروف برای کسی بمیر که برات تب کند تو این زمانه کی حاضر است کسی رو دوست داشته باشد که اون شخص کوچکترین احساسی بهش نداشته باشد

من جای شما باشم میگم خیلی عذر میخوام ولی اگر شما آدم عاقلی بودی با یک بار نه گفتن من دست از سرم بر میداشتی و میرفتی پی زندگی خودت!
من با این کارتون بهم ثابت شده که نمیونم با کسی مثل شما کنار بیام! واقعا به نظر من آدم عاقل همچین کاری نمیکنه خب!
بهتره خانواداه تون را در جریان بذارید، اینطوری راحت تر از دستش خلاص میشید.

بگو ب شرطی که بری 7 تا مرده رو بوری وکفن کنی قبول میکنم:Nishkhand:

neɠïn;475480 نوشت:
سلام
من وقت نکردم مطالب رو بخونم
ولی مطمئنم اگر به کسی بگی دوست ندارم و نخواهم داشت برای همیشه میره و پشت سرش رو نگاه نمیکند
به قول معروف برای کسی بمیر که برات تب کند تو این زمانه کی حاضر است کسی رو دوست داشته باشد که اون شخص کوچکترین احساسی بهش نداشته باشد

منم واقعا موندم این چرا اینقدر از من خوشش میاد! هرچه قدر هم بی محلی میکنم بیشتر حس میکنم از من خوشش میاد!به نظر من که از بچگیشه!ولی اینو مطمئنم که دوسم داره.حس میکنم از من یه بت ساخته و اونو دوست داره!

یاس...;475537 نوشت:
بگو ب شرطی که بری 7 تا مرده رو بوری وکفن کنی قبول میکنم:Nishkhand:

باور میکنی میترسم اینو بهش بگم بره انجام بده؟!:دی

maryam27;476154 نوشت:
منم واقعا موندم این چرا اینقدر از من خوشش میاد! هرچه قدر هم بی محلی میکنم بیشتر حس میکنم از من خوشش میاد!به نظر من که از بچگیشه!ولی اینو مطمئنم که دوسم داره.حس میکنم از من یه بت ساخته و اونو دوست داره!

واقعا چنین آدم هایی هم پیدا میشن !!!!!!!!!
من از شما تعجب میکنم پس چرا قبول نمیکنی چنین آدم هایی را فقط میشه تو داستان های تخیلی یافت

چی بگم والا اگه شما قاطعانه یه نه بهش بگی فکر نکنم دیگه برگرده یا اینکه تمام راههای ارتباطی با ایشون رو قطع کنید مطمئنا بیخیال میشود

maryam27;476154 نوشت:
حس میکنم از من یه بت ساخته و اونو دوست داره

[SPOILER][=Droid Arabic Naskh]گاهی ندانسته از یک نفر بتی میسازیم. انقدر بزرگ که از دست ابراهیم هم کاری ساخته نیست! :khandeh!:
[/SPOILER]

maryam27;473533 نوشت:
سلام دوستان.دیدم تاپیکایی با موضوع ازدواج زیاد شده گفتم منم مشکلمو مطرح کنم.امیدوارم دوستان راهنماییم کنن مخصوصا اقا پسرهای انجمن.چه طور میشه از شر یه خواستگار سمج راحت شد؟ میخوام بدونم چی بگم به این اقا پسر که فکر ازدواج با منو از سرش بیرون کنه؟الان 1 سال منتظرمه که جواب بگیره .هر بار بهش میگم اقا من از شما خوشم نمیاد میگه یه کاری میکنم خوشت بیاد .هر جور تو دوست داری اونجوری میشم و اصلا 1% هم فکر نمیکنه که ممکنه نتونه بامن ازدواج کنه!

سلام
به نظر من قبل از اینکه بخوای ردش کنی یه کم فکر کن :Nishkhand: می بینی دیگه از این آدم های عاشق پیشه برات پیدا نمیشه .
میگی دو سال از من بزرگتره !! کجاش بچه است الان هفده هیجده ساله ها بفکر ازدواج هستند اون که دیگه دانشگاه هم رفته پس سنش بیشتره حتما .:khandeh!:

ولی اگه باز تمایلی به ازدواج با ایشان نداری کلاً رابطتتو باهاش قطع کن بخصوص تلفن زدن و پیامک فرستادن رو اینجوری به قول دوستان خودت به آرامش میرسی

اونم بزار هی زنگ بزنه آخرش بالاخره خسته میشه میزاره میره نشه هم بزار هی منتظر بمونه تو دیگه وظیفه ایی در قبالش نداری خودخواسته رو تدبیر نیست

