ایا اهمیت اسلام به مسائل اخلاقی کافیه؟

تب‌های اولیه

26 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ایا اهمیت اسلام به مسائل اخلاقی کافیه؟

ایا اهمیت اسلام به مسائل اخلاقی کافیه؟
اگر امور اخلاقی فقط محرومیت از نعمات بیشتر و یا داشت نعمات بیشتر رو به دنبال دارند این باعث نمیشه جامعه کمتر به این مسائل اهمیت بده و انگیزه مردمو از انجامش کم نمیکنه؟نظام اجتماعیی که فقط بخواد بر اساس فقه بگردد اصلا میشه توش زندگی کرد؟

با نام الله


کارشناس بحث: استاد بصیر

samansami;454849 نوشت:
ایا اهمیت اسلام به مسائل اخلاقی کافیه؟
اگر امور اخلاقی فقط محرومیت از نعمات بیشتر و یا داشتن نعمات بیشتر رو به دنبال دارند این باعث نمیشه جامعه کمتر به این مسائل اهمیت بده و انگیزه مردمو از انجامش کم نمیکنه؟نظام اجتماعیی که فقط بخواد بر اساس فقه بگردد اصلا میشه توش زندگی کرد؟

باسلام و احترام
هیچ دینی به اندازه آیین اسلام به مسائل اخلاقی اهتمام نورزیده و اینقدر دقیق نشده، نه تنها برای انسانها، بلکه برای حیوانات، جمادات، طبیعت و غیره.
همچنین رعایت امور اخلاقی، فقط به خاطر رسیدن به منافع شخصی، یا دفع ضررهای احتمالی نیست، تا جامعه به این مسائل اهمیت کمی بدهد، و انگیزه ی عمل به آن کم شود، بلکه اخلاق خیلی فراتر از این حرفهاست، و مطابق با طبیعت آدمی است و انسانها چه رعایت اخلاق برای آنها سود داشته باشد و چه نداشته باشد، خود را ملزم به این کار می کنند،حتی گاهی اوقات ممکن است منافع آنها را هم به مخاطره بیندازد، ولی به خاطر خوب بودن اخلاق و ممدوح بودنِ آن، خود را ملزم به رعایت مسائل اخلاقی می کنند. اسلام هم به این روحیه احترام گذاشته تا جایی که حضرت رسول صلی الله علیه وآله و سلم میفرمایند:«إنی بعثتُ لأتمم مکارم الاخلاق» یعنی اصلا بعثت پیامبر گرامی اسلام، برای به اتمام رساندن مکارم اخلاقی است و دین اسلام دین اخلاق است.
مطلب بعدی که باید به عرض برسانم، نباید بین فقه یا احکام با «اخلاق» خلط و اشتباه کرد. مسائل فقهی ای که در دین اسلام ذکر شده، همه به حداقلها پرداخته، یعنی فقط می گوید ما تا کجا مجازیم عمل کنیم یا نکنیم، اما مسائل اخلاقی در دین اسلام فراتر از اینهاست، یعنی می گوید کار ندارد که حد مجاز عمل تا کجاست بلکه می گوید رضایت خالق در چیست، کدام عمل بهترین عمل و مرضیّ رضای الهی است تا آن را انجام بدهم.

بصیر;455830 نوشت:
نباید بین فقه یا احکام با «اخلاق» خلط و اشتباه کرد.

سلام
یعنی ممکنه بین احکام و اخلاق تضادی وجود داشته باشد؟
مثلا کسی کاری کند که از نظرشرعی صحیح ولی از لحاظ اخلاقی صحیح نباشد ؟؟؟؟
این کار نزد خدا چطوری حساب میشه اصلا شخصی کاری کند که از نظر شرعی مشکلی نداشته باشد ولی از نظر اخلاقی صحیح نباشد گناهی مرتکب میشود یا نه :Gig:

بصیر;455830 نوشت:
باسلام و احترام
هیچ دینی به اندازه آیین اسلام به مسائل اخلاقی اهتمام نورزیده و اینقدر دقیق نشده، نه تنها برای انسانها، بلکه برای حیوانات، جمادات، طبیعت و غیره.
همچنین رعایت امور اخلاقی، فقط به خاطر رسیدن به منافع شخصی، یا دفع ضررهای احتمالی نیست، تا جامعه به این مسائل اهمیت کمی بدهد، و انگیزه ی عمل به آن کم شود، بلکه اخلاق خیلی فراتر از این حرفهاست، و مطابق با طبیعت آدمی است و انسانها چه رعایت اخلاق برای آنها سود داشته باشد و چه نداشته باشد، خود را ملزم به این کار می کنند،حتی گاهی اوقات ممکن است منافع آنها را هم به مخاطره بیندازد، ولی به خاطر خوب بودن اخلاق و ممدوح بودنِ آن، خود را ملزم به رعایت مسائل اخلاقی می کنند. اسلام هم به این روحیه احترام گذاشته تا جایی که حضرت رسول صلی الله علیه وآله و سلم میفرمایند:«إنی بعثتُ لأتمم مکارم الاخلاق» یعنی اصلا بعثت پیامبر گرامی اسلام، برای به اتمام رساندن مکارم اخلاقی است و دین اسلام دین اخلاق است.
مطلب بعدی که باید به عرض برسانم، نباید بین فقه یا احکام با «اخلاق» خلط و اشتباه کرد. مسائل فقهی ای که در دین اسلام ذکر شده، همه به حداقلها پرداخته، یعنی فقط می گوید ما تا کجا مجازیم عمل کنیم یا نکنیم، اما مسائل اخلاقی در دین اسلام فراتر از اینهاست، یعنی می گوید کار ندارد که حد مجاز عمل تا کجاست بلکه می گوید رضایت خالق در چیست، کدام عمل بهترین عمل و مرضیّ رضای الهی است تا آن را انجام بدهم.

