امـام خامـنه ای و اندیشـه وحـدت
تبهای اولیه
امام خامنه ای و اندیشه وحدت/میلاد پیامبر اعظم(ص) و هفته وحدت مبارک باد
روایت تاریخی | «هفته وحدت چگونه نامگذاری شد؟»
قبل از اينكه نظام اسلامى تشكيل بشود، برادران ما، بزرگان نهضت، بزرگان مبارزهى انقلابى در آن روز - كه هنوز خبرى از حكومت اسلامى و جمهورى اسلامى نبود - در جهت وحدت شيعه و سنى تلاش ميكردند.
من خودم در بلوچستان تبعيد بودم... دستگاهها نميخواستند بگذارند تلاشى از سوى ما انجام بگيرد؛ اما در عين حال ما گفتيم بيائيد كارى كنيم كه يك نشانهاى از اتحاد شيعه و سنى را در اين شهر نشان بدهيم؛
كه اين مسئلهى هفتهى وحدت -ولادت نبى اكرم در دوازدهم ربيعالاول به روايت اهل سنت، و در هفدهم ربيعالاول به روايت شيعه - آن روز به ذهن ما رسيد
و در ايرانشهر آن را عمل كرديم؛ يعنى از دوازدهم تا هفدهم جشن گرفتيم.
اين يك فكر عميقى بوده است، مال امروز و ديروز نيست.
۱۳۹۰/۰۷/۲۵
[=Roboto]مقام معظم رهبری:
استدلال علماى شيعه دربارهى مباحث تشيع استدلالهاى پولادين و محكمى است؛
اما اين ربطى ندارد به اينكه در دنياى تشيع شروع كنند به مخالفان خودشان بدگویى كردن و اهانت كردن و ايجاد دشمنى كردن.
ما اطلاع داريم که پولها دارد خرج میشود براى اينكه اينها كتاب فحش و دشنام و تهمت بنويسند عليه آنها،
آنها كتاب فحش و دشنام و تهمت بنويسند عليه اينها؛
پول هر دو را هم يك مركز میدهد؛
پول هر دو كتاب و نشر هر دو كتاب از يك جيب خارج میشود.
اينها هشداردهنده نيست؟
اينها را بايد توجه كنند.
[=Roboto]۱۳۸۷/۰۹/۲۷[=Roboto]
[="Arial"][="Green"] برادران! خواهران! ابزارى كه در دست دشمنان ما ميتواند فعال شود و از آن حداكثر استفاده را دارند ميكنند، اختلافات است؛ اختلاف شيعه و سنى، اختلاف قوميتها، اختلاف مليتها، تفاخرهاى غلط. مسئلهى شيعه و سنى را دارند بزرگ ميكنند، سعيشان اين است اختلاف ايجاد كنند . مىبينيد در كشورهاى اسلامى، در همين كشورهاى انقلاب كرده، اختلاف ايجاد ميكنند؛ در نقاط ديگر دنياى اسلام اختلاف ايجاد ميكنند؛ همه بايد بيدار باشند، همه بايد هشيار باشند. غرب و آمريكا دشمن دنياى اسلام است؛ با اين چشم بايد به حركات آنها نگاه كرد. تحريك ميكنند، سازمانهاى جاسوسىشان مشغول فعاليتند؛ هرجا دستشان برسد، تخريب ميكنند
[=lucida grande]21/9/91
[=lucida grande]
امریكا و صهیونیستها و مستكبران عالم، نه به شیعه علاقمندند و نه به اهل سنت؛ با هر دو دشمنند؛ آنجایی كه مسلمان ـ با نام خدا و با ایمان اسلامی ـ در مقابل زورگویی آنها میایستد، دشمنی میكنند. شما ببینید در لبنان با حزب الله شیعه همانقدر دشمنند كه در فلسطین با حماس و جهاد سنی.
[=lucida grande]1/1/87
[=lucida grande]
اين عواملى كه اختلافافكنى مىكنند، نه شيعهاند، نه سنى؛ نه به شيعه علاقه دارند، نه به تسنن؛ نه مقدسات شيعه را قبول دارند، نه مقدسات سنى را.
