شیعه شدگان
تبهای اولیه
[=13px] به نقل از شيعه آنلاين، انواع دسته هاي عزاداري به مناسبت أربعين حسيني عليه السلام راهي کربلاي معلي شده اند.
يکي از اين دسته ها به مستبصريني که از ديگر اديان و مذاهب به مذهب اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام گرويده اند، تعلق دارد.
در اين دسته جوانان و افرادي از کشورهاي مختلف از قاره هاي مختلف جهان وجود دارد. آمار دقيقي در مورد افراد موجود از کشورهاي مختلف در اين دسته وجود ندارد اما بررسي هاي اوليه نشان مي دهد که حداقل از 58 کشور جهان، افرادي تازه
شيعه شده در اين دسته وجود دارد. تصاوير ذيل مربوط به عزاداري دسته متسبصرين در حرم مولاي متقيان، حضرت علي بن أبي طالب عليه السلام است که به مناسبت أربعين حسيني عليه السلام برگزار شده است.
حکایت استاد کانادایی که در عربستان شیعه شد
استاد آیت الله قزوینی مدیر شبکه جهانی ولایت که در راستای دفاع از حریم ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین و رفع شبهات وارده در این زمینه به فعالیت مشغول می باشند طی گفتگویی به شیعه شدن یک استاد کانادایی در عربستان اشاره کرده و در این باره گفتند:
من سه سال پیش مکه بودم با یکی از بزرگوارانی که از کویت آمده بود یک جلسهای داشتیم گفت: در کانادا در یکی از دانشگاهها استادی بود که خیلی برو بیا داشت و دانشجویان و اساتید از او حرف شنوی داشتند. او یهودی بود وهابیها سرمایهگذاری زیادی روی او کردند و طی 5-4 سال او را مسلمان و وهابی کردند و از او دعوت کردند که در دانشگاه محمد بن سعد ریاض تدریس کند.
او آمد و در همان 2-1 سال اول، موجی ایجاد کرد و بسیاری از دانشجویان و اساتید را به سمت خودش جلب کرد. وهابیها از او درخواست کردند که یک کتابی در رد فرقهای به نام شیعه که یهودیها آن را تأسیس کردهاند بنویسد و ما این کتاب را با تیراژ گسترده چاپ و پخش میکنیم او گفت: خب کتابهای آنها را به من بدهید که من نقدی روی آنها بنویسم. آنها گفته بودند که همین مطالبی که علمای ما از شیعه نقل کردند کافی است اما آن استاد کانادایی اصرار کرد که خودش کتابهای شیعه را بخواند که بالاخره قبول می کنند.
بعد از حدود 6-5 ماه او اعلام جلسه میکند و در جلسه میگوید که آقایان چنین درخواستی از من داشتند و من تحقیق و بررسی کردم، آقایان اساتید و دانشجو من به این نتیجه رسیدم که تنها مذهبی که با قرآن و سنت پیامبر تطبیق میکند، مذهب شیعه است و من رسماً تشیع خود را اعلام میکنم.
اما این استاد کانادایی شیعه شده را به زندان میاندازند و وزیر کانادا با مشکلاتی او را آزاد میکند و بعد از آن به کانادا هم نرفت و الان در لندن است و من شماره ایشان را دارم و خیلی خوب است که پیگیری بشود که ایشان کجا هستند و چه میکنند چون انسان قیمتی است.
مهندس ژاپنی در آستارا شیعه شد
رضا 27 ساله و اهل توکیوی ژاپن و مجرد است که دین اسلام را به عنوان دین برتر برای خود برگزید.
وی دلیل اسلام آوردن خود را مطالعه انواع دینها ذکر کرد و گفت: با مطالعه تمام دینها دریافتم که اسلام دین برتر است و به همین دلیل اسلام را برای دین خود انتخاب کردم.
وي كه هم اكنون رهبر شيعيان سنگال است
در مورد تشرف به مذهب اهل بيت عليهمالسلام ميگويد:
پیش از این بر مذهب اهل سنّت و مالکی بوده ام.
البته من زمانی که کودک بودم نیز دور از مذهب اهل بیت علیهم السلام نبودم. مثلاً دیوان امام علی علیه السلام را من قبلاً در کودکی ندیده بودم، اما وقتی که سالها بعد این کتاب را دیدم، متوجه شدم که این اشعار را از کودکی حفظ هستم.
اما آشنایی من با اهل بیت علیهم السلام و مذهب شیعه با
من از کوچکی تمامی انقلابات را پیگیری می کردم تا اینکه با انقلاب ایران و رهبر آن امام خمینی (ره) آشنا شدم و
سبب گرایش من به مذهب اهل بیت علیهم السلام شد. همه خانواده و کسانی که به من نزدیک هستند، می دانند
که من از 15 سال پیش به مذهب تشیّع گرویدم اما از طریق رسانه ها و به صورت عمومی دو الی چهار سال است
که مذهب خود را علناً اعلام کرده ام.
کتابهای منتشر شده ام عبارت اند از:
«حقایق روشن برای زندگی پیامبر اسلام» به زبان فرانسه و عربی و
کتاب دیگرم درباره عاشورا است به نام «آیا عاشورا روز جشن است یا روز اندوه» که این کتاب هم به زبان عربی و فرانسه چاپ شده است.
حجة الاسلام و المسلمین سید مجتبی موسوی لاری مي گويد:
یک مجموعه چهار جلدی اعتقادات از توحید، عدل، نبوت و امامت و معاد تألیف کردهام که این کتاب در آمریکا به انگلیسی چاپ و منتشر شده است. این کتاب را دکتر «حامد الگار» ترجمه کرده است.
ترجمه الگار نیز خود داستان جالبی دارد. من این کتاب را به صورت سلسله مقالات در مجله سروش چاپ و منتشر کرده بودم.
پس از چاپ، تماس گرفتند که این کتاب ترجمه شود؛ چون مخاطب کتاب غربیها و غیر مسلمانان بودند.
از این رو، مباحث جلد اول عقلی بود و روایت و آیهای آورده نشد. البته، دوست داشتم که کتاب ترجمه شود.
به حامد الگار نامهای نوشتم و خواستار ترجمه کتاب شدم که ایشان نپذیرفت ، اما با وساطت یکی از دوستان، الگار گفت کتاب را بفرستم تا آن را ببیند و اگر پسندید، آن را به برخی از شاگردان خود بدهد تا ترجمه کنند.
کتاب را فرستادم. پس از مدتی دوست مشترکمان اعلام کرد که کتاب را پسندیده و حتی حاضر شده خودش آن را ترجمه کند.
ایشان سه جلد را ترجمه و در آمریکا چاپ کرد. . البته ایشان بحث امامت را ترجمه نکرد ، بدین جهت خواستم تا این بخش را مانند بقیه مجلدات ترجمه کند، ولی نپذیرفت.
نامهای برای ایشان نوشتم و گفتم هر شرطی دارید، میپذیرم. ایشان پذیرفت که بخش امامت را پس از دو سال دیگر ترجمه کند به شرطی که هر جا را نپسندید، ترجمه نکند .این شرط را پذیرفتم.
به هرحال ، حامد الگار کتاب را ترجمه کرد و برخی مطالب را نپسندیده بود، ولی خودش حذف نکرده بود ؛ کتاب را چاپ کردیم و برای ایشان فرستادیم.
پس از دو سال نامه ای نوشت که مژده دهم من چند بار ترجمه خود را خواندم و هر بار که آن را خواندم، به مذهب شیعه نزدیک و از اهل سنت دورتر شدم.
به کتابهای اهل سنت در این زمنیه نیز رجوع کردم و هرچه آن کتابها را میخواندم از اهل سنت دورتر شدم و از ماه رمضان تغییر مذهب داده و شیعه شده ام ،
و نوشته بود که این نامه را جایی منتشر نکنید؛ چون بنا ندارم که وارد اختلافات مذهبی شوم ؛ اگر این مسایل مطرح شود به اختلافات دامن زده می شود.
به هرحال ، مذهب ایشان در آمریکا برملا شد و افرادی فهمیدند که وی به مذهب تشیع روی آورده و همه او را به عنوان شیعه شناختند.
به دنبال ایشان عده ای از دانشجویان و استادان دانشگاه نیز شیعه شدند. وی سپس در نامه ای نوشت
فارغ التحصیل دانشگاه الازهر مصر.او در مورد علت شیعه شدنش می گوید:
دلايل متعددى وجود دارد و فردى كه به دنبال حقيقت است، بايد كتابهاى اصيل تاريخى از قبيل تاريخ طبرى، الكامل ابن اثير، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد و محمد عبدُه و... را كه به وسيله بزرگان اهل تسنن نوشته شده است،
مطالعه كند.
