لطفا کمک کنین راه درست رو پیدا کنم؛ ادامه تحصیل یا اشتغال؟

تب‌های اولیه

28 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
لطفا کمک کنین راه درست رو پیدا کنم؛ ادامه تحصیل یا اشتغال؟

سلام خدمت همه شما بزرگواران.

امیدوارم کم و بیش من و مسائل زندگیمو به خاطر داشته باشید و مثل گذشته راهنمام باشین.

به سلامتی دانشگام تموم شد و الان سر چند راهی و تحت فشار روحی زیادی هستم و سردرگمم.

با توجه به شرایط خانوادگی که دارم و قبلا شرح دادم، نمیدونم باید چی کار کنم.

همسرم علاقه دارن من ارشد بخونم و همش میگن که کی الان تو خانواده هامون لیسانسه که تو بخوای باشی؟ درحالی که من اصلا هدف و توجیهی برای ادامه تحصیل در رشته خودم (مهندسی) و یا رشته های مدیریتی (باز این بهتره) ندارم.

برای همسرم زنی که شاغله دارای ارزش بالاتری نسبت به زن خانه داره و از نظر ایشون شعور زن شاغل خیلی بالاتره. من هم بی علاقه به کار نیستم اما شرایطی هم وجود داره از جمله:
1.من کار با زمان زیادو برای زن نمیپسندم، یعنی از صبح تا عصر سر کار رفتن منو از وظایف اصلیم میندازه و میدونم از نظر جسمی هم دیگه توانی برام نمیمونه (کلا جسم قوی ندارم)
2.کار پاره وقت به طور واقع بینانه وجود نداره (کارهایی که بهتره بگیم بیگاری وجود داره مثه پشتیبانی کانون... که واقعا مسخرست آدم با اینهمه زحمتی که واسه درس خوندن کشیده به خاطر پول خیلی کمی، این کارو انجام بده)

3. محیط کار برام خیلی مهمه و نمیخوام دائم با مردا سروکله بزنم و حتی اگه این کارو قبول کنم میدونم در کارم موفق نخواهم بود و همش تحت فشار های روحی خوواهم بود.
4.من به پول نیاز دارم و ازینکه برای ریز خرج ها باید همسرم در جریان باشه و من هیچ اراده ای از خودم ندارم و حتی نمیتونم برای دل خودم کاری کنم (حتی کار خیر) خیلی ناراحتم و ازین رو نیاز به کار دارم.

و نکته دیگه اینکه همسرم با تصمیمی موافقه که یا سود مادی داشته باشه و یا شان اجتماعی رو بالا ببره (به ظن ایشون)، مثلا من عاشق تدریسم و واقعا هم استعدادشو دارم. به خاطر مطالعات و کلاس های مذهبی که رفتم بهم در یک دبستان غیر انتفاعی پیشنهاد شد معلم پرورشی بشم اما همسرم مخالفت کردن چون پول کمی میدادن. (من خیلی علاقه دارم که مدرس و مبلغ مذهبی باشم اماهمسرم رضایت نمیدن)
تحصیلات مذهبی هم اگر بتونم واقعا با دلایل محکم راضیشون کنم اونم در حدی که زیاد وقتمو نگیره شاید امکان پذیر باشه.

لطفا راهنماییم کنین من سعی کردم اولویت بندی درستی انجام بدم اما بازهم حس میکنم در ذهن خودم دچار تضاد ارزشی شدم.
منتظر نظراتتون هستم

(جناب آقای امیدوار خواهشا شما هم راهنماییم کنین)
با سپاس فراوان

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امیدوار

شمیم الزهرا;465729 نوشت:
سلام خدمت همه شما بزرگواران.

امیدوارم کم و بیش من و مسائل زندگیمو به خاطر داشته باشید و مثل گذشته راهنمام باشین.

به سلامتی دانشگام تموم شد و الان سر چند راهی و تحت فشار روحی زیادی هستم و سردرگمم.

با توجه به شرایط خانوادگی که دارم و قبلا شرح دادم، نمیدونم باید چی کار کنم.

همسرم علاقه دارن من ارشد بخونم و همش میگن که کی الان تو خانواده هامون لیسانسه که تو بخوای باشی؟ درحالی که من اصلا هدف و توجیهی برای ادامه تحصیل در رشته خودم (مهندسی) و یا رشته های مدیریتی (باز این بهتره) ندارم.

برای همسرم زنی که شاغله دارای ارزش بالاتری نسبت به زن خانه داره و از نظر ایشون شعور زن شاغل خیلی بالاتره. من هم بی علاقه به کار نیستم اما شرایطی هم وجود داره از جمله:
1.من کار با زمان زیادو برای زن نمیپسندم، یعنی از صبح تا عصر سر کار رفتن منو از وظایف اصلیم میندازه و میدونم از نظر جسمی هم دیگه توانی برام نمیمونه (کلا جسم قوی ندارم)
2.کار پاره وقت به طور واقع بینانه وجود نداره (کارهایی که بهتره بگیم بیگاری وجود داره مثه پشتیبانی کانون... که واقعا مسخرست آدم با اینهمه زحمتی که واسه درس خوندن کشیده به خاطر پول خیلی کمی، این کارو انجام بده)

3. محیط کار برام خیلی مهمه و نمیخوام دائم با مردا سروکله بزنم و حتی اگه این کارو قبول کنم میدونم در کارم موفق نخواهم بود و همش تحت فشار های روحی خوواهم بود.
4.من به پول نیاز دارم و ازینکه برای ریز خرج ها باید همسرم در جریان باشه و من هیچ اراده ای از خودم ندارم و حتی نمیتونم برای دل خودم کاری کنم (حتی کار خیر) خیلی ناراحتم و ازین رو نیاز به کار دارم.

و نکته دیگه اینکه همسرم با تصمیمی موافقه که یا سود مادی داشته باشه و یا شان اجتماعی رو بالا ببره (به ظن ایشون)، مثلا من عاشق تدریسم و واقعا هم استعدادشو دارم. به خاطر مطالعات و کلاس های مذهبی که رفتم بهم در یک دبستان غیر انتفاعی پیشنهاد شد معلم پرورشی بشم اما همسرم مخالفت کردن چون پول کمی میدادن. (من خیلی علاقه دارم که مدرس و مبلغ مذهبی باشم اماهمسرم رضایت نمیدن)
تحصیلات مذهبی هم اگر بتونم واقعا با دلایل محکم راضیشون کنم اونم در حدی که زیاد وقتمو نگیره شاید امکان پذیر باشه.

لطفا راهنماییم کنین من سعی کردم اولویت بندی درستی انجام بدم اما بازهم حس میکنم در ذهن خودم دچار تضاد ارزشی شدم.
منتظر نظراتتون هستم

(جناب آقای امیدوار خواهشا شما هم راهنماییم کنین)
با سپاس فراوان

بسمه تعالی
با سلام و عرض تحیت و با تبریک موفقیت تحصیلی حضرتعالی

بنده با لحاظ جهات متعدد، ادامه تحصیل جنابعالی را پیشنهاد می کنم؛
اول اینکه توجه شما به خواسته همسرتان، موجب دلگرمی بیشتر ایشان نسبت به شما خواهد شد.
دوم اینکه اجابت چنین خواسته ای سبب ارتقاء وجاهت و جایگاه اجتماعی خود حضرتعالی می شود.
سوم اینکه بهانه تحقیر و طعنه دیگران مبنی بر اینکه شما از جهت علمی از آنها پایین تر هستید، بسته می شود.
چهارم اینکه، نفس تحصیل و علم آموزی، یک ارزش و امتیاز است
و...

اما اینکه چه رشته ای را انتخاب کنید، مستلزم توجه به سه شرط؛
استعداد
علاقه
و لحاظ شرایط است. بنابراین اگر به رشته ای علاقه ندارید، از ادامه تحصیل در آن خودداری کنید چرا که نه پیشرفتی از آن حاصل خواهد شد و نه لذت و بهره ای. سعی کنید همسرتان را متقاعد کنید تا در ادامه تحصیل در رشته مورد علاقه، شما را همراهی کند، تا دغدغه اختلاط شغلی نیز کمتر شما را آزار دهد.

در مورد تدریس هم، هر چند حقوق آن کافی نباشد، لکن به نظرم فرصت خوبی است که لازم است برای بدست آوردن تجربه و همچنین سابقه کاری، از آن استفاده شود.

در پناه خدای متعال موفق باشید.

مسلما درک از مدرک مهمتر است.
اگر در زمینه‌ی علوم دینی و تربیتی هم ادامه تحصیل بدهید خوب است.
خانم مهندسی که به اصول دین و تربیت آشنا باشد برای اعضای خانواده ی خودش و جامعه خیلی مفید است.
با توسل و نذر از خدا بخواهید به بهترین رشته شما و همسرتان را راهنمایی کند

موفق باشید

شمیم الزهرا;465729 نوشت:
سلام خدمت همه شما بزرگواران.

