آیا پیروان ادیان الهی مانند مسیحی و کلیمی به بهشت می روند؟

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا پیروان ادیان الهی مانند مسیحی و کلیمی به بهشت می روند؟

سلام
چند روز پیش با یکی از اعضا سر موضوعی بحثمون شد و من برای این که خیالم راحت بشه از کارشناسان محترم میپرسم......:Gol:

آیا پیروان ادیان الهی مانند مسیحی و کلیمی به بهشت میروند..آیا اگر به دستورات کتابشان عمل کنند رستگار میشوند؟یا به جهنم میروند////

این بحث بحث مشکلیه ، در این باره بعضی دایره رو تنگ تنگ می گیرن و بعضی گشاد گشاد ، خود من سعی می کنم با یه رویکرد رحمانی به قضیه نزدیک بشم ، جمع بندی فعلی خود من بر اساس یه اخلاق نیت گرای معتدله ، توی این رویکرد اخلاقی نیت اصله ولی در عین حال از ظاهر عمل هم غفلت نمیشه ، از این منظر کسایی که صادقانه نیت اطاعت و بندگی حق تعالی رو داشتن و در حد خودشون دنبال مطلب رفتن ، امید می ره که اهل سعادت باشن ، اگر چه ممکنه بدلیل از دست دادن بهترین الگوی کلی اعمال ظاهری از بعضی مراتب بالای سعادت محروم بشن ...

اتفاقا این سوال شما برای من هم همیشه سوال بوده ، مثلا یکی که انصافا با وجدان و اهل عمل به دستورات دینش هست ، اما مسلمان نیست ولی نه از روی لجاج و عناد ، بلکه طبق دین گذشتگان خودش پیش رفته ، ولی از هر نیکی و فداکاری دریغ نمی کنه آیا باز هم عذاب می شه یا اینکه به بهشت میره مثل یک مسلمان؟؟؟

اين گونه افراد اگر جاهل قاصر باشند، يعني دسترسي به حقّانيّت شيعه و ولايت اميرالمؤمنين(ع) نداشته باشند، معذور خواهند بود و مورد عفو خدا قرار خواهند گرفت.
اگر دسترسي به پيدا كردن راه حقّ داشته ولي كوتاهي كرده اند، به آنان جاهل مقصّر مي گويند. در اين صورت اعمالشان قبول نيست و در روز قيامت معذّب خواهند بود. رواياتي كه در زمينه عدم پذيرش اعمال اينان وارد شده، ناظر به اين گونه افراد است.
از امام سجاد(ع) آمده است: "اگر شخصي به اندازه عمر نوح به عبادت بپردازد و بين ركن و مقام در مسجدالحرام، دائم در نماز و روزه باشد، بدون ولايت اهل بيت، هيچ نفعي به حال او نخواهد داشت".(1)
در روايت ديگر از رسول اكرم(ص) نقل شده است كه اگر شخصي بين ركن و مقام نماز بخواند، در حالي كه نسبت به اهل بيت بغض داشته باشد،‌وارد جهنم خواهد شد.(2)
استاد مطهري مي گويد: آيات و رواياتي كه دلالت مي كند اعمال منكران نبوت يا امامت مقبول نيست، ناظر به آن است كه انكارها از روي عناد و لجاجت و تعصب باشد، اما انكارهايي كه صرفاً عدم پذيرش است و منشأ عدم پذيرش قصور (دسترسي نداشتن به حق) است، نه تقصير(كوتاهي)، مورد نظر آيات و روايات نيست. اين گونه منكران از نظر قرآن كريم، مستضعف و "مرجون لأمرالله"(3) به شمار مي روند. بنابراين نمي توان براي همة افراد اهل کتاب رادخول در جهنم را ثابت كرد، بلكه بايد بين آن ها فرق گذاشت. چون از انگيزه انكار امامان و يا وضع افراد اطلاع نداريم، نمي توانيم در مورد آن ها قضاوتي داشته باشيم تنها مي توانيم بگوييم امرشان به خداوند واگذار شده است و خداوند به گونه اي كه حكمت و رحمتش ايجاب مي كند، عمل خواهد كرد. 1. لطف الله صافي، امامت و مهدويت، ج 1، ص 130.
2. بحارالانوار، ج 27، ص 173.
3. توبه (9) آيه 106.

