جمع بندی دروغ پردازی دشمنان نسبت به امام حسن مجتبی (ع) افسانه طلاق همسران!

تب‌های اولیه

34 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دروغ پردازی دشمنان نسبت به امام حسن مجتبی (ع) افسانه طلاق همسران!

برای دفاع از شخصیت بزرگ:Gol: امام حسن مجتبی (ع) :Gol:قصد داریم در اینجا برخی از تهمت ها و دروغ های دشمنان شیعه و اسلام و انسانیت را برملا کنیم.


اگر خدا بخواهد ادامه دارد...

[=arial]افسانه طلاق همسران

یکی از موضوعات ساختگی ای که بنی عباس برای شکستن روحیه علویان قیام کننده به آن دامن زدند،موضوع ازدواج ها و طلاق های متعدد امام حسن مجتبی (ع) است

که مورخان اسلامی آگاهانه یا بدون آگاهی به نقل آن پرداخته اند.

بسیار جای تاسف است که این مسئله در برخی از کتاب های ما نیز آورده شده است،برخی از راویان حدیث روایت کرده اند که امام حسن مجتبی (ع) پی در پی ازدواج میکرد

و طلاق می داد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! و این کار آنقدر در کوفه ادامه پیدا کرد که که امیرالمؤمنین به مردم کوفه فرمود: ای کوفیان،دخترانتان را به عقد حسن در نیاورید چرا که او فردی طلاق دهنده است.


(اعوذ بالله من الشیطان الرجیم)

این سخن یک جعل است و تهمتی بیش نیست و از واقعیت و حقیقت بسیار دور است.

اولا این احادیث و روایات جعلی هرگز با شخصیت و منزلت امام حسن مجتبی(ع) ـ جالب است که راویان بیشتر از هر چیز به کرامت و بزرگواری امام حسن(ع) در احادیث دیگر اشاره داشته اند ـ سازگار نیست.

ثانیا بیشتر این نقل های تاریخی از سه مورخ نقل شده است که آن سه نیز کتاب های خود را در سایه ی دولت عباسیان به رشته تحریر در اورده اند.

ثالثا این تهمت از سوی منصور عباسی برای خنثی سازی شورش پیروان و بستگان امام حسن مجتبی(ع) طرح ریزی شد.

ما نخست این روایات جعلی را بیان میکنیم و سپس پاسخ آنها را می آوریم.



ادامه دارد...

احادیث و روایات جعلی پیرامون زنان امام حسن مجتبی(ع)ـ شیعیان معذرت:Sham:- پاسخ در ادامه خواهد آمد



کلینی به سند خود از عبدالله ابن سنان نقل کرده است که امام صادق (ع) فرمود: روزی امام علی(ع) بر فراز منبر مردم کوفه را مخاطب قرار داده،فرمود:

به فرزندم حسن زن ندهید که مردی است طلاق دهنده !!!!!!!!!!!!!!! (پاسخ داده خواهد شد)


کافی،ج6،ص56 و بحارالانوار،ج44،ص172


بلاذری از ابی صالح نقل کرده است که امام علی (ع) فرمود: آنقدر حسن زن گرفت و طلاق داد که ترسیدم دشمنی دیگران را در پی داشته باشد. !!!!!!!!!!!!!!!!!!

انساب الاشراف،ج3،ص25

سیوطی از امام علی (ع) ـ !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ـ نقل میکند که: حسن ازدواج میکند و طلاق می دهد به طوری که بیم دارم از قبایل و طوایف عداوت و دشمنی به ما رسد. !!!!!!!!!!!!!

تاریخ الخلفا، ص 190



در ادامه به پاسخ و علل جعلی بودن این روایات میپردازیم...


:Gol:السلام علیک یا ابا محمد الحسن بن علی و رحمة الله و برکاته:Gol:

شیعه پاسخ می دهد...

الف. تناقض روایات جعلی با شخصیت امام حسن مجتبی (ع)

چهره ای که قران و معصومین از امام حسن(ع) ترسیم کرده اند، با روایاتی که نقل شده قابل جمع نیست، چون:

1 - قرآن در منزلت امام حسن (ع) و سایر اهل بیت آیه تطهیر و آیه مودت را نازل کرده است.:Gol:


2 - پیامبر (ص) درباره امام حسن میفرماید: حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت هستند.:Gol:

المستدرک علی الصحیحین،ج3،ص167 و مسند احمد،ج3،ص2

3 - رسول اکرم (ص) درباره امام حسن و امام حسین علیهما السلام میفرماید: هرکس این دو را دوست بدارد من دوستش دارم و کسی که من او را دوست بدارم، خدا نیز او را

دوست خواهد داشت و کسی که خدا او را دوست دارد، در بهشت های پر نعمت وارد خواهد شد.:Gol:

اخبار اصبهان،ج1،ص56



4- ابن کثیر دمشقی می نویسد: امیرالمؤمنین(ع) فرزند خود امام حسن (ع) را بسیار احترام میکرد.:Gol:

البدایةالنهایة،ج7،ص37

5- امام حسین (ع) به خاطر احترام و عظمتی که برای برادرش امام حسن(ع) قایل بود هرگز در حضورش سخن نمی گفت.:Gol:

مناقب آل ابی طالب،ج3،ص401

6 - در حالات معنوی امام حسن (ع) آورده اند: به هنگام وضو،رخسارش دگرگون میشد و در پاسخ پرسش کنندگان می فرمود: شایسته است کسی که در برابر پروردگارش

قرار میگیرد رنگش زرد گردد و لرزه بر اندامش افتد.:Gol:

منتهی الامال، ج 1،ص223


آیا امام معصومی که اوصافش به نقل از سایر معصومین این گونه است حاضر میشود خدا را با چهارصد بار طلاق دادن ـ که مبغوض ترین اعمال حلال است ـ از خود برنجاند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!

[="Times New Roman"][="Black"]

مهبان;451373 نوشت:
احادیث و روایات جعلی پیرامون زنان امام حسن مجتبی(ع)ـ شیعیان معذرت:Sham:- پاسخ در ادامه خواهد آمد



کلینی به سند خود از عبدالله ابن سنان نقل کرده است که امام صادق (ع) فرمود: روزی امام علی(ع) بر فراز منبر مردم کوفه را مخاطب قرار داده،فرمود:

به فرزندم حسن زن ندهید که مردی است طلاق دهنده !!!!!!!!!!!!!!! (پاسخ داده خواهد شد)


کافی،ج6،ص56 و بحارالانوار،ج44،ص172


بلاذری از ابی صالح نقل کرده است که امام علی (ع) فرمود: آنقدر حسن زن گرفت و طلاق داد که ترسیدم دشمنی دیگران را در پی داشته باشد. !!!!!!!!!!!!!!!!!!

انساب الاشراف،ج3،ص25

سیوطی از امام علی (ع) ـ !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ـ نقل میکند که: حسن ازدواج میکند و طلاق می دهد به طوری که بیم دارم از قبایل و طوایف عداوت و دشمنی به ما رسد. !!!!!!!!!!!!!

تاریخ الخلفا، ص 190



در ادامه به پاسخ و علل جعلی بودن این روایات میپردازیم...




سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما..:Gol::Gol::Gol:
بسیار بسیار تاپیک خوبی زدید..خدا قوتتان بده..:Gol::Gol:
در جواب احادیث جعلی هم فقط می تونم بگم...
[SPOILER]
حرف مفت که کنتور نداره..:khandeh!:
[/SPOILER][/]

شیعه پاسخ می دهد...

ـ روایات بر فرض صحت در زمانی صادر شده است که امام علی (ع) در کوفه بوده اند،که اگر تعداد روزهای حضور آن حضرت را در کوفه با حذف روزهای جنگ جمل،صفین و نهروان و

پیامدهای آن حساب کنیم،به یقین دروغ بودن این اتهام آشکار خواهد شد. چرا که در آن فرصت بسیار کم و پر درد سر گنجایش چنین چیزی را نداشته است.

شما هم اگر زمان هر یک از ازدواج ها تا طلاق را در نظر بگیرید و این که داشتن بیش از چهار زن دائم،جایز نیست و نیز با لحاظ شرایط طلاق دادن، خود به دروغ بودن این روایات گواهی خواهید داد.

:Gol:السلام علیک یا ابا محمد الحسن بن علی و رحمةالله و برکاته

:Gol:

ادامه دارد...

دوستان عزيز در نظر داشته باشند در حكم فقهي شرع مقدس اسلام هر زني بعد از وفات همسرش و نگه داشتن عده ديگر از مقام همسر بودن او ساقط مي شود لذا همسران رسول خدا هم مستثني از اين قضيه نيستند اما منظور از طلاق دادن عايشه يعني تقطيع كردن مقام ام المومنين بودن و اين مقام تنها اثاري كه دارد بحث ازدواج با غير رسول خدا هست و وقتي ما مي گويم اهل بيت طلاق عايشه را گرفتند و حكم طلاق را ساري و جاري كردند يعني از مقام ام المومنين بودن او را ساقط كردند

حالا سوال من اين هست با فرض ضعيف بودن اين روايت، چگونه مي شود عمر بن خطاب مي تواند حكم طلاق ام المومنين قتيله را بدهد و اين حكم را از جيب بابايش در مي اورد اما اهل بيت رسول الله نمي توانند اين حكم را صادر كنند؟ و اگر هم كسي اين كلام را بگويد خلاف دين و شريعت هست؟

َحدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَاتِمٍ النَّوْفَلِيُّ الْمَعْرُوفُ بِالْكِرْمَانِيِّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ عِيسَى الْوَشَّاءُ الْبَغْدَادِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ طَاهِرٍ الْقُمِّيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَحْرِ بْنِ سَهْلٍ الشَّيْبَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مَسْرُورٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْقُمِّيِّ قَال‏ فَقُلْتُ لَهُ مَوْلَانَا وَ ابْنَ مَوْلَانَا إِنَّا رُوِّينَا عَنْكُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص جَعَلَ طَلَاقَ نِسَائِهِ بِيَدِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع حَتَّى أَرْسَلَ يَوْمَ الْجَمَلِ إِلَى عَائِشَةَ أَنَّكِ قَدْ أَرْهَجْتِ عَلَى الْإِسْلَامِ وَ أَهْلِهِ بِفِتْنَتِكِ وَ أَوْرَدْتِ بَنِيكِ حِيَاضَ الْهَلَاكِ بِجَهْلِكِ فَإِنْ كَفَفْتِ عَنِّي غَرْبَكِ «2» وَ إِلَّا طَلَّقْتُكِ وَ نِسَاءُ رَسُولِ اللَّهِ ص قَدْ كَانَ طَلَاقُهُنَّ وَفَاتَهُ قَالَ مَا الطَّلَاقُ قُلْتُ تَخْلِيَةُ السَّبِيلِ قَالَ فَإِذَا كَانَ طَلَاقُهُنَّ وَفَاةَ رَسُولِ اللَّهِ ص قَدْ خُلِّيَتْ لَهُنَّ السَّبِيلُ فَلِمَ لَا يَحِلُّ لَهُنَّ الْأَزْوَاجُ قُلْتُ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى حَرَّمَ الْأَزْوَاجَ عَلَيْهِنَّ قَالَ كَيْفَ وَ قَدْ خَلَّى الْمَوْتُ سَبِيلَهُنَّ قُلْتُ فَأَخْبِرْنِي يَا ابْنَ مَوْلَايَ عَنْ مَعْنَى الطَّلَاقِ الَّذِي فَوَّضَ رَسُولُ اللَّهِ ص حُكْمَهُ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَقَدَّسَ اسْمُهُ عَظَّمَ شَأْنَ نِسَاءِ النَّبِيِّ ص فَخَصَّهُنَّ بِشَرَفِ الْأُمَّهَاتِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ يَا أَبَا الْحَسَنِ إِنَّ هَذَا الشَّرَفَ بَاقٍ لَهُنَّ مَا دُمْنَ لِلَّهِ عَلَى الطَّاعَةِ فَأَيَّتُهُنَّ عَصَتِ اللَّهَ بَعْدِي بِالْخُرُوجِ عَلَيْكَ فَأَطْلِقْ لَهَا فِي الْأَزْوَاجِ وَ أَسْقِطْهَا مِنْ شَرَفِ أُمُومَةِ الْمُؤْمِنِينَ

سعد بن عبدالله گويد: گفتم اى مولى و اى فرزند مولاى ما از ناحيه شما براى ما روايت كرده‏ اند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم طلاق زنان خود را به دست امير المؤمنين عليه السّلام قرار داد تا جايى كه در روز جمل به دنبال عايشه فرستاد و به او فرمود: تو با فتنه انگيزى خود بر اسلام و مسلمين غبار ستيزه پاشيدى و فرزندان خود را از روى نادانى به پرتگاه نابودى كشاندى، اگر دست از من برندارى تو را طلاق مى ‏دهم، در حالى كه زنان رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم با وفات وى مطلّقه شده‏ اند. فرمود: طلاق چيست؟ گفتم: باز گذاشتن راه فرمود: اگر طلاق آنها با وفات رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم صورت مى گيرد چرا بر آنها حلال نبود كه شوهر كنند؟ گفتم: براى آنكه خداى تعالى شوهر كردن را بر آنها حرام كرده است، فرمود: چرا در حالى كه وفات رسول خدا راه را بر آنها باز گذاشته است؟ گفتم: اى فرزند مولاى من! پس آن طلاقى كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم حكمش را به امير المؤمنين عليه السّلام واگذار كرد چه بود؟
فرمود: خداى تعالى شأن زنان پيامبر را عظيم گردانيد و آنان را به شرافت مادرى امّت مخصوص كرد و رسول خدا به امير المؤمنين فرمود: اى ابا الحسن؟
اين شرافت تا وقتى براى آنها باقى است كه به طاعت خدا مشغول باشند و هر كدام آنها كه پس از من خدا را نافرمانى كند و بر تو خروج نمايد راه را براى شوهر كردن وى بازگذار و او را از شرافت مادرى مؤمنين ساقط كن.

ابن بابويه، محمد بن على، كمال الدين و تمام النعمة، اسلاميه - تهران، چاپ: دوم، 1395ق.ج‏2 ؛ ص459

***موفق باشيد
:Gol:

شیعه پاسخ می دهد...

ب. بررسی اسناد

1- بیشتر مورخان، این روایات جعلی را بدون سند آورده اند و یا آنها را به ابوالحسن مدائنی،محمدبن عمر واقدی و ابوطالب مکی رسانده اند که در هر صورت دارای اشکال است.

با دقت در روایات،مشخص میشود که تمامی نقل ها مرسل است و به آنان که به این سه مورخ اعتماد کرده اند باید گفت: این سه مورخ نیز این جریان را بدون سند نقل کرده اند.

2- بسیاری از صاحبان تراجم و شرح حال،این سه مورخ را ضعیف شمرده اند و رد کرده اند. از میان آنها میتوان به ذهبی، عسقلانی، ابن الجوزی، عماد حنبلی، رازی، علامه امینی،

سید محسن امین، هاشم معروف الحسینی، زر کلی و ... اشاره کرد.

3 - هر سه مورخ از مشایخی نقل روایت کرده اند که یا جزء هواداران بنی امیه بوده اند و یا ضعیف و مجهول هستند.

سبط اکبر،محمد جواد مروجی طبسی



:Gol:السلام علیک یا ابامحمدالحسن بن علی و رحمة الله و برکاته:Gol:

[=arial]شیعه پاسخ می دهد...


واقعیت چیست؟



واقعیت این است که امام حسن مجتبی(ع) در طول عمر،بیشتر از هشت یا ده زن نداشته اند که تعدادی از این همسران کنیز بوده اند و داشتن این تعداد همسر

که بیشتر آنها کنیز بوده اند برای توده مردم امری طبیعی بوده است،بلکه برخی تعداد همسرانشان بیش از این بوده،درحالیکه کسی معترض آنان نشده است.

چرا ابوطالب مکی که تعداد زن های امام حسن (ع) را به 250 زن می رساند،جز چند نفر از آنان نام نمیبرد؟؟؟؟؟؟؟

اگر امام این تعداد زن داشته است،چرا تعداد فرزندان ایشان بیش از 31 فرزند نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟(بین تعداد فرزندان امام از هفت فرزند تا سی و یک فرزند اختلاف است.)


صلح الحسن،ص 25
البدء و التاریخ،ج5،ص72
الفصول المهمة،ص166
بحارالانوار،ج44،ص168
کشف الغمة،ج2،ص152
تذکرةالخواص،ص212
تاریخ یعقوبی،ج2،ص228

سلام

سخنان امیر المومنین علی در مورد فرزندش حضرت حسن رضی الله تعالی عنهما می تواند تقویت کننده این موضوع باشد ، سخنانی که از طریق شیعه نقل شده است :

الْحَسَنُ فَإِنَّهُ مِطْلَاقٌ لِلنِّسَاء ( وسائل الشیعه ج 22 ص 10 )

حسن طلاق دهنده زنان است !!!

ِ لَا تُزَوِّجُوا الْحَسَنَ فَإِنَّهُ رَجُلٌ مِطْلَاق ( الکافی ج 6 ص 56 )

به حسن زن ندهید که او طلاق دهنده زنان است !!!

سند هر دو روایت کاملا صحیح است .

و روایت بلاذری که آمار زنان حضرت حسن را 90 عدد می داند ، از طریق روات شیعه نقل شده است !

عباس بن هشام و پدرش هشام بن محمد و پدر وی محمد بن سائب همگی از شیعیان هستند و سلسله سند این روایت را تشکیل می دهند .

البته تعداد زنان پیامبر و برخی از صحابه نیز بسیار بیشتر از آنچیزی بوده که قرآن تاکید و تعیین نموده .

به هر حال درخواست دارم که به روایات کتب شیعه پاخ داده شود و توضیح دهید که آیا شهادت علی بر فرزندش حسن را می پذیرید یا خیر و اگر خیر به چه دلیل ؟ ‏

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

dead man;451936 نوشت:
الْحَسَنُ فَإِنَّهُ مِطْلَاقٌ لِلنِّسَاء ( وسائل الشیعه ج 22 ص 10 )

حسن طلاق دهنده زنان است !!!

ِ لَا تُزَوِّجُوا الْحَسَنَ فَإِنَّهُ رَجُلٌ مِطْلَاق ( الکافی ج 6 ص 56 )

به حسن زن ندهید که او طلاق دهنده زنان است !!!

سند هر دو روایت کاملا صحیح است .


فکر کنم بدانم چه کسی هستید.صحیح السند بودن،دلیل بر صحت روایت نمی شود.آن هم روایاتی که در زمان عباسیان ساخته شده اند.

dead man;451936 نوشت:
و روایت بلاذری که آمار زنان حضرت حسن را 90 عدد می داند ، از طریق روات شیعه نقل شده است !

عباس بن هشام و پدرش هشام بن محمد و پدر وی محمد بن سائب همگی از شیعیان هستند و سلسله سند این روایت را تشکیل می دهند .

البته تعداد زنان پیامبر و برخی از صحابه نیز بسیار بیشتر از آنچیزی بوده که قرآن تاکید و تعیین نموده .


عرض شد،صحیح السند بودن،صحیح بودن روایت را نتیجه نمی دهد.

dead man;451936 نوشت:
به هر حال درخواست دارم که به روایات کتب شیعه پاخ داده شود و توضیح دهید که آیا شهادت علی بر فرزندش حسن را می پذیرید یا خیر و اگر خیر به چه دلیل ؟ ‏

در پاسخ می گوییم که چنین شهادتی وجود خارجی ندارد که بخواهیم آن را بپذیریم یا نپذیریم.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

dead man;451936 نوشت:
سلام

عليكم سلام

ايدي جديدتان مبارك اي برادر :khaneh:

dead man;451936 نوشت:
و روایت بلاذری که آمار زنان حضرت حسن را 90 عدد می داند ، از طریق روات شیعه نقل شده است !