امیدوارم کم و بیش من و مسائل زندگیمو به خاطر داشته باشید و مثل گذشته راهنمام باشین.

به سلامتی دانشگام تموم شد و الان سر چند راهی و تحت فشار روحی زیادی هستم و سردرگمم.

با توجه به شرایط خانوادگی که دارم و قبلا شرح دادم، نمیدونم باید چی کار کنم.

همسرم علاقه دارن من ارشد بخونم و همش میگن که کی الان تو خانواده هامون لیسانسه که تو بخوای باشی؟ درحالی که من اصلا هدف و توجیهی برای ادامه تحصیل در رشته خودم (مهندسی) و یا رشته های مدیریتی (باز این بهتره) ندارم.

برای همسرم زنی که شاغله دارای ارزش بالاتری نسبت به زن خانه داره و از نظر ایشون شعور زن شاغل خیلی بالاتره. من هم بی علاقه به کار نیستم اما شرایطی هم وجود داره از جمله:
1.من کار با زمان زیادو برای زن نمیپسندم، یعنی از صبح تا عصر سر کار رفتن منو از وظایف اصلیم میندازه و میدونم از نظر جسمی هم دیگه توانی برام نمیمونه (کلا جسم قوی ندارم)
2.کار پاره وقت به طور واقع بینانه وجود نداره (کارهایی که بهتره بگیم بیگاری وجود داره مثه پشتیبانی کانون... که واقعا مسخرست آدم با اینهمه زحمتی که واسه درس خوندن کشیده به خاطر پول خیلی کمی، این کارو انجام بده)

3. محیط کار برام خیلی مهمه و نمیخوام دائم با مردا سروکله بزنم و حتی اگه این کارو قبول کنم میدونم در کارم موفق نخواهم بود و همش تحت فشار های روحی خوواهم بود.
4.من به پول نیاز دارم و ازینکه برای ریز خرج ها باید همسرم در جریان باشه و من هیچ اراده ای از خودم ندارم و حتی نمیتونم برای دل خودم کاری کنم (حتی کار خیر) خیلی ناراحتم و ازین رو نیاز به کار دارم.

و نکته دیگه اینکه همسرم با تصمیمی موافقه که یا سود مادی داشته باشه و یا شان اجتماعی رو بالا ببره (به ظن ایشون)، مثلا من عاشق تدریسم و واقعا هم استعدادشو دارم. به خاطر مطالعات و کلاس های مذهبی که رفتم بهم در یک دبستان غیر انتفاعی پیشنهاد شد معلم پرورشی بشم اما همسرم مخالفت کردن چون پول کمی میدادن. (من خیلی علاقه دارم که مدرس و مبلغ مذهبی باشم اماهمسرم رضایت نمیدن)
تحصیلات مذهبی هم اگر بتونم واقعا با دلایل محکم راضیشون کنم اونم در حدی که زیاد وقتمو نگیره شاید امکان پذیر باشه.

لطفا راهنماییم کنین من سعی کردم اولویت بندی درستی انجام بدم اما بازهم حس میکنم در ذهن خودم دچار تضاد ارزشی شدم.
منتظر نظراتتون هستم

(جناب آقای امیدوار خواهشا شما هم راهنماییم کنین)
با سپاس فراوان

سلام ...
منم چند تا چیز بگم ...

1- کار مادره صد تا لیسانس هست ... به نظره من کسی که 2 سال بیرون کاره مهندسی میکنه به اندازه 4 سال لیسانس ارزش داره .
2- اما بدون لیسانس نمیشه کاره مهندسی کرد ... پس لیسانس الزامی هست .
3- فوق لیسانس و دکترا و فوق دکترا ... در صورتیکه میتونی دانشگاه سراسری قبول بشی ارزش دارن و گرنه از نظره من ارزشی ندارن .
4- فوق لیسانس و دکترا و فوق دکترا به درد خارج رفتن میخوره .
5- فوق لیسانس و دکترا و فوق دکترا به درده این میخوره که اگر جایی استخدام شدی ... و یه روزی خواستن مدیر برایه اونجا انتخاب کنن ... مدرکه شما میتونه بهتون کمک کنه .
6- اگر بتونی کاره دولتی گیر بیاری ... این مدارک ارزش پیدا میکنن ...
7- کاره بیرون خیلی شخصیت انسان رو میسازه ... هر چقدر هم که با سنه کمتر تو محیط کار بری ... اثرش بیشتر هست .
8- در مورده تدریس کردن ... من کاملا موافق هستم ... چونکه اگر کسی در مورده چیزی که درسش رو خونده تدریس کنه ... مثلا 2 سال تدریس کنه ... بغیر از اینکه پولی بدست میاره ... اون مطالبی که تو دانشگاه یاد گرفته براش ملکه میشه و تا آخر عمر باهاش میمونه .

امیدوارم برات مفید بوده باشه .

سلام دوست گرامي من آگاهي چنداني از زندگي شما ندارم اما درمورد مشكلي كه گفتين ميتونيد از روش يكي من يكي تو استفاده كنيد مثلا به همسرتون بگيد كه شما قبول ميكنيد سر كار بريد يعني نظرشو قبول ميكنيد درمورد سر كار رفتن. اما به شرطي كه اونيز كاري رو كه باب دلتونه پيدا كنه يعني پيدا كردن كارو به عهده همسرتون بگذاريد :doosti:وهمچنين براي ادامه تحصيل كه برات سخته راهلي هست اينه كه شما نيز از همسرتون يه كار سخت بخواين وشرط ادامه تحصيلت و به انجام رسوندنه اون كارسخت قرار بده:ok:ولي اين معامله بايد به صورت منطقي و دوستانه باشه:frind:

[=book antiqua]سلام.اي كاش درمورد همسرتون واينكه درچه خانواده اي بزرگ شدن توضيح ميداديدتابهتربشه بهش فكركرد.
چندسوال پيش اومده.لطفا جواب بديد تاباهم وبه كمك كارشناسان محرتم بهتر بتونيم پاسخش بديم:

:1:)طرز فكرهمسرشما درمورد ارزش زن كه باشمامغايرت داره؛آيابرگرفته ازخانوادشون هست؟خانواده وفاميل نزديك همسرشما همگي تحصيلات بالا دارند؟آيازنانشن شاغلن؟حجابشون درچه حده؟وچقدردراين زمينه باشماتفاوت دارند؟

:2:)پول؟آيا ازنظرمالي همسرشما كاستي داره؟آيا همسرشما ازنظرمالي هميشه دوست دارنديه پله بالاترباشند؟آيا همسرشما دست دل بازهستند؟آيا تجمل گراهستندياساده ياميانه؟اگرميشه بيشترتوضيح بديد؟

:3:)تاثير؟همسرشمااز نظرتفكر بيشتر تحت تاثير چه عقايدي هستند؟بيشتركدام زمينه ازاين ها اون روتحت تاثيرقرارميده: خبرروز؛ تاريخ ؛ رياضيات وفلسفه ؛ منطق ؛ ديني مذهبي و..

:4:)رفتار؟رفتارشمادونفردرزندگي باهم خوبه؟ازنظررفتارواخلاق باهم مشكلي نداريد؟

:5:)آيا درمسائل زندگي باهم مشورت ميكنيد؟به نظرخودتون ازنظرآگاهي شماكاملترهستيدياهمسرتون؟معمولا دربحث هاوگفتگوها كدام يك كاملترعاقلانه تروپخته ترصحبت ميكنه؟تحصيلات همسرتون چي هستش؟

:6:دقيقا متوجه نشدم فرزندداريد؟اگرآره چندفرزندداريد؟وچندوقته ازدواج كرديد؟اگرفرزندداريد درمورد فرزندداري وروان شناسي كودك اطلاعات داريد؟

تشكرميكنم اگرپاسخ بديد.منتظرم.:Gol:

سلام خدمت همه شما بزرگواران که لطفا میفرمایین و با پاسخ هاتون راهنمام هستین.
بله جناب استاد امیدوار من هم ادامه تحصیل رو بهترین راه میدونم. اما چه تحصیلاتی؟
اگر بخوام دانشگاهی باشه. در زمینه مدیریت باید ادامه بدم که واقعا من هنوز توجیه نیستم که چه کاربردی در زندگیم داره؟
و اگر رشته هایی مثل علوم قرآنی و.. و یا تحصیل در حوزه و مدارس علمیه (که در این حالت باید خودم کاملا به طور قلبی به اطمینان درستی این کار برسم و با دلایل موجه و خیلی محکم شاید بتونم همسرمو راضی کنم)
به قول دوست گلم خانم محمدی فوق در دانشگاه سراسری ارزشمنده که چون رشتم مدیریت نبوده باید زیاد بخونم که قبول شم و باز میرسیم به اینجا که چرا باید بخونم؟ انگیزه ندارم.
در رشته های مذهبی هم میشه راهنماییم کنین چطوری تصمیم بگیرم؟
من به تازگی با حوزه آزاد آشنا شدم که درس ها در آن انتخابیه و لازم نیست همه دروس را گذراند و البته مدرک معتبر هم نداره. نظرتون درباره این مدارس چیه؟

سبزينه ظهور;466913 نوشت:
[=book antiqua]سلام.اي كاش درمورد همسرتون واينكه درچه خانواده اي بزرگ شدن توضيح ميداديدتابهتربشه بهش فكركرد.سلام سبزینه ظهور عزیز.
من چون در تایپیک های گذشتم به طور مفصل از همسرم و خانوادش صحبت کرده بودم، در اینجا دوباره بازگو نکردم.

