جمع بندی یک سوال اساسی درباره امام زمان (عج)
تبهای اولیه
بسمه تعالی
سلام علیکم
جایی سوال دیدم از ی نفر سنی که جایی مطرح کرده بود به این مضمون که: (چرا ما شیعه ها معتقدیم پیامبر(ص) نمیتونه جامعه رو بدون رهبر رها کنه و بره ولی امام زمان 1200 سال جامعه رو بدون رهبر رها کرده و غایب شده؟)
اتفاقا یکی از ادله ما برای اثبات ولایت مولایمان علی بن ابیطالب (ع) این است که میگویند پیامبر نمیتواند جامعه رو بدون رهبر رها کند.خب حالا جریان امام زمان چی میشه؟
حالا اگه کسی لطف کنه جواب مبسوط و مفیدی بده ممنون میشم.
جوابی میخوام که بشه به ی سنی داد نه اینکه صرفا خودمون رو راضی کنه
بسمه تعالی
سلام علیکم
ی سوال دیدم از ی نفر سنی که جایی مطرح کرده بود به این مضمون که: {چرا ما شیعه ها معتقدیم پیامبر(ص) نمیتونه جامعه رو بدون رهبر رها کنه و بره ولی امام زمان 1200 سال جامعه رو بدون رهبر رها کرده و غایب شده؟}
اتفاقا یکی از ادله ما برای اثبات ولایت مولایمان علی بن ابیطالب (ع) این است که میگویند پیامبر نمیتواند جامعه رو بدون رهبر رها کند.خب حالا جریان امام زمان چی میشه؟
با سلام و تشکر از پرسش خوبتان
پاسخ به این پرسش در ضمن چند نکته بیان می شود:
نکته اول:
این پرسش و نظایر این، ناشی از جهل پرسش گر نسبت به امامت و تصرفات امام علیه السلام است؛ اگر برخی از اهل تسنن این شبهه را مطرح می کنند نشان گر این است که هیچ شناختی از امامت و جایگاه عظیم آن در عالم هستی ندارند؛ امام چه در دسترس مردم باشد و چه در دسترس مرد نباشد ذره ذرهی عالم هستی از فیوضات وجودی اش بهره مند هستند؛ اگر چه در برخی مسائل مانند مسائل فقهی، کلامی و ... نمی توانند از علم امام بهره بگیرند اما در سایر مسائل که درک آن برای بسیاری از مردم سخت است، عالم هستی از وجود نازنین حضرت بهره مند است.(خورشید اگرچه در پشت ابر باشد منابع آن بر موجودات کره زمین قابل انکار نیست)
البته عدم بهره مندی از مسائل فقی کلامی، در زمان حضور ائمه علیهم السلام نیز وجود داشت، ائمه در برخی مواقع که اصحاب خود را به نقاط دور می فرستادند دستور اجتهاد به افراد می دادند و آن فرد بدون مراجعه به امام احکام الهی را به فتوای خود به مردم عرضه می داشتند.
«ائمه معمولًا در مدينه بودند و تنها براي شيعياني كه در مدينه مي زيستند اين امكان بود كه حكم هر مسئله اي را مستقيماً از خود ائمه بپرسند، اما شيعياني كه در عراق يا خراسان يا جاي ديگر مي زيستند كجا مي توانستند هر مسئله مورد ابتلاي فوري را از ائمه بپرسند؟»(مجموعه آثاراستادشهيدمطهري، ج 20، ص: 139)
در روایتی امام باقر (ع) به ابان بن تغلب فرمود: «اجلس فی مسجد المدینة و افت الناس فانی احب ان یری فی شیعتی مثلک» در مجلس مدینه بنشین و فتوا بده، به درستی که دوست دارم مانند تو در بین شیعیانم دیده شود ( وسائل الشیعه جلد 19 : صفحه 317)
لذا غايب بودن امام به اين معنا نيست که وجود رؤيايي دارد! بلکه آن حضرت مانند ساير انسان ها از يک زندگي طبيعي، عيني و خارجي برخوردار است، به طوري که آن حضرت در ميان مردم و در دل جامعه رفت و آمد دارد و گفتار مردم را مي شنود و بر اجتماعات آنها وارد ميشود و سلام مي کند. او مردم را مي بيند، ولي اين مردمند که نمي توانند جمال مبارک آن حضرت را ببينند.
اگر بخواهیم پاسخ این پرسش را بیابیم باید به پرسش زیر جواب بدهیم که؛ اصل وجود معصوم(ع) در زمان حضور چه بركاتي دارد و در زمان غيبت كدام يك از بركات حذف شده است؟ [ الميلاني ، علي ، الإمام المهدي (ع) قم : مرکز ابحاث العقائديه ، 1420]
از ديدگاه شيعه امام جايگاه خاصي را دارد که با توجه به آن، امام چه در بين مردم حاضر باشد و چه غايب؛ آن آثار و برکات او همراهش براي زمين و اهل آن هست و براي آنها سودمند اند. حضرت علي (ع) در مورد اهل بيت علیهم السلام چنين مي گويد : هم موضع سره و لجاء امره و عيبة علمه وموئل حکمه و کهوف کتبه و جبال دينه بهم اقام انحناء ظهره و اذهب ارتعاد فرائصه ... لهم خصائص حق الولايه و فيهم الوصيه و الوراثه.[ السبحاني ، جعفر ، الأئمة الإثني عشر] امامي که داراي چنين اوصاف باشد ، آن اوصاف تنها در زمان حضور امام وجود ندارد بلکه در زمان غيبت هم کار کرد دارد.
