آیه 32 سوره نور

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیه 32 سوره نور

با سلام
با توجه به آیه 32 سوره نور "و انکحوا الایامی منکم و الصالحین من عبادکم و امائکم ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله والله واسع علیم" چندتا سوال داشتم:
1- "کم" در "منکم،عبادکم،امائکم" با توجه به آیه قبل برمیگردد به "مومنون"؛ یعنی اگر کسی "مومن" - به معنی واقعی،نه لفظی- نباشد (که با توجه به ویژگی های مومن،افراد قلیلی مومن واقعی محسوب میشوند)، خداوند فضل خود را شامل آنها نخواهد کرد و آنها را از فقر نجات نخواهد داد؟
2- منظور از صالحین چه کسانی هستند؟ طبق تفسیر المیزان، در اینجا، منظور شایسته برای ازدواج می باشد؛ خوب چه کسانی شایستگی برای ازدواج دارند؟
3- منظور از فقیر کیست؟ کسی که حتی توان تامین خورد و خوراک زندگی را ندارد؟
4- غنی کیست؟ کسی که نیاز مالی نداشته باشد؟ یا کسی که ثروتمند باشد؟
5- منظور از اینکه خدا آنها را از فضل خود بی نیاز می کند،بی نیاز از چه چیزی؟ از لحاظ مالی؟
6- طبق این آیه که خداوند وعده داده که بدلیل فقر از ازدواج نهراسند که خدا آنها را با فضل خود غنی می کند، پس چگونه است که این همه زوج فقیر یا زوج هایی که با مشکلات سنگین مالی سالهاست دست و پنجه نرم می کنند و زیر فشار مالی می باشند، در جامعه وجود دارد و خداوند آنها را از فقر نجات نمیدهد؟


با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد هدی

با سلام خدمت شما

khosro_arya;470044 نوشت:
با سلام
با توجه به آیه 32 سوره نور "و انکحوا الایامی منکم و الصالحین من عبادکم و امائکم ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله والله واسع علیم" چندتا سوال داشتم:
1- "کم" در "منکم،عبادکم،امائکم" با توجه به آیه قبل برمیگردد به "مومنون"؛ یعنی اگر کسی "مومن" - به معنی واقعی،نه لفظی- نباشد (که با توجه به ویژگی های مومن،افراد قلیلی مومن واقعی محسوب میشوند)، خداوند فضل خود را شامل آنها نخواهد کرد و آنها را از فقر نجات نخواهد داد؟

در مراجعه به تفاسير ، مطلبي كه دال بر اين برداشت از مرجع ضمير "كم" باشد ،يافت نشد و ظاهرا مراد از آن ، تمامي مسلمانان با هر سطحي از ايمان است – مستحضريد كه ايمان داراي مراتبي است لذا برخي مراتب پايين آنرا واجدند و برخي مراتب بالاتر را اما در هر حال به همه اهل ايمان گفته مي شود، مثلا در قرآن كريم خطاب به مومنان آ«ده است :" يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ ...-
khosro_arya;470044 نوشت:
- منظور از صالحین چه کسانی هستند؟ طبق تفسیر المیزان، در اینجا، منظور شایسته برای ازدواج می باشد؛ خوب چه کسانی شایستگی برای ازدواج دارند؟

در تفسير نور اين شايستگي را صلاحيت براي اداره زندگي مشترك بر مي شمرد ( 1 )

(1)- تفسير نور ، ذيل آيه 32 نور

khosro_arya;470044 نوشت:
3- منظور از فقیر کیست؟ کسی که حتی توان تامین خورد و خوراک زندگی را ندارد؟

؟" فقیر" به معنى كسى است كه در زندگى خود كمبود مالى دارد، هر چند مشغول كسب و كارى باشد و هرگز از كسى سؤال نكند ، مانند: لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ لا یَسْتَطِیعُونَ ضَرْباً فِی الْأَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ:" انفاق براى فقیرانى است كه در راه خدا گرفتار شده ‏اند، و آن چنان ظاهر خویش را حفظ مى ‏كنند كه جاهل از شدت عفت نفس آنان، چنین مى ‏پندارد كه غنى و بى‏ نیازند".( 2)
در روایتى از محمد بن مسلم از امام صادق ع یا امام باقر ع نقل است كه از آن حضرت درباره" فقیر" و" مسكین" سؤال كردند، فرمود:
الفقیر الذى لا یسئل و المسكین الذى هو اجهد منه الذى یسئل‏:" فقیر كسى است كه سؤال نمى ‏كند، ومسكین حالش از او سختتر است و كسى است كه از مردم سؤال و تقاضا مى‏ كند"( 3)
با توجه به توضيحات فوق بنظر مي رسد فقير كسي است كه با وجود كسب و كار ، در آمد كافي ندارد و دچار كمبود مالي است .