علاوه بر اين يك دليل بسيار ساده وجود دارد و آن اين است كه در زبان عربى مىگويند:
چنان كه صاحب خانه بهتر مىداند وسايل و ظروف خانه در كجا قرار دارد؛
اهل بيت نبوت«ع» هم به مسائل و احكام دين آگاهترند؛
البته علماى ديگر هم مسائلى را مىدانند؛ ولى همانند اهل بيت«ع» آگاهى ندارند. دلايل بسيارى دارد كه در اين مجال كوتاه نمىگنجد.
شيعه شدنش را هديهي آسماني برشمرد و گفت: من در نزد «بنباز» در عربستان مشغول تحصيل بودم و با خود در اين انديشه بودم كه پس از قرنها ارادات خالصانه نسبت به امام علي و امام حسين (ع) و ديگر امامان بزرگوار، همچنان در قلوب عدهاي موج ميزند و كهنه نشده است و از طرف ديگر نقدهاي شديد نسبت به امام علي (ع) و امام حسين(ع) را در مجالس علمي عربستان مشاهده ميكردم و ميديدم ظلمهاي يزد و معاويه توجيه ميشود ولي به راحتي امامان شيعه نقد ميشوند
داراى كتاب عقيدة المسيح الدجال , او در اول كتابش مى گويد: خود را هنگام تحقيق ديدم , كه چگونه سعى مى كنم حقايق را از زير آوار بيرون آورده , تا حقيقت در برابر چشم ها وعـقـل ها آشكار گردد .
اين آوار توسط اساتيد حقپوش , در طول تاريخ انسانيت بوجود آمده است ! هـنـگـامى كه تبر را به دست گرفته تا دريچه هاى گمراهى را از ميان بردارم , وسايل كافى براى انجام اين كار در اختيار داشتم
او كتاب معالم الفتن را در دو جلدنوشته است .
استاد ادريس الحسينى، در كتاب خود «لقد شيعنى الحسين (بى شك حسين مرا شيعه گردانيد)» مىگويد:
يك روز، يكى از نزديكانم از من پرسيد: چه باعث شد كه تشيع را انتخاب كنى؟
گفتم: آن كس، جدم حسينعليهالسلام بود و ضايعه ناگوار شهادتش در روز عاشورا.
گفت: چگونه؟ گفتم:
استاد مولف کتابهای لقد شیعنی الحسین,الخلافه المغتصبه و هکذا عرفت الشیعه می باشند.
با خواندن ماجرای کربلا اشک از چشمان احمد حسین جاری شد و انقلابی عاطفی در وی پدید آمد و این آغازی بود برای
کنکاش فکری و مطالعات عمیق و دقیق کتاب ها وی منابع گوناگون را یکی پس از دیگری مو شکافانه قرائت،بررسی و تحلیل
نمود و پس از طی سیر و سلوک فکری خویش و دریافت حقیقت با خدای خویش پیمان بست که تا آخرین لحظات حیات خود
جایگاه اهل بیت علیهم السلام را پاس داشته و دیگران را به حقیقتی که او بدان دست یافته بود رهنمون باشد و به راستی
تا پایان عمر بر این پیمان وفادار باقی ماند.
اوكتابهاى النظام الـسـيـاسـى فـي الاسـلام , نـظـريه عدالة الصحابه و الخط
السياسيه لتوحيد الامة الاسلاميه را به نگارش در آورده است .
شخصي عراقي است كه با سفر به ايران و تحقيقات فراوان, تشيع را انتخاب نموده است.
او در بخشي از كتاب خود مي نويسد:
« من اعتراف مي كنم بر نفس خود كه اگر رحمت پرور دگار و توفيقات او مرا شامل نمي شد, به طور حتم نفس معاندم مرا به زمين ميزد. اين امر نزديك بود وحتي يك بار نيز اتفاق افتاد. ولي خداوند مرا كمك نمود. با اطمينان خاطر به هوش آمدم در حالي كه خود را در وسط كشتي نجات مي يافتم , مشغول به آشاميدن آب گوارا شدم و الآن با تو از سايه هاي بهاري آن گلها سخن مي گويم.
بعد از اطلاع دوستانم از اين وضع همگي مرا رها نموده به من جفا كردند.
يكي از آنان كه از همه داناتر بود به من گفت: آيا مي داني كه چه كردي؟
گفتم: آري, تمسك كردم به مذهب امام جعفر صادق , فرزند محمد باقر, فرزند زين العابدين, فرزند سيد جوانان بهشت, فرزند سيد وصيين و سيدة زنان عالميان و فرزند سيد مرسلين.
او گفت: چرا اين گونه ما را رها كردي, و مي داني كه مردم در حقّ ما حرف ها مي زنند؟
گفتم: من آن چه رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرموده مي گويم.
گفت چه مي گويي: گفتم: سخن رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ را مي گويم كه فرمود:
صائب عبد الحميد كتاب هايي را نيز در دفاع از اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ و تشيع نوشته كه برخي از آنها عبارتند از:
منهج في الانتماء المذهبي و ابن تيميه, حياته, عقائده و تاريخ الاسلام الثقافي و السياسي.
شیخ «حسن شحاته» که به دست تکفیری افراطی به طرز فجیعی کشته شد ، فردی شناخته شده در این کشور است که همواره به دلیل گفتن سخن حق و حقیقت مردم بسیاری را پای منبر خطابههای خود میکشید.
- گروهی از شیعیان مصر که به مناسبت نیمه شعبان در منزل یکی از شیعیان این کشور در روستای «ابو مسلم» در استان «الجیزه» گردهم آمده بودند، توسط شماری از سلفیهای تندرو هدف حمله قرار گرفته و در جریان ضرب و شتم این شیعیان چهار نفر از آنها از جمله شیخ «حسن شحاته» (55 ساله) از رهبران شیعیان مصر و برادرش «محمد شحاته» (35 ساله) به شکلی فجیع کشته میشوند.
این درحالی است که مهاجمان تنها به کشتن شیخ شحاته و برادرش و دو همراهش اکتفا نمیکنند، بلکه اسباب و اثاثیه منزل را تخریب و خانه را هم به آتش میکشند.
اما شیخ حسن شحاته کیست؟
شیخ حسن شحاته در سال 1946 در خانوادهای «حنفی» مذهب در استان «الشرقیه» مصر به دنیا آمد و در سال 1996 در سن 30 سالگی به مذهب تشییع درآمد.
شحاته فارغ التحصیل مرکز «القراءات» بود و مدرک کارشناسی ارشد خود در رشته «علوم قرآنی» را از این مرکز دریافت کرد.
اولین خطبه نماز جمعه خود را در حالیکه بیش از 13 سال نداشت، در مسجد روستایش خواند و خواندن خطبههای نماز را هنگام ادای خدمت سربازی در نیروهای مسلح مصر نیز ادامه داد و مسئول توجیه و بالا بردن روحیه نیروهای یگان مهندسی ارتش مصر در سال 1973 و گوینده رادیو و تلویزیون بود. به این ترتیب شیخ شحاته در خانوادهای دوستدار اهل بیت علیهم السلام رشد یافت.
آنگونه که خود شحاته میگفت، پدرش درباره شخصیت «امیر المؤمنین على بن ابىطالب علیه السلام» برای وی بسیار سخن میگفت و به شیخ حسن میگفت: فرزندم، امیر المومنین علیه السلام مهمترین حامى اسلام بود. هنگامیکه حضرت علی(ع) در کنار پیامبر(ص) بود، هیچگاه کسی جرات نمیکرد، به آن حضرت آزاری برساند.
شحاته خود میگوید: بیست را با اهل تصوف سپری کرده و تنها نتیجهای که از آنها گرفته این بوده که آنها در میان خود به شاخههای متعددی تقسیم شدند که وهابیها یکی از آنها هستند که چهره اسلام را تحریف کرده و مبانی اعتقادی خود را براین اندیشه باطل بنا کردند که هیچ یک از ائمه را به رسمیت نمیشناسند و تنها فرد مورد قبول نزد آنها «ابن تیمیه» است که حتی بیش از پیامبر(ص) او را گرامی میدارند.
شیخ حسن شحاته طی سالهای 1994 تا 1996 به مذهب تشییع گروید، با این حال در این مدت نیز همواره مدافع اهل تسنن بود، اگرچه دشمنانش وی را متهم به ناسزا گفتن به صحابه و عایشه میکردند.
وی در دوره حکومت سه دههای «حسنی مبارک»، رئیس جمهوری مخلوع مصر سه سال در زندان به سرمیبرد و از سفر به خارج از مصر منع شده بود.
