تغییر هویت و چهره باطن

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تغییر هویت و چهره باطن

سلام خدمت اساتید گرامی

من یک سوال مهمی که دارم این هست که زمان یا حالات تغییر چهره انسان به حیوان و از حیوان به شیطان در چه مواقعی و با چه علائمی قایل تشخیص هست؟!

و اینکه در قران آیه است که خداوند گفته است «و یوم تبلی السرائر و ...» آیا مربوط به همین آشکار شدن هویت درونی هست؟

با نام الله


کارشناس بحث: استاد میقات

[="Tahoma"]

اتمقلی;452964 نوشت:
سلام خدمت اساتید گرامی

من یک سوال مهمی که دارم این هست که زمان یا حالات تغییر چهره انسان به حیوان و از حیوان به شیطان در چه مواقعی و با چه علائمی قایل تشخیص هست؟!

و اینکه در قران آیه است که خداوند گفته است «و یوم تبلی السرائر و ...» آیا مربوط به همین آشکار شدن هویت درونی هست؟

«يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ»
در آن روز كه اسرار نهان (انسان) آشكار می شود. (طارق، 9)

با سلام و درود

"تبلى" از ماده "بلوى" به معنى آزمايش و امتحان است، و از آ نجا كه به هنگام آزمايش حقيقت اشياء ظاهر و آشكار مى ‏شود اين ماده در اين جا به معنى ظهور و بُروز آمده است.
"سرائر" جمع "سريره" به معنى حالات و صفات و نيات درونى و پنهانى است.
در آن روز كه "يوم البروز" و "يوم الظهور" است اسرار درون آشكار مى‏ شود، اعم از ايمان و كفر و نفاق، يا نيت خير و شر، يا ريا و اخلاص، و اين ظهور و بُروز براى مؤمنان مايه افتخار و مزيد بر نعمت است، و براى مجرمان مايه سرافكندگى و منشا خوارى و خفت‏. (تفسير نمونه، ج ‏26، ص 369)

«السَّرائِرُ» آن اسرار بين خدا و بنده است، يعنى اين اسرار (آن چه از عقايد و آثار اعمال كه انسان ها پنهان كرده بودند) آزمايش می شود در روز قيامت، تا خيرش از شرّش و صحيحش از باطلش شناخته شود. (مجمع البيان فی تفسير القرآن، ج ‏10، ص 715؛ ترجمه الميزان، ج ‏20، ص 432)

در احاديث درباره «سرائر» چنين آمده است: آن ها عبارت از اعمال بندگان است.

از معاذ بن جبل روايت شده است كه گفت: از رسول اللَّه صلی الله علیه وآله پرسيدم: اين سرائرى كه خدا بندگان را در آخرت به آن ها مى ‏آزمايد چيست؟
حضرت فرمودند: سرائر شما همان اعمال شما است، همچون نماز و روزه و زكات و وضو و غسل جنابت و هر عمل واجبى، زيرا همه اعمال در حقيقت پنهان است، اگر انسان بخواهد مى ‏گويد: نماز خوانده‏ ام، در حالى كه نخوانده، و مى ‏گويد: وضو گرفته‏ ام در حالى كه وضو نگرفته، و اين است تفسير كلام خداوند «يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ». (تفسير نور الثقلين، ج ‏5، ص 552)

[="Tahoma"]آیاتی مرتبط

«يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ ... وَ أَمَّا الَّذينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفي‏ رَحْمَتِ اللَّهِ هُمْ فيها خالِدُونَ»
(آن عذاب عظيم) روزى خواهد بود كه چهره‏ هايى سفيد، و چهره ‏هايى سياه مى ‏گردد ...، و امّا آن ها كه چهره‏ هايشان سفيد شده، در رحمت خداوند خواهند بود و جاودانه در آن مى ‏مانند. (آل عمران، 106 و 107)

«يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسيماهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصي‏ وَ الْأَقْدامِ»
مجرمان از چهره ‏هايشان شناخته مى‏ شوند و آن گاه آن ها را از موهاى پيش سر، و پاهايشان مى ‏گيرند (و به دوزخ مى ‏افكنند). (الرحمن، 41)