(2)- بقره /273
03)- به نقل از تفسير نمونه ، ج 8 ، ص4

khosro_arya;470044 نوشت:
4- غنی کیست؟ کسی که نیاز مالی نداشته باشد؟ یا کسی که ثروتمند باشد؟

غني به معناي كفايت و بي نيازي است . با مراجعه به قرآن خواهيم ديد كه غنى چون به معنى كفايت باشد به «عن» و «من» و چون به معنى بى نياز كردن باشد بدون «من» و «عن» آيد.(4)
در آيه 32 سوره مباركه نور هم "غني" با حرف اضافه "من" همراه شده است : " يغنهم الله من فضله " لذا بنظر مي رسد با توجه به بحث لغوي فوق ، معناي كفايت از اين فعل استنباط مي شود بنابراين معنا ، غني در آيه فوق به كسي اطلاق مي شود كه به اندازه كفايت داشته باشد يعني خداوند از فضش به اندازه كافي به او مي دهد .(والله اعلم ) البته در تفسير نور هم بياني آمده كه بي ارتباط به معناي كفايت نيست : " خداوند، تأمين زندگى‏ عروس و داماد را وعده داده است"(5) كه اين تامين مي تواند به معناي همان كفايت باشد .
khosro_arya;470044 نوشت:
- منظور از اینکه خدا آنها را از فضل خود بی نیاز می کند،بی نیاز از چه چیزی؟ از لحاظ مالی؟

بنابر بحث لغوي در معناي "غني" و نيز بنابر فضاي آيه كه در خصوص مسائل مالي است بنظر مي رسد منظور از لحاظ مالي باشد .


(4)- قاموس قرآن قرشي، ماده غني
(5)- تفسير نور ، ذيل آيه 32

khosro_arya;470044 نوشت:
6- طبق این آیه که خداوند وعده داده که بدلیل فقر از ازدواج نهراسند که خدا آنها را با فضل خود غنی می کند، پس چگونه است که این همه زوج فقیر یا زوج هایی که با مشکلات سنگین مالی سالهاست دست و پنجه نرم می کنند و زیر فشار مالی می باشند، در جامعه وجود دارد و خداوند آنها را از فقر نجات نمیدهد؟


در پاسخ به اين سوال به چند نكته اشاره مي كنيم :
1- در بحث فقر ، عوامل آن ، و اساسا حدود آن ، بحث بسيار است اما تا آنجا كه به بحث ما مرتبط مي شود اين مانع عمده- يعني ناتواني اقتصادي و فقر مالي- آنگاه گسترش بيشترى يافته و قوت مى گيرد كه موانع فرهنگى و آداب و رسوم اجتماعى نادرست نيز آن را همراهى كند و به فقر كاذب دامن زند. يعنى نادارى كاذبى كه تنها برخاسته از خواسته ها و برداشت هاى نادرست از زندگى و ازدواج و رفاه و گذران معيشت است. تلقى ناصواب از شيوه زندگى و مديريت آن و مقايسه هاى ناقصى كه ميان زندگى ها به ويژه با گسترش امر ارتباطات, صورت مى گيرد و خواسته ها و توقعاتى كه به سرعت رشد مى كند, تا جايى كه به بخشى از فرهنگ عمومى جامعه و خانواده ها تبديل مى گردد, به احساس نادارى و فقرى در جامعه دامن مى زند كه در واقع وجود ندارد و لااقل براى برپايى يك زندگى ساده و بىآلايش كه حداقل هايى از امكانات براى شكل گيرى يك خانواده را داشته باشد, مانعى به شمار نمى رود.

بخش عمده اى از اين پديده منفى و تإثيرگذار, برخاسته از نوع تلقى و فرهنگى است كه در جامعه و بر خانواده ها حاكم است. زياده طلبى ها و خودنمايى ها و تصورات نادرست و راحت طلبى و رفاه زدگى در شكل گيرى اين تلقى و فرهنگ ناصواب نقش دارد و در واقع در بسيارى موارد, اين فقر واقعى نيست كه مانع ازدواج است, بلكه اين فقر كاذب و خودساخته و احساس فقر است كه جوانان و خانواده ها را در آرزوى زندگى مطلوب به انتظار شرايط مناسب نگه مى دارد(6 ) يا پس از ازدواج و وسعت و گشايش نسبي، در پي توقع دستيابي به زندگي ايده آلشان ، شبهه ي عدم تحقق وعده ي الهي را پس از ازدواج در نظرشان مجسم مي نمايد .