مطبوعات و رسانههای مصر وی را از بزرگترین شیوخ این کشور و بحث برانگیزترین آنها در مصر میدانستند و او را «علامه شیخ حسن احمد شحاته» مینامیدند که از شیوخ و علمای الازهر و امام جماعت یکی از بزرگترین مساجد قاهره و برگزار کننده مجموعه برنامههای «العلم» در رادیو و تلویزیون و مساجد مصر بود.
مردم مصر او را به عنوان امام جماعت مسجدی میشناختند که در نزدیکی سفارت اسرائیل در قاهره قرار داشت و روزهای جمعه برای شنیدن خطبههای نماز جمعه و سخنرانیهایش به این مسجد هجوم میآوردند تا سخنان وی درباره برحق بودن اهل بیت و وفاداریش به ولایت آنها را بشنوند و شیخ را همواره منادی حق و حقیقت میدانستند و از آنجا که وی همواره رسوا کننده رژیم صهیونیستی بود و علیه آنها سخن میگفت، نماز جمعه وی همواره با اتخاذ تدابیر شدید همراه بود.
دانش آموزان بسیاری توسط شیخ شحادته در الازهر پرورش یافتند که از جمله آنها میتوان به «شیخ طنطاوی» اشاره کرد.
گفته شده که وی پیامبر(ص) را در خواب دیده که از وی خواستار ولایت حضرت علی(ع) و دفاع از اهل بیت علیهم السلام برپای منابر و در تمام رسانهها شده و به همین دلیل گفته میشود، چون سخن وی از دل برمیآمده لاجرم بر دل هم مینشسته و بسیاری را پای منبر خطابههایش میکشیده است.
شیخ حسن شحاته در مصر از جمله مهمترین دشمنان وهابیت به شمار میآمد که در هرجا منبر سخنرانی داشت، غیر ممکن بود، ماهیت واقعی وهابیها و وهابیت را برملا نکند، به همین دلیل در سال 1996 توسط دستگاههای امنیتی مصر و در واقع به شکایت گروههای وهابی مصری دستگیر و تنها به اتهام اعلام ولایت علی ابن ابیطالب و ترویج تشییع در مصر راهی زندان شد تا قدر و ارزش شیخ بیش از پیش نزد مردم مصر افزایش یابد. شیخ پس از خروج از زندان از هرگونه سخن گفتن و اظهار نظر در رسانههای جمعی منع شد. این موجب شد تا وی از منبر برای برملا کردن ماهیت واقعی نظام مبارک و آنچه در زندان بر وی گذشته استفاده کند.
درباره زندگی خانوادگی خود شیخ حسن شحاته میگویند که پدرش دارای سه همسر بوده و مادرش آخرین همسر پدرش بوده و او دومین پسر در میان شش برادرش بوده و در همان دوران کودکی درحالی که بیش از 5 سال نداشت، قرآن را از حفظ کرده تا پس از آن راهی الازهر شود.
خود شیخ حسن شحاته دوبار ازدواج داشته، از همسر اولش دارای سه فرزند و از همسر دومش دارای یک فرزند بوده است.
مولفات شیخ حسن شحاته آنگونه که خود میگوید، کتاب «إحیاء علوم الدین» بوده و اشعار و رسالههایی نیز به رشته تحریر درآورده که باید از میان آنها به رساله «سراج الأمة فی خصائص السادة الأئمه» اشاره کرد.
درباره فعالیتهای مذهبی خود، شحاته که به خاطر ساختار مذهبی خانوادهاش خیلی زود و در نوجوانی وارد فعالیتهای دینی و مذهبی شد و همین موجب شد تا وی برای اولین بار هنگامیکه هنوز به سن 15 سالگی نرسیده بود، پای منبر برود و به گفتهاش خود با دست خود خطبه نماز را بنویسد. شحاته 5 سال خطیب مسجد «الأشراف» روستای خود بود.
در واقع اگر بخواهیم مهمترین مراحل زندگی شیخ شحاته را ذکر کنیم میتوانیم آن را در موارد زیر خلاصه کرد:
1 – مرحله ارتش که طی آن در جنگ ماه رمضان مشارکت داشت.
2 – مرحله «الدورامون» که نام یکی از شهرهای استان «الشرقیه» است که هم دژ اخوانیها و هم وهابیت به شمار میآمد و طی آن شیخ شحاده توانست بیش از 90% دانشآموزان خود را به آیین تشییع درآورد.
3 – مرحله قاهره که از سال 1984 آغاز و تا سال 1996 ادامه مییابد که اوج فعالیتهای مذهبی شیخ را تشکیل میداده و در این دوره بود که نماز جمعه را در منطقه «کوبری» ادا میکرد که مصادف با دستگیری وی از سوی رژیم سابق شد.
شیخ شحاته یکبار دیگر نیز در سال 2009 میلادی از سوی رژیم حسنی مبارک بازداشت شد. این بار وی به همراه 306 شیعی مصری و عربی به بهانه کشف یک گروه وابسته به «حزب الله» در مصر بازداشت شد، اما در همان سال دادگاه جنایی مصر حکم آزادی وی به همراه دیگر متهمان این پرونده را صادر کرد.
شیخ حسن شحاته در جریان انقلاب 25 ژانویه 2011 فعالیت بسیار داشت و پس از انقلاب موضوع تاسیس حسینیههایی برای شیعیان در مصر به ویژه در روستای «هربیط» زادگاه شحاته در ژوئن 2012 برای وی بسیار مشکل ساز شد.
مستبصر شهید مصری:
شیعه شدم ؛ وقتی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امیرالمؤمنین (علیه السلام) را دیدم
رسانههای مصر او را بحثانگیزترین و جنجالیترینِ مشایخ مصر توصیف کردهاند. شهید شیخ حسن شحاته، مشهورترین خطیب جمعه در مساجد این کشور بود که برخی سخنرانیهای او فی المجلس باعث شیعه شدن 90درصد حضار میشد.
www.savaaegh.ir
بانوی مستبصر آمریکایی:
کاتولیک بودم ؛ و اینک شیعه حسین (علیه السلام) هستم
«دیانا»ی دیروز و «هاجر» امروز به عنوان یک مسیحی که شیعه امام حسین(علیه السلام) شده است درباره احساسش به سید الشهدا میگوید.
savaaegh.ir
مستبصر الجزائری:
شیعه شدم؛ چون در تشیع افکار منطقی و قانعکننده یافتم
خبرگزاری اهل بیت(علیهم السلام) / سرویس صفحات فرهنگی: حقیقت در دلهای بیدار روشن است و آن را به جستجوی اعماق جان آدمی میبرد تا آوای آن زینتبخش وجدان باشد. این همان چیزی است که مسلمان را به فکر درباره «پایه های عقیدتی اش که از اسلام ریشه میگیرد» و «آنچه طاغوتیان جاهلی بعد از پیامبر بپاداشتند» و «پرستش در دل بیابانهای بی آب و علف» بهدور از معارف رحمت و محل نزول وحی و نیز دور از ریسمان محکمی که بیشک اهل بیت(علیهم السلام) و مکتب محمدی و حسینی آنان است وا میدارد. انفاس عطرآگین این مسیر زمین را در بر میگیرد و قلب هرکس که را خواهان حقیقت باشد آزاد میکند. مستبصر الجزائری «خانم دکتر فضیلة قسام» پس از جستجو و تحقیق بسیار در کتابها و منابع اصلی عقاید اصیل خود را شناخت و چشم بر حقیقت گشود. او یک علوی الاصل است که در فرانسه زندگی میکند که از 24 سال پیش تشیع خود را اعلام کرده است. وی پیش از آن به پیروی از آبا و اجدادش یک سنی مالکی بود. این مذهب از گذشته های دور در الجزائر رواج دارد. این گفتگو هنگامی انجام شد که وی به زیارت کربلای معلی مشرف شده بود.
سفری از عالم بودا تا مذهب ناب تشیع
دکتر ژاپنی با نام فاطمه شیعه شد
زن 29 ساله ژاپنی ساکن شهر تویوناگاشی که به شغل داروسازی مشغول است، نزد امام جمعه لاهیجان به دین مبین اسلام و تشیع مشرف شد و نام فاطمه را برای خود برگزید.
یک دختر آلمانی:
شیعه شدم؛ چون درباره امام حسین(علیه السلام) مطالعه کردم
یک بانوی تحصیل کرده آلمانی که پس از مطالعه کتابی درباره سیدالشهداء(علیه السلام)، شیفته مذهب تشیع شده بود، با حضور در محضر آیت الله العظمی روحانی شهادتین را بر زبان جاری ساخت و به دین اسلام علوی پیوست.
