جمع بندی مراد از مغضوب شدگان و گمراهان

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مراد از مغضوب شدگان و گمراهان

ببخشید در ایه اخر سوره حمد مغضوب شدگان و گمراهان به چه کسانی اطلاق می شود .با تشکر...

با نام الله


کارشناس بحث: استاد عمار

[=arial]با سلام و ادب خدمت شما دوست جدید
از حضورتان در سایت خرسندیم و ان شالله بتوانیم به شما در حل مشکلات دینی کمک کنیم.
در مورد سوالتان خدمت شما عرض کنم که مفسران در مورد مغضوبين فرموده اند که مغضوبين علاوه بر كفر، راه لجاجت و عناد و دشمنى با حق را مى‏پيمايند.
همانند گمراهان لجوج و يا منافق. جمعى از مفسران عقيده دارند كه منظور از مغضوب عليهم منحرفان يهودند و در احاديث اسلامى نيز كرارا -مغضوب عليهم - به يهود و - ضالين - به منحرفان نصارى تفسير شده است.
البته انطباق - مغضوب عليهم - بر يهود از قبيل تطبيق كلى بر فرد است نه انحصار مفهوم مغضوب عليهم در اين دسته از يهود، بنابراين مغضوبين كسانى هستند كه حركت آنها به سوى اسفل السافلين است.
اما اینکه مغضوب عليهم و ضالين چه کسانی هستند باید عرض کنم
از موارد استعمال اين دو کلمه در قرآن مجيد استفاده مي شود که «مغضوب عليهم» مرحله اي سخت تر و بدتر از «ضالين» است. به تعبير ديگر «ضالين» گمراهان عادي هستند و «مغضوب عليهم» گمراهان لجوج و يا منافقان.
به هر حال «مغضوب عليهم» آنها هستند که علاوه بر کفر، راه لجاجت و عناد و دشمني با حق را مي پيمايند و در صورت امکان حتي از اذيت و آزار رهبران الهي و پيامبران نيز فروگذار نمي کنند. گروهي از مفسران عقيده دارند که «ضالين» منحرفين از نصارا و «مغضوب عليهم» منحرفين از يهودند. اين برداشت به خاطر موضع گيري هاي خاص اين دو گروه در برابر دعوت اسلام مي باشد. زيرا منحرفان يهود، کينه و عداونت خاصي نسبت به دعوت اسلام نشان مي دادند ولي منحرفان از نصارا که موضعشان در برابر اسلام تا اين حد سرسختانه نبود، تنها در شناخت آيين حق گرفتار گمراهي شده بودند و لذا از «ضالين» مي باشند.
البته اين تعبير از قبيل تطبيق کلي بر فرد است نه انحصار مفهوم مغضوب عليهم و يا ضالين در اين دسته از يهود و نصارا. در احاديث نيز در موارد زيادي «مغضوب عليهم» به يهود و «ضالين» به منحرفان نصارا تفسير شده است. اين احتمال نيز وجود دارد که «ضالين» به گمراهاني اشاره مي کند که اصراري بر گمراه ساختن ديگران ندارند در حالي که «مغضوب عليهم» کساني هستند که هم گمراهند وهم گمراهگر و با همه قوا مي کوشند ديگران را همرنگ خود سازند.
موفق باشید

[=arial]

