جمع بندی آیا گمراه کردن انسان ها وظیفه ی شیطان است؟

تب‌های اولیه

30 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا گمراه کردن انسان ها وظیفه ی شیطان است؟

در آیه ی 4 سوره ی مبارکه ی حج می خوانیم:

«اعوذ بالله من الشیطان الرجیم»

«کُتِبَ عَلَیهِ اَنَّهُ مَن تَوَلّاهُ فَاِنَّهُ یُضِلُّهُ وَ یَهدیهِ اِلی عَذابِ السَّعیرِ»

«بر او مققر شده که هر کس ولایتش را برگردن نهد بطور مسلم گمراهش می گرداند و به آتش سوزان راهنماییش می کند.»

آیا گمراه کردن انسان ها وظیفه ی شیطان است؟ پس چرا فرموده: «کُتِبَ»

و در آیه ی 18 همان سوره می خوانیم:

«اعوذ بالله من الشیطان الرجیم»

«اَلَم تَرَ اَنَّ اللهَ یَسجُدُ لَهُ مَن فِی السَّماواتِ و مَن فِی الاَرضِ وَ الشَّمسُ وَ القَمَرُ وَ النُّجومُ وَ الجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوابُّ وَ کَثیرٌ مِنَ النَّاسِ ...»

«آیا نمی دانی تمام کسانی که در آسمانها و تمام کسانی که در زمینند برای خدا سجده می کنند؟ و (همچنین) خورشید و ماه و ستارگان و کوهها و درختان و جنبندگان و بسیاری از مردم ...»


سجده ی خوشید و ماه و ... چگونه است و چرا زودتر سجده ی بسیاری از مردم به کار رفته است؟ آیا سجده ی آن ها بالاتر است؟

با نام الله


کارشناس بحث: استاد یاسین

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

«كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَن تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَ يهَْدِيهِ إِلىَ‏ عَذَابِ السَّعِير»[1]( بر او نوشته شده كه هر كس ولايتش را بر گردن نهد، بطور مسلّم گمراهش مى ‏سازد، و به آتش سوزان راهنماييش مى ‏كند).

تعبير« كُتِبَ عَلَيْهِ» به معنى مقرر و ملزم داشتن است خواه در عالم تكوين و آفرينش باشد و يا در عالم تشريع و احكام و قوانين.

نبايد توهم كرد كه اين جمله بوى" جبر" مى ‏دهد، و شياطين مجبورند پيروان خود را گمراه سازند، و به جهنم بفرستند، بلكه اين نتيجه حتمى برنامه‏ اى است كه آنها با ميل خود انتخاب كرده‏ اند، مثلا هنگامى كه ابليس رئيس و سر سلسله شياطين، در برابر فرمان خدا سرپيچى كرد و با ميل و اراده خود راه طغيان و حتى اعتراض به ذات پاك خدا را پيش گرفت، چنين كسى جز اينكه گمراه و گمراه كننده باشد سرنوشتى نخواهد داشت و همچنين شيطانهاى ديگر از انس و جن.

اين شبیه آن است كه بگوئيم هر كس معتاد به مواد مخدر شد، بدبختى و سيه‏روزى در پيشانيش نوشته مى‏شود، آيا اين دليل جبر است؟[2]

شبیه این مطلب در مورد روزه ماه رمضان مطرح است؛ خداوند در سوره بقره می فرماید:« يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»[3] آیا این بدان معنی است که افراد مجبور به انجام دادن روزه است!


[/HR][1] - سوره حج،آیه4.

[2] - تفسير نمونه، ج‏14، ص14-15.

[3] - سوره بقره،آیه183.

[=georgia]«فبعزّتک لاغوینّهم اجمعین الاّ عبادک منهم المخلَصین..»سوره ص آیه82/83

خدایا به عزتت سوگند!! که همه بندگانت را گمراه می کنم ، مگرآن بندگان مخلَص را..

خب پس چرا خداوند شیطان را مامور کرده (کُتِبَ عَلَیهِ) تا بهترین و بالاترین مخلوقاتش را گمراه کند؟

الحیاة;470401 نوشت:
خب پس چرا خداوند شیطان را مامور کرده (کُتِبَ عَلَیهِ) تا بهترین و بالاترین مخلوقاتش را گمراه کند؟

قَالَ فَبِمَا أَغْوَیتَنِی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِیمَ«الأعراف/16»
گفت پس به سبب آنکه مرا به بیراهه افکندی من هم برای [فریفتن] آنان حتما بر سر راه راست تو خواهم نشست

قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَیتَنِی لَأُزَینَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَلَأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعِینَ«الحجر/39»
گفت پروردگارا به سبب آنکه مرا گمراه ساختی من [هم گناهانشان را] در زمین برایشان می‏آرایم و همه را گمراه خواهم ساخت

سلام

دقت کنید شیطان نه تنها در گمراهی خود را گناهکار نمیداند بلکه خدا را موجب گمراهی خود تصور میکند این یک گناه نا بخشودنی و سپس اعلام میکند که همه مردم را گمراه خواهد نمود یعنی نه تنها خدا او را گمراه نکرده او را ملزم به گمراه کردن مردم هم ننموده یعنی گناه گمراهی شیطان بگردن خودش میباشد گمراه نمودن مردم نیز تعهدی است که خودش به خودش داده به موجب تصور باطلی که خدا را مسبب گمراهی خود میداند .

فتا 1;470504 نوشت:
دقت کنید شیطان نه تنها در گمراهی خود را گناهکار نمیداند بلکه خدا را موجب گمراهی خود تصور میکند این یک گناه نا بخشودنی و سپس اعلام میکند که همه مردم را گمراه خواهد نمود یعنی نه تنها خدا او را گمراه نکرده او را ملزم به گمراه کردن مردم هم ننموده یعنی گناه گمراهی شیطان بگردن خودش میباشد گمراه نمودن مردم نیز تعهدی است که خودش به خودش داده به موجب تصور باطلی که خدا را مسبب گمراهی خود میداند .

ما می دانیم که هر کس در قبال کاری که انجام می دهد و حتی کارهایی که به خاطر او و با کوچکترین دخالت او انجام شده مسئول است:
«اعوذ بالله من الشیطان الرجیم»
«اِنّا نَحنُ نُحیِی المَوتی وَ نَکتُبُ ما قَدَّموا وَ ءاثارَهُم وَ کَلَّ شَیءٍ اَحصَیناهُ فی اِمامٍ مُبین»
«همانا ما همانیم که مردگان را زنده می کنیم و هر کاری را که انجام داده اند و آثارشان را ثبت می کنیم و همه چیز در کتاب مبین نوشته شده است»
یس/16

اینهمه گناه که در زمین انجام می شود اکثرا اثرات وسوسه های شیطان است. پس چرا در قیامت شیطان فقط به خاطر تکبرش مجازات می شود؟

بسم الله الرحمن الرحیم


«أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَن فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَن فىِ الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الجِْبَالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ وَ كَثِيرٌ مِّنَ النَّاسِ وَ كَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَ مَن يهُِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاء»[1](آيا نديدى كه تمام كسانى كه در آسمانها و كسانى كه در زمينند براى خدا سجده مى‏كنند؟! و (همچنين) خورشيد و ماه و ستارگان و كوه‏ها و درختان و جنبندگان، و بسيارى از مردم! امّا بسيارى (ابا دارند، و) فرمان عذاب درباره آنان حتمى است و هر كس را خدا خوار كند، كسى او را گرامى نخواهد داشت! خداوند هر كار را بخواهد (و صلاح بداند) انجام مى‏دهد).


