ابرو/مژگان، خطوط دفاعی چشم

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
ابرو/مژگان، خطوط دفاعی چشم


چشم، یکی از حساس ترین اعضای بدن می باشد و وظیفه ای بزرگ انجام می دهد. چشم چراغ راهنمای همه عضوها است. هر عضوی بخواهد به خواسته خود برسد به چشم نیاز دارد. چشم، پا را راهنمائی می کند، تا به آسانی به سوی مقصد برود. چشم، دست را راهنمائی می کند، تا به سوی دلخواهش، دراز شود. چشم، خواننده خوش آواز را، گوینده شیرین سخن را، به گوش معرفی می کند. چشم، برای هر عضوی، دور را نزدیک می سازد، تاریک را روشن کرده، هر عضوی را، از خطری که متوجه آن است می آگاهاند، تا بگریزد و یا به دفاع، برخیزد. چشم، راه را از چاه نشان میدهد. چشم، لذتهای گوناگون برای بیننده، ارمغان می آورد. چهره های زیبا، مرغزارهای دلگشا، آبشارها، جنگلها، کوهها، رودخانه ها، غذاهای رنگارنگ، قیافه های ملکوتی، چهره مهربان مادر، صورت معصوم فرزند، نیمرخ ارجمند و بزرگوار پدر، را چشم، درک می کند و بس. چشم، کلید بهره برداری و لذائذ، برای اعضای دیگر می باشد. ولی خود چشم، عضوی است بسیار لطیف و از بقیه همکارانش، بسیار ضعیف تر است و در برابر حملات خارجی فوق العاده ناتوان است.

آب به اعضای دیگر زیان نمی رساند ولی چشم از آب کثیف زیان می بیند، از آب شور، رنج می برد. چشم، ار نور شدید، رنج می برد و از نورهای ویژه مانند نور جوش اکسیژن رنج می برد. چشم، از گرد و غبار، هر چند خفیف باشد، رنج می برد. ریزه هائی که در فضا پراکنده است، برای چشم خطر دارد. ولی برای اعضای دیگر خطری ندارد. جای چشم، در بالای بدن است و آنجا، بیشتر از نقاط دیگر، در برابر خطرهای حوادث قرار گرفته است. موی سر، که در بالای چشم، قرار دارد، کانون چرک و کثافت است، کانون چربی است، کانون عرق است، و خطر آن، پیوسته چشم را تهدید می کند. صابونی که سر را می شوئید، برای چشم زیان دارد، آب صابونی که حامل چرک و کثافت سر است، به سوی چشم، سرازیر می شود و آن را در خطر نابودی قرار می دهد. از این رو، این عضو حساس و لطیف، نیاز بیشتر به وسائلی برای دفاع دارد. در صورتی که خودش، قدرت بر دفاع ندارد. و حال آنکه دفاع از چشم، دفاع از همه اعضاء می باشد.

تشخیص مقدار احتیاج به چشم و تشخیص لطافت این عضو و ناتوانی آن، جز به وسیله دانش و بینش، امکان پذیر نیست. ماده بی شعور و فاقد دانش، از هر دو تشخیص، عاجز می باشد. اینک نگاهی به وسائل دفاعی چشم که آن را مصونیت می دهد، از این خطرها جوری محافظت می کند که سلامتی چشم، از سلامتی اعضای دیگر بیش می باشد، به طوری که کمتر از یک در هزار از مردگان، فاقد چشم هستند و این خود، یکی از معجزه های دستگاه آفرینش است که ضعیف و ناتوانترین عضو، از نیرومندترین اعضاء عمرش درازتر و سلامتی آن، بیشتر است. فرزانه آفرینش، دو گونه سلاح دفاعی، برای چشم قرار داده است:

یکی از آن در، دست می باشد. دست از اجسام درشتی که به سوی چشم، رو آور می شوند، دفاع می کند. دست، خود را سپر چشم، قرار می دهد، و آن را از گزندها محافظت می کند.

گروه دوم از سلاح دفاعی چشم، موانعی هستند که در سر راه خطرات چشم، قرار دارند. خطوط پیشانی، نخستین سنگر دفاعی چشم، در برابر خطر عرق سر می باشد. خطوط پیشانی، برای عرقهائی که از سر می آید مجرا قرار گرفته و جریان عرق را، به این سو و آن سو، هدایت می کند. اگر عرق، فزونی یابد و از این مجاری لبریز شود، دومین خط دفاعی چشم، ابروها می باشد. ابرو، برای سیل عرق، سد انحرافی تشکیل می دهد، و آنرا مهار می کند. ابرو، صولت نور را، می شکند، و چشم را از آسیب نورهای شدیدی که از بالا می تابد، حفظ می کند. ابرو، بر زیبائی چهره می افزاید. ابرو، مانند قاب عکس، چشم را در بر می گیرد و ارزش آن را نشان می دهد.

سومین سنگر دفاهی چشم، پلک است، سنگری که برداشته و گذاشته می شود، سنگری که باز و بسته می شود سنگری که به چشم زیبائی می دهد. سنگری که موقع شناس است و در تمام ساعات، آماده به خدمت است. وقت احتیاج چشم، بال خود را می گستراند. وقت دیگر جمع می کند. هرگاه، چیزی به سوی دو چشم حمله ور شود، دو پلک بر هم نهاده می شود، تا دیده را از خطر آن، نگهداری کند.

چهارمین خط دفاعی چشم، مژگان است. مژه ها نوار مرزی پلکها را تشکیل می دهند و نمی گذارند گرد و غبار، نور زیان بخش، آب ناسازگار به درون چشم آیند و آن را بیازارند.

پنجمین نیروی دفاعی چشم، یکی از دقیقترین وسایل دفاعی است که هنوز بشر نتوانسته است مانند آن را بسازد. وسیله دفاعی که دشمن مهاجم را، در خود حل می کند و نابودش می سازد. این وسیله دفاعی آبی است که در دیدگان، قرار دارد. هنگامی که دشمن توانست از خطوط دفاعی چشم، بگذرد و ذره ای از ذرات مضره و ریزه ای از ریزه های زیان بخش، داخل چشم بشود، آب شور چشم، آن را تبدیل به جسمی بی زیان می کند.

اکنون وجدان و انصاف خواننده عزیز را قاضی قرار می دهیم آیا ماده ای که فاقد شعور و ادراک و عقل و دانش می باشد می تواند به لطافت چشم، به اهمیت چشم و در میان بقیه اعضاء، به احتیاج چشم به مدافعین بسیار پی برد؟! آیا می تواند دفاع را تشخیص دهد؟ و از آن چند راه و چندین گونه وسیله بسازد. وسیله ای که هیچ گونه سنگینی بر چشم نداشته باشد. وسیله دفاعی که زیبائی چشم را بیفزاید. آیا بشر امروز که به بالاترین درجه دانش و صنعت رسیده می تواند این گونه وسیله های دفاعی بسازد، از آنها برای دفاع از دشمن استفاده کند؟ و هزاران آیای دیگر.

اینها همگی نشانه های فرزانه ای است بسیار دانا و بینا و توانا. فرزانه ای که گذشته و آینده برای او یکی است. فرزانه ای که بی نیازی از آن او می باشد و بس. هر چه هست، نیازمند به او است. ولی او نیازی به کسی ندارد. چون در دانش و بینش بی نیاز است. در قدرت و توانائی بی نیاز است. در حیات و زندگی بی نیاز است.