جمع بندی شبهه: خداوند چگونه نور خویش را کامل یا تمام می کند؟

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شبهه: خداوند چگونه نور خویش را کامل یا تمام می کند؟

سلام .
در سوره صف آیه 8 داریم :
« يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّـهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّـهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ ﴿٨﴾»
یعنی :
«مى‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا -گر چه كافران را ناخوش افتد- نور خود را كامل خواهد گردانيد»{فولادوند}
چگونه خدایی که نقصی ندارد نور کامل خویش را کامل کند ؟
یا اگر معنی «متم» تمام کردن باشد چگونه خدایی که ابدیت دارد نور اش تمام شود ؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد میقات

[="Tahoma"]

seied;464448 نوشت:
سلام .
در سوره صف آیه 8 داریم :
« يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّـهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّـهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ ﴿٨﴾»
یعنی :
«مى‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا -گر چه كافران را ناخوش افتد- نور خود را كامل خواهد گردانيد»{فولادوند}
چگونه خدایی که نقصی ندارد نور کامل خویش را کامل کند ؟
یا اگر معنی «متم» تمام کردن باشد چگونه خدایی که ابدیت دارد نور اش تمام شود ؟

«يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ»
آنان مى‏ خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند ولى خدا نور خود را كامل مى ‏كند هر چند كافران خوش نداشته باشند. (صف، Dirol

با سلام و درود

در این زمینه چند نکته عرض می شود:

1. «تمّ» از (تمم) در لغت به معنای به آخر و به پايان رسيدن است به حدّى كه ديگر نيازى به افزودن چيز ديگرى نباشد. هم چنین به معنای به حدی از کمال رسیدن و کامل شدن ـ اعم از کمال کمی و کیفی ـ نیز آمده است. (المفردات في غريب القرآن، ص 168؛ قاموس قرآن، ج ‏1، ص 284؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج ‏1، ص 395)

2. در برخی موارد استعمال در قرآن، به معنای به حد تمام رسیدن، تحقق یافتن و قطعی شدن آمده است:

«وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلاً»؛ و كلام پروردگار تو، با صدق و عدل، به حدّ تمام رسيد. (انعام، 115)
«وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى‏»؛ و وعده نيک پروردگارت تحقّق يافت. (اعراف، 137)
«وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعينَ»؛ و فرمان پروردگارت قطعى شده كه: جهنّم را از همه (سركشان و طاغيان) جنّ و انس پر خواهم كرد! (هود، 119)

3. «وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ» یعنی این که خداوند ظاهر كننده كلام خود، تأييد كننده پيامبرش، آشكار كننده دين او، و رساننده آئين خود به نهايت و پايان كارش مى باشد. (مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏9، ص 420)

4. مراد از نور در این جا دین و آیین الهی اسلام است؛ کما این که در آیات دیگر، قرآن و کتب آسمانی، اسلام و شرایع الهی و ایمان به خداوند و ... از مصادیق نور شمرده و برای آن ها به نور تعبیر آورده شده است. (مائده، 15و44و46؛ نساء، 174؛ شوری، 52؛ حدید، 28؛ زمر، 22)

5. این آیه در سوره صف (صف، Dirol و مشابه آن در سوره توبه (توبه، 32) آمده؛ و در هر دو سوره، آیه بعد آن چنین است:

«هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»
او كسى است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه آيين‏ ها غالب گرداند، هر چند مشركان كراهت داشته باشند. (توبه، 33؛ صف، 9)

لذا این آیات به گسترش و شمولیت دین الهی اسلام، و عالمگر و جهانی شدن آن اشاره دارند؛ به بیان دیگر به معنای غلبه و پیروزی دین الهی اسلام بر همه ادیان است.

6. این آیات پیشگویی قرآن است از غلبه و پیروزی اسلام بر همه ادیان که در آخرالزمان و قیام حضرت مهدی علیه السلام محقق می شود.

بنابر این:

این آیات خبر از این می دهد که هیچ کس و هیچ چیزی (هیچ کدام از مخالفان توحید و دشمنان دین) نمی تواند در مقابل اراده خداوند بر گسترش و غلبه دین الهی، کاری از پیش ببرد و خداوند دین و آیین الهی خود را غالب و پیروز می کند.