در قرآن مجيد در آيات مختلف سخن از" سجود" عمومى موجودات جهان و همچنين" تسبيح" و" حمد" و" صلاة" (نماز) به ميان آمده است و تاكيد شده كه اين عبادات چهار گانه مخصوص انسانها نيست، بلكه حتى موجودات ظاهرا بيجان نيز در آن شركت دارند.


با توجه به آنچه در آيه مورد بحث آمده موجودات عالم داراى دو گونه سجودند،" سجود تكوينى" و" سجود تشريعى".

خضوع و تسليم بى قيد و شرط آنها در برابر اراده حق و قوانين آفرينش و نظام حاكم بر اين جهان همان سجود تكوينى آنها است كه تمام ذرات موجودات را شامل مى‏شود، حتى سلولهاى مغز فرعونها و نمرودها و منكران لجوج، و تمام ذرات وجود آنها مشمول اين سجود تكوينى هستند.

و اگر اين نوع درك و شعور را نپذيريم لااقل تسليم و خضوع آنها در برابر همه نظامات هستى به هيچوجه قابل انكار نيست.


اما" سجود تشريعى" همان نهايت خضوعى است كه از صاحبان عقل و شعور و درك و معرفت در برابر پروردگار تحقق مى ‏يابد.[2]



[/HR] [1] - سوره حج،آیه18.

[2] - مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج‏14، ص: 50




یاسین;471231 نوشت:
با توجه به آنچه در آيه مورد بحث آمده موجودات عالم داراى دو گونه سجودند،" سجود تكوينى" و" سجود تشريعى".

خضوع و تسليم بى قيد و شرط آنها در برابر اراده حق و قوانين آفرينش و نظام حاكم بر اين جهان همان سجود تكوينى آنها است كه تمام ذرات موجودات را شامل مى‏شود، حتى سلولهاى مغز فرعونها و نمرودها و منكران لجوج، و تمام ذرات وجود آنها مشمول اين سجود تكوينى هستند.

و اگر اين نوع درك و شعور را نپذيريم لااقل تسليم و خضوع آنها در برابر همه نظامات هستى به هيچوجه قابل انكار نيست.

اما" سجود تشريعى" همان نهايت خضوعى است كه از صاحبان عقل و شعور و درك و معرفت در برابر پروردگار تحقق مى ‏يابد.[2]


اولا خواهش می کنم مطالب رو نقل قول کنید تا متوجه پاسخ شما بشیم.
دوما آیا سجده ی تکوینی بالاجبار است یعنی خداوند اجبار کرده که او را تسبیح کنند یا اینکه شکر او را در ذات آن موجودات قرار داده است؟
سوما این سجده چگونه است؟ آیا درخت یا کوه در برابر خداوند خم می شوند؟ این سجده چگونه است؟

الحیاة;471303 نوشت:
دوما آیا سجده ی تکوینی بالاجبار است یعنی خداوند اجبار کرده که او را تسبیح کنند یا اینکه شکر او را در ذات آن موجودات قرار داده است؟
سوما این سجده چگونه است؟ آیا درخت یا کوه در برابر خداوند خم می شوند؟ این سجده چگونه است؟

بسم الله الرحمن الرحیم

ستارگان و درختان سجده مى ‏كنند. چون سجده ستارگان و درختان نظير سجده‏اى كه انسان به هنگام نماز مى‏كند نيست پس معلوم ميشود منظور از سجده آنها: مطيع و منقاد و تسليم است. هر جنبنده ‏اى كه در آسمان‏ها و زمين باشد براى خداى يكتا سجده يعنى خضوع و خشوع مى‏نمايند. خضوع و خشوع هر كدام به تناسب و كيفيت خلقت خودشان خواهد بود. مثلا يك نوع خضوع و خشوع انسان كه اشرف مخلوقات مى‏باشد همان سجده ‏اى است كه براى خداى يكتا مى ‏كند.

مثلا خضوع و خشوع خورشيد و قمر و همچنين ستارگانى كه در اين جو لايتناها وجود دارند، اعم از اينكه سيار، يا ثابت باشند همان حركت و ثبوتى است كه براى خداوند دارند.[1]


[/HR][1] - نجفى خمينى محمد جواد،تفسير آسان، ج‏9، ص: 19

الحیاة;470866 نوشت:
اینهمه گناه که در زمین انجام می شود اکثرا اثرات وسوسه های شیطان است. پس چرا در قیامت شیطان فقط به خاطر تکبرش مجازات می شود؟

وَإِذَا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ«البقرة/206»
و چون به او گفته شود از خدا پروا کن نخوت وی را به گناه کشاند پس جهنم برای او بس است و چه بد بستری است

أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللَّهِ كَمَنْ بَاءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ«آل عمران/162»
آیا کسی که خشنودی خدا را پیروی می‏کند چون کسی است که به خشمی از خدا دچار گردیده و جایگاهش جهنم است و چه بد بازگشتگاهی است

سلام

در واقع شیطان یا هرکسی که دچار کبر و نخوت میشود راه جهنم را برای خود هموار مینماید


قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْءُومًا مَدْحُورًا لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِینَ«الأعراف/18»

فرمود نکوهیده و رانده از آن [مقام] بیرون شو که قطعا هر که از آنان از تو پیروی کند جهنم را از همه شما پر خواهم کرد

لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَمِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِینَ«ص/85»
هرآینه جهنم را از تو و از هر کس از آنان که تو را پیروی کند از همگی‏شان خواهم انباشت

ولی انچه که جهنم را برای شیطان قطعی مینماید همانامنحرف نمودن دیگران است .

الحیاة;470401 نوشت:
خب پس چرا خداوند شیطان را مامور کرده (کُتِبَ عَلَیهِ) تا بهترین و بالاترین مخلوقاتش را گمراه کند؟

سلام
اولا اين «كُتب» اثر تكويني مي باشد كه شيطان از نافرماني خود به دست آورده است.
ثانيا، اين تأثير همه انسانها را شامل نمي شود بلكه خود آيه مشخص كرده است كه اين اثر تكويني گمراه كردن شيطان، از آن كساني مي باشد كه ولايت شيطان را پذيرفته باشند.(مَنْ تَوَلَّاه‏)
پس اگر شيطان مأمور اين گمراه كردن شده است، اثر وضعي نافرماني وي مي باشد و اگر كسي از اين گمراهي بهره مند مي شود نيز اثر وضعي قبول ولايت شيطان است.

فتا 1;471424 نوشت:
ولی انچه که جهنم را برای شیطان قطعی مینماید همانامنحرف نمودن دیگران است .