25/10/85
ان کسی که ندای تفرقه بین شیعه و سنی سر بدهد و به بهانه مذهب ، میخواهد وحدت ملی را به هم بزند، چه شیعه باشد وچه سنی، مزدور دشمن است؛ چه بداند و چه نداند...!
[=Roboto]رهبرانقلاب دردیدار بمناسبت میلاد پیامبر:
ما مسلمانان وظیفه داریم كه خود را به آزادی مورد نظر اسلام برسانیم. این چیزی است كه ملتها را نجات خواهد داد/امروز ملتهای مسلمان احساس میكنند كه به این حركت نیاز دارند و در نهایت این حركت به نتیجه خواهد رسید،بدون تردید.
مسلمانان با هر عامل ضدوحدت مقابله كنند، این یك تكلیف بزرگ برای ماست/هم شیعه باید این را قبول كند، هم سنی/وحدت بمعنای تكیه بر مشتركات است.
دنیای استكبار 65 سال است كه تلاش میكنند نام فلسطین را از یاد ببرد كه نتوانسته است/در جنگ 33روزه و 22روزه و 8روزه غزه امت اسلامی نشان داد كه زنده است و علیرغم سرمایه گذاری آمریكا توانست به نظام جعلی و تحمیلی صهیونیستی سیلی بزند.
[="Arial"][="Green"]
سلام رهبر انقلاب به یک هموطن کُرد سنی که از میان جمعیت، شعری را در مورد رابطه اهلسنت با انقلاب اسلامی قرائت کرد.
صوت | http://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=25055
عکس | http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=25054
میلاد حضرت رسول اعظم (ص)
2 عکس
[="Arial"][="Green"]
بیانات | تلاش استکبار برای فراموش شدن مسئله فلسطین
65 سال است كه تلاش ميكنند نام فلسطين را از يادها ببرند، امّا نتوانستند. در همين چند سال اخير در جنگ سى و سه روزه در لبنان، در جنگ بيست و دو روزه در غزّه، و بار دوّم در جنگ هشت روزه در غزّه، ملّت مسلمان و امّت اسلامى نشان داد كه زنده است
در همين شرايط است كه همهى تلاشهاى دشمن متوجّه اين ميشود كه امّت اسلامى را از ياد فلسطين غافل كند. )چه جور؟ با ايجاد اختلافات،) با جنگهاى داخلى، با ترويج افراطگرىِ انحرافى به نام اسلام و به نام دين و شريعت؛ عدّهاى عامّهى مسلمانان را، اكثريّت مسلمانان را تكفير كنند.
اسلام از مسلمانان خواسته است كه «اَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم»...
آنوقت يك جريانى بهوجود بيايد كه مسلمانها را تقسيم كند به مسلم و كافر! عدّهاى را بهعنوان كافر هدف قرار بدهد، مسلمانها را به جان هم بيندازند!
بیانات | http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=25056
نمایش کمتر
تصاویر حاشیه ای از دیدار امروز
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=25056
اسلام براى آزادى بشر آمد، هم آزادى از قيد و بند فشار دستگاههاى مستبد و ظالم بر طبقات گوناگون انسان و ايجاد حكومت عادلانه براى بشر، و هم آزادى از انديشهها و تصوّرات و اوهام حاكم بر زندگى انسان.
اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة و السّلام) زندگى مردم در محيط ظهور اسلام را، محيط فتنه توصيف كرده است: فى فِتَنٍ داسَتهُم بِاَخفافِها وَ وَطِئَتهُم بِاَظلافِها
... اينجور نيست كه فرض كنيم زمان ظهور اسلام جزيرةالعرب مردم بدبختى داشت و ديگران خوشبخت بودند؛ نه، غلبهى حكومتهاى جائر و ظالم، ناديده گرفتن شأن انسان و انسانيّت، جنگهاى خانمانبراندازى كه ميان قدرتها و براى قدرتطلبى به راه انداخته ميشد، زندگى مردم را تباه كرده بود. ملاحظهى تاريخ نشان ميدهد كه دو تمدّن معروف آن روز، يعنى تمدّن ايران ساسانى و تمدّن امپراتورى رُم وضعيّتى داشتند كه دل انسان به حال تودهى مردم و قشرهاى مختلف انسانها كه در آن جوامع زندگى ميكردند، ميسوزد؛ وضع زندگى آنها زندگى رقّتبارى بود، در اسارت بودند.
