بسیار جالب /چگونه یک حدیث انیشتین را شگفت زده کرد !!؟؟
تبهای اولیه
«آلبرت اینشتین» فیزیکدان بزرگ معاصر، در آخرین رساله علمی خود با عنوان «دی ارکلارونگ Die Erklarung» (به معنای بیانیه) که در سال 1954
در آمریکا و به زبان آلمانی نوشت، اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح داده و آن را کاملترین ومعقولترین دین دانسته است.
این رساله در حقیقت همان نامهنگاری محرمانه اینشتین با مرحوم آیتالله العظمی بروجردی است. اینشتین در این رساله «نظریه نسبیت» خود را با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از کتابهای شریف نهج البلاغه و بحارالانوار تطبیق داده و نوشته است که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمیشود و تنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریه ی پیچیده «نسبیت» را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان آن را نفهمیدهاند.
یکی از این حدیثها حدیثی است که علامه مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم (ص) نقل میکند که: «هنگام برخاستن از زمین، لباس یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی میخورد و آن ظرف واژگون میشود. اما پس از اینکه پیامبر اکرم(ص) از معراج جسمانی باز میگردند مشاهده میکنند که پس از گذشت این همه زمان، هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است».
اینشتین این حدیث را از گرانبهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینه «نسبیت زمان» دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن مینویسد. اینشتین همچنین در این رساله «معاد جسمانی» را از راه فیزیکی اثبات میکند. او فرمول ریاضی معاد جسمانی را عکس فرمول معروف «نسبیت ماده و انرژی» میداند: E = M.C2 >> M = E /C2
یعنی اگر حتی بدن ما تبدیل به انرژی شده باشد دوباره میتواند عینا به تبدیل به ماده و زنده شود.
اینشتین در این کتاب همواره از آیت الله بروجردی با احترام و به لفظ «بروجردی بزرگ» یاد کرده و از شادروان پروفسور حسابی نیز بارها با لفظ «حسابی عزیز» یاد کرده است.
اصل نسخه این رساله اکنون به لحاظ مسایل امنیتی به صندوق امانات سری لندن (بخش امانات پروفسور ابراهیم مهدوی) سپرده شده و نگهداری میشود.
این رساله را پروفسورابراهیم مهدوی (مقیم لندن) ، با کمک یکی از اعضاء شرکت اتومبیلسازی بنز و به بهای 3 میلیون دلار از یک عتیقهفروش یهودی خریداری کرد.
دستخط اینشتین در تمامی صفحات این کتابچه توسط خط شناسی رایانهای چک شده و تأیید گشته است.
مقاله دلیل معتبر هست.
به نام خدا.
هر کسی ، میتونه یه فایل پی دی اف درست کنه و چیزایی که مد نظرش هست رو توش بنویسه. این میشه معتبر؟
ستایشگر :Gol:
سفر رسول خدا (ص) از موضع حجرالاسود بوده. این سنگ، یک درگاه ورودی - خروجی برای سفر در فضا-مکان است. امام زمان (عج) هم از همین درگاه به زمان ما می آیند. این مسئله را در آینده اگر خدا توفیق داد بشر درک خواهد کرد.
سفر رسول خدا (ص) از موضع حجرالاسود بوده. این سنگ، یک درگاه ورودی - خروجی برای سفر در فضا-مکان است. امام زمان (عج) هم از همین درگاه به زمان ما می آیند. این مسئله را در آینده اگر خدا توفیق داد بشر درک خواهد کرد.
به نام خدا.
ادعاهای اثبات نشده ، فقط به دین ضربه میزنند.
ستایشگر :Gol:
ادعاهای اثبات نشده ، فقط به دین ضربه میزنند.
اثبات ادعای بنده به نبوت یا امامت یا به اطلاع از اسرار و رموز نبوت و امامت نیاز دارد که بنده نه نبی هستم و نه امام. یعنی بنده از آنجاییکه نبی یا امام نیستم، علم این را ندارم که بروم کنار حجرالاسود، و یکبار سفر در فضا-مکان از طریق این درگاه را به شما نشان بدهم تا از این طریق ادعایم را به شما اثبات کنم.
اما نتیجه گیری بر اساس شواهد و قرائن، فقط به «عقل سلیم» نیاز دارد.
1- نظریه نسبت انیشتین و سفر در فضا-مکان را که می دانید.
2- در ابتدای سوره اسرا خبر از معراج نبی مکرم اسلام از موضع «کعبه» به مسجد الاقصی داده شده.
3- امام زمان (عج) هم در حالی ظهور می کنند که به «حجرالاسود» تکیه داده اند.
این سه مورد را بگذار کنار هم. چه نتیجه ای می گیری؟!