جناب ياد بگيريد وقتي مي خواهيد مباحثه كنيد اصول مباحثه را ياد بگيريد، شما از كتب اهل سنت مي خواهيد بطلان شيعه را اثبات كنيد؟ مگر شيعه براي اثبات خودش نسبت به شما به كتب خودش استناد و استدلال مي كند كه شما اين كار را مي كنيد؟ اگر روايت بلازري صحيح بود در كتب شيعه وارد مي شد حال دليلي براي جعل اين حديث در نزد اهل سنت بسيار بالا هست با توجه به اينكه از منتظر امير المومنين في الحديث يعني شعبه 75 درصد از روايت هاي اهل سنت دروغ هست حالا شما با اين روايت هاي دروغ ان هم از كتاب خودتان مي خواهيد بطلان شيعه را اثبات كنيد؟ برادر شما اصول مناظره را ياد بگير بعد كامنت بزن

لا معنى لاحتجاجنا عليهم برواياتنا ، فهم لا يصدّقونها ، ولا معنى لاحتجاجهم علينا برواياتهم فنحن لا نصدّقها ، وإنّما يجب أن يحتجّ الخصوم بعضهم على بعض بما يصدقّه الذي تقام عليه الحجّة به»

معنا ندارد كه ما عليه شيعيان به روايات خودمان استدلال كنيم ؛ در حالي كه آنها قبول ندارند و نيز معنا ندارد كه آن‌ها به روايات خودشان عليه ما استناد كنند ؛ در حالي كه ما آن روايات را قبول نداريم . از اين رو لازم است كه در برابر خصم به چيزي استناد شود كه او قبول دارد و براي او حجت است .

علي بن أحمد بن سعيد بن حزم الطاهري أبو محمد الوفاة: 548 ، الفصل في الملل والأهواء والنحل ، مكتبة الخانجي - القاهرة ج 4 ص 78

حالا اصول مناظره را اموختيد برادر عزيز

در نتيجه ادعا شما در مورد بلاذري و غيره باطل هست زيرا در كتب اهل سنت امده است
دوما روات، حديث مذكور بلاذري از منظر معاجم اهل سنت ضعيف و باطل هست لذا احتجاج به اين روايت از منظر اهل سنت نيز ساقط هست و شما هيچ دليلي براي صحت اين روايت نداريد

dead man;451936 نوشت:
ِ لَا تُزَوِّجُوا الْحَسَنَ فَإِنَّهُ رَجُلٌ مِطْلَاق ( الکافی ج 6 ص 56 )

دو روات اين حديث واقفي مذهب يعني از اسماعليه هستند و نه امامي اين حديث هم قابل احتجاج نيست

بن موسی;451944 نوشت:
عرض شد،صحیح السند بودن،صحیح بودن روایت را نتیجه نمی دهد.

اينها عاجز هستند از اثبات صحيح بودن حديث برادرم

مطلب ديگري كه خودتان مهر بطلان در مورد طعن به ازدواج اقا امام حسن زديد سخن خودتان و اعتراف خودتان هست

dead man;451936 نوشت:
البته تعداد زنان پیامبر و برخی از صحابه نیز بسیار بیشتر از آنچیزی بوده که قرآن تاکید و تعیین نموده .

خب اگر تعدد ازدواج از سنت رسول خدا باشد ديگر قدح و اشكال بر امام حسن ع وارد نيست

dead man;451936 نوشت:
به هر حال درخواست دارم که به روایات کتب شیعه پاخ داده شود و توضیح دهید که آیا شهادت علی بر فرزندش حسن را می پذیرید یا خیر و اگر خیر به چه دلیل ؟ ‏

اين روايت نتنها به لحاظ رجالي ضعيف هست بلكه به لحاظ دلالي هم مورد جرح هست برادر

مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ مُحَمّدٍ عَنْ عَلِيّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ وَ حَدّثَنِي حُسَيْنُ بْنُ أَبِي الْعَلَاءِ أَنّهُ حَضَرَ ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ فِي هَذَا الْمَجْلِسِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَإ؛ش‏ش‏ عَبْدِ اللّهِ ع عَنِ اخْتِلَافِ الْحَدِيثِ يَرْوِيهِ مَنْ نَثِقُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَا نَثِقُ بِهِ قَالَ إِذَا وَرَدَ عَلَيْكُمْ حَدِيثٌ فَوَجَدْتُمْ لَهُ شَاهِداً مِنْ كِتَابِ اللّهِ أَوْ مِنْ قَوْلِ رَسُولِ اللّهِ ص وَ إِلّا فَالّذِي جَاءَكُمْ بِهِ أَوْلَى بِهِ‏
ابن ابى يعفور گويد از امام صادق عليه السلام پرسيدم درباره اختلاف حديث كه آنرا روايت كند كسى كه به او اعتماد داريم و كسى كه به او اعتماد نداريم (و در مضمون مختلف باشند) فرمود: چون حديثى به شما رسيد و از قرآن يا قول پيغمبر (ص) گواهى بر آن يافتيد اخذش كنيد و گرنه براى آورنده‏اش سزاوارتر است. (شما نپذيريد و به كسى كه نقل مى‏كند برگردانيد).
اصول كافى- جلد 1، صفحه 88، ح 2

حال طرح مسئله مي كنيم اگر عمل سيدنا امام حسن ع برگرفته از سنت باشد كه مشكلي نيست زيرا اهل بيت تبيين كننده سنت هستند اما اگر اين عمل خلاف سنت باشد طبق كلام معصوم اين حديث باطل هست زيرا خلاف سنت رسول الله هست

سلام

بن موسی;451944 نوشت:
فکر کنم بدانم چه کسی هستید.
خوشبختم :Gol:
بن موسی;451944 نوشت:
صحیح السند بودن،دلیل بر صحت روایت نمی شود.آن هم روایاتی که در زمان عباسیان ساخته شده اند.
شرط پذیرش روایت توسط شما چیه ؟
بن موسی;451944 نوشت:
در پاسخ می گوییم که چنین شهادتی وجود خارجی ندارد که بخواهیم آن را بپذیریم یا نپذیریم.
چنین شهادتی در کتب شیعه و اهل سنت ثبت شده ، چون شما قبولش ندارین ، دلیل نمیشه بگیم وجود خارجی نداشته !!! :Gol:

با سلام

خیر هیچ یک از این روایات مورد پذیرش نیست،حتی اگر در کتب شیعه نقل شده باشد. چون تماما به صورت نقل قول است از سه مورخ که مفصل بحث شده است.

پاسخ به سؤال شما در همین تاپیک و در پست های مختلف آن داده شده است. سعی شده است همه ی پاسخ ها به صورت کاملا منطقی و با استناد به تاریخ و از مورخان مجرب باشد.

ممنون میشم اگر از ابتدای تاپیک قدم به قدم مطالعه کنید،انشاءالله پاسخ خودتون رو میگیرید.

از توجه شما متشکرم:Gol:

dead man;452067 نوشت:
شرط پذیرش روایت توسط شما چیه ؟

امامي و ثقه بودن روات ضمن اينكه روايت هم بايد درخور قران باشد و در صورت مقارن بودن با اين ها روايت باطل هست

dead man;452067 نوشت:
چنین شهادتی در کتب شیعه و اهل سنت ثبت شده

شهادت هاي شما مورد قدح هست، پس ادعاي خلاف نكنيد، روايت هاي شما هم بلحاظ رجالي و هم دلالي مشكل دارد، شما مي تواني صحت گفته هايتان را ثابت كنيد؟

دوست جديد جناب dead man و يا رفيق قديمي ما منتظر رديه زدن شما مي مانيم

kheymegahabalfazl;451996 نوشت:
عليكم سلام

ايدي جديدتان مبارك اي برادر

سلام :Gol:

kheymegahabalfazl;451996 نوشت:
جناب ياد بگيريد وقتي مي خواهيد مباحثه كنيد اصول مباحثه را ياد بگيري

اگر دقت کرده باشین من ابتدا به کتاب های وسائل الشیعه و کافی ارجاع دادم ، به نظر شما این مخالفتی با قاعده عقلی ذکر شده داره ؟

kheymegahabalfazl;451996 نوشت:
شما از كتب اهل سنت مي خواهيد بطلان شيعه را اثبات كنيد؟

نیت خوانی ؟

kheymegahabalfazl;451996 نوشت:
لا معنى لاحتجاجنا عليهم برواياتنا ، فهم لا يصدّقونها ، ولا معنى لاحتجاجهم علينا برواياتهم فنحن لا نصدّقها ، وإنّما يجب أن يحتجّ الخصوم بعضهم على بعض بما يصدقّه الذي تقام عليه الحجّة به» معنا ندارد كه ما عليه شيعيان به روايات خودمان استدلال كنيم ؛ در حالي كه آنها قبول ندارند و نيز معنا ندارد كه آن‌ها به روايات خودشان عليه ما استناد كنند ؛ در حالي كه ما آن روايات را قبول نداريم . از اين رو لازم است كه در برابر خصم به چيزي استناد شود كه او قبول دارد و براي او حجت است . علي بن أحمد بن سعيد بن حزم الطاهري أبو محمد الوفاة: 548 ، الفصل في الملل والأهواء والنحل ، مكتبة الخانجي - القاهرة ج 4 ص

هر چند قاعده ذکر شده کاملا منطقیه ، اما سعی کنید که به قول افراد بهتر از ایشون ارجاع بدین !

همین ابن حزم ، ابن ملجم مرادی ، قاتل سیدنا علی کرم الله تعالی وجهه را مجتهدی می داند که اجتهاد کرد و علی را کشت !

kheymegahabalfazl;451996 نوشت:
حالا اصول مناظره را اموختيد برادر عزيز

بدون استفاده از این الفاظ هم میشه بحث کرد :Gol:

kheymegahabalfazl;451996 نوشت:
در نتيجه ادعا شما در مورد بلاذري و غيره باطل هست زيرا در كتب اهل سنت امده است
دوما روات، حديث مذكور بلاذري از منظر معاجم اهل سنت ضعيف و باطل هست لذا احتجاج به اين روايت از منظر اهل سنت نيز ساقط هست و شما هيچ دليلي براي صحت اين روايت نداريد

متوجه منظور من نشدید ، ناقلین این حدیث ، از یک خاندان شیعی معروف هستند . بحث من این بود که شیعیان معروف چنین روایتی را برای بلاذری نقل کردن .

اگر اونا رو می شناسید که هیچ ، اگر نمیشناسید بگید تا خدمتتون عرض بشه روات کیا بودن .