خدمتگزاری مستبصر معروف در حرم امام حسین (علیه السلام) + عکس
«دکتر سید محمد تیجانی سماوی» مستبصر معروف تونسی توفیق خدمت در حرم امام حسین (علیه السلام) را پیدا کرد.
مستبصر دانمارکی:
شیعه شدم ؛ چون حسین(علیه السلام) را شناختم یک جوان دانمارکی در صحن امام حسین (علیه السلام) به اسلام گروید و اعلام کرد همه ادیان آسمانی را مطالعه کرده و اسلام بهترین دینهای آسمانی است که انسان را به ساحل آرامش و امنیت میرساند.
1-العلامة الأكبر الشيخ سليم البشري
2- الشيخ محمد مرعي الانطاكي الحلبي
3- الشيخ أحمد أمين الأنطاكي الحلبي
4-الشيخ المصري الأزهري حسن شحاتة
5- الشيخ الاندونيسي علوي العطاس
6- الشيخ الاردني مروان خليفات
7-العالم الفاضل الشيخ سعيد دحدوح
8- السيد ياسر الحساني
9- السيد ياسين المعيوف البدراني
10-السيد ادريس الحسيني
11- سماحة الشيخ معتصم سيد أحمد
12- السيدة لمياء حمادة
13-سماحة السيد حسين الرجا
14- السيد عبد المحسن السراوي
15- الباحث صائب عبد الحميد
16-الدكتورمحمد التيجاني السماوي التونسي
17- الدكتور أحمد راسم النفيس
18- الدكتور أسعد القاسم
19-الأستاذ الدكتور محمد بيومي مهران
20- الدكتور سعيد أيوب
21- الدكتور زهير غزاوي
22-الدكتور محمد عصمت بكر
23- الأستاذ إبراهيم كرام
24- الأستاذ محمد حسن محمد العباسي
25-الدكتور نجم الدين محمد ثابت هوارمي
26- الأستاذ الدكتور محمد المغلي
27- الأستاذ الدكتور عبد الكريم باسيل
28-الأستاذ الدكتور عبد الحليم هربرت
29 المحامي الدكتور محمد ميشال غريب
30- الشهيد الدكتور فتحي الشقاقي
31-الأستاذ المرحوم فتحي رضوان
32- الأستاذ المحامي أحمد حسين يعقــوب
33- المحامي عبد المنعم حسن
34-المحامي محمد علي المتوكل
35- المحامي مصطفى الظاهر
36- الصحفي معروف عبدالمجيد محمد
37-الصحافي محمد العمدي
38- الزعيم الفلسطيني المتشيع محمد شحادة
39- الدمرداش العقالي
40-السيدة صافيناز كاظم
41- تانيا بولينغ
42- ماري ستاينهوف
43-شادية علي خليفة
44- ام عبدالرحمن
45- رسالة أم علي مشكور
46-السيد محمد الكثيري
47- الشيخ محمد الريح حمد النيل
48- يوحنا البيروتي
49-هنري كوربان
50- الشيخ محمد صادق
51- كروب هوناتيان
52-ر- ج فلورز
53- ماري ستاينهوف
54- ماريا سلفادور
55-زينب كسالس
56- مونتسدات روفيرا
57- نيكول أينز ورث
58-السيد حسين الضرغامي
59- موسى صالح الفلكي
60- محمد الفاتح ضياء الدين العابد
61-عيد روس بن أحمد السقاف
62- ماجد محمد أحمد رشيد
63- مازن محمد أحمد رشيد
64-أحمد قائمي
65- يوسف مقبول أحمد بن غضنفر
66- كامل حمة عزيز
67-ديواني سنكة الهندي
68- سيد حسن علي العماد
69- محمد إسماعيل ديوبندي
70-مولانا الحافظ سيف الله
71- داوود مصطفى
72- محمد زبير
73-عباس عثمان شعبان
74- سعيد زكريا علي
75- محمد حبيب سو
76-محمد علي جلو
77- عبد العزيز أتيك
78- عبد الجليل عيسى ناوي
79-الأستاذ أحمد كواسي حنيف
80- إبراهيم زنكو
81- كوليبالي إبراهيم
82-نرسيسو آنتونيو
83- أسامة حسين سالم
84- الحافظ علي محمد فتح الدين
85-حسن كوني لاسينا
86- راشد صادق سنزي
87- مرشد يوسف مسنا
88-مولانا أحمد حسين خان
89- إدريس حام التيجاني
90- سالم بن ديرا
91-محمد بيلو باري
92- عمار جمعه
93 أحمد إبراهيم عبد المؤمن
94-ألفا عمر باه
95- عبد العزيز يوسف ميغا
96- حسين شهيد
97-إبراهيم أحمد باه
98- أحمد عقيب كوليبالي
99- محمد أحمد إبراهيم
100-قاسم عبد السلام كتمبو
101- عبد الله موكر
102- السيدي محمد سانكارا
103-أمير حسين ساقي
104- الأستاذ ويرنر ألفريد
105- أبوان ( أبا ذر )
106-الشيخ صدر جهان
107- حسين شريف رستم اليوزبكي
108- أحمد حمود أحمد العمدي
109-كل ما في مسرا (البرهمي)
110 كامران صابر هوارمي
111- أحمد الحزامي صالح
112-كاكاكيلا وكاكي كيلي
113- نوزاد طاهر شريف
114- برهان نظام شاه
115-تانيا بولينغ
116- شادية علي خليفة
117- هاشم رمضان
118-مراد بزكين
119- سماحة الشيخ جمال العالق الحلبي
120- الصحفي المصري صالح الورداني
121-الشيخ الفلسطيني محمد عبد العال
122- المحامي السوداني عبد المنعم حسن
123- الدكتور عبد المجيد العلي
124-المدرس محمد حميد النامس الحسيني
125- العالم السني الصوفي السيد حسين الرجا
126- المدرّس الشيخ ناصر ديلو
127-الأخ علي محمد الجدوع
128- الأستاذ أحمد محمد شرف الدين
129- الشاعر سمعو عبد الكريم الدرويش
130-المحامي محمد الحريري
131- محمد العربي التونسي
132- الآنسة هند محمد سعيد المصري
133-المهندس كمال الدين الضو
134- الدكتور عصام العماد
135- السيد حمد الوكاع
136-الأخ الوجيه محمد السالم
137- باسل محمد الخضراء
138- السيد محمد يوسف قجمي
139-رامي ماجد خطار
140 المتشيع اليزيدي عامر سلو رشيد
141- الشيخ محمد ناجي الغفري
142-العلامة الشيخ إبراهيم القادري الحسيني
143 الأستاذ صباح علي البياتي
144- الأستاذ علي الشيخ
145-الشيخ محمد كوزل الآمدي
146- الشيخ محمد الطوري
147- الأستاذ محمد سليم عرفة
148-المهندس محمد عبد الحفيظ
149- الشيخ محمد جان أبو جودة
150- اللواء حبيب الغطاس
151-الشيخ عبد العزيز كنعان
152- وارتون كرباسي الفرنسي
153- برسن بوّايو الإسبانية
154-عبد القوي لكنهوي
امام رضا(ع) شیعه ام کرد
او که تاکنون یک بار به کربلا و یک مرتبه هم به خانه خدا مشرف شده است، حال و هوای زیارت حرم رضوی را متفاوت توصیف میکند و میگوید از اولین باری که به حرم رفته و مهر امام رضا(ع) به دلش افتاده است، سیزده ـ چهارده سالی میگذرد و در این مدت، مرتباً برای زیارت مجدد لحظهشماری میکرده، اما هزینه سفر مجدد به پایتخت معنوی ایران را نداشته است.
او از کامرون آمده، از همسایگی آفریقای مرکزی، مثل همه آفریقاییها، چهرهای سیاه و هیبتی مردانه دارد، اما سخنگفتن را که آغاز میکند، عطوفت و مهربانی از میان کلماتش پر میکشند و روی دلت مینشینند. زبان اصلیاش فرانسوی است، اما فارسی را هم نسبتاً خوب صحبت میکند، البته گاهی هم تپق میزند و به پدر خانمش میگوید «پدر شوهرم»!
37 سال دارد و اکنون امام جماعت مسجد امام حسین(ع) و نایبرئیس مؤسسه اهل البیت(ع) در «دوالا» بزرگترین شهر کامرون و پایتخت اقتصادی این کشور است. غیر از او دو طلبه بومی دیگر نیز در دوالا هستند که البته هنوز تحصیلاتشان کامل نشده است. در این باره میگوید: الان تعداد 15 کامرونی در ایران مشغول تحصیل هستند که چهار تن (دو زن و دو مرد) در مشهد، چهار نفر در اصفهان و مابقی در قم علوم دینی را فرا میگیرند.
