جمع بندی آیا خداوند از کسایی خوشش میاد که منتظره معجزه باشن ؟؟؟

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا خداوند از کسایی خوشش میاد که منتظره معجزه باشن ؟؟؟

با عرض سلام خدمته کارشناس محترم سایت ...

سوالی که برای من پیش اومده این هستش که چرا خدا ما رو اینجوری آزمایش میکنه ... و خدا از چه کسایی بیشتر خوشش میاد ...

1- حضرت ایووب که به چنان مریضی و نکبت افتاد و 7 سال خدا خدا میکرد و منتظر بود که خدا در حقش معجزه ای بکند تا از اون نکبت خارج بشود ....
2- حضرت یونس که در شکم ماهی افتاد و هزاران بار گفت " لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین " ... تا در نهایت معجزه ای شد و از درون شکم ماهی بیرون اومد ...
3- حضرت محمد که در درون شعب ابی طالب بود ... و آنقدر تحمل کردند که عهدنامه را موریانه خورد ...

حتی زمانیکه قرآن رو باز میکنیم و میخوایم بخونیم ... اولین جمله با معنای قرآن آن است که قرآن میفرماید { این کتاب به درد کسانی میخورد که به غیب ایمان دارند }

سوال من این هستش ...
که چرا پیامبرهامون همشون منتظره معجزه وای میستادن ... آیا خدا دنباله این هست که یه سری بشر بوجود بیاره ... که بشینن و تسبیح بفرستن به امیده اینکه گشایشی رخ بده ...

مثلا چرا ...
1- مثلا حضرت ایوب ... عقل خودش رو به کار نبست ... مشگلات رو تجزیه نکرد و سعی در حل تک تک مشگلاتش نکرد ... تا خداوند درس تعقل به انسانها بدهد ...
2- مثلا چرا حضرت یونس ... عقل خودش رو به کار نبست ... مثلا آتشی رو در درون شکم ماهی ایجاد نکرد ... تا اینکه ماهی دهانش را باز کند ... تا خداوند درس تعقل به انسانها بدهد ...
3- مثلا چرا حضرت محمد زمانی که در شعب ابی طالب بود ... روشی رو اتخاذ نکرد تا به سازش با کفار بیانجامد .... تا به مسلمانان درس تعقل بدهد ...
4- چرا وقتی کسی میره پیشه امام صادق و از دندون درد شکایت میکنه ... بهش یه "دعا" میده و میگه ده هزار بار بخون تا شفا پیدا کنی ... چرا مثلا در مورده دندان ... عصب ... مینای دندان ... استفاده از تریاک و ... حرف نزد ... تا عقلانیت مسلمانان را رشد بده ...

سوالم این هست ؟؟؟
1- خدا چه کسایی رو بیشتر دوست داره ... کسایی که اعتقاد به اعجاز دارن و منتظره معجزه هستن ... یا کسانی که با تعقلشون سعی میکنن مساله رو حل کنن ؟؟؟
2- دانشمندان . فلاسفه . ریاضی دانان . فیزک دانان ... فرم بخصوصی از اندیشیدن رو عرف کرده اند ... این که به هر گفتاری اعتماد نکنن ... راحت نتیجه گیری نکنن ... چگونه تجزیه و تحلیل کنن ... چرا حتی یکی از پیامبران ما چنین آموزش هایی ندارن ... همش میخواستن با معجزه و دعا کردن و امید داشتن به غیب ... مساله رو حل کنن ...

با تشکر ....

با نام الله


کارشناس بحث: استاد کریم

نفرنفر;472995 نوشت:
سوالی که برای من پیش اومده این هستش که چرا خدا ما رو اینجوری آزمایش میکنه ... و خدا از چه کسایی بیشتر خوشش میاد ...

با سلام
خداوند در مورد آزمایش انسانها در سوره بقره می فرماید:
ولنبلونکم بشئ من الخوف والجوع ونقص من الاموال والانفس والثمرات وبشر الصابرین(بقره/155) البته شما را با سختی هایی چون ترس، گرسنگی، نقصان در اموال وبدنتان وثمره زراعتتان بیازماییم، وبشارت بده(ای پیامبر) صابران را.
پس تقریبا مواردی را که خداوند با آنها آزمایش می کند در این آیه بیان فرموده است البته منحصر به این ها هم نیست بلکه بیشتر با این موارد است.
در آزمایش مهم سخت بودن آن آزمایش است وهر کسی به نحوی آزمایش می شود که صبر وایمان او محک خورده باشد که آیا فققط در زمان راحتی از خدا راضی بوده وخوشحال است یا در سختی ها هم مانند حضرت یعقوب خدا را رها نمی کند .چیزی که ناخوشایند وخلاف رضایت خداوند باشد به زبان نمی آورد. وما نمی توانیم نوع آزمایش را مشخص کنیم بلکه باید دعا کنیم وتلاش کنیم که از آزمایش الهی سر بلند بیرون آییم. خداوند اگر خالق انسان وآشنای به اوست خود بهتر می داند چطور او را آزمایش کند.
اما اینکه چه کسانی را دوست دارد، باید گفت همه بندگانش را دوست دارد وما در حدیث قدسسی داریم که خداون می فرماید: لو علم المسیئون من عبادی کیف اشتیاقی الیهم لماتوا شوقا، اگر بندگان گنهکار من بدانند چقدر آنهار دوست دارم از شدت شوق وخوشحالی می میرند. پس خداوند بندگان گنهکارش را هم دوست دارد. چون آفریدگار آنهاست ومی خواهد همه آنها رستگار شوند. اما در عین حال در قرآن کریم قشرهایی را نام برده است که خداوند اینها را دوست دارد.
1- آن الله یحب المحسنین(بقره/195) خداوند نیکوکارن را دوست دارد.
2-إن الله یحب التوابین ویحب المتطهرین(بقره/222) خداوند توبه کاران وپاکان را دوست دارد.
3-فإ ن الله یحب المتقین(آل عمران/76) خداوند پرهیزگاران را دوست دارد.
قشرهای دیگری که در قرآن کریم نام برده شده اند، صابران، متوکلان به خدا وبعضی قشرهای دیگر هستند.

نفرنفر;472995 نوشت:
حضرت ایووب که به چنان مریضی و نکبت افتاد و 7 سال خدا خدا میکرد و منتظر بود که خدا در حقش معجزه ای بکند تا از اون نکبت خارج بشود ....
2- حضرت یونس که در شکم ماهی افتاد و هزاران بار گفت " لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین " ... تا در نهایت معجزه ای شد و از درون شکم ماهی بیرون اومد ...
3- حضرت محمد که در درون شعب ابی طالب بود ... و آنقدر تحمل کردند که عهدنامه را موریانه خورد ...