اما جناب بصیر من هم فکر میکنم کفایت کردن به طبیعت ادمی برای رعایت اخلاقیات خیلی مناسب نیست...همان طور که توجه به فقه انقدر زیاد است باید انگیزه افراد در رعایت اخلاق هم بیشتر میشد.به خصوص که ما اگر اخلاق صحیح رو از روی دستورات دینی بخواهیم پیدا کنیم این انگیزه ی عرف اجتماعی برای رعایت اخلاق خیلی کم میشود یا حتی گاهی ممکنه نتیجه عکس بدهد چون در بعضی جوامع همان طور که شما بهتر از بنده میدانید بعضی معیارهای اخلاقی با هم در تضاد اند...!در نتیجه رعایت اخلاق در این گونه جوامع به مشوق ها و تنبیه ها ی بیشتر و پر رنگتری نیاز دارد اما به نظر میاد جای انها خالی است

(نگین);455909 نوشت:
یعنی ممکنه بین احکام و اخلاق تضادی وجود داشته باشد؟

باسلام
تضادی وجود ندارد بلکه مراتب آنها باهم متفاوت است و علم اخلاق با هدفی بالاتر به بندگی مینگرد و علم فقه با افق حد و مرزها.

(نگین);455909 نوشت:
مثلا کسی کاری کند که از نظرشرعی صحیح ولی از لحاظ اخلاقی صحیح نباشد ؟؟؟؟

بله مثال زیاد دارد. مثلا طلاق از جهت شرعی حرام نیست ولی از جهت اخلاقی کار تایید شده ای نیست.

بصیر;455830 نوشت:
باسلام و احترام
هیچ دینی به اندازه آیین اسلام به مسائل اخلاقی اهتمام نورزیده و اینقدر دقیق نشده، نه تنها برای انسانها، بلکه برای حیوانات، جمادات، طبیعت و غیره.
همچنین رعایت امور اخلاقی، فقط به خاطر رسیدن به منافع شخصی، یا دفع ضررهای احتمالی نیست، تا جامعه به این مسائل اهمیت کمی بدهد، و انگیزه ی عمل به آن کم شود، بلکه اخلاق خیلی فراتر از این حرفهاست، و مطابق با طبیعت آدمی است و انسانها چه رعایت اخلاق برای آنها سود داشته باشد و چه نداشته باشد، خود را ملزم به این کار می کنند،حتی گاهی اوقات ممکن است منافع آنها را هم به مخاطره بیندازد، ولی به خاطر خوب بودن اخلاق و ممدوح بودنِ آن، خود را ملزم به رعایت مسائل اخلاقی می کنند. اسلام هم به این روحیه احترام گذاشته تا جایی که حضرت رسول صلی الله علیه وآله و سلم میفرمایند:«إنی بعثتُ لأتمم مکارم الاخلاق» یعنی اصلا بعثت پیامبر گرامی اسلام، برای به اتمام رساندن مکارم اخلاقی است و دین اسلام دین اخلاق است.
مطلب بعدی که باید به عرض برسانم، نباید بین فقه یا احکام با «اخلاق» خلط و اشتباه کرد. مسائل فقهی ای که در دین اسلام ذکر شده، همه به حداقلها پرداخته، یعنی فقط می گوید ما تا کجا مجازیم عمل کنیم یا نکنیم، اما مسائل اخلاقی در دین اسلام فراتر از اینهاست، یعنی می گوید کار ندارد که حد مجاز عمل تا کجاست بلکه می گوید رضایت خالق در چیست، کدام عمل بهترین عمل و مرضیّ رضای الهی است تا آن را انجام بدهم.

منظور من از اهمیت کم عدم ایجاد انگیزه کافی است اسلام برای رعایت نکردن اخلاق فقط از دست دادن یک سری نعمتهای معنوی رو قرار داده ولی این برای رعایتش کافی نیست و باعث میشه اهمیت مردم هم بهش کم باشه.
به نظر من فقه زیادی حداقل است
این که توصیه به انجام یک کار باشد اما انگیزه کافی برای انجامش نباشه از طرف توصیه کننده یه ضعف نیست؟

samansami;461687 نوشت:
این که توصیه به انجام یک کار باشد اما انگیزه کافی برای انجامش نباشه از طرف توصیه کننده یه ضعف نیست؟

باسلام
اشتباه شما در اینجاست که فکر می کنید، دین اسلام فقط توصیه و سفارش به کارهای خیر کرده و دیگر انگیزه ای غیر از این وجود ندارد. خداوند متعال فطرتی را در درون انسانها قرار داده که بهترین انگیزه برای میل و کشش به امور اخلاقی است. همه انسانها تا موقعی که ذات و فطرت پاک خود را با امور شهوانی از بین نبرده باشند، میل به خدمت به خلق، سخاوت، شجاعت، شفقت و کلیه ی امور اخلاقی دارند و این انگیزه ای است از طرف خالق. به علاوه در کنار این میل باطنی، تشویق و تنبیه هم به کار گرفته است که اگر کسی این امور خیر را انجام بدهد، پاداش جاوید و اگر مخالفت کند، سلب توفیق و عذاب الهی را در پیش خواهد داشت. هر عاقلی هم به فکر رسیدن به منافع بیشتر و دفع مفسده از خود است؛ پس فطرت، عقل و دستورات دینی، می توانند از بهترین انگیزه سازان انجام عمل اخلاقی باشند.

