هشدار براي كبري و تصميم كبري (هشدارهای مهم براي دختران و بانوان)

تب‌های اولیه

233 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
هشدار براي كبري و تصميم كبري (هشدارهای مهم براي دختران و بانوان)

راستش نمی دونم بگم یا نگم؟
بنویسم یا ننویسم؟
خیلی وقته ذهنم رو مشغول کرده
اما
بگذارید نگم
اصرار نکنید
خوب حالا که می اصراید
من هم می نگارم

هشدار شماره1
گاهی مشاور حسابی گیر می کنه نمی دونه چی جواب بده
نمونه
من یک خانم هستم به مسایل دینی در حد خودم پایبندم با یک آقایی در یک اتاق 3در4 کار می کنیم. شما چه پیشنهاد می کنید که ما سال ها با هم کار کنیم ولی گرفتار چشم و ابروی(استغفرالله) هم نشویم؟
دست خودم هم نیست با التماس تو این شرکت مشغول شدم نمی توانم جابه جا شوم (خونه خاله نیست)

من خیگ رو رها کردم خیگ منو رها نمی کنه
داستانشو دارید؟

هشدار شماره2

من خیگ رو رها کردم خیگ منو رها نمی کنه
داستانشو دارید؟

روزی دو دست کنار رودی نشسته بودند و دل وقلوه رد وبدل می کردند
که متوجه شدند چیزی شبیه خیگ بزرگ با آب حرکت می کند
وسوسه شدند بروند آن را با محتوای آن بیرون بکشند.
یکی از آنها به آب پرید و سریع خودش را به خیگ رساند.
آن خیگ نبود خرس بود خرس دو دسته او را گرفت فردی که بیرون نشسته بود داد زد بیارش
گفت نمی شه
گفت خوب خودت را نجات بده خیگ را رها کن
او گفت من خیگ را رها کرده ام اما نمی دان چرا خیگ منو رها نمی کنه؟
--------------
خیگ پوست گاو یا گوسفند بود که در قدیم در ان روغن و...می ریختند.

تجارب مشاوره ای
دخترانی می گویند
من خودم ابتدا تماس می گرفتم به پسر ها سرکارشون بذارم که سرکار ماندم.

خانمی دقیق مانند معتادان شده بود با این که ازدواج کرده بود باز هم ساعت ها با مردان مختلفی تلفنی سخن می گفت.
می دانم
خانم ها به من خواهند گفت
خوب مردان هم در دام می افتند و مردانی هم هستند که ساعت ها....
والدین محترم هشدار برای کبری را جدی بگیرید
دیروز خانمی از آشنایان به طور کنایه ای به مادر دانشجویی که فریب پسران مختلف را خورده تلفنی گفت که مراقب دخترت باش
مادر ساده دل گفت من با وضو به او شیر دادم از او مطمئن مطمئن هستم( و همین اعتماد زیادی کار دست همه داده)
شیر دادن با وضو فرزند را معصوم می کند عجب؟

والدین هشدار برای کبرا را جدی بگیرید

هشدار شماره3

چرا باید والدین هشدار برای کبرا را جدی بگیرند؟
برای این که خداوند هرچه آسیب پذیر است در پوشش سخت قرار داده است.

جوجه تیغی در تیغ ها

لاک پوشت در لاک

جواهرات در گاو صندوق

قلب در قفسه سینه

مغز در جمجمه

چشم در حدقه

مروارید در صدف

خانم ها در پوشش غیرت مرد و حیا خود زن

دو نکته:
1- خانم کارشناسی می گفت یکی از دلایل آسیب پذیر شدن دختران و خانم ها سست شدن سپر غیرت مردان شان است و زنان باید از آنها بخواهند محکم تر باشند و مقتدر تر.

2- و خانم هایی می گویند: شوهرمان سیب زمینی اند در بازار،خانه اقوام و... که می رویم مردان ما را باچشم هایشان می خورند ولی شوهران ما چایی می خورند و به جوک و جفنگ هایشان می خندند.

3- و دختری می گفت اگر پدرم بیشتر مراقب من بود من ....


خانمی می گفت شوهرم سیب زمینی است خانه اقوام که می رویم آنها مرا باچشم هایشان می خورند و او چایی خورد و به جوک و جفنگ هایشان می خندد.

دختری می گفت اگر پدرم مراقب من بود من ....

هشدار شماره4

و پسری می گفت با 20 نفر دوست بودم همه بیچاره ها فکر می کردند تنها به او می اندیشم و من به تک تک آنها فقط برای هم آغوشی می اندیشیدم و این یعنی تفاهم چون من راضی ام و آنها هم به خیال خودشان راضی.
--------------
نمی خواستم همه جریان را بگم می گویم شاید هشداری باشد برای کبراها
با هر بیست نفررابطه داشتم وضع مالی خوبی داشتم و سر وضع شیک و خانم ها اسیر این ظاهر و شوخ طبعی ام بودند.
این پسر احساس گناه نمی کرد
وجدان درد او را که با 4 خانم شوهر دار بوده به مشاوره نکشانده بود
مشکل او این بود که
در ایام دوماهه عقدش می گفت
که خانمم برای من یکنواخت وخسته کننده است
یک لحظه پرنده مقایسه اندام و....از ذهنم پر نمی کشد.