عبدالکامل که از پوشیدن لباس روحانیت احساس رضایت دارد، آرزو میکند روزی فرا رسد که شیعیان کامرون برای خودشان قبرستان مجزا و کرسی مجلس داشته باشند.
شما را به خواندن این گفتوگو دعوت میکنیم.
اهم موضوعاتی که در این مصاحبه مطرح شده، به شرح ذیل است:
ـ امام رضا(ع) را زیارت کردم و شیعه شدم
ـ وهابیهای کامرون، شیعه را کافر معرفی میکنند
ـ فرزندانم در قم متولد شدند
ـ همسرم یک سال پس از من شیعه شد
ـ مسیحیها را هم در مؤسسهمان میپذیریم
ـ مسجدمان 400 نمازگزار دارد
ـ بیش از نیمی از کامرونیها مسلمان هستند
ـ اصلیترین نیازهای شیعیان کامرون خدمات آموزشی است
ـ بودجه شهرداری تهران تقریباً به اندازه کل کامرون است
ـ اهل سنت به جز وهابیها را در اعیاد مذهبی تکریم میکنیم
ـ آرزو دارم قبرستان مخصوص شیعه داشته باشیم
ـ مردم کامرون هم باید مثل ایرانیان مستقل شوند
ـ مسلمانان یک کرسی در مجلس کامرون دارند
ـ مسیحیها هم به لباس روحانیت احترام میگذارند
ـ نحوه عمامه پیچیدن را بلد نیستم
اداتمه دارد..............
-علامه شیخ محمّد مرعی, امین انطاکی: فارغ التحصیل جامع الازهر که در حلب مقام قاضى القضاة را بـه عـهـده داشته است .او داراى موقعیت علمى واجتماعى بوده , که خداوند متعال او را به پیروى ازمـکـتـب اهـل بیت (ع ) هدایت نمود . کتابى دارد به نام لماذا اخترت مذهب الشیعه که چاپ ومنتشر شده است به همراه او هزاران نفراز اهالى حلب نیز شیعه شدند.او در عوامل و اسبابی که منجر به تمسک به مذهب اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ شد می گوید: اولاً: مشاهده کردم که علم به مذهب شیعه مجزی است و ذمة مکلف را به طور قطع بری می کند. بسیاری از علمای اهل سنت ـ از گذشته و حال ـ نیز به صحت آن فتوا داده اند ... ثانیاً: با دلایل قوی, برهان های قطع آور و حجت های واضع , که مثل خورشید درخشان در وسط روز است, ثابت شد حقانیت مذهب اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و این که آن مذهب همان مذهبی است که شیعه آن را از اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ اخذ کرده واهل بیت نیز از رسول خدا و او از جبرائیل و او از خداوند جلیل اخذ کرده است ... ثالثاً: وحی در خانة آنان نازل شد و اهل خانه از دیگران بهتر می دانند که در خانه چیست. لذا بر عاقل مدبّر است که دلیل هایی که از اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ رسیده رها نکرده, و نظر بیگانگان را دنبال نکنند. رابعاً: آیات فراوانی در قرآن کریم وارد شده که دعوت به ولایت و مرجعیت دینی آنان نموده است. خامساً: روایات فراوانی از پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل شده که ما را به تعبد به مذهب اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ دعوت می کند, که بسیاری از آنها را در کتاب الشیعه و حججهم فی التشیع آورده ام.
علامه شیخ احمد امین انطاکی: او برادر شیخ محمد امین است که بعد از مطالعة کتاب المراجعات سید شرف الدین عاملی و تدبر و تفکّر در مطالب آن, از مذهب خود عدول کرده, مذهب تشیع را انتخاب نموده است. او نیز در مقدمة کتابش فی طریقی إلی التشیع می گوید: « سبب تشیع من گفتاری است از پیامبر اکرم که تمام مذاهب اسلامی بر آن اتفاق نظر دارند. پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «مثل اهل بیت من همانند کشتی نوح است, هر کسی بر آن سوار شد نجات یافت هر کسی از آن سرپیچی کرد غرق شد». ملاحظه کردم که اگر از اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ پیروی کرده و احکام دینم را از آنان اخذ کنم بدون شک نجات یافته ام. اگر آنان را رها کرده و احکام دین خود را از غیر آنان اخذ نمایم, از گمراهان خواهم بود ... ». و نیز می فرماید: « با تمسک به مذهب جعفری ضمیر و درونم آرامش یافت. مذهبی که در حقیقت مذهب آل بیت نبوت ـ علیهم السّلام ـ است, که درود و سلام خدا تا روز قیامت بر آنان باد. به عقیده ام از عذاب خداوند متعال با پذیرفتن ولایت آل رسول نجات یافته ام زیرا نجات جز با ولایت آنان نیست .
دکتر محمد تیجانی سماوی:
او در تونس متولد شد. و بعد از گذر از ایام طفولیت به کشورهای غربی مسافرت نمود تا بتواند از شخصیتهای مختلف علمی بهره مند شود. در مصر علمای الازهر از او دخواست کردند که در آنجا بماند و طلاب الأزهر را از علم فراوان خود بهره مند سازد ولی قبول نکرد و در عوض سفری که به عراق داشت با مباحثات فراوان با علمای شیعة امامیة مذهب تشیع را انتخاب نمود و الآن در دنیا از مروجین تشیع شناخته می شود و کتابهایی را نیز در دفاع از این مذهب تألیف نموده است. او در بخشی از کتابش می گوید:« شیعه ثابت قدم بوده و صبر کرده و به حقّ تمسک کرده است ... و من از هر عالمی تقاضا دارم که با علمای شیعه مجالست کرده و با آنان بحث نماید: که به طور قطع از نزد آنان بیرون نمی آید جز آن که به مذهب آنان که همان تشیع است بصیرت خواهد یافت ... آری من جایگزینی برای مذهب سابق خود یافتم و سپاس خداوند را که مرا بر این امر هدایت نمود و اگر هدایت و عنایت او نبود, هرگز بر این امر هدایت نمی یافتم. ستایش و سپاس خدایی را سزاست که مرا بر فرقة ناجیه راهنمایی کرد؛ فرقه ای که مدتها با زحمت فراوان در پی آن بودم. هیچ شک ندارم هر کس به ولای علی و اهل بیتش تمسک کند به ریسمان محکمی چنگ زده که گسستنی نیست. روایات پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در این مورد بسیار است, روایاتی که مورد اجماع مسلمین است. عقل نیز به تنهایی بهترین راهنما برای طالب حق است ... آری, جایگزین را یافتم, و در اعتقاد به امیر المؤمنین و سید الوصیین امام علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ, به رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ اقتدا کردم و نیز در اعتقاد به دو سیّد جوانان اهل بهشت و دو دسته گل از این امّت امام ابو محمّد حسن زکّی و امام ابو عبدالله حسین , و پاره تن مصطفی خلاصة نبوت, مادر امامان و معدت رسالت و کسی که خداوند عزیز به غضب او غضبناک می شود, بهترین زنان, فاطمة زهراء. به جای امام مالک, با استاد تمام امامان امام جعفر صادق ـ علیه السّلام ـ و نه نفر از امام معصوم از ذریة حسین و امامان معصوم را برگزیدم .. ». او بعد از ذکر حدیث « باب مدینه العلم » می گوید: « چرا در امور دین و دنیای خود از علی ـ علیه السّلام ـ تقلید نمی کنید, اگر معتقدید که او باب مدینة علم پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ است؟ چرا باب علم پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ را عمداً ترک کرده و به تقلید از ابو حنیفه و مالک شافعی و احمد بن حنبل ابن تیمیه پرداخته اید, کسانی که هرگز در علم, عمل, فضل و شرف به او نمی رسند؟ آن گاه خطاب به اهل سنت نموده می گوید:« ای اهل و عشیرة من! شما را به بحث و کوشش از حقّ و رها کردن تعصّب دعوت می کنم، ما قربانیان بنی امیه و بنی عباسیم، ما قربانیان تاریخ سیاهیم. قربانی ها ی جمود و تحجر فکری هستیم که گذشتگان برای ما به ارث گذاشته اند. او کتاب هایی در دفاع از تشیع نوشته که برخی از آنها عبارت از: ثم اهتدیت, لأکون مع الصادقین, فاسألوا أهل الذکر, الشیعه هم أهل السنة, اتقوا الله و یا قومنا أجیبوا داعی الله, که زیر چاپ است.