[="Tahoma"]قرآن و کتب آسمانی، اسلام و شرایع الهی و ایمان به خداوند، از مصادیق نور هستند

«قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبينٌ»؛ (آرى،) از طرف خدا، نور و كتاب آشكارى به سوى شما آمد. (مائده، 15)

«إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فيها هُدىً وَ نُور» (مائده، 44)
«وَ آتَيْناهُ الْإِنْجيلَ فيهِ هُدىً وَ نُور» (مائده، 46)

«يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبيناً»؛ اى مردم! دليل روشن از طرف پروردگارتان براى شما آمد و نور آشكارى به سوى شما نازل كرديم. (نساء، 174)

«وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما كُنْتَ تَدْري مَا الْكِتابُ وَ لاَ الْإيمانُ وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا وَ إِنَّكَ لَتَهْدي إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ»
همان گونه (كه بر پيامبران پيشين وحى فرستاديم) بر تو نيز روحى را بفرمان خود وحى كرديم تو پيش از اين نمى‏دانستى كتاب و ايمان چيست (و از محتواى قرآن آگاه نبودى) ولى ما آن را نورى قرار داديم كه بوسيله آن هر كس از بندگان خويش را بخواهيم هدايت مى‏كنيم و تو مسلّماً به سوى راه راست هدايت مى‏كنى. (شوری، 52)

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ»
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! تقواى الهى پيشه كنيد و به رسولش ايمان بياوريد تا دو سهم از رحمتش به شما ببخشد و براى شما نورى قرار دهد كه با آن (در ميان مردم و در مسير زندگى خود) راه برويد و گناهان شما را ببخشد و خداوند غفور و رحيم است. (حدبد، 28)

«أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى‏ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولئِكَ في‏ ضَلالٍ مُبينٍ»
آيا كسى كه خدا سينه‏اش را براى اسلام گشاده است و بر فراز مركبى از نور الهى قرار گرفته (همچون كوردلان گمراه است؟!) واى بر آنان كه قلبهايى سخت در برابر ذكر خدا دارند! آنها در گمراهى آشكارى هستند! (زمر، 22)

[="Tahoma"]غلبه و پیروزی اسلام بر همه ادیان

«هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»
او كسى است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه آيين‏ ها غالب گرداند، هر چند مشركان كراهت داشته باشند. (توبه، 33؛ صف، 9)

این آیات شریفه، به هنگام ظهور حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اشاره دارند كه ديگر دينى به جز اسلام در روى زمين باقى نخواهد ماند.

امام باقر علیه السلام در تفسیر این آیات فرمودند:

"إنَّ ذلِكَ يَكونُ عِندَ خُروجِ المَهدي مِن آلِ مُحَمَّدٍ فَلا يَبقى أحَدٌ إلاّ أقَرَّ بِمُحَمّدٍ"

وعده‏ اى كه در اين آيه است به هنگام ظهور مهدى از آل"محمد" صورت مى‏ پذيرد، در آن روز هيچ كس در روى زمين نخواهد بود مگر اين كه به حقانيت محمد (صلی الله علیه وآله) اقرار مى ‏كند. (مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏5، ص 38)

از پيامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) نیز چنین نقل شده:

"لا يَبقى عَلى ظَهرِ الأَرضِ بَيتُ مَدَرٍ وَ لا وَبَرٍ إلا أدخَلَهُ اللهُ كلمَةَ الإسلام‏‏ِ"

بر صفحه روى زمين هيچ خانه ‏اى باقى نمى‏ ماند نه خانه ‏هايى كه از سنگ و گل ساخته شده و نه خيمه‏ هايى كه از كرك و مو بافته ‏اند، مگر اين كه خداوند نام اسلام را در آن وارد مى ‏كند. (همان)

امام صادق علیه السلام نیز فرمودند:

"وَ اللَّهِ مَا نَزَلَ تَأْوِيلُهَا بَعْدُ وَ لَا يَنْزِلُ تَأْوِيلُهَا حَتَّى يَخْرُجَ الْقَائِمُ (ع) فَإِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ (ع) لَمْ يَبْقَ كَافِرٌ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ"

به خدا سوگند هنوز محتواى اين آيه تحقق نيافته است و تنها زمانى تحقق مى ‏پذيرد كه قائم (علیه السلام) خروج كند و به هنگامى كه او قيام كند كسى كه خدا را انكار نمايد در تمام جهان باقى نخواهد ماند. (كمال الدين و تمام النعمة، ج‏2، ص 670)