هشدارشماره5

و خداوند مهر استاندارد اذن پدر برای دختر را آفرید تا دختر گرفتار خفاشان شب نشوند (و مرد مرد را می شناسد)

هشدار شماره6

پسرها مث روباهند مکار رو....
خانمی می گفت او روباه بود
کم کم من را به دام انداخت
هیچ خانمی رابطه زناشویی را تا قبل از شب عروسی نمی پسندد.
مکر پسر
تو منو دوست دارِِییییییییییییییییییییییییی عزیزمممممممممممممممممم
چقدر این لباس بهت میاددددددددددددددددد
مث ماه شدیییییییییی
نگفتی منو دوست داریییییییییییی
اشاره به کادو با رنگ ولعاب، من که عشقم رووووووووو به تو ثابت کردم
اما تو چییییییییییییییی؟
دختر:من هم تو روووووووووووووووو دوست دارممممممممممممممممم
پسر اما من که چیزی متوجه عشقت نشدمممممممممممم
دختر :عجیبه
من که گفتم میمرم برات
پسر ولی نمردی که من که به هرحال نمی فهم دوسم داری یانه
دختر : چه طور ثابت کنم
پسر :در عمل و اشاره به رابطه س ک س
دختر: اما
پسر: اما نداره بگو دوستت ندارمممممممممممم
دختر: گرفتار در تردید
و تعارض و يك حرکت نادرست کیش و مات
(مات رابطه ای که به ازدواج یا ازدواج موفق بینجامد)

راستی سوال اولم را جواب بدهید؟ آن خانم چه کند؟

راستی چه طور میشه پنبه رو کنار آتش نگه داشت؟ و پنبه نه بوی دود بردارد و نه بسوزد؟

هشدار شماره7

حامی به حمایت شما نیاز دارد کمک کمک کمک کمک........
راستش من مشاورم روزانه با پنبه های زیادی مواجه می شوم که در کوره دانشگاه آزاد و آهسته بوی دود برداشته اند و از شما چه پنهان سوخته اند و یا پنبه زن (استاد و شاگرد و ...) پنبه آنها را حلاجی کرده .
چه کنیم تا پنبه ها سفید باقی بمانند و آتش زبانه شهوت نکشد؟
هرکس جوابش را می دونه به من بگه دعاش می کنم؟
من که تا حالا بیشتر دلم به حال پنبه ها سوخته چون زود تر آسیب می بینند؟

حامی به حمایت شما نیاز دارد کمک کمک کمک کمک........
راستش من مشاورم روزانه با پنبه های زیادی مواجه می شوم که در کوره دانشگاه آزاد و آهسته بوی دود برداشته اند و از شما چه پنهان سوخته اند و یا پنبه زن (استاد و شاگرد و ...) پنبه آنها را حلاجی کرده .
چه کنیم تا پنبه ها سفید باقی بمانند و آتش زبانه شهوت نکشد؟
هرکس جوابش را می دونه به من بگه دعاش می کنم؟
من که تا حالا بیشتر دلم به حال پنبه ها سوخته چون زود تر آسیب می بینند؟

حامی;13831 نوشت:
حامی به حمایت شما نیاز دارد کمک کمک کمک کمک........
راستش من مشاورم روزانه با پنبه های زیادی مواجه می شوم که در کوره دانشگاه آزاد و آهسته بوی دود برداشته اند و از شما چه پنهان سوخته اند و یا پنبه زن (استاد و شاگرد و ...) پنبه آنها را حلاجی کرده .
چه کنیم تا پنبه ها سفید باقی بمانند و آتش زبانه شهوت نکشد؟
هرکس جوابش را می دونه به من بگه دعاش می کنم؟
من که تا حالا بیشتر دلم به حال پنبه ها سوخته چون زود تر آسیب می بینند؟

خدا به دادت برسه
حامی
حامی به حمایت شما نیاز دارد کمک کمک کمک کمک........
راستش من مشاورم روزانه با پنبه های زیادی مواجه می شوم که در کوره دانشگاه آزاد و آهسته بوی دود برداشته اند و از شما چه پنهان سوخته اند و یا پنبه زن (استاد و شاگرد و ...) پنبه آنها را حلاجی کرده .
چه کنیم تا پنبه ها سفید باقی بمانند و آتش زبانه شهوت نکشد؟
هرکس جوابش را می دونه به من بگه دعاش می کنم؟
من که تا حالا بیشتر دلم به حال پنبه ها سوخته چون زود تر آسیب می بینند؟

هشدار شماره8

اشتب نشه من موافق با خانه نشینی خانم ها نیستم
من از روز شنبه تا شام پنج شنبه دلم برای پنبه(ها) می سوزد.

