رحلت جانسوز و جان گداز پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) و شهادت امام رضا (ع)

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رحلت جانسوز و جان گداز پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) و شهادت امام رضا (ع)

[="B Nazanin"]‏‏‏[/][="B Nazanin"] [/][="B Nazanin"]هوالشافی[/][="Times New Roman"][/]

[="B Nazanin"]باعرض سلام و احترام[/][="B Nazanin"][/]

[="B Nazanin"]وقت بخیر[/][="B Nazanin"][/]

[="B Nazanin"]مدینهشد ز داغ مصطفى بیت الحزن امشب[/][="B Nazanin"][/]

[="B Nazanin"]فضاىعالم هستى بود غرق محن امشب[/]

[="B Nazanin"]مکناى آسمان روشن چراغ ماه را کز کین[/]

[="B Nazanin"]چراغلاله شد خاموش در صحن چمن امشب[/]

[="B Nazanin"] [/]

[="B Nazanin"]در میان حجره یا رب کیست غوغا میکند[/][="Times New Roman"][/]

[="B Nazanin"]شکوه زیر لب ز بی رحمی دنیا میکند[/][="B Nazanin"][/]

[="B Nazanin"]همسرش از فرط [/][="B Nazanin"]شادی[/][="B Nazanin"] و شعف کف میزند[/][="B Nazanin"][/]

[="B Nazanin"]زین عمل خود را به عالم خوار و رسوا میکند[/][="B Nazanin"][/]

[="B Nazanin"] [/]

[="B Nazanin"] [/]

[="B Nazanin"]دلش دریای خون، چشمشبه در بود/ امیدش دیدن روی پسر بود[/][="Times New Roman"][/]

[="B Nazanin"]پدر می[/][="B Nazanin"]‎[/][="B Nazanin"] گشت قلبش پاره پاره/ پسرمی[/][="B Nazanin"]‎[/][="B Nazanin"]کرد بر حالش نظاره[/][="B Nazanin"][/]

[="B Nazanin"]پدر چون شمع سوزانآب می شد/ [/][="B Nazanin"]پسر[/][="B Nazanin"] هم مثل او بی[/][="B Nazanin"]‎[/][="B Nazanin"]تاب می شد[/][="B Nazanin"][/]

[="B Nazanin"]پسر از پرده [/][="B Nazanin"]‎[/][="B Nazanin"]ی دل ناله سر داد/ پدر هم جان در آغوشپسر داد[/][="B Nazanin"][/]

[="B Nazanin"] [/]

[="B Nazanin"] [/]

[="B Nazanin"]کعبه [/][="B Nazanin"]‎[/][="B Nazanin"]ی اهل ولاست صحن و سرای رضا/ شهرخراسان بُوَد کرب و بلای رضا[/][="Times New Roman"][/]

[="B Nazanin"]در صف محشر خدامشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا[/][="B Nazanin"][/]

[="B Nazanin"]از در باب الجواد میشنوم دم به دم/ یا ابتای [/][="B Nazanin"]پسر[/][="B Nazanin"]، وا ولدای رضا[/][="B Nazanin"][/]

[="B Nazanin"] [/]

[="B Nazanin"] [/]

[="B Nazanin"] [/]

[="B Nazanin"]پیشاپیشفرارسیدن رحلت جانسوز و جان گداز پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) وشهادت امام رضا (ع) بر همه ی مسلمانان جهان به ویژه بر شما و خانواده محترمتانتسلیت باد[/][="B Nazanin"][/]

[="B Nazanin"]برای همه مسلمین دعابفرمایید[/][="B Nazanin"][/]

[="B Nazanin"]التماس دعای مخصوص[/][="B Nazanin"][/]

[="B Nazanin"]یاعلی[/][="B Nazanin"][/]

[="B Nazanin"]خدانگهدار[/][="B Nazanin"][/]

رحلت نه. شهادت رسول الله صلی الله علیه و آله

[=&quot]

[=&quot]
ختم رُسُل به سوی جنان می‌کند سفر / جان جهانیان ز جهان می‌کند سفر
ریزید خون ز دیده که در آخر صفر / کز پیکر وجود، روان می‌کند سفر
رحلت نبی رحمت تسلیت باد


[=&quot]

منم رحلت پیامبر رو تسلیت عرض میکنم :Sham:

dfffd;452485 نوشت:
رحلت نه. شهادت رسول الله صلی الله علیه و آله

ولی خیلی ها میگن رحلت :Gig:

سلام
بله منم جاهایی شنیدم که نباید گفت رحلت باید گفت شهادت
متاسفانه این رو جا انداختن که ما فکر کنیم پیامبرمان رحلت کردند در صورتی که با یک دسیسه به ایشان هم زهر خوراندند و بعد تبلیغ کردند که پیامبر رحلت کردند

روضه 28 صفر ؛ مصیبت سبط النبی(ص)

align: center

امام حسن(ع) به برادرش امام حسین(ع) وصیت کرد: مرا در کنار جدم رسول الله دفن کن. اما اگر «آن زن» مانع از اين کار شد، تو را به حق قرابت خويش سوگند مي دهم که مانع از درگيري شوي و نگذاري که قطره اي خون به اين خاطر بر زمين بريزد؛ در اين صورت، بدن مرا در بقيع دفن کنيد تا اينکه پيامبر(ص) را ملاقات کنم و نزد او مخاصمه نمايم و از آنچه بعد از وي از اين مردم کشيدم شکايت کنم...

