جمع بندی اجازه نامه آقای یاسر الحبیب؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اجازه نامه آقای یاسر الحبیب؟

سلام علیکم و عرض ادب خدمت همه دوستان.
همانطور که می دانید اقای یاسر الحبیب همه ازش بد می گند و برخی از مراجع به بعضی از کاراشون عیب گرفتند و توبیخ کردند خوب حالا ولی در سایت خود این شخص دو تا اجازه نامه هست از ایت الله العظمی سید صادق شیرازی و ایت الله العظمی فقیه امامی که ثابت می کند این شخص اجازه نامه داشته و مراجع الکی به ایشون که اجازه نامه نداده اند خوب حالا این شخص ما چی کار کنیم در مورد شخصیتش دقیقا این شخص که اجازه نامه دارد چگونه برخی مراجع با ایشون برخورد کردند ؟؟چون شاید از دید این شخص بعضی مطالب درست باشد
اینم عکس :

اگ این ها جعلی است بفرمایید جعلی است و اگر راست است توضیح دهید

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدرا

ammarshia;454562 نوشت:
سلام علیکم و عرض ادب خدمت همه دوستان.
همانطور که می دانید اقای یاسر الحبیب همه ازش بد می گند و برخی از مراجع به بعضی از کاراشون عیب گرفتند و توبیخ کردند خوب حالا ولی در سایت خود این شخص دو تا اجازه نامه هست از ایت الله العظمی سید صادق شیرازی و ایت الله العظمی فقیه امامی که ثابت می کند این شخص اجازه نامه داشته و مراجع الکی به ایشون که اجازه نامه نداده اند خوب حالا این شخص ما چی کار کنیم در مورد شخصیتش دقیقا این شخص که اجازه نامه دارد چگونه برخی مراجع با ایشون برخورد کردند ؟؟چون شاید از دید این شخص بعضی مطالب درست باشد

با سلام و عرض ادب

1) باید توجه داشت که اجازه اجتهاد امری است و اجازه نقل روایت امر دیگری است. در اجازه ی اجتهاد استاد بیان می دارد که شاگرد به مرتبه ی اجتهاد نائل گردیده و تقلید بر وی جایز نمی باشد؛ اما در اجازه روایت تنها این امر موجود است که شاگرد اجازه می یابد روایات استاد و یا سایر آثار استاد را نقل نماید؛ بنابراین اجازه ی نقل روایت ارزش علمی نخواهد داشت و صرفا امری تشریفاتی است.

2) برای سلامت و محفوظ ماندن روایات پیشوایان معصوم ـ علیهم السّلام ـ هر راوی از طُرق و راه‌های خاصّی حدیث معصوم ـ علیه السّلام ـ را فرا می‌گرفته كه به آن‌ها «طُرق تحمّل حدیث:راههای دریافت و تلقی حدیث» می‌گویند و این روش تا قبل از تدوین جوامع حدیثی و گسترش نسخه‌های آن، رایج بوده ولی اكنون رواج كم‌تری دارد.

تحمّل حدیث(دریافت و تلقی حدیث) به شیوههای گوناگونی؛ همچون شنیدن، قرائت ، اجازه و... انجام میگرفته است. گرچه این مبحث در شرایط كنونی كه كار تحمّل عملاً پایان یافته و شیوهای، همچون اجازه صرفاً جنبه تشریقاتی دارد، اما دانستن آن از دو جهت مفید فایده است:

1. ما را با شیوهها وكوشش پیشینیان در انتقال میراث روایی و دقت آنان آشنا میسازد.

2. با توجه به این كه میان این طرق از نظر ارزش و اعتبار تفاوت است، با آشنا شدن شیوهها در مییابیم كه به عنوان مثال اگر روایتی از طرق سماع نقل شده باشد، از درجه اعتبار بیشتری نسبت به شیوههای دیگر، همچون اجازه، یا وجاده، برخوردار است، عموماً برای تحمل حدیث هشت طریق را برشمردهاند كه عبارتند از: سماع، قرائت، اجازه ، مناوله، كتابت، اعلام، وصیت و وجاده.[1]

در این میان اجازه آنچنان ارزش خاصی نخواهد داشت؛ مثلا در شیوه ی :«سماع:شنیدن»، حامل حدیث روایت را از دهان شیخ خود می شنود، و در قرائت، شاگرد قرائت خود را بر استاد عرضه می دارد، وبا این شکل شاگرد در نقل روایت از استاد می گوید سمعت عن شیخی . و این در حالی است که در اجازه، شیخ به شاگرد اجازه می دهد تا شنیده ها و تالیفاتش را روایت نماید، هر چند که شاگرد آن روایات را از شیخ و استاد نشنیده، یا بر شیخ نخوانده باشد.

بعضی از موارد اجازه عبارت است از اجازه ی کتاب یا کتاب معین، برای شخص یا اشخاص معین؛ مانند اینکه شیخ بگوید: به تو یا به فلان شخص –با ذکر اسم و مشخصات- اجازه ی روایت کردن از کتاب صحیح مسلم یا سنن ابی داود یا صحاح سته، یا آنچه در تالیفات من آمده است را می دهم.

در اجازه برخی فراتر از این عمل می نمایند و اجازه ی شخص یا اشخاص معین، به چیزهای مبهم و غیر معین را قبول می کنند؛ مثل اینکه شیخ بگوید:به تو یا به فلانی اجازه ی نقل تمام شنیده هایم، یا روایتهایم، یا چیزهایی شبیه آنرا می دهم.[2]

بنابراین در بحث اجازه شاگرد اجازه می یابد نقلیات و یا نوشته های استاد و یا روایات وی که از استادانش شنیده را نقل نماید و از آنجا که عصر تدوین کتب جوامع حدیثی، تمامی روایات در آن کتب جمع آوری شده اند، چنین اجازه هایی صرفا برای اتصال به مؤلفین این کتب خواهد بود؛ لذا چنین عملی در روزگار ما عملی تشریفاتی است که دارای ارزش چندانی نیز نمی باشد؛ خصوصا اینکه ممکن است شاگرد هرگز استاد اجازه را ندیده باشد.

به عنوان مثال استاد ما خود اجازه نقل روایت اهل سنت را از حفاظی همچون عبدالله بن صدیق غماری مغربی را دارا می باشد؛ در حالی که چنین عملی تنها به واسطه ی مکاتبه صورت پذیرفته است، و یا اینکه همین حفاظ(احمد و عبدالله غماری) اجازه نقل روایت، روایات شیعه را از مرحوم شرف الدین دریافت نموده بودند.

3) در بحث جناب یاسر الحبیب نیز امر به همین منوال است؛ از آنجا که عموم مردم با این اصطلاحات آشنا نمی باشند، تصور ابتدائی آنان این است که چنین اجازاتی، اجازه ی اجتهاد است؛ در حالی که چنین نیست و چنین امری تنها اجازه نقل روایت است به صورتی که شیخ اجازه داده است.

موفق باشید.


[/HR]
[1]. حدیث شناسی، علی نصیری، ج2،ص77.

[2]. ر.ک:علوم حدیث و اصطلاحات آن، صبحی صالح.
موضوع قفل شده است