2- در اين وعده ها و قرارهاى الهى نبايد ترديد كرد; اگر مايه اى براى ترديد باشد, بيشتر ناشى از آگاهى ناقص ما از اصول صحيح زندگى و قواعد درست رفتار اجتماعى و سلوك ناصواب ما در زندگى و هزينه كردن و روابط اجتماعى و خانوادگى است.(7)

(6)- دانشنامه موضوعي قرآن ، سيد ضياء مرتضوي، ناتواني مالي در ازدواج
(7)- همان


3- وعده خداوند, چه در اين آيه و چه در آيات ديگر, تخلف ناپذير است و خداوند همان گونه كه خود فرموده(8) در وعده خويش صادق است و تخلف از آن براى او معنا ندارد ولى ترديدى نيز نيست كه بسيارى از مصالح بندگان و جامعه از ديد محدود آدمى پنهان است و در سعه آگاهى وى قرار نمى گيرد. ((عسى ان تكرهوا شيئا و هو خير لكم و عسى ان تحبوا شيئا و هو شر لكم))(9) و نيز ((فعسى ان تكرهوا شيئا و يجعل الله فيه خيرا كثيرا));(10) از سوى ديگر بسيارى از وعده هاى الهى شروط و مقدماتى دارد كه چه بسا شخص از آنها غافل است و يا به آنها جامه عمل نپوشانده است و طبعا نتيجه مورد نظر را نخواهد گرفت. چه اينكه وعده الهى را نبايد جايگزين تلاش و كوشش شمرد و از راههاى معمول در تإمين هزينه و توشه زندگى دست شست و منتظر بود كه خداوند مستقيما از خزانه غيب خود, غنا و ثروت را نصيب آدمى كند. آنچه بر عهده بنده است اين است كه به وعده الهى ايمان آورد و به آن دل ببندد و از ترس فقر بيشتر, از امر پسنديده اى چون ازدواج دست نكشد و به اميد فضل الهى و با توكل بر لطف او, مسئوليت زندگى و مديريت آن را بپذيرد و تلاش درخور خويش را در كسب روزى حلال از يك سو, و صرفه جويى و قناعت از سوى ديگر, به كار بندد. اين كارى است كه بر عهده او است و از آن به بعد از عهده او بيرون است. اگر هم آنچه مورد انتظار او بود و به آن اميد بسته بود حاصل نشد و گشايشى در زندگى و درآمد وى پديد نيامد, آن را مايه بدگمانى به وعده الهى قرار ندهد; شايد مصلحت مهم ترى در ميان است و شايد مانعى در كار است; آدمى كه به همه اسرار خلقت و رموز آفرينش آگاهى ندارد.(11)

4- تجربه نشان داده است كه هر فردي هر قدر هم دچار فقر و تنگدستي بوده ، پس از ازدواج ، وضعيتش بهتر از قبل از ازدواجش شده است هر چند هنوز پس از ازدواج به آن سقف مطلوب و دلخواه مالي اش نرسيده باشد .

5- مدار زندگى و ملاك تصميم گيرى و معيار ارزش گذارى و بايد و نبايدهاى زندگى را نبايد فقط امور مادى و مالى دانست. خداى حكيم, براى كار و مال و ثروت نيز نقش قائل شده و در نظام احسن خويش براى آن جايگاهى قرار داده است اما همه امور زندگى و نيازهاى آن را بر كاكل ماديات و محور مال و ثروت به گردش نياورده است. كما اينكه تإمين معاش و گذران زندگى را به يك راه و روزنه محدود نساخته است.(12) در آموزه هاي ديني ما مسائل ديگري نيز وجود دارد كه موجبات افزايش رزق را فراهم مي كند و به آنها توصيه شده است از جمله صله رحم و ... .

(8)- آيات 31 رعد, 194 آل عمران و 20 زمر.
(9)- بقره/216
(10)- نساء /19
(11)- سيد ضياء مرتضوي ، ناتواني مالي در ازدواج
(12)- همان

آیا اعمالی وجود دارند که فقرآور باشند؟ اگر بله، کدام اعمال؟
همچنین آیا ممکن است فقر بر اثر گناه بر انسان عارض شود؟ اگر بله، کدام گناهان؟
در این آیه، وعده ی خدا، مشروط به انجام ندادن اعمال و گناهان خاصی است یا در هر شرایطی صادق است؟ اگر مشروط است، از کجای آیه، وجود قید شرط مشخص می شود؟

هدی;470658 نوشت:
با سلام خدمت شما
در مراجعه به تفاسير ، مطلبي كه دال بر اين برداشت از مرجع ضمير "كم" باشد ،يافت نشد و ظاهرا مراد از آن ، تمامي مسلمانان با هر سطحي از ايمان است – مستحضريد كه ايمان داراي مراتبي است لذا برخي مراتب پايين آنرا واجدند و برخي مراتب بالاتر را اما در هر حال به همه اهل ايمان گفته مي شود، مثلا در قرآن كريم خطاب به مومنان آمده است :" يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ ...-

من در کتاب "تفسیر راهنما" این مطلب را خواندم که مرجع ضمیر "کم"، "مومنون" در آیه قبل می باشد.