[=book antiqua] چندسوال پيش اومده.لطفا جواب بديد تاباهم وبه كمك كارشناسان محرتم بهتر بتونيم پاسخش بديم:

:1:)طرز فكرهمسرشما درمورد ارزش زن كه باشمامغايرت داره؛آيابرگرفته ازخانوادشون هست؟خانواده وفاميل نزديك همسرشما همگي تحصيلات بالا دارند؟آيازنانشن شاغلن؟حجابشون درچه حده؟وچقدردراين زمينه باشماتفاوت دارند؟

بله خانوادشون به این شکلند.و در شغل بین زن و مرد هیج فرقی نیست و هردو حقوقشونو در زندگی خرج میکنن. تحصیلات خانوادشون در حد خانواده خودم هست.
بله از نظر حجاب هم متفاوت هستیم. به جز مادرشوهرم و زنان پیر فامیلشون تقریبا همه فامیل بسیار بدحجاب و یا کلا بی حجاب هستن.

:2:)پول؟آيا ازنظرمالي همسرشما كاستي داره؟آيا همسرشما ازنظرمالي هميشه دوست دارنديه پله بالاترباشند؟آيا همسرشما دست دل بازهستند؟آيا تجمل گراهستندياساده ياميانه؟اگرميشه بيشترتوضيح بديد؟

همسرم نسبت به سن و اینکه پشتوانه ی چندان مالی نداشته ، در شرایط مالی خوبی هست اما همیشه ناراضی و بلند پروازه و حسرت پولدارتر هارو میخوره.
بله دست و دل باز (البته در مقابل افراد خاصی، مثلا در مقابل خانواده خودش و من، ولی در مقابل خانواده من و یا کمک به نیازمندان اینطور نیست) و بسیار تجمل گرا هستن گرچه سطح مالی خانوادشون متوسطه و پایین تر از خانواده خودم هستن.


:3:)تاثير؟همسرشمااز نظرتفكر بيشتر تحت تاثير چه عقايدي هستند؟بيشتركدام زمينه ازاين ها اون روتحت تاثيرقرارميده: خبرروز؛ تاريخ ؛ رياضيات وفلسفه ؛ منطق ؛ ديني مذهبي و..

بیشتر تحت تاثیر اخبار روز هست. مثلا وقتی نرخ چیزی بالا پایین میشه زندگی من کاملا متشنج میشه!

:4:)رفتار؟رفتارشمادونفردرزندگي باهم خوبه؟ازنظررفتارواخلاق باهم مشكلي نداريد؟

رفتار خوب نسبیه.نمیتونم کلی بگم. اما من راضی نیستم از برخوردامون و کاش خیلی بهتر از این بود.

:5:)آيا درمسائل زندگي باهم مشورت ميكنيد؟به نظرخودتون ازنظرآگاهي شماكاملترهستيدياهمسرتون؟معمولا دربحث هاوگفتگوها كدام يك كاملترعاقلانه تروپخته ترصحبت ميكنه؟تحصيلات همسرتون چي هستش؟

مشورت در امور خیلی واضح فقط صورت میگیره. مثلا همسرم اگه بخواد ماشین بخره در نوع ماشینش با من مشورت میکنه. اما در کل زیاد با هم مشورت نداریم.
به طور کل هیچ کدوم آگاهیمون بیشتر نیست. در ز
مینه های اقتصادی و سیاسی و مسائل اجتماعی و اطلاعات عمومی همسرم اطلاعات بالایی داره ، اما در زمینه اعتقادی من اطلاعاتم بالاتره.
از نظر من ، من
پخته تر عمل میکنم، اما فکر نمیکنم همسرم این نظرو قبول داشته باشه (احتمالا هیچ کدوم پخته نیستیم!)
همسرم به دلیل فشارهای مالی (چون توقعش از زندگی بالاستو خانوادش هم از نظر مالی متوسط) از همون ابتدای جوونیش کار میکرد و برای همین نتونست بیشتر از لیسانس بگیره و در این زمینه احساس ضعف میکنه و نمیخواد من مثل اون بمونم.

:6:دقيقا متوجه نشدم فرزندداريد؟اگرآره چندفرزندداريد؟وچندوقته ازدواج كرديد؟اگرفرزندداريد درمورد فرزندداري وروان شناسي كودك اطلاعات داريد؟

نه فرزند نداریم. بله من دوره هاای مختلفی در این رابطه رفتمو میرم

تشكرميكنم اگرپاسخ بديد.منتظرم.:Gol:

خیلییی زیاد ازتون ممنونم که پیگیر سوال من هستین

هم اکنون نیاز مند راهنمایی های سبزتان هستم:Gol:

برای ادامه تحصیلات دانشگاهی در رشته مدیریت، مساله ای که هست اینه که اولا هدف از این تحصیل چیه؟ آیا سر کار میخوام برم؟ که باز برمیگردیم به مسائلی که برای سر کار رفتن دارم. با فوق ، امید به تدریس هم ندارم و حتی بدتر ممکنه چون ارتقای تحصیلی پیدا کردم دیگه اصلا همسرم راضی نشن در مدارس درس بدم یا فعالیت های مذهبی داشته باشم (دانشگاه هم که منو قبول نمیکنه)، و ثانیا من برای قبولی در دانشگاه سراسری شهر خودم باید امسالو بخونم و سال دیگه (تازه اگه قبول بشم، اگه نشم یک سال عمرم هدر رفته) قبول شم و حداقل دو سال هم دانشجو باشم ، یعنی تا سه سال دیگه من نمیتونم بچه بیارم در حالی که من برنامه ریزی کرده بودم دو سال دیگه بچه دار شم و این تحصیل در هدف بزرگترم خلل وارد میکنه (حاملگی ضمن تحصیلو قبول ندارم، چون فشارهای امتحان و محیط نا سالم دانشگاه و ... در بچه تاثیر میذاره).

اما مزایایی که جناب آقای امیدوار فرمودن در تحصیلم هست که نمیشه نادیدش گرفت.

لطفا بگین چطوری ذهنمو سامان بدمو بفهمم چه راهی درسته؟

[="Tahoma"][="Blue"]باسلام
من همیشه به اقایون توصیه میکنم
کار ، ازدواج، تحصیل

امیدوارم بدردتان خورده باشد:Gol:[/]

شمیم الزهرا;467991 نوشت:
برای ادامه تحصیلات دانشگاهی در رشته مدیریت، مساله ای که هست اینه که اولا هدف از این تحصیل چیه؟ آیا سر کار میخوام برم؟ که باز برمیگردیم به مسائلی که برای سر کار رفتن دارم. با فوق ، امید به تدریس هم ندارم و حتی بدتر ممکنه چون ارتقای تحصیلی پیدا کردم دیگه اصلا همسرم راضی نشن در مدارس درس بدم یا فعالیت های مذهبی داشته باشم (دانشگاه هم که منو قبول نمیکنه)، و ثانیا من برای قبولی در دانشگاه سراسری شهر خودم باید امسالو بخونم و سال دیگه (تازه اگه قبول بشم، اگه نشم یک سال عمرم هدر رفته) قبول شم و حداقل دو سال هم دانشجو باشم ، یعنی تا سه سال دیگه من نمیتونم بچه بیارم در حالی که من برنامه ریزی کرده بودم دو سال دیگه بچه دار شم و این تحصیل در هدف بزرگترم خلل وارد میکنه (حاملگی ضمن تحصیلو قبول ندارم، چون فشارهای امتحان و محیط نا سالم دانشگاه و ... در بچه تاثیر میذاره).

اما مزایایی که جناب آقای امیدوار فرمودن در تحصیلم هست که نمیشه نادیدش گرفت.

لطفا بگین چطوری ذهنمو سامان بدمو بفهمم چه راهی درسته؟

سلام
پاسخ به چند سئوال دیگر به کارشناسان در راهنمایی شما کمک می‌کند:

- آیا هدف همسرتان از کارکردن شما پول بدست آوردن است؟
- آیا همسرتان موافق بچه دار شدن شما هستند؟

در زمینه ادامه تحصیل شما مانند یک جوان تازه دیپلم گرفته نیستید که خانواده به او بگوید در ماراتن مدرک و لیسانس باید شرکت کنی!
برای ادامه تحصیل سه عامل را باید اهمیت بدهید:
- علاقه
- استعداد و توانایی
- نیاز جامعه

نیاز جامعه عامل مهمی است که عمر کوتاه انسان در ادامه تحصیل به هدر نرود.