[SPOILER] ( نمیدونم ضرب المثل رو درست گفتم یا نه :Cheshmak: )[/SPOILER]

!Shabnam!;476171 نوشت:
سلام
به نظر من قبل از اینکه بخوای ردش کنی یه کم فکر کن :Nishkhand: می بینی دیگه از این آدم های عاشق پیشه برات پیدا نمیشه .
میگی دو سال از من بزرگتره !! کجاش بچه است الان هفده هیجده ساله ها بفکر ازدواج هستند اون که دیگه دانشگاه هم رفته پس سنش بیشتره حتما .:khandeh!:

ولی اگه باز تمایلی به ازدواج با ایشان نداری کلاً رابطتتو باهاش قطع کن بخصوص تلفن زدن و پیامک فرستادن رو اینجوری به قول دوستان خودت به آرامش میرسی

اونم بزار هی زنگ بزنه آخرش بالاخره خسته میشه میزاره میره نشه هم بزار هی منتظر بمونه تو دیگه وظیفه ایی در قبالش نداری خودخواسته رو تدبیر نیست

[SPOILER] ( نمیدونم ضرب المثل رو درست گفتم یا نه :Cheshmak: )[/SPOILER]


اره ادم عاشق کم پیدا میشه.ولی این ادم الان عاشقه.ادم وارد زندگی بشه دیگه کم کم این عشق های اولیه محو میشه!
فعلا هم دارم همین کارو میکنم! جواب اسمس زنگ پیام اف بی هیچ کدومو نمیدم.همون اوایل هم که جواب دادم به خاطر دلسوزیم نسبت بهش بود که اینقدر منتظرم نمونه.
به خاطر پیامکای عاشقانشه که میگم بچه است!ویا واقعا عاشقه!خدا میدونه!

چون میگید رفتارش بچه گانه هست با بی محلی بازم ممکنه فکر کنه شما بهش علاقه دارید یا سعی کنه خودشو بیشتر نشون بده.
باهاش صحبت کنید تا متقاعد بشه. به طور منطقی و کامل
(اگه میخواید بگید ازت خوشم نمیاد تخریب شخصیتی نکنید و ازش ایراد بگیرید یا ایراد بذارید. دلیلشو بگید خوش اومدن که دلیل نداره، شده از یکی بی دلیل خوشت بیاد از یکی بی دلیل خوشت نیاد)
بعد از صحبت آخر هم، ارتباط رو کامل قطع کنید و سعی کنید اصلا تو دیدش نباشید. دیدن علاقه رو زنده میکنه ولی ندیدن علاقه رو کم تر و کم تر میکنه تا از بین میره.
(که متاسفانه فعلا میگید سر یه کلاسید و اگه اون آقا دوستون داره این براش آزار روحی و دلمشغولی میاره)

Moradali;476368 نوشت:
چون میگید رفتارش بچه گانه هست با بی محلی بازم ممکنه فکر کنه شما بهش علاقه دارید یا سعی کنه خودشو بیشتر نشون بده.
باهاش صحبت کنید تا متقاعد بشه. به طور منطقی و کامل
(اگه میخواید بگید ازت خوشم نمیاد تخریب شخصیتی نکنید و ازش ایراد بگیرید یا ایراد بذارید. دلیلشو بگید خوش اومدن که دلیل نداره، شده از یکی بی دلیل خوشت بیاد از یکی بی دلیل خوشت نیاد)
بعد از صحبت آخر هم، ارتباط رو کامل قطع کنید و سعی کنید اصلا تو دیدش نباشید. دیدن علاقه رو زنده میکنه ولی ندیدن علاقه رو کم تر و کم تر میکنه تا از بین میره.
(که متاسفانه فعلا میگید سر یه کلاسید و اگه اون آقا دوستون داره این براش آزار روحی و دلمشغولی میاره)

من دقیقا همینو در جوابش که ازم پرسیده بود از چه جور ادمی خوشت میاد بهش گفتم!
قبول دارم ولی تیکه اخرشو نه!!
نه سر یه کلاس که نیستیم.رشتش فرق داره.

maryam27;476531 نوشت:
من دقیقا همینو در جوابش که ازم پرسیده بود از چه جور ادمی خوشت میاد بهش گفتم!

خب بعدش باید کاملا قطع ارتباط میکردید. ادامه اش میشه با یه دست پیش کشیدن با یه دست پس زدن. حتی اگه مسائل خیلی کوچیک باشه.

maryam27;476531 نوشت:
قبول دارم ولی تیکه اخرشو نه!!