«وُجُوهٌ يَوْمَئذٍ مُّسْفِرَةٌ ضَاحِكَةٌ مُّسْتَبْشِرَةٌ وَ وُجُوهٌ يَوْمَئذٍ عَلَيهَا غَبرَةٌ تَرْهَقُهَا قَترَةٌ»
چهره ‏هايى در آن روز گشاده و نورانى است، خندان و مسرور است، و صورت هايى در آن روز غبارآلود است، و دود تاريكى آن ها را پوشانده است. (عبس، 38 ـ 41)

«وَ بَيْنَهُما حِجابٌ وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسيماهُمْ وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ»
و در ميان آن دو [بهشتيان و دوزخيان‏]، حجابى است و بر «اعراف» مردانى هستند كه هر يك از آن دو را از چهره ‏شان مى ‏شناسند و به بهشتيان صدا مى ‏زنند كه: درود بر شما باد. (اعراف، 46)

«وَ نادى‏ أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسيماهُمْ قالُوا ما أَغْنى‏ عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ»
و اصحاب اعراف، مردانى (از دوزخيان را) كه از سيمايشان آن ها را مى‏ شناسند، صدا مى ‏زنند و مى ‏گويند: (ديديد كه) گردآورى شما (از مال و ثروت و آن و فرزند) و تكبّرهاى شما، به حالتان سودى نداد. (اعراف، 48)

[="Tahoma"]«يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسيماهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصي‏ وَ الْأَقْدامِ»
مجرمان از چهره ‏هايشان شناخته مى‏ شوند و آن گاه آن ها را از موهاى پيش سر، و پاهايشان مى ‏گيرند (و به دوزخ مى ‏افكنند). (الرحمن، 41)

روایت تفسیری با بیان مصداق

در روايت آمده كه از حضرت صادق عليه السلام از معنى اين آيه سؤال شد، فرمودند:

چنين نیست كه مردم مى ‏گويند در روز قيامت خداوند گناهكار را به علامتى كه در سيماى (چهره) ايشان است مى ‏شناسد، زيرا خالق ايشان حاجت به نشانه ندارد تا به آن علامت، آن ها را بشناسد، بلكه مراد از اين آيه آن است كه وقتى قائم ما قيام نمايد، خداوند معرفت به سيما (چهره) را عطا مى‏ فرمايد، پس امر نمايد كافر را به نواصى و أقدام بگيرند، پس آن ها را به شمشير هلاک فرمايد.

____________
(تفسير نورالثقلين، ج ‏5، ص 196؛ البرهان فی تفسير القرآن، ج ‏5، ص 240؛ تفسير الصافی، ج ‏5، ص 112)

«يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً»
روزى كه در «صور» دميده مى ‏شود و شما فوج فوج (به محشر) مى ‏آييد. (نبأ، 18)

روایت تفسیری

پیامبر صلّى اللَّه عليه وآله فرمودند:

ده طائفه از امّت من به طور پراكنده محشور می شوند. خداوند آن ها را از ميان مسلمين، مشخص فرموده و صورت بعضى از آن ها به شكل ميمون و بوزينه، و برخى را به صورت خوک، و بعضى هيكلشان منكوس و وارونه است پاهايشان بالا و صورتشان پائين آن گاه به صورتشان بر روى زمين كشيده می شوند، و بعضى از آن ها نابينايند و رفت و آمد می كنند، و بعضى كر و گنگ هستند، و بعضى زبان هاى خود را می جوند پس چرک از دهانشان جارى می شود كه اهل محشر از بوى گند آن ناراحت می شوند، و بعضى دست و پايشان بريده، و بعضى از ايشان بر شاخه ‏هايى از آتش آويزانند، و بعضى از آن ها عفونتشان از مردار گنديده بدتر است، و بعضى از ايشان به لباسهايى از مس گداخته شده در آتش كه چسبيده به بدنشان است ملبوسند.