فکر نمی کنید به کرا بردن کلمه ای مانند نکبت حتی برای یک انسان عادی زیاد مودبانه نباشد کجا که ر مورد فعل خدا ویک پیامبر بزرگوار این کلمه بکار برده شود.
خداوند متعال پیامبران خود را سخت تر از دیگران آزمایش می کند، ولی هیچ.قت آنهار به ذلت نمی اندازد تا کلمه ای مانند نکبت در مورد آنها به کار رود. ولی آنچه در اینجا مهم است این پیامبران همیشه از این امتحانات سر بلند بیرون می آیند. حضرت ایوب نیز دچار بیماری شد ومال واولاد خود را از دست داد ولی هیچوقت ابراز نارضایتی نکرد.
حضرت یونس نیز بخاطر یک ترک اولی چون پیامبر بود دچار شکم ماهی شد وبه اشتباه خود پی برده وطلب استغفار کرد وخداوند استغفارش را پذیرفته ونجاتش داد.
در قضیه شعب ابی طالب نیز مشرکان بر مسلمانان سخت می گرفتند تا اینکه آنها را در شعب ابی طالب محاصره کردند به مدت سه سال ول یآنچه مهم است دراین سختی ها همیشه پیامبران موفق بوده اند ودشمن را به ستوه آورده اند. قضیه شعب ابی طالب اینطور نبود که خداوند آنها در این مضیقه قرار دهد بلکه کار مشرکان خبیث بود. واین مشرکان بودند که قصد قتل عام آنها را داشتند و نجاتشان در واقع یک امر معجزه گونه بود. عهد نامه نیز چون همان چیزی بود که مشرکان قرا داده بودند وبر اساس آن مسلمانان را در این سختی قرار داده بودند بعد از اینکه توسط موریانه خورده شد دیگر عهد نامه وقرار دادی نبود تا بتوانند مسلمانان را در مضیقه قرار دهند وادامه این کار موجب رسوایی بیشتر خود آنها می شد.
شما بفرمایید در این موارد چه امر نامعقول ونادرستی صورت گرفته تا العیاذ بالله خدا را محکوم کنیم. ونتیجه کار را هم ببینید که همین پیامبران در اثر تحمل این سختی ها امت خود را به کجا رساندند. مخصوصا در قضه حضرت یونس که ایشان پیامبر صد هزار نفر بود به تصریح قرآن وآنها را رها کرد چون دید ایمان نمی آورند وبعد از دیده شدن نشانه های عذاب الهی آنها توبه کردند وتوبه شان پذیرفته شد. وخداوند حضرت یونس را بخاطر ترک چنین امتی بدون اذن الهی دچار شکم ماهی می کند. آیا این اوج بنده دوستی خدا آنهم بندگانی که حق شان عذاب است را نمی رساند؟

نفرنفر;472995 نوشت:
حتی زمانیکه قرآن رو باز میکنیم و میخوایم بخونیم ... اولین جمله با معنای قرآن آن است که قرآن میفرماید { این کتاب به درد کسانی میخورد که به غیب ایمان دارند }

این جمله چه ربطی به این مباحث دارد، خداوند می فرماید: اولین نشانه متقیان این است که ایمان به غیب دارند، الذین یؤمنون بالغیب. خیلی از چیزهایی که در اعتقادات دینی ما به آنها ایمان داریم به چشم نمی بینیم یا اینکه جسم نیستند ودیده نیم شوند مثل خداوند، ویا اینکه سابق بوده اند ولی الان از دنیا رفته اند وجزء اعتقادات ما شمرده می شوند. مثل ایمان به انبیاء وائمه علیهم السلام وهمچنین مساله معاد.
اینها موارد ایمان به غیب است که با دلایل عقلی ونقلی متعدد اثبات شده اند وجهان بینی دینی واسلامی مبتنی بر آن ها است.

نفرنفر;472995 نوشت:
که چرا پیامبرهامون همشون منتظره معجزه وای میستادن ... آیا خدا دنباله این هست که یه سری بشر بوجود بیاره ... که بشینن و تسبیح بفرستن به امیده اینکه گشایشی رخ بده ...

این سخن شما بدون دلیل است چون پیامبران همان اول معجزه را می آوردند وبرای اثبات نبوت خود برای مردم این معجزات بود ولی اینکه آنها همیشه منتظر معجزه باشند حرف بدون دلیلی است. البته در بعضی از موارد که مردم معجزه می خواستند معجزه را انجام می دادند. ولی اصل کار انبیاء مبارزه با ظالمان وظلم بوده واجرای عدالت ودر کنار آن آشنا کردن مردم با حقیقت هستی وزندگی درست وحیات توحیدی. همین پیامبران بودند که عقلهای مردم را که در اثر پیروی از شاهان ظالم ومستبد پوسیده بود ومجبور بودند تمام زندگی خود را برای آنها کار کنند ویک زندگی سخت وبخور ونمیر داشته باشند. اما انبیاء آنها را نجات دادند وراه تعقل وپیشرفت را به آنها آموختند واز چنگال ظلم نجاتشان دادند. همین انبیاء بودند که جلوی زنده به گور شدن دختران را گرفتند وزنان را که در جامعه ارزشی نداشتند ارزش دادند.
نظام طبقاتی را که حتی سواد آموختن هم حق قشر خاصی بود برداشتند، وهمگانی کردند. والبته اینها تنها بخش کوچکی از خدمات انبیاء است که برای مطالعه بیشتر می توانید به خطبه اول نهج البلاغه مراجعه کنید. وکلماتی که حضرت رد نهج البلاغه در توصیف زمان جاهلیت وتحول آن با آمدن رسول خدا(ص) بیان داشته اند.

نفرنفر;472995 نوشت:
مثلا حضرت ایوب ... عقل خودش رو به کار نبست ... مشگلات رو تجزیه نکرد و سعی در حل تک تک مشگلاتش نکرد ... تا خداوند درس تعقل به انسانها بدهد ...
2- مثلا چرا حضرت یونس ... عقل خودش رو به کار نبست ... مثلا آتشی رو در درون شکم ماهی ایجاد نکرد ... تا اینکه ماهی دهانش را باز کند ... تا خداوند درس تعقل به انسانها بدهد ...
3- مثلا چرا حضرت محمد زمانی که در شعب ابی طالب بود ... روشی رو اتخاذ نکرد تا به سازش با کفار بیانجامد .... تا به مسلمانان درس تعقل بدهد ...

