آیا با کسی که هیچ حسی نسبت بهش ندارم میشه ازدواج کرد؟یا اشتباهه؟

تب‌های اولیه

24 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا با کسی که هیچ حسی نسبت بهش ندارم میشه ازدواج کرد؟یا اشتباهه؟

با سلام خدمت کارشناس محترم و دوستانی که نظرتاتشونو اعلام میکنن.
24 سالمه مهندس عمران سربازی نرفتم
همین امسال بود که به پیشنهاد پدرو مادرم تصمیم به انتخاب همسر آیندم کردم اوایل پدرو مادرم میگفتن انتخاب باخودته و یه سری راهنمایی هایی هم برای انتخاب من داشتن.
در نهایت متوجه شدم علاوه بر پدر و مادرم پدربزرگ و مادر بزرگم هم علاقه زیادی دارن که من با دخترخالم ازدواج کنم اما خودم می خواستم با کسی که واقعا دوستش داشته باشم ازدواج کنم از طرفی نه می خواستم با جواب منفی اونارو ناراحت کنم نه از لحاظ عقلی می تونستم اشکالی برای دختر خالم ببینم هر چند هنوزم از اینکه بتونم ایشونو به عنوان همسر تصور کنم و اینکه اصلا بتونم در اینده بهشون ابراز عشق کنم در شکو تردیدم و از طرفی اینم شنیده بودم که عشقو علاقه بعد ازدواج خودش به وجود میاد پس به خودم می گفتم شاید درست باشه و مگه نه اینکه این همه امار طلاق بالا رفته پس انتخاب عقلانی شاید کفایت کنه و ممکنه اگه بخوام کسیو که واقعا عاشقشم رو پیدا کنم احساساتم چشامو کور کنه و خلاصه انتخابم دور از عقلانیت باشه.و یه مورد مهم دیگه این بود که از یکی از بزرگترین روانشناسای کشور که خیلی قبولشون دارم شنیدم که می گفت به هیچ عنوان ازدواج فامیلی نکنین و تاکید داشت این کار تحت هیچ شرایطی درست نیست دلایل علمی زیادی هم ذکر کردن که اینجا جاش نیست و ممکنه بحث طولانی بشه
در نهایت با خودم گفتم من دیگه واقعا به بن بست خوردم و راهی جز استخاره برام باقی نمیمونه پس از طریق سایت مرجع تقلیدم یه شماره برا استخاره گرفتم و استخاره گرفتم که گفتند خیلی خوبه پس با خودم گفتم شاید همون که میگن عشق خودش به وجود میاد در مورد من صحت داشته باشه و بقیشو بسپرم به عقل....
چند جلسه ای صحبت کردیم و دیدم افکار ایشون به من نزدیکه و یه جورایی از لحاظ فکری و اخلاقی به هم می خوریم اما هنوز علاقه ای حس نمی کردم
چند ماه از این جریان می گذره ولی هنوز نتونستم با خودم کنار بیام از این می ترسم این علاقه به وجود نیادو هم زندگی خودم هم اون خراب شه البته هنوز برای خواستگاری اقدام رسمی نکردم اما هم اون دختر هم خانوادش یه جورایی مطمئن شدن و اینکه نمی تونم به خودم اجازه بدم با احساسات یه دختر بازی شه کلا از اینکه به یه شکلی این داستانو عوض کنم و یه بهونه بیارم می ترسم و خوشم نمیاد(از لحاظ اخلاقی)
کلا نمی دونستم چکار کنم گفتم شاید مشورت در این فضا کمک زیادی به تصمیم نهاییم بکنه.
ممنون و موفق باشید

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد امیدوار

بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت محضر جناب مهندس

m001;466843 نوشت:
همین امسال بود که به پیشنهاد پدرو مادرم تصمیم به انتخاب همسر آیندم کردم اوایل پدرو مادرم میگفتن انتخاب باخودته و یه سری راهنمایی هایی هم برای انتخاب من داشتن.
در نهایت متوجه شدم علاوه بر پدر و مادرم پدربزرگ و مادر بزرگم هم علاقه زیادی دارن که من با دخترخالم ازدواج کنم اما خودم می خواستم با کسی که واقعا دوستش داشته باشم ازدواج کنم از طرفی نه می خواستم با جواب منفی اونارو ناراحت کنم نه از لحاظ عقلی می تونستم اشکالی برای دختر خالم ببینم هر چند هنوزم از اینکه بتونم ایشونو به عنوان همسر تصور کنم و اینکه اصلا بتونم در اینده بهشون ابراز عشق کنم در شکو تردیدم

اگر عاقلانه ازدواج کنیم، عاشقانه زندگی خواهیم کرد ان شاءالله. طبعا یکی از توصیه های عقل این است که با کسی ازدواج کنید که نسبت به وی علاقه مند هستید. ضمن اینکه لازم است در امر ازدواج نظر خود را ملاک قرار دهید و از حس ترحم و دلسوزی و..پرهیز کنید.

m001;466843 نوشت:
عشقو علاقه بعد ازدواج خودش به وجود میاد

بر اساس شواهد و تجارب، این باور غلط و آسیب زا است. و تنها در حد یک احتمال می توان آن را پذیرفت، لذا ممکن است چنین علاقه ای شکل بگیرد و ممکن است خیر. در ازدواج نسیه دادن ممنوع است، لذا نباید نه نسیه بدهیم و نه نسیه بگیریم! اهمیت این موضوع زمانی روشنتر خواهد شد که توجه کنیم حتی در بسیاری از ازدواجها که پسر و دختر در ابتدا و حین آشنایی، خود را موفقترین زوج آینده می دانند، بعدها با مشکلات خاصی مواجه می شوند و... حال شما این وضع را مقایسه کنید با فرضی که علاقه اولیه وجود نداشته باشد.