پس دقت کنید : شیعه بودن راویان ملاک نظر بود ، نه خود روایت .

kheymegahabalfazl;451996 نوشت:
دو روات اين حديث واقفي مذهب يعني از اسماعليه هستند و نه امامي اين حديث هم قابل احتجاج نيست

1 : شما چرا به روایت وسائل الشیعه نپرداختید ؟؟؟

2 : شما خودتونم می دونید اشکالتون وارد نیست ، اما خب به هر حال آقای خوئی در چند جای معجم رجال پاسخ شما رو داده ، به جهت اختصار فقط به یکی اشاره میکنم ( البته چون از حافظه دارم میگم اگه اشتباه شد ببخشید ) :

فان الضعف فی المذهب لا ینافی الوثاقة : ضعف در مذهب راوی ( غیر امامی بودن ) منافاتی با وثاقت ندارد .

البته البانی هم دلیل این مطلب رو می گه : مذهب بین فرد و بین خدای اوست !!!

تنبیه : روایت راوی غیر امامی در صورتی مردوده که اولا اون راوی اهل بدعتی باشه و ثانیا روایتش در جهت تقویت مذهب و بدعت خودش باشه . اما اینجا نه روات اشتهار به بدعت دارن و نه روایتشون در جهت تقویت مذهب خودشونه .

واقفی مذهب بودن راوی ضرری به روایت نمی زنه و این اشکال اصلا وارد نیست . مگر اینکه ثابت کنید واقفه دشمن حضرت حسن رضی الله تعالی عنه بوده اند !!!

البته واسه اینکه بهانه ای واسه شما باقی نمونه ، پایین تر سندی کاملا امامی و کاملا صحیح ارائه میدم
.:Gol::Gol:

kheymegahabalfazl;452020 نوشت:
مطلب ديگري كه خودتان مهر بطلان در مورد طعن به ازدواج اقا امام حسن زديد سخن خودتان و اعتراف خودتان هست

اجازه بدید همین اول کار موضوع حل بشه ، اگر نقل روایت موجب طعن میشه ، یعنی خود روایت طعنه آمیز بوده . ( قبول که دارین ؟ )

پس اگر فکر می کنید که چنین روایاتی طعنه می زنن و یا هر چیز دیگه ای ، انگشت اتهامتون رو به سمت کلینی و حر عاملی و برقی دراز کنید ، چون اونا این روایات رو نقل و ثبت کردن !!!:Gol:

موضوع من کثرت زنان امام حسن نبوده و نیست ، موضوع بحث من اینه که ایشون مطلاق ( طلاق دهنده دائمی زنان ) بوده اند . ( به روایت کتب معتبر شیعه و شهادت حضرت علی )

نه آیه قرآن میگه تند تند زنان رو طلاق بدید ، نه سنت و سیره پیامبر و نه حتی سیره حضرت علی و یا حضرت حسین و یا باقی ائمه از فرزندان حسین . ولی متاسفانه چنین صفتی برای حسن رض و به شهادت پدرشان علی رض ، در کتب شیعه ثبت شده است .

kheymegahabalfazl;452073 نوشت:
امامي و ثقه بودن روات ضمن اينكه روايت هم بايد درخور قران باشد و در صورت مقارن بودن با اين ها روايت باطل هست

شرط اول شما ( امامی بودن روات ) به هیچ وجه من الوجوه پشتوانه علمی نداره و شما از خودتون وضع کردین .

اما به هر حال روایتی که از وسائل الشیعه آوردم حتی این شروط شما رو هم داره :

dead man;451936 نوشت:
الْحَسَنُ فَإِنَّهُ مِطْلَاقٌ لِلنِّسَاء ( وسائل الشیعه ج 22 ص 10 )

حسن طلاق دهنده زنان است !!!

تمامی نقل کنندگان این روایت ثقة و امامی هستند .

حله ؟ :Gol:

البته نظر شخصی من میگه که این چنین روایاتی باطل ، بی اساس و همگی جعلی هستند . اما سوال اینجاست که آیا شایسته نبوده شیعیان از نقل چنین روایاتی خودداری کنند ؟ به گونه ای که حتی روایات اینان در کتب اهل سنت ( نظیر انساب الاشراف ) وارد شده است !!!:Gol:

مهبان;452072 نوشت:
ممنون میشم اگر از ابتدای تاپیک قدم به قدم مطالعه کنید،انشاءالله پاسخ خودتون رو میگیرید.


سلام :Gol:

اگه اشتباه متوجه شدم تصحیح کنید :

شما معتقدین که چون امثال ابوطالب و محمد واقدی و ... این مطالب رو نقل کردن ، اعتبار اونها در کتب شیعه رو هم رد می کنین ؟؟؟:Gol:

dead man;452684 نوشت:
سلام

عليكم سلام

dead man;452684 نوشت:
اگر دقت کرده باشین من ابتدا به کتاب های وسائل الشیعه و کافی ارجاع دادم ، به نظر شما این مخالفتی با قاعده عقلی ذکر شده داره ؟

برادر گويا متوجه نشده ايد، شيعه مانند اهل سنت نيست كه بگويد قال حجمهور كل متون صحيحين كه همه احاديث كمتب ما صيح هست در شيعه احاديث مورد بررسي قرار مي گرد و اگر طبق مواضع انها هم خواني نداشته باشد باطل مي كند

dead man;452684 نوشت:
نیت خوانی ؟

بنده ابن تيميه نيستم كه علم غيب داشته باشم، ويا شما از نقد فرار نموديد، بنده بسيار واصضح و صريح براي شما پاسخ دادم كه روش و سيره بحث علمي شما طريق عالمانه ندارد زيرا شما از كتب ودتان مي خواهيد شيعه را منكوب كنيد كه اين ادعاي شما باطل هست، اين طريق علمي شما بوده و ربطي به نيت خواني ندارد زيرا اگر شما قائل بر اين هستيد با كتب خودت شيعه را منكوب كنيد بهتر است بدانيد اين روش در نزد علما باطل هست

dead man;452684 نوشت:
هر چند قاعده ذکر شده کاملا منطقیه ، اما سعی کنید که به قول افراد بهتر از ایشون ارجاع بدین !

اين نشان از اين دارد شما هنوز علما را نمي شناسيد

ابن حزم * الامام الاوحد، البحر، ذو الفنون والمعارف، أبو محمد، علي ابن أحمد بن سعيد بن حزم بن غالب بن

امام ذهبي اندلسي را امام، يگانه دوران، درياي علم و صاحب فنون و معارف مي داند

سير أعلام النبلاء -ج18، ص 184، ح 99

صفدي در رابطه با علي بن ابي حزم قرشي مي‌گويد:
الإمام الفاضل العلامة
الوافي بالوفيات، ج 4، ص 159

حالا شما چگونه ايشان را ثقه نمي دانيد نمي دانم از كجا اورده ايد علي ايحال اگر قرار هست شما با كتب خودت شيعه را منكوب كني پس بايد تابع كتب شيعه باشي، حالا مولا علي در كتب شيعه با سند صحيح فرموده ولايت من ولايت الهي هست چرا شما پيرو اين ولايت نيستيد؟ مولا علي فرموده من وصي و خليفه رسول بعد خدا هستم چرا شما پيرو نيستيد؟ در كتب شيعه امده امامان بعد از رسول الله 12 نفر با افراد مشخص شده امده چرا شما پيرو نيستيد؟

اين يعني اينكه شما اصول مناظره را نمي دانيد

dead man;452684 نوشت:
همین ابن حزم ، ابن ملجم مرادی ، قاتل سیدنا علی کرم الله تعالی وجهه را مجتهدی می داند که اجتهاد کرد و علی را کشت !

وقتي مي گويم شما اصول مناظره را نمي دانيد يعني همين، مناظره يعني الزما بما الزموا انفسهم من از مقبولات شما بر عليهخ شما استفاده كردم لذا مقبوللات شما مشروعيتي براي من نمي اورد ضمن اينكه همين ابن حزم به ابوبكر و عمر هم لعن كرده ايا شما لعن مي كنيد؟

dead man;452684 نوشت:
متوجه منظور من نشدید ، ناقلین این حدیث ، از یک خاندان شیعی معروف هستند . بحث من این بود که شیعیان معروف چنین روایتی را برای بلاذری نقل کردن .

شما نيز متوجه نشديد، احاديث در كتب شما از هر كسي هم باشد در نزد شيعه حجيت ندارد، خيلي واضح و روشن هست، وقتي امي المومنين في الحديث اهل سنت مي گويد 75 درصد روايات باطل هست و دروغ هست حالا شما مي خواهيد شيعه را به اين احاديث موضوع ملتزم كنيد؟ خنده دار هست واقعا نمي دانم شما چرا اين سخنان را مي گويد

dead man;452684 نوشت:
پس دقت کنید : شیعه بودن راویان ملاک نظر بود ، نه خود روایت .

مطالب را خوب بخوانيد تا تكرار نكنيم زيرا تكرار ملال اور هست

kheymegahabalfazl;452073 نوشت:
امامي و ثقه بودن روات ضمن اينكه روايت هم بايد درخور قران باشد و در صورت مقارن بودن با اين ها روايت باطل هست

اینایی که نوشتید هیچ کدوم ربطی به بحث نداره . :Gol:

کسی که توانایی رد کردن احادیث کتاب کافی و وسائل الشیعه رو داره ، با بحث علمی رد کنه :

dead man;451936 نوشت:
الْحَسَنُ فَإِنَّهُ مِطْلَاقٌ لِلنِّسَاء ( وسائل الشیعه ج 22 ص 10 )

حسن طلاق دهنده زنان است !!!

ِ لَا تُزَوِّجُوا الْحَسَنَ فَإِنَّهُ رَجُلٌ مِطْلَاق ( الکافی ج 6 ص 56 )

به حسن زن ندهید که او طلاق دهنده زنان است !!!