1-مطمئن هستید که عقلشان را به کار نبستند. وقتی فرزندان آدم در اثر ریزش آورا می میرند این مشکل را باید چگونه تجزیه کرد تا حل شود؟
2- وقتی مال واموال آدم در اثر سوختن خاکستر می شوند چطور باید آنها را برگرداند؟ آیا گندم خاکستر شده را بعد از هزاران سال که از عصر حضرت ایوب گذشته است می توان دوباره گندمش کرد؟
3- انسان مریض به دکتر مراجعه می کند، وقتی بیماری او طولانی است، صعب العلاج است، وبه زودی خوب نمی شود. بغیر از مراجعه به دکتر چه تجزیه ای باید کرد تا از بین برود.
اما حضرت یونس که با صلاحدید عقلی شما باید در شکم ماهی ونهنگ آتش روشن می کرد. بزرگوار شما که با این تحلیل عالی حتما در شکم ماهی قرار گرفته ای بفرمایید چطور می توان در شکم ماهی آتش روشن کرد؟ وسط اقیانوس اگر این ماهی در اثر آتش دهنش را باز کرد وحضرت بیرون پرید بفرمایید: چطور باید از این اقیانوس تشنه وگشنه خودش را نجات می داد؟

اما در مورد شعب ابی طالب:
خواسته مشرکان از حضرت پیامبر(ص) دست برداشتن از اسلام ودعوت مردم به دین خدا بود که بخاطر آن به رسالت مبعوث شده بود. تنها راه سازش با مشرکان رها کردن اسلام بود. یعنی شما می فرمایید دست از دعوتش بر می داشت؟ چون مشرکان به چیز دیگری راضی نبودند. والبته قبل از شعب ابی طالب اعلام کردند که اگر حضرت محمد(ص) دست از دعوت خود بردارد حاضر هستند ثروت، بهترین زن، بهترین پست ومقام را به او بدهند. اگر حضرت قصد سازش داشت که دیگر نوبت به شعب ابی طالب نمی رسید.

نفرنفر;472995 نوشت:
چرا وقتی کسی میره پیشه امام صادق و از دندون درد شکایت میکنه ... بهش یه "دعا" میده و میگه ده هزار بار بخون تا شفا پیدا کنی ... چرا مثلا در مورده دندان ... عصب ... مینای دندان ... استفاده از تریاک و ... حرف نزد ... تا عقلانیت مسلمانان را رشد بده ...

این سخن هیچ واقعیتی ندارد. فقط لطف کنید این موارد را همراه با سند ومدرک بیان کنید. چون این حرفی که بیان کردید واقعیت خارجی ندارد وامام صادق علیه السلام هم چنین نسخه ای نداده اند.

نفرنفر;472995 نوشت:
خدا چه کسایی رو بیشتر دوست داره ... کسایی که اعتقاد به اعجاز دارن و منتظره معجزه هستن ... یا کسانی که با تعقلشون سعی میکنن مساله رو حل کنن ؟؟؟
2- دانشمندان . فلاسفه . ریاضی دانان . فیزک دانان ... فرم بخصوصی از اندیشیدن رو عرف کرده اند ... این که به هر گفتاری اعتماد نکنن ... راحت نتیجه گیری نکنن ... چگونه تجزیه و تحلیل کنن ... چرا حتی یکی از پیامبران ما چنین آموزش هایی ندارن ... همش میخواستن با معجزه و دعا کردن و امید داشتن به غیب ... مساله رو حل کنن ...

اگر به خطبه اول نهج البلاغه مراجعه کنید انبیاء برای این مبعوث شده اند که عقلهای مردم را به کار بیندازند، صد درصد خلاف حرف شما. واگر به آموزهای انبیاء وائمه علیهم السلام مراجعه کنید می بینید که آموزه های آنها در باب کسب علم وبیان علوم مختلف حتی علم پزشکی( کتاب دانشنامه پزشکی از ریشهری، طب الأئمه از برادران بسطامی) کتاب نهج الفصاحه که حاوی سخنان رسول خدا(ص)، نهج البلاغه فرمایشات امام علی علیه السلام وهمچنین کتاب غرر الحکم که اینها پر از آموزه های اخلاقی، خانوادگی، عقلی، حقوق انسانی، روانشناسی و... است.
از باب نمونه برای آشنایی با آموزه ای حجج الهی کتابهای خلیل جبران خلیل، مغز متفکر شیعه، تاریخ تمدن گوستاولبون وویل دورانت، کتاب حیات طیبه علامه جعفری مراجعه کنید تا حقیقت کمی برایتان روشن شود.
منتظر پاسخ سوالاتم هستم.

سلام جناب کریم ...
از حوصله ای که به خرج دادین و سعی در راهنمایی من داشتین ابتدائا تشکر میکنم ... چندین نکته به ذهنم خورد که در صورته امکان خوشحال میشوم که راهنمائیم کنین ...

1- شما عنوان کردین که خداوند در قرآن فرموده ( محسنین . توابین . مطهرین . متقین . صابرین و ... ) رو دوست داره ولی هیچ جایی از قرآن به این موضوع اشاره نشده که خداوند کسانی که عقل و فهم خود را به کار میگیرند تا بر مشگلات فائق شوند را نیز دوست داره ... و من عنوان کردم هدف از این سختی ها چیست ... هدف آن هست که انسان عقل و فهم خودش رو به کار بگیره تا بر مشگلات پیروز بشه !!! یا اینکه صبح تا شب عبادت کنه و صبر و متقی بودن و صابر بودنه خودش رو نشون بده .

2- در مورده کلمه نکبت و اینکه چرا من این کلمه رو در مورده زندگی حضرت ایوب به کار بردم ... آنچنانچه یادم هست این کلمه رو خوده حضرت ایوب در مورده زندگی خودشون به کار بردن . در تورات باب ایوب که یه چیزی نزدیک به 100 صفحه هست حضرت ایوب دائما در حال ابراز نارضایتی هست اما هیچ وقت ابراز کفر نمیکنه ... و مقصود من از ارائه زندگی ایشون این بود که ایشون کوچکترین سعی در جهت بهبود زندگیش نمیکنه ... به یک خرابه پناه میبره و همش در حال عبادت کردن بوده ...

