عدالت در قرآن و روایات
تبهای اولیه
عدالت در اسلام، رکنی مهم به شمار میآید.
در قرآن کریم شرط دست یافتن به تقوا عدالت در رفتار است: «اعدلوا هواقرب للتقوی»: عدالت بورزید که به تقوا نزدیکتر است. عدل از دیدگاه امامیه چندان مهم است که جزو اصول مذهب به شمار آمده است و معنای آن اقرار است به آنکه «خداوند هرچه فرموده و هر حق که برای هر کس نهاده براساس عدالت» است.
پیامبر(ص) که خود نمونه فردی بود که در طول حیاتش به عدالت رفتار میکرد و دیگران را نیز به آن ترغیب میکرد، در جایی فرموده است: «بالعدل قامت السماوات و الارض»: همه اجزای جهان به عدل نهاده شده است.
در رفتار عادلانه پیامبر(ص) همین بس که در واپسین روزهای حیات خویش در مسجد مدینه فرمود:« هرکس نزد من حقی دارد، برخیزد و درخواست کند.» و شد آنچه که همه از آن آگاهیم.
در قرآن کریم، بیش از 10 بار در باب عدالتورزی سفارش شده است؛ اما این به عدالت رفتار کردن از نظر قرآن جنبههای متعددی دارد: عدالت میان خود و مردم، عدالت میان خود و خدا: «آمنت بما انزل الله من کتاب و امرت لا عدل بینکم» (شوری، 15) یا «اذ حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل» (نساء، 58). حضرت علی(ع) نیز در سراسر زندگی خود همواره خود و دیگران را بر عدالتورزی تشویق میکرد.
به گونهای که در سخنان و نامههای کوتاه حضرت بیشترین تاکید بر عدالت است. امام علی(ع) پیوسته مردم را در به کار بستن عدالت سفارش میفرمودند و به والیان و ماموران فرمان میدادند که کار به عدالت کنند و از راه عدالت منحرف نشوند. چنانکه حضرت در جایی میفرمایند: «العدل یضع الامور مواضعها». عدالت کارها را بدانجا که باید، مینهد.
به هر روی، با بررسی آیات قرآن و سیره و سخنان پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) در مییابیم که عدالت از مهمترین بنیانهای یک جامعه است. قرآن نیز هدف برانگیختگی پیامبران و به طور کلی حکومت نبوی را عدالت میداند: «ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و به آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند.» (حدید، 25)
بنابراین در اسلام برپا کردن جامعهای ایدهآل و مطابق با فرمانهای الهی جز از راه عدالت میسر نیست. اما چرا اسلام این اندازه به عدالت تاکید دارد؟ در حدیثی از امام صادق روایت شده است: «اگر در میان مردمان به عدالت رفتار شود، همه احساس بینیازی میکنند.»
بیتردید، این سخن بدین معناست که اگر فرصتها و امکانات میان آدمیان به گونهای توزیع شود که برای همه امکان دسترسی به آنها فراهم باشد، افراد قادر خواهند بود استعدادها و توانهای نهفته خود را آشکار کنند و از این طریق هرکسی احساس رضایتمندی نسبی از وضعیت خود در اجتماع دارد. البته این بیان، بدین معنا نیست که از این طریق رضایتمندی کاملی در اجتماع وجود خواهد داشت؛ بلکه افراد حداقل از احساس نیاز و وابستگی به دیگران رها خواهند شد و بر پایه استعداد خود به کشف و بروز ظرفیتهای خود نایل میشوند.
اما عدالت چیست و معیار آن کدام است؟ بوعلی سینا در این باره در کتاب «شفا» میآورد: «انسان دارای زندگی اجتماعی است و از وضع قوانینی که بتواند زندگی اجتماعی و بلکه فردیاش را براساس عدالت سامان دهد و او را به سعادت شایسته خود برساند، ناتوان است. پس بر خداوند لازم است که به مقتضای حکمتش، انسان را در این زمینه هدایت کند» پس، چنانکه مشاهده میشود، عدالت از ضروریات دین است و باید معیار آنرا از وحی استخراج کرد.
بنابراین، سیاست اقتصادی و اجتماعی اسلام براساس نفی انحصار و گسترش عدالت در میان همگان بنا شده است.
چنانکه قرآن کریم میفرماید: «کی لایکون دوله بین الاغنیاء منکم»(حشر، 7) امام علی(ع) نیز در این باره به فرماندار خود میفرمایند:«در چیزهایی که مردم در آنها برابرند از ویژهسازی و انحصارطلبی پرهیز کن» آنگاه حضرت در مورد اطرافیان فرصتطلب زمامداران مینویسند:« بدان برای زمامدار، خاصان و صاحبان اسراری است که انحصارطلب و دستدرازند، در داد و ستد با مردم عدالت و انصاف را رعایت نمیکنند، ریشه ستم آنان را با قطع وسایل آن از بیخ برکن، به هیچ یک از اطرافیان و بستگان خود زمینی از اراضی مسلمانان واگذار مکن، باید طمع نکنند تا قراردادی به سود آنان منعقدسازی که مایه ضرر بسیار مردم باشد، خواه در آبرسانی یا هر عمل مشترک دیگر. به طوری که هزینههای آن را بر دوش دیگران تحمیل کنند.»
از این رو چنانکه میبینیم، در اسلام ملاک عدالتورزی، گماشتن فردی عادل به عنوان حاکم جامعه است که بین خود و مردم به عدالت رفتار کند. چنانکه در آیه قرآن میفرماید:« ولا ترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار و مالکم من دون الله من اولیاو ثم لا تنصرون» به کسانی که ستم کردهاند، متمایل نشوید که آتش (دوزخ) به شما میرسد و در برابر خداوند برای شما دوستانی نخواهد بود و سرانجام یاری نخواهید شد.»