اما آن هايى كه به صورت ميمون هستند آن ها سخن‏ چينان از مردمند
و اما آن هايى كه بر صورت خوكند، پس آن ها حرام خورانند كه از راه حرام كسب می كنند
و اما آن ها كه وارونه ‏اند آن ها ربا خورانند
و نابينايان قاضیانی هستند كه در حكمشان ستم می كنند
و كر و لال ها افرادى هستند كه به اعمال خود مغرورند
و آن هايى كه زبان خود را می جوند دانشمندانى هستند كه به علمشان عمل نكرده ‏اند و نيز قاضى‏ هايى هستند كه اعمالشان مخالف گفتارشان بوده
و دست و پا بريده آن هايى هستند كه همسايگان را اذيّت می كردند
و دار آويختگان بر شاخه ‏هاى آتش افرادی هستند كه در ميان مردم و حكومت (حکومت طاغوت) سعايت كرده (و پرونده سازى نموده و مردم را به زندان و تبعيد و اعدام مبتلاء می نمودند)
و آن هايى كه عفونتشان از مردار بدتر است افرادی هستند كه از شهوات و لذّت هاى حرام كامياب می شدند و حقوق مالى خدا را (از زكاة و خمس و ...) نمى ‏پرداختند
و آن هايى كه لباسشان از مس گداخته در آتش است آن ها اهل كبر و مفاخرت می باشند.

________________
(مجمع البيان فی تفسير القرآن، ج ‏10، ص 642)

اتمقلی;452964 نوشت:

زمان یا حالات تغییر چهره انسان به حیوان و از حیوان به شیطان در چه مواقعی و با چه علائمی قایل تشخیص هست؟!

بنابر این:

1. نمایان و آشکار شدن باطن انسان ها مربوط به قیامت است.

2. در قیامت، در برخی مواقف، این آشکار شدن باطن و شناخت افراد از چهره آن ها، همگانی است؛ و در برخی موارد اختصاص به گروه خاصی (مانند اهل اعراف) دارد.

3. در این دنیا هم باطن اعمالمان همراه ما است و دیدن آن به چشم برزخی و چشم باطن بین نیاز دارد لذا کسانی که دارای این کمال باشند می توانند باطن اعمال انسان را ببینند ولی این اولا مختص افراد خاص است، در ثانی محدود و موردی است؛ بر خلاف قیامت که همگانی است و برای سایر اهل محشر، قابل رؤیت است.

4. در این دنیا نباید منتظر تغییر شکل ظاهری انسان ها باشیم، بلکه این آیات و روایات، هشدار و آگاهی دهنده هستند تا انسان ها مراقب نمایند و سرانجامی خوب برای خود رقم بزنند.

5. این آیات و روایات، تذکر دهنده هستند به انسان که اعمال و افکارش دارای حقیقت و باطن هستند و یک زمانی این باطن، آشکار می شود، لذا هم در عیان و هم در خفا بایستی مراقبت نماید و بترسد از روزی که باطن نازیبای او آشکار شود. لذا از اکنون به فکر آن زمان باشد.

6. داشتن باطنی زیبا یا زشت، در گرو فرمانبرداری یا نافرمانی از خداوند و تعالیم الهی اسلام است.