بصیر;462665 نوشت:
اشتباه شما در اینجاست که فکر می کنید، دین اسلام فقط توصیه و سفارش به کارهای خیر کرده و دیگر انگیزه ای غیر از این وجود ندارد. خداوند متعال فطرتی را در درون انسانها قرار داده که بهترین انگیزه برای میل و کشش به امور اخلاقی است. همه انسانها تا موقعی که ذات و فطرت پاک خود را با امور شهوانی از بین نبرده باشند، میل به خدمت به خلق، سخاوت، شجاعت، شفقت و کلیه ی امور اخلاقی دارند و این انگیزه ای است از طرف خالق. به علاوه در کنار این میل باطنی، تشویق و تنبیه هم به کار گرفته است که اگر کسی این امور خیر را انجام بدهد، پاداش جاوید و اگر مخالفت کند، سلب توفیق و عذاب الهی را در پیش خواهد داشت. هر عاقلی هم به فکر رسیدن به منافع بیشتر و دفع مفسده از خود است؛ پس فطرت، عقل و دستورات دینی، می توانند از بهترین انگیزه سازان انجام عمل اخلاقی باشند.

اگر کفایت کردن به فطرت کافی بود که نیازی به قوانین فقه نبود
در مورد عذاب هم که گفتید مگه گناهان اخاقی عذاب دارند؟
فقط محرومیت از بعضی نعمت های اخروی دارند که به نظر من انگیزه ی کمی است

samansami;463657 نوشت:
اگر کفایت کردن به فطرت کافی بود که نیازی به قوانین فقه نبود

گفته نشد که فطرت کفایت می کند. قوانین الهی و احکام فقهی و حکم عقل هم بر تبعیت از اخلاق حکم می کنند.
انگیزه و میل رسیدن به لذت بیشتر، اقتضا دارد که انسان اهل اخلاق باشد. البته اگر معنای لذت بیشتر را بدانیم.

samansami;463657 نوشت:
در مورد عذاب هم که گفتید مگه گناهان اخلاقی عذاب دارند؟

بله بسیاری از گناهان اخلاقی، عذاب دارند. زیرا دایره ی اخلاق وسیعتر از فقه است و فقه را هم در بر می گیرد. مثلا غیبت و تهمت و زنا از گناهان اخلاقی است و برای همه آنها در قرآن وعده عذاب داده شده است.

samansami;463657 نوشت:
فقط محرومیت از بعضی نعمت های اخروی دارند که به نظر من انگیزه ی کمی است

با توضیحات بالا، پس فقط محرومیت از نعمتهای اخروی را ندارند، بلکه گاهی مستحق عذاب هم می شوند.

بصیر;463895 نوشت:
گفته نشد که فطرت کفایت می کند. قوانین الهی و احکام فقهی و حکم عقل هم بر تبعیت از اخلاق حکم می کنند.
انگیزه و میل رسیدن به لذت بیشتر، اقتضا دارد که انسان اهل اخلاق باشد. البته اگر معنای لذت بیشتر را بدانیم.

بله بسیاری از گناهان اخلاقی، عذاب دارند. زیرا دایره ی اخلاق وسیعتر از فقه است و فقه را هم در بر می گیرد. مثلا غیبت و تهمت و زنا از گناهان اخلاقی است و برای همه آنها در قرآن وعده عذاب داده شده است.

با توضیحات بالا، پس فقط محرومیت از نعمتهای اخروی را ندارند، بلکه گاهی مستحق عذاب هم می شوند.


منظور من گناهان اخلاقیی است که گناه فطری نیستند.انها هیچ عذابی ندارند.و بازم سوال قبلیم در مورد اوناست که چرا فقط فطرت؟چرا عقوبت ندارند؟
و خیلی از انها هم مربوط میشود به فضای خانواده.
مثل همان طاق که مثال زدید.
مرد به راحتی میتواند زن را طلاق بدهد و او رو رها کند
یا بدون انکه کوچکترین گناهی مرتکب بشود میتواند سالها اجازه ندهد که از خانه خارج بشود حتی اگر هیچ دلیلی نداشته باشد از نظر فقهی هیچ گناهی مرتکب نشده
یا میتواند به شکل کاملا شرعی با زنان صیغه ای حرم سرا درست کند
یا زن میتواند در خانه فقط بخورد و بخوابد...
میتواند مثل یک ف اح ش ه باشد بدون انکه گناهی مرتکب شده باشد (از نظر فقهی میتونه شروطی بگذارد در رابطه که حتی لازم نباشد عده نگه دارد)
و....

ببینید من متوجه میشم که این موارد برای بیان قانون لازم است که باشد و این مشکلات به خاطر سو استفاده از این قوانین ست که میتونن مفید باشن یا مضر. و چون ما داریم از یک سیستم اجتماعی حرف میزنیم و چون نمیشود برای قانون استثنا قائل شد و راهی برای قانون گریز باز گذاشت اسلام محدودیت هایی نگذاشته تا از این قوانین سو استفاده نشه.
اما میتوانست لا اقل برای انها گناه اخروی در نظر بگیرد.مثلا مردی که بی هیچ دلیلی اجازه نمیدهد همسرش سالها از خانه خارج بشه و او رو زندانی میکند و خودش هم به صورت شرعی با زنان بسیاری رابطه دارد. یا زنی که با صیغه و... بنیان خانواده رو در جامعه تضعیف میکنه و...لا اقل گناه اخروی داشته باشد اگر نمیشود برای ان عقوبت دنیوی در نظر گرفت میشود برای ان عقوبت اخروی گذاشت که اون فرد لا اقل یک مانعی جلو خودش ببینه.
چرا اسلام این کار رو نکرده؟

samansami;464612 نوشت:
منظور من گناهان اخلاقیی است که گناه فطری نیستند.انها هیچ عذابی ندارند.و بازم سوال قبلیم در مورد اوناست که چرا فقط فطرت؟چرا عقوبت ندارند؟

