سوالی در مورد خواندن انجیل و تورات

تب‌های اولیه

64 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوالی در مورد خواندن انجیل و تورات

با سلام و عرض خسته نباشید...
سوالی از حضور متخصصان عزیز دارم... آیا خواندن انجیل و تورات صرفا جهت آشنایی با محتوا برای بنده ی نوعی که مسلمان میباشم گناه حساب میشود ؟ اگر آری میشه دلیل رو بگید و اگر نه میشه بگید که تورات و انجیل چند نسخه دارن, چطورین, چون تا جایی که اطلاع دارم مثل قرآن نیستند که یک جلد باشه. و اینکه از کجا میتونم تهیه کنم و بخونم ؟!
من قرآن رو به فارسی خوندم و حالا میخوام این 2 کتاب رو هم بخونم...
با تشکر...
یا علی...

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد هادی

reza.ahmadi;450902 نوشت:
با سلام و عرض خسته نباشید...
سوالی از حضور متخصصان عزیز دارم... آیا خواندن انجیل و تورات صرفا جهت آشنایی با محتوا برای بنده ی نوعی که مسلمان میباشم گناه حساب میشود ؟

با سلام و عرض ادب خدمت شما دوست گرامی و با کسب اجازه از استاد گرامی پاسخگوی احکام

طبق فتوای مراجع تقلید مطالعه این گونه کتب(کتب ضالّه) برای افراد عادی که قدرت تحلیل ندارند اشکال داشته و نگهداری و یا مطالعه این کتب حرام است. به دو دلیل:

اول اینکه: اولا: کتاب مقدس مسیحیت و یهودیت(تورات و انجیل) سخنان حضرت عیسی و موسی سلام الله علیهما نیست و ثانیا: طی قرن های متمادی تورات و انجیل تحریف شده با واقعیت مطابقت ندارد و شامل سخنان بی اساس می باشد: «امروزه حتی بیشتر سنّتی های یهود و مسیحی این را قبول کرده اند که نویسنده تورات نمی تواند حضرت موسی (علیه السلام) باشد. توماس میشل که از فرقه سنت گرای «ژزوئیت» مسیحی است می گوید: تورات پنج قرن قبل از میلاد و به دست نویسنده ای ناشناس نوشته شده است.[ آشنایی با ادیان بزرگ، ص 65]

دوم: فردی که اعتقاد راسخ به دین خود نداشته و قدرت نقد و بررسی را ندارد ممکن است پایه های ایمان و اعتقادش با مطالعه کتب ضاله لرزان شده و آرام آرام از دین خارج شود لذا خواندن این نوع کتب فقط برای علما و دانشمندان و محققین جایز است و مطالعه افراد غیر محقق بایستی با مشورت علما و دانشمندان باشد. (استفتاء تلفنی از دفتر آیت الله مکارم)
«علما و دانشمندانی که از نظر علم و دانش به حدّی رسیده باشند که متون اسلامی را شناخته و از اعتقاد راسخی برخوردار بوده و قدرت تحلیل و نقد و بررسی در آنها وجود دارد و در جهت نقد یا بررسی و استناد و ... نیاز به آن کتب داشته باشد. چنین افرادی از نظر حفظ و نگه داری و خواندن آن کتاب ها نه تنها ایرادی ندارد بلکه در برخی مواد واجب می شود؛ اگر دفاع از دین و مذهب حقّه متوقّف بر عده ای باشد که داشتن و مطالعه چنین کتابهایی برای آنان لازم است، واجب عینی است که آنها را در اختیار داشته باشند و در غیر این صورت همواره برای دانشمندان واجب کفایی است». (آیت الله بهجت، محمد تقى‏، جامع المسائل، ج ‏2، ص 399 و 400، چاپ اول، قم- ایران)

reza.ahmadi;450902 نوشت:
با سلام و عرض خسته نباشید...
اگر آری میشه دلیل رو بگید و اگر نه میشه بگید که تورات و انجیل چند نسخه دارن, چطورین, چون تا جایی که اطلاع دارم مثل قرآن نیستند که یک جلد باشه. و اینکه از کجا میتونم تهیه کنم و بخونم ؟!
من قرآن رو به فارسی خوندم و حالا میخوام این 2 کتاب رو هم بخونم...
با تشکر...
یا علی...

بله تورات و انجیل مثل قرآن نیستند با این توضیح که «کتاب مقدس» عنوان مجموعه ای از نوشته های کوچک و بزرگ است که مسیحیان همه، و یهودیان بخشی از آن را «کتاب آسمانی و الهی» خود می دانند... در زبان های فارسی و عربی، عنوان «عهدین» نیز برای این کتاب به کار می رود... (کتاب مقدس، ص 19)

عهد قدیم، که تنها بخش مورد اعتقاد یهودیان و قسمتی از کتاب مسیحیان است، قریب سه چهارم کتاب مقدس را در بر می گیرد. این مجموعه که گفته می شود طی قرن ها و به دست نویسندگان گوناگون نگاشته شده، در برگیرنده مطالب متنوّعی از قبیل تاریخ، شریعت، حکمت، مناجات، شعر و پیشگویی است. (کتاب مقدس، ص 20- 21)

بخش دوم کتاب مقدس عهد جدید است که تنها مسیحیان آن را قبول دارند و یهودیان آن را معتبر نمی دانند . این بخش نیز مشتمل بر کتاب ها و رسالات متنوع و نیز مطالب گوناگونی است. (کتاب مقدس ، ص 33)

reza.ahmadi;450902 نوشت:
با سلام و عرض خسته نباشید...
سوالی از حضور متخصصان عزیز دارم... آیا خواندن انجیل و تورات صرفا جهت آشنایی با محتوا برای بنده ی نوعی که مسلمان میباشم گناه حساب میشود ؟ اگر آری میشه دلیل رو بگید و اگر نه میشه بگید که تورات و انجیل چند نسخه دارن, چطورین, چون تا جایی که اطلاع دارم مثل قرآن نیستند که یک جلد باشه. و اینکه از کجا میتونم تهیه کنم و بخونم ؟!
من قرآن رو به فارسی خوندم و حالا میخوام این 2 کتاب رو هم بخونم...
با تشکر...
یا علی...

دوست گرامی من به شما به خاطر علاقه به وحی تبریک می گویم

پیشنهاد می کنم کتابهای زیر را درباره عهدین (تورات و انجیل) و بررسی جالب آنها که همگی آن ها توسط آیت الله العظمی صادقی تهرانی نگارش یافته بخوانید سپس اگر خواستید شروع به خواندن انجیل تورات کنید (در هر لینک در پایین صفحه شان هم می شود فایل پی دی اف را دانلود کرد و هم بعضی از این کتب را خرید):

کتاب بشارات عهدین بر پیامبر اسلام
http://forghan.ir/asar2.php?id=%D8%A8%D8%B4%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA%20%D8%B9%D9%87%D8%AF%DB%8C%D9%86

کتاب تاریخ اندیشه و تمدن بعضی از قسمت هایش
http://www.shefacenter.ir/fa/jamea/publication/farsi-books/item/tarikh-andisheh

کتاب ماترياليسم و متافيزیک (برخورد دو جهان‏بينی‏) بخش های مناظره با مسیحیان و یهودیان
http://forghan.ir/asar2.php?id=%D9%85%D8%A7%D8%AA%D8%B1%D9%8A%D8%A7%D9%84%D9%8A%D8%B3%D9%85%20%D9%88%20%D9%85%D8%AA%D8%A7%D9%81%D9%8A%D8%B2%DB%8C%DA%A9%20%20%20(%D8%A8%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%AF%20%D8%AF%D9%88%20%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%E2%80%8F%D8%A8%D9%8A%D9%86%DB%8C%E2%80%8F)

کتابهای عربی خاص بحث با اهل کتاب:

عقائدنا
http://forghan.ir/asar2.php?id=%D8%B9%D9%82%D9%80%D8%A7%D8%A6%D8%AF%D9%86%D9%80%D8%A7

المقارنات
http://forghan.ir/asar2.php?id=%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%82%D8%A7%D8%B1%D9%86%D8%A7%D8%AA%20%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%84%D9%85%D9%8A%D8%A9%20%D9%88%20%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D9%8A%D8%A9%20%D8%A8%D9%8A%D9%86%20%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%A8%20%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%85%D8%A7%D9%88%D9%8A%D8%A9

رسول الاسلام فی کتب السماویة
http://www.shefacenter.ir/fa/jamea/publication/arabic-books/item/rasool-eslam

تمام این کتاب ها بجز کتاب تاریخ اندیشه و تمدن که در اصل کتابی تاریخی است هزاران نفر را از گروه های مختلف شیعه کرده، مخصوصا کتاب بشارات عهدین و ماتریالیسم و رسول الاسلام که خیلی جالب اند

با سلام خدمت دوست گرامی
اگر اجازه دهید دو مطلب می خواهم خدمت شما عرض کنم :
اول : خواندن این گونه کتابها بدون داشتن زمینه های مطالعاتی درست ممکن است خدای ناکرده موجب سست شدن یا حتی در صورت شدت گمراهی انسان شود . برادر عزیز خواندن این کتابها مثل وارد شدن در آب و شنا کردن است و اگر شما از شخصی بپرسید که من می توانم در این آب یا دریا یا استخر بپرم ؟اولین سؤالی که از شما می پرسد این است که آیا شنا بلدید ؟ اگر بگوئید بلدم همه به شما می گویند شنا کن اما باز هم احتیاط کن . اما اگر بگوئید خیر بلد نیستم همه عاقلان به شما خواهند گفت : ابتدا شنا یاد بگیر و بعد وارد آب شو و شنا کن . خواندن کتب مذکور فوق مثل عهد جدید و قدیم و ... و در کل کتب معروف به ضلال هم چنین است انسان تا قواعد شناخت صحیح از غیر صحیح را نداند نمی تواند مستقیما خودش برود و آنها را مطالعه کند .
دوم : مسیحیان و یهودیان در ترجمه کتابهای خود منصف نیستند و در بسیاری از جاها متناسب با مخاطب کتابهای خود را ترجمه کرده اند اجازه بدهید چند مثال عرض کنم : مدتی است چاپ جدیدی از کتاب مقدس آمده تحت عنوان انجیل مسیح . برادرم دقت کنید مسیحیان معتقد نیستند که مسیح کتابی به نام انجیل دارد اما چون مخاطب کتاب فارسی زبان و مسلمان است می خواهند از این طریق به او القا کنند که این همان انجیلی است که قرآن از آن سخن گفته است . یا مثلا در ترجمه کلمه ( بکه ) که به معنی مکه است و در کتاب مقدس ذکر شده در نسخه های انگلیسی آن را (Bacca ) نوشته اند یعنی منطقه ای به نام (بکه)اما در نسخه عربی که مخاطب مسلمان است آن را به صورت ( وادی عمیق ) ترجمه کرده اند و این نشان می دهد که حتی به ترجمه های آنان نیز نمی توان اعتماد کرد در این زمینه مثالها فراوان است اما گمان کنم همین مقدار کافی است با جازه شما .

سلام و با اجازه اساتید:

reza.ahmadi;450902 نوشت:
آیا خواندن انجیل و تورات صرفا جهت آشنایی با محتوا برای بنده ی نوعی که مسلمان میباشم گناه حساب میشود ؟

معیار کلی: اگر مسلمان چیزی بخواند یا فراگیرد که گمراه نمیشود و صرفا جهت رد بر آن میباشد، موردی ندارد.

خواندن کتب ضاله مثل کتب اهل سنت، بهائیان، اهل کتاب و فلاسفه و متصوفه و جادوگری... ازین نوع کتب مخرب اند که خواندن آنها با عدم در نظر گرفتن معیار مذکور حرام است.

tassniim;452029 نوشت:
دوست گرامی من به شما به خاطر علاقه به وحی تبریک می گویم

پیشنهاد می کنم کتابهای زیر را درباره عهدین (تورات و انجیل) و بررسی جالب آنها که همگی آن ها توسط آیت الله العظمی صادقی تهرانی نگارش یافته بخوانید سپس اگر خواستید شروع به خواندن انجیل تورات کنید (در هر لینک در پایین صفحه شان هم می شود فایل پی دی اف را دانلود کرد و هم بعضی از این کتب را خرید):

کتاب بشارات عهدین بر پیامبر اسلام
http://forghan.ir/asar2.php?id=%D8%A8%D8%B4%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA%20%D8%B9%D9%87%D8%AF%DB%8C%D9%86

کتاب تاریخ اندیشه و تمدن بعضی از قسمت هایش
http://www.shefacenter.ir/fa/jamea/publication/farsi-books/item/tarikh-andisheh

کتاب ماترياليسم و متافيزیک (برخورد دو جهان‏بينی‏) بخش های مناظره با مسیحیان و یهودیان
http://forghan.ir/asar2.php?id=%D9%85%D8%A7%D8%AA%D8%B1%D9%8A%D8%A7%D9%84%D9%8A%D8%B3%D9%85%20%D9%88%20%D9%85%D8%AA%D8%A7%D9%81%D9%8A%D8%B2%DB%8C%DA%A9%20%20%20(%D8%A8%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%AF%20%D8%AF%D9%88%20%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%E2%80%8F%D8%A8%D9%8A%D9%86%DB%8C%E2%80%8F)

کتابهای عربی خاص بحث با اهل کتاب:

عقائدنا
http://forghan.ir/asar2.php?id=%D8%B9%D9%82%D9%80%D8%A7%D8%A6%D8%AF%D9%86%D9%80%D8%A7

المقارنات
http://forghan.ir/asar2.php?id=%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%82%D8%A7%D8%B1%D9%86%D8%A7%D8%AA%20%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%84%D9%85%D9%8A%D8%A9%20%D9%88%20%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D9%8A%D8%A9%20%D8%A8%D9%8A%D9%86%20%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%A8%20%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%85%D8%A7%D9%88%D9%8A%D8%A9

رسول الاسلام فی کتب السماویة
http://www.shefacenter.ir/fa/jamea/publication/arabic-books/item/rasool-eslam

تمام این کتاب ها بجز کتاب تاریخ اندیشه و تمدن که در اصل کتابی تاریخی است هزاران نفر را از گروه های مختلف شیعه کرده، مخصوصا کتاب بشارات عهدین و ماتریالیسم و رسول الاسلام که خیلی جالب اند

با تشکر از شما...آیا برای خواندن این کتب ترتیب خاصی باید مد نظر داشت ؟ یعنی یکی را باید قبل از دیگری خواند ... ؟

reza.ahmadi;453057 نوشت:
با تشکر از شما...آیا برای خواندن این کتب ترتیب خاصی باید مد نظر داشت ؟ یعنی یکی را باید قبل از دیگری خواند ... ؟

خواهش می کنم
نه بایدی در کار که نیست اما نظر من این است که اول مباحث توحیدی خود را قوی باید قوی کرد سپس سراغ کتب خاص بررسی ادیان رفت
لذا سیر این چند تایی رو که عرض کردم این طور باشه بهتره به نظرم:

1. کتاب آفریدگار و افریده (خاص مبحث توحید به صورت مناظره): http://bayanbox.ir/id/9038972038075168022?info
2. کتاب ماتریالیسم و متافیزیک (هم مباحث توحیدی و هم فرقه ای و تعبدی)
3. سپس کتب عربی و بشارات عهدین که خدمتتان عرض کردم