با عرض سلام خدمت کارشناس محترم و همچنین کاربر گرامی جناب اکترون قلی:Gol:
اینکه انسان بخواهد متوجه تغییر هویت خود شود، به اصطلاح «سهل ممتنع» می باشد. یعنی هم بسیار مشکل و هم بسیار آسان است. مشکل است؛ چون بُعدی از معرفت نفس حساب میشود و معرفت نفس هم احتیاج به کمی دقت و هوشیاری دارد.
و آسان است از آن حیث که، چون فطرت ما الهی می باشد و دوست دار امور خدایی می باشد، لذا اگر از این معارف فاصله بگیریم، با فدری تفکر و دقت در حالات روحی خودمان میتوانیم پی به این امر ببریم. یکی از بهترین ملاک ها در این مورد آن است که انسان به حالت خودش بعد از گناه توجه کند. اگر کسی پس از گناه دچار حالت ندامت و پشیمانی نگردید و برای ادامه گناه قصد جدی داشت، این شخص دچار تغییر هویت انسانی شده است.
در آیه 182 سوره اعراف خداوند از سنتی نام می برد به نام سنت «استدراج» و می فرماید:
«سنستدرجهم من حیث لایعلمون»
علامه طباطبایی در تبیین این سنت چنیین میفرماید:
«در اصطلاح به معنای نزدیک شدن تدریجی به سوی هلاکت ونابودی در دنیا و یا آخرت است که به صورت خفا و ناپیداست. به عبارت دیگر اسدراج تجدید نعمتی است بعد از نعمت دیگر بگونه‌ای که شخص و یا اشخاص و یا جامعه‌ای مورد عذاب غرق در مظاهر مادی و سرمست از نعمت های که یکی بعد از دیگری در اختیار شان قرار گرفته ، به زیاده روی در معصیت و کفر و عناد می پردازد و به تدریج و بدون توجه به سوی هلاکت و نابودی نزدیک می شود ،از خدا و نتایج کارهای خود غافل می گردد»(المیزان ،ترجمه ،سید محد باقر موسوی همدانی ، ج16، صص256-257.)
حال اگر کسی از گناه خود پشیمان نگردید و همواره به گناه و معصیت ادامه داد احتمال دارد در سنت استدراج اسیر شده باشد.
پس اگر کسی همواره غرق گناه بود و با این حال نعمت بر او سرازیر میشد و او از شکر نعمت غافل و از استغفار روگردان بود، میتواند نشانه ای برای تغییر هویت انسانی خود داشته باشد.
در روایتی از امام صادق (ع) چنین میخوانیم:
خداوند وقتی بخواهد به بنده اش خیری برساند وقتی بنده اش گناهی می کند به دنبال گناهش ، ببلاء و ناملایمتی دچارش می سازد ، تا استغفار بیادش بیندازد و وقتی بخواهد به بنده اش شرّی برساند، وقتی بنده اش گناهی کرد دنبال گناهش نعمتی به او می رساند ، تا بدین وسیله استغفار از یادش برود ، واو همچنان به گناه کاری خود ادامه دهد ، و این سخن خداست که می فرماید : (( سنستدرجهم می حیث لایعلمون )) واین استدراج به نعمت دادن در وقت معصیت است.(الدر المنثور ، ج3، 149.)
نکته مهم: این سنت، پس از اتمام حجت الهی صورت میگیرد و الا خداوند از ابتدا قصد گمراه کردن هیچ انسانی را ندارد.:Sham:

سلام با تشکر از اساتید عزیز
چند تا سوال هم دارم
الان ایا کسی که نماز می خواند ولی گناه هم می کند هم ممکن هست به حیوان مبدل شده باشد؟یا نه فقط بی نماز ها حیوان هستن؟

[SPOILER]مثلا یکی خیلی حریص هست (به مال و اموال ) که مثلا میشه خوک، یکی هرچی رو میبینه می خواد بخوره (اون میشه خرس حتما) یکی بد اخلاق هست که پیامبر کفتن سگ بلکه بدتر از سگ و غیره...[/SPOILER]

2- مرحله بعد از حیوان چی هست؟آیا توبه انسان تا وقتی به غیر حیوان تبدیل نشده قابل پذیرش هست؟

عرض سلام مجدد:Gol:
براي سوال اول شما دقت در روايت ذيل كافي مي باشد:
ابوبصير كه از نعمت چشم محروم بود، از دوستان امام باقر عليه السلام در يكى از سال‏ها در مراسم حج‏به همراه آن امام طواف ميكرد. او ميگويد: از زيادى صداها و تكبيرهاى حجاج به شگفت آمدم و به امام عرضه داشتم: «ما اكثر الحجيج و اكثر الضجيج» چه قدر حاجى زياد شده است و سر و صداها چه قدر بيشتر شده.»
در اين موقع امام عليه السلام فرمود: «يا ابا بصير! ما اقل الحجيج و اكثر الضجيج; اى ابابصير! چه قدر حاجى كم است اما سر و صدا زياد است.» آيا ميخواهى راستى گفته‏ ام را ثابت كنم و خودت با چشم خويش حقيقت گفتار مرا ببينى؟
عرض كردم: چه طور ممكن است اى مولاى من؟!
فرمود:
«جلوتر بيا!» من به امام باقر عليه السلام نزديك شدم. دست مبارك را بر چشم‏هايم كشيد و چند جمله دعا كرد. در اين حال من بينايى خود را باز يافتم. امام باقر عليه السلام فرمود:
اى ابا بصير! حالا به حاجيان طواف كننده بنگر. هنگامى كه به جمعيت نگاه كردم، بسيارى از مردم را به صورت ميمون و خوك‏ هايى ديدم كه در گرد كعبه در حالت‏ حركت ‏بودند و افراد با ايمان و حاجيان حقيقى در ميان آنان مانند نورى در ظلمات مي درخشيدند. عرض كردم:
«اى مولاى من! درست فرمودى و حقيقت گفتار شما بر من ثابت‏ شد، «ما اقل الحجيج و اكثر الضجيج; چه قدر حاجى كم و سر و صدا زياد است.» آن گاه حضرت لب‏ هاى مبارك را به حركت در آورد و با خواندن دعائى، چشم‏ هاى من به حالت اول برگشت(بحارالانوار، ج 27، ص29)
همانطور كه ملاحظه شد، افرادي كه اهل حج و نماز بودند نيز تبديل به حيواناتي گرديده بودند كه متناسب با صفات اخلاقي آنها بوده است.