خصوصیات مغضوبٌ علیهم:
1. مغضوب علیهم ايمان ندارند.
آیه‌ی قرآن می‌گوید «اَِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیهِم أَأَنذَرتَهُم اَم لَم تُنذِرهُم لاَ یُؤمِنُونَ»:"کسانی که کافر شدند چه بترسانی و چه نترسانی ایمان نمی‌آورند!" منظور از کفر در این‌جا همان کفر شایع است. آیه می‌خواهد بگوید که انسان قبل از این‌که وارد حوزه‌ی ایمان به پیامبران شود، قبلاً با نحوه‌ی زندگی‌اش تصمیم خود را گرفته است. یعنی انسان با عقل و هادی درونی خود هر رفتاری كه قبلاً کرده، بر همان اساس با هادی ظاهری و پیامبران خواهد کرد. از این جهت قرآن در رابطه‌ی با آنان «سواءٌ علیهم» می‌گوید زیرا راه از قبل انتخاب شده است؛ بگويی یا نگويی تاثیر ندارد.
[=arial][=arial]هر آدم راستگو و امانت داری، مشتری انبیا است و اگر هم نیامده به‌خاطر این است که اهل ایمان و اسلام کاری کرده‌اند که از دين زده شده اند. اگر کسی اهل دروغ و خیانت در امانت باشد، این جزء دشمنان انبیا است و اگر به طرف انبيا هم آمده باشد، در صورتي كه زمینه پیدا شود، آمادگی دارد آن‌طرف برود؛ او بالقوه لشکر مخالفین است.
2. مغضوب علیهم، اهل نفاقند.
[=arial][=arial]منافقين، «مغضوب علیهم» داخل اهل قبله هستند. «وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ آمَنَّا بِاللهِ وَ بِالیَومِ الاَخِرِ وَ مَا هُم بِمومنینَ»:"و از مردم بعضی می‌گویند به خدا و روز آخر ایمان داریم، ولی ایمان ندارند" این گروه «مغضوب علیهم» داخل اهل قبله هستند و ایمان ندارند. «‌یُخَادِعُونَ اللهَ وَ الَّذِینَ امَنُوا وَ مَا یَخدَعُونَ اِلاَّ اَنفُسَهُم و...‌۲»:"با خدا و کسانی که ایمان آورده‌اند، مکر و خدعه می‌کنند، ولی جز به خودشان مکر نمی‌کنند" منافقين تلاش می‌کنند که خدا و مومنین را گول بزنند، ولی عملاً به ضرر خودشان تمام خواهد شد. این‌ها از کافران وضع بد‌تری دارند؛ اهل حق را سفیه پنداشته، خود را عقلاء جامعه و در مصلح بودن، منحصر به فرد می‌دانند. خطر اينها از همه بيشتر است و بخاطر اين كه ماهيت و چهره شان مشخص نيست، در همه جا رسوخ مي كنند و مي نوانند يك حكومت را فلج نمايند.
3. مغضوب علیهم نمی توانندتمنای موت كنند.
[=arial][=arial]«یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفعََلُون، کَبُرَ مَقتَاً عِندَاللهِ اَن تَقُولُوا مَا لاَ تَفعَلُونَ» ، «اِنَّ اللهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلهِ صَفَّاً کَاَنَّهُم بُنیَانٌ مَرصُوص »: "ای کسانی که ایمان آورده‌اید، چرا چیزی می‌گويید که به آن عمل نمی‌کنید! خیلی پیش خدا سنگین است که چیزی بگويید و عمل ننمايید". "همانا خدا کسانی را که در راه او مانند دیوار محکم کارزار می‌کنند، دوست دارد".
[=arial][=arial]حضرت علی(ع) در رابطه با آیه‌ی فوق فرمودند:«اَنَا السَّبِیل» ، «اَنَا الطَّرِيق»:"راه منم، سبیل منم" آیه‌ي شریفه دو گروه را معرفی می‌کند: یک گروه کسانی که روی اعتقاداتشان می‌ایستند و در محبت و ولایت علی( ع) مانند بنیان مرصوص مقاومت می‌کنند. در مقابل، گروهی هستند که در جنگ نمی‌توانند استقامت کنند و درباره‌ی آن‌ها «‌لم تقولون...» می‌گوید؛ کسانی که روی حرف خودشان نمی‌ایستند وریشه‌ی عدم استقامتشان دراعمال ناپاکشان است. یکی از خصوصیات « مغضوب علیهم» این است که این‌ها در جنگ توان استقامت ندارند و کم می‌آورند و در نتیجه نمی‌توانند تمنای موت کنند. «‌قُل یَا اَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا اِن زَعَمتُم اَنَّکُم اَولِیَاءُ ِللهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا المَوتَ اِن کُنتُم صَادِقِينَ »:"ای گروه یهود! شما که ادعا می‌کنید اولیاءالله هستید، اگر راست می‌گويید تمنای موت کنید" این‌جا قرآن از یهود داخل جامعه اسلام صحبت می‌کند که خیال می‌کنند از اولیاء الله هستند و چون نمی‌توانند مانند «انعمت علیهم» تمنای موت کنند، به‌همین خاطر در زمره‌ی «‌مغضوبٌ علیهم» وارد می‌شوند. و در مقابل این‌ها «الذین انعمت علیهم» هستند که توان تمنای موت دارند. ملاک اولیای خدا این است که اشتیاق مرگ دارند. خدا به مومن می‌گوید در صراط کسانی برود که سيد و فرمانده ي آن، مشتاق موت باشد. حسین‌بن علی(ع) در صحرای کربلا مشتاق موت بود و طرف مقابلش همیشه در حال فرار بوده و هست. امام هم در سال 42 به شاه گفت که من 63 سال دارم و بهترین سن برای مرگ است و سینه‌ی خود را برای سرنیزه‌های شما آماده کرده‌ام.
[=arial][=arial]خدا با این خصوصیت جریان «‌انعمت علیهم» را معرفی می‌کند. خدا در دوره‌ي جنگ تحمیلی «‌صراط الذین انعمت علیهم» را به اهل عالم نشان داد و این هم یکی از نعمت‌های جنگ بود. یکی ممکن است سؤال کند که گروهک منافقین هم انتحاری عمل می‌کردند. بايد گفت كه این تمنای موت نیست. زيرا آن‌ها با سیانور خود‌را مي كشتند! تمنای موت این است که انسان مرگ را به تمنای دیدار خدا و ملاقات با او، تمنا کند، نه از ترس اين که چون شکنجه و بعد اعدامش خواهند كرد، این کار را انجام دهد! گروهكي ها وقتی دستگیر می‌شدند، می‌گفتند که ما در یک محیط بسته بودیم و هیچ چیز غیر از این نمی‌فهمیدم؛ این کورکورانه و از روی عدم آگاهی مردن است، در حالی که تمنای موت، بايد از روی آگاهی و اشتیاق باشد. در قشون معاویه هم کسانی بودند که ترغیبشان کرده بودند و آن‌ها از روی غرور یا تعصب جنگ می‌کردند و قید جان خود را می‌زدند. علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) درباره‌ی تمنای موت می‌گوید:"فَوَاللهِ لَابنَ اِبی طَالِب آنَسَ بِالمَوتِ مِنَ الطِفلِ اِلَی مَحَالِبِ اُمِّه» :"اشتياق علي به مرگ بيشتر از اشتياق طفل به پستان مادرش است".

