زنده شدن پس از مرگ از دید قرآن

تب‌های اولیه

18 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
زنده شدن پس از مرگ از دید قرآن

بنده به مثال هایی که قرآن در مورد زنده شدن پس از مرگ زده مسلط نیستم اما 2 مثال را شنیده ام. اگر مثال های دیگری هم هست خودتان بیان کنید.

اما در مورد 2 مثالی که گفتم ایرادهایی وجود دارد که مثال ها را بی ارزش میکند. مثال اول ماجرای حضرت ابراهیم هست که پرندگان مختلفی را کشت و تکه تکه کرد و تکه ها را با هم مخلوط کرد و هر قسمت را بر سر کوهی گذاشت و نام پرنده را صدا میزد و آن پرنده دوباره زنده شده و بسوی ابراهیم باز میگردد.

مثال دیگر این است که خدا گفته من مرده را زنده میکنم همانطور که زمین مرده در زمستان را در بهار زنده میکند. در این مورد مثلا منظورش میتواند به درخت باشد که در زمستان برگ هایش همگی میریزد اما در بهار دوباره جوانه زده و برگ هایش درمیاید.

در هر 2 مثال چیزی از آن موجود یا گیاه مرده باقی مانده است و خدا آن را زنده میکند اما در مورد انسان چطور؟

خب انسانی که مرده و سپس دفن شده شاید تا روز قیامت هنوز اسکلتش باقی مانده باشد اما انسانی که بر اثر یک انفجار قوی پودر شده یا حتی بخار شده خدا براساس چه چیزی میخواهد بدن او را دوباره بازسازی کند؟!

با نام الله


کارشناس بحث: استاد میقات

[="Tahoma"]

mir@;454405 نوشت:
بنده به مثال هایی که قرآن در مورد زنده شدن پس از مرگ زده مسلط نیستم اما 2 مثال را شنیده ام. اگر مثال های دیگری هم هست خودتان بیان کنید.

اما در مورد 2 مثالی که گفتم ایرادهایی وجود دارد که مثال ها را بی ارزش میکند. مثال اول ماجرای حضرت ابراهیم هست که پرندگان مختلفی را کشت و تکه تکه کرد و تکه ها را با هم مخلوط کرد و هر قسمت را بر سر کوهی گذاشت و نام پرنده را صدا میزد و آن پرنده دوباره زنده شده و بسوی ابراهیم باز میگردد.

مثال دیگر این است که خدا گفته من مرده را زنده میکنم همانطور که زمین مرده در زمستان را در بهار زنده میکند. در این مورد مثلا منظورش میتواند به درخت باشد که در زمستان برگ هایش همگی میریزد اما در بهار دوباره جوانه زده و برگ هایش درمیاید.

در هر 2 مثال چیزی از آن موجود یا گیاه مرده باقی مانده است و خدا آن را زنده میکند اما در مورد انسان چطور؟

خب انسانی که مرده و سپس دفن شده شاید تا روز قیامت هنوز اسکلتش باقی مانده باشد اما انسانی که بر اثر یک انفجار قوی پودر شده یا حتی بخار شده خدا براساس چه چیزی میخواهد بدن او را دوباره بازسازی کند؟!

با سلام و درود

خداوند نیازی ندارد به چیزی تا با وجود آن، انسان را مجددا زنده کند.

بطور قطع خدایی که انسان را از هیچ آفریده است، می تواند مجددا او را بازگرداند.

از طرفی، کسی هم که پودر و بخار شده است، بالاخره ذرات او هنوز در این عالم وجود، موجود است ـ ولو به صورت بخار یا پودر.

در ضمن، کسی که مرده و دفن شده، پس از مدتی می پوسد و بدنش جزیی از خاک می شود. ولی خداوند قادر است از همین ذرات خاک، مجددا همان انسان سابق را زنده کند.

