کمک در مورد ازدواج

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کمک در مورد ازدواج

سلام خدمت اساتید.
لطفا من رو راهنمایی کنید.
من پسری به نسبت مذهبی هستم،دختری رو در فامیل میخوام.سن هر دو کم هست.
به این صورت که اوشون ۱۶سال و ۷ماهه و من ۱۹سال و ۶ماهه هستم.
زمانی که من این موضوع رو مطرح کردم،وضع اقتصادی ما خوب بود و در کاری سرمایه گذاری کرده بودیم و مشکلی از دید من وجود نداشت.و اوشون هم ابراز بی میلی نکردن.
با گذشت یک سال،متاسفانه مشکلات مالی به سراغ ما اومد و پدرم ورشکست شد!
من به صورت کاملا رو راست به دختره که رابطه ی کمی با هم در چت متنی داریم اونم زیر نظر خواهر بزرگش در هفته دوروز هست،من به اون تمام قضیه رو تمام و کمال گفتم.
و قول این رو دادم که تمام سعیم رو بکنم و یه شغل پیدا کنم و هم درس بخونم و هم کار کنم به صورت پاره وقت.تا بعدا هم بتونم کاری راه بندازم و هم درسم رو خونده باشم و بتونم حداقل یه ماشین واسه خودم بگیرم.
از اون موقع که این حرفارو زدم،حس میکنم سرد شده نسبت به من.تا اینکه دیشب به تاریخ ۱۷/۱۰/۹۲ با هم طی مکالمه چت متنی که داشتیم به من گفت این رابطه درست نیست!
ممکنه واسه تو دلخوشی به وجود بیاد و بعدا بنا به هر شرایطی وسلت صورت نگیره!
با حرفهایی که زده شد،حس کردم داره میپیچونه من رو.بهش گفتم رو راست باش،اگه کسه دیگه ای رو دوست داری به من بگو تا کلا دیگه فکری نکنم و گفت نه و قسم خورد حتی که کسی رو دوست نداره!
گفتم اگه کسی با شرایط بهتر از من هست بگو،حق داری،زندگی خودته و باید انتخاب درست کنی.
گفت هستن کسایی که شرایطشون بهتر از تو هست(میدونم خواستگار بهتر از من داره زیادم داره،ولی حتی نمیذاره کسی خونه بیاد واسه رسمی کردن قضیه) و گفت من حتی نمیذارم کسی خونه بیاد.
بالاخره باید کسی رو که میخوام باهاش زندگی کنم رو دوست داشته باشم یا نه؟! منم گفتم درسته و حق مسلمه تو هست.
بعد گفت این رابطه بهتره قطع بشه تا زمانی که بعدا بیاید به صورت رسمی و به سلاح دید خانواده ها و زیر نظرشون رابطه داشته باشیم...
گفتم من که مادرم با مادرت صحبت کرده بود و اوشن گفته بودن فعلا زوده،من تا کی باید صبر کنم!
گفتم بهش که هم میخپایی جواب منفی ندی،هم جواب مثبت نمیدی،هم ارتباط رو قطع میکنی و هم میگی بعدا زیر نظر خانواده ها؟!
من قبلا بهش قول داده بودم اگه جواب مثبت بده سر قولم هستم!
و واقعا هم بودم،خدا رو شکر از لحاظ ظاهری و به گفته دوستانم باتنی انسان بدی نیستم و توی دانشگاه هم هستن از جنس مخالف که ارزوشون باشه ۵دقیقه باهاشون صحبت کنم.ولی از روزی که من مطرح کردم این موضوع رو یعنی ۱سالی هست،من حتی کلاس هام رو توی دانشگاه طوری برداشتم که هیچ کسی من رو حتی نبینه،فقط میرفتم دانشگاه و مستقیم میومدم خونه!
الان من موندم چیکار کنم.
دیشب گفتم بهترین راه اینه کلا من قید این موضوع رو میزنم و رابطه همینجا تموم شه و فراموش کن.
ولی گفت نه،نمیخوام ناراحتت کنم.
گفتم من ناراحت باشم به خودم مربوطه،تو فکر خودت باش.
که گفت نه و این چیزا.
خلاصه قرار شد باز همون رابطه چت باشه!

حسی که من به قضیه دارم اینه که من تپی ابنمکم،یعنی اینکه،اگه بهتر از من نیومد ایشون به من جواب مثبت میده!
حالا مشکل اینجاست که هم با دست پس میزنه و با پا پیش میکشه.نه جواب منفی میده،نه مثبت!
دیشبم قرار شد من برم و شرایط خودم رو ایده ال کنم،یعنی همون کار و تحصیل و این مسایل،تا بعدا ببینیم چی پیش میاد! و هر بار هم میگه هرچی خدا بخواد! منم میگم درسته،ولی اخه نمیخواد ما هم یه تصمیمی بگیریم؟! که باز با جواب های قبلی روبه رو میشم.
راهنمایی میخوام،کمکم کنید!
من دلایل انتخاب ایشون هم :
یکی اینکه هم امروزی هست،هم اینکه خوش سیما،قد بلند(من خودم ۱۹۰ هستم)،مهربون،خوش رفتار و درس خون و مذهبی در حد معمول هستن.پدر بسیار سخت گیری هم داره.و تا الان هم با هیچ پسری دوست نبوده چون خیلی خیلی رفتاره سنگینی داره و من واسم این خیلی مهمه! و من خودم هم هیچ دوست دختری نداشتم! البته متاسفانه تو جامعه دیگه دوست دختر و پسر جا افتاده،هر کسی نداشته باشه عجیبه! نه اینکه کسی داشته باشه...

