جمع بندی بررسی سندی حدیث تهمت زدن به فردی که شبهه وارد می کند.

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسی سندی حدیث تهمت زدن به فردی که شبهه وارد می کند.

با سلام.
خواستم این حدیث بررسی سندی گردد.
رسول خدا (ص) فرمود :
هرگاه پس ازمن افرادی رادیدید که ایجادشبهه میکنندوبدعتگزارند (وظیفه شما اینست:)
1،ازآنها اظهارواعلان بیزاری کنید
2،بسیارآنهارا سب وفحش دهید
3،درباره آنهابدگویی کنید
4،پشت سرشان غیبت کنید
5،تامیتوانیدبه آنهاتهمت وبهتان واردکنید،
(به این دلایل:)
1،تاهیچ کس طمع نکنددراسلام فسادکند
2،مردم ازآنها دوری گزیده
3،بدعتهای آنان را یادنگیرند،
(اجروثواب این لعن وفحش:)
1،خداوندبه سبب این رفتاربرای شماحسنات ثبت میکند
2،مقام ودرجات رفیع به شما عنایت میفرماید.
اصول کافی/باب مجالسةاهل المعاصی،حدیث4/ج2/ص375
با تشکر فروان

برچسب: 

با نام الله


کارشناس بحث: استاد محسن

پرسش:
آیا این احادیث(روایاتی که سب و لعن بر بدعت گزاران و مخالفین دین را جایز می داند و در مقابل روایاتی که به اخلاق و پرهیز از بد زبانی و فحش دادن به دشمنان توصیه می کند) با هم متناقض نیستند؟ و چطور ممکنه اسلام، مسلمونها رو به ناسزا گفتن و غیبت کردن و تهمت زدن به مخالفینشون تشویق کنه؟ آیا این مخالف اخلاق نیست؟

پاسخ:
قبل از آن که به تفسیر آیه ای که سب دشمنان اسلام را منع کرده و روایتی که سب بدعت گزاران دین را جایز بلکه لازم دانسته است بپردازیم، مناسب است معنای سبّ را که بیان کنیم.
در معنای آیه شریفه:"وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ"(1) سبّ را چنین معنا کرده اند: "أي القول بما يوجب حصر مقامه و تحديد مرتبته و علوّ شأنه"(2)
در این بیان، سبّ یعنی سخنی که باعث شود جایگاه شخص یا مقدسات مخالفان شریعت، تنزل پیدا کند.
در بعضی از تفاسیر نیز این ادعا به نوعی تایید شده چنان چه در معنای "وَ لا تَسُبُّوا" نوشته اند:
سبّ دشنام و اعمّ از فحش است.زيرا فحش دشنام با الفاظ رکیک است، مثل نام بردن از مادر، خواهر، زن، اسامى عورت، نسبت زنا، لواط و امثال اين ها ....(3)

و در همین تفسیر از کتاب لغت مجمع البحرین در فرق میان سبّ و فحش آورده است:
فحش اشدّ از سبّ است (4)
با توجه به استشهادی که در باره تفاوت معنایی سب و فحش شده است، باید به تناقض ظاهری میان آیه یا روایاتی که سبّ دشمنان را جایز نمی داند و روایت نبوی که سب را جایز و بلکه لازم می داند، پایان داد.اما قبل از آن توجه کنیم مطابق با تعریفی که گذشت، سب در روایت لزوما به معنای فحش رکیک و دشنام زشت نیست پس باید با این نگاه موضوع پرسش را تحلیل کنیم.

بنابر این، جدای از این که به طور کلی سب دیگران و دشنام دادن به مقدسات مردم یک جامعه از نظر قرآن و روایات امری ناپسند است و اسلام در این باره سفارش های اکیدی دارد، اما باید دانست وضع زمان و مکان و بودن احوال خاص و زمینه های لازم باعث می شود که گاهی به طور کلی سب مورد نهی قرار می گیرد، مثل آیه ای که در آن هر گونه سبی به مقدسات دشمنان دین نهی شده بود و یا مطابق با وضع و حال جامعه مسلمانان، روایتی نبوی صادر می شود که سب جایز و حتی لازم شده بود مثل این روایت:

قال رسول الله (صلی الله علیه و اله و سلم): "اِذََا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الرَّیْبِ وَالبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا البَرَاََءَةَمِنْهُمْ وَاَکْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَالْقَوْلَ فِیهِمْ وَالوَقِیعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ‏ کَیْلاَ یَطْمَعُوا فِی الْفَسَادِ فِی الاِسْلاَمِ وَ یَحْذَرُهُمُ النََّاسُ وَ لاََیَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ یَکْتُبِ اللََّهُ لَکُمْ بِذََلِکَ الْحَسَنَاتِ وَ یَرْفَعْ لَکُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِی الْآخِرَه" (5)
هرگاه پس از من شبهه افکنان و بدعت گذاران را دیدید،آشکارا از آنان دوری جویید.زیاد از آنان بدگویی کنید وبه آنان بتازید و متهم شان کنید،تا از تبهکاری در اسلام ‏منصرف شوند و مردم از آنان حذر کنند و بدعت‏ های شان را یاد نگیرند. [آن گاه‏] خداوند در ازای این کار به شما پاداش ‏می‏ دهد و مقام تان را در آخرت بالا می‏برد.
و اما در توضیح این به ظاهر تناقض میان آیه شریفه و روایت نبوی، بیان نکته ای مناسب است.