به این آیات توجه فرمایید:

«يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ إِنَّهُ عَلى‏ رَجْعِهِ لَقادِرٌ»
آبى كه از ميان پشت و سينه ‏ها خارج مى‏ شود! مسلّماً او [خدايى كه انسان را از چنين چيز پستى آفريد] مى ‏تواند او را بازگرداند. (طارق، 7 و Dirol

«وَ قَالُواْ أَ ءِذَا كُنَّا عِظَامًا وَ رُفَاتًا أَ ءِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا قُلْ كُونُواْ حِجَارَةً أَوْ حَدِيدًا أَوْ خَلْقًا مِّمَّا يَكْبرُ فىِ صُدُورِكمُ‏ْ فَسَيَقُولُونَ مَن يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِى فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ»
و گفتند: آيا هنگامى كه ما، استخوان هاى پوسيده و پراكنده‏ اى شديم، دگر بار آفرينش تازه‏ اى خواهيم يافت؟!
بگو: شما سنگ باشيد يا آهن، يا هر مخلوقى كه در نظر شما، از آن هم سخت‏ تر است (و از حيات و زندگى دورتر مى ‏باشد، باز خدا قادر است شما را به زندگى مجدد بازگرداند).
آن ها بزودى مى گويند: چه كسى ما را بازمى‏گرداند؟!
بگو: همان كسى كه نخستين بار شما را آفريد. (اسراء، 49 - 51)

«أَ يحْسَبُ الْانسَانُ أَلَّن نّجْمَعَ عِظَامَهُ بَلىَ‏ قَادِرِينَ عَلىَ أَن نُّسَوِّىَ بَنَانَهُ بَلْ يُرِيدُ الْانسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ»
آيا انسان مى ‏پندارد كه هرگز استخوان هاى او را جمع نخواهيم كرد؟! آرى قادريم كه (حتّى خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتّب كنيم! (انسان شك در معاد ندارد) بلكه او مى ‏خواهد (آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قيامت) در تمام عمر گناه كند! (قیامه، 3 - 5)

«... وَ انْظُرْ إِلى‏ حِمارِكَ وَ لِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظامِ كَيْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَكْسُوها لَحْماً فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ»
... ولى به الاغ خود نگاه كن (كه چگونه از هم متلاشى شده! اين زنده شدن تو پس از مرگ، هم براى اطمينان خاطر توست، و هم) براى اين كه تو را نشانه ‏اى براى مردم (در مورد معاد) قرار دهيم. (اكنون) به استخوان ها (ى مركب سوارى خود نگاه كن كه چگونه آن ها را برداشته، به هم پيوند مى ‏دهيم، و گوشت بر آن مى ‏پوشانيم!
هنگامى كه (اين حقايق) بر او آشكار شد، گفت: مى‏دانم خدا بر هر كارى توانا است. (بقره، 259)

[="Tahoma"][="Navy"]

mir@;454405 نوشت:
بنده به مثال هایی که قرآن در مورد زنده شدن پس از مرگ زده مسلط نیستم اما 2 مثال را شنیده ام. اگر مثال های دیگری هم هست خودتان بیان کنید.

اما در مورد 2 مثالی که گفتم ایرادهایی وجود دارد که مثال ها را بی ارزش میکند. مثال اول ماجرای حضرت ابراهیم هست که پرندگان مختلفی را کشت و تکه تکه کرد و تکه ها را با هم مخلوط کرد و هر قسمت را بر سر کوهی گذاشت و نام پرنده را صدا میزد و آن پرنده دوباره زنده شده و بسوی ابراهیم باز میگردد.

مثال دیگر این است که خدا گفته من مرده را زنده میکنم همانطور که زمین مرده در زمستان را در بهار زنده میکند. در این مورد مثلا منظورش میتواند به درخت باشد که در زمستان برگ هایش همگی میریزد اما در بهار دوباره جوانه زده و برگ هایش درمیاید.

در هر 2 مثال چیزی از آن موجود یا گیاه مرده باقی مانده است و خدا آن را زنده میکند اما در مورد انسان چطور؟

خب انسانی که مرده و سپس دفن شده شاید تا روز قیامت هنوز اسکلتش باقی مانده باشد اما انسانی که بر اثر یک انفجار قوی پودر شده یا حتی بخار شده خدا براساس چه چیزی میخواهد بدن او را دوباره بازسازی کند؟!


سلام
از بیانات قرآن کریم در مورد نحوه معاد چنین دانسته میشود که این موارد جنبه تمثیلی دارند و هرکدام می خواهند بعدی از ابعاد آن را مشخص کنند
البته در مورد کیفیت معاد میان الهیون دو نظریه کلی وجود دارد که آیا معاد ، روحانی است یا جسمانی روحانی؟
بنابر نظریه روحانی بودن معاد مثال اول بیانگر جمع قوای نفس انسان هنگام مرگ است
و مثال دوم بیانگر ارتقاء انسان به یک مرتبه بالاتر از حیات
یا علیم[/]

mir@;454405 نوشت:
بن
خب انسانی که مرده و سپس دفن شده شاید تا روز قیامت هنوز اسکلتش باقی مانده باشد اما انسانی که بر اثر یک انفجار قوی پودر شده یا حتی بخار شده خدا براساس چه چیزی میخواهد بدن او را دوباره بازسازی کند؟!

