جطور رفتار ها و عادتهای نادرست همسرم رو درست کنم؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جطور رفتار ها و عادتهای نادرست همسرم رو درست کنم؟

با نام و یاد دوست

عرض سلام و ادب

این سوال ،‌ سوال یکی از کاربران سایت هست که مایل نبودند با آی دی خودشون مطرح شود

لذا به درخواست ایشان و با توجه به اهمیت موضوع ، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود :



نقل قول:

بسم الله الرحمن الرحیم.
با عرض سلام و خسته نباشید.

من دو سال و ده ماهه که ازدواج کردم. البته 5 سالی می شه که آشنایی ما شروع شده و تقریبا از همون اوایل محرمیتمون مشغول تذکر دادن به همسرم بودم که این کار که انجام دادی به جا نبود و این که گفتی روشش نبود و ....
اوایل که از دست سادگی بیش از حدش تو حرفاش و کاراش کلافه بودم که الان کمی بهتر شده.
در مورد اینکه با هر کدوم از افراد فامیل چطور باید رفتار کنه باید قشنگ لقمه رو می جویدم و توی دهنش می ذاشتم تا متوجه می شد و با اینکه بخوای یک اشاره به اخلاقیات خشک فلان خانواده بکنی تا متوجه بشه که خیلی نباید با اینا صمیمی بشه مثلا، فایده نداشت. .....
گاهی حتی با اینکه چندین بار هم راجع به اخلاقیات خاصشون می گفتی باز هم نمی گرفت تا اینکه حتما یک دعوایی و یک دلخوری با طرف پیش می اومد تا اون موقع آقا شیر فهم می شدن!!!
بعد هم می گفتن تقصیر شما است که فامیلتون و رفتارا تون پیچیده است . فامیل ما این طوری نیست....
منم متاسفانه بلد نیستم چطوری باید حرف بزنم و همه چیزو صاف و پوست کنده می گم..... منم بهش می گفتم که بله توی فامیل شما همه مردا خاله هستند و موقع حرف زدن هم رو حرفاتون فکر نمی کنید و هر هرفی می زنید و ناراحت هم که می شید زود فراموش می کنید. معلوم نیست تو سی سالته و هنوز رفتار و اداب اجتماعی بلد نیستی .... از بس خانواده هاتون همش خودتون با خودتون بودین هیچی یاد نگرفتی و ...
تعجب نکنید..... درسته من اینقد رک همه چیزو می گفتم ولی بیشتر مواقع همسرم هم هیچی نمی گفت و خیلی مواقع حرفامو تایید می کرد و به راهکار هایی که می دادم گوش می داد.
حالا خیلی بهتر شده ... ولی
هنوز خیلی از رفتار هاش رو داره و خیلی چیزا رو خوب و بدشو نمی دونه....
مثلا همی ن الا ن به مادرش زنگ زده بودن و بهشون می گقتن که : خب این فامیل نمی خوان بچه دار شن؟ آقا گفته باید بچه دار شین...."
من بهش می گم این حرفای خاله زنکی چیه؟ اومدیم اینا مشکل داشته باشن . پس فردا مامانت می ره هر جا می شینه می گه م... گفته فلانی نمی خواد بچه دار بشه؟ و فلانی هم می شنوه و بدش می اد و می گه م.. چه قدر خاله است.
آخه من همیشه از مردای خاله بدم می اومد.....
خدایا نمی دونم باهاش چیکار کنم؟
بدتر از همه اینکه الان دیگه مثل قبل هم نیست. بعضی وقتا که به رفتاراش انتقاد می کنی ....به شدت عصبی می شه و به طور لفظی و یک بار هم حتی با یک دست درازی کوچولو جوابمو داد که منو حسابی غمگین کرد.
الان ما یک تو راهی هم داریم و من نباید زیاد غصه بخورم ولی نمی دونم باید از دست این رفتار های همسرم که انگار درست بشو هم نیست چیکار بکنم؟!!
تقصیر منم هست ولی من همسرم رو کامل می خوام و کوچکترین نقصی برام قابل قبول نیست!.....
جالب اینجا است نقایص همسرم بیشتر چیزایی هستند که من بیشتر از شون فراری بودم....
مثلا من همیشه دوست داشتم همسرم خوب و بد حرفاشو بدونه و اینکه کجا چه حرفی بزنه.... یا اینکه همسرم زود عصبی نشه.... و از کوره در نره....
البته اون خدا رو شکر ویژگی های خوب هم زیاد داره.... مثلا .... حقوق همسرش رو می دونه و سعیشو میکنه که بهشون احترام بذاره .... تحملش تو بعضی موارد بیشتر از منه و نقایص منو بیشتر تحمل می کنه... سلیم النفسه و با خداست.

خلاصه من زیاد از همسرم بد گویی کردم . لطفا هر جاشو خودتون صلاح می دونید حذف کنید.
ممنون می شم راهنماییم کنید.