حکایت جانسوز

پسری وقتی با پیکان پدرش رفت بالای شهر تهران و ساعاتی بین ماشین ها گشت وقتی برگشت گفت این ماشین به درد عمه ات می خورد.
هرج مرج در ارتباطات بین زن و مرد در هر مکانی باشد ولو مکان مقدس و...به نفع نه زن است و نه مرد. خطر حمله هوایی دشمن حتمی است ایژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژایژژژژژژژژژژژژایژژژژژژژژژژژژ

چه کنیم پبنه ها عالم شوند و باسواد(سواد در عربی به معنی سیاهی)

هشدار شماره9

روان شناسی دختری را به اسم این که من و تو نامحرم هستیم نمی توانیم راحت کارمون را انجام دهیم برای پسر 7 ساله اش صیغه کرده بود( و من شنیدم شیطان به او احسنت گفت چون با همه حق بازی اش اعتراف کرد که دست مریزاد)
راستی مگر این دختر مهر استاندارد شرعی نداشت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مهر استاندارد چیست؟ مهری است (اذن و غیرت مردانه)که حاکم شرع به پدر دختر داده تا او دخترش را در برابر جنس های تقلب مردان بیمه کند

هشدار شماره10

خانواده های باایمان مراقب باشید
آنفولانزای خودکی تسامح در رابطه دختر و پسر از کانال کانال های تلویزیون من و شما با قطار سریال ها وارد خانه ها شده (شده است) آنتی ویروس وقت بیشتر , شرکت در مجالس دینی، نماز و ارتباط با افراد خوب را در خانه های خود نصب کنیدو آن را آب دیت کنید
به ایمان خود ننازیم که شیطان بی کار نیست
متاسفانه
امروز شاهد هستیم که سیل تهاجم فرهنگ امواجش به خانه های افراد با ایمان رسیده

هشدار شماره11

شیطان گولش زد
مرد با ایمانی می گفت
من به اخبار ایران اعتماد ندارم رفتم بروم ماهواره بخرم
و من گفتم رحم الله من یقرء الفاتحه مع الصلوات (او شکار شد)

----قرآن زیبا گفته که سیاست و عملیات روانی شیطان گام به گام است

هشدار شماره12

اشتب نشه من موافق با خانه نشینی خانم ها نیستم
من از روز شنبه تا شام پنج شنبه دلم برای پنبه(ها) می سوزد.

حکایت جانسوز
پسری وقتی با پیکان پدرش رفت بالای شهر تهران و ساعاتی بین ماشین ها گشت وقتی برگشت گفت این ماشین به درد عمه ات می خورد.
هرج مرج در ارتباطات بین زن و مرد در هر مکانی باشد ولو مکان مقدس و...به نفع نه زن است و نه مرد. خطر حمله هوایی دشمن حتمی است ایژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژ ژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژ ژایژژژژژژژژژژژژایژژژژژژژژ ژژژژ

هشدار شماره13

قابل توجه
من
تو
او
ما
شما
ایشان/

هر کجا محرم شدی دست از خیانت باز دار
ای بسا محرم که با یک نقطه مجرم می شود

هشدار شماره14

بخندیم یا گریه میل خودتان
خانمی می گفت از شوهرم خوشم نمی امد رفتم مشاوره و از چاله در آمدم و به چاه افتادم
در مشاوره اسیر مشاور شده بودم او هم مث خودم بود با خدا قهر.
خیر سر عمه اش به من ریلکسیشن یاد می داد به من می گفت چشمات رو ببند و من زیر چشمی می دیدم که داره سیر منو نگاه می کنه و می بلعد.
و در

اخر گفت ریلکسیشن به تو جواب نمی دهد مجبور از ماساژ درمانی کمک بگیرم.
---------------------
شیرین تر از زهر
خانم متدینی تلفنی می گفت شهوتم زیاد بود به مشاوری رجوع کردم من خنگ اول نمی دانستم که او داره تیکه بارم می کنه گفتم شهوتم زیاده گفتم مردها میمیرند بر چنین زنی. و بعد اندامم را می خواست برانداز کند اول فکر می کردم کارتخصصی است می گفت .... درمانگرم بعد که آدرس خودش را جلویم گذاشت و گفت مجردم
فهمیدم کلاهی بر سرم گذاشته تا روی نافم آمده است . و این جا بود که الفرار
-------------------
و خدا روان شناس عالم است
ناب ترین نکات روان شناختی که هیچ جای عالم یافت نمی شود: قرآن و حدیث

حامی;13842 نوشت:
شیطان گولش زد
مرد با ایمانی می گفت
من به اخبار ایران اعتماد ندارم رفتم بروم ماهواره بخرم
و من گفتم رحم الله من یقرء الفاتحه مع الصلوات (او شکار شد)

----قرآن زیبا گفته که سیاست و عملیات روانی شیطان گام به گام است

سلام ، دوستان تا می توانند از ماهواره دوری کنند ؛ زیرا ماهواره زشتی گناه رو در نظر انسان به زیبایی تبدیل می کند.