بعد از این مباحث من انجیل برنابا را خواندم و راحت توانستم خوب و بدش را تشخیص دهم و واقعا از این خواندن انجیل برنابا لذت کامل بردم
البته بحث های تفسیر آیت الله صادقی تهرانی را هم در نظر داشتم

خیلی ممنون از پیگیری شما از بحث های وحیانی

ممنون از علاقمندی شما

من همشونو دارم.....ولی حال نمیده نمی دونم چرا تا می خوام شروع کنم بخونم...خودبخود منصرف میشم....تاحالا هم دلیلشو نمی دونم...اما می خونمشون...ولی مال من تحریف شده اند...آیا اینایی که اینجاست هم تحریف شدست؟ یا تحریفاش پاک شده؟چون کاملش که نیست

nothing;453098 نوشت:
من همشونو دارم.....ولی حال نمیده نمی دونم چرا تا می خوام شروع کنم بخونم...خودبخود منصرف میشم....تاحالا هم دلیلشو نمی دونم...اما می خونمشون...ولی مال من تحریف شده اند...آیا اینایی که اینجاست هم تحریف شدست؟ یا تحریفاش پاک شده؟چون کاملش که نیست

با سلام و عرض ادب

خواندن کتابی برای انسان لذت بخش است که سرچشمه اش وحی الهی باشد، انجیل تحریف شده که مطالبش منافی با تعلیمات اسلامی است نه تنها خواندن آن لذتی ندارد بلکه بر روح معنوی انسان تأثیر گذاشته و ممکن است انسان با خواندن این مطالب در عقاید دینی خود سست شده و در عقایدش شک و شبهه ایجاد گردد.
خداوند به مسلمین منّت نهاده و کتابی با عظمت و مملوّ از حکمت و معرفت را هدیه کرده است؛ اگر انسان یک عمر وقت گذاشته و در آیات قرآن کریم تفکر و تأمل کند حتی گوشه ای از معارف قرآن کریم نیز دست گیرش نخواهد شد. پس چه زیبا و نیکوست که انسان اوقات خود را صرف مطالعه و تفکر پیرامون این کتاب آسمانی بکند تا معارف حقّه الهی را کسب بکند که رضای خدا هم در همین است .
تنها کتابی که کامل و جامع بوده و دنیا و آخرت را در بردارد قرآن کریم است لذا خیلی زیبنده است که مومن تمام وقت خود را صرف تفکر در آیات قرآن کریم کرده و تمام اعمال و رفتار خود را به قران کریم عرضه بدارد.

هادی;451994 نوشت:
طبق فتوای مراجع تقلید مطالعه این گونه کتب(کتب ضالّه) برای افراد عادی که قدرت تحلیل ندارند اشکال داشته و نگهداری و یا مطالعه این کتب حرام است. به دو دلیل:

اول اینکه: اولا: کتاب مقدس مسیحیت و یهودیت(تورات و انجیل) سخنان حضرت عیسی و موسی سلام الله علیهما نیست و ثانیا: طی قرن های متمادی تورات و انجیل تحریف شده با واقعیت مطابقت ندارد و شامل سخنان بی اساس می باشد: «امروزه حتی بیشتر سنّتی های یهود و مسیحی این را قبول کرده اند که نویسنده تورات نمی تواند حضرت موسی (علیه السلام) باشد. توماس میشل که از فرقه سنت گرای «ژزوئیت» مسیحی است می گوید: تورات پنج قرن قبل از میلاد و به دست نویسنده ای ناشناس نوشته شده است.[ آشنایی با ادیان بزرگ، ص 65]

دوم: فردی که اعتقاد راسخ به دین خود نداشته و قدرت نقد و بررسی را ندارد ممکن است پایه های ایمان و اعتقادش با مطالعه کتب ضاله لرزان شده و آرام آرام از دین خارج شود لذا خواندن این نوع کتب فقط برای علما و دانشمندان و محققین جایز است و مطالعه افراد غیر محقق بایستی با مشورت علما و دانشمندان باشد. (استفتاء تلفنی از دفتر آیت الله مکارم)
«علما و دانشمندانی که از نظر علم و دانش به حدّی رسیده باشند که متون اسلامی را شناخته و از اعتقاد راسخی برخوردار بوده و قدرت تحلیل و نقد و بررسی در آنها وجود دارد و در جهت نقد یا بررسی و استناد و ... نیاز به آن کتب داشته باشد. چنین افرادی از نظر حفظ و نگه داری و خواندن آن کتاب ها نه تنها ایرادی ندارد بلکه در برخی مواد واجب می شود؛ اگر دفاع از دین و مذهب حقّه متوقّف بر عده ای باشد که داشتن و مطالعه چنین کتابهایی برای آنان لازم است، واجب عینی است که آنها را در اختیار داشته باشند و در غیر این صورت همواره برای دانشمندان واجب کفایی است». (آیت الله بهجت، محمد تقى‏، جامع المسائل، ج ‏2، ص 399 و 400، چاپ اول، قم- ایران)


با سلام
اگر کسی بخواهد در مورد ادیان مختلف تحقیق کند با به طور منطقی افکارش را شکل دهد آیا نباید حداقل به تفکرات مختلف فرصت دفاع از خود داده و درباره ی انان تحقیق جامعی از متون و افراد خودشان انجام دهد؟ آیا این منطقی است که از مراجع تقلید در این مورد نظر بخواهد!!!این یک موضوع برون دینی است

امین 20;452428 نوشت:
دوم : مسیحیان و یهودیان در ترجمه کتابهای خود منصف نیستند و در بسیاری از جاها متناسب با مخاطب کتابهای خود را ترجمه کرده اند اجازه بدهید چند مثال عرض کنم : مدتی است چاپ جدیدی از کتاب مقدس آمده تحت عنوان انجیل مسیح . برادرم دقت کنید مسیحیان معتقد نیستند که مسیح کتابی به نام انجیل دارد اما چون مخاطب کتاب فارسی زبان و مسلمان است می خواهند از این طریق به او القا کنند که این همان انجیلی است که قرآن از آن سخن گفته است . یا مثلا در ترجمه کلمه ( بکه ) که به معنی مکه است و در کتاب مقدس ذکر شده در نسخه های انگلیسی آن را (Bacca ) نوشته اند یعنی منطقه ای به نام (بکه)اما در نسخه عربی که مخاطب مسلمان است آن را به صورت ( وادی عمیق ) ترجمه کرده اند و این نشان می دهد که حتی به ترجمه های آنان نیز نمی توان اعتماد کرد در این زمینه مثالها فراوان است اما گمان کنم همین مقدار کافی است

فکر می کنم این وظیفه تحقیق کننده است که هوشیار باشد و زمان بررسی هر مکتبی افکار مخالفان آن و نقد هایی که نسبت بدان انجام شده را بررسی کند
مثلا کسی که در مورد خدا تحقیق می کند نه تنها افکار خداباوران بلکه افکار منکرین خدا و ندانم گرا ها را هم باید بررسی کند

[=Times New Roman]

[="B Yas"]سلام
[=Times New Roman]

[="B Yas"]
[=Times New Roman]

[="B Yas"]به نظر منم هر انسانی باید بدون هیچ محدودیتی هر کتابی که خواست مطالعه کنه ، وبعد با عقل خودش بهترین نظر ممکن رو انتخاب کنه .
[=Times New Roman]

[="B Yas"]
[=Times New Roman]

[="B Yas"]منع از مطالعه انجیل توسط عالم اسلامی ، دقیقا مثل منع از مطالعه قرآن توسط علمای مسیحیه ،
[=Times New Roman]

[="B Yas"]
[=Times New Roman]

[="B Yas"]پس بهتره بدون محدودیت ، قضاوت رو بر عهده محقق بذاریم ، و لا اکراه فی الدین تحقق پیدا کنه .:Gol:

[=Times New Roman]

شهید چمران;454518 نوشت:
اگر کسی بخواهد در مورد ادیان مختلف تحقیق کند با به طور منطقی افکارش را شکل دهد آیا نباید حداقل به تفکرات مختلف فرصت دفاع از خود داده و درباره ی انان تحقیق جامعی از متون و افراد خودشان انجام دهد؟ آیا این منطقی است که از مراجع تقلید در این مورد نظر بخواهد!!!این یک موضوع برون دینی است

دوست عزیز با سلام و عرض ادب

هر کسی قدرت تحلیل ندارد لذا کسانی هستند که به راحتی از عقیده خود بر می گردند فقط کافی است شبهه ای در ذهن آن ها رسوخ پیدا کند و همین موجب خروج از سعادت ابدی گردد.
مطالعه کتب ضالّه برای فردی که قدرت تحلیل ندارند موجب گمراهی می شود لذا خواندن چنین کتاب هایی از دیدگاه عقل هم مذموم است. اما کسی که از اعقتاد راسخی برخوردار است و قدرت تحلیل، نقد و بررسی دارد مطالعه کتب ضاله (حال برای تحقیق باشد یا برای تفکر و ...) اشکالی نخواهد داشت.

dead man;454556 نوشت:
به نظر منم هر انسانی باید بدون هیچ محدودیتی هر کتابی که خواست مطالعه کنه ، وبعد با عقل خودش بهترین نظر ممکن رو انتخاب کنه .
منع از مطالعه انجیل توسط عالم اسلامی ، دقیقا مثل منع از مطالعه قرآن توسط علمای مسیحیه ،
پس بهتره بدون محدودیت ، قضاوت رو بر عهده محقق بذاریم ، و لا اکراه فی الدین تحقق پیدا کنه .

برادر بزرگوار لطفا به قید «قدرت تحلیل، نقد و بررسی» دقت بفرمایید . کسی که دارای چنین قدرتی نباشد مطالعه کتب ضاله موجب محرومیت از سعادت ابدی می شود و اسلام نمی خواهد چنین اتفاقی بیافتد. اگر پست های پیشین را مطالعه فرموده باشید بنده عرض کردم چنین کسانی اگر حوس مطالعه کتب ضاله را کردند لازم است نزد افرادی مطالعه بکنند که اهل علم بوده و قدرت تحلیل را دارا هستند و الا نه تنها هیچ فایده ای نخواهد داشت بلکه گمراه کننده خواهد بود .


بسمه تعالی



سلام علیکم ضمن تشکراز سئوال زیبای شما

این متن را مطالعه بفرمائید برای پاسخ به سئوالتان خوب است.
برخلاف قرآن که در آیات مختلفی به کل قرآن و به ده سوره و نهایتا یک سوره تحدی می کند، در تمام عهدین ( عهدین شامل عهد عتیق که پنج سفر تورات و 34 کتاب ملحقات آن می باشد و عهد جدید که شامل چهار انجیل معروف و 23 سفر از ملحقات آن می باشد و دریک کتاب نسبتا قطور بنام عهدین جمع شده است) حتی یک کلمه ای که معنای تحدی را برساند وجود نداد بلکه د رعهدین در جاها مختلف آن تصریح دارد که علماء آن قوم کتابهای خدا را تحریف کرده اند مثل کتاب ارمیاء نبی باب 23 بند26 و کتاب ارمیاء نبی باب 8 بند 8 و تورات ،سفر تثنیه باب 18 بند 20تا22 و عهد جدید رساله دوم پطرس باب 3 بند 16 و...
وهمچنین با توجه به اینکه عیسی (ع) فقط یک انجیل از جانب خدا آورده است و اکنون بیش از 300 انجیل داریم که چهار انجیل آن معروف می باشد (متی ، لوقا ، یوحنا، مرقس ) پس تحریف شدن آن مسلم است البته ناگفته نماند که هچکدام از مسیحیان قبول ندارند که این انجیل ما انزل الله است و خودشان می گویند اینها نوشته حواریون می باشد ولی خدا به آنها الهام کرده که چه بنویسند لذا قابل استناد و مورد احترام است
نکته دیگر اینکه آقای مسترهاکس امریکائی که خود یک مسیحی می باشد درکتاب قاموس کتاب مقدس در صفحه 5 به بعد می گوید تمام کتابهای عهدین همه نوشته بشری است و ایشان نام همه نویسندگان را نیز ذکر می کند.

اما نام خدا به زبان عبری و بیان بعضی از صفات حق تعالی در کل عهدین فروان می باشد ولی لفظ بسم الله نیست اما به نام خدا با زبان عبری وجود دارد .
این نکته خالی از لطف نیست که در تورات و ملحقات آن ضمن اینکه نام خدا را با زبان عبری ذکرشده و با بیان بعضی از صفات الهی از حق تعالی تجللیل شده است مثل اینکه خدا علم مطلق وقدرت مطلق دارد، خدا مجید و باعظمت است، خدا ابدی و جاودانی است ، خدا واحد حقیقی است، خدا از دشمنان انتقام می گیرد، جلال خدا در فوق آسمانها نیز می باشد و...
ولی در بسیار ی از موارد نسبت جهل ، ناتوانی، جسمیت داشتن، از کار خود و خلقت خویش پشیمان شدن و یا العیاذ بالله نسبتهای ناروا حتی اعمال ناشایسته خلاف عفت... به خدا نسبت می دهد و خود این دلیل بر تحریف عهدین است زیرا این صفات که با جهل و ناتوانی سازگاری ندارد،
برای رعایت خلاصه گوئی در پاسخ چند آدرس را در ذیل می آوریم که علاقه مندان به عهدین مراجعه کنند (پاورقی1تا 6)

همچنین شما در تورات و ملحقات آن نام هیچ پیامبری را پیدا نمی کنید مگر اینکه چندگناه کبیره آبدار به آن پیامبر نسبت داده شده است مثلا العیاذ بالله نسبت شراب خواری و بیرون آمدن به صورت عریان در ملا عام به حضرت نوح 7
به حضرت ابرهیم (ع) نسبت ترس و از ترس العیاذ بالله ناموس خود را دراختیار ...8
به حضرت لوط نسبت شراب خواری و هم بستر شدن با محرم 9
به حضرت یعقوب فریب دادن خدا وکشتی گرفتن با خدا و پیروز شدن براو و به خاطر این پیروزی مقام پیامبری را از خدا به زور گرفتن 10
به حضرت داود (ع) نسبت زنا و نامردی و ... دادن11
و همه اینها دلیل محکم و غیر قابل انکار بر تحریف این کتابها می باشد.

