جمع بندی ثبت اعمال انسان، توسط فرشتگان چگونه است؟

تب‌های اولیه

61 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ثبت اعمال انسان، توسط فرشتگان چگونه است؟

سلام

در ایات قران اشاره شده است که دوفرشته اعمال انسان را ثبت می کنند
کیفیت این ثبت اعمال چگونه است ؟
ایا به قلم و کاغذ نیاز دارند ؟
اگر نیاز ندارند پس چگونه و کجا ثبت می کنند ؟

با تشکر

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد هدی

از آنجا كه فرشتگان موجودات نوری و مجردند، كتابت آنها تكوینی و بر اساس یك سلسله قوانین و سنن تغییر ناپذیر صورت می گیرد.
نگاشتن و كتابت اعمال به وسیله فرشتگان «كاتب» نیز به این معنا نیست كه در اینجا قلمی، صفحه ای و دواتی مادی باشد و ملائكه یادداشت برداری كنند؛ بلكه مقصود كتابت تكوینی است و آن بر اساس یك سلسله سنن و قوانین تغییر ناپذیر در جهان و نظام هستی است. اعمالی كه از ما سر می زند، یك حقیقت خارجی و عینی است و ملائكه «كاتب» این حقیقت خارجی را با قلم تكوینی و نامرئی بر روی صفحه ای تكوینی - كه در حدّ معرفت ما نیست -‌ ثبت تكوینی می كنند؛ نه آنكه صورت مادی اعمال انسان ها با قلم مادی در روی كاغذی مادی نگاشته شود! برای تقریب به ذهن كتابت اعمال، مانند دوربین فیلمبرداری است كه بر اساس یك سلسله فعل و انفعالات نوری، افعال ظاهری ما بر روی آن نقش می بندد و تمامی رفتارهای ظاهری - با همه جزئیات و خصوصیاتش - بر روی فیلم دوربین ثبت می شود. ملائكه «كاتب» نیز چنین می كنند، ولی با این تفاوت كه تمامی افعال را - چه در حوزه ی ظاهر و چه در باطن - با تمامی جوانب، دقایق ریزه كاری ها و اهداف در صحیفه ای نوری می نگارند و در این نگاشتن، هیچ چیزی را فروگذار نمی كنند.( 1)و (2)

(1)- برای فهم بهتر كتابت عمل نگا: مواقف حشر، از همین قلم، صص 29 - 39، و تجسم عمل و شفاعت، از همین قلم، صص 46-73
(2)- منبع :سايت اسلام كوئست


[="Tahoma"][="Navy"]

بی نظیر;453376 نوشت:
سلام

در ایات قران اشاره شده است که دوفرشته اعمال انسان را ثبت می کنند
کیفیت این ثبت اعمال چگونه است ؟
ایا به قلم و کاغذ نیاز دارند ؟
اگر نیاز ندارند پس چگونه و کجا ثبت می کنند ؟

با تشکر


سلام
بعید است که فرشتگان ثبت کننده اعمال از شوون وجودی خود انسان جدا باشد چون در قرآن به این نوشته با عنوان کتابک ( کتاب و نوشته تو ) یاد شده است در عین حال نشان دهنده آن است که به مشیت و تقدیر الهی ایجاد ارتباط بین ابعاد وجودی انسان جنبه ضروری ندارد بلکه قابل اتصال و انفکاک است لذاست که فراموشی برخی اعمال و بلکه بی خبری فرد از عمل خوب یا بد خودش هم امکان پذیر هست با اینکه عمل به حسب قاعده از شوون نفس است و محل تجلی و ظهور اوست
یا علیم
[/]

سلام و عرض ادب.

بی نظیر;453376 نوشت:
در ایات قران اشاره شده است که دوفرشته اعمال انسان را ثبت می کنند
کیفیت این ثبت اعمال چگونه است ؟
ایا به قلم و کاغذ نیاز دارند ؟
اگر نیاز ندارند پس چگونه و کجا ثبت می کنند ؟

از دیدگاه حقیر، ملائک به احتمال قوی از جنس امواج الکترومغناطیس میباشند.
موج الکترومغناطیس میتواند اطلاعات را از محیط بگیرد، میتواند به محیط اطلاعات بدهد و میتواند اطلاعات را منتقل نماید.
اعمال انسان احتمالا با روش کوانتومی ثبت شده و با همان روش کوانتومی به صورت کاملا مصون به خزائن الهی رجعت میکند.

سلام خدمت شما
بزرگوار حقیقتا من از جواب شما چیزی دستگیرم نشد
فرمودید

هدی;453738 نوشت:
از آنجا كه فرشتگان موجودات نوری و مجردند، كتابت آنها تكوینی و بر اساس یك سلسله قوانین و سنن تغییر ناپذیر صورت می گیرد.

منظور از کتابت تکوینی چیست ؟ یعنی چگونه ؟ ان سلسله قوانین و سنن چه هستند ؟

هدی;453738 نوشت:
این حقیقت خارجی را با قلم تكوینی و نامرئی بر روی صفحه ای تكوینی - كه در حدّ معرفت ما نیست -‌ ثبت تكوینی می كنند

این قلم تکوینی چیست ؟ همچنین صفحه تکوینی ؟

چرا در حد معرفت ما نیست ؟

با تشکر از شما

استوار;453854 نوشت:
از دیدگاه حقیر، ملائک به احتمال قوی از جنس امواج الکترومغناطیس میباشند.
موج الکترومغناطیس میتواند اطلاعات را از محیط بگیرد، میتواند به محیط اطلاعات بدهد و میتواند اطلاعات را منتقل نماید.
اعمال انسان احتمالا با روش کوانتومی ثبت شده و با همان روش کوانتومی به صورت کاملا مصون به خزائن الهی رجعت میکند.

سلام و عرض ادب و احترام

خدمت شما عرض کنم وقتی این سوال و مطرح کردم خودم اعتقاد به ثبت و ضبط اعمال و رفتار بصورت
تاثیر انرژی ها بر هم بودند
بطور مثال وقتی سخنی یا حرفی می گوییم
انرژی صوتی از دهان وارد فضا می شود
این انرژی باید به احتمال قوی یا به همان صورت در جهان باقی بماند یا در برخورد با انرژیهای دیگر
تغییر و تحول پیدا کند

و اینکه چطور ثبت می شود جزییات دقیقش برام مبهم بود
ممنون می شم شما با جزییات دقیق این موارد و بیان کنید وهمچنین

من یک زمانی شنیدم دانشمندان در پی پیدا کردن اصوات صوتی حضرت عیسی
و تبدیل انها به سخنان اولیه می باشند

حالا از صحت و سقمش زیاد اطلاعی ندارم

ایا چنین چیزی امکان پذیر هست ؟

اگر امکان پذیر باشه معنایش حفظ تمام اعمال و سخنان ما در طبیعت می باشد

با تشکر

پرسش :

چرا به فرشته‌ها، عتيد و رقيب و كرام الكاتبين مي‌گويند؟

پاسخ :

با دقت در آياتي مانند: «و ان عليكم لحافظين، كراماً كاتبين، يعلمون ما تفعلون»؛[1] بدون شك به دست مي آيد که: نگاهباناني بر شما گمارده شده است، نگاهباني كه در نزد پروردگار مقرب و محترمند و پيوسته اعمال شما را مي‌نويسند و از آن چه شما انجام مي‌دهيد، آگاهند و همه را به خوبي مي‌دانند. و آيه: «ما يلفظ من قولٍ الا لديه رقيب عتيد»؛[2] مي گويد: انسان هيچ سخني را تلفظ نمي‌كند، مگر اين كه نزد آن فرشته‌اي است مراقب و آماده براي انجام مأموريت و آيه «اذ يتلقي المتلقيان عن اليمين و عن الشمال قعيد»؛[3] مي فرمايد: به خاطر آوريد هنگامي كه دو فرشته راست و چپ كه ملازم شما هستند، اعمال شما را تلقي و ثبت مي‌كنند. با توجه به آيات فوق روشن مي‌شود منظور از حافظين، فرشتگاني هستند كه مأمور حفظ و نگهداري اعمال انسانها اعم از نيك و بد هستند. رقيب از اسماي حسناي خداوند است و به معني حافظ اعمال مي‌باشد. طبرسي ‌گويد: رقيب يعني حافظي كه هيچ چيز از او پوشيده نيست، بنابراين مراد از رقيب در آيه، يعني حافظ و ضابط اعمال و كلمات است و عتيد يعني آماده و حاضر. پس رقيب يعني حافظي كه آماده ثبت اعمال است.[4]
بدون شك خداوند قبل از هر كس، و بهتر از هر كس شاهد و ناظر اعمال آدمي است. ولي براي تأكيد بيشتر و احساس مسئوليت فزون‌تر مراقبان زيادي گمارده است كه يك گروه از آنها، همين فرشتگان هستند كه شاهدان اعمال در دادگاه قيامت موسومند.[5]
امّا چرا اين فرشتگان را كرام الكاتبين مي‌گويند، در جواب بايد گفت:
1. توصيف فرشتگان به اين صفت، باعث مي‌شود تا انسانها بيشتر مراقب اعمال خويش باشند؛ زيرا هر قدر ناظر بر اعمال انسان، شخصيت والاتري باشد، انسان بيشتر از او ملاحظه مي‌كند و از انجام گناه شرمنده‌تر مي‌شود. تعبير به «كاتبين» در حقيقت تأكيدي است بر اين معني كه آنها به حافظه قناعت نمي‌كنند، ‌بلكه دقيقاً مي‌نويسند و ثبت مي‌كنند و به اين ترتيب هرگز چيزي از آنها فوت نمي‌شود و صغير و كبير را ثبت مي‌كنند.[6]
تعبير به «يعلمون ما تفعلون» باز تأكيد مجددي است بر اين حقيقت كه آنها از همه اعمال‌ شما بدون استثنا آگاهند و نوشتن آنها بر اساس همين آگاهي است.
2. يكي ديگر از كرامت فرشتگان اين است كه انسان اگر در ذهنش تصور و نيت عمل نيكي بيايد، ملائكه آن نيت و تصور را انجام شده تلقي مي کند و مي‌نويسند، ‌مي‌گويد اي كاش پول مي‌داشتم بيمارستان يا جاده مي‌ساختم، امّا حالا ندارد. با اين قيد كه اگر داشت، همان نيت خير او را به حساب او مي‌نويسند،‌ امّا اگر نيت گناه كند تا زماني كه انجام ندهد به حساب او منظور نمي‌كنند. هم چنين اگر عمل خيري انجام دهد، آن را ده برابر مي‌نويسند.
3. كرامت ديگر ملائكه: اگر از ما يك گناه صادر شد، يك گناه بيشتر نمي‌نويسند، و تا 7 ساعت مهلت مي‌دهند شايد انسان استغفار كند و همان يكي را هم ننويسند.[7]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تفسير نمونه، ج 26، ذيل آيات 10 تا 12 سوره انفطار، و ج 23 ذيل آيات 16و 17 سوره ق، و ج 12 ذيل آيات 47 تا 49 سوره كهف.
2. تفسير الميزان، ج 13، ذيل آيات 47 تا 49 سوره كهف.
3. شاهدان اعمال، استاد توكل، نشر مشرقين، چ اول، تابستان 1380، از صفحه 157 تا 210.


[/HR][1] . انفطار/ 10 و 11 و 12.
[2] . ق/ 17.
[3] . ق/ 16.
[4] . ر.ك: قرشي، سيد علي اكبر، قاموس قرآن، تهران، انتشارات دار الكتب الاسلاميه، چاپ هفتم، 1376، مجلدات سوم و چهارم، ص 113 و ص 289.
[5] . ر.ك: مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 20، صفحات 254 تا 258، ذيل آيات 20 و 21، سوره فصلت.
[6] . ر.ك: طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ج 13، ذيل آيات 47 تا 49 سوره كهف، و هم چنين تفسير نمونه، ج12، ذيل همان آيات.
[7] . ر.ك: استاد توكل، شاهدان اعمال، انتشارات مشرقين، چاپ اول، 1380، ج 2، ص 192 و 193.

http://www.andisheqom.com/Files/faq.php?level=4&id=3443&urlId=311

[h=1]چرا خدا برای ما فرشتگان ناظر قرار داده است؟[/h]


[/HR] حتما نام کرام الکاتبین را شنیده اید ؟!همان ملک گرامی ای که مأمور نوشتن اعمال است ، شاید در ذهن شما هم این پرسش شکل گرفته باشد که خداوند متعال چه نیازی دارد که فرشته ای را ناظر بر انسان قرار دهد مگر خود بر اعمال انسان واقف نیست؟ جواب را از امام صادق علیه السلام می شنویم...
[/HR]
علامه مجلسى در جلد 3 بحار الانوار از احتجاج نقل مى کند: زندیقى خدمت حضرت صادق (علیه السلام) رسید عرض کرد: شما مى فرمائید هر فردى داراى دو مَلک است که مأمور ثبت اعمال اویند در حالى که خدا را بر همه چیز دانا مى دانید. حضرت چند جواب فرمودند: اول اینکه خدای تعالى براى مَلک عبادتى قرار داده که رزق اوست . آرى رزق مَلک عبادتست ، هر صنف مَلک یک قسم عبادت دارند، از آنجمله کرام الکاتبین هستند که عبادتشان ثبت اعمال بندگانست . دیگر آنکه خداى تعالى مَلک را بربندگانش شاهد قرار داده است . وقتى که بنده متوجه شد کسانى هستند که ناظر اعمال اویند مواظبت بیشترى مى کند و در حضور مَلک رعایت مى کند چون فردا این کارهایش را شهادت مى دهند خجالت مى کشد و گناه نمى کند.
از آنجمله مى فرماید: خدا بزرگست و کارى هم که براى او باشد بزرگ مى شود، هر چند بشر کوچک است و کارش هم قهرا کوچک مى باشد، اما چون به بزرگ نسبت پیدا مى کند اهمیت مى یابد. براى نشاندادن اهمیت آن ، آنست که دست بدست مى گردانند، آن را ثبت مى کنند، نشان پیغمبر و امام و ملائکه مى دهند.
از جمله حکمت هاى آفرینش کرام الکاتبین ، حفظ مؤ من از شیاطین است . هنگامیکه شیاطین به مؤ من نزدیک مى شوند ملائکه آنها را مى رانند، ولى اگر خود شخص عقب شیاطین برود حرف دیگرى است .