دشمنان آزادى بشر فكر آزادى را در انسانها ميميرانند و از بين ميبرند؛ وقتى فكر آزادى نبود، حركت به سمت آزادى هم كُند خواهد شد يا از بين خواهد رفت. آنچه امروز ما مسلمانها وظيفه داريم اين است كه سعى كنيم خود را به آزادى مورد نظر اسلام برسانيم.
۱۳۹۲/۱۰/۲۹
[=Roboto]
مشاهده همه آلبومها
[=Roboto]
مجموعه تصاویر | تكلیف بزرگ همه مسلمانان
رهبر انقلاب اسلامی:
مسلمانها بايد با هر عامل مخالفِ وحدت و ضدّ وحدت مقابله بكنند؛ اين يك تكليف بزرگ براى همهى ما است؛ هم شيعه هم سنّى بايد اين را قبول كنند.
مشاهده ی تمام تصاویر
http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=25090
[="Arial"][="Green"]مقام معظم رهبری:
نقشهى دشمن، اختلافافكنى در بين مسلمانان است؛
نقشهى دشمن، تحريك عصبيتهاى مذاهب مختلف اسلامى عليه يكديگر است؛
نقشهى دشمن اين است كه توجه امت اسلامى را از نقطهى حقيقى خصومت و دشمنى - يعنى سرمايهدارىِ فاسد و مفسد و صهيونيزم - منحرف كند و به جاهاى ديگرى متوجه كند.
۱۳۹۲/۰۳/۱۷
[/]
همه منتظر سخنرانی رهبر انقلاب بودند. آقا به كسی در میان جمعیت اشاره كردند و گفتند: «یكی از آقایون این جلو، اول جلسه بلند شدند... شما بودید؟! چی میخواستید بگید؟!»
جمعیت ناگهان بلند شدند، صلوات فرستادند و شعار دادند؛ اما پس از چند ثانیه ساكت شدند؛ آقا نیامده بودند!
همه روی زمین نشستند، همهمه كردند و به حركت عجولانه خود خندیدند؛ شاید فریب ورود دسته جمعی بعضی از مسئولین به حسینیه را خوردند. معلوم است مهمانان امروز حسینیه، زیاد با این رویه آشنا نیستند. مهمانان، نخبگان علمی هستند؛ قیافههایشان داد میزد كه بیشتر عمرشان را در آزمایشگاهها و كتابخانهها و مراكز علمی گذراندهاند. رتبههای برتر المپیادها، آزمونهای سراسری، جشنواره خوارزمی و دانشجویان برتر تحصیلات تكمیلی.
چند دقیقه بعد آقا آمدند. میهمانان، اینبار با احتیاط بیشتری از جا بلند شدند. معمولا كسانی كه اولین بار به حسینیه میآیند، موقع ورود رهبر انقلاب ترجیح میدهند بیشتر آقا را نگاه كنند تا شعار بدهند. در میان جمعیت، اینگونه افراد كم نبودند. با این حال آنهایی كه سالهای پیش هم آمده بودند، محكم و باقدرت شعار میدادند: خونی كه در رگ ماست/هدیه به رهبر ماست.
برخلاف دیدارهای دانشجویی، مجری و سخنرانها، طولانی صحبت نكردند. در طول یك ساعت ۹ نفر صحبت كردند؛ یعنی میانگین شش دقیقه برای هر نفر. مقایسه كنید با دیدارهای دانشجویی كه اگر كسی كمتر از ۱۵ دقیقه صحبت كند، یعنی در وقت صرفه جویی كرده است! صحبتهای سخنرانها یك سر و گردن از صحبتهای دیگر دیدارهای جوانان با رهبر انقلاب بالاتر بود: كوتاه، پرعمق، پر از نكات پیشنهادی و كاربردی و بدون مقدمههای كم حاصل.