بعضی مردان به علت اینکه خانمشان در خانه تنها است و به علت روزمرگی دچار افسردگی و گله و شکایت نشوند ممکن است به آنها پیشنهاد کار در بیرون منزل را بدهند!
آیا کار و تولید فقط در بیرون منزل تعریف می شود؟
آیا مطالعه، نویسندگی، هنر، و کارهای تولیدی دیگر نمی‌تواند در منزل انجام شود؟

از نظر اسلام نیاز جامعه به حضور زنان در محیط کاری ، خدمت رسانی به جامعه‌ی زنان می‌باشد تا از اختلاط محیط کار زن و مرد جلوگیری کند.

ضمنا اکثر افرادی که دیر بچه‌دار می‌شوند بعدها افسوس می خورند که چرا تا نیرو و حوصله داشتند اینکار را نکردند.

همه‌ی ما نیازمند افزایش آگاهی در زمینه اصلاح رابطه با همسر، تربیت کودک، و امرار معاش، و ... برای رضای خدا هستیم.

شاید قبل از تصمیم به ادامه‌ی تحصیل گذراندن چند واحد مطالعات مهم در موارد فوق توسط خود شخص واجب باشد. عناوین این مطالعات را از یک کارشناس بپرسید.

البته بنده هم منتظر دیدن پاسخ کارشناسان به سئوال شما و سئوالات بالای خودم هستم

موفق باشید

سلام علیکم جناب متعلم.ممنون از پاسختون

متعلم;468202 نوشت:
سلام
پاسخ به چند سئوال دیگر به کارشناسان در راهنمایی شما کمک می‌کند:

- آیا هدف همسرتان از کارکردن شما پول بدست آوردن است؟

علاوه بر کسب درآمد، مهمتر ازون شان و جایگاه اجتماعی و افزایش روابط اجتماعی من هست (قبلا عرض کردم که زنان شاغل از نظرشون ارزشمندترن، نه به دلیل کسب درآمد بلکه به دلیل تعامل اجتماعی زیادشون با اقشار مختلف جامعه)
- آیا همسرتان موافق بچه دار شدن شما هستند؟

ایشون بسیار علاقه مندند و من به تعویق میندازم.

در زمینه ادامه تحصیل شما مانند یک جوان تازه دیپلم گرفته نیستید که خانواده به او بگوید در ماراتن مدرک و لیسانس باید شرکت کنی!
برای ادامه تحصیل سه عامل را باید اهمیت بدهید:
- علاقه
- استعداد و توانایی
- نیاز جامعه

نیاز جامعه عامل مهمی است که عمر کوتاه انسان در ادامه تحصیل به هدر نرود.

بعید میدونم جامعه کلا به علم مادی من نیازی داشته باشه!!!!!!
بعضی مردان به علت اینکه خانمشان در خانه تنها است و به علت روزمرگی دچار افسردگی و گله و شکایت نشوند ممکن است به آنها پیشنهاد کار در بیرون منزل را بدهند!
آیا کار و تولید فقط در بیرون منزل تعریف می شود؟
آیا مطالعه، نویسندگی، هنر، و کارهای تولیدی دیگر نمی‌تواند در منزل انجام شود؟

بله منم با همین طرز فکر شما بود که این تایپیکو زدم تا بهترین راه ادامه کسب علمو پیدا کنم. و مدارس آزاد و حوزه و... رو از دوستان خواستم نظر بدن و اطلاعات بدن.

از نظر اسلام نیاز جامعه به حضور زنان در محیط کاری ، خدمت رسانی به جامعه‌ی زنان می‌باشد تا از اختلاط محیط کار زن و مرد جلوگیری کند.


شغل های خیلی کمی شامل فرمایش شما میشن که من تحصیلاتم در اون زمینه ها نیست. و کار من قطعا اختلاط داره مگر اینکه در حیطه کارهای همسرم یا پدر یا برادرم وارد شم تا بیشتر با محارمم در تعامل باشم (که فعلا شرایط این کار نیست)
ضمنا اکثر افرادی که دیر بچه‌دار می‌شوند بعدها افسوس می خورند که چرا تا نیرو و حوصله داشتند اینکار را نکردند.

دقیقا منم به همین دلیل در ادامه تحصیلات به شکل دانشگاهی شک دارم.

همه‌ی ما نیازمند افزایش آگاهی در زمینه اصلاح رابطه با همسر، تربیت کودک، و امرار معاش، و ... برای رضای خدا هستیم.

شاید قبل از تصمیم به ادامه‌ی تحصیل گذراندن چند واحد مطالعات مهم در موارد فوق توسط خود شخص واجب باشد. عناوین این مطالعات را از یک کارشناس بپرسید.

البته بنده هم منتظر دیدن پاسخ کارشناسان به سئوال شما و سئوالات بالای خودم هستم

موفق باشید

باز هم ممنونم. منم منتظر کارشناسان و سایر بزرگواران هستم

سلام خواهر خوبم.
متشكرم سوال هاروجواب داديد.شمادرمورد درگيري ذهنيتون باادامه تحصيل فرموديد اميدوارم دوستان وكارشناسان راهنماييتون كنند.
اما متاسفانه ياخوشبختانه اين جريان به خيلي ازمسائل ديگه ازجريانات زندگي شمامربوط ميشه.به خاطرهمين خواستم حداقل يه مقدارازدرون زندگي شمااطلاع كسب كنم.

هرچندخيلي خلاصه هستش اماميشه مسائلي روحدس زد.

تاوقتي موضوع ريشه ايي برطرف نشه اين مشكل دوراني ادامه داره.اگه مشكل ادامه تحصيل درست بشه شغل ميادوسط؟مشكل شغل باشه فرزندوهم تحصيل درگيرميشن؟مشكل هردودرست بشه زمان براي توخونه بودن كم ميشه .اين درست بشه آدم خودش روفراموش ميكنه.اينم درست كنيد همسرفراموش ميشه.ازاين ور سيبهارو ميچينيد ازاون ور ميريزن دوباره.
چراواقعا؟

چون مشكل اصلي جاهاي ديگس واين ادامه تحصيل وغيره فرعيات اون هستش.
ازخودتون پرسيديد چراحالا تحصيل وشغل واستون دغدغه شده؟اصلا چرا فرزند الان نبايد درگيرشماوهمسرتون باشه؟نميشديه چيزديگه دغدغه ميشد؟
براي رسيدن به همه اين جوابها ازمقدمه شروع ميكنيم.

مقدمه:
چرامن وهمسرم بين اين همه دغدغه هاي زندگي به اين دوتافاكتوركليك كرديم وباهم ظاهرابه تفاهم نميرسيم وخودم هم دقيقا نميدونم كدومش روميخوام تحصيل چه تحصيلي؟دانشگاه چه دانشگاهي؟وشغلي كه نيازم روبرطرف كنه چطور؟

جواب؟
اين موضوع برميگرده به درون همسرشما:

ظاهرا اين موضوع به شخصيت همسرشمابرميگرده كه من همين حالا تاپيكهاي قبلي شمارويه نگاهي كردم ظاهرا موضوع پيچيده شده.بايد ازاول كل تاپيكهاروبخونم تابشه فهميددقيقا همسرشماازچي رنج ميبره؟مشكل ايشون چي هستش؟
وارتباط شخصيت ايشان با درخواستشون براي ادامه تحصيل شماچيه؟

تابعدراهش روبفهميم كه چيكاركنيم تاازقانون سالادروانشناسي استفاده كنيم.يعني تصميمي رواتخاذكنيم كه تمام نكات روان شناسي روداشته باشه وهم رضايت شماوهم همسردراون باشه.

پس يه كم فرصت ميخوام حالا تاتاپيكهاي قبلي روبخونم.
متشكرم.

سلام شميم جان.واقعا شرمندتون شدم چون خيلي وقته سايت نيومدم خيلي ازمسائل گذشته دراسك دين روفراموش كردم.الان كه تاپيكهاتون روخوندم چندتاازاونهاروكه درگذشته خوندهبودم يادم اومد.خب يه سري مطلب هست اگراجازه بدين باهم مرور كنيم:

واسه اينكه به اون سالادروان شناسي برسيم اول ازشخصيت همسرتون شروع ميكنيم:

1=همسرشمادرخانه ايي بزرگ شده كه اگاهانه دين روانتخاب نكرده وآموزش ندادن.

2=ظاهرمتدين اما احساس عاطفي تشويش شده داشتن:اين عامل سبب شده كه همسرشمافردي درواقع وابسته امادرظاهرمغرورخودراي باشند.

3=ازطرفي به نظام وجمهوريت اسلامي بدبين شدن واين بيشترباعث ميشه ازافرادمذهبي مواب بدشون بياد.اين سه عامل باعث شدكه همسرشمافردي تجددگراونوگرابشن وموج جديدي كه بين فرهنگ غرب وشرق هست والبته پايه درست ومشخصي نداره همسرشماروهم دچاركنه.

پس اين عوامل باعث شده كه بلندپروازباشن.ودرفكربرآورده كردن روياهاشون بشن.

