جمع بندی در خانه ای که سگ دارند و ملائکه وارد نمیشود گناهان آنها را کی ثبت میکند؟

تب‌های اولیه

42 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
در خانه ای که سگ دارند و ملائکه وارد نمیشود گناهان آنها را کی ثبت میکند؟

افرادی که در خانه ای زندگی میکنند که در آن خانه سگ هست را گناهانشان ثبت نمیشود؟

با نام الله


کارشناس بحث: استاد اویس

[=Georgia]با عرض سلام و ادب خدمت دوست گرامی جناب صدور انقلاب
قبل از پاسخ به سوال جنابعالی لازم است نکته ای را مقدمتا خدمتتان تقدیم نمایم و آن این که نگهداری سگ در دو شیوه متفاوت آن از نظر اسلام دارای دو حکم متفاوت است به این ترتیب که:
الف: گروهی از سگها دارای منافع واقعی برای انسانها بوده و از آنها برای نگهبانی منازل، دام و یا شکار استفاده می شده که اکنون کاربردهای جدیدی همانند جستجوی مواد منفجره، مواد مخدر و نیز عملیات امداد و نجات در زلزله ها و موارد مشابه دیگری نیز به کاربردهای قبلی سگ ها اضافه گردیده است .
نظر به اینکه از دیدگاه اسلام، انسان اشرف مخلوقات بوده و سایر موجودات در خدمت انسان می باشند، سگ ها نیز استثنایی بر این قاعده نبوده و نگهداری آنها در صورت داشتن فایده و کاربردی واقعی، ایرادی ندارد که نمونه ای از آن را در قرآن نیز می یابیم که سگ اصحاب کهف همانند خود آنها به غار رفته و در ورودی غار به استراحت می پرداخته است .
ب: در شیوه ای دیگر، نگهداری سگ توسط انسان، برای استفاده از فواید و منافع آن نبوده بلکه تنها برای سرگرمی و خوشگذرانی می باشد .
دین اسلام از اساس با سرگرمی های بی فایده ای که هیچ منفعتی برای انسانها نداشته بلکه آنان را از یاد خدا و نیز حضور در اجتماع و انجام کارهای مفید و یاری هم نوعان باز می دارد مخالف است، و این مخالفت، اختصاصی هم به نگهداری سگ ندارد بلکه شامل سرگرمی های دیگری از این نوع، همانند قماربازی و گوش فرادادن به افسانه ها و حتی رفتن به شکار تفریحی نیز می گردد.
اما خصوص سوال حضرتعالی به دو وجه پاسخ داده می شود:
وجه اول: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: إِنَّ جَبْرَئِيلَ أَتَانِي فَقَالَ- إِنَّا مَعْشَرَ الْمَلَائِكَةِ لَا نَدْخُلُ بَيْتاً فِيهِ كَلْبٌ وَ لَا تِمْثَالُ جَسَدٍ- وَ لَا إِنَاءٌ يُبَالُ فِيهِ : یعنی جبرئيل پیشم آمد و گفت: ما فرشته‏ ها وارد نشويم در خانه ‏اى كه در آن سگ يا مجسمه تن باشد و يا ظرفى باشد كه در آن بول كنند.»
مراد از عدم ورود ملائکه در خانه ای که سگ در آن نگه داری می شود ورود به جهت افاضه فیض و اعطای کمال معنوی و رزق مادی و معنوی است اما این به معنای عدم دخول مطلق فرشتگان نیست و اگر در اینجا به صورت مطلق گفته شده آیه شریفه آن را تخصیص زده و می فرماید: «ما یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ» یعنی هر گفتاری که از انسان صادر شود فرشتگان عتید و رقیب آن را ضبط و ثبت می نمایند.
وجه دوم: حتی در مواردی که فرشتگان الهی عذری برای حضور و ورود در مکانی داشته باشند خود خداوند سمیع و بصیر آگاه و شنوا و بیننده امور خواهد بود و از این حیث مجموعه اعمال انسان ثبت و ضبط خواهد شد. به عنوان مثال در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است که :ان المومنین اذا قعدا یتحدثان قالت الحفظه بعضها لبعض اعتزلوا بنا، فلعل لها سراً و قدستر الله علیهما!" هنگامی که دو مومن کنار هم می نشینند و بحث‌های خصوصی می کنند ، حافظان اعمال به یکدیگر می گویند : ما کنار رویم، شاید آنها سری دارند که خداوند آن را مستور داشته. راوی می گوید: مگر خداوند عزوجل نمی فرماید ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب و عتید"هیچ سخن انسان نمی گوید مگر اینکه فرشته مراقب و آماده ثبت اعمال نزد آن حاضر است؟ امام فرمود: ان کانت الحفظه لا تسمع فان عالم السریسمع و یری"اگر حافظان سخنان آنها را نشنوند خداوندی که از اسرار با خبر است می شنود و می بیند.
پینوشتها:
[=Georgia]

  1. بحار الأنوار ،ج‏73 ،ص 159
  2. ق/18
  3. اصول کافی مطابق نقل نور الثقلین جلد ۵ صفحه ۱۱۰ش

[="Tahoma"][="Navy"]

صدور انقلاب;452424 نوشت:
افرادی که در خانه ای زندگی میکنند که در آن خانه سگ هست را گناهانشان ثبت نمیشود؟

سلام
جمع بین دو روایت ما را به این معنا راهنمایی می کند که منظور از فرشتگانی که با حضور سگ وارد خانه نمی شوند یک عده فرشتگان خاص اند چه اینکه همراهی فرشتگان ثبت کننده اعمال امری ضروری است
یا علیم

[/]

اویس;453780 نوشت:
اگر حافظان سخنان آنها را نشنوند خداوندی که از اسرار با خبر است می شنود و می بیند


پس اصلا فلسفه وجودی این فرشته های ثبات! چیه؟ خوب خود خداوند که همه چیز رو میدونه. حتی خداوند نیاز نداره اون اعمال انجام بشن که بدونه از ازل میدونسته که چه کسی چه کارهایی خواهد کرد!

از اون گذشته
چرا فرشته ها به خانه هایی که گناهان بسیار بزرگ و کبیره مثلا زنا و ... انجام میشه ، به جهت افاضه فیض و اعطای معنوی وارد میشوند ولی فقط خانه سگ دار وارد نمیشوند؟
اصلا اگر به خاطر افاضه فیض بود که باید میگفت در خانه ای که گناهی یا مثلا گناهان خاصی انجام بشه وارد نمیشن .
تناقضات قضیه خیلی زیاده!

محی الدین;453806 نوشت:

سلام
جمع بین دو روایت ما را به این معنا راهنمایی می کند که منظور از فرشتگانی که با حضور سگ وارد خانه نمی شوند یک عده فرشتگان خاص اند چه اینکه همراهی فرشتگان ثبت کننده اعمال امری ضروری است
یا علیم

سلام علیکم
با تشکر از نظر شما اما جمع شما با حدیث فوق تناقض دارد. لطفا نظرات شخصی خودتان را بیان نفرمائید مگر دلیلی برای آن داشته باشید. ان الظن لا یغنی من الحق شیئا. نمیدانم را خداوند آفریده که از آن استفاده کنیم.

manmehdiam;453972 نوشت:

پس اصلا فلسفه وجودی این فرشته های ثبات! چیه؟ خوب خود خداوند که همه چیز رو میدونه. حتی خداوند نیاز نداره اون اعمال انجام بشن که بدونه از ازل میدونسته که چه کسی چه کارهایی خواهد کرد!

از اون گذشته
چرا فرشته ها به خانه هایی که گناهان بسیار بزرگ و کبیره مثلا زنا و ... انجام میشه ، به جهت افاضه فیض و اعطای معنوی وارد میشوند ولی فقط خانه سگ دار وارد نمیشوند؟
اصلا اگر به خاطر افاضه فیض بود که باید میگفت در خانه ای که گناهی یا مثلا گناهان خاصی انجام بشه وارد نمیشن .
تناقضات قضیه خیلی زیاده!

کدام تناقض؟!
قرار نیست خدا فلسفه همه کارهایش را به ما بگوید. خیلی هاش به ما مربوط نیست. اصل بر امتحان انسان است که چه کسی اطاعت میکند و چه کسی عناد میکند. اگر خدا دلیل همه کارهایش را بگوید که دیگر امتحان معنا ندارد. اگر هم ما فلسفه کاری را نمی دانیم دلیل نمیشود نظریه شما درست باشد.
اولا کی گفته فرشته های به خانه زنا وارد میشوند؟ شاید به آن هم وارد نشوند. دوما حتی اگر هم وارد بشوند حتما به دستور خدا بوده و به من و شما مربوط نیست. چرایش را هم خدا میداند.
شاید گناهان دیگر را در احادیث دیگر گفته اند.