نکته دوم:
غيبت امام زمان (عج) يک امر اتفاقي و بي سابقه نيست بلکه غيبت حجت هاي الهي در مقطعي از زمان در سنت الهي يک امر معمولي بوده است چنانکه گروهي از اولياي الهي (مانند حضرت خضر، موسي، يونس، غُزير، ابراهيم، صالح، ذوالقرنين و...) از ديدگان پنهان بوده اند ولي هرگز از حوادث و اوضاع زمان غفلت نداشتند به جهت ولايت و اختياراتي که از جانب خدا به آنها داده شده بود، پيوسته در اموال و نفوس تصرف مي کردند و اوضاع را طبق مصالحي رهبري مي نمودند. اگرچه تصرفات آنها نيز از ديدگان مردم عادي پنهان بود. پس اين امر مختص زمان امام زمان (ع) نیست تا از سوي عده ای از اهل تسنن بر آن اعتراض شود.
نکته سوم
غيبت ملازم با عدم تصرف در امور نيست
شايد در بدو براي کسي که با مقام امام (ع) آشنايي ندارد چنين گمان پيش آيد که فردي که غايب است از تمام امور دستش کوتاه است و همانند انسان هاي عادي هيچ کاري را نمي تواند انجام دهد در حالي که بر اساس امام شناسي شيعه غايب بودن امام (ع) به اين معنا نيست بلکه او در ظاهر غايب است و ما او را نمي بينيم اما او ما را مي بيند و خيلي از امور ما را رتق وفتق مي کند و گره از مشکلات ما مي گشايد: ( مکارم شيرازي ، ناصر ، حکومت جهاني مهدي (عج) ، قم : انتشارات نسل جوان ، 1388)
سخن آخر
تعداد قابل توجهي از اهل تسنن از مورخان و محدّثان آنها تولد حضرت را دركتب خود ذكر كرده و آن را يك واقعيت دانسته اند بعضي از پژوهشگران بيش از صد نفر از آنان را معرفي كرده اند و از طرفی در منابع خود اهل تسنن از پیغمبر روایت کرده اند که حضرت فرمود : دنيا سپري نخواهد شد تا اين كه مردي از اهل بيت من كه نامش نام من است بر عرب حكومت مي كند.( صحيح ترمذي، ج 9، ب ما جاء في المهدي، ص 74، ينابيع الموده، تأليف شيخ سليمان، طبع سال 1380، ج 2، ص 180، البيان في اخبار صاحب الزمان، تأليف محمد بن يوسف شافعي، طبع نجف، ص 57)
هم تولد امام زمان و هم ظهور آن حضرت در منابع اهل تسنن امده است؛ اگر اهل سنت به این دو مقوله قائل هستند بفرمایند اگر امام زمان غیبت نکرده اند الآن کجا تشریف دارند؟ اگر بگویند امام زمان وجود ندارد که مخالف با منابع خودشان سخن گفته اند و اگر بگویند وجود دارد به ما بگویند کجا هستند تا خدمتشان مشرّف بشویم!!!
با سلام و عرض ادب
تشکر از کارشناس پاسخ گوی محترم تاپیک از وقتی که گذاشتند و پاسخ به این کاملی دادند.
3تا سوال :
1 - شاید اهل سنت بگویند اما غایب نیستند و فوت کرده یا شهید شده اند ، استدلال شما چیست؟
2 - چگونه میشود به اهل سنت ثابت کرد وقتی امام از لحاظ ظاهری غایب هستند از لحاظ امامت چیزی کم نمیذارند؟
3 - اگر پرسیدند خوب چرا امام غایبه و چرا ظاهر نمیشه باید چی گفت؟
شاید اهل سنت بگویند اما غایب نیستند و فوت کرده یا شهید شده اند ، استدلال شما چیست؟
با سلام و عرض ادب و تشکر از سوالاتی که مطرح فرمودید
روایات زیادی در کتب صحیح خودشان در باب مهدی موعود علیه السلام آمده است، که این مسئله را غیر قابل انکار می کند، چند نمونه از روایات که در منابع اهل سنت آمده است نقل می شود :
صاحبان صحاح در مورد حتمى بودن خروج مهدى (ع) رواياتى نقل كرده اند :
اگر از عمر دنيا بيش از يك روز نمانده باشد خداوند آن روز را طولانى مىكند تا آنكه مردى از اهل بيتم مبعوث شود كه اسم او اسم من است . او زمين را از قسط و عدل پر مى كند همان گونه كه از ظلم و جور پر شد .(الف- سنن ترمذى ، ج4 ص 438 - كتاب الفتن ، باب 52 ما جاء فى المهدى ، ح 2231 ب - سنن ابىداود ، ج4 ص106 - كتاب المهدى ، ح 4282 (مختصراً) و 4283)
«دنيا به پايان نمى رسد تا آنكه مردى از اهل بيتم بر عرب حكومت كند كه اسم او اسم من است. سنن ترمذى ، همان ، ح 2230»
«اگر از عمر روزگار فقط يك روز مانده باشد خداوند مردى از اهل بيتم را مبعوث مى كند كه زمين را پر از عدل كند همانگونه كه پر از ستم شد . سنن ابىداود ، كتاب المهدى ، همان»
معناى روایاتی که از رسول خدا صل الله علیه و آله نقل شده اند نشان دهنده اين است كه خروج مردى از اهل بيت پيامبر (ع) حتمى است؛ فلذا مهدی موعود زنده اند و شهید نشده اند، اگر قرار بود شهید بشوند این همه روایت که از پیامبر صل الله علیه و آله نقل شده چه می شود؟ آیا این ها هم همانند پیشوای خودشان عمر، بر این عقیده اند که پیامبر (معاذ الله هذیان) می گوید؟!