4=ظاهرا شخصيت خشن ومتكبرخانواده در خودمحوري همسرشمانقش داره.

5=گفته بوديد ايشون نسبت به محبت كردن شمانسبت به پدرودوستانتون حسادت ميكردن اما نسبت به اينكه مرداي ديگه بانگاه كردن به شما سوءاستفاده كنند حساس نيست وحسادت بخرج نميده دورفتارمتناقض هستن باهم كه اين دومربوط به دونوع رفتارمتناقض درخونشون بوده:داشتن يه مذهب يك طرفه والدين وهمينطور وجوددخترهاي فاميل كه بدحجاب بودن.پس بي حجابي وتجملگرايي وشاغل بودن و..رو توي ذهنشون در سطح هم ميدونن.بخاطرهمين مسائلي مثل حجاب ياارتباط كاري بانامحرم براي ايشون يكجور نوگرايي است كه براشون عادي شده.

6=اينها باعث ميشه همسرشماشديدا درگيرذهنيت پيداكنندنسبت به دوچيزمتناقض بيشترمخالف مسائلي هستن كه نظام جمهوري اسلامي بسيارگاهي بهش توجه داره مثل حجاب و ارتباط بانامحرم.

7=وظاهرا رفتار كساني رودارن كه عاشق مانيايي هستند(البته باتوجه به تاپيكهاي قبلي) وازطرفي تاحدودي خصلت خودشيفتگي دارن(جوري كه بيان كرديد شديد نيست وانشاءالله با وجود فرزند در زندگي و يكسري راههاي ديگه ميتونه برطرف بشه.)
وشخصيت غالب ايشون پدرانه هست.

8=اين رفتار
پدرانه اما وابسته ودوگانه ودرطيف خودشيفتگي كه لعاب عشق مانيايي داره و به شدت درگير نوگرايي وتجدد هست به راحتي اثبات ميكنه چراهمسرشماچنين درخواستي داره و با ريشه يابي كردن اين موضوع تااينجاميفهميم كه اگرحرف ايشون رواطاعت نكنيد دچاريك بحران جديددرزندگيتون ميشيد:

عشق مانيايي يك جورعشق ديوانه وارهست.
[SPOILER]دراين نوع عشق فرددچاردرگيري شديد فكري درمورد فردمقابل داره.گاهي عصبي ميشه ازرفتاراش وتعادل درست رفتاري نداره نميشه فهميدواقعاعصبي هست يانه؟.حسادت داره چون ميخوادفقط خودش دورطرفش پيچ بخوره،فراموشي داره.بهانه گيرميشه.واگراين فردمردباشه بعدازيك مدت ازاين وابستگي خسته ميشه چون دوست داره استقلال داشته باشه پس عقب نشيني ميكنه واما دوباره برميگرده مثل يك فنر.امااين فنرقانون درست وحسابي نداره ومدام درحركته انگارآرامش نداره.[/SPOILER]

تااينجافهميديم كه بايد به نظرهمسرتوجه ويژه كرد.اما بشرطي كه حس نوگرايي اش به طوركامل توسط شما برطرف شود.
اگراين نيازش توسط شماارضابشه خيلي بهترميتونه درمورد شغل شماتصميم بگيره.پس دراينجاشمابايد درخانه يكفرد نوگراباشين براش.چطور؟خب يكسري توضيحات ميطلبه كه بعداميذارم.

حالا نوبت شماست:
شمابين عقايدديني وهمسرتون گيركرده بوديد.اطاعت همسر؟توجه به اعتقادات؟كدام يك؟

اعتقادوباورشمابخاطرتربيت ناصحيح پدرتون كه متعصب بودن باعث شده ازكاركردن بامردان بدتون بياد.اما بايد بگم اين اعتقاد اصلا ريشه ديني خصوصا اسلامي نداره
وبرگرفته ازعقايد مذهبي موابانه پدرتون هست وبه همين خاطرهمسرتون كه تجددگراشدن بااين نظرشمامخالفت عميق دارن.

اگردرفكركاري موردقبول شرع هستين بهتره دراين مورد خودتون سختگيري روكناربذارين.اگركاري هست كه مردان هم حضوردارن ميتونيد بدون ايجادمشكل باشناخت كاملا ازمحيط وبارفتارسنگين ومتين به كارتون دركنارهمكاران ادامه بديد.

خب اگريك سري ازباورهاتون رو درطيف تعادل قراربديد پازل زودترچيده ميشه وبه جواب نزديك ميشيم ومهره هاي مخالف خودشون خودبه خودحذف ميشن وكارماراحت تر.
[SPOILER]درحاشيه :ازطرفي اگراطلاعاتتون اينقدرعميق وكامل بشه درمورد دين اصلي اسلامي بدون تاثيرات خانواده شمابرزندگي خيلي بهترميتونيد موقع امرونهي همسرتصميم گيري درست داشته باشيدوسردرگم نباشيد.هرچقدرسردرگم باشيدبيشتر همسرشماحق بجانب ميگيرن.
[/SPOILER]

اماعلاقه شمابراي ادامه تحصيل:

درتاپيكي ذكركرديد همسرشمابشدت علاقه داره فرزندداربشين. وحالا ميگيد دوست داره ادامه بدم چون خودش نتونست ادامه بده وازطرفي ميگيد ميخوادشاغل بشم چون تجددگرايي رودراين ميبينه كلاس ورتبه وارزش زن رودرشغل وتحصيل ميبينه.

اينكه هم زمان همه اينهاروبخواد كمي براي من قابل هضم نيست.تابحال دراين مورد ازش پرسيديد؟ازش بپرسيد چطوربكمك هم زمان رو مديريت كنيم تا همه اين سه كاراتفاق بيفته.
[SPOILER]خيلي حواس جمع باشيدكه هرگزازجملاتي كه بوي تعصب داره جلوش استفاده نكنيدمثلا:من سركارنميرم چون فلان كارمرد توش هست![/SPOILER]

شمادروس حوزه وروان شناسي وكتب انساني وحتي ديني همگي رو ميتونيد آماتوري ادامه بديد.بدون گرفتن تخصص رشته ايي مطالعه روببريد بالا.
علاقتون رو دراين زمينه پياده كنيدونه درتخصصتون چون كاملا مغايرت داره بافكرهمسرتون.شايد فكرشون اشتباه باشه امافرض كنيد:
شما لباس خانگي پوشيده وبي حجابيد وناگهان مردي واردخانه ميشه وهم زمان يك بچه درحال غرق شدن درحوضه.شماكدوم كارواول انجام ميديد؟اول ميريدچادرميپوشيديا اول اون بچه رونجات ميديد؟!
خب معلومه اول نجات بچه بعدچادرميپوشيد.:Kaf:
اينم همينطوره؟:ok:

اگردرس حوزه بخونيدفقط يكي ازنيازاتون برطرف ميشه اما ازشغل وخصوصاهمسرتون دورميشيد وميشه نقطه متضادشماوشخصيت اون.

مانيازبه سالاد داريم يعني يه راهكاركه همه چيزخوب درش باشه.

براي اينكه به تمام اهداف برسيدوهردوطرف راضي باشيد:

1)همه علايق رو بصورت آماتوري دنبال كنيد.مطالعه رو ببريدبالادرزمينه هايي كه علاقه داريد[SPOILER](ميشه واقعا .مثلا خودمن تخصصم يه رشته ديگس(زيست) توي پايان نامه ومقالات روانشناسي تبحرپيداكردم آموزشم تو آزمايشگاس وكارم طراحي بافتوشاپه فعلا!!وكنفرانسايي كه ميدم اخلاق وعرفانه!
خب هيچكدوم به هم ظاهرا ربط نداره اماميشه بنابه كنترل زمان همه علايق روبچينيدكنارهم.
[/SPOILER]

2)سرموضوع شغل باايشون موافقت كنيدوحتي كاربامردان براتون سخت نباشه وبنابه شرايط صحيح اسلامي بدنبال شغل باشيد.
وميتونيد باتشويق كردن ايشون نسبت به بچه دارشدن نظرشون رو تغييربديد كه فعلا ادامه تحصيل نداشته باشيد.(يه جورديگه كه همه اهداف درش هست اينه كه همزمان بافرزنددارشدن تحصيلات روادامه بديد.كمي سخته اما هيچ اشكالي نداره خيلي ازافرادموفق همينگونه بودن.)
اينكه محيط برفرزندشمااثرميذاره يافرصت تربيت رونداريددرچنين وضعي كمي اغراق اميزه وداريد به خودتون سخت ميگيريد.:Gol:

امااينكه كدام رشته به عنوان تخصص خوبه؟
گاهي بحث علاقس كه باشيوه اماتوري ميشه باهاش كناراومد.
گاهي بحث شغله كه رشته ايي انتخاب كنيد كه مطمئنيدبعدش شاغل ميشيد.هرچندباهمين ليسانس هم بتونيد شغلي دست وپاكنيدعاليه.