با سلام

khosro_arya;470823 نوشت:
آیا اعمالی وجود دارند که فقرآور باشند؟ اگر بله، کدام اعمال؟
همچنین آیا ممکن است فقر بر اثر گناه بر انسان عارض شود؟ اگر بله، کدام گناهان؟

بطور كلي سه نوع فقر وجود دارد :
1- فقري كه حاصل بي تدبيري و بي برنامگي است و از اين رهگذر عارض مي شود .
2- فقري كه كفاره گناه مومنين است .(1)
3- سوم فقری که محصول کم کاری و یا بی دینی آنها نیست بلکه قرار است از تحمل آن پاداش و ترفیع درجه نصیبشان شود.(2)
آنچه بيشتر مورد سوال است ، نوع اول فقر است .
آنچه از آموزه هاي قرآني و به تبع آن آموزه هاي روايي حاصل مي شود ، نقش جدي ، قوي و غير قابل انكار گناهان در ايجاد فقر و يا بعكس دزر جلب بركات و روزيهاست .
خداوند در قرآن كريم به نقش تقوا در جلب روزي و بركات تصريح مي فرمايد :
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض .(3)و اگر مردم شهرها ايمان آورده و به تقوا گراييده بودند قطعا بركاتى از آسمان و زمين برايشان مى ‏گشوديم
و يا در آيه اي ديگر در سوره مباركه طلاق ، به نقش تقوا در جلب روزي تاكيد دارد:
و من يتق الله يجعل له مخرجا * وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ...( 4) و هر كس از خدا پروا كند [خدا] براى او راه بيرون ‏شدنى قرار مى‏ دهد *و از جايى كه حسابش را نمى ‏كند به او روزى مى ‏رساند
لذا نقش پرهيز از گناهان در جلب ارزاق و بعكس نقش گناهان در تنگي معيشت و روزي، غير قابل انكار است .

(1)- بحارالانوار، ج 50، ص 229
(2)- بحارالانوار، ج 69، ص 66
(3)- اعراف/96
04)- طلاق/3

همچنين به نقش گناه در ايجاد فقر ، در آموزه هاي روايي و يا برخي از ادعيه هم تصريح شده است :
امام علي عليه السلام مي فرمايند :اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ یَدْعُو إِلَى الْكُفْرِ وَ یُطِیلُ الْفِكْرَ وَ یُورِثُ الْفَقْرَ وَ یَجْلِبُ الْعُسْرَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِین (1) خداوندا از تو طلب آمرزش می کنم نسبت به هر گناهی که مرا به کفر می کشاند و توان فکر کردن را از من می گیرد و باعث فقر من شده و زندگی مرا به سختی می اندازد.
و نیز می فرماید:
اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ یَكُونُ فِی اجْتِرَاحِهِ قَطْعُ الرِّزْق (2) پروردگارا! از تو طلب بخشش دارم نسبت به هر گناهی که باعث قطع رزق می شود.
همچنين دربرخي روايات، به ذكر مصاديق گناهان و اعمالي كه در جلب فقر تاثيرگذارند ، تصريح شده است :
زنا:امام صادق علیه السلام فرمود: الذُّنُوبُ ... الَّتِی تَحْبِسُ الرِّزْقَ الزِّنَا(3) زنا از گناهانی است که جلوی نزول رزق را می گیرد.

قطع ارتباط با ارحام :امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند: قَطِیعَةُ الرَّحِمِ تُورِثُ الْفَقْر (4) قطع ارتباط خویشاوندی فقرآور است.
اسراف : امام صادق علیه السلام فرمودند: إِنَّ السَّرَفَ یُورِثُ الْفَقْرَ وَ إِنَّ الْقَصْدَ یُورِثُ الْغِنَی (5) اسراف انسان را فقیر می کند و مدیریت صحیح اقتصادی باعث بی نیازی انسان می شود.