خب گریم شما با زنده شدن از طریق قطعه باقی مانده از جسد قانع بشید به زنده شدن انسان...خب انسانی که پودر شده....پودر و انسانی که بخار شده بخار است ...بخار میره بالا بارون میشه میاد پایین میشه غذای درخت و درخت میوه میده و میوه رو یک انسان دیگه می خوره....یعنی این انسان بخار شده رفته در یک انسان زنده:Moteajeb!: من خودم هنگ کردم از این پاسخ جالب خودم :khandeh!:

nothing;457121 نوشت:
خب گریم شما با زنده شدن از طریق قطعه باقی مانده از جسد قانع بشید به زنده شدن انسان...خب انسانی که پودر شده....پودر و انسانی که بخار شده بخار است ...بخار میره بالا بارون میشه میاد پایین میشه غذای درخت و درخت میوه میده و میوه رو یک انسان دیگه می خوره....یعنی این انسان بخار شده رفته در یک انسان زنده من خودم هنگ کردم از این پاسخ جالب خودم

منم نخواستم مسئله رو بپیچونم اما چنین چیزی که شما فکر میکنید خیلی خیلی قضیه رو پیچیده میکنه! ظاهرا تنها راهی که پیش پای انسان هست در هنگامی که چنین چیزهایی به ذهنش خطور میکنه اینه که فقط بیخیالش بشه و سعی کنه فقط اعتمادش رو به خدا بیشتر کنه وگرنه جواب قانع کننده برای این مسائل وجود ندارد!

mir@;457972 نوشت:
منم نخواستم مسئله رو بپیچونم اما چنین چیزی که شما فکر میکنید خیلی خیلی قضیه رو پیچیده میکنه! ظاهرا تنها راهی که پیش پای انسان هست در هنگامی که چنین چیزهایی به ذهنش خطور میکنه اینه که فقط بیخیالش بشه و سعی کنه فقط اعتمادش رو به خدا بیشتر کنه وگرنه جواب قانع کننده برای این مسائل وجود ندارد!
چرا جواب قانع کننده نداره؟ کارشناس محترم که فرمودند: خدایی که از عدم زنده آفرید دوباره زنده می کنه(این آیه قرآن است)...حالا از یک لاشه یا استخوان مرده که کلی سرنخ برای اوست نتونه زنده کنه؟ خب پس من مطمئن شدم اعتقاد شما همینه که باید قطعه ای باشه تا خدا زنده کنه....در صورتی که در قرآن هم داریم که نیازی نداره(طبق آیه قرمز رنگ) خب از طرفی من مثال قبلیم اگه پیچیده شدنش رو نمی پذیرید سادشو که گفتم نمی تونید نپذیرید پودر شد پودر است....و بخار شد بخار است و یعنی بقایای او اینگونه وجود دارد وسلام....و خداحافظ

nothing;457998 نوشت:
چرا جواب قانع کننده نداره؟ کارشناس محترم که فرمودند: خدایی که از عدم زنده آفرید دوباره زنده می کنه(این آیه قرآن است)...حالا از یک لاشه یا استخوان مرده که کلی سرنخ برای اوست نتونه زنده کنه؟ خب پس من مطمئن شدم اعتقاد شما همینه که باید قطعه ای باشه تا خدا زنده کنه....در صورتی که در قرآن هم داریم که نیازی نداره(طبق آیه قرمز رنگ) خب از طرفی من مثال قبلیم اگه پیچیده شدنش رو نمی پذیرید سادشو که گفتم نمی تونید نپذیرید پودر شد پودر است....و بخار شد بخار است و یعنی بقایای او اینگونه وجود دارد وسلام....و خداحافظ

خب از هیچ آفریدن فرق میکند با اینکه ذره ذره مواد تشکیل دهنده انسان را دوباره جمع کرد.

نقل قول:
خب از هیچ آفریدن فرق میکند با اینکه ذره ذره مواد تشکیل دهنده انسان را دوباره جمع کرد.