دوست خوبم چندتانكته خيلي مهم هست بعدابهتون ميگم.خيلي طولاني شدشرمنده:hamdel:

سلام خانم سبزینه ظهور عزیز. خیلییی خوشحالم کردین پاسخ دادین. ممنونم.

سبزينه ظهور;468731 نوشت:
سلام شميم جان.واقعا شرمندتون شدم چون خيلي وقته سايت نيومدم خيلي ازمسائل گذشته دراسك دين روفراموش كردم.الان كه تاپيكهاتون روخوندم چندتاازاونهاروكه درگذشته خوندهبودم يادم اومد.خب يه سري مطلب هست اگراجازه بدين باهم مرور كنيم:

واسه اينكه به اون سالادروان شناسي برسيم اول ازشخصيت همسرتون شروع ميكنيم:

1=همسرشمادرخانه ايي بزرگ شده كه اگاهانه دين روانتخاب نكرده وآموزش ندادن.

2=ظاهرمتدين اما احساس عاطفي تشويش شده داشتن:اين عامل سبب شده كه همسرشمافردي درواقع وابسته امادرظاهرمغرورخودراي باشند.

3=ازطرفي به نظام وجمهوريت اسلامي بدبين شدن واين بيشترباعث ميشه ازافرادمذهبي مواب بدشون بياد.اين سه عامل باعث شدكه همسرشمافردي تجددگراونوگرابشن وموج جديدي كه بين فرهنگ غرب وشرق هست والبته پايه درست ومشخصي نداره همسرشماروهم دچاركنه.

پس اين عوامل باعث شده كه بلندپروازباشن.ودرفكربرآورده كردن روياهاشون بشن.

4=ظاهرا شخصيت خشن ومتكبرخانواده در خودمحوري همسرشمانقش داره.

5=گفته بوديد ايشون نسبت به محبت كردن شمانسبت به پدرودوستانتون حسادت ميكردن اما نسبت به اينكه مرداي ديگه بانگاه كردن به شما سوءاستفاده كنند حساس نيست وحسادت بخرج نميده دورفتارمتناقض هستن باهم كه اين دومربوط به دونوع رفتارمتناقض درخونشون بوده:داشتن يه مذهب يك طرفه والدين وهمينطور وجوددخترهاي فاميل كه بدحجاب بودن.پس بي حجابي وتجملگرايي وشاغل بودن و..رو توي ذهنشون در سطح هم ميدونن.بخاطرهمين مسائلي مثل حجاب ياارتباط كاري بانامحرم براي ايشون يكجور نوگرايي است كه براشون عادي شده.

6=اينها باعث ميشه همسرشماشديدا درگيرذهنيت پيداكنندنسبت به دوچيزمتناقض بيشترمخالف مسائلي هستن كه نظام جمهوري اسلامي بسيارگاهي بهش توجه داره مثل حجاب و ارتباط بانامحرم.

7=وظاهرا رفتار كساني رودارن كه عاشق مانيايي هستند(البته باتوجه به تاپيكهاي قبلي) وازطرفي تاحدودي خصلت خودشيفتگي دارن(جوري كه بيان كرديد شديد نيست وانشاءالله با وجود فرزند در زندگي و يكسري راههاي ديگه ميتونه برطرف بشه.)
وشخصيت غالب ايشون پدرانه هست.

8=اين رفتار
پدرانه اما وابسته ودوگانه ودرطيف خودشيفتگي كه لعاب عشق مانيايي داره و به شدت درگير نوگرايي وتجدد هست به راحتي اثبات ميكنه چراهمسرشماچنين درخواستي داره و با ريشه يابي كردن اين موضوع تااينجاميفهميم كه اگرحرف ايشون رواطاعت نكنيد دچاريك بحران جديددرزندگيتون ميشيد:


:Kaf::Kaf: خیلی زیبا تحلیل کردن.بله درست میفرمایین همینطوره

سبزينه ظهور;468734 نوشت:
تااينجافهميديم كه بايد به نظرهمسرتوجه ويژه كرد.اما بشرطي كه حس نوگرايي اش به طوركامل توسط شما برطرف شود.
اگراين نيازش توسط شماارضابشه خيلي بهترميتونه درمورد شغل شماتصميم بگيره.پس دراينجاشمابايد درخانه يكفرد نوگراباشين براش.چطور؟خب يكسري توضيحات ميطلبه كه بعداميذارم.

حالا نوبت شماست:
شمابين عقايدديني وهمسرتون گيركرده بوديد.اطاعت همسر؟توجه به اعتقادات؟كدام يك؟

اعتقادوباورشمابخاطرتربيت ناصحيح پدرتون كه متعصب بودن باعث شده ازكاركردن بامردان بدتون بياد.اما بايد بگم اين اعتقاد اصلا ريشه ديني خصوصا اسلامي نداره
وبرگرفته ازعقايد مذهبي موابانه پدرتون هست وبه همين خاطرهمسرتون كه تجددگراشدن بااين نظرشمامخالفت عميق دارن.

بله تربیت من دقیقا عکس شوهرم بوده. همسر من در بی قیدی کامل بزرگ شده و من در حصار بایدها و نبایدها! (به جز از 17 سالگی که پدرم عمیقا به من اعتماد کردن و من مستقل شدم، تا قبل اون خیلی سخت میگذشت)

نوشتن نمیتونه به درستی حس منو به شما منتقل کنه. من تو زندگی با همسرم خیلی اوقات سعی کردم با آسونگیری به خودم در ارتباط با مسائل مذهبی به همسرم نزدیکتر شم ، اما... اما واقعا از خدا دور شدم. خیلی بده که فضا مجازیه ولی سعی میکنم با مثال منظورمو روشن کنم.
من خیلی به نماز اول وقت حساس بودم. ولی به خاطر همسرم گذاشتمش کنار و نماز صبح و مغرب عشا رو دیر میخوندم تا اون ارامش بیشتری پیدا کنه (ناراحت میشد وقتی مثلا موقع اذون من تنها بلند شم برم نماز، خودش هم که امکان نداشت اول وقت بخونه، حتی به نماز صبح من که خودش کلا پا نمیشه گیر میداد که چرا اینقدر زود ساعت میذاری!)، اینجوری شد که دو وعده از نمازهام به تاخیر افتاد. دوستانم در سایت های خوبی که در ارتباطم بهم میگفتن ارتباطتو با خدا قوی تر کنو این اول وقت نخوندن اصلا اشکالی نداره اما... جوری شدم که نماز ظهر که همسرم اصلا نبودو سر کار بودو هم من دیگه اول وقت نمیخوندم، یک جورایی عادت کردم که نماز دیر بخونم.این توجیهه اما در نظر بگیرین شرایط منو...
در موارد دیگه هم همینطور. مثلا حجاب الان خیلی شلترم. کلا هروقت خواستم اعتقادمو به خاطر همسرم به قول شما متعادلتر کنم از خدا دور شدم.
همسرم اوایل البته نه الان بهم همش میگفت تو چرا اینجوری با داداشم حرف میزنی؟ فقط یک سلام خشک و خالی! چقدر سنگین برخورد میکنی و مگه داداش من مرد تو خیابونه؟... خلاصه منم اومدم به حساب خودم معتدلتر باشم...
الان دیگه تو دانشگاه منی که 4سال با هیچ پسری حرف نمیزدم راحت سر مسائل درسی با پسرا حرف میزنمو مشورت میکنم. حتی الان برای انتخاب رشته بین مدیریت های مد نظرم از پسرای دانشگام که ارشد مدیریت خوندن میپرسیدم (جلوی همسرم تلفنی حرف میزدم). امیدوارم دغدغه منو تو نزول با سرعت معنویم متوجه شده باشین. من فکنم آنرمالم!! چون هروقت اومدم کمی اعتقادمو نرمال کنم ، فاتحه اونو خوندم!!!!!!!!!!!

اگردرفكركاري موردقبول شرع هستين بهتره دراين مورد خودتون سختگيري روكناربذارين.اگركاري هست كه مردان هم حضوردارن ميتونيد بدون ايجادمشكل باشناخت كاملا ازمحيط وبارفتارسنگين ومتين به كارتون دركنارهمكاران ادامه بديد.

خب اگريك سري ازباورهاتون رو درطيف تعادل قراربديد پازل زودترچيده ميشه وبه جواب نزديك ميشيم ومهره هاي مخالف خودشون خودبه خودحذف ميشن وكارماراحت تر.
[SPOILER]درحاشيه :ازطرفي اگراطلاعاتتون اينقدرعميق وكامل بشه درمورد دين اصلي اسلامي بدون تاثيرات خانواده شمابرزندگي خيلي بهترميتونيد موقع امرونهي همسرتصميم گيري درست داشته باشيدوسردرگم نباشيد.هرچقدرسردرگم باشيدبيشتر همسرشماحق بجانب ميگيرن.
[/SPOILER]

سلام خانم سبزینه ظهور عزیز. خیلییی خوشحالم کردین پاسخ دادین. ممنونم.