ادامه در

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=185384

محی الدین;453804 نوشت:
سلام
بعید است که فرشتگان ثبت کننده اعمال از شوون وجودی خود انسان جدا باشد چون در قرآن به این نوشته با عنوان کتابک ( کتاب و نوشته تو ) یاد شده است در عین حال نشان دهنده آن است که به مشیت و تقدیر الهی ایجاد ارتباط بین ابعاد وجودی انسان جنبه ضروری ندارد بلکه قابل اتصال و انفکاک است لذاست که فراموشی برخی اعمال و بلکه بی خبری فرد از عمل خوب یا بد خودش هم امکان پذیر هست با اینکه عمل به حسب قاعده از شوون نفس است و محل تجلی و ظهور اوست
یا علیم

سلام و تشکر

این جواب شما منو یاد نظرات یکی از اسلام شناسان انداخت فکر کنم دکتر سروش ولی مطمئن نیستم
ایشون معتقد بود نزول جبرئل بر حضرت یعنی تماس ان حضرت با یکی از ابعاد وجودی خودش

اگر فرشتگان ثبت کننده اعمال را با توجه به نظر شما یکی از شوون وجودی انسان در نظر بگیریم
از نظر حقیر
می توان ارتباط تنگاتنگی بین ماده و مجرد در نظر گرفت

و اگر فرشتگان را از امواج الکترومغناطیس بدانیم یا زیر اتمها
چون زیر اتمها با ساختار اتمی در ماده ظاهر می شوند
ان وقت این پیوند بین ماده و مجرد در انسان به زیبایی با این نظریه نشان داده می شود

موفق باشید

يه: «ما يلفظ من قولٍ الا لديه رقيب عتيد»؛[2] مي گويد: انسان هيچ سخني را تلفظ نمي‌كند، مگر اين كه نزد آن فرشته‌اي است مراقب و آماده براي انجام مأموريت

به این ایه خوب دقت کنید

سخن گفتن یعنی تولید انرژی صوتی و فرستادن ان به محیط
انرژی یعنی توانایی انجام کار
یعنی به محض اینکه این انرژی صوتی از دهان خارج شد اماده انجام کار است

یا به قول ایه فرشته ای مراقب و اماده برای انجام ماموریت

موفق باشید

سلام و عرض ادب.

بی نظیر;454296 نوشت:
به این ایه خوب دقت کنید
سخن گفتن یعنی تولید انرژی صوتی و فرستادن ان به محیط
انرژی یعنی توانایی انجام کار
یعنی به محض اینکه این انرژی صوتی از دهان خارج شد اماده انجام کار است
یا به قول ایه فرشته ای مراقب و اماده برای انجام ماموریت

بی نظیر;453877 نوشت:

بطور مثال وقتی سخنی یا حرفی می گوییم
انرژی صوتی از دهان وارد فضا می شود ...
... و اینکه چطور ثبت می شود جزییات دقیقش برام مبهم بود
ممنون می شم شما با جزییات دقیق این موارد و بیان کنید

امواج صوتی از سنخ امواج مکانیکی هستند و نه الکترومغناطیسی.
اما تمامی اعمالی که انجام میدهیم، تفکراتمان، حرف زدنمان و ... در مغز پردازش میشوند.
تمامی این پردازشها منجر به ایجاد امواج الکترومغناطیس میشود.
امواج مغزی ما در طیف موج الکترومغناطیس، در پائین‌ترین محدوده رادیوئی قرار دارد.

دیدگاه شخصی حقیر:
اطلاعات محمول بر امواج رادیوئی مغز میتواند بواسطه روحی که مغز را تدبیر میکند، به موج-ذره ملائک منتقل شود (اگر طبق فرضیه ما ملائک از سنخ موج-ذره باشند)
و اطلاعات دریافتی توسط ملائک به سمت خزائن الهی رجعت میکند و در آنجا ثبت میگردد.

بی نظیر;453877 نوشت:
من یک زمانی شنیدم دانشمندان در پی پیدا کردن اصوات صوتی حضرت عیسی
و تبدیل انها به سخنان اولیه می باشند
حالا از صحت و سقمش زیاد اطلاعی ندارم
ایا چنین چیزی امکان پذیر هست ؟

به نظر حقیر امکان پذیر نیست.
چون صوت یک موج مکانیکی است و طی مدت زمان کوتاهی در جو زمین مستهلک میشود.

استوار;454390 نوشت:
امواج صوتی از سنخ امواج مکانیکی هستند و نه الکترومغناطیسی.

سلام و عرض ادب

هدفم از مطرح کردن این موضوع این بود که ایا ما می تونیم یک گام فراتر بریم و بگیم
کلا فرشته ها همان انرژی های موجود در طبیعت هستند حالا از هرسنخی

و این فکر از اینجا تو ذهنم ایجاد شد
که تمام کارهای طبیعت رو خداوند به فرشتگان نسبت می دهد
و فرشتگان مدبران امور هستند
و حتی اموری مثل باران باریدن یا رعدو برق را هم به فرشتگان نسبت می هد

اگر با این دیدگاه به فرشتگان نگاه کنیم
ان وقت میشه گفت همه امور بواسطه تدبیر انها انجام می شود

دلیل من بر این موضوع

طبق ایه قران

«وما مِنّآ إِلاّ لَهُ مقامٌ معلومٌ; و هيچ يك از ما [فرشتگان] نيست مگر اين كه براى او [مقام و] مرتبه اى معيّن است».(18)

پس طبق این ایه می توانیم فرشتگان را با توجه به ماموریتهای مختلفشان به انواع مختلف تقسیم کنیم

با توجه به کارهای مختلف فرشتگان

د. كارهاى فرشتگان; قرآن كريم كارهاى فراوانى را براى فرشتگان برشمرده است.(6) وساطت در نزول وحى و ابلاغ پيام الهى به پيامبران،(7) تدبير امور عالم و وساطت در وصول فيض الهى بهمخلوقات،(8) استغفار و شفاعت براى مؤمنان(9) و امداد آنان،(10) لعن كافران،(11) ثبت اعمال بندگان(12) و قبض روح آنان در هنگام مرگ(13) از جمله مأموريت هاى الهى است كه فرشتگان آن ها را اجرا مى كنند. فرشتگان در عالم برزخ(14) و آخرت نيز حضور دارند; گروهى از آنان در بهشت مستقرّند(15) و گروهى نيز نگاهبان دوزخ و دوزخيان اند.(16)


احتمالا انها از افرینش های مختلف برخوردار باشند

و افرینشهای مختلف را می توان همان انواع مختلف انرژی در نظر گرفت

موفق باشید

بی نظیر;454423 نوشت:
هدفم از مطرح کردن این موضوع این بود که ایا ما می تونیم یک گام فراتر بریم و بگیم
کلا فرشته ها همان انرژی های موجود در طبیعت هستند حالا از هرسنخی


حالا چه نیازی هست که شما دستاوردهای تعقل و خرد بشری را که همان انرزی ها و ... باشند میخواهید به نحوی به امور مجرد و موهومات لاطائل مثل فرشتگان بچسبانید؟!
وقتی خود خدا عالم بر همه چیز باشد معنی اش این است که هیچ نیازی به هیچ چیز دیگری نیست وگرنه کار خدا خارج از حکمت میشود . این هم بدیهی است که نشان از تناقض دیگری دارد.

manmehdiam;454433 نوشت:
حالا چه نیازی هست که شما دستاوردهای تعقل و خرد بشری را که همان انرزی ها و ... باشند میخواهید به نحوی به امور مجرد و موهومات لاطائل مثل فرشتگان بچسبانید؟!
وقتی خود خدا عالم بر همه چیز باشد معنی اش این است که هیچ نیازی به هیچ چیز دیگری نیست وگرنه کار خدا خارج از حکمت میشود . این هم بدیهی است که نشان از تناقض دیگری دارد.

سلام

مطلب خوبی رو اشاره کردین
به نظر بنده نیاز اساسی و مهمی است
و از نوشته های خود شما اون نیاز مشخص میشه

شاید افراد دیگه ای هم باشند که مثل شما فرشتگان و این امور رو موهومات و اباطیل و ... بدونند
وقتی ما بتونیم اسرار این قبیل مطالب قرانی رو اشکارکنیم
و پی به ماهیت انها ببریم
شاید این افراد دیگه این مسایل و موهومات ندونند

موفق باشید

به نام
فرشتگان برای گواهی دادند اعمال انسان‌ها را می‌نویسند
بعد وقتی در آخرمان کامپیوتر اختراع شد اینها به صورت فیل در آمده و همراه کتاب زندگیشان به آنها داده می‌شود تا در بهشت بیشتر لذت ببرند
وضع جهنمب ها رو نمی‌دونم

سلام

در برخي روايات آمده که از امام صادق سؤال شد: فرشتگان بيشترند يا فرزندان حضرت آدم ـ عليه السلام ـ آن حضرت فرمودند: قسم به آن کس که جانم به دست اوست، فرشتگان از ذرات خاک زمين بيشترند و در آسمان جاي پايي نمي باشد مگر اين که فرشته اي در آن جا وجود دارد که خدا را تسبيح و تقديس مي کنند و در زمين درختي و کلوخي نباشد مگر آن که فرشته اي بر آن گماشته شده که هر روز گزارش آن را به خدا دهد در حالي که خداوند خود به حال آن آگاه تر است.

برطبق این روایت هر درخت و کلوخ فرشته ای دارد که گزارش ان را به خدا می دهد

ایا درخت و کلوخ وظیفه خاصی دارد که یک فرشته فعایتهای ان را به خدا گزارش کند ؟

تنها فعالیت یک درخت و کلوخ تبادل انرژی با جهان خارج است

و یک درخت و کلوخ بدون اراده ان را انجام می دهد و نمی تواند از این عمل امتناع ورزد
پس نمی توان تصور کرد فرشته ای جدا از سنگ و یا درخت این فعالیت اجباری را گزارش کند

بسیار منطقی و عاقلانه است که همان انرژی های ساطع شده از درخت و کلوخ را فرشته بدانیم و گزارش ان را به جهان هستی
یا همان خدا تبادل این انرژی با انرژِیهای جهان فرض کنیم

موفق باشید

استوار;454390 نوشت:
امواج صوتی از سنخ امواج مکانیکی هستند و نه الکترومغناطیسی.
اما تمامی اعمالی که انجام میدهیم، تفکراتمان، حرف زدنمان و ... در مغز پردازش میشوند.
تمامی این پردازشها منجر به ایجاد امواج الکترومغناطیس میشود.
امواج مغزی ما در طیف موج الکترومغناطیس، در پائین‌ترین محدوده رادیوئی قرار دارد.

دیدگاه شخصی حقیر:
اطلاعات محمول بر امواج رادیوئی مغز میتواند بواسطه روحی که مغز را تدبیر میکند، به موج-ذره ملائک منتقل شود (اگر طبق فرضیه ما ملائک از سنخ موج-ذره باشند)
و اطلاعات دریافتی توسط ملائک به سمت خزائن الهی رجعت میکند و در آنجا ثبت میگردد.

سلام و عرض ادب

جناب استوار ضمن احترام به نظر جناب عالی

شخصا به این نتیجه رسیده ام تمام انواع انرژی نوعی از ملائک می باشند
و طبق ایه قران ملائک هم شوون وجودی مختلف و دارای انواع مختلف می باشند
و این انواع مختلف ملائک را که به حسب وظیفه ای که انجام می دهند می توان از انواع مختلف انرژی فرض کرد
و ملایک از سنخ امواج الکترمغناطیس را می توان ملایک مقرب نظیر میکاییل و جبرییل و ...
دانست

موفق باشید

سلام و عرض ادب.

بی نظیر;454693 نوشت:
جناب استوار ضمن احترام به نظر جناب عالی

شخصا به این نتیجه رسیده ام تمام انواع انرژی نوعی از ملائک می باشند
و طبق ایه قران ملائک هم شوون وجودی مختلف و دارای انواع مختلف می باشند
و این انواع مختلف ملائک را که به حسب وظیفه ای که انجام می دهند می توان از انواع مختلف انرژی فرض کرد
و ملایک از سنخ امواج الکترمغناطیس را می توان ملایک مقرب نظیر میکاییل و جبرییل و ...
دانست


همه صورتهای انرژی، پایداری و قوام ندارند. انرژی‌های مکانیکی مستهلک شده و ار بین میروند.
آیا این با خصوصیاتی که قرآن از ملائک ارائه میدهد، قابل تطبیق است؟
شما میتوانید اینطور فرض کنید که مراتب وجودی ملائک و دامنه وظایف و اختیارات آنها، و به عبارتی تعداد بالهای آنها، همان تعداد میدانهای موجود در امواج آنها باشد.

به عبارت دیگر اگر فرض کنیم که فرشتگان از سنخ انرژی هستند، بهترین صورت انرژی که هم سرعت بالا دارد، هم قابلیت دریافت، انتقال و تحویل اطلاعات دارد، هم مستهلک نمیشود و ... همان امواج الکترومغناطیس است.

استوار;455467 نوشت:
همه صورتهای انرژی، پایداری و قوام ندارند. انرژی‌های مکانیکی مستهلک شده و ار بین میروند.

سلام و عرض و ادب و احترام

ببخشید جناب استوار
من اطلاعات فیزیکی زیاد ندارم و شما در این زمینه استاد هستید و قصدم ایراد گیری از سخنان شما نیست
بلکه روشن شدم موضوع برای خودم است

در این قسمت فرمودید انرژی مکانیکی از بین می رود
ولی طبق اصل بقای انرژی
انرژی خود بخود به وجود نمی اید و از بین هم نمی رود بلکه از صورتی به صورتی دیگر تبدیل می شود

به نظر حقیر طبق این اصل انرژی مکانیکی از بین نمی رود بلکه به صورت دیگری انرژی تبدیل می شود

در مورد امواج صوتی که فرمودین منشا مکانیکی دارد و پس از مدتی از بین می رود
ولی مگر هر موج حامل انرژی نیست و این انرژی موج باز تبدیل به انرژی دیگر می شود مثلا مکانیکی
و مکانیکی به انرژی دیگر

به هرحال این انرژی از بین نمی رود بلکه تغییر شکل می دهد

استوار;455467 نوشت:
آیا این با خصوصیاتی که قرآن از ملائک ارائه میدهد، قابل تطبیق است؟

نظر حقیر این [SPOILER] (تا این لحظه ممکن است بعدا تغییر کند )[/SPOILER]موجوداتی خاص به شکل و شمایل خاص تشکیل شده از انرژی وجود ندارند
بلکه همان انرژِ ی ها را ملائک می نامد در قران

با چه خصوصیاتی قابل تطبیق نیست ؟

استوار;455467 نوشت:
شما میتوانید اینطور فرض کنید که مراتب وجودی ملائک و دامنه وظایف و اختیارات آنها، و به عبارتی تعداد بالهای آنها، همان تعداد میدانهای موجود در امواج آنها باشد.

مگر امواج الترومغناطیس از دومیدان بیشتر دارند ؟
البته امواج الترومغناطیس چون طیف گسترده ای دارند شاید بتوان هر طیفی را مرتبه وجودی مشخصی نامید

با تشکر

سلام و عرض ادب.

بی نظیر;455600 نوشت:
به هرحال این انرژی از بین نمی رود بلکه تغییر شکل می دهد

سنگی را داخل آب استخر بیندازید. آب متلاطم میشود. امواج آن پس از مدتی از بین رفته و آب آرام میشود.
مقدار بسیار ناچیزی دمای آب افزایش می‌یابد.
همین افزایش دمای ناچیز، دمای هوای مجاور آب را نیز بالا می‌برد.
بعد چه اتفاقی میافتد؟ این انرژی حرارتی بسیار ناچیز در هوا دَمپ (مستهلک) میشود.