اساتید راهنمایی! چه کاری درسته انجام بدم؟!

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امیدوار

shadow fiend;457701 نوشت:
سلام خدمت اساتید.
لطفا من رو راهنمایی کنید.
من پسری به نسبت مذهبی هستم،دختری رو در فامیل میخوام.سن هر دو کم هست.
به این صورت که اوشون ۱۶سال و ۷ماهه و من ۱۹سال و ۶ماهه هستم.
زمانی که من این موضوع رو مطرح کردم،وضع اقتصادی ما خوب بود و در کاری سرمایه گذاری کرده بودیم و مشکلی از دید من وجود نداشت.و اوشون هم ابراز بی میلی نکردن.
با گذشت یک سال،متاسفانه مشکلات مالی به سراغ ما اومد و پدرم ورشکست شد!
من به صورت کاملا رو راست به دختره که رابطه ی کمی با هم در چت متنی داریم اونم زیر نظر خواهر بزرگش در هفته دوروز هست،من به اون تمام قضیه رو تمام و کمال گفتم.
و قول این رو دادم که تمام سعیم رو بکنم و یه شغل پیدا کنم و هم درس بخونم و هم کار کنم به صورت پاره وقت.تا بعدا هم بتونم کاری راه بندازم و هم درسم رو خونده باشم و بتونم حداقل یه ماشین واسه خودم بگیرم.
از اون موقع که این حرفارو زدم،حس میکنم سرد شده نسبت به من.تا اینکه دیشب به تاریخ ۱۷/۱۰/۹۲ با هم طی مکالمه چت متنی که داشتیم به من گفت این رابطه درست نیست!
ممکنه واسه تو دلخوشی به وجود بیاد و بعدا بنا به هر شرایطی وسلت صورت نگیره!
با حرفهایی که زده شد،حس کردم داره میپیچونه من رو.بهش گفتم رو راست باش،اگه کسه دیگه ای رو دوست داری به من بگو تا کلا دیگه فکری نکنم و گفت نه و قسم خورد حتی که کسی رو دوست نداره!
گفتم اگه کسی با شرایط بهتر از من هست بگو،حق داری،زندگی خودته و باید انتخاب درست کنی.
گفت هستن کسایی که شرایطشون بهتر از تو هست(میدونم خواستگار بهتر از من داره زیادم داره،ولی حتی نمیذاره کسی خونه بیاد واسه رسمی کردن قضیه) و گفت من حتی نمیذارم کسی خونه بیاد.
بالاخره باید کسی رو که میخوام باهاش زندگی کنم رو دوست داشته باشم یا نه؟! منم گفتم درسته و حق مسلمه تو هست.
بعد گفت این رابطه بهتره قطع بشه تا زمانی که بعدا بیاید به صورت رسمی و به سلاح دید خانواده ها و زیر نظرشون رابطه داشته باشیم...
گفتم من که مادرم با مادرت صحبت کرده بود و اوشن گفته بودن فعلا زوده،من تا کی باید صبر کنم!
گفتم بهش که هم میخپایی جواب منفی ندی،هم جواب مثبت نمیدی،هم ارتباط رو قطع میکنی و هم میگی بعدا زیر نظر خانواده ها؟!
من قبلا بهش قول داده بودم اگه جواب مثبت بده سر قولم هستم!
و واقعا هم بودم،خدا رو شکر از لحاظ ظاهری و به گفته دوستانم باتنی انسان بدی نیستم و توی دانشگاه هم هستن از جنس مخالف که ارزوشون باشه ۵دقیقه باهاشون صحبت کنم.ولی از روزی که من مطرح کردم این موضوع رو یعنی ۱سالی هست،من حتی کلاس هام رو توی دانشگاه طوری برداشتم که هیچ کسی من رو حتی نبینه،فقط میرفتم دانشگاه و مستقیم میومدم خونه!
الان من موندم چیکار کنم.
دیشب گفتم بهترین راه اینه کلا من قید این موضوع رو میزنم و رابطه همینجا تموم شه و فراموش کن.
ولی گفت نه،نمیخوام ناراحتت کنم.
گفتم من ناراحت باشم به خودم مربوطه،تو فکر خودت باش.
که گفت نه و این چیزا.
خلاصه قرار شد باز همون رابطه چت باشه!

حسی که من به قضیه دارم اینه که من تپی ابنمکم،یعنی اینکه،اگه بهتر از من نیومد ایشون به من جواب مثبت میده!
حالا مشکل اینجاست که هم با دست پس میزنه و با پا پیش میکشه.نه جواب منفی میده،نه مثبت!
دیشبم قرار شد من برم و شرایط خودم رو ایده ال کنم،یعنی همون کار و تحصیل و این مسایل،تا بعدا ببینیم چی پیش میاد! و هر بار هم میگه هرچی خدا بخواد! منم میگم درسته،ولی اخه نمیخواد ما هم یه تصمیمی بگیریم؟! که باز با جواب های قبلی روبه رو میشم.
راهنمایی میخوام،کمکم کنید!
من دلایل انتخاب ایشون هم :
یکی اینکه هم امروزی هست،هم اینکه خوش سیما،قد بلند(من خودم ۱۹۰ هستم)،مهربون،خوش رفتار و درس خون و مذهبی در حد معمول هستن.پدر بسیار سخت گیری هم داره.و تا الان هم با هیچ پسری دوست نبوده چون خیلی خیلی رفتاره سنگینی داره و من واسم این خیلی مهمه! و من خودم هم هیچ دوست دختری نداشتم! البته متاسفانه تو جامعه دیگه دوست دختر و پسر جا افتاده،هر کسی نداشته باشه عجیبه! نه اینکه کسی داشته باشه...