ولی من از آیاتی که آورده بودید این طور برداشت نمی کنم.
در آیه ی 85 سوره ی مبارکه ی ص می فرماید از تو و کسی که از تو پیروی کند.
فرموده از تو زیرا اولین گناه را مرتکب شد و اما کسانی که از تو پیروی می کنند منظور کسانی است که فریب وسوسه های شیطان را خوردند.
حال سوال پیش می آید آیا وسوسه به گناه هم گناه است؟

الحیاة;471572 نوشت:
ولی من از آیاتی که آورده بودید این طور برداشت نمی کنم.
در آیه ی 85 سوره ی مبارکه ی ص می فرماید از تو و کسی که از تو پیروی کند.
فرموده از تو زیرا اولین گناه را مرتکب شد و اما کسانی که از تو پیروی می کنند منظور کسانی است که فریب وسوسه های شیطان را خوردند.
حال سوال پیش می آید آیا وسوسه به گناه هم گناه است؟

سلام

واضح است میفرماید جهنم را از تو و کسانی که از تو پیروی میکنند پر میکنم در حالی که وقتی تکبر نموده و بر ادم سجده نمیکند میفرماید از این مقام بیرون رو یعنی از مقام فرشتگان خارج میشود و نمیفرماید به جهنم داخل شو کما اینکه به بهشت میرود و ادم را در انجا میفریبد یعنی این کبر نیست که او را جهنمی میکند بلکه این فریب انسان است که او را راهی جهنم میکند و در این زمان است که میفرماید تو و پیروانت را راهی جهنم خواهم کرد .

قَالَ ادْخُلُوا فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِی النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِیهَا جَمِیعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِنْ لَا تَعْلَمُونَ«الأعراف/38»
می‏فرماید در میان امتهایی از جن و انس که پیش از شما بوده‏اند داخل آتش شوید هر بار که امتی [در آتش] درآید همکیشان خود را لعنت کند تا وقتی که همگی در آن به هم پیوندند [آنگاه] پیروانشان در باره پیشوایانشان می‏گویند پروردگارا اینان ما را گمراه کردند پس دو برابر عذاب آتش به آنان بده [خدا] می‏فرماید برای هر کدام [عذاب] دو چندان است ولی شما نمی‏دانید

دقت فرمایید کسانی که دیگران را گمراه میکنند عذابی دو جندان دارند

فتا 1;471699 نوشت:
سلام

واضح است میفرماید جهنم را از تو و کسانی که از تو پیروی میکنند پر میکنم در حالی که وقتی تکبر نموده و بر ادم سجده نمیکند میفرماید از این مقام بیرون رو یعنی از مقام فرشتگان خارج میشود و نمیفرماید به جهنم داخل شو کما اینکه به بهشت میرود و ادم را در انجا میفریبد یعنی این کبر نیست که او را جهنمی میکند بلکه این فریب انسان است که او را راهی جهنم میکند و در این زمان است که میفرماید تو و پیروانت را راهی جهنم خواهم کرد .


با سلام. اما من فکر می کنم اینکه نگفته به جهنم وارد شو بخاطر وعده ی خداوند بوده که او را تا قیامت مهلت داده. بنابر این خداوند که هیچ وقت از وعده اش تخلف نمی کند او را به جهنم وارد نکرده است بلکه او را به عذابی دیگر دچار ساخته که خروج از صف ملائکه بوده است.
اما این که به او گفته می شود تو و پیروانت داخل جهنم شوید سخنی است که از سوی خداوند باری تعالی در روز قیامت به شیطان و شیطانیان گفته می شود. در روز قیامت دیگر مهلت شیطان تمام شده و وعده ی خداوند تحقق یافته است پس نوبت آن است که به سزای اعمالش برسد.

اما یک سوال دیگر:
می گویند شیطان ماری را فریب داده و در دهان مار مخفی شده و وارد بهشت شده و بعد از آن در دهان مار زهری پدید آمده. آیا حقیقت دارد؟

الحیاة;472033 نوشت:
با سلام. اما من فکر می کنم اینکه نگفته به جهنم وارد شو بخاطر وعده ی خداوند بوده که او را تا قیامت مهلت داده. بنابر این خداوند که هیچ وقت از وعده اش تخلف نمی کند او را به جهنم وارد نکرده است بلکه او را به عذابی دیگر دچار ساخته که خروج از صف ملائکه بوده است.
اما این که به او گفته می شود تو و پیروانت داخل جهنم شوید سخنی است که از سوی خداوند باری تعالی در روز قیامت به شیطان و شیطانیان گفته می شود. در روز قیامت دیگر مهلت شیطان تمام شده و وعده ی خداوند تحقق یافته است پس نوبت آن است که به سزای اعمالش برسد.

اما یک سوال دیگر:
می گویند شیطان ماری را فریب داده و در دهان مار مخفی شده و وارد بهشت شده و بعد از آن در دهان مار زهری پدید آمده. آیا حقیقت دارد؟

در مورد مهلت این برای همه ماست یعنی انسان و جن تا زمانی زنده هستند فرصت توبه دارند و نمیشود قبل از مرگ انان را محکوم به جهنم کرد اگر چه برای برخی چون شیطان جهنم حتمی میباشد .

در مورد ورود شیطان و ایادی اش در قیامت این وعده حقی است که خداوند به او برای اعمالش میدهد چنانچه در سراسر قران کریم این وعده را به ظالمین میدهد .

اما در مورد اینکه در دهان مار مخفی شده یعنی جهنمیان میتوانند با لطایف الحیل وارد بهشت شوند و این دور از ذهن است .

فتا 1;472063 نوشت:
در مورد مهلت این برای همه ماست یعنی انسان و جن تا زمانی زنده هستند فرصت توبه دارند و نمیشود قبل از مرگ انان را محکوم به جهنم کرد اگر چه برای برخی چون شیطان جهنم حتمی میباشد .

حرف شما درست اما آیا جهنمی بودن شیطان بخاطر کبر و غرورش است یا گمراه کردن انسان ها؟ منظورم اینه که اولین گناه در عالم سنگین تر است یا این همه گمراه کردن انسان ها؟

الحیاة;472079 نوشت:
حرف شما درست اما آیا جهنمی بودن شیطان بخاطر کبر و غرورش است یا گمراه کردن انسان ها؟ منظورم اینه که اولین گناه در عالم سنگین تر است یا این همه گمراه کردن انسان ها؟

خداوند هیچگاه انسان یا جن را برای اولین یا حتی چندمین گناهش محکوم به جهنم نمیکند کما اینکه ادم را برای گناهش محکوم نکرد و با توجه به توبه اش او را بخشید و جهت امتحان به زمین فرستاد لذا در قران کریم ابراهیم و یعقوب و دیگران از خداوند میخواهند که انان را مسلمان بمیراند لذا مهم اینست که انسان یا جن در زمان مرگ بری از گناه شود و این فرصت برای همه هست .