گمنام;14350 نوشت:
اين گونه افراد اگر جاهل قاصر باشند، يعني دسترسي به حقّانيّت شيعه و ولايت اميرالمؤمنين(ع) نداشته باشند، معذور خواهند بود و مورد عفو خدا قرار خواهند گرفت.
اگر دسترسي به پيدا كردن راه حقّ داشته ولي كوتاهي كرده اند، به آنان جاهل مقصّر مي گويند. در اين صورت اعمالشان قبول نيست و در روز قيامت معذّب خواهند بود. رواياتي كه در زمينه عدم پذيرش اعمال اينان وارد شده، ناظر به اين گونه افراد است.
از امام سجاد(ع) آمده است: "اگر شخصي به اندازه عمر نوح به عبادت بپردازد و بين ركن و مقام در مسجدالحرام، دائم در نماز و روزه باشد، بدون ولايت اهل بيت، هيچ نفعي به حال او نخواهد داشت".(1)
در روايت ديگر از رسول اكرم(ص) نقل شده است كه اگر شخصي بين ركن و مقام نماز بخواند، در حالي كه نسبت به اهل بيت بغض داشته باشد،‌وارد جهنم خواهد شد.(2)
استاد مطهري مي گويد: آيات و رواياتي كه دلالت مي كند اعمال منكران نبوت يا امامت مقبول نيست، ناظر به آن است كه انكارها از روي عناد و لجاجت و تعصب باشد، اما انكارهايي كه صرفاً عدم پذيرش است و منشأ عدم پذيرش قصور (دسترسي نداشتن به حق) است، نه تقصير(كوتاهي)، مورد نظر آيات و روايات نيست. اين گونه منكران از نظر قرآن كريم، مستضعف و "مرجون لأمرالله"(3) به شمار مي روند. بنابراين نمي توان براي همة افراد اهل کتاب رادخول در جهنم را ثابت كرد، بلكه بايد بين آن ها فرق گذاشت. چون از انگيزه انكار امامان و يا وضع افراد اطلاع نداريم، نمي توانيم در مورد آن ها قضاوتي داشته باشيم تنها مي توانيم بگوييم امرشان به خداوند واگذار شده است و خداوند به گونه اي كه حكمت و رحمتش ايجاب مي كند، عمل خواهد كرد. 1. لطف الله صافي، امامت و مهدويت، ج 1، ص 130.
2. بحارالانوار، ج 27، ص 173.
3. توبه (9) آيه 106.

خیلی ممنون از جواب کاملتون دوست عزیز:Sham:

با سلام خدمت دوستان خوب و محترم

با تشكر از حامد به خاطر سوال خوبش

دوستان و همكاران زحمت كش پاسخ مناسب را ارائه نموده اند فقط جهت تكميل بحث به يك آيه اشاره مي شود .

ان الذين آمنوا و الذين هادوا و النصاري و الصابئين من آمن بالله و اليوم الاخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون (بقره / 62 )

آيه فوق راه نجات همه انسانها با هر آئيني كه باشند را به خوبي مشخص نموده است و آن عبارتست از ايمان به خدا و عمل صالح ( كه البته مطابق با وحي و دستورات الهي باشد نه هر عملي كه نزد گروهي ارزش محسوب گردد.) و ايمان به آخرت .

بنا بر اين همه انسانها اعم از مسلمان ، يهودي ، نصارا و صابئين به دو دسته مومن واقعي و غير واقعي تقسيم مي گردد .