اویس;453780 نوشت:
[=Georgia]با عرض سلام و ادب خدمت دوست گرامی جناب صدور انقلاب
قبل از پاسخ به سوال جنابعالی لازم است نکته ای را مقدمتا خدمتتان تقدیم نمایم و آن این که نگهداری سگ در دو شیوه متفاوت آن از نظر اسلام دارای دو حکم متفاوت است به این ترتیب که:
الف: گروهی از سگها دارای منافع واقعی برای انسانها بوده و از آنها برای نگهبانی منازل، دام و یا شکار استفاده می شده که اکنون کاربردهای جدیدی همانند جستجوی مواد منفجره، مواد مخدر و نیز عملیات امداد و نجات در زلزله ها و موارد مشابه دیگری نیز به کاربردهای قبلی سگ ها اضافه گردیده است .
نظر به اینکه از دیدگاه اسلام، انسان اشرف مخلوقات بوده و سایر موجودات در خدمت انسان می باشند، سگ ها نیز استثنایی بر این قاعده نبوده و نگهداری آنها در صورت داشتن فایده و کاربردی واقعی، ایرادی ندارد که نمونه ای از آن را در قرآن نیز می یابیم که سگ اصحاب کهف همانند خود آنها به غار رفته و در ورودی غار به استراحت می پرداخته است .
ب: در شیوه ای دیگر، نگهداری سگ توسط انسان، برای استفاده از فواید و منافع آن نبوده بلکه تنها برای سرگرمی و خوشگذرانی می باشد .
دین اسلام از اساس با سرگرمی های بی فایده ای که هیچ منفعتی برای انسانها نداشته بلکه آنان را از یاد خدا و نیز حضور در اجتماع و انجام کارهای مفید و یاری هم نوعان باز می دارد مخالف است، و این مخالفت، اختصاصی هم به نگهداری سگ ندارد بلکه شامل سرگرمی های دیگری از این نوع، همانند قماربازی و گوش فرادادن به افسانه ها و حتی رفتن به شکار تفریحی نیز می گردد.
اما خصوص سوال حضرتعالی به دو وجه پاسخ داده می شود:
وجه اول: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: إِنَّ جَبْرَئِيلَ أَتَانِي فَقَالَ- إِنَّا مَعْشَرَ الْمَلَائِكَةِ لَا نَدْخُلُ بَيْتاً فِيهِ كَلْبٌ وَ لَا تِمْثَالُ جَسَدٍ- وَ لَا إِنَاءٌ يُبَالُ فِيهِ : یعنی جبرئيل پیشم آمد و گفت: ما فرشته‏ ها وارد نشويم در خانه ‏اى كه در آن سگ يا مجسمه تن باشد و يا ظرفى باشد كه در آن بول كنند.»
مراد از عدم ورود ملائکه در خانه ای که سگ در آن نگه داری می شود ورود به جهت افاضه فیض و اعطای کمال معنوی و رزق مادی و معنوی است اما این به معنای عدم دخول مطلق فرشتگان نیست و اگر در اینجا به صورت مطلق گفته شده آیه شریفه آن را تخصیص زده و می فرماید: «ما یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ» یعنی هر گفتاری که از انسان صادر شود فرشتگان عتید و رقیب آن را ضبط و ثبت می نمایند.
وجه دوم: حتی در مواردی که فرشتگان الهی عذری برای حضور و ورود در مکانی داشته باشند خود خداوند سمیع و بصیر آگاه و شنوا و بیننده امور خواهد بود و از این حیث مجموعه اعمال انسان ثبت و ضبط خواهد شد. به عنوان مثال در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است که :ان المومنین اذا قعدا یتحدثان قالت الحفظه بعضها لبعض اعتزلوا بنا، فلعل لها سراً و قدستر الله علیهما!" هنگامی که دو مومن کنار هم می نشینند و بحث‌های خصوصی می کنند ، حافظان اعمال به یکدیگر می گویند : ما کنار رویم، شاید آنها سری دارند که خداوند آن را مستور داشته. راوی می گوید: مگر خداوند عزوجل نمی فرماید ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب و عتید"هیچ سخن انسان نمی گوید مگر اینکه فرشته مراقب و آماده ثبت اعمال نزد آن حاضر است؟ امام فرمود: ان کانت الحفظه لا تسمع فان عالم السریسمع و یری"اگر حافظان سخنان آنها را نشنوند خداوندی که از اسرار با خبر است می شنود و می بیند.
پینوشتها:
[=Georgia]
  1. بحار الأنوار ،ج‏73 ،ص 159
  2. ق/18
  3. اصول کافی مطابق نقل نور الثقلین جلد ۵ صفحه ۱۱۰ش

سلام علیکم
با تشکر
وجه دوم قابل پذیرش است چون بر اساس روایت اهل بیت است.
ولی وجه اول بیشتر شبیه یک توجیه و نظر شخصی بدون هیچ دلیل و مدرک است که قابل پذیرش نیست و حتی با حدیث مذکور در وجه دوم هم تناقض دارد.
چه میشد که فقط همان وجه دوم ذکر میشد و از ارائه نظرات شخصی خودداری میشد؟ ان الظن لا یغنی من الحق شیئا

در آیه "[=Georgia]ما یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ" لازم نیست که رقیب عتید فقط و فقط دو فرشته باشند. بلکه ممکن است رقیب عتید خداوند نیز باشد. چون رقیب و عتید دو صفت هستند که ممکن است صفت دو فرشته باشد یا دو صفت خود خداوند باشد. نگفته که دو فرشته رقیب عتید.

صدور انقلاب;454486 نوشت:
کدام تناقض؟!
قرار نیست خدا فلسفه همه کارهایش را به ما بگوید. خیلی هاش به ما مربوط نیست. اصل بر امتحان انسان است که چه کسی اطاعت میکند و چه کسی عناد میکند. اگر خدا دلیل همه کارهایش را بگوید که دیگر امتحان معنا ندارد. اگر هم ما فلسفه کاری را نمی دانیم دلیل نمیشود نظریه شما درست باشد.
اولا کی گفته فرشته های به خانه زنا وارد میشوند؟ شاید به آن هم وارد نشوند. دوما حتی اگر هم وارد بشوند حتما به دستور خدا بوده و به من و شما مربوط نیست. چرایش را هم خدا میداند.
شاید گناهان دیگر را در احادیث دیگر گفته اند.


خوب اگر به من و شما مربوط نیست و چرایش را هم خدا میداند پس شما دارید جواب چی را در تاپیک میدهید!! خنده آور است واقعا!
آخه بزرگوار اگه قرار باشد اینگونه جواب دهید که دیگر نه سوالی میماند و نه جوابی.

در جواب این تاپیک و همه تاپیک های دیگر بفرمایید به من و شما ارتباط ندارد چون خدا بهتر میداند. چرایش را هم خدا میداند فلسفه کارش را هم به کسی نمیگوید....اصلا پس برای چی بحث میکنیم!!!!

با سلام.از نظر بنده حق با
manmehdiam است.
درست است اگر قرار باشد چيزي به ما مربوط نباشد پس چه چيزي به ما مربوط است.
نوعي جبر محسوب نمي شود؟

manmehdiam;454564 نوشت:

خوب اگر به من و شما مربوط نیست و چرایش را هم خدا میداند پس شما دارید جواب چی را در تاپیک میدهید!! خنده آور است واقعا!
آخه بزرگوار اگه قرار باشد اینگونه جواب دهید که دیگر نه سوالی میماند و نه جوابی.

در جواب این تاپیک و همه تاپیک های دیگر بفرمایید به من و شما ارتباط ندارد چون خدا بهتر میداند. چرایش را هم خدا میداند فلسفه کارش را هم به کسی نمیگوید....اصلا پس برای چی بحث میکنیم!!!!


یک چیزهایی به من و شما مربوط است که آنها در قرآن و روایات گفته شده اند و یک چیزهایی مربوط نیست که در قرآن و روایات گفته نشده اند.
معمولا سوالاتی از جنس اینکه چرا خدا این قانون را گذاشته است؟ کمتر دلیلش بیان شده است. البته در مواردی هم بیان شده است ولی همیشه اینطور نیست. مثلا اینکه چرا خدا گفته نماز صبح دو رکعت باشد؟ شاید هم دلیلش در روایات باشد ولی همیشه اینطور نیست.
غیر از این گونه سوالات سوال و جوابهای بسیاری باقی میماند برای پرسیدن و بحث کردن. بنده فقط یک نوع خاص از سوالات را گفتم.
بحث میکنیم تا آن چیزهایی که خدا گفته است را درست بفهمیم. ولی آن چیزهایی که خدا نگفته است را اگر بحث کنیم هم نمی فهمیم (البته یک بخشی را شاید با عقل بفهمیم ولی یک بخشی را با عقل هم نمیتوانیم بفهمیم).
اینکه شما چرا بحث میکنید را خودتان بهتر میدانید ولی بنده بحث میکنم که خدا و دین خدا را بهتر بشناسم. دین هم یعنی آن چیزهایی که خدا و روایات گفته اند و نه آنچه خدا نخواسته ما بدانیم و ما الکی فلسفه بافی کنیم و از خودمان بگیم فرشته ها داخل خانه زنا نمیشن پس این تناقض است.

rezasad;454574 نوشت:
با سلام.از نظر بنده حق با
manmehdiam است.
درست است اگر قرار باشد چيزي به ما مربوط نباشد پس چه چيزي به ما مربوط است.
نوعي جبر محسوب نمي شود؟

کی گفته چیزی به ما مربوط نیست؟
یه چیزهایی به ما مربوط هست و یک چیزهایی به ما مربوط نیست.
مثلا از تفکر در ذات خدا نهی شده است. خدا گفته در این فکر نکن. حالا شما اصرار داری که همه چی به شما مربوط است خوب باشه برو در ذات خدا تفکر کن.

صدور انقلاب;452424 نوشت:
افرادی که در خانه ای زندگی میکنند که در آن خانه سگ هست را گناهانشان ثبت نمیشود؟

سلام

بنده مطلب دیگری را هم اضافه کنم اگر قرار بر این باشد که عزرائیل هم از دخول به خانه ای که سگ دارند معذور میشود و دارنده سگ در مقابل مرگ واکسینه خیر اینگونه نیست ملائکه هر کدام وظائف خودشان را دارند گاهی برای یاری میایند مانند :

إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِینَ أَلَنْ یكْفِیكُمْ أَنْ یمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلَاثَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُنْزَلِینَ«آل عمران/124»
آنگاه که به مؤمنان می‏گفتی آیا شما را بس نیست که پروردگارتان شما را با سه هزار فرشته فرودآمده یاری کند

إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنِّی مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُرْدِفِینَ«الأنفال/9»
[به یاد آورید] زمانی را که پروردگار خود را به فریاد می‏طلبیدید پس دعای شما را اجابت کرد که من شما را با هزار فرشته پیاپی یاری خواهم کرد

بَلَى إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَیأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا یمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِینَ«آل عمران/125»
آری اگر صبر کنید و پرهیزگاری نمایید و با همین جوش [و خروش] بر شما بتازند همانگاه پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته نشاندار یاری خواهد کرد

گاهی برای ستاندن جان میایند مانند :

إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِیمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِیرًا«النساء/97»
کسانی که بر خویشتن ستمکار بوده‏اند [وقتی] فرشتگان جانشان را می‏گیرند می‏گویند در چه [حال] بودید پاسخ می‏دهند ما در زمین از مستضعفان بودیم می‏گویند مگر زمین خدا وسیع نبود تا در آن مهاجرت کنید پس آنان جایگاهشان دوزخ است و [دوزخ] بد سرانجامی است

وَلَوْ تَرَى إِذْ یتَوَفَّى الَّذِینَ كَفَرُوا الْمَلَائِكَةُ یضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِیقِ«الأنفال/50»
و اگر ببینی آنگاه که فرشتگان جان کافران را می‏ستانند بر چهره و پشت آنان می‏زنند و [گویند] عذاب سوزان را بچشید

گاهی در بهشتند مانند :

جَنَّاتُ عَدْنٍ یدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیاتِهِمْ وَالْمَلَائِكَةُ یدْخُلُونَ عَلَیهِمْ مِنْ كُلِّ بَابٍ«الرعد/23»
[همان] بهشتهای عدن که آنان با پدرانشان و همسرانشان و فرزندانشان که درستکارند در آن داخل می‏شوند و فرشتگان از هر دری بر آنان درمی‏آیند

و گاهی نگهبان دوزخند مانند :

وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِینَ كَفَرُوا لِیسْتَیقِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَیزْدَادَ الَّذِینَ آمَنُوا إِیمَانًا وَلَا یرْتَابَ الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِیقُولَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا كَذَلِكَ یضِلُّ اللَّهُ مَنْ یشَاءُ وَیهْدِی مَنْ یشَاءُ وَمَا یعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِی إِلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ«المدثر/31»
و ما موکلان آتش را جز فرشتگان نگردانیدیم و شماره آنها را جز آزمایشی برای کسانی که کافر شده‏اند قرار ندادیم تا آنان که اهل کتابند یقین به هم رسانند و ایمان کسانی که ایمان آورده‏اند افزون گردد و آنان که کتاب به ایشان داده شده و [نیز] مؤمنان به شک نیفتند و تا کسانی که در دلهایشان بیماری است و کافران بگویند خدا از این وصف‏کردن چه چیزی را اراده کرده است این گونه خدا هر که را بخواهد بیراه می‏گذارد و هر که را بخواهد هدایت می کند و [شماره] سپاهیان پروردگارت را جز او نمی‏داند و این [آیات] جز تذکاری برای بشر نیست

والبته طبیعی است که ملائکه ای که به خانه ای که سگ بازی میکنند کدام ملائکه هستند .