سلام
اینطور نیست، این اموری که شما ذکر کردید از جهات دیگر که عرض می کنم گناه هستند و شرعیت ندارند. حتی گناهان اخلاقی که شما می گویید، آنها هم از جهت فطری عقوبت دارند. منتها عقوبت کارهای غیر اخلاقی، مانند بعضی از کارهای مکروه و یا ناشایستی که معصیت نیستند، اینها همه عقوبت دارند منتها عقوبتشان در حدی نیست که شامل آتش بشوند. مثلا در همین دنیا یا در جهان آخرت، دچار محروم شدن از لطف و رحمت الهی می شوند. بسیاری از لذتها از آنها سلب می شود، بسیاری از توفیقات از آنها گرفته می شود. از رحمت الهی به دور خواهند بود و گرفتاری ها و مشکلاتی شامل حال آنها خواهد شد. و این هم نوعی عذاب است. همچنین این اموری که حرام شرعی نیستند اما خلاف اخلاقی هستند، گاهی اوقات با شرایطی که خواهد آمد، حتی گناه شرعی هم می شوند و مستوجب عذاب می گردند.

samansami;464612 نوشت:
مثل همان طاق که مثال زدید.
مرد به راحتی میتواند زن را طلاق بدهد و او رو رها کند

اگر مردی بدون دلیل، زنش را طلاق دهد و با این کار باعث اذیت و آزار او بشود، از باب این که مومنی را اذیت کرده مستوجب عذاب در این دنیا و در آخرت هست. هر چند طلاق باطل نباشد. ببینید طلاق یک ایقاع است که در مباحث فقهی به آن پرداخته می شود. یعنی اگر مردی بر زنش صیغه طلاق جاری کند، او از وی جدا می شود ولی اینطور نیست که معصیت هم نکرده باشد و مجازاتی نداشته باشد. مثلا در نماز باید با وضو بود و رو به قبله ایستاد، حالا اگر کسی در حین نماز به نامحرمی نگاه کند، برای نگاه کردن به نامحرم، برایش معصیت نوشته می شود ولی نمازش باطل نیست هر چند قبول هم نیست اما فرق است بین بطلان و صحت. یعنی او دو عمل در یک زمان انجام داده، یکی نماز خوانده تا در قیامت چوب بی نمازی را نخورد، دوم نگاه معصیتی داشته و بابت آن چوب می خورد. همینطور است در مورد طلاق، اگر صیغه طلاق خوانده شود اما به زور و ظلم، صیغه طلاق باطل نیست اما گناه مردم آزاری و اذیت مومن صورت گرفته که لازم به شکایت و اجرای حد است.

samansami;464612 نوشت:
یا بدون انکه کوچکترین گناهی مرتکب بشود میتواند سالها اجازه ندهد که از خانه خارج بشود حتی اگر هیچ دلیلی نداشته باشد از نظر فقهی هیچ گناهی مرتکب نشده

در این مورد نیز، اگر موجب اذیت و شکنجه شدن زن باشد، یا حقی از حقوق انسانی او سلب شود، این حکم قابل اجرا نیست و زن لازم نیست تبعیت کند. در جایی که مرد به وظیفه ی شرعی خود نسبت به زن عمل نکند، زن هم لازم نیست که به وظایف شرعیِ زنانگی خود عمل کند. اینها مسائل زناشویی اما ما غیر از مسائل زناشویی، مسائل انسانی و بشری هم داریم که فراتر از این مسائل ظاهریِ زوجینی است.
samansami;464612 نوشت:
یا میتواند به شکل کاملا شرعی با زنان صیغه ای حرم سرا درست کند

اگر با این کار به زن یا زنان دیگر مرد، خیانت بشود یا حقی از حقوق شرعی آنها کاسته شود و آنها مورد اذیت قرار بگیرند، گذشته از جنبه هوس بازی ای که پیدا می کند، دارای عقوبت و عذاب است. همانطور که امام صادق علیه السلام اصحاب خود را از این امور نهی میداشتند.

samansami;464612 نوشت:
میتواند مثل یک ف اح ش ه باشد بدون انکه گناهی مرتکب شده باشد (از نظر فقهی میتونه شروطی بگذارد در رابطه که حتی لازم نباشد عده نگه دارد)

همه این امور، همانطور که ذکر شد تا موقعی که حقی از کسی غصب نشده باشد، ظلمی صورت نگرفته باشد، خیانتی محقق نشود، و حکم خدا اجرا شود، اشکالی ندارد اما اگر ظلم، اذیت، ترویج فحشا و معصیت، آبروریزی مومن باشد، همه ی اینها از جهات دیگر که ذکر شد حرام خواهد بود.

[=Times New Roman]موضوع: ازدواج، طلاق و عدّه
شماره استفتاء: 408000

[=Times New Roman]

بسمه تعالی

[=Times New Roman] سلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ج1) اگر شوهر تنها وى را از بيرون رفتن منع نمايد، مرتکب گناهى نشده است.
ج2) موارد مختلف است.
موفق و مؤيد باشيد

[=Times New Roman]1- اگر مردی با دلایل غیر موجه تا مدت ها مانع خروج همسر خود از منزل شود به گونه ای که عمل وی مصداق ازار مومن را پیدا کند ایا مرتکب گناه شده‏?
2- اگر این مسئله برای زن مسجل شود ایا اجازه خارج شدن از خانه بدون اذن همسر را دارد‏?به خصوص که اگر زن به خاطر همین مسئله دچار مشکلات روحی شود

[="Indigo"]این پست صرفا جهت اطلاع بود که ببینید این کارها که نهایت بی اخلاقی است هیچ گناهی ندارد[/]

mona690;464756 نوشت:
این پست صرفا جهت اطلاع بود که ببینید این کارها که نهایت بی اخلاقی است هیچ گناهی ندارد

باسلام به جوابها خوب دقت کنید تا دچار سوء برداشت نشوید.
قبلا توضیح مطالب را عرض کرده ام. خشک به مطالب نگاه نکنید.