سلام
اصلا ما بر نمیگردیم که بخواد این اتم و الکترون ها دوباره حمع بشن که!
ما به عوالم درون میریم یعنی بعد مرگمون به عالم های درونی تر میریم (که مکانش در قفسه سینه ماست!)
عالم موکول و اتم وقتی انفحار بزرگ رخ بده دیگه ناپیدد میشه بدنی نیست که بخواد برگردیم توش!(اون موقع خدا خساب همه را در یک چشم بهم زدنی رسیدگی میکند و خودش به ساخت عالم های دیگر مشعول میگردد)

یعنی منظور خدا این بود که شما را در بدن هایی که در ده ها بلکه صدها عالم درونی تر همین الان موحود هست وارد میکنیم!

یعنی شخصیت شما با عامل واسط روح بین بدن ها مختلف عالم عای دیگر جابجا میشود که ببینید چه خبر هست!!

بازگشتی نیست نه!

[="Tahoma"]

الکترون قلی;458548 نوشت:
سلام
اصلا ما بر نمیگردیم که بخواد این اتم و الکترون ها دوباره حمع بشن که!
ما به عوالم درون میریم یعنی بعد مرگمون به عالم های درونی تر میریم (که مکانش در قفسه سینه ماست!)
عالم موکول و اتم وقتی انفحار بزرگ رخ بده دیگه ناپیدد میشه بدنی نیست که بخواد برگردیم توش!(اون موقع خدا خساب همه را در یک چشم بهم زدنی رسیدگی میکند و خودش به ساخت عالم های دیگر مشعول میگردد)

یعنی منظور خدا این بود که شما را در بدن هایی که در ده ها بلکه صدها عالم درونی تر همین الان موحود هست وارد میکنیم!

یعنی شخصیت شما با عامل واسط روح بین بدن ها مختلف عالم عای دیگر جابجا میشود که ببینید چه خبر هست!!

بازگشتی نیست نه!

با سلام و درود

چند نکته خدمتتان عرض می شود:

1. بر خلاف نظر شما، آیات بسیار زیادی از قرآن کریم، از بازگشت انسان برای حسابرسی خبر می دهند:

«وَ اتَّقُوا يَوْماً تُرْجَعُونَ فيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ»
و از روزى بپرهيزيد (و بترسيد) كه در آن روز، شما را به سوى خدا باز مى ‏گردانند سپس به هر كس، آنچه انجام داده، به طور كامل باز پس داده مى ‏شود، و به آنها ستم نخواهد شد. (چون هر چه مى‏ بينند، نتايج اعمال خودشان است.) (بقره، 281)

«إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَميعاً وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا إِنَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعيدُهُ لِيَجْزِيَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ بِالْقِسْطِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَميمٍ وَ عَذابٌ أَليمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ»
بازگشت همه شما بسوى اوست! خداوند وعده حقّى فرموده او آفرينش را آغاز مى ‏كند، سپس آن را باز مى ‏گرداند، تا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده ‏اند، بعدالت جزا دهد و براى كسانى كه كافر شدند، نوشيدنى از مايع سوزان است و عذابى دردناك، بخاطر آنكه كفر مى ‏ورزيدند! (یونس، 4)

2. پس از مرگ، بدن می پوسد و از بین می رود، پس چگونه دو باره به عالمی در درون قفسه سینه می رویم؟!!!

3. عالم درونی و ... چیست؟ این مطالب نیاز به مستندات نقلی (قرآنی و روایی) دارد.

جهان پس از مرگ، از درک و فهم عقل بشری بیرون است و تنها آگاهان از آن می توانند خبر از آن بدهند.

لطفا مستندات قرآنی و روایی مطالبتان را بیان فرمایید.

سلام خدمت استاد گرامی
حقیقتش من که سر رشته ندارم فقط مطالبی را که از استاد جوادی آملی که در شبکه سیما دیده بودم گفتم که ایشون فرمودن زمان قیامت هیچ یک از ستارگان و سیارات و عناصر ماده (همان عناصر جدول تناوبی ) وجود ندارن! و همه نیست و فنا میشوند!
فقط می ماند عالم آخرت و صور اخروی اعمال ما ...(که البته همین الان ما در ده ها عالم در یک مکان (فرضی ) که همان قلب ما هست با بدن ها مثالی و اخروی و ملکوتی که باید با اعمال خودمون رشد و پرورش بدهیم فصل مشترک داریم! )
بنده منظورم این بود
با تشکر

[="Tahoma"]