3- در مورده حضرت یونس (ع) ... خوب اگر من جایه حضرت یونس بودم ... نمازهایم رو میخوندم ... دعاهایم رو میکردم ... در درون شکم ماهی آتش روشن میکردم ( گویا ایشون چراغ نفتی داشتند . همچنین بالای سر ایشان بوته کدویی رویده بود که از آن تناول میکردند) و وقتی ماهی دهانش را باز کرد ... احتمال این را میدادم که نزدیک یک خشکی میبودم ... برای این امر توکل میکردم ... وقتی در درون اقیانوس میافتادم توکل میکردم .

4- در مورده زندگی حضرت محمد (ع)و ماجرای شعب ابی طالب : خوب مگر حضرت محمد چه سیاستی رو اندیشید . شما در جملاتتون فرمودید کفار آنچنان موضوع را بر حضرت محمد تنگ کردند که یا باید ایشون صلح میکردند و کافر میشدند ... یا اینکه از گرسنگی میمردند ... اولا : ایشان چرا قبل از آنکه ماجرا به اینجا برسد مدیریتی به خرج نداد تا مساله به اینجا نیانجامد ... ثانیا چرا مشگل ایشون با یک معجزه حل شد ... من اعتراض دارم ... اعتراض دارم به معجزه ای که خداوند در اینجا انجام داد ... من دنبال ایدیولوژی میگردم که بهم پاسخگو باشه ... سوال من این هست ... اگر من هم آدم خوبی باشم ... نمازهایم را بخوانم ... کارهای خوب بکنم ... آیا اگر به مشگلی برخورد کنم و راهم بسته باشد ... وقتی با چوب به دریا بزنم خداوند راهم را باز میکند ؟؟؟ آیا عهد نامه را موریانه میخورد ؟؟؟

5- شما در متن پاسخ خودتون فرمودید مگر چه امر نامعقولی صورت گرفته ... من بارها عنوان کردم ... باز هم عنوان میکنم ... من دنبال این هستم که ایدیولوژی که انتخاب میکنم بهم پاسخ گو باشد ... حتی اگر جایی باید منتظره معجزه وایسم ... خوب وای میستم ... این هم نوعی عقلانیت هست ... ولی آیا شما میتونین چنین نسخه ای رو برای من تجوییز کنین ... مثلا تجوییز کنین انسان خوبی باش ... کارهای درست انجام بده ... مهربان و خویشتن دار باش ... و اگر به چنین مشگلایت برخورد کردی ... خداوند آسمان را میشکافد تا تو را به مقصودت برساند ؟؟؟ همیشه یک چوب به همراهت داشته باش تا اگر مشگلات زندگی به تو هجوم آوردند با چوبت راه رو هموار کنی ؟؟؟

6- جناب کریم ... در مورده امام صادق و دعای درد دندان ... من این مطلب رو تو کتاب حلیه المتقین خوندم ... حتی یادم هست کسی از بیماری آبله شکایت کرده بودند و ایشون یه جدول 4 در 4 میشکن و عنوان میکنن از رویه این جدول بارها بنویسین تا بیماریتون خوب بشه ... همکنون هم کتاب حلیه المتقین رو در اختیار ندارم که بتونم آدرسش رو بهتون بدم ...

7- در نهایت جناب کریم ... هدف من از زدن این پست این بود که چرا تجربیات زندگی ما با تجربیاتی که پیامبران داشته اند متفاوت هست ... چرا ایشان هر وقت کارشون گیر میکرده از معجزه مدد میگرفتند ... خوب من هم تو زندگیم به چنین مشگلاتی برخورد میکنم ... خوب !!! وقتی میام و میبینم که اونها چی کار کردند ... میبینم تندی معجزه الهی به مددشون اومده و مشگل رو حل کرده ... خوب اگر خداوند میخواهد من چنین روشهایی رو برای زندگی خودم انتخاب کنم ... مقبول ... اما باید ابابیل سره موقع خودشون رو برسونن ... وگرنه این نوع ایدیولوژی تنها به درد این میخوره که پیامبرانمون باهاش موفق باشن و بتونن باهاش زندگی کنن ... نه من !!!

موفق باشین .

نفرنفر;474632 نوشت:
شما عنوان کردین که خداوند در قرآن فرموده ( محسنین . توابین . مطهرین . متقین . صابرین و ... ) رو دوست داره ولی هیچ جایی از قرآن به این موضوع اشاره نشده که خداوند کسانی که عقل و فهم خود را به کار میگیرند تا بر مشگلات فائق شوند را نیز دوست داره ... و من عنوان کردم هدف از این سختی ها چیست ... هدف آن هست که انسان عقل و فهم خودش رو به کار بگیره تا بر مشگلات پیروز بشه !!! یا اینکه صبح تا شب عبادت کنه و صبر و متقی بودن و صابر بودنه خودش رو نشون بده .

با سلام دوباره
البته اگر کمی در قرآن کریم مطالعه وتحقیق کنید متوجه می شوید ارزشی که خداوند متعا برای عقل وعقلاء قائل است برای کس دیگری قائل نیست. ودر واقع از دید قرآن تنها علماء وصاحبان عقل اهل نحات هستند.
البته ایراد دیگری که در اثر ما پیدا شده این است که حساب وکتاب عقل را کاملا از دین جدا کرده ایم و همانطور که از سخنان شما به دست می آید فکر میکنید انسان متقی وتوبه کار وصبور نمی تواند عاقل باشد. اصلا از لوازم رسیدن به این مراتب تقوا و ایمان وطهارت استفاده از عقل است، کسی که عقل خود را به کار نیندازد وتبعات وعواقب گناه را نبیند چطور می خواهد توبه کند؟
در اینجا چند مورد ازآیاتی را که خداوند فرموده است در باب عقلاء بنده عرض می کنم که البته شمار آنها خیلی زیاد است.
خداوند در آیات زیادی از جمله آیه 164 سوره بقره بع از بیان برخی از نعمتهای الهی ونعمتهای موجود در عالم هستی مثل روز وشب، بادها وابرها وغیره می فرماید: لآیات لقوم یعقلون، در این موارد نشانه هایی است برای کسانی که تفکر می کنند.
در آیه ا22سوره انفال می فرماید: إنّ شرّ الدوابّ عندالله الصمّ البکم الّذین لا یعقلون، همانا بدترین مخلوقات وجنبدگان در نزد خداوند کران ولالانی هستند که نمی اندیشند. البته مراد از کر ولال در اینجا ظاهری نیست بلکه کسانی هستند که گوشانشان از شنیدن حق اباء دارد ودهنشان از گفتن حقیقت، واین بخاطر این است که عاقل نیستند وعقل خود را بکار نمی گیرند.
در آیه 179 سوره انفال می فرماید: ولقد ذرأنا لجهنم کثیراً من الجن والانس لهم قلوب لایفقهون بها ولهم دعین لا یبصرون بها ولهم آذان لا یسمعون بها أولئک کالاأنعام بل هم أولئک هم الغافلون، آیه شریفه اشاره دارد که ما بسیاری از جنیان وانسانها را برای جهنم آفریدم وبعد علت آن رابیان می کند که اولین آن این است که عقل وقلب دارند ولی نمی اندیشند، چشم وگوش دارند ولی از دیدن حقایق وشنیدن آنها خودداری می کنند. ودر آخر آنها ر تشبیه به حیوانات کرده وبلکه بدتر از آنها هستند چون غافل هستند.
پس اولین صفت بارز جهنمی ها عدم تعقل وبالطبع اولین صفت اهل بهشت تعقل است. وعلت دوری از حقیقت وجهالت هم غفلت است که در واقع همان بکار نبستن عقل می باشد.
یا در آیه دیگری می فرماید: إنّما یخشی الله من عباده العلماء، تنها بندگان عالم ودانشمند هستند که از خداوند می ترسند.(فاطر/28)
البته آیات دیگری هم در این زمینه هست که می توانید مراجعه کنید وهمه اینها می رساند اگر خداوند متقین، طاهران، صابران و...دوست دارد بخاطر این است که آنها عاقل هستند وبا استفاده از عقل به این درجه رسیدند چون اگر عالم نبودند از خداوند وعقاب او نمی ترسیدند واز گناه دوری نمی کردند.