اما درباره سوال دوم شما كه در رابطه ما مراحل بعدي سقوط برخي انسانها از انسانيت سوال كرده بوديد، بايد به چند آيه اي كه در ذيل اشاره مي شود دقت كنيد تا به جواب سوال خود برسيد:
1- اولئك كالانعام...فرقان 44
2- بل هم اضل سبيلا....فرقان 44
3- فهي كالحجاره...بقره 74
4- او اشد قسوه....بقره 74

ابتدا انسان ها را مانند چهار پايان و سپس گمراه تر از آنها و سپس مانند سنگ و در آخر سخت تر از سنگ ميداند!!!
پس مراحلي بدتر از حيوانيت نيز وجود دارد.

[="Tahoma"]

الکترون قلی;471153 نوشت:
سلام با تشکر از اساتید عزیز
چند تا سوال هم دارم
الان ایا کسی که نماز می خواند ولی گناه هم می کند هم ممکن هست به حیوان مبدل شده باشد؟یا نه فقط بی نماز ها حیوان هستن؟

[SPOILER]مثلا یکی خیلی حریص هست (به مال و اموال ) که مثلا میشه خوک، یکی هرچی رو میبینه می خواد بخوره (اون میشه خرس حتما) یکی بد اخلاق هست که پیامبر کفتن سگ بلکه بدتر از سگ و غیره...[/SPOILER]

2- مرحله بعد از حیوان چی هست؟آیا توبه انسان تا وقتی به غیر حیوان تبدیل نشده قابل پذیرش هست؟

با سلام و درود

1. نمی دانیم آن قیافه باطنی که انسان در قیامت با آن محشور می شود چطور و چگونه است. نمی دانیم انسان از هر حیثش قیافه ای مخصوص دارد و یا این که همه حیث ها کسر و انکسار شده و در مجموع یک شکل و قیافه پیدا می کند.

اگر هر حیث یک شکل داشته باشد که حیث نماز خوان بودنش با شکلی زیبا، و حیث بداخلاق بودنش با شکلی زشت نمایان می شود.

اگر هم در مجموع یک شکل داشته باشد، مسلما حیث نماز خوان بودن، بر حیث های دیگر تاثیرگذار است.

2. تا وقتی توبه قابل پذیرش است، شکل هم می تواند تغییر کند؛ و توبه تا آخرین لحظات و تا قبل از مرگ، قابل پذیرش است.

«إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَريبٍ فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللَّهُ عَليماً حَكيماً»
پذيرش توبه از سوى خدا، تنها براى كسانى است كه كار بدى را از روى جهالت انجام مى ‏دهند، سپس زود توبه مى‏ كنند. خداوند، توبه چنين اشخاصى را مى‏ پذيرد و خدا دانا و حكيم است. (نساء، 17)

«وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَ لاَ الَّذينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَليماً»
براى كسانى كه كارهاى بد را انجام مى‏ دهند، و هنگامى كه مرگ يكى از آنها فرا مى ‏رسد مى ‏گويد: «الان توبه كردم!» توبه نيست و نه براى كسانى كه در حال كفر از دنيا مى ‏روند اينها كسانى هستند كه عذاب دردناكى برايشان فراهم كرده‏ ايم. (نساء، 18)