سبزينه ظهور;468731 نوشت:
سلام شميم جان.واقعا شرمندتون شدم چون خيلي وقته سايت نيومدم خيلي ازمسائل گذشته دراسك دين روفراموش كردم.الان كه تاپيكهاتون روخوندم چندتاازاونهاروكه درگذشته خوندهبودم يادم اومد.خب يه سري مطلب هست اگراجازه بدين باهم مرور كنيم:

واسه اينكه به اون سالادروان شناسي برسيم اول ازشخصيت همسرتون شروع ميكنيم:

1=همسرشمادرخانه ايي بزرگ شده كه اگاهانه دين روانتخاب نكرده وآموزش ندادن.

2=ظاهرمتدين اما احساس عاطفي تشويش شده داشتن:اين عامل سبب شده كه همسرشمافردي درواقع وابسته امادرظاهرمغرورخودراي باشند.

3=ازطرفي به نظام وجمهوريت اسلامي بدبين شدن واين بيشترباعث ميشه ازافرادمذهبي مواب بدشون بياد.اين سه عامل باعث شدكه همسرشمافردي تجددگراونوگرابشن وموج جديدي كه بين فرهنگ غرب وشرق هست والبته پايه درست ومشخصي نداره همسرشماروهم دچاركنه.

پس اين عوامل باعث شده كه بلندپروازباشن.ودرفكربرآورده كردن روياهاشون بشن.

4=ظاهرا شخصيت خشن ومتكبرخانواده در خودمحوري همسرشمانقش داره.

5=گفته بوديد ايشون نسبت به محبت كردن شمانسبت به پدرودوستانتون حسادت ميكردن اما نسبت به اينكه مرداي ديگه بانگاه كردن به شما سوءاستفاده كنند حساس نيست وحسادت بخرج نميده دورفتارمتناقض هستن باهم كه اين دومربوط به دونوع رفتارمتناقض درخونشون بوده:داشتن يه مذهب يك طرفه والدين وهمينطور وجوددخترهاي فاميل كه بدحجاب بودن.پس بي حجابي وتجملگرايي وشاغل بودن و..رو توي ذهنشون در سطح هم ميدونن.بخاطرهمين مسائلي مثل حجاب ياارتباط كاري بانامحرم براي ايشون يكجور نوگرايي است كه براشون عادي شده.

6=اينها باعث ميشه همسرشماشديدا درگيرذهنيت پيداكنندنسبت به دوچيزمتناقض بيشترمخالف مسائلي هستن كه نظام جمهوري اسلامي بسيارگاهي بهش توجه داره مثل حجاب و ارتباط بانامحرم.

7=وظاهرا رفتار كساني رودارن كه عاشق مانيايي هستند(البته باتوجه به تاپيكهاي قبلي) وازطرفي تاحدودي خصلت خودشيفتگي دارن(جوري كه بيان كرديد شديد نيست وانشاءالله با وجود فرزند در زندگي و يكسري راههاي ديگه ميتونه برطرف بشه.)
وشخصيت غالب ايشون پدرانه هست.

8=اين رفتار
پدرانه اما وابسته ودوگانه ودرطيف خودشيفتگي كه لعاب عشق مانيايي داره و به شدت درگير نوگرايي وتجدد هست به راحتي اثبات ميكنه چراهمسرشماچنين درخواستي داره و با ريشه يابي كردن اين موضوع تااينجاميفهميم كه اگرحرف ايشون رواطاعت نكنيد دچاريك بحران جديددرزندگيتون ميشيد:


:Kaf::Kaf: خیلی زیبا تحلیل کردن.بله درست میفرمایین همینطوره

کلی چیزی تایپ کردن وقتی ارسال کردم پیغام داد بارگذاری مشکل داره...
:Ghamgin:همش پرییید

سبزينه ظهور;468734 نوشت:
تااينجافهميديم كه بايد به نظرهمسرتوجه ويژه كرد.اما بشرطي كه حس نوگرايي اش به طوركامل توسط شما برطرف شود.
اگراين نيازش توسط شماارضابشه خيلي بهترميتونه درمورد شغل شماتصميم بگيره.پس دراينجاشمابايد درخانه يكفرد نوگراباشين براش.چطور؟خب يكسري توضيحات ميطلبه كه بعداميذارم.

حالا نوبت شماست:
شمابين عقايدديني وهمسرتون گيركرده بوديد.اطاعت همسر؟توجه به اعتقادات؟كدام يك؟

اعتقادوباورشمابخاطرتربيت ناصحيح پدرتون كه متعصب بودن باعث شده ازكاركردن بامردان بدتون بياد.اما بايد بگم اين اعتقاد اصلا ريشه ديني خصوصا اسلامي نداره
وبرگرفته ازعقايد مذهبي موابانه پدرتون هست وبه همين خاطرهمسرتون كه تجددگراشدن بااين نظرشمامخالفت عميق دارن.

اگردرفكركاري موردقبول شرع هستين بهتره دراين مورد خودتون سختگيري روكناربذارين.اگركاري هست كه مردان هم حضوردارن ميتونيد بدون ايجادمشكل باشناخت كاملا ازمحيط وبارفتارسنگين ومتين به كارتون دركنارهمكاران ادامه بديد.

خب اگريك سري ازباورهاتون رو درطيف تعادل قراربديد پازل زودترچيده ميشه وبه جواب نزديك ميشيم ومهره هاي مخالف خودشون خودبه خودحذف ميشن وكارماراحت تر.

از کجا مطمئن باشم که باورم داره معتدل میشه و نزول نمیکنه؟
بله تربیت من با همسرم زمین تا زیرزمین فرق داشته! ار تفاوت هاش بخوام بگم خیلی زمان میبره.
اما من تا الان در معتدل کردن اعتقادم شکست خوردم.فضای مجازی و این سبک نوشتن نمیتونه منظور منو به درستی روشن کنه اما سعی میکنم با مثال خدمتتون عرض کنم.
از نظر منطقی شاید قصد من با عملکرد بعدیم مغایر باشه اما احساسو روحو هم در نظر بگیرین.
اوایل ازدواجمون همسرم همش به من گیر میدادن تو چرا با مردای فامیل ما اینطوری هستی؟ (من چون خواهر ندارم تو جمع خانوادم نامحرم ندارم که ارتباطمونو دیده باشه)، چرا با داداشم اینقدر سنگین برخورد میکنی؟ مگه غریبست؟... خلاصه مننم اومدم به حساب خودم معتدلتر شم... دیگه الان جوری شده منی که 4سال با پسرای دانشگاه حرف نزدم، خیلی راحت حتی در انتخاب رشته باهاشون مشورت میکنم! در کل خیلی با نامحرم راحت تر شدم (نسبت به خودم منظورمه).

یا درباره نماز اول وقت هم همین بلا سرم اومد. من خیلی روی نماز اول وقت حساس بودم.قبل ازدواجم در هر شرایطی بودم موقع اذون یه جا برای نماز گیر میاوردم (در بازار، در عروسی...). اما همسرم دوست نداشت من اول وقت بخونمو عصبانی میشد من که پا میشدم. حتی به نماز صبح که خودش اصلا نمیخونه گیر میداد که چرا زود کوک میکنی ساعتو؟ بذار فلان ساعت! این شد که من دو وعده نمازو دیر میخوندم (صبح و مغرب عشا)، کم کم دیگه ظهرو هم که همسرم اصلا نبودو هم ول کردمو اونم طبق عادت دیر میخونم!
حجاب هم به همین ترتیب... خلاصه من یا آنرمالم یا بلد نیستم بفهمم تعادل چیه. چون این تعادلی که شما میگین همیشه منو از خدا دورتر کرده...

[SPOILER]درحاشيه :ازطرفي اگراطلاعاتتون اينقدرعميق وكامل بشه درمورد دين اصلي اسلامي بدون تاثيرات خانواده شمابرزندگي خيلي بهترميتونيد موقع امرونهي همسرتصميم گيري درست داشته باشيدوسردرگم نباشيد.هرچقدرسردرگم باشيدبيشتر همسرشماحق بجانب ميگيرن.
[/SPOILER]

سبزينه ظهور;468736 نوشت:
اماعلاقه شمابراي ادامه تحصيل:

درتاپيكي ذكركرديد همسرشمابشدت علاقه داره فرزندداربشين. وحالا ميگيد دوست داره ادامه بدم چون خودش نتونست ادامه بده وازطرفي ميگيد ميخوادشاغل بشم چون تجددگرايي رودراين ميبينه كلاس ورتبه وارزش زن رودرشغل وتحصيل ميبينه.