یک مورد دیگر هم هست. حجرالاسود به همراه حضرت آدم (ع) از بهشت به زمین هبوط داده شد. این سنگ ابتدا سفید بوده و با آمدن به زمین، به این رنگ درآمده. این سنگ ساکن و خاموش، در خود رازهای عظیمی نهفته دارد و به نظر بنده، اهمیت این سنگ از خود بنای کعبه بسیار بسیار بیشتر است.
انیشتن مگه چه شخصیته مهمیه که شگفت زدگیش مهم باشه....و به دین لطمه بزنه یا نه موثر باشه...او فقط یک دانشمند بود...فکر نمی کنم زیاد آدم با خدایی بوده باشه....پس زیاد ارزش نداره.....
اثبات ادعای بنده به نبوت یا امامت یا به اطلاع از اسرار و رموز نبوت و امامت نیاز دارد که بنده نه نبی هستم و نه امام.
اما نتیجه گیری بر اساس شواهد و قرائن، فقط به «عقل سلیم» نیاز دارد.
1- نظریه نسبت انیشتین و سفر در فضا-مکان را که می دانید.
2- در ابتدای سوره اسرا خبر از معراج نبی مکرم اسلام از موضع «کعبه» به مسجد الاقصی داده شده.
3- امام زمان (عج) هم در حالی ظهور می کنند که به «حجرالاسود» تکیه داده اند.
این سه مورد را بگذار کنار هم. چه نتیجه ای می گیری؟!
به نام خدا.
همانطور که فرمودید ، نظریه ی نسبیت انیشتن هست و هنوز هیچ اثباتی برای نظریات انیشتن ارائه نشده بلکه تنها آزمایشات تجربی تا به امروز ، با دقت مطلوبی ، با این نظریه مطابقت داشته اند! نه فقط تئوری نسبیت ، که همه ی نظریات فیزیک اینطوری هستند که اصولی رو به عنوان اصول بدیهی فرض بر صحت میشه ، و سپس بقیه نظریه از روش استنتاج میشه.
اینجور نتیجه گیری که شما کردید ، نتیجه گیری درستی نیست. شما بر چه اساسی میگید که پیامبر (ص) از کعبه تا مسجدالاقصی رو در زمان و مکان سفر کرده اند؟ بر چه اساسی میگید که امام زمان (عج) از موضع حجر الاسود به زمان ما ورود پیدا میکنند؟
از عقل سلیم گفتید ، اتفاقا یکی از چیز هایی که انیشتن در موردش بحث میکنه ، همین عقل سلیم هست که عقل سلیم اصلا چیه و چرا نظریه نسبیت به "عقل سلیم" آدم های قرن 20 ، جور در نمیاد.
ستایشگر :Gol:
انیشتن مگه چه شخصیته مهمیه که شگفت زدگیش مهم باشه....و به دین لطمه بزنه یا نه موثر باشه...او فقط یک دانشمند بود...فکر نمی کنم زیاد آدم با خدایی بوده باشه....پس زیاد ارزش نداره.....
به نام خدا.
در حوزه ی فیزیک آدم کم اهمیتی نبوده.
ستایشگر :Gol:
انیشتن مگه چه شخصیته مهمیه که شگفت زدگیش مهم باشه....و به دین لطمه بزنه یا نه موثر باشه...او فقط یک دانشمند بود...فکر نمی کنم زیاد آدم با خدایی بوده باشه....پس زیاد ارزش نداره.....
هرکی با خدا نباشه ارزش نداره؟
چه لفظ بدی به کار بردید
انیشتین بنیان گذار فیزیک بوده و تحول فیزیکو مدیون ایشون هستیم
شاید این فایل پی دی اف مال اون نباشه اما واقعا توی فیزیک غوغا کرد
بنده به شخصه احترام زیادی براش قائلم همچنین کسایی که درس خونده هستنو فهم بالایی دارن
همانطور که فرمودید ، نظریه ی نسبیت انیشتن هست و هنوز هیچ اثباتی برای نظریات انیشتن ارائه نشده بلکه تنها آزمایشات تجربی تا به امروز ، با دقت مطلوبی ، با این نظریه مطابقت داشته اند! نه فقط تئوری نسبیت ، که همه ی نظریات فیزیک اینطوری هستند که اصولی رو به عنوان اصول بدیهی فرض بر صحت میشه ، و سپس بقیه نظریه از روش استنتاج میشه.اینجور نتیجه گیری که شما کردید ، نتیجه گیری درستی نیست. شما بر چه اساسی میگید که پیامبر (ص) از کعبه تا مسجدالاقصی رو در زمان و مکان سفر کرده اند؟ بر چه اساسی میگید که امام زمان (عج) از موضع حجر الاسود به زمان ما ورود پیدا میکنند؟
از عقل سلیم گفتید ، اتفاقا یکی از چیز هایی که انیشتن در موردش بحث میکنه ، همین عقل سلیم هست که عقل سلیم اصلا چیه و چرا نظریه نسبیت به "عقل سلیم" آدم های قرن 20 ، جور در نمیاد.