بسم الله الرحمن الرحیم
أَفَمَن زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَصْنَعُونَ ﴿۸﴾ مبارکه فاطر

آيا آن كس كه زشتى كردارش براى او آراسته شده و آن را زيبا مى‏بيند [مانند مؤمن نيكوكار است] خداست كه هر كه را بخواهد بى‏راه مى‏گذارد و هر كه را بخواهد هدايت مى‏كند پس مبادا به سبب حسرتها[ى گوناگون] بر آنان جانت [از كف] برود قطعا خدا به آنچه مى‏كنند داناست )


حامی;13846 نوشت:
بخندیم یا گریه میل خودتان
خانمی می گفت از شوهرم خوشم نمی امد رفتم مشاوره و از چاله در آمدم و به چاه افتادم
در مشاوره اسیر مشاور شده بودم او هم مث خودم بود با خدا قهر.
خیر سر عمه اش به من ریلکسیشن یاد می داد به من می گفت چشمات رو ببند و من زیر چشمی می دیدم که داره سیر منو نگاه می کنه و می بلعد.
و در

اخر گفت ریلکسیشن به تو جواب نمی دهد مجبور از ماساژ درمانی کمک بگیرم.
---------------------
شیرین تر از زهر
خانم متدینی تلفنی می گفت شهوتم زیاد بود به مشاوری رجوع کردم من خنگ اول نمی دانستم که او داره تیکه بارم می کنه گفتم شهوتم زیاده گفتم مردها میمیرند بر چنین زنی. و بعد اندامم را می خواست برانداز کند اول فکر می کردم کارتخصصی است می گفت .... درمانگرم بعد که آدرس خودش را جلویم گذاشت و گفت مجردم
فهمیدم کلاهی بر سرم گذاشته تا روی نافم آمده است . و این جا بود که الفرار
-------------------
و خدا روان شناس عالم است
ناب ترین نکات روان شناختی که هیچ جای عالم یافت نمی شود: قرآن و حدیث


------------------------
نكته اي كه لازمه است اضافه كنم
اينه كه در احاديث مربوط به مشاور و صفات او اگر دقت كنيم مي بينيم كه دينداري و تقوا برجسته است به هركسي اعتماد نشايد.

حامي را ببخشيد
در تاپيك بالا مجبور شدم كمي رك سخن بگويم ناچار بودم گاهي سخن نگفتن ها كار دست ما داده . شوك كوچكي باز مي دارد از شوك هاي بسيار قوي

هشدار شماره15

زماني رابطه بدون مرز دختر و پسر معضل خانواده ها بود
اما متاسفانه قوز بالا قوز شده
امروز اين معضل را در زن و مرد ها هم....
بله
حکایت جانسوز
پسری وقتی با پیکان پدرش رفت بالای شهر تهران و ساعاتی بین ماشین ها گشت وقتی برگشت گفت این ماشین به درد عمه ات می خورد.
هرج مرج در ارتباطات بین زن و مرد در هر مکانی باشد ولو مکان مقدس و...به نفع نه زن است و نه مرد. خطر حمله هوایی دشمن حتمی است ایژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژ ژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژ ژایژژژژژژژژژژژژایژژژژژژژژ ژژژژ

هشدار شماره16

مرداب رابطه
امروز دختري با گريه دو چيز پس از مشاوره خواست
و من پذيرفتم
1- تا آن جا كه مي توانم به دختران برسانم كه دوستي دختر و پسر عاقبت خوبي ندارد و او وحشتناك ترين تجربه را داشت رابطه با حدود 20 نفر(دختر22 ساله) و تجربه اين كه حتي دوستان هم او را براي خودشان مي خواستند نه دختر را براي خودش. و اين تجربه او را تا مرز افسردگي كشانده بود او مي گفت چنان در نشاط جواني و خنده ها يم غرق بودم كه متوجه مرداب نمي شدم و من تا گردنم دراين مرداب فرو رفتم. و البته الان برگشتم خودم توبه كرده ام
2- سال جديد شما هم براي من سر سفره هفت سين دعا كنيد

هشدار شماره17

دام مغالطه
ديروز دختري گفت :
پسري مدتي است با من ارتباط دارد به او گفتم من خيانت به خانواده ام نمي كنم بايد از طريق خانواده اقدام كني او گفت اتفاقا اگر بدون آشنايي با هم ازدواج كني اين خيانت است چون با جنگ با همسر و يا طلاق نشاط آنها را مي گيري ؟و من راضي شدم.

هشدار شماره18

درس ديروز مهمه پس تكرار ضرر ندارد

پسرها مث روباهند مکار رو....

هیچ خانمی رابطه زناشویی را تا قبل از شب عروسی نمی پسندد.