اينكه هم زمان همه اينهاروبخواد كمي براي من قابل هضم نيست.تابحال دراين مورد ازش پرسيديد؟ازش بپرسيد چطوربكمك هم زمان رو مديريت كنيم تا همه اين سه كاراتفاق بيفته.
[SPOILER]خيلي حواس جمع باشيدكه هرگزازجملاتي كه بوي تعصب داره جلوش استفاده نكنيدمثلا:من سركارنميرم چون فلان كارمرد توش هست![/SPOILER]

بله همسر من به دلایلی که من هم اطلاع ندارم خیلی دوست دارن ما زودتر بچه دار شیم (اصلا بچه دوست نیست و حوصله بچه نداره و همیشه تو خانواده خودش که پرجمعیتین و نوه دارن بدترین رابطرو با بچه ها همسر من داره!!!!!!!)
نه اینا برای منو شما کنار هم جمع نمیشن. خواهرها و مادر خودش همینطوری بچه داشتن! میرفتن از صبح تا عصر سر کارو بچرو پرستار نگه میداشت.بعد میومدن خونه و به درساشون میرسیدن.مادرشوهرم برام تعریف میکنه که شب امتحانش دخترش همش اذیت میکرده. اینم دخترشو (خواهرشوهر بزرگم) میذاره تو یک اتاقو درو قفل میکنه و تا صبح این بچه حبس بوده تا مادرشوهر من امتحانشو بخونه!!!!!!!!!!!!!!!!!
شوهر خواهرشوهرم بعد 8 سال زندگی وقتی پرستار بچشون یه روز قراره نیاد، همش میگه وای امروز ما چی کار کنیم! (یعنی کار خونه اصلا برای خانمش تعریف شده نیست و زن و مرد عین هم وظیفه دارن.هردو باید درامد کسب کنن و بچرو هم پرستار نگه داره و به کارای خونه برسه و غذا درست کنه!)

البته همسر من سبک زندگی خانودشو افراطی میدونه و دوست نداره که من مثه مادرش باشم (خودش بهم گفته)، ولی اعتدالی از همون سبکو میپسنده.

مثلا دیشب میگفت اگه ارشد بری فلان رشته بعد فلان دانشگاه (ازین دانشگاه های الکی که زیاد شده) برای استادی قبولت میکنن، تو هم که پول نیاز نداری اینطوری شاغل هم شدی!
(به قول شما باید خواسته اونو برطرف کنم تا زندگیم اروم باشه)

سبزينه ظهور;468737 نوشت:

اينكه محيط برفرزندشمااثرميذاره يافرصت تربيت رونداريددرچنين وضعي كمي اغراق اميزه وداريد به خودتون سخت ميگيريد.:Gol:

استرس های شب امتحان برای یک زن حامله ، بر بچش تاثیر نداره؟ یا خیلی چیزای دیگه

امااينكه كدام رشته به عنوان تخصص خوبه؟
گاهي بحث علاقس كه باشيوه اماتوري ميشه باهاش كناراومد.
گاهي بحث شغله كه رشته ايي انتخاب كنيد كه مطمئنيدبعدش شاغل ميشيد.هرچندباهمين ليسانس هم بتونيد شغلي دست وپاكنيدعاليه.

دوست خوبم چندتانكته خيلي مهم هست بعدابهتون ميگم.خيلي طولاني شدشرمنده:hamdel:

من با توجه به فرمایشات شما، فکر میکنم ارشد در زمینه تخصص خودم هم میتونه نیاز همسرم به بالا رفتن شان اجتماعی و تعاملات اجتماعی منو تامین کنه و هم فرصتی میده تا از کار فاصله بگیرم و بعد با تخصص بیشتر به سمتش برم.
نظر شما چیه؟

سلام دوستان چرا دیگه پاسخی به من ندادین؟
سبزینه ظهور من سوالاتتونو جواب دادم لطفا نظرتونو بگین.ممنونم

شمیم الزهرا;473216 نوشت:
سلام دوستان چرا دیگه پاسخی به من ندادین؟
سبزینه ظهور من سوالاتتونو جواب دادم لطفا نظرتونو بگین.ممنونم

سلام

از مطالب قبلی شما و سرکار سبزینه ظهور، دو ایراد به نظرم بنده وجود دارد:

آیا شما باید برای رفع نیاز شوهر به ارتقاء منزلت اجتماعی(!) درس بخوانید؟

آیا شما باید برای اینکه پدر با کار کردن مخالف است کار نکنید؟

ببینید رضای خداوند در چیست همان کار را انجام دهید( البته علاقه، توانایی، و نیاز جامعه هم در ادامه تحصیل مهم است).

و اگر رضای خداوند را ندانستید از کارشناس دینی بپرسید. بنده نظر مراجع را برای حضور زنان در اجتماع در بالا اشاره کردم. این حضور باید برای خدمت به جامعه ی زنان باشد.

برای اینکه راهکاری برای توجیه یا رضایت شوهر پیدا کنید از یک مشاوره متخصص و متدین استفاده کنید.

موفق باشید

متعلم;473340 نوشت:
سلام

از مطالب قبلی شما و سرکار سبزینه ظهور، دو ایراد به نظرم بنده وجود دارد:

آیا شما باید برای رفع نیاز شوهر به ارتقاء منزلت اجتماعی(!) درس بخوانید؟

آیا شما باید برای اینکه پدر با کار کردن مخالف است کار نکنید؟

ببینید رضای خداوند در چیست همان کار را انجام دهید( البته علاقه، توانایی، و نیاز جامعه هم در ادامه تحصیل مهم است).

و اگر رضای خداوند را ندانستید از کارشناس دینی بپرسید. بنده نظر مراجع را برای حضور زنان در اجتماع در بالا اشاره کردم. این حضور باید برای خدمت به جامعه ی زنان باشد.

برای اینکه راهکاری برای توجیه یا رضایت شوهر پیدا کنید از یک مشاوره متخصص و متدین استفاده کنید.

موفق باشید

سلام خیلی ممنونم که به تایپیکم سر زدین.

اینکه زندگی مشترک پایبندی داشته باشه و مستحکم بشه، رضایت خدارو به همراه داره. وقتی من به خاطر خواسته شوهرم کاری کنم، اون رضایت بیشتری از من داره که منجر به رضایت خدا میشه. (البته تا جایی که گناه در میون نباشه).

من از دفتر مرجعم (آیت الله سیستانی) پرسیدم که حکم کار و تحصیل خانم ها چیه؟ و فقط گفتن مخالف شئون خانم ها نباشه و گناه به همراه نداشته باشه. اصلا بحث ضرورت در اون محل رو نگفتن.
چون اگه ضروت باشه که همه باید بشینن خونه چون الان هیچ تحصیل یا کاری نیست که ضرورت داشته باشه! حتی همون پزشک زنان که همه مثال میزنن الان شهرهای بزرگ مملو از اونهاست و خیلی هاشون هم بیکارن!

بازم ممنونم از نظرتون

شمیم الزهرا;473347 نوشت:
اینکه زندگی مشترک پایبندی داشته باشه و مستحکم بشه، رضایت خدارو به همراه داره. وقتی من به خاطر خواسته شوهرم کاری کنم، اون رضایت بیشتری از من داره که منجر به رضایت خدا میشه. (البته تا جایی که گناه در میون نباشه).

همانطور که می‌دانید کاربران در یک محیط گفتگوی دینی سعی دارند با تجربیات خود از ضرر دیگران جلوگیری کنند.
بنده از آن جهت راهنمایی کردم که اگر مدرکی بگیرید و با آن کارمفیدی برای خودتان یا جامعه‌ صورت نگیرد، آیا این وقتی که تلف می‌شود منطقی است؟
آیا راهکار بهتری وجود ندارد که نظر همسر شما هم ترمیم یا تامین شود؟

شمیم الزهرا;473347 نوشت:
من از دفتر مرجعم (آیت الله سیستانی) پرسیدم که حکم کار و تحصیل خانم ها چیه؟ و فقط گفتن مخالف شئون خانم ها نباشه و گناه به همراه نداشته باشه. اصلا بحث ضرورت در اون محل رو نگفتن.
چون اگه ضروت باشه که همه باید بشینن خونه چون الان هیچ تحصیل یا کاری نیست که ضرورت داشته باشه! حتی همون پزشک زنان که همه مثال میزنن الان شهرهای بزرگ مملو از اونهاست و خیلی هاشون هم بیکارن!

آیا شان یک خانم در یک کارخانه یا ادراه‌ی مختلط با هشت ساعت کار معادل مردان تامین می‌شود؟
ارزش کار سنگین و دوری از خانه در مقابل حقوق دریافتی چقدر است؟
کودکانی که به دور از محبت مادر بزرگ می‌شوند دچار چه عوارضی می شوند؟

آیا بهتر نیست برای کار در محیط مناسب با میزان ساعات مناسب برنامه ریزی کنیم تا از عواقب بد آن ضرر کمتری ببینیم؟
همان پزشکان زن که شما می‌فرمایید به دلیل نرفتن به مناطق دور بیکار هستند!
حرف بنده هم همین است که نیاز جامعه را ببینیم.
بنده مطمئنم که بیان این صحبتها هر زن و مردی را به فکر فرو می‌برد تا بی دلیل از هر تفکری در جامعه پیروی نکنند.

افراد زیادی آسایش دارند ولی آرامش ندارند!

چه کنیم که روز به روز در زندگی به آرامش برسیم؟

موفق باشید

موضوع قفل شده است