(1)- [=&quot]بحارالانوار، ج 84، ص 334
(2)- همان
(3)- الكافی، ج 2، ص447
(4)- وسائل‏ الشیعة، ج 15، ص 347
(5)- من‏ لایحضره‏ الفقیه، ج 3، ص 174

موسيقي حرام : امام صادق علیه السلام فرمودند:الغِناءُ یُورِثُ الفَقر(1) موسيقي حرام موجب فقر مي شود .
سبك شمردن نماز : كه در روايات از آن به" استخفاف بالصلاة "(2)تعبير شده است .
عادت بر دروغگويي : امیر المومنین علی علیه السلام فرمودند: اعْتِیَادُ الْكَذِبِ یُورِثُ الْفقر (3) عادت بر دروغگویی فقرآور است.
قسم دروغ : امیر المومنین علی علیه السلام فرمودند: الْیَمِینُ الْفَاجِرَةُ تُورِثُ الْفَقْرَ (4) قسم دروغ فقر آور است .
لعنت كردن بر فرزندان : رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند یکی از کارهایی که باعث تنگدستی می شود اللَّعْنُ عَلَى الْأَوْلَاد یعنی لعنت کردن فرزندان است. (5)و (6)
همچنين كارها و امور ديگري نيز در روايات وارد شده كه موجب فقر و تنگدستي مي شود .

(1)- دعائم‏ الإسلام، ج 2، ص 20
(2)- بحارالانوار، ج 73 ، ص 315
(3)- وسائل‏ الشیعة، ج 15، ص 347
(4)- همان
(5)- بحارالانوار، ج 73 ، ص 315
(6)- بر گرفته از مقاله "راه نجات از فقر و تنگدستي" ، اميد پيشگر ، سايت تبيان

khosro_arya;470824 نوشت:
من در کتاب "تفسیر راهنما" این مطلب را خواندم که مرجع ضمیر "کم"، "مومنون" در آیه قبل می باشد.
اين مطلب ، با مطلبي كه شما در پست شماره 1 بيان نموديد متفاوت است :
khosro_arya;470044 نوشت:
"کم" در "منکم،عبادکم،امائکم" با توجه به آیه قبل برمیگردد به "مومنون"؛ یعنی اگر کسی "مومن" - به معنی واقعی،نه لفظی- نباشد (که با توجه به ویژگی های مومن،افراد قلیلی مومن واقعی محسوب میشوند)، خداوند فضل خود را شامل آنها نخواهد کرد و آنها را از فقر نجات نخواهد داد؟

با توجه به اين مطلب شما ، ما عرض كرديم كه چنين مطلبي در تفاسير يافت نشد . يعني اينكه مومن را به معناي مومن واقعي آنطور كه مصاديق آن فقط شامل عده ي قليلي بشود وگرنه منكر اين نيستيم كه ضمير كم ، به مومنون در آيه قبل باز مي گردد همچنان كه اشاره شد كه ايمان داراي مراتبي است .

پرسشهايي پيرامون آيه 32 سوره نور
پرسش: با توجه به آیه 32 سوره نور "و انکحوا الایامی منکم و الصالحین من عبادکم و امائکم ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله والله واسع علیم" چند سوال مطرح مي شود ، من جمله اينكه ايا منظور از "كم" در امائكم و عبادكم – كه به مومنون – بر مي گردد ، مراد مومنين واقعي است ؟ يا اينكه مثلا فقير به چه كسي اطلاق مي شود و غني به چه كسي ؟ و مهمتر از همه اينكه با توجه به وعده ي الهي در اين آيه ، چرا اينهمه زوج نيازمند و فقير داريم ؟

پاسخ : در مورد باز گشت ضمير "كم" به مومنون و اينكه آيا مومن واقعي مراد است يا خير ظاهرا مراد از آن ، تمامي مسلمانان با هر سطحي از ايمان است – مستحضريد كه ايمان داراي مراتبي است لذا برخي مراتب پايين آنرا واجدند و برخي مراتب بالاتر را اما در هر حال به همه اهل ايمان گفته مي شود، مثلا در قرآن كريم خطاب به مومنان آ«ده است :" يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ
...-