اساتید راهنمایی! چه کاری درسته انجام بدم؟!

بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت محضر شما برادر گرامی

قطع نظر حکم شرعی چنین ارتباطی، با توجه به اینکه وضعیت شما و همچنین نظر خانواده ها و دختر خانم به خوبی مشخص نیست، پیشنهاد می شود از ادامه ارتباط و تعمیق آن خودداری کنید.
راه و روش منطقی خواستگاری رسمی است، آن هم در شرایطی که اطمینان نسبی به وجود آمادگیهای لازم (بلوغ عقلی، اجتماعی، عاطفی و...) در شخص مقابل داشته باشید.

در پناه خدای متعال موفق باشید.

سلام
من واقعاً تعجب میکنم از شما!
شما انتظار دارید که این دختر خانم بیان و توی چت یا از طریق صوتی به شما بگن بله! مشکلی ندارم! تشریف بیارید!...؟ واقعاً چنین انتظاری دارید؟؟؟
تا حالا اصلاً همچین چیزی شنیدید که دختری اینطوری جواب مثبت به کسی بده؟؟؟
دخترها شدیداً علاقه دارند که بهشون اهمیت داده بشه و براشون ارزش قائل شد. ایشون ارزش خودش رو اونقدر نمیبینه که بخواد در محیط چت به شما جواب مثبت بده! میخواد شما به خاطرش تلاش کنید، به خاطرش با پدر ایشون صحبت کنید، دنبال کار برید، مسئله رو علناً با خانواده شون مطرح کنید. این کارها باعث میشه بفهمه که شما چقدر براش ارزش قائل هستید. نه الان نه حتی اون موقع هم قرار نیست مثل حالت معامله کردن بهتون جواب مثبت بده. پس هیچ وقت چنین انتظارین نداشته باشید. همین که میگید با دست پس میزنه و با پا پیش میکشه به همین خاطره. نمیخواد ارزشش اونقدر پایین بیاد که در محیط چت بله بگه!
لذا بهتون توصیه میکنم این شکل رابطه رو نداشته باشید. به جاش سعی کنید مسئله رو با خانواده ها مطرح کنید و با والدین تون مشورت کنید. چند جلسه خواستگاری و صحبت پیرامون ازدواج شما با حضور خانواده ها برگزار بشه. مسئله کار و درآمد شما هم توی همین جلسات مطرح بشه و در موردش به توافق برسید. اگه اینکارها رو بکنید ان شاء الله همه چیز حل خواهد شد. ولی مطمئن باشید از چت کردن و تماس تلفنی هیچ جواب بله ای بیرون نخواهد اومد.

ببینید شما جفتتون سن کمی دارید...الان وقت ازدواجتون نیست...بزارید۳-۴ سال دیگه با شرایط بهتر و پختگی بیشتر تصمیم گیری کنید...دختر خانوم راست میگن(از یه طرف سنش کمه و یه نمه ترس تو دلش هست...از یه طرف از شما خوشش میاد و نمیخواد از دستت بده....ازطرفی هم این شکل رابطه شما درست نیست(شاید از نظر شما مشکلی نباشه اما همین که قبل از رسمی شدن تون باهم ارتباط دارید ممکنه به آینده تون لطمه بزنه...مخصوصا به دختر خانوم))پس...ارتباط تون رو قطع کنید بزارید زمان بگذره تا تصمیم مناسب تر وعقلانی تری بگیرید... ******توکل به خدا یادت نره******

shadow fiend;457701 نوشت:
سلام خدمت اساتید.
لطفا من رو راهنمایی کنید.
من پسری به نسبت مذهبی هستم،دختری رو در فامیل میخوام.سن هر دو کم هست.
به این صورت که اوشون ۱۶سال و ۷ماهه و من ۱۹سال و ۶ماهه هستم.
زمانی که من این موضوع رو مطرح کردم،وضع اقتصادی ما خوب بود و در کاری سرمایه گذاری کرده بودیم و مشکلی از دید من وجود نداشت.و اوشون هم ابراز بی میلی نکردن.
با گذشت یک سال،متاسفانه مشکلات مالی به سراغ ما اومد و پدرم ورشکست شد!
من به صورت کاملا رو راست به دختره که رابطه ی کمی با هم در چت متنی داریم اونم زیر نظر خواهر بزرگش در هفته دوروز هست،من به اون تمام قضیه رو تمام و کمال گفتم.
و قول این رو دادم که تمام سعیم رو بکنم و یه شغل پیدا کنم و هم درس بخونم و هم کار کنم به صورت پاره وقت.تا بعدا هم بتونم کاری راه بندازم و هم درسم رو خونده باشم و بتونم حداقل یه ماشین واسه خودم بگیرم.
از اون موقع که این حرفارو زدم،حس میکنم سرد شده نسبت به من.تا اینکه دیشب به تاریخ ۱۷/۱۰/۹۲ با هم طی مکالمه چت متنی که داشتیم به من گفت این رابطه درست نیست!
ممکنه واسه تو دلخوشی به وجود بیاد و بعدا بنا به هر شرایطی وسلت صورت نگیره!
با حرفهایی که زده شد،حس کردم داره میپیچونه من رو.بهش گفتم رو راست باش،اگه کسه دیگه ای رو دوست داری به من بگو تا کلا دیگه فکری نکنم و گفت نه و قسم خورد حتی که کسی رو دوست نداره!
گفتم اگه کسی با شرایط بهتر از من هست بگو،حق داری،زندگی خودته و باید انتخاب درست کنی.
گفت هستن کسایی که شرایطشون بهتر از تو هست(میدونم خواستگار بهتر از من داره زیادم داره،ولی حتی نمیذاره کسی خونه بیاد واسه رسمی کردن قضیه) و گفت من حتی نمیذارم کسی خونه بیاد.
بالاخره باید کسی رو که میخوام باهاش زندگی کنم رو دوست داشته باشم یا نه؟! منم گفتم درسته و حق مسلمه تو هست.
بعد گفت این رابطه بهتره قطع بشه تا زمانی که بعدا بیاید به صورت رسمی و به سلاح دید خانواده ها و زیر نظرشون رابطه داشته باشیم...
گفتم من که مادرم با مادرت صحبت کرده بود و اوشن گفته بودن فعلا زوده،من تا کی باید صبر کنم!
گفتم بهش که هم میخپایی جواب منفی ندی،هم جواب مثبت نمیدی،هم ارتباط رو قطع میکنی و هم میگی بعدا زیر نظر خانواده ها؟!
من قبلا بهش قول داده بودم اگه جواب مثبت بده سر قولم هستم!
و واقعا هم بودم،خدا رو شکر از لحاظ ظاهری و به گفته دوستانم باتنی انسان بدی نیستم و توی دانشگاه هم هستن از جنس مخالف که ارزوشون باشه ۵دقیقه باهاشون صحبت کنم.ولی از روزی که من مطرح کردم این موضوع رو یعنی ۱سالی هست،من حتی کلاس هام رو توی دانشگاه طوری برداشتم که هیچ کسی من رو حتی نبینه،فقط میرفتم دانشگاه و مستقیم میومدم خونه!
الان من موندم چیکار کنم.
دیشب گفتم بهترین راه اینه کلا من قید این موضوع رو میزنم و رابطه همینجا تموم شه و فراموش کن.
ولی گفت نه،نمیخوام ناراحتت کنم.
گفتم من ناراحت باشم به خودم مربوطه،تو فکر خودت باش.
که گفت نه و این چیزا.
خلاصه قرار شد باز همون رابطه چت باشه!

