جمع بندی اعتبار سند معنعن ؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اعتبار سند معنعن ؟

سلام

حدیث معنعن در نزد اهل علم به شرطی مورد قبول است که فرد مدلس راوی آن نباشد و دو شرط دیگر ...

چند تا سوال دارم :

سند معنعن غریبی که دو راوی آن از مدلسین مشهور هستند ، اما تدلیس تسویه ندارند آیا معتبر است یاخیر ؟

مدلسین مشهور از جمله سلیمان بن مهران الاعمش اگر در سند غریب و معنعنی قرار بگیرند آیا سند اعتبار دارد ؟

روایت سلیمان اعمش از حبیب بن ابی ثابت آیا اعتبار دارد ؟

درجه ضعف سند معنعن با راوی مدلس چه مقدار است ؟

تشکر .

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد مجید

dead man;456651 نوشت:
حدیث معنعن در نزد اهل علم به شرطی مورد قبول است که فرد مدلس راوی آن نباشد و دو شرط دیگر ...

با صلوات بر محمد وآل محمد
وسلام وعرض ادب
برای پاسخ به سوال شما ابتدا حدیث معنعن را تعریف کنیم :
حدیث معنعن (عنعنه) در اصطلاح علم حدیث (درایه) به روایتی گفته می‌شود که بین افراد سند آن با کلمه "عن" پیوستگی برقرار شده باشد.
اما بحث دوم معنای تدلیس وانواع آن می باشد:
تدلیس در اصطلاح علم رجال (تدلیس در حدیث) به عمل محدِّث و راوی گفته می‌شود که با آن عیب و ضعف سندِ روایت پوشانیده شود. بنابراین هرگاه راوی با ذکر یا حذف کلمات یا نام افرادی در سلسله سند بکوشد که ضعف سند روایت را بپوشاند یا آن را برتر از میزان وثاقت واقعی‌اش نشان دهد، اصطلاحاً «مدلِّس» خوانده می‌شود و عمل او را تدلیس می‌نامند.
تدلیس بر دو‌گونه است: "تدلیس اِسناد" و "تدلیس شیوخ"
1-تدلیس اسناد: "تدلیس اسناد" آن است که راوی از فرد معاصر خود کلامی را به‌گونه‌ای نقل کند که شنونده یا خواننده گمان کند وی آن کلام را بدون واسطه از خود مرویٌّ‌عنه شنیده؛ در‌حالی‌که مستقیم از او نشنیده است.( خطیب بغدادی، احمدبن علی، الکفایة فی علم الروایة، ص ۳۹۵، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت، ۱۴۰۶/۱۹۸۶.)
2- تدلیس شیوخ: "تدلیس شیوخ" آن است که راوی برای پوشاندن ضعف شیخ خود و شناخته نشدن او نام، کنیه، لقب، قبیله، شهر یا صفتی را درباره وی به کار می‌برد که پیش از آن سابقه نداشته باشد.( بن‌صلاح، مقدمة ابن‌الصلاح فی علوم الحدیث، ص ۴۳، چاپ مصطفی دیب البغا، دمشق،1404- مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ج ۱، ص ۳۸۳، چاپ محمدرضا مامقانی، قم، ۱۴۱۱ ـ ۱۴۱۴.)
شروط تدلیس اسناد
برخی رجالیون برای "تدلیس اسناد" شروطی ذکر کرده‌اند؛ از جمله:
اول
راوی مرویٌّ‌عنه را ملاقات کرده یا دست‌کم معاصر او باشد؛ اما از او روایتی نشنیده باشد.

دوم
الفاظی مانند "قال فلانٌ" یا "عَنْ فلانٍ"به کار ببرد که نشانه شنیدن مستقیم نباشد؛ اما اگر راوی با الفاظی چون "سَمِعْتُ"، "حَدَّثَنا" و "اَخْبَرَنا" ( که صراحت در سماع و شنیدن دارند) حدیث نقل کند، آن را حدیث کذب می‌خوانند.( مامقانی، عبدالله مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ج ۱، ص ۳۷۷ ـ ۳۷۹، چاپ محمدرضا مامقانی، قم، ۱۴۱۱ ـ ۱۴۱۴)
اهداف تدلیس شیوخ
بعضی از انگیزه‌های "تدلیس شیوخ" عبارتند از: ترویج حدیث، تحسین حدیث، علو اسناد، پرهیز از روایت کردن از کسی که ازخودِ راوی روایت کرده است، کمی سنّ مرویٌّ‌عنه و ترس از عدم قبول و انتشارِ روایت با وجود احتیاج به آن و... .( مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ج ۱، ص ۳۸۳، پانویس ۱، چاپ محمدرضا مامقانی، قم، ۱۴۱۱ ـ ۱۴۱۴)
دیدگاه دانشمندان علم حدیث
محدثان و دانشمندان علم الحدیث اتفاق نظر دارند که تدلیس عملی نادرست و موجب تباهی حدیث است.
روایتی از شافعی
از شافعی نقل شده است که: " تدلیس، برادرِ دروغ است."( خطیب بغدادی، احمدبن علی، الکفایة فی علم الروایة، ص ۳۹۳ ـ ۳۹۴، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت، ۱۴۰۶/۱۹۸۶.)
دیدگاه رجالیون
رجالیون تدلیس شیوخ را غالباً کم‌ضررتر از تدلیس اسناد دانسته‌اند؛ اما در مذمت آن نقیصه‌هایی را برشمرده‌اند؛ از جمله: تضییع مروی‌عنه و دشوار کردن راه دست‌یابی به احوال او.( حسنی، هاشم معروف الموضوعات فی الآثار و الاخبار، ص ۶۱، بیروت، ۱۹۷۳)