چگونه میشود به اهل سنت ثابت کرد وقتی امام از لحاظ ظاهری غایب هستند از لحاظ امامت چیزی کم نمیذارند؟
متأسفانه با توجه به اینکه اهل سنت مسئله ولایت را قبول ندارند از بسیاری از فیوضات معنوی محروم هستند لذا به نظر می آید هر چقدر از ولایت و حقیقت ولایت به ایشان گفته شود اثری نخواهد داشت. چون اهل سنت علی الظاهر بر این عقیده اند که وقتی جسم امام دستش از این دنیا کوتاه شد روحش نیز رخت بر می بندد فلذا اهل سنت هیچ اعتقادی به توسل ندارند چون می گوید کسی که مرده است کاری از دستش بر نمی آید. در حالی که طبق روایات و ادعیه مأثوره؛ ائمه علیهم السلام مرده و زنده ندارند، ایشان واسطه فیض الهی هستند چه مرده باشد و چه زنده ، چه غایب باشند و چه حاضر.
ما معتقدیم ائمه اطهار علیهم السلام واسطه فیض خداوند هستند یعنی رحمت الهی به واسطه ولایت به عالم هستی می رسد؛ در زیارت جامعه در وصف معصومین علیهم السلام چنین میخوانیم: «بکم فتحالله و بکم یختم و بکم ینزل الغیث و بکم یمسک السماء ان تقع علیالارض الا باذنه و بکم ینفس الهم و یکشف الضر»، یعنی خدای سبحان به واسطه شما آفرینش را گشود و به شما نیز ختم میکند و به سبب شما باران را فرو میریزد و آسمان را از این که بر زمین قرار گیرد، نگه میدارد و به وسیله شما اندوه را برطرف میکند و زیان را از بین میبرد.
اگر پرسیدند خوب چرا امام غایبه و چرا ظاهر نمیشه باید چی گفت؟
روایات، علل غیبت را این گونه بیان می کنند:
الف: اجرای سنن انبیا علیهم السلام درباره ی حضرت مهدی (عج) [علل الشرایع، ج 1، ص 245، ح 7; کمال الدین، ص 481]
ب: خدا نمی خواهد که امام، در میان قوم ستمگر باشد[کافی، ج 1، ص 343، باب فی الغیبة، ح 31; مرآة العقول، ج 4، ص 61، ح 31]
ج: امتحان مردم [کمال الدین، ج 2، ص 346، ب 33، ح 32; بحارالانوار، ج 52، ص 95، ح 8]
د: خوف و ترس از قتل[علل الشرایع، ج 1، ص 284، باب 179، ح 1; بحارالانوار، ج 52، ص 90، ح 1]
ه: خالی شدن صلب های کافران از مؤمنان؛ وقتی مؤمنان از صلب های کافران، آشکار شدند، او نیز ظهور می کند و بر دشمنان خداوند عزوجل غلبه یافته و آنان را می کشد[علل الشرایع، ج 1، ص 147; بحارالانوار، ج 52، ص 97، ح 19]
و - سر غیبت معلوم نیست و فقط خدا می داند.
عبدالله بن فضل هاشمی گوید: از امام صادق جعفر بن محمد علیهم السلام شنیدم که می فرمود: همانا صاحب این امر را غیبتی است که ناچار از آن است. و هر باطل جویی، در آن، به شک می افتد.
گفتم: «فدایت شوم! برای چه؟» . فرمود: «به جهت امری که به ما اجازه نداده اند آن را بر شما آشکار سازیم.» . عرض کردم: «چه حکمتی در غیبت او است؟ » . فرمود: «حکمت غیبت او، همان حکمتی است که در غیبت حجت های الهی پیش از او بوده است. وجه حکمت غیبت او پس از ظهورش آشکار گردد، همچنان که وجه حکمت کارهای حضرت خضر علیه السلام - از شکستن کشتی و کشتن پسر بچه و به پا داشتن دیوار بر موسی علیه السلام روشن نبود تا آن که وقت جدایی فرا رسید.
ای پسر فضل! این، امری از امور الهی و سری از اسرار خدا و غیبی از غیب های پروردگار است و چون دانستیم که خداوند، عزوجل، حکیم است، تصدیق می کنیم که تمام کارهای او حکیمانه است هر چند وجه و علت آن برای ما آشکار نباشد. [کمال الدین، ج 2، ص 481، باب 44 (علة الغیبة)، ح 11; علل الشرایع، ج 1، ص 287، ح باب 179. بحارالانوار، ج 52، ص 91، ح 4 (علة الغیبة)، ح 8; منتخب الاثر، باب 28 (فی علة غیبته)، ص 330، ح 1]
منابع این روایات از پایگاه اطلاع رسانی حوزه نقل شده است .
سلام علیکم
جایی سوال دیدم از ی نفر سنی که جایی مطرح کرده بود به این مضمون که: (چرا ما شیعه ها معتقدیم پیامبر(ص) نمیتونه جامعه رو بدون رهبر رها کنه و بره ولی امام زمان 1200 سال جامعه رو بدون رهبر رها کرده و غایب شده؟)
اتفاقا یکی از ادله ما برای اثبات ولایت مولایمان علی بن ابیطالب (ع) این است که میگویند پیامبر نمیتواند جامعه رو بدون رهبر رها کند.خب حالا جریان امام زمان چی میشه؟
سلام
غیبت کبری امام رو تشبیه میکنن به خورشید پشت ابر . دیده نمیشه اما نورش به زمین میرسه .
جامعه رو رها نکرده . بطور ناشناس کمک هایی به جامعه میکنه که ما خبر نداریم
با افراد خاص دیدارهایی داره و رهنمودهایی میکنه و ..
حکمت اصلی غیبت کبری هم بر میگرده به دست خدا .
ولایت فقیه هم بطور اشکارا در این زمان فعالیت میکنه.
[="Blue"]چرا ما شیعه ها معتقدیم پیامبر(ص) نمیتونه جامعه رو بدون رهبر رها کنه و بره ولی امام زمان 1200 سال جامعه رو بدون رهبر رها کرده و غایب شده؟)
کارشناس محترم تا حدود زیادی این مسئله رو توضیح دادن اما من می خوام توضیحی که به نظرم ساده اومد و خودم خوب قانع شدمو اینجا بگم شاید کمی بتونه به درک بهترتون کمک کنه.
