جبر و اختیار

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جبر و اختیار

سلام : سوالی داشتم در مورد جبر و اختیار که نظر شما را در مورد ان می خواستم :
اگر ما می گوییم که خدا نخواسته که عاشورا اتفاق بیفتد که هیچ ولی اگر خدا خواسته که عاشورا اتفاق بیفتد پس چرا اگر به بطن اتفاق نگاه می کنیم می بینیم که تصمیم جنایتکاران و لعن شدگان در مسدود کردن راه امام حسین (ع) و آل و خاندانش و یارانش باعث شده که بقیه اتفاقات بیفتد ، این موضوع را چگونه تفسیر می کنید... با تشکر ...

با نام الله


کارشناس بحث: استاد کریم

aaty;471328 نوشت:
اگر ما می گوییم که خدا نخواسته که عاشورا اتفاق بیفتد که هیچ ولی اگر خدا خواسته که عاشورا اتفاق بیفتد پس چرا اگر به بطن اتفاق نگاه می کنیم می بینیم که تصمیم جنایتکاران و لعن شدگان در مسدود کردن راه امام حسین (ع) و آل و خاندانش و یارانش باعث شده که بقیه اتفاقات بیفتد ، این موضوع را چگونه تفسیر می کنید... با تشکر ...

با سلام
در عالم هستی چیزی بدون اذن الهی اتفاق نمی افتد، مخصوصا در مورد مساله عاشورا ما داریم که حضرت در جواب بعضی ها فرمود: که من جدم را در خواب دیدم که مرا به سینه خود چسبانده بود وفرمود: خداوند متعال می خواهد تو را کشته شده وغرق در خونت ببیند...( بحرانی، مدینة معاجز الائمة، ج4، ص61)
البته این به معنای جبر واینکه حضرت به زور در این راه قرار گرفته است نبوده چون ایشان هم اختیار داشتند ومی توانستند این کار را انجام ندهند. ولی در تعبیری که باز امام حسین علیه السلام نقل می کنند وقتی که در آخرین لحضات حضور در مدینه بر سر مزار ایشان را در خواب می بینند می فرماید: برای تو مقامی است در نزد خداوند که بغیر شهادت به آن مقام ودر جه نخواهی رسید.
این خواست الهی بوده وحضرت با اختیار خود وبرای حفظ دین پا در این راه گذاشته اند واین اوج خباثت دشمنان آن حضرت بود که از هیچ ظلمی وجنایتی فرو گذاری نکردند وکوچکترین اصول جنگی را رعایت نکردند. رعایت اخلاق وآداب اسلامی که به جای خود.
مساله صرفا مسدود کردن راه نبود در واقع بی کفایتی وسستی مسلمانان بود که ایشان را در برابر دشمنان تنها گذاشتند، وبه عهد وپیمانی که خود یسته بودند عمل نکردند. وآنها نیز ااز انجام هیچ جنایتی فرو گذاری نکردند وفرقی نمی کرد ایشان به هر کجا که می رفتند دست از سرشان بر نمی داشتند. بطوری که رد کنار خانه خدا نیز امنیت نداشتند وبه همین خاطر حج را نیمه تمام گذاشته ومکه را به سمت کوفه ترک کردند.

جبر و اختيار
سلام علیکم
اولا باید به یاد داشته باشیم که موضوع بحث جبر واختیار در اعمالی است که در آن احتماال جبر و اختیار می رود نه در مواردی که مسلم و بین است که انسان خودش اختیاری ندارد . مثل اینکه انسان در کدام شهر به دنیا می آید یا فرزند چه کسی باشد و یا مثل بسیاری از اعمال بدن مثل ضربان قلب و گردش خون و عمل دستگاه گوارش ، اینها همه از موضوع بحث خارج است.

ثانیا : هر عملی که انسان انجام می دهد از کوچکترین عمل تا بزرگترین آنها حداقل چند عامل نیاز دارد اول حیات، دوم قدرت ، سوم عقل و چهارم اسباب و وسیله . زیرا از میت و انسانی که هیچ قدرتی ندارد و یا هیچ فکری نداشنه باشد کاری ساخته نیست که بگوییم کار او اختیاری است یا جبری.