[="#006400"]هوالعالم

دور شدن به معنی گم شدن یا قطع شدن نیست .

سر جمع
با وجود نجاست و خباثت
حلال دور و حرام به انسان نزدیک میشه !

و این خللی در کار ثبت وقایع وارد نمیکنه
فقط یاد خیر و خدا کمتر شده و نتیجتا حضور خدا هم کمتر احساس میشه

برای ملائکه مکان وضع نکنید و اگر جایی حرف از ملائکه و خانه بود
اونرو به محیط یا حیطه اختیار انسانی تفسیر کنید .

و با باورهای غلط مبارزه کنید
یا لااقل بهش اهمیت ندید که خودش یکجور مبارزه اس ...[/]

فتا 1;454756 نوشت:
سلام

بنده مطلب دیگری را هم اضافه کنم اگر قرار بر این باشد که عزرائیل هم از دخول به خانه ای که سگ دارند معذور میشود و دارنده سگ در مقابل مرگ واکسینه خیر اینگونه نیست ملائکه هر کدام وظائف خودشان را دارند گاهی برای یاری میایند مانند :



سلام علیکم
با تشکر
وظیفه داشتن ملائکه دلیل بر ورود آنها به خانه ای که سگ دارد نمیشود. عدم ورود به خانه ای که سگ دارند هم وظیفه دیگر ملائکه است. باید وظایف ملائکه را باهم در نظر گرفت. نه اینکه یک وظیفه را گفت و وظیفه دیگر را سانسور کرد.

طبق حدیث مذکور از امام صادق علیه السلام در نوشته های قبلی مشکلی ندارد که خداوند خودش جان افرادی را بگیرد.
در مورد گرفتن جان افرادی که سگ در خانه دارند:
1- ممکن است خدا خودش جان آنها را بگیرد. آیه ای هم در قرآن هست که نشان میدهد جان برخی را خداوند خودش میگیرد.
2- ممکن است جان آن فرد در خارج خانه اش گرفته شود.
3- ممکن است خداوند موجودی غیر از ملائکه خلق کرده و برای گرفتن جان او بفرستد.

نقل قول:

والبته طبیعی است که ملائکه ای که به خانه ای که سگ بازی میکنند کدام ملائکه هستند .

اینکه ملائکه انواعی دارند و هر کدام وظیفه ای دارند دلیل نمیشود که برخی از آنها حتما در خانه ای که سگ هست وارد میشوند. چون آن حدیث کلی است و میگویند انا معاشر الملائکه که شامل تمام انواع ملائکه میشود که کل معاشر ملائکه وارد خانه ای که در آن سگ هست نمیشوند.

Mohammad2db;454846 نوشت:
هوالعالم

دور شدن به معنی گم شدن یا قطع شدن نیست .

این حرف منطقی است. ممکن است ملائکه از بیرون خانه اعمال را ثبت کنند. ولی ممکن است که خداوند خودش ثبت کند. برای هر امکان دلیل نیاز است.

نقل قول:

برای ملائکه مکان وضع نکنید و اگر جایی حرف از ملائکه و خانه بود
اونرو به محیط یا حیطه اختیار انسانی تفسیر کنید .

چرا برای ملائکه مکان وضع نکنیم؟ این ملائکه ای که به یاری مومنان در جهاد می آیند مگر در مکان جبهه نیستند؟ گفته میشود که آنها حتی توسط سربازان دیده هم شده اند.
یا گفته شده که جبرئیل به شکل یک انسان بر پیامبر صلی الله علیه و آله وارد میشده و مردم هم او را میدیده اند ولی فکر میکردند یکی از صحابه است.
چه اشکالی دارد که ملائکه بتوانند به شکل مادی در بیایند؟ یعنی در بعضی موارد دارای شکل و مکان باشند و در برخی موارد نباشند. یعنی هر دو باشد. هم با مکان و هم بی مکان.
چرا فقط یک حالت باشد؟ یعنی یا با مکان یا بی مکان؟ نمیشود هر دو حالت وجود داشته باشد؟

[="#000080"]

صدور انقلاب;454857 نوشت:
این حرف منطقی است. ممکن است ملائکه از بیرون خانه اعمال را ثبت کنند. ولی ممکن است که خداوند خودش ثبت کند. برای هر امکان دلیل نیاز است.

خداوند خادمانی دارد که از او هستند !
عزراییل حامل امر خداست ! اسرافیل از امر خداست و ...

صدور انقلاب;454857 نوشت:
چرا برای ملائکه مکان وضع نکنیم؟ این ملائکه ای که به یاری مومنان در جهاد می آیند مگر در مکان جبهه نیستند؟ گفته میشود که آنها حتی توسط سربازان دیده هم شده اند.
ملائکه مد نظر شما در جبهه هستند اما در مکان نیستید و این احتمال قریب به یقین که حتی توسط سربازان دیده هم شده اند به معنای
پیدایش جسم در دنیای مادی نیست . گاها یا اونها به چیزی که ما به عنوان ماده میشناسیم نزدیک میشند یا همون جسم نزدیک میشن( اما جسمیت و رسمیت پیدا نمیکنند) و یا اینکه دید انسان از حیطه مادی خارج میشه ! که قبلا گفته شده اینها استثنائات هستند و به امر و اذن خداوند محقق میشه .

ولی اگر انسانهای خوب و خداجوی واقعی رو در صف و زمره فرشتگان بدانیم
میتونیم بگیم که دارای جسم یا جامه مادی هستند . اما باز اصل وجود انسان هم چیزی نیست که ما به اسم ماده شناختیم .
حتی این نسبت از نظر ماهیت درست نیست .

صدور انقلاب;454857 نوشت:
یا گفته شده که جبرئیل به شکل یک انسان بر پیامبر صلی الله علیه و آله وارد میشده و مردم هم او را میدیده اند ولی فکر میکردند یکی از صحابه است. چه اشکالی دارد که ملائکه بتوانند به شکل مادی در بیایند؟ یعنی در بعضی موارد دارای شکل و مکان باشند و در برخی موارد نباشند. یعنی هر دو باشد. هم با مکان و هم بی مکان.چرا فقط یک حالت باشد؟ یعنی یا با مکان یا بی مکان؟ نمیشود هر دو حالت وجود داشته باشد؟

بعضی مواقع, جزو استثنائات به حساب میاد و به موضوع تاپیک مربوط نمیشه
یک اشکالش در اینه که شما در مرحله ازمایش هستی و نباید همیشه و همه جا با چشم مادی و یا با مطلبی که حفظ کردی
ملائکه یا خدا رو دنبال کنی
باید با درک و تمام حواس خودت به جلو بری ...
و اگر خدا و فرستادش رو به چشم مادی ندیدی منکر وجود خدا و فرشته نشی ...
همه ما البته .

موجود مادی در راه خدا یک نشانه اس
مثلا میتونیم بگیم یک نشانه ملائکه همین خیر و خوبی و انسانهای واقعا خوب هستن که ممکنه بلاتشبیه اونها مانند ابلیس در صف خدمتگزاران قرار بگیرند . که یاد اور خدا و فرشتگان و خوبی و امیدند چه بسا نظر کرده خداوند باشند و مورد لطف و حمایت او که به امر خدا مورد حمایت فرشتگان هستند به بطوریکه حتی گاها به شکل اونها دیده میشن !

مانند کودکی که به صورتش نور تابیده میشه!!

قصد پیچوندن مطلب رو ندارم ولی ببینید مردم فلان دین و کشور با اسم انجل یا فرشته چه بلاهایی سر خودشون و ملت پیاده میکنند

نظرم اینه که رکن اصلی شناخت ماهیت خلق و خدا چیزی به جز حفظیات و مطالعات بوده
به اسم درک یا درکیات! که با پرداختن به جزییات از کلیات میسر میشه !

اینکه خدا بگه هلو برو تو گلو ی خلق
برای همه ساده و جذاب میشه
اما هسته ی هلو خطر سازه و مصیبت های خودشو داره ... [/]

صدور انقلاب;452424 نوشت:
افرادی که در خانه ای زندگی میکنند که در آن خانه سگ هست را گناهانشان ثبت نمیشود؟

انجام اعمال انسانها هيچ ربطي به نگهداري حيوانات و در خصوص تايپيك مربوط به سگ نميشود

يكي از احكامي كه قرآن آن را بيان نكرده ولي در روايات آمده است، حرمت و نجاست سگ است. براي مثال: ابي سهل قرشي. قال: سألت ابا عبدالله ـ عليه السلام ـ عن نحم الكلب. فقال: هو نجس. در جاي ديگر آمده است: فقال رجسٌٌٌ نجس. ابي سهل قريشي مي گويد: از امام جعفر صادق(ع) از گوشت سگ سوال كردم. ايشان فرمودند: سگ پليد و نجس است(1) حتي در وسائل الشيعه(2) ج 4، ص 352، بابي را به نجاست پوست و مو و پشم سگ و خوك اختصاص داده است كه آن را نجس و خريد و فروش آنرا حرام مي داند.
لازم به ذكر است: خريد و فروش سگ براي انتفاع از او مانند صيد و نگهداري گله و خانه و... اشكال ندارد.(3)

_____________
(1). اصول كافي ج 1، صفحة 245.
(2). وسايل الشيعه ج4، ص 352.
(3). رساله عمليه فقها، قسمت نجاست سگ.

سلام به همه دوستان

یک پیشنهاد دارم
بهتر است صحت و سقم این روایت اول مشخص شود سپس درباره ان بحث شود
به کرات دیده ام درباره حدیث نادرستی که صحت ندارد بحث های طولانی انجام می شود
این از کار شیطان است که با رایج کردن احادیث نادرست هم به وجه اسلام صدمه می زند
هم ساعتها وقت مردم را برای چیزهای بیهوده می گیرد
هم مسلمین را به جان هم می اندازد

موفق باشید

بی نظیر;454956 نوشت:
سلام به همه دوستان

یک پیشنهاد دارم
بهتر است صحت و سقم این روایت اول مشخص شود سپس درباره ان بحث شود
به کرات دیده ام درباره حدیث نادرستی که صحت ندارد بحث های طولانی انجام می شود
این از کار شیطان است که با رایج کردن احادیث نادرست هم به وجه اسلام صدمه می زند
هم ساعتها وقت مردم را برای چیزهای بیهوده می گیرد
هم مسلمین را به جان هم می اندازد

موفق باشید

از سايت پرسمان مطلب را در جواب حضرتعالي مي آورم

1)ادله ناظر به نجاست سگ
فی الجمله در نجاست سگ از نظر فقه امامیه جای هیچ شک و تردیدی نیست و هیچ یک از فقهای امامیه با آن مخالفتی نکرده و در اثبات نجاست آن عموما به دودسته دلیل متوسل شده اند.