استدلال:همه شنیدیم که گفته میشه مثل امام مثل کعبست و همونطور که کعبه نمیاد پیش زائر بگه منو زیارت کن امام هم نمی تونه بیاد بگه مردم بیاید برای رهبریتون سراغ من این مردمن که باید برن سمت امامشون (همونطور که امام علی وقتی مردم ایشونو نخواستند و پس زدند 25 سال خونه نشینی کردند تا خود مردم به این برسن که باید بیان سراغ امام)پس مشکل از امام نیست از انسانهاست که درک نکردند و یکی یکی ائمه رو پس زدن و از اونجایی که خدا دید این بشر ادم بشو نیست و داره یکی پس از دیگری این رهبرانو شهید می کنه اخرین رهبر و امام رو ازشون گرفت تا خودشون بفهمن و درک کنن که ماییم که به امام نیاز داریم نه امام به ما(این تا حدودی فلسفه غیبتو توضیح میده)پس تا مردم عاقل نشن و نفهمن که تا زمانی که امام معصوم بالا سرشون نباشه نمی تونن این دنیارو مدیریت کنن غیبت ادامه داره.
لپ کلام اینه هدف خدا از غیبت امام تربیت و متنبه کردن افرادیست که خیال می کنن برای مدیریت دنیا نیازی به امام معصوم نیست و فلسفه تشکیل حکومت ما نشون دادن خودمون به خداست که بگیم خدایا ما این موضوعو درک کردیم و بخاطرش انقلاب کردیم تا زمینه های ظهور اماممون رو فراهم کنیم.
1 - شاید اهل سنت بگویند اما غایب نیستند و فوت کرده یا شهید شده اند ، استدلال شما چیست؟
استدلال کاملا روشنه با یک حدیث که در صحیح ترین کتب اهل سنت ذکر شده می توان به راحتی حی بودن امام رو اثبات کرد و اون حدیث ثقلین است با این تفاوت که در کتب اهل سنت معمولا از واژه خلیفتین و امثال این بجای ثقلین استفاده میشه(سنن ترمذی جلد 12 صفحه 258 مسند احمدبن حنبل جلد 4 صفحه 134 و.......) اینو ذکر میکنه که من بعد از خود دو خلیفه نزد شما به جای می گذارم یکی کتاب خدا و دیگری اهل بیتم و این دو از هم جدا نمی شوند تا بر سر حوض بر من وارد شوند (منظور از اهل بیت هم کاملا مشخصه وحتی اگه بخوان بگن زنان پیغمبر هم شامل میشن اشتباهه چون اگه اینطور بود خدا در قران وقتی ایه تطهیر رو نازل میکنه میگه اهل البیت و اگه می خواست زنان پیغمبرم در نظر بگیره از واژه اهل البیوت استفاده می کرد مضاف بر اینکه در هیچ یک از منابع تاریخی گزارشی ذکر نشده که زنان پیغمبر خودشونو جز اهل البیت بدونن)
استدلال:حوض کوثر روز قیامته و طبق گفته برادران اهل سنت کتاب خدا و اهل بیت تا اون روز در کنار هم قرار دارند و از هم جدا نمی شوند و هر کس می خواهد گمراه نشود باید با این دو باشد و از این دو تمسک بجوید اتفاقا یکی از دلایل اثبات عمر طولانی امام زمان همین موضوعه که همیشه باید در کنار قران یکی از ائمه یا اهل بیت حضور داشته باشد و این موضوع تا قیامت صدق میکنه.
استدلال در این زمینه زیاده و منابع بیشتری از کتب بسیار معتبر اهل سنت میشه ذکر کرد اما اگه شخصی دنبال حقیقت باشه همینا کفایت می کنه.
یا علی
[/]
[=114]لپ کلام اینه هدف خدا از غیبت امام تربیت و متنبه کردن افرادیست که خیال می کنن برای مدیریت دنیا نیازی به امام معصوم نیست و فلسفه تشکیل حکومت ما نشون دادن خودمون به خداست که بگیم خدایا ما این موضوعو درک کردیم و بخاطرش انقلاب کردیم تا زمینه های ظهور اماممون رو
سلام و عرض ادب خدمت جناب عالی و تشکر از پاسختون
استدلتل شما برای قانع کردن خوبه اما یه مشکل داره اونم اینکه این فکر رو به وجود میاره که به قول خودتون خدا ما رو بی امام قرار داده تا متوجه بشین بدون امام نمیتونیم زندگی بچرخونیم ، در حالی که مساله اینه ما بدون امام نیستیم و فقط امام غایب ظاهری هستند
اینکه خدا به قول شما یه جورایی برای تنبیه و اینکا متوجه اشتباهمون و کمبود و کاستیمون بشیم امام رو غایب کرده به نظر من خیلی استدلال صحیحی نیست
[="Blue"]استدلتل شما برای قانع کردن خوبه اما یه مشکل داره اونم اینکه این فکر رو به وجود میاره که به قول خودتون خدا ما رو بی امام قرار داده تا متوجه بشین بدون امام نمیتونیم زندگی بچرخونیم ، در حالی که مساله اینه ما بدون امام نیستیم و فقط امام غایب ظاهری هستند
کامل توضیحات منو دقت نکردید منم نگفتم امامی وجود نداره و اینکه امام غیبت ظاهری کردنو نفی نکردم..
استدلال:حوض کوثر روز قیامته و طبق گفته برادران اهل سنت کتاب خدا و اهل بیت تا اون روز در کنار هم قرار دارند و از هم جدا نمی شوند و هر کس می خواهد گمراه نشود باید با این دو باشد و از این دو تمسک بجوید اتفاقا یکی از دلایل اثبات عمر طولانی امام زمان همین موضوعه که همیشه باید در کنار قران یکی از ائمه یا اهل بیت حضور داشته باشد و این موضوع تا قیامت صدق میکنه.