الحیاة;472079 نوشت:
آیا جهنمی بودن شیطان بخاطر کبر و غرورش است


[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] اوّلاً خداوند، شیطان را شیطان نیافرید بلكه او نیز مانند دیگر مخلوقات آفریده شده و وجود او و امكاناتى كه خداوند به او داد، همه و همه خیر بوده و او نیز سال‏ها به عبادت خداوند پرداخته است، چنانكه حضرت على‏علیه السلام مى‏فرماید: ابلیس شش هزار سال خدا را عبادت كرد كه معلوم نیست این سال‏ها از سال‏هاى دنیاست (كه هر سال آن 365 روز است) یا از سال‏هاى آخرت (كه به گفته قرآن یك روز آن به اندازه پنجاه هزار سال دنیاست).(73) و شیطان شدنش به خاطر گناه و سرپیچى از فرمان خدا بود و بدتر از آن، این كه او توبه و عذرخواهى هم نكرد، پشیمان هم نشد و با یك دنیا غرور و خودخواهى فرمان خدا را غلط دانست و گفت: این فرمان صحیح نیست، زیرا نژاد من از آتش است و بر نژاد آدم كه از خاك است برترى دارد، «قال أنا خیر منه خلقتنى من نار و خلقته من طین»(74)
بنابراین، سرپیچى و غرور شیطان و سرنوشت شوم او مربوط به خود اوست ،نه خداوند.
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
اشتباه اول

غرور و تکبر ،آغاز انحراف شیطان
اشتباه مهلک دوم
خرده گیری به حکمت خداوند

امير مومنان (ع) به تفصيل درباره تكبر شيطان و اين كه عامل رانده شدن او از درگاه خداوند، تكبر او بوده است ،سخن گفته، از جمله فرمود:« و نازع الله رداء الجبريه و ادرع لباس التعزز و خلع قناع التذلل الا ترون كيف صغره الله بتكبره... ؛(2) بر لباس كبريايي و عظمت با خدا در افتاد، لباس بزرگي را بر تن پوشيد. پوشش تواضع و فروتني را از تن درآورد. آيا نمي‌نگريد كه خدا به خاطر خود بزرگ بيني او را كوچك ساخت؟ جهت بلند پروازي او را پست و خوار گردانيد؟»
اگر ما بودیم و وسوسه‏هاى شیطانى، جاى اشكال بود امّا در برابر وسوسه‏هاى شیطان، هدایت عقل و فطرت و دعوت انبیا نیز هست كه مى‏تواند بهترین كمك براى حركت در راه مستقیم و دورى از گناه و وسوسه‏هاى شیطان باشد.
علاوه بر اینكه وسوسه شیطان پس از آمادگى و زمینه‏سازى خودماست و چنین نیست كه او ما را بى‏اختیار به دنبال خود بكشد، بلكه این ما هستیم كه او را به خود جلب و بر خود مسلّط مى‏كنیم.
«اِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یَتَوَلَّونَهُ»(76)
تسلّط شیطان، تنها بر كسانى است كه او را دوست و سرپرست خود قرار مى‏دهند.
البتّه مراد از تسلّط نداشتن، این نیست كه حتّى وسوسه هم نمى‏كند بلكه مراد این است كه مؤمنانِ راستینِ شیطان‏شناس، تا به وسوسه‏هاى او برمى‏خورند قبل از آنكه تحت نفوذ و سیطره او در آیند، متذكّر مى‏شوند.
قرآن نحوه برخورد مؤمنان با شیطان را چنین توصیف مى‏كند:
«اِنَّ الَّذینَ اتَّقَوا اِذا مَسَّهُم طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَكَّرُوا»(78)
افراد با تقوا كسانى هستند كه تا دسته‏اى از شیطان‏ها با آنان تماس مى‏گیرند متذكّر شده، خود را حفظ مى‏كنند.
بنابراین، رابطه مؤمن با شیطان رابطه برخورد است، امّا رابطه فاسق با شیطان، رابطه انس و همنشینى است.

آیا گمراه کردن انسانها وظیفه شیطان است
با سلام و احترام
این سئوال از دو جهت باید برسی کرد
اول در عالم تکوین : وقتی ما با نگاه تکوین به عالم می نگریم تمام ذرات عالم از اتم تا بزگترین آنها کهکشانها و در دنیای موجودات زنده از کوچکترین تا بزرگترین آنها تمام حرکات و سکناتشان همه و همه فقط با اراده خدا انجام می گیرد و از پر کاهی که به وسیله باد در حرکت است تا حرکت کهکشانها همه با اراده خدا انجام می گیرد و شیطان هم در این عالم کوچکترین وسوسه ای بدون اذن الهی نمی تواند انجام دهد و در آن عالم شیطان هم مانند کلب معلـَم است و همه اعمالش با اراده حق تعالی است . بنابر در عالم تکوین همه موجودات بنده خدا می باشند و احدی را حق نافرمانی نیست . زیرا در بحث توحید افعالی ثابت است که لامـؤثر فی الوجود الا الله.
پس در عالم تکوین گمراه کردن انسانها وظیفه شیطان است و اسلحه شیطان برای گمراه کردن وسوسه است و این در و اقع یکی از نعمتهای بزرگ الهی است و در واقع میدان مبازه ای است که خدا برای مومنین باز کرده است. و انسانهای مومن د ر این میدان سه گروه می شوند گروه اول کسانی هستند که از اول شیطان را به اسارت میگیرند و تا آخر شیطان اسیر آنها است که آنها معصومین علیهم السلام هستند گروه دوم کسانی هستند که دائما در طول زندگی با شیطان مبارزه می کنند و در این میدان گاهی زمین می خورند و گاهی شیطان را به زمین می زنند و لی در پایان با استعانت الهی موفق شده و از مکر شیطان و نفس اماره به سلامتی میرهند که آنها در واقع مجاهدین در جهاد اکبر می باشند و بزرگترین مقامات آخرتی را دارند و در واقع از شیطان به عنوان یک سکوی پرتاب استفاده کرده اند و گروه سوم کسانی هستند که تسلیم شیطان شده و( مصداق کم من عقل اسیر تحت هوی امیر)1 می شوند اما یک نکته دیگر در این بحث لازم است که بحث شود که در این مباززه که باعث سعادت یا شقاوت انسان می شود شیطان چه اندازه مقصر است خود انسان تا چه اندازه علت شقاوت وسعادت خویش است که در این مختصر نمی گنجد .

اما در عالم تشریع و قانونگذاری است که خداوند سبحان به بعضی از موجوداتش مثل انسان و جن اختیار داده است و قانون و شرع را مشخص فرموده و راه سعادت و شقاوت را معین کرده (انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا) 2 و فقط در این عالم است که موجوداتی نافرمانی خدا می کنند و شیطان چون از جن است (و کان من الجن ففسق عن امر ربه )3 در عالم تشریع اختیارا نافرمانی خدا کرده و انسان را وسوسه می کند بنابر این برای کارهایش عذاب می شود.

