جمع بندی علت اختلاف شهودات در میان عرفاء

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علت اختلاف شهودات در میان عرفاء

عرفان ناب چیست ؟
مغز و درونمایه دین را عرفان میگویند یا بعبارت دیگر ، قله دین را میتوان عرفان نامید.
با این تعبیر میتوان گفت که اگر دین ، یکی است ، پس مراتب و درجات عرفان نیز یکی است و در نتیجه در هر مرتبه و درجه ای از عرفان ، باید شهود عرفای نائل به آن درجه نیز یکی باشد و اختلاف در آن ، ناشی از اختلاف دین و عرفان نیست ، اما اینکه علت اختلاف چیست ، در تعریف عرفان ناب روشن میشود.
امروزه بزرگترین مشکلی که جهان تشیع در آن غوطه ور است و باجهلی مرکب ، ازآن بیخبر است ، غیبت وحجاب نعمت عظیم الهی بر بشریت است. با وجود اینکه خداوند متعال ، تنها نعمت واقعی خود را از نظرها محجوب کرده ، اما ما شیعیان ، با وجود اینکه امامت را در بعد نظری ، علت پا برجا بودن جهان هستی ، از طرف خداوند میدانیم ، بخود نمی آییم که چرا با وجود اینهمه شیعه مدعی ، دوران غیبت دردناک آنحضرت بسر نمی آید و ما نمیتوانیم در محضر قدسی ایشان حاضر باشیم. باید بدانیم که امتحان خدا بدین راحتیها نیست ، خداوند متعال جوری امتحان میکند که حتی با هوش ترین افراد بشر را نیز به چالش بکشد. اینکه ما میتوانیم در عرفان ، بالاتر از سایر ادیان عرض اندام کنیم ، خود لطایف الحیلی برای بچالش کشاندن ماست. اینکه ما با مکتوبات و شیوه هایی که از زحمات پیشینیان ، در زمینه چگونگی سلوک اسلامی ، می توانیم پا در عالم ملکوت بگذاریم آیا ما را قانع کرده است؟

آیا زمانی که مطرح میشود عرفان چیست و پاسخ داده میشود قله دین است ، سپس اشکال بمیان می آید که چرا آرای عرفا مختلف است ، پاسخ داده میشود که شهود امری شخصی است ، آیا عقل حقیقتا جواب درست را گرفته است . اگر عرفان واقعا قله دین و عصاره و مغز دین است ، دیگر چرا اینهمه تزاحم آرا؟
شاید بزرگترین علت این اشتباه بسیار ظریف و بسیار لطیف ، اغفال از جایگاه امامت در بعد عرفان باشد. آیا زمانیکه علمای اشاعره و معتزله ، اعتقاد خود را به اختیار ، نزد امام رضا (ع) بردند ، نظر ایشان یکی از آنها را تایید کرد ؟ یا اینکه امام (ع) کژیها و انحرافات عقلی آنها را اصلاح کرد و شاخه جدیدی به تقسیم بندی آنها داد (امر بین الامرین). تصور کنید که امام غایب بودند و کسی درست را به آن علما نمیداد ، معلوم نبود امروزه چه عقایدی بر امت اسلامی حاکم بود. شهادت حضرت سید الشهداء هم برای رفع این اشتباه بود . آیا این عبرت عظیم تاریخ و سایر اتفاقات و بینات ما را بیدار نمیکند .

براحتی نشسته ایم و استدلال میکنیم که شهود شخصی است و فکر میکنیم جواب درست است ، درحالیکه نه میتوان از آن گذشت و نه میتوان آنرا عمومیت داد ، چنانکه اگر عارفی بر اساس شهود خود اجتهاد کند ، میگوییم بر او و مقلدینش لازم الاجراست ولی عمومیت ندارد ، واقعا این استدلال برای عقل کافی و مرضی است ؟ نمیخواهیم ریشه یابی کنیم چرا این ابهام رفع نمیشود ؟

حال فرض کنید که کسانی ، از وجود خود شخص امام بعنوان استاد عرفان بهره برده باشند ، یا سلوکشان را زیر اصلاحات و حمایت مستقیم ایشان (حتی اگر واسطه هایی موجود باشد) ، انجام داده باشند ، آیا آنوقت این افراد در شهود حقایق دینی دچار اختلاف میشوند؟

شهود تابع تفکرات و اولویت های سالک و عارف هم هست. مثل خواب که وقتی فرد در طول روز و ایام به چیزی زیاد فکر کند در خواب نیز به آن مسئله مشغول می شود.