نفرنفر;474632 نوشت:
در مورده کلمه نکبت و اینکه چرا من این کلمه رو در مورده زندگی حضرت ایوب به کار بردم ... آنچنانچه یادم هست این کلمه رو خوده حضرت ایوب در مورده زندگی خودشون به کار بردن . در تورات باب ایوب که یه چیزی نزدیک به 100 صفحه هست حضرت ایوب دائما در حال ابراز نارضایتی هست اما هیچ وقت ابراز کفر نمیکنه ... و مقصود من از ارائه زندگی ایشون این بود که ایشون کوچکترین سعی در جهت بهبود زندگیش نمیکنه ... به یک خرابه پناه میبره و همش در حال عبادت کردن بوده ...

تورات وانجیل تحریفی بیشترین نا انصافی را در حق همین پیامبران انجام داده است که به پیامبران الهی العیاذ بالله نسبت زنا با محارم می دهد، حضرت یعقوب در کشتی خدا را شکست می دهد. شما با این اوصاف انتظار دارید در مورد حضرت ایوب درست حرف زده باشند. بهتر است همین داستان حضرت ایوب در قرآن را با تورات مقایسه بکنید وبعد ببینید تفاوت از کجا تا بکجا است.
در آیه 83 سوره انبیاء می فرماید: وأیوب إذ نادی ربّه أنّی مسنی الضر وأنت ارحم الراحمین، زمانی که ایوب خداوند را ندا داد که به من آسب سختی رسیده است وتو مهربان ترین مهربانان هستی. البته در آیه 41سوره ص همین ضر را به شیطان نسبت می دهد که این آیات در واقع مفسر هم هستند وبه این معنی است که خدایا مرا از این سختی که از جانب شیطان بر من رسیده است نجات ده.
کلمه نکبت بار معنایی منفی دارد وبهتر است انسان در الفاظی که برای خداوند واولیاء الهی به کار می برد دقت کند. که کلمه ضر این بار منفی را ندارد. نکبت همان به معنای بدبختی است ومنظور حضرت ایوب این نیست اما کلمه برای سختی ومصیبت به کار را می رود.

نفرنفر;474632 نوشت:
در مورده حضرت یونس (ع) ... خوب اگر من جایه حضرت یونس بودم ... نمازهایم رو میخوندم ... دعاهایم رو میکردم ... در درون شکم ماهی آتش روشن میکردم ( گویا ایشون چراغ نفتی داشتند . همچنین بالای سر ایشان بوته کدویی رویده بود که از آن تناول میکردند) و وقتی ماهی دهانش را باز کرد ... احتمال این را میدادم که نزدیک یک خشکی میبودم ... برای این امر توکل میکردم ... وقتی در درون اقیانوس میافتادم توکل میکردم .

كجا گفته شده كه ايشان چراغ نفتي داشت، مگر تو شکم ماهی که در دریا وداخل آب زندگی می کند وتفسش با آب است چطور یک چراغ نفتی وجود خواهد داشت. نفت این از کجا تامین خواهد شد. البته تا آنجا که بنده اطلاع دارم این نفت دو قرن نیست که کشف شده واستفاده می شود. این نفتی که آن زمان بوده چطور استخراج شده بود؟ بوته کدویی که می فرمایید، بعد از اینکه به امر الهی این ماهی حضرت یونس را در خشکی بیرون انداخت به تعبیر قرآن ایشان ضعیف ومریض شده بودند که این بوته آنجا قرار داده شد تا بخورد وقوتی بگیرد. فنبذناه بالعراء وهو سقیم، واَنبتانا علیه شجرة من یقطین( صافات/145و146) ویونس را از دهان ماهی به صحرای خشکی انداختیم در حالی که بیمار وناتوان بود، ودر آن صحرا برای او درخت کدو رویاندیم.

نفرنفر;474632 نوشت:
در مورده زندگی حضرت محمد (ع)و ماجرای شعب ابی طالب : خوب مگر حضرت محمد چه سیاستی رو اندیشید . شما در جملاتتون فرمودید کفار آنچنان موضوع را بر حضرت محمد تنگ کردند که یا باید ایشون صلح میکردند و کافر میشدند ... یا اینکه از گرسنگی میمردند ... اولا : ایشان چرا قبل از آنکه ماجرا به اینجا برسد مدیریتی به خرج نداد تا مساله به اینجا نیانجامد ... ثانیا چرا مشگل ایشون با یک معجزه حل شد ... من اعتراض دارم ... اعتراض دارم به معجزه ای که خداوند در اینجا انجام داد ... من دنبال ایدیولوژی میگردم که بهم پاسخگو باشه ... سوال من این هست ... اگر من هم آدم خوبی باشم ... نمازهایم را بخوانم ... کارهای خوب بکنم ... آیا اگر به مشگلی برخورد کنم و راهم بسته باشد ... وقتی با چوب به دریا بزنم خداوند راهم را باز میکند ؟؟؟ آیا عهد نامه را موریانه میخورد ؟؟؟