m001;466843 نوشت:
از یکی از بزرگترین روانشناسای کشور که خیلی قبولشون دارم شنیدم که می گفت به هیچ عنوان ازدواج فامیلی نکنین و تاکید داشت این کار تحت هیچ شرایطی درست نیست دلایل علمی زیادی هم ذکر کردن که اینجا جاش نیست و ممکنه بحث طولانی بشه

ضمن احترام، اما به نظر می رسد تعمیم این قاعده، منطقی نیست و نباید تفاوتهای فردی را نادیده انگاشت.

m001;466843 نوشت:
در نهایت با خودم گفتم من دیگه واقعا به بن بست خوردم و راهی جز استخاره برام باقی نمیمونه پس از طریق سایت مرجع تقلیدم یه شماره برا استخاره گرفتم و استخاره گرفتم که گفتند خیلی خوبه پس با خودم گفتم شاید همون که میگن عشق خودش به وجود میاد در مورد من صحت داشته باشه و بقیشو بسپرم به عقل....
چند جلسه ای صحبت کردیم و دیدم افکار ایشون به من نزدیکه و یه جورایی از لحاظ فکری و اخلاقی به هم می خوریم اما هنوز علاقه ای حس نمی کردم
چند ماه از این جریان می گذره ولی هنوز نتونستم با خودم کنار بیام از این می ترسم این علاقه به وجود نیادو هم زندگی خودم هم اون خراب شه البته هنوز برای خواستگاری اقدام رسمی نکردم اما هم اون دختر هم خانوادش یه جورایی مطمئن شدن و اینکه نمی تونم به خودم اجازه بدم با احساسات یه دختر بازی شه کلا از اینکه به یه شکلی این داستانو عوض کنم و یه بهونه بیارم می ترسم و خوشم نمیاد(از لحاظ اخلاقی)
کلا نمی دونستم چکار کنم گفتم شاید مشورت در این فضا کمک زیادی به تصمیم نهاییم بکنه.
ممنون و موفق باشید

پیشنهاد بنده این است که مدتی را به خود فرصت دهید و بدون فشار و تحمیل الزام و اجبار به خود، سطح علاقه خود را به ایشان رصد کنید، به صورت دقیق مشخص کنید چه اموری باعث ایجاد و یا افزایش علاقه شما به ایشان خواهد و در ادامه بررسی کنید تا چه میزان این امور محقق می شوند و یا شده اند.
در صورتی که احساس شما نسبت به ایشان از حالت خنثی به صورت قابل ملاحظه ای در محور مثبت در حرکت بود، با توکل به خدا مسیر خود را ادامه دهید، اما در صورتی که این تردید و بی تفاوتی همچنان ادامه داشته باشد، اقدام شما برای ازدواج یک ریسک است. که اگر خدای ناخواسته از این ازدواج نتیجه نگیرید، هزینه بسیار سنگین تری به ایشان ( دختر خاله) و همچنین شما وارد خواهد شد.

از خدای متعال خوشبختی همه جوانان و بویژه حضرتعالی و دختر خاله تان را مسئلت دارم.

و اخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین

سلام
پاسخهای خوب و جالبی دادند جناب « امیدوار » بزرگوار و احساس می کنم جامع بود .
اما بنده هم به عنوان کسی که تجربه کرده عرض می کنم ( البته با اجازه و عرض پوزش از استاد گرامی ):
اولاً چون بقول خودتان علاقه هنوز شکل نگرفته هیچوقت بدون آن اقدام نکن . که بدون آن در وسط راه خواهی ماند .
اگر به کسی دیگر دل نبسته اید با تکرار مجالست با ایشان شاید آن دلبری و عواطف برقرار شود . به فضل خدا امید داشته باش و به او بسپار که اگر خدا خواست همین مورد قسمتت میشود .
درسته که باید علاقه باشه اما وقتی انسان در راستای انتخابش به خداوند مراجعه نمود قطعاً نتیجه می گیرد . پس شما در طول این معاشرتها و فرصتی که به خود می دهید به نکات با اهمیت تری هم فکر کن .
همیشه این قول پیامبر اعظم در گوشت باشد : و ایاکم و خضرا ء الدمن .... بپرهیزید از گلی که در کنار خاکروبه و زباله رشد کند . منظور این است که اصلاً به ظواهر نگاه نکن بلکه به اصالت خانواده و نوع تربیتی که از آن شکل گرفته .
و البته تفاهم و یک رنگی و یک منشی . خداوند به شما کمک کند .

سلام
بررسی کنید ببینید چه چیزی توی دختر خاله تون نیست که باعث میشه شما علاقه ای به ایشون پیدا نکنید. علت رو پیدا کنید.
اگر دیدید چیزی پیدا نمی کنید و این عدم علاقه فقط یک حس درونی ست، شک نکنید که پای چیز دیگری غیر از عقل در این عدم علاقه در میان است.