وضع مکان و زمان هنگام نزول آیه شریفه مد نظر که مردم جامعه اسلامی را از سب کردن باز داشته بود ایجاب می کرد تا در آن روزگار که دین مقدس اسلامی دوره نوپایی خود را می گذراند، مسلمانان بدون جهت بهانه به دست دشمنان دین ندهند و کاری نکنند که آنان را به عکس العملی جاهلانه وا دارند. در ضمن اگر هم به فرض مسلمانان کاری می کردند که دشمنان دین به مقدسات اسلامی توهین کنند به اصل اسلام خدشه ای وارد نمی شد، بلکه در نهایت دشنامی رد و بدل می شد که به همان اندازه هم خدای متعال رضایت نمی داد.

اما در زمانی که سنت محمدی متکفل ترویج احکام دین بود،متاسفانه انسان های شیطان صفتی وجود داشتند که اصل دین را با بدعت های انحرافی خود زیر سوال می بردند. طبیعی است اگر اصل دین به خطر بیفتد، باید وا کنش مناسبی برای دفع یا رفع این خطر به کار گرفته شود و عکس العمل مناسب،در تاثیر سبّ و لعن مطابق با تعریفی بود که به آن اشاره کردیم. یعنی در مقام برخورد با دشمنان بدعت گزار، کاری کنیم که آبروی شان به خطر افتد و از منزلت اجتماعی ساقط شوند تا دگر بار نتوانند سر بلند کنند علاوه اگر هم نیازی به بحث با آنان باشد، باید پاسخی بدهیم که مبهوت و گیج شوند، نه این که با بیان نسبت های ناروا و دشنام های رکیک، در صدد مقابله با آنان بر بیاییم که این کار نه تنها تاثیری نخواهد داشت، بلکه آن ها را بیشتر جری خواهد کرد.پس با برخوردهای حساب شده کاری کنیم که از چشم بیفتند.همین مقدار ما را به هدف می رساند.

علما در مذمت بد زبانی و فحش به دشمنان دین نوشته اند:
متاسفانه نزد برخي از متدیّنان، "تهمت و افترا زدن" به مخالفان،جایز شمرده می‌شود.پس چنین استدلال می‌کنند که با تهمت باید آبرو و حیثیت آن ها را از بین برد، تا کسی به آن ها اعتماد نکند و تحت تأثیر گمراهی‌شان قرار نگیرد. آنان به روایتی از رسول خدا (صلوات الله علیه) استناد می کنند که در ابتدای پاسخ بدان اشاره شد.
در روایت مذکور، حضرت وظیفه امت را در مقابل "اهل بدعت" بیان فرموده و دستور دادند که از آنان برائت جسته،عیب ‌ها و ایرادات ‌شان را بازگو کنید و آنان را "مبهوت" کنید تا برای تباه کردن اسلام، طمع نکنند.

واژه "باهتوهم" از ماده "بهت" به معنی "مبهوت کردن" است، یعنی به قدری با قوّت با آنان بحث کنید و دلیل محکم و قاطع ارائه کنید، که اهل بدعت را "متحیّر و مبهوت"کرد تا از پاسخ دادن مبهوت شوند. چه، این که حضرت ابراهیم (علیه السلام )نیز،آن چنان با کافر بت پرست منطقی و محکم احتجاج کرد که او را مبهوت نمود: "فبهت الذی کفر". (6)
قرن ها عالمان اسلام از این روایت "بهت" را به معنای تحیر و گیجی تفسیر می کردند و کسی آن را به معنای "بهتان" و "تهمت" معنا نمی کرد
فیض کاشانی در شرح این روایت نوشته است:
با آنان چنان سخن بگویید که ساکت شوند و حرفی برای گفتن نداشته باشند.(یعنی گیج و مات شوند) (7)
فقهای شیعه دربحث های فقهی خود تا قرن دوازدهم،براین مبنا بودند که حتی به بدعت ‌گذاران در دین نباید نسبت خلاف داد و تهمت زد و دروغ بستن به آن ها جایز نیست، اگر چه آنان به تخریب دین اقدام کرده‌اند، ولی ما حق نداریم برای ضایع کردن شان، نسبت ناروا به آن ها بدهیم و تهمت بزنیم .شهید ثانی گفت:در نقد و اعتراض آن ها، نباید ذره‌ای از حقیقت منحرف شده و مرتکب دروغ گردید.(8)

پی نوشت ها:
1.سوره انعام،آیه 108
2.مصطفوی سید حسن، التحقيق في كلمات القرآن الكريم،تهران،انتشارات بنگاه ترجمه و نشر،سال 1360 خورشیدی، ج‏5، ص 15
3.طیب سید عبد الحسین،تفسیراطیب البیان،تهران،انتشارات اسلام،سال 1374 خورشیدی،چاپ دوم،جلد پنجم،صفحه 167
4.همان
5. شیخ کلینی، کافی،تهران،انتشارات دار الکتب الاسلامیه،سال 1363 خورشیدی،چاپ پنجم، چ پنجم، ج2، ص 375
6.سوره بقره،آیه 260
7.فیض کاشانی محسن، وافی،اصفهان، انتشارات کتابخانه امیر المومنین،سال 1406 قمری، چاپ ا ول، ج1، ص245.
8. .مازندرانی، شرح اصول کافی،بیروت،انتشارات دار احیاء التراث العربی سال 1421 قمری،چاپ اول، ج10، ص 43

موضوع قفل شده است