دلیل اول :اجماع
همه فقها اعم از متقدمین و متاخرین از فقهاء شیعه قائل به حکم نجاست سگ هستند این حکم به گونه ای مشهور و اتفاقی است که بعضی از فقها از آن به عنوان ضروری فقه( كتاب الطهارة (للأراكي)، ج‏1، ص: 491 ) یاد کرده اند. کمتر حکم فقهی با چنین استحکام و اتفاقی همراه است.
شیخ صدوق در المقنع ،شیخ مفید در المقنعه ،سید مرتضی در الانتصار و الناصریات و الرسائل ،سلار در المراسم العلویه ،شیخ طوسی در القتصاد و الخلاف و الرسائل العشر و النهایه و مصباح المتهجد، قاضي ابن البراج در المهذب ، ابن حمزة طوسي در الوسيلة ، ابن زهرة در غنية النزوع ، ابن إدريس در السرائر ، محقق حلي در الرسائل التسع و المختصر النافع و المعتبرو شرائع الإسلام ، يحيى بن سعيد حلي در الجامع للشرايع و نزهة الناظر في الجمع بين الأشباه والنظائر ، فاضل آبي در كشف الرموز از جمله متقدمین علما هستند که در کتب مذکور به نجاست سگ تصریح نموده و قول آنان در تحقق اجماع موثر است علاوه بر آنکه بعضی از ایشان صراحتا به اجماعی بودن این حکم اشاره کرده اند.

دلیل دوم: روایات
روایات فراوان بلکه در حد تواتر( مدارك العروة (للإشتهاردي)، ج‏2، ص: 500 ) در مورد نجاست سگ در کتب معتبر روایی شیعه وجود دارد که با بیان های مختلف که بعضی به دلالت صریح مطابقی و بعضی به دلالت التزامی و تضمنی بیانگر نجاست سگ است. با مراجعه به یکی از این کتاب روایی(ین روایات عموما در کتب روایی شیعه وجود دارد لکن نقل آن از وسائل الشیعه به دلیل اعتبار سندی و دقت بالایی است که جناب شیخ حر عاملی در این منبع روایی مبذول داشته است عنوان می گردد. ) بعضی عبارتها را در این رابطه نقل می کنیم.
«الکلب رجس نجس؛سگ موجودی نجس است( وسائل الشيعة، ج‏1، ص: 227 روایت 574 و همان ج‏3، ص: 413روایت4020 وهمان ج‏3، ص: 415روایت4026)
«انّ الله تعالى لم يخلق خلقاً أنجس من الكلب(وسائل الشيعة، ج‏1، ص: 220 روایت 560 و همان ج‏1، ص: 228 روایت 578 ) ؛خداوند هیج مخلوقی را نجس تر از سگ نیافرید»
«لا والله انّه نجس لا والله انّه نجس(وسائل الشيعة، ج‏1، ص: 227 روایت 576 و همان ج‏3، ص: 416روایت 4031 ) به خدا قسم سگ نجس است به خدا قسم سگ نجس است»
«إن أصاب ثوبك من الكلب رطوبة فاغسله؛ اگر رطوبتی از سگ به لباست برخورد کرد آن را بشوی» (وسائل الشيعة، ج‏1، ص: 225 روایت 571 و همان ج‏3، ص: 415 روایت 4025 و همان ج‏3، ص: 441 روایت4108)

«يَغْسِلُ الْمَكَانَ الَّذِي أَصَابَهالکلب]؛ مکانی از بدن را که با سگ تماس پیدا نموده است تطهیر کنید» (ائل الشيعة، ج‏1، ص: 276 روایت 722)
«َ وَ لَا تَشْرَبْ مِنْ سُؤْرِ الْكَلْب‏ ؛ از دمخورده سگ چیزی ننوش»‏(وسائل الشيعة ج‏1 158 9 باب عدم نجاسة الكر من الماء الراكد بملاقاة النجاسة بدون التغيير ..... ص : 158)
« سَأَلْتُهُ عَنِ الْكَلْبِ‏يَشْرَبُ مِنَ الْإِنَاءِ قَالَ اغْسِلِ الْإِنَاء؛ از امام صادق در مورد ظرفی که سگ از آن آب خورده است پرسیدم ایشان فرمودند باید آن را تطهیر کنی»( وسائل الشيعة ج‏1 275 11 باب أن لمس الكلب و الكافر لا ينقض الوضوء ..... ص : 274)
از نبی مکرم اسلام (ص)به طورمکرر و در روایات متعدد نقل شده است که :جبرییل به ایشان فرموده است که من در خانه ای که در آن سگ وجود داشته باشد وارد نمی شوم(الكافي ج‏3 393 باب الصلاة في الكعبة و فوقها و في البيع و الكنائس و المواضع التي تكره الصلاة فيها ..... ص : 387 و
الكافي ج‏3 393 باب الصلاة في الكعبة و فوقها و في البيع و الكنائس و المواضع التي تكره الصلاة فيها ..... ص : 388)
یا در روایت دیگری که به طرق مختلف نقل شده است پیامبر مکرم اسلام در مورد خریدو فروش سگ عنوان می فرماید که پولی که از طریق خرید وفروش سگ بدست می آید حلال نیست مگر در مورد سگ شکاری (بحار الأنوار ج‏100 52 باب 4 جوامع المكاسب المحرمة و المحللة ..... ص : 42)
و روایات متعدد دیگر(وسایل الشیعهو 4113و 4177و)

موفق باشيد

اویس;453780 نوشت:
وجه اول: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: إِنَّ جَبْرَئِيلَ أَتَانِي فَقَالَ- إِنَّا مَعْشَرَ الْمَلَائِكَةِ لَا نَدْخُلُ بَيْتاً فِيهِ كَلْبٌ وَ لَا تِمْثَالُ جَسَدٍ- وَ لَا إِنَاءٌ يُبَالُ فِيهِ : یعنی جبرئيل پیشم آمد و گفت: ما فرشته‏ ها وارد نشويم در خانه ‏اى كه در آن سگ يا مجسمه تن باشد و يا ظرفى باشد كه در آن بول كنند.»

سلام

بنظر میرسد باید در مورد سند این روایت بیشتر دقت شود چون اینجا فقط بحث سگ نیست مجسمه و توالت فرنگی را هم شامل میشود .

[="Tahoma"][="Navy"]

صدور انقلاب;454483 نوشت:
سلام علیکم
با تشکر از نظر شما اما جمع شما با حدیث فوق تناقض دارد. لطفا نظرات شخصی خودتان را بیان نفرمائید مگر دلیلی برای آن داشته باشید. ان الظن لا یغنی من الحق شیئا. نمیدانم را خداوند آفریده که از آن استفاده کنیم.

سلام
بنده فکر میکنم شما معنای جمع دو روایت را متوجه نیستید
جمع دو روایت یعنی ارائه معنایی از دو روایت به ظاهر متضاد به نحوی که تضاد آنها برداشته شود
یا علیم
[/]

محی الدین;455207 نوشت:

سلام
بنده فکر میکنم شما معنای جمع دو روایت را متوجه نیستید
جمع دو روایت یعنی ارائه معنایی از دو روایت به ظاهر متضاد به نحوی که تضاد آنها برداشته شود
یا علیم

سلام علیکم
بنده معنای جمع دو روایت را متوجه هستم. ولی این "ارائه معنا" که در حقیقت همان تفسیر کردن است مهم این است که دلیل داشته باشد یا خیر. (اسم عمل مهم نیست. نفس عمل مهم است). مثل اینکه اسم ربا را بگذارند کارمزد. البته هر جمعی تفسیر به رای نیست. ولی هر جمعی هم نظر اسلام نیست.

یکسری روایات میگویند ملائکه وارد خانه ای که سگ در آن است نمیشوند.
یکسری روایات میگویند که ملائکه وظایفی دارند که لازمه انجام آن وظایف ورود به خانه است.

این دو روایت ظاهرا متناقض است.

حال به دو گونه میتوان اینها را جمع کرد:
1- بگوییم ملائکه چند نوع هستند که بعضی انواع آنها وارد خانه سگ دار میشوند و آن روایاتی که گفته وارد نمیشوند فقط در مورد بعضی انواع ملائکه است که روایت صراحتا این را نگفته ولی ما میفهمیم که منظور روایت تمام انواع ملائکه نیست. (بدون ارائه دلیل برای این فهمیدن)
2- بگوییم هیچ نوع ملائکه وارد خانه سگ دار نمیشوند و خداوند خودش یا موجوداتی غیرملائکه وظایف آن ملائکه را انجام میدهد.

شما شماره 1 را ادعا میکنید. ما هم گفتیم برای این جمعی که شما ادعا میکنید آیا دلیلی هم دارید؟
شماره 2 حداقل یک حدیث برای آن هست که همان حدیث امام صادق علیه السلام است که دوستان ذکر کردند (که اگر ملائکه نمیشنوند خداوند میشنود). همچنین دلیل دیگر شماره 2 آن آیه است که نشان میدهد خداوند خودش (بدون ملائکه) جان برخی افراد را میگیرد. (الله یتوفی الانفس حین موتها)
همچنین این حدیث از امام علی علیه السلام نشان میدهد موجوداتی غیر از ملائکه هم هستد که وظایف ملائکه را انجام میدهند:

وَ إنَّمَا يَكْفِيكَ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّ اللَهَ هُوَ الْمُحْيِي‌ الْمُمِيتُ، وَ أَنَّهُ يَتَوَفَّي‌ الانْفُسَ عَلَي‌ يَدَيْ مَنْ يَشَآءُ مِنْ خَلْقِهِ مِنْ مَلَائِكَتِهِ وَ غَيْرِهِمْ.
و براي‌ تو اي‌ مرد همين‌ قدر كافي‌ است‌ كه‌ بداني‌: ذات‌ مقدّس‌ حضرت‌ پروردگار زنده‌ كننده‌ و ميراننده‌ است‌، و اوست‌ كه‌ قبض‌ ارواح‌ مي‌كند بر دست‌ هر كدام‌ از بندگان‌ و مخلوقات‌ خود كه‌ بخواهد، خواه‌ آنها از طائفۀ فرشتگان‌ باشند يا از [HL]غير فرشتگان‌[/HL].