یک فنر را بکشید. انرژی کشسانی در آن ذخیره میشود. بعد رهایش کنید. پس ار چند نوسان، در نهایت آرام میگیرد.
چه اتفاقی می‌افتد؟ کمی جنبش ملکولهای هوای اطراف فنر زیاد میشود.
و در نهایت این انرژی در هوا دَمپ خواهد شد.

چیزی که در فرضیه تطبیق امواج الکترومغناطیس با ملائک حائز اهمیت است، سرعت انتشار این امواج با سرعت نور، قابلیت دریافت، انتقال و تخلیه اطلاعات، و بسیاری جهات دیگر است.

بی نظیر;455600 نوشت:
مگر امواج الترومغناطیس از دومیدان بیشتر دارند ؟

لطفا مجدداً این پست را مطالعه نمائید:
استوار;453675 نوشت:

معمول است که امواج الکترومغناطیس و انرژی الکترومغناطیس را با یک لفظ بیان میکنند. در صورتیکه خود موج-ذره موضوع و انرژی محمول است.
اما قضیه به اینجا ختم نمیشود.
در مورد امواج متافیزیکی خدمتتان عرض کنم که ما با دو وجه روبرو هستیم. یکی فرکانس‌های دست نیافتنی و یکی میدانهای دست نیافتنی.
وجه اول این است که در طیف امواج الکترومغناطیس، فرکانسهای بیشتر از پرتوهای گاما برای ما دست نیافتنی و ناشناخته هستند.
وجه دوم تعداد میدانهای موجود در آن امواج است.
حقیر با استناد به تمثیل خداوند در آیه 35 سوره نور، معتقدم امواجی که از منبع الهی یا مخزن الهی یا صادر اول گسیل میشوند، دارای چهار میدان میباشند. (یا بیشتر: فاطر -1)
هر چه در طیف این امواج به سمت فرکانس پائین‌تر بیاییم (تنزل مراتب وجود)، توسط فیلتر اول (همان چراغ در آیه شریفه) میدان چهارم حذف میشود. (یا چند میدان حذف میشوند)
با ادامه تنزل فرکانس، توسط فیلتر دوم (همان شیشه در آیه شریفه) میدان سوم نیز حذف میشود. (یا چند میدان حذف میشوند)
در نهایت چیزی که ما از آن امواج در عالم ناسوت درک میکنیم، تنها دو میدان عمود بر هم دارد. یکی میدان مغناطیسی و دیگری میدان الکتریکی.
به همین جهت به آن میگوئیم امواج الکترومغناطیس.
[SPOILER]در تاپیکی دیگر که بحث بر سر مجرد یا مادی بودن ملائک بود، صحبت از بالهای دوگانه و سه‌گانه و چهارگانه ملائک (سوره فاطر- آیه اول) شد.
همچنین این فرضیه بیان شد ملائک از ذرات بنیادی تشکیل شده‌اند و در واقع ماهیت آنها ماهیت امواج الکترومغناطیس میباشد.
به این صورت فرضیه‌ای دیگر ارائه میشود که تعداد بالهای ملائک، میتواند تعداد میدانهای موجود در امواج باشد.[/SPOILER]

وقتی در بیان عامه میگویند ماده همان انرژی متراکم است، منظورِ علمی این است که ماده همان امواج الکترومغناطیس متراکم است.
امواج متافیزیکی ابتدا با چهار میدان، و سپس با تنزل فرکانس، با سه میدان و باز با تنزل فرکانس با دو میدان، به امواج فیزیکی تنزل می‌یابند که نام الکترومغناطیس بر آن می‌نهیم.

بی نظیر;453855 نوشت:
منظور از کتابت تکوینی چیست ؟ یعنی چگونه ؟ ان سلسله قوانین و سنن چه هستند ؟

در خصوص كتابت تكويني اعمال و ثبت آنها تقريبا نظري كه اكثريت به آن قائلند ، ثبت و حفظ خود عملي كه انجام شده با تمامي آثار وجودي آن است نه نوشتار و كتابت با قلم و كاغذ :
"شـايـد مـقـصـود از نـوشـتـن ، هـمـان ضـبـط نـمـودن و ثـابـت داشـتـن اعـمـال اسـت نـه نـوشـتـن مـتـعـارف بـيـن مـردم ، چـنـان آيـه در آيـه : كتب عليكم الصيام (1) و كـتـب فـى قـلوبـهـم الايمان (2)مراد ثابت بودن و مستقر داشـتـن اسـت . در ايـن باره بعضى ار نتفكران گفته اند: هر چه كه انسان با حواس ظاهرى درك كـند، يك اثرى بر روح او مى گذارد و در صحفيه ذاتش جمع و جزء مخزونات فكرى شـود، اثـرش بـر نـفـس بـاقى خواهد بود، لذا كارهايى كه زياد تكرار مى شوند و نيز اعـتـقـادات راسـخ در نـفـوس انـسـان مـانـنـد نـوشـتـن در الواح اسـت . چـنـان كـه خـداونـد متعال مى فرمايد: كتب فى قلوبهم الايمان .(3)
و اين الواح نفسانى صحيفه هاى اعمال هستند، نفس انسان كتابى است كه چشمان نمى تواند آن را بـبـيند و بخواند، و هنگامى كه مرگ فرا مى رسد، پرده ها كنار مى رود و كتاب نفس آشكار مى گردد. چنان كه يم فرمايد: و اذ الصحف نشرت .(4)
"(5)
و در بياني ديگر كتابتاعمال اينگونه توصيف شده است :

"بنابراين نه‌ با قلم‌ و مداد و مرکب‌ بر روی‌ کاغذ؛ بلکه‌ در عالم‌ تکوین‌ با قلم‌ تحقیق‌ و واقعیت‌ نوشته‌ و نفسِ عملِ انسان‌ را برداشته‌ و ضبط‌ کرده‌ و عین‌ وجود انسان‌ را با عمل‌ او تحویل‌ میدهد، بطوریکه‌ عمل‌ انسان‌ با خود انسان‌، خارج‌ از آن‌ نفس‌ ناطقه‌ و روحی‌ که‌ دارد تماشا میکند نیست‌؛ بلکه‌ می‌بیند که‌ این‌ أعمال‌ مال‌ خودش‌ است‌ و آثار خودش‌ است‌ و بر این‌ أعمال‌ علم‌ دارد به‌ علم‌ حضوری‌ نه‌ به‌ علم‌ حصولی‌".(6)
(1)- بقره/183
(2)- مجادله/22
(3)- مجادله/22
(4)- تكوير/1
(5)-
فرشتگان و تحقيقى قرآنى ، روايى و عقلى، عليرضا رجالي تهراني، ص6

(6)- کتاب معاد شناسی 6 صفحه 272 تا 276




استوار;455690 نوشت:
سنگی را داخل آب استخر بیندازید. آب متلاطم میشود. امواج آن پس از مدتی از بین رفته و آب آرام میشود.
مقدار بسیار ناچیزی دمای آب افزایش می‌یابد.
همین افزایش دمای ناچیز، دمای هوای مجاور آب را نیز بالا می‌برد.
بعد چه اتفاقی میافتد؟ این انرژی حرارتی بسیار ناچیز در هوا دَمپ (مستهلک) میشود.

سلام و عرض ادب

درست می فرمایید که اون انرژی حرارتی ناچیز باعث تغییر جزیی دمای هوا می شود

ولی هرگز از بین نمی ره

البته منظور شما رو از اینکه فرمودید دمپ یا مستهلک میشه دقیقا نمی دونم چی هست
شاید منظورتون این هست که تغییر بارزی انجام نمیشه و اون انرژی اندک جذب در انرژیهای دیگر می شود

ولی با این حالت هم نمیشه گفت از بین میره بلکه همون انرژی ناچیز به بقای خود تحت صورتهای دیگه انرژی ادامه می ده

و ان انرژی تغییر یافته باز تغییری در انرژیهای دیگه باعث میشه و انتقال و تغییر منتشر میشه حتی بسیار جزیی

یه تعبیر من یک پیامی به جهان هستی مخابره میشه

استوار;455690 نوشت:
چیزی که در فرضیه تطبیق امواج الکترومغناطیس با ملائک حائز اهمیت است، سرعت انتشار این امواج با سرعت نور، قابلیت دریافت، انتقال و تخلیه اطلاعات، و بسیاری جهات دیگر است.

برای همین گفتم این امواج را می توان ملائک مقرب در نظر گرفت

چون در حدیثی هم دیدم که

[h=2][=&quot]امام ابوجعفر (ع) فرموده: خداى عز و جل اسرافيل و جبرئيل و ميكائيل را از يک تسبيح آفريد، و برايشان گوش و چشم و تيزى عقل و سرعت فهم قرار داد".[/h]
یعنی ساختار این سه فرشته مثل هم و با دیگر فرشتگان متفاوت است

از طرفی
[h=2][=&quot]باتوجه به نقشى كه فرشتگان، به اذن خداوند، درتدبير امور عالم دارند، مى توان گفت كه رسالت آنان شامل دو بخش است: [=&quot]رسالت تكوينى[=&quot] كه به وساطت [=&quot]آنان در تدبير امور عالم و انجام فرامين الهى مربوط مى شود[=&quot] و [=&quot]رسالت تشريعى كه به ميانجى بودن آنان در نزول وحى به پيامبران بازمى گردد. [/h]به قسمت ابی رنگ دقت بفرمایید
به نظر شما رسالت تکوینی در تدبیر امور عالم چه می تواند باشد ؟
و این مساله را هم با این جمله معروف در نظر بگیرید که حتی برگ درختی بدون امر خداوند بر زمین نمی افتد

به نظر حقیر این قسمت از تدبیر امور عالم را می توان حداقل انرژیها و نیروهای موثر در نظر گرفت
یعنی بعضی یا بخشی فرشتگان را این انرژیها و نیروها در نظر گرفت

و در قسمت قرمز رنگ را می توان فرشتگانی با امواج الکترومغناطیس در نظر گرفت

کارهای فرشتگان در قران

[h=2][=&quot]د. كارهاى فرشتگان; قرآن كريم كارهاى فراوانى را براى فرشتگان برشمرده است.(6) وساطت در نزول وحى و ابلاغ پيام الهى به پيامبران،(7) تدبير امور عالم و وساطت در وصول فيض الهى بهمخلوقات،(8) استغفار و شفاعت براى مؤمنان(9) و امداد آنان،(10) لعن كافران،(11) ثبت اعمال بندگان(12) و قبض روح آنان در هنگام مرگ(13) از جمله مأموريت هاى الهى است كه فرشتگان آن ها را اجرا مى كنند. فرشتگان در عالم برزخ(14) و آخرت نيز حضور دارند; گروهى از آنان در بهشت مستقرّند(15) و گروهى نيز نگاهبان دوزخ و دوزخيان اند.(16) [/h]

[h=2][=&quot]افزون بر آنچه يادشد، فرشتگان همواره به عبادت و تقديس و تسبيح خداوند اشتغال دارند و هيچ گاه از اين عمل فراغت نمى يابند و به كارى ديگر نمى پردازند. به گفته قرآن كريم:
[/h] [h=2][=&quot]و آنان كه نزد اويند [يعنى فرشتگان] از پرستش او نه سرپيچى مى كنند و نه خسته
مى شوند. شبانه روز [و همواره خداى را ]تسبيح مى گويند و [در اين كار] سستى
نمی ورزند.(17)
[/h]

این قسمت ابی می رساند که انها همیشه در حال عبادت هستند و هرگز کار دیگری انجام نمی دهند

عبادت یعنی انجام وظیفه
و می دانیم انرژی همیشه مشغول کار خودش است و هرگز به کار دیگری نمی پردازد و خسته هم نمی شود

دقیقا توصیفی که خداوند در قران کرده

این قسمت را دقت بفرمایید

[h=2][=&quot]د. اصناف و مراتب فرشتگان; باتوجه به آنچه گفته شد، مى توان فرشتگان را برحسب مأموريت هاى گوناگونى كه دارند، به گروه هاى مختلفى تقسيم كرد. اين نكته كه آيا اصناف مختلف فرشتگان اختلاف نوعى دارند، و يا اين كه در نوع و ماهيت تفاوتى با يكديگر ندارند، بر ما پوشيده است. از مجموعه آيات و روايات اين مقدار برمى آيد كه فرشتگان مراتب و مدارج مختلفى دارند و گروهى در زمره كارگزارانِ گروه ديگر به شمار مى آيند. قرآن بر اين مطلب گواهى مى دهد كه هر يك از فرشتگان از جايگاه و رتبه خاصى برخوردار است: «وما مِنّآ إِلاّ لَهُ مقامٌ معلومٌ; و هيچ يك از ما [فرشتگان] نيست مگر اين كه براى او [مقام و] مرتبه اى معيّن است».(18) [/h] [h=2][=&quot]هم چنين، از پاره اى آيات روشن مى شود كه گروهى از فرشتگان، كارگزاران فرشته وحى (يعنى جبرائيل) و فرمان بردار اويند(19) و فرشته قبض روح (عزرائيل) نيز مأمورانى از ميان ديگر فرشتگان دارد.(20) برخى روايات نيز گوياى آن اند كه در ميان فرشتگان، جبرائيل، ميكائيل، اسرافيل و عزرائيل از جايگاه ويژه و بلندى برخوردارند. هـ . [=&quot]تمثّل فرشتگان; هرچند فرشتگان وجودى نامحسوس دارند، مى توانند در چهره انسانى تمثّل يابند. قرآن با اشاره به پاره اى وقايع تاريخى بر اين مطلب صحه مى گذارد. حضور برخى فرشتگان نزد ابراهيم(عليه السلام) و لوط(عليه السلام)(21) و تمثّل فرشته الهى در چهره بشرى براى اعطاى عيسى به مريم، مواردى از تمثّل فرشتگان در قالب انسانى است
[/h] قسمت ابی رنگ از تمثل فرشتگان مقرب سخن می گوید

و این همانی است که شما توضیح دادید که فرشتگان از امواج الکتو مغناطیس می توانند در چشم انسانها تمثل یابند

موفق باشید

محی الدین;453804 نوشت:
سلام
بعید است که فرشتگان ثبت کننده اعمال از شوون وجودی خود انسان جدا باشد

ماهيت و خلقت فرشتگان ، جدا از ماهيت و خلقت انسان است ، فرشتگان ، مجرد و از نورند و انسان موجودي مادي و از خاك است . ملائكه خلقتي مستقل دارند و شاني از شئون وجودي انسان نيستند . شئون وجودي انسان با ملائكه متفاوت است .
محی الدین;453804 نوشت:
چون در قرآن به این نوشته با عنوان کتابک ( کتاب و نوشته تو ) یاد شده است

منظور از كتاب ، همان نامه ي اعمال انسان است نه نامه اي كه مال فرشتگان باشد ، منظور صحيفه ي اعمالي است كه خود انسان آنرا ساخته و عمل نموده است .استناد شما به اين آيه صحيح نيست .
محی الدین;453804 نوشت:
در عین حال نشان دهنده آن است که به مشیت و تقدیر الهی ایجاد ارتباط بین ابعاد وجودی انسان جنبه ضروری ندارد بلکه قابل اتصال و انفکاک است
شما از يك مقدمه نادرست چنين نتيجه اي گرفته ايد . ملائكه ، موجوداتي مجزا و غير از انسانند نه اينكه شاني از وجود انسان باشند اما با انسان ارتباط نداشته باشند .
محی الدین;453804 نوشت:
لذاست که فراموشی برخی اعمال و بلکه بی خبری فرد از عمل خوب یا بد خودش هم امکان پذیر هست با اینکه عمل به حسب قاعده از شوون نفس است و محل تجلی و ظهور اوست

به شهادت آيات قران كريم ، در قيامت انسان تمامي اعمالش را يكجا مي يابد :وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا( كهف/49) - نه اينكه سزا و پاداش يا عقوبتش را بلكه خود عمل و عين عملش را حاضر مي بيند و بين او عملش حائل و مانعي نيست - اما باز به شهادت آياتي ديگر ، ملائكه ، عوامل اجرايي فرامين الهي براي عذاب يا اعطاي پاداش او هستند :خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ( حاقه/30)بگيريد او را و در غل كشيد
لذا ملائكه شاني از شئون وجودي انسان نيستند بلكه موجوداتي با خلقتي متفاوتند .