سلام برادر گرامی
ببخشید ولی علاقه بعد از ازدواج مال تو رمانا وداستان هاست .شما می خواید زندگی کنید وزندگی بازی نیست مخصوصا در موضوع ازدواج که یک موضوعیه که آدم با کوچک ترین اشتباه می تونه زندگی خودش وخیلیای دیگه رو نابود کنه این زندگی خودتونه وخودتون تصمیم باید بگیرید اگر از الان دندگی تون بر پایه حرف های بقیه باشه خدا عالمه که ادامه اش چی می شه نمی گم به حرف بقیه گوش ندید بدید ولی از تجربیاتشون استفاده کنید امیدوارم منظورم رو فهمیده باشید به نظر من ازدواج با فامیل به نوع رفتار خانواده ها بستگی داره چون خودم تجربه دارم و همین مشکل برای خانواده یکی از نزدیکانم پیش اومده سعی کنید هر طوری که خودتون می خواید زندگی کنید چون در موقع بروز مشکل دیگران کم تر مشکلات حرف هایی رو که زدن به گردن می گیرن.
موفق باشید ....یا علی:Gol:

سلام.يه كم دير موضوعتون رو مطرح كردين.كارشناس محترم و دوستان توضيحاتشون كامل بود هرچندبنظرم شما يه كم دير داريد واسه نظرقطعي اقدام ميكنيد.
من قسمتهايي كه سايردوستان وكارشناس محترم بيان كردن ديگه تكرار نميكنم وميرم روي موضوع عشق:

ازيه راه ميشه تخمين زدوپيش بيني كردكه شماتاچندوقت آينده چقدرممكنه به اين خانم علاقه مندبشيد.فقط نيازهست به يك سري اطلاعات اوليه.يه جور پرسشنامه براي تحقيق روي اين موضوع.خواهش ميكنم با دقت جواب بديد اگرواقعادنبال جواب سوالتون هستيد:

:1:)[=arial narrow]خاله شما وخانوادش باخانواده شما ارتباط خوبي دارند؟(قبلا سابقه دعوا و مرافه نبوده؟)رفتار شوهرخالتون چه جورهستش؟مهربون وساد دل هستن يا حسابگرومحتاط و كمي خشن؟

:2:)دخترخاله شماچندسال ازشما كوچيكتره؟وشماازكوچيكي چقدربااون بوديد؟زياديا نه خيلي كم؟

:3:قيافشون؟آيا ازقيافشون بدتون مياد؟ طرز لباس پوشيدنش چطور؟ كلا كسي كه درروياي شماهست خانم شيك پوشي هست؟زيبايي خاصي داره؟ظرافت و...؟ واون رويا چقدر فاصله داره با ظاهر دخترخالتون؟خواهش ميكنم دقيق بگيد؟

:4:)تحصيلات دخترخاله شما؟نگرشش؟اعتقادات و خط مشش چيه؟ مال شماچطور؟

:5:)گفتيدچندجلسه اي صحبت كردم.دقيقا چندبار باايشون صحبت كرديد حضوري وازاون موقع چندبار همديگه روديديد؟

:6:)ارتباط مكالمه ايي داريددردنياي مجازي باهم؟موبايل،اينترنت و...؟

:7:)گفتيد باهم حرف زديد و مشكلي نداشتيد؟ميشه به صورت خلاصه بگيد درمورد چه مسائلي بيشترباايشان تفاهم داريد؟

:8:)دقيقا ملاك شمابراي داشتن يك همسرچيه؟اونهارو بگيد؟

:9:)دوستان شما درمورد عاشق شدن و.... تابحال باشمابه گفت وگو پرداختند؟نظرات اكثريت چي بوده؟

:0::1:)قبلا شكست عاطفي داشتيد؟ وآيا الان واقعا قصد ازدواج داريديابا تشويق خانواده قصدپيداكرديد؟

:1::1:)عذرخواهي ميكنم آيا نيازهاي (ج ن س ي)درشما بسيارهست ويا نه در حدمعمول وقابل تحمل؟

[=arial narrow]ممنون ميشم پاسخ بديد؟

[="Blue"]

سبزينه ظهور;467169 نوشت:
)خاله شما وخانوادش باخانواده شما ارتباط خوبي دارند؟(قبلا سابقه دعوا و مرافه نبوده؟)رفتار شوهرخالتون چه جورهستش؟مهربون وساد دل هستن يا حسابگرومحتاط و كمي خشن؟

اگه رابطه مشکلی داشت که اینقدر پدر و مادرم اصرار به این ازدواج نداشتن هم دختر خالم دختر عاقل و باشخصیتیه هم خاله و شوهر خاله اگه مشکلی وجود داشت اصلا اقدام نمی کردم

سبزينه ظهور;467169 نوشت:
)دخترخاله شماچندسال ازشما كوچيكتره؟وشماازكوچيكي چقدربااون بوديد؟زياديا نه خيلي كم؟

5 سال(اختلاف سنی یکی از مواردی بود که برام مهم بود که رعایت شده) راستیتش بچگی اکثر اوقات(شاید هر روز یا دو روز یکبار چون فاصله زیاد نبود) خونه ما میومدن و با هم بازی می کردیم یادم نیست دقیق تا چه سالی ولی فک می کنم من دبستانی بودم.