سند هر دو روایت کاملا صحیح است .

dead man;452684 نوشت:
: شما چرا به روایت وسائل الشیعه نپرداختید ؟؟؟

اتفاقا پرداختيم اما نمي دانيم چرا شما جماعت وقتي پاسخ متقن مي بينيد يا از نقد فرار مي كنيد و يا سوال خود را تكرار مي كنيد

kheymegahabalfazl;452020 نوشت:
مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ مُحَمّدٍ عَنْ عَلِيّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ وَ حَدّثَنِي حُسَيْنُ بْنُ أَبِي الْعَلَاءِ أَنّهُ حَضَرَ ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ فِي هَذَا الْمَجْلِسِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَإ؛ش‏ش‏ عَبْدِ اللّهِ ع عَنِ اخْتِلَافِ الْحَدِيثِ يَرْوِيهِ مَنْ نَثِقُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَا نَثِقُ بِهِ قَالَ إِذَا وَرَدَ عَلَيْكُمْ حَدِيثٌ فَوَجَدْتُمْ لَهُ شَاهِداً مِنْ كِتَابِ اللّهِ أَوْ مِنْ قَوْلِ رَسُولِ اللّهِ ص وَ إِلّا فَالّذِي جَاءَكُمْ بِهِ أَوْلَى بِهِ‏
ابن ابى يعفور گويد از امام صادق عليه السلام پرسيدم درباره اختلاف حديث كه آنرا روايت كند كسى كه به او اعتماد داريم و كسى كه به او اعتماد نداريم (و در مضمون مختلف باشند) فرمود: چون حديثى به شما رسيد و از قرآن يا قول پيغمبر (ص) گواهى بر آن يافتيد اخذش كنيد و گرنه براى آورنده‏اش سزاوارتر است. (شما نپذيريد و به كسى كه نقل مى‏كند برگردانيد).
اصول كافى- جلد 1، صفحه 88، ح 2

حال طرح مسئله مي كنيم اگر عمل سيدنا امام حسن ع برگرفته از سنت باشد كه مشكلي نيست زيرا اهل بيت تبيين كننده سنت هستند اما اگر اين عمل خلاف سنت باشد طبق كلام معصوم اين حديث باطل هست زيرا خلاف سنت رسول الله هست

اگر طلاق عملي هست كه برگرفته از سنت باشد پس امام حسن سنت را انجام مي دادند و اگر اين عمل خلاف سنت باشد پس حديث باطل هست زيرا با سنت مخالف هست

dead man;452684 نوشت:
شما خودتونم می دونید اشکالتون وارد نیست ، ا

ديمي سخن گفتن بضاعت علمي نمي خواهد اگر اشكال ما وارد نيست پس پاسخ گو باشيد

dead man;452684 نوشت:
البته البانی هم دلیل این مطلب رو می گه : مذهب بین فرد و بین خدای اوست !!!

اخه الباني ناصبي كه هست ؟ چه هست؟

شما مثل ابنكه ملاتفت نيستيد دوست عزيز، شما با عقايد خودتان مي خواهيد ما را ملزم به مذهب خودتان كنيد؟

بنده در ابتدا اموزش مباحثه را ياد دادم ان هم از مقبولات خودتان در نتيجه ادعا هاي شما زماني وارد هست كه از مذه شيعه مقبولات بياوريد، رجال علمي كم بوده براي ما از يك ناصبي مطلب اورده ايد؟

جالب اين جا هست ما از علماي اهل سنت برايتان نقل مي اوريم و وقتي منكوب مي شويد مي گويد اين قبول نيست يك عالم تر بياوريد اما حضرت عالي براي شيعه از علماي خودتان و از قوائد خودتان سخن مي گويد و مي خواهيد ما را ملزتزم به اساتيد و علماي خودتان كنيد عجيب هست وافعا، براستي شيوه مناظره شما چرا اينگونه هست؟ بهقول احسان ناصبي، مال خودتون ماله، اما مال ديگران بيت الماله؟
ايا اين هست شيوه مناظره شما؟

dead man;452684 نوشت:
تنبیه : روایت راوی غیر امامی در صورتی مردوده که اولا اون راوی اهل بدعتی باشه و ثانیا روایتش در جهت تقویت مذهب و بدعت خودش باشه . اما اینجا نه روات اشتهار به بدعت دارن و نه روایتشون در جهت تقویت مذهب خودشونه .

واقفی مذهب بودن راوی ضرری به روایت نمی زنه و این اشکال اصلا وارد نیست . مگر اینکه ثابت کنید واقفه دشمن حضرت حسن رضی الله تعالی عنه بوده اند !!!

البته واسه اینکه بهانه ای واسه شما باقی نمونه ، پایین تر سندی کاملا امامی و کاملا صحیح ارائه میدم .

اين هم پاسخ ادعا هاي بي اساس و بي جهت شما

هذه الرواية ضعفها المحقق الأردبيلي في مجمع الفائده, فيها حميد بن زياد والحسن بن محمد بن سماعة وهما واقفيان والثاني على وجه الخصوص قال عنه النجاشي كان يعاند في الوقف ويتعصب. أما متنا فنقول أيضا غير مقبوله, عقلا لماذا يعرض الامام علي بن ابي طالب عليه السلام بأبنه و يصفه بهذه الطريقة أمام الناس على المنبر. ألم يسعه حاشاه أن يقول له بشكل سري, أم أنه نصحه بالسر و لم ينفع مع سبط الرسول والعياذ بالله حتى اضطر أمير المؤمنين لقول هذا على الملأ!

روايت كافي در نزد علماي ما به علت وجود اين دو واقفي متعصب ضعيف هست لذا سعي نكنيد با افكار خودتان براي ما قوائد رجالي بسازيد

[="Navy"]با سلام

بنده به روایات مراجعه کردم، سند برخی از این روایات، موثّق یا صحیح است، منتها یه نکته مهم اینه که:

این روایات هر چه قدر هم که سندشان معتبر باشه در حدّ اخبار آحاد است و

حدّ اکثر در فروع دین و احکام عملی میشه مورد استناد قرار بگیره و دیگه حجّیّتشان از این فراتر نمیره.

دلیلش هم روشنه چون در مسائل علمی ما با علم و یقین کار داریم، در حالی که این روایات حدّ اکثر مفید ظن می‌باشند نه علم.

و این نکته به موضوع بحث هم اختصاص نداره بلکه در همه مسائل اعتقادی، جاری است.[/]

dead man;452685 نوشت:
اجازه بدید همین اول کار موضوع حل بشه ، اگر نقل روایت موجب طعن میشه ، یعنی خود روایت طعنه آمیز بوده . ( قبول که دارین ؟ )

برادر چرا عادت داريد كه ما يك مطلب را براي شما چندين بار توضيح دهيم؟

مي گويم شما كه طعن مي زني اين طعن به رسول خدا هم برمي گردد زيرا به اقرار شما پيغمبر هم تعدد ازواج داشته

dead man;452685 نوشت:
موضوع من کثرت زنان امام حسن نبوده و نیست ،

خوب الحمد الله ادعاي مردود و مطرود اوليه خود را بعد از مشخص شدن ضعف رواياتتان پس گرفتيد زيرا در ابتدا چنين ادعايي را داشتيد

dead man;451936 نوشت:
و روایت بلاذری که آمار زنان حضرت حسن را 90 عدد می داند ، از طریق روات شیعه نقل شده است !

اما هم اكنون بعد از اينكه به يقين رسيديد اين ادعاي شما باطل هست كمي زاويه سوال خود را تغيير داده . به اين جا رسيديد

dead man;452685 نوشت:
ایشون مطلاق ( طلاق دهنده دائمی زنان ) بوده اند . ( به روایت کتب معتبر شیعه و شهادت حضرت علی )

بنده پاسخ شما را دادم

مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ مُحَمّدٍ عَنْ عَلِيّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ وَ حَدّثَنِي حُسَيْنُ بْنُ أَبِي الْعَلَاءِ أَنّهُ حَضَرَ ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ فِي هَذَا الْمَجْلِسِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَإ؛ش‏ش‏ عَبْدِ اللّهِ ع عَنِ اخْتِلَافِ الْحَدِيثِ يَرْوِيهِ مَنْ نَثِقُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَا نَثِقُ بِهِ قَالَ إِذَا وَرَدَ عَلَيْكُمْ حَدِيثٌ فَوَجَدْتُمْ لَهُ شَاهِداً مِنْ كِتَابِ اللّهِ أَوْ مِنْ قَوْلِ رَسُولِ اللّهِ ص وَ إِلّا فَالّذِي جَاءَكُمْ بِهِ أَوْلَى بِهِ‏
ابن ابى يعفور گويد از امام صادق عليه السلام پرسيدم درباره اختلاف حديث كه آنرا روايت كند كسى كه به او اعتماد داريم و كسى كه به او اعتماد نداريم (و در مضمون مختلف باشند) فرمود: چون حديثى به شما رسيد و از قرآن يا قول پيغمبر (ص) گواهى بر آن يافتيد اخذش كنيد و گرنه براى آورنده‏اش سزاوارتر است. (شما نپذيريد و به كسى كه نقل مى‏كند برگردانيد).
اصول كافى- جلد 1، صفحه 88، ح 2

حال طرح مسئله مي كنيم اگر عمل سيدنا امام حسن ع برگرفته از سنت باشد كه مشكلي نيست زيرا اهل بيت تبيين كننده سنت هستند اما اگر اين عمل خلاف سنت باشد طبق كلام معصوم اين حديث باطل هست زيرا خلاف سنت رسول الله هست

اگر طلاق عملي هست كه برگرفته از سنت باشد پس امام حسن سنت را انجام مي دادند و اگر اين عمل خلاف سنت باشد پس حديث باطل هست زيرا با سنت مخالف هست

dead man;452685 نوشت:
اما به هر حال روایتی که از وسائل الشیعه آوردم حتی این شروط شما رو هم داره :

عرض كردم رواياتي كه معصوم فرمودند خلافن سنت باشد باطل هست

dead man;452685 نوشت:
اما سوال اینجاست که آیا شایسته نبوده شیعیان از نقل چنین روایاتی خودداری کنند ؟

سوالي هم كه در ذهن شما ايجاد شده اي، سوالي اسقاط و مبطلابه هست برادرم

dead man;452685 نوشت:
شرط اول شما ( امامی بودن روات ) به هیچ وجه من الوجوه پشتوانه علمی نداره و شما از خودتون وضع کردین .

دوست عزيز احاديث ضعيف و باطل كه مي اوريد هيچ، حالا به ما تهمت و دروغ هم مي بنديد؟

ما اتصلت رُواته الی المعصوم ـ علیه السلام ـ بعدلٍ امامی

dead man;452715 نوشت:
اینایی که نوشتید هیچ کدوم ربطی به بحث نداره .

برادرم، حضرت عالي ادعاهايي كرديد به عناوين زير

dead man;452684 نوشت:

نیت خوانی ؟
هر چند قاعده ذکر شده کاملا منطقیه ، اما سعی کنید که به قول افراد بهتر از ایشون ارجاع بدین !