سلام و عرض ادب.

بی نظیر;455849 نوشت:
ولی با این حالت هم نمیشه گفت از بین میره بلکه همون انرژی ناچیز به بقای خود تحت صورتهای دیگه انرژی ادامه می ده

و ان انرژی تغییر یافته باز تغییری در انرژیهای دیگه باعث میشه و انتقال و تغییر منتشر میشه حتی بسیار جزیی

یه تعبیر من یک پیامی به جهان هستی مخابره میشه

از دیدگاه حقیر اگر قرار باشد فرضیه تطبیقی برای چیستی ملائک ارائه گردد، بهترین و مناسبترین کاندید موج-ذره میباشد.

شما به طور اعم بحث از انرژی میکنید در حالیکه انرژی به دو بخش عمده آکسرژی (قسمت مفید انرژی) و آنرژی (قسمت غیر مفید انرژی) تقسیم میشود.

منظور از دمپ یا مستهلک همان آنرژی هست.

در مورد موج-ذره، دو پارامتر تعداد میدانها و نیز مقدار فرکانس، میتواند بیانگر مراتب وجودی باشد. و نیازی نیست ملائک با مراتب وجودی پائین را از طیف موج-ذره جدا کرد.

[="Tahoma"][="Navy"]

هدی;455861 نوشت:

ماهيت و خلقت فرشتگان ، جدا از ماهيت و خلقت انسان است ، فرشتگان ، مجرد و از نورند و انسان موجودي مادي و از خاك است . ملائكه خلقتي مستقل دارند و شاني از شئون وجودي انسان نيستند . شئون وجودي انسان با ملائكه متفاوت است .

منظور از كتاب ، همان نامه ي اعمال انسان است نه نامه اي كه مال فرشتگان باشد ، منظور صحيفه ي اعمالي است كه خود انسان آنرا ساخته و عمل نموده است .استناد شما به اين آيه صحيح نيست .
شما از يك مقدمه نادرست چنين نتيجه اي گرفته ايد . ملائكه ، موجوداتي مجزا و غير از انسانند نه اينكه شاني از وجود انسان باشند اما با انسان ارتباط نداشته باشند .

به شهادت آيات قران كريم ، در قيامت انسان تمامي اعمالش را يكجا مي يابد :وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا( كهف/49) - نه اينكه سزا و پاداش يا عقوبتش را بلكه خود عمل و عين عملش را حاضر مي بيند و بين او عملش حائل و مانعي نيست - اما باز به شهادت آياتي ديگر ، ملائكه ، عوامل اجرايي فرامين الهي براي عذاب يا اعطاي پاداش او هستند :خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ( حاقه/30)بگيريد او را و در غل كشيد
لذا ملائكه شاني از شئون وجودي انسان نيستند بلكه موجوداتي با خلقتي متفاوتند .


سلام
1- از آنجا روح انسان مجرد است و امر مجرد به حسب واقع یک چیز بیش نیست و تکثرش به حساب مظاهر مادی است و نه خودش پس پیوستگی فرشتگان ثبت کننده اعمال به نفس امر محالی نیست
2- کتاب در زبان عرب به معنای مکتوب ( اسم مفعول ) هم کاربرد دارد لذا کتابک یعنی مکتوب تو و این اشاره ای است به اینکه نامه اعمالت را خودت نوشته ای و ثبت نموده ای
3- گفتیم که امر مجرد واحد است و تکثرش به حسب مظاهر و مجالی آن است
4- آیات بسیاری هم برغفران که به معنای پوشاندن است دلالت دارد بلکه برخی روایات بر انساء دلالت دارد لذا آیه مورد استناد شما عام است و موارد خاصش را باید در آیات و روایات دیگر دید
و اما اینکه فرشتگان عوامل اجرایی عذاب باشند دلالتی بر انفکاک وجودی آنها ندارد چه اینکه در همین بدن مادی ما هم خود اجزاء بدن عامل احساس درد هستند بلکه برخی می تواند عامل درد دیگری باشد
یا علیم[/]

استوار;455871 نوشت:
از دیدگاه حقیر اگر قرار باشد فرضیه تطبیقی برای چیستی ملائک ارائه گردد، بهترین و مناسبترین کاندید موج-ذره میباشد.

شما به طور اعم بحث از انرژی میکنید در حالیکه انرژی به دو بخش عمده آکسرژی (قسمت مفید انرژی) و آنرژی (قسمت غیر مفید انرژی) تقسیم میشود.

منظور از دمپ یا مستهلک همان آنرژی هست.

در مورد موج-ذره، دو پارامتر تعداد میدانها و نیز مقدار فرکانس، میتواند بیانگر مراتب وجودی باشد. و نیازی نیست ملائک با مراتب وجودی پائین را از طیف موج-ذره جدا کرد.

سلام و عرض ادب و احترام

چند سوال دارم از خدمتتون ممنون می شم از جواب دهی

اول اینکه منظورتون از موج ذره همان فوتون هست ؟

ایا به طور کلی ملائک را در هئتی خاص متشکل از موج ذره می دانید ؟
یا همه موج ذره ها در هر حالتی را ملائک می توان فرض کرد؟

و دیگر اینکه ایا در همه انواع انرژی موج ذره وجود داره
یا مخصوص امواج الکترو مغناطیس هست ؟

و دیگر اینکه ایا در تبدیل انرژها به همدیگر ایا موج ذره نابود می شود یا نه ؟

با تشکر از پاسخگویی

سلام و عرض ادب.

بی نظیر;455946 نوشت:
اول اینکه منظورتون از موج ذره همان فوتون هست ؟

فوتون هم یک موج-ذره است. و در دسته بندی سه گانه ذرات بنیادی، در گروه واسطه‌ها قرار دارد.
واسطه‌ها ذراتی هستند که باعث انتقال نیروهای طبیعت میشوند. فوتون، نیروی الکترومغناطیس را منتقل میکند. به عبارتی دیگر، فوتون حامل انرژی الکترومغناطیس است.

بی نظیر;455946 نوشت:
ایا به طور کلی ملائک را در هئتی خاص متشکل از موج ذره می دانید ؟
یا همه موج ذره ها در هر حالتی را ملائک می توان فرض کرد؟

در فرضیه ما، بیان شد که ملائک از سنخ موج-ذره هستند. معنی این کلام، همان جمله قرمز رنگ شماست. و نه آبی رنگ.

بی نظیر;455946 نوشت:
و دیگر اینکه ایا در همه انواع انرژی موج ذره وجود داره
یا مخصوص امواج الکترو مغناطیس هست ؟

فقط مخصوص امواج الکترومغناطیس هست.

بی نظیر;455946 نوشت:
و دیگر اینکه ایا در تبدیل انرژها به همدیگر ایا موج ذره نابود می شود یا نه ؟

فوتون نور مرئی معمولا برای مشاهده باید جذب ذره‌ای دیگر مانند الکترون شود و نابود گردد. (جرمش به انرژی تبدیل میشود و بدین گونه انرژی را به آن الکترون منتقل میکند)
اما همیشه اینگونه نیست.
بلکه اخیرا توسط تیمی از دانشمندان به سرپرستی پروفسور گرهارد رمپه در موسسه «ماکس پلانک» برای نخستین بار تکنیکی ابداع شده که فوتون را حین شناسایی بدون جذب شدن رها می‌کند.

تحقیقات جدید نشان میدهد که حتی فوتون مربوط به نور مرئی، در چارچوب مرجع ما برای مدت ده به توان هجده سال یا بیشتر پایدار می‌ماند.

استوار;455871 نوشت:
در مورد موج-ذره، دو پارامتر تعداد میدانها و نیز مقدار فرکانس، میتواند بیانگر مراتب وجودی باشد. و نیازی نیست ملائک با مراتب وجودی پائین را از طیف موج-ذره جدا کرد.

سلام و عرض ادب

دقت کنید جناب استوار

خداوند در موارد متعدد از فرشته هاي مقرب از جمله جبرئيل به أمين ياد كرده و امانت داري او را ستوده است. از جمله مي گويد: «إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ مُطاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ»[4] به درستي قرآن سخني است كه سفير محترم ـ (جبرئيل) آورده و رسول محترم كه پيش صاحب عرش ـ خدا ـ داراي نيرو است و منزلت دارد و آن جا مطاع است و أمين است ... از آيه اولاً ويژگي امانت جبرئيل، ثانياً، مقرب بودن (فرشته برتر بودن) وي بدست مي آيد.[5]

به نظر من این ایه دلیلی دیگر بر اینکه سنخ ملائک مقرب با دیگر ملائک متفاوت و ملائک مقرب فقط از سنخ امواج الکترو مغناطیس
می باشند
چون خداوند فقط انها را امین نام برده

وامین بودن در انتقال پیام فقط در این نوع انرژی می باشد

موفق باشید

سلام و عرض ادب.

بی نظیر;456200 نوشت:
دقت کنید جناب استوار

بی نظیر;456200 نوشت:
به نظر من این ایه دلیلی دیگر بر اینکه سنخ ملائک مقرب با دیگر ملائک متفاوت و ملائک مقرب فقط از سنخ امواج الکترو مغناطیس
می باشند
چون خداوند فقط انها را امین نام برده

وامین بودن در انتقال پیام فقط در این نوع انرژی می باشد


همانطور که قبلاً در جائی دیگر گفته بودم، فرضیه انطباق وابستگی کوانتیک بر مصونیت وحی الهی، میتواند توجیه کننده این موضوع باشد.
به این صورت که بین نور وجودی پیامبر (ص) و نور جبرئیل امین، وابستگی کوانتیک برقرار باشد.

استوار;456246 نوشت:
همانطور که قبلاً در جائی دیگر گفته بودم، فرضیه انطباق وابستگی کوانتیک بر مصونیت وحی الهی، میتواند توجیه کننده این موضوع باشد.
به این صورت که بین نور وجودی پیامبر (ص) و نور جبرئیل امین، وابستگی کوانتیک برقرار باشد.

سلام مجدد

علاوه بر موضوع فوق
خوب به نظرتان اینکه خداوند از ملائک مقرب مانند جبرییل فقط به امین نام برده
گویای متفاوت بودن نوع انها نیست ؟

به نظر من این دلیل واضح و اشکاری در تفاوت انهاست
وگرنه به جای گفتن جبرییل امین
می گفت ملائک امین
یا حداقل در جایی دیگر در قران از ملایک دیگر هم به عنوان امین نام می برد

و انحصار ملائک مقرب به امین دلیل خوبی بر تفاوت وجودی انهاست

موفق باشید

سلام و عرض ادب.

بی نظیر;456271 نوشت:
خوب به نظرتان اینکه خداوند از ملائک مقرب مانند جبرییل فقط به امین نام برده
گویای متفاوت بودن نوع انها نیست ؟

مانیز منکر این تفاوت نیستیم.
بیان شد که میتوان فرض نمود تعداد میدانها و مقدار فرکانس، منطبق بر مراتب وجود باشد.
منتها آن ملائکی که مقربند و امین، نورشان با نور وجودی پیامبر(ص) وابستگی کوانتیک دارد.

بی خیال حکایت این سوال حکایت همون یارویی هست که از مولا علی پرسید چند تا مو تو سرمه اقا سوال بهتر نبود بپرسی ؟ یه چی بگو که لااقل یکی بتونه بهت جواب بده نعوذ بالله مگه کدوم ما از این چیزا خبر داریم که ازش سوال می کنید؟

Mr.Karimi;456296 نوشت:
بی خیال حکایت این سوال حکایت همون یارویی هست که از مولا علی پرسید چند تا مو تو سرمه اقا سوال بهتر نبود بپرسی ؟ یه چی بگو که لااقل یکی بتونه بهت جواب بده نعوذ بالله مگه کدوم ما از این چیزا خبر داریم که ازش سوال می کنید؟

نظر جالبیه

چون کسی نمی تونه جواب بده سوال خوبی نیست :Gig:

باید سوالی بپرسیم که کسی بتونه جواب بده :Gig:

استوار;455871 نوشت:
از دیدگاه حقیر اگر قرار باشد فرضیه تطبیقی برای چیستی ملائک ارائه گردد، بهترین و مناسبترین کاندید موج-ذره میباشد.