سبزينه ظهور;467169 نوشت:
قيافشون؟آيا ازقيافشون بدتون مياد؟ طرز لباس پوشيدنش چطور؟ كلا كسي كه درروياي شماهست خانم شيك پوشي هست؟زيبايي خاصي داره؟ظرافت و...؟ واون رويا چقدر فاصله داره با ظاهر دخترخالتون؟خواهش ميكنم دقيق بگيد؟

زیبایی برای من اهمیت خیلی زیادی نداره که بخوام بگم جز معیار های اصلی منه چون می دونم بعد یه مدت زندگی هر چقدر هم همسرت زیبا باشه برات عادی میشه و چیزی که باقی می مونه اخلاق و شخصیت فرده نه اینکه بگم از زیبایی بدم میاد اما مطمئنا ملاکای مهمتری هم برام وجود داره در مورد زیبایی ایشون هم شاید بشه گفت متوسط
در مورد طرز لباس پوشیدن هم ایشون چادری نیستن اما حجابشون مشکلی نداره ولی من به شخصه دوست داشتم همسرم چادری باشه

سبزينه ظهور;467169 نوشت:
)تحصيلات دخترخاله شما؟نگرشش؟اعتقادات و خط مشش چيه؟ مال شماچطور؟

تازه مهندسی کامپیوتر قبول شدن اعتقاداتشونم و کلا طرز فکرشون تاحدود زیادی با من یکیه.

سبزينه ظهور;467169 نوشت:
)گفتيدچندجلسه اي صحبت كردم.دقيقا چندبار باايشون صحبت كرديد حضوري وازاون موقع چندبار همديگه روديديد؟

2 جلسه صحبت کردیم و شاید 6-7 باری هم همدیگه رو دیدیم اما دیگه صحبتی در کار نبوده

سبزينه ظهور;467169 نوشت:
)ارتباط مكالمه ايي داريددردنياي مجازي باهم؟موبايل،اينترنت و...؟

همونطور که گفتم فقط 2 بار صحبت بوده برای اشنایی با افکار همدیگه و از اونجایی که هم من و مخصوصا ایشون خجالتی هستیم دیگه بعد از اون صحبتی نداشتیم البته در این دو جلسه تقریبا کل شو من سوال می پرسیدم و استرس چندانی نداشتم شاید اگه قرار بود با شخصی که نسبت بهش احساس قوی تری داشتم صحبت می کردم منم نمی تونستم به راحتی سوالامو مطرح کنم ارتباط مکالمه ای و اینترنتی هم نداریم

سبزينه ظهور;467169 نوشت:
)گفتيد باهم حرف زديد و مشكلي نداشتيد؟ميشه به صورت خلاصه بگيد درمورد چه مسائلي بيشترباايشان تفاهم داريد؟

تقریبا من 2 برگ اچار سوالای هدف دار و غیر مستقیم از ایشون پرسیدم تا حقیقت شخصیتیشونو در بیارم و خدایی نکرده نتونن ظاهر سازی کنن و در مجموع شاید 70-80 درصد مطابقت داشت با افکار و نظرات من

سبزينه ظهور;467169 نوشت:
)دقيقا ملاك شمابراي داشتن يك همسرچيه؟اونهارو بگيد؟

در قالب همون سوالا ملاکامو قرار دادم و نمیشه اینجا با چند خط توصیف کرد چون شاید این 2 برگ سوالم 2 برگ تفسیر داشته باشه که چرا اصلا این سوال به این شکل مطرح شده و هدف ازش چی بوده

سبزينه ظهور;467169 نوشت:
)دوستان شما درمورد عاشق شدن و.... تابحال باشمابه گفت وگو پرداختند؟نظرات اكثريت چي بوده؟

راستیتش اکثرا وقتی برای راهنمایی و مشورت در مورد زندگی خودشون با من صحبت می کردن خودشون درگیر مسائل عشقی بودن و میشه گفت عشق چشاشونو کور کرده بود و فقط به اینکه چطوری به شخص مورد نظر برسن فکر می کردن اما وقتی باهاشون صحبت می کردم و دلیل میاوردم تقریبا حرفامو قبول می کردن اما ته دلشون بازم راضی نمی شدن در مورد موضوع منم یجورایی بهم حق میدادن که اینطور تحلیلی داشته باشم.البته این به این معنی نیست که من یه ادم کاملا حسابگر و تحلیلگرم و احساسی ندارم ولی سعیم بر اینه همیشه عقل بر احساس حاکم باشه

سبزينه ظهور;467169 نوشت:
)قبلا شكست عاطفي داشتيد؟ وآيا الان واقعا قصد ازدواج داريديابا تشويق خانواده قصدپيداكرديد؟

نمیشه اسمشو شکست عاطفی گذاشت ولی یکی از اقوام دور بود که نمی دونم اسمشو چی بذارم ولی فک می کردم گزینه خوبی باشه و یه جورایی بهش علاقه داشتم اما وقتی یه سری مسائلو در نظر گرفتم و عقلمو حاکم کردم به نظرم اومد گزینه ی مناسبی برا ازدواج نیست یسری کفویت ها وجود نداشت و با اینکه از خیلی جهات کیث خوبی بود اما یسری اشکالات داشت برای مثال چون از لحاظ مالی همه جوره تامین بوده و بعضا توقعات بالایی داشت این حسو داشتم که مطمئنا من نمی تونم اون شرایطو برای ایشون فراهم کنم و قطعا این موضوع در اینده مشکل ساز میشه و نمی تونم بخاطر احساساتم زندگی یه شخص دیگه رو خراب کنم حتی اگر ایشون جواب مثبت می داد و به این مسائل فک نمی کرد اما اینو می دونستم در اینده احتمال خیلی زیادی وجود داره که از زندگیش دلسرد بشه و هیچ تضمینی وجود نداشت که من از لحاظ مالی در حدی پیشرفت کنم که با توجه به خواسته های فعلی ایشون در اینده بتونم این شرایطو براشون فراهم کنم و فک می کنم در رساله حضرت امام بود اگر اشتباه نکنم که مرد موظفه حداقل امکاناتی که دختر در خانه پدر براش فراهم بوده رو در زندگی مشترکشون فراهم کنه و یسری مسائل دیگه