سلام

باتشکر از شما

لطفا سوالات زیررو بررسی بفرمایید:

dead man;456651 نوشت:
سند معنعن غریبی که دو راوی آن از مدلسین مشهور هستند ، اما تدلیس تسویه ندارند آیا معتبر است یاخیر ؟
مدلسین مشهور از جمله سلیمان بن مهران الاعمش اگر در سند غریب و معنعنی قرار بگیرند آیا سند اعتبار دارد ؟
روایت سلیمان اعمش از حبیب بن ابی ثابت آیا اعتبار دارد ؟
درجه ضعف سند معنعن با راوی مدلس چه مقدار است ؟

لطفا طبق مبانی اهل سنت :Gol:

dead man;456651 نوشت:
مدلسین مشهور از جمله سلیمان بن مهران الاعمش اگر در سند غریب و معنعنی قرار بگیرند آیا سند اعتبار دارد ؟

روایت سلیمان اعمش از حبیب بن ابی ثابت آیا اعتبار دارد ؟


با صلوات بر محمد وآل محمد
وسلام وعرض ادب
نام این دو راوی را که شما آورده اید در کتب رجالی شیعه بررسی شد ، ولی متاسفانه منابع اهل سنت در دست رس بنده نبود تا از نظر آن ها بررسی کنم.
اسم : سليمان بن مهران الأعمش‏
تقويم : إمامي،ثقةعلى ‏التحقيق‏
طبقة : الصادق عليه السلام(جخ)
لقب : الأعمش(جخ) الأسدي‏ مولاهم(جخ) الكوفي(جخ)
كنية : أبومحمد(جخ)

اسم : حبيب بن أبي ثابت الأسدي‏
تقويم : عامي ثقة عندهم‏
طبقة : أمير المؤمنين عليه السلام(جخ) - زين العابدين عليه السلام(جخ،قي) - الباقر عليه السلام(جخ) - الصادق عليه السلام(جخ)
لقب : الأسدي(جخ) الكوفي(جخ)
كنية : أبويحيى(جخ)
وفاة : 119،سنة تسع عشرة و مائة(جخ)
1100 - 7 - حبيب بن أبي ثابت أبو يحيى
الأسدي الكوفي تابعي و كان أعور مات سنة تسع عشرة و مائة.
رجال ‏الطوسي/أصحاب ‏أبي ‏جعفر.../باب ‏الحاء/132

مجید;457277 نوشت:
حدیث معنعن (عنعنه) در اصطلاح علم حدیث (درایه) به روایتی گفته می‌شود که بین افراد سند آن با کلمه "عن" پیوستگی برقرار شده باشد.
میشه با مثال بفرمائید. تشکر

dfffd;460564 نوشت:
میشه با مثال بفرمائید. تشکر

با صلوات بر محمد وآل محمد
وسلام و وقت بخیر

أَخْبَرَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ قَالَ حَدَّثَنِي عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا مِنْهُمْ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْعَقْلَ اسْتَنْطَقَهُ...( الكافي/1/10(

پست جمع بندی موضوع
پرسش:
سلام
حدیث معنعن در نزد اهل علم به شرطی مورد قبول است که فرد مدلس راوی آن نباشد و دو شرط دیگر ...
چند تا سوال دارم :
سند معنعن غریبی که دو راوی آن از مدلسین مشهور هستند ، اما تدلیس تسویه ندارند آیا معتبر است یاخیر ؟
مدلسین مشهور از جمله سلیمان بن مهران الاعمش اگر در سند غریب و معنعنی قرار بگیرند آیا سند اعتبار دارد ؟
روایت سلیمان اعمش از حبیب بن ابی ثابت آیا اعتبار دارد ؟
درجه ضعف سند معنعن با راوی مدلس چه مقدار است ؟

تشکر .

پاسخ:
پرسش گر گرامی در پاسخ سوال اول شما باید عرض کنم که:
تدلیس تسویه این است که راوى روایتى را از استادش روایت کند ولى رواى ضعیفى که بین دو راوى ثقه آمده آنرا حذف کند تا دیگران فکر کنند که این ثقه از ثقه دیگرشنیده ودر سند راوى نیفتاده است،بعنوان مثال : (عبید الله بن عمرو عن اسحاق بن أبى فروة عن نافع) در این سند عبید الله بن عمرو، و نافع هر دو ثقه اند ولى راوى که در میان این دو بنام اسحاق بن أبى فروة قرار دارد ضعیف است حالا اگرراوى بیاید اسحاق بن أبى فروة که ضعیف را حذف کند وسند را چنین بیان کند(عبید الله بن عمروعن نافع) این راوى تدلیس تسویه نموده است.
حکم تدلیس تسویه چیست؟حکم تدلیس تسویه از تدلیس در اسناد بدتر وجرمش بالاتر وگناهش بیشتر است، علامه عراقى مى فرماید :هرکس عمدا این کارا بکند خود معیوب مى گردد.