خانمی می گفت او روباه بود
کم کم من را به دام انداخت

تو منو دوست دارِِیییییییییییییییییییی عزیزمممممممممممممممممم
چقدر این لباس بهت میاددددددددددددددددد
مث ماه شدیییییییییی
نگفتی منو دوست داریییییییییییی
اشاره به کادو با رنگ ولعاب، من که عشقم رووووووووو به تو ثابت کردم
اما تو چییییییییییییییی؟
دختر:من هم تو روووووووووووووووو دوست دارممممممممممممممممم
پسر اما من که چیزی متوجه عشقت نشدمممممممممممم
دختر :عجیبه
من که گفتم میمرم برات
پسر ولی نمردی که من که به هرحال نمی فهم دوسم داری یانه
دختر : چه طور ثابت کنم
پسر :در عمل و اشاره به رابطه س ک س
دختر: اما
پسر: اما نداره بگو دوستت ندارمممممممممممم
دختر: گرفتار در تردید
و تعارض و يك حرکت نادرست کیش و مات
(مات از رابطه ای که به ازدواج یا ازدواج موفق بینجامد)

هشدار شماره19

شگرد جدیدبرای خانم های اخلاقی
تماس گرفتن به بهانه های محتلف و سرصحبت را باز کردن به شگردهای مودبانه و اخلاقی
-سلام عصرتون به خیر ببخشید منزل فلانی...؟
-خیر
-منزلشون را تغییر دادن؟
-نمی دونم
-خانم محترم شرمنده ام اگه کمکم کنید سپاسگذارم صبح تا حالا دنبال این تلفن....
- نه اشتباه گرفته اید.
- عجیب واقعا می دونم سبب زحمت شما شده ام اما یه لطفی کنید در حق من دعاتون می کنم.امروز این سومین باره که به من آدرس اشتباهی داده ام
سئوالم اینه قبلا ظاهراً اینجا که شما هستید خانم ...زندگی می کرده نمی دونم کی از اونجا رفته اند.....
- نه آقای محترم ظاهرا اطلاعات نادرستی به شما داده اند. ما قبلا هم اینجا زندگی می کردیم وقتی پدرم براثر تصادف از دنیا رفتند..
- ا خدا رحمتش کنه عجب روزگاربی وفایی کجا تصادف کردن(کانال زدن به احساس مخاطب) من هم بابام رو تو تصادف از دست دادم البته او ذلیل شد ومن مدت ها...
- آه خانم( تداعی خاطرات)
--------
سیاست گام به گام

در مکالمه بالا اگر توجه کنید می بینید کلمات خانم به جمله تبدیل شده و جمله به جملات.

هشدار شماره20

بهترین تدبیر برای خانم ها:
کنترل رابطه کلام و بیان قاطع.

جناب حامی مطالب خوب و مفیدی را بیان فرمودید ، واقعا دستتو درد نکنه ، فقط یه نکته اینکه :
خانمها اینقدر ها هم ساده لوح نیستند، ممکنه گاهی بعضی از خانمها اشتباه کنند و یا اینکه زود اعتماد کنند ولی در کل خدا را شکر جامعه ما خانمهای هوشیاری داره که به این راحتی به دام شیادها نمی افتند.

sadra;14421 نوشت:
جناب حامی مطالب خوب و مفیدی را بیان فرمودید ، واقعا دستتو درد نکنه ، فقط یه نکته اینکه :
خانمها اینقدر ها هم ساده لوح نیستند، ممکنه گاهی بعضی از خانمها اشتباه کنند و یا اینکه زود اعتماد کنند ولی در کل خدا را شکر جامعه ما خانمهای هوشیاری داره که به این راحتی به دام شیادها نمی افتند.

اینقدرا هم مطمئن نباش!!!
اگه هوشیاریشون زیاد بود که وضعمون این نبود!

بستگی به نوع خاونمش داره! و سن و تجربه.تذکر به جایی هست خیلی از دختران جامعه از این طرق اسیب می بینند که محدود به این روش هم نیست

راه حل همینه:قاطعیت و بی اعتنایی محترمانه
قابل توجه دختران جوان و احساساتی و گل:ما در قبال خودمون بیشتر از حل مشکلات اقایون مسئولیم!!

هشدار شماره21

مهم تر از ریش، ریشه است
در مشاوره به خانم های مذهبی ای روبرو می شویم که هیچ تناسبی با شوهرشان ندارند. و یکی از علت های مهم نزاع ها و مشاجرات آنها تفاوت های مذهبی آنها است. خانم بسیار اخلاقی متدین و شوهر ، بی قید مشروب خور و ....وقتی از خانم می پرسیم چرا با این همه تقیدات دینی با این همسر ازدواج کردید می گوید ظاهرش، فریب ظاهرش را خوردم. می پرسیم ظاهرش چه طور است می گوید مثل افراد مومن ریش دارد و لباس جلف نمی پوشد.
متاسفانه
نمی دانم در دبیرستان های ما چه خبر است؟
چرا درس زندگی آموزش داده نمی شود.
جوانان ما از ازدواج شبهی در ذهن دارند.
کمتر کسی با معیار و ملاک سراغ ازدواج می رود
و نمونه آن این می شود که مثلا معیار یک ازدواج می شود ظاهر یک فرد. البته ظاهر مهم است نه این که همه چیز ظاهر باشد.