شـیخ سلیم بشرى :
از علماى اهل سنت وجماعت بوده ودوبار ریاست جامع شریف الازهر را بـه عـهـده گـرفـتـه اسـت , میان اووعبدالحسین شرف الدین که از علماى شیعه است مناظراتى مـتـعـدددر گـرفت که در کتابى به نام المراجعات جمع آورى شده واین مناظرات فقهى سبب تشیع شیخ سلیم بشرى گشت . او در اولین مناظره اعلام کرد که متعصب نبوده ومى گوید: من تنها جوینده یک گمشده وخواهان یک حقیقت مى باشم , پس اگر حق آشکار شد,مسلما پیروى از حق سزاواتر است , واگر نشد من مانند گوینده این بیتم : نحن بما عندنا وانت بما عندک راض والراى مختلف (هر یک از ما وشما به آنچه دارد راضى است , هر چند که آراءمختلف باشد). ایـن مناظرات بیانگر دانش , بزرگوارى , اخلاق وحقیقت جویى دوطرف بوده ودر پایان مناظرات شیخ سلیم بشرى اعلام مى دارد: پـوشـیـده هـا نـمـایان , حقیقت از مخفى گاه خود ظاهر وروشنایى صبح براى هر بینائى پدیدار گـشـت , خدا را شکر مى کنم که ما را به دین خود هدایت وتوفیق عمل در راه خود را به ما عنایت نمودوصلوات وسلام خدا بر پیامبر وآل او باد.
[=times new roman]
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ«6»
ما را به راه راست هدایت فرما
صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ«7»
راه آنان که گرامیشان داشتهای (اهل بیت) نه [راه] مغضوبان (صهیونیسم) و نه [راه] گمراهان (وهابیون)
[="Tahoma"][="Blue"]استاد معتصم سید احمد سودانی: او نیز از جمله کسانی است که با مطالعات فراوان پی به حقانیت تشیع برده, مذهب اهل سنت را رها کرده تشیع را انتخاب می کند. او از جمله کسانی است که بدون خوف و ترس از کسی , به طور علنی اعتراف به تشیع نموده و مردم را نیز درمصر به آن مذهب دعوت می نماید. در بخشی از کتاب خود الخدعة, رحلتی من السنة الی الشیعة می نویسد:« در مدتی که سنی بودم, مردم را به عقل گرایی دعوت کرده و شعار عقل را سر دادم, ولی در میان قوم خود جایگاهی نیافتم و از هرطرفی تهمت ها و شایعات علیه خود شنیدم ... و من به خوبی می دانستم که کوتاه آمدن از عقل یعنی ذوب شدن در پیشینیان و در نتیجه انسان بدون هیچ شخصیتی خواهد بود که واقع را بر او روشن کند... من هرگز چیزی را بدون تحقیبق و دقت نظر نمی گویم... عقل گرایی من عامل اساسی و تمایلم به سوی تشیع و خط اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و اختیار مذهب آنان بود...» [/]
[="Tahoma"][="Blue"] استاد عبد المنعم حسن سودانی: او با مطالعات فراوان در تاریخ و حدیث, به حقانیت مذهب اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ پی برده و با رها کردن مذهب خود, تشیع را انتخاب می کند. او در توصیف و وجه نام گذاری کتابش, بنور فاطمه اهتدیت می گوید:« هر انسانی در اندرون خود نوری را احساس می کند که راهنمای به حق است, ولی هواهای نفسانی و پیروی ازگمان بر آن نور پرده می اندازد, لذا انسان نیازمند تذکر و بیداری است و فاطمه ـ علیها السّلام ـ اصل آن نور است. من آن نور را دائماً در وجود خود احساس می کنم...» او نیز دربارة نظریة عدالت صحابه می گوید: « عدالت صحابه نظریه ای است که اهل سنت در مقابل عصمت اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ جعل نمودند, و چقدر بین این دو فرق است. عصمت اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ حقیقتی است قرآنی و پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نیز بر آن تأکید دارد و در واقع نیز تحقق پیدا کرده است. اما نظریة عدالت صحابه, مخالف قرآن کریم است. همان گونه که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نیز تصریح به خلاف آن نموده است, بلکه خود صحابه به بدعت هایی که در زمان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نیز تصریح بر خلاف آن نموده است, بلکه خود صحابه به بدعت هایی که در زمان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و نیز بعد از آن ایجاد کردند, اقرار نمودند.» و نیز می فرماید: « من در وجود خود چیزی می یابم و احساس می کنم, که نمی توانم توصیفش کنم. ولی نهایت تعبیری که می توانم از آن داشته باشم این که: هر روز احساس می کنم که به جهت تمسک به ولای اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ در خود قرب بیشتری به خداوند متعال پیدا کرده ام, و هر چه در کلمات آنان بیشتر تدبر می کنم معرفت و یقینم به دین بیشتر می شود. معتقدم اگر تشیع نبود, از اسلام خبری نبود. و هر گاه در صدد تطبیق و پیاده کردن تعلیمات اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ در خود بر می آیم, لذت ایمان و لطافت یقین را در خود احساس می کنم.و هنگامی که دعاهای مبارکی را که از طریق اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ رسیده و در هیچ مذهبی یافت نمی شود, قرائت می کنم, شیرینی مناجات پروردگار را می چشم...»[/]
[="Tahoma"][="Blue"] وکیل مشهور مصری, دمرداش عقالی: او از شخصیت های مشهور و بارز مصری است که در شغل وکالت مدت هاست فعالیت می کند. هنگام تحقیق در یک مسئله فقهی و مقایسة آرا در آن مسئله , فقه و استنباط های شیعة امامیه را از دیگر مذاهب فقهی قوی تر می یابد و همین مسئله نور تشیع را در دلش روشن می گرداند, تا این که حادثه ای عجیب سر نوشت او را به کلی عوض کرده و او را مفتخر به ورود در مذهب تشیع می نماید و آن , این بود که: وقتی گروهی از حجّاج ایرانی همراه با حدود بیش از بیست کارتن کتاب اعتقادی وارد عربستان می شوند. تمام کتاب ها از طرف حکومت مصادره می شود. سفیر ایران در زمان شاه, موضوع را با ملک فیصل در میان می گذارد . او نیز به وزارت کشور عربستان می نویسد تا به موضع رسیدگی کنند. وزیر کشور دستور می دهد که تمام کتا بها را بررسی کرده, اگر مشکلی ندارد آن را به صاحبش برگردانند. در آن زمان « دمرداش عقالی » در حجاز به سر می برد, از او خواستند که این کتاب ها را بررسی کند و در نهایت رأی و نظر قانونی خود را بدهد.او با مطالعه این کتاب ها به حقانیّت تشیع پی می برد و از همان موقع قدم در راه اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ می گذارد...»[/]
[="Tahoma"][="Blue"]علامه دکتر محمد حسن شحّاته: او نیز که استاد سابق دانشگاه الازهر است پس از مطالعات فراوان در رابطة با شیعة امامیة پی به حقانیت این فرقه برده و در سفری که به ایران داشت در سخنرانی خود برای مردم اهواز می گوید: « عشق به امام حسین ـ علیه السّلام ـ سبب شد که از تمامی موقعیت هایی که داشتم دست بردارم.» و در قسمتی دیگر ازسخنانش می گوید: « اگر از من سؤال کنند: امام حسین ـ علیه السّلام ـ را در شرق یا غرب می توان یافت؟ من جواب می دهم که امام را می توان در درون قلب من دید و خداوند توفیق تشرف به ساحت امام حسین ـ علیه السّلام ـ را به من داده است.» وی در ادامه می گوید: « 50 سال است که شیفتة امام علی ـ علیه السّلام ـ شده ام و سالهاست که هاله ای از طواف پیرامون ولایت امام علی ـ علیه السّلام ـ در خود می بینم.»[/]