سخنران اول در كمال ناباوری، تمام بحث خود را فقط در پنج دقیقه ارائه كرد! سخنران دوم -خانم كرمی- اولین كسی است كه پس از صحبتهایش، چفیه آقا را گرفت. دومین درخواست چفیه توسط چهارمین سخنران، خانم فهیمیپور انجام شد. آقا رضایت خود را از پنجمین سخنران، آقای حمیدرضا لورك آقا، با گفتن یك «آفرین» رسا اعلام كردند. چفیه سوم را سخنران ششم و چهارمین چفیه را، هشتمین سخنران درخواست كرد. پس از اتمام سخنرانیها، خانمی با هماهنگی مسئولین برنامه روی سكو رفت و چند كاغذ به آقا داد و پنجمین چفیه را گرفت! شاید به علت كمبود وقت نتوانسته بود صحبت كند. بعد از او، یك پسر بالای سكو رفت برای دستبوسی، بدون صحبت چندانی یا ارائه طرحی. در همین حین بود كه مجری پشت تریبون رفت و پس از تشكر از حضار و اعلام پایان سخنرانی ها، اعلام كرد كه خدمت حضرت آقا میرسند تا به نمایندگی از جمع، انگشتری را به ایشان هدیه بدهند و چند صلوات ختم شد تا این هدیه هم تقدیم شود.
به طور خلاصه می توان گفت كه نمایندگان نخبگان جوان پیرامون این موضوعات به بیان انتقادات و پیشنهادهای خود پرداختند:
۱.محمدحسین نورانیان: لزوم تجدید ساختار در سازمانهای مرتبط با پژوهش
۲.مدینه كرمی: ایجاد پژوهشكدههای فرهنگی و هنری معتبر برای پژوهش بر اساس نیازهای جامعه
۳.محمدحسین دهقانی فیروزآبادی: رفع موانع و مشكلات اداری و غیراداری برای بازگشت بیشتر فارغ التحصیلان خارج از كشور
۴.فرحناز فهیمی پور: انتقاد از موازی كاری و نبود هماهنگی میان نخبگان به دلیل ضعف در كار گروهی
۵.حمیدرضا لورك آقا: دیپلماسی علم و فناوری و پیشنهاد تشكیل شبكه ارتباطاتی جوانان نخبه جهان اسلام
۶.حسین پیرحسین لو: شروع كارآموزی از مقطع دبیرستان برای اصلاح فرهنگ كار
۷.علی رجب لو: شركتهای داده بنیان، پاركهای علم و فناوری و مراكز رشد و لزوم اجرای كامل قانون درباره این مراكز
۸.حجت الاسلام حسین جمالزاده: گلایه از مدیریت مهندسان بر نهادهای علوم انسانی و پیامدهای منفی كوچ علمی از علوم پایه و مهندسی به علوم انسانی
۹.محمد مسعود عندلیب: لزوم شفاف سازی در نظام سلامت و پایش دائم عملكرد متصدیان و مجریان بخشهای دولتی
همه منتظر سخنرانی رهبر انقلاب بودند. آقا به كسی در میان جمعیت اشاره كردند و گفتند: «یكی از آقایون این جلو، اول جلسه بلند شدند... شما بودید؟! چی میخواستید بگید؟!»
پسر جوانی پس از چند ثانیه مكث بلند شد و گفت: «اجازه میدید خدمت تون برسم؟» آقا گفتند «تشریف بیارید.»
هیجان را میشد در چهره او دید. به سختی از میان جمعیت عبور كرد، رفت بالای سكو و با آقا صحبت كرد. پس از چند ثانیه صدای رهبر انقلاب از پشت بلندگوها شنیده شد كه: «همین؟! یك انگشتر میگم بهتون بدن» و سپس آقا و جمعیت با هم خندیدند و بعد هم صلواتی فرستاده شد.