سبزينه ظهور;467169 نوشت:
)عذرخواهي ميكنم آيا نيازهاي (ج ن س ي)درشما بسيارهست ويا نه در حدمعمول وقابل تحمل؟

این سوال نسبی هست و چون من از نیاز های بقیه خبر ندارم نمی تونم جواب درستی بدم و بگم کمه یا زیاده[/]

[="Blue"]

اميدوار;467043 نوشت:
ضمن احترام، اما به نظر می رسد تعمیم این قاعده، منطقی نیست و نباید تفاوتهای فردی را نادیده انگاشت.

منم با شما موافق بودم تا اینکه دلایل محکمی از ایشون شنیدم و اگه بخوام مثال بزنم مثل این می مونه 10 لیوان اب باشه که فقط 2 لیوان از این تعداد مسموم باشه و هیچ راهی برای تشخیص اون نباشه اینجا عقل حکم میکنه اصلا اب نخوریم ولی من این موضوع رو با استخاره برای خودم حل کردم و گفتم اگه 10 لیوان سالم نیست خدا بهم کمک کنه تا بفهمم ولی با خیلی خوب اومدن استخاره قانع شدم
این موضوع هم که گفته میشه در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست با تحقیق و مطالعه به این رسیدم اتفاقا یکی از جاهایی که سفارش به استخاره شده همین ازدواجه اما در شرایط خاص که واقعا شخص به بن بست بخوره نه اینکه بدون هیچگونه تحقیق و تحلیل یکراست بره سراغ استخاره
ممنون از راهنمایی هاتون
یا علی
[/]

با سلام به دوستان.

من فقط یک نکته رو میگم و اینکه ضمن توصیه‌هایی که دربارۀ احترام به والدین و پیروی از ایشان شده، روایتی با این مضمون داریم که با دختری که خودت می‌خواهی، ازدواج کن و کسی را که والدینت می‌خواهند ولی خودت مایل نیستی نگیر.

البته واضحه که باید روی دلایلی که والدین مورد میارن فکر کرد ولی تصمیم گیرندۀ نهایی خود فرده.

سلام بذار سوالتونو یجور دیگه من بپرسم چون سوال منم هست
آیا با کسی که هیچ حسی نسبت بهش ندارم میشه خواستگاری رفت ؟
[SPOILER]عجیب تاپیک های ما رو هواست[/SPOILER]

سلام.ببخشيديه كم ديراومدم.سيستم روبه زوراز زمانه خانم گرفتيم به شدت به اينجاعلاقه مندشدن :ok::

متشكرم ازپاسختون.
پس حدسم درست بود.محوريت رفتارواخلاق شماوتصميمات شمابايد هميشه ازكانال عقلي واگاهي عبوركنه.از طرفي ظاهرا اهل مطالعه هستيد و به نظرات ديگران ازجمله خانواده و بزرگان وافرادي كه اهل منطق هستند درمورد تصميماتتون حتي تصميمات بزرگ مشورت ميگيريد پس خودمحوروخودراي درحدي كه شمارو تكرو نشان بده نيستيد.

اونهايي كه براثرتخيل واحساسات درابتدابراثرنگاه اوليه به جرقه علاقه خودشون زيادتوجه كرده وازاون بت ميسازن وبه عبارتي پابرروي تصميمات

عاقلانه ميگيرند(كه به خاطريك سري كمبودهاي عاطفي ونااگاهي اينطورميشن وگرنه خاصيت عشق كوركردن نيست عشق واقعي هميشه

آگاهانه هست)معمولا يابيش ازحدخودمحورن يابه طوركامل افسارذهنشون روبه دست ديگران سپردند.

خداروشكرشمااين خصلت رونداريد پس احتمال اينكه دراين مسير عاقلانه عاشق هم بشيد خيلي زياده.
منتهي چندنكته هست:

1)تحليل نگري:تابه الان شما فقط دو بار با ايشون صحبت كرديد.وبراساس اين دوبارحرف زدن اون روتحليل كرديد.بردن زيرذره اون هم آگاهانه باعث يك جورجرقه عاطفي ميشه اما به شرطي كه ارتباط بيشترودائمي ترباشه(دفعات جلسات بيشترباشه.

كاملا مشخصه چرابهش احساس پيدانكرديد:
چون شما درحيني كه اين مدت عاقلانه تحليلش ميكرديد ديگه ارتباطتون (خصوصا كلامي)صفرشده(براي خانمها معمولا اين حالت كمك ميكنه حس پيداكنند.امابراي آقايون خصوصا افرادي كه خصلت(سمعي)اونهاخيلي بيشتره اين دقيقا برعكس عمل ميكنه(اثر يك سري ترشحات هورموني مغزهم هست كه درافراد(سمعي)بيشترتاثيرگذاره برااحساس اثرميذاره)

براي شما تمام كانال هايي كه باعث ميشه عقلگرايي جوهره عاطفه رو درقلب شما ايجاد كنه كاملا بسته شده.