اما درمورد رد یا قبول حدیث مدلّسان اسناد، اتفاق نظر وجود ندارد. برخی چون شافعی آن را مطلقاً مردود می‌شمارند و حدیث کسی را که حتی یک بار تدلیس او ثابت شده باشد، نمی پذیرند. [1] از سوی دیگر، عالمان زیدیه حدیث مدلّس را مقبول و آن را نوعی ارسال حدیث می‌دانند و چون حدیث مرسَل نزد ایشان مقبول است، مدلّس را نیز همانندِ آن می‌پذیرند. [2] این رأی را خطیب بغدادی به جمهور عالمان حدیث نسبت می‌دهد، اما خود معتقد است که خبرِ مدلّس در صورتی مقبول است که به گونه ای صریح و روشن باشد؛ یعنی سماع و اتصال آن ایهام نداشته باشد. [3] نظر خطیب بغدادی در میان اغلب دانشمندان علم الحدیث کمابیش موردتوجه قرار گرفته است و هریک با اندکی تفاوت همین رأی را داده اند. [4] [۵]
نظر علماءشیعه
عالمان شیعه نیز عیناً همین نظر را بیان کرده اند، [۶] [7] اما حسنی [8] [9] تدلیس را در نظر شیعه، از اسباب ضعف و سقوط اعتبار حدیث می‌شمارد و معتقد است که در صورت تدلیس، نمی توان بر حدیث راوی ــ هرکس و از هر طبقه که باشد ــ اعتماد و استناد کرد. [10] [11] [12]
امّا در مورد دو شخصیت مورد سوال آن را از نرم افزار درایه مورد بررسی قرا ر می دهیم:

  1. اسم : سليمان بن مهران الأعمش‏
تقويم : إمامي،ثقةعلى ‏التحقيق‏
طبقة : الصادق عليه السلام(جخ)
لقب : الأعمش(جخ) الأسدي‏ مولاهم(جخ) الكوفي(جخ)
كنية : أبومحمد(جخ)

  1. اسم : حبيب بن أبي ثابت الأسدي‏
تقويم : عامي ثقة عندهم‏
طبقة : أمير المؤمنين عليه السلام(جخ) - زين العابدين عليه السلام(جخ،قي) - الباقر عليه السلام(جخ) - الصادق عليه السلام(جخ)
لقب : الأسدي(جخ) الكوفي(جخ)
كنية : أبويحيى(جخ)
وفاة : 119،سنة تسع عشرة و مائة(جخ)
1100 - 7 - حبيب بن أبي ثابت أبو يحيى
الأسدي الكوفي تابعي و كان أعور مات سنة تسع عشرة و مائة.
رجال ‏الطوسي/أصحاب ‏أبي ‏جعفر.../باب ‏الحاء/132

پی نوشت:
1.ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث، ج۱، ص۴۴، چاپ مصطفی دیب البغا، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
2.محمد بن اسماعیل صنعانی، توضیح الافکار لمعانی تنقیح الانظار، ج۱، ص۳۴۷، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره ۱۳۶۶، چاپ افست بیروت (۱۹۷۰).
3. احمد بن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة، ج۱، ص۳۹۹، چاپ احمدعمرهاشم، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
4. ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث، ج۱، ص۴۳، چاپ مصطفی دیب البغا، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۵.یحیی بن شرف نووی، التقریب و التّیسیر لمعرفة سنن البشیر النذیر، ج۱، ص۳۹، چاپ صلاح محمد محمدعویضه، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۶.زین الدین بن علی شهیدثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ج۱، ص۱۴۵، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقّال، قم ۱۴۰۸.
7.عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدّرایة، ج۱، ص۳۸۱، چاپ محمدرضا مامقانی، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۴.
8 هاشم معروف حسنی، ج۱، ص۶۱، الموضوعات فی الا´ثار و الاخبار، بیروت ۱۹۷۳.
9. هاشم معروف حسنی، ج۱، ص۶۵، الموضوعات فی الا´ثار و الاخبار، بیروت ۱۹۷۳.
10.محمد بن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث، ج۱، ص۲۰۲ـ۲۰۷، چاپ صلاح محمد محمدعویضه، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
11. محمدرضا مامقانی، مستدرکات مقباس الهدایة فی علم الدّرایة، ج۱، ص۳۹۴ـ۳۹۵، ج ۱، در عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدّرایة، ج ۵، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۴.
12. خلیل بن کیکلدی علائی، جامع التحصیل فی احکام المراسیل، ج۱، ص۱۱۴، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.

موضوع قفل شده است