1- کتاب مقدس ، عهد عتیق ، سفر لاویان ، باب نهم بند 23
2- کتاب مقدس ، عهد عتیق ، کتاب دوم صوئیل نبی ، باب 7 بند 18
3- کتاب مقدس ، عهد عتیق ، کتاب ایوب ، باب اول ، بند6-7
4-کتاب مقدس ، عهد عتیق ، کتاب، میکاه نبی ، باب اول، بند 4
5-کتاب مقدس ، عهد عتیق ، سفر پیدیش ، باب ششم ، بند 6-8
6--کتاب مقدس ، عهد عتیق ، کتاب اشعیاء نبی، باب 23 بند 15 -18
7-کتاب مقدس ، عهد عتیق ، سفر پیدیش ، باب نهم ، بند 21تا26
8- کتاب مقدس ، عهد عتیق ، سفر پیدیش، باب دوازدهم، بند 11تا 20
9- کتاب مقدس ، عهد عتیق ، سفر پیدیش ، باب نوزدهم ، بند 30 تا 38
10- کتاب مقدس ، عهد عتیق ، سفر پیدیش ، باب سی و دوم ، بند 20تا 32
11- کتاب مقدس ، عهد عتیق ، کتاب دوم صموئیل نبی ، باب یازدهم ، بند 2تا 18

[="Black"]

هادی;477034 نوشت:
هر کسی قدرت تحلیل ندارد لذا کسانی هستند که به راحتی از عقیده خود بر می گردند فقط کافی است شبهه ای در ذهن آن ها رسوخ پیدا کند و همین موجب خروج از سعادت ابدی گردد.
مطالعه کتب ضالّه برای فردی که قدرت تحلیل ندارند موجب گمراهی می شود لذا خواندن چنین کتاب هایی از دیدگاه عقل هم مذموم است. اما کسی که از اعقتاد راسخی برخوردار است و قدرت تحلیل، نقد و بررسی دارد مطالعه کتب ضاله (حال برای تحقیق باشد یا برای تفکر و ...) اشکالی نخواهد داشت.

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب خدمت کارشناس گرامی

البته بعضی از کتوب حتی برای کسی که اعتقاد راسخی هم داشته باشد خواندنش اشکال دارد.مانند کتاب آیات شیطانی که به فرموده امام خمینی(ره) خواندنش حتی برای علما حرام است.[/]

بسمه تعالی

با تشکر از روحیه محققانه شما
حضرتعالی اگر در دین خودت اهل تحقیق هستید و اسلام را با استدلال عقلی فهمیده ای نه از روی تقلید که چون پدر و مادرم مسلمان بوده اند من هم مسلمان هستم و خلاصه اهل تحلیل هستید هیچ اشکالی در مطالعه این کتب نیست و الا خیر زیرا آنقدر خرافات در عهدین است که هیچ انسان عاقلی به آنها تمایل پیدا نمی کند .

[=Times New Roman]

هادی;451994 نوشت:
اول اینکه: اولا: کتاب مقدس مسیحیت و یهودیت(تورات و انجیل) سخنان حضرت عیسی و موسی سلام الله علیهما نیست و ثانیا: طی قرن های متمادی تورات و انجیل تحریف شده با واقعیت مطابقت ندارد و شامل سخنان بی اساس می باشد: «امروزه حتی بیشتر سنّتی های یهود و مسیحی این را قبول کرده اند که نویسنده تورات نمی تواند حضرت موسی (علیه السلام) باشد. توماس میشل که از فرقه سنت گرای «ژزوئیت» مسیحی است می گوید: تورات پنج قرن قبل از میلاد و به دست نویسنده ای ناشناس نوشته شده است.[ آشنایی با ادیان بزرگ، ص 65]

با سلام و تشکر از دوستان و به ویژه کارشناس گرامی.
این توضیح را لازم می‌دانم که تورات بخشی از کتاب دینی یهودیان ــ که نزد یهویان تنخ و نزد میسحیان عهد عتیق نامیده می‌شود ــ است (۵کتاب نخست آن) و نه همهٔ آن.
اما در جایی که کارشناس گرامی ارجاع کردند من متن منقول را ندیدم؛ اما در صفحهٔ ۱۶۴ آن کتاب آمده: «یهودیان و مسیحیان تورات را نوشتهٔ خود حضرت موسی (ع) می‌دانند». آن توضیحات دربارهٔ زمان نگارش، ظاهراً به بقیهٔ عهد عتیق برمی‌گردد؛ گرچه کسانی همین متن را هم نوشتهٔ حضرت موسی نمی‌دانند؛ مثلاً در همان کتاب اسپینوزا (فیلسوف هلندی) از این قبیل افراد دانسته شده (ص۱۰۳).

در قرآن کریم هم یهودیان متهم به تحریف کتاب آسمانی شان شده‌اند؛ اما جای بحث است که آن تحریف به این ۵کتاب اشارت دارد یا به بقیهٔ متن.

فکر می‌کنم پاسخ سؤال دوست گرامی بسته به این است که خود را در چه مقامی می‌دانند: فردی مسلمان ــ یعنی معتقد و متعهد به اسلام ــ که می‌خواهد از محتویات کتاب‌های دیگر ادیان با خبر شود؛ یا فردی به عنوان پژوهشگر که هنوز خود را متعهد به دینی خاص نمی‌داند ــ دست‌کم در مقام نظری و فکری گرچه در عمل متعهد باشد. اینکه این سؤال را در اینجا پرسیده‌اند احتمالاً به این معناست که در مقام یک مسلمان این سؤال را پرسیده‌اند.

البته ظاهراً در استفتائات منقول هم صحبت از کتب ضاله است و اشاره‌ای به کتابی خاص نشده؛ و اینکه این کتب هم جزو آن عناوین باشند.

با سلام
نميدانم شما فقط اسم مسلماني را يدك مي كشيد يا واقعا مسلمان هستد اما از اوع قشري؟
مگر قران نمي گويد : بشارت بر كساني باد كه همه اقوال را ميشنوند و بهترين را بر مي گزينند؟؟؟؟؟؟
وحشت شما از خوانده شدن كتابمقدس چيست؟؟ به غير از اينكه منطقي در پس آموزه اي ديني تان نيست و آن را قابل دفاع نميدانيد؟
براي سايتي كه خود را منادي آگاهي بخشي ميداند مايه تاسف است؟ گمان ميكردم فقط اين حكومت است كه داشتن و چاپ و خريد و فروش كتابمقدس را غير قانوني و جرم ميداند؟
آقاي كارشناس محترم منظورتان از كتب آسماني چيست؟ مگر از آسمان به غير از برق و باران تگرگ چيز ديگري هم مي بارد؟؟ آيا در دين شما عقل بكلي تعطيل است؟؟
شما مدعي هستيد كتابمقدس تحريف شده در حالي كه سندهاي تاريخي آن موجود است - جالب اينكه همين قران شما هم به آن استناد ميكند فكر نميكنيد كه با چنين طرز فكري قران خودتان را باطل كرديد؟
آيا سند و مدرك تاريخي و علمي داريد كه ثابت كنيد اين قران موجود هماني است كه جناب محمد نوشته است؟/
شما كه در خانه شيشه اي نشسته ايد به منزل ديگران سنگ پرتاب نكنيد
بشارت بر آنان كه همه اقوال را ميشنوند و بهترين را بر مي گزينند

خب چرا نباید فارسی باشه ؟

چرا نباید کتاب های ادیان دیگه رو خوند یا کتاب آیات شیطانی ؟

نفرنفر;495860 نوشت:
باید حتما قسمته عربیش که ما متوجه نمیشیم هم همراهش باشه !!!

سلام و عرض ادب

ولی به نظرم قرآن بدون متن عربی چاپ شده مانند: ترجمه فارسى قرآن مجيد ، ترجمه آقايان حاج عبدالمجيد و صادق نوبرى ، سازمان چاپ و انتشارات اقبال

به عربى خواندنآیات قرآن يکى از نشانه هاى جهانى بودن دين اسلام است که همه انسان ها بايد در پيشگاه خداوند متعال با يک زبان تکلم کنند و اين رمز وحدت و نشانه يگانگى مسلمانان است ; افزون بر اين خواندن قرآن به يک صورت معين و به همان صورتی که نازل شده است ، آن را از خطر تحريف و آميخته شدن به خرافات و گویش ها و جملات ادبی و مطالب بى اساس ـ که بر اثر مداخله افراد غير متخصص به هنگام ترجمه آن به زبان هاى ديگر رخ مى دهد ـ نگاه مى دارد و به اين وسيله روح و قداست و نورانیست جملات و کلمات وحی را از بین می برد.

تصور کنید متن عربی آیات قرآن را کنار بذاریم و بجای آن انواع و اقسام ترجمه ها با انواع ادبیات و سلیقه ها ارائه شود آیا از اصل آیات قرآن به مرور زمان چیزی باقی می ماند ؟!

البته ممکنه دلایل دیگری هم داشته باشد

هادی;454402 نوشت:

خواندن کتابی برای انسان لذت بخش است که سرچشمه اش وحی الهی باشد، انجیل تحریف شده که مطالبش منافی با تعلیمات اسلامی است نه تنها خواندن آن لذتی ندارد ....

خوب اگه واقعا اینطوری فکر میکنید که چرا آخه منع از خوندن؟!!!

هادی;454402 نوشت:

خداوند به مسلمین منّت نهاده و کتابی با عظمت و مملوّ از حکمت و معرفت را هدیه کرده است؛ اگر انسان یک عمر وقت گذاشته و در آیات قرآن کریم تفکر و تأمل کند حتی گوشه ای از معارف قرآن کریم نیز دست گیرش نخواهد شد. پس چه زیبا و نیکوست که انسان اوقات خود را صرف مطالعه و تفکر پیرامون این کتاب آسمانی بکند تا معارف حقّه الهی را کسب بکند که رضای خدا هم در همین است .
تنها کتابی که کامل و جامع بوده و دنیا و آخرت را در بردارد قرآن کریم است لذا خیلی زیبنده است که مومن تمام وقت خود را صرف تفکر در آیات قرآن کریم کرده و تمام اعمال و رفتار خود را به قران کریم عرضه بدارد.

عزیزم! اگه این بنده خدا اینطوری فکر میکرد که دیگه این سوال رو نمیپرسید. اون کشیش هم میتونه همین نوشته شما رو برداره و به جای قرآن کریم مثلا انجیل بزاره و به پیروان مسیحیت تحویل بده. اینکه نشد دلیل!

مدیر سایت;495864 نوشت:
سلام و عرض ادب

ولی به نظرم قرآن بدون متن عربی چاپ شده مانند: ترجمه فارسى قرآن مجيد ، ترجمه آقايان حاج عبدالمجيد و صادق نوبرى ، سازمان چاپ و انتشارات اقبال

به عربى خواندنآیات قرآن يکى از نشانه هاى جهانى بودن دين اسلام است که همه انسان ها بايد در پيشگاه خداوند متعال با يک زبان تکلم کنند و اين رمز وحدت و نشانه يگانگى مسلمانان است ; افزون بر اين خواندن قرآن به يک صورت معين و به همان صورتی که نازل شده است ، آن را از خطر تحريف و آميخته شدن به خرافات و گویش ها و جملات ادبی و مطالب بى اساس ـ که بر اثر مداخله افراد غير متخصص به هنگام ترجمه آن به زبان هاى ديگر رخ مى دهد ـ نگاه مى دارد و به اين وسيله روح و قداست و نورانیست جملات و کلمات وحی را محفوظ می دارد .

تصور کنید متن عربی آیات قرآن را کنار بذاریم و بجای آن انواع و اقسام ترجمه ها با انواع ادبیات و سلیقه ها ارائه شود آیا از اصل آیات قرآن به مرور زمان چیزی باقی می ماند ؟!

البته ممکنه دلایل دیگری هم داشته باشد

سلام ...

ممنون از راهنمائیتون ... ولی این مطلبی که عنوان کردم گویا مصوب مجلس هستش ...
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910318000488

دوست عزیز کتاب دین شما رو تغییر دادن
کامل ترین کتاب ها:
قـــــــرآن
شاید الان بگی قرآن دیگه چیه؟
ولی بخون ....
به معنی (فارسی) دقت کن....

دوستان عزیز ادب در گفتار و جدیت در مباحث را رعایت کنند و مطالب طنز و فکاهی خود را در مباحث علمی و دینی سایت امیخته نکنند

متشکرم

با سلام.
دو دلیل در جواز خواندن کتب انجیل و تورات :
1. دلیل برون دینی : اصل تحقیقی بودن اصول دین
2. دلیل درون دینی : آیات 43 تا 48 سوره مائده
و من الله توفیق

[="Times New Roman"][="Black"]

مدیر سایت;496056 نوشت:
دوستان عزیز ادب در گفتار و جدیت در مباحث را رعایت کنند و مطالب طنز و فکاهی خود را در مباحث علمی و دینی سایت امیخته نکنند

متشکرم

الان منظورتون با کی بود..:Gig:
زحمت پست های ما هم که افتاد گردن شما..:Gig:
اینکه جدیدا انجیل نسخه های آپدیت شده داده بیرون دروغه؟ :Gig:[/]

با سلام خدمت دوستان گرامی
باتبریک سال نو فرا رسیدن ایام شهادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها را تسلیت عرض می کنم و اجازه می خواهم چند نکته را به برادران و خواهران و دوستان گرامی عرض کنم. مطالعه کتابها به عنوان طلب علم کار پسندیده و نیکوئی می باشد زیرا نخست اینکه عقل تحقیق را امری حسن قلمداد می کند و دوم اینکه اسلام بر علم و یادگیری و آشنایی با عقیده دیگران تأکید می کند.
اما هر کارنیکویی در دنیا حتی عبادات اگر به صورت اصولی و صحیح انجام نشود (مثلا در آن افراط و تفریط صورت گیرد)ممکن است ضرر زننده باشد پس باید منافع و ضررهای هر کاری را نیز بررسی کرد باید دید نفع این کار بیشتر از ضرر آن است یا بالعکس بر این اساس بنده چند نکته خدمت دوستان بزرگوارعرض می کنم
اول : عمر انسان کوتاه است و انسان در این فرصت زندگی تنها می تواند مطالب کمی را بیاموزد به همین دلیل لازم است تصمیم بگیرد بهترین مطالب برای زندگی خود را برگزیند
دوم : آیا دانستن تفصیلی عقاید ادیان دیگر یا آنچه در کتب ادیان دیگر ( فارغ از تحریف یا عدم تحریف آنها ) آمده است عقلا یا شرعا واجب است یا دارای فایده بسیار مهمی است یا خیر ؟
سوم : متون دینی بسیار پیچیده هستند و درک محتویات آنها برای انسانهایی که در این کار تخصص ندارند سخت است به همین دلیل ممکن است باعث انحراف شود و این همان دلیلی است که در بسیاری از اوقات نفع مطالعه این متون را به ضرر تبدیل می کند . آیا تخصص کافی برای تحلیل صحیح محتویات این کتابها را داریم ؟
به گمان بنده پس از پاسخ به این سؤالات می توانیم درباره خواندن یا نخواندن کتب ادیان دیگر بین خودمان و خدا و وجدانمان قضاوت کنیم .

مبشر;496160 نوشت:
اول : عمر انسان کوتاه است و انسان در این فرصت زندگی تنها می تواند مطالب کمی را بیاموزد به همین دلیل لازم است تصمیم بگیرد بهترین مطالب برای زندگی خود را برگزیند

با سلام.
در مورد شخصی که در اصول ادیان تحقیق می کند و در مرحله انتخاب دین است و هنوز دینی را انتخاب نکرده است ملاک بهترین مطالب چیست؟

مبشر;496160 نوشت:
دوم : آیا دانستن تفصیلی عقاید ادیان دیگر یا آنچه در کتب ادیان دیگر ( فارغ از تحریف یا عدم تحریف آنها ) آمده است عقلا یا شرعا واجب است یا دارای فایده بسیار مهمی است یا خیر ؟

بر اساس نظر تمام مراجع تقلید تحقیق در اصول دین واجب است و انسان باید اصول دینش را تحقیقا بپذیرد. یکی از این اصول هم نبوت است. لذا باید تمام ادیان را مطالعه نماید و با عقل خودش بهترین را انتخاب کند.
مبشر;496160 نوشت:
سوم : متون دینی بسیار پیچیده هستند و درک محتویات آنها برای انسانهایی که در این کار تخصص ندارند سخت است به همین دلیل ممکن است باعث انحراف شود و این همان دلیلی است که در بسیاری از اوقات نفع مطالعه این متون را به ضرر تبدیل می کند . آیا تخصص کافی برای تحلیل صحیح محتویات این کتابها را داریم ؟

این مطلب شما در مورد قرآن هم صادق است. چرا که قرآن هم یکی از متون دینی است.
و من الله توفیق

سلام علیکم و رحمة الله...