استاد می فرمود که یکی از شاگردان مرحوم حداد خیلی اهل روضه و گریه و گریه بر سیدالشهدا بود، لذا مکاشفات عاشورا برایش زیاد پیش می آمد، و گاهی در نماز و قنوت این کشف ایجاد می شد و دیدن وقایع عاشورا و گریه شدید موجب می شد که نمازش به هم بخورد.

به نظر این مسئله در تفاوت شهود دخیل باشد، ضمن اینکه ترجمه شهود ساده نیست.

الی الله;882092 نوشت:
شهود تابع تفکرات و اولویت های سالک و عارف هم هست. مثل خواب که وقتی فرد در طول روز و ایام به چیزی زیاد فکر کند در خواب نیز به آن مسئله مشغول می شود.

استاد می فرمود که یکی از شاگردان مرحوم حداد خیلی اهل روضه و گریه و گریه بر سیدالشهدا بود، لذا مکاشفات عاشورا برایش زیاد پیش می آمد، و گاهی در نماز و قنوت این کشف ایجاد می شد و دیدن وقایع عاشورا و گریه شدید موجب می شد که نمازش به هم بخورد.

به نظر این مسئله در تفاوت شهود دخیل باشد، ضمن اینکه ترجمه شهود ساده نیست.

این پاسخ مغلطه است و به اصل سوال جواب نمی دهد اگر دو نفر دو خواب متفاوت ببینند عیبی ندارد اما اگر دو نفر مثلا یک معارف الهی را دو نوع تعریف کنند که ضد هم باشد و انسان نتواند تشخیص بدهد کدام یک از این دو تعریف اشتباه است اینجا نباید بگوییم هر دو صحیح است و تابع تفکرات و اولویت ها عارف است.

باید دید کشف و شهودها چقدر با مبانی دینی موافق است و اینکه انسان در نماز به کشفی برسد که نمازش به هم بریزد ظاهرا کشف نیست و...

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

باسمه النور

ایمان عرفانی;450635 نوشت:
آیا زمانی که مطرح میشود عرفان چیست و پاسخ داده میشود قله دین است ، سپس اشکال بمیان می آید که چرا آرای عرفا مختلف است ، پاسخ داده میشود که شهود امری شخصی است ، آیا عقل حقیقتا جواب درست را گرفته است . اگر عرفان واقعا قله دین و عصاره و مغز دین است ، دیگر چرا اینهمه تزاحم آرا؟

سلام قولا من رب الرحیم

در تحلیل این مسئله باید حساب تصوف را از عرفان ناب شیعی جدا نمود.

هر که در صراط عرفان حقیقی سلوک کرده ولایت را درک نموده است،پس کسانی که منکر ولایتند یا عارف نیستند و یا

به حسب شرایط خفقان تقیه نموده اند.و اگر مقصودتان تفاوت مشهودات است (نه تضاد و تفارق آنها)،که مربوط به ظرفیت،

سعه و درجات وجودی عرفاء و صفای ضمیر آنهاست لذا تفاوت در مشاهدات لاجرم اتفاق می افتد.

ایمان عرفانی;450635 نوشت:
راحتی نشسته ایم و استدلال میکنیم که شهود شخصی است و فکر میکنیم جواب درست است ، درحالیکه نه میتوان از آن گذشت و نه میتوان آنرا عمومیت داد ، چنانکه اگر عارفی بر اساس شهود خود اجتهاد کند ، میگوییم بر او و مقلدینش لازم الاجراست ولی عمومیت ندارد ، واقعا این استدلال برای عقل کافی و مرضی است ؟ نمیخواهیم ریشه یابی کنیم چرا این ابهام رفع نمیشود ؟

حال فرض کنید که کسانی ، از وجود خود شخص امام بعنوان استاد عرفان بهره برده باشند ، یا سلوکشان را زیر اصلاحات و حمایت مستقیم ایشان (حتی اگر واسطه هایی موجود باشد) ، انجام داده باشند ، آیا آنوقت این افراد در شهود حقایق دینی دچار اختلاف میشوند؟