بصیر;465070 نوشت:
باسلام به جوابها خوب دقت کنید تا دچار سوء برداشت نشوید.
قبلا توضیح مطالب را عرض کرده ام. خشک به مطالب نگاه نکنید.
سلامجواب شما رو خوندم ولی شما گفتین
بصیر;464701 نوشت:
در این مورد نیز، اگر موجب اذیت و شکنجه شدن زن باشد، یا حقی از حقوق انسانی او سلب شود، این حکم قابل اجرا نیست و زن لازم نیست تبعیت کند.
ولی حکم فقهی اینو نمیگه...
حالا قابل اجرا نبودنش هیچی!قسمت عجیبش اینه که مرد حتی با این ازار دادن گناه هم نکرده!!!..:Moteajeb!:و زن بخواد به این خواست مرد عمل نکند گناه کرده!:khaneh:
بگیم گناه اخلاقیه چه فایده ای دارد؟چرا میگید اون فردی که این کار رو بکنه عذاب میشه؟اون که گناه نکرده!چرا عذاب شه؟!؟؟
بصیر;464701 نوشت:
اگر با این کار به زن یا زنان دیگر مرد، خیانت بشود یا حقی از حقوق شرعی آنها کاسته شود و آنها مورد اذیت قرار بگیرند، گذشته از جنبه هوس بازی ای که پیدا می کند، دارای عقوبت و عذاب است. همانطور که امام صادق علیه السلام اصحاب خود را از این امور نهی میداشتند.
همه ی موارد دیگه هم که گفتین همین جورین.یعنی مثا اینجا حقی از کسی ضایع نشه از نظر سلام پس اصلا گناهی نبوده اگه خدا بخواد کسی رو مجازات کنه به خاطر کاری که خودش اجازه داده انجامش بده درسته؟؟؟
اگر گناه های اخلاقی هم عذاب داشت میشد یه جوری با این مسائل کنار اومد ولی اونا هیچ گناه و عذابی ندارن!بازم میگین اهمیت به مسائل اخلاقی کافی است؟وقتی که خیلی از کار های مجاز فقهی عین بی اخلاقی است و این بی اخلاقی ها هیچ گناهی ندارد؟؟

بصیر;464701 نوشت:
اینطور نیست، این اموری که شما ذکر کردید از جهات دیگر که عرض می کنم گناه هستند و شرعیت ندارند. حتی گناهان اخلاقی که شما می گویید، آنها هم از جهت فطری عقوبت دارند. منتها عقوبت کارهای غیر اخلاقی، مانند بعضی از کارهای مکروه و یا ناشایستی که معصیت نیستند، اینها همه عقوبت دارند منتها عقوبتشان در حدی نیست که شامل آتش بشوند. مثلا در همین دنیا یا در جهان آخرت، دچار محروم شدن از لطف و رحمت الهی می شوند. بسیاری از لذتها از آنها سلب می شود، بسیاری از توفیقات از آنها گرفته می شود. از رحمت الهی به دور خواهند بود و گرفتاری ها و مشکلاتی شامل حال آنها خواهد شد. و این هم نوعی عذاب است. همچنین این اموری که حرام شرعی نیستند اما خلاف اخلاقی هستند، گاهی اوقات با شرایطی که خواهد آمد، حتی گناه شرعی هم می شوند و مستوجب عذاب می گردند.
خب شما هم همین مسئه رو که میگم در موردش اشکال دارم رو توضیح دادید.عقوبت گناه های اخلاقی فقط محرومیت از یک سری نعمتهاست...و من میگم این یعنی کم اهمیتی اسلام به این مسائل.
در مورد فطرت هم هر دوتا وجهش هست.غریزه هست امیال انسانی هست و....که به نظر من خیلی قوی تر عمل میکنن..
قطعا اگر اکتفا کردن به فطرت کافی بود تعیین عذب برای گنهان فقهی بی معنی میشد.

بصیر;464701 نوشت:
اگر مردی بدون دلیل، زنش را طلاق دهد و با این کار باعث اذیت و آزار او بشود، از باب این که مومنی را اذیت کرده مستوجب عذاب در این دنیا و در آخرت هست. هر چند طلاق باطل نباشد. ببینید طلاق یک ایقاع است که در مباحث فقهی به آن پرداخته می شود. یعنی اگر مردی بر زنش صیغه طلاق جاری کند، او از وی جدا می شود ولی اینطور نیست که معصیت هم نکرده باشد و مجازاتی نداشته باشد. مثلا در نماز باید با وضو بود و رو به قبله ایستاد، حالا اگر کسی در حین نماز به نامحرمی نگاه کند، برای نگاه کردن به نامحرم، برایش معصیت نوشته می شود ولی نمازش باطل نیست هر چند قبول هم نیست اما فرق است بین بطلان و صحت. یعنی او دو عمل در یک زمان انجام داده، یکی نماز خوانده تا در قیامت چوب بی نمازی را نخورد، دوم نگاه معصیتی داشته و بابت آن چوب می خورد. همینطور است در مورد طلاق، اگر صیغه طلاق خوانده شود اما به زور و ظلم، صیغه طلاق باطل نیست اما گناه مردم آزاری و اذیت مومن صورت گرفته که لازم به شکایت و اجرای حد است.