و راه نجات براي مومنان واقعي ؛ كه به اعتقادات خود كه مطابق با وحي بوده عمل نموده اند ؛ باز و هموار است .

اين دسته از افراد از دو گروه تشكيل مي شوند .

1- دانشمندان هر قوم و انسانهاي آگاه كه با توجه به علوم موجود به حقانيت دين ( كه همان اسلام است - ان الدين عند الله الاسلام ) پي برده و مسلمان شده و اعمالشان طبق وحي است پس نگراني نخواهند داشت .
2- انسانهاي بي اطلاع از حقانيت اسلام كه از رسيدن به آئين كامل اسلام باز ماندند و البته در اين مسير كوتاهي هم ننمودند ؛ اين گروه نيز اگر به همان قدر ازدستورات الهي كه در آئيين خود بدان رسيده اند عمل كنند انشاءلله اهل نجات خواهند بود .

اما آندسته از عالمان و دانشمندان و آگاهان كه پي به كمال دين برده ولي به خاطر منافع خويش يا تعصبات جاهلي حق را نديده گرفتند و يا بدنبال حقيقت نرفتند قاعدتا بايد پاسخگوي اعمال زشتشان باشند .

خداوند از هر كسي به اندازه اي انتظار دارد كه به او از كمالات عنايت نموده است .

اميد كه ما نيز بتوانيم به ازاي نعمتهايي كه خدا به ما عنايت كرده درست عمل كنيم تا انشاءلله سعادتمند گرديم .

موفق باشيد . :Gol::Gol::Gol:

سلام
دوست من آقای حامد عزیز
به عقل من و به بضاعت من تنها شرط مسلمان بودن است
و در نگاه من آنکه تسلیم عقل است مسلمان است
و اما عقل ....

ببینید سوالی مطرح کردید که در چند سال گذشته مورد سوال بسیاری از متفکران دینی بوده !!! :khandeh!:
دین پژوهی به نام "جان هیک" معتقد به پلورالیسم دینی هست و به پیروی از اون بعضی متفکران و روحانیون ما هم دنباله ی این قضیه رو گرفتند ظاهراً نسبت بهش رای مثبت دارند !! (دکتر سروش و دکتر کدیور)
اما مثلاً دکتر رحیم پور ازغدی یکی از متفکران دینی داخل ایران کتابی دارد با نام "مدارا ، نه از راه پلورالیسم" و شما اگر به سخنرانی های ایشون گوش بدید متوجه می شید که ایشون رای منفی نسبت به پلورالیسم دارند !
شاید به جرأت بشه گفت هیچ مرجعی در این باره نظر قطعی نداره و من فقط شنیدم (تأکید می کنم که شنیدم) که آیت الله مصباح یزدی هم مخالف پلورالیسم دینی هست و ... !
به هر حال لطفاً این تاپیک رو خوب مطالعه بکنید :Cheshmak: تو این تاپیک من کلی سوال رو مطرح کردم که کارشناسان محترم، جنابان "طاها و صدیق" به خوبی پاسخ دادند !!

HAMED-DJ;14329 نوشت:
سلام :Gol:

آیا پیروان ادیان الهی مانند مسیحی و کلیمی به بهشت میروند..آیا اگر به دستورات کتابشان عمل کنند رستگار میشوند؟یا به جهنم میروند////
[/QUOTE