الکترون قلی;461736 نوشت:
سلام خدمت استاد گرامی
حقیقتش من که سر رشته ندارم فقط مطالبی را که از استاد جوادی آملی که در شبکه سیما دیده بودم گفتم که ایشون فرمودن زمان قیامت هیچ یک از ستارگان و سیارات و عناصر ماده (همان عناصر جدول تناوبی ) وجود ندارن! و همه نیست و فنا میشوند!
فقط می ماند عالم آخرت و صور اخروی اعمال ما ...(که البته همین الان ما در ده ها عالم در یک مکان (فرضی ) که همان قلب ما هست با بدن ها مثالی و اخروی و ملکوتی که باید با اعمال خودمون رشد و پرورش بدهیم فصل مشترک داریم! )
بنده منظورم این بود
با تشکر

نقل قول:

ما به عوالم درون میریم یعنی بعد مرگمون به عالم های درونی تر میریم (که مکانش در قفسه سینه ماست!)

با سلام و درود

در ابتدا بابت تاخیر، عذرخواهی می کنم.

منظور از قلب، قلب صنوبری که در قفسه سینه است، نیست؛ بلکه حقیقت ملکوتی آن منظور است.

همه مظاهر این دنیا، ملکوت دارند. ما نیز یک وجود داریم ولی در چند عالم حضور داریم منتهی اکنون نفس و روح ما که در عالم مُلک است، محدود است و فقط با عالم ماده کار می کند. پس از مرگ، وجود مادی و مُلکی ما از بین می رود و از عالم ماده و این محدودیت، آزاد می شویم و به عالم بالاتر (عالم مثال) می رویم. و با برپایی قیامت وارد ملکوت اخروی می شویم که آن آزادتر از عوالم قبل است.

لذا مراد از این قلب و درون، قلب صنوبری در قفسه سینه نیست.

میقات;471761 نوشت:
لذا مراد از این قلب و درون، قلب صنوبری در قفسه سینه نیست.

سلام و با تشکر

پس چرا مثلا وقتی مرتکب گناه می شویم دلمون تنگ میشه یا وقتی کار خیری می کنیم احساس کشایش در دلمون داریم؟

ایا این همون تولید آتش گناه یا باغ و سبزه خیرات نیست که در دلمون ایجاد شده و روح تاثیرشو به ما در عالم بیرون خبر میده؟

الکترون قلی;471936 نوشت:
سلام و با تشکر

پس چرا مثلا وقتی مرتکب گناه می شویم دلمون تنگ میشه یا وقتی کار خیری می کنیم احساس کشایش در دلمون داریم؟

ایا این همون تولید آتش گناه یا باغ و سبزه خیرات نیست که در دلمون ایجاد شده و روح تاثیرشو به ما در عالم بیرون خبر میده؟

با سلام و درود

درک احساسات و عواطف و ...، از حالات نفس و روح است.

این که در حالت شادی، فلان سلول های قلب چنین و چنان می شود، و یا در حالت غم، فلان ماده ترشح می شود و ... همه مربوط به جسم است و این جنبه ابزاری است یعنی قلب ابزاری برای این حالت است، و الا احساسات و عواطف و ... غیر مادی هستند و از حالات نفس می باشند.

بنابر این، قلب یا مغز ابزار درک عواطف و احساسات هستند، نه این که همین قلب صنوبری که در قفسه سینه است و یا همین مغزی که در جمجمه قرار دارد، نیز حالت شاد و یا غمگین به خود می گیرند.

الکترون قلی;458548 نوشت:
سلام
اصلا ما بر نمیگردیم که بخواد این اتم و الکترون ها دوباره حمع بشن که!
ما به عوالم درون میریم یعنی بعد مرگمون به عالم های درونی تر میریم (که مکانش در قفسه سینه ماست!)
عالم موکول و اتم وقتی انفحار بزرگ رخ بده دیگه ناپیدد میشه بدنی نیست که بخواد برگردیم توش!(اون موقع خدا خساب همه را در یک چشم بهم زدنی رسیدگی میکند و خودش به ساخت عالم های دیگر مشعول میگردد)

یعنی منظور خدا این بود که شما را در بدن هایی که در ده ها بلکه صدها عالم درونی تر همین الان موحود هست وارد میکنیم!

یعنی شخصیت شما با عامل واسط روح بین بدن ها مختلف عالم عای دیگر جابجا میشود که ببینید چه خبر هست!!

بازگشتی نیست نه!