(«توحيد» صدوق‌، كتاب‌ التّوحيد، باب‌ الرّدّ علي‌ الثّنويّة‌ و الزّنادقة‌، طبع‌ حيدري‌ (سنۀ 1387 ) ص‌ 268)

حالا دلیل شما برای شماره 1 چیست؟ اگر دلیل نداشته باشید میشود نظر شخصی و تفسیر به رای. حالا شما اسمش را جمع بزاری یا تفریق با ضرب. هرچی که بدون دلیل باشد میشه تفسیر به رای و نظر شخصی.

این همه نهی شدن از نگهداری سگ رو نمی تونم درک کنم!:Gig:

یه شبه برفی... ما یه توله سگ خیلی کوچیک تو خیابون پیدا کردیم که خیلی هم ترسیده بود و حالش هم بد بود... آوردیمش خونه و بهش غذا دادیم و ازش پرستاری کردیم...
فقط هم بخاطر اینکه خدا سفارش کرده بود که با حیوانات مهربون باشیم... حالا با این گفته های شما تکلیف اون مدت که اون طفلی خونه ما بوده چی می شه!؟:Gig:

palizgar;455236 نوشت:
این همه نهی شدن از نگهداری سگ رو نمی تونم درک کنم!:Gig:

یه شبه برفی... ما یه توله سگ خیلی کوچیک تو خیابون پیدا کردیم که خیلی هم ترسیده بود و حالش هم بد بود... آوردیمش خونه و بهش غذا دادیم و ازش پرستاری کردیم...
فقط هم بخاطر اینکه خدا سفارش کرده بود که با حیوانات مهربون باشیم... حالا با این گفته های شما تکلیف اون مدت که اون طفلی خونه ما بوده چی می شه!؟:Gig:

این سوال به موضوع اینجا نامرتبط است. بهتر این این سوال را بصورت یک موضوع جدید سوال کنید تا کارشناسان به شما پاسخ دهند که در چنین مواردی تکلیف چیست.

رحیق مختوم;454978 نوشت:
سايت پرسمان مطلب را در جواب حضرتعالي مي آورم

1)ادله ناظر به نجاست سگ
فی الجمله در نجاست سگ از نظر فقه امامیه جای هیچ شک و تردیدی نیست و هیچ یک از فقهای امامیه با آن مخالفتی نکرده و در اثبات نجاست آن عموما به دودسته دلیل متوسل شده اند.

دلیل اول :اجماع
همه فقها اعم از متقدمین و متاخرین از فقهاء شیعه قائل به حکم نجاست سگ هستند این حکم به گونه ای مشهور و اتفاقی است که بعضی از فقها از آن به عنوان ضروری فقه( كتاب الطهارة (للأراكي)، ج‏1، ص: 491 ) یاد کرده اند. کمتر حکم فقهی با چنین استحکام و اتفاقی همراه است.
شیخ صدوق در المقنع ،شیخ مفید در المقنعه ،سید مرتضی در الانتصار و الناصریات و الرسائل ،سلار در المراسم العلویه ،شیخ طوسی در القتصاد و الخلاف و الرسائل العشر و النهایه و مصباح المتهجد، قاضي ابن البراج در المهذب ، ابن حمزة طوسي در الوسيلة ، ابن زهرة در غنية النزوع ، ابن إدريس در السرائر ، محقق حلي در الرسائل التسع و المختصر النافع و المعتبرو شرائع الإسلام ، يحيى بن سعيد حلي در الجامع للشرايع و نزهة الناظر في الجمع بين الأشباه والنظائر ، فاضل آبي در كشف الرموز از جمله متقدمین علما هستند که در کتب مذکور به نجاست سگ تصریح نموده و قول آنان در تحقق اجماع موثر است علاوه بر آنکه بعضی از ایشان صراحتا به اجماعی بودن این حکم اشاره کرده اند.

دلیل دوم: روایات
روایات فراوان بلکه در حد تواتر( مدارك العروة (للإشتهاردي)، ج‏2، ص: 500 ) در مورد نجاست سگ در کتب معتبر روایی شیعه وجود دارد که با بیان های مختلف که بعضی به دلالت صریح مطابقی و بعضی به دلالت التزامی و تضمنی بیانگر نجاست سگ است. با مراجعه به یکی از این کتاب روایی(ین روایات عموما در کتب روایی شیعه وجود دارد لکن نقل آن از وسائل الشیعه به دلیل اعتبار سندی و دقت بالایی است که جناب شیخ حر عاملی در این منبع روایی مبذول داشته است عنوان می گردد. ) بعضی عبارتها را در این رابطه نقل می کنیم.
«الکلب رجس نجس؛سگ موجودی نجس است( وسائل الشيعة، ج‏1، ص: 227 روایت 574 و همان ج‏3، ص: 413روایت4020 وهمان ج‏3، ص: 415روایت4026)
«انّ الله تعالى لم يخلق خلقاً أنجس من الكلب(وسائل الشيعة، ج‏1، ص: 220 روایت 560 و همان ج‏1، ص: 228 روایت 578 ) ؛خداوند هیج مخلوقی را نجس تر از سگ نیافرید»
«لا والله انّه نجس لا والله انّه نجس(وسائل الشيعة، ج‏1، ص: 227 روایت 576 و همان ج‏3، ص: 416روایت 4031 ) به خدا قسم سگ نجس است به خدا قسم سگ نجس است»
«إن أصاب ثوبك من الكلب رطوبة فاغسله؛ اگر رطوبتی از سگ به لباست برخورد کرد آن را بشوی» (وسائل الشيعة، ج‏1، ص: 225 روایت 571 و همان ج‏3، ص: 415 روایت 4025 و همان ج‏3، ص: 441 روایت4108)

«يَغْسِلُ الْمَكَانَ الَّذِي أَصَابَهالکلب]؛ مکانی از بدن را که با سگ تماس پیدا نموده است تطهیر کنید» (ائل الشيعة، ج‏1، ص: 276 روایت 722)
«َ وَ لَا تَشْرَبْ مِنْ سُؤْرِ الْكَلْب‏ ؛ از دمخورده سگ چیزی ننوش»‏(وسائل الشيعة ج‏1 158 9 باب عدم نجاسة الكر من الماء الراكد بملاقاة النجاسة بدون التغيير ..... ص : 158)
« سَأَلْتُهُ عَنِ الْكَلْبِ‏يَشْرَبُ مِنَ الْإِنَاءِ قَالَ اغْسِلِ الْإِنَاء؛ از امام صادق در مورد ظرفی که سگ از آن آب خورده است پرسیدم ایشان فرمودند باید آن را تطهیر کنی»( وسائل الشيعة ج‏1 275 11 باب أن لمس الكلب و الكافر لا ينقض الوضوء ..... ص : 274)
از نبی مکرم اسلام (ص)به طورمکرر و در روایات متعدد نقل شده است که :جبرییل به ایشان فرموده است که من در خانه ای که در آن سگ وجود داشته باشد وارد نمی شوم(الكافي ج‏3 393 باب الصلاة في الكعبة و فوقها و في البيع و الكنائس و المواضع التي تكره الصلاة فيها ..... ص : 387 و
الكافي ج‏3 393 باب الصلاة في الكعبة و فوقها و في البيع و الكنائس و المواضع التي تكره الصلاة فيها ..... ص : 388)
یا در روایت دیگری که به طرق مختلف نقل شده است پیامبر مکرم اسلام در مورد خریدو فروش سگ عنوان می فرماید که پولی که از طریق خرید وفروش سگ بدست می آید حلال نیست مگر در مورد سگ شکاری (بحار الأنوار ج‏100 52 باب 4 جوامع المكاسب المحرمة و المحللة ..... ص : 42)
و روایات متعدد دیگر(وسایل الشیعهو 4113و 4177و)

موفق باشيد

سلام و عرض ادب

هرچند سوال استارتر تاپیک نجاست سگ نیست

و منظور من هم برسی صحت و سقم حدیث مورد نظر استارتر بود

ولی شما ادله نجاست سگ را بیان کردید

اما جواب شما

در قران ایه ای که به نجاست سگ اشاره کرده باشد نداریم

همچنین در قران از سگ اصحاب کهف نام برده و اشاره ای به همراهی یک نجس با خداپرستان نکرده و فکر کنم
ان سگ هم مشمول معجزه بوده است

از طرفی در قران اشاره شده که گوشتی که سگ شکاری بگیرد حلال است

می دانیم همراهی سگ شکاری با انسان نیاز به تربیت او و نگهداری از ان می باشد
انهم بصورتی که شکار او برای انسان حلال باشد

پس از این ایات قران نتیجه می گیریم نگهداری و تربیت سگ برای شکار یا حفاظت اشکال ندارد و سگ در این موارد نجس نیست

یعنی سگ ذاتا نجس نیست

چه اگر سگ ذاتا نجس باشد باید گوشت شکار یک حیوان نجس که الوده به بزاق او شده برای انسان هم مشکل دار باشد

در ضمن اگر فرشتگان در خانه ای که سگ باشد رفت و امد نکنند باید در خانهد ای که هرنوع سگی باشد رفت و امد نکنند

در این صورت بعید است خداوند ایه ای بیاورد که در ان اشاره به سگ شکاری یا سگ اصحاف کرده باشد

پس نجس بودن ذاتی سگ قابل قبول نیست

و اینکه روایاتی اشاره به نجس بودن سگ می کند چون روایات نباید خلاف ایات قران باشد

احتمالا روایات دخل و تصرف در ان صورت گرفته و منظور از نجس بودن کار لغو و بیهوده بازی و تفریح با سگ می باشد

و اگر بگویید سگ شکاری و یا محافظ نجس نیست بلکه سگ برای بازی نجس است

باز می گوییم مگر جنس سگها با هم فرق دارد ؟

از طرفی کجا ایات و روایات سگها را در نجس بودن از هم جدا کرده و به دو دسته تقسیم کرده ؟
یکی سگهای نجس و دیگری سگهای نا نجس !!!!

موفق باشید

یک نکته:
با توجه به برخی احادیث در مورد بد بودن هوای ناشی از نفس کشیدن سگ میتوان اینطور نتیجه گرفت که منظور از نگهداری سک نگه داشتن آن درون خانه با محیط بسته است. یعنی شامل حیاط یا جایی که در هوای آزاد است نمیشود. یعنی نگهداری سگ شکاری یا سگهای مفید در جایی که محیط بسته دارد (مانند اتاق) و انسان در آنجا زندگی میکند اشکال دارد.
بنابراین نگهداری سگ در جاهایی مانند حیاط یا جایی که محل زندگی انسان مشکل ندارد.
یعنی خانه ای که در این احادیث گفته شده داخل خانه با محیط بسته است.
اصحاب کهف هم که سگ داشتند سگشان دم در ورودی غار بوده است (یعنی خارج از محیط زندگی و نفس کشیدن اصحاب کهف).
وَكَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ
وصید یعنی آستانه در ورودی

بطور کلی اگر هم کسی خواست که به دلایلی موجه (نه بازی و سرگرمی و دوستی و ازدواج با سگ) سگی را نگه دارد میتواند آن را خارج از محیط زندگی در جایی مثل حیاط یا گاراژ یا انباری آن را نگه دارد و آن را به جایی که محیط بسته نفس کشیدن است وارد نکند.