راننده آژانس شکار می کند
سیاست مرموز برای شکار خانم های عفیف
منتظر باشید...............

حامی;36578 نوشت:
مهم تر از ریش، ریشه است
در مشاوره به خانم های مذهبی ای روبرو می شویم که هیچ تناسبی با شوهرشان ندارند. و یکی از علت های مهم نزاع ها و مشاجرات آنها تفاوت های مذهبی آنها است. خانم بسیار اخلاقی متدین و شوهر ، بی قید مشروب خور و ....وقتی از خانم می ............

هشدار شماره22

خانم ها و دختر خانم های اسک دین هوشیار باشند
همان گونه که قبلاً اشاره کردم برخی از خانم ها گول ظاهر را می خورند. البته منظورم این نیست که مردان گول نمی خورند الان بحث درباره خانم ها و دختر خانم است.
در فضای مجازی هم این امکان هست که افراد به دلیل تصورات خود فریب بخورند.
راه دوری نمی روم در همین سایت باید مراقب بود ذهن در برداشت اول این گونه برداشت می کند که کاربران این سایت همه متدین هستند. نه این طور نیست برخی از کاربران ممکن است با لعاب عرفانی در قالب آی دی ای با معنا و حتی پست های زیبا اقدام به شروع ارتباط با خانم ها یا دختر خانم ها کنند. این افراد که زیرک و موذی هم هستند با شیوه های خزنده و نرم به دنبال شکار به راه می افتند. مثلاً
1- به عنوان این که شما خواهر متدینی هستید از شما می خواهم که در انتخاب همسر آینده ام که الان نامزدیم به من کمک کنید.
2- شما تجربه زیادی در سایت دارید از شما کمک می خواهم تا با کار در سایت آشنا شوم.
3- شما متن ها و پست های زیبایی در رابطه با ....دارید لطف کنید در این موضوع کمکم کنید.
4- خودش را خانم معرفی می کند و در پیام خصوصی ارتباط را صمیمی می کندو سپس تخلیه اطلاعاتی و...
بنابراین احتیاط لازم است

احتیاط

شرط


عقل
است

سلام
تلخ بود ولي حقيقت بود

حامی;37418 نوشت:
سلام
تلخ بود ولي حقيقت بود

سلام
شیرین بود و واقعی
حیفه که همچین بحثهایی از اسکرول برن
ادامه بدید جناب حامی

سلام و درود بر حامی گرامی
شما درست می فرمائید تلخ و ترسناک بود بخصوص اون قسمتش که ذکر می فرمودید
دووووووستمممممممممم داریییییییییییییی

آخر کلبه وحشت بود.

در مورد اون خانمی که توی یک اتاق 3 در 4ره با یک آقا
حامی گرامی چون من خودم هم دنبال یک کلاه شرعی می گردم دم به دقیقه که سر خودم کلاه بگذارم ( سر خدا که نمیشه کلاه گذاشت) لذا این دست اشخاص عین خودم رو میشناسم.

دنبال یک جواز شرعی از طرف یکی مثل شما می گردند بعدش عذاب وجدانشونو با اون خنک کنن.

بگذریم.

بهش بگو یکی عین خودت گفت حالا که داری می سری --( سر می خوری) بسر ( سربخور)

چرا دنبال کلاه شرعی می گردی ؟

پنبه جنس نسوزشم داریم که توی بازار فت و فراوونه آدم بخواد پنبه نسوز میشه.

شما که می خوای بسوزی خب بسوز
چرا دنبال کلاه شرعی می گردی؟

خدا یک بار با بنده اش اتمام حجت کرد حلال حلاله حرام حرامه
حلال و حرام کردن تو به نفع و ضرر خدا نیست
همونطورکه گفتی پنبه توئی نه خدا
پس میخوای بسوزی بسوز

چرا دنبال کلاه شرعی می گردی.

بهش بگو من پنبه های نسوزی رو توی بازار دیدم چینیه کمونیسته اما نسوزه باور کن عکس مائو هنوز توی جیبشه

ولی نمیسوزه
تو پنبه مسلمونی ولی میسوزی
حالا که میخوای بسوزی پس بسوز
چرا دنبال کلاه شرعی می گردی؟

بهش بگو من می دونم خودتم می دونی که سوختن خیلی درد داره
نسوختن هم اینطور که معلومه برات درد داره.
اگر دوست داری اینطوری بسوزی که نسوزی خب کلاه نیاز نداری
ولی اگردوستداری اونطوری بسوزی که برای انجامش کلاه شرعی نیاز داری
اونهم کلاه شرعی نیاز نداره

یاحق

سلام و درود:Gol:

نام کاربری بازیگران داستان مذکور (در مورد سایت) لطف بفرمایید . و اینکه در مورد این حقیقت چه اقدامی از سوی مدیرت صورت گرفت.

یا علی

ممنون،خیلی عالی بود

حامی;13838 نوشت:
آنفولانزای خودکی تسامح در رابطه دختر و پسر از کانال کانال های تلویزیون من و شما با قطار سریال ها وارد خانه ها شده (شده است)

مطلبی مهم اما مخفی
البته فراموش نکنید که دستاندرکاران تلویزیون از تک تک ایشان نهایت تقدیر و تشکر را برای این تحفه می کنند...