بعد شما میگید استاد نیستید!
من به این موضوع (شبیه این موضوع) فکر کرده بودم
اینکه ما واقعا نمی‌میریم، و در قبر جابجا می‌شویم، راجب interdimensional worlds? هم چیزهایی رو مطالعه کرده‌ام! ولی چیز زیادی دستگیرم نشد!
در روایتی از پیامبر گرامی (ص) می‌خوندم که فرشته مرگ رو ایشون دیده‌اند که به یک لوح درخشان، نگاه می‌کرده و نگاه از اون برنمی‌گرفته، و بوسیله او مردم رو می‌مرونده!
این چه جوریه ؟ شما که عزارئیل هستید جواب بدهید!

Zillax;472492 نوشت:
این چه جوریه ؟ شما که عزارئیل هستید جواب بدهید!

:Khandidan!:

سلام
من از کجا بدونم خب من که استاد نیستم که!:khandeh!:
منم همین مطالب دانشمندان سایت و می خوندم می نوشتم چیزی حالیم نیست که!:ok:

یکم صبر کن استاد میقات میاد جواب میدن

[="Tahoma"]

Zillax;472492 نوشت:

در روایتی از پیامبر گرامی (ص) می‌خوندم که فرشته مرگ رو ایشون دیده‌اند که به یک لوح درخشان، نگاه می‌کرده و نگاه از اون برنمی‌گرفته، و بوسیله او مردم رو می‌مرونده!
این چه جوریه ؟

با سلام و درود

مطلب اول: بله، کیفیت قبض روح مؤمن و غیر مؤمن، متفاوت است:

«فَكَيْفَ إِذا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ»؛ حال آنها چگونه خواهد بود هنگامى كه فرشتگان (مرگ) بر صورت و پشت آنان مى ‏زنند و جانشان را مى ‏گيرند؟! (محمد، 27)

«الَّذينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»؛ همانها كه فرشتگان (مرگ) روحشان را مى ‏گيرند در حالى كه پاك و پاكيزه ‏اند به آنها مى ‏گويند: سلام بر شما! وارد بهشت شويد به خاطر اعمالى كه انجام مى ‏داديد! (نحل، 32)

مطلب دوم: هنگام مرگ، روح بطور کامل از بدن جدا می شود:

«اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حينَ مَوْتِها»؛ خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مى‏كند. (زمر، 42)

«قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ»؛ بگو: فرشته مرگ كه بر شما مأمور شده، (روح) شما را مى ‏گيرد سپس شما را بسوى پروردگارتان باز مى ‏گردانند. (سجده، 11)

«توفّى» از باب تفعّل به معناى اخذ به طور تمام و كمال است. از اين جا است كه به مرگ وفات گفته شده كه روح انسان بطور کامل گرفته می شود. (قاموس قرآن، ج ‏7، ص 230)

بنابر این:

بطور مسلم، کیفیت قبض روح فرد مؤمن و غیر مؤمن، متفاوت است. از طرفی موقع رسیدن مرگ، روح از بدن بطور کامل گرفته می شود تا برای حسابرسی مجددا به بدن برگردانده شود. لذا این بدن مادی از بین می رود و در مراحل بعدی سیر روح در عوالم دیگر ـ تا قبل از برپایی قیامت ـ همراه روح نیست.

[="Tahoma"]قرآن و زنده شدن پس از مرگ

پرسش1:
انسانی که بر اثر یک انفجار قوی پودر شده یا حتی بخار شده خدا بر اساس چه چیزی می خواهد بدن او را دوباره بازسازی کند؟