سلام

از نظر حقیر مشکل موج ذره این می باشد
که فرمودید در سایر انواع انرژی وجود ندارد

ولی اگر بتوان ارتباطی بین این ذره با سایر انواع انرژی پیدا کرد
شاید بهترین گزینه باشد

البته به نظر حقیر کاملا بی ارتباط نباید باشد

چون انواع انرژی بهم قابل تبدیل هستند
و هر جسمی همواره از خود فوتون تابش می کند
حتما باید ارتباطی بین فوتون با سایر انواع انرژی برقرار باشد

البته من چون تخصصی در این باره ندارم نمی توانم تخصصی صحبت کنم

فقط در حد یک بیان عمومی می توانم نظری بدهم

چه بسا بیان نظریه عمومی ملائک همان انرژیها هستند

در مقام تخصصی و علت و بررسی دقیق علمی برسد
به همان نظریه موج ذره

الله اعلم

موفق باشید

با سلام و احترام
ضمن تشكر از مشاركت شما در اين بحث
جناب استوار در خصوص نظريه اي كه مي فرماييد ملائكه ، موج ذره الكترو مغناطيس هستند ،چند سوال از شما دارم و تمنا دارم پاسخ بفرماييد :
1- رويت ملك وحي توسط برخي انبياء عليهم السلام در نظريه شما چگونه توجيه مي شود ؟يعني اين موج ذره الكترو مغناطيس چگونه با چشم غير مسلح رويت مي شود ؟
2- اين امواج چگونه است كه در برخي مواقع منجر به ارسال كلماتي چون ايات قران مي شوند اما در برخي موارد خير ، توضيح اينكه چرا پيامبر از اين موج ذره واحد امواجي را دريافت مي كند كه آنرا قران مي نامد اما در موارد ديگر آنرا حديث قدسي مي نامد ؟چگونه بين اين امواج تمايز مي دهد ؟ يا اساسا سخنان آن حضرت(ص) غير از قران و حديث قدسي ؛ چگونه ميان اينها تمايز قائل مي شدند .
3- ماهيت موج ذره ها كه با يكديگر فرقي نمي كنند ؟ چگونه است كه ملائكه با يكديگر تفاوت دارند ؟ يعني ملائكه با يكديگر متفاوتند - مطلب شما و سركار بي نظير را در اين خصوص خواندم از نظر حقير قانع كننده و گويا نيست - مثلا فرموديد :"میتوان فرض نمود تعداد میدانها و مقدار فرکانس، منطبق بر مراتب وجود باشد.
منتها آن ملائکی که مقربند و امین، نورشان با نور وجودی پیامبر(ص) وابستگی کوانتیک دارد." با آنهايي كه وابستگي كوانتيك ندارند چه ؟ پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم ) آنها را مي توانند رويت كنند؟
4- ما فضاهايي داريم كه امواج الكترو مغناطيس در آنها نفوذ نمي كند مثل محفظه هاي تمام فلزي - مثلا اتاقك آسانسور - معناي اين مطلب اين است كه پس ملائكه- به زعم شما موج ذره - در اين فضاها وجود ندارند در حاليكه ما معتقديم ملائكه همه جا به اذن خداوند حضور دارند .اين تضاد را چگونه توضيح مي دهيد ؟
5- ملائكه مجردند و از نظر كميت و كيفيت و حركت و ... قابل اندازه گيري نيستند در حاليكه امواج الكترو مغناطيس قابل اندازه گيري اند و كميت دارند ، براي اين مساله چه پاسخي داريد؟
6- ملكي بر حضرت مريم سلام الله عليها ممثل شد و به حضرت مريم سلام الله عليها فرمود:"قال إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا (مريم/19)گفت من فقط فرستاده پروردگار توام براى اينكه به تو پسرى پاكيزه ببخشم" نظر شما در خصوص اين گفتگو ميان ملك الهي( جبرئيل) و مريم سلام الله عليها صورت گرفت چيست ؟و البته به امر خدا مريم سلام الله عليها باردار شد .
7- نظرتان در مورد قوم لوط كه ملائكه ي عذاب را - كه در هيات مرداني جوان به خانه لوط سلام الله عليه آمده بودند - رويت كردند چيست ؟ قوم لوط كه با ملائكه وابستگي كوانتيك ندارند ؟ دارند ؟
متشكرم

سلام و عرض ادب.

هدی;456885 نوشت:
با سلام و احترام
ضمن تشكر از مشاركت شما در اين بحث
جناب استوار در خصوص نظريه اي كه مي فرماييد ملائكه ، موج ذره الكترو مغناطيس هستند ،چند سوال از شما دارم و تمنا دارم پاسخ بفرماييد :
1- رويت ملك وحي توسط برخي انبياء عليهم السلام در نظريه شما چگونه توجيه مي شود ؟يعني اين موج ذره الكترو مغناطيس چگونه با چشم غير مسلح رويت مي شود ؟
2- اين امواج چگونه است كه در برخي مواقع منجر به ارسال كلماتي چون ايات قران مي شوند اما در برخي موارد خير ، توضيح اينكه چرا پيامبر از اين موج ذره واحد امواجي را دريافت مي كند كه آنرا قران مي نامد اما در موارد ديگر آنرا حديث قدسي مي نامد ؟چگونه بين اين امواج تمايز مي دهد ؟ يا اساسا سخنان آن حضرت(ص) غير از قران و حديث قدسي ؛ چگونه ميان اينها تمايز قائل مي شدند .
3- ماهيت موج ذره ها كه با يكديگر فرقي نمي كنند ؟ چگونه است كه ملائكه با يكديگر تفاوت دارند ؟ يعني ملائكه با يكديگر متفاوتند - مطلب شما و سركار بي نظير را در اين خصوص خواندم از نظر حقير قانع كننده و گويا نيست - مثلا فرموديد :"میتوان فرض نمود تعداد میدانها و مقدار فرکانس، منطبق بر مراتب وجود باشد.
منتها آن ملائکی که مقربند و امین، نورشان با نور وجودی پیامبر(ص) وابستگی کوانتیک دارد." با آنهايي كه وابستگي كوانتيك ندارند چه ؟ پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم ) آنها را مي توانند رويت كنند؟
4- ما فضاهايي داريم كه امواج الكترو مغناطيس در آنها نفوذ نمي كند مثل محفظه هاي تمام فلزي - مثلا اتاقك آسانسور - معناي اين مطلب اين است كه پس ملائكه- به زعم شما موج ذره - در اين فضاها وجود ندارند در حاليكه ما معتقديم ملائكه همه جا به اذن خداوند حضور دارند .اين تضاد را چگونه توضيح مي دهيد ؟
5- ملائكه مجردند و از نظر كميت و كيفيت و حركت و ... قابل اندازه گيري نيستند در حاليكه امواج الكترو مغناطيس قابل اندازه گيري اند و كميت دارند ، براي اين مساله چه پاسخي داريد؟
6- ملكي بر حضرت مريم سلام الله عليها ممثل شد و به حضرت مريم سلام الله عليها فرمود:"قال إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا (مريم/19)گفت من فقط فرستاده پروردگار توام براى اينكه به تو پسرى پاكيزه ببخشم" نظر شما در خصوص اين گفتگو ميان ملك الهي( جبرئيل) و مريم سلام الله عليها صورت گرفت چيست ؟و البته به امر خدا مريم سلام الله عليها باردار شد .
7- نظرتان در مورد قوم لوط كه ملائكه ي عذاب را - كه در هيات مرداني جوان به خانه لوط سلام الله عليه آمده بودند - رويت كردند چيست ؟ قوم لوط كه با ملائكه وابستگي كوانتيك ندارند ؟ دارند ؟
متشكرم

با تشکر از شما سرکار هدی، در ابتدا عرض کنم که بهتر است نام فرضیه بر این دیدگاه گذاشت تا نظریه.
و اینکه ماهیت ملائک را از سنخ موج-ذره فرض می‌کنیم که ممکنه تفاوتهائی داشته باشه با دانسته‌های امروزی در مورد این امواج.
از جمله تعداد میدانهای موجود در موج و نیز محدوده فرکانسهای دست نیافتنی و نیز اجرام بسیار کمتر از ذرات شناخته شده کنونی.
بطور مثال هم اکنون محدوده جرم 86-10 کیلوگرم را توانسته‌ایم شناسائی (و نه مشاهده) کنیم. آیا منع عقلی و علمی وجود دارد که مثلا محدوده جرم 500-10 کیلوگرم داشته باشیم؟
حقیقتا چنین اجرامی را که به سمت صفر میل میکنند با هیچ آشکارسازی نمیتوان تشخیص داد.

و اما پاسخ به مطالب شما:
1) این مشاهده توسط چشم سر، انجام نمیشود.برای دیدن یک شیء، سیگنالهای الکتریکی تولید شده توسط سلولهای عصبی شبکیه (که از دریافت نور آن جسم تحریک میشوند) به مغز ارسال میگردد و در آنجا پردازش و تبیین میشود.
چیزی که ما میبینم تبیین مغز ماست که بیان میکند شیئی با فلان رنگ و فلان ابعاد و در فلان فاصله از ما قرار دارد.
تنها کانال ورودی اطلاعات بصری به قسمت پردازش بصری مغز، رشته اعصاب بینائی شروع شده از شبکیه چشم، نیست.
مثلا توهمات ناشی از مصرف فلان قرص شیمیائی موجب میشود در اثر واکنشهای الکتروشیمیائی ناشی از آن ماده، سیگنالهائی به مغز ارسال شود و نتیجتاً تصاویر و اصواتی برای آن شخص تبیین شود که وجود خارجی ندارند.

ماهیت الکترومغناطیسی ملائک میتواند با ارتباط با روح، در مغز تولید سیگنال الکتریکی نماید و پردازش این سیگنال‌ها در قسمتهای سمعی و بصری مغز باعث میشود ملک رؤیت و صدایش شنیده شود.

رؤیتی که ناشی از نور مرئی نیست و شنیدنی که ناشی از امواج صوتی مکانیکی نیست.

این مسئله حتی میتواند توجیه کننده این باشد که چرا ملائک میتوانند در ابعاد مختلف و شکلهای مختلف ظاهر شوند.

2) در حالت کلی موج-ذره الکترومغناطیس میتواند حامل اطلاعات باشد.انسان نیز از این خاصیت بهره برده و توانسته در محدوده طیف امواج رادیوئی، اطلاعات صوتی و تصویری را با روشهائی مانند مدولاسیون دامنه و یا مدولاسیون فرکانس بر موج سوار کند و منتقل نماید.
لذا تمایز بین اطلاعات منتقل شده مسئله‌ای واضح و معمول است.
ماهیت موج-ذره مشخص است، اما اطلاعات متنوع و گوناگونی را میتوان بر آن سوار نمود.
اطلاعات از ملک به روح پیامبر منتقل میشود و از طریق ارتباط روح با ریز لوله سلولهای مغز، اطلاعات در ریز لوله‌ها پردازش شده و تبیین میگردد.
خروجی پردازش مغز منجر به دیدن ملک و شنیدن سخنش توسط پیامبر میشود.

3) در همین طیف الکترومغناطیس که میشناسیم، تفاوتها مشهود است.فرکانسهای مختلف، باعث میشود که امواج عملکرد و قابلیت متفاوتی داشته باشند. (مانند پرتو گاما، پرتو ایکس، نور مرئی، موج رادیوئی، موج مادون قرمز، موج فرابنفش و ...)
تعریف: (e میدان الکتریکی، m میدان مغناطیسی، x میدان ناشناخته سوم، y میدان ناشناخته چهارم)
یک موج-ذره em با یک موج-ذره emx و نیز موج-ذره emxy تفاوتهائی در ماهیت، قابلیت، عملکرد، بر هم کنش و... دارد.
یک موج-ذره با جرم در محدوده 50-10 کیلوگرم با یک موج-ذره با جرم در محدوده 500-10 کیلوگرم در عملکرد و خصوصیات بر هم کنشی تفاوت خواهد داشت.
و ...
این تفاوتها میتواند بیانگر مراتب وجود باشد.

اما در مورد وحی:

وحی الهی مطابق صریح قرآن به سه طریق صورت گرفته:

[INDENT=2]اول بصورت مستقیم و بیواسطه. در این حالت کلام پروردگار مستقیما به روح پیامبر القاء میشه و مشهور است که غالباً وحی به این روش صورت گرفته.
دوم از ورای حجاب. این همان حالتیست که وحی به فرشته امین القا میشه و به علت وابستگی کوانتیک بین آن فرشته و روح پیامبر که ناشی از صدور آنها از نور اول است، اطلاعات و یا همان کلام پروردگار به مغز پیامبر تبیین میشه.
در این حالت مغز پیامبر شنیدن صوت را تبیین میکند.
سوم از طریق فرشته وحی. که این حالت همانیست که در بند 1 (در پاسخ به پرسش شماره 1 شما) بیان شد.
در این حالت فرشته حامل اطلاعات با ارتباط با روح پیامبر، حین ظاهر شدن بر مغز پیامبر، آن اطلاعات صوتی و تصویری را به ایشان منتقل میکند.
و این مورد سوم موردیست که با وابستگی کوانتیک نفاوت دارد.
وابستگی کوانتیک دارای مصونیت مطلق است. اما این روش سوم میتواند توسط اجنه مورد رصد و یا حتی دستکاری قرار بگیرد.
و به همین خاطر به صریح قرآن،پس از بعثت پیامبر(ص) ، دسترسی اجنه به مراتب وجودی که بتوانند اخبار عوالم بالا را رصد کنند، محدود شد.[/INDENT]

4) هر چه فرکانس موج-ذره بالاتر باشد، طول موج آن کم میشود. (طول موج برابر است با مجذور سرعت نور تقسیم بر فرکانس)امواج با طول موج‌های بسیار کوتاه (در محدوده آنگستروم و از آن کوتاهتر)، از میان اشیاء عبور میکنند.

5) قرآن صراحتی بر این مورد مجرد بودن ملائک ندارد. (مجرد بودن به معنای فلسفی و رایج کنونی)

6) مکانیزم ممثل شدن فرشته و گفتگوی میان وی و حضرت مریم(س) همانست که در بند 1 توضیح داده شد. یعنی دیدن و شنیدن بغیر از طریق ابزار چشم و گوش.

7) بحث ممثل شدن ملائکه عذاب در مورد قوم لوط، ارتباطی با وابستگی کوانتومی ندارد. و از طریق همان مکانیزمی هست که در بند 1 بیان شد.

با سلام و عرض تشكر

استوار;457439 نوشت:
و اینکه ماهیت ملائک را از سنخ موج-ذره فرض می‌کنیم

بنده مبناي فرضيه شما را بر اساس اين بخش از بياناتتان اينگونه قرار مي دهم كه شما معتقديد ملائكه وجود دارند اما ماهيتشان از موج ذره الكترو مغناطيس است . زيرا آنطور كه در اين تاپيك در برخي موارد از نوشته ها بذهنم رسيد اينطور مي نمود كه برخي دوستان اساسا منكر وجود موجوداتي به نام ملائكه هستند و امواج الكترو مغناطيس را جايگزين آن نموده اند يعني هر جايي در قران نام ملائكه برده شده در واقع از ديدگاه آنان مي شود بجايش امواج الكترو مغناطيس گذاشت ،اما با توجه به اين بخش از بيان شما ، من اينطور استنباط كردم كه از ديدگاه فرضيه شما ملكي وجود دارد كه از جنس الكترو مغناطيس است نه اينكه ملكي كلا وجود ندارد و هر چه هست امواج است .اگر اين برداشت من صحيح است ، مابقي عرايضم را بيان كنم .

سلام و عرض ادب.

هدی;457804 نوشت:
با سلام و عرض تشكر

بنده مبناي فرضيه شما را بر اساس اين بخش از بياناتتان اينگونه قرار مي دهم كه شما معتقديد ملائكه وجود دارند اما ماهيتشان از موج ذره الكترو مغناطيس است .....
..... اگر اين برداشت من صحيح است ، مابقي عرايضم را بيان كنم .

بله. دقیقاً همینگونه است.
منتظر ارائه نظرات ارزشمندتان هستم. :Gol:

استوار;454390 نوشت:
دیدگاه شخصی حقیر:
اطلاعات محمول بر امواج رادیوئی مغز میتواند بواسطه روحی که مغز را تدبیر میکند، به موج-ذره ملائک منتقل شود (اگر طبق فرضیه ما ملائک از سنخ موج-ذره باشند)
و اطلاعات دریافتی توسط ملائک به سمت خزائن الهی رجعت میکند و در آنجا ثبت میگردد.