1- نهج البلاغه ، کلمات قصار 211
2- انسان /3
3- کهف /50 والسلام

rezazadeh;474585 نوشت:
پس در عالم تکوین گمراه کردن انسانها وظیفه شیطان است

سلام

یعنی میخواهید بفرمایید خداوند شر را افریده خیر اینگونه نیست خداوند احسن الخالقین است و شر زائیده اختیار شیطان است بله جن و انسان هم میتوانند خلق کنند و الا احسن الخالقین چه معنی دارد به این ایه توجه نمایید

وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّیاطِینُ عَلَى مُلْكِ سُلَیمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَیمَانُ وَلَكِنَّ الشَّیاطِینَ كَفَرُوا یعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَینِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ فَیتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یفَرِّقُونَ بِهِ بَینَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُمْ بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَیتَعَلَّمُونَ مَا یضُرُّهُمْ وَلَا ینْفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كَانُوا یعْلَمُونَ«البقرة/102»
و آنچه را که شیطان[صفت]ها در سلطنت‏سلیمان خوانده [و درس گرفته] بودند پیروی کردند و سلیمان کفر نورزید لیکن آن شیطان[صفت]ها به کفر گراییدند که به مردم سحر می‏آموختند و [نیز از] آنچه بر آن دو فرشته هاروت و ماروت در بابل فرو فرستاده شده بود [پیروی کردند] با اینکه آن دو [فرشته] هیچ کس را تعلیم [سحر] نمی‏کردند مگر آنکه [قبلا به او] می‏گفتند ما [وسیله] آزمایشی [برای شما] هستیم پس زنهار کافر نشوی و[لی] آنها از آن دو [فرشته] چیزهایی می‏آموختند که به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند هر چند بدون فرمان خدا نمی‏توانستند به وسیله آن به احدی زیان برسانند و [خلاصه] چیزی می‏آموختند که برایشان زیان داشت و سودی بدیشان نمی‏رسانید و قطعا [یهودیان] دریافته بودند که هر کس خریدار این [متاع] باشد در آخرت بهره‏ای ندارد وه که چه بد بود آنچه به جان خریدنداگر می‏دانستند

در اغاز میفرماید شیاطین تلاوت میکردند و تلاوت خاص کتاب خداست یعنی در عالم تکوین شیاطین هم خیر افریده شده اند و سپس میفرماید سلیمان کافر نشد یعنی اختیار داشت که کافر بشود یا نشود و نشد و در دنباله میفرماید ملائکه برای خیر نازل شده بودند و خیر میاموختند لکن شیاطین انرا به شر بدل میکردند و موجب گمراهی دیگران میشدند یعنی سحر مخلوق اختیارشیاطین است و خدا سحر را نیافریده که در غیر اینصورت نمیتواند احسن الخالقین باشد .

بسم الله الرحمن الرحیم

آیا گناه شیطان تنها ایجاد وسوسه در دل انسانها است و به خاطر همین یک گناه به جهنم برده می شود؟
چرا حضرت آدم و حوا(علیهما السلام) که فریب شیطان را خوردند مجازات نشوند؟

شیطان علاوه بر ایجاد وسوسه در نفس انسانها، از فرمان و دستور خداوند تخلف و سرپیچی کرد و بر آدم(علیه السلام) سجده نکرد؛« وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَئكَةِ اسْجُدُواْ لاَِدَمَ فَسَجَدُواْ إِلَّا إِبْلِيسَ أَبىَ‏ وَ اسْتَكْبرََ وَ كاَنَ مِنَ الْكَافِرِين»[1] (و (ياد كن) هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده و خضوع كنيد!» همگى سجده كردند جز ابليس كه سر باز زد، و تكبر ورزيد، (و به خاطر نافرمانى و تكبرش) از كافران شد).


شیطان مغرور و متکبر بود،«قالَ ما مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَني‏ مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طينٍ»[2]( (خداوند به او) فرمود: «در آن هنگام كه به تو فرمان دادم، چه چيز تو را مانع شد كه سجده كنى؟» گفت: «من از او بهترم مرا از آتش آفريده‏ اى و او را از گل»).


شیطان به آدم(علیه السلام) دروغ گفت و او را فریب داد؛«قَالَ يََادَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلىَ‏ شَجَرَةِ الخُْلْدِ وَ مُلْكٍ لَّا يَبْلى‏»[3] (و گفت: «اى آدم! آيا مى ‏خواهى تو را به درخت زندگى جاويد، و ملكى بى ‏زوال راهنمايى كنم؟!).


نه تنها دروغ گفت بلکه قسم دروغ یاد کرد؛«وَ قَاسَمَهُمَا إِنىّ‏ِ لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِين»[4](و براى آنها سوگند ياد كرد كه من براى شما از خيرخواهانم).


خداوند به حضرت آدم و حوا(علیهماالسلام) و شیطان فرصت توبه و بازگشت داد؛« قُلْنَا اهْبِطُواْ مِنهَْا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنىّ‏ِ هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَاىَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيهِْمْ وَ لَا هُمْ يحَْزَنُون»[5] (گفتيم: «همگى از آن، فرود آييد! هر گاه هدايتى از طرف من براى شما آمد، كسانى كه از آن پيروى كنند، نه ترسى بر آنهاست، و نه غمگين شوند.)


«فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنىّ‏ِ هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَاىَ فَلَا يَضِلُّ وَ لَا يَشْقَی»[6] (ولى هر گاه هدايت من به سراغ شما آيد، هر كس از هدايت من پيروى كند، نه گمراه مى ‏شود، و نه در رنج خواهد بود).

حضرت آدم و حوا(علیهماالسلام) از اشتباه خود پشیمان شدند و توبه کردند و خداوند توبه شان را پذیرفت؛«سپس پروردگارش او را برگزيد، و توبه‏ اش را پذيرفت، و هدايتش نمود).[7]

شیطان از خداوند فرصت خواست، خداوند تقاضایش را پذیرفت اما به جای اینکه توبه کند و اشتباهش را جبران نماید بر کینه و دشمنی اش نسبت به آدم(علیه السلام) و فرزندان و نسل او اصرار کرد؛(گفت: «پروردگارا! مرا تا روز رستاخيز مهلت ده (و زنده بگذار!)» فرمود: «تو از مهلت يافتگانى. (امّا نه تا روز رستاخيز، بلكه) تا روز وقت معيّنى.» گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختى، من (نعمتهاى مادّى را) در زمين در نظر آنها زينت مى‏دهم، و همگى را گمراه خواهم ساخت).[8]

بار الهی به ما بندگان فرصت جبران گناهان و توفیق توبه عنایات بفرما.


[/HR][1] - سوره بقره،آیه34.

[2] - سوره اعراف،آیه12.

[3] - سوره طه،آیه120.

[4] - سوره اعراف،آیه21.

[5] - سوره بقره،آیه38.

[6] - سوره طه،آیه123.

[7] - سوره طه،آیه122.

[8]- سوره حجر،آیه36-39.

جناب آقای فتا : سلام علیکم
با تشکر از اشکال شما : به محضر حضرتعالی می رساند که اولا: هر عملی اگر شر محض باشد مسلما مصداق وجود نیست و اصلا احتیاج به خالق ندارد بلکه علت آن عدم وجودها و نقصها می باشد
پس در این صورت خالق آن نه شیطان است ، نه خداوند سبحان.
ثانیا : آگر در کل عالم هستی غیر خدا کسی خالق بود حتی خالق کوچکترین ذره ای در این صورت العیاذ بالله توحید در خالقیت خدشه دار می شود .
ثالثا : معنای احسن الخالقین ، در اینجا و امثال آن افعل تعیینی است نه افعل تفضیلی . شما لطف کنید در تفسیر آیه 14 مومنون یا به تفسیر المیزان و یا به تفسیر آیه الله جوادی مراجعه کنید این مطلب را توضیح داده اند .
رابعا : اگر لا موثر فی الوجود الا الله صحیح باشد که معنای توحید افعالی جزء این نیست . دیگر هر کس هر کاری که انجام می دهد جزء با اراده خداوند سبحان امکان ندارد.
خامسا : باید تفاوت اراده خدا در عالم تکوین و تشریع فهمید تا مسئله برای انسان کاملا حل شود ، بنده عرض کردم که شیطان در عالم تکوین بنده خداست و با اراده خدا کار می کند نه در عالم تشریع.