در این مورد من با سرکار منا موافقم
اگر این طور بود باید در مسائل فقهی مطرح میشد.مثلا من یه حکمی یادمه دیدم از ایت الله خامنه ای که اگر مردی جلو صله رحم همسرش رو بگیرد گناه کرده اما با این حال زن هم اجازه خروج بدون اذن ندارد.
خب این منطقی و درست است و میشود پذیرفت چون داریم قانون مینویسیم و اگر اجازه ی خروج از منزل داده میشد برای صله رحم راه برای قاونو گریز باز میشد اما از ان طرف به مرد میگه تو هم بی دلیل این کار رو بکنی گناه کردی.این میشه یه سد جلوی مرد که خودش حساب کتاب بکنه.اما مثلا این مورد که شما میگین یا حکم فقهی که سرکار منا اوردن کاملا بی منطق است.حکم فقهی میگوید هیچ گناهی نکرده.....!؟؟؟؟؟

بصیر;464701 نوشت:
اگر با این کار به زن یا زنان دیگر مرد، خیانت بشود یا حقی از حقوق شرعی آنها کاسته شود و آنها مورد اذیت قرار بگیرند، گذشته از جنبه هوس بازی ای که پیدا می کند، دارای عقوبت و عذاب است. همانطور که امام صادق علیه السلام اصحاب خود را از این امور نهی میداشتند.
مسئله این است که این حق و حقوق رو فقه تعیین میکنه پس وقتی حقی رو فقه محترم نداند این کار هم گناه نیست.ببینید سوال من در واقع از این تاپیک شروع شد: http://www.askdin.com/thread34565-18.html#post451784
که راحت اسلام اجازه میدهد یک شمر عادل داشته باشیم که بره بهشت!!!
و به نظرم امد که اهمیت اسلام به مسائل اخلاقی اصلا کافی نیست و یا فقه دایره ی بسیار کمی رو پوشش میدهد و باعث میشه به راحتی از احکام سو استفاده کرد و این یک نقص بزرگ است
اسلام که داعیه دار حفظ خانودست نباید قوانینش به این راحتی بر هم زننده ی نظام خانواده باشد!(خودش خودش رو از بین ببره!)
بصیر;464701 نوشت:
همه این امور، همانطور که ذکر شد تا موقعی که حقی از کسی غصب نشده باشد، ظلمی صورت نگرفته باشد، خیانتی محقق نشود، و حکم خدا اجرا شود، اشکالی ندارد اما اگر ظلم، اذیت، ترویج فحشا و معصیت، آبروریزی مومن باشد، همه ی اینها از جهات دیگر که ذکر شد حرام خواهد بود.
ببینید شما فلان فعلو میگید گنه است فقه میگد نیست.بعد میپرسی میگن اون گناه اخلاقی است بیشتر میپرسی که فرقش چیه میگن گناه اخلاقی عذاب ندارد!

samansami;468244 نوشت:
ببینید شما فلان فعلو میگید گنه است فقه میگد نیست.بعد میپرسی میگن اون گناه اخلاقی است بیشتر میپرسی که فرقش چیه میگن گناه اخلاقی عذاب ندارد!

با سلام. با نظرات شما موافقم . در خصوص این مورد ، در نهایتش میگویند مکروه است ولیکن میدانیم که مکروه انجام دادنش هیچ گناهی ندارد ولی اگر انجامش ندهیم ثواب دارد .

mona690;465731 نوشت:
ولی حکم فقهی اینو نمیگه...
حالا قابل اجرا نبودنش هیچی!قسمت عجیبش اینه که مرد حتی با این ازار دادن گناه هم نکرده!!!..و زن بخواد به این خواست مرد عمل نکند گناه کرده!
بگیم گناه اخلاقیه چه فایده ای دارد؟چرا میگید اون فردی که این کار رو بکنه عذاب میشه؟اون که گناه نکرده!چرا عذاب شه؟!؟؟

حکم فقهی هم همین را که بنده گفتم می گوید. از خودم چیزی را عرض نکردم. مرد اگر آزار برساند معصیت کرده است. شما از کجا می گویید گناهی نکرده؟! آن هم به این محکمی سخن می گویید. بیشتر دقت و مطالعه کنید. بنده پاسخگو و کارشناس هستم. سوالی دارید از بنده و امثال بنده باید بپرسید که جواب هم عرض شد.

mona690;465731 نوشت:
اگر گناه های اخلاقی هم عذاب داشت میشد یه جوری با این مسائل کنار اومد ولی اونا هیچ گناه و عذابی ندارن!بازم میگین اهمیت به مسائل اخلاقی کافی است؟وقتی که خیلی از کار های مجاز فقهی عین بی اخلاقی است و این بی اخلاقی ها هیچ گناهی ندارد؟؟

بنده جواب شما را دادم. هر گناه اخلاقی این اینطور نیست که گناه نباشد. اخلاق و فقه با هم منافات و تناقض ندارند، هیچ عمل فقهی ای بی اخلاقی نیست. توضیح مطالب را هم ذکر کردم.

samansami;468244 نوشت:
خب شما هم همین مسئه رو که میگم در موردش اشکال دارم رو توضیح دادید.عقوبت گناه های اخلاقی فقط محرومیت از یک سری نعمتهاست...و من میگم این یعنی کم اهمیتی اسلام به این مسائل.