و در روایت دیگری از ایشان آمده:

"إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ لَمْ يَبْقَ مُشْرِكٌ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ وَ لَا كَافِرٌ إِلَّا كَرِهَ خُرُوجَهُ‏"

زمانی که قائم خروج کند، باقی نمی ماند بر روی زمین، مشرک و کافری مگر این که اکراه دارد از خروج او. (بحار الأنوار، ج ‏52، ص 347)

[="Tahoma"]

«يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»
آنها مى‏ خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند ولى خدا جز اين نمى‏ خواهد كه نور خود را كامل كند، هر چند كافران ناخشنود باشند. او كسى است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه آيين‏ ها غالب گرداند، هر چند مشركان كراهت داشته باشند! (توبه، 32و33)


«يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»

آنان مى ‏خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند ولى خدا نور خود را كامل مى ‏كند هر چند كافران خوش نداشته باشند. او كسى است كه رسول خود را با هدايت و دين حق فرستاد تا او را بر همه اديان غالب سازد، هر چند مشركان كراهت داشته باشند. (صف، 8و9)

«هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهيداً»
او كسى است كه رسولش را با هدايت و دين حق فرستاده تا آن را بر همه اديان پيروز كند و كافى است كه خدا گواه اين موضوع باشد. (فتح، 28)

انقلاب ما انفجار نور بود......هرکس ندید بخاطر اینکه کور بود....چون از حقیقت دور بود....:hamdel: ان شا الله که خدا نور هدایتشو بر همه ی عالم با ظهور امام زمان بگستراند

[=times new roman]اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّی یوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَیتُونَةٍ لَا شَرْقِیةٍ وَلَا غَرْبِیةٍ یكَادُ زَیتُهَا یضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ یهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یشَاءُ وَیضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ«35»
[=times new roman]خدا نور آسمانها و زمین است مثل نور او چون چراغدانی است که در آن چراغی و آن چراغ در شیشه‏ای است آن شیشه گویی اختری درخشان است که از درخت‏ خجسته زیتونی که نه شرقی است و نه غربی افروخته می‏شود نزدیک است که روغنش هر چند بدان آتشی نرسیده باشد روشنی بخشد روشنی بر روی روشنی است‏ خدا هر که را بخواهد با نور خویش هدایت می‏کند و این مثلها را خدا برای مردم می‏زند و خدا به هر چیزی داناست

سلام

واما زیبا ترین مفهوم نور خدا در این ایه است که میفرماید نور خدا در چراغدانی است که در ان چراغی وان چراغ در اینه ای که به شرق و غرب وابسته نیست و ریشه در نبی اکرم و او ریشه در ابراهیم خلیل و او ریشه در حضرت ادم دارد و اینها نیست مگر وجود والای امام علی (ع) و فرزندان برومندش که گرچه کافران سعی کردند با کشتن انان نور خدا را خاموش کنند ولی در نهایت فرزند برومندشان امام زمان روزی خواهد امد و نور حق را به کمال خواهد رساند گرچه کافران را خوش نیاید .

فتا 1;466469 نوشت:
واما زیبا ترین مفهوم نور خدا در این ایه است که میفرماید نور خدا در چراغدانی است که در ان چراغی وان چراغ در اینه ای که به شرق و غرب وابسته نیست و ریشه در نبی اکرم و او ریشه در ابراهیم خلیل و او ریشه در حضرت ادم دارد و اینها نیست مگر وجود والای امام علی (ع) و فرزندان برومندش که گرچه کافران سعی کردند با کشتن انان نور خدا را خاموش کنند ولی در نهایت فرزند برومندشان امام زمان روزی خواهد امد و نور حق را به کمال خواهد رساند گرچه کافران را خوش نیاید .