آیا در احادیث اهل بیت صلوات الله علیهم حدیثی هست که ما را از خواندن کتب الضلال منع کند؟

با سلام
نميدانم شما فقط اسم مسلماني را يدك مي كشيد يا واقعا مسلمان هستد اما از اوع قشري؟
مگر قران نمي گويد :
{الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ }الزمر18
بشارت بر كساني باد كه همه اقوال را ميشنوند و بهترين را بر مي گزينند؟؟؟؟؟؟
وحشت شما از خوانده شدن كتابمقدس چيست؟؟ به غير از اينكه منطقي در پس آموزه هاي ديني تان نيست و و اسلام خصوصا شيعي خودتان را قابل دفاع نميدانيد؟
براي سايتي كه خود را منادي آگاهي بخشي ميداند مايه تاسف است؟ گمان ميكردم فقط اين حكومت است كه داشتن و چاپ و خريد و فروش كتابمقدس را غير قانوني و جرم ميداند؟
در ضمن آقاي كارشناس محترم منظورتان از كتب آسماني چيست؟ مگر از آسمان به غير از برف و باران تگرگ چيز ديگري هم مي بارد؟؟ آيا در دين شما عقل بكلي تعطيل است؟؟ با كدام سند علمي يا عقلي چنين ادعايي داريد؟ اگر كتابي نوشته خدا باشد آيا ممكن است اين همه مطالب غلط در آن باشد؟ آيا زمين مسطح است؟ ايا كوه ها ميخ خاي زمين هستند؟ آيا خورشيد هر روز غروب به مرداب افكنده ميشود؟ ايا خدا تخت روان وكرسي دارد كه توسط بندگانش حمل ميشوند؟
شما مدعي هستيد كتابمقدس تحريف شده در حالي كه سندهاي تاريخي آن موجود است و عكس ادعاي شما را ثابت ميكند - جالب اينكه همين قران شما هم به آن استناد ميكند فكر نميكنيد كه با چنين طرز فكري قران خودتان را باطل كرديد؟
آيا سند و مدرك تاريخي و علمي داريد كه ثابت كنيد اين قران موجود هماني است كه جناب محمد نوشته است؟/
شما كه بر منطق شيشه اي نشسته ايد به قلعه هاي سنگي ديگران ريگ پرتاب نكنيد

{الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ }الزمر18

هادی;477034 نوشت:
دوست عزیز با سلام و عرض ادب

هر کسی قدرت تحلیل ندارد لذا کسانی هستند که به راحتی از عقیده خود بر می گردند فقط کافی است شبهه ای در ذهن آن ها رسوخ پیدا کند و همین موجب خروج از سعادت ابدی گردد.
مطالعه کتب ضالّه برای فردی که قدرت تحلیل ندارند موجب گمراهی می شود لذا خواندن چنین کتاب هایی از دیدگاه عقل هم مذموم است. اما کسی که از اعقتاد راسخی برخوردار است و قدرت تحلیل، نقد و بررسی دارد مطالعه کتب ضاله (حال برای تحقیق باشد یا برای تفکر و ...) اشکالی نخواهد داشت.


سلام علیکم
بله حق با شماست این موضوع رو در نظر نگرفته بودم

با سلام خدمت دوستان گرامی
از انتقاداتی که درباره مطالب بنده فرمودید تشکر می کنم اما گمان می کنم شایسته است چند نکته را بیشتر توضیح دهم
مطلب اول : برادر گرامی جناب آقای سینا مهمترین دلیل بر عقلانی بودن دین اسلام همان آیه ای است که شما به آن استدلال کرده اید اگر اسلام دینی غیرعقلائی بود هیچ گاه پیروان خود را به تعقل در گفته های دیگران برای انتخاب بهترین آنها تشویق نمی کرد دیگر اینکه اگر قرآن را تلاوت کنید متوجه می شوید صدها بار در قرآن از عقل و تعقل سخن به میان رفته است این در حالی است که در بسیاری از اندیشمندان مهم ادیان دیگر ضدیت عجیبی با عقل وجود دارد برای مثال قدیس ترتولیان همیشه با عقل مخالف بوده است زیرا از نظر او نمی توان هیچ گاه آموزه ای مانند تثلیث را با عقل ثابت کرد.
مطلب دوم: درباره مقایسه قرآن کریم و تاریخ نگارش آن با کتاب مقدس باید خدمتتان عرض کنم اسناد قرآن از زمان نزول تاکنون پیوسته متصل بوده است و در امانت داری و دقت نقل مسلمانان همین بس که آنها حتی نوع تلفظ حرف به حرف قرآن را نیز ذکر کرده اند اگر به کتابهایی مانند شرح شاطبی مراجعه کنید در شرح برخی از آیات می بینید نوشته اند که فلان قاری لام را به ترقیق و ان قاری به تفخیم قرائت می کرد آیا دقت در نقل بالاترین از این سراغ دارید؟ این در حالی است که قدیمی ترین نسخه از بخشهایی از آموزه های کتاب مقدس متعلق به چندقرن پس از میلاد حضرت مسیح است که فاقد علامت و حرکت می باشد از سوی دیگر عهد جدید از میان صدهاکتاب مسیحیان 20 و چند صحیفه به عنوان کتاب انتخاب شده و قانونی اعلام گشتند و خدا می داند تعالیم صحیح حضرت مسیح در کدام یک از این کتابها بوده است و آنچه به دست ما رسیده چند در صد از آموزه های ایشان است این در حالی است که مسلمانان تنها یک قرآن واحد دارند و همه بر آن متفق هستند.
مطلب سوم: برادران گرامی تحقیق در اصول دین مسأله ای عقلی و واجب است و هیچ کس منکر این مسأله نیست بلکه علمای بزرگوار جهان اسلام بویژه مراجع عظام تقلید شیعه همواره بر آن تأکید می کنند
مطلب چهارم: بنده مخالف تحقیق درباره ادیان دیگر نیستم مشکل رویکرد غیرمنصفانه پیروان برخی از ادیان است . متأسفانه برخی از دستگاههای تبلیغی این ادیان با ارائه جهت دارآموزه های دین خود دینی خلاف واقع را به خواننده عرضه می کنند تا او را بفریبند اجازه دهید در این باره مثال از دوران حاضر عرض می کنم ؛مگر مسیحیان مدعی نیستند که حضرت عیسی کتابی نیاورده بلکه عهد جدید داستان و اموزه های زندگی عیسی است که پس از ایشان و با الهام از روح القدس نوشته شده است پس چگونه در کتاب مقدس خود راکه به کشورهای اسلامی می فرستند به نام انجیل عیسی مسیح منتشر می کنند و مانند گذشته آن را عهد جدید نمی نامند خوب مانند گذشته می گفتند عهد جدید . امااینکه بنده عرض کردم متون دینی پیچیده هستند به این دلیل است که در بسیاری از مواقع پیروانی که این کتابها را می نویسند به دلایل مختلف عقاید خود را به صورتی بسیار پیچیده ارائه می کنند به گونه ای که آدم در نهایت نمی تواند تشخیص دهد به چه چیز باید معتقد باشد برای مثال دانشمندان و حتی بسیاری از علمای مسیحی معتقدند کتاب مکاشفه به عمد به زبان رمزگونه ای نوشته شده تا عموما کسی محتوای واقعی آن را متوجه نشود و به علت اینکه در گذر زمان رموز آن فراموش شده امروزه دانشتن آن بسیار دشوار است .
منابع :
Ian Boxall The Revelation of St John London: Continuum & Peabody MA: Hendrickson : 254
G. K. Beale John's use of the Old Testament in Revelation Sheffield: Sheffield Academic Press : 109
Robert J. Karris (ed.) The Collegeville Bible Commentary Liturgical Press, : 1296.

با سلام
دوست عزيز مبشر
اولا در باره ترنوليان و نظر او در باره عقلانيت سخن شما درست نيست قبول كنيد تدليس فرموديد - نظر كسي در باره ذات خدا يعني تدليس را بسط دادن به به همه امور الهياتي ان شخص به دور از انصاف است - تثليث كه مربوط به ذات خداست يك موضوع مكاشفه اي است يعني شما عمانقدر مي فهميد كه خدا مقدر ميكند چرا كه عقل ما كه جز است نمي تواند محيط بر كل شود اگر شما توانستيد تعريف كاملي از توحيد خود بيان كنيد كه با خواندن بتوان به ذات الله رسيد و او را درك كرد بفرمائيد از نظر عقلي هم محال است چه بسا متالهين مسلمان كه كنكاش در ذات خدا را منع ميكنند چون منتهي به كفر ميشود
دوم اينكه وجود 66 گتاب در قالب كتابمقدس و صد ها كتاب الهياتي و حتي فلسفي در مسيحيت نشان از اهميت عقل و عقلانيت در مسيحيت دارد و گرنه بحث و كتابت و كلاس و دانشگاه امري مهمل شمرده ميشد
سوم اينكه در ميان كتب عهد جديد وحدت تعليم وجود دارد يعني همه انها مسيح را خدا و منجي اعلام ميكنند و تنها راه نجات را كفاره خون مسيحي معرفي ميكنند و اين يعني همان خبر خوش كه در يوناني مترداف انجيل است
انجيل اسم كتاب نيست انجيل محتواي كتب عهذ جديد است پيام كتب عهد جديد است اگر كسي به اين كتاب اسم انجيل را نهاده و از نظر شما غلط و فريب است همان قران است كه مدعي ميشود خدا به مسيح كتاب انجيل را و به موسي كتاب تورات را وحي نمود و صد البته مسيحيان و مترجمين ايراني انجيل هم از همان واژه هاي قراني كه در ميان فارسي زبانها رايج است استفاده نمودند و اين منحصر به اسم كتاب نيست بلكه حتي اسامي انبيا يهود كه در عربي مستعمل است و حتي واژگان شرعي و الهياتي - مگر همين عهد جديد در زمان جناب محمد نبود؟ چرا ايشان از ان ياد نكرد و از اسم انجيل استفاده كرد؟ يا از وجود عهد عتيق خبر نداشت چرا از اسم تورات استفاده كرد؟ شما پاسخ دهيد
دوست عزيز اگر انتخاب دين آزاد است و شخص حق تقليد در اصول دين را ندارد چگونه ميتواند تحقيق كند كه كدام دين حق است اگر حق ندارد كتاب دين ديگري را بخواند يا اگر خواست بخواند قاچاقي تهيه كند و قاچاقي هم بخواند - و اگر گير افتاد محاكمه و مجازات شود و اگر از اسلام خارج شد مرتد و خونش مباح شود - سخن شما اين است كه يك فرد مسلمان آزاد است كه فقط قران بخواند و ازاد است كه فقط قران را قبول كند و آزاد است كه فقط مسلمان باشد و البته اين ازادي ازادترين ازادي هاست كه حضرت الله به انسان عطا كرده است كه اسير و عبد و مطيع حضرت الله باشد
مطلب اخر اينكه ما انجيل را خالق دنيا و خودمان نميدانيم كتاب مقدس محل ملاقات خدا با انسان است و بس
ما به مسيحي اعتقاد نداريم كه ساخته تخيلات ما باشد و بخواهيم آن خدا را با نوشتجات انجيل منطبق كنيم و تخيلات خود را منطقي جلوه كنيم - بلكه ما به مسيحي اعتقاد داريم كه كليساي مسيح به آن بشارت ميدهد و كتاب مقدس بخشي از شهادت كليسا است اناجيل و ساير گتب عهد جديد شهادت پدران كليسا است از منجي و خداوند ما عيساي مسيح - مسيح كتاب ننوشت بلكه شاگرداني تربيت كرد كه شاهدان صليب و كفاره گناهان و قيام مسيح از ميان مردگان باشند و وقتي روحالقدس بر آنان نازل شد كليسا شكل گرفت
پس اين اختلاف اساسي را در اسلام و مسيحيت را به ياد داشته باشيد
1 - جناب محمد فرمود در حديث ثقلين كتاب و سنت را يا به قول شما شيعه عترت خود را ميزان قرار داد و شما براي تشخيص صحت دين و ايمان خود بايد به اين دو مراجعه و استناد كنيد
2 - مسيح كليسا را مرجع ايمان و بشارت نجات قرار داد و فرمود رفته همه را شاگرد سازيد و آنان را به نام پدر و پسر و روح القدس تعميد دهيد

عيد قيام مسيح ( پاك ) بر مسيحيان و حق جويان مبارك باد

با سلام خدمت برادران و خواهران گرامی
دوست ارجمند جناب آقای سینا بنده از شما تشکر می کنم که تلاش کرده اید به دور از تعصب جواب را مرحمت بفرمائید البته در برخی از جاها تند رفته و توهین کرده اید که امیدوارم این رویه خود را تصحیح بفرمائید زیرا ما نیز هیچگاه به بزرگان مسیحیت توهین نکرده ایم بلکه تنها آرای ایشان را نقل و نقد می نمائیم در هر صورت :
چند نکته خدمتتان عرض می کنم

sina178s;500474 نوشت:
ثليث كه مربوط به ذات خداست يك موضوع مكاشفه اي است يعني شما عمانقدر مي فهميد كه خدا مقدر ميكند چرا كه عقل ما كه جز است نمي تواند محيط بر كل شود اگر شما توانستيد تعريف كاملي از توحيد خود بيان كنيد كه با خواندن بتوان به ذات الله رسيد و او را درك كرد

درباره تثلیث مربوط به توضیح آن است یعنی از نظر عقلی چنین مسأله ای امکان پذیر نمی باشد عقل هیچ گاه نمی پذیرد یک مساوی سه باشد الا اینکه یک چیز متشکل از سه جزء باشد که این نیز مورد قبول علمای مسیحی نمی باشد زیرا بساطت خداوند زیر سؤال رفته و خداوند تبدیل به موجودی مرکب خواهد شد و این مخالف توحید خواهد بود و این همان مسأله ای است که در اندیشه قدیس ترتولیان با آن مخالفت شده . برادر گرامی جناب قدیس ترتولیان در کتاب خود On heresies می گوید من در میان عقل و ایمان با عقل مخالفم بحث فقط مربوط به تثلیث نیست بلکه کل مباحث مربوط به ایمان است . به نظر شما عقل می پذیرد شما نان و شراب را امروز تناول فرمائید و آنها به گوشت و خون مسیح 2000 سال گذشته در بدن شما تبدیل شوند آن هم به صورت هفتگی ؟ تنها اندیشه تثلیث ضد عقل نیست بلکه عقیده عشای ربانی نیز جای نقد عقلی دارد پس بنده تدلیس نکرده ام بلکه گمان می کنم شما نظریات قدیس ترتولیان کارتاژی را به صورت دقیق مطالعه نکرده اید.
sina178s;500474 نوشت:
گر كسي به اين كتاب اسم انجيل را نهاده و از نظر شما غلط و فريب است همان قران است كه مدعي ميشود خدا به مسيح كتاب انجيل را و به موسي كتاب تورات را وحي نمود و صد البته مسيحيان و مترجمين ايراني انجيل هم از همان واژه هاي قراني كه در ميان فارسي زبانها رايج است استفاده نمودند و اين منحصر به اسم كتاب نيست بلكه حتي اسامي انبيا يهود كه در عربي مستعمل است و حتي واژگان شرعي و الهياتي - مگر همين عهد جديد در زمان جناب محمد نبود؟ چرا ايشان از ان ياد نكرد و از اسم انجيل استفاده كرد؟ يا از وجود عهد عتيق خبر نداشت چرا از اسم تورات استفاده كرد؟ شما پاسخ دهيد