همین ابن حزم ، ابن ملجم مرادی ، قاتل سیدنا علی کرم الله تعالی وجهه را مجتهدی می داند که اجتهاد کرد و علی را کشت !
متوجه منظور من نشدید ، ناقلین این حدیث ، از یک خاندان شیعی معروف هستند . بحث من این بود که شیعیان معروف چنین روایتی را برای بلاذری نقل کردن .

اگر اونا رو می شناسید که هیچ ، اگر نمیشناسید بگید تا خدمتتون عرض بشه روات کیا بودن .

پس دقت کنید : شیعه بودن راویان ملاک نظر بود ، نه خود روایت .

شما چنين ادعا هايي را كرديد بنده هم به شما پاسخ گتم بطبع اگر مطالب من بي ربط باشد بايد بگويد مطالب خودتان بي ربط هست زيرا ما فرمايشات حضرت عالي را مورد نقد قرار داديم

dead man;452685 نوشت:
البته نظر شخصی من میگه که این چنین روایاتی باطل ، بی اساس و همگی جعلی هستند


اگر براستي اين هست كه مي گويد پس چرا حضرت عالي دنبال پرتغال فروش مي گرديد؟

شما بهتر هست فرمايشات خودتان را غربال كنيد دوست عزيز زيرا در گفته هاي شما و كتب شما هم جعليات بسيار هست

dead man;451936 نوشت:
و روایت بلاذری که آمار زنان حضرت حسن را 90 عدد می داند ، از طریق روات شیعه نقل شده است !

اوهام فكر نمي كنم از اين بيشتر باشد، گويا شما امام حسن ع را با ابن جريج اشتباه گرفته ايد كه 90 زن صيغه اي داشته

dead man;452685 نوشت:
اما سوال اینجاست که آیا شایسته نبوده شیعیان از نقل چنین روایاتی خودداری کنند ؟

اتفاقا ما هم چنين سوالي از شما داريم، شايسته نبوده شما چنين مطالب بي اساسي را مطرح نمي كرديد؟

روى ابن أبي شيبة في مصنفه ج4 ص172:
حدثنا أبو بكر قال نا حاتم بن إسماعيل عن جعفر عن أبيه قال: قال علي: يا أهل العراق أو يا أهل الكوفة لا تزوجوا حسنا فإنه رجل مطلاق

روى ابن عساكر في تاريخ دمشق ج13 ص249:
من طريق حاتم بن إسماعيل ، عن جعفر، عن أبيه قال: قال علي : يا أهل العراق أو يا أهل الكوفة لا تزوجوا حسناً فإنه رجل مطلاق

قال ابن سعد كما في تهذيب الكمال (6/237):
أخبرنا محمد بن عمر قال: حدثني علي بن عمر، عن أبيه، عن علي بن حسين قال: كان حسن بن علي مطلاقا للنساء، وكان لا يفارق امرأة إلا وهي تحبه

حالا شما چرا اين احاديث جعلي را در كتب خودتان تعميم داده ايد دوست عزيز؟

dead man;452719 نوشت:
کسی که توانایی رد کردن احادیث کتاب کافی و وسائل الشیعه رو داره ، با بحث علمی رد کنه :

رد شده برويد مطالب ما را نقد كنيد

dead man;452719 نوشت:
سند هر دو روایت کاملا صحیح است .

مطمئن هستيد كه هر دو روايت صد در صد صحيح هست؟

هذه الرواية ضعفها المحقق الأردبيلي في مجمع الفائده, فيها حميد بن زياد والحسن بن محمد بن سماعة وهما واقفيان والثاني على وجه الخصوص قال عنه النجاشي كان يعاند في الوقف ويتعصب. أما متنا فنقول أيضا غير مقبوله, عقلا لماذا يعرض الامام علي بن ابي طالب عليه السلام بأبنه و يصفه بهذه الطريقة أمام الناس على المنبر. ألم يسعه حاشاه أن يقول له بشكل سري, أم أنه نصحه بالسر و لم ينفع مع سبط الرسول والعياذ بالله حتى اضطر أمير المؤمنين لقول هذا على الملأ!

روايت وسائل هم به لحاظ دلالي مورد ضعف هست كه در كامنتهاي قبل اورديم برويد نقد كنيد

سلام

خیلی دلم می خواد که این صحبت های بی سر وته شما رو جواب بدم ، اما هر چی فکر می کنم و به بقیه تاپیکایی که شما تو اونا بحث کردین نگاه می کنم ، چیزی جز انحراف از بحث اصلی مشاهده نمیکنم .

به هر حال من حوصله جر و بحث الکی و بی مورد و صد البته بی هدف رو ندارم .

مطلب اول :

با اسناد مختلف در کتب معتبر شیعه ، نقل شده که حضرت علی در بالای منبر خطاب به مردم فرمودند : ای مردم ، به فرزندم حسن زن ندهید ، چرا که وی زنان را مکررا طلاق می دهد ( اصطلاحا مِطلاق است )

سند اول :

حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ عَلِيّاً قَالَ وَ هُوَ عَلَى الْمِنْبَرِ لَا تُزَوِّجُوا الْحَسَنَ فَإِنَّهُ رَجُلٌ مِطْلَاق

اشکال پوشالی که گرفته شد : دو راوی این روایت ، واقفی مذهب هستند و روایات آنها مورد قبول نیست .

پاسخ :

چنین اشکالی نشان دهنده عاجز ماندن از تضعیف روات است و هیچ گونه ارزشی برای مطرح کردن ندارد .

به چند دلیل :

اولا آقای خوئی که بزرگ شیعه در علم رجال هستند می گویند :

‏ [HL] فإن الضعف في المذهب لا ينافي الوثاقة [/HL]

[HL]یعنی : ضعف در مذهب راوی منافاتی با وثاقت راوی ندارد .[/HL]

و این عبارات یا دیده نشد و یا نخواستند که ببینند ، که اگر می دیدند ، دیگر چنین اشکال واهی نمی گرفتند .

ثانیا رد کردن حمید بن زیاد ، به معنای رد کردن بیش از 1000 روایت وی ، و رد کردن الحسن بن محمد بن سماعه به معنای رد کردن بیش از 2000 روایت وی در کتب معتبر شیعه است .

ثالثا کسانی که این سند را رد می کنند ، می توانند علت را نیز بیان کنند و یا فقط یاد گرفته اند که بگویند چون وی واقفیست پس روایت باطل است ! در این خصوص چه فرقی میان شما و ذهبی وجود دارد ؟ جز اینست که در رد کردن سند روایات عاجز مانده اید ؟

رابعا کسی که روایت را به خاطر واقفی بودن راوی رد می کند ، باید ثابت کند [HL]واقفه با علی و حسن رضی الله تعالی عنهما دشمن هستند [/HL]، اگر نتواند و البته هرگز نمی تواند ، مذهب فرد موجب قدح بر روایت نمی شود .

خامسا اندکی صبوری کنید ...

سند دوم :

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ يَحْيَى بْنِ أَبِي الْعَلَاءِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ ع طَلَّقَ خَمْسِينَ امْرَأَةً فَقَامَ عَلِيٌّ ع بِالْكُوفَةِ فَقَالَ يَا مَعَاشِرَ أَهْلِ الْكُوفَةِ لَا تُنْكِحُوا الْحَسَنَ فَإِنَّهُ رَجُلٌ مِطْلَاق

همین دو سند کافیست تا به صدور آن یقین پیدا کنید .[HL]

اما برسیم به سومین سند که فکر می کنم راهی برای شما نمی گذارد جز اینکه در مقابل صحت اسناد روایت سر تعظیم فرود آورید :[/HL]

‏أَحْمَدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيُّ فِي الْمَحَاسِنِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَال انتهی الحدیث .

همه ما منتظر می مانیم تا ببینیم که برای این سند چه بهانه ای دارید !!!

اشکال در دلالت روایات :

شما می خواهید با روایتی که در مورد [HL]اختلاف احادیث[/HL] وارد شده است ، دلالت احادیث را زیر سوال ببرید .

اما چند نکته باید توجه شود :

اولا علامه مجلسی در مرآة العقول این سند ( که توسط شما ارائه شد ) را [HL]مجهول[/HL] می دانند ( مرآة 1 / 205 )

ثانیا مضمون این روایت اصلا ربطی به بحث ما ندارد ، روایت در مورد [HL]جمع کردن بین احادیث [/HL]است ،

ولی اینجا که ما حدیثی مخالف نداریم که بخوایم جمع کنیم !!!

عزیز من وقتی می خوای روایتی بیاری ، اول نگاه کن ببین در چه موردی وارد شده بعد استدلال کن .

نتیجه :

روایات در مورد مطلاق بودن حضرت حسن ، در کتب شیعه صحیح هستند .

حال سوال :

( دقت کنید سوال چی میگه ) :

[HL]آیا پی در پی طلاق دادن زنان موافق با سیره پیامبر است یا خیر ؟‏[/HL]

Hadi99g;452929 نوشت:
با سلام
سلام :Gol:
Hadi99g;452929 نوشت:
بنده به روایات مراجعه کردم، سند برخی از این روایات، موثّق یا صحیح است،
باز خدا رو شکر که شما حداقل نمی گین سند این روایات باطل و بی اساس هستن !!! :Kaf:
Hadi99g;452929 نوشت:
این روایات هر چه قدر هم که سندشان معتبر باشه در حدّ اخبار آحاد است و
حدّ اکثر در فروع دین و احکام عملی میشه مورد استناد قرار بگیره و دیگه حجّیّتشان از این فراتر نمیره.
نه ، اصلا باید کلا حجت نباشن ، چند تا سوال پرسیدم ، هیچ کدوم جواب داده نشد ، یکیش اینه : اصلا چرا باید شیعه که ادعای محبت اهل بیت رو داره ، اینچنین با آبروی امام بازی کنه ؟؟؟ :Gol:

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدرا

dead man;452685 نوشت:

موضوع من کثرت زنان امام حسن نبوده و نیست ، موضوع بحث من اینه که ایشون مطلاق ( طلاق دهنده دائمی زنان ) بوده اند . ( به روایت کتب معتبر شیعه و شهادت حضرت علی )

نه آیه قرآن میگه تند تند زنان رو طلاق بدید ، نه سنت و سیره پیامبر و نه حتی سیره حضرت علی و یا حضرت حسین و یا باقی ائمه از فرزندان حسین . ولی متاسفانه چنین صفتی برای حسن رض و به شهادت پدرشان علی رض ، در کتب شیعه ثبت شده است .

