عرش

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عرش

سلام

به جهت اهمیت معنی و مفهوم عرش که یکی از علل انحراف فرقه وهابیت میباشد از کلیه اساتید محترم و صاحبنظران تمنا میکنم به معنی و مفهوم واقعی ان با توجه به ایات قرانی بپردازند ایا معنی ان تخت است داربست است حکومت است یا معنی واقعی ان سیستم ، الگوریتم یا نظم معقول است و این معانی بر مجاز به ان نسبت داده شده است ؟

با نام الله


کارشناس بحث: استاد میقات

فتا 1;449921 نوشت:
سلام

به جهت اهمیت معنی و مفهوم عرش که یکی از علل انحراف فرقه وهابیت میباشد از کلیه اساتید محترم و صاحبنظران تمنا میکنم به معنی و مفهوم واقعی ان با توجه به ایات قرانی بپردازند ایا معنی ان تخت است داربست است حکومت است یا معنی واقعی ان سیستم ، الگوریتم یا نظم معقول است و این معانی بر مجاز به ان نسبت داده شده است ؟

با سلام و درود

معنای لغوی عرش‏:

سرپوشيده و سقف دار.
«وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى‏ عُرُوشِها»(1)

داربست و شكلى سقف مانند.
«مَعْرُوشاتٍ وَ غَيْرَ مَعْرُوشاتٍ»(2)
«وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ»(3)
«وَ ما كانُوا يَعْرِشُونَ»(4)

تخت و جايگاه حاکم، به اعتبار اين كه بر بلندى قرار دارد.
«وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ»(5)
«أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِها»(6)
«أَ هكَذا عَرْشُكِ»(7)

واژه «عرش» براى بزرگى و قدرت و كشور دارى هم كنايه شده است.(8)


بیان تفسیری

«ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ» (9) كنايه است از استيلاء و احاطه کامل خداوند بر ملک خود و قيامش به تدبير امور آن، بطورى كه هيچ موجود كوچک و بزرگى از قلم تدبيرش ساقط نمى‏ شود، و در تحت نظامى دقيق، هر موجودى را به كمال واقعيش رسانيده، حاجت هر صاحب حاجتى را مى ‏دهد. لذا در سوره های یونس(10)، رعد(11) و سجده(12) پس از ذکر عرش، تدبیر امور «يُدَبِّرُ الْأَمْر» را مطرح می فرماید. (13)

«عرش» در اين جا معناى خاصى دارد و يكى از حقايق عالم هستى است كه حقيقت آن بر ما پوشيده است. (14)

ممكن است «عرش»، كنايه از جهان ماوراى ماده و «كرسىّ» كنايه از جهان مادّه باشد. (15)

عرش اللَّه، چيزى است كه در حقيقت، بشر آن را نمى‏ شناسد و نمى ‏داند، مگر بوسيله اسم آن؛ و اين چنين نيست كه اوهام و خيالات عامّه مردم به آن توجّه كرده و پنداشته‏ اند، زيرا اگر آن چنان باشد بايستى عرش حامل خداى كه متعالى از آن است باشد نه محمول. (16)

_____________

  1. بقره، 259؛ کهف، 42.
  2. انعام، 141.
  3. نحل، 68.
  4. اعراف، 137.
  5. يوسف، 100.
  6. نمل، 38.
  7. نمل، 42.
  8. ر.ک: المفردات في غريب القرآن، ص 558؛ قاموس قرآن، ج ‏4، ص 316؛ مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏4، ص 659.
  9. اعراف، 54.
  10. یونس، 3.
  11. رعد، 2.
  12. سجده، 4.
  13. ترجمه الميزان، ج ‏8، ص 187؛ أطيب البيان فی تفسير القرآن، ج ‏5، ص 340؛ تفسير نمونه، ج ‏6، ص 205.
  14. كوثر، ج ‏4، ص 100.
  15. تفسير نور، ج ‏4، ص 82؛ المفردات في غريب القرآن، ص 558.
  16. ر.ک: المفردات في غريب القرآن، ص 558.
موضوع قفل شده است