این بار آقا شروع كردند: «بسم الله...» اما بلند شدن چند نفر از میان جمعیت باعث شد كه رهبر انقلاب سخن خود را قطع كنند. ایشان نگاهی به جمعیت كردند و با خنده گفتند: «دیگر اگر دانه دانه شما بخواهید بیایید اینجا، تا شب هم تمام نمیشه!» و دوباره جمعیت خندید. اما یكی از افراد مُصر بود كه صحبت كند. آقا به او گفت از همانجایی كه ایستاده، حرف خود را بزند. جوان نخبه از عدم پیگیری برخی تعهدات و جوایز مسابقات علمی گفت و كمكم داشت وارد جزئیات مصداقی میشد كه آقا به او جواب دادند: «حالا بالاخره به نظر شما، رهبری باید به این جزئیات و مسائل رسیدگی كند؟ یعنی فكر می كنید من باید دنبال كنم؟»
جوان گفت: «من میگم مسئولین وقتی یه وعدهای میدن، چرا بعدش عمل نمی كنند؟» و آقا گفتند «بله راست می گید شما بله». و دوباره آن فرد درباره وعدههای محقق نشده صحبت كرد كه این بار آقا صحبتهایش را قطع كردند و با مزاح و كنایه گفتند:
«مشهدیها میگن كه یه پسری آمد پیش پدرش با همان لهجه مشهدی گفت: یِه كلنگ طِلا یافتُم! پدرش گفت: كو؟ پسر گفت: گم كِردم!»
حسینیه پر از صدای خنده شد. بالاخره آقا صحبتهایشان را شروع كردند. اگر بخواهیم لب بیانات رهبر انقلاب را در چند خط خلاصه كنیم، شاید بتوان اینگونه گفت: انقلاب اسلامی كه در سی و پنج سال پیش، باعث تغییرات گستردهای در جهان و بیداری ملتها شد، اكنون نیاز به پیشرفت واقعی دارد و امروز این پیشرفت، بدون علم امكانپذیر نیست و بار این امر سنگین هم، امروز بر روی شانههای جوانهاست.
دوباره همان موضوع همیشگی خودشان را تكرار كردند كه اگر زمینه برای جوان ایرانی فراهم باشد، از پس هر كاری برخواهد آمد. صحبتهای حضرت آقا بعد از حدود نیم ساعت و چند دقیقه قبل از اذان ظهر به پایان رسید و نخبگان به توصیه رهبر انقلاب در پایان دیدار -كه فرمودند تقوا و معنویت را جدی بگیرید- برای اقامه نماز ظهر و عصر آماده شدند.
انگشتر رهبر انقلاب در دست چه کسی است؟ خواهر شهید«شهاب خالصی»گفت:خواهرم خدمت آقا عرض کرد نامهای از دفتر شما برای ما آمده است که میخواهم با امضای شما متبرک شود؛ ایشان هم محبت کرده و نامه را امضا کردند. خواهر دیگر هم انگشتری رهبر را طلب کردند که آقا کریمانه عنایت کردند. فرزانه خالصی در گفتوگو با فارس، در خصوص دیدار سرزده مقام معظم رهبری با خانواده شهید«شهاب خالصی»و شهید «غلامرضا دستمبویه»اظهار داشت: بارها به دیدار حضرت آقا در تهران رفته بودم؛ حتی در دیداری که با ایشان به عنوان خانواده ایثارگران کرمانشاه داشتیم، ایشان را دیدیم؛ بعد از ظهر همان روز هم در رژه لشکر 81 زرهی حضور داشتیم و به عنوان خانواده شهدا حضرت آقا را از نزدیک زیارت کردیم اما دیدار جمعه شب لذت و رنگ و بوی دیگری داشت. وی با اشاره به نحوه اطلاعرسانی برای حضور رهبر معظم انقلاب در منزلشان، ادامه داد: صبح 22 مهرماه تعدادی از دوستان به ما اطلاع دادند که امروز خودمان را برای