همچنين " فقیر" به معنى كسى است كه در زندگى خود كمبود مالى دارد، هر چند مشغول كسب و كارى باشد و هرگز از كسى سؤال نكند ، مانند: لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ لا یَسْتَطِیعُونَ ضَرْباً فِی الْأَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ:" انفاق براى فقیرانى است كه در راه خدا گرفتار شده ‏اند، و آن چنان ظاهر خویش را حفظ مى ‏كنند كه جاهل از شدت عفت نفس آنان، چنین مى ‏پندارد كه غنى و بى‏ نیازند".( 1)
در روایتى از محمد بن مسلم از امام صادق ع یا امام باقر ع نقل است كه از آن حضرت درباره" فقیر" و" مسكین" سؤال كردند، فرمود:
الفقیر الذى لا یسئل و المسكین الذى هو اجهد منه الذى یسئل‏:" فقیر كسى است كه سؤال نمى ‏كند، ومسكین حالش از او سختتر است و كسى است كه از مردم سؤال و تقاضا مى‏ كند"( 2)
با توجه به توضيحات فوق بنظر مي رسد فقير كسي است كه با وجود كسب و كار ، در آمد كافي ندارد و دچار كمبود مالي است .
غني به معناي كفايت و بي نيازي است . با مراجعه به قرآن خواهيم ديد كه غنى چون به معنى كفايت باشد به «عن» و «من» و چون به معنى بى نياز كردن باشد بدون «من» و «عن» آيد.(3)
در آيه 32 سوره مباركه نور هم "غني" با حرف اضافه "من" همراه شده است : " يغنهم الله من فضله " لذا بنظر مي رسد با توجه به بحث لغوي فوق ، معناي كفايت از اين فعل استنباط مي شود بنابراين معنا ، غني در آيه فوق به كسي اطلاق مي شود كه به اندازه كفايت داشته باشد يعني خداوند از فضش به اندازه كافي به او مي دهد .(والله اعلم ) البته در تفسير نور هم بياني آمده كه بي ارتباط به معناي كفايت نيست : " خداوند، تأمين زندگى‏ عروس و داماد را وعده داده است"(4) كه اين تامين مي تواند به معناي همان كفايت باشد .