به کوشش: ع. حسینی عارف


پس از آنکه به دليل اهمال مسلمين و به سبب لزوم حفظ خون شيعيان وفادار اندکي که حافظان قرآن و سنت بودند، امام حسن(ع) تن به صلح با معاويه داد، از کوفه به مدينه بازگشت و ـ بنا بر حديث شريف نبوي که فرمود: «الحسن و الحسين ابناي امامان قاما أو قعدا» ـ دوران قعود خويش به مدت ده سال سپري کرد.
پس از اين سالها، معاويه تصميم گرفت که براي استمرار پادشاهي در خاندان بني اميه فکري کند و کم کم مقدمات وليعهدي و سپس خلافتِ فرزندش يزيد را فراهم سازد. اين امر، برخلاف شرايط صلح نامه بود.
مطابق آن معاهده صلح، معاويه بايد پس از مرگ خويش، حکومت را به امام حسن(ع) و در صورت نبود او به امام حسين(ع) مي سپرد. بنابراين در صدد قتل امام مجتبي (ع) برآمد و نقشه مسموم کردن آن حضرت را کشيد.
سپس براي آنکه اين نقشه حتماً عملي شود و هيچ درصد خطايي نداشته باشد، پيکي به پادشاهي روم ـ که در همسايگي شام قرار داشت ـ فرستاد و از امپراتور آن سرزمين زهري قوي طلبيد. سپس آن زهر را به همراه صد هزار درهم براي «جعده» دختر اشعث بن قيس (از منافقان کوفه) که در همسري امام (ع) قرار داشت فرستاد و وعده داد که اگر امام را مسموم کند و به شهادت برساند، وي را به ازدواج يزيد در خواهد آورد. جعده فريب آن پول و آن وعده ها را خورد و تصميم به انجام آن خيانت گرفت.
در يکي از روزهاي بسيار گرم که امام حسن مجتبي (ع) روزه بود و تشنگي بر آن حضرت اثر کرده بود، در وقت افطار، همسرش زهر را با شربتي مخلوط کرد و آن را براي حضرت آورد. چون حضرت آن شربت را آشاميد و احساس مسموميت کرد، فرمود: «انا لله و انا اليه راجعون» سپس خداوند را حمد کرد و روي به جعده نمود و گفت: اي دشمن خدا! مرا کشتي ولي بدان که معاويه تو را فريب داد و پس از من جانشيني نخواهي يافت. خداوند تو و او را با عذاب خود خوار فرمايد. آنگاه امام در بستر بيماري افتاد.
«جنادة بن ابي اميه» مي گويد: در بيماري امام (ع) خدمت او رفتم. در مقابل حضرت طشتي گذاشته بودند که گهگاه قي مي کرد، و جگر مبارکش و لخته هاي بزرگ خون، پاره پاره در آن طشت مي ريخت.
گفتم: مولاي من چرا خود را معالجه نمي کنيد؟ فرمود: اي بنده خدا ! مرگ را به چه چيز علاج مي توان کرد؟ گفتم: «انا لله و ان اليه راجعون» سپس امام (ع) رو به سوي من کرد و گفت: رسول خدا به ما خبر داد که بعد از او دوازده خليفه و امام خواهند بود که يازده نفر از ايشان از فرزندان علي و فاطمه هستند. همه اين 12 خليفه به تيغ يا به زهر شهيد مي شوند.
پس گفتم: اي پسر رسول خدا ! مرا موعظه کن. امام فرمود: استعد لسفرک و حصل زادک قبل حلول اجلک... ـ براي سفر آخرت آماده شو و زاد و توشه خويش را مهيا ساز، قبل از آنکه مرگت فرا رسد ... و بدان که در حلال دنيا، حساب است، و در حرام دنيا عقاب، و مرتکب شدن به شبهه هاي آن، موجب عتاب؛ پس دنيا را همچون مرداري بدان و از آن مگير مگر به اندازه اي که تو را ضرورت و کفايت باشد... و اگر خواهي که بدون داشتن قوم و قبيله و ياور، عزيز باشي و بدون داشتن سلطنت، هيبت داشته باشي، از مذلت معصيت به سوي عزت اطاعت خدا خارج شو.
امام (ع) چند روزي را در بستر بيماري بود و زجر و مصيبت فراوان کشيد. آنگاه که نفس مبارکش به شماره افتاد و رنگ صورتش زرد شد و معلوم گشت که آخرين ساعات حيات را سپري مي کند برادرش امام حسين (ع) سر حضرت را در آغوش گرفت و پيشاني وي را بوسيد و با يکديگر سخناني طولاني گفتند. پس امام (ع) برادر را وصي خود گرداند، اسرار امامت را به او گفت و ودايع خلافت را به او سپرد و روح مقدسش به رياض قدس پرواز کرد.
از جمله وصايايي که امام حسن(ع) به برادرش کرد اين بود که: مرا در کنار جدم رسول الله دفن کن. اما اگر «آن زن» مانع از اين کار شد، تو را به حق قرابت خويش سوگند مي دهم که مانع از درگيري شوي و نگذاري که قطره اي خون به اين خاطر بر زمين بريزد؛ در اين صورت، بدن مرا در بقيع دفن کنيد تا اينکه پيامبر(ص) را ملاقات کنم و نزد او مخاصمه نمايم و از آنچه بعد از وي از اين مردم کشيدم شکايت کنم.
چون حضرت به عالم بقا رحلت فرمود، امام حسين(ع) و تعدادي از بني هاشم بدن مبارک را غسل دادند و به سوي روضه منوره حضرت رسول(ص) حرکت کردند تا بدن را در آنجا دفن نمايند.
«مروان بن حکم» که از جريان مطلع گرديد بر استر خويش سوار شد و به نزد «عايشه» رفت و گفت: حسين برادر خود را آورده است تا کنار پيامبر دفن کند. بيا و مانع شو. پاسخ داد: چگونه مانع شوم؟ مروان از استر به زير آمد و او را سوار کرد و به نزد قبر حضرت رسول(ص) آورد. عده اي از آل ابي سفيان نيز جمع شده و فرياد مي زدند: عثمان مظلوم، در بدترين مکانها در بقيع دفن شود و حسن با رسول خدا؟ اين اتفاق هرگز نخواهد افتاد مگر آنکه نيزه ها و شمشيرها شکسته شوند و جعبه ها از تير خالي گردد! امام حسين نيز پاسخ آنان را مي داد.
«عبدالله بن عباس» مي گويد: در همين سخنان بوديم که ناگاه صدايي شنيديم و عايشه را ديديم که بر استري سوار است و با همراهان بسيار مي آيد و آنان را تشويق به جنگ مي کند. چون نظرش بر من افتاد گفت: اي ابن عباس! شما بر من جرأت را تمام کرده ايد و هر روز من را آزار مي کنيد و مي خواهيد کسي را داخل خانه من کنيد که من او را دوست ندارم!
گفتم: وا سوأتاه! يک روز بر «جمل» سوار مي شوي و يک روز بر استر؟! مي خواهي نور خدا را فرو نشاني و با دوستان خدا جنگ کني و ميان رسول خدا و حبيب او حائل شوي؟ در اين هنگام آن زن خود را نزد قبر رساند و خويش را از استر بر زمين افکند و فرياد زد: به خدا سوگند که تا يک تار مو در سرم هست نمي گذارم حسن را در اينجا دفن کنيد!
در روايت ديگر آمده است که در اين هنگام، جنازه حضرت را تيرباران کردند آنگونه که 70 تير از جنازه امام(ع) بيرون کشيدند. بني هاشم که اينگونه ديدند خواستند شمشير بکشند و بجنگند، اما سيدالشهداء(ع) فرمود: شما را به خدا سوگند مي دهم که وصيت برادرم را ضايع ننماييد و کاري نکنيد که خوني ريخته شود.
سپس روي به دشمنان کرد و گفت: اگر وصيت برادرم نبود مي ديديد که چگونه بيني هاي شما را بر خاک مي ماليدم و او را نزد جدش دفن مي کردم. سپس جنازه مطهر را برداشتند و به جانب بقيع حرکت دادند و در آن مکان دفن کردند.
همچنين از ابن عباس روايت شده است که رسول اکرم (ص) فرمود: چون فرزندم حسن را به زهر شهيد کنند ملائکه هفت آسمان بر او گريه کنند ... و هر که بر او بگريد، روزي که ديده ها کور شوند چشمانش نابينا نخواهد شد... و هر که بر مصيبت او اندوهناک شود روزي که دلها اندوهناک شوند محزون نگردد ... و هر که در بقيع او را زيارت کند روزي که قدمها لرزان است قدمش بر صراط ثابت گردد.
علی لعنة الله علی القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع اصلي:
1. شيخ عباس قمي ؛ منتهي الآمال ؛ با کوشش و تلخيص آيةالله رضا استادي ؛ قم: دفتر نشر مصطفي، 1380 .
2. محمد بن يعقوب کليني ؛ اصول کافي ؛ ترجمه و شرح سيد جواد مصطفوي ؛ تهران: انتشارات ولي عصر (عج)، 1375 .

دختر بدرالدجی ، امشب سه جا دارد عزا :Sham:گاه می گوید پدر ، گاهی حسن ، گاهی رضا [=arial] (علیهم السلام ) :Sham:


نیمه راست تصویر خون به دل شیعه میکنه. مدینه کنار پیغمبر این همه غربت:Graphic (61):
لعنت به دشمنان اهل بیت.لعنت به وهابیت

[h=2]آیت الله خوشنویس در گفت وگو با شفقنا: در معرفی پیامبر(ص) و ائمه(ع) کوتاهی شده است/ علما با تحمل و مدارا با مردم رفتار کنند[/h]