اولا ايشان هيچوقت تنش با مشرکان ایجاد نمی کرد وبه اعمال عبادی خود ودعوتش مشغول بود وبا آنها وارد جنگ نمی شد. وزمانی که آزار واذیت خود را دید بخشی از مسلمانان را به حبشه کوچ داد چون پادشاهش آدم عادلی بود. ولی باز خود مشرکان بوند که با تحریک یکدیگر همه عرصه ها را برآنها تنگ کردند ولاجرم آنها در شعب ابی طالب پناه گرفتند واین قضیه سه سال طول کشید. شما بفرمایید بیشتر از این چه کاری می کرد تا از آزار مشرکان در امان باشد. حتی بعد از خروج از شعب ابی طالب در همان سال ابوطالب وحضرت خدیجه وفات یافتند وپیامبر برای نجات از دست مشرکان به طائف پناه بردند که در آنجا دستور دادند بچه ها سنگبارانش کنند وحضرت مجبور به ترک آنجا شد.
در مورد موریانه هم کار موریانه خوردن کاغذ است وشما هم تا حالا حتما دیده اید، اما معجزه ای که در اینجا صورت گرفته بود موریانه کلمه بسم اللهم را که مشرکان در اول نامه های خود می نوشتند نخورده بود. واین نشانگر حقانیت خداوند وبطلان آنها بود که این مساله را به آنها گوشزد کردند.
سوای این مساله اگر کتاب امدادهای غیبی شهید مطهری را مطالعه کنید متوجه می شوید که خداوند بندگان خود را کمک می کند، واین همان مقضای لطف وکرم خداوند است. وقتی خداوند می تواند مردمی را نجات دهد از این طریق این نجات دادن وامداد غیبی چه ایرادی دارد؟

سلام ...
جناب کریم بابته اینکه با صبر و حوصله بهم جواب دادین تشکر میکنم ...
بابته "

لآیات لقوم یعقلون" هم تشکر میکنم . موفق باشین .

باسلام
منم تا حدودی این سوالات تو ذهنم بود وبا این جواب ها سوال دیگه ای برام پیش اومد راستی اگه خداوند متقین وصادقین و امثالهم دوست داره چرا باید همه سختیها ومشکلات دنیا برای اونها باشه حتما شما هم مثل من اطرافتون آدمای زیادی دیدین که هیچ قید وبند واعتقاد خاصی ندارن و خیلی راحت تر وبهتر از مومنین ما زندگی میکنن حتی فرزندان بهتر همسران بهتر ثروت بیشتری دارن چرا مومنین و معتقدین ودوستای خدا نباید یه مقداری از اجر کارهاشون در دنیا ببینن شرایط بهتری داشته باشن؟

paez;474780 نوشت:
باسلام
منم تا حدودی این سوالات تو ذهنم بود وبا این جواب ها سوال دیگه ای برام پیش اومد راستی اگه خداوند متقین وصادقین و امثالهم دوست داره چرا باید همه سختیها ومشکلات دنیا برای اونها باشه حتما شما هم مثل من اطرافتون آدمای زیادی دیدین که هیچ قید وبند واعتقاد خاصی ندارن و خیلی راحت تر وبهتر از مومنین ما زندگی میکنن حتی فرزندان بهتر همسران بهتر ثروت بیشتری دارن چرا مومنین و معتقدین ودوستای خدا نباید یه مقداری از اجر کارهاشون در دنیا ببینن شرایط بهتری داشته باشن؟

این سئوالات گاهی اوقات به ذهن من هم رسیده!
اما وقتی به :
زندگی بهترین بندگان خدا پیامبر (ص) ،وصی ایشان امیرالمومنین علی (ع) و سرور زنان اهل بهشت حضرت فاطمه زهرا (س)
توجه می کنم به این مسئله پی می برم که :
هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند

نفرنفر;474779 نوشت:
جناب کریم بابته اینکه با صبر و حوصله بهم جواب دادین تشکر میکنم ...
بابته "
لآیات لقوم یعقلون" هم تشکر میکنم . موفق باشین .

با سلام
بنده هم از سوالات خوبتان متشکرم وامیدوارم که جوابها شبهات وسوالات موجود در ذهنتان را برطرف کرده باشد.

paez;474780 نوشت:
منم تا حدودی این سوالات تو ذهنم بود وبا این جواب ها سوال دیگه ای برام پیش اومد راستی اگه خداوند متقین وصادقین و امثالهم دوست داره چرا باید همه سختیها ومشکلات دنیا برای اونها باشه حتما شما هم مثل من اطرافتون آدمای زیادی دیدین که هیچ قید وبند واعتقاد خاصی ندارن و خیلی راحت تر وبهتر از مومنین ما زندگی میکنن حتی فرزندان بهتر همسران بهتر ثروت بیشتری دارن چرا مومنین و معتقدین ودوستای خدا نباید یه مقداری از اجر کارهاشون در دنیا ببینن شرایط بهتری داشته باشن؟

سوال خوبی است.
اما رد جواب باید بگویم مساله این سختی ها امری است که خداون در آیه 155 سوره بقره با تاکید امتحان بودن این امور رابرای بندگان بیان داشته است. لذا اینها عمومی هستند اما مومنان را خداوند به علت های مختلف به این مصائب می اندازد.
1- برای بالا بردن درجه واجر وثواب آنها، دنیا محلی موقت وگذرا است وبا تمام سختی ها بزودی انسان ان را ترک خواهد کرد. وباید توشه قیامت را از اینجا جمع کرد وهمین سختی ها این زمینه را فراهم می کند.
2- نجوا با خداوند: ما در احادیث داریم که خداوند دوست دارد بنده مومنش با او نجوا کند وبدرگاه او زیاد رو بیاورد وسختی موجب می شود انسان به درگاه الهی زیاد بنالد.
3- پاک کننده گناهان: سختی وبیماری موجب می شود که گناهان انسان بریزد وخداوند با انداختن مومن در سختی ها گناهانش را می بخشد.
4- انسان سازی: تجربه هم این مساله را اثبات کرده است که سختی اسنان ساز است وموجب آبدیده شدن او وبروز استعدادهایش می شود که در راحتی وآرامش این مساله وجود ندارد.
5- بی ارزشی دنیا: غوطه ور شدن در نعمت موجب تمایل به دنیا ورو گردانی از دین می شود، وخداوند نمی خواهد بنده خوبش به این دنیا عادت کند لذا مشکلات را بر او زیاد می کند تا به دنیا زیاد عادت نکند.
با کنار گذاشتن این موارد وسایر مواردی که ردورایات نقل شده است به این نتیجه می رسیم که خداوند از لطف وعنایتش است که انسان مومن را در این سختی ها می اندازد تا او را از دنیا بسوی آخرت برگرداند واو ساخته شود. ودر قیامت در برابر این سختی ها آنقدر به انسان پاداش ونعمت خواهد داد که در روایت است انسان آرزو خواهد کرد که تمام عمر کاش در سختی ومریضی بود.