سلام
آیه 69 سوره آل عمران نعمت داده شدگان را معرفی می نماید:

اَنعَمَ اللهُ علیهِم مِنَ النّبیینَ وَ الصِّدیقینَ و الشُّهداءَ و الصّالِحینَ و حَسُنَ اولئک رفیقا" ...

آنان که اطاعت خدا و رسول کنند البته با کسانی که خدا به آنهانعمت فرموده یعنی با پیغمبران و صدیقان و شهدا و نیکوکاران محشور خواهند شد و اینان نیکو رفیقانی هستند .

پرسش:
در آیه آخر سوره حمد مغضوب شدگان و گمراهان به چه کسانی اطلاق می شود؟

پاسخ:
مفسران در مورد مغضوبين فرموده اند که مغضوبين علاوه بر كفر، راه لجاجت و عناد و دشمنى با حق را مى‏پيمايند.
همانند گمراهان لجوج و يا منافق. جمعى از مفسران عقيده دارند كه منظور از مغضوب عليهم منحرفان يهودند و در احاديث اسلامى نيز كرارا -مغضوب عليهم - به يهود و - ضالين - به منحرفان نصارى تفسير شده است.
البته انطباق - مغضوب عليهم - بر يهود از قبيل تطبيق كلى بر فرد است نه انحصار مفهوم مغضوب عليهم در اين دسته از يهود، بنابراين مغضوبين كسانى هستند كه حركت آنها به سوى اسفل السافلين است.(1)(2)