[="Tahoma"]تغییر هویت و چهره باطن

پرسش1:
در قرآن خداوند گفته است «و یوم تبلی السرائر و ...» آیا مربوط به آشکار شدن هویت درونی انسان است؟

پاسخ:
با سلام و درود
«يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ»؛ در آن روز كه اسرار نهان (انسان) آشكار می شود.(1)
"تبلى" از ماده "بلوى" به معنى آزمايش و امتحان است، و از آ نجا كه به هنگام آزمايش حقيقت اشياء ظاهر و آشكار مى ‏شود اين ماده در اين جا به معنى ظهور و بُروز آمده است.
"سرائر" جمع "سريره" به معنى حالات و صفات و نيات درونى و پنهانى است.
در آن روز كه "يوم البروز" و "يوم الظهور" است اسرار درون آشكار مى‏ شود، اعم از ايمان و كفر و نفاق، يا نيت خير و شر، يا ريا و اخلاص، و اين ظهور و بُروز براى مؤمنان مايه افتخار و مزيد بر نعمت است، و براى مجرمان مايه سرافكندگى و منشا خوارى و خفت‏.(2)
«السَّرائِرُ» آن اسرار بين خدا و بنده است، يعنى اين اسرار (آن چه از عقايد و آثار اعمال كه انسان ها پنهان كرده بودند) آزمايش می شود در روز قيامت، تا خيرش از شرّش و صحيحش از باطلش شناخته شود.(3)
در احاديث درباره «سرائر» چنين آمده است: آن ها عبارت از اعمال بندگان است.
از معاذ بن جبل روايت شده است كه گفت: از رسول اللَّه صلی الله علیه وآله پرسيدم: اين سرائرى كه خدا بندگان را در آخرت به آن ها مى ‏آزمايد چيست؟
حضرت فرمودند: سرائر شما همان اعمال شما است، همچون نماز و روزه و زكات و وضو و غسل جنابت و هر عمل واجبى، زيرا همه اعمال در حقيقت پنهان است، اگر انسان بخواهد مى ‏گويد: نماز خوانده‏ ام، در حالى كه نخوانده، و مى ‏گويد: وضو گرفته‏ ام در حالى كه وضو نگرفته، و اين است تفسير كلام خداوند «يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ».(4)

پرسش2:
زمان یا حالات تغییر چهره انسان به حیوان و از حیوان به شیطان در چه مواقعی و با چه علائمی قابل تشخیص است؟