مصاحبهای آماده کنیم؛ از جایی که بنده سالهاست مصاحبه و سخنرانی نمیکنم به آنها گفتم«ما مصاحبه نمیکنیم»؛ گفتند«این یک مورد استثناست و باید مصاحبه کنید»گفتم«بایدی در کار نیست»، زمانی که آنها گفتند«دستور حضرت آقاست و شما باید مصاحبه کنید»بنده نیز گفتم«خب چون دستور ولی امر است، چشم». خواهر شهید خالصی افزود: به همراه مادر و خواهرم آماده مصاحبه شدیم؛ حدود ساعت هشت و نیم زنگ خانه را زدند؛ یک گروه فیلمبرداری و گروه دیگری آمدند و گفتند«سریع آماده شوید»ما گفتیم«عجله نکنید مگر مصاحبه نیست؟!»گفتند«حضرت آقا تشریف میآورندداخل»؛ وقتی این را گفتند سرجایمان خشکمان زد، واقعاً غافلگیر شدیم؛ به آنها گفتم اجازه دهید اقوام را با خبر کنیم، گفتند«فرصتی نیست حضرت آقا دارند تشریف میآورند». * حضرت آقا فرمودند«یکی از شیرزنان صبور خود شما هستید» وی افزود: سعی کردیم از نظر روحی و ذهنی بر خود مسلط شویم؛ پدرم، برادرانم و همسرم در طول هشت سال جنگ تحمیلی در مناطق جنگی بودند و حالا وقتی حضرت آقا میخواستند به منزلمان تشریف بیاورند، مردی در خانه نداشتیم؛ وقتی حضرت آقا وارد خانه شدند، گفتم«به شهر دلاورمردان غیور و شیرزنان صبور خوش آمدید»ایشان گفتند«یکی از شیرزنان صبور خود شما هستید» که برای من خیلی جالب بود. خالصی با بیان اینکه پس از شهادت همسرم فرزندی نداشتم و با مادر و خواهرم زندگی میکنم، گفت: حضرت آقا با مادرم درباره شهادت«شهاب»صحبت کردند؛ از بنده نیز درباره شهادت همسرم پرسیدند و دلداری دادند؛ ایشان از خواهرم مقطع تحصیلیاش را پرسیدند. خواهرم گفت«لیسانس علوم تربیتی شاخه مدیریت آموزشی»و بنده هم گفتم«بنده فوق لیسانس و دبیر جغرافی هستم»در ادامه درباره مهار آبهای سطحی استان صحبت کردیم و به ایشان گفتم«انشاءالله مسئولین ما دقت نظر بیشتری داشته باشند»ایشان هم دعا کردند«امیدواریم که مسئولان روی این قضیه دقت کنند تا آبهای استان به هرز نرود». وی افزود: حضرت آقا در بحث عاطفی و معنوی به راهی که شهدا رفتند و معنویت شهادت اشاره کردند؛ ما را دعوت به صبر کردند؛ ایشان از مادر پرسیدند«پدر خانواده کجا هستند؟»مادر گفتند«به رحمت خدا رفته»و مادر در ادامه توضیح دادند «همسرم، 3 پسر و دامادم در طول جنگ تحمیلی در جبههها بودند؛ بنده هم در گیلانغرب با درست کردن غذا و شستن رخت و لباس رزمندگان، مسئول خدمت به آنها بودم»که حضرت آقا با لحن بسیار زیبایی مادر را تحسین کرده و طلب اجر و مغفرت برای وی کردند؛ مادرم از حضرت آقا خواستند تا ایشان برای برادر کوچکترم هم که به رحمت خدا رفته طلب مغفرت کنند و ایشان هم آرزوی مغفرت برای برادرم کردند. * لحظات دیدار بسیار شیرین بود خواهر شهید«شهاب خالصی»افزود: لحظات دیدار با حضرت آقا شیرینترین لحظات بود؛ به قدری در کنار ایشان احساس امنیت و آرامش میکردیم که اصلاً متوجه نبودیم در اطراف ما چه میگذرد؛ خواهرم نیز به ایشان گفت نامهای از دفتر شما برای ما