اما اینکه مغضوب عليهم و ضالين چه کسانی هستند اختلاف اندکی وجود دارد و محققان سه احتمال را بر حسب روایات مطرح کرده اند:

1. از موارد استعمال این دو کلمه در قرآن مجید چنین استفاده مى‏ شود که "مغضوب علیهم" مرحله‏ اى سخت‏تر و بدتر از "ضالین" است، و به تعبیر دیگر "ضالین" گمراهان عادى هستند، ولی مغضوب علیهم، گمراهان لجوج و یا منافق اند؛ و به همین دلیل در بسیارى از موارد، غضب و لعن خداوند در مورد آنها ذکر شده است.[2]

2. جمعى از مفسران عقیده دارند که مراد از ضالین منحرفان مسیحی و منظور از مغضوب علیهم منحرفان یهودی هستند.
این برداشت به دلیل موضع‏ گیری­ هاى خاص این دو گروه در برابر دعوت اسلام است؛ زیرا همان گونه که قرآن هم صریحاً در آیات مختلف بازگو مى‏ کند، منحرفان یهود، کینه و عداوت خاصى نسبت به دعوت اسلام نشان مى ‏دادند، هر چند در آغاز، دانشمندان آنها از مبشران اسلام بودند، اما چیزى نگذشت که به جهاتى که در جای خود بیان شده - از جمله به خطر افتادن منافع مادیشان - سرسخت ترین دشمن اسلام شدند، و از هر گونه کار شکنى در پیشرفت اسلام و مسلمانان فروگذار نکردند. اما منحرفان مسیحی که موضعشان در برابر اسلام تا این حد سرسختانه نبود، تنها در شناخت آیین حق گرفتار گمراهى شده بودند، از آنها تعبیر به "ضالین" شده است.(3)
با این حال تعبیر از آنها به "مغضوب علیهم" بسیار صحیح به نظر مى‏رسد، ولى باید توجه داشت که این تعبیر در حقیقت از قبیل تطبیق کلى بر فرد است؛ یعنی اینها از جمله مصادیق بارز این مفهوم هستند و افراد مغضوب و ضالین افراد و گروه های بیشتری را شامل می شود.

3. این احتمال نیز وجود دارد که ضالین به گمراهانى اشاره مى‏کند که اصرارى بر گمراه ساختن دیگران ندارند، در حالى که مغضوب علیهم کسانى هستند که هم گمراه اند و هم گمراهگر، و با تمام قوا مى‏کوشند دیگران را همرنگ خود سازند!(4)
قرآن خود در آیاتی مصادیق مختلفی را برای گمراهان و غضب شدگان ذکر می کند که براى نمونه به موارد زیر اشاره مى‏شود:
"مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که بر خدا بدگمانند عذاب کند. بر گردشان بدى حلقه زند و خدا بر آنها خشم گرفت".(5)
"آن کس که کفر را به جاى ایمان برگزیند، چون کسى است که راه راست را گم کرده باشد".(6)
"آنان که درِ دل را به روى کفر مى‏ گشایند، مورد خشم خدایند و عذابى بزرگ برایشان مهیا است".(7)

قرآن این گروه را جزو مغضوبین و ضالین نام می برد که وجه مشترک در تمام آنها نافرمانی کردن از خداوند است و هر یک به نوعی مخالفت خود را با خداوند به انجام رسانیده اند و در نهایت جزو گمراهان و یا غضب شدگان قرار می گیرند.

پی نوشت ها:
1. الميزان، سيد محمد حسين طباطبايي، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات‏، لبنان- بيروت‏،1390 ه. ق‏،چاپ: 2، ج 1، ص 27.
2. تفسير نمونه،آيت الله مکارم شيرازي، دار الكتب الإسلامية،ايران- تهران‏، 1371 ه. ش‏، چاپ: 10، ج 1، ص 54 .
3. همان، ج 1، ص 55.
4. همان، ج 1، ص 56.
5. فتح، 6.
[6] . بقره، 108.
[7] . نحل، 106.

موضوع قفل شده است