من تازه اثبات عمر طولانی امام رو هم نوشتم که به معنی حضور امام هست اما همونظور که گفتم ظهور امام منوط به متنبه شدن ماست.
یا علی[/]
اولا حضرت ولیعصر(عج) جامعه را رها نکرده است. اگر چنین بود در طی صدها سال چه زمان غیبت صغری و چه زمان غیبت کبری به مسائل آنها پاسخ نمی داد و همچنین به یاری و کمک آنها نمی آمد و نیز خود را به آنان نمی نمایاند و ... در حالی که می بینیم در طی این چند سال همواره هم حضرت یار و یاور شیعیان بوده (البته در توسلات) و هم پاسخ به سوالات آنها داده و هم اینکه در مواقعی خود را به آنان نمایانده و معرفی نموده است. شما از اهل سنت بپرسید اگر آن حضرت وجود خارجی ندارد پس چرا خلفای بنی عباس برای کشتن آن حضرت دائما نقشه کشیده و زنان باردار خاندان بنی هاشم را تحت کنترل گرفتند تا اگر فرزند پسری به دنیا بیاید او را از میان بردارند. چرا هم اکنون نیز دو هزار سایت بر علیه امام زمان (عج) فعالیت دارند (توسط وهابیت). به نظر شما چیزی که وجود ندارد و اصلا وجود خارجی ندارد این همه فعالیت بر علیه او معنا دارد؟!
بسمه تعالی
سلام علیکم
جایی سوال دیدم از ی نفر سنی که جایی مطرح کرده بود به این مضمون که: (چرا ما شیعه ها معتقدیم پیامبر(ص) نمیتونه جامعه رو بدون رهبر رها کنه و بره ولی امام زمان 1200 سال جامعه رو بدون رهبر رها کرده و غایب شده؟)
اتفاقا یکی از ادله ما برای اثبات ولایت مولایمان علی بن ابیطالب (ع) این است که میگویند پیامبر نمیتواند جامعه رو بدون رهبر رها کند.خب حالا جریان امام زمان چی میشه؟حالا اگه کسی لطف کنه جواب مبسوط و مفیدی بده ممنون میشم.
جوابی میخوام که بشه به ی سنی داد نه اینکه صرفا خودمون رو راضی کنه
سلام
امام(ع)که مردم رابه حال خودرهانکرده اندایشان دراموردخل وتصرف دارند
داستانهای زیادی هست که ایشانم به علمادرزمان غیبت کمک کرده اندوآنهاراازاشتباه دورنگه داشته اند
روایت داریم که اگردرزمین حجت خداوجودنداشت زمین اهل خودرافرومی بردپس زندگی مابه یمن وجودایشان است
درروایات آمده است ایشان مثل خورشیدپشت ابرهستندیعنی نورایشان مستقیم نیست ولی وجوددارد
اعمال مابه دحضورایشان می رسدوایشان ازهرامامی به مانزدیک ترندچون امام حی وحاضرند.
انسانهای خاص هم که باایشان ارتباط دارندواین چشم خطاکارماست که ایشان رانمی بیند.
امام(ع)که مردم رابه حال خودرهانکرده اندایشان دراموردخل وتصرف دارندداستانهای زیادی هست که ایشانم به علمادرزمان غیبت کمک کرده اندوآنهاراازاشتباه دورنگه داشته اند
روایت داریم که اگردرزمین حجت خداوجودنداشت زمین اهل خودرافرومی بردپس زندگی مابه یمن وجودایشان است
درروایات آمده است ایشان مثل خورشیدپشت ابرهستندیعنی نورایشان مستقیم نیست ولی وجوددارد
اعمال مابه دحضورایشان می رسدوایشان ازهرامامی به مانزدیک ترندچون امام حی وحاضرند.
انسانهای خاص هم که باایشان ارتباط دارندواین چشم خطاکارماست که ایشان رانمی بیند.
شهید جان دقت کن ایشون میخوان اهل سنت راضی به جواب بشن نه خودشون !!!
شهید جان دقت کن ایشون میخوان اهل سنت راضی به جواب بشن نه خودشون !!!
مطالبی گفتم درکتب اهل سنت هم وجودداره
بسمه تعالی
سلام علیکم
جایی سوال دیدم از ی نفر سنی که جایی مطرح کرده بود به این مضمون که: (چرا ما شیعه ها معتقدیم پیامبر(ص) نمیتونه جامعه رو بدون رهبر رها کنه و بره ولی امام زمان 1200 سال جامعه رو بدون رهبر رها کرده و غایب شده؟)
اتفاقا یکی از ادله ما برای اثبات ولایت مولایمان علی بن ابیطالب (ع) این است که میگویند پیامبر نمیتواند جامعه رو بدون رهبر رها کند.خب حالا جریان امام زمان چی میشه؟حالا اگه کسی لطف کنه جواب مبسوط و مفیدی بده ممنون میشم.
جوابی میخوام که بشه به ی سنی داد نه اینکه صرفا خودمون رو راضی کنه
دیگر سخنان در این زمینه بسیار زیاد است :
كسي كه كوچكترين اهانتي به مرجعيت شيعه بكند، به ما اهانت كرده است و كسي كه بما اهانت كند، به خدا اهانت كرده است.(اصول کافی
------------
کارشناس محترم ایا حدیث امام زمان برای چنین شخصی که به ائمه توهین می کند جواز چنین کاری را نمی دهد؟؟
و سخن امام ره را هم بشنوید :هر كس نسبت به مراجع تقليد بخواهد اهانت بكند، به ما اهانت كرده و اهانت به ما، اهانت به خداوند تبارك و تعالي است.
مگر این حدیث را ما نداریم :
الراد عليهم كالراد علينا و الراد علينا كالراد علي الله و هو علي حد الشرك بالله.هر كس در برابر مرجعيت بايستد و به آنها اهانت كند، به ما ائمه (عليهم السلام) اهانت كرده است و كسي كه به ما ائمه (عليهم السلام) اعتراض كند، به خداوند اعتراض كرده است و اين در حدّ شرك به خداوند است.