هم بر این اساس علی(ع) در جایی میفرمایند:« عدل سبب حیات است، عدالت مایه استحکام زندگی مردم و زینت حاکمان است، برترین بندگان خدا در نزد خدا، امام عادل است که هم خود هدایت شده است و هم دیگران را هدایت میکند.»بنابراین، برطبق آیات و روایات، عدالت بنیادیترین رکن جامعه است و حاکم اسلامی و از دیدگاه شیعه امام عادل باید مجری آن باشد.
منابع:
1 - پیامبر اعظم و عدالت اجتماعی - محمد رضا باقر زاده، ماهنامه پاسدار اسلام، شماره 296
2 - نهج البلاغه، ترجمه: فیض الاسلام
3 - رمز تکرار عدالت در فرموده علی(ع)، سید جعفر شهیدی به نقل از باشگاه اندیشه
[="] :Gol::Gol:
با سلام و عرض ادب
ارزش و عظمت عدالت در سطح اجتماع از منظر قرآن به حدی است كه خداوند به طور قاطع به آن فرمان می دهد:
«إنَّ اللَّهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ...»؛ (نحل/90. ) «خداوند به دادگری و... فرمان می دهد.»
قرآن كریم در همین راستا به جامعه اسلامی متذكر می شود كه بدیها و دشمنیهای مخالفان، نباید شما را از راه عدالت منحرف سازد؛ بلكه باید نسبت به دشمنانتان نیز با عدالت رفتار كنید:
«... وَ لا یجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلی أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوی...»؛ (مائده/ 8. ) «دشمنی با جمعیتی، شما را به [گناه و ترك عدالت نكشاند. عدالت كنید كه به پرهیزكاری نزدیك تر است.»
بر همین اساس یكی از اهداف عمده پیامبران را اقامه عدل و قسط می شمارد و می فرماید:
«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»؛ (حدید/ 25. ) «به راستی پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها كتاب و میزان [شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه] را فرود آوردیم تا مردم قیام به عدالت كنند.»
این اصل قرآنی یعنی اجرای عدالت كامل در جامعه بشری در سیره عملی رسول خداصلی الله علیه وآله آشكار بود. امام باقرعلیه السلام در این باره می فرماید:
«اَبْطَلَ ما كانَ فِی الْجاهِلِیةِ وَاسْتَقْبَلَ النَّاسَ بِالْعَدْلِ؛ (الحیاة، ج 6، ص 359. ) [پیامبرصلی الله علیه وآله] آنچه را در جاهلیت بود از میان برد و با عدالت به سوی مردم روی آورد.»
از نظر امام علی علیه السلام آن اصلی كه می تواند تعادل اجتماعی را حفظ كند و همه را راضی نگهدارد و به پیكر اجتماع، سلامت و به روح اجتماع آرامش ببخشد، عدالت است. (سیری در نهج البلاغه، شهید مطهری، ص 80. )
در جامعه متعادلی كه همه افراد از مهم ترین ارزشهای اجتماعی، مانند: قدرت، ثروت و موقعیت به طور یكسان برخوردار شوند و موقعیتها و ثروتها در اختیار افراد خاصی نباشد، طبعاً میان آحاد مردم همدلی و روحیه «اخوت» برقرار می شود؛ لذا از امام علی علیه السلام نقل شده است كه:
«اَلْعَدْلُ مَأْلُوفٌ؛ (غرر و درر، آمدی، ج 1، ص 11. ) عدالت دلپذیر و عامل الفت است.»
نظام به تعدیل و كارآیی همه بخشهای آن است. مثلاً با اصلاحِ بخش نظامی، در عین وجود و تبعیض در بخش قضا و حقوقی جامعه، حیات اجتماعی، سامان نمی یابد یا با راه اندازی بخش قضایی براساس عدل، در عین فساد و بی عدالتی در قسمت اقتصادی و تجاری، جامعه صلاح نمی پذیرد. اینكه قرآن تأكید می كند «لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید/ 25. ) یا «اَقْسِطُوا» (حجرات/ 9. ) ، «اِعْدِلُوا» (مائده/ 8. ) ، «قَوَّامینَ بِالْقِسْطِ» ( نساء/ 135. ) ، منظور عدالت اجتماعی فراگیر در همه بخشهاست.
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُون(8مائده)َ
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، براى خدا، حق گفتن را بر پاى خيزيد و به عدل گواهى دهيد. دشمنى با گروهى ديگر وادارتان نكند كه عدالت نورزيد. عدالت ورزيد كه به تقوى نزديكتر است و از خدا بترسيد كه او به هر كارى كه مىكنيد آگاه است
عدالت يك ركن مهم اسلام
كمتر مسالهاى است كه در اسلام به اهميت عدالت باشد، زيرا مساله" عدل" همانند مساله" توحيد" در تمام اصول و فروع اسلام ريشه دوانده، يعنى همانطور كه هيچيك از مسائل عقيدهاى و عملى، فردى و اجتماعى، اخلاقى و حقوقى، از حقيقت توحيد و يگانگى جدا نيست، همچنين هيچيك از آنها را خالى از روح" عدل" نخواهيم يافت.
بنا بر اين جاى تعجب نيست كه" عدل" بعنوان يكى از اصول مذهب و يكى از زير بناهاى فكرى مسلمانان شناخته شود، گر چه عدالتى كه جزء اصول مذهب است يكى از صفات خدا است و در اصل خداشناسى كه نخستين اصل از اصول دين است مندرج مىباشد ولى ممتاز ساختن آن بسيار پر معنى است