پاسخ:
با سلام و درود
خداوند نیازی ندارد به چیزی تا با وجود آن، انسان را مجددا زنده کند.
بطور قطع خدایی که انسان را از هیچ آفریده است، می تواند مجددا او را بازگرداند.
از طرفی، کسی هم که پودر و بخار شده است، بالاخره ذرات او هنوز در این عالم وجود، موجود است ـ ولو به صورت بخار یا پودر.
کسی که مرده و دفن شده، پس از مدتی می پوسد و بدنش جزیی از خاک می شود. ولی خداوند قادر است از همین ذرات خاک، مجددا همان انسان سابق را زنده کند.
به این آیات توجه فرمایید:
*«يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ إِنَّهُ عَلى‏ رَجْعِهِ لَقادِرٌ»؛ آبى كه از ميان پشت و سينه ‏ها خارج مى‏ شود! مسلّماً او [خدايى كه انسان را از چنين چيز پستى آفريد] مى ‏تواند او را بازگرداند.(1)
*«وَ قَالُواْ أَ ءِذَا كُنَّا عِظَامًا وَ رُفَاتًا أَ ءِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا قُلْ كُونُواْ حِجَارَةً أَوْ حَدِيدًا أَوْ خَلْقًا مِّمَّا يَكْبرُ فىِ صُدُورِكمُ‏ْ فَسَيَقُولُونَ مَن يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِى فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ»؛ و گفتند: آيا هنگامى كه ما، استخوان هاى پوسيده و پراكنده‏ اى شديم، دگر بار آفرينش تازه‏ اى خواهيم يافت؟! بگو: شما سنگ باشيد يا آهن، يا هر مخلوقى كه در نظر شما، از آن هم سخت‏ تر است (و از حيات و زندگى دورتر مى ‏باشد، باز خدا قادر است شما را به زندگى مجدد بازگرداند). آن ها بزودى مى گويند: چه كسى ما را بازمى‏گرداند؟! بگو: همان كسى كه نخستين بار شما را آفريد.(2)
*«أَ يحْسَبُ الْانسَانُ أَلَّن نّجْمَعَ عِظَامَهُ بَلىَ‏ قَادِرِينَ عَلىَ أَن نُّسَوِّىَ بَنَانَهُ بَلْ يُرِيدُ الْانسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ»؛ آيا انسان مى ‏پندارد كه هرگز استخوان هاى او را جمع نخواهيم كرد؟! آرى قادريم كه (حتّى خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتّب كنيم! (انسان شك در معاد ندارد) بلكه او مى ‏خواهد (آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قيامت) در تمام عمر گناه كند!(3)
*«... وَ انْظُرْ إِلى‏ حِمارِكَ وَ لِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظامِ كَيْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَكْسُوها لَحْماً فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ»؛ ... ولى به الاغ خود نگاه كن (كه چگونه از هم متلاشى شده! اين زنده شدن تو پس از مرگ، هم براى اطمينان خاطر توست، و هم) براى اين كه تو را نشانه ‏اى براى مردم (در مورد معاد) قرار دهيم. (اكنون) به استخوان ها (ى مركب سوارى خود نگاه كن كه چگونه آن ها را برداشته، به هم پيوند مى ‏دهيم، و گوشت بر آن مى ‏پوشانيم!هنگامى كه (اين حقايق) بر او آشكار شد، گفت: مى ‏دانم خدا بر هر كارى توانا است.(4)

پرسش2:
اصلا ما بر نمی گردیم. ما به عوالم درون می رویم یعنی بعد از مرگ به عالم های درونی تر (که مکانش در قفسه سینه ماست!) می رویم.
خدا شما را در بدن هایی که در ده ها بلکه صدها عالم درونی تر همین الآن موحود هست وارد می کند.

پاسخ:
چند نکته عرض می شود:
1. بر خلاف نظر شما، آیات بسیار زیادی از قرآن کریم، از بازگشت انسان برای حسابرسی خبر می دهند:
«وَ اتَّقُوا يَوْماً تُرْجَعُونَ فيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ»؛ و از روزى بپرهيزيد (و بترسيد) كه در آن روز، شما را به سوى خدا باز مى ‏گردانند سپس به هر كس، آنچه انجام داده، به طور كامل باز پس داده مى ‏شود، و به آنها ستم نخواهد شد.(چون هر چه مى‏ بينند، نتايج اعمال خودشان است).(5)
«إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَميعاً وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا إِنَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعيدُهُ لِيَجْزِيَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ بِالْقِسْطِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَميمٍ وَ عَذابٌ أَليمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ»؛ بازگشت همه شما بسوى اوست! خداوند وعده حقّى فرموده او آفرينش را آغاز مى ‏كند، سپس آن را باز مى ‏گرداند، تا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده ‏اند، بعدالت جزا دهد و براى كسانى كه كافر شدند، نوشيدنى از مايع سوزان است و عذابى دردناك، بخاطر آنكه كفر مى ‏ورزيدند!(6)
2. پس از مرگ، بدن می پوسد و از بین می رود، پس چگونه دو باره به عالمی در درون قفسه سینه می رویم؟!!!
3. عالم درونی و ... چیست؟ این مطالب نیاز به مستندات نقلی (قرآنی و روایی) دارد.
جهان پس از مرگ، از درک و فهم عقل بشری بیرون است و تنها آگاهان از آن می توانند خبر از آن بدهند.