حسی که من به قضیه دارم اینه که من تپی ابنمکم،یعنی اینکه،اگه بهتر از من نیومد ایشون به من جواب مثبت میده!
حالا مشکل اینجاست که هم با دست پس میزنه و با پا پیش میکشه.نه جواب منفی میده،نه مثبت!
دیشبم قرار شد من برم و شرایط خودم رو ایده ال کنم،یعنی همون کار و تحصیل و این مسایل،تا بعدا ببینیم چی پیش میاد! و هر بار هم میگه هرچی خدا بخواد! منم میگم درسته،ولی اخه نمیخواد ما هم یه تصمیمی بگیریم؟! که باز با جواب های قبلی روبه رو میشم.
راهنمایی میخوام،کمکم کنید!
من دلایل انتخاب ایشون هم :
یکی اینکه هم امروزی هست،هم اینکه خوش سیما،قد بلند(من خودم ۱۹۰ هستم)،مهربون،خوش رفتار و درس خون و مذهبی در حد معمول هستن.پدر بسیار سخت گیری هم داره.و تا الان هم با هیچ پسری دوست نبوده چون خیلی خیلی رفتاره سنگینی داره و من واسم این خیلی مهمه! و من خودم هم هیچ دوست دختری نداشتم! البته متاسفانه تو جامعه دیگه دوست دختر و پسر جا افتاده،هر کسی نداشته باشه عجیبه! نه اینکه کسی داشته باشه...

اساتید راهنمایی! چه کاری درسته انجام بدم؟!

سلام ...
پیشنهاد اکید اکید و اکید بهت میدم ...
به هیچ چیز فکر نکنی ... به دارایی پدر و مادرت توجه نکنی و در اولین فرصت بری خواستگاری این دختر خانوم ... اونم رسمیه رسمی ....

در اینصورت ممکن هست چنین اتفاق هایی برای شما بیوفته :
1- یا اینکه بهتر از شما رو داره و مطمئن نیست که رقیب شما میاد خواستگاریش .
2- یا اینکه بهتر از شما رو نداره و منتظره بهتر از شما هست .

حالت اول : اگر بهتر از شما رو داشته باشه ... شما بری خواستگاری کنی ... ممکن هست رقیب شما نتونه شرایطش رو جور کنه ... اصلا ممکن هست قصده رقیب ازدواج نباشه ... در اینصورت اگر شما خواستگاری کنی ... این دختر خانوم با خودش میگه شما دنباله جواب هستی ... پس تندی فرصت های تصمیم گیری ایشون رو محدود میکنی ... خواستگارهاش رو محدود میکنی ....

حالت دوم : یا اینکه بهتر از شما رو نداره و منتظره بهتر از شماست : در اینصورت شما با خواستگاری رسمی میگی من جواب میخوام ... زود باشین ... باز هم اوها رو تو تنگنای تصمیم گیری قرار دادی ...

حالت سوم : ممکن هست کسی رو نداشته باشه ولی با این حال ریسک کنه و به شما جواب نه بده به این امید که از شما بهتر رو گیر میاره .... در اینصورت خودش هم میدونه که این ریسک هست و از دور مراقبه اعمال و رفتاره شما میمونه و شما رو رصد میکنه که اگر شما کمی تیز هوش باشین میتونین این مساله رو متوجه بشین و به نفع خودتون قضیه رو تموم کنین ...

و اگر جوابه ایشون نه بود ... ازشون فاصله بگیرین ... دیگه هم باهاشون چت نکنین ... این عمل باعث میشه ایشون فکر کنن تو افکارتون راسخ هستین و واقعا ایشون رو کنار گذاشتین ... اگر ایشون هم اصرار به برقراری رابطه داشتن ... بگین یا همه چیز یا هیچ چیز ... یا ازدواج ... یا اتمام رابطه ...