[=B Titr]با سلام خدمت حامد که این سوال را مطرح نموده اند در پاسخ به این سوال باید قران در این زمینه می فرماید :" لا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها : ما از هر کسی به اندازه توانایی های خود او تکلیف می خواهیم "(بقره -233) و این نیز لازمه عدل الهی است ، لذا خداوند در حق کسانی که در مناطق دیگر به سر می یبرند و پیروادیان دیگری می باشند هیچ اجحافی نخواهد کرد و بر اساس توانایی های آنها بازخواست خواهد کرد . یعنی اگر واقعا در شرایطی و یا در مکانی به سر می برند که مثلا اسمی از اسلام و پیامبر گرامی اسلاو نشنیده اند و به اصطلاح " مستضعف فکری "هستند ، خداوند عادل هرگز از آنان اسلام را نمی خواهد و بر اساس دین و شریعت خود آنها با آنان رفتار خواهد کرد .
[=B Titr] البته نه تا جایی که پای مسائل اساسی به میان آید ؛ مثلا نمی توان پذیرفت شخصی کافر باشد ویا مشزک باشد و بگوید من مستضعف فکری بودم چرا که توحید ازمسائل کاملا عقلی است و آدمی با کمی تلاش و زحمت و مطالعه می تواند به این سوال که آیا این عالم خالق دارد یا نه پاسخ دهد ؛ لذا مسائلی که با صریح عقل در تضاد با شد هرگز از آدمی قابل قبول نیست لو اینکه در بدترین مناطق زمین زندگی کند.

سلام
سوال زيبايي بود
اين مطلب هميشه سوال من هم بوده
تا وقتي كه سخنراني حضرت حجت الاسلام والمسلمين مصباح يزدي رو گوش دادم
ايشان فرمودند با مسال از اديسون كه اين دانشمندان با اين كه دور از دين هستند و محجور مي باشند ولي براي تلاششان
وجه الله قلمداد مي شوند و اجرشان محفوض است

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ النَّصارى‏ وَ الصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (بقره/62)

بعضى از بهانه‏جويان آيه فوق را دستاويزى براى افكار نادرستى از قبيل صلح كل و اينكه پيروان هر مذهبى بايد به مذهب خود عمل كنند قرار داده‏اند، آنها مى‏گويند بنا بر اين آيه لازم نيست يهود و نصارى و پيروان اديان ديگر اسلام را پذيرا شوند، همين قدر كه به خدا و آخرت ايمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهند كافى است.
پاسخ: به خوبى مى‏دانيم كه آيات قرآن يكديگر را تفسير مى‏كنند، قرآن در آيه 85 سوره آل عمران مى‏گويد: وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ:" هر كس دينى غير از اسلام براى خود انتخاب كند پذيرفته نخواهد شد".
بعلاوه آيات قرآن پر است از دعوت يهود و نصارى و پيروان ساير اديان به سوى اين آئين جديد اگر تفسير فوق صحيح باشد با بخش عظيمى از آيات قرآن تضاد صريح دارد، بنا بر اين بايد به دنبال معنى واقعى آيه رفت.
در اينجا دو تفسير از همه روشنتر و مناسبتر به نظر مى‏رسد.
1- اگر يهود و نصارى و مانند آنها به محتواى كتب خود عمل كنند مسلما به پيامبر اسلام ص ايمان مى‏آورند چرا كه بشارت ظهور او با ذكر صفات و علائم مختلف در اين كتب آسمانى آمده است كه شرح آن در ذيل آيه 146 سوره بقره خواهد آمد.
مثلا قرآن در آيه 68 سوره مائده مى‏گويد: قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ:
" اى اهل كتاب شما ارزشى نخواهيد داشت مگر آن زمانى كه تورات و انجيل و آنچه را از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده بر پا داريد" (و از جمله به پيامبر اسلام ص كه بشارت ظهورش در كتب شما آمده است ايمان بياوريد).
2- اين آيه ناظر به سؤالى است كه براى بسيارى از مسلمانان در آغاز اسلام مطرح بوده، آنها در فكر بودند كه اگر راه حق و نجات تنها اسلام است، پس تكليف نياكان و پدران ما چه مى‏شود؟، آيا آنها به خاطر عدم درك زمان پيامبر اسلام و ايمان نياوردن به او مجازات خواهند شد؟
در اينجا آيه فوق نازل گرديد و اعلام داشت هر كسى كه در عصر خود به پيامبر بر حق و كتاب آسمانى زمان خويش ايمان آورده و عمل صالح كرده است اهل نجات است، و جاى هيچگونه نگرانى نيست.
بنا بر اين يهوديان مؤمن و صالح العمل قبل از ظهور مسيح، اهل نجاتند، همانگونه مسيحيان مؤمن قبل از ظهور پيامبر اسلام‏( تفسير نمونه، ج‏1، ص: 284)
اما در این میان مستضعفین معذورند.در سوره نسا خداوند متعال می فرماید:

إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلاً (98) فَأُولئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً (99)
آيه مورد بحث اين معنا را روشن مى‏سازد كه جهل به معارف دين در صورتى كه ناشى از قصور و ضعف باشد و خود انسان جاهل هيچ دخالتى در آن قصور و در آن ضعف نداشته باشد در درگاه خداى عز و جل معذور است.

توضيح اينكه خداى سبحان جهل به دين و هر ممنوعيت از اقامه شعائر دينى را ظلم مى‏داند، ظلمى كه عفو الهى شامل آن نمى‏شود، آن گاه از اين قانون كلى مستضعفين را استثناء نموده، عذر آنان را كه همان استضعاف باشد پذيرفته است. آن گاه با بيانى كلى كه هم شامل آنان شود و هم شامل غير آنان معرفيشان نموده و آن بيان كلى عبارت است از اينكه كسى نتواند محذورى را كه مبتلاى بدان است دفع كند و اين معنا همانطور كه شامل مستضعفين مورد بحث‏مى‏شود كه در سرزمينى قرار گرفته‏اند كه اكثريت و قدرت در آنجا به دست كفار است و چون عالمى دينى نيست كه معارف دين را از او بياموزند و يا محيط كفر و ترس از شكنجه‏هاى طاقت‏فرساى كفار اجازه نمى‏دهد به آن معارف عمل كنند و از سوى ديگر قدرت بيرون آمدن از آنجا و رفتن به محيط اسلام را هم ندارند، يا به خاطر اينكه فكرشان كوتاه است و يا گرفتار بيمارى و يا نقص بدنى و يا فقر مالى و يا موانع ديگرند، همچنين شامل كسى هم مى‏شود كه اصلا ذهنش منتقل به اين معنا كه دينى هست و معارف دينى ثابتى وجود دارد و بايد آن معارف را آموخته مورد عملش قرار داد نمى‏شود، هر چند كه اين شخص عنادى با حق ندارد و اگر حق به گوشش بخورد به هيچ وجه از قبول آن استكبار نمى‏ورزد، بلكه اگر حقانيت مطلبى برايش روشن شود آن را پيروى مى‏كند، ليكن حق برايش روشن نشده و عوامل مختلفى دست به دست هم داده و نگذاشته كه اين شخص به دين حق بگرايد.

چنين كسى نيز مستضعف است و مصداق استثناى در آيه است، چيزى كه هست اگر اين شخص نمى‏تواند حيله‏اى بينديشد و نه راه به جايى ببرد، از اين جهت نيست كه راه را تشخيص داده ولى قدرت رفتن ندارد، چون دشمن به او احاطه دارد و شمشير و شلاق دشمنان حق و دين اجازه رفتن به او نمى‏دهد بلكه از اين جهت است كه عاملى ديگر او را به استضعاف كشانيده و آن عبارت است از غفلت، و معلوم است كه با وجود غفلت ديگر قدرت معنا ندارد و با وجود جهل ديگر راه هدايت تصور نمى‏شود...