عزیز دلم و برادر گرامی اگر تاریخچه تألیف و جمع آوری کتاب مقدس را مطالعه بفرمائید متوجه می شوید که این کتابهای مقدس با نظم و ترتیب کنونی تا قرن 11 میلادی شکل و ترتیب نیافته بودند . کتاب مقدس یهودی که امروزه مسیحیان آن را عهد عتیق می خوانند و یهودیان آن را تنخ می نامند به صورت رساله ها و کتب پراکنده بود و در قرن هشتم هجری سعید بن یوسف فیومی آخرین ماسور یهودی آن را به شکل کنونی منظم نمود . این مطلب در مقدمه کتاب خود او با عنوان التاج ذکر شده است که نسخه آن در کتابخانه کنگره موجود است او در مقدمه کتاب خود می گوید من به تقلید از قرآن مسلمانان کتاب مقدس خودمان را به چنین صورتی چیده ام تا نظم پید کند .
اما درباره کتاب مقدس شما نیز وضع به همین گونه است نسخه رایج آن دیاتسرون نام داد و تنها حاوی اناجیل چهارگانه بود تا اینکه در ارمنستان تغییراتی در آن حاصل کردند و نظم نوینی به آن دادند . برای اطلاعات بیشتر می توانید به نسخه سینایی و همچنین نسخه واتیکانی تحت عنوان vaticanus مراجعه فرمائید . البته توضیحاتی در دایره المعارف ها وجود دارد مثلا دایره المعارف کاتولیک می توانید مراجعه بفرمائید .

sina178s;500474 نوشت:
مطلب اخر اينكه ما انجيل را خالق دنيا و خودمان نميدانيم

مگر مسلمانان قرآن را خالق دنیا و خودشان می دانند ؟ برادر بنده ربط این مسأله شما به مطالب بنده را متوجه نشدم لطفا کمی توضیح دهید .
sina178s;500474 نوشت:
مسيح كليسا را مرجع ايمان و بشارت نجات قرار داد و فرمود رفته همه را شاگرد سازيد و آنان را به نام پدر و پسر و روح القدس تعميد دهيد

حرف ما نیز همین است جانا سخن از زبان ما میگوئی ما نیز همین سؤال را از شما داریم که اگر مسیح کلیسا و حواریون خود را مرجع ایمان قرار داد شما چرا به جای پیروی از یعقوب که برادر عیسی و اسقف کلیسای اولیه بود و همچنین پطروس که رهبر معنوی همه بود از شائول یا همان پولس پیروی می کنید مگر مخالفت پولس با حواریون باعث طرد او نشد ؟. مگر رساله عبرانیان بر عمل تأکید نمی کند پس چرا شما تابع تعالیم پولس هستید خوب کمی از حواریون هم پیروی کنید .
با تشکر

با سلام
دوست گرامي به گمانم شما كه با عقايد ترتوليان آشنا هستيد احتمالا با عقايد و بدعتهاي ناستيكي نيز بايد اشنا باشيد پديده اي كه وجود كليسا و تعاليم آن را با ورود يوناني زبانها تهديد ميكرد و كليسا در واقع با مهمترين چالش الهياتي روبرو ميشد لذا در شوراي اول و دوم نيقيه انگيزه و عامل اصلي تشكيل شورا قلمداد ميشد مشكل شما اين است وقتي سخن از حضور روح القدس در كليسا به ميان مي آيد شما آن را كاملا ناديده ميگيريد در حاليكه كليسا بدون ان بيش از يك گروه تشكيلاتي چيزي ديگر نيست - مقوله خدا - كليسا - و مقدسات در حوزه ايمان است تا در حوره عقل - اگر تنها ملاك عقل باشد كه بايد بساط همه اديان را برچيد - تجربه فردي و عمومي انسانها بناي ايمان كه صرفا مبتني بر عقل باشد را تائيد نكرده و نميكند چه بسا تجربياتي كه با زبان عقل غير ممكن است - لذا وقتي در تاريخ ابا كليسا نطري بكنيد مي بينيد كه شاگردان مسيح نيز با همان معجزات بود كه بشارت انجيل را به مردم ميرساندند تا استدلال - استدلال فقط براي اقناع عقل و كنجكاوي در ايمان است و نه اساس ايمان
در باره تثليث عرض كردم همانقدر عقلاني است كه عقل بشري توان فهم و ظرفيت دارد كما انكه توحيد نيز در مقوله عقل مي لنگد
اما در باره پولس من دشمني مسلمانان را پولس درك ميكنم - اما به ياد داشته باشيد كه يكي از اركان اعتقادنامه نيقيه ايمان به رسولي بودن كليسا است يعني ادامه جانشيني پطرس ( و نه پولس ) در كليسا است و پاپ ها جانشين پطرس هستند و اين نصب خود مسيح است - يعقوب نيز كه اسقف اورشليم بود در عهد جديد رساله دارد و البته تفتوت ظاهري او با رسالات پولس ريشه در نيازهاي اورشليم كه پيشينه يهودي دارد نهفته است و نه در اختلاف با پولس كه در محيط يوناني است - شما كه كارشناس هستيد بايد اين را خوب بدانيد كه رسالات براي درج در عهد جديد نوشته نشدند بلكه پاسخ به مشكلات روز كليسا هاي مقصد داشتند - و قطعا خود نويسندگان هم نميدانستند كه روزي نوشته آنها به متن ديني تبديل خواهد شد - لذا ما تابع كليساي مسيح هستيم ونه پولس يا يعقوب ويا حتي پطرس و پطس هم فقط نقش رهبري دارد و نه موسس يا مرجع اوليه مسيحيت
اما دياتسرون كتابي است كه توسط فردي دير كليسا از تجميع چهار انجيل و در قرن هاي پس از ابا كليسا ايجاد شد و چون اصالتي در بين ابا نداشت رد شد چرا كه ابا كليسا سعي تمام داشتند تا اسناد كليسا اصيل و محفوظ باشند و دياتسرون را بدعت دانستند - تضادي در فرمايشات شما هست يكجا كليسا را متهم به كتابسوزي ميكنيد و سپس از به همان كتب استناد ميكنيد - كتابسوزي سنتي اسلامي است و نه مسيحي - كافي است به كتابخانه كليسا در واتيكان يا كتابخانه سلطنتي در لندن و يا كتابخانه دانشگاه ميشيگان و سناي امريكا مراجعه كنيد و حداقل 20 انجيل غير رسمي در ميان انها بيابيد كه موضوع رسالات دانشگاهي هم ميشوند - نظير دياتسرون - انجيل برنابا - انجيل كودكي مسيح - و ...
كليسا در حفظ تاريخ امين بوده و وجود 25000 مدرك و سند از انجيل كه مربوط به قرون دوم و سوم ميلادي هستند سندي است بر اين مدعا - اما هنوز پاسخ نداديد آيا براي اين قراني كه در دست داريد شما هم سندي داريد؟؟؟؟؟ يا فقط ادعا ميكنيد كه به تواتر بيان شده - حتي اعراب و علامت آن را به رخ ما مي كشيد در حاليكه قران تا قرن 4 نه نقطه داشته و نه حركه

با سلام خدمت برادران و دوستان گرامی
از پاسخ شما جناب آقای سینا تشکر می کنم
اما توجه شما را به چند نکته جلب می کنم :

sina178s;501486 نوشت:
به گمانم شما كه با عقايد ترتوليان آشنا هستيد احتمالا با عقايد و بدعتهاي ناستيكي نيز بايد اشنا باشيد پديده اي كه وجود كليسا و تعاليم آن را با ورود يوناني زبانها تهديد ميكرد و كليسا در واقع با مهمترين چالش الهياتي روبرو ميشد لذا در شوراي اول و دوم نيقيه انگيزه و عامل اصلي تشكيل شورا قلمداد ميشد مشكل شما اين است وقتي سخن از حضور روح القدس در كليسا به ميان مي آيد شما آن را كاملا ناديده ميگيريد در حاليكه كليسا بدون ان بيش از يك گروه تشكيلاتي چيزي ديگر نيست - مقوله خدا - كليسا - و مقدسات در حوزه ايمان است تا در حوره عقل - اگر تنها ملاك عقل باشد كه بايد بساط همه اديان را برچيد - تجربه فردي و عمومي انسانها بناي ايمان كه صرفا مبتني بر عقل باشد را تائيد نكرده و نميكند چه بسا تجربياتي كه با زبان عقل غير ممكن است - لذا وقتي در تاريخ ابا كليسا نطري بكنيد مي بينيد كه شاگردان مسيح نيز با همان معجزات بود كه بشارت انجيل را به مردم ميرساندند تا استدلال - استدلال فقط براي اقناع عقل و كنجكاوي در ايمان است و نه اساس ايمان

مشکل اصلی اینجاست که اولا بنده در شورای نیقیه و اسناد به جای مانده از آن زمان که موجود است و حضرتعالی به آن استناد می کنید چیزی درباره روح القدس و حضور او ندیدم ( متن این اسناد و نیز گفتگوها حداقل به چهار زبان در سایت واتیکان موجود می باشد) اگر چنین چیزی است لطفا ما را راهنمایی کنید . ثانیا حضور و الهام و اشراف روح القدس در کلیسا و مجامع کلیسایی همیشگی نبوده است و گاهی اوقات این الهام و اشراف را مشاهده نمی کنیم اجازه دهید مثالی را عرض کنم ( دیونوسیوس مجعول) را که می شناسید چگونه کلیسا تحت اشراف روح القدس است اما سال 649 میلادی در اجلاس شورایی رم، پاپ مارتین اول رسائل او را به عنوان متون اصیل مسیحی تأیید می کند و تا 9 قرن بعد روح القدس به هیچ کس الهام نمی کند که این منابع و متون منحرف هستند . برادر من حتما اطلاع دارید افکار و آرا و اندیشه های دیونوسوی در طول قرون وسطی منبع مهم الهیدانان مسیحی در کلیساست . پس روح القدس در این 9 قرن چکار می کرد چرا ایمان صحیح را 9 قرن به کلیسا الهام نکرد؟
sina178s;501486 نوشت:
اما به ياد داشته باشيد كه يكي از اركان اعتقادنامه نيقيه ايمان به رسولي بودن كليسا است يعني ادامه جانشيني پطرس ( و نه پولس ) در كليسا است و پاپ ها جانشين پطرس هستند و اين نصب خود مسيح است

مسأله من این نیست که مسیح چه کسی را جانشین کرد و کلیسا اسماخود را جانشین چه کسی می نامد مسأله این است که کلیسا ادعای جانشینی پطرس را می کند اما در عمل از آرا و معارف شخصی پیروی می کند که مخالف تعالیم پطرس اعتقاد داشته است در رساله غلاطیان که نوشته خود پولس است می خوانیم ( اما چون پطرس به انطاکیه آمد، او را مستقیما مخالفت نمودم؛ زیرا که مستوجب ملامت بود. چونکه قبل از آمدن بعضی از جانب یعقوب، با امت‌ها غذا می‌خورد، ولی چون آمدند از آنانی که اهل ختنه بودند ترسید. باز ایستاد و خویشتن را جدا ساخت و سایر یهودیان هم با وی نفاق کردند. به حدی که برنابا نیز در نفاق ایشان گرفتار شد. ولی چون دیدم که به راستی انجیل به استقامت رفتار نمی‌کند، پیش روی همه پطرس را گفتم: اگر تو که یهود هستی به طریق امت‌ها و نه به طریق یهود زیست نمی‌کنی، چون است که امت‌ها را مجبور می‌سازی که به طریق یهود رفتار کنند؟ ) برادر من آیا شایسته است کلیسا از کسی که با پطرس مخالفت صریح کند پیروی کند و سپس ادعا کند جانشینان و پیرو پطرس هستیم؟
sina178s;501486 نوشت:
لذا ما تابع كليساي مسيح هستيم ونه پولس يا يعقوب ويا حتي پطرس و پطس هم فقط نقش رهبري دارد و نه موسس يا مرجع اوليه مسيحيت

خوب برادر عزیز این کلیسا بالاخره باید رهبری داشته باشد کسی که شما را راهنمایی کند به سؤالاتتان پاسخ دهد . آیا مسیح خود این کار را می کند یا روح القدس ؟ اگر مسیح و روح القدس خودشان این کارها را می کنند دیگر چه نیازی به کلیسا و اسقف و کشیش و ... دارید ؟ اصلا چرا مسیح پطرس را جانشین خود ساخت ؟
sina178s;501486 نوشت:
اما دياتسرون كتابي است كه توسط فردي دير كليسا از تجميع چهار انجيل و در قرن هاي پس از ابا كليسا ايجاد شد و چون اصالتي در بين ابا نداشت رد شد چرا كه ابا كليسا سعي تمام داشتند تا اسناد كليسا اصيل و محفوظ باشند و دياتسرون را بدعت دانستند

برادر گرامی جناب سینا دیاتسرون که توسط تاتیان سریانی در سالهای حدود 150 میلادی نگاشته شد . آیا این زمان پس از آبای کلیساست ؟؟؟؟ مگر آبای کلیسا تا قرن دوم بودند برادر شما مرا متهم به تدلیس می کنید اما ظاهرا خودتان تاریخ آبای کلیسای خودتان را فراموش کرده اید. لطفا بار دیگر تاریخچه آبای کلیسا را مطالعه فرمائید .
sina178s;501486 نوشت:
به كتابخانه كليسا در واتيكان يا كتابخانه سلطنتي در لندن و يا كتابخانه دانشگاه ميشيگان و سناي امريكا مراجعه كنيد و حداقل 20 انجيل غير رسمي در ميان انها بيابيد كه موضوع رسالات دانشگاهي هم ميشوند - نظير دياتسرون - انجيل برنابا - انجيل كودكي مسيح - و ...