اين مواردميتونه به شمادرايجاد علاقه كمك كنه:


حداقل چندين جلسه صحبت ديداري؛شنيدن صداي ايشون وهم كلام شدن باايشان وشنيدن حرفهاي منطقي اون خانم؛ايجادكردن يك سري سوالات احساسي وشنيدن جواب ازاون خانم مثلا:شما چقدر در مورد احساس مردان و طرز ابراز علاقه اونها و متفاوت بودن اونها آگاهي داريد؟؛حدالامكان صحبت مكالمه ايي(بعدازديدن اولين نشانه هاي علاقه)؛وگذاشتن يك سري شروط به يكديگروعمل كردن به اونهادوطرفه(مثلا ازش بپرسيدحاضره چادري بشه؟وچيزايي كه دوست داريد انجام بده كه اگردوطرف شروط همديگه روانجام داديد علاقه شكل ميگيره وبيشترميشه)

2_دائمي نبودن جلسات:موقتي بوده جسله هاي شماواون هم فقط براي بررسي همدگيه؛ كه براي ذهن تحليل نگرشما اين دوجلسه خيلي خيلي كم بوده.

اون6و7باري كه همديگرروديديد براي افرادي كه به شدت تحت اثر(بصري)هستن ميتونه جرقه علاقه وحس اوليه باشه وبراي شماتاثيرچنداني نداره.

3_علاقه : علاقه قبلي شمابه يه خانم ديگه البته باتوجه به احساس عقل پرست شما(كه چون اين خصلت رو داريد خيلي دير عاشق ميشيد اما اگرشديد پايدارميشه)الان ممكنه ديگه خيلي كم رنگ شده باشه هم دراين مورد دخيل هستش.

درمورد اون دوتاسوال دارم خواهش ميكنم جواب بديد:

1) اون خانم كه شماخوشتون ميومد ازش چادري بودن؟چه جورخصلتي داشتن؟سرزبون داروكمي شيطون؟سربه زيروساكت؟(دقيقا اين نوع خصلتش روبيان كنيدبرام خواهشا)
2) ازنظرظاهراون زيبا بود؟قيافش دلنشين بودبراتون يا نحوه حرف زدنش؟بيشترمجذوب كدوم اخلاق وياظاهرويارفتاراون شديد؟

3) الان اين كارو در روز چندبار(صبح موقعي كه تازه ازخواب بيدار ميشيد؟ موقعي كه سرتون خيلي شلوغه وداريدكارانجام ميديد؟ موقع نهارخوردن؟موقع استراحت درهنگام ظهر؟موقع وقت نمازمغرب؟موقع خواب درشب؟)اين تست روازخودتون بگيريدوحتما اينجا گزارش بديد:

دراون زمانهاي گفته شده تصور كنيددخترخاله شما همسرشماست و نزديك شما نشسته و داره صحبت ميكنه= احساستون هرچي بودبنويسيد.دقيقا به ترتيب زمانهايي كه توي پرانتز هست.اينها مبناي احساس هستن:

الف: حس خوبي بهم دست ميده. ب)حس بدي بهم دست ميده ج)هيچ حسي ندارم د)فقط خوشحال ميشم. ز)برام جالبه م)ميتونم اين صحنه روتحمل كنم حالا. ه)نميتونم تحملش كنم برام سخته.

اگراين تست رو انجام بديد وهمه سوالات جوابش روبديد خيلي به جواب نزديك ميشيم.
متشكرم.ببخشيدطولاني شد:Gol:

نقل قول:
آیا با کسی که هیچ حسی نسبت بهش ندارم میشه خواستگاری رفت ؟

سلام.
سوالتون بسياركلي هستش.
مثلا مورد بوده كه اصلا طرف رونديده ومعرفي شدن به هم.ودرجلسه اول ودوم هم حسي پيدانكرده امابا ادامه جلسات وديدن تفاهمات بسيارونگرش نزديك به هم علاقه شكل گرفته.پس دراين مورد بااينكه اول حس نبوده اما خواستگاري شده ونتيجه خوب داشته.

اما گاهي فرد دچارسه گزينه ميشه:
1)تشويق بيش از حدخانواده وفاميل به ازدواج كردن بافردخاصي.

2) باعرض معذرت ميل ( ج ن س ي)بيش ازميل عاطفي بوده يابه عبارتي هدف اين باشه.اگراين باشه ممكنه با خانم خوبي برخوردكنيدكه براي شماكاملا مناسبه اما چون ذهنيت شما رو (ش ه و ت)پرشده وظاهر اين خانم چيزي نيست كه بتونيد بپذيريدش حسي بهش پيدانميكنيد.

3)مشكل عاطفي شديد :براثرشكست عاطفي يا فرار از مشكلات خانوادگي ازنظر روحي داغون هستيد ونيازبه پرستار داريد ودوست داريد يكي همدم ومرهم شمابشه ميل شديد به ازدواج داريد واما وقتي خواستگاري ميريد ممكنه حرفهاي اون خانم وسوالاتش پرستارموابانه نباشه وچيزي نباشه كه شماالان بهش احتياج داريد پس حس پيدانميكنيد.

اگردچاريكي ازاين گزينه هاباشيد اصلا خواستگاري نبايدرفت چه نسبت به كسي كه حس داريم چه نداريم.

امااگر هرسه اين گزينه هارو به صورت پخش شده وبه ميزان كم دروجودتون داريد و همه روحس ميكنيد(البته به ميزان كم مثلا مطمئنيد نيازروحي شما بيشترازجسمي شماست)و روحيه داغون نداريدوميتونيد عقلاني درمورد كساني كه به خواستگاري ميريد فكركنيد ؛هيچ مشكلي نداره بريد خواستگاري.