پاسخ:
آیات متربط:
*«يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ ... وَ أَمَّا الَّذينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفي‏ رَحْمَتِ اللَّهِ هُمْ فيها خالِدُونَ»؛ (آن عذاب عظيم) روزى خواهد بود كه چهره‏ هايى سفيد، و چهره ‏هايى سياه مى ‏گردد ...، و امّا آن ها كه چهره‏ هايشان سفيد شده، در رحمت خداوند خواهند بود و جاودانه در آن مى ‏مانند.(5)
*«يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسيماهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصي‏ وَ الْأَقْدامِ»؛ مجرمان از چهره ‏هايشان شناخته مى‏ شوند و آن گاه آن ها را از موهاى پيش سر، و پاهايشان مى ‏گيرند (و به دوزخ مى ‏افكنند).(6)
*«وُجُوهٌ يَوْمَئذٍ مُّسْفِرَةٌ ضَاحِكَةٌ مُّسْتَبْشِرَةٌ وَ وُجُوهٌ يَوْمَئذٍ عَلَيهَا غَبرَةٌ تَرْهَقُهَا قَترَةٌ»؛ چهره ‏هايى در آن روز گشاده و نورانى است، خندان و مسرور است، و صورت هايى در آن روز غبارآلود است، و دود تاريكى آن ها را پوشانده است.(7)
*«وَ بَيْنَهُما حِجابٌ وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسيماهُمْ وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ»؛ و در ميان آن دو [بهشتيان و دوزخيان‏]، حجابى است و بر «اعراف» مردانى هستند كه هر يك از آن دو را از چهره ‏شان مى ‏شناسند و به بهشتيان صدا مى ‏زنند كه: درود بر شما باد.(8)
*«وَ نادى‏ أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسيماهُمْ قالُوا ما أَغْنى‏ عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ»؛ و اصحاب اعراف، مردانى (از دوزخيان را) كه از سيمايشان آن ها را مى‏ شناسند، صدا مى ‏زنند و مى ‏گويند: (ديديد كه) گردآورى شما (از مال و ثروت و آن و فرزند) و تكبّرهاى شما، به حالتان سودى نداد.(9)
آیه ای دیگر:
«يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسيماهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصي‏ وَ الْأَقْدامِ»؛ مجرمان از چهره ‏هايشان شناخته مى‏ شوند و آن گاه آن ها را از موهاى پيش سر، و پاهايشان مى ‏گيرند (و به دوزخ مى ‏افكنند).(10)
روایت تفسیری
در روايت آمده كه از حضرت صادق عليه السلام از معنى اين آيه سؤال شد، فرمودند:
چنين نیست كه مردم مى ‏گويند در روز قيامت خداوند گناهكار را به علامتى كه در سيماى (چهره) ايشان است مى ‏شناسد، زيرا خالق ايشان حاجت به نشانه ندارد تا به آن علامت، آن ها را بشناسد، بلكه مراد از اين آيه آن است كه وقتى قائم ما قيام نمايد، خداوند معرفت به سيما (چهره) را عطا مى‏ فرمايد، پس امر نمايد كافر را به نواصى و أقدام بگيرند، پس آن ها را به شمشير هلاک فرمايد.(11)
آیه ای دیگر:
«يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً»؛ روزى كه در «صور» دميده مى ‏شود و شما فوج فوج (به محشر) مى ‏آييد.(12)
روایت تفسیری
پیامبر صلّى اللَّه عليه وآله فرمودند:
ده طائفه از امّت من به طور پراكنده محشور می شوند. خداوند آن ها را از ميان مسلمين، مشخص فرموده و صورت بعضى از آن ها به شكل ميمون و بوزينه، و برخى را به صورت خوک، و بعضى هيكلشان منكوس و وارونه است پاهايشان بالا و صورتشان پائين آن گاه به صورتشان بر روى زمين كشيده می شوند، و بعضى از آن ها نابينايند و رفت و آمد می كنند، و بعضى كر و گنگ هستند، و بعضى زبان هاى خود را می جوند پس چرک از دهانشان جارى می شود كه اهل محشر از بوى گند آن ناراحت می شوند، و بعضى دست و پايشان بريده، و بعضى از ايشان بر شاخه ‏هايى از آتش آويزانند، و بعضى از آن ها عفونتشان از مردار گنديده بدتر است، و بعضى از ايشان به لباسهايى از مس گداخته شده در آتش كه چسبيده به بدنشان است ملبوسند.
اما آن هايى كه به صورت ميمون هستند آن ها سخن‏ چينان از مردمند
و اما آن هايى كه بر صورت خوكند، پس آن ها حرام خورانند كه از راه حرام كسب می كنند؛
و اما آن ها كه وارونه ‏اند آن ها ربا خورانند.
و نابينايان قاضیانی هستند كه در حكمشان ستم می كنند
و كر و لال ها افرادى هستند كه به اعمال خود مغرورند
و آن هايى كه زبان خود را می جوند دانشمندانى هستند كه به علمشان عمل نكرده ‏اند و نيز قاضى‏ هايى هستند كه اعمالشان مخالف گفتارشان بوده
و دست و پا بريده آن هايى هستند كه همسايگان را اذيّت می كردند
و دار آويختگان بر شاخه ‏هاى آتش افرادی هستند كه در ميان مردم و حكومت (حکومت طاغوت) سعايت كرده (و پرونده سازى نموده و مردم را به زندان و تبعيد و اعدام مبتلاء می نمودند)
و آن هايى كه عفونتشان از مردار بدتر است افرادی هستند كه از شهوات و لذّت هاى حرام كامياب می شدند و حقوق مالى خدا را (از زكاة و خمس و ...) نمى ‏پرداختند
و آن هايى كه لباسشان از مس گداخته در آتش است آن ها اهل كبر و مفاخرت می باشند.(13)
بنابر این:
1. نمایان و آشکار شدن باطن انسان ها مربوط به قیامت است.
2. در قیامت، در برخی مواقف، این آشکار شدن باطن و شناخت افراد از چهره آن ها، همگانی است؛ و در برخی موارد اختصاص به گروه خاصی (مانند اهل اعراف) دارد.
3. در این دنیا هم باطن اعمالمان همراه ما است و دیدن آن به چشم برزخی و چشم باطن بین نیاز دارد لذا کسانی که دارای این کمال باشند می توانند باطن اعمال انسان را ببینند ولی این اولا مختص افراد خاص است، در ثانی محدود و موردی است؛ بر خلاف قیامت که همگانی است و برای سایر اهل محشر، قابل رؤیت است.
4. در این دنیا نباید منتظر تغییر شکل ظاهری انسان ها باشیم، بلکه این آیات و روایات، هشدار و آگاهی دهنده هستند تا انسان ها مراقب نمایند و سرانجامی خوب برای خود رقم بزنند.
5. این آیات و روایات، تذکر دهنده هستند به انسان که اعمال و افکارش دارای حقیقت و باطن هستند و یک زمانی این باطن، آشکار می شود، لذا هم در عیان و هم در خفا بایستی مراقبت نماید و بترسد از روزی که باطن نازیبای او آشکار شود. لذا از اکنون به فکر آن زمان باشد.
6. داشتن باطنی زیبا یا زشت، در گرو فرمانبرداری یا نافرمانی از خداوند و تعالیم الهی اسلام است.