در ابتدای همین آیه داریم :«اللهُ نورُ السَّماواتِ والاَرضٍ»
خب اگر نور خداوند مولا امیر المومنین علی (علیه السلام) باشند این آیه دال بر رسمیت و حقانیت فرقه ی علی اللهی است.
اگه میشه منبع تفسیرتون رو بفرمایید.
یا تشکر

الحیاة;466478 نوشت:
در ابتدای همین آیه داریم :«اللهُ نورُ السَّماواتِ والاَرضٍ»
خب اگر نور خداوند مولا امیر المومنین علی (علیه السلام) باشند این آیه دال بر رسمیت و حقانیت فرقه ی علی اللهی است.
اگه میشه منبع تفسیرتون رو بفرمایید.
یا تشکر

تفسير نمونه ج : 14 ص :480
اين است مثالى كه خداوند در اين آيه براى نور خود بيان كرده و او از همه چيز آگاه است.
از آنچه در بالا گفتيم اين نكته روشن مى‏شود كه اگر در روايات ائمه معصومين (عليهم‏السلام‏) كه در تفسير اين آيه رسيده است مشكاة گاهى به قلب پيامبر اسلام (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) و مصباح نور علم ، و زجاجة وصى او على (عليه‏السلام‏) و شجره مباركه به ابراهيم خليل كه ريشه اين خاندان از او است ، و جمله لا شرقيه و لا غربيه به نفى گرايشهاى يهود و نصارا تفسير شده است ، در حقيقت چهره ديگرى از همان نور هدايت و ايمان ، و بيان مصداق روشنى از آن است ، نه اينكه منحصر به همين مصداق باشد .
البته در تفسیر المیزان نیز این موضوع امده است

اما اشتباه شما در اینجاست که خدا را نور تصور کرده اید و نور محدود است در حالی که خدا نامحدود است ودر ظرف نمیگنجد تا در چراغدان باشد بله نور خدا در وجود ائمه اطهار منعکس میشود که محدود به جسمند در واقع چون چراغی در چراغدانی انعکاس نور خداوندند در حالی که علی الهیان خدا را در جسم علی میبینند و این کفر است چون خدا در جسم گنجاندنی نیست .

[="Tahoma"][="Navy"]

seied;464448 نوشت:
سلام .
در سوره صف آیه 8 داریم :
« يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّـهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّـهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ ﴿٨﴾»
یعنی :
«مى‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا -گر چه كافران را ناخوش افتد- نور خود را كامل خواهد گردانيد»{فولادوند}
چگونه خدایی که نقصی ندارد نور کامل خویش را کامل کند ؟
یا اگر معنی «متم» تمام کردن باشد چگونه خدایی که ابدیت دارد نور اش تمام شود ؟

سلام
منظور از نور خدا نور دین خدا یعنی اسلام و ایمان به آن است
لذا فرمود هرچند کافران خوش نمی دارند
و قاطی کردن این مطلب با مطلب آیه شریفه : الله نورالسماوات درست نیست
یا علیم[/]

محی الدین;466565 نوشت:
سلام
منظور از نور خدا نور دین خدا یعنی اسلام و ایمان به آن است
لذا فرمود هرچند کافران خوش نمی دارند
و قاطی کردن این مطلب با مطلب آیه شریفه : الله نورالسماوات درست نیست
یا علیم

سلام

یعنی میفرمایید در ایه 35 سوره نور به غیر این معنی میدهد ؟

پرسش:
طبق آیه قرآن خداوند میفرماید:مى‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا -گر چه كافران را ناخوش افتد- نور خود را كامل خواهد گردانيد.
چگونه خدایی که نقصی ندارد نور کامل خویش را کامل کند؟ یا اگر معنی «متم» تمام کردن باشد چگونه خدایی که ابدیت دارد نورش تمام شود؟