از پاسخ شما ممنونم اما قانع نشدم مگه میشه معلم به یه دانش آموز خوب تا آخر سال تحصیلی سخت بگیره و بهش بگه میخام آخر سال بهت نمره خوب بدم یا بین بچه خوب وبدت به بده بیشتر توجه کنی و به خوبه بگی میخام تو ساخته بشی اگه تو این مسیر ساخته شدن به گناه افتاد واشتباه کرد ودور شد بازم مقصر خودشه چون اختیار داشته این چه جور محبت کردنه؟

paez;475527 نوشت:
از پاسخ شما ممنونم اما قانع نشدم مگه میشه معلم به یه دانش آموز خوب تا آخر سال تحصیلی سخت بگیره و بهش بگه میخام آخر سال بهت نمره خوب بدم یا بین بچه خوب وبدت به بده بیشتر توجه کنی و به خوبه بگی میخام تو ساخته بشی اگه تو این مسیر ساخته شدن به گناه افتاد واشتباه کرد ودور شد بازم مقصر خودشه چون اختیار داشته این چه جور محبت کردنه؟

با سلام وتشکر از لطفتان
در جواب سوال شما باید عرض کنم از آیات قرآن چنین بر می آید که عالم دنیا محل آزمایشی است برای شناخت خوبها وبر ترین ها، مثلا در آیه دو سوره ملک می فرماید: الذی خلق الموت والحیاة لیبلوکم أیّکم أحسن عملا، خداوند مرگ وزندگی را آفرید تا شما را ییازماید که کدامتان نیکوکارترید.

یا می فرماید: هو الذی خلق السماوات والارض فی ستة أیام وکان عرشه علی الماء لیبلوکم أیکم أحسن عملا(هود/7) او همان کسی است که آسمانها وزمین را در شش روز آفرید ووعرش او برآب بود تا شما را یازماید که کدامتان نیکوکارترید.
این آیات نشان می دهد فلسفه وجودی دنیا امتحان است وچیزی نیست که ارزش سرمایه گذاری مادی کلان داشته باشد. ودر این آزمایش کسی استثناء نشده است. یعنی همه انسانهخا اعم از مومن وکافر وغیره امتحان شده وبه سختی می افتند.
اما اگر در این وسط مومنان بیشتر امتحان می شوند وسختی بیشتر می کشند چون رفاه وراحتی خود موجب دوری از خدا وکم ایمانی می شود. وعادت به امور دنیوی انسان رااز آخرت باز می دارد وانسانها آنقدر سرگرم دنیا می شود که دیگر موقع مرگ قیامت به یاد انسان می افتد. این سختی ها تلنگوری است برای اینکه انسان مومن به خواب نرود واز خدا وقیامت غافل نشود. به هر حال انسان در سختی ها بیشتر بسوی خدا می رود تا راحتی وعدم وجود مشکلات.
د رمورد همین مثالتان همیشه معلم تکالیفی که به شاگردان می دهد از شاگرد خوب بیشت راز بقیه انتظا ردارد واگر او تکلیفش را انجام ندهد ناراحتیش بیشتر است نا زمانی که شاگرد تنبل وعادی این کار را انجام ندهند وبه او سخت تر می گیرد چون دلش نم یخواهد این شاگرد خود پیشرفت نکند وعقب بماند که این حس نسبت به شاگرد تنبل نیست.

از پاسخ شما و وقتی که گذاشتین ممنونم

paez;476939 نوشت:
از پاسخ شما و وقتی که گذاشتین ممنونم

ممنون از لطف شما وآروزی توفیق وسلامتی برای شما از درگاه الهی دارم.

سوال:
چرا خداوند پیامبران واولیاء خود مانند حضرت ایوب ویونس (ع)را با سخت ترین روشها امتحان می کرد؟

جواب:
آزمایش امری عمومی است وبرای همه است. "ولنبلونکم بشئ من الخوف والجوع ونقص من الاموال والانفس والثمرات وبشر الصابرین"(بقره/155) البته شما را با سختی هایی چون ترس، گرسنگی، نقصان در اموال وبدنتان وثمره زراعتتان بیازماییم، وبشارت بده(ای پیامبر) صابران را.
پس تقریبا مواردی را که خداوند با آنها آزمایش می کند در این آیه بیان فرموده است البته منحصر به این ها هم نیست بلکه بیشتر با این موارد است.

در آزمایش مهم سخت بودن آن آزمایش است وهر کسی به نحوی آزمایش می شود که صبر وایمان او محک خورده باشد که آیا فققط در زمان راحتی از خدا راضی بوده وخوشحال است یا در سختی ها هم مانند حضرت یعقوب خدا را رها نمی کند .چیزی که ناخوشایند وخلاف رضایت خداوند باشد به زبان نمی آورد. وما نمی توانیم نوع آزمایش را مشخص کنیم بلکه باید دعا کنیم وتلاش کنیم که از آزمایش الهی سر بلند بیرون آییم. خداوند اگر خالق انسان وآشنای به اوست خود بهتر می داند چطور او را آزمایش کند.

خداوند متعال پیامبران خود را سخت تر از دیگران آزمایش می کند، ولی هیچ.قت آنهار به ذلت نمی اندازد. ولی آنچه در اینجا مهم است این پیامبران همیشه از این امتحانات سر بلند بیرون می آیند. حضرت ایوب نیز دچار بیماری شد ومال واولاد خود را از دست داد ولی هیچوقت ابراز نارضایتی نکرد.
حضرت یونس نیز بخاطر یک ترک اولی چون پیامبر بود دچار شکم ماهی شد وبه اشتباه خود پی برده وطلب استغفار کرد وخداوند استغفارش را پذیرفته ونجاتش داد.