مدیر مرکز تخصصی آموزشی علوم حدیث حوزه علمیه قم، رمز موفقیت پیامبر(ص) را در اجرای دین خداوند، اخلاق نیک و صبر و تحمل بسیار دانست. او رفتار حسنه پیامبر را موجب جذب مردم به دین اسلام عنوان کرد و از علما خواست تا این رفتار پیامبر(ص) را سرلوحه امور خود در مواجهه با مردم قرار دهند.
آیت الله خوشنویس در گفت وگو با خبرنگار شفقنا(پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)، با بیان اینکه ناشناخته ماندن سیره اخلاقی پیامبر(ص) در جامعه به نحوه معرفی پیغمبر اکرم(ص) و ائمه(ع) بر می گردد، اظهار کرد: متاسفانه مقداری در معرفی پیغمبر(ص) و ائمه(ع) کوتاهی شده است. باید دقت کرد آنها انسانهایی نیستند که ما تنها برای دعا و حاجت خواستن به آنها نیاز داشته باشیم. اینها کسانی هستند که ما باید زندگی شان را الگوی خود قرار دهیم و به آنها اقتدا کنیم.
او با اشاره به اینکه خداوند در قرآن پیامبر(ص) را اسوه حسنه معرفی می کند، گفت: وقتی خداوند در قرآن کریم می گوید« لقد كان لكم في رسول الله أسوة حسنة » یعنی پیغمبر(ص) در رفتار و کردار خود برای شما اسوه است. اسوه یعنی به ایشان اقتدا بکنید و اسوه کسی است که می توان آن را الگو قرار داد. بنابراین در معرفی رفتار پیامبر اشکال و خطا وجود دارد و باید این معرفی اصلاح شود. باید از گویندگان مذهبی این را خواست، البته بعضی از گویندگان کار خود را صحیح انجام می دهند ولی در میان کسانی که راجع به پیغمبر(ص) و ائمه(ع) کار می کنند، هستند افرادی که مقداری ناقص عمل می کنند. مثلا خیلی از اوقات فقط مصائب ائمه را می گویند، در حالی که همین مسایل هم برای اقتدا به رفتار آنهاست. برای این است که ببینیم ائمه ما چه زحمت هایی برای زنده نگه داشتن دین کشیدند و قدر آنها را بشناسیم و به آنها اقتدا کنیم.
ائمه و پیغمبر اکرم صرفا برای شناخت معرفی نشوند
آیت الله خوشنویس در پاسخ به این سوال که چرا از کودکی در مورد رفتار نیک پیامبر(ص) آموزش داده می شود ولی در بزرگسالی این آموزه ها فراموش می شود، اظهار کرد: باید کار از آنجا درست شود که ائمه و پیغمبر اکرم صرفا برای شناخت معرفی نشوند. ائمه و در راس آنها پیغمبر(ص) را باید به عنوان الگو معرفی کرد. همانطور که خود قرآن می فرماید«لقد كان لكم في رسول الله أسوة حسنة»، پیغمبر الگو بود و وقتی پیغمبر الگو هستند ائمه هم الگو هستند و لذا می بینیم خیلی از شیعیان و مومنین در زمان ائمه یا بعد از ائمه از ایشان پیروی می کردند و به برنامه های آنها عمل می کردند تا بتوانند شیعیان راستینی باشند.
ائمه(ع) فقط برای این نیستند که مردم بدانند با زهر یا با شمیر کشته شدند
او در مورد چگونگی آموزش صحیح سیره اخلاقی پیامبر توسط مبلغان دینی، تصریح کرد: گویندگان و نویسندگان مذهبی و کسانی که در معرفی ائمه(ع) کار می کنند، با گفتن یا نوشتن یا نمایش یا هر نوع آموزش و تبلیغ دیگر، باید مطلب را درست ادا کنند و به یکدیگر گوشزد کنند که ائمه فقط برای این نیستند که مردم بدانند با زهر یا با شمیر کشته شدند و دلها ناراحت شود و برای آنها بسوزد و گریه کند. ائمه برای خدمت به اسلام، خدمت به دین خدا اقدام به جهاد کردند و کشته شدند. این مطلب باید به مردم گوشزد شود و در واقع باید پیغمبر(ص) و ائمه(ع) را از نو معرفی کنیم و این یک کار طولانی است و به ابزار خاصی از قبیل بلاغت، فصاحت، ادبیات، تذکرات زیبا و جالب نیاز دارد.
آیت الله خوشنویس ادامه داد: آنچه در ابتدا از حضرت رسول(ص) خواسته شد و تا جایی که زنده بودند نیز از ایشان خواسته می شد، تبلیغ دین و صبر و تحمل در این زمینه بود. یعنی از پیغمبر(ص) در مرحله اول و بعد ائمه(ع) خواسته می شد دین را تبلیغ کنند و در این راه استقامت داشته باشند. گرچه از ائمه برنامه های دیگری هم خواسته شده است. بنابراین ما باید به ابتدای کار پیامبر نگاه کنیم و مطلب را خوب درک کنیم که ایشان چقدر در راه تبلیغ دین صبور بودند و تحمل و مدارا پیشه کردند.
اخلاق نیک پیامبر(ص) مردم را جذب می کرد
مدیر مرکز تخصصی آموزشی علوم حدیث حوزه علمیه قم، با تاکید بر اینکه پیامبر اکرم باید از لحاظ اخلاقی به مردم معرفی شوند، گفت: داستان های اخلاقی پیامبر(ص) و چگونگی برخوردهای ایشان و صبر و تحمل پیغمبر باید بیان شود و بسیاری از این قصه ها در تاریخ وجود دارد و می توان از کتب تاریخ استخراج کرد. البته این روایات غالبا به زبان عربی است و در کتب عربی تاریخ است که باید از لای کتابها بیرون آورده و برای مردم بیان شود.
پیامبر(ص) با مخالفین خود بزرگوارانه برخورد می کردند
او توجه به صبر و تحمل پیامبر را بسیار مهم دانست و افزود: توجه به مدارا و تحمل پیامبر مخصوصا برای مبلغین دینی و روحانیون اهمیت دارد. آنها باید ببینند پیغمبر چطور تحمل می کرد و چقدر صبوری می کرد و از این رهگذر پیغمبر(ص) چقدر موفق شدند. ببینید پیغمبر(ص) به مردم پول و امتیازی ندادند، منصب و مقام ندادند و همین اخلاقشان مردم را به سوی دین جذب کرد. ایشان به هنگام تبلیغ دین در مواردی مسخره می شدند ولی با لبخند مساله را رد می کردند، تحمل می کردند و زود عصبانی نمی شدند. شما ببینید چقدر پیغمبر را اذیت کردند، اما ایشان تحمل می کردند و بسیار بزرگوارانه با مخالفین خود برخورد می کردند.
علما با تحمل و مدارا با مردم رفتار کنند
آیت الله خوشنویس در مورد نقش علما در ارائه الگوی اخلاقی صحیح به مردم، بیان کرد: علما باید نسخه دوم پیغمبر(ص) و ائمه(ع) باشند و این مختصر پاسخی است که می توان گفت. یعنی همانطور که پیامبر اکرم به عنوان مبلغ و پیام آور دین بودند، آن اخلاق و آن شیوه را باید روحانیون ما داشته باشند که البته در تاریخ روحانیونی هستند که اینچنین بودند و بسیاری از روحانیون بزرگ همین اخلاق و منش بزرگوارانه را داشتند و آن را در برنامه خود قرار داده بودند. وقتی به روحانیون و علمای بزرگ جسارت می کردند، علما با رفتار بزرگوارانه خود فرد را متحیر می کردند و فرد با خود می گفت من بدترین حرف را به ایشان زدم ولی ایشان با اخلاق نیک پاسخ من را دادند و از گفته خود پشیمان می شد.
او درباره تاثیر تحمل و مدارای علما در تبلیغ دین اظهار کرد: بسیاری از علما از همین طریق افراد را هدایت کردند و با اخلاق نیک خود افراد را به دین جذب کردند. نه فقط علما حتی افراد عادی باید از این اخلاق پیامبر(ص) پیروی کنند و طبیعی است که مردم ابتدا باید با این رفتار و منش بزرگوارانه آشنا شوند و بعد پیروی کنند. در بعضی از کتابها نمونه هایی از این رفتار علما نقل شده است، اما یکجا و متمرکز و با تحلیل نقل نشده. نیاز است کتابهایی تالیف شود و این اخلاق و برخورد و عکس العمل مداراجویانه علما با بیان شیرین و قلم رسا گفته شود و در اختیار همه اولا علما و فضلا و بعد هم عامه مردم قرار بگیرد. اگر این اتفاق رخ دهد و اخلاق بخشش و گذشت نهادینه شود، پیشرفت زیادی خواهیم کرد. حتی اشخاص از ادیان دیگر هم به دین اسلام علاقه مند می شوند و یقینا از این رفتار در دین خرسند و به اسلام جذب می شوند.
انتهای پیام

[h=2]انتقاد از جایگزینی آداب و رسوم به جای دستورات دینی؛ حجت الاسلام فضلعلی در گفت‌و‌گو با شفقنا: برخی دستورات پیامبر(ص) را اجرا کردیم و برخی را کنار گذاشتیم[/h]