موفق باشی .

واقعا موندم چیکار کنم...
پس میرم واسه قطع رابطه،انشاالله تا یکی دوسال اینده همه چیزم تکمیل باشه و کاملا ایده ال.بعد جلو میرم واسه خواستگاری...
اگر سعی کردم این ارتباط رو نگه دارم واسه این هست که نمیخوام کسه دیگه بیاد پررنگ بشه،نمیخوام جای منو بگیره.همش ترس و استرس این رو دارم که یه وقت نکنه یکی بیاد و از من بهتر باشه!
مادرم به صورت غیر رسمی از مادرش خواستگاری کرده واسم،ولی جوابشون این بود که هنوز زوده این تصمیمگیریها واسه من.و حرفهایی که داییش و خاله هاش زده بودن و به گوش من رسید از منبا معتبر به این صورت بود که گفته بودن از کجا معلوم فردا پس فردا از کسه دیگه ای خوشش نیاد و بعدم با کس دیگه ای ازدواج نکنه؟!این افکار هم روی من هست! به دلیل جامعه هست وگرنه من خدارو شکر اهل همچین کاری نیستم!!
بازم ممنونم از دوستان به خاطر راهنمایی هاشون.

پ.ن:
من پدر و مادرم و خانواده مادرم همه از موضوع خبر دارن،همه موافق این وسلت هستن.
خانواده ها خبر دارن کاملا.
ارتباط مجازی ما زیر نطر خواهر بزرگش هست و هر دوتا خواهر دیگه اش هم خبر دارن کاملا!

دعا کنید برام...

shadow fiend;458208 نوشت:
پس میرم واسه قطع رابطه،انشاالله تا یکی دوسال اینده همه چیزم تکمیل باشه و کاملا ایده ال.بعد جلو میرم واسه خواستگاری...

این کار هم به نظر من اشتباه هست. چه اشکالی داره که همین الان خواستگاری انجام بشه؟ شما برید و صحبت هاتون رو بکنید. چه تضمینیه که در آینده یکی به پدر ایشون پیشنهاد نده و هم خانواده و هم خودشون رو به خاطر شرایط خاصی که داره (مثلاً) وسوسه نکنه؟ هیچ چیز بهتر از این نیست که شما برید و پای کار رو محکم کنید. خدا رو شکر همه موافق هستن و از این لحاظ هم مشکلی ندارید. دیگه برای چی تعلل میکنید؟

علی  ;458272 نوشت:
این کار هم به نظر من اشتباه هست. چه اشکالی داره که همین الان خواستگاری انجام بشه؟ شما برید و صحبت هاتون رو بکنید. چه تضمینیه که در آینده یکی به پدر ایشون پیشنهاد نده و هم خانواده و هم خودشون رو به خاطر شرایط خاصی که داره (مثلاً) وسوسه نکنه؟ هیچ چیز بهتر از این نیست که شما برید و پای کار رو محکم کنید. خدا رو شکر همه موافق هستن و از این لحاظ هم مشکلی ندارید. دیگه برای چی تعلل میکنید؟

من جای خودم رو فعلا سفت کردم،رابطه قطع نمیکنم.
علی الحساب دوتا خواهر جلوشه و مادرش گفته بود تا این دوتا شوهر نکنن،اصلا پدرش اجازه اومدن خواستگار برای این یکی نمیده! به نفع من Lol

shadow fiend;458347 نوشت:
من جای خودم رو فعلا سفت کردم،رابطه قطع نمیکنم.

اگه منظورتون اینه که نمیخواید ایشون رو برای ازدواج کنار بگذارید، کار خوبی می کنید. ولی اگه منظور اینه که میخواید رابطه چت و اینا رو ادامه بدید کار درستی نیست.

علی  ;458420 نوشت:
اگه منظورتون اینه که نمیخواید ایشون رو برای ازدواج کنار بگذارید، کار خوبی می کنید. ولی اگه منظور اینه که میخواید رابطه چت و اینا رو ادامه بدید کار درستی نیست.

مطمئنن واسه ازدواج ميخوام!
وگرنه براي چت اين همه ريخته!!

shadow fiend;458725 نوشت:
مطمئنن واسه ازدواج ميخوام!
وگرنه براي چت اين همه ريخته!!

نه منظورم این نبود.
همین که با ایشون چت میکنید، به عنوان روابط پیش از ازدواج و شناخت بیشتر و... همین کار درستی نیست.
فعلاً این روابط رو موقتاً قطع کنید تا موعدش برسه.

[="Tahoma"][="#009999"]به نام خدا
سلام...
همين كه شما يك چنين موقعيتي براتون پيش اومده.جاي اميدواري هست كه به زودي ازدواج كنيد.خيلي هاي ديگه چنين موقعيتي ندارند.
براي مشاهده كليپ كليك كنيد:[="#FF0000"]پول ندارم چگونه ازدواج كنم؟[/]
اميدوارم موفق باشيد:Gol:[/]

سلام.اگراجازه بديدچندنكته:

[=franklin gothic medium]اولين نكته مربوط به اون دخترخانم هست كه مشص نيست نظرش چيه؟هروقت متوجه شديد خانمي دراين مورد نظرقطعي جواب نميده ازسه حالت خارج نيست.
1_به خاطرغرورش .ترس ازعقب رفتن شما.چون شما ازورشكستگي و.....صحبت كرديدوگفتيدفرصت ميخواهيد واسه بهترشدن شرايط ،اين جمله براي يه دختركه اصلا رسمي پيش نرفتيد يه هشداربزرگه...و فكرميكنه شماسردشديد ياداريدبهانه چيني ميكنيد.پس دنبال راه حل ميره.وراهش حذف كردن رابطه است وواسه اينكه شماروامتحان كنه كه واقعا قصدتون ازاين چت كردنها دراين يك سال چي بوده حرف آخرو ميزنه:رسميش كن!
كاملا مشخصه داره به زبان بي زباني ميگه من شماروتاييد كردم اگربياي حتما جوابم مثبته اما چون پشتوانه اي براي دل شمانيست رسميش كنيدكه خيالم ديگه راحت بشه!