اگر نظریه یا تئوری قابل اثبات بصورت فیزیکی باشد، دیگر به آن نظریه یا تئوری نمی گویند. آن می شود یک قانون.
اگر بشر تا امروز توان اثبات نظریات انیشتین را نداشته، دلیل آن فقدان ابزار لازم برای این آزمایشات است. مثل این می ماند که بنده ادعا کنم آب در 100 درجه می جوشد، اما شما کتری و گاز پیکنیکی ندارید تا صحت این امر را آزمایش کنید. نبود ابزار لازم برای اثبات یک نظریه، دلیل بر عدم اثبات آن نیست. گرچه این نظریه با حداقل امکاناتی که وجود دارد، یک بار آزمایش شده و تا حدودی تأیید شده. تونل شتاب دهنده ذرات توانستند، عمر یک ذره را 30 برابر کنند، وقتی آن را به سرعتی نزدیک به سرعت نور رساندند. ساعت هایی هم که با فضاپیماها به فضا فرستاده شده، بعد از گذشت چند سال و سرعت حرکت بالای 20 هزار کیلومتر در ساعت، امروز کمی عقب تر از همان نوع ساعت های اتمی هستند که در زمین هم زمان با آنها کوک شدند. بیشتر از این وارد این بحث نشویم بهتر است.
در مورد سفر پیامبر (ص) و ظهور امام زمان (عج)، گفته های بنده در مورد اول فقط برای مسلمین و در مورد دوم فقط برای شیعیان حجت است. مخاطب بنده از این ارسال ها فقط شیعیان هستند. هیچ شیعه ای نیست مگر به این دو اصل اعتقاد داشته باشد.
حدیثی هم که مبنای ایجاد این تاپیک است، مؤید سکون زمان در تمام طول سفر رسول خدا (ص) است. یعنی آن همه ماجرا اتفاق افتاده در سفر ایشان، همه در فاصله ی زمانی ای انجام شد که ظرف آبی کج شده و آبش در حال ریختن بوده است. یعنی در واقع هیچ واحد زمانی!
یعنی سفر با سرعت نور. این سفر با این سرعت، زمان را ساکن می کند. یعنی زمان نمی گذرد. رسول خدا (ص) به سفر رفته و بازگشته، اما هیچ زمانی نگذشته. یعنی ایشان با سرعت نور سفر کردند.
در مورد عقل سلیم، عقل مرکز محاسبات ما از ادراکات مادی ما بواسطه ی حواس ناقص بشریست. درجه ی هوشی افراد بشر هم متفاوت است. وقتی همه ی داده ها به عقل های مختلف یکسان است، اگر نتایج گرفته شده تفاوت داشته باشد، این تفاوت در نتیجه گیری محصول تفاوت در ضریب هوشی است. در نهایت وقتی یک معما حل شود، دیگر حتی افراد کم هوش هم می توانند آن را بفهمند. اینجا عقل سلیم معنا پیدا می کند. یعنی وقتی معمایی حل شد، عقل سلیم است که آن را می پذیرد و عقول غیرسلیم آن را نمی پذیرند.
[="Tahoma"][="Indigo"]
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز :
به گزارش «شیعه نیوز»، در پی انتشار مطالبی در برخی سایتهای خبری در خصوص ارسال نامهای از طرف انيشتین به آیتالله بروجردی ـ قدس سره ـ پایگاه اطلاع رسانی بیت معظم له در گفتگویی با نوه معظم ایشان در این خصوص گفتگویی را انجام داده است که به شرح زیر است :
همان گونه که مطلع هستيد، اخیراً برخی از خبرگزاريها و پایگاههای اطلاعرسانی، نامهای از آقاي انيشتین به حضرت آیتالله العظمی بروجردی ـ قدس سره ـ منتشر کرده و مطالبی در زمينة ارتباط آن دو با یکدیگر بيان نمودهاند. از حضرتعالی درخواست داریم که اگر دراینباره اطلاعی دارید، بیان بفرمایید تا پرسشهای متعددي كه در ذهن بسیاری از پژوهشگران پدید آمده و با این پایگاه اطلاعرسانی در میان گذاشتهاند، پاسخ داده شود.
پرسش: لطفاً چگونگی ارتباط حضرت آیتالله العظمی بروجردی (قدس سره) با آقای انیشتین را بیان فرمایید.
پاسخ: جناب آقای انیشتین و آیتالله العظمي بروجردی با یکدیگر به طور مستقیم ارتباط نداشتهاند؛ نه آقای انیشتین به ایران آمده و نه آیتالله العظمي بروجردی به آمریکا رفته بودند؛ اما یک رابط قوی بین آن دو وجود داشت و آن، آقای پرفسور حسابی