اون بنده خدائیکه غصه اش گرفته بود که نامزدش از ذهنش خارج می گردد رو بهش نوید بده.

طبق نص صریح سوره نور
زنان فاسق با مردان فاسق و زنان مومن با مردان مومن مقدر بر وصلت دارند و این مقدر الهی است دیر یا زود دارد سوخت و سوز ندارد.
لذا اگرخانم شما هم مانند شما عمل می کنند که زندگیتان پایدار خواهد بود و نیاز به غصه خوردن نداری.
ولی اگر اینطور نبود
باز هم نمی خواد غصه بخوری چون چیزی طول نمیکشه که خدا ظالم رو رسوا می کنه ( البته اگر امید بازگشتی برایش نباشه)
کارت هم به طلاق می کشه.
همین.

اگر هر مطلبی رو که مطرح کردند آیه مربوطه از قرآن رو برایشان ذکر کنید خیلی تاثیر گذاره حتی ممکنه کاملا روی رفتارشون تاثیر بگذاره. تفسیر آیه نه خود آیه

لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يتَفَكَّرُونَ(الحشر/21)


اگر اين قرآن را بر کوهي نازل مي‌کرديم، مي‌ديدي که در برابر آن خاشع مي‌شود و از خوف خدا مي‌شکافد! اينها مثالهايي است که براي مردم مي‌زنيم، شايد در آن بينديشيد!

یاحق

هشدار شماره23

المیرا در بيان داستان زندگي اش گفت: مشکل من از دو سال قبل و زماني که به بهانه درس خواندن به خانه دوستم مي رفتم و با او در خيابان ها پرسه مي زديم شروع شد. يک روز با جواني به نام سينا آشنا شدم و تعريف و تمجيدهاي هم کلاسي ام از تيپ و قيافه اين پسر جوان مرا بيشتر شيفته و دلباخته اش کرد. من در مدت کوتاهي به او وابسته شدم و ما تقريبا هر روز همديگر را مي ديديم و يا با هم صحبت مي کرديم. مادر سينا نيز از رابطه ما خبر داشت و چند بار تلفني با هم صحبت کرده بوديم، اما يک روز پسر مورد علاقه ام گفت خواهر بزرگش از تهران آمده است و مي خواهد مرا ببيند. با خوشحالي همراه او به خانه شان رفتم اما لحظه اي که به داخل آپارتمان رفتم متوجه شدم کسي در خانه نيست.

سينا گفت: چند دقيقه منتظر باش الان مادر و خواهرم مي آيند، آن ها رفته اند براي تو هديه بخرند. او با يک ليوان شربت از من پذيرايي کرد و چند دقيقه بعد سرگيجه عجيبي پيدا کردم. پلک هايم سنگين شد و ديگر نفهميدم چه اتفاقي افتاد. وقتي به هوش آمدم متوجه شدم داخل خودرو سينا هستم و او با گريه و التماس مي گفت: تو همسر آينده ام هستي و نگران مشکلي که به وجود آمده نباش ما خيلي زود با هم ازدواج مي کنيم. من با توجه به مشکلي که برايم به وجود آمده بود به خانه رفتم و اين موضوع را از خانواده ام مخفي نگه داشتم.دو ماه از اين ماجرا گذشت و فهميدم باردار شده ام.

من با سينا تماس گرفتم و گفتم با توجه به وضعيتي که به وجود آمده هر چه زودتر بايد به خواستگاري ام بيايي. او هم پيشنهاد داد يک هفته بعد با مادرش در يک پارک قرار ملاقات بگذاريم و در اين باره صحبت کنيم.

دختر نوجوان اشک هايش را پاک کرد و افزود: آن ها سر قرار حاضر شدند و مادر سينا گفت: ابتدا بايد بچه ات را سقط کني چون اين بچه آبروي همه ما را خواهد برد. من به تو قول مي دهم که خودم در کمتر از دو ماه شرايط ازدواج شما را فراهم کنم.

آن ها با اين وعده هاي شوم مرا با خودرو به خانه اي در حاشيه شهر بردند و عمل سقط جنين را انجام داديم. اما با حال و روزي که داشتم به محض اين که به خانه برگشتم مادرم متوجه غيرطبيعي بودن حالم شد و من موضوع را برايش تعريف کردم. ما بلافاصله به سراغ سينا و مادرش رفتيم، اما آن ها خانه خود را تغيير داده اند و هيچ شماره و نشاني از آن ها نداريم.

الميرا در پايان گفت: از تمام دختران جوان خواهش مي کنم از لبخند هوس و قول و قرارهاي خياباني دوري کنند و در هر مسئله اي با پدر و مادر خود مشورت داشته باشند تا دچار مشکل نشوند.