حجت الاسلام و المسلمین نبی الله فضلعلی، استاد تاریخ اسلام و تشیع و مسوول دفتر نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه خواجه نصیر الدین طوسی در گفت‌وگو با شفقنا(پایگاه بین‌المللی همکاری‌های خبری شیعه)، مقصر اصلی در ناشناخته ماندن و نهادینه نشدن ویژگی‌های پیامبر اکرم(ص) در میان جوامع اسلامی را خود افراد دانست و گفت: پیامبر همواره به دنبال برپایی جامعه‌ای براساس عدل، حکمت، شجاعت، خویشتنداری، صلح و برادری بود و سعی می‌کرد مردم را نه با زور بلکه با منطق، اخلاق و تبلیغات به دین اسلام راهنمایی کند و در این مسیر حسن خلق، مدارا و سعه صدر بسیاری به خرج داد؛ امروز تنها بخشی از دستورات و سنت‌های پیامبر الگو برداری می‌شود و همین مساله مشکلات بسیاری را برای جوامع به وجود آورده است.
متن گفت‌وگوی شفقنا با حجت الاسلام فضلعلی را می‌خوانید:
* یکی از اهداف پیامبر اکرم (ص) دستیابی به مدینه فاضله بود، مدینه فاضله مدنظر پیامبر چه شاخصه‌ها و ویژگی‌هایی داشت و آیا پیامبر در زمان حیات خود توانست به اندیشه اسلامی که خواستار ایجاد آن بود، دست یابد؟
فضلعلی: در یونان قدیم از زمان افلاطون و ارسوط مدینه فاضله با نام "آرمان شهر" مطرح بود که ترجمه آن به عربی "مدینه فاضله" نام دارد. بزرگانی چون افلاطون و ارسوط بر روی ویژگی‌های آرمان شهر بحث‌های بسیاری داشتند و سرانجام مطرح کردن شهری که چند ویژگی مانند عدل، حکمت، شجاعت و خویشتنداری را داشته باشد، آرمان شهر یا مدینه فاضله است.
در زمان پیامبر اکرم(ص) نیز چهار مورد ذکر شده از ویژگی‌های مدینه فاضله بود و پیامبر با آموزه‌های خاص خود به دنبال تحقق این چهار ویژگی‌ در سطح بالای آن بودند و در این مسیر در طول 23 سال موفقیت‌های چشمگیری داشتند به طوری که در روزهای آخر عمرشان مراحلی از مدینه فاضله تحقق یافته بود تا جایی که کسانی مانند سلمان، اباذر، مقداد، عمار و یاسر که پیش از آن هزاران امر خلاف انجام می‌دادند و همچنین عموم مردم با زحمات طاقت فرسای پیامبر و با استفاده از آموزه‌های ایشان رشد چشمگیری یافتند. سرانجام پیامبر بعد از 13 سال آموزش به مردم مکه، زمینه تشکیل حکومت را فراهم کردند لذا زمانی که به مدینه آمدند به دنبال تاسیس حکومت بودند و حکومت تشکیل دادند. به مدت 10 سال خودشان حاکم این حکومت بودند و در راستای تحقق مدینه فاضله یعنی یک جامعه بی آزار و مملو از صلح و صفا قدم‌های موثری برداشتند. به عنوان مثال در مدینه دو گروه بزرگ اوس و خزرج با یکدیگر اختلافات قدیمی داشتند و از هم کشته‌ها گرفته بودند، اما پس از ورود پیامبر و تدابیر صحیح ایشان از جمله خواندن صیغه اخوت میان این دو گروه این اختلافات به پایان رسید. این صیغه اخوت تبدیل به منشور برادری میان همه مردم شد و حتی اقلیت‌های مذهبی مانند یهودی‌ها و مسیحیانی که از پیش در آن شهر زندگی می‌کردند در این منشور قرار گرفتند و یک جامعه امن و امان و یک همزیستی زیبایی به وجود آمد. هر روز حکمی از احکام خداوند توسط پیامبر نازل و از زبان ایشان بیان می‌شد و مردم قدم به قدم در سطوح بالا قرار می‌گرفتند به عنوان مثال در همان سال‌های اولی که مساله حجاب مطرح شد، مورد پذیرش بسیاری از مردم واقع شد و به دنبال آن نماز و روزه نیز مورد استقبال قرار گرفت. از سوی دیگر مسایلی که مردم با آنها انس و الفت فراوانی داشتند، اما با آموزه‌های دینی پیامبر سازگار نبود، با نهی پیامبر تعطیل شد. از جمله این عادت‌ها شراب خواری بود که مانند آب بر سر سفره‌های مردم وجود داشت، اما پیامبر طی چند مرحله آن را از سفره‌های جامعه اسلامی جمع کرد. هیچ یک از کلام پیامبر بیهوده نبود. ایشان با آموزه‌های الهی و برگرفته از آیات قرآن و احادیث قدسی آموزه‌های مثبت را یکی پس از دیگری وارد و اعمال ناشایست را با نهی خود، یکی پس از دیگری جمع کرد. جامعه پیامبر آرام آرام به سطح بالایی رسید که می‌توانیم نام آن را مدینه فاضله بگذاریم.
* امروز در جوامع اسلامی گروه‌هایی با عناوین مختلفی رشد کرده‌اند و اختلافاتی نیز میان آنان وجود دارد. با توجه به اینکه در زمان پیامبر (ص) نیز گروه‌ها و فرقه‌های مختلفی وجود داشت و کسی دین اسلام را نمی‌شناخت، پیامبر (ص) چگونه توانست اسلام را معرفی کند و میان فرقه‌های مختلف وحدت ایجاد نماید؟
فضلعلی: زمانی که پیامبر از مکه وارد مدینه شدند برقراری عقد اخوت میان اهالی مکه و مدینه اولین اقدام ایشان بود لذا مردم به یکدیگر بسیار بها دادند و در کنار هم زندگی کردند. دوم اینکه میان فرقه‌های مختلف مدینه چه مسلمان و چه غیر مسلمان منشور برادری، وحدت و برابری را بیان کردند. ایشان با اهل کتاب و فرق مذهبی معاهداتی بستند و گفتند شما شهروند هستید لذا در چارچوبی مشخص زندگی خود را داشته باشید منتها خط قرمزها را نیز رعایت کنید که باعث اختلاف نشود. این فرق و مسلمانان اصول مورد تأکید پیامبر را رعایت ‌می‌کردند و چنانچه کسی خلاف می‌کرد، مجازات می‌شد. به عنوان مثال برخی از فرقه‌های یهودی که عهد و پیمان بسته بودند، بر خلاف عهد خود عمل کردند به همین دلیل مجبور شدند مدینه را ترک کنند.
اگرچه پیامبر به دنبال این بود که هر روز بهتر از روز قبل مردم را به دین صحیح خدا که اسلام است، بکشاند منتها هیچ گاه این اقدام را با زور انجام نداد بلکه همیشه از راه منطق، اخلاق و تبلیغات وارد شد؛ این هنر پیامبر بود که توفقیقات بسیاری نیز داشت به طوری که روز به روز به صورت تصاعدی بر تعداد مسلمانان اضافه می‌شد. به عنوان مثال در روزهای اول جنگ بدر تعداد رزمنده‌های اسلام در رکاب پیامبر 313 نفر بود، اما در جنگ با رومیان یعنی حدود 8 سال پس از جنگ بدر، این تعداد به بیش از 30 هزار نفر رسید. به طور کلی در طول چند سال حضور پیامبر رشد کمی و کیفی هم از لحاظ تعداد جمعیت و هم از لحاظ عقلانی، اخلاقی و فرهنگی به وجود آمد.
* پیامبر(ص) چگونه توانستند مردمی که دین اسلام را نمی‌شناختند و مملو از جهل و نا آگاهی بودند را هدایت کند و به عقلانیت برساند؟
فضلعلی: در حدیثی نقل شده که خداوند، پیامبر و اهل بیت(ع) هرکدام جداگانه دارای یک ویژگی خاص هستند. ویژگی خاص خداوند حفظ اسرار مخلوقاتش است؛ اگر مردم هزار و یک اشتباه و خطا مرتکب شوند، خدا آنها را می‌پوشاند و به دیگران بیان نمی‌کند. ویژگی خاص پیامبر مدارای با مردم است که این خصلت را خدا به پیامبر عطا فرموده است و ویژگی اهل بیت صبر در برابر گرفتاری‌هاست از این رو یکی از ویژگی‌های چشمگیر پیامبر مدارای با مردم بود. ایشان به دلیل برخورداری از ویژگی مدارا بودن، با مردم نادان، جاهل، لجوج و معاند سازش می‌کرد و در مقابل کینه‌ها مدارا می‌کرد تا کینه توزان به مسیر اصلی وارد شوند. پیامبر سعه صدر بسیاری به خرج داد تا توانست مردم را به دین هدایت کند. خداوند خطاب به پیامبر فرمود: "وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ؛ ای پیامبر ما، اگر بخواهی ناراحت و غضبناک باشی مردم از دورت پراکنده می‌شوند. باید زینت، آرامش، لبخند، استقبال و اقبال داشته باشی و با مردم مدارا کنی."
* و این همان حسن خلق معروف پیامبر است.
فضلعلی: بله! این جمله بین خواص و عوام معروف است که گفته می‌شود دین اسلام را سه چیز به انجام رساند، اول: اخلاق خوش پیامبر، دوم: ثروت حضرت خدیجه(س) و سوم: شمشیر داماد پیامبر، امام علی(ع). این سه ضلع که اولین و مهم‌ترین آنها اخلاق خوش پیامبر است، اسلام را پیش برد. قرآن نیز با الفاظ و آیات نورانی به بیان این مساله پرداخته است. خداوند می‌فرماید: "إِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ؛ ای پیامبر تو دارای بالاترین و بزرگترین خلق خوش هستی." و در جایی دیگر خطاب به پیامبر آمده است: "لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ" لذا اگر خواستار این هستیم که تک تک افراد و جامعه اصلاح شوند، باید سنت پیامبر رعایت گردد. اگر افراد جامعه به آنچه پیامبر سفارش و عمل می‌کرد جامه عمل بپوشانند، شهر و جامعه ما نیز مدینه فاضله خواهد شد.
* امروز ویژگی‌های پیامبر حتی حسن خلق ایشان که عموم از آن حرف می‌زنند به عنوان یک الگوی اخلاقی در جوامع نهادینه نشده و بسیاری از ویژگی‌های ایشان نا شناخته مانده است. چرا ما در شناخت پیامبر و ارائه یک الگوی اخلاقی به جامعه ناموفق بودیم؟
فضلعلی: ما برخی از دستورات پیامبر را اجرا کردیم و برخی از آنها را کنار گذاشتیم. زمانی که تمام دستورات پیامبر را اجرا کردیم مدینه فاضله را با چشم و گوش خود خواهیم دید و شنید و احساس خواهیم کرد. به عنوان مثال یکی از مباحثی که سنت پیامبر است و امروز با آن دست و پنجه نرم می‌کنیم، مساله ازدواج است. در نسل جوان امروز این مساله آنگونه که پیامبر سفارش کرده‌اند، انجام نمی‌شود.
* دلیل توجه نکردن به سنت‌ها و دستورات پیامبر را چه می‌دانید؟
فضلعلی: به دلیل آداب و رسومی که در جامعه ریشه دوانده و جای دستورات دینی را گرفته است. مهریه‌ها و خریدهای سنگین و همچنین مراسم تجملاتی خلاف سنت و دستور پیامبر است. توقعات بالای دختر و پسر سبب شده سنت پیامبر انجام نشود یا دیر انجام ‌شود. از سوی دیگر چون این سنت با آداب و رسوم درست صورت نمی‌گیرد، در فاصله کوتاهی به طلاق منجر می‌شود. به غیر از مساله ازدواج سایر دستورات پیامبر نیز تنها قسمتی از آن مورد توجه قرار می‌گیرد و مقصر اصلی همه این خطاها خود ما هستیم.
* از نظر شما در این مساله اشکالی بر مسوولان، نخبگان، متولیان دینی و حتی نحوه آموزش و تعلیم این ارزش های اخلاقی وارد نیست؟
فضلعلی: همه کسانی که دستی در آموزش دارند و تأثیرگذار هستند از جمله نخبگان، علما، روحانیون، رسانه‌ها و سایرین باید دست به دست هم دهند و نواقص را برطرف کنند. در جامعه ما بخشی که بیش از همه بهترین و بیشترین تأثیرگذاری را دارد، صدا و سیماست، اگر این بخش به صورت سریال ویژگی‌های مدینه فاضله را مطرح کند و در واقع این ویژگی‌ها را با زبان هنر به مردم منتقل کند، مسلما بسیار تأثیرگذار خواهد بود. در کنار آنها روحانیونی که در منابر به وعظ و سخنرانی می‌پردازند باید به این مساله توجه کنند و مسایل را طبق دستورات خداوند به مردم بیان کنند. کتاب‌ها، روزنامه‌ها، مجلات و رسانه‌های مجازی نیز هر یک تأثیر فراوانی خواهند داشت. اگر همه بخش‌ها هر یک با زبان خود به میدان بیایند و هر بخش اثر خود را بگذارد مسلما نواقص برطرف شده و نشانه‌های مدینه فاضله یکی پس از دیگری نمایان خواهد شد.
گفت وگو از: سمانه معارف
انتهای پیام