چرا پیامبران به جای استفاده از عقل وعقلانیت برای حل مشکلات منتظر معجزات بودند؟
جواب: این سخن نشات گرفته از عدم شناخت صحیح بحث معجزه وجایگاه آن در دعوت انبیاست. چون پیامبران همان اول معجزه را می آوردند وبرای اثبات نبوت خود برای مردم این معجزات بود ولی اینکه آنها همیشه منتظر معجزه باشند حرف بدون دلیلی است. البته در بعضی از موارد که مردم معجزه می خواستند معجزه را انجام می دادند. ولی اصل کار انبیاء مبارزه با ظالمان وظلم بوده واجرای عدالت ودر کنار آن آشنا کردن مردم با حقیقت هستی وزندگی درست وحیات توحیدی. همین پیامبران بودند که عقلهای مردم را که در اثر پیروی از شاهان ظالم ومستبد پوسیده بود ومجبور بودند تمام زندگی خود را برای آنها کار کنند ویک زندگی سخت وبخور ونمیر داشته باشند. اما انبیاء آنها را نجات دادند وراه تعقل وپیشرفت را به آنها آموختند واز چنگال ظلم نجاتشان دادند. همین انبیاء بودند که جلوی زنده به گور شدن دختران را گرفتند وزنان را که در جامعه ارزشی نداشتند ارزش دادند.

نظام طبقاتی را که حتی سواد آموختن هم حق قشر خاصی بود برداشتند، وهمگانی کردند. والبته اینها تنها بخش کوچکی از خدمات انبیاء است که برای مطالعه بیشتر می توانید به خطبه اول نهج البلاغه مراجعه کنید. وکلماتی که حضرت رد نهج البلاغه در توصیف زمان جاهلیت وتحول آن با آمدن رسول خدا(ص) بیان داشته اند. واینها همه نشانگر عقلانی بودن دعوت انبیاست.

جایگاه عقل در دعوت انبیاء در کجا قرار دارد؟
جواب: اگر به خطبه اول نهج البلاغه مراجعه کنید انبیاء برای این مبعوث شده اند که عقلهای مردم را به کار بیندازند، واگر به آموزهای انبیاء وائمه (علیهم السلام) مراجعه کنید می بینید که آموزه های آنها در باب کسب علم وبیان علوم مختلف حتی علم پزشکی( کتاب دانشنامه پزشکی از ری شهری، طب الأئمه از برادران بسطامی) کتاب نهج الفصاحه که حاوی سخنان رسول خدا(ص)، نهج البلاغه فرمایشات امام علی (علیه السلام) وهمچنین کتاب غرر الحکم که اینها پر از آموزه های اخلاقی، خانوادگی، عقلی، حقوق انسانی، روانشناسی و... است.
از باب نمونه برای آشنایی با آموزه ای حجت های الهی کتابهای خلیل جبران خلیل، ، تاریخ تمدن گوستاولبون وویل دورانت، کتاب حیات طیبه علامه جعفری مراجعه کنید تا حقیقت کمی روشن شود.

سوای این اگر کمی در قرآن کریم مطالعه وتحقیق کنید متوجه می شوید ارزشی که خداوند متعا برای عقل وعقلاء قائل است برای کس دیگری قائل نیست. ودر واقع از دید قرآن تنها علماء وصاحبان عقل اهل نحات هستند.

البته ایراد دیگری که در اثر ما پیدا شده این است که حساب وکتاب عقل را کاملا از دین جدا کرده ایم و همانطور که از سخنان شما به دست می آید فکر میکنید انسان متقی وتوبه کار وصبور نمی تواند عاقل باشد. اصلا از لوازم رسیدن به این مراتب تقوا و ایمان وطهارت استفاده از عقل است، کسی که عقل خود را به کار نیندازد وتبعات وعواقب گناه را نبیند چطور می خواهد توبه کند؟
در اینجا چند مورد ازآیاتی را که خداوند فرموده است در باب عقلاء بنده عرض می کنم که البته شمار آنها خیلی زیاد است.
خداوند در آیات زیادی از جمله آیه 164 سوره بقره از بیان برخی از نعمتهای الهی ونعمتهای موجود در عالم هستی مثل روز وشب، بادها وابرها وغیره می فرماید:" لآیات لقوم یعقلون"، در این موارد نشانه هایی است برای کسانی که تفکر می کنند.
در آیه 22سوره انفال می فرماید:" إنّ شرّ الدوابّ عندالله الصمّ البکم الّذین لا یعقلون"، همانا بدترین مخلوقات وجنبدگان در نزد خداوند کران ولالانی هستند که نمی اندیشند. البته مراد از کر ولال در اینجا ظاهری نیست بلکه کسانی هستند که گوشانشان از شنیدن حق اباء دارد ودهنشان از گفتن حقیقت، واین بخاطر این است که عاقل نیستند وعقل خود را بکار نمی گیرند.

چرا اکثرا انسانهای خوب دچار مشکلات وگرفتاریهای مختلف می شوند؟
جواب: مومنان را خداوند به علت های مختلف به این مصائب می اندازد.
1- برای بالا بردن درجه واجر وثواب آنها، دنیا محلی موقت وگذرا است وبا تمام سختی ها بزودی انسان ان را ترک خواهد کرد. وباید توشه قیامت را از اینجا جمع کرد وهمین سختی ها این زمینه را فراهم می کند.
2- نجوا با خداوند: ما در احادیث داریم که خداوند دوست دارد بنده مومنش با او نجوا کند وبدرگاه او زیاد رو بیاورد وسختی موجب می شود انسان به درگاه الهی زیاد بنالد.
3- پاک کننده گناهان: سختی وبیماری موجب می شود که گناهان انسان بریزد وخداوند با انداختن مومن در سختی ها گناهانش را می بخشد.

4- انسان سازی: تجربه هم این مساله را اثبات کرده است که سختی اسنان ساز است وموجب آبدیده شدن او وبروز استعدادهایش می شود که در راحتی وآرامش این مساله وجود ندارد.
5- بی ارزشی دنیا: غوطه ور شدن در نعمت موجب تمایل به دنیا ورو گردانی از دین می شود، وخداوند نمی خواهد بنده خوبش به این دنیا عادت کند لذا مشکلات را بر او زیاد می کند تا به دنیا زیاد عادت نکند.

با کنار گذاشتن این موارد وسایر مواردی که ردورایات نقل شده است به این نتیجه می رسیم که خداوند از لطف وعنایتش است که انسان مومن را در این سختی ها می اندازد تا او را از دنیا بسوی آخرت برگرداند واو ساخته شود. ودر قیامت در برابر این سختی ها آنقدر به انسان پاداش ونعمت خواهد داد که در روایت است انسان آرزو خواهد کرد که تمام عمر کاش در سختی ومریضی بود.

موضوع قفل شده است