اما احتمال دوم:
مهم بودن كار و شغل براي خانواده. ممكنه باحرفي كه زديديكي ازمهمترين ملاكهاي اون خانم روبراورده نكرده باشيد..كه اگراين احتمال باشه،بايد ازش دقيق بپرسيد كه خانواده شما اگرمن بااين شرايط بيام ميپذيرن؟ووضعيت الان من تاچقدردرتصميم گيري شمااثرداره؟والان بيام جلوبهتره ياوقتي كه شرايطم بهترشد؟:
دراين موردشمادقيق توضيح نداديد كه اون خانم نميخوادجلوبياييد ياخانوادش ؟اگرخانواده اش گفتن فعلا زوده.وعلتش دوخواهربعدي هست؛بايد مطمئن باشيد كه به خاطر اين هست كه اون خانم خواستگاراش رورد ميكنه يا به خاطر شماست؟
اين رو جواب بديد كه اگربخاطر شماست بايد ارتباط قطع و رسمي بشه خواستگاري...چون ممكنه شرايط بهتربراي اون خانم وحتي شما به خاطر اين صبرزيادي(يك سال)ازشما سلب بشه.

احتمال3:
ممكنه آدم فرصت طلبي باشه.شما حكم جاپاس براش باشين.واقعا چنين دختراني بوده.كه بانگهداشتن خواستگارا به بعدي هافكرميكنند.موردي بوده كه پسره رودوسال نگه داشته وتاموردبهتراومده براش سريعا اون رو ردكرده.

باتوجه به توضيحاتي كه داديد احتمال اولي درست ترهست.يعني اون خانم نسبت به تعهدشما شك داره كه بايد هم شك كنه.به نظرم بدون توجه به خانوادش شمااصرار كنيد.خانواده شماارتباط روبايد ادامه بدن باخانواده دختر.بجاي نگه داشتن اون باارتباط حفظ شده درفكر ارتباط ازطريق خانوادتون باشيد.
[=book antiqua]باتوجه به تجربه هاي ديده شده از مواردقبلي بهترين كارهمون حرف دوستان هست.رسمي كردن موضوع..واصرارخانواده شما.اصراركردن خيلي تاثيرداره.ونقش بزرگترها خيلي بيشتراثرداره تارفتارخودشمابه صورت مخفي بااون.اتفاقا ديده شده اين كار سوءظن بين طرفين روزيادميكنه وعلامت اين سوءظن ازبعدازدوران عقد خودش رونشون ميده.
موفق باشيد:Gol:

سبزينه ظهور;459642 نوشت:
سلام.اگراجازه بديدچندنكته:

[=franklin gothic medium]اولين نكته مربوط به اون دخترخانم هست كه مشص نيست نظرش چيه؟هروقت متوجه شديد خانمي دراين مورد نظرقطعي جواب نميده ازسه حالت خارج نيست.
1_به خاطرغرورش .ترس ازعقب رفتن شما.چون شما ازورشكستگي و.....صحبت كرديدوگفتيدفرصت ميخواهيد واسه بهترشدن شرايط ،اين جمله براي يه دختركه اصلا رسمي پيش نرفتيد يه هشداربزرگه...و فكرميكنه شماسردشديد ياداريدبهانه چيني ميكنيد.پس دنبال راه حل ميره.وراهش حذف كردن رابطه است وواسه اينكه شماروامتحان كنه كه واقعا قصدتون ازاين چت كردنها دراين يك سال چي بوده حرف آخرو ميزنه:رسميش كن!
كاملا مشخصه داره به زبان بي زباني ميگه من شماروتاييد كردم اگربياي حتما جوابم مثبته اما چون پشتوانه اي براي دل شمانيست رسميش كنيدكه خيالم ديگه راحت بشه!

اما احتمال دوم:
مهم بودن كار و شغل براي خانواده. ممكنه باحرفي كه زديديكي ازمهمترين ملاكهاي اون خانم روبراورده نكرده باشيد..كه اگراين احتمال باشه،بايد ازش دقيق بپرسيد كه خانواده شما اگرمن بااين شرايط بيام ميپذيرن؟ووضعيت الان من تاچقدردرتصميم گيري شمااثرداره؟والان بيام جلوبهتره ياوقتي كه شرايطم بهترشد؟:
دراين موردشمادقيق توضيح نداديد كه اون خانم نميخوادجلوبياييد ياخانوادش ؟اگرخانواده اش گفتن فعلا زوده.وعلتش دوخواهربعدي هست؛بايد مطمئن باشيد كه به خاطر اين هست كه اون خانم خواستگاراش رورد ميكنه يا به خاطر شماست؟
اين رو جواب بديد كه اگربخاطر شماست بايد ارتباط قطع و رسمي بشه خواستگاري...چون ممكنه شرايط بهتربراي اون خانم وحتي شما به خاطر اين صبرزيادي(يك سال)ازشما سلب بشه.

احتمال3:
ممكنه آدم فرصت طلبي باشه.شما حكم جاپاس براش باشين.واقعا چنين دختراني بوده.كه بانگهداشتن خواستگارا به بعدي هافكرميكنند.موردي بوده كه پسره رودوسال نگه داشته وتاموردبهتراومده براش سريعا اون رو ردكرده.