حتي اگرتابه حال اون رونديديد براي آشنايي ميتونيد اقدام كنيد.واگرم ديديد اما باهاش حرف نزديد ميتونيد يه امتحان بكنيد.
اگرقصدش روداريد وبنابه توضيحات بالا آمادگي هم داريد نترسيد.شجاعانه هدفتون رو عملي كنيد:Gol:

[="Blue"]به نظرم یک مقدار سوالا شخصی شدن بقیه جوابارو براتون به صورت خصوصی میفرستم فقط کمی وقت میبره تا روشون دقیق فکر کنم.
ممنون و موفق باشید.
[/]

در این موارد می توانید استخاره کنید

یا رب

تشکر فراوان از جواب بسیار خوبتان

فقط یک سوال؟

نقل قول:
اگر عاقلانه ازدواج کنیم، عاشقانه زندگی خواهیم کرد ان شاءالله. طبعا یکی از توصیه های عقل این است که با کسی ازدواج کنید که نسبت به وی علاقه مند هستید. ضمن اینکه لازم است در امر ازدواج نظر خود را ملاک قرار دهید و از حس ترحم و دلسوزی و..پرهیز کنید.

چطور وقتی با کسی که فقط طی چندجلسه صحبت شده،علاقه مند شد؟

یک دختر یا پسر شاید چندین بار تا جلسات انتهایی خواستگاری برسند ولی جور نشود یعنی هر بار باید به کسی علاقه پیدا کند؟

سبزينه ظهور;467453 نوشت:
سلام.
سوالتون بسياركلي هستش.
مثلا مورد بوده كه اصلا طرف رونديده ومعرفي شدن به هم.ودرجلسه اول ودوم هم حسي پيدانكرده امابا ادامه جلسات وديدن تفاهمات بسيارونگرش نزديك به هم علاقه شكل گرفته.پس دراين مورد بااينكه اول حس نبوده اما خواستگاري شده ونتيجه خوب داشته.

اما گاهي فرد دچارسه گزينه ميشه:
1)تشويق بيش از حدخانواده وفاميل به ازدواج كردن بافردخاصي.

2) باعرض معذرت ميل ( ج ن س ي)بيش ازميل عاطفي بوده يابه عبارتي هدف اين باشه.اگراين باشه ممكنه با خانم خوبي برخوردكنيدكه براي شماكاملا مناسبه اما چون ذهنيت شما رو (ش ه و ت)پرشده وظاهر اين خانم چيزي نيست كه بتونيد بپذيريدش حسي بهش پيدانميكنيد.

3)مشكل عاطفي شديد :براثرشكست عاطفي يا فرار از مشكلات خانوادگي ازنظر روحي داغون هستيد ونيازبه پرستار داريد ودوست داريد يكي همدم ومرهم شمابشه ميل شديد به ازدواج داريد واما وقتي خواستگاري ميريد ممكنه حرفهاي اون خانم وسوالاتش پرستارموابانه نباشه وچيزي نباشه كه شماالان بهش احتياج داريد پس حس پيدانميكنيد.

اگردچاريكي ازاين گزينه هاباشيد اصلا خواستگاري نبايدرفت چه نسبت به كسي كه حس داريم چه نداريم.

امااگر هرسه اين گزينه هارو به صورت پخش شده وبه ميزان كم دروجودتون داريد و همه روحس ميكنيد(البته به ميزان كم مثلا مطمئنيد نيازروحي شما بيشترازجسمي شماست)و روحيه داغون نداريدوميتونيد عقلاني درمورد كساني كه به خواستگاري ميريد فكركنيد ؛هيچ مشكلي نداره بريد خواستگاري.

حتي اگرتابه حال اون رونديديد براي آشنايي ميتونيد اقدام كنيد.واگرم ديديد اما باهاش حرف نزديد ميتونيد يه امتحان بكنيد.
اگرقصدش روداريد وبنابه توضيحات بالا آمادگي هم داريد نترسيد.شجاعانه هدفتون رو عملي كنيد:Gol:


ممنون از پاسختون ولی حالا یک سوال پیش میاد که اگه فرد با این موارد مواجه بود نباید اقدامی کنه؟ تا کی ؟ راه حلش چی ؟

نقل قول:
ممنون از پاسختون ولی حالا یک سوال پیش میاد که اگه فرد با این موارد مواجه بود نباید اقدامی کنه؟ تا کی ؟ راه حلش چی ؟

سلام.اگرميشه يه خورده دقيقترميگيد؟

دقيقا چه مواردي؟شماكدوم حالت روداريد؟

خب اكثرا اين حالتهارودارن واتفاقا براي رسيدن به آرامش ازدواج ميكنن.اما اينكه كدوم حالت روبه چه ميزان داريد وضع روتغيير ميده.

مثلا دچاريك بحران خيلي بزرگ(ازدست دادن عزيز.يه اختلاف خانوادگي بسيارشديد،شكست عاطفي بامعشوقه قبلي وديدن ضربه شديد دراين مورد)
اگراين حالتهاي بحران زدگي روداريد يه مدت روي خودتون وآرامش اعصاب كاركنيد.ميتونيد مشكلتون روبگيدتاكارشناسان ودوستان همه كمكتون كنيم.
امااگر ازهمه حالتها يه مقدارش روداريدوهدف اصلي شمابراي ازدواج فرارازمشكلات نيستش بلكه مقابله بااونهاومستقل شدن ورسيدن به يك تعامل اجتماعي ازراه يك پيوندعاشقانه هستش ميتونيداقدام كنيد.
اينكه شرايط تصميم گيري روداريد مشخصه وهيچ كس بهترازخودشمانميتونه اين روبفهمه.راحت ميتونيد دراين مورد تصميم بگيرين.:Gol:

m001;466843 نوشت:
کلا نمی دونستم چکار کنم گفتم شاید مشورت در این فضا کمک زیادی به تصمیم نهاییم بکنه.