سلام بر شما

برگردیم به دیدگاه شما

فرمودید اطلاعات امواج الکترومغناطیس تولیده شده توسط مغز توسط روح به موج ذره ملائک منتقل می شود

چند سوال دارم ممنون می شم لطف بفرمایید جواب بدهید

اول اینکه مگر امواج تولید شده توسط مغز در فضا منتشر نمی شود ؟ اگر می شود ملائک می توانند بعنوان گیرنده امواج انها را دریافت کنند
چه نیازی به روح می باشد ؟ نقش روح در این میان چیست ؟

سوال یا مطلب دیگر اینکه
طبق بیان قران دو فرشته اعمال انسان را ثبت و نگهداری می کنند
ایا امواج الکترومغناطیس علاوه بر انتقال اطلاعات توانایی حفظ و نگهداری و ثبت انها را نیز دارند یا نه ؟
در باره چگونگی ثبت نظرتان چیست ؟

چون قران انها را ثبت کننده و نگهدارنده معرفی می کند نه خزائن الهی را

و سوال دیگر اینکه ایا این قبیل ملائک هم مانند جبرییل امین هستند ؟
البته قاعدتا با توجه به وظیفه ای که دارند باید امین باشند

چرا شما فقط نوع انتقال وحی را مصون می دانید ؟

و دیگر اینکه این ملائک طبق قرات ملازم و همراه انسان هستند
یعنی در همین جهان ما حضور دارند
ولی در این جهان تنها دو میدان الکتریکی و مغناطیسی شناخته شده
و میدان دیگری موجود نیست
چطور امکان داره موج ذره ها وارد جهان ما شده اما از کمند نیروهای تشکیل دهنده اتم بگریزند
و ساختار دیگری بدون هیچ میدانی تشکیل دهند ؟

با تشکر و موفق باشید

یا الله

با سلام
بنده هم مانند سركار بي نظير سوالاتي دارم كه تقديم مي كنم :

استوار;457439 نوشت:
ماهیت الکترومغناطیسی ملائک میتواند با ارتباط با روح، در مغز تولید سیگنال الکتریکی نماید و پردازش این سیگنال‌ها در قسمتهای سمعی و بصری مغز باعث میشود ملک رؤیت و صدایش شنیده شود.

در خصوص اين بخش از فرضيه شما دو نكته قابل پرسش است :
1- اين امواج الكترو مغناطيسي چگونه با روح مجرد ارتباط برقرار مي كنند ؟
2- حداقل يك ماده ي الكترو شيميايي براي ورود به قسمت پردازش مغزش حالا سمعي يا بصري يا هردو لازم است تا مغز از پردازش اين ماده به تبيين رويت ملك يا شنيدن صداي وي برسد . يك واسط براي دريافت هاي مغزي بايد باشد اين ماده واسط از كجا تامين مي شود ؟اين مكانيزم مغز است ، راه ديگري نداريم – البته بر مبناي فرضيه شما دارم پيش مي روم -

استوار;457439 نوشت:
در این حالت فرشته حامل اطلاعات با ارتباط با روح پیامبر، حین ظاهر شدن بر مغز پیامبر، آن اطلاعات صوتی و تصویری را به ایشان منتقل میکند.

نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ * عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ ( شعرا /194 و193) روح الامين آن را بر دلت نازل كرد* تا از [جمله] هشداردهندگان باشى
وحي حتي در نوع سوم ، بر مغز رسول خدا ( صلي الله عليه و آله و سلم ) وارد نمي شود بلكه به صريح قران كريم ، بر قلب رسول وارد مي شود .
بنابراين سيستم پردازش مغزي وحي در اين فرضيه ، نا كار آمد مي نمايد زيرا از ديدگاه قران كريم ، فرشته وحي ، وحي را بر قلب رسول نازل مي كند و اين مساله در بيش از يكجا در قران تاكيد شده است .

استوار;457439 نوشت:
هر چه فرکانس موج-ذره بالاتر باشد، طول موج آن کم میشود. (طول موج برابر است با مجذور سرعت نور تقسیم بر فرکانس)
امواج با طول موج‌های بسیار کوتاه (در محدوده آنگستروم و از آن کوتاهتر)، از میان اشیاء عبور میکنند.

تمام ملائكه - بنابر اقتضائات افعال و امور هستي كه بسيار بسيار مختلف ، متفاوت و متعدد است - مي توانند در هر مكاني حضور يابند ، اين حضور گسترده را نمي توان به عده اي خاص از ملائكه و در يك محدوده ي مكاني خاص منحصر يا مختص نمود يا متعذر ساخت . به عبارت ساده تر : ما نمي توانيم بگوييم فقط آن نهايي كه فركانس بسيار پايين دارند در مكان خاصي- مثل همان اتاقك آسانسور يا محفظه هاي مشابه - وارد شوند اين مطلب موجب محدود كردن آنها مي شود و حال آنكه نبايد اين چنين باشد .

يك مطلب را جسارتا تصحيح كنيم :

استوار;457439 نوشت:
.
دوم از ورای حجاب. این همان حالتیست که وحی به فرشته امین القا میشه و به علت وابستگی کوانتیک بین آن فرشته و روح پیامبر که ناشی از صدور آنها از نور اول است، اطلاعات و یا همان کلام پروردگار به مغز پیامبر تبیین میشه.
در این حالت مغز پیامبر شنیدن صوت را تبیین میکند.

وحي من وراء حجاب ، با واسطه ي فرشته وحي صورت نمي گيرد بلكه خود حجاب ، واسطه است اما وحي توسط خداوند - و نه فرشته- القا مي شود :
"قسم دوم از وحي ، يعني "أو من وراء حجاب " وحي با واسطه است ، و واسطه ‏اش همان حجاب است .
چيزي كه هست اين واسطه مانند واسطه در قسم سوم خودش وحي نمي‏كند ، بلكه تنها وحي از ماوراي آن آغاز مي‏شود ...كلمه وراء در اينجا به معناي پشت نيست ، بلكه به معناي بيرون هر چيزي است كه محيط به آن چيز است ...مانند تكلم خداي تعالي با موسي در كوه طور است" (1)

نقل قول:
استوار;457439]وابستگی کوانتیک دارای مصونیت مطلق است.

شما اين وابستگي كوانتيك را ميان پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم ) با فرشته وحي مي دانيد ؟ ظاهرا در ارسالهاي قبلي با ملائكه مقرب ذكر كرده بوديد كه قطعا يكي از آنان حضرت جبرئيل فرشته وحي است ، اما در اينجا در تبيين نوع سوم وحي ، ظاهرا برخلاف نظر قبلي ، قائل به عدم وابستگي كوانتيك و دخالت اجنه در وحي شده ايد . اگر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) با رسول وحي - جبرئيل امين - وابستگي كوانتيك دارد كه بايد از ديدگاه فرضيه شما ، مصونيت وجود داشته باشد و اگر ندارد ، كه شما قبلا براي تبيين نظر و پاسخ به اشكالات فرموده بوديد دارند . لطفا توضيح بفرماييد .
البته موارد ديگري هم هست كه ابتدا ترجيح مي دهم به اين موارد پاسخ بفرماييد بعد آنها را مطرح كنم .
متشكرم

(1)- الميزان ، ج 18 ، ص 109

سلام و عرض ادب.

بی نظیر;457911 نوشت:
اول اینکه مگر امواج تولید شده توسط مغز در فضا منتشر نمی شود ؟ اگر می شود ملائک می توانند بعنوان گیرنده امواج انها را دریافت کنند
چه نیازی به روح می باشد ؟ نقش روح در این میان چیست ؟

پردازشهای مغزی بصورت آنالوگ و با سرعت بالا توسط افاضات روح به مغز انجام میشود.
این روح است که پردازش هر گونه نیت، قصد، تفکر، اراده و تصمیم را در مغز تدبیر میکند و نهایتا دستورات لازم برای به فعلیت رساندن کردار و گفتار به اندام مربوطه صادر میگردد.
سخنی که بر زبان جاری میشود، در مغز تبیین شده. اعمالی که انجام میدهید نیز همچنین.
اما مغز در این بین فقط ابزار است و تدبیرش بدست روح می‌باشد.
این روح است که اطلاعات را سوار بر امواج میکند. همانگونه که ما نیاز داریم با استفاده از تجهیزاتی خاص، سیگنالهای صوتی و تصویری را بر امواج رادیوئی سوار نمائیم.
اخذ اطلاعات محمول بر امواج مغزی توسط ملائک، به معنی ثبت و ضبط آنهاست.
اما این اطلاعات نیز مانند همه امور دیگر مقصدشان به سوی پروردگار و خزائن الهیست.

بی نظیر;457911 نوشت:
در باره چگونگی ثبت نظرتان چیست ؟
چون قران انها را ثبت کننده و نگهدارنده معرفی می کند نه خزائن الهی را

و سوال دیگر اینکه ایا این قبیل ملائک هم مانند جبرییل امین هستند ؟
البته قاعدتا با توجه به وظیفه ای که دارند باید امین باشند
چرا شما فقط نوع انتقال وحی را مصون می دانید ؟


در قرآن از این کاتبین به بزرگی و احترام یاد شده. لذا بنظرم آنها نیز از همان نور اول خلق شده‌اند و وابستگی کوانتیک بین آنها و خزائن الهی نور اول، دور از ذهن نیست.
لذا مصونیت مطلق در اینجا نیز وجود دارد، همانگونه که قبلا در پست شماره 5 بیان نمودم.

بی نظیر;457911 نوشت:
چطور امکان داره موج ذره ها وارد جهان ما شده اما از کمند نیروهای تشکیل دهنده اتم بگریزند
و ساختار دیگری بدون هیچ میدانی تشکیل دهند ؟

ذرات بنیادی مانند کوراک‌ها که پروتون و نوترون در هسته اتم را بوجود می‌آورند، برای گریز از ناپایداری تجمیع پیدا میکنند.
دلیلی ندارد موج-ذره ملائک نیز ناپایدار بوده و لزوما مجبور به تشکیل اتمها باشند.
همچنین هیچگاه بیان نشد که این موج-ذره‌ها بدون میدان میباشند. زیرا حداقل همان دو میدان الکتریکی و مغناطیس را در موج خود دارند.
بلکه ذکر شد که میتوانند جرم بسیار کمی (نسبت به ذرات بنیادی شناخته شده) داشته باشند و در هیچ آشکارسازی هویدا نشوند.

سلام و عرض ادب.

هدی;457940 نوشت:
در خصوص اين بخش از فرضيه شما دو نكته قابل پرسش است :
1- اين امواج الكترو مغناطيسي چگونه با روح مجرد ارتباط برقرار مي كنند ؟
2- حداقل يك ماده ي الكترو شيميايي براي ورود به قسمت پردازش مغزش حالا سمعي يا بصري يا هردو لازم است تا مغز از پردازش اين ماده به تبيين رويت ملك يا شنيدن صداي وي برسد . يك واسط براي دريافت هاي مغزي بايد باشد اين ماده واسط از كجا تامين مي شود ؟اين مكانيزم مغز است ، راه ديگري نداريم – البته بر مبناي فرضيه شما دارم پيش مي روم -

1)پاسخ پرسش اول:ماهیت روح نیز از همین سنخ است.
که اگر نبود، روح پیامبر(ص) از نور اول خلق نمیشد. که اگر نبود، دیگر وابستگی کوانتیک میان روح ایشان و جبرئیل امین برقرار نبود. که اگر نبود، انوار مقدس معصومین(ع) از طریق وابستگی کوانتیک با کراما کاتبین، از اعمال ما مطلع نبودند.
روح از طریق محیط کوانتیک میکروتوبول (ریز لوله) سلول مغز، با مغز انسان مرتبط و متعلق است.
(تنها محیط کوانتیک در جسم انسان، همان ریز لوله سلولهای مغزی می‌باشد)
محیط کوانتیک یک خاصیتش اینست که موج-ذره‌ها در آنجا میتوانند تعامل و تبادل اطلاعات داشته باشند.

2) پاسخ پرسش دوم:اکسیژن و مواد شیمیائی مورد نیاز مغز، توسط جریان خون به مغز رسانده میشود.
لذا تنها چیزی که نیاز است جهت پردازش به سلولها ارسال گردد، سیگنال است.
که این سیگنال میتواند توسط ماهیت الکترومغناطیسی فرشته و در تعامل با روح، در سلول‌های مغز تولید شود.

هدی;457940 نوشت:
نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ * عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ ( شعرا /194 و193) روح الامين آن را بر دلت نازل كرد* تا از [جمله] هشداردهندگان باشى
وحي حتي در نوع سوم ، بر مغز رسول خدا ( صلي الله عليه و آله و سلم ) وارد نمي شود بلكه به صريح قران كريم ، بر قلب رسول وارد مي شود .
بنابراين سيستم پردازش مغزي وحي در اين فرضيه ، نا كار آمد مي نمايد زيرا از ديدگاه قران كريم ، فرشته وحي ، وحي را بر قلب رسول نازل مي كند و اين مساله در بيش از يكجا در قران تاكيد شده است .

قطعا وحی الهی بر یک عضو بدن نازل نمیگردد. بلکه بر روح پیامبر نازل میشود. و روح انسان به مغز مرتبط و متعلق شده است.
قلب در قرآن گاهی در معنای عقل استعمال شده مانند سوره ق آیه 37.
عقل هم که نه مربوط به قلب صنوبری است و نه مربوط به مغز. بلکه مربوط به روح می‌باشد.
آنجا که حقیر گفتم فرشته بر مغز پیامبر ظاهر میشود، بطور مشخص منظورم بیان چگونگی دیدن ملک و شنیدن صدایش بغیر طریق چشم و گوشِ سر است. نه اینکه وحی الهی بر مغز نازل میشود.

هدی;457940 نوشت:
تمام ملائكه - بنابر اقتضائات افعال و امور هستي كه بسيار بسيار مختلف ، متفاوت و متعدد است - مي توانند در هر مكاني حضور يابند ، اين حضور گسترده را نمي توان به عده اي خاص از ملائكه و در يك محدوده ي مكاني خاص منحصر يا مختص نمود يا متعذر ساخت . به عبارت ساده تر : ما نمي توانيم بگوييم فقط آن نهايي كه فركانس بسيار پايين دارند در مكان خاصي- مثل همان اتاقك آسانسور يا محفظه هاي مشابه - وارد شوند اين مطلب موجب محدود كردن آنها مي شود و حال آنكه نبايد اين چنين باشد .

همانگونه که همه انواع ملائک در خانه‌های باشرایط خاص حاضر نمیشوند (بجز کراما کاتبین)، نیازی نیست در محفظه آسانسور هم همه فرشتگان حاضر شوند.

بلکه فرشتگان ثبت کننده اعمال میتوانند هر وقت در آسانسور باز شد همراه با انسانی که نگهبان اویند وارد آسانسور شوند. :ok:

هدی;457940 نوشت:
وحي من وراء حجاب ، با واسطه ي فرشته وحي صورت نمي گيرد بلكه خود حجاب ، واسطه است اما وحي توسط خداوند - و نه فرشته- القا مي شود :
"قسم دوم از وحي ، يعني "أو من وراء حجاب " وحي با واسطه است ، و واسطه ‏اش همان حجاب است .
چيزي كه هست اين واسطه مانند واسطه در قسم سوم خودش وحي نمي‏كند ، بلكه تنها وحي از ماوراي آن آغاز مي‏شود ...كلمه وراء در اينجا به معناي پشت نيست ، بلكه به معناي بيرون هر چيزي است كه محيط به آن چيز است ...مانند تكلم خداي تعالي با موسي در كوه طور است"

نکته مهم همان جمله قرمز رنگ است که فرمودید.
فرق نوع دوم و سوم وحی همینجاست.
در نوع سوم ملک با روح از طریق سلول مغز تعامل دارد. (در یک محیط همراه با تعامل مستقیم)
در نوع دوم وابستگی کوانتیک مطرح است. یعنی هر اطلاعاتی که خداوند به فرشته وحی ابلاغ میکند، بلافاصله رونوشت آن بر پیامبر عرضه میگردد.
به عبارت دیگر ملک در محیطی دیگر بغیر از عالم ناسوت قرار دارد.
آن رونوشت مطابق برخی آیات بشکل شنیدن صوت بر مغز پیامبر تبیین میگردد.