باتوجه به توضيحاتي كه داديد احتمال اولي درست ترهست.يعني اون خانم نسبت به تعهدشما شك داره كه بايد هم شك كنه.به نظرم بدون توجه به خانوادش شمااصرار كنيد.خانواده شماارتباط روبايد ادامه بدن باخانواده دختر.بجاي نگه داشتن اون باارتباط حفظ شده درفكر ارتباط ازطريق خانوادتون باشيد.
[=book antiqua]باتوجه به تجربه هاي ديده شده از مواردقبلي بهترين كارهمون حرف دوستان هست.رسمي كردن موضوع..واصرارخانواده شما.اصراركردن خيلي تاثيرداره.ونقش بزرگترها خيلي بيشتراثرداره تارفتارخودشمابه صورت مخفي بااون.اتفاقا ديده شده اين كار سوءظن بين طرفين روزيادميكنه وعلامت اين سوءظن ازبعدازدوران عقد خودش رونشون ميده.
موفق باشيد:Gol:

ممنونم بابت صحبتهاي زيباتون.
تا الان چيزي كه دستگيرم شده اين هست كه هم خودش،هم خواهراش موافق قضيه هستن.
به طوري كه خواهر بزرگش كه باهاش صحبت كردم گفت شرايط رو بهتر كنم،كار خوب داشته باشم و بعد اقدام كنم براي خواستگاري رسمي.
وگفت كه هرچه سريعتر بهتر و اينكه اين وسط اگر پدرش از يه نفر خوشش بياد و اون بياد خواستگاري،ديگه كاري از خواهراش بر نمياد.
منم دارم سعي ميكنم از همين تابستون برم سر كار و يه درامد واسه خودم داشته باشم و درسم رو هم بخونم.
چند روز پيش من ناراحت بودم و طي يه صحبتهايي كه با خواهرش داشتم اونم فهميد ناراحتم.
علت رو پرسيد و من توضيح دادم كه ترس از نرسيدن و اين حرفاست.
خواهرش گفت كه اوشون خواستگار زياد داشتن و دارن و تا الان همه رو رد كرده و حتي به مادرش گفته و نذاشته خونه بيان براي صحبت كردن،و اخرينشون هم ساكن المان بوده و وضع مالي عالي!
و گفت ولي ميبيني كه با تو(من) چت ميكنه و حرف ميزنه! پس اميدوار باش.

و يه چيزي هم اضافه كنم،دوستان ما قوم و خويش هستيم،دختري كه من ميخوام ميشه دختر خواهر زن عموي مادرم.و من هم نه از چت ايشون رو پيدا كردم و نه از خيابون Lol
و اين چت كردن هم فقط واسه صحبت گفت و گو اين حرفاس،در هفته هم فقط دو مرتبه هست…
ممنون بابت جوابهاي همگي!

سلام ...
اگر هر چه سریعتر خواستگاری رسمی نکنی ... موضوع رو باید تموم شده فرض کنی ...
شما رو تو آب نمک خوابوندن ... تا از شما بهتر رو پیدا کنن ...
فگر هم نکن که تو آب نمک بودن ... بهتر از نبودن هست ...

الان دختر خانوم میگه اتفاقی نمیوفته تا 40 سالگی به امیده پسری بهتر وای میستم ... اومد که زنه اون میشم ... نیومد هم که شما هستین ...
ولی اگر شما بهشون بگین جواب میخواین ...
دیگه نمیتونن این ریسک رو بکنن ...
و یه چیزه دیگه رو رک بهت بگم ...
عشق اینجوریه که باید با یک جرقه شروع بشه و با مهربانی کردن ادامه داشته باشه و آقا پسر سمج بازی در بیاره ...
این جور که من فهمیدم ... دختر خانوم شما رو دوست نداره ... اگر دوستت داشت اصلا به کسه دیگه ای فکر نمیکرد ...
من احتماله خیلی خیلی زیاد میدم اگر اینجوری پیش بره به هم نرسین ...

شما باید ریسک کنین ...
خواستگاری . سمج بازی . و در نهایت بی خیال شدن و کاملا کنار گذاشتن .

FT_Mohammadi;459898 نوشت:
سلام ...
اگر هر چه سریعتر خواستگاری رسمی نکنی ... موضوع رو باید تموم شده فرض کنی ...
شما رو تو آب نمک خوابوندن ... تا از شما بهتر رو پیدا کنن ...
فگر هم نکن که تو آب نمک بودن ... بهتر از نبودن هست ...

الان دختر خانوم میگه اتفاقی نمیوفته تا 40 سالگی به امیده پسری بهتر وای میستم ... اومد که زنه اون میشم ... نیومد هم که شما هستین ...
ولی اگر شما بهشون بگین جواب میخواین ...
دیگه نمیتونن این ریسک رو بکنن ...
و یه چیزه دیگه رو رک بهت بگم ...
عشق اینجوریه که باید با یک جرقه شروع بشه و با مهربانی کردن ادامه داشته باشه و آقا پسر سمج بازی در بیاره ...
این جور که من فهمیدم ... دختر خانوم شما رو دوست نداره ... اگر دوستت داشت اصلا به کسه دیگه ای فکر نمیکرد ...
من احتماله خیلی خیلی زیاد میدم اگر اینجوری پیش بره به هم نرسین ...

شما باید ریسک کنین ...
خواستگاری . سمج بازی . و در نهایت بی خیال شدن و کاملا کنار گذاشتن .