سلام
در مورد ایچاد علاقه عوامل مختلفی با هم آنرا ایجاد می‌کند( زیبایی، اخلاق، آرزوها، رفتار خود و خانواده اش، و ...)
هر چند زیبایی یک مقوله نسبی است ولی همسر شما باید ظاهرش به دل شما بنشیند
ممکن است شخصی که شما انتخاب کردید ظاهرش به دل دیگری ننشیند و برعکس!
از طرفی باید انتظارات خود را از میزان حجاب، صحبت با نامحرم، ... و سوالات چالشی دیگر صریحاً مطرح کنید

در اول جلسه عواقب بد عدم صداقت را گوشزد کنید

قَالَ اللَّهُ هَٰذَا يَوْمُ يَنفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا رَّضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿المائدة: ١١٩﴾

خدا فرمود: «اين، روزى است كه راستگويان را راستى‌شان سود بخشد.» براى آنان باغهايى است كه از زير [درختان‌] آن نهرها روان است. هميشه در آن جاودانند. خدا از آنان خشنود است و آنان [نيز] از او خشنودند. اين است رستگارى بزرگ.

مشتی خاک;467612 نوشت:
یا رب

تشکر فراوان از جواب بسیار خوبتان

فقط یک سوال؟

چطور وقتی با کسی که فقط طی چندجلسه صحبت شده،علاقه مند شد؟

یک دختر یا پسر شاید چندین بار تا جلسات انتهایی خواستگاری برسند ولی جور نشود یعنی هر بار باید به کسی علاقه پیدا کند؟

بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت و نیز عرض تشکر

طبیعتا با قرینه حالیه مشخص می شود که منظور از علاقه، علاقه اولیه است. به این معنا که در فرایند خواستگاری این احساس پدید بیاید که شخص مقابل ملاکهای مورد نظر ما را واجد است.

و اخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین

با سلام
دوست عزیز
ابتدای به مسئله ای که باید به قول روانشناسان به آن توجه شود این است که آیا شما از ایشان متنفر هستید یا نه؟ تنفر به هیچ عنوان درست نمی شود حتی اگر ازدواج کنید. ولی اگر خنثی باشید اگر رفتار طرف مقابلتان جذب کننده باشد و خود ارتباط ، بیرون رفتن باعث این کشش و تمایل می شود ولی اگر بعد دو سه بار دیدن و بیرون رفتن و صمیمیت هنوز خنثی بودید شک نکنید که باید بی خیال این ازدواج شوید. شما با ترک ایشان الان نه تنها بخ خودتان بلکه به ایشون هم کمک کردید چراکه ازدواج و بعدش جدایی شک کنید چون فامیل هستید اختلافات بیشتر و آسیب های روحی ور روانی بیشتری برای شما و دختر خاله محترمتون خواهد داشت.
امیدوارم خدا بهتون کمک کنه و راه درست رو بهتون نشون بده.
موفق باشید.

سلام
دوست عزیز
من رشته ام روانشناسی است. تا جائیکه می دانم اگر در چند جلسه اول هیچ احساسی نسبت به طرف مقابل پیدا نکردید بدانید عوض نمیشه. منظورم این نیست که عاشقش بشید یه احساسی که انگار فرد کم کم داره براتون مهم میشه. یا حرفاش به دلتون می نشینه یا دلتون می خواهد ببینیدش نه اینکه وابسته بشید. سعی کنید به هیچ عنوان وابسته نشید بله درسته شاید این بار یا بارهای بعدی به ازدواج ختم نشه چس وابستگی باعث ضربه زدن روحی به شما و طبیعتا به طرف مقابلتان میشه. سعی کنید بیشتر عاقلانه برخورد کنید نه اینکه فقط جنبه های مثبت فرد را بالا بیارید تا نتونید انتخاب درست داشته باشید. می تونید جنبه های مثبت و منفی طرف مقابلتون رو روی یه برگه بنویسید و امتیاز بدهید آیا کفه مزایایش سنگین تره یا کفه معایبش؟ آیا با معیارهای شما چند درصد می خونه؟
اگه فاصله ایشون با معیارهای شما خیلی زیاد باشه باید دیگه به این موضوع فکر نکنید.
البته ناگفته نماند چون فامیل هستید خیلی باید حواستون باشه و به خانواده خودتون و ایشون توضیح بدهید که تا شرایط ما با هم اوکی نشد به کسی اطلاع ندهید شاید این قضیه به جایی ختم نشد. بگذارید خیلی به این ماجرا دل نبندن تا اگه نشد به شما فشار نیارن. یا ناراحت نشن
امیدوارم موفق باشید.
با تشکر

دوستان درست می گن .. اگه تنفر باشه یا بدتون بیاد هرگز درست نمی شه ..
اگه هم با چند جلسه گفتگو یا دیدن خانواده ها بازم حسی بهش ندارید بازم درست نمی شه

باید یه چیزی باشه که صمیمیت بین شما ایجاد کنه ... وگرنه مثل خیلی از ازدواج هایی می شه که فقط با هم زندگی می کنن ولی صمیمیت ندارن Sad

موضوع قفل شده است