هدی;457940 نوشت:
شما اين وابستگي كوانتيك را ميان پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم ) با فرشته وحي مي دانيد ؟ ظاهرا در ارسالهاي قبلي با ملائكه مقرب ذكر كرده بوديد كه قطعا يكي از آنان حضرت جبرئيل فرشته وحي است ، اما در اينجا در تبيين نوع سوم وحي ، ظاهرا برخلاف نظر قبلي ، قائل به عدم وابستگي كوانتيك و دخالت اجنه در وحي شده ايد . اگر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) با رسول وحي - جبرئيل امين - وابستگي كوانتيك دارد كه بايد از ديدگاه فرضيه شما ، مصونيت وجود داشته باشد و اگر ندارد ، كه شما قبلا براي تبيين نظر و پاسخ به اشكالات فرموده بوديد دارند . لطفا توضيح بفرماييد .

توضیح قسمت قبل، تفاوت نوع دوم و سوم وحی را بیان میکند.
درنوع سوم اطلاعات توسط فرشته به عالم ناسوت منتقل میشود. امر پرورگار بعد از بعثت رسول خاتم بر آن قرار گرفت که دسترسی اجنه به آگاهی و رصد این اخبار محدود گردد تا مصونیت وحی در روش سوم نیز پا بر جا بماند.

با سلام و تشكر

استوار;458233 نوشت:
پاسخ پرسش اول:
ماهیت روح نیز از همین سنخ است.
که اگر نبود، روح پیامبر(ص) از نور اول خلق نمیشد. که اگر نبود، دیگر وابستگی کوانتیک میان روح ایشان و جبرئیل امین برقرار نبود. که اگر نبود، انوار مقدس معصومین(ع) از طریق وابستگی کوانتیک با کراما کاتبین، از اعمال ما مطلع نبودند.
روح از طریق محیط کوانتیک میکروتوبول (ریز لوله) سلول مغز، با مغز انسان مرتبط و متعلق است.
(تنها محیط کوانتیک در جسم انسان، همان ریز لوله سلولهای مغزی می‌باشد)
محیط کوانتیک یک خاصیتش اینست که موج-ذره‌ها در آنجا میتوانند تعامل و تبادل اطلاعات داشته باشند.

يعني ماهيت روح از امواج الكترو مغناطيس است ؟من تصور مي كنم جسارتا در پاسخ شما به اين پرسشها هم خلط مبحث شده است و هم به نوعي مصادره به مطلوب .
نور معصومان عليهم السلام از نور خداوند است .خلقت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) كه صادر اول هستند از نور و روح خداوند متعال است :
«السلام على الائمة الدعاة و ... صراطه و نوره و برهانه»( زيارت جامعه كبيره )
با اين توضيح كه شما مي فرماييد پس نعوذ بالله خود خداوند هم از امواج الكترو مغناطيس است !!!
وانگهي اينكه شما ماهيت روح را بدون هيچ اثباتي از سنخ موج ذره مي فرماييد ، اين مصادره به مطلوب است .سوال اين است كه موج ذره مادي ، چگونه با روح ارتباط برقرار مي كند ؟ما اين سوال را مطرح كرديم تا در فرايند بررسي نظريه شما ببينيم مكانيزم ارتباط موج ذره با روح چگونه است؟ شما فرموديد زيرا روح از همان سنخ است و سپس براي اثبات اينكه روح از سنخ موج ذره است فرموديد :"اگر نبود، دیگر وابستگی کوانتیک میان روح ایشان و جبرئیل امین برقرار نبود. که اگر نبود، انوار مقدس معصومین(ع) از طریق وابستگی کوانتیک با کراما کاتبین، از اعمال ما مطلع نبودند." اين استدلال صحيح نيست .شما به چه دليل ماهيت روح را موج ذره مي دانيد ؟ روح پيامبر (ص) نور پيامبر (ص) از نور و روح خداست با اين احتساب معناي سخن شما اين است كه خداوند هم موج ذره است . ظاهر اين نظريه به اين نتيجه مي انجامد . آيا بنظر شما نتيجه ي قابل قبول و صحيحي است ؟

استوار;458233 نوشت:
پاسخ پرسش دوم:
اکسیژن و مواد شیمیائی مورد نیاز مغز، توسط جریان خون به مغز رسانده میشود.
لذا تنها چیزی که نیاز است جهت پردازش به سلولها ارسال گردد، سیگنال است.
که این سیگنال میتواند توسط ماهیت الکترومغناطیسی فرشته و در تعامل با روح، در سلول‌های مغز تولید شود.

مواد شيميايي و اكسيژن در خون همه ي افراد وجود دارد مي ماند آن بحث ارتباط فرشته با روح كه در پرسش قبل هم مطرح كرديم .

استوار;458233 نوشت:
بلکه فرشتگان ثبت کننده اعمال میتوانند هر وقت در آسانسور باز شد همراه با انسانی که نگهبان اویند وارد آسانسور شوند.
واگر آن انسان بنا به دلائلي هيچگاه از آن آسانسور خارج نشد - مثلا زلزله يا هر علت ديگري- آنان هم در آنجا نگاهبان دائمي فرد باشند و محبوس شوند . مزاح مرتبطي بود .

استوار;458233 نوشت:
نکته مهم همان جمله قرمز رنگ است که فرمودید.
فرق نوع دوم و سوم وحی همینجاست.
در نوع سوم ملک با روح از طریق سلول مغز تعامل دارد. (در یک محیط همراه با تعامل مستقیم)
در نوع دوم وابستگی کوانتیک مطرح است. یعنی هر اطلاعاتی که خداوند به فرشته وحی ابلاغ میکند، بلافاصله رونوشت آن بر پیامبر عرضه میگردد.
به عبارت دیگر ملک در محیطی دیگر بغیر از عالم ناسوت قرار دارد.
آن رونوشت مطابق برخی آیات بشکل شنیدن صوت بر مغز پیامبر تبیین میگردد.

در نوع دوم وحي ، يعني وحي من وراء حجاب ، اساسا فرشته دخيل نيست ، هيچ نقشي ندارد .وحي را خود خداوند من وراء حجاب به پيامبرش منتقل مي كند لذا وابستگي كوانتيك بالكل منتفي است .
بنابراين پرسش از تبيين شما كه فرموده بوديد :"سوم از طریق فرشته وحی. که این حالت همانیست که در بند 1 (در پاسخ به پرسش شماره 1 شما) بیان شد.
در این حالت فرشته حامل اطلاعات با ارتباط با روح پیامبر، حین ظاهر شدن بر مغز پیامبر، آن اطلاعات صوتی و تصویری را به ایشان منتقل میکند.
و این مورد سوم موردیست که با وابستگی کوانتیک نفاوت دارد." بر جاي خود باقي است كه از شما پرسيديم:
"شما اين وابستگي كوانتيك را ميان پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم ) با فرشته وحي مي دانيد ؟ ظاهرا در ارسالهاي قبلي با ملائكه مقرب ذكر كرده بوديد كه قطعا يكي از آنان حضرت جبرئيل فرشته وحي است ، اما در اينجا در تبيين نوع سوم وحي ، ظاهرا برخلاف نظر قبلي ، قائل به عدم وابستگي كوانتيك و دخالت اجنه در وحي شده ايد . اگر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) با رسول وحي - جبرئيل امين - وابستگي كوانتيك دارد كه بايد از ديدگاه فرضيه شما ، مصونيت وجود داشته باشد و اگر ندارد ، كه شما قبلا براي تبيين نظر و پاسخ به اشكالات فرموده بوديد دارند . لطفا توضيح بفرماييد ."

استوار;458233 نوشت:
درنوع سوم اطلاعات توسط فرشته به عالم ناسوت منتقل میشود. امر پرورگار بعد از بعثت رسول خاتم بر آن قرار گرفت که دسترسی اجنه به آگاهی و رصد این اخبار محدود گردد تا مصونیت وحی در روش سوم نیز پا بر جا بماند.
در نوع دوم همانطور كه بيان كرديم ، اساسا فرشته هيچ نقشي ندارد و فقط در نوع سوم وحي است كه فرشته دخيل است ، لذا شما بايد وابستگي كوانتيك نبي و رسول با فرشته را در اين نوع تبيين نماييد كه همانطور كه عرض شد دو مطلب شما در بيانات قبلي در اين خصوص متناقض بنظر مي رسند .

نقل قول:

  • ثبت اعمال انسان توسط فرشتگان چگونه است ؟

سلام
من شنیدم مثلا وقتی یه گناهی میکنیم یکی از اونا، یکی مَحکَم میزنه پس گردنش!. ...خب اگه هالیش شد، که هیچی... اما اگه هالیش نشد!
[SPOILER]
اون وقت اون یکی دیگه مَحکم میزنه پس گردنش!

باز دوباره اگه هالیش شد که هیچی اما اگر هالیش نشد
[SPOILER]
اون وقت این یکی دیگه مَحکم میزنه پس گردنش!:Nishkhand: :Nishkhand:
[/SPOILER]
[/SPOILER]

سلام و عرض ادب.

هدی;458507 نوشت:
يعني ماهيت روح از امواج الكترو مغناطيس است؟

از دیدگاه حقیر روح نیز از همین سنخ است. (در ادامه توضیح خواهم داد)

هدی;458507 نوشت:
من تصور مي كنم جسارتا در پاسخ شما به اين پرسشها هم خلط مبحث شده است و هم به نوعي مصادره به مطلوب .

حق با شماست. مطلبم را طوری بیان کردم که چنین برداشتی از آن می‌شود. اما حقیقتاً حقیر به هیچ وجه چنین قصد و منظوری نداشتم.
تصورم این بود که با فرضیه حقیر در مورد روح و ارتباطش با جسم که سابق بر این در جاهای مختلف و مخصوصاً تاپیک تولد روح بیان کرده بودم آشنائی دارید و همچنین تعریفم از ماده و مجرد.
لذا فقط مطلبم جنبه یادآوری داشت و نشان دادن این موضوع که مطالب بیان شده با هم سنخیت و وحدت دارند.

هدی;458507 نوشت:
با اين توضيح كه شما مي فرماييد پس نعوذ بالله خود خداوند هم از امواج الكترو مغناطيس است !!!

خواهرم، توضیحات حقیر به هیج وجه چنین معنائی را نمیرساند. اعوذ بالله.

هدی;458507 نوشت:
وانگهي اينكه شما ماهيت روح را بدون هيچ اثباتي از سنخ موج ذره مي فرماييد ، اين مصادره به مطلوب است .سوال اين است كه موج ذره مادي ، چگونه با روح ارتباط برقرار مي كند ؟ما اين سوال را مطرح كرديم تا در فرايند بررسي نظريه شما ببينيم مكانيزم ارتباط موج ذره با روح چگونه است؟ شما فرموديد زيرا روح از همان سنخ است و سپس براي اثبات اينكه روح از سنخ موج ذره است فرموديد :"اگر نبود، دیگر وابستگی کوانتیک میان روح ایشان و جبرئیل امین برقرار نبود. که اگر نبود، انوار مقدس معصومین(ع) از طریق وابستگی کوانتیک با کراما کاتبین، از اعمال ما مطلع نبودند." اين استدلال صحيح نيست .شما به چه دليل ماهيت روح را موج ذره مي دانيد ؟ روح پيامبر (ص) نور پيامبر (ص) از نور و روح خداست با اين احتساب معناي سخن شما اين است كه خداوند هم موج ذره است . ظاهر اين نظريه به اين نتيجه مي انجامد . آيا بنظر شما نتيجه ي قابل قبول و صحيحي است ؟

در تاپیک تولد روح یک بحثی داشتیم با یکی از اساتید بزرگوار سایت در مورد آیه 14 سوره مؤمنون و بحث انشاء خلقی دیگر.
حقیر در آنجا بیان نمودم که میکروتوبول (ریز لوله) سلولهای مغز بدلیل تراکم بالا و آرایش موازی، یک محیط کوانتومی هست. و در واقع تنها محیط کوانتومی بدن انسان.

بیان کردم که در تشکیل جنین، اولین سلولهائی که تشکیل میشوند سلول‌های مغز است.
بیان کردم که انشاء خلقی دیگر، نفخه روح در جنین و به عبارتی دیگر ارتباط روح با میکروتوبول سلول مغز است.

ارتباط تعلق گونه روح با مغز باعث افاضه اموری از جمله خودآگاهی، اراده، قوه تعقل و تفکر و اراده و تصمیم‌گیری و یا هر امر پردازشی آنالوگ دیگر به مغز است.
بیان شد که سرعت این پردازشها در مغز بسیار بالاتر از سرعت واکنشهای الکتروشیمیائی معمول در مغز است.
به عبارت دیگر پردازشهائی کوانتیک در مغز انجام میشود و چون آنالوگ است باید مدام و مکرر مورد افاضه و تدبیر باشد.

پردازشهای کوانتیک در یک محیط کوانتیک تنها میتواند یک مدبر کوانتومی داشته باشد.
این موضوع یک قانون عقلی بر همان اساس سنخیت علی و معلولیست.

تنها مدبر کوانتومی که با موج-ذرات تشکیل دهنده اتمها و سلولهای مغزی سنخیت داشته باشد یک موج-ذره الکترومغناطیسی می‌باشد.
به عبارت دیگر در محیط کوانتیک میکروتوبول سلول مغز، امکان ارتباط تنگاتنگ و تعلق گونه میان یک مدبر کوانتومی با ذرات بنیادی تشکیل دهنده سلولهای مغزی حاصل میشود.

این مدبر کوانتومی همان روح است و از سنخ موج-ذره الکترومغناطیسی.
به عبارت دیگر در پائین‌ترین مرتبه وجودی خود شامل دو میدان الکتریکی و مغناطیسی هست.

از آنجا که روح متعلق به جسم است، لذا حقیر معتقدم ارتباط ملک با پیامبر باید در همان محیط کوانتیک ریزلوله مغز صورت گیرد.
به عبارتی در محیطی که امکان تعامل و تبادل اطلاعات میان دو موج-ذره فراهم است.

اما به نظرم کمی بی انصافیست اگر متهم گردم که فرضیه‌ام منجر به موج-ذره بودن ذات خداوند می‌شود.
بیان آیه 35 سوره نور اینست که خداوند نور آسمانها و زمین است.
واضح است که این مطلب، بیان ماهیت و چیستی ذات پروردگار نیست.
اما مثلی که در ادامه بیان میشود، بیانگر ماهیت نور الهیِ هدایت و روشنگریست.
این مثل به روشنی وجود نور اول را نشان میدهد.
مسلم است که نور اول مخلوق خداست و نه چیز دیگر.
روح پیامبر و معصومین (ع) از این نور خلق شده. وجود ملائک مقرب و امین نیز از همین مخزن الهی خلق شده.
بنابراین تمامی این مخلوقات با هم وابستگی کوانتیک دارند.