آمده است و میخواهم این نامه با امضای شما متبرک شود؛ ایشان نامه را امضا کردند. خواهرم شهناز هم از ایشان خواستند تا انگشتری به وی بدهند؛ حضرت آقا هم کریمانه انگشتر خود را از انگشت مبارکشان درآورند و به خواهرم دادند و بنا به درخواست ما تفألی به حافظ زدند که شعر بسیار پرمغز و شیوایی آمد. * تفأل رهبر معظم انقلاب در منزل یک شهید خواهر شهید «شهاب خالصی» بیان کرد: از حضرت آقا خواستیم تفألی به دیوان حافظ بزنند، ایشان این کار را انجام دادند و قرار شد بعد از رفتن ایشان آن صفحه را بخوانیم؛ ما هم پس از اینکه ایشان رفتند این شعر را خواندیم و بسیار گریستیم. * بسیار دلتنگ حضرت آقا هستیم خواهر شهید «شهاب خالصی» خاطرنشان کرد: پس از دیدار با حضرت آقا و پخش آن از تلویزیون، دانشآموزانم در کلاس درس خیلی مشتاق بودند که بیشتر بدانند در آن شب چه گذشت. بنده هم بحث ولایت فقیه را روز گذشته در کلاس درس مطرح کردم که کلاس درس بسیار شیرینی بود؛ هنوز هم در حالت شک و بهت زدهایم و از دیشب تا حالا بسیار دلتنگ حضرت آقا هستیم؛ خواهر و مادرم به قدری بیقرارند که نمیتوانند در خانه بنشینند. * خواب زیارت امام حسین (ع)، شهاب را به جبهه کشاند همسر شهید «غلامرضا دستمبویه» بیان کرد: همسرم در عملیات«والفجر9»در سلیمانیه عراق به سال 1364 به شهادت رسید؛ 10 ماه بعد از آن هم برادرم«شهاب خالصی»در عملیات«کربلای 5»به شهادت رسید. وی ادامه داد: تاریخ تولد من و شهاب در روز اول شهریور ماه است و بنده متولد سال 41 هستم و شهاب متولد سال 46 است و بنابراین بنده علاقه خاصی به شهاب داشتم؛ شهاب در نوجوانی به همراه برادر بزرگترم«علی»در تظاهرات شرکت میکرد؛ وی در درگیریهای پاوه به دلیل سن کم و عدم توان درگیری مسلحانه در جمعآوری مجروحان و ملحفههای آنها کمک میکرد. خواهر شهید«شهاب خالصی»بیان کرد: شهاب با آغاز جنگ تحمیلی در حالی که 14 ساله بود، در خواب دید که به زیارت امام حسین (ع) رفته است؛ این خواب را برای مادرم تعریف کرد و مادرم هم گفت«خب به کربلا میروی»اما شهاب اینگونه تعبیر کرد که باید به جبهه برود؛ برای اعزام به جبهه اقدام کرد، سن او کم بود و نمیپذیرفتند اما پس از اصرار و پیگیری در مصاحبه با بسیج پذیرفته شد که بسیار خوشحال به منزلمان آمد و گفت«مرا قبول کردند». * شهاب در جبهه به دلیل ترکشهای زیاد«مرد آهنی»نام گرفت وی افزود: شهاب در ابتدا تک تیرانداز بود و برای نخستین بار در جبهه قصرشیرین مجروح شد و تا 19 سالگی که به شهادت رسید، 13 بار به شدت مجروح شد؛ وی پس از آشنایی با شهید«وحید رضایی»دوره آموزش تخریب را گذراند و از نیروهای گردان تخریبچی تیپ بنیاکرم (ص) شد؛ او در حین خنثیسازی مین در عملیات«والفجر 5»به شدت از ناحیه فک و گردن آسیب دید؛ تمام بدن او ترکش بود و به همین دلیل دوستانش به او لقب«مرد آهنی»داده بودند. خالصی اظهار داشت: برادرم خیلی عاقل و باهوش بود؛ او در «عملیاتهای