از اينجا روشن مى‏شود كه مستضعف تهى دست است و چيزى از خوبى و بدى در دست ندارد، چون آنچه مى‏كرده به عنوان كار خوب و يا كار بد نمى‏كرده، در نتيجه امر او محول به خداى تعالى است تا پروردگارش با او چه معامله كند؟ و اين معنا از ظاهر آيه شريفه:
" فَأُولئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً"، كه بعد از آيه مورد بحث است و نيز از آيه شريفه:" وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ" استفاده مى‏شود، البته با در نظر گرفتن اينكه رحمتش بر غضبش پيشى دارد، اميد عفو در آنان بيشتر است.(ترجمه الميزان، ج‏5، ص: 80)

hamed-dj;14329 نوشت:
سلام
آیا پیروان ادیان الهی مانند مسیحی و کلیمی به بهشت میروند..آیا اگر به دستورات کتابشان عمل کنند رستگار میشوند؟یا به جهنم میروند////

با سلام خدمت همه عزیزان در مورد این سوال باید گفت : با توجه به عدل الهی قطعا خداوند تمام شرایط انسانها در بازخواست آنها را در نظر خواهد گرفت و با توجه به شرایط مکانی و زمانی هر اسانی با او رفتار خواخد شد ، و هر گز دو انسان در دو شرایط مختلف با هم مساوی نخواهند بود ، آیه قرآن نیز به این مطلب اشاره دارد و می فرماید : " لا تکلف نفس الا وسعها "( بقره 233).
حال در مورد انسان های تابع ادیان دیگر نیز این قاعده جاری است و خداوند عادل و حکیم قطعا به اندازه توانایی های آنها از آنان بازحواست خواهد کرد ؛ یعنی اگر در شرایطی بوده اند که با اسلام آشنا بوده اند و نام آن را شنیده اند و از آمدن پیامبر اکرم (ص) آگاهی داشته اند ولی باز با این حال تعصب به خرج داده و به اسلام نگرویده و بر همان دین تحریف شده خود باقی مانده اند ؛ در این صورت طبق آیه قرآن در سوره مبارکه آل عمران که می فرمایید :" وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ (85) : هر کس غیر از اسلام دینی را بپذیرد هرگز از او نمی پذیریم و او در آخرت از زیان کاران خواهد بود ." دین آنها پذیرفته نیست و از زیان کاران خواهد بود.
اما اگر این شخص در مکانی زندگی می کند که نامی از اسلام نشنیده است و با تعالیم آن اصلا آشنایی ندارد ، عدل الهی اقتضا می کند با این شخص با دین و آیین خود او رفتار کند ، البته اگردین و شریعت او با حکم صریح عقل در تضاد نباشد ؛ چرا که اگر کسی به عقل خود رجوع کند توحید ، معاد و نبوت قابل اثباتند ، لذا هرگز ادیان شرک آلود و قائلین به ثنویت یا تثلیث از آدمی پذیرفته نیست ، چرا که این ادیان ، الهی نبوده و قطعا تحریف شده اند و خود عقل می گوید نباید از اینها تبعیت کرد .
لذا آنچه مسلم و قطعی است این است که خداوند تبارک و تعالی در هنگام با زخواست همه چیز را لحاظ خواهد کرد ، عقل و فهم آدمی ، علم و سواد آدمی ، آگاهی های او نسبت به جهان خارج ، توان او نسبت به اینکه می توانسته تحقیق کند یا خیر ، مکان و زمان و شرایط اجتماعی زندگی او و... .
خلاصه اینکه پاسخ به این سوال این است که به شرایط افراد بستگی دارد ، اگر از آمدن دین جدید و پیامبر جدید اطلاع دارند و توانایی تحقیق را نیز داشته باشند و در عین حال کوتاهی کرده باشد و بر دین خود بمانند ، قطعا مقصر هستند و می توان گفت استحقاق عذاب الهی را دارند . امل اگر این شرایط را ندارند شاید بتوان گفت آنها در این مورد معذورند و خداوند در آخرت از آنها خواهد گذشت ( ان شاء الله).

با سلام خدمت دوستان

در این رابطه مطالبی در سوره البینه هم آمده که از کارشناسان محترم استدعا دارم به تفسیر آنها نیز بپردازند

موضوع قفل شده است