سادسا : درهر جائی از قران نسبت خلق را به یکی از مخلوقاتش داده است فورا کلمه باذن الله را آورده است که کسی خیال نکند که در عالم هستی ممکن است کسی باشد که بالاستقلال یا بالشرکت یا بالمعاونه خالق چیزی باشد.

والسلام من الله التوفیق محمد رضا رضازاده

بسم الله الرحمن الرحیم

دوستان توجه داشته باشید بحث از سوال اصلی تاپیک منحرف نشود.


جهت توضیح سوالی که در مورد احسن الخالقین مطرح شد، مطالبی از قول علامه(ره) تقدیم می شود:


" تبارك" از خداى تعالى، به معناى اختصاص او به خير كثيرى است كه به بندگان خود افاضه ميكند و چون همانطور كه قبلا هم گفتيم كه خلق به معناى تقدير است پس اين خير كثير همه‏اش در تقدير او هست، و آن عبارت است از ايجاد موجودات و تركيب اجزاء آن، به طورى كه هم اجزايش با يكديگر متناسب باشد، و هم با موجودات ديگر سازگارى داشته باشد، و خير كثير هم از همين جا برمى‏ خيزد و منتشر مى ‏شود.


و از اينكه فرمود: او بهترين خالق‏ها است فهميده مى‏شود كه خلقت تنها مختص به او نيست و همين طور هم هست، چون همانطور كه قبلا هم گفتيم كه خلقت به معناى تقدير است و تقدير يعنى مقايسه چيزى با چيز ديگر و اين اختصاص به خداى تعالى ندارد، علاوه بر اين، در كلام خود خداى عز و جل خلقت به غير خدا هم نسبت داده شده، آنجا كه فرموده:" وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ"[1] و نيز فرموده:" وَ تَخْلُقُونَ إِفْكاً[2]" [3]



[/HR] [1] - سوره مائده،آیه110.


[2] - سوره عنکبوت،آیه17.


[3] - ترجمه الميزان، ج‏15، ص: 27.



rezazadeh;476800 نوشت:
جناب آقای فتا : سلام علیکم
با تشکر از اشکال شما : به محضر حضرتعالی می رساند که اولا: هر عملی اگر شر محض باشد مسلما مصداق وجود نیست و اصلا احتیاج به خالق ندارد بلکه علت آن عدم وجودها و نقصها می باشد
پس در این صورت خالق آن نه شیطان است ، نه خداوند سبحان.
ثانیا : آگر در کل عالم هستی غیر خدا کسی خالق بود حتی خالق کوچکترین ذره ای در این صورت العیاذ بالله توحید در خالقیت خدشه دار می شود .
ثالثا : معنای احسن الخالقین ، در اینجا و امثال آن افعل تعیینی است نه افعل تفضیلی . شما لطف کنید در تفسیر آیه 14 مومنون یا به تفسیر المیزان و یا به تفسیر آیه الله جوادی مراجعه کنید این مطلب را توضیح داده اند .
رابعا : اگر لا موثر فی الوجود الا الله صحیح باشد که معنای توحید افعالی جزء این نیست . دیگر هر کس هر کاری که انجام می دهد جزء با اراده خداوند سبحان امکان ندارد.
خامسا : باید تفاوت اراده خدا در عالم تکوین و تشریع فهمید تا مسئله برای انسان کاملا حل شود ، بنده عرض کردم که شیطان در عالم تکوین بنده خداست و با اراده خدا کار می کند نه در عالم تشریع.

سادسا : درهر جائی از قران نسبت خلق را به یکی از مخلوقاتش داده است فورا کلمه باذن الله را آورده است که کسی خیال نکند که در عالم هستی ممکن است کسی باشد که بالاستقلال یا بالشرکت یا بالمعاونه خالق چیزی باشد.

والسلام من الله التوفیق محمد رضا رضازاده

سلام

سحر شر است و وجود هم دارد پس خالقی هم دارد انچه نمیتواند شیطان یا انسان خلق کند شئی است و شر شئی نیست ولی وجود دارد یعنی به وجود امده است و خالق ان شیطان است نه خدا .

اینجا بحث خالقین است نه احسن دقت کنید خالقین جمع است پس خلقت منافاتی با توحید ندارد

و البته احسن هم نشان دهنده اینست که خداوند خالق حسن است نه شر

شما ظاهراً معجزه را با خلق اشتباه گرفته اید انچه به غیر اذن خدا مقدور نیست معجزه است نه خلق چون سحر اگر به اذن خدا باشد دیگر ساحر چرا باید کافر باشد .

یاسین;474905 نوشت:
ب\

آیا گناه شیطان تنها ایجاد وسوسه در دل انسانها است و به خاطر همین یک گناه به جهنم برده می شود؟

.................
شیطان از خداوند فرصت خواست، خداوند تقاضایش را پذیرفت اما به جای اینکه توبه کند و اشتباهش را جبران نماید بر کینه و دشمنی اش نسبت به آدم(علیه السلام) و فرزندان و نسل او اصرار کرد؛(گفت: «پروردگارا! مرا تا روز رستاخيز مهلت ده (و زنده بگذار!)» فرمود: «تو از مهلت يافتگانى. (امّا نه تا روز رستاخيز، بلكه) تا روز وقت معيّنى.» گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختى، من (نعمتهاى مادّى را) در زمين در نظر آنها زينت مى‏دهم، و همگى را گمراه خواهم ساخت).[8]

9.

سلام و و عرض ادب
اینجا سئوالی پیش میآید و آن اینکه آیا شیطان نمیداند که به دوزخ خواهد رفت ؟ یا این حرف فقط به انسانها گفته شده است؟
در قرآن بارها ذکر شده است که سزای کافران آتش دوزخ است. ولی مخاطب این آیه خاص نیست یعنی ممکن است کمتر کسی خود را مصداق و مخاطب مستقیم این آیه بداند ، ولی شیطان یک اسم خاص و یک موجود خاص است که گفته میشود به دوزخ هم خواهد رفت ، آنوقت علیرغم تهدید به خلود در دوزخ همچنان گناه به گناه میافزاید و از عذاب و قهر خداوند نمیترسد، خوب این بیشتر به یک داستان تمثیلی شبیه است ....
مگر این که او را ماموری الهی بدانیم که گرچه در این ماموریت فضیلتی ندارد و نقشش مثبت نیست ولی نتیجه تلاش او محک زدن انسانها و شناخته شدنشان است، در همین حد.
باید توجه کرد که وسوسه شدن و یا عملی که از روی کبر و حسد انجام شود (مثل گناه شیطان) یک گناه آنی است ولی داشتن عناد با خداوند و عزم به گمراهی انسانها آنهم به طولانی بودن عمر بشر بر روی زمین دیگر به نوعی ماموریت و برنامه ریزی شبیه است و عقلا بعید است که شیطان بخاطر آن عذاب شود ، او خود به اصل جزا و پاداش معتقد است و خدا را میبیند
:

و (به ياد آور) هنگامى را كه شيطان اعمال آنها (مشركان) را در نظرشان جلوه داد، و گفت هيچكس از مردم بر شما پيروز نمى‏گردد و من همسايه (و پناه دهنده) شمايم، اما هنگامى كه دو گروه (جنگجويان و حمايت فرشتگان از مومنان) را ديد به عقب بازگشت و گفت من از شما (دوستان و پيروانم) بيزارم! من چيزى را مى‏بينم كه شما نمى‏بينيد، من از خدا مى‏ترسم و خداوند شديد العقاب است(.
سوره انفال
آیه 48

rezazadeh;476800 نوشت:
سلام و و عرض ادب
اینجا سئوالی پیش میآید و آن اینکه آیا شیطان نمیداند که به دوزخ خواهد رفت ؟ یا این حرف فقط به انسانها گفته شده است؟
در قرآن بارها ذکر شده است که سزای کافران آتش دوزخ است. ولی مخاطب این آیه خاص نیست یعنی ممکن است کمتر کسی خود را مصداق و مخاطب مستقیم این آیه بداند ، ولی شیطان یک اسم خاص و یک موجود خاص است که گفته میشود به دوزخ هم خواهد رفت ، آنوقت علیرغم تهدید به خلود در دوزخ همچنان گناه به گناه میافزاید و از عذاب و قهر خداوند نمیترسد، خوب این بیشتر به یک داستان تمثیلی شبیه است ....
مگر این که او را ماموری الهی بدانیم که گرچه در این ماموریت فضیلتی ندارد و نقشش مثبت نیست ولی نتیجه تلاش او محک زدن انسانها و شناخته شدنشان است، در همین حد.
باید توجه کرد که وسوسه شدن و یا عملی که از روی کبر و حسد انجام شود (مثل گناه شیطان) یک گناه آنی است ولی داشتن عناد با خداوند و عزم به گمراهی انسانها آنهم به طولانی بودن عمر بشر بر روی زمین دیگر به نوعی ماموریت و برنامه ریزی شبیه است و عقلا بعید است که شیطان بخاطر آن عذاب شود ، او خود به اصل جزا و پاداش معتقد است و خدا را میبیند
:


و (به ياد آور) هنگامى را كه شيطان اعمال آنها (مشركان) را در نظرشان جلوه داد، و گفت هيچكس از مردم بر شما پيروز نمى‏گردد و من همسايه (و پناه دهنده) شمايم، اما هنگامى كه دو گروه (جنگجويان و حمايت فرشتگان از مومنان) را ديد به عقب بازگشت و گفت من از شما (دوستان و پيروانم) بيزارم! من چيزى را مى‏بينم كه شما نمى‏بينيد، من از خدا مى‏ترسم و خداوند شديد العقاب است(.
سوره انفال
آیه 48

وَإِذَا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ«البقرة/206»


و چون به او گفته شود از خدا پروا کن نخوت وی را به گناه کشاند پس جهنم برای او بس است و چه بد بستری است

أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللَّهِ كَمَنْ بَاءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ«آل عمران/162»
آیا کسی که خشنودی خدا را پیروی می‏کند چون کسی است که به خشمی از خدا دچار گردیده و جایگاهش جهنم است و چه بد بازگشتگاهی است

قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْءُومًا مَدْحُورًا لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِینَ«الأعراف/18»
فرمود نکوهیده و رانده از آن [مقام] بیرون شو که قطعا هر که از آنان از تو پیروی کند جهنم را از همه شما پر خواهم کرد

قَالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَاؤُكُمْ جَزَاءً مَوْفُورًا«الإسراء/63»
فرمود برو که هر کس از آنان تو را پیروی کند مسلما جهنم سزایتان خواهد بود که کیفری تمام است

سلام

این ایات بروشنی نشان میدهد که جایگاه شیطان جهنم است و ترس او از خدا دلیل شناخت ولی دلیلی بر رهائی او از جهنم نیست

البته بزرگترین گناه شیطان که موجب لعن خدا بر او و جهنمی شدنش گردید نا امیدی از رحمت خدا و عدم توبه بود که نمونه ان بسیاری از انسانها هستند که بر اثر نا امیدی از رحمت خدا هر لحظه بر گناهان خود میفزایند با اینکه خود میدانند سزایشان جهنم خواهد بود فقط سعی میکنند بر عمر خود بیفزایند و نهایت لذت را از عمر گذران خود بنمایند .

قُلْ إِنْ كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خَالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِینَ«البقرة/94»
بگو اگر در نزد خدا سرای بازپسین یکسر به شما اختصاص دارد نه دیگر مردم پس اگر راست می‏گویید آرزوی مرگ کنید

قَالَ أَنْظِرْنِی إِلَى یوْمِ یبْعَثُونَ«الأعراف/14»
گفت مرا تا روزی که [مردم] برانگیخته خواهند شد مهلت ده

دقت کنید وقتی شیطان از رحمت خدا نا امید شد فقط از او عمر طولانی خواست

اما اینکه شیطان اسم خاص است درست نیست این ابلیس بود که اسم خاص بود و شیطان و شیاطین اسم عام است حتی به کودکی هم که اعمال غیر متعارف میکند شیطان میگویند

لذا اینکه شیطان را مامور خداوند در جهت گمراهی انسان بدانیم از پایه غلط است چون خداوند انسان را برای بهشت افرید و در اغاز نیز او را در بهشت قرار داد .

تارک دنیا;477244 نوشت:
سلام و و عرض ادب
اینجا سئوالی پیش میآید و آن اینکه آیا شیطان نمیداند که به دوزخ خواهد رفت ؟ یا این حرف فقط به انسانها گفته شده است؟
در قرآن بارها ذکر شده است که سزای کافران آتش دوزخ است. ولی مخاطب این آیه خاص نیست یعنی ممکن است کمتر کسی خود را مصداق و مخاطب مستقیم این آیه بداند ، ولی شیطان یک اسم خاص و یک موجود خاص است که گفته میشود به دوزخ هم خواهد رفت ، آنوقت علیرغم تهدید به خلود در دوزخ همچنان گناه به گناه میافزاید و از عذاب و قهر خداوند نمیترسد، خوب این بیشتر به یک داستان تمثیلی شبیه است ....

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند به شیطان نسبت به نافرمانی و تخلفش تذکر و هشدار داد:«إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتىِ إِلىَ‏ يَوْمِ الدِّين»[1](و مسلّماً لعنت من بر تو تا روز قيامت خواهد بود).

پس از آنکه شیطان بر اشتباه و عصیان خود اصرار کرد و از توبه سر باز زد خداوند وعده عذاب به او داد:
«لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَ مِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعين»[2] (كه جهنّم را از تو و هر كدام از آنان كه از تو پيروى كند، پر خواهم كرد).

