رد یا تأیید قضا و قدر

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رد یا تأیید قضا و قدر

‏در حدیثی از امام صادق(ع) روایت است:
حدّثنا محمّد بن الحسن بن أحمد بن الوليد رضي اللّه عنه قال حدّثنا محمّد بن الحسن الصفّار عن العبّاس بن معروف عن الحسن بن عليّ بن فضّال عن ظريف بن ناصح عن أبي الحسين‏ قال سمعت أبا عبد اللّه عليه السلام يقول: سئل رسول اللَّه صلّى اللّه عليه و آله عن السّاعة فقال عند ايمان بالنّجوم و تكذيب بالقدر
ناصح بن ابى الحصين از امام صادق عليه السلام روايت مى‏كند، كه: «از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله درباره زمان قيامت سؤال شد، وى فرمود:هنگام باور كردن نجوم و دروغ انگاشتن قضا و قدر [قيامت بر پا مى‏شود].»
این حدیث در الخصال صفحه 62 همچنان در کتاب جامع احادیث الشیعه از آیت الله بروجردی جلد 22 صفحه 470 و تأیید سند و معتبر بودن سند آن در کتاب احادیث المعتبر فی جامع احادیث شیعه از آیت الله محسنی آمده
حالا مگر شیعه قضا و قدر را اشتباه نمیداند؟ یعنی اعتقاد به این مطلب مگر اشتباه نیست؟ همچنان علم نجوم مگر علم بد و قبیحی است مگر امروزه این علم یک علم شناخته شده و معتبر در دنیا و کشور های شیعه نیست؟ ایا این حدیث با واقعیت مخالفتی ندارد؟

با نام الله


کارشناس بحث: استاد هادی

hamedshirzad22;467558 نوشت:
‏مگر شیعه قضا و قدر را اشتباه نمیداند؟ یعنی اعتقاد به این مطلب مگر اشتباه نیست؟ همچنان علم نجوم مگر علم بد و قبیحی است مگر امروزه این علم یک علم شناخته شده و معتبر در دنیا و کشور های شیعه نیست؟ ایا این حدیث با واقعیت مخالفتی ندارد؟

با سلام و عرض ادب و تشکر از پرسش خوبتان

شیعه با تمام وجود قضا و قدرالهی را در عالم آفرینش از اصول مسلم می داند ولی آن را با جبر و جبرگرایی یکسان نمی شمارد و منافی با آزادی بشرنمی داند.
قضا و قدردرافعال انسان با اختیار و آزادی او کمترین منافاتی ندارد. زیرا تقدیر الهی درباره انسان همان فاعلیت ویژه او است، بدین معنا که او یک فاعل مختار و مرید بوده و فعل و ترک هر عملی در اختیار او است . قضای الهی در مورد فعل انسان قطعیت و حتمیت فعل است، ولی پس از اختیار و اراده او و
به تعبیر دیگر، آفرینش انسان با اختیار و آزادی آمیخته واندازه گیری شده است، و قضای الهی جز این نیست که هر گاه انسان از روی اختیار ، اسباب فعلی را پدید آورد ، تنفیذ الهی از این طریق انجام گیرد.
(آیت الله جعفر سبحانی، راهنمای حقیقت، ص 95 و96)

اما اینکه چرا حضرت (ص) باور داشتن به نجوم را یکی از عوامل برپایی قیامت برشمرده است؛ دلیلش این است که بر اساس روایات ایمان به نجوم متضمن تکذیب قضا و قدر است؛ (بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏55، ص: 225) شواهدی در روایات وجود دارد که دلالت می‌کند مراد از منجّم کسی است که به تأثیر ستارگان اعتقاد و ایمان دارد و قضا و قدر خداوند تبارک و تعالی را تکذیب می‌کند، یا کسی است که از روی یقین و قطع وقوع حوادث را خبر می‌دهد به گونه‌ای که جایی برای استعانت از درگاه الهی باقی نمی‌گذارد.

عبدالملک بن اعین نقل می‌کند:
«قلت لأبي عبدالله(ع): إنّي ابتليتُ بهذا العلم، فأريد الحاجة، فإذا نظرت إلی الطالع و رأيت الطالع الشرّ جلست و لم أذهب فيها، و إذا رأيت الطالع الخير ذهبت في الحاجة، فقال لي: تقضي؟ قلت: نعم، قال: احرق کتبک»

به امام صادق(ع) گفتم: من به نگریستن در نجوم مبتلا شده و هرگاه خواسته‌ای داشته باشم به طالع می‌نگرم. اگر به آن نگریستم و طالع را شر دیدم خواهم نشست و به دنبال خواسته‌ی خود نمی‌روم و هرگاه طالع را خوب دیدم به دنبال کار خود می‌روم. حضرت فرمود: آیا بر اساس نجوم نیز حکم می‌کنی؟ گفتم: بلی. فرمود: کتابهایت را بسوزان(من لا يحضره الفقيه، ج‏2، ص: 267)

صاحب جواهر در این رابطه می فرماید:
اگر اعتقاد بر اين باشد كه نجوم، صاحبان‏اراده مستقل، فاعل مختار و تاثيراتشان مستقل است‏بدون اين كه‏مسخر خداوند باشند، [چنان كه منجمان قبل از اسلام بر اين باوربوده‏اند]، در اين صورت منجم مانند ساحر و كاهن است. اما اگراعتقاد بر اين باشد كه اوضاع فلكى [اتصالات، اقترانات، انفصالات،تربيعات، تسديسات و...] همه نشانه‏ها و علامات سنت‏خدا و عادت اوباشند، يعنى بر اين باور باشيم كه عادت خدا بر اين امر جارى است‏كه مثلا فلان اختر فلان تاثير را دارد و حق تعالى تاثيرات آنها رابه مقتضاى حكمت‏خويش قرار داده است، در اين صورت حرام نيست،مى‏توانيم فراگيريم، آموزش دهيم، پژوهش به عمل آوريم، به ويژه اين‏كه حق تعالى قادر است تاثيرات آنها را به وسيله صدقه دادن، دعا و راز و نياز داشتن، تغيير دهد. (جواهر، شيخ محمد حسن نجفى: ج‏22، ص 108 به بعد)

ممنون برادر عزیز و گرامی پاسخ خودم را دریافت کردم اما فقط یک مسئله دیگر این که مثلاً در همین حدیث نشانه هایی برای قیامت بیان شده! حالا سؤال من اینجاست اگر در حدیثی به نشانه قیامت اشاره کرده باشد دال بر قبیح بودن آن عمل است؟ مثلاً باور پیدا کردن به علم نجوم و یقین به آن با همان شرایطی که شما بیان کردید و نشانه قبح آن است مثل اینکه کسی با حرکت ستاره ها و دیگر اجرام آسمانی پیشگویی ها و طالع بینی هایی کند و آن را 100% غیر قابل انکار بداندکه مطمئناً این عمل قبیح و با احادیث و سخن معصوم در تضاد است آیا در دیگر موارد نیز همین گونه است یعنی هر نشانه ای که برای آخرت ذکر شود نشانه قبیح بودن عمل است یا نه امکان دارد نشانه ای بیان شود در کلام معصوم برای آخرت اما عمل قبیحی نباشد

موضوع قفل شده است