اگر دقت کنید و مقدمه این کتابها را بخوانید متوجه می شوید که این کتابها چگونه حفظ شده و به دست ما رسیده اند لطفا یک بار دیگر بخوانید . در ثانی اگر شما مدعی هستید این کتابها را به آتش نکشیدند باید خودتان جواب دایره المعارف تاریخ مسیحیت که توسط کلیسای واتیکان چاپ شده را بدهید چون خود کلیسا معترف است که چنین اتفاقی روی داده است (دایره المعارف کاتولیک نسخه پی دی اف ؟)
sina178s;501486 نوشت:
كليسا در حفظ تاريخ امين بوده و وجود 25000 مدرك و سند از انجيل كه مربوط به قرون دوم و سوم ميلادي هستند سندي است بر اين مدعا - اما هنوز پاسخ نداديد آيا براي اين قراني كه در دست داريد شما هم سندي داريد؟؟؟؟؟ يا فقط ادعا ميكنيد كه به تواتر بيان شده - حتي اعراب و علامت آن را به رخ ما مي كشيد در حاليكه قران تا قرن 4 نه نقطه داشته و نه حركه

شما خودتان بهتر می دانید اگر کلیسا در حفظ تاریخ امانتدار بوده حتما تاکنون نسخه واتیکانی را منتشر می کرد گمان می کنید چرا چنین نمی کند ؟ در ثانی اعتراضات دانشمندان غربی درباره عدم اجازه دسترسی مورخان به اسناد تاریخی مرکز واتیکان را چه می فرمائید ؟ امانتداری ؟؟؟ خودتان قضاوت کنید .
اما درباره قرآن فقط مختصر عرض می کنم اگر به تاریخچه خطوط سامی مراجعه کنید متوجه می شوید که در این حروف علامتی وجود نداشته است به همین دلیل مسلمانان برای اینکه دچار این مشکل نشوند حتی نوع تلفظ را هم در کتب مختلف ذکر کرده اند البته علامت گذاری قرآن توسط ابوالاسود دوئلی شاگرد امام علی علیه السلام انجام شد نه در قرن دوم . الته این مشکلی است که در عهد جدید نیز وجود دارد و زبان یونانی نیز به علت نزدیکی به زبان کنعانی دچار این مشکل است که در این باره می توانید به کتاب پروفسور پیرتون تحت عنوان (در جستجوی نسخه کیو) مراجعه بفرمائید. البته در عهد جدید یک مشکل دیگر هم وجود دارد شما حتما خوب می دانید که مسیح به زبان آرامی سخن می گفت اما سخنان او در عهد جدید به یونانی نوشته شده اند و این یعنی ترجمه و ترجمه هر چقدر هم دقیق باشد معنای مطابقی اصلی را منتقل نمی کند. این در حالی است که قرآن عربی نازل شده و تاکنون نیز توسط مسلمانان به عربی تلاوت می شود .
منابع :
CATHOLIC ENCYCLOPEDIA, St peter
CATHOLIC ENCYCLOPEDIA, Fathers of the Church

با سلام
چون مطالب زيادي را يكجا طرح نموديد و هري يك مجال مجزا مي طلبد و پاسخ هاي كوتاه اين حقير هم به نظر شما قانع كننده نيامده - اميدوارم كمي مفصل تر اما در چند پست پاسخ دهم
قبل از ورود به بحث توجه شما را به مطلب اخرتان جلب ميكنم - ايا سندي بر اثبات ادعاي علامت گذاري و نقطه گذري قران توسط حضرت علي داريد؟؟ لطفا عكس يك صفحه از آن قزان را نشان دهيد؟ چرا حضرت علي قران عثمان را برگزيد مگر خود نسخه اي پوستين نوشته بود در اختيار نداشت؟ چرا به جاي نقطه گذاري اصل آن را اصلاح نكر در حاليكه سوره حمد به جا مانده از وي با سوره موجود آن در متن قران فعلي متفاوت است؟ از جه تاريخي خط كوفي به عربي فعلي تبديل شد؟ چه سندي داريد كه نشان دهيد قران فعلي همان است كه عثمان خليفه سوم تدوين كرد و چه سندي داريد كه ثابت كنيد قران عثمان همان قران جناب محمد است؟؟؟
آيا گمان ميكنيد با زياد گفتن و تكرار مكرر مطلبي مي توان وجه عقلي و حقوقي و سنديت تاريخي درست كرد؟
اما در باره دعواي پطرس و پولس؟ اگر به خود زحمت ميداديد و كل موضوع را در كتاب اعمال رسولان كپي پست ميكرديد سوالي به جا نميماند مشكل سر ختنه شدن بود مسيحيان يهودي الاصل توقع داشتند هر كس كه وارد مسيحيت ميشود بايد شريعت يهود را رعايت كند در خوردن و آشاميدن چيزهاي حلال و حرام و همچنين ختنه شدن غير يهوديان و در نهايت پس از شور در كليسا نظر پولس پذيرفته شد تا كليسا زحمتي زياده بر نو كيشان غير يهودي نگذارد حال مشكل چيست ؟ مگر ما ادعا كرديم پولس يا پطرس معصوم بودند؟ يا ادعا كرديم همه كپي هم بودند كاش قبل از ورود به اين شبهات كليسا را ميشناختيد و روند اداره و تصمصمات آن را بررسي ميكرديد و خود در مي يافتيد كه كليسا سيستم ديكتاتوري ندارد گرچه احترامات رايج مسيحي در آن موجود است اما در موضوع ايمان و امور مسيحيان اصولي است كه تغيير و يا وضع قوانين جديد با رعايت شورا ودعا و هدايت روح القدس ايجاد ميگردد بخش انساني كليسا جايگاه خود را دارد و بخش الهي آن با هدايت و مواظبت روح القدس است - فراز و فرود در در كليسا به واسطه بخش انساني آن محتمل و و حتي مسبوق به سابقه است اما بدانيد وقتي سخن از كليسا ميشود معني تشكيلاتي نيست بلكه جمع مومنين است روح القدس هم خود را تحميل نميكند بلكه شراكت است نتيجه آن هم متوجه خود مومنين ميشود چه در ايمان خود قوي و وفادار باشند و چه ضعيف و كم توجه - چه بسا مسيحيان با اعمال زشت و متكبرانه روح القدس را محزون ساخته و به مشكل بر مي خورند اما خدا كه پدر همه و مسيح كه سر كليسا است براي فروتنان همواره موجب بركت و رشد است دوست من
مسيحيت در 2000 سال پيش فريز نشده بلكه چون پيكري زنده به حيات خود ادامه ميدهد گاهي بالنده و پر شور است و گاهي متاسفانه به خواب ميرود اما چون سر آن مسيح است و روحالقدس در آن زيست ميكند هيچگاه نمرده بلكه پس از تاديب شايسته عنوان خود عمل ميكند

sina178s;500474 نوشت:
مطلب اخر اينكه ما انجيل را خالق دنيا و خودمان نميدانيم كتاب مقدس محل ملاقات خدا با انسان است و بس
ما به مسيحي اعتقاد نداريم كه ساخته تخيلات ما باشد و بخواهيم آن خدا را با نوشتجات انجيل منطبق كنيم و تخيلات خود را منطقي جلوه كنيم

سلام علیکم و رحمه الله

جناب سینای بزرگوار اگر ممکن است در جائی که مطالب نیاز به ارائه رفرنس و سند دارند مطلب را مستند بفرمائید که بعنوان یک نظر شخصی محسوب نشود و اعتبار علمی اش حفظ گردد.

و بعد اینکه سوالاتی هم دارم از شما بزرگوار در مورد مطالبی که فرمودید که بترتیب می پرسم تا شبهه از نوشتجات شما برداشته شود همدیگر را بهتر بفهمیم
منظورتان از مسیحی که ساخته تخیل هست چیست ؟ مگر وجود و سیره مسیح در کتاب مقدس آنقدر واضح نیست که بتوان از خیال خارجش کرد که با این عنوان توصیفش می نمائید ؟

یاحق

با سلام
دوست گرامي - مطلبي كه عرض كردم در پاسخ به طعنه اي بود كه در متن جناب كارشناس بود ايشان چنان فكر ميكنند كه هر چه قران نوشته و هر چه علماي شيعه در باره مسيحيت مي گويند ( گرچه به تحقيق ادعايشان با با ادعاي قران سنخيت ندارد ) همه درست است و هرچه كليسا ميگويد ساخته و پرداخته كشيشان و مسيحيان است كه رنگ و لعاب كتابمقدسي دارد در حاليكه ملاك مسيحي بودن ( چه شما بپسنديد و چه نپسنديد ) اعتقاد و ايمان به اعتقادنامه مسيحي است كه در شوراي دوم نيقيه مصوب شد اين به لحاظ تعليمي و عقلي و به لخاظ شخصي تجربه هر مسيحي از خود مسيح است و روح القدس كه در ما ساكن است ( بهترين دليل وجود يك چيز خود ان چيز است )

سلام علیکم و رحمه الله

پس منظور شما از جمله ما به مسیحی اعتقاد نداریم که ساخته تخیلات ما باشد جواب نقضی ای بود که در برابر شبهه داده اید . سلمنا ولی مشخصه جواب نقضی این است که در آن استدلال عقلی و علمی وجود دارد و اگر چنین نباشد صرفا توهین و تهمت است که فکر نمیکنم شما چنین قصدی را داشته اید چون در نوشته های دیگر آنرا تبئین فرمودید

که شورای دوم نیقیه اعتقاد نامه تصویب کرده و همچنین در قیاسی متذکر شدید

sina178s;500474 نوشت:
پس اين اختلاف اساسي را در اسلام و مسيحيت را به ياد داشته باشيد
1 - جناب محمد فرمود در حديث ثقلين كتاب و سنت را يا به قول شما شيعه عترت خود را ميزان قرار داد و شما براي تشخيص صحت دين و ايمان خود بايد به اين دو مراجعه و استناد كنيد
2 - مسيح كليسا را مرجع ايمان و بشارت نجات قرار داد و فرمود رفته همه را شاگرد سازيد و آنان را به نام پدر و پسر و روح القدس تعميد دهيد

این مفاهیم بیان گر این هستند که اصالت از مسیح و کلیسایش برداشته شد و کلیسای دیگری مرجع است چنانکه در همان اول قرنتیان فصل 1 پولس خود را رسول خدا نامید و اصالت را به این کلیسا بخشید.

خب طبیعی هم بود که اگر مسیح پیامبری مانند بشر نباشد و خدا و یا پسر خدا باشد معقول هم نیست از سیره عملی ایشان تبعیت کردن و همچنین در مورد گفتارش هم کلیسا باید آنرا در سطح انسانی ترجمه کند والا تبدیل به نوعی خیال پردازی میشود.

اما سوال
آیا شخص مسیح هم چنین مفهومی در نظر داشت و رسالت و اصالتی به مکان و شخصی پس از خود بخشیده بود یا اینکه نه جناب پولس آن پیشنهاد را دادند و شورای نیقیه به این نتیجه رسیدند؟

یاحق

البته بنده در مقام تنقیص بر نیامدم و غرض خاصی ندارم . اینجا تودیع و معارفه ای صورت گرفته که نیاز به اثبات اصالت دارد . شخصی از طرف خدا آمده ( حال چه فرزند خدا یا پیامبر ) که گفته میشود صرفا برای تاوان گناهان و بالاخص گناه اول او برای مصلوب شدن و قربانی شدن آمده بود
و بعد تودیع شریعت یا دین یا تفکر به شورائی صورت میگیرد و معارفه یک رسول . توضیح چگونگی این مساله و اصالت آن مطرح است.

با سلام
شايد خوب متوجه منظور شما نشده باشم
آنچه به نقل از انجيل متي نقل كردم گوينده و فرمان از خود مسيح است و آنجا هم كه باز در انجيل متي آمده مسيح به پطرس ميگويد كه گله مرا شباني كن - حال چه نقض يا نقصي با شوراي نيقيه پيش مي آيد بنده متوجه نمي شوم - تمامي تعاليم كليسا اعم از اعتقاد نامه نيقيه يا سنت كليسا و همين طور متن عهد جديد وجود دارد همه يك محور واحد دارند و آن خود عيساي مسيح است
البته بنده نه در مطالب خودم و نه مطلب شما توهيني نديدم ام يك نكته غير قابل چشم پوشي وجود دارد و آن اينكه تا وقتي تعريف واحدي از خدا - رسول - نبي - كتب ديني و سازمان ديني در بين دو طرف مسلمان و مسيحي وجود ندارد درك متقابل بسيار دشوار خواهد بود
وقتي كتابمقدس مسيح را خداي كامل و انسان كامل ( كلمه جسم پوشيد ) مي نامد و شما تحت تاثير تعليم قران او را صرفا انسان و بنده و رسول ميدانيد و در مقابل ما ناچار به تاكيد بر وجه الهي او داريم قطعا چنين سو تفاهمي پيش مي آيد كه بين بعد الهي و بعد انساني گويا تعارض و جنگي وجود دارد اي كاش براي مطالعه انجيل عينك اسلامي را كناري ميگذاشتيد و قضاوت را به زمان خاتمه بررسي ها وا مي نهاديد

با سلام خدمت دوستان گرامی
جناب آقای سینا چون شما فرموده بودید مطالبی که من مطرح کرده ام زیاد هستند و سعی می کنید آنها را در چند پست پاسخ دهید بنده به احترام فرمایشتان سه روز هیچ مطلب جدیدی ننوشتم زیرا ادب چنین اقتضا می کرد اما متأسفانه مشاهده می کنم که در حال منحرف کردن بحث هستید به همین دلیل چند مطلب خدمت شما عرض می کنم :

sina178s;502076 نوشت:
عواي پطرس و پولس؟ اگر به خود زحمت ميداديد و كل موضوع را در كتاب اعمال رسولان كپي پست ميكرديد سوالي به جا نميماند مشكل سر ختنه شدن بود مسيحيان يهودي الاصل توقع داشتند هر كس كه وارد مسيحيت ميشود بايد شريعت يهود را رعايت كند در خوردن و آشاميدن چيزهاي حلال و حرام و همچنين ختنه شدن غير يهوديان و در نهايت پس از شور در كليسا نظر پولس پذيرفته شد تا كليسا زحمتي زياده بر نو كيشان غير يهودي نگذارد حال مشكل چيست ؟

این فرمایش عیسی مسیح به پطرس است که :
و من نیز تو را می گویم كه تویی پطرس و بر این صخره كلیسای خود را بنا می كنم و ابواب جهنّم بر آن استیلا نخواهد یافت. و كلیدهای ملكوت آسمان را به تو می سپارم ؛ و آنچه بر زمین ببندی در آسمان بسته گردد و آنچه در زمین گشایی در آسمان گشاده شود ( متی باب 16 آیات 18 تا 19 ). برادر گرامی معنی این سخن مسیح چیست که آنچه بر زمین ببندی و انچه در آسمان ببندی ؟ آیا این به معنای اختیارات تام به پطرس نیست ؟ آیا در این صورت اگر پطرس تشخیص دهد که هر که میخواهد مسیحی باشد باید مانند یهود بپوشد و ختنه کند و ... آیا باید حرف پطرس را بپذیریم یا حرف پولس ؟ شما تصور کنید کنار پطرس و پولس ایستاده اید و آنها با هم در این باره بحث می کنند شما حرف کدامیک را می پذیرید ؟ پطرس ؟ پولس ؟ یا هر دو ؟ از نظر منطقی انسان باید از چه کسی پیروی کند آیا منطقی نیست انسان از کسی پیروی کند که مستقیما از سوی عیسی مسیح منصوب شده و کلید ملکوت آسمان به او سپرده شده است ؟
خوب سؤال ما این است که شما چرا به جای پیروی از پطرس از تعالیم پولس که بر خلاف پطرس است تبعیت می کنید ؟ و بعد ادعا می کنید که پیرو مسیح و حواریون او هستید ؟