والفجر»، عملیات «میمک» و «کربلای یک تا 5» حضور یافت؛ به حضرت زهرا (س) بسیار علاقهمند و پس از شهادتش در شب شهادت دختر پیامبر اسلام (ص) و در عملیات «کربلای 5» با عنوان معاون گردان تخریب لشکر 10 سیدالشهدا (ع)، پیکرش به مدت 3 ماه در شلمچه مفقود شد. وی گفت: در روز تولد حضرت علیاکبر (ع) دوستان شهاب برای او اعلامیهای با عنوان «عارف شب زندهدار، شهید بیمزار» چاپ کردند تا مراسم بزرگداشت برگزار شود اما مادرم راضی نمیشد و میگفت «شاید پسرم زنده باشد» تا اینکه علمای شهر به منزل آمدند و با مادر صحبت کردند تا مادر راضی شود. خواهر شهید «شهاب خالصی» افزود: سه ساعت قبل از برگزاری مراسم، پیکر شهاب را به خانه آوردند و چون روز تولد حضرت علی اکبر (ع) بود، مادرم گفت باید قربانی کنیم و با شیرینی از مردم پذیرایی کردیم.
[="Arial"][="Green"]امام خامنه ای: غدیر هم میتواند مایهی وحدت باشد
همین مسأله غدیر هم میتواند مایه وحدت باشد؛ همچنان که مرحوم آیةالله شهید مطهری مقالهای با عنوان «الغدیر و وحدت اسلامی» دارد.
او کتاب الغدیر را - که درباره مسائل مربوط به غدیر است - یکی از محورهای وحدت اسلامی میداند که درست هم هست.
ممکن است به نظر عجیب بیاید، اما واقعیت مطلب همین است.
خودِ مسأله غدیر، غیر از جنبهای که شیعه آن را به عنوان اعتقاد قبول کرده است - یعنی حکومت منصوب امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام از طرف پیامبر که در حدیث غدیر آشکار است - اصل مسأله ولایت هم مطرح شده است.
این دیگر شیعه و سنی ندارد. اگر امروز مسلمانان جهان و ملتهای کشورهای اسلامی، شعار ولایت اسلامی سر دهند، بسیاری از راههای نرفته و گرههای ناگشوده امت اسلامی باز خواهد شد و مشکلات کشورهای اسلامی به حل نزدیک خواهد گشت.
مسأله حکومت و نظام سیاسی و حاکمیت سیاسی، یکی از دشوارترین مسائل برای کشورهاست. بعضی کشورها دچار استبداد و دیکتاتوریاند؛ بعضی دچار حکومتهای فاسدند؛ بعضی دچار حکومتهای ضعیفند؛ بعضی دچار حکومتهای دست نشاندهاند.
اگر حکومت اسلامىِ به معنای حقیقی - یعنی همان ولایت - به عنوان شعار برای مسلمانان مطرح شود، علاج ضعف را هم میکند؛ علاج اقتصاد را هم میکند؛ علاج دستنشاندگی را هم میکند؛ علاج دیکتاتوری را هم میکند. بنابراین، پرچم ولایت، یک پرچم اسلامی است.
من از همه برادران شیعه و سنی در کشور خودمان دعوت میکنم - فعلاً آن محدوده جغرافیایی خودمان را مطرح میکنم - که به مسأله غدیر با این چشم نگاه کنند و این بخش از حدیث غدیر و مسأله غدیر را مورد توجه قرار دهند.
برادران سنی ما هم مثل ما روز غدیر را عید بگیرند؛ عید ولایت. برای این که اصل تولد مسأله ولایت، اهمیتش بسیار زیاد است؛ مثل اهمیت ولایت امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام که این دیگر بین ما و برادران سنی مشترک است.
farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3001#qadir
[/]