الكافي للشيخ الكليني، ج1، ص67
--------
منابع سایت ولایت
اگر این شکلی است که پس اصلا نبوت حضرت محمد ص زیر سوال می رود چون ما یک زمانی داریم به اسم فترت که هیچ پیامبر نبوده است لینک زیر رجوع کنید :
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=257280
حضرت علي در خطبه 89 می فرمایند :
أَرْسَلَهُ عَلَى حِینِ فَتْرَة مِنَ الرُّسُلِ، وَ طُولِ هَجْعَة مِنَ الاُْمِمِ
خداوند پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) را هنگامى فرستاد که مدّت ها از بعثت پيامبر پيشين گذشته بود ..
حضرت ایت الله العظمی مکارم شیرازی در شرح این خطبه سخنان زیبایی نقل کرده است:
[=BMitra]این مدّت طبق بعضى از نقل ها، «پانصد سال» و طبق بعضى «ششصد سال»، به طول انجامید که پیامبرى از سوى خدا براى مردم جهان مبعوث نشد[=BMitra](هر چند اوصیاى آنها در میان مردم بودند).[=BMitra]
بعضى فاصله ميان ولادت حضرت مسيح(عليه السلام) و هجرت پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) را 621 سال و 195 روز ذکر کرده اند. (تفسير ابوالفتوح رازى، جلد 4، صفحه 154، پاورقى هاى مرحوم علاّمه شعرانى) در بعضى از نقل ها نيز آمده که تولّد پيامبر(صلى الله عليه وآله) در سال 570 ميلادى اتّفاق افتاد و مطابق آن، بعثت پيامبر(صلى الله عليه وآله) در سال 610 ميلادى بود. (فروغ ابديّت، جلد 1، صفحه 121).
در مورد لفظ فترت می گویند :
«فَتْرة» در اصل به معناى سکون و آرامش و گاه به معناى ضعف و سُستى آمده است و به فاصله ميان دو حرکت، دو حادثه و يا دو انقلاب نيز گفته مى شود; به همين مناسبت به فاصله ميان ظهور انبياى بزرگ - که در واقع دو حرکت مهمّ الهى بود- «فَتْرت» گفته مى شود.
---------------------
پس این عیب بر ما گرفته نمی شود و هر جوابی که شما در این قضیه می دهید ما همان جواب می دهیم
-----------------------
منابع
بهره گیری از سخنان استاد فاطمی نیا
شرح نهج البلاغه ایت الله مکارم شیرازی
سایت ولایت
روایت داریم که اگردرزمین حجت خداوجودنداشت زمین اهل خودرافرومی بردپس زندگی مابه یمن وجودایشان است
بله روایتی به چنین مضمونی در کتب اهل سنت هست ولی شاید عین روایت باشد ولی من ندیدم یک دو دوتا چهارتای ساده علمی :
در منابع اهل سنت وجود دارد که از پیامبر نقل می کند
من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه.
تفتازانی شرح مقاصد ج 2ص 275
صحیح مسلم ج 6 ص 22 ح 4686می نویسد :
من مات ولیس عنقه بیعه مات میته جاهلیه.
در مسند احمد بن حنبل منویسد :
من مات بغیر اماما مات میته جاهلیه.
ج4 ص 96
الان امام زمانشان کی هست ؟
اگر می فرمایند حاکم هر کشور امام زمانشان است
با این روایت صحیح مسلم حد یت4692
1853 وحدثني وَهْبُ بن بَقِيَّةَ الْوَاسِطِيُّ حدثنا خَالِدُ بن عبد اللَّهِ عن الْجُرَيْرِيِّ عن أبي نَضْرَةَ عن أبي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ قال قال رسول اللَّهِ إذا بُويِعَ لِخَلِيفَتَيْنِ فَاقْتُلُوا الْآخَرَ مِنْهُمَا
اگر دو خلیفه در یک زمان بود ان یکی از بکشید صحیح مسلم
اگر به دو تا امام در یک عصر بیعت شود مهدور الدم است .
باید هر عصری باید یک امام زمان باشد
تنها سوالی که هیچ اهل سنتی جواب نداده است بنده در همین جا تاپیک زمد به اسم سوالات در مورد احکام از اهل سنت 13 12 صفحه بحث شد ولی جواب نداد که چه کسی الان حاکمشون هست و امام زمان هست
و رواياتي كه اقای شفیعی مد نظرشون شاید هست روایت اثنی عشر خلیفه است :
إِنَّ هذا الْأَمْرَ لَا يَنْقَضِي
اسلام پابر جا است و از بين رفتني نيست تا آن وقتي که 12 خليفه بيايد و بگذرد و مادامي که اين اسلام پا برجا است اين 12 خليفه هم در طول مدت عمر اسلام پا بر جا است .
صحيح مسلم، ج3، ص1820
و در روايت ديگري که در مسند أبي عوانة است حضرت مي فرمايد:
لا يزال هذا الأمر عزيزا منيفا
اين امر اسلام همواره عزت و بلندي دارد
لا يضره من ناوأه
آن کساني که در برابر اين امر اسلام مي ايستند نميتوانند ضرر بزنند
حتى تقوم الساعة إلى اثنيعشر خليفة
تا قيام قيامت با حضور 12 خليفه
كلهم من قريش
مسند أبي عوانة، ج4، ص369
منبع سایت ولایت
خوب علمای اهل سنت اومدند این 12 نفر را مشخص کنند نتوانستند خوب ما می گیم حضرت مهدی عج اخرین نفر است واهل سنت و وهابیت هم بر همین عقیده هستند حالا یک ادمی میگه نیست ما می گیم این 12 نفر را مشخص کنه و الان 1 نفر چه شخصی است و الان کجاست ؟؟اگه بگه نیست که نعوذ بالله پیامبر دروغ گفته است دیگر !!و اگر مشخص کرد این شخص را پس رهبری این کسی که می گویید امام زمان عج نیست هم زیر سوال می رود هر جوابی که بدهید ما همان جواب هم می دهیم
پرسش:
چرا ما شیعه ها معتقدیم پیامبر(ص) نمیتواند جامعه را بدون رهبر رها کند ولی امام زمان 1200 سال جامعه را بدون رهبر رها کرده و غایب شده؟
لطفا در جواب از منابع اهل سنت نیز استفاده شود .