از دل برود هر آنکه از دیده برفت.
دیدن کسی که بهش علاقه داشته باشیم یا این که صحبتی از طرف مطرح باشه مثل این که دوست یکی از نزدیکان باشه ایناها باعث میشه دائما خاطره زنده بشه و همون علاقه ای که هست به مرور تقویت بشه
برعکسشم وقتی کسی رو نبینیم و یا برامون مطرح نشه به مرور علاقه اش کم رنگتر و کم رنگتر میشه. کافیه انسان به خاطرات خودش مراجعه کنه.
منتها قبلش یه صحبت مودبانه باعث میشه طرف دلگیر نشه دوما به تغییر رفتار شما هم امیدوار نباشه.

mona690;476276 نوشت:
ببخشید ولی یکی از این دداشای دیوانه ی شما چن ماهی است روی اعصاب منه!تو این چن ماه یک بارم جواب اس ام اس و زنگشو ندادم تو دانشگام محلش نمیذارم اگه مجبور شم جواب سلام میدم فقط قبل از اینکه بخواد ابراز علاقه کند هم یک ارتباط کاملا رسمی داشتیم اونم در حدود سه هفته...
ولی ول کن معامله نیست!

قبل از این کاراش نظر خاصی نداشتم بهش.به نظرم یکیی بود مث بقیه الان با این کارش باعث شده ازش بدم بیاد...
اخه ادم انقدر نفهم؟!
تا قبل از مزاحمتهای این ادم معنی کلمه ی مزاحمو نمیفهمیدم ولی الان واقعا معنیشو میفهمم!!

خب، چرا باهش ازدواج نمی کنین؟

maryam27;476318 نوشت:
واقعا راهکار خوبی بود.بهش فکر میکنم!

شما بجاش بگین به عنوان یه پسر چه رفتاری از جانب دختر باعث میشه دیگه سراغش نرین!؟

هوم، بهترین راه همونه که گفتم، باهاش ازدواج کنین.

ولی انصافنا، اگه ببینم نماز نمی خونه، قیدش رو می زنم؛ دیگه ببینم چه کار می کنین!!!! :Moteajeb!:

maryam27;476327 نوشت:
اره ادم عاشق کم پیدا میشه.ولی این ادم الان عاشقه.ادم وارد زندگی بشه دیگه کم کم این عشق های اولیه محو میشه!

شاید تو زندگی هم عاشق موند بدبین نباش کسی که این همه جوابش کنی دوباره برگرده واقعا عاشقه . در ضمن بهتر از اینه با کسی ازدواج کنی که اصلاً عاشق نباشه می بینی تو زندگی هم هیچ وقت عاشق نشد :khandeh!:

maryam27;476327 نوشت:
به خاطر پیامکای عاشقانشه که میگم بچه است!ویا واقعا عاشقه!خدا میدونه!

این هم شد دلیل، همه از پیامکهای جدید و نتی استفاده میکنن . مهم سنشه که بچه نیست .

میرعلمدار;476576 نوشت:
آخه اینم شد حرف اشکال نداره خواستگار سمج باشه سمج نباشه خواستگار نیست ...

خواستگار باید سمج باشه ولی اگه طرف برگرده بگه دوست ندارم باهات ازدواج نمیکنم دیگه این همه سمج بازی چه معنی داره فقط وقت تلفیه به نظر من. اینقدر بشینه برای راضی کردن یه نفر بقیه فرصت هاش رو از دست میده من بخاطر خودش میگم سمج بازی در این شرایط معنی نمیده :Cheshmak: .

maryam27;476327 نوشت:
اره ادم عاشق کم پیدا میشه.ولی این ادم الان عاشقه.ادم وارد زندگی بشه دیگه کم کم این عشق های اولیه محو میشه!

مریم جان اگر گفتم چنین کسانی رو میشه تو داستان ها یافت به خاطر اینه که تو این زمانه عشق ها دو طرفه است همه دوست دارند با کسی ازدواج کنند که دوسشون داشته باشه نه با اصرار خود را به کسی تحمیل کنند پس اگر شما قاطعنانه با این شخص برخورد کنی مطمئن باش دیگه اصرار نمیکند نباید جوری رفتار کرد که طرف حتی یک درصد هم امید داشته باشد اگر واقعا تصمیمت قطعیه و نمیخوای باهاش ازدواج کنی :hamdel:

[="Indigo"]