ممكنه!
ولي من خيلي سمج تر از اين حرفام.
و اينو هم ميدونم از نظر دوست داشتن،به نظر خودم بدش نمياد.طبق حرفاي پست قبل.
ممنون بابت نظرتون.

سلام
تحليل سركار سبزينه ظهور به نظرم خوب مي آمد
بيشتر دقت كنيد
حساسيت بيش از حد شما خارج از چهارچوب رسمي اون
ميتونه بيشاز اينكه به دختر آسيب برسونه به شما آسيب برسونه
بله شما رو درك ميكنيم
فردي رو مد نظر داريد كه ظاهرا شرايط لازم براي همسري رو دارند! نمي دونيد با اين اتفاق ( ترديد ايشان در چت) نظرشون نسبت به اصل موضوع عوض شده يا نه! احساس ناراحتي در خصوص گفتگو با شما به لحاظ مسائل مذهبي كه ظاهرا فرموديد متدين هستند؛ رو دارند.
خب اين خوبه! خيلي خوبه
اگه واقعا اين رو فهميديد! به ايشون فشار نياوريد. چون با توجه به اينكه گفتيد در آخر ان روزي كه اين مسئله رو مطرح كردند! از اون برگشتند و قبول كردن چت باشه
معلومه احساسي ايجاد شده! ولي هنجارهايي كه به آن معتقدند وجدان ايشون رو معذب كرده
اگه مراعات كنيد بهتر و بيشتر از شما راضي خواهند شد.
اما همون طور كه سركار سبزينه هم احتمال داره!
هرچند ضعيف و خيلي ضعيف(باتوجه به خصوصياتي كه شما از ايشون نقل كرديد) امكان بازي قرار دادن شما هم هست.
متاسفانه بي تفاوتي والدين و ندادن جواب صريح ريشه همه اين دل نگروني هاست.
به چيزهاي نقد دل ببند
چيزهاي نسيه هم سرمايه تو ميگيره هم 50 50 ست


[=arial black]قابل توجه دختر خانمای عزیز


:dokhtar:

shadow fiend;458725 نوشت:
مطمئنن واسه ازدواج ميخوام!
وگرنه براي چت اين همه ريخته!!


یک نمونه از صداقت دوستان اینترنتی!!!!:kill:


مهجبین;460021 نوشت:

[=arial black]قابل توجه دختر خانمای عزیز


:dokhtar:


یک نمونه از صداقت دوستان اینترنتی!!!!:kill:

ROFL من راستش رو گفتم.

S.A.J;460000 نوشت:
سلام
تحليل سركار سبزينه ظهور به نظرم خوب مي آمد
بيشتر دقت كنيد
حساسيت بيش از حد شما خارج از چهارچوب رسمي اون
ميتونه بيشاز اينكه به دختر آسيب برسونه به شما آسيب برسونه
بله شما رو درك ميكنيم
فردي رو مد نظر داريد كه ظاهرا شرايط لازم براي همسري رو دارند! نمي دونيد با اين اتفاق ( ترديد ايشان در چت) نظرشون نسبت به اصل موضوع عوض شده يا نه! احساس ناراحتي در خصوص گفتگو با شما به لحاظ مسائل مذهبي كه ظاهرا فرموديد متدين هستند؛ رو دارند.
خب اين خوبه! خيلي خوبه
اگه واقعا اين رو فهميديد! به ايشون فشار نياوريد. چون با توجه به اينكه گفتيد در آخر ان روزي كه اين مسئله رو مطرح كردند! از اون برگشتند و قبول كردن چت باشه
معلومه احساسي ايجاد شده! ولي هنجارهايي كه به آن معتقدند وجدان ايشون رو معذب كرده
اگه مراعات كنيد بهتر و بيشتر از شما راضي خواهند شد.
اما همون طور كه سركار سبزينه هم احتمال داره!
هرچند ضعيف و خيلي ضعيف(باتوجه به خصوصياتي كه شما از ايشون نقل كرديد) امكان بازي قرار دادن شما هم هست.
متاسفانه بي تفاوتي والدين و ندادن جواب صريح ريشه همه اين دل نگروني هاست.
به چيزهاي نقد دل ببند
چيزهاي نسيه هم سرمايه تو ميگيره هم 50 50 ست

تشكر دوست من. Smile

دوست عزیز با توجه به تجربه ای که در مورد کاملا مشابه با شما دارم این رو میگم که خانواده رو راضی کنید رسما برید خواستگاری تا تکلیفتون رسما مشخص باشه ( یا آره یا نه )
به حرف این دختر و امسال اون هیچ امیدی نبندید و صبر نکنید چون تجربه ثابت کرده که 10 شا ارزش نداره
عشق و دوستی و همه این ها در چت و امسال اون کشک هست بنابراین اگه واقعا دوستش دارید برید خواستگاری چون مشکل راضی کردن خانواده ها قطعا اسون تر از مشکل شکست و مشکلات بعد از اون هست
اگه نری خواستگاری من خودم فقط 20 درصد احتمال میدم که بهش برسی
شما هم الان باد تو کله ته به بزرگترت بگو بررسی کنه ایا واقعا به هم میخورید یا نه چون الان شما توانایی تشخصی رو نداری چون بهش دل بستی
از ما گفتن بود اگه نری خواستگاری شکست میخوری قلبت میشکنه بعد به حرفای من میرسی
فقط نکته مهم اینه که حتما با بزرگترت در مورد این موضوع حرف بزن تا تایید کنه که شما به هم میخورید و برای هم مناسب هستید
در ضمن اگه احساس میکنی میتونی بچرخونی یه زندگی رو وقت ازدواجته و به سنت نگاه نکن
مهم اون حس و جنم چرخوندن زندگی مستقلت هست

موضوع قفل شده است