صدور انقلاب;454853 نوشت:
اینکه ملائکه انواعی دارند و هر کدام وظیفه ای دارند دلیل نمیشود که برخی از آنها حتما در خانه ای که سگ هست وارد میشوند. چون آن حدیث کلی است و میگویند انا معاشر الملائکه که شامل تمام انواع ملائکه میشود که کل معاشر ملائکه وارد خانه ای که در آن سگ هست نمیشوند.

سلام

ظاهراً سما معنی لغت را اشتباه متوجه شدید معشر به معنی گروه است نه همه کما اینکه در قرآن کریم هم به همین معنی بکاررفته و بدیهی است که تمام انسانها و اجنه پلید نیستند تا منظور آن باشد .

یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَلَمْ یأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ یقُصُّونَ عَلَیكُمْ آیاتِی وَینْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ یوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَى أَنْفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَشَهِدُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِینَ«الأنعام/130»
ای گروه جن و انس آیا از میان شما فرستادگانی برای شما نیامدند که آیات مرا بر شما بخوانند و از دیدار این روزتان به شما هشدار دهند گفتند ما به زیان خود گواهی دهیم [که آری آمدند] و زندگی دنیا فریبشان داد و بر ضد خود گواهی دادند که آنان کافر بوده‏اند

فتا 1;455333 نوشت:
سلام

ظاهراً سما معنی لغت را اشتباه متوجه شدید معشر به معنی گروه است نه همه کما اینکه در قرآن کریم هم به همین معنی بکاررفته و بدیهی است که تمام انسانها و اجنه پلید نیستند تا منظور آن باشد .

یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَلَمْ یأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ یقُصُّونَ عَلَیكُمْ آیاتِی وَینْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ یوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَى أَنْفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَشَهِدُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِینَ«الأنعام/130»
ای گروه جن و انس آیا از میان شما فرستادگانی برای شما نیامدند که آیات مرا بر شما بخوانند و از دیدار این روزتان به شما هشدار دهند گفتند ما به زیان خود گواهی دهیم [که آری آمدند] و زندگی دنیا فریبشان داد و بر ضد خود گواهی دادند که آنان کافر بوده‏اند

سلام علیکم
درست است معشر به معنای گروه است و به معنای "همه" نیست. ولی با توجه به "انا معشر الملائکه" گفتیم که تمام ملائکه را شامل میشود.
شما میفرمائید که "انا معشر الملائکه" دلالت بر گروه خاصی از بین همه ملائکه دارد؟
معمولا وقتی مخلوقاتی به صورت معشر الفلان گفته میشوند به معنای این است که آن گروه از بین تمام مخلوقات مخاطب هستند که شامل تمام انواع آن نوع از مخلوقات میشوند.
یعنی ملائکه در بین تمام مخلوفات به عنوان یک معشر هستند. ولی "انا معشر الملائکه" به این معنا نیست که این حدیث فقط در مورد یک گروه از ملائکه است. بلکه به معنی این است که "ما، گروه ملائکه (از بین تمام مخلوقات) وارد خانه ای که در آن سگ است نمیشویم.
به هر حال از این حدیث بر نمی آید که منظور از "انا معشر الملائکه" فقط یک گروه از ملائکه باشد. هر چند محتمل هم هست ولی دلیل لازم است.

إِنَّ جَبْرَئِيلَ أَتَانِي فَقَالَ- إِنَّا مَعْشَرَ الْمَلَائِكَةِ لَا نَدْخُلُ بَيْتاً فِيهِ كَلْبٌ وَ لَا تِمْثَالُ جَسَدٍ- وَ لَا إِنَاءٌ يُبَالُ فِيهِ

صدور انقلاب;455367 نوشت:
سلام علیکم
درست است معشر به معنای گروه است و به معنای "همه" نیست. ولی با توجه به "انا معشر الملائکه" گفتیم که تمام ملائکه را شامل میشود.
شما میفرمائید که "انا معشر الملائکه" دلالت بر گروه خاصی از بین همه ملائکه دارد؟
معمولا وقتی مخلوقاتی به صورت معشر الفلان گفته میشوند به معنای این است که آن گروه از بین تمام مخلوقات مخاطب هستند که شامل تمام انواع آن نوع از مخلوقات میشوند.
یعنی ملائکه در بین تمام مخلوفات به عنوان یک معشر هستند. ولی "انا معشر الملائکه" به این معنا نیست که این حدیث فقط در مورد یک گروه از ملائکه است. بلکه به معنی این است که "ما، گروه ملائکه (از بین تمام مخلوقات) وارد خانه ای که در آن سگ است نمیشویم.
به هر حال از این حدیث بر نمی آید که منظور از "انا معشر الملائکه" فقط یک گروه از ملائکه باشد. هر چند محتمل هم هست ولی دلیل لازم است.

إِنَّ جَبْرَئِيلَ أَتَانِي فَقَالَ- إِنَّا مَعْشَرَ الْمَلَائِكَةِ لَا نَدْخُلُ بَيْتاً فِيهِ كَلْبٌ وَ لَا تِمْثَالُ جَسَدٍ- وَ لَا إِنَاءٌ يُبَالُ فِيهِ

سلام

ما میدانیم که ملائکه گروهای مختلف دارند مانند گروه جبرائیل گروه میکائیل گروه عزرائیل گروه اسرافیل و.... پس زمانی که جبرائیل گروه خود را که ملائکه رحمتند عنوان میکند بدیهی است که فرشتگان رحمت مورد نظر اوست روح حدیث نیز همین را القا میکند .

فتا 1;455371 نوشت:
سلام

ما میدانیم که ملائکه گروهای مختلف دارند مانند گروه جبرائیل گروه میکائیل گروه عزرائیل گروه اسرافیل و.... پس زمانی که جبرائیل گروه خود را که ملائکه رحمتند عنوان میکند بدیهی است که فرشتگان رحمت مورد نظر اوست روح حدیث نیز همین را القا میکند .

سلام علیکم.
جبرئیل کی فرموده اند ما گروه ملائکه رحمت یا گروه ملائکه خودم؟
بلکه بطور کلی گفته است ما گروه ملائکه.
شما اگر ادعا میکنید منظور گروه خاصی از ملائکه است مانند ملائکه رحمت یا هر گروه دیگری از ملائکه برای این ادعا دلیل نیاز است والا تفسیر به رای است.
منبع و دلیل شما برای اضافه کردن رحمت یا خود در دنباله "ما گروه ملائکه" چیست؟

صدور انقلاب;455376 نوشت:
سلام علیکم.
جبرئیل کی فرموده اند ما گروه ملائکه رحمت یا گروه ملائکه خودم؟
بلکه بطور کلی گفته است ما گروه ملائکه.
شما اگر ادعا میکنید منظور گروه خاصی از ملائکه است مانند ملائکه رحمت یا هر گروه دیگری از ملائکه برای این ادعا دلیل نیاز است والا تفسیر به رای است.
منبع و دلیل شما برای اضافه کردن رحمت یا خود در دنباله "ما گروه ملائکه" چیست؟

سلام

اگر بعد از انا ، معشر را نمیاورد حق با شما بود و منظورش کل ملائکه بود ولی وقی معشر را میاورد یعنی تفاوت قائل میشود بین گروه خودش و دیگران دلیلی از این بهتر

فتا 1;455392 نوشت:
سلام

اگر بعد از انا ، معشر را نمیاورد حق با شما بود و منظورش کل ملائکه بود ولی وقی معشر را میاورد یعنی تفاوت قائل میشود بین گروه خودش و دیگران دلیلی از این بهتر

سلام علیکم
ما که در این نوشته شما هیچ دلیلی نمیبینیم. و فقط تکرار ادعا را میبینیم. دلیل یعنی آیه یا روایت. شاید هم مشکل از چشم ما باشد.
چرا وقتی معشر می آید یعنی تفاوت قائل میشود؟ این هم یک ادعای دیگر است. لطفا دلیل این ادعا را بیاورید. البته منظور این نیست که هر ادعایی غلط است. ولی بدون دلیل بنده قبول نمی کنم.

طبق ادعای شما در این آیه خودتان هم پس تمام جن و انس منظور نیست و فقط یک گروه خاصی از جن و انس منظور است:

یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَلَمْ یأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ یقُصُّونَ عَلَیكُمْ آیاتِی وَینْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ یوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَى أَنْفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَشَهِدُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِینَ«الأنعام/130»
ای گروه جن و انس آیا از میان شما فرستادگانی برای شما نیامدند که آیات مرا بر شما بخوانند و از دیدار این روزتان به شما هشدار دهند گفتند ما به زیان خود گواهی دهیم [که آری آمدند] و زندگی دنیا فریبشان داد و بر ضد خود گواهی دادند که آنان کافر بوده‏اند

حالا شما بفرمائید آن گروهی از جن و انس که بر آنها رسل نیامده اند کیستند؟

به هر حال بنده قانع نشدم.

صدور انقلاب;455396 نوشت:
سلام علیکم
ما که در این نوشته شما هیچ دلیلی نمیبینیم. و فقط تکرار ادعا را میبینیم. دلیل یعنی آیه یا روایت. شاید هم مشکل از چشم ما باشد.
چرا وقتی معشر می آید یعنی تفاوت قائل میشود؟ این هم یک ادعای دیگر است. لطفا دلیل این ادعا را بیاورید. البته منظور این نیست که هر ادعایی غلط است. ولی بدون دلیل بنده قبول نمی کنم.

طبق ادعای شما در این آیه خودتان هم پس تمام جن و انس منظور نیست و فقط یک گروه خاصی از جن و انس منظور است:

یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَلَمْ یأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ یقُصُّونَ عَلَیكُمْ آیاتِی وَینْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ یوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَى أَنْفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَشَهِدُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِینَ«الأنعام/130»
ای گروه جن و انس آیا از میان شما فرستادگانی برای شما نیامدند که آیات مرا بر شما بخوانند و از دیدار این روزتان به شما هشدار دهند گفتند ما به زیان خود گواهی دهیم [که آری آمدند] و زندگی دنیا فریبشان داد و بر ضد خود گواهی دادند که آنان کافر بوده‏اند

حالا شما بفرمائید آن گروهی از جن و انس که بر آنها رسل نیامده اند کیستند؟

به هر حال بنده قانع نشدم.