با سلام و عرض ادب

بررسی روایات شیعه در باب کثرت طلاقهای امام مجتبی علیه السلام

یکی از نکاتی که در زندگانی امام مجتبی علیه السلام در روایات اهل سنت و در برخی از روایات شیعه نمود یافته است؛ استناد کثرت طلاق به آن حضرت می باشد، به نحوی که روایت شده امام علی علیه السلام بر بالای منبر بیان فرمودند به فرزندم حسن علیه السلام به خاطر کثیر الطلاق بودن زن ندهید؟!!

این روایات را برخی از محدثین شیعه با دیدی خوشبینانه در برخی از ابواب روائی خود ذکر نموده اند.

مرحوم كليني دو روايت را در كنار شش روايت ديگر در باب :«تطليق المراه غير الموافقه؛[1] طلاق دادن همسر ناسازگار»،نقل نموده و مرحوم محمد بن خالد برقي يك روايت در كنار پانزده روايت ديگر در باب:«الاستشاره؛[2] طلب مشورت نمودن»آورده است.

در کتب جوامع فقهی متاخر نیز مرحوم شیخ حر عاملی در وسائل الشیعة، در باب:«جواز رد الرجل المطلاق اذا خطب و ان كان كفوا في نهايه الشرف»؛[3] دو روایت کلینی و یک روایت برقی را نقل نموده است.

همچنین حاجي نوري در کتاب مستدرک الوسائل در باب: «جواز رد الرجل المطلاق اذا خطب و ان كان كفوا في نهايه الشرف»؛[4] دو روایت را از دوکتاب:«دعائم السلام»، تالیف: قاضی نعمان مغربی و «المناقب»، تالیف: ابن شهر آشوب نقل نموده است.

روایت حاجی نوری در مستدرک فاقد سند می باشد؛ لذا از جهت سند این دو روایت فاقد اعتبار می باشند.[5] آنچه باقی می ماند دو روایت کافی و روایت محاسن برقی خواهد بود.

در روایت کافی در سند اول ، حمید بن زیاد و حسن بن محمد بن سماعة حضور دارند که این دو مورد توثیق اند؛ اما در عین حال واقفی مذهب می باشند؛ لذا حکم روایت موثقه خواهد بود.

روایت حُمید بن زیاد در نزد محدثین در صورتی که خالی از معارض باشد مورد پذیرش است؛ همچنان که محقق اردبیلی(ره) در رابطه با وی می نویسد :«فالوجه عندي ان روايته مقبوله اذا خلت عن المعارض»؛[6] به نظر من احاديث و روايات حميد بن زياد پذيرفتني و مقبول است، به شرط آن كه دليل ديگري با او معاوضه نكند.

در سند دوم روایت کافی، یحیی بن ابی العلاء رازی قرار گرفته است که به اعتقاد آیت الله خوئی وی مجهول می باشد. «ويحيى ابن العلاء وإن وثقه النجاشي في ترجمته وفي ترجمة ابنه جعفر ، إلا أنك قد عرفت مغايرته ليحيى بن أبي العلاء ، فيحيى بن أبي العلاء ، مجهول» .[7]

بنابراین از نظر سند، روایت موثقه ی کافی و روایات محاسن برقی فاقد اشکال سندی می باشند، که البته روایت محاسن برقی حکم صحیح را خواهد داشت.[8]


[/HR] [1]. فروع کافی، ج6،ص59، باب تطلیق المراة غیر الموافقة، روایت 4و 5.

[2]. محاسن برقی، ج2،ص601.

[3]. وسائل الشیعة، ج15،ص269؛ ج22،ص9.

[4].مستدرک الوسائل، ج15، ص280، موسسة آل البیت.

[5]. لذا این دو روایت تنها در صورتی که سند قابل قبولی یافت شود می توانند به عنوان شاهد مورد استفاده قرار گیرند.

[6]. جامع الرواة، ج1،ص284.

[7]. معجم رجال الحدیث، خوئی، ج21، ص27.

[8]. روضة المتقین، مجلسی اول، ج4،ص271.

حکم کلی روایات از جهت سند ومتن:

سؤال: آیا صحت سند برای قبول روایت به تنهائی کفایت می نماید؟
جواب: شاید به نظر بدوی این سخن مطرح گردد که وقتی روایت از جهت رجال دارای مشکلی نبود؛ لازمه ی چنین امری اخذ به محتوای روایت و قبول مضمون آن بوده باشد، در حالی که چنین پنداری صحیح نمی باشد؛ بلکه در قبول روایت عنصر متن و محتوی یکی از ارکان اصلی قبول حدیث را تشکیل می دهد.

در تعریف حدیث صحیح در نزد عامه آمده است:«خبر الاحاد بنقل عدل، تام الضبط، متصل السند، غیر معلل و لا شاذ»،[1] یعنی علاوه بر عدالت و تمامیت ضبط راوی و اتصال سند، دو عنصر دیگر نیز دخالت دارند که آن دو عنصر یکی عدم اعلال و مشکل متنی و سندی روایت است ودیگری عدم مخالفت با مشهور.

همین امر نیز در روایات شیعه معتبر است؛ یعنی اگر روایتی در اعلا درجه ی صحت باشد اما متن آن دارای اشکال باشد، نمی توان مضمون آن را پذیرفت؛ همچنان که در روایات سهو النبی صلی الله علیه وآله این روایات با سلسله اسناد صحیح نقل گردیده اند؛ اما با این حال مورد اعراض اصحاب واقع شده است.

در خصوص روایات مورد نظر نیز می گوئیم: این روایات مخالف با روایاتی است که بیانگر مبغوضیت کثرت طلاق می باشد؛ روایاتی که قبل از ذکر روایات مطلاق بودن امام مجتبی علیه السلام در ابواب قبل در همین کتب روائی آمده است، به عنوان مثال: در کتاب کافی در بابكراهية طلاق الزوجة الموافقة»؛ که یک باب قبل از بابی است که روایت مطلاق بودن امام مجتبی علیه السلام در آن آمده این روایات نقل گردیده اند:

1) امام محمد باقر عليه‏السلام ضمن نقل داستاني از رسول خدا صلي الله عليه و آله و يك نفر از ياران آن بزرگوار فرمودند: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند:« إن الله عز وجل يبغض أو يلعن كل ذواق من الرجال وكل ذواقة من النساء»؛[2]همانا خداوند بزرگ دشمن مي‏ دارد و يا لعنت مي‏ كند هر مرد و زني را كه به طور مكرر شهوت جنسي خود را مي‏ چشند و كام گيري مي‏ كنند (هر بار ازدواجي مي‏ كنند)».

2) علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن ابن أبي عمير ، عن غير واحد ، عن أبي عبد الله عليه السلام قال :«ما من شئ مما أحله الله عز وجل أبغض إليه من الطلاق وإن الله يبغض المطلاق الذواق»؛[3] در میان اموری که خداوند حلال نموده است مبغوض تر از طلاق وجود ندارد و همانا خداوند دشمن می دارد کسی را که به خاطر تنوع، زیاد طلاق می دهد.

3) محمد بن يحيى ، عن أحمد بن محمد ، عن محمد بن يحيى ، عن طلحة بن زيد ، عن أبي عبد الله عليه السلام قال : سمعت أبي عليه السلام يقول إن الله عز وجل يبغض كل مطلاق ذواق ».

ودر کتاب وسائل الشیعه می خوانیم:

از امام صادق علیه السلام نقل شده استتزوجوا ولا تطلقوا فإن الله لا يحب الذواقين والذواقات»؛[4] همسر انتخاب كنيد و از طلاق بپرهيزيد، زيرا خداوند مردان و زناني را كه هر بار با نكاح و طلاقي تازه، تغيير ذايقه جنسي مي‏دهند دوست نمي‏دارد. امام صادق از قول پدرش امام باقر عليهماالسلام نقل فرمود:« إن الله عز وجل يبغض كل مطلاق وذواق»؛[5]خداوند كسي را كه فراوان دست به طلاق مي‏زند و هر بار به دنبال تنوعي در ذايقه جنسي خود مي‏باشد، دشمن می دارد.

با توجه به این روایات و از طرفی کثرت آمار طلاقهایی که به امام مجتبی علیه السلام داده شده است(کثرتی که متناسب با حال سلاطین عیاش است)، و از سویی عدم وجود محملی صحیح در توجیه این طلاقها، باید چنین نتیجه گرفت که: امام معصوم شیعه و سید شباب اهل جنت و ریحانه ی رسول خدا صلی الله علیه وآله، معاذ الله فردی عیاش بوده باشد؟! که برای تنوع و درک بیشتر لذت های جنسی، تمام همت خویش را صرف ازدواج و طلاق نموده است؟! واین در حالی است که مبغوض ترین افراد در نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله را همین افراد تشکیل می دهند؛ یعنی امام مجتبی علیه السلام که سید جوانان اهل بهشت و ریحانه ی خوشبوی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و چهارمین نفر از اهل کسا، خود از مبغوض ترین افراد در نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله خواهد بود؟!

بنابراین محتوای روایاتِ بیانگر مطلاق بودن امام مجتبی علیه السلام باطل می باشد؛ و روایتی که متن آن باطل بوده باشد و لو اینکه از نظر سند صحیحترین سند را داشته باشد؛ فاقد ارزش خواهد بود و قابلیت استدلال را نخواهد داشت.

موفق باشید.


[/HR]
[1]. نزهة النظر، ابن حجرعسقلانی(م:852)، ص30.


[2]. فروع کافی، ج6،ص54.


[3].فروع کافی، ج6،ص54.


[4]. وسائل الشیعة، ج22،ص9.


[5].وسائل الشیعة، ج22،ص8.