در مورد سایر گناه کاران و خلاف کاران مانند رباخواران، خداوند اسم افراد را ذکر نکرد اما فرمود کسانی که چنین گناهانی مرتکب شوند جزایشان جهنم است:« أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهى‏ فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَ مَنْ عادَ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ»

( خدا بيع را حلال كرده، و ربا را حرام! (زيرا فرق ميان اين دو، بسيار است.) و اگر كسى اندرز الهى به او رسد، و (از رباخوارى) خوددارى كند، سودهايى كه در سابق [قبل از نزول حكم تحريم‏] به دست آورده، مال اوست (و اين حكم، گذشته را شامل نمى‏گردد) و كار او به خدا واگذار مى‏شود (و گذشته او را خواهد بخشيد.) امّا كسانى كه بازگردند (و بار ديگر مرتكب اين گناه شوند)، اهل آتشند و هميشه در آن مى‏مانند) سوره بقره،آیه275.


[/HR][1] - سوره ص،آیه78.

[2] - سوره ص،آیه85.


بسمه تعالی
جناب آقای فتا سلام علیکم
1- شیطان به هر موجود موذی چه انسان و چه جن باشد شیطان میگویند ولی ابلیش اسم خاص است که از جنیان می باشد.

2- فرق است بین عالم تکوین و عالم تشریع و قانونگزاری، در عالم تکوین احدی گناه نمی کند و همه بنده مطلق خدا می باشند و همه موجودات از جن و انس و جمادات و نباتات و ... همه مامور خدا هستند حتی ابلیس .

3- اگر گناه و معصیتی وجود دارد درعالم تشریع است که هم انسان گناه می کند و هم جن زیرا این دو موجود اختیار دارند و موجودات دیگر اصلا اختیار و عقل ندارند که بگوئیم آیا گناه کرده اند یا نه.
و حیوانات دیگر که طبق غریزه عمل می کنند گناهی ندارند مثلا گرگ درندگی جزء هدایت غریزی اوست و اینچنین آفریتده شده است و هیچ اختیار و عقلی هم ندارد بنابر این گناه ندارد.

4- مسئله دیگر اینکه شیطان علی رغم اینکه می داند که به سخترین عذاب خدا او را معذب می کند باز نافرمانی خدا را می کند مثل بسیاری از انسانها که چنین می باشند . لقد ذرءنا لجنهم کثیرا من الجن و الانس... چراچنین است؟ برای اینکه: لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم اذان لا یسمعون بها ...
ابلیس چون از جن است و جن و انسان هر دو مخاطب تمام آیات الهی هستند هر دو مخاطب پاداش و عذاب الهی هستند .

5- شما اگر آیه احسن الخالقین را افعل تفضیل معنا کردید و فکر کردید که غیر خدا هم خالق است ولی خدا احسن الخالقین است ، غیر از اشکالی که درتوحید در خالقیت بوجود می آید که قبلا توضیح داده شد. بفرمائید این آیه را چگونه معنا کنیم ( اعدلو ا هو اقرب للتقوی) اگر بخواهیم بر اساس افعل تفضیل معنا کنیم ، معنا چنین می شود که ظلم هم به تقوا نزدیک است ولی عدالت نزدیکتر است. آیا این معنا صحیح است!!!؟ با کمال معذرت معلوم است که به پیشنهادی که داده شد که در این آیه به تفسیر المیزان و یا تفسیر حضرت آیه الله جوادی مراجعه کنید ظاهرا مراجعه نکرده اید که مجددا آیه احسن الخالقین را اینچنین معنا می کنید.

والسلام

سوال: آیا گمراه کردن انسان ها وظیفه ی شیطان است؟

سجده ی خوشید و ماه و ... چگونه است؟



پاسخ:

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام
« كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَ يَهْدِيهِ إِلى‏ عَذابِ السَّعِيرِ»[1] (بر او«شیطان» نوشته شده كه هر كس ولايتش را بر گردن نهد، بطور مسلّم گمراهش مى‏سازد، و به آتش سوزان راهنماييش مى‏كند).

منظور از اينكه فرمود" بر او نوشته شده كه ..." اين است كه قضاى الهى در حق وى چنين رانده شده كه اولا پيروان خود را گمراه كند، و ثانيا ايشان را داخل آتش سازد و اين دو قضا كه در حق وى رانده شده همان است كه آيه‏« إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ»[2]آن را بيان مى‏كند.[3]

تعبير به «کتب علیه» معنى مقرر و ملزم داشتن است خواه در عالم تكوين و آفرينش باشد و يا در عالم تشريع و احكام و قوانين.

ولى به هر حال نبايد توهم كرد كه اين جمله بوى" جبر" مى‏دهد، و شياطين مجبورند پيروان خود را گمراه سازند، و به دار البوار بفرستند، بلكه اين نتيجه حتمى برنامه‏اى است كه آنها با ميل خود انتخاب كرده‏اند، مثلا هنگامى كه ابليس رئيس و سر سلسله شياطين، در برابر فرمان خدا سرپيچى كرد و با ميل و اراده خود راه طغيان و حتى اعتراض به ذات پاك خدا را پيش گرفت، چنين كسى جز
اينكه گمراه و گمراه كننده باشد سرنوشتى نخواهد داشت و همچنين شيطانهاى ديگر از انس و جن.

اين درست به اين مى‏ماند كه بگوئيم هر كس معتاد به مواد مخدر شد، بدبختى و سيه‏روزى در پيشانيش نوشته مى‏شود، آيا اين دليل جبر است‏.[4]


«
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَاب‏»[5] (آيا نديدى كه تمام كسانى كه در آسمانها و كسانى كه در زمينند براى خدا سجده مى‏كنند؟! و (همچنين) خورشيد و ماه و ستارگان و كوه‏ها و درختان و جنبندگان).

در قرآن مجيد در آيات مختلف سخن از" سجود" عمومى موجودات جهان و همچنين" تسبيح" و" حمد" و" صلاة" (نماز) به ميان آمده است و تاكيد شده كه اين عبادات چهار گانه مخصوص انسانها نيست، بلكه حتى موجودات ظاهرا بيجان نيز در آن شركت دارند.
با توجه به آنچه در آيه مورد بحث آمده موجودات عالم داراى دو گونه سجودند،" سجود تكوينى" و" سجود تشريعى".

خضوع و تسليم بى قيد و شرط آنها در برابر اراده حق و قوانين آفرينش و نظام حاكم بر اين جهان همان سجود تكوينى آنها است كه تمام ذرات موجودات را شامل مى‏شود، حتى سلولهاى مغز فرعونها و نمرودها و منكران لجوج، و تمام ذرات وجود آنها مشمول اين سجود تكوينى هستند.
به گفته جمعى از محققان تمامى ذرات جهان داراى نوعى درك و شعورند، و به موازات آن در عالم خود، حمد و تسبيح خدا مى‏گويند، و سجود و صلات دارند و اگر اين نوع درك و شعور را نپذيريم لا اقل تسليم و خضوع آنها در برابر همه نظامات هستى به هيچوجه قابل انكار نيست.
اما" سجود تشريعى" همان نهايت خضوعى است كه از صاحبان عقل و شعور و درك و معرفت در برابر پروردگار تحقق مى‏يابد.[6]

__________________________________________________________________________


[1].حج: 22/ 4.
[2] .حجر: 15/ 42-43.

[3].طباطبایی،محمد حسین،الميزان فى تفسير القرآن، ج‏14، ص: 343.

[4]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج‏14، ص: 15.

[5] .حج: 22/ 18.

[6] . مکارم شیرازی،ناصر،تفسير نمونه، ج‏14، ص49-50.


موضوع قفل شده است