پرسش3:
آیا کسی که نماز می خواند ولی گناه هم می کند، ممکن است به حیوان مبدل شده باشد یا فقط بی نماز ها به شکل حیوان هستند؟

پاسخ:
نمی دانیم آن قیافه باطنی که انسان در قیامت با آن محشور می شود چطور و چگونه است. نمی دانیم انسان از هر حیثش قیافه ای مخصوص دارد و یا این که همه حیث ها کسر و انکسار شده و در مجموع یک شکل و قیافه پیدا می کند.
اگر هر حیث یک شکل داشته باشد که حیث نماز خوان بودنش با شکلی زیبا، و حیث بداخلاق بودنش با شکلی زشت نمایان می شود.
اگر هم در مجموع یک شکل داشته باشد، مسلما حیث نماز خوان بودن، بر حیث های دیگر تاثیرگذار است.

پرسش4:
آیا توبه انسان تا وقتی به غیر حیوان تبدیل نشده قابل پذیرش است؟

پاسخ:
تا وقتی توبه قابل پذیرش است، شکل هم می تواند تغییر کند؛ و توبه تا آخرین لحظات و تا قبل از مرگ، قابل پذیرش است.
«إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَريبٍ فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللَّهُ عَليماً حَكيماً»؛ پذيرش توبه از سوى خدا، تنها براى كسانى است كه كار بدى را از روى جهالت انجام مى ‏دهند، سپس زود توبه مى‏ كنند. خداوند، توبه چنين اشخاصى را مى‏ پذيرد و خدا دانا و حكيم است.(14)
«وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَ لاَ الَّذينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَليماً»؛ براى كسانى كه كارهاى بد را انجام مى‏ دهند، و هنگامى كه مرگ يكى از آنها فرا مى ‏رسد مى ‏گويد: «الان توبه كردم!» توبه نيست و نه براى كسانى كه در حال كفر از دنيا مى ‏روند اينها كسانى هستند كه عذاب دردناكى برايشان فراهم كرده‏ ايم.(15)

__________________

  1. طارق، 9.
  2. تفسير نمونه، ج ‏26، ص 369.
  3. مجمع البيان فی تفسير القرآن، ج ‏10، ص 715؛ ترجمه الميزان، ج ‏20، ص 432.
  4. تفسير نور الثقلين، ج ‏5، ص 552.
  5. آل عمران، 106 و 107.
  6. الرحمن، 41.
  7. عبس، 38 ـ 41.
  8. اعراف، 46.
  9. اعراف، 48.
  10. الرحمن، 41.
  11. تفسير نورالثقلين، ج ‏5، ص 196؛ البرهان فی تفسير القرآن، ج ‏5، ص 240؛ تفسير الصافی، ج ‏5، ص 112.
  12. نبأ، 18.
  13. مجمع البيان فی تفسير القرآن، ج ‏10، ص 642.
  14. نساء، 17.
  15. نساء، 18.
موضوع قفل شده است