[="Tahoma"][="Blue"]عالم فلسطینی شیخ محمد عبد العال: او کسی است که بعد از مدت ها تحقیق در مذهب تشیع, پی به حقانیّت آن برده, و به اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ اقتدا نموده است. در مصاحبه ای می گوید: « ... از مهم ترین کتاب هایی که قرائت کردم کتاب المراجعات بود, که چیزی بر ایمان من نیفزود و تنها بر معلوماتم اضافه شد. تنها حادثه ای که مطلب را نهایی کرده و مرا راه ولایت اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ رهنمود ساخت . این بود که: روزی در پیاده رو, رو به روی مغازة یکی از اقوامم نشسته بودم, مغازه ای کوچک بود. شنیدیم که آن شخص به یک نفر از نوه های خود امر می کند که به جای او در مغازه بنشیند, تا نماز عصر را به جای آورد. من به فکر فرو رفتم, که چگونه یک نفر مغازه خود را رها نمی کند تا به نماز بایستد, مگر آن کسی را به جای خود قرار دهد که بتواند حافظ اموالش باشد, حال چگونه ممکن است که پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ یک امتی را بدون امام و جانشین رها کند!! به خدا سوگند که هرگز چنین نخواهد بود... هنگامی که از او سؤال شد که آیا الآن که در شهر غربت لبنان به سر می بری احساس وحشت و تنهایی نمی کنی؟ او در جواب می گوید: « به رغم این که عوارض و لوازم تنهایی زیاد و شکننده است, ولی در من هیچ اثری نگذاشته و هرگز آنها را احساس نمی کنم؛ زیرا در قلبم کلام امیر المؤمنین را حفظ کرده ام که فرمود: « ای مردم هیچ گاه از راه حق به جهت کمی اهلش وحشت نکنید.» او نیز می گوید:«مردم به خودی خود به دین اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ روی خواهند آورد, زیرا دین فطرت است,ولی چه کنیم که این دین در زیر چکمه های حکومت ها قرار گرفته است.» و نیز در پاسخ این سؤال که آیا ولایت احتیاج به بیّنه و دلیل دارد می گوید:« ما معتقدیم که هر چیزی احتیاج به دلیل دارد مگر ولایت اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ , که دلیل محتاج به آن است...» و نیز می گوید: « هر کسی که دور کعبه طواف می کند ـ دانسته یا ندانسته, جبری باشد یا اختیاری یا امر بین الامری ـ در حقیقت به دور ولایت طواف می کند, زیرا کعبه مظهر است و مولود آن , جوهر, و هر کسی که برگرد مظهر طواف می کند در حقیقت به دور جوهر طواف می کند. » [/]
[="Tahoma"][="Blue"]
. مجاهد و رهبر فلسطینی محمد شحّاده: او کسی است که هنگام گذراندن محکومیّت خود در زندان های اسرائیل با بحث های فراوانی که با شیعیان لبنانی در بند زندان های اسرائیل داشت پی به حقانیت شیعه برد و با انتخاب تشیع و مذهب اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ از دعوت کنندگان صریح و علنی مردم فلسطین به اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ است. اینک قسمت هایی از مصاحبه ای را که با او انجام گرفته نقل می نماییم:« بازگشت فلسطین به محمد و علی است.» « من آزاد مردان عالم را به اقتدا و پیروی از امام و پیشوای آزاد مردان حسین ـ علیه السّلام ـ دعوت می کنم.» و نیز می فرماید:« من هم دردی فراوانی با مظلومیت اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دارم و احساسم این است که علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ حقاً مظلوم بود و این احساس به مظلومیت آن حضرت ـ علیه السّلام ـ در من عمیق تر و ریشه دار تر شده , هر گاه که ظلم اشغالگری در فلسطین بیشتر شود. جهل من به تشیع عامل این بود که در گذشته در تسنّن باقی بمانم. و امیدوارم که من آخرین کسی نباشم که می گویم: « ثم اهتدیت»؛ آنگاه هدایت شدم. « رجوع من به تشیع هیچ ربطی به مسئله سیاسی ندارد که ما را احاطه کرده است. من همانند بقیة مسلمانان افتخار ها و پیروزی هایی را که مقاومت در جنوب لبنان پدید آورد در خود احساس می کنم, که در درجة اول آن را « حزب الله» پدید آورد. ولی این بدان معنا نیست که عامل اساسی در ورود من در تشیع مسائل سیاسی بوده است, بلکه در برگرفتن عقیدة اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ از حانب من, در نتیجه پذیرش باطنی من بوده و تحت تأثیر هیچ چیز دیگری نبوده است. راه اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ راه حق است که من به آن تمسک کرده ام». « تشیع من عقیدتی است نه سیاسی». « زود است که در نشر مذهب امامی در فلسطین بکوشم و از خداوند می خواهم که مرا در این امر کمک نماید». « امام قائم آل بیت نبوت ـ علیه السّلام ـ برای ما برکت ها و فیض های دارد که موجب تحرک مردم فلسطین است. و در ما جنب و جوشی دائمی ایجاد کرده, که نصرت و پیروزی را در مقابل خود مشاهده می کنیم و فرج او را نزدیک می بینیم ان شاء الله و من با او از راه باطن ارتباط دارم و با او نجوا می کنم و از او می خواهم که ما را در این موقعیت حساس مورد توجه خود قرار دهد». « آزاد مردان عالم خصوصاً مسلمانان با اختلاف مذاهب را نصیحت می کنم که قیام حسین ـ علیه السّلام ـ و نهضت او بر ضد ظلم را سرمشق خود قرار داده و هزگز سکوت بر ظلمی را که آمریکا, شیطان بزرگ و اسرائیل آن غدة سرطانی که در کشورهای اسلامی رشد کرده, رو اندازد». من در کنفرانس ها و جلساتی که در فلسطین تشکیل می شود و مرا برای سخنرانی دعوت می کنند، در حضور هزاران نفر, تمام کلمات و سخنان خود را بر محور مواقف و سیرة اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ قرار می دهم که این سخنان سهم به سزایی در تغییر وضع موجود در جامعة فلسطین رابطه با اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ داشته, و این روش را ادامه می دهم تا این که مردم قدر آنان را بدانند و با اقتدا به آنان به اذن مشیت خداوند به پیروزی برسند...». زود است که با مشیّت خداوند با گروهی از برادران مؤمنم مذهب اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ را در فلسطین منتشر خواهیم کرد تا این که زمینه ساز ظهور مهدی آل محمد عجل الله تعالی و فرجه الشریف گردد.» هنگامی که رئیس علمای ازهر مصر به طور صریح به جهت نشر تشیع و دفاع از آن, او را مورد هجوم قرار داد, در جواب فرمود:« من تنها ( این را ) می گویم: بار خدایا قوم مرا هدایت کن, که آنان نمی دانند ... » سپس می گوید: « شیخ الازهر مصر به او گفت: جهل و نادانی تو نسبت به مذهب شیعه باعث شد که وارد تشیع شوی ولی من تنها بر این نکته تأکید می کنم که در حقیقت این جهل به تشیع بود که مرا در مذهب تسنّن تا به حال باقی گذارد, تا الآن که به حقانیّت آن اعتراف می کنم.» [/]
[="Tahoma"][="Blue"]
. طبیب فلسطینی اسعد وحید قاسم: او نیز بعد از مطالعات بسیار در رابطة با شیعه, تشیع را انتخاب نمود و از راه های مختلف در صدد اثبات حقانیت و نشر تشیع بر آمد و در این راه سعی و کوشش فراوان نمود. در مصاحبه ای که با او انجام گرفته می گوید:« به عقیدة من تشیع همان اسلام است و اسلام نیز همان تشیع.»او نیز تألیفاتی در دفاع از مذهب تشیع دارد که از آن جمله می توان به ازمة الخلافة و الامامة و آثارها المعاصرة اشاره کرد. [/]
[="Tahoma"][="Blue"]
-نـویـسـنـده اهـل سـوریـه سـیـد یـاسـیـن مـعـیوف البدرى : که کتابى به نام یا لیت قومى یعلمون (ایکاش قوم من می دانستند)منتشر نموده است .[/]
[="Tahoma"][="Blue"]
-مـحـدث جـلیل القدر ابو النضر محمد بن مسعود بن عیاش :معروف به عیاشى , او قبل از شیعه شـدن , از بـزرگـان عـلـمـاى اهـل سـنـت بوده , واکنون از بزرگان علماى شیعه امامیه است , او تفسیرى ماثور به نام تفسیر عیاشى دارد. [/]
[="Tahoma"][="Blue"]