[=&quot]
[=&quot]مساله ي فقر در خانواده ها و عوامل موثر بر آن
[=&quot]در اين خصوص بايد نكاتي را مد نظر داشت :[=&quot]
1- [=&quot]در بحث فقر ، عوامل آن ، و اساسا حدود آن ، بحث بسيار است اما تا آنجا كه به بحث ما مرتبط مي شود اين مانع عمده- يعني ناتواني اقتصادي و فقر مالي- آنگاه گسترش بيشترى يافته و قوت مى گيرد كه موانع فرهنگى و آداب و رسوم اجتماعى نادرست نيز آن را همراهى كند و به فقر كاذب دامن زند. يعنى نادارى كاذبى كه تنها برخاسته از خواسته ها و برداشت هاى نادرست از زندگى و ازدواج و رفاه و گذران معيشت است. تلقى ناصواب از شيوه زندگى و مديريت آن و مقايسه هاى ناقصى كه ميان زندگى ها به ويژه با گسترش امر ارتباطات, صورت مى گيرد و خواسته ها و توقعاتى كه به سرعت رشد مى كند, تا جايى كه به بخشى از فرهنگ عمومى جامعه و خانواده ها تبديل مى گردد, به احساس نادارى و فقرى در جامعه دامن مى زند كه در واقع وجود ندارد و لااقل براى برپايى يك زندگى ساده و بىآلايش كه حداقل هايى از امكانات براى شكل گيرى يك خانواده را داشته باشد[=&quot], [=&quot]مانعى به شمار نمى رود[=&quot].
[=&quot]بخش عمده اى از اين پديده منفى و تإثيرگذار, برخاسته از نوع تلقى و فرهنگى است كه در جامعه و بر خانواده ها حاكم است. زياده طلبى ها و خودنمايى ها و تصورات نادرست و راحت طلبى و رفاه زدگى در شكل گيرى اين تلقى و فرهنگ ناصواب نقش دارد و در واقع در بسيارى موارد, اين فقر واقعى نيست كه مانع ازدواج است, بلكه اين فقر كاذب و خودساخته و احساس فقر است كه جوانان و خانواده ها را در آرزوى زندگى مطلوب به انتظار شرايط مناسب نگه مى دارد(5[=&quot] ) [=&quot]يا پس از ازدواج و وسعت و گشايش نسبي، در پي توقع دستيابي به زندگي ايده آلشان ، شبهه ي عدم تحقق وعده ي الهي را پس از ازدواج در نظرشان مجسم مي نمايد[=&quot] .
2- [=&quot]در اين وعده ها و قرارهاى الهى نبايد ترديد كرد; اگر مايه اى براى ترديد باشد, بيشتر ناشى از آگاهى ناقص ما از اصول صحيح زندگى و قواعد درست رفتار اجتماعى و سلوك ناصواب ما در زندگى و هزينه كردن و روابط اجتماعى و خانوادگى است.(6[=&quot])
3- [=&quot]وعده خداوند, چه در اين آيه و چه در آيات ديگر, تخلف ناپذير است و خداوند همان گونه كه خود فرموده(7) در وعده خويش صادق است و تخلف از آن براى او معنا ندارد ولى ترديدى نيز نيست كه بسيارى از مصالح بندگان و جامعه از ديد محدود آدمى پنهان است و در سعه آگاهى وى قرار نمى گيرد. ((عسى ان تكرهوا شيئا و هو خير لكم و عسى ان تحبوا شيئا و هو شر لكم))(8) و نيز ((فعسى ان تكرهوا شيئا و يجعل الله فيه خيرا كثيرا));(9) از سوى ديگر بسيارى از وعده هاى الهى شروط و مقدماتى دارد كه چه بسا شخص از آنها غافل است و يا به آنها جامه عمل نپوشانده است و طبعا نتيجه مورد نظر را نخواهد گرفت. چه اينكه وعده الهى را نبايد جايگزين تلاش و كوشش شمرد و از راههاى معمول در تإمين هزينه و توشه زندگى دست شست و منتظر بود كه خداوند مستقيما از خزانه غيب خود, غنا و ثروت را نصيب آدمى كند. آنچه بر عهده بنده است اين است كه به وعده الهى ايمان آورد و به آن دل ببندد و از ترس فقر بيشتر, از امر پسنديده اى چون ازدواج دست نكشد و به اميد فضل الهى و با توكل بر لطف او, مسئوليت زندگى و مديريت آن را بپذيرد و تلاش درخور خويش را در كسب روزى حلال از يك سو, و صرفه جويى و قناعت از سوى ديگر, به كار بندد. اين كارى است كه بر عهده او است و از آن به بعد از عهده او بيرون است. اگر هم آنچه مورد انتظار او بود و به آن اميد بسته بود حاصل نشد و گشايشى در زندگى و درآمد وى پديد نيامد, آن را مايه بدگمانى به وعده الهى قرار ندهد; شايد مصلحت مهم ترى در ميان است و شايد مانعى در كار است; آدمى كه به همه اسرار خلقت و رموز آفرينش آگاهى ندارد.(10[=&quot])
4- [=&quot]تجربه نشان داده است كه هر فردي هر قدر هم دچار فقر و تنگدستي بوده ، پس از ازدواج ، وضعيتش بهتر از قبل از ازدواجش شده است هر چند هنوز پس از ازدواج به آن سقف مطلوب و دلخواه مالي اش نرسيده باشد[=&quot] .
5- [=&quot]مدار زندگى و ملاك تصميم گيرى و معيار ارزش گذارى و بايد و نبايدهاى زندگى را نبايد فقط امور مادى و مالى دانست. خداى حكيم, براى كار و مال و ثروت نيز نقش قائل شده و در نظام احسن خويش براى آن جايگاهى قرار داده است اما همه امور زندگى و نيازهاى آن را بر كاكل ماديات و محور مال و ثروت به گردش نياورده است. كما اينكه تإمين معاش و گذران زندگى را به يك راه و روزنه محدود نساخته است.(11) در آموزه هاي ديني ما مسائل ديگري نيز وجود دارد كه موجبات افزايش رزق را فراهم مي كند و به آنها توصيه شده است از جمله صله رحم و[=&quot] ... .[=&quot]

اعمال و عوامل فقر آور
بطور كلي سه نوع فقر وجود دارد :
1- فقري كه حاصل بي تدبيري و بي برنامگي است و از اين رهگذر عارض مي شود .
2- فقري كه كفاره گناه مومنين است .(12)
3- سوم فقری که محصول کم کاری و یا بی دینی آنها نیست بلکه قرار است از تحمل آن پاداش و ترفیع درجه نصیبشان شود.(13)
آنچه بيشتر مورد سوال است ، نوع اول فقر است .
آنچه از آموزه هاي قرآني و به تبع آن آموزه هاي روايي حاصل مي شود ، نقش جدي ، قوي و غير قابل انكار گناهان در ايجاد فقر و يا بعكس دزر جلب بركات و روزيهاست .
خداوند در قرآن كريم به نقش تقوا در جلب روزي و بركات تصريح مي فرمايد :
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض .(14)و اگر مردم شهرها ايمان آورده و به تقوا گراييده بودند قطعا بركاتى از آسمان و زمين برايشان مى ‏گشوديم
و يا در آيه اي ديگر در سوره مباركه طلاق ، به نقش تقوا در جلب روزي تاكيد دارد:
و من يتق الله يجعل له مخرجا * وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ...( 15) و هر كس از خدا پروا كند [خدا] براى او راه بيرون ‏شدنى قرار مى‏ دهد *و از جايى كه حسابش را نمى ‏كند به او روزى مى ‏رساند
لذا نقش پرهيز از گناهان در جلب ارزاق و بعكس نقش گناهان در تنگي معيشت و روزي، غير قابل انكار است .