سلام

معشر از ریشه عشر و به معنی گروه محدود است و در حدیث میفرماید انا یعنی من حتی ما هم نمیگوید لذا بهترین معنی برای ان میشود من از گروه ملائکه یا من و گروه ملائکه همانند من دقت کنید اینجا گروه خاصی است در ایه ایکه مرقوم فرموده اید نیز داستان بهمین نحو است یعنی اول گروهی را جدا میکند و سپس به انان این سخن را میگوید اگر به انتهای ایه توجه کنید گواهی میدهند که کافر بوده اند ایا جمیع انسانها و اجنه کافر بوده اند یا گروه خاصی لذا هرکس انا معشر الملائکه را کل ملائکه معنی کرده در واقع دقت کافی نداشته و تفسیر به رای کرده است .

فتا 1;455440 نوشت:
سلام

معشر از ریشه عشر و به معنی گروه محدود است و در حدیث میفرماید انا یعنی من حتی ما هم نمیگوید لذا بهترین معنی برای ان میشود من از گروه ملائکه یا من و گروه ملائکه همانند من دقت کنید اینجا گروه خاصی است در ایه ایکه مرقوم فرموده اید نیز داستان بهمین نحو است یعنی اول گروهی را جدا میکند و سپس به انان این سخن را میگوید اگر به انتهای ایه توجه کنید گواهی میدهند که کافر بوده اند ایا جمیع انسانها و اجنه کافر بوده اند یا گروه خاصی لذا هرکس انا معشر الملائکه را کل ملائکه معنی کرده در واقع دقت کافی نداشته و تفسیر به رای کرده است .

علیکم السلام
درست است به معنای گروه محدود است. ملائکه (تمام انواع آنها) هم یک گروه محدود در بین تمام مخلوقات هستند.
در این حدیث:
إِنَّ جَبْرَئِيلَ أَتَانِي فَقَالَ- إِنَّا مَعْشَرَ الْمَلَائِكَةِ لَا نَدْخُلُ بَيْتاً فِيهِ كَلْبٌ وَ لَا تِمْثَالُ جَسَدٍ- وَ لَا إِنَاءٌ يُبَالُ فِيهِ

انا (به معنای من) نیست. بلکه إِنَّا است (به معنای همانا ما). بنابر این نظریه شما اشتباه است.

در مورد آن آیه هم معلوم نیست آن گروهی که در انتهای آیه است همان گروهی باشد در ابتدای آیه است. برای این هم دلیل نیاز است. ممکن است که در ابتدای آیه مخاطب کل جن و انس باشند و در انتهای آیه فقط کافران باشند. برای هر احتمالی دلیل نیاز است. به صرف اینکه چیزی محتمل است نمیشود آن را درست فرض کرد.

[="Tahoma"][="Navy"]

صدور انقلاب;455234 نوشت:
سلام علیکم
بنده معنای جمع دو روایت را متوجه هستم. ولی این "ارائه معنا" که در حقیقت همان تفسیر کردن است مهم این است که دلیل داشته باشد یا خیر. (اسم عمل مهم نیست. نفس عمل مهم است). مثل اینکه اسم ربا را بگذارند کارمزد. البته هر جمعی تفسیر به رای نیست. ولی هر جمعی هم نظر اسلام نیست.

یکسری روایات میگویند ملائکه وارد خانه ای که سگ در آن است نمیشوند.
یکسری روایات میگویند که ملائکه وظایفی دارند که لازمه انجام آن وظایف ورود به خانه است.

این دو روایت ظاهرا متناقض است.

حال به دو گونه میتوان اینها را جمع کرد:
1- بگوییم ملائکه چند نوع هستند که بعضی انواع آنها وارد خانه سگ دار میشوند و آن روایاتی که گفته وارد نمیشوند فقط در مورد بعضی انواع ملائکه است که روایت صراحتا این را نگفته ولی ما میفهمیم که منظور روایت تمام انواع ملائکه نیست. (بدون ارائه دلیل برای این فهمیدن)
2- بگوییم هیچ نوع ملائکه وارد خانه سگ دار نمیشوند و خداوند خودش یا موجوداتی غیرملائکه وظایف آن ملائکه را انجام میدهد.

شما شماره 1 را ادعا میکنید. ما هم گفتیم برای این جمعی که شما ادعا میکنید آیا دلیلی هم دارید؟
شماره 2 حداقل یک حدیث برای آن هست که همان حدیث امام صادق علیه السلام است که دوستان ذکر کردند (که اگر ملائکه نمیشنوند خداوند میشنود). همچنین دلیل دیگر شماره 2 آن آیه است که نشان میدهد خداوند خودش (بدون ملائکه) جان برخی افراد را میگیرد. (الله یتوفی الانفس حین موتها)
همچنین این حدیث از امام علی علیه السلام نشان میدهد موجوداتی غیر از ملائکه هم هستد که وظایف ملائکه را انجام میدهند:

وَ إنَّمَا يَكْفِيكَ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّ اللَهَ هُوَ الْمُحْيِي‌ الْمُمِيتُ، وَ أَنَّهُ يَتَوَفَّي‌ الانْفُسَ عَلَي‌ يَدَيْ مَنْ يَشَآءُ مِنْ خَلْقِهِ مِنْ مَلَائِكَتِهِ وَ غَيْرِهِمْ.
و براي‌ تو اي‌ مرد همين‌ قدر كافي‌ است‌ كه‌ بداني‌: ذات‌ مقدّس‌ حضرت‌ پروردگار زنده‌ كننده‌ و ميراننده‌ است‌، و اوست‌ كه‌ قبض‌ ارواح‌ مي‌كند بر دست‌ هر كدام‌ از بندگان‌ و مخلوقات‌ خود كه‌ بخواهد، خواه‌ آنها از طائفۀ فرشتگان‌ باشند يا از غير فرشتگان‌.

(«توحيد» صدوق‌، كتاب‌ التّوحيد، باب‌ الرّدّ علي‌ الثّنويّة‌ و الزّنادقة‌، طبع‌ حيدري‌ (سنۀ 1387 ) ص‌ 268)

حالا دلیل شما برای شماره 1 چیست؟ اگر دلیل نداشته باشید میشود نظر شخصی و تفسیر به رای. حالا شما اسمش را جمع بزاری یا تفریق با ضرب. هرچی که بدون دلیل باشد میشه تفسیر به رای و نظر شخصی.


سلام
مستند جمع دو روایت خود دو روایتند ، اگر روایتی باشد که جمع را تایید کند دیگر نیازی به جمع نیست چون آن روایت مفسر تضاد ظاهری دو روایت محسوب میشود
در جمعی که ما ارائه کرده ایم تنها اطلاق ظاهری روایات عدم ورود فرشتگان به خانه ای که در آن سگ است برداشته میشود و روایت فرشتگان ثبت اعمال دست نخورده باقی می ماند
و اما استناد شما به آیه : الله یتوفی الانفس برای حل مساله صحیح نیست چه اینکه جمع صحیح آیات مربوط به قبض روح به این است که بگوییم :
نسبت قبض روح در برخی آیات به خدای متعال و به ملک الموت در بعضی دیگر و به فرشتگان در بعض دیگر بیانگر مراتب نسبت یک حقیقت است یعنی فرشتگان در تحت قدرت و اراده ملک الموت و ملک الموت در تحت اراده و قدرت خدای متعال قبض روح می کنند لذا همه نسبتها درست است با تفاوت در مرتبه
یاعلیم
[/]

محی الدین;455634 نوشت:

سلام
مستند جمع دو روایت خود دو روایتند ، اگر روایتی باشد که جمع را تایید کند دیگر نیازی به جمع نیست چون آن روایت مفسر تضاد ظاهری دو روایت محسوب میشود
در جمعی که ما ارائه کرده ایم تنها اطلاق ظاهری روایات عدم ورود فرشتگان به خانه ای که در آن سگ است برداشته میشود و روایت فرشتگان ثبت اعمال دست نخورده باقی می ماند
و اما استناد شما به آیه : الله یتوفی الانفس برای حل مساله صحیح نیست چه اینکه جمع صحیح آیات مربوط به قبض روح به این است که بگوییم :
نسبت قبض روح در برخی آیات به خدای متعال و به ملک الموت در بعضی دیگر و به فرشتگان در بعض دیگر بیانگر مراتب نسبت یک حقیقت است یعنی فرشتگان در تحت قدرت و اراده ملک الموت و ملک الموت در تحت اراده و قدرت خدای متعال قبض روح می کنند لذا همه نسبتها درست است با تفاوت در مرتبه
یاعلیم

علیکم السلام
اگر آن روایت در واقع اطلاق داشته باشد و برداشتن اطلاق توسط شما اشتباه باشد چی؟ شما به چه حقی اطلاق روایت را بر میدارید؟ آیا این برداشتن اطلاق بدون دلیل تفسیر به رای نیست؟
البته اگر بگویید احتمال دارد که این روایت اطلاق نداشته باشد آن قابل پذیرش است ولی ارزشی ندارد چون صرفا یک احتمال است که معلوم نیست درست باشد یا نباشد.

بنده سه دلیل مختلف ارائه کردم که شما یکیش را اشکال گرفتید. با توجه به اینکه در قرآن سه نوع آیه در مورد مرگ آمده است: بعضی میگویند که ملائکه جان را میگیرند و برخی میگویند ملک الموت جان را میگیرد و برخی میگویند که الله جان را میگیرد بنابر این سه نوع آیه برخی مفسران گفته اند که برخی افراد را ملائکه زیردست حضرت عزرائیل و برخی را خود حضرت عزرائیل و برخی را خود خداوند جان میگیرند. البته شاید روایاتی نیز موید این تفسیر باشد.
به هر حال اگر برداشت از این آیه در مورد موت درست نباشد هنوز دلایل دیگر از جمله حدیث نقل شده از امام علی علیه السلام هست.

یعنی اگر بخواهیم جمع بندی کنیم آن نظریه ای که میگوید فرشتگان وارد خانه سگ دار نمیشوند و در این موارد وظایف آنها را خود خدا یا موجوداتی غیر ملک انجام میدهند امتیاز بیشتری می آورد. و آن نظریه ای که میگوید آن روایت اطلاق ندارد به دلیل نداشتن دلیل امتیاز زیادی نمی آورد و صرفا در حد یک احتمال است.

صدور انقلاب;455508 نوشت:
علیکم السلام
درست است به معنای گروه محدود است. ملائکه (تمام انواع آنها) هم یک گروه محدود در بین تمام مخلوقات هستند.
در این حدیث:
إِنَّ جَبْرَئِيلَ أَتَانِي فَقَالَ- إِنَّا مَعْشَرَ الْمَلَائِكَةِ لَا نَدْخُلُ بَيْتاً فِيهِ كَلْبٌ وَ لَا تِمْثَالُ جَسَدٍ- وَ لَا إِنَاءٌ يُبَالُ فِيهِ

انا (به معنای من) نیست. بلکه إِنَّا است (به معنای همانا ما). بنابر این نظریه شما اشتباه است.