این ادعای شماست، که می گویید اسلام نسبت به مسائل اخلاقی کم اهمیت است، باید برای ادعایتان دلیل منطقی اقامه کنید.

samansami;468244 نوشت:
اما مثلا این مورد که شما میگین یا حکم فقهی که سرکار منا اوردن کاملا بی منطق است.حکم فقهی میگوید هیچ گناهی نکرده.....!؟؟؟؟؟

کدوم مورد؟ کجایش بی منطقی است؟

samansami;468244 نوشت:
که راحت اسلام اجازه میدهد یک شمر عادل داشته باشیم که بره بهشت!!!

منظورتون از این جمله چیه؟ یعنی چی که شمر عادل بهشت می رود؟ این حرفها را کی زده است؟

samansami;468244 نوشت:
اسلام که داعیه دار حفظ خانودست نباید قوانینش به این راحتی بر هم زننده ی نظام خانواده باشد!(خودش خودش رو از بین ببره!)

کدوم قوانین اسلام بر هم زننده ی نظام خانواده است؟ لطفا با مورد و دقیق صحبت کنید. شما آنچه را که در ذهنتان هست بدون این که شناختی از اسلام و مسائل اسلامی داشته باشید، به دین و اسلام می بندید. لطفا کمی با احتیاط تر سخن برانید و احتمال بدهید که ممکن است اشتباه کنید. با ذکر نمونه و مثال بگویید تا برایتان توضیح دهم کجای فکرتان اشتباه است.

samansami;468244 نوشت:
ببینید شما فلان فعلو میگید گنه است فقه میگد نیست.بعد میپرسی میگن اون گناه اخلاقی است بیشتر میپرسی که فرقش چیه میگن گناه اخلاقی عذاب ندارد!

چه کسی گفته که عمل غیر اخلاقی گناه نیست؟ گناه اخلاقی هم گناه است و عذاب دارد. هر گناهی که در فقه نوشته شده است، عملی غیر اخلاقی است.

mona690;464752 نوشت:
1- اگر مردی با دلایل غیر موجه تا مدت ها مانع خروج همسر خود از منزل شود به گونه ای که عمل وی مصداق ازار مومن را پیدا کند ایا مرتکب گناه شده‏?
ج1) اگر شوهر تنها وى را از بيرون رفتن منع نمايد، مرتکب گناهى نشده است.

همانطور که ملاحظه می فرمایید در این پرسش و پاسخی که گذاشتید، اشاره شده است که اگر تنها وی را از بیرون رفتن منع کند، گناهی نکرده، یعنی این که اگر علاوه بر منع از خروج موجبات آزار و اذیت یا هر معصیت و تجاوزی بشود، قطعا معصیت کرده است.

بصیر;468924 نوشت:
همانطور که ملاحظه می فرمایید در این پرسش و پاسخی که گذاشتید، اشاره شده است که اگر تنها وی را از بیرون رفتن منع کند، گناهی نکرده، یعنی این که اگر علاوه بر منع از خروج موجبات آزار و اذیت یا هر معصیت و تجاوزی بشود، قطعا معصیت کرده است.

سلام
اگر مردی همسرش را بی دلیل از بیرون رفتن منع کند با این کار باعث ایجاد مشکلات روحی برای همسرش شود که نوعی آزار و اذیت محسوب می شود گناهی مرتکب نشده است ؟؟؟
:Moteajeb!:

(نگین);468936 نوشت:
اگر مردی همسرش را بی دلیل از بیرون رفتن منع کند با این کار باعث ایجاد مشکلات روحی برای همسرش شود که نوعی آزار و اذیت محسوب می شود گناهی مرتکب نشده است ؟؟؟

اگر جنبه آزار و اذیت روحی ایجاد شود، اطاعتش لازم نیست.

بصیر;468757 نوشت:
این ادعای شماست، که می گویید اسلام نسبت به مسائل اخلاقی کم اهمیت است، باید برای ادعایتان دلیل منطقی اقامه کنید.

همون ابتدا که توضیح دادم!
گفتم به این دلیل که گناهان اخلاقی _نه فقهی!!_ در اسلام مجازاتشان فقط محرومیت از یک سری نعمتها ی اخروی است
شما گفتین فطرت بشر ووووو که در اون مورد هم جوابش رو عرض کردم
بصیر;468757 نوشت:
منظورتون از این جمله چیه؟ یعنی چی که شمر عادل بهشت می رود؟ این حرفها را کی زده است؟
ببخشید
فکر کردم شما هم تاپبک http://www.askdin.com/thread34565-5.html#post450519 خوندین . پست 46
بصیر;468757 نوشت:
کدوم مورد؟ کجایش بی منطقی است؟
اینکه تو سوالی که اوردن سرکار منا دقیقا گفته کارش مصداق ازار مومنو پیدا کنه گناه کرده جواب دادن نه!:Gig:
بصیر;468757 نوشت:
کدوم قوانین اسلام بر هم زننده ی نظام خانواده است؟ لطفا با مورد و دقیق صحبت کنید. شما آنچه را که در ذهنتان هست بدون این که شناختی از اسلام و مسائل اسلامی داشته باشید، به دین و اسلام می بندید. لطفا کمی با احتیاط تر سخن برانید و احتمال بدهید که ممکن است اشتباه کنید. با ذکر نمونه و مثال بگویید تا برایتان توضیح دهم کجای فکرتان اشتباه است.