-. نویسنده معاصر, صائب عبد الحمید: و شخصی عراقی است که با سفر به ایران و تحقیقات فراوان, با عنایات خداوند مذهب اهل سنت را رها و تشیع را انتخاب نموده است. او در بخشی از کتاب خود می نویسد: « من اعتراف می کنم بر نفس خود که اگر رحمت پرور دگار و توفیقات او مرا شامل نمی شد, به طور حتم نفس معاندم مرا به زمین میزد. این امر نزدیک بود وحتی یک بار نیز اتفاق افتاد. ولی خداوند مرا کمک نمود. با اطمینان خاطر به هوش آمدم در حالی که خود را در وسط کشتی نجات می یافتم , مشغول به آشامیدن آب گوارا شدم و الآن با تو از سایه های بهاری آن گلها سخن می گویم. بعد از اطلاع دوستانم از این وضع همگی مرا رها نموده به من جفا کردند. یکی از آنان که از همه داناتر بود به من گفت: آیا می دانی که چه کردی؟ گفتم: آری, تمسک کردم به مذهب امام جعفر صادق , فرزند محمد باقر, فرزند زین العابدین, فرزند سید جوانان بهشت, فرزند سید وصیین و سیدة زنان عالمیان و فرزند سید مرسلین. او گفت: چرا این گونه ما را رها کردی, و می دانی که مردم در حقّ ما حرف ها می زنند؟ گفتم: من آن چه رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرموده می گویم. گفت چه می گویی: گفتم: سخن رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ را می گویم که فرمود: من در میان شما چیزهایی قرار می دهم که با تمسک به آنها بعد از من گمراه نمی شوید: کتاب خدا و عترتم , اهل بیتم» گفتار پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در حق اهل بیتش که فرمود: « اهل بیتم کشتی های نجات اند, که هر کس بر آن ها سوار شود, نجات یابد.» صائب عبد الحمید کتاب هایی را نیز در دفاع از اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و تشیع نوشته که برخی از آنها عبارتند از: منهج فی الانتماء المذهبی و ابن تیمیه, حیاته, عقائده و تاریخ الاسلام الثقافی و السیاسی.[/]
[="Tahoma"][="Blue"]
-شیخ محمود ابوریه :دانشمند ونویسنده مصرى , که داراى کتابهاونوآورى هاى فراوانى است , از جمله : اضواء على السنة المحمدیه وکتاب ابوهریره شیخ المضیره[/]
[="Tahoma"][="Blue"]
-احمد حسین یعقوب :با خواندن ماجرای کربلا اشک از چشمان احمد حسین جاری شد و انقلابی عاطفی در وی پدید آمد و این آغازی بود برای کنکاش فکری و مطالعات عمیق و دقیق کتاب ها وی منابع گوناگون را یکی پس از دیگری مو شکافانه قرائت،بررسی و تحلیل نمود و پس از طی سیر و سلوک فکری خویش و دریافت حقیقت با خدای خویش پیمان بست که تا آخرین لحظات حیات خود جایگاه اهل بیت علیهم السلام را پاس داشته و دیگران را به حقیقتی که او بدان دست یافته بود رهنمون باشد و به راستی تا پایان عمر بر این پیمان وفادار باقی ماند.اوکتابهاى النظام الـسـیـاسـى فـی الاسـلام , نـظـریه عدالة الصحابه و الخط السیاسیه لتوحید الامة الاسلامیه را به نگارش در آورده است .[/]
[="Tahoma"][="Blue"]
-سید ادریس حسینى از مغرب عربى : استاد ادریس الحسینى، در کتاب خود «لقد شیعنى الحسین (بى شک حسین مرا شیعه گردانید)» مىگوید: یک روز، یکى از نزدیکانم از من پرسید: چه باعث شد که تشیع را انتخاب کنى؟ گفتم: آن کس، جدم حسینعلیهالسلام بود و ضایعه ناگوار شهادتش در روز عاشورا. گفت: چگونه؟ گفتم: هر گاه به یاد صحنههاى دردناک آن روز مىافتم، نمىتوانم آن اعمال فجیع را نتیجه اندیشههاى سالم و هدایت یافته بدانم و خونهاى پاک اهلبیتعلیهالسلام را که بر ریگهاى بیابان کربلا روان گردید، همچون جریان آبهاى معمولى بپندارم. آن خون، خون بهترین و شریفترین کسى بود که پیامبر صلىاللهعلیهوآله بارها دربارهاش به مردم سفارش کرده بود...و چنین کسى نمىتوانست بر باطل باشد و کشندگان او بر حق.استاد مولف کتابهای لقد شیعنی الحسین,الخلافه المغتصبه و هکذا عرفت الشیعه می باشند. [/]
[="Tahoma"][="Blue"]
- سـعید ایوب :داراى کتاب عقیدة المسیح الدجال , او در اول کتابش مى گوید: خود را هنگام تحقیق دیدم , که چگونه سعى مى کنم حقایق را از زیر آوار بیرون آورده , تا حقیقت در برابر چشم ها وعـقـل ها آشکار گردد . این آوار توسط اساتید حقپوش , در طول تاریخ انسانیت بوجود آمده است ! هـنـگـامى که تبر را به دست گرفته تا دریچه هاى گمراهى را از میان بردارم , وسایل کافى براى انجام این کار در اختیار داشتم او کتاب معالم الفتن را در دو جلدنوشته است .[/]
[="Tahoma"][="Blue"]
نویسنده مصرى صالح الوردانى : داراى کتابهاى : الخدعه رحلتى من السنة الى الشیعه حرکة اهـل الـبـیـت (ع ) الـشیعة فی مصرعقائد السنة وعقائد الشیعه التقارب والتباعد السیف والسیاسة واهل السنة شعب اللّه المختار دفاع عن الرسول [/]
[="Tahoma"][="Blue"]
- شـیـخ عـبـداللّه نـاصـر از کنیا :او شیعه شد پس از آنکه از بزرگان شیوخ وهابیت بود, ایشان چـنـدیـن کـتـاب در ایـن زمینه نوشته است مانند: الشیعة والقرآن , الشیعة والحدیث , الشیعة والصحابه , الشیعة والتقیه والشیعة والامامة . [/]
[="Tahoma"][="Blue"]
-دانـشمند, سخنور ومرد بحث ومناظره جناب سید على بدرى :او پس از شیعه شدن , خدمت بزرگى در نشر مذهب اهل بیت (ع )نموده است , او به دور جهان گشته ومناظره هاى متعددى بر پـاکـرده اسـت , وبـه دنبال آن کتاب بزرگى تحت عنوان احسن المواهب فی حقائق المذاهب را نوشته که بزودى به چاپ مى رسد. [/]
[="Tahoma"][="Blue"]-دکتر عصام العماد:شیعه شدنش را هدیهی آسمانی برشمرد و گفت: من در نزد «بنباز» در عربستان مشغول تحصیل بودم و با خود در این اندیشه بودم که پس از قرنها ارادات خالصانه نسبت به امام علی و امام حسین (ع) و دیگر امامان بزرگوار، همچنان در قلوب عدهای موج میزند و کهنه نشده است و از طرف دیگر نقدهای شدید نسبت به امام علی (ع) و امام حسین(ع) را در مجالس علمی عربستان مشاهده میکردم و میدیدم ظلمهای یزد و معاویه توجیه میشود ولی به راحتی امامان شیعه نقد میشوند [/]
[="Tahoma"][="Blue"]-عبدالمجیدمحمد فارغ التحصیل دانشگاه الازهر مصر.او در مورد علت شیعه شدنش می گوید:دلایل متعددى وجود دارد و فردى که به دنبال حقیقت است، باید کتابهاى اصیل تاریخى از قبیل تاریخ طبرى، الکامل ابن اثیر، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید و محمد عبدُه و... را که به وسیله بزرگان اهل تسنن نوشته شده است، مطالعه کند. علاوه بر این یک دلیل بسیار ساده وجود دارد و آن این است که در زبان عربى مىگویند: «اهل البیت أدرى بما فى البیت؛ اهل خانه به آن چه در خانه است آگاهترند.» چنان که صاحب خانه بهتر مىداند وسایل و ظروف خانه در کجا قرار دارد؛ اهل بیت نبوت«ع» هم به مسائل و احکام دین آگاهترند؛ البته علماى دیگر هم مسائلى را مىدانند؛ ولى همانند اهل بیت«ع» آگاهى ندارند. دلایل بسیارى دارد که در این مجال کوتاه نمىگنجد. [/]
[="Tahoma"][="Blue"]-محمد سعید دحدوح: از دانشمندان و امام جمعه و جماعت اهل سنتحلب بود و پس از خواندن الغدیر با پدرش محمد بشیر و فرزندانشان و به گفته خودش بزرگان شهرستان حلب علنا شیعه شده و از مروجین مذهب شیعه جعفری شدند.[/]
[="Tahoma"][="Blue"]-شیخ محمد شریف زاهدی:ایشان از علما و ائمه جمعه اهل سنت از بلوچستان ایران بودند که بعد از تحقیق به مذهب اهل بیت(ع) تشرف یافتند.تشرف از زبان خود ایشان پخش از شبکه جهانی سلام بسیار جالبه توصیه میکنم حتما گوش کنید.[/]