خیلی تلخ بود خیلی این تلخی تنها با یاد خدا شیرین می گردد
تقدیم به مومنین

I dreamed I had an interview with God
در رویا دیدم که دارم با خدا مصاحبه می‌کنم
God asked
خدا از من پرسید
So you would like to interview me?
مایلی از من چیزی بپرسی؟
I said, If you have the time
من گفتم، اگر وقت داشته باشید
God smiled
با لبخندی گفت
My time is eternity
وقت من ابدی است
What questions do you have in mind for me?
چه پرسشی در ذهن داری که می خواهی از من بپرسی؟
I asked
پرسیدم
What surprises you most about human kind?
چه چیزی در رفتار انسان ها هست که شما را شگفت زده می کند؟
God answered
خدا پاسخ داد
That they get bored with childhood
آدم ها از بودن در دوران کودکی خسته می شوند
They rush to grow up, and then
عجله دارند زودتر بزرگ شوند، و سپس
long to be children again
حسرت دوران کودکی را می خورند
That they lose their health to make money
اینکه سلامتی خود را صرف کسب ثروت می کنند
And then
و سپس
Lose their money to restore their health
ثروتشان را دوباره خرج بازگشت سلامتیشان می کنند
That by thinking anxiously about the future
چنان با هیجان و نگرانی به آینده فکر می کنند
They forget the present
که از زمان حال غافل می شوند
Such that they live in neither the present
آنچنان که دیگر نه در حال زندگی می کنند
And not the future
و نه در آینده
That they live as if they will never die
اینکه چنان زندگی می کنند که گویی هیچوقت نخواهند مرد
And die as if they had never lived
و آنچنان می میرند که گویی هرگز زندگی نکرده اند
God's hand took mine
خداوند دستهای مرا در دست گرفت
And we were silent for a while
و ما برای لحظاتی سکوت کردیم
Then I asked
سپس من پرسیدم
As the creator of people
به عنوان خالق انسانها
What are some of life's lessons you want them to learn?
می خواهید آنها چه درسهایی از زندگی را یاد بگیرند؟
God replied with a smile
خداوند با لبخند پاسخ داد
To learn they can not make any one love them
یاد بگیرند که نمیتوانند دیگران را مجبور کنند که دوستشان داشته باشند
But they can do is let themselves be loved
اما می توانند طوری رفتار کنند که محبوب دیگران شوند
To learn that it is not good to compare themselves to others
یاد بگیرند که خود را با دیگران مقایسه نکنند
To learn that a rich person is not one who has the most
یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد
But is one who needs the least
بلکه کسی است که نیاز کمتری دارد
To learn to forgive by practicing forgiveness
یاد بگیرند دیگران را ببخشند با عادت کردن به بخشندگی
To learn that it only takes a few seconds to open profound wounds in those they love
یاد بگیرند تنها چند ثانیه طول می کشد تا زخمی در قلب کسی که دوستش دارید ایجاد کنید
But it can take many years to heal them
ولی سال ها طول می کشد تا آن جراحت را التیام بخشید
To learn that there are people who love them dearly
یاد بگیرند کسانی هستند که آن ها را از صمیم قلب دوست دارند
But simply have not yet learned how to express or show their feelings
ولی نمیدانند چگونه احساسشان را ابراز کنند
To learn that two people can look at the same thing
یاد بگیرند و بدانند دو نفر می توانند به یک موضوع واحد نگاه کنند
But see it differently
ولی برداشت آن ها متفاوت باشد
To learn that it is not always enough that they be forgiven by others
یاد بگیرند که همیشه کافی نیست همدیگر را ببخشند
But they must also forgive themselves
بلکه انسان ها باید قادر به بخشش و عفو خود نیز باشند
Thank you for your time, I said
سپس من از خدا تشکر کردم و گفتم
Is there anything else you would like your children to know?
آیا چیز دیگری هم وجود دارد که دوست داشته باشید تا آنها بدانند؟
God smiled and said
خداوند لبخندی زد و پاسخ داد
Just know that I am here
فقط اینکه بدانند من اینجا "با آنهاهستم
ALWAYS
همیشه

یاحق

سلام و درود:Gol:
این تایپک شده محلی برای کوبیدن آقایون:khandeh!:

یه کمی بیتا خانم هم بکوبید که داشت آقا سعید رو از راه به در می کرد.:Khandidan!:

از داستان سایت شروع شد حالا به داستان های مجلات خانوادگی موجود در بازار رسیده (مجله خانواده سرخ و غیره:Nishkhand:) آخرش به کجا ختم بشه خدا بخیر کنه.


از خانم های معصوم تقاضا داریم یه کمی مراعات آقایون سرتاپا گناه رو بکنن:khandeh!:

سلام و خسته نباشید خدمت همه و جناب حامی
عالی بود
ممنون از زحماتتون

حامی;13822 نوشت:
خانمی می گفت شوهرم سیب زمینی است خانه اقوام که می رویم آنها مرا باچشم هایشان می خورند و او چایی خورد و به جوک و جفنگ هایشان می خندد.

اگر این خانم محجوبه باشد ؛ مشکلی پیش نمی آید
موضوع قفل شده است