ثالثا: حیات قدرت ، عقل ، اسباب همه نعمتهای الهی هستند و انسان مي تواند با اختيار خود از اين نعمتها استفاده كند و به هل من ناصر امام حسين (ع) باسخ مثبت دهد و هم مي تواند با اين نعمتها در مقابل امام زمان خود بايستد كما اينكه عده اي اولي را انتخاب كرده و عده اي دومي را

بنابر اين خدا هر زمان اراده كند جلوي عمل را بكيرد مي تواند با كرفتن يكي از اين نعمتها اختيار را از انسان سلب مي شود بس خدا ناتوان نيست ولي سنت الهي بر اين قرار دارد كه اين جهان دار اختيار باشد لدا مانع أن نمي شود
با توجه به این سه مقدمه هر کاری که انسان انجام می دهد حداقل آن چهار نعمت را نیاز دارد، چه عمل صواب چه گناه . مثلا زید با استفاده از این چهار نعمت الهی نیمه شب از خواب برمی خیزد و نماز شب می خواند، بکر از همین چهار نعمت الهی استفاده می کنند و نیمه شب از دیوار خانه مردم بالا می رود و دزدی می کند، زید با اختیار خود نعمتهای خدا را در کار صواب بکار برد پس در روز قیامت سزاور پاداش می باشد و بکر چون همین نعمتهای الهی را با اختیار خود در گناه استفاده کرد لذا سزاوار جهنم است،

والسلام

کریم;472171 نوشت:


سلام علیکم:Gol:
بنده به کتب مختلفی که در زمینه ی جبر و اختیار نوشته شده است مراجعه کردم و پاسخ همه ی آن ها این بود که خداوند می داند که انسان ها با اختیار خود چه راهی را خواهند رفت.
اما نکته اینجاست که آیا منظور این نیست که خداوند قبلا راه انتخاب را نیز در وجود فرد گذاشته و او خیال می کند که اختیار دارد(می دانم که اینطور نیست اما جواب قانع کننده می خواهم)
2-آیا جایگاه آخرتی هر انسان نزد خداوند مشخص است؟آیا به این معنا نیست که خداوند از قبل جایگاه ها را نیز تعیین نموده است؟
3-هر کاری که انسان می خواهد انجام دهد را خداوند می داند.آیا به این معنا نیست که انسان نمی تواند کاری را خلاف علم خدا نسبت به آن انتخاب انجام دهد؟یعنی فقط باید آنی را انتخاب کند که خداوند می داند.
باتشکر از شما

من هم با جناب سعید s موافقم
اگر زحمت نیست کارشناس محترم تاپیک خیلی ساده برای ما توضیح بدند چرا وقتس خداوند از همه چیز باخبر هست باز هم حرف از اختیار وسط می اید ، ایا واقعا اختیار به این معنا که کسی نمیداند من مسخواهم چه کنم در مورد بشریت وجود دارو

دوستان تاپیک خیلی وقته بی پاسخه

سعید.s;495509 نوشت:
اما نکته اینجاست که آیا منظور این نیست که خداوند قبلا راه انتخاب را نیز در وجود فرد گذاشته و او خیال می کند که اختیار دارد(می دانم که اینطور نیست اما جواب قانع کننده می خواهم)
2-آیا جایگاه آخرتی هر انسان نزد خداوند مشخص است؟آیا به این معنا نیست که خداوند از قبل جایگاه ها را نیز تعیین نموده است؟
3-هر کاری که انسان می خواهد انجام دهد را خداوند می داند.آیا به این معنا نیست که انسان نمی تواند کاری را خلاف علم خدا نسبت به آن انتخاب انجام دهد؟یعنی فقط باید آنی را انتخاب کند که خداوند می داند.

muiacir;495573 نوشت:
من هم با جناب سعید s موافقم
اگر زحمت نیست کارشناس محترم تاپیک خیلی ساده برای ما توضیح بدند چرا وقتس خداوند از همه چیز باخبر هست باز هم حرف از اختیار وسط می اید ، ایا واقعا اختیار به این معنا که کسی نمیداند من مسخواهم چه کنم در مورد بشریت وجود دارو

در فلسفه مساله ای است که معلول در نزد علت حاضر است. یعنی معلول چون همه چیز خود را از علت تامه اش می گرد لذا در بقاء نیز باید متکی به او باشد. بنابراین علت همه چیز را در مورد معلولش می داند. که منظور علت تامه است. وخداوند علت امه خلقت انسان است. پس براساس همین قاعده عقلی خداوند نمی تواند از اختیار انسان آگاه نباشد.
جواب دوم اینکه خداوند نه اینکه نوع انتخاب را در وجود انسان قرار داده است. بلکه خداوند انسان را مختار آفریده است. نوع خلقت انسان چنین است. والا اگر قرار بود نوع انتخاب را در وجود انسان قرار دهد. فرستادن پیامبران واین همه انذار وترساندن ودعوت به خوبی ها عبث وبیهوده بود. در حالی شخص حکیم چنین نمی کند.
چون در این صورت انسان مثل ساعت کوک شده بود. ومثل ک رباط براساس چیز که در او تنظیم شده بود. کار می کرد.
ولی علاوه بر ادله عقلی فوق وجدان ونوع عمل انسان نشان می دهد که اختیار انسان از خودش است. وتصمیم را براساس عقل وفهم خود می گیرد. چون در غیر اینصورت نباید کسی که اشتباهی می کرد. مذمت می شد. چون اینجوری کوک شده بود. ولی واقعیت غیر از ان است.
موضوع قفل شده است