پاسخ:
با سلام و درود
آیات مرتبط:
*«يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»؛ آنها مى‏ خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند ولى خدا جز اين نمى‏ خواهد كه نور خود را كامل كند، هر چند كافران ناخشنود باشند. او كسى است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه آيين‏ ها غالب گرداند، هر چند مشركان كراهت داشته باشند!(1)
*«يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»؛ آنان مى ‏خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند ولى خدا نور خود را كامل مى ‏كند هر چند كافران خوش نداشته باشند. او كسى است كه رسول خود را با هدايت و دين حق فرستاد تا او را بر همه اديان غالب سازد، هر چند مشركان كراهت داشته باشند.(2)
*«هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهيداً»؛ او كسى است كه رسولش را با هدايت و دين حق فرستاده تا آن را بر همه اديان پيروز كند و كافى است كه خدا گواه اين موضوع باشد.(3)
آیه مورد نظر:
«يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ»؛ آنان مى‏ خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند ولى خدا نور خود را كامل مى ‏كند هر چند كافران خوش نداشته باشند.(4)
در این زمینه چند مطلب عرض می شود:
ـ مطلب اول: چند نکته تفسیری:
1. «تمّ» از (تمم) در لغت به معنای به آخر و به پايان رسيدن است به حدّى كه ديگر نيازى به افزودن چيز ديگرى نباشد.
هم چنین به معنای به حدی از کمال رسیدن و کامل شدن ـ اعم از کمال کمی و کیفی ـ نیز آمده است.(5)
2. در برخی موارد استعمال در قرآن، به معنای به حد تمام رسیدن، تحقق یافتن و قطعی شدن آمده است:
«وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلاً»؛ و كلام پروردگار تو، با صدق و عدل، به حدّ تمام رسيد.(6)
«وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى‏»؛ و وعده نيک پروردگارت تحقّق يافت.(7)
«وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعينَ»؛ و فرمان پروردگارت قطعى شده كه: جهنّم را از همه (سركشان و طاغيان) جنّ و انس پر خواهم كرد!(8)
3. «وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ» یعنی این که خداوند ظاهر كننده كلام خود، تأييد كننده پيامبرش، آشكار كننده دين او، و رساننده آئين خود به نهايت و پايان كارش مى باشد.(9)
4. مراد از نور در این جا دین و آیین الهی اسلام است؛ کما این که در آیات دیگر، قرآن و کتب آسمانی، اسلام و شرایع الهی و ایمان به خداوند و ... از مصادیق نور شمرده و برای آن ها به نور تعبیر آورده شده است.(10)
5. این آیه در سوره صف (11) و مشابه آن در سوره توبه (12) آمده؛ و در هر دو سوره، آیه بعد آن چنین است:
«هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»؛ او كسى است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه آيين‏ ها غالب گرداند، هر چند مشركان كراهت داشته باشند.(13)
لذا این آیات به گسترش و شمولیت دین الهی اسلام، و عالمگر و جهانی شدن آن اشاره دارند؛ به بیان دیگر به معنای غلبه و پیروزی دین الهی اسلام بر همه ادیان است.
6. این آیات پیشگویی قرآن است از غلبه و پیروزی اسلام بر همه ادیان که در آخرالزمان و قیام حضرت مهدی علیه السلام محقق می شود.
ـ مطلب دوم: مصادیق نور در قرآن (قرآن و کتب آسمانی، اسلام و شرایع الهی و ایمان به خداوند)
*«قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبينٌ»؛ (آرى،) از طرف خدا، نور و كتاب آشكارى به سوى شما آمد.(14)
*«إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فيها هُدىً وَ نُور»(15)
*«وَ آتَيْناهُ الْإِنْجيلَ فيهِ هُدىً وَ نُور»(16)
*«يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبيناً»؛ اى مردم! دليل روشن از طرف پروردگارتان براى شما آمد و نور آشكارى به سوى شما نازل كرديم.(17)
*«وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما كُنْتَ تَدْري مَا الْكِتابُ وَ لاَ الْإيمانُ وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا وَ إِنَّكَ لَتَهْدي إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ»؛ همان گونه (كه بر پيامبران پيشين وحى فرستاديم) بر تو نيز روحى را بفرمان خود وحى كرديم تو پيش از اين نمى ‏دانستى كتاب و ايمان چيست (و از محتواى قرآن آگاه نبودى) ولى ما آن را نورى قرار داديم كه بوسيله آن هر كس از بندگان خويش را بخواهيم هدايت مى ‏كنيم و تو مسلّماً به سوى راه راست هدايت مى ‏كنى.(18)