پرسش3:
مطالبی از استاد جوادی آملی شنیدم که ایشان فرمودند عالم آخرت و صور اخروی اعمال ما در یک مکان (فرضی) که همان قلب ماست محقق می شود.

پاسخ:
منظور از قلب، قلب صنوبری که در قفسه سینه است، نیست؛ بلکه حقیقت ملکوتی آن منظور است.
همه مظاهر این دنیا، ملکوت دارند. ما نیز یک وجود داریم ولی در چند عالم حضور داریم منتهی اکنون نفس و روح ما که در عالم مُلک است، محدود است و فقط با عالم ماده کار می کند. پس از مرگ، وجود مادی و مُلکی ما از بین می رود و از عالم ماده و این محدودیت، آزاد می شویم و به عالم بالاتر (عالم مثال) می رویم. و با برپایی قیامت وارد ملکوت اخروی می شویم که آن آزادتر از عوالم قبل است.
لذا مراد از این قلب و درون، قلب صنوبری در قفسه سینه نیست.

پرسش4:
پس چرا وقتی مرتکب گناه می شویم دلمان تنگ می شود یا وقتی کار خیری می کنیم احساس کشایش در دلمان داریم؟

پاسخ:
درک احساسات و عواطف و ...، از حالات نفس و روح است.
این که در حالت شادی، فلان سلول های قلب چنین و چنان می شود، و یا در حالت غم، فلان ماده ترشح می شود و ... همه مربوط به جسم است و این جنبه ابزاری است یعنی قلب ابزاری برای این حالت است، و الا احساسات و عواطف و ... غیر مادی هستند و از حالات نفس می باشند.
بنابر این، قلب یا مغز ابزار درک عواطف و احساسات هستند، نه این که همین قلب صنوبری که در قفسه سینه است و یا همین مغزی که در جمجمه قرار دارد، نیز حالت شاد و یا غمگین به خود می گیرند.

پرسش5:
در روایتی از پیامبر گرامی (ص) می‌ خواندم که فرشته مرگ را ایشان دیده ‌اند که به یک لوح درخشان، نگاه می ‌کرده و نگاه از آن بر نمی ‌گرفته، و بوسیله او مردم را می ‌میرانده! این چگونه است؟

پاسخ:
دو مطلب عرض می شود:
مطلب اول: کیفیت قبض روح مؤمن و غیر مؤمن، متفاوت است:
«فَكَيْفَ إِذا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ»؛ حال آنها چگونه خواهد بود هنگامى كه فرشتگان (مرگ) بر صورت و پشت آنان مى ‏زنند و جانشان را مى ‏گيرند؟!(7)
«الَّذينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»؛ همانها كه فرشتگان (مرگ) روحشان را مى ‏گيرند در حالى كه پاك و پاكيزه ‏اند به آنها مى ‏گويند: سلام بر شما! وارد بهشت شويد به خاطر اعمالى كه انجام مى ‏داديد!(8)
مطلب دوم: هنگام مرگ، روح بطور کامل از بدن جدا می شود:
«اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حينَ مَوْتِها»؛ خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مى‏كند.(9)
«قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ»؛ بگو: فرشته مرگ كه بر شما مأمور شده، (روح) شما را مى ‏گيرد سپس شما را بسوى پروردگارتان باز مى ‏گردانند.(10)
«توفّى» از باب تفعّل به معناى اخذ به طور تمام و كمال است. از اين جا است كه به مرگ وفات گفته شده كه روح انسان بطور کامل گرفته می شود.(11)
بنابر این:
بطور مسلم، کیفیت قبض روح فرد مؤمن و غیر مؤمن، متفاوت است. از طرفی موقع رسیدن مرگ، روح از بدن بطور کامل گرفته می شود تا برای حسابرسی مجددا به بدن برگردانده شود. لذا این بدن مادی از بین می رود و در مراحل بعدی سیر روح در عوالم دیگر ـ تا قبل از برپایی قیامت ـ همراه روح نیست.

_____________

  1. طارق، 7 و 8.
  2. اسراء، 49 – 51.
  3. قیامه، 3 – 5.
  4. بقره، 259.
  5. بقره، 281.
  6. یونس، 4.
  7. محمد، 27.
  8. نحل، 32.
  9. زمر، 42.
  10. سجده، 11.
  11. قاموس قرآن، ج ‏7، ص 230.
موضوع قفل شده است