[quote=sina178s;502076]بخش انساني كليسا جايگاه خود را دارد و بخش الهي آن با هدايت و مواظبت روح القدس است

برادر گرامی بخش انسانی کلیسا بود که تصمیم گرفت ایمان نامه را بنویسد و ایمان نامه را تنظیم کرد و همان مبنای ایمان مسیحی شد و گمان نمی کنم شما ایمان را مسأله ای انسانی بدانید زیرا ایمان به مسائل الهی مرتبط است و اصلا منشأ همه چیز ایمان اسن سؤال ما این است که شما ادعا می کنید روح القدس کلیسا را هدایت می کند تا دچار انحراف از ایمان نشود . اما شما پاسخ ندادید که علیرغم گذشت 9 قرن و چندین مجمع کلیسایی ، روح القدس هیچ گاه به مجامع اعلام نکرد که تعالیم تصویب شده غلط هستند و در تمام این مدت 9 قرن مردم از ایمانی منحرف تبعیت کردند.پس روح القدس در این مدت کجا بود ؟

sina178s;502076 نوشت:
مسيحيت در 2000 سال پيش فريز نشده بلكه چون پيكري زنده به حيات خود ادامه ميدهد گاهي بالنده و پر شور است و گاهي متاسفانه به خواب ميرود اما چون سر آن مسيح است و روحالقدس در آن زيست ميكند هيچگاه نمرده بلكه پس از تاديب شايسته عنوان خود عمل ميكند

مشکل این است که اگر بپذیریم کلیسا گاهی به خواب می رود آن هم به مدت 9 قرن خوب از کجا معلوم در قرون اولیه به خواب نرفته بود ؟ از کجا معلوم اکنون به خواب نرفته است ؟ آیا از نظر منطقی نمی توان ادعا کرد در زمان نیقیه اول نیز در خواب بود و روح القدس به آن الهام نکرد بلکه دچار اشتباه شد ؟ چه تفاوتی میان مجمع نیقیه و مجمع شورائی روم در سال 649 وجود دارد . مگر مقامات کلیسا در هر دو مجمع حضور نداشتند ؟ خوب شاید در مجمع نیقیه اشتباه کردند و روح القدس الهام نکرد. آیا بنده حق ندارم درباره اشراف روح القدس و الهام او در مجامع کلیسایی شک کنم هنگامی که متوجه شوم او 9 قرن کلیسا و مجامع آن را هدایت نکرد و ایمان مسیحیان بر اساس تعالیم دیونوسیوس مجعول بود ؟

سلام علیکم و رحمه الله

حال از موضوع خیال پردازی میگذریم تا هم خلطی در موضوع اتفاق نیفتد و همینکه فرمودید اختلاف در مفاهیم انسان کمل و نبی و ... بین ما هست.
اما بعد

ظاهرا از طرف مسیح رسالتی به پولس اعطاء نشده و همچنین اختیاری بر کلیسای او
و با این وجود میتوان فهمید که
رسالت پولس از طرف خدا ادعائی است که صرفا از طرف خودش صورت گرفته و تائیدی بر آن از طرف مسیح در انجیل وجود ندارد و همچنین ادعای اصالت کلیسای او یا کلیسای بعد از او نیز باز ادعای پولس است و لاغیر

جناب استاد مبشر نوشته اند که این اختیار به یکی از حواریون بنام پطرس اعطاء شده و کلیسائی که بر این مبنی توسط مسیح و بر نیابت پطرس ایجاد گردیده

خب اگر این را با نوشته شما قیاس کنیم

sina178s;502901 نوشت:
آنچه به نقل از انجيل متي نقل كردم گوينده و فرمان از خود مسيح است و آنجا هم كه باز در انجيل متي آمده مسيح به پطرس ميگويد كه گله مرا شباني كن - حال چه نقض يا نقصي با شوراي نيقيه پيش مي آيد بنده متوجه نمي شوم - تمامي تعاليم كليسا اعم از اعتقاد نامه نيقيه يا سنت كليسا و همين طور متن عهد جديد وجود دارد همه يك محور واحد دارند و آن خود عيساي مسيح است

نمی توان با اطمینان گفت که مطالبی که پولس بنا بر رسالت ادعائی اش و تمامی تعالیم کلیسای پولس و همچنین به تبع آن شورای نیقیه که با نام مسیحیت تبئین کرده اند همان تعالیم عیسای مسیح است .

بله ما مسلمان هستیم ولی این مشکل از دید هر کسی که بخواهد بی طرفانه بنگرد وجود دارد.

یاحق

با سلام
به گمانم يا پست هاي بنده را مطالعه نمي فرمائيد و يا اينكه مي خوانيد و روش هاي خاص خود را در پيش ميگيريد لذا بخشي از پست قبلي را كپي پست ميكنم

(((‌قبل از ورود به بحث توجه شما را به مطلب اخرتان جلب ميكنم - ايا سندي بر اثبات ادعاي علامت گذاري و نقطه گذري قران توسط حضرت علي داريد؟؟ لطفا عكس يك صفحه از آن قزان را نشان دهيد؟ چرا حضرت علي قران عثمان را برگزيد مگر خود نسخه اي پوستين نوشته بود در اختيار نداشت؟ چرا به جاي نقطه گذاري اصل آن را اصلاح نكر در حاليكه سوره حمد به جا مانده از وي با سوره موجود آن در متن قران فعلي متفاوت است؟ از جه تاريخي خط كوفي به عربي فعلي تبديل شد؟ چه سندي داريد كه نشان دهيد قران فعلي همان است كه عثمان خليفه سوم تدوين كرد و چه سندي داريد كه ثابت كنيد قران عثمان همان قران جناب محمد است؟؟؟
آيا گمان ميكنيد با زياد گفتن و تكرار مكرر مطلبي مي توان وجه عقلي و حقوقي و سنديت تاريخي درست كرد؟
اما در باره دعواي پطرس و پولس؟ اگر به خود زحمت ميداديد و كل موضوع را در كتاب اعمال رسولان كپي پست ميكرديد سوالي به جا نميماند مشكل سر ختنه شدن بود مسيحيان يهودي الاصل توقع داشتند هر كس كه وارد مسيحيت ميشود بايد شريعت يهود را رعايت كند در خوردن و آشاميدن چيزهاي حلال و حرام و همچنين ختنه شدن غير يهوديان و در نهايت پس از شور در كليسا نظر پولس پذيرفته شد تا كليسا زحمتي زياده بر نو كيشان غير يهودي نگذارد حال مشكل چيست ؟ مگر ما ادعا كرديم پولس يا پطرس معصوم بودند؟ يا ادعا كرديم همه كپي هم بودند كاش قبل از ورود به اين شبهات كليسا را ميشناختيد و روند اداره و تصمصمات آن را بررسي ميكرديد و خود در مي يافتيد كه كليسا سيستم ديكتاتوري ندارد گرچه احترامات رايج مسيحي در آن موجود است اما در موضوع ايمان و امور مسيحيان اصولي است كه تغيير و يا وضع قوانين جديد با رعايت شورا ودعا و هدايت روح القدس ايجاد ميگردد بخش انساني كليسا جايگاه خود را دارد و بخش الهي آن با هدايت و مواظبت روح القدس است )))

و اما بعد
شما فرموديد سخن چه كسي را بپذيريم پولس يا پطرس؟
به گمانم خود پولس در رساله اول خود به قرنتيان پاسخ داده است - يكي ميكارد و يكي ابياري ميكند و خود خدا روياننده است
شما از يك اختلاف كوچك كه هيچ ارتباطي به اصل ايمان ندارد چنان صحبت ميكنيد كه گويا جنگ جهاني رخ داده در حاليكه پولس يا پطرس نه فقط هيچ نفعي بشري در رسالت خود نداشتند صرفا خادم مسيح بودند و هر دو در راه مسيح جان خود را فدا كردند نه دنبال خلافت بودند و نه ثزوت و نه قدرت و نه شهرت
شما چندين بار به اين حقير اتهام توهين زديد اما وقتي به خودتان مي رسيد از هيچ توهيني مضايقه نمي كنيد
روح القدس همواره موجب حيات كليسا بوده است مسيح فرمود هر گناهي از انسان بخشيده ميشود جز كفر به روح القدس ايا مي دانيد چنين سخني ازشما اگر در باره جناب مهدي تان گفته شود دفاعي نخواهيد داشت و رگ گردنتان بيرون ميزند؟؟
لطفا از قيچي كردن مطالب خودداري كنيد شما كه ميتوانيد به هر بخشي از عهد جديد استناد كنيد اين مطلب را نخوانده ايد كه - نه ختنه چيزي است و نه نامختوني - يا اينكه پرس خود در رويا ديد كه خوردن هر حيواني حلال است و خود براي رغايت مسيحيان يهودي الاصل از خوردن خوراك حرام به زعم يهود خودداري كرد و پولس فقط تذكر داد كه چنين نكند
حال چنين مخالفتي را شما جنگ قدرت مي ناميد؟
ايا مگر مسيح كه چنين رسالتي به پطرس داد نفرمود هرگاه ذو يا سه نفر در زمين بر موضوعي اتفاق كنند در اسمان هم همان خواهد بود؟؟
اگر استلال مي كنيد كل عهد جديد را مطالعه كنيد و سپس ايراد بگيريد و لطفا محاكمه كردن ديگران را حق مسلم خود ندانيد و به نقداين حقير هم كه كپي پست نمودم كمي تامل كنيد

سلام علیکم و رحمه الله

نمی خواهید بگوئید که مسیح پطرس را تنها بخاطر حکمی در حد ختنه کردن برگزید و پولس را خیر
و اینکه اختلاف بین این دو نزد مسیح در حد همین یک حکم بوده

و همچنین فصل انشقاق مردم به مسیحیان پولسی و آپولوسی ( پطروسی ) بخاطر حکم ختنه اتفاق افتاده ؟

آیا این ادعا در حد یک حکم غلوآمیز نیست ؟

یاحق

[=Times New Roman]با عرض سلام خدمت دوستان گرامی
برادر عزیز جناب آقای سینا بنده دلیل عصبانیت شما را درک نمی کنم زیرا ما در فضائی دوستانه مشغول بحث هستیم و تنها دیدگاهها را بیان کرده و به نقد آنها می پردازیم . اما شما در پست های قبلی خود توهین کرده و نسبت فریبکاری به رسول گرامی اسلام داده بودید که ما از شما خواهش کردیم این رویه را ادامه ندهید اما شما متأسفانه حتی عذر خواهی هم نکردید این در حالی است که ما هیچ گاه به حضرت مسیح و حضرت مریم و همچنین پطرس بی احترامی نمی کنیم . ما پطرس را شخصیتی بزرگوار می شماریم و برای اطلاع حضرتعالی عرض می کنم که بسیاری از دانشمندان ما که به واتیکان سفر کرده اند جهت نشان دادن احترام ما به ایشان در کنار مزارش نماز خوانده اند . بنابراین از شما انتظار داریم صبوری پیشه کنید تا در فضائی دوستانه به بحث ادامه دهیم باشد که خداوند رحمت خود را بر حق جویان نازل کند .

sina178s;503367 نوشت:
ايا سندي بر اثبات ادعاي علامت گذاري و نقطه گذري قران توسط حضرت علي داريد؟؟

برادر گرامی اگر پست مرا درست مطالعه کرده باشید بنده عرض کردم نقطه گذاری قرآن توسط ابوالاسود دوئلی شاگرد امام علی انجام گرفت نه توسط خود امام علی علیه السلام آن نقطه گذاری نیز برای نشان دادن حروف نبوده است بلکه برای نشان دادن حرکات بوده که خواننده بتواند فتحه و ضمه و کسره را از هم تشخیص دهد .
sina178s;503367 نوشت:
لطفا عكس يك صفحه از آن قزان را نشان دهيد؟

این همان کاری است که چه بسا شما نیز از انجام آن درباره کتاب مقدس خودتان و یا رسائل و ... عاجز باشید و گمان نمی کنم که شما هم بتوانید نسخه ای از کتاب مقدس خودتان مربوط به سال 20 میلادی یا 50 میلادی به ما نشان دهید .
sina178s;503367 نوشت:
چرا به جاي نقطه گذاري اصل آن را اصلاح نكر در حاليكه سوره حمد به جا مانده از وي با سوره موجود آن در متن قران فعلي متفاوت است؟

برادر گرامی ابتدا ادعا می کنید که نسخه ای از زمان امام علی موجود نمی باشد و بعد ادعا می کنید سوره حمد قرآن ایشان با قرآن فعلی متفاوت است ؟ مگر شما قرآن ایشان را دیده اید ؟
sina178s;503367 نوشت:
از جه تاريخي خط كوفي به عربي فعلي تبديل شد؟

اخوی گرامی قرآن در جاهای مختلف به رسم الخط های متفاوتی نگاشته می شد برای اطلاعات بیشتر درباره خطوط رایج در آن زمان می توانید به کتاب (شوق المستهام فی معرفه رموز الاقلام) متعلق به ابن وحشیه که نسخه آن در دانشگاه برلین موجود است و می توانید آن را از اینترنت دانلود کنید مراجعه نمایید .
به همین دلیل تا امروز نیز شما می توانید قرآن ها را با رسم الخط های مختلف از کشورهای گوناگون تهیه نمایید . برای مثال تاکنون رسم الخط مغربی با رسو الخط ترکی متفاوت است . به همین دلیل مسلمانان برای اینکه تلفظ حروف را به درستی انجام دهند و از تلفظ صحیح آنها مطلع باشند همیشه آنها را در کتابهای خود می نویسند این رویه ای است که تاکنون در جهان اسلام رواج دارد و شما اگر به کلاسهای تلاوت قرآن مراجعه فرمائید متوجه می شوید در این کلاسها خطوط و علامات متفاوت همراه با نوع تلفظ آنها توضیح داده می شوند تا اگر مسلمانی یک قرآن با رسم الخط دیگری را ببیند در تلفظ و تلاوت دچار اشتباه نشود . و صد البته این نشان دهنده دقت نقل قول مسلمانان در کتابت و تلفظ قرآن است . البته این کار پیش از آن توسط برخی از آبای کلیسا انجام شد اما متأسفانه بر خلاف کتابهای اسلامی اثری از کتابهایی که درباره تلفظ کتاب مقدس توسط آبای کلیسا نوشته شد باقی نمانده است ( گمان کنم شما که خود مسیحی هستید از این موضع دقیق تر مطلع باشید ) و ما این کار این علمای مسیحی را نیز می ستاییم .
sina178s;503367 نوشت:
شما فرموديد سخن چه كسي را بپذيريم پولس يا پطرس؟
به گمانم خود پولس در رساله اول خود به قرنتيان پاسخ داده است - يكي ميكارد و يكي ابياري ميكند و خود خدا روياننده اس

برادر گرامی اصل صحبت ما این است که آیا جناب پولس اجازه دارد با پطرس مخالفت کند یا باید تابع پطرس باشد ؟ کارنده کیست و آبیاری کننده که ؟ اگر آبیاری کننده با کارنده اختلاف پیدا کردند تکلیف مؤمنین چیست ؟ آیا مسیح کلید زمین و آسمان را به دست پطرس داد یا پولس ؟ آیا ما باید از کسی که کلید آسمان و زمین در دست اوست پیروی کنیم یا از کسی که با او مخالفت می کند ؟
sina178s;503367 نوشت:
شما از يك اختلاف كوچك كه هيچ ارتباطي به اصل ايمان ندارد چنان صحبت ميكنيد كه گويا جنگ جهاني رخ داده در حاليكه پولس يا پطرس نه فقط هيچ نفعي بشري در رسالت خود نداشتند صرفا خادم مسيح بودند و هر دو در راه مسيح جان خود را فدا كردند نه دنبال خلافت بودند و نه ثزوت و نه قدرت و نه شهرت

برادر گرامی همانطور که عرض کردم ما خدمات آنان را می ستاییم اما آیا مشکل دیدگاه پطرس و پولس به ایمان مربوط نبود بلکه تنها به چند چیز ساده مربوط بود ؟ این چه فرمایشی است که شما می فرمائید . اجازه بدهید خدمت شما مطلبی را عرض کنم پر واضح است که این اختلاف دیدگاه ناشی از اختلاف دو دیدگاه درباره ایمان است و گرنه اختلاف معنا نداشت پطرس که ایمان داشت باید متعهد به شریعت باشید یعنی او عقیده داشت که هر کس می خواهد مسیحی باشد باید به احکام شریعت عمل کند برادر من پطرس عمل به شریعت را برای کسی که می خواهد پیرو مسیح باشد لازم می دانست آیا این مسأله ربطی به ایمان ندارد ؟ برادر من آخر این چه فرمایشی است اگر پطرس چنین عقیده ای نداشت که چنان بحثی بین او و پولس بوجود نمی آمد . این درحالی است که پولس چنین عقیده ای نداشت . هنوز سؤال ما باقی است که ازمیان پولس و پطرس چه کسی باید پیروی شود ؟
sina178s;503367 نوشت:
روح القدس همواره موجب حيات كليسا بوده است

برادر گرامی درباره حیات بخشی روح القدس به کلیسا ما از شما سؤالی کردیم اما شما جوابی لطف نفرمودید ما عرض کردیم روح القدس از قرن 6 تا 15 چرا کلیسا را با تعالیم مجعول و منحرف دیونسیوس مجعول رها کرد و به مجامع کلیسایی و پاپها و ... الهام نکرد تا مردم در گمراهی نباشند آن هم به مدت 9 قرن .
sina178s;503367 نوشت:
روح القدس همواره موجب حيات كليسا بوده است مسيح فرمود هر گناهي از انسان بخشيده ميشود جز كفر به روح القدس ايا مي دانيد چنين سخني ازشما اگر در باره جناب مهدي تان گفته شود دفاعي نخواهيد داشت و رگ گردنتان بيرون ميزند؟؟

برادر گرامی اگر یک غیر شیعه یا غیر مسلمان بگوید منکر مهدی هستم ما ناراحت نمی شویم بلکه با او دوستانه و برادرانه بحث می کنیم همانگونه که اکنون داریم با شما دوستانه بحث می کنیم در حالی که می دانیم شما نبوت حضرت محمد صل الله علیه و آله را قبول ندارید . بله اگر کسی به پیامبر ما توهین کند ناراحت می شویم . اما مگر ما به روح القدس توهین کردیم ؟ ما فقط سؤالی در ارتباط با نقش روح القدس مطرح نمودیم شما چرا به جای پاسخگویی ناراحت می شوید ؟ ما نیز دفاع را حق شما می دانیم به همین دلیل عرض کردم بنده به احترام شما مدت سه روز مطلبی ننوشتم تا شما بتوانید به راحتی دفاع خود را بنویسید . اما شما با عصبانیت جواب ما را می دهید . برادر گرامی حضرت مسیح برای همه ما یک اسوه است زیرا اسلام به ما توصیه کرده از پیامبران پیروی کنیم آیا او در برابر سؤالات دیگران آشفته می شدند ؟ او پیامبر رحمت بود . شما نیز پیرو او هستید پس به اخلاق عیسوی مسیحی عمل کنید که چگونه مردم او را سنگ می زدند اما او به فکر نجاتشان بود .
sina178s;503367 نوشت:
كاش قبل از ورود به اين شبهات كليسا را ميشناختيد و روند اداره و تصمصمات آن را بررسي ميكرديد و خود در مي يافتيد كه كليسا سيستم ديكتاتوري ندارد گرچه احترامات رايج مسيحي در آن موجود است اما در موضوع ايمان و امور مسيحيان اصولي است كه تغيير و يا وضع قوانين جديد با رعايت شورا ودعا و هدايت روح القدس ايجاد ميگردد بخش انساني كليسا جايگاه خود را دارد و بخش الهي آن با هدايت و مواظبت روح القدس است

و اما هنوز به سؤال ما پاسخ نداده اید اگر کلیسا قوانین ایمانی غیر صحیح وضع کند آیا روح القدس موظف به هدایت و الهام به کلیسا نیست ؟ مبحث ما ایمان و بخش الهی است اگر اینگونه است چرا روح القدس خطای کلیسا را تصحیح نکرد ؟
با تشکر و تقدیم احترام

سلام علیکم و رحمه الله

حال تا جناب سینا هم تشریف بیاورند

در ادیان ابراهیمی حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام کلیم الله لقب گرفتند چون با خداوند گفتگو کرده بودند و زبان گفتاری آنها طی چند متن فرمود و عرض کردم بود . اما

نکته ای را عرض کنم درباره نحوه گفتاری و نوشتاری انجیل ؛ و آن اینکه که انجیل تنها یک فرد گوینده دارد که این مطالب را مطرح بعد تائید یا رد میکند.
این یک نفر هم نه خداست و نه عیسای مسیح است و نه وصیش . بلکه او کسی است که مدعی است رسول است .
و این رسول تائیدیه ای بر رسالتش از طرف خدا و عیسای مسیح هم ندارد

sina178s;503367 نوشت:
شما فرموديد سخن چه كسي را بپذيريم پولس يا پطرس؟
به گمانم خود پولس در رساله اول خود به قرنتيان پاسخ داده است - يكي ميكارد و يكي ابياري ميكند و خود خدا روياننده است

خب بنا بر آنچه که فرمودید در قرنتیان فصل اول بخش سوم پولس میگوید من کاشتم و اَپُّلس آبیاری کرد لکن خدا نمو می‌بخشید. و در متن تفسیری چنین آمده که : مهم نیست که چه کسی می کارد، یا چه کسی آبیاری می کند. مهم ، کار خداست که سبب رشد می شود.

و این ادعای گوینده در مورد خودش و آپلس است و نه نوشته ای که دلالت بر توثیق آنها از طرف مسیح و پطرس کند

و چنین نمی توان برداشت کرد که پطرس یا عیسای مسیح چنین توصیفی برای آپلس و پولس تائید کرده اند.

یاحق

با سلام
گرچه دوستان براي فرار از لزوم يا حق مطالعه و دسترسي آزاد مردم به كتب ديني ساير اديان خصوصا انجيل و تورات از موضوع بحث خارج شدند و البته اين روش فرقه شيعه براي كسي پوشيده نيست با اين حال با عرض معذرت از دوستاني كه به دنبال پاسخ قانع كننده براي تاپيك هستند ناچار به پاسخ هستم
در مورد توهين:
دوست عزيز شما سر ما منت ميگذاريد كه بزرگانتان به واتيكان كه ميروند به حضرت پرس احترام ميكنند - كاش كمي هم به سخنان او احترام ميكردند و گرايش مسلمين به پيام پطرس را در حكم ارتداد و به دنبال آن زندان و اعدام - رقم نمي زدند چه مردمي كه در زبان چيزي ميگويند و در عمل عكس آن عمل ميكنند كه سنت شيطان است
همچنين منت مينهيد كه قران از مسيح تكريم كرده و او را روح الله خطاب كرده و نبي مكرم اوست - يادم مي آيد نوجوان كه بودم وقتي به زمين فوتبال مي رفتم كسي بود كه ميگفت اين نويد ........ فلان فلان شده عجب شوتهاي دقيق و محكمي دارد مادر فلان و فلان ...... در سطح ملي بازي ميكند
ما اخرش نمي فهميديم كه بلاخره از نويد تعريف ميكند يا به او فحش مي دهد - عزيز برادر مسيح از نظر ما پسر خدا و شخصيت دوم اقنوم تثليث است و خداست از خدا و نور از نور - شما با نبي بزرگ خواند مسيح او را كوچك ميكنيد تا حدي كه بتوانيد قياسي بين او و جناب محمد بكنيد و در حالي كه ما نه فقط به نبوت جناب محمد اعتقادي نداريم بلگه وقتي زندگي او را از منابعي چون احاديث و تواريخ نوشته به دست خود مسلمين مطالعه ميكنيم كه بسيار پائين تر از انبيا يهود است كه خود شما براي توجيه رفتار او وي را با داوود و سليمان مقايسه و توجيه ميكنيد ايا همين توهين نيست - پس به نظر شما توهين چيست - در منطق ما شما اگر حضرت الله را با مسيح مقايسه ميكرديد كه هر دو ادعاي خداوندي دارند و يا جناب محمد را با پولس يا سليمان كمي منطقي مي نمود اما پائين آوردن مسيح از يك سو و بالا بردن جناب محمد و مقايسه اين دو توهيني بزرگ است - و البته اين ظاهر مساله است شما تا به آنجا پيش رفته ايد كه مدعي هستيد اما زمان مورد اعايتان وقتي ظهور كند مسيح پشت سر ايشان نماز مي خواند - با منطق موضوع كار ندارم كه عقل تعطيل است با ادهاي آن كه فحشي بيش نيست
و اما جنگ ادعاي شما بين پطرس و پولس توهمي بيش نيست و البته ادعايتان در باره شريعتمداري پطرس چه خود مسيح شريعت را باز تعريف كرد و حفظ ظاهري آن را رد كرد كه دشمني يهود را بر انگيخت خود پطرس بود كه در رويا ديد خوردن گوشت حيوانات حرام گوشت مجاز است او در رساللاتش هيچ مخالفتي با تعاليم پولس نداشت و البته از رسالت پولس نه فقط مخالفتي نكرد بلكه حمايت هم ميكرد پولس مورد اعتماد پطرس و كليساي اورشليم بود به نحوي كه صدقات مسيحيان را بين كليسا ها جابجا ميكرد زندگي هر دو الگوي ما مسيحيان است آنها نظير همه ما گناهكاراني بودند كه به فيض مسيح نجات يافته و به مقام قديسي رسيدند و به فيض او هم رسالتشان تا به مرگ ادامه دادند پولس در راه دمشق با مسيح قيام كرده ملاقات كرد و مسيح زندگي او را عوض كرد و برادران در اورشليم نيز وقتي كار روح القدس را در زندگي و خدمت به مسيح ديدند بر رسالت او مهر تائيد زدند پولس انجيل ديگري به غير از انجيل شاگردان مسيح بشارت نميداد و شما انجيل مرقس را كه خواهر زاده پطرس است و انجيل خود را به نقل از پطرس نوشته و در عهد جديد مي توانيد مطالعه كنيد
اما دوست عزي در باره قران داشتن نقطه و اعراب به دلايل ضعف خط الرسم و زبان عرب است و در زبان هاي ديگر چنين ضرورتي نيست مثلا در زبان فارسي نيازي به حركه نيست و در زبان لاتين نقطه لزومي ندارد - اين زبان عربي است كه به خاطر ضعف آن اگر حركه حذف يا عوض شود معني كلمه عوض ميشود و اگر نقطه اي حذف يا اضافه شود كلمه جديدي متولد ميشود براي درك عمق بحران كافي است توجه كنيد كه در زمان عثمان وقتي قران جديد را نسخه برداري مي نمودند و به شهري مي فرستادند به همراه آن خواننده اي را اعزام ميكردند كه آن را قراعت كند چون خط كوفي كه خط اصلي قران بود نه نقطه داشت و نه اعراب
ادعاي حقير هم در باره سوره حود حضرت علي كشف شخصي من نيست قرون متمادي است كه در بين عقلاي مسلمين وجود داشته است نظير علامه محدث نوري نويسنده كتاب فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب كه در آن بيش از 1000 تحريف در قران را طرح نموده است

براي اينكه مطمئن شويد كه نسخ انجيل آنگونه كه شما مدعي هستيد از بين نرفته كافي است جستجوئي در سايت كتابخانه واتيكان انجام دهيد و به 35 نگارش مختلف انجيل توسط افراد متفاوت دسترسي داشته باشيد و مطمئن شويد كه كتابسوزي سنتي مسيحي نيست بلكه اسلامي است - تاريخ به اين موضوع شهادت ميدهد و اين ادعاي من حقير نيست حال شما به عند چشمان خود را بسته ايد تقصيري متوجه اين حقير نمي شود - براي مشاهده انجيل سينا كه مربوط به قرن چهارم ميلادي و حداقل دويست سال قبل از تولد جناب محمد است به سايت http://codexsinaiticus.org/en/ مراجعه كنيد تا ميزان امانتداري مسيحيان آشكار شود و همين طور به سايت كتابخانه لندن ( كتابخانه سلطنتي انگلستان ) مرجعه كنيد تا نسخ مربوط به قرن دوم ميلادي را كه بر روي پاپيروس ها نوشته شده ببينيد لزم به ذكر است كه
سینائیه یا متن سینایی یکی از مهم‌ترین نسخه‌های دست‌نویس انجیل یونانی است. این نسخه در سدهٔ چهارم پس از زادروز مسیح و به حروف اونسیال نگاشته شده است. نخستین بار در سدهٔ نوزدهم بود که توجه پژوهشگران در دیر یونانی کوه طور (سینا) به این نوشته جلب شد، و بخش‌های دیگری از آن نیز کمی پس از آن در سدهٔ بیستم پیدا شد. بیشتر بخش‌های این متن در کتابخانهٔ بریتانیا نگه داری می‌شود. متن سینایی، در اصل، دربرگیرندهٔ همهٔ بخش های کتب عهد عتیق و عهد جدید بوده است. می‌توان گفت که تقریباً همهٔ بخش های عهد عتیق نسخهٔ یونانی، به همراه همگی بخش های عهد جدید، رسالهٔ بَرنابا ( نه انجيل برنابا ) ، و پاره‌هایی از "هِرماسِ شبان" از آن بر جای مانده است.
چون اين پست طولاني شد اميدوارم در پست هاي بعدي به نسخ قديمي قران هم اشاره اي بكنم تا ميزان اعتبار نسخ براي كساني كه بي طرفانه و بدون تعصب به دنبال حقيقت هستند مفيد فايده باشد
قيام مسيح ( عيد پاك ) بر همه پرستندگان خداي حقيقي مبارك باد

من تشکر میکنم از کارشناس محترم تاپیک و تشکر میکنم از جناب سینا
خواهشی که دارم کارشناس محترم تاپیک یا دیگر کارشناسان و مدیران تاپیک را نبندند تا این نقد و بحث منطقی و علم بین جناب سینا و کارشناس محترم تاپیک ادامه پیدا کند تا افرادی مثل بنده که خیلی اطلاع نداریم مخصوصا درباره مسیحیت و یهودیت ، از همین طریق و از طریق گفتگوی بین دو متخصص بتوانیم چند چیز یادبگیریم و یا حتی تصمیمات درستی اتخاذ کنیم.
تشکر
و من الله توفیق

موضوع قفل شده است