پاسخ:
در پاسخ به این پرسش چند نکته را بیان میکنیم:
نکتهی اول:
اگر بخواهیم پاسخ این پرسش را بیابیم باید به پرسش زیر جواب بدهیم که؛ اصل وجود معصوم(علیه السلام) در زمان حضور چه بركاتي دارد و در زمان غيبت كدام يك از بركات حذف شده است؟ [1]
از ديدگاه شيعه، امام جايگاه خاصّی را دارد که با توجه به آن، امام چه در بين مردم حاضر باشد و چه غايب؛ آن آثار و برکات امام، براي زمين و اهل آن وجود دارد. حضرت علی(علیه السلام) در مورد اهلبيت(علیهم السلام) چنين میگويد :
«آل نبی اسرار خدا و ملجا فرمان او و ظرف علم ايشان میباشند و مرجع احکام حق و پناهگاه کتابهای او هستند و کوههای استوار دين ايشان بوده و به وسيلهی آنان خميدگی پشت دين راست و لرزشهای وجود آن را از ميان میبرد. احدی از اين امت را نمیتوان با آلمحمد مقايسه کرد. آنان که ريزهخوار نعمت آل محمدند با آنها برابر نخواهند بود آنها اساس دينند و ارکان يقين میباشند غلوّ کننده بايد به سوی آنان بازگردد و عقبمانده بايد به آنها ملحق شود. ويژگیهای ولايت و حکومت از آن آنها است و وصيّت پيامبر و وراثت او در ميان آنهاست». (2)
امامی که دارای چنين اوصافی باشد، آن اوصاف تنها در زمان حضور امام وجود ندارد بلکه در زمان غيبت هم کارکرد دارد، چرا که ائمهیاطهار(علیهم السلام) واسطهی فیض خداوند هستند یعنی رحمت الهی به واسطهی ولایت به عالم هستی میرسد؛ در زیارت جامعه، در وصف معصومین(علیهم السلام) چنین میخوانیم: «بکم فتحالله و بکم یختم و بکم ینزل الغیث و بکم یمسک السماء ان تقع علیالارض الا باذنه و بکم ینفس الهم و یکشف الضر»، یعنی خدای سبحان به واسطهی شما آفرینش را گشود و به شما نیز ختم میکند و به سبب شما باران را فرو میریزد و آسمان را از این که بر زمین قرار گیرد، نگه میدارد و به وسیلهی شما اندوه را برطرف میکند و زیان را از بین میبرد.
نکتهی دوم:
غيبت امامزمان (عج) يک امر اتفاقی و بیسابقه نيست، بلکه غيبت حجتهای الهی در مقطعی از زمان در سنت الهی يک امر معمولی بوده است؛ چنانکه گروهی از اوليای الهی (مانند حضرت خضر، موسي، يونس، غُزير، ابراهيم، صالح، ذوالقرنين و...) از ديدگان پنهان بودهاند ولی هرگز از حوادث و اوضاع زمان غفلت نداشتند به جهت ولايت و اختياراتی که از جانب خدا به آنها داده شده بود، پيوسته در اموال و نفوس تصرّف میکردند و اوضاع را طبق مصالحی رهبری مینمودند. اگرچه تصرّفات آنها نيز از ديدگان مردم عادی پنهان بود. پس اين امر مختصّ زمان امام زمان(علیه السلام) نیست تا از سوی عدهای از اهلتسنّن بر آن اعتراض شود.
نکتهی سوم
غيبت ملازم با عدم تصرّف در امور نيست
شايد در بدو برای کسی که با مقام امام (علیه السلام) آشنايی ندارد چنين گمان پيش آيد که فردی که غايب است از تمام امور دستش کوتاه است و همانند انسانهای عادی هيچ کاری را نمیتواند انجام دهد در حالی که بر اساس امام شناسی شيعه غايب بودن امام(علیه السلام) به اين معنا نيست بلکه او در ظاهر غايب است و ما او را نمیبينيم اما او ما را میبيند و خيلی از امور ما را رتق وفتق میکند و گره از مشکلات ما میگشايد: (3)
نکتهی چهارم:
تعداد قابل توجهی از اهل تسنّن از مورخان و محدّثان آنها تولّد حضرت را دركتب خود ذكر كرده و آنرا يك واقعيّت دانستهاند؛ بعضی از پژوهشگران، بيش از صد نفر از آنان را معرفی كردهاند و از طرفی در منابع خود اهلتسنن از رسولخدا(صلی الله علیه و آله) روایت کردهاند که حضرت فرمود : دنيا سپری نخواهد شد تا اين كه مردی از اهلبيت من كه نامش نام من است بر عرب حكومت میكند.(4)
روایات زیادی در کتب صحیح خودشان در باب مهدی موعود(علیه السلام) آمده است، که این مسئله را غیر قابل انکار میکند، چند نمونه از روایات که در منابع اهلسنت آمده است نقل میشود :
صاحبان صحاح در مورد حتمى بودن خروج مهدى (علیه السلام) رواياتى نقل كردهاند :
«اگر از عمر دنيا بيش از يك روز نمانده باشد خداوند آن روز را طولانى مىكند تا آنكه مردى از اهلبيتم مبعوث شود كه اسم او اسم من است . او زمين را از قسط و عدل پر مىكند همانگونه كه از ظلم و جور پر شد .(5)
«دنيا به پايان نمىرسد تا آنكه مردى از اهلبيتم بر عرب حكومت كند كه اسم او اسم من است. (6)
«اگر از عمر روزگار فقط يك روز مانده باشد خداوند مردى از اهل بيتم را مبعوث مىكند كه زمين را پر از عدل كند همانگونه كه پر از ستم شد . (7)
معناى روایاتی که از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نقل شدهاند نشان دهنده ايناست كه خروج مردى از اهل بيت پيامبر(صلی الله علیه و آله) حتمى است؛ فلذا مهدی موعود زندهاند و شهید نشدهاند، اگر قرار بود شهید بشوند این همه روایت که از پیامبر(صلی الله علیه و آله نقل شده) چه میشود؟ آیا اینها هم همانند پیشوای خودشان عمر، بر این عقیدهاند که پیامبر(معاذ الله هذیان) میگوید؟!