در مورد آن آیه هم معلوم نیست آن گروهی که در انتهای آیه است همان گروهی باشد در ابتدای آیه است. برای این هم دلیل نیاز است. ممکن است که در ابتدای آیه مخاطب کل جن و انس باشند و در انتهای آیه فقط کافران باشند. برای هر احتمالی دلیل نیاز است. به صرف اینکه چیزی محتمل است نمیشود آن را درست فرض کرد.

سلام

به فرض هم که همانا ما باشد بازهم چیزی را عوض نمیکند چون جبرائیل نماینده کل ملائکه نیست اگر هم باشد نماینده گروه خود است اما در مورد احتمال دقت کنید شما هم از احتمال استفاده میکنید وقتی میفرمایید گروه انتهای ایه با گروه اغازین میتواند مختلف باشد که البته بسیار هم بعید است منتهی شما با این نحو ترجمه دچار این مشکل میشوید که ملائکه در بسیار از مکانها حق دخول ندارند و بناچار خداوند میبایستی راساً اقدام کند و این ایرادی است بر خدا که چگونه ممکن است برای این موضوع پیش بینی لازم صورت نپذیرفته باشد در حالی که میدانیم خداوند برای هر کاری از وسیله استفاده میکند .

[="Tahoma"][="Navy"]

صدور انقلاب;455828 نوشت:
علیکم السلام
اگر آن روایت در واقع اطلاق داشته باشد و برداشتن اطلاق توسط شما اشتباه باشد چی؟ شما به چه حقی اطلاق روایت را بر میدارید؟ آیا این برداشتن اطلاق بدون دلیل تفسیر به رای نیست؟
البته اگر بگویید احتمال دارد که این روایت اطلاق نداشته باشد آن قابل پذیرش است ولی ارزشی ندارد چون صرفا یک احتمال است که معلوم نیست درست باشد یا نباشد.

بنده سه دلیل مختلف ارائه کردم که شما یکیش را اشکال گرفتید. با توجه به اینکه در قرآن سه نوع آیه در مورد مرگ آمده است: بعضی میگویند که ملائکه جان را میگیرند و برخی میگویند ملک الموت جان را میگیرد و برخی میگویند که الله جان را میگیرد بنابر این سه نوع آیه برخی مفسران گفته اند که برخی افراد را ملائکه زیردست حضرت عزرائیل و برخی را خود حضرت عزرائیل و برخی را خود خداوند جان میگیرند. البته شاید روایاتی نیز موید این تفسیر باشد.
به هر حال اگر برداشت از این آیه در مورد موت درست نباشد هنوز دلایل دیگر از جمله حدیث نقل شده از امام علی علیه السلام هست.

یعنی اگر بخواهیم جمع بندی کنیم آن نظریه ای که میگوید فرشتگان وارد خانه سگ دار نمیشوند و در این موارد وظایف آنها را خود خدا یا موجوداتی غیر ملک انجام میدهند امتیاز بیشتری می آورد. و آن نظریه ای که میگوید آن روایت اطلاق ندارد به دلیل نداشتن دلیل امتیاز زیادی نمی آورد و صرفا در حد یک احتمال است.


سلام
باب تعارض روایات یکی از ابواب مهم اصول فقه است و روشهای منطقی از سوی ائمه ع و علما ء برای رفع تعارض ارائه شده است
دلیل این تقیید ضرورت حضور فرشتگان ثبت کننده اعمال است که باهیچ چیز جز امر الهی در مورد عدم ثبت ( و نه عدم حضور ) برداشته نمیشود
و اما نسبتها به حسب شرافت فعل و مورد آن است
اگر جایی فعلی به خدای متعال نسبت داده شود باید سطح بالاتری از شرافت را مد نظر قرار داد هرچند خود فعل به واسطه فرشتگان انجام شود
یعنی در مساله قبض روح هرچند فرشتگان حضور دارند و طبق معمول کارشان را انجام می دهند اما چون مثلا روح پیامبر یا ولیی از اولیاء الله قبض میشود فعل قبض به خود خدا نسبت داده میشود و به عبارتی حضور فرشتگان و وساطت ایشان در فعل الهی مستهلک انگاشته میشود کانه آنها چیزی جز یک واسطه بی اختیار نیستند
اما اگر فعل در این حد از شرافت نباشد مثل اینکه جان مومن عادی گرفته میشود آنرا به ملک الموت و سایر فرشتگان نسبت می دهند
و اما آن غیرهم که در کلام علی ع مورد استناد شما قرار گرفته موردش مشخص نیست و مویدی هم برایش دیده نمیشود اگر مویدی هست ارائه فرمایید
پس :
روش جمع آنستکه یک روایت را به جهت ضرورت مضمونش مقید روایت دیگر بدانیم
و اما نسبت ثبت اعمال به خدای متعال در اینجا خلاف طریقه صحیح است چه اینکه فعل افرادی که در خانه سگ نگه می دارند شرافتی ندارد که قابل انتساب به خدای تعالی باشد
و آخر اینکه برای ثبت اعمال انسانها غیر از این موارد موردی شناخته نشده است مگر کلمات منسوب به امام علی ع که هم غریب است و هم مویدی ندارد
یا علیم[/]

صدور انقلاب;452424 نوشت:
افرادی که در خانه ای زندگی میکنند که در آن خانه سگ هست را گناهانشان ثبت نمیشود؟

از ويژگيهاي قيامت اين است كه زبانها از كار مي‏افتند و ديگر اعضاء به سخن گفتن مي‏آيند "امروز بردها نشان مهر مي‏نهيم، و دستهايشان با ما سخن مي‏گويند و پاهايشان كارهايي را كه انجام مي‏دادند شهادت مي‏دهند".
يس/65.
یک مثال:
اگر در یک مدرسه لیست نمرات یک درس به علاوه پاسخنامه دانش آموزان گم بشه و هیچ راهی برای یافتن آنها نباشد , آیا هیچ راه دیگری برای معلم که یک بشر است وجود ندارد که بداند کی قبول و کی رد است؟
پس ثبت گناه توسط آن ملائک هم یکی از راههای تشخیص وضعیت انسان است و چه بسا که در روز قیامت انسان تمام اعمال خود را در دنیا می بیند و خود او برای قضاوت بر اعمالش کفایت می کند.
و از جمله زمین و مکان و زمان و اعضای بدن همه شاهد هستند.
البته در راس همه انها خود خداوند متعال هست که دوستان قبلا فرمودند.

سؤال:
اگر ـ طبق روایات ـ در خانه ای که سگ در آن باشد، فرشتگان وارد نمی شوند، پس گناهان اهل آن خانه را چه کسی ثبت می کند؟

پاسخ:
نگهداری سگ در دو شیوه متفاوت آن از نظر اسلام، دارای دو حکم متفاوت است به این ترتیب که:
الف) گروهی از سگها دارای منافع واقعی برای انسانها بوده و از آنها برای نگهبانی منازل، دام و یا شکار استفاده می شده که اکنون کاربردهای جدیدی همانند جستجوی مواد منفجره، مواد مخدر و نیز عملیات امداد و نجات در زلزله ها و موارد مشابه دیگری نیز به کاربردهای قبلی سگ ها اضافه گردیده است.
نظر به اینکه از دیدگاه اسلام، انسان اشرف مخلوقات بوده و سایر موجودات در خدمت انسان هستند، سگ ها نیز استثنائی بر این قاعده نبوده و نگهداری آنها در صورت داشتن فایده و کاربردی واقعی، ایرادی ندارد که نمونه ای از آن را در قرآن نیز می یابیم که سگ اصحاب کهف همانند خود آنها به غار رفته و در ورودی غار به استراحت می پرداخته است.
ب) در شیوه ای دیگر، نگهداری سگ توسط انسان، برای استفاده از فواید و منافع آن نبوده بلکه تنها برای سرگرمی و خوشگذرانی می باشد. دین اسلام از اساس با سرگرمی های بی فایده ای که هیچ منفعتی برای انسانها نداشته بلکه آنان را از یاد خدا و نیز حضور در اجتماع و انجام کارهای مفید و یاری هم نوعان باز می دارد مخالف است، و این مخالفت، اختصاصی هم به نگهداری سگ ندارد بلکه شامل سرگرمی های دیگری از این نوع، همانند قماربازی و گوش فرادادن به افسانه ها و حتی رفتن به شکار تفریحی نیز می‌گردد.
اما سؤال به دو صورت، پاسخ داده می شود:

1. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در حدیث «إِنَّ جَبْرَئِيلَ أَتَانِي فَقَالَ: إِنَّا مَعْشَرَ الْمَلَائِكَةِ لَا نَدْخُلُ بَيْتاً فِيهِ كَلْبٌ وَ لَا تِمْثَالُ جَسَدٍ- وَ لَا إِنَاءٌ يُبَالُ فِيهِ» (1) فرمود: جبرئيل پیشم آمد و گفت: ما فرشته‏ ها وارد نشويم در خانه ‏اى كه در آن سگ يا مجسمه تن باشد و يا ظرفى باشد كه در آن بول كنند.»

مراد از عدم ورود ملائکه در خانه ای که سگ در آن نگه داری می شود ورود به جهت افاضه فیض و اعطای کمال معنوی و رزق مادی و معنوی است اما این به معنای عدم دخول مطلق فرشتگان نیست و اگر در این جا به صورت مطلق، گفته شده است، آیه «ما یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ» (2) آن را تخصیص زده است و فرمود: هر گفتاری که از انسان صادر شود، فرشتگان عتید و رقیب آن را ضبط و ثبت می نمایند.[=Georgia]
2. حتی در مواردی که فرشتگان الهی عذری برای حضور و ورود در مکانی داشته باشند خود خداوند سمیع و بصیر آگاه و شنوا و بیننده امور خواهد بود و از این حیث مجموعه اعمال انسان ثبت و ضبط خواهد شد.
به عنوان مثال، امام صادق (علیه السلام) در حدیث «إن المؤمنین إذا قعدا یتحدثان قالت الحفظة بعضها لبعض اعتزلوا بنا، فلعلّ لها سراً و قد ستر الله علیهما» فرمود: هنگامی که دو مؤمن کنار هم می نشینند و بحث‌های خصوصی می کنند، حافظان اعمال به یکدیگر می گویند: ما کنار رویم، شاید آنها سری دارند که خداوند آن را مستور داشته است. راوی می گوید: مگر خداوند (عزوجل) نمی فرماید: «ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب و عتید»؛ هیچ سخن انسان نمی گوید مگر این که فرشته مراقب و آماده ثبت اعمال نزد آن حاضر است؟ امام (علیه السلام) فرمود: «ان کانت الحفظه لا تسمع فان عالم السر یسمع و یری» (3) اگر حافظان سخنان آنها را نشنوند، خداوندی که از اسرار با خبر است می شنود و می بیند.

[=Georgia]منابع و مآخذ:
1. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 73، ص 159.
2. ق: 50/ 18.
3. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج 5، ص 110.

موضوع قفل شده است