بابک 113;476592 نوشت:
خب، چرا باهش ازدواج نمی کنین؟

چون ازش خوشم نمیاد
فوق العاده بچست
حرف زدنهاش توی کلاس نوع راه رفتنش دویدنش تو دانشگاه(!!!) رفتارهای اجتماعیش وووووو.....به نظر من که این ادم حالا حالاها نباید ازدواج کنه اگرم میخواد ازدواج کنه باید با یکی ازدواج کنه که حد اقل 7 یا 8 سالی باهاش فاصله سنی داشته باشه....
در ضمن ایشون کار نداره.و به خاطر یه سری حرفایی که زد فکر میکنم فقط برای نیاز جنسی به فکر ازدواج است و یه جورایی غیر مستقیم هم میخواست نظر منو در باره صیغه بپرسه وووو...چون به قول خودش خانوادش میگن هنوز بچست و نباید ادواج کنه(که من کاملا باهاشون موافقم!)

بعد هم قرار نیست هر کس به ادم علاقه داشت باهاش ازدواج کنی که!
یه وقت ادم از نظر عقیدتی و فرهنگی هم به هم شبیهن ولی اصلا مدل ادما با هم فرق داره
یکی درون گراست یکی اجتماعی
یکی سرگرمیش کتاب خوندنه یکی کتاب میگیره دستش خوابش میبره!
یکی زندگی بدون برنامه رو دوست داره و از هیجان این زندگی لذت میبره یکی باید هر کارش با برنامه ریزی قبلی باشه
یکی نظر مردم براش مهمه یکی نه...
وووووو...........
اینا میتونه کلی مشکل درست کنه بعد ها.
این عشق و عاشقیا دو روزه وقتی مسئولیتا و وظایف اما نسبت به هم شروع شد تازه ادم میفهمه ....[/]

neɠïn;476950 نوشت:
پس اگر شما قاطعنانه با این شخص برخورد کنی مطمئن باش دیگه اصرار نمیکند نباید جوری رفتار کرد که طرف حتی یک درصد هم امید داشته باشد اگر واقعا تصمیمت قطعیه و نمیخوای باهاش ازدواج کنی :hamdel:

همون دو سه بار هم که به پیامهاش جواب دادم فقط به خاطر دلسوزیم نسبت بهش بود که الکی منتظر نمونه و این حرفو که نظرم عوض نمیشه رو بهش گفتم.وگرنه هر موقع یه سوالی میپرسید.یه خبری رو میداد یا هرچیز دیگه اصلا جواب نمیدادم.
ولی دیگه از این به بعد دلم براش نمیسوزه!

mona690;476959 نوشت:
چون ازش خوشم نمیاد
فوق العاده بچست
حرف زدنهاش توی کلاس نوع راه رفتنش دویدنش تو دانشگاه(!!!) رفتارهای اجتماعیش وووووو.....به نظر من که این ادم حالا حالاها نباید ازدواج کنه اگرم میخواد ازدواج کنه باید با یکی ازدواج کنه که حد اقل 7 یا 8 سالی باهاش فاصله سنی داشته باشه....
در ضمن ایشون کار نداره.و به خاطر یه سری حرفایی که زد فکر میکنم فقط برای نیاز جنسی به فکر ازدواج است و یه جورایی غیر مستقیم هم میخواست نظر منو در باره صیغه بپرسه وووو...چون به قول خودش خانوادش میگن هنوز بچست و نباید ادواج کنه(که من کاملا باهاشون موافقم!)

بعد هم قرار نیست هر کس به ادم علاقه داشت باهاش ازدواج کنی که!
یه وقت ادم از نظر عقیدتی و فرهنگی هم به هم شبیهن ولی اصلا مدل ادما با هم فرق داره
یکی درون گراست یکی اجتماعی
یکی سرگرمیش کتاب خوندنه یکی کتاب میگیره دستش خوابش میبره!
یکی زندگی بدون برنامه رو دوست داره و از هیجان این زندگی لذت میبره یکی باید هر کارش با برنامه ریزی قبلی باشه
یکی نظر مردم براش مهمه یکی نه...
وووووو...........
اینا میتونه کلی مشکل درست کنه بعد ها.
این عشق و عاشقیا دو روزه وقتی مسئولیتا و وظایف اما نسبت به هم شروع شد تازه ادم میفهمه ....

اوکی

شاید کودک درونش زنده هس، نه این که بچه باشه.

بابک 113;476990 نوشت:
اوکی

شاید کودک درونش زنده هس، نه این که بچه باشه.

حالا شما چرا داری اینقدر از اون اقا طرفداری میکنی؟! با این توصیفات مونا خانوم معلومه برای ازدواج بچه است هنوز!

موضوع قفل شده است