در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

:Gol:


با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امیدوار

طاهر;469948 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
با عرض سلام و خسته نباشید.

من دو سال و ده ماهه که ازدواج کردم. البته 5 سالی می شه که آشنایی ما شروع شده و تقریبا از همون اوایل محرمیتمون مشغول تذکر دادن به همسرم بودم که این کار که انجام دادی به جا نبود و این که گفتی روشش نبود و ....
اوایل که از دست سادگی بیش از حدش تو حرفاش و کاراش کلافه بودم که الان کمی بهتر شده.
در مورد اینکه با هر کدوم از افراد فامیل چطور باید رفتار کنه باید قشنگ لقمه رو می جویدم و توی دهنش می ذاشتم تا متوجه می شد و با اینکه بخوای یک اشاره به اخلاقیات خشک فلان خانواده بکنی تا متوجه بشه که خیلی نباید با اینا صمیمی بشه مثلا، فایده نداشت. .....
گاهی حتی با اینکه چندین بار هم راجع به اخلاقیات خاصشون می گفتی باز هم نمی گرفت تا اینکه حتما یک دعوایی و یک دلخوری با طرف پیش می اومد تا اون موقع آقا شیر فهم می شدن!!!
بعد هم می گفتن تقصیر شما است که فامیلتون و رفتارا تون پیچیده است . فامیل ما این طوری نیست....
منم متاسفانه بلد نیستم چطوری باید حرف بزنم و همه چیزو صاف و پوست کنده می گم..... منم بهش می گفتم که بله توی فامیل شما همه مردا خاله هستند و موقع حرف زدن هم رو حرفاتون فکر نمی کنید و هر هرفی می زنید و ناراحت هم که می شید زود فراموش می کنید. معلوم نیست تو سی سالته و هنوز رفتار و اداب اجتماعی بلد نیستی .... از بس خانواده هاتون همش خودتون با خودتون بودین هیچی یاد نگرفتی و ...
تعجب نکنید..... درسته من اینقد رک همه چیزو می گفتم ولی بیشتر مواقع همسرم هم هیچی نمی گفت و خیلی مواقع حرفامو تایید می کرد و به راهکار هایی که می دادم گوش می داد.
حالا خیلی بهتر شده ... ولی
هنوز خیلی از رفتار هاش رو داره و خیلی چیزا رو خوب و بدشو نمی دونه....
مثلا همی ن الا ن به مادرش زنگ زده بودن و بهشون می گقتن که : خب این فامیل نمی خوان بچه دار شن؟ آقا گفته باید بچه دار شین...."
من بهش می گم این حرفای خاله زنکی چیه؟ اومدیم اینا مشکل داشته باشن . پس فردا مامانت می ره هر جا می شینه می گه م... گفته فلانی نمی خواد بچه دار بشه؟ و فلانی هم می شنوه و بدش می اد و می گه م.. چه قدر خاله است.
آخه من همیشه از مردای خاله بدم می اومد.....
خدایا نمی دونم باهاش چیکار کنم؟
بدتر از همه اینکه الان دیگه مثل قبل هم نیست. بعضی وقتا که به رفتاراش انتقاد می کنی ....به شدت عصبی می شه و به طور لفظی و یک بار هم حتی با یک دست درازی کوچولو جوابمو داد که منو حسابی غمگین کرد.
الان ما یک تو راهی هم داریم و من نباید زیاد غصه بخورم ولی نمی دونم باید از دست این رفتار های همسرم که انگار درست بشو هم نیست چیکار بکنم؟!!
تقصیر منم هست ولی من همسرم رو کامل می خوام و کوچکترین نقصی برام قابل قبول نیست!.....
جالب اینجا است نقایص همسرم بیشتر چیزایی هستند که من بیشتر از شون فراری بودم....
مثلا من همیشه دوست داشتم همسرم خوب و بد حرفاشو بدونه و اینکه کجا چه حرفی بزنه.... یا اینکه همسرم زود عصبی نشه.... و از کوره در نره....
البته اون خدا رو شکر ویژگی های خوب هم زیاد داره.... مثلا .... حقوق همسرش رو می دونه و سعیشو میکنه که بهشون احترام بذاره .... تحملش تو بعضی موارد بیشتر از منه و نقایص منو بیشتر تحمل می کنه... سلیم النفسه و با خداست.

خلاصه من زیاد از همسرم بد گویی کردم . لطفا هر جاشو خودتون صلاح می دونید حذف کنید.
ممنون می شم راهنماییم کنید.

بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت محضر جنابعالی
هرچند همسر شما دارای خصوصیاتی باشد که مذاق شما خوش نیاید، اما این اشتباه است که مستقیما، قصد تغییر وی را داشته باشید. تغییر فرایندی است که به راحتی اتفاق نمی افتد، به نحویکه باید اعتراف کرد؛ در بسیاری از اوقات ما در تغییر خویش نیز عاجزیم! وقتی اینگونه باشد قدرت ما در ایجاد تغییر دیگران بسیار محدودتر است> ضمن اینکه اگر قصد تغییر دادن شخص مقابل را داشته باشیم، در همان شرایط وی نیز در سودای تغییر ما است!!
به اعتقاد خانواده درمانگران سیستمی، تغییر شخص مقابل از مسیر تغییر خود ما می گذرد که البته ادعایی منطقی و مبتنی بر پژوهش و تجربه است...
اگر شما قصد تغییر همسر خود را دارید ابتدا باید نگرش، افکار و رفتار خود را به صورت کلی و هم به صورت تعاملی (با همسر ) تغییر دهید. از مجموع فرمایشات شما اینگونه استفاده می شود که شما هم سعی در مدیریت همسر خود دارید و هم وی را فردی ناپخته و کودک صفت می دانید. این رویکرد بسیار آسیب زا است...آنچنانکه برخی تبعات و آسیبها نیز مورد اشاره حضرتعالی نیز واقع گردید. برای هیچ مردی خوشایند نیست که تحت مدیریت همسرش واقع شود آنهم با این هجمه از ایراد گرفتن و تذکر دادن! این کار سبب افت احساس شایستگی، لیاقت و کفایت همسر شما خواهد شد و این افت با عصبانیت و پرخاش بروز می یابد.
بنابراین پیشنهاد می شود رویکرد خود را تغییر دهید و بر وِزگیهای مثبت همسر متمرکز شوید، به شخصیت، فرهنگ و تصمیمات ایشان احترام بگذارید و نقش اصلاح گرانه خود را به نقش حمایتگرانه تبدیل کنید، در این صورت به اهداف نزدیک تر خواهید شد ان شاآلله.

طاهر;469948 نوشت:
ولی من همسرم رو کامل می خوام و کوچکترین نقصی برام قابل قبول نیست!.....

در کنار رویکرد آسیب زای شما، این نگرش نیز سبب بروز مشکلات جدی خواهد شد. این نگرش به مراتب آسیب زا تر از رویکرد شماست چرا که اصولا سبب رویکرد شما را همین نگرش تشکیل می دهد.
اینکه شما همسرتان را بی عیب می خواهید نشان از تفکر تحریف شده " همه یا هیچ " است که منجر به کمال گرایی شده است و نتیجه کمال گرای هم چیزی جز نارضایتی نیست. بر این مبنا بیش از آنکه مسئله اصلی شما رفتار همسرتان باشد، نوع تفکر شماست.
باید پذیرفت که هر فردی دارای نقاط ضعفی است آنچنانکه شما و بنده اینگونه هستیم...

از خدای متعال برای شما و خانواده محترمان خوشبختی و سعادت را مسئلت دارم

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین

طاهر;469948 نوشت:
بدتر از همه اینکه الان دیگه مثل قبل هم نیست. بعضی وقتا که به رفتاراش انتقاد می کنی ....به شدت عصبی می شه و به طور لفظی و یک بار هم حتی با یک دست درازی کوچولو جوابمو داد که منو حسابی غمگین کرد.

شرمنده ها ولی زدید طرفو له کردید بعد میخواید لبخندم بزنه!!!!؟؟؟؟تا حالام خیلی خوب تحمل کرده!!!....
شما مادرشید که میخواید تربیتش کنید یا همسرش؟!؟؟؟....
وقتی شما نقش مادرو بازی میکنید انتظار نداشته باشید اونم مث سه بچه رفتار نکنه.....

خیلی معزرت میخام اقای محترم
ولی دهنت سرویسه
چون منم گرفتارشم بد جور
هههههه

بهتره اول احترام هم رو نگه دارید
نحوه ی صحبت کردن شما اگه بدتر از کار شوهرتون نباشه بهتر هم نیست. چون حرف های شما به روابط خودتون لطمه می زنه و حرف های ایشون به روابط فامیلی
وقتی می خواین انتقاد کنین از راهش وارد بشین. میزان احترام گذاشتن به همسرتون رو بالا ببرین تا جایی که هیچ کس به گرد پاتون هم نرسه!!!
این قدر بهش ارزش بدین که با خودش بگه حالا که من این قدر خوبم چرا بهتر نشم؟!
ایرادات ایشون رو بهش هدیه بدین
مثلا اول بگین وقتی باهات می رم مهمونی انگار تو دلم قند آب میشه، چون به مردم تکیه می کنم و...
در آخر بگین: به نظرت این جا اینو می گفتی بهتر نبود!
من این راه رو به دوستم پیشنهاد دادم و طوری شده بود که همسرش هربار ازش می پرسید خانم این دفعه به نظرت چطور بود؟
اینم بدونین همسرتون هر چقدر هم که بد باشه، خودتون انتخابش کردین که سایه ی بالاسرتون باشه
اگه بهش توهین کنین جاتون توی جهنمه

موضوع قفل شده است