[="DarkRed"]


[/]

[="DarkRed"]


[/]

[="DarkRed"]


[/]

hamidreza;452500 نوشت:
بله منم جاهایی شنیدم که نباید گفت رحلت باید گفت شهادت
متاسفانه این رو جا انداختن که ما فکر کنیم پیامبرمان رحلت کردند در صورتی که با یک دسیسه به ایشان هم زهر خوراندند و بعد تبلیغ کردند که پیامبر رحلت کردند

شبـنم;452492 نوشت:
ولی خیلی ها میگن رحلت
اینها توطئه های اهل خلاف هست. رجوع کنید به http://www.askdin.com/thread34840.html

[h=2]حجت الاسلام یوسفی مقدم در گفت وگو با شفقنا: باید ظرفیت تحمل یکدیگر را در جامعه بالا ببریم/ جامعه ما در مسیر اخلاق اسلامی در حال حرکت است[/h]


عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بیان اینکه اصولی که می تواند مسلمانان را به وحدت برساند بیش از موارد تفرقه انگیز است، گفت: کسانی که مخالف وحدت بین مذاهب اسلامی هستند یقینا درک درستی از شرایط اجتماعی و بین المللی ندارند.
حجت الاسلام محمدصادق یوسفی مقدم در گفت وگو با خبرنگار شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) پیرامون سیره اخلاقی و اجتماعی نبی اکرم (ص) اظهار داشت: پیامبر اسلام (ص) از جانب خداوند به تمامی مردم معرفی شدند و در این معرفی از ایشان با تعبیر زیبای صاحب خلق وسیع و بزرگ یاد شده است، بنابراین ما نیز به عنوان مسلمان وظیفه داریم از ذریه ایشان پیروی کنیم.
اوافزود: البته نبی اکرم (ص) در قله و بلندی های اخلاقی و انسانی قرار دارند و ما که سعی داریم در مسیر رسیدن به این قله حرکت کنیم نخواهیم توانست جایگاه حقیقی ایشان را درک کنیم، اما هم اکنون جامعه ما در مسیر اخلاق اسلامی در حال حرکت است، اگرچه در برخی ابعاد و زمینه ها مشکلاتی وجود دارد اما فی المجموع این مسیر در حال پیموده شدن است.
عضو پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در خصوص احادیث و توصیه های پیامبر اسلام (ص) در زمینه رعایت اخلاق اجتماعی و میزان الگوپذیری از ایشان افزود: به اعتقاد ما بین کشورهای اروپایی و اسلامی تفاوت های مهمی وجود دارد؛ کمک به یکدیگر، احترام به والدین و بزرگان و مباحثی اینچنینی با پیروی از پیامبر اکرم (ص) در بین مسلمانان رعایت می شود اما در جامعه غرب این قبیل مسائل به فراموشی سپرده شده و خانواده مفهوم حقیقی خود را از دست داده است.
یوسفی مقدم با اشاره به وقوع برخی بلایای طبیعی در ایران گفت: برای نمونه اگر زلزله ای روی دهد یا اتفاق دیگری بیفتد ما شاهدیم که مردم چگونه برای کمک به یکدیگر می شتابند، این ها همه از سیره رسول الله (ص) نشات می گیرد.
او ادامه داد: براین اساس تلاش و همت اندیشمندان در سراسر جهان اسلام و به خصوص جمهوری اسلامی ایران به عنوان ام القرای جهان اسلام باید بیش از گذشته باشد.
عضو پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در باب لزوم وحدت بین مسلمانان و به خصوص شیعه و سنی اظهار داشت: در حوزه وحدت چند مساله مهم مورد توجه است، مساله اول اینکه وحدت یک ضرورت انکار ناپذیر در اسلام است، چنانچه کسی مخالف وحدت بین مسلمانان باشد حقیقتا شرایط اجتماعی و بین المللی را درک نکرده است، ما نمی توانیم خواهان یک زندگی مسالمت آمیز در جهان اسلام باشیم اما وحدت را به عنوان یک موضوع مسلم نادیده بگیریم.
یوسفی مقدم اضافه کرد: مساله دوم این است که هیچگاه وحدت به معنای دست کشیدن از اصول یک عقیده نیست، وحدت به این معنا نیست که بین شیعه و شافعی و سایر گروه ها حتما باید عده ای به نفع دیگری دست از عقائد خود بردارند اما باید یک برادر شیعه بتواند با برادر سنی خود و یک برادر سنی در کنار یک برادر شیعه وحدت داشته باشد چرا که اصول وحدت آفرین بین ما بسیار بیشتر از موارد تفرقه آمیز است.
او با بیان اینکه به منظور مقابله با دشمنان دین اسلام باید وحدت بیش از پیش مورد توجه قرار بگیرد، گفت: وحدت به معنای فاصله گرفتن مذاهب از اعتقادات خود نیست، باید ظرفیت تحمل پذیری یکدیگر را در جامعه افزایش دهیم، باید با توجه به سیره پیامبر(ص) سطح تحمل خود را افزایش دهیم، البته با لطف خداوند شرایط کنونی جامعه ما در این خصوص شرایط خوبی است.
عضو پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: در حال حاضر یهودیان و مسیحیان با آرامش کامل در ایران زندگی می کنند و این درحالی است که در بسیاری کشورها شرایط مناسبی ندارند.
او عنوان کرد: همچنین برادران اهل سنت نیز برادران هم کیش ما هستند و جزیی از ملت ایران محسوب می شوند، در واقع ظرفیت وحدت پذیری در کشور ما رشد داشته است و امیداریم زیرسایه نظام جمهوری اسلامی بیش از پیش افزایش یابد.
انتهای پیام

[h=2]اسوه حسنه یادداشتی ازحجت الاسلام سید محمود صادقی[/h]


شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)،حجت الاسلام سید محمود صادقی دریادداشتی با عنوان «اسوه حسنه» به مناسبت رحلت پیامبرخدا حضرت محمد(ص) که در اختیار شفقنا قرار داده آورده است:

1. قرآن کریم پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) را «اسوه حسنه» و حیات و زندگی سراسر نور آن حضرت را «حیات طیبه» معرفی کرده است و از این رو بخشی از آیات وحی نیز به تشریح سیره علمی و عملی و حیات فردی و اجتماعی آخرین فرستاده حق اختصاص یافته است. روشن است که توجه کتاب وحی به روش و منش حضرت خاتم الانبیاء تنها در جهت حفظ یا تبیین ارزش های تاریخی آن نیست و تحلیل سلوک علمی و عملی ایشان در این کتاب، در حقیقت به معنی دعوت مردمان به دنباله روی، طی طریق و تبعیت از روش و منش پیامبر در همه شئون فردی و اجتماعی است. دلیل این ادعا نیز این است که ذات مقدس حق افزون بر تشریح سیره علمی و عملی آن حضرت، راه رسیدن به مزایای آن را نیز مشخص کرده و به کلی گوئی و ارائه رهنمودهای علمی بسنده نکرده ست.
با این همه توجه به این لطیفه ضروری می نماید که جز ذوات مقدسه اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)، هیچ یک از موجودات عالم ملک و ملکوت را توان همراهی با آن انسان کامل نیست، چرا که او به مقامی فراتر از جایگاه معلم خود بار یافت: «لَوْ دَنَوْتُ‏ أَنْمُلَةً لَاحْتَرَقْت‏». (بحار الانوار، ج18، ص328)
2. عقاید و باورهای انسانی، محور اصلی و عامل بنیادی در تنظیم اوصاف و ملکات نفسانی انسان اند و روشن است که همین اوصاف و ملکات نفسانی، حرکات و افعال انسانی و سیره علمی و عملی وی را شکل می دهند. با این توضیح، اگر سیره ای بر اساس و پایه اعتقاد به توحید الهی بنیان گیرد، همه اوصاف نفسانی و در پی آن افعال و حرکات انسانی بر اساس توحید شکل خواهد گرفت. ضرورت تربیت جوامع انسانی بر اساس آموزه های توحیدی نیز بر همین استدلال کوچک استوار است.
سیره علمی و عملی نبی مکرم اسلام نیز همان سیره توحیدی ناب و سره است که ترسیم خطوط اصلی آن در جوامع انسانی و نیز سلوک علمی و عملی در آن، موجب رسوخ ملکات و اوصاف موحدانه آن حضرت در روح جامعه انسانی شده، اعمال و افعال فردی و اجتماعی جامعه مسلمین را توحیدی خواهد کرد: «إِنَّ صَلَاتىِ وَ نُسُكِى وَ مَحيَاىَ وَ مَمَاتىِ لِلَّهِ رَبّ‏ الْعَالَمِين». (انعام 162).
3. ذات مقدس حق نور محض است: «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ» (نور 35). بنابر این توحید نور و موحد نورانی است (و هر چه در دایره ای غیر توحید جای گیرد، ظلمت است). پیامبر مکرم اسلام در جامه انسان کامل و جامع همه کمالات، مصداق اتم و اکمل حیات توحیدی و زندگی موحدانه است که همه انوار ساطع از ذات مقدس را به طور تام و کامل در خود جمع کرده و نور محض را در میان بندگان تجلّی داده است: «يَأَيهُّا النَّبى إِنَّا أَرْسَلْنَكَ شَاهِدًا وَ مُبَشِّرًا وَ نَذِيرًا * وَ دَاعِيًا إِلىَ اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِرَاجًا مُّنِيرًا» (احزاب 45- 46).
به این بیان، پیامبر اکرم در جامه انسان کامل که حقیت توحید را به تمامه دریافته است، به سراج منیر و مظهر نور حقیقی مبدّل گشته، چون چراغی راه می رود و راه می نُمایاند و دیگران را به راه فرا می خواند.
توجه به این نکته خالی از لطف نیست که قرآن کریم، به دلیل توحید تام پیامبر اکرم، بسیاری از صفات ثبوتی ذات مقدس حق را به حضرت ایشان نسبت داده «أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُه» (توبه 74) و نیز صفات سلبی را از ایشان نفی کرده است: «أَمْ يَخافُونَ أَنْ يَحيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ رَسُولُه» (نور 50).
4. حقیقت نورانی پیامبر مکرم اسلام سراسر هستی را روشن ساخته و هر کس به قدر بهره مندی از توحید ناب و سره، این جلوه نورانی حق را در می یابد و طبیعی است که فرو رفتگان در چاه ویل طبیعت، از این حقیقت ناب بی بهره مانده، بدان کفر ورزند: «تَرَئهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ وَ هُمْ لَا يُبْصِرُون» (اعراف 198) ظلمت شرک، حجاب و پرده ای بر چشم های ایشان می نشاند که نور خیره کننده آن جلوه نور را به محاق می برد: «أَعْيُنهُمْ فىِ غِطَاءٍ عَن ذِكْرِى» (کهف 101).
گرچه نور نبوت، رسالت و ولایت ویژه رسول اکرم همه عوالم غیب و شهود را درنوردیده است؛ لیکن غبار و ظلمت جهل و شرک از تماشای آن ممانعت می کند و البته فهم سیره علمی و عملی آن دردانه آفرینش نیز بدون توجه به کلمات دیگر معصومان (علیهم السلام) ناممکن می نماید.
توجه خاص امامان معصوم (علیهم السلام) به احیای سیره و سنت نبوی (صلوات الله علیه) و بیان ویژگی های آن در مواضع مختلف، نیز همان راه نُمایی و راه بری، و زنگار زدایی و غبار گیری برای رؤیت آن نور بی بدیل است، درک این حقیقت نورانی کوه صبر علوی را در مصیبت ارتحال ایشان به ضجه در می آورد که: «لَقَدِ انْقَطَعَ‏ بِمَوْتِكَ مَا لَمْ يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ خَصَّصْتَ حَتَّى صِرْتَ مُسَلِّياً عَمَّنْ سِوَاكَ وَ عَمَّمْتَ حَتَّى صَارَ النَّاسُ فِيكَ سَوَاءً وَ لَوْ لَا أَنَّكَ أَمَرْتَ بِالصَّبْرِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْجَزَعِ لَأَنْفَدْنَا عَلَيْكَ مَاءَ الشُّئُونِ‏ و...» (نهج البلاغه، خطبه 235).
انتهای پیام

[h=2]گامی در شناخت پیامبراعظم؛ حضرت محمّد (ص)نوشتاری از حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی[/h]


شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)، گامی در شناخت پیامبر اعظم؛ حضرت محمّد بن عبدالله (صلّی الله علیه وآله) عنوان نوشتاری است که حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی به مناسبت 28 صفر؛ سال روز ارتحال ملکوتی پیامبر اعظم ( صلّی اللّه علیه وآله) در اختیار شفقنا قرار داه است.