*«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ»؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد! تقواى الهى پيشه كنيد و به رسولش ايمان بياوريد تا دو سهم از رحمتش به شما ببخشد و براى شما نورى قرار دهد كه با آن (در ميان مردم و در مسير زندگى خود) راه برويد و گناهان شما را ببخشد و خداوند غفور و رحيم است.(19)
*«أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى‏ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولئِكَ في‏ ضَلالٍ مُبينٍ»؛ آيا كسى كه خدا سينه‏اش را براى اسلام گشاده است و بر فراز مركبى از نور الهى قرار گرفته (همچون كوردلان گمراه است؟!) واى بر آنان كه قلبهايى سخت در برابر ذكر خدا دارند! آنها در گمراهى آشكارى هستند!(20)
ـ مطلب سوم: غلبه و پیروزی اسلام بر همه ادیان
«هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»؛ او كسى است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه آيين‏ ها غالب گرداند، هر چند مشركان كراهت داشته باشند.(21)
این آیات شریفه، به هنگام ظهور حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اشاره دارند كه ديگر دينى به جز اسلام در روى زمين باقى نخواهد ماند.
امام باقر علیه السلام در تفسیر این آیات فرمودند:
"إنَّ ذلِكَ يَكونُ عِندَ خُروجِ المَهدي مِن آلِ مُحَمَّدٍ فَلا يَبقى أحَدٌ إلاّ أقَرَّ بِمُحَمّدٍ"؛ وعده‏ اى كه در اين آيه است به هنگام ظهور مهدى از آل"محمد" صورت مى‏ پذيرد، در آن روز هيچ كس در روى زمين نخواهد بود مگر اين كه به حقانيت محمد (صلی الله علیه وآله) اقرار مى ‏كند.(22)
از پيامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) نیز چنین نقل شده:
"لا يَبقى عَلى ظَهرِ الأَرضِ بَيتُ مَدَرٍ وَ لا وَبَرٍ إلا أدخَلَهُ اللهُ كلمَةَ الإسلام‏‏ِ"؛ بر صفحه روى زمين هيچ خانه ‏اى باقى نمى‏ ماند نه خانه ‏هايى كه از سنگ و گل ساخته شده و نه خيمه‏ هايى كه از كرك و مو بافته ‏اند، مگر اين كه خداوند نام اسلام را در آن وارد مى ‏كند.(23)
امام صادق علیه السلام نیز فرمودند:
"وَ اللَّهِ مَا نَزَلَ تَأْوِيلُهَا بَعْدُ وَ لَا يَنْزِلُ تَأْوِيلُهَا حَتَّى يَخْرُجَ الْقَائِمُ (ع) فَإِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ (ع) لَمْ يَبْقَ كَافِرٌ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ"؛ به خدا سوگند هنوز محتواى اين آيه تحقق نيافته است و تنها زمانى تحقق مى ‏پذيرد كه قائم (علیه السلام) خروج كند و به هنگامى كه او قيام كند كسى كه خدا را انكار نمايد در تمام جهان باقى نخواهد ماند.(24)
و در روایت دیگری از ایشان آمده:
"إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ لَمْ يَبْقَ مُشْرِكٌ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ وَ لَا كَافِرٌ إِلَّا كَرِهَ خُرُوجَهُ‏"؛ زمانی که قائم خروج کند، باقی نمی ماند بر روی زمین، مشرک و کافری مگر این که اکراه دارد از خروج او.(25)
بنابر این: این آیات خبر از این می دهد که هیچ کس و هیچ چیزی (هیچ کدام از مخالفان توحید و دشمنان دین) نمی تواند در مقابل اراده خداوند بر گسترش و غلبه دین الهی، کاری از پیش ببرد و خداوند دین و آیین الهی خود را غالب و پیروز می کند.

_____________

  1. توبه، 32و33.
  2. صف، 8و9.
  3. فتح، 28.
  4. صف، 8.
  5. المفردات في غريب القرآن، ص 168؛ قاموس قرآن، ج ‏1، ص 284؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج ‏1، ص 395.
  6. انعام، 115.
  7. اعراف، 137.
  8. هود، 119.
  9. مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏9، ص 420.
  10. مائده، 15و44و46؛ نساء، 174؛ شوری، 52؛ حدید، 28؛ زمر، 22.
  11. صف، 8.
  12. توبه، 32.
  13. توبه، 33؛ صف، 9.
  14. مائده، 15.
  15. مائده، 44.
  16. مائده، 46.
  17. نساء، 174.
  18. شوری، 52.
  19. حدید، 28.
  20. زمر، 22.
  21. توبه، 33؛ صف، 9.
  22. مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏5، ص 38.
  23. همان.
  24. كمال الدين و تمام النعمة، ج‏2، ص 670.
  25. بحار الأنوار، ج ‏52، ص 347.
موضوع قفل شده است