سلام
ظاهرا این ادعا که شهود امر شخصی است نتیجه بررسی شهودات و مکاشفات است. یعنی وقتی بررسی کرده اند دیده اند یک عارف موضوعی را به یک نحو و دیگری آنرا به نحو دیگر شهود کرده است خب این می تواند شاهدی بر ادعا باشد. البته این شهودات وجوه اشتراکی هم دارند که می تواند اصول مکاشفات درونی محسوب شوند.
بله ممکن است ولیی از اولیاء حق با هدایت ولی اعظم مسیر را طی کند و مکاشفه او کاملا صحیح باشد اما از آنجا که این فرد تعیین و معرفی نشده مشکلی را حل نمی کند.
اگر کتاب مکاشقات الانوار شیخ روزبهان شیرازی را مطالعه کنید می بینید با اینکه ایشان ید طولایی در مکاشفات دارد اما واضحترین مسائل دینی را آنطور که بوده شهود نکرده است بلکه به نظر می رسد او عقاید و باورهای خود را شهود نموده است و نه واقعیت خارجی را چراکه اغلب مکاشفات در خیال متصل واقع می شوند و آنجا محل مشاهده عقاید باورها و گرایشات خود فرد است نه واقعیت خارجی. تنها کسانی کشف صحیح دارند که بتوانند حقایق را در مثال منفصل مشاهده کنند.
یا علیم

فرج اله عباسي;882102 نوشت:
اینکه انسان در نماز به کشفی برسد که نمازش به هم بریزد ظاهرا کشف نیست و...


دیدن صحنه ها و وقایع روز عاشورا و مصیبت سیدالشهدا چیست؟

آیا کسی این صحنه ها را در قنوت ببیند و از شدت گریه بر سیدالشهدا حال نمازش بهم بخورد، این کشف نیست. پس چیست؟؟؟

اینکه اگر تحمل و سعه‌ی بیشتری داشت که نمازش بهم نخورد صحیح است اما اینکه کشف نباشد قابل قبول نیست.

آنجایی که گفته شد کشف باید با دین منطبق باشد صحیح است و باید به قرآن و سنت عرضه شود و کشف صحیح و باطل تفکیک شود.

آیت الله فاطمی نیا هم فرموده اند که کشف صحیح با برهان منطبق است.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد کافی

باسمه تعالی
یکی از بحث های مهم هر علمی که از روش معرفتی خاص برای شناخت حقایق خارجی سود می جوید، ملاک های لازم برای ارزیابی ادعاهای مطرح شده بر اساس آن روش، و میزان قابل اعتماد بودن آن در دست یابی به دانشی مطابق با واقع است. علوم تجربی و عقلیبرایرسیدن به واقع از حس و عقل سود می برند اما عرفان نظری، از روش کشف و شهود قلبی برای مواجهه با حقایق هستی سود می برد. مسئله میزان و ملاک درباره این روش نیزبه جد مطرح است.

در بیان عارفان می توان سه میزان برای علم عرفان به دست آورد:
الف: میزان عام یا شریعت
ب: میزان خاص مبتنی بر تجربه های استاد و پیر سلوک
این دو میزان مورد اتفاق همه محققان عرفان است
ج: عقل، که تنها در منابع متاخر عرفانی آمده است.
مکاشفه در صورتی معتبر است که با براهین عقلی و نقلی تایید شود و یا حداقل مخالفبابراهین عقلی و نقلی نباشد.
اگر امری را که در عالم مکاشفه دید و در شریعت هم نسبت به آن امر توصیه وسفارشی داشتیم آن وقت برای دیگران هم حجت است که البته در اینجا به خاطر دستورشریعت برای دیگران حجت خواهد بود مانند اینکه کسی در عالم مکاشفه صدایی را بشنود که اگر می خواهی فقیر نشوی بعد از نماز عشا سوره واقعه را بخوان، ما می بینیم چنین دستور و توصیه ای در شریعت هم وارد شده است و یک دستور عامی است. پس برای ما هم به دلیل وجود آن در شریعت (و نه به خاطر مکاشفه طرف) حجت می باشد.
بنابراین با توجه به این که مکاشفات شیطانی نیز داریم، اختلاف شهود را از جهت تعارض با میزان هایی که توضیح داده شد می توان حل نمود.
اما تفاوت مکاشفات و مشهودات، به غیر از تعارض، بستگی به عوامل دیگری مانند سعه وجودی و مراقبه بیشتر و صفای باطنی افراد دارد:

حضرت علامه حسن زاده آملی می فرمایند:
مرحوم علامه طباطبایی (رحمه الله علیه) روزی به من فرمودند:«آقا هر روز که مراقبتم قوی تر است در شب تمثلاتم صافی‌تر است.»[1]
گاهی اوقات هم متن شهود یکی است، ولبکن افرادی که آن را می بینند، در نحوه بیان کردنشان، متفاوت بیان می کنند.
فرض کنید که گاهی اوقات یک کسی که علم عرفان نظری خوانده، را با کسی در نظر بگیریدکه درس رسمی نخوانده ولی هر دو در مسیر سیر و سلوک واقعیتی را می بینند ولی درنحوه بیان نمودن، هر کسی با زبان خاص خود آن را مطرح می نماید.
در اینجا نمی توان گفت که کشف و شهود متفاوت است، بلکه نحوه بیان نمودن آن واقعیت متفاوت شده است.
به تعبیر مولوی
«هر کسی را اصطلاحی داده ایم/هر کسی را سیرتی بنهاده ایم»
___________________
پی نوشت:
[1]. حسن زاده آملی، حسن، هزار و یک کلمه، ج5، ص 289.