اشاره:
خاتم انبیاء و اشرف مخلوقات حضرت محمّد بن عبد الله(ص) بنا به دیدگاه شیعیان اثنا عشری و پیروان اهل بیت(ع) در هفدهم ربیع الاول [۱] عام الفیل* (سالی که سپاه فیل به فرماندهی ابرهه، پادشاه حبشه به خانه کعبه در مکّه حمله کردند) در شهر مکه به دنیا آمد. قبل از تولد، پدرش را از دست داده بود. در شش سالگی مادر بزرگوارش، آمنه بنت وهب، دنیا را وداع کرد و این نوجوان کاملا یتیم شد و تحت سرپرستی جدّش عبد المطّلب و پسر عمویش ابوطالب قرارگرفت. حوادث و رخدادی دوران نوجوانی، جوانی، تا چهل سالگی و پس از آن با رویدادهای عجیب و غریبی و خارق العاده¬ای همراه است که برای هر خواننده و شنونده مسلمان و غیر مسلمانی شگفت انگیز و جذاب خواهد بود.
۱ ـ حوادث همگام با ولادت
خاموش شدن آتشکده فارس، وقوع زمین لرزه و کنده شدن بت ها از محل خود، ناله ی شیطان و… نشانه¬ی وقوع رخدادی بزرگ و مولودی ارزشمند و با خیر و برکت برای بشریت یعنی وجود نازنین حضرت محمّد(ص) بود که جهان آلوده به ظلم و ستم و کفر و گمراهی را به توحید و خداپرستی و تقوا و کمالات انسانی رهنمون می شود. [۲]
۲ ـ سفر تاریخی به شام و پیش گویی راهبان مسیحی
حضرت پیامبر(ص) دو سفر تاریخی به شام(در دوازده و بیست و پنج سالگی) داشته اند که در سفر اول بَحیرای راهب به حضرت ابوطالب، نسبت به حوادث ناگواری که از سوی یهود در انتظار او خواهد بود، هشدار داد! .
در سفر دوم، نسطورای راهب به مَیْسره(غلام خدیجه بنت خویلد) نسبت به آینده درخشان پیامبر نوید و مژده داد!. و در این سفر بود که سود فراوانی برای خدیجه به دست آورد و و میسره هم گزارش درست کاری حضرت را به خدیجه اعلام نمود. [۳]
آن حضرت، در بیست سالگی در حِلْف الفضول(پیمان جوان مردان) شرکت کرد. ایشان در همین ایّام به عنوان«محمّد أمین» [درست¬کار و راست¬گو] معروف و رفتار و کردار او در میان مردم مکّه و در اوضاع جامعه¬ جاهلی موجب شگفتی و تعجب شده بود. [۴]
۳ ـ ازدواج با خدیجه (س)
در بیست و پنج سالگی با خدیجه بنت خویلد(س) که زنی پاک دامن، با تقوا و خدا ترس بود و ثروت زیادی داشت، ازدواج نمود. حضرت خدیجه(س) اختیار مصرف اموال و دارایی خود را به او سپرد. [۵]
۴ـ ولادت و تربیت علی بن ابی طالب(ع)
در سیزدهم رجب سی ام عام الفیل، قبل از بعثت، از پدری موحّد[حضرت ابو طالب(ع)] و مادری پاک دامن[فاطمه بنت اسد]، فرزندی در داخل کعبه به دنیا آمد که در شش سالگی با هدف تربیت به منزل پیامبر(ص) و خدیجه(س) منتقل شد.[۶] امام علی(ع) در یکی از خطبه¬های نهج البلاغه به داستان ارتباط تناتنگ خود و استفاده از تعالیم و معنویات پیامبر(ص) اشاره می کند. [۷]
۵ـ مبعوث شدن به رسالت
در حالی که چهل سال از عمر شریف حضرت محمّد(ص) گذشته بود، در بیست و هفتم رجب، خداوند به مردم منّت گذاشت و او را به عنوان«نبیّ، رسول، خاتم و اشرف پیامبران» برگزید. نزدیک به سه تا پنج سال از آغاز پیامبری او به صورت مخفی گذشت و در این مدت با زحمت زیاد، تعداد اندکی از جوانان، اقوام، دعوت او و سخنان قوی ومنطقی تهیدستان و فقیران مانند علیّ بن ابی طالب، خدیجه، زید بن ارقم، عمّار بن یاسر، مصعب بن عمیر، بِلال بن رَباح و… را شنیدند به او ایمان آوردند. [۸]
در باره¬ی چگونگی نزول وی و کیفیت آن، مباحث زیادی در بین نویسندگان مطرح است که خوانندگان محترم جهت اطلاع به منابع تفسیری و تاریخی مراجعه نماید. [۹]
۶ ـ مخالفت های دشمنانان
به دستور خدواند پیامبر(ص) مأمور شد پس از سه سال، اقوام و سایر مردم حجاز را به تعالیم اسلام و قرآن دعوت نماید که در نتیجه، مخالفان پیامبر(ص) که با دعوت الهی او دشمنی می ورزیدند به شیوه¬ای گوناگون به اذیّت و آزار و شکنجه او وسایر مسلمانان پرداختند که برخی از آن¬ها مجبور شدند به خارج از شهر مکه هجرت نمایند. در هجرت به حبشه(سال دوم بعثت) گروه پانزده نفره مسلمانان به رهبری جعفر بن ابی طالب و همراهان او موفّق شدند، آیات قرآن و فرامین الهی را به گوش مسیحیان (از فرقه یعقوبی) و… برسانند و گامی جدید در تبلیغ اسلام بردارند. محاصره مسلمانان در شعب ابی طالب (سال پنجم بعثت)، به مدت چهار سال طول کشید که در واقع تمرینی برای مسلمانان در تحمّل سختی ها و صبر و بردباری در راه خدا بود. [۱۰]
۷ ـ ولادت حضرت فاطمه(س)
با درگذشت تمامی فرزندان پیامبر(ص) که همه از خدیجه بودند، دشمنانان به دعوت پیامبر(ص) و آینده¬ی دستورات اسلام با نگاه شک و تردید شکست می نگریستند و اظهار خوشحالی کردند و به پیامبر(ص) لقب «ابتر» دادند می¬کرد ولی با اراده ی خداوند، فرزندی به آن حضرت به نام فاطمه(س) عنایت فرمود. (در این باره، سوره کوثر نازل شد که موجب خشم و عصبانیت دشمنانان را فراهم نمود).
۸ ـ از دست دادن خدیجه(س) و ابوطالب(ع)
در سال دهم بعثت با درگذشت حضرت خدیجه(س) و حضرت ابوطالب (ع)، دو یار وپشتیبان واقعی و ارزشمند خود، آزمون سختی برای پیامبر(ص) پیش آمد. البته حادثه ی معراج و سِیْر به آسمان ها، به نوعی جبران اذیت¬ها، و دشواری های روحی پیامبر(ص) و مسلمانان بود که عجائب قدرت الهی و نشانه ای عظمت پروردگار را خداوند به پیامبرش نشان داد و باعث استحکام و ایمان بیشتر مسلمانان و آینده ی درخشان گسترش اسلام بود. [۱۱]
۹ ـ توطئه¬ ی ترور پیامبر(ص) و هجرت¬ های تاریخ ساز
پیامبر اکرم(ص) به همراهی زید بن حارثه و علی بن ابی طالب(ع) به هدف تبلیغ دستورات الهی، ابتدا به طائف(هفتاد و دو کیلومتری مکّه) سفر کرد و پس از ده روز به مکه بازگشت پیامبر(ص) مصعب بن عُمیر را به یثرب فرستاد تا به آنان قرآن بیاموزد، و به اسلام دعوت نماید.
جذابیت آیات قرآن ولحن شیوا و شیرین همراه با محتوای عالی آن، و خستگی از بت پرستی و شرک، عامل اساسی جذب مردم به ویژه جوانان به دستورات اسلام بود. این مسایل باعث شد تا جمعیت مسلمانان در یثرب افزایش یابد و حتی زمینه مهاجرت مسلمانان مکّه به سوی یثرب فراهم شود.
پس از کشف توطئه¬ی قریش در دارالندوة (محل تصمیم گیری های مهم قریش) و آگاه شدن پیامبر(ص) آن حضرت مأمور شد تا یک نفر را به جای خود در بستر بخواباند و شبانه از مکّه خارج شود. [۱۲]
با این هجرت تاریخی، توطئه¬ی قتل پیامبر(ص) ناکام ماند و احساس خطر قریش از سوی یثربیان تحقق پیدا کرد.
۱۰ ـ تشکیل حکومت اسلامی و پیامد های آن
با هجرت تاریخی پیامبر(ص) که به صورت معجزه و امداد الهی انجام شد و استقبال پر شکوه و بزرگ مردم یثرب از ایشان، زمینه برای اقدامات بزرگ مانند ساخت مسجد، پیمان برادری و اخوّت عمومی و خاص مهاجران و انصار، هجرت سائر مسلمانان به شهر یثرب، مبداء شدن تاریخ، تغییر نام یثرب به نام مدینة النبیّ (ص)، تشکیل نیروهای دفاعی از شهر پیامبر(ص)، مسلمانان و غیر مسلمانان و…آغاز شد. از طرف دیگر، پیامبر و مسلمانان با توطئه های منافقان و طائفه های لجوج یهودی و مسیحی و مشرکان مکّه، تغییر قبله و… مواجه گردیدند. [۱۳] پیش آمدن جنگ های بدر، اُحد، بنی نضیر، بنی قُریظه و بنی المصطلق، احزاب(خندق)، پیمان رضوان و صلح حُدیبیه(فتح مبین)، جنگ خیبر، نامه نگاری با پادشاهان و رهبران کشورها و مناطق بزرگ جهان مانند ایران، روم، حبشه، مصر، شام و یمامه و پاسخ منفی و سکوت و مخالف آنان، جنگ موته، فتح مکه و پیمان شکنی کفار قریش، عفو عمومی پیامبر(ص)، جنگ حُنین، جنگ تبوک و جانشینی امام علیّ (ع) در مدینه، نزول سوره برائت و ابلاغ در مراسم حج توسط حضرت علی(ع)، حجّة الوداع در سال دهم هجرت، داستان مباهله با مسیحیان نجران، واقعه غدیر خمّ و اعلان جانشینی پیامبر(ص) و امامت مولا علیّ بن ابی طالب(ع) و یازده فرزند از نسل او و حضرت فاطمه زهرا(س)، اعزام سپاه اُسامة، نامه ای که وصیت نامه ای که نانوشته ماند! و بالأخره، بیماری و کسالتی که منجر به ارتحال ملکوتی خاتم پیامبران و اشرف مخلوقات جهان و الگو و اسوه بشریت در فضائل و کمالات انسانی حضرت محمّد بن عبدالله(ص) در بیست و هشتم ماه صفر المظفّر سال یازدهم هجری[۱۴] از شصت و سه سال عمر ارزشمند و مملوّ از برکات جاویدان مانند نزول قرآن کریم و سنّت نبوی(ص) گردید از دیگر حوادث و اتفاقات مهمّی هست که هرکدام در جای خود، شایسته بحث و بررسی مفصّل می باشد.
۱۱- معرفی منابع تاریخ پیامبر(ص)
در اینجا برخی از کتاب های مناسب جهت مطالعه و تحقیق و پاسخ های ارائه شده به شبهات مطرح شده از سوی مخالفان و دشمنان اسلام و پیامبر(ص) معرفی می شود.(در سایت کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران تعداد ۱۱۰۰ عنوان کتاب در این باره فهرست شده که علاقه مندان را به آدرس سایت کتابخانهhttp://historylib.com ارجاع می دهیم):
[SPOILER]
* نهج الفصاحة؛ مجموعه سخنان پیامبر اسلام(ص)، انتشارات زوّار؛
* شعاعی از نیّر اعظم؛ حضرت محمّد مصطفی(ص)…، آیت الله سیّد علی حسینی خامنه‌ای[رهبر معظم انقلاب اسلامی]، انتشارات سروش؛
* سیمای پیامبر اعظم(ص) در آینه نهج البلاغه، محمدتقی مصباح یزدی،موسسه آموزشی، پژوهشی امام خمینی(ره)؛
* پیامبر رحمت(ص)، عبد الله جوادی آملی، انتشارات اسراء؛
* فروغ ابدیّت؛ تجزیه و تحلیل کاملی از زندگی پیامبر اسلام(ص)، جعفر سبحانی، بوستان کتاب؛
* پیشوایان هدایت، خاتم انبیاء؛ محمّد مصطفی(ص)، جلد ۱[ترجمه: اعلام الهدایة؛ محمّد المصطفی(ص) خاتم الأنبیاء، المجلد الأول، تألیف المجمع العالمی لأهل البیت(ع)] انتشارات مجمع جهانی اهل بیت(ع)؛
* حیاة المحرّر الأعظم الرسول الأکرم؛ محمّد(ص)، شیخ باقر شریف القرشی(ره) ۳ جلد، مهر امیر المومنین(ع)؛
* سیره پیامبر اعظم(ص)،۲۰ جلد [ترجمه: الصحیح من سیرة النبی الأعظم(ص)، ۴۰ جلد، تالیف سید جعفر مرتضی عاملی] با ترجمه: محمد سپهری، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی؛
* سیرت جاودانه[تلخیص]، ۲ جلد، ترجمه: محمد سپهری، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی؛
* سیری در سیره نبوی(ص)، استاد شهید مرتضی مطهری(ره)، انتشارات صدرا؛
* تاریخ تحقیقی اسلام؛ عصر نبوی(ص)، ۴ جلد[ ترجمه موسوعة التاریخ الاسلامی، ۸ جلد، تألیف محمدهادی یوسفی غروی] ترجمه: حسین علی عربی، موسسه امام خمینی(ره)؛
* حکمت نامه پیامبر اعظم(ص) [عربی/فارسی]، محمد محمدی ری شهری، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت؛
* پیامبری و پیامبر اسلام(ص)، ابراهیم امینی، بوستان کتاب؛
* درس هائی از تاریخ تحلیلی اسلام…، سید هاشم رسولی محلاتی ۴ جلد، سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
* تاریخ اسلام، مهدی پیشوایی، دفتر نشر معارف؛
* پیامبر رحمت، صدر بلاغی، انتشارات حسینیه ارشاد؛
* تاریخ سیاسی اسلام؛ سیره سیاسی رسول خدا(ص)، ۲ جلد، رسول جعفریان، سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؛
* سیره ی اخلاقی پیامبر اعظم(ص)، محمدرضا جباری، دفتر نشر معارف؛
* سیره ی پیامبر اعظم(ص) در گذر از جامعه جاهلی، نجف لک زایی، بوستان کتاب؛
* محمد(ص) پیامبری برای همیشه، حسن رحیم پورازغدی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی؛
* داستان پیامبران(ع)، علی موسوی گرمارودی، انتشارات قدیانی؛
* بررسی تاریخی صلح‌های پیامبر(ص)، حامد منتظری مقدم، موسسه آموزشی، پژوهشی امام خمینی(ره)؛
* راه محمّد(ص)، سید رضا صدر، بوستان کتاب؛
* محمّد[ص]؛ پیامبر عدل و آزادی، سید یحیی یثربی، انتشارات علم؛
* پیامبر اعظم(ص)؛ سیره و تاریخ، محمدباقر پورامینی، دفتر نشر معارف؛
* سیره ی نبوی(ص)…، ۴ جلد، مصطفی دلشاد تهرانی، نشر دریا؛
* آنک آن یتیم نظر کرده، محمدرضا سرشار، به نشر؛
* تاریخ تحلیلی – سیاسی اسلام(ص)،۲ جلد، علی اکبر حسنی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی؛
* پیامبر اعظم(ص)، جلد ۱،[ برگرفته از کتاب الغدیر... تالیف علامه امینی(ره)] تحقیق و ترجمه: محمدحسن شفیعی شاهرودی، موسسه میراث النبوة؛
* پیام پیامبر(ص)؛ مجموعه ای از نامه ها، وصایا، سخنان و…، تدوین و ترجمه: بهاء الدین خرم شاهی و مسعود انصاری، انتشارات علمی- فرهنگی؛
* الگوی کامل؛ نگاهی به سیره اخلاقی پیامبر اکرم(ص)، همت سهراب پور، بوستان کتاب؛
* محمّد(ص) بر پایه کهن ترین منابع، مارتین لینگز، ترجمه: سعید تهرانی نسب، انتشارات حکمت؛
* محمّد(ص)؛ پیامبر موعود؛ شرح و بررسی بشارت های کتاب مقدس در باره پیامبر اسلام(ص)…، سعید کریم پور، شرکت چاپ و نشر بین الملل؛
* زندگی نامه پیامبر اسلام[ص]، کارن آمسترانگ، ترجمه: کیانوش حشمتی، انتشارات حکمت.