همچنين به نقش گناه در ايجاد فقر ، در آموزه هاي روايي و يا برخي از ادعيه هم تصريح شده است :
امام علي عليه السلام مي فرمايند :اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ یَدْعُو إِلَى الْكُفْرِ وَ یُطِیلُ الْفِكْرَ وَ یُورِثُ الْفَقْرَ وَ یَجْلِبُ الْعُسْرَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِین (16) خداوندا از تو طلب آمرزش می کنم نسبت به هر گناهی که مرا به کفر می کشاند و توان فکر کردن را از من می گیرد و باعث فقر من شده و زندگی مرا به سختی می اندازد.
و نیز می فرماید:
اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ یَكُونُ فِی اجْتِرَاحِهِ قَطْعُ الرِّزْق (17) پروردگارا! از تو طلب بخشش دارم نسبت به هر گناهی که باعث قطع رزق می شود.
همچنين دربرخي روايات، به ذكر مصاديق گناهان و اعمالي كه در جلب فقر تاثيرگذارند ، تصريح شده است :
زنا:امام صادق علیه السلام فرمود: الذُّنُوبُ ... الَّتِی تَحْبِسُ الرِّزْقَ الزِّنَا(18) زنا از گناهانی است که جلوی نزول رزق را می گیرد.

قطع ارتباط با ارحام:امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند: قَطِیعَةُ الرَّحِمِ تُورِثُ الْفَقْر (19)قطع ارتباط خویشاوندی فقرآور است.
اسراف: امام صادق علیه السلام فرمودند: إِنَّ السَّرَفَ یُورِثُ الْفَقْرَ وَ إِنَّ الْقَصْدَ یُورِثُ الْغِنَی (20) اسراف انسان را فقیر می کند و مدیریت صحیح اقتصادی باعث بی نیازی انسان می شود.
موسيقي حرام: امام صادق علیه السلام فرمودند:الغِناءُ یُورِثُ الفَقر(21)موسيقي حرام موجب فقر مي شود .
سبك شمردن نماز: كه در روايات از آن به" استخفاف بالصلاة "(22)تعبير شده است .
عادت بر دروغگويي: امیر المومنین علی علیه السلام فرمودند: اعْتِیَادُ الْكَذِبِ یُورِثُ الْفقر (23) عادت بر دروغگویی فقرآور است.
قسم دروغ : امیر المومنین علی علیه السلام فرمودند: الْیَمِینُ الْفَاجِرَةُ تُورِثُ الْفَقْرَ (24)قسم دروغ فقر آور است .
لعنت كردن بر فرزندان: رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند یکی از کارهایی که باعث تنگدستی می شود اللَّعْنُ عَلَى الْأَوْلَاد یعنی لعنت کردن فرزندان است. (25) و(26)
همچنين كارها و امور ديگري نيز در روايات وارد شده كه موجب فقر و تنگدستي مي شود .

(1)- بقره /273
(2)- به نقل از تفسير نمونه ، ج 8 ، ص4
(3)- قاموس قرآن قرشي، ماده غني
(4)- تفسير نور ، ذيل آيه 32
(5)- دانشنامه موضوعي قرآن ، سيد ضياء مرتضوي، ناتواني مالي در ازدواج
(6)- همان
(7)- آيات 31 رعد, 194 آل عمران و 20 زمر.
(8)- بقره/216
(9)- نساء /19
(10)- سيد ضياء مرتضوي ، ناتواني مالي در ازدواج
(11)- همان
(12)- بحارالانوار، ج 50، ص 229
(13)- بحارالانوار، ج 69، ص 66
(14)- اعراف/96
(15)- طلاق/3
(16)- بحارالانوار، ج 84، ص 334
(17)- همان
(18)- الكافی، ج 2، ص447
(19)- وسائل‏ الشیعة، ج 15، ص 347
(20)- من‏ لایحضره‏ الفقیه، ج 3، ص 174
(21)- دعائم‏ الإسلام، ج 2، ص 20
(22)- بحارالانوار، ج 73 ، ص 315
(23)- وسائل‏ الشیعة، ج 15، ص 347
(24)- همان
(25)- بحارالانوار، ج 73 ، ص 315
(26)- بر گرفته از مقاله "راه نجات از فقر و تنگدستي" ، اميد پيشگر ، سايت تبيان

موضوع قفل شده است