سؤال اول: آیا نسبت طلاق های زیاد به امام مجتبی علیه السلام در روایات شیعه نیز آمده است؟
جواب: یکی از نکاتی که در زندگانی امام مجتبی(علیه السلام) در روایات اهل سنت و در برخی از روایات شیعه نمود یافته است؛ استناد کثرت طلاق به آن حضرت می باشد، به نحوی که روایت شده امام علی(علیه السلام) بر بالای منبر فرمودند: به فرزندم حسن(علیه السلام) به خاطر کثیر الطلاق بودن وي زن ندهید؟!! این روایات را برخی از محدثین شیعه با دیدی خوشبینانه در برخی از ابواب كتب روائی خود ذکر نموده اند.
مرحوم«كلينی»در كتاب:«الكافي» دو روايت را در كنار شش روايت ديگر در باب:«تطليق المراة غير الموافقه؛[1]طلاق دادن همسر ناسازگار»، نقل نموده و مرحوم«محمد بن خالد برقي» يك روايت در كنار پانزده روايت ديگر در باب:«الاستشاره؛[2] طلب مشورت نمودن»،روايت نموده است.
در کتب جوامع فقهی متاخر نیز مرحوم «شیخ حر عاملی» در «وسائل الشیعة»،[3] دو روایت «کلینی» و یک روایت «احمد بن خالد برقی» را نقل نموده است.
همچنین مرحوم«نوري» در کتاب«مستدرک الوسائل»؛[4] دو روایت را از دوکتاب:«دعائم السلام»، تالیف:«قاضی نعمان مغربی» و «المناقب»، تالیف: ابن شهر آشوب نقل نموده است.

سؤال دوم: آیا این روایات از جهت سندی صحيح می باشند؟
جواب:
روایت حاجی نوری در«المستدرک» فاقد سند می باشد؛ لذا از جهت سند این دو روایت فاقد اعتبار می باشند.[5] آنچه باقی می ماند دو روایت«کافی» و روایت«محاسن برقی»خواهد بود.
در روایت مرحوم كلينی در سند اول آن،«حمید بن زیاد» و«حسن بن محمد بن سماعة» حضور دارند که این دو هر چند واقفی مذهب بوده؛ اما در عین حال مورد توثيق می باشند؛ لذا روایت آنان موثقه خواهد بود.
روایت«حُمید بن زیاد» در نزد محدثین در صورتی که خالی از معارض باشد مورد پذیرش است؛ همچنان که محقق اردبیلی(ره) در رابطه با وی می نویسد:«فالوجه عندي ان روايته مقبوله اذا خلت عن المعارض»؛[6] به نظر من احاديث و روايات«حميد بن زياد» پذيرفتني و مقبول است، به شرط آن كه دليل ديگري با او معاوضه نكند.
در سند دوم روايت مرحوم كلينی، «یحیی بن ابی العلاء رازی» قرار گرفته است که به اعتقاد آیت الله خوئی شخصی مجهول است:«ويحيى ابن العلاء وإن وثقه النجاشي في ترجمته وفي ترجمة ابنه جعفر ، إلا أنك قد عرفت مغايرته ليحيى بن أبي العلاء ، فيحيى بن أبي العلاء ، مجهول» .[7] بنابراین از نظر سند، روایت موثقه ی کافی و روایت محاسن برقی فاقد اشکال سندی می باشند، که البته روایت محاسن برقی حکم صحیح را خواهد داشت.[8]

سؤال سوم: آیا صحت سند برای قبول روایت به تنهائی کفایت می نماید؟
جواب:
شاید به نظر بدوی این سخن مطرح گردد که وقتی روایت از جهت رجال دارای مشکلی نبود؛ لازمه ی چنین امری اخذ به محتوای روایت و قبول مضمون آن بوده باشد، در حالی که چنین پنداری صحیح نمی باشد؛ بلکه در قبول روایت، عنصر متن و محتوی یکی از ارکان اصلی قبول حدیث را تشکیل می دهد. در تعریف حدیث صحیح در نزد عامه آمده است:«خبر الاحاد بنقل عدل، تام الضبط، متصل السند، غیر معلل و لا شاذ»،[9] یعنی علاوه بر عدالت و تمامیت ضبط راوی و اتصال سند، دو عنصر دیگر نیز دخالت دارند که آن دو عنصر یکی عدم اعلال و مشکل متنی و سندی روایت است ودیگری عدم مخالفت روایت با روايت شخصی که درجه ی وثاقت وی بالاتر می باشد.
همین امر نیز در روایات شیعه معتبر است؛ یعنی اگر روایتی در اعلا درجه ی صحت باشد اما متن آن دارای اشکال باشد، نمی توان مضمون آن را پذیرفت؛ همچنان که در روایات سهو النبی(صلی الله علیه وآله) این روایات با سلسله اسناد صحیح نقل گردیده اند؛ اما با این حال مورد اعراض اصحاب واقع شده است.

سؤال چهارم: نتیجه ی بررسی روایات مطلاق بودن امام مجتبی علیه السلام در روایات شیعی چیست؟
جواب:
این روایات مخالف با روایاتی است که بیانگر مبغوضیت کثرت طلاق می باشد؛ روایاتی که قبل از ذکر روایات مطلاق بودن امام مجتبی(علیه السلام) در ابواب قبل در همین کتب روایی آمده است، به عنوان مثال: در کتاب:«الکافی»، در باب:«كراهية طلاق الزوجة الموافقة»،که یک باب قبل از بابی است که روایت مطلاق بودن امام مجتبی(علیه السلام) در آن آمده این روایات نقل گردیده اند:

1) امام محمد باقر(عليه‏السلام) ضمن نقل داستانیاز رسول خدا(صلي الله عليه و آله) و يك نفر از ياران آن بزرگوار فرمودند: رسول خدا(صلي الله عليه و آله) فرمودند:«إن الله عز وجل يبغض أو يلعن كل ذواق من الرجال وكل ذواقة من النساء»؛[10]همانا خداوند بزرگ دشمن مي‏دارد و يا لعنت مي‏ كند هر مرد و زني را كه به طور مكرر شهوت جنسی خود را مي‏ چشند و كامگيری مي‏ كنند (هر بار ازدواجي مي‏ كنند)».

2)امام صادق(علیه السلام) در مورد مبغوضیت طلاق فرمودند:«ما من شئ مما أحله الله عز وجل أبغض إليه من الطلاق وإن الله يبغض المطلاق الذواق»؛[11] در میان اموری که خداوند حلال نموده است مبغوض تر از طلاق وجود ندارد و همانا خداوند دشمن می دارد کسی را که به خاطر تنوع، زیاد طلاق می دهد.

3) همچنین امام صادق(علیه السلام) فرمودند:«إن الله عز وجل يبغض كل مطلاق ذواق»؛[12]خداوند عزّ و جلّ از مردانى كه زن زياد طلاق مى دهند و هر از چند گاهى زنى را به جهت تنوع اختيار مى كنند، نفرت دارد .

در کتاب وسائل الشیعه نیز می خوانیم:
از امام صادق علیه السلام نقل شده است:« تزوجوا ولا تطلقوا فإن الله لا يحب الذواقين والذواقات»؛[13] همسر انتخاب كنيد و از طلاق بپرهيزيد، زيرا خداوند مردان و زنانیرا كه هر بار با نكاح و طلاقی تازه، تغيير ذايقه جنسی مي‏ دهند دوست نمی‏ دارد.

امام صادق از قول پدرش امام باقر(عليهماالسلام) فرمودند:« إن الله عز وجل يبغض كل مطلاق وذواق»؛[14]خداوند كسی را كه فراوان دست به طلاق مي ‏زند و هر بار به دنبال تنوعی در ذايقه ی جنسی خود مي باشد، دشمن می دارد.

با توجه به این روایات و از طرفی کثرت آمار طلاقهایی که به امام مجتبی(علیه السلام) داده شده است(کثرتی که متناسب با حال سلاطین عیاش است)، و از سویی عدم وجود محملی صحیح در توجیه این طلاقها، باید چنین نتیجه گرفت که: امام معصوم شیعه و آقای جوانان اهل بهشت و طل خوشبوی رسول خدا(صلی الله علیه وآله)، معاذ الله فردی عیاش بوده؟! که برای تنوع و درک بیشتر لذت های جنسی، تمام همت خویش را صرف ازدواج و طلاق نموده است؟! واین در حالی است که مبغوض ترین افراد در نزد پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) را همین افراد تشکیل می دهند؛ یعنی امام مجتبی(علیه السلام) که سید جوانان اهل بهشت و ریحانه ی خوشبوی پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و چهارمین نفر از اهل کسا است، خود مبغوض ترین افراد از این جهت در نزد پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) باشد؟! و امام مجتبی علیه السلام با اینکه بر این مبغضوضیت اطلاع کافی داشته اند، بر چنین عملی اصرار می ورزیده اند؛ به گونه ای که امام علی(علیه السلام) تنها چاره را در اعلان عمومی دیده و در اجتماع مردم فرمودند به فرزندم زن مدهید؛ زیرا که او زنان خویش را طلاق می دهد؟!
بنابراین محتوای روایاتِ بیانگر مطلاق بودن امام مجتبی(علیه السلام) باطل می باشد؛ و روایتی که متن آن باطل بوده باشد و لو اینکه از نظر سند صحیحترین سند را داشته باشد؛ فاقد ارزش خواهد بود و قابلیت استدلال را نخواهد داشت.

منابع:


[/HR] [1]. محمى بن يعقوب الكليني(متوفي:329هـ)،ج6،ص59، باب تطلیق المراة غیر الموافقة، روایت: 4و 5، دارالکتب الاسلامیة.

[2]. احمد بن محمد بن خالد البرقی(متوفی:280هـ)، المحاسن،ج2،ص601، دارالکتب الاسلامیة.

[3]. محمد بن الحسن الحر العاملی(متوفی:1104هـ)،وسائل الشیعة، ج12، ص44؛ ج22، ص9و12، مؤسسة آل البیت.

[4].میزا حسین النوری الطبرسی(متوفی:1320هـ)، مستدرک الوسائل، ج15، ص280، موسسة آل البیت.

[5]. لذا این دو روایت تنها در صورتی که سند قابل قبولی یافت شود می توانند به عنوان شاهد مورد استفاده قرار گیرند.

[6]. محمد بن علی الاردبیلی(متوفی:1101هـ)، جامع الرواة، ج1،ص284.

[7]. ابوالقاسم الخويي، معجم رجال الحدیث، ج21، ص27.

[8]. محمد تقی المجلسی، روضة المتقین، ج4،ص271.

[9]. ابن حجرعسقلانی(م:852)،نزهة النظرفی توضیح نخبة الفکر، ص30.


[10]. محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی، ج6،ص54، دارالکتب الاسلامیة.


[11]. همان.


[12].همان، ص55.


[13]. محمد بن الحسن الحر العاملی(متوفی:1104هـ)،وسائل الشیعة، ج22،ص9، مؤسسة آل البیت.


[14].همان، ج22،ص8.
موضوع قفل شده است