کلی مثال اوردم که!
تو پستهای قبلی_ پست 11_ که فقط گناهان خلاقی هستند و هیچ عذابی ندارند و از نظر فقهی اصلا کار غلطی نیستند ولی اگر بخوایم اونها رو اجرا کنیم بدون در نظر گرفتن اخلاق چیزی از خانواده در جامعه باقی نمیماند...!
یعنی کسانی میتونن کلا با اعمالشون خانواده رو ز بین ببرن و هیچ گناهی هم نکرده باشن- از نظر فقهی- و به بهشت برن...
(در مورد ضایع کردن حق دیگران وووو هم توضیح دادم دیگه قبلا...)
بصیر;468757 نوشت:
چه کسی گفته که عمل غیر اخلاقی گناه نیست؟ گناه اخلاقی هم گناه است و عذاب دارد. هر گناهی که در فقه نوشته شده است، عملی غیر اخلاقی است.
منظور من چیزهایی ست که از نظر فقهی اشکالی ندارند ولی اخلاق توصیه میکنه انجم نشه مثل طلاق که خودتون مثال زدید یا لینکی که دادم یا مثالهایی که زدم...

samansami;472466 نوشت:
فکر کردم شما هم تاپبک آیا ابراز تمایل کردن به مرد نا محرم متاهل گناه است؟ خوندین . پست 46

من این پست رو خوندم بسیار جالب توضیح داده شد عملی که این فرد انجام داده از نظر شرعی صحیح بوده و از نظر اخلاقی اشتباه مثل زیبا رویی که باطنش زشت می باشد مثل همین تعدد زوجات که از نظر شرعی منعی وجود ندارد چنین کسی نباید امید به بهشت داشته باشد

samansami;472466 نوشت:
یعنی کسانی میتونن کلا با اعمالشون خانواده رو ز بین ببرن و هیچ گناهی هم نکرده باشن- از نظر فقهی- و به بهشت برن...

چطور ممکن است که مردی با ازدواج مجدد باعث شود زندگی همسر و فرزندانش نابود شود بعد بگوییم از برخی از پاداش های اخروی منع میشود
کاش قوانین طوری بود که حق کسی حتی در این دنیا هم از بین نرود نه اینکه بگیم بعدا از پاداش های اخروی کم میشود

samansami;472466 نوشت:
گفتم به این دلیل که گناهان اخلاقی _نه فقهی!!_ در اسلام مجازاتشان فقط محرومیت از یک سری نعمتها ی اخروی است

هر خطایی، به اندازه ی خودش، مجازات دارد، بعضی از خطاها منجر به محرومیت از لطفی خواهد شد و بعضی از خطاها مستحق عذاب و آتش الهی. این، من و شما نیستیم که برای خطاها معیار و مقدار مشخص می کنیم، خداوند متعال است که برای اعمال ما، معیار و مقدار از جهت ثواب و عقاب، مشخص می کند؛ هر خطایی که در نظر خداوند قبح بیشتری داشته باشد آن را حرام اعلام کرده و برای آن وعده ی عذاب و آتش در نظر گرفته است و هر خطایی که درجه ی قبح آن کمتر باشد محرومیت از لطف الهی و سلب توفیقات و کمالات را در پیش خواهد داشت؛ بعضی از خطاها به میزان خطابودنِ آنها در همین دنیا گرفتاری و بلا به دنبال خواهند داشت و همیشه هر عذاب هر خطایی به این نیست که وعده ی آتش برایش داده شود، بعضی از خطاها باعث ریخته شدن آبرو در همین دنیا، بری اجر و قرب شدن نزد مردم، از چشم مردم افتاد، کم شدن محبوبیت و احترام و جایگاه اجتماعی خواهند شد به علاوه این که از بسیاری فیوضات محروم می شوند که در آخرت به خاطر از دست دادن آنها بسیار حسرتمند خواهند شد و این کم عذابی نیست؛ نباید توقع داشت که عذاب، فقط آتش جهنم باشد، همه اینها می تواند از جمله عذاب الهی باشند، منتهی دایره ی فقه مشخص کردن عذابهای جهنمی از غیر جهنمی است اما عذابهایی که برای برخی از اعمال اخلاقی در نظر گرفته شده است گاهی از وعده ی آتش، کمتراند و بعضی حتی از وعده ی آتش هم بیشتر دردناک هستند، مانند عالمی که به علم خود عمل نمی کند از جهت اخلاقی، خداوند متعال هفتاد نوع عذاب برای او در نظر گرفته است که از کمترین آنها این است که لذت مناجات با خودش را از او سلب می کند و برای اهل معرفت، این دردناکترین عذاب است که اگر کسی در این دنیا بر اثر معاصی به عمق این درد نرسد، در قیامت وقتی که پرده ها کنار زده شد، این عذاب برای او از دردناکترین عذابها خواهد بود.

samansami;472466 نوشت:
کلی مثال اوردم که!
تو پستهای قبلی_ پست 11_ که فقط گناهان خلاقی هستند و هیچ عذابی ندارند و از نظر فقهی اصلا کار غلطی نیستند ولی اگر بخوایم اونها رو اجرا کنیم بدون در نظر گرفتن اخلاق چیزی از خانواده در جامعه باقی نمیماند...!
یعنی کسانی میتونن کلا با اعمالشون خانواده رو ز بین ببرن و هیچ گناهی هم نکرده باشن- از نظر فقهی- و به بهشت برن...
(در مورد ضایع کردن حق دیگران وووو هم توضیح دادم دیگه قبلا...)

جواب این سوالات را هم در بالا ذکر کردم و عرض شد دایره فقه، مشخص نمودن گناهانی است که وعده ی آتش جهنم برای آنها داده شده است و حوزه اخلاق به معاصی ای که غیر از عذاب آتش است نیز می پردازد، هر چند که بعضی از گناهان اخلاقی نیز شامل آتش خواهند شد.
موضوع قفل شده است