هدی;458507 نوشت:

در نوع دوم وحي ، يعني وحي من وراء حجاب ، اساسا فرشته دخيل نيست ، هيچ نقشي ندارد .وحي را خود خداوند من وراء حجاب به پيامبرش منتقل مي كند لذا وابستگي كوانتيك بالكل منتفي است .

هدی;458507 نوشت:

در نوع دوم همانطور كه بيان كرديم ، اساسا فرشته هيچ نقشي ندارد و فقط در نوع سوم وحي است كه فرشته دخيل است ، لذا شما بايد وابستگي كوانتيك نبي و رسول با فرشته را در اين نوع تبيين نماييد كه همانطور كه عرض شد دو مطلب شما در بيانات قبلي در اين خصوص متناقض بنظر مي رسند .

در آیه 51 سوره شوری، الزامی که شما در مطلبتان بیان نمودید (جمله قرمز رنگ)، از دیدگاه حقیر صریح و مدلل نیست.
تفاوت نوع دوم و سوم در دخیل بودن و یا نبودن فرشته نیست. بلکه در نوع القاء وحی بر روح پیامبر است.
در نوع سوم خود فرشته به اذن پروردگار وحی را بر روح پیامبر القاء می‌کند.
در نوع دوم هم واسطه وجود دارد. اما واسطه همان حجاب است. در این حالت آن واسطه خودش عمل القاء وحی را انجام نمیدهد.
به عبارت دیگر وحی الهی از ورای آن آغاز میگردد. (المیزان)
و این کاملا با وابستگی کوانتیک هماهنگ است.
وقتی دو موج-ذره از یک منبع ناشی شده باشند، حتی علیرغم بعد مسافت و یا تفاوت در مرتبه وجود، با هم وابسته هستند. به نحوی که هر گونه اطلاعاتی که به یکی از آنها داده شود، دیگری نیز از آن آگاه خواهد شد. (همانند یک رونوشت نامه که رونوشت را دریافت کننده اول برای دریافت کننده دوم نمی‌فرستد.)
در نوع دوم که حقیر وابستگی کوانتیک را بیان نمودم، القاء وحی توسط فرشته انجام نشده.
بلکه در عالمی بالاتر تکلم خداوند با فرشته صورت گرفته و روح پیامبر که در عالم ناسوت به جسم متعلق است، از آن القاء آگاهی می‌یابد بدون آنکه عمل القاء را فرشته انجام داده باشد.

با سلام و عرض تشكر
در ابتدا يك نكته ي مهم را متذكر شوم :
بنده ابدا و به هيچ وجه شما را متهم به مادي گرايي و اينكه خداي ناكرده شما معتقد با مادي بودن خداي متعال باشيد ، نكردم . صرفا منظورم از نقل جملاتي ازشما و سپس استنتاج هاي فوق ، اين بوده است كه شما را متوجه اين امر نمايم كه مقدمات مطروحه ي شما به چنين نتيجه اي منجر خواهد شد و مي تواند چنين نتيجه اي را بدهد . لذا در چينش و بيان مقدمات عنايت مضاعف بفرماييد . فقط همين .
ان شاء الله در ادامه به بيان نكاتي در مورد توضيحات شما خواهم پرداخت .

استوار;458212 نوشت:
پردازشهای مغزی بصورت آنالوگ و با سرعت بالا توسط افاضات روح به مغز انجام میشود.
این روح است که پردازش هر گونه نیت، قصد، تفکر، اراده و تصمیم را در مغز تدبیر میکند و نهایتا دستورات لازم برای به فعلیت رساندن کردار و گفتار به اندام مربوطه صادر میگردد.
سخنی که بر زبان جاری میشود، در مغز تبیین شده. اعمالی که انجام میدهید نیز همچنین.
اما مغز در این بین فقط ابزار است و تدبیرش بدست روح می‌باشد.
این روح است که اطلاعات را سوار بر امواج میکند. همانگونه که ما نیاز داریم با استفاده از تجهیزاتی خاص، سیگنالهای صوتی و تصویری را بر امواج رادیوئی سوار نمائیم.
اخذ اطلاعات محمول بر امواج مغزی توسط ملائک، به معنی ثبت و ضبط آنهاست.
اما این اطلاعات نیز مانند همه امور دیگر مقصدشان به سوی پروردگار و خزائن الهیست.

سلام و عرض ادب

بزرگوار در باره این بیانات شما چون تخصصی درباره عملکرد مغز ندارم نظری ندارم

ولی یک سوال از خدمتتان دارم

اگر شما فرشته را هیئتی خاص از امواج یا موج ذره می دانید
چطور فرشته عزراییل در یک زمان خاص قادر است جان هزاران یا حتی میلیونها انسان را بگیرد ؟
چون هیئت خاص داشتن منوط به بودن در جایی و نبودن در جایی دیگر می باشد

یاالله

استوار;458717 نوشت:
در تاپیک تولد روح یک بحثی داشتیم با یکی از اساتید بزرگوار سایت در مورد آیه 14 سوره مؤمنون و بحث انشاء خلقی دیگر.
حقیر در آنجا بیان نمودم که میکروتوبول (ریز لوله) سلولهای مغز بدلیل تراکم بالا و آرایش موازی، یک محیط کوانتومی هست. و در واقع تنها محیط کوانتومی بدن انسان.

بیان کردم که در تشکیل جنین، اولین سلولهائی که تشکیل میشوند سلول‌های مغز است.
بیان کردم که انشاء خلقی دیگر، نفخه روح در جنین و به عبارتی دیگر ارتباط روح با میکروتوبول سلول مغز است.

ارتباط تعلق گونه روح با مغز باعث افاضه اموری از جمله خودآگاهی، اراده، قوه تعقل و تفکر و اراده و تصمیم‌گیری و یا هر امر پردازشی آنالوگ دیگر به مغز است.
بیان شد که سرعت این پردازشها در مغز بسیار بالاتر از سرعت واکنشهای الکتروشیمیائی معمول در مغز است.
به عبارت دیگر پردازشهائی کوانتیک در مغز انجام میشود و چون آنالوگ است باید مدام و مکرر مورد افاضه و تدبیر باشد.

پردازشهای کوانتیک در یک محیط کوانتیک تنها میتواند یک مدبر کوانتومی داشته باشد.
این موضوع یک قانون عقلی بر همان اساس سنخیت علی و معلولیست.

تنها مدبر کوانتومی که با موج-ذرات تشکیل دهنده اتمها و سلولهای مغزی سنخیت داشته باشد یک موج-ذره الکترومغناطیسی می‌باشد.
به عبارت دیگر در محیط کوانتیک میکروتوبول سلول مغز، امکان ارتباط تنگاتنگ و تعلق گونه میان یک مدبر کوانتومی با ذرات بنیادی تشکیل دهنده سلولهای مغزی حاصل میشود.

این مدبر کوانتومی همان روح است و از سنخ موج-ذره الکترومغناطیسی.


من در مورد اين مطالبي كه فرموديد پرسشهاي زيادي دارم كه منجربه انحراف تاپيك مي شود و لذا از آنها صرف نظر مي كنم اما در خصوص بخش قرمز رنگ ، سوال اين است : چرا اين مدبر كوانتومي ، روان آدمي نباشد ؟ انسان روان هم دارد ، بسياري از امور انسان از جانب روان او مديريت مي شود ، روان انسان هم با استفاده از هر دو ابزار موارد شيميايي - هورمونها - و امواج الكترو مغناطيسي ، امور انسان را مديريت مي كنند .
استوار;458717 نوشت:
مسلم است که نور اول مخلوق خداست و نه چیز دیگر.
روح پیامبر و معصومین (ع) از این نور خلق شده. وجود ملائک مقرب و امین نیز از همین مخزن الهی خلق شده.
بنابراین تمامی این مخلوقات با هم وابستگی کوانتیک دارند.

اميرمؤمنان عليه السلام فرمودند: «ان اللَّه خلق نور محمد صلى الله عليه و آله قبل المخلوقات ...» «1»؛ يعنى، اولين مخلوق نور رسول خدا صلى الله عليه و آله بود. ايا شما معتقديد كه اين نور پيامبر (صلي الله عليه و آْله و سلم ) كه اولين مخلوق الهي بود ، موج ذره الكترو مغناطيس بود ؟
همچنين بخشي از قران كريم ، بي واسطه فرشته و بصورت مستقيم از خداوند به رسول اكرم ( صلي الله عليه و‌آله و سلم ) وحي شده است ، اين دريافت به چه صورتي بوده است ؟آيا با همان مكانيزم موج ذره صورت گرفته است ؟ اينجاست كه عرض مي كنم برخي از مقدمات و مبادي در اين بحث، ممكن است به نتايج غير مطلوب بيانجامد .
يك نكته قابل توجه ديگر اينكه در قران كريم از روح سوال شده و پاسخ آن هم بيان شده است :
وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلًا( اسراء/85)
و در باره روح از تو مى ‏پرسند بگو روح از [سنخ] فرمان پروردگار من است و به شما از دانش جز اندكى داده نشده است
و درباره امر هم اينگونه آمده است :إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ(يس/82)چون به چيزى اراده فرمايد كارش اين بس كه مى ‏گويد باش پس [بى‏ درنگ] موجود مى‏ شود
مرحوم علامه طباطبايي دربحثي مفصل درمورد امر مي فرمايد :

"آنگاه امر را بيان كرده و مي‏فرمايد : "انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون فسبحان الذي بيده ملكوت كل شي‏ء "كه در درجه اول مي‏ فهماند امر او عبارت است از كلمه كن كه همان كلمه ايجادي است كه عبارت از خود ايجاد است" (2)

و ادامه مي دهند كه " امر خدا عبارت از كلمه ايجاد او است و كلمه ايجاد او همان فعل مخصوص به او است بدون اينكه اسباب وجودي و مادي در آن دخالت داشته و با تاثيرات تدريجي خود در آن اثر بگذارند اين همان وجود ما فوق نشاه مادي و ظرف زمان است و روح به حسب وجودش از همين باب است يعني از سنخ امر و ملكوت است . "( 3)
بنابراين روح خارج از مساله ي تدريج و بويژه خلقتي است كه شما مي فرماييد . مرحوم علامه بحث مفصلي از "روح" به تمام معانيش در ذيل ايه 85 سوره مباركه اسراء دارند كه با مراجعه به الميزان مي توانيد آنرا ملاحظه بفرماييد . ايشان با استفاده از آيات - تقريبا همين آياتي كه در بالا ذكر كردم - به اثبات غير مادي و غير تدريجي بودن روح مي پردازند و البته بحثش كمي طولاني است .

استوار;458717 نوشت:
در نوع دوم که حقیر وابستگی کوانتیک را بیان نمودم، القاء وحی توسط فرشته انجام نشده.
بلکه در عالمی بالاتر تکلم خداوند با فرشته صورت گرفته و روح پیامبر که در عالم ناسوت به جسم متعلق است، از آن القاء آگاهی می‌یابد بدون آنکه عمل القاء را فرشته انجام داده باشد.

برادرم اين كه يك ادعاي اثبات نشده است . شما بر اساس چه دليلي مي فرماييد تكلم خدا با فرشته صورت گرفته و پيامبر از آن آگاهي يافته است ؟
مثال نوع دوم وحي ، وحيي است كه به حضرت موسي عليه السلام در كوه طور شد :"و كلمه وراء در اينجا به معناي پشت نيست ، بلكه به معناي بيرون هر چيزي است كه محيط به آن چيز است ، به شهادت كلام خداي تعالي كه مي‏فرمايد : و الله من ورائهم محيط و اين قسم تكلم ( تكلم از ماوراي حجاب ) مانند تكلم خداي تعالي با موسي در كوه طور است"(4)
تكلم خداوند با حضرت موسي توسط گفتگوي باريتعالي با فرشته كه حضرت موسي آنرا بشنود نبود :" وَكَلَّمَ اللّهُ مُوسَى تَكْلِيمًا"(نساء/164)
يا مي فرمايد :
فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي يَا مُوسَى (طه/11)
پس چون بدان رسيد ندا داده شد كه اى موسى
إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى(طه/12)
اين منم پروردگار تو پاى ‏پوش خويش بيرون آور كه تو در وادى مقدس طوى هستى
وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى( طه/17)
و اى موسى در دست راست تو چيست
قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى(طه/18)
گفت اين عصاى من است بر آن تكيه مى ‏دهم و با آن براى گوسفندانم برگ مى تكانم و كارهاى ديگرى هم براى من از آن برمى ‏آيد
همانگونه كه مي بينيد در اين گفتگو خداوند با موسي عليه السلام تكلم نموده و صحنه اي كه در قران ترسيم شده كاملا گوياست ، البته از پس حجاب است اما گفتگو با خود موسي عليه السلام صورت گرفته است .

(1)- بحارالانوار، ج 57، ص 170
(2)-الميزان ، ج 13 ، ص 273
(3)- همان ، ص 274
(4)- همان ، ج 18، ص109

سلام و عرض ادب.

هدی;459186 نوشت:
اينجاست كه عرض مي كنم برخي از مقدمات و مبادي در اين بحث، ممكن است به نتايج غير مطلوب بيانجامد .

بله حق با شماست.

هدی;459186 نوشت:
برادرم اين كه يك ادعاي اثبات نشده است . شما بر اساس چه دليلي مي فرماييد تكلم خدا با فرشته صورت گرفته و پيامبر از آن آگاهي يافته است ؟

هیچ دلیلی ندارم. درست میفرمائید.

سرکار هدی، حقیر تمامی حرفهایم را پس میگیرم.
فرضیات حقیر در مورد ملائک و روح کاملا بی اساس و مخدوش است.
در اینجا از شما پاسخگوی بزرگوار، استارتر تاپیک سرکار بی نظیر و تمامی خوانندگان گرامی بابت ارائه فرضیات بی اساس عذرخواهی میکنم.
لطفا هر آنچه گفتم را فراموش کنید.

موفق باشید. :Gol:

استوار;459237 نوشت:
سرکار هدی، حقیر تمامی حرفهایم را پس میگیرم.
فرضیات حقیر در مورد ملائک و روح کاملا بی اساس و مخدوش است.
در اینجا از شما پاسخگوی بزرگوار، استارتر تاپیک سرکار بی نظیر و تمامی خوانندگان گرامی بابت ارائه فرضیات بی اساس عذرخواهی میکنم.
لطفا هر آنچه گفتم را فراموش کنید.

سلام و عرض ادب

خدمت شما برادر گرامی و بزرگوار عرض کنم
این سخنان شما جنبه علمی و در ادامه بحث نیست

و می دونم از چیزی ناراحت و رنجیده شدین

امیدوارم هرچه زودتر برگردین به ادامه بحث
تا از نظریات جدید و ارزشمند شما بهره ببریم

موضوع قفل شده است