پی نوشت ها:
[۱]- طبرسی، اعلام الوری ج۱ ص۴۲، مفید، الإرشاد… ج۱ ص؛ مجلسی، بحار الأنوار ج۱۵ ص۲۵۰، مرحوم کلینی معتقد است در دوازدهم ربیع الأول بوده است.
* گفته می شود؛ این سال، همراهان با ۵۷۰ میلادی بوده است ( به کتاب تاریخ اسلام تألیف دکتر علی اکبر فیّاض ص۶۲ مراجعه شود).
[۲]- کلینی، اصول الکافی ج ۱ ص ۴۳۹؛ مسعودی، مروج الذهب ج ۲ ص ۲۷۴٫.
[۳]- ابن هشام، السیرة النبویة ج۱ ص۱۹۴؛ ابن واضح، تاریخ الیعقوبی ج۱ ص۲۱؛ مجلسی، بحار الأنوار ج۱۶ ص۲۲؛ عاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم(ص) ج۱ ص۹۱؛ یوسفی غروی، مختصر تاریخ اسلام ص۱۳۸ برخی از مستشرقان این سفر را بهانه¬ای برای تحریف وحی الهی و دستورات قرآنی قرار دهند که قطعاً اتهامی بیش نیست! ؛ پیشوائی، تاریخ اسلام… ص۱۱۳).
[۴]- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة ج۱۴ ص۱۲۹؛ یوسفی غروی، مختصر تاریخ اسلام… ص۱۴۲.
[۵]- ابن هشام، السیرة النبویة ج۱ ص۱۰۰؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ ج۲ ص۳۹؛ پیشوایان هدایت؛ خاتم انبیاء، محمّد مصطفی(ص) ج۱ ص۸۸.
[۶]- ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب(ع) ج۲ ص۱۸۰؛ ابو الفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین ص۱۵؛ طوسی، الأمالی ص۶۴۴؛ پیشوایی، تاریخ اسلام… ص ۱۲۲.
[۷]- سید رضی، نهج البلاغه، خطبه¬ی قاصعه(شماره ۱۹۲)؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ ج۱ص۲۷.
[۸]- ابن سعد، الطبقات الکبری ج۱ ص۱۹۹؛ السیرة النبویة ج۱ ص۳۶۹؛ مجلسی، بحار الأنوار ج ۱۸ ص۱۸۵.
[۹]- طبرسی، مجمع البیان ج۱۰ ص۳۸۴؛ کمال الدین و تمام النعمة ج۱ ص۸۵؛ معرفت، التمهید فی علوم القرآن ج۱ ص۴۹؛ پیشوایی، تاریخ اسلام… ص۱۳۳.
[۱۰]- طبرسی، تاریخ الاُمم و الملوک ج۲ ص۲۲۱؛ بلاذری ، انساب الأشراف ج۱ ص۱۹۷؛ اعلام الوری… ص۴۵.
[۱۱]- ابن واضح، تاریخ الیعقوبی ج۲ ص۲۹؛ طبرسی، اعلام الوری ص۵۳.(در کتاب تاریخ اسلام… تألیف استاد پیشوائی ص۱۶۹، تحلیل جامع و کاملی از موضوع همسران پیامبر(ص) و شخصیت آنان مطرح شده است).
[۱۲]- سوره ی انفال(۸) آیه ۳۰ « واذ یمکر بک الذین کفروا لیثبتوک او یقتلوک او یخرجوک و یمکرون و یمکر الله و الله خیر الماکرین».
[۱۳]- ابن هشام، السیرة النبویة ج ۲ ص ۶۷؛ طبری، تاریخ الاُمم و الملوک ج۲ ص ۲۴۲؛ پیشوائی، تاریخ اسلام (از جاهلیت تا رحلت پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله) ص ۱۸۹ تا ۳۴۴ و منابع دیگر … . (مطالعه عمیق این کتاب ارزشمند را به دوست داران مباحث تاریخ اسلام و پیامبر«صلّی الله و علیه وآله» توصیه می کنم).
[۱۴]- ابن سعد، الطبقات الکبری ج ۳ ص ۲۷۲؛ ابن واضح، تاریخ الیعقوبی ج ۲ ص ۱۷۸؛ حلبی، السیرة الحلبیة ج ۳ ص ۴۵۴؛ مجلسی، بحار الأنوار ج ۲۲ ص۵۱۴.

انتهای پیام
[/SPOILER]