نکتهی پنجم:
در پاسخ به این پرسش که چرا امام(علیه السلام) غایب هستند و ظاهر نمیشوند عرض میشود؛ روایات، علل غیبت را این گونه بیان میکنند:
الف: اجرای سنن انبیاء(علیهم السلام) دربارهی حضرت مهدی (عج) [8]
ب: خدا نمیخواهد که امام، در میان قوم ستمگر باشد[9]
ج: امتحان مردم [10]
د: خوف و ترس از قتل[11]
ه: خالی شدن صلبهای کافران از مؤمنان؛ وقتی مؤمنان از صلبهای کافران، آشکار شدند، او نیز ظهور میکند و بر دشمنان خداوند عزوجل غلبه یافته و آنان را میکشد[12]
و - سر غیبت معلوم نیست و فقط خدا می داند. عبدالله بن فضل هاشمی گوید:
«از امام صادق جعفر بن محمد علیهم السلام شنیدم که می فرمود: همانا صاحب این امر را غیبتی است که ناچار از آن است. و هر باطل جویی، در آن، به شک می افتد.
گفتم: «فدایت شوم! برای چه؟» . فرمود: «به جهت امری که به ما اجازه نداده اند آن را بر شما آشکار سازیم.» . عرض کردم: «چه حکمتی در غیبت او است؟ » . فرمود: «حکمت غیبت او، همان حکمتی است که در غیبت حجت های الهی پیش از او بوده است. وجه حکمت غیبت او پس از ظهورش آشکار گردد، همچنان که وجه حکمت کارهای حضرت خضر علیه السلام - از شکستن کشتی و کشتن پسر بچه و به پا داشتن دیوار بر موسی علیه السلام روشن نبود تا آن که وقت جدایی فرا رسید.
ای پسر فضل! این، امری از امور الهی و سری از اسرار خدا و غیبی از غیب های پروردگار است و چون دانستیم که خداوند، عزوجل، حکیم است، تصدیق می کنیم که تمام کارهای او حکیمانه است هر چند وجه و علت آن برای ما آشکار نباشد». [13]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. الميلاني ، علي ، الإمام المهدي (ع) قم : مرکز ابحاث العقائديه ، 1420.
2. « هُمْ مَوْضِعُ سِرِّهِ وَ لَجَأُ أَمْرِهِ وَ عَيْبَةُ عِلْمِهِ وَ مَوْئِلُ حُكْمِهِ وَ كُهُوفُ كُتُبِهِ وَ جِبَالُ دِينِهِ بِهِمْ أَقَامَ انْحِنَاءَ ظَهْرِهِ وَ أَذْهَبَ ارْتِعَادَ فَرَائِصِهِ وَ مِنْهَا يَعْنِي قَوْماً آخَرِينَ زَرَعُوا الْفُجُورَ وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ وَ حَصَدُوا الثُّبُورَ لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ ص مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لَا يُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَداً هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ وَ عِمَادُ الْيَقِينِ إِلَيْهِمْ يَفِيءُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يَلْحَقُ التَّالِي وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوَلَايَةِ وَ فِيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَة» بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج23، ص: 117.
3. مکارم شيرازي ، ناصر ، حکومت جهاني مهدي (عج) ، قم : انتشارات نسل جوان ، 1388
4. صحيح ترمذي، ج 9، ب ما جاء في المهدي، ص 74/ ينابيع الموده، تأليف شيخ سليمان، طبع سال 1380، ج 2، ص 180/ البيان في اخبار صاحب الزمان، تأليف محمد بن يوسف شافعي، طبع نجف، ص 57.
5. سنن ترمذى ، ج4 ص 438 - كتاب الفتن ، باب 52 ما جاء فى المهدى ، ح 2231 / سنن ابىداود ، ج4 ص106 - كتاب المهدى ، ح 4282 (مختصراً) و 4283.
6. سنن ترمذى ، همان ، ح 2230.
7. سنن ابىداود ، كتاب المهدى ، همان.
8. علل الشرایع، ج 1، ص 245، ح 7/ کمال الدین، ص 481.
9. کافی، ج 1، ص 343، باب فی الغیبة، ح 31/ مرآة العقول، ج 4، ص 61، ح 31.
10. کمال الدین، ج 2، ص 346، ب 33، ح 32/ بحارالانوار، ج 52، ص 95، ح 8.
11. علل الشرایع، ج 1، ص 284، باب 179، ح 1/ بحارالانوار، ج 52، ص 90، ح 1.
12. همان، ج 1، ص 147/ بحارالانوار، ج 52، ص 97، ح 19.
13. کمال الدین، ج 2، ص 481، باب 44 (علة الغیبة)، ح 11/ علل الشرایع، ج 1، ص 287، ح باب 179/ بحارالانوار، ج 52، ص 91، ح 4 (علة الغیبة)، ح 8/ منتخب الاثر، باب 28 (فی علة غیبته)، ص 330، ح 1.