ایمان عرفانی;450635 نوشت:
حال فرض کنید که کسانی ، از وجود خود شخص امام بعنوان استاد عرفان بهره برده باشند ، یا سلوکشان را زیر اصلاحات و حمایت مستقیم ایشان (حتی اگر واسطه هایی موجود باشد) ، انجام داده باشند ، آیا آنوقت این افراد در شهود حقایق دینی دچار اختلاف میشوند؟

باسلام خدمت شما

1- یک علت اختلاف آرای سالکان بعضا بخاطر مرتبه و مقام آنان هست مثلا کسی که در مقام عشق است و سالک دیگر در مقام توحید!

خب طبیعی است که براساس مرتبه بینش باطنی شان در مسائل خاص و عمیق عرفانی اختلاف داشته باشند!

2- علت اختلاف دیگر در بیان است. مثلا فلاسفه همان مطالب عرفا را به زبان دیگری بیان میکنند!

3- اختلاف دیگر مذهب سالکان است. سالکان الی الله همه شیعه هستند اما خصوصا در قدیم سالکان سنّی بعد از کشف حقیقت، شیعه میشدند اما تقیه میکردند مانند محی الدین ابن عربی و جلال الدین بلخی و...

مثلا ابن عربی در کتبش، احادیث جعلی اهل سنت را آورده و براساس آنها مطالبی کاملا غلط را ذکر کرده که باز خود بعضی از این مطالب را تنها سالکان الی الله تشخیص میدهد و کار هر کسی نیست! اما حرفهایی که در خصوص خلفا توسط اینها زده شده براحتی عیان است و میتوان آنها را یافت!

یا مثلا شهوداتی دروغین ضد شیعه در کتب ابن عربی ذکر شده که معلوم نیست بخاطر تقیه ابن عربی بوده یا کسانی تحریفش کردند!

دقت داشته باشید فقط احادیث پیامبر و ائمه تحریف نشدند!!!

4- عرفان اسلامی اسراری دارد، لذا سالکان تمام مطالب را کامل و صحیح در کتبشان ذکر نکردند تا کسی با یاد گرفتن آنها موجبات گمراهی دیگران نشود و ادعای عارف بودن نکند و ... لذا نشانه هایی قرار دادند تا راست و دروغ افراد مدعی عیان شود!

خود سالکان هم با هم فرق دارند. سالکان به ترتیب مقام و درجه سه دسته اند: اوتاد، ابدال و صالحین! چون سلوک این سه با هم تفاوت دارد لذا تجربیات متفاوتی دارند!

مثلا ابدال و اوتاد استاد ندارد و زیر نظر عنایت الهی و امداد امام زمان طی مسیر میکنند و سلوکشان با سلوک صالحین که استاد دارند تفاوت دارد. خصوصا اینکه ابدال و اوتاد از ارکان این عالم هستند لذا احوال ایشان هم متفاوت است.

در خصوص شهود کسانی که زیر نظر امام هستند باید عرض کنم که همه سالکان بنوعی زیر نظر امام هستند و شهودات اشتباه ندارند و اگر جایی حرفی متفاوت با دیگران زدند آن براساس نظر شخصی است نه براساس شهود! و البته بعضی مواقع دروغهایی به عنوان شهود فلان عارف نسبت میدهند. مثل دروغهایی که در کتاب کیمیای محبت در خصوص مولانا آمده!

اینکه چرا یک سالک حرفی بر ضد ابن عربی میزند را باید کامل بررسی کرد که چرا این را گفته و در چه زمانی و احوالی گفته و... چون وقتی همه سالکان، ابن عربی را تایید میکنند، نمیشود که یک سالک بیاید و بر ضد وی سخنی بگوید!

بهتر است شما چند مورد از این شهودهای متفاوت را ذکر کنید تا قضیه را روشنتر کنیم


یکی خط است از اول تا به آخر
بر او خلق جهان گشته مسافر


در این ره انبیا چون ساربانند
دلیل و رهنمای کاروانند


وز ایشان سید ما گشته سالار
هم او اول هم او آخر در این کار


در این ره اولیا باز از پس و پیش
نشانی داده‌اند از منزل خویش


به حد خویش چون گشتند واقف
سخن گفتند در معروف و عارف


یکی از بحر وحدت گفت انا الحق
یکی از قرب و بعد و سیر زورق


یکی را علم ظاهر بود حاصل
نشانی داد از خشکی ساحل


یکی گوهر برآورد و هدف شد
یکی بگذاشت آن نزد صدف شد


یکی در جزو و کل گفت این سخن باز
یکی کرد از قدیم و محدث آغاز


یکی از زلف و خال و خط بیان کرد
شراب و شمع و شاهد را عیان کرد


یکی از هستی خود گفت و پندار
یکی مستغرق بت گشت و زنار


سخنها چون به وفق منزل افتاد
در افهام خلایق مشکل افتاد

پرسش:
علت اختلاف شهود عرفا در چیست؟
پاسخ
:
یکی از بحث های مهم هر علمی که از روش معرفتی خاص برای شناخت حقایق خارجی سود می جوید، ملاک های لازم برای ارزیابی ادعاهای مطرح شده بر اساس آن روش، و میزان قابل اعتماد بودن آن در دست یابی به دانشی مطابق با واقع است. علوم تجربی و عقلی برای رسیدن به واقع از حس و عقل سود می برند اما عرفان نظری، از روش کشف و شهود قلبی برای مواجهه با حقایق هستی سود می برد. مسئله میزان و ملاک درباره این روش نیزبه جد مطرح است.

در بیان عارفان می توان سه میزان برای علم عرفان به دست آورد:
الف:میزان عام یا شریعت
ب:میزان خاص مبتنی بر تجربه های استاد و پیر سلوک
این دو میزان مورد اتفاق همه محققان عرفان است
ج: عقل، که تنها در منابع متاخر عرفانی آمده است.
مکاشفه در صورتی معتبر است که با براهین عقلی و نقلی تایید شود و یا حداقل مخالف بابراهین عقلی و نقلی نباشد.
اگر امری را که در عالم مکاشفه دید و در شریعت هم نسبت به آن امر توصیه وسفارشی داشتیم آن وقت برای دیگران هم حجت است که البته در اینجا به خاطر دستورشریعت برای دیگران حجت خواهد بود مانند اینکه کسی در عالم مکاشفه صدایی را بشنود که اگر می خواهی فقیر نشوی بعد از نماز عشا سوره واقعه را بخوان، ما می بینیم چنین دستور و توصیه ای در شریعت هم وارد شده است و یک دستور عامی است. پس برای ما هم به دلیل وجود آن در شریعت (و نه به خاطر مکاشفه طرف) حجت می باشد.
بنابراین با توجه به این که مکاشفات شیطانی نیز داریم، اختلاف شهود را از جهت تعارض با میزان هایی که توضیح داده شد می توان حل نمود.
اما تفاوت مکاشفات و مشهودات، به غیر از تعارض، بستگی به عوامل دیگری مانند سعه وجودی و مراقبه بیشتر و صفای باطنی افراد دارد:

حضرت علامه حسن زاده آملی می فرمایند:
مرحوم علامه طباطبایی (رحمة الله علیه) روزی به من فرمودند:«آقا هر روز که مراقبتم قوی تر است در شب تمثلاتم صافی‌تر است.»(1)
گاهی اوقات هم متن شهود یکی است، ولیکن افرادی که آن را می بینند، در نحوه بیان کردنشان، متفاوت بیان می کنند.
فرض کنید که گاهی اوقات یک کسی که علم عرفان نظری خوانده، را با کسی در نظر بگیرید که درس رسمی نخوانده ولی هر دو در مسیر سیر و سلوک واقعیتی را می بینند ولی در نحوه بیان نمودن، هر کسی با زبان خاص خود آن را مطرح می نماید.
در اینجا نمی توان گفت که کشف و شهود متفاوت است، بلکه نحوه بیان نمودن آن واقعیت متفاوت شده است.(2)
به تعبیر مولوی
«هر کسی را اصطلاحی داده ایم/هر کسی را سیرتی بنهاده ایم»
پی نوشت:
1.حسن زاده آملی، حسن، هزار و یک کلمه، ج5، ص 289، بوستان کتاب.

2.برای اطلاع بیشتر ر. ک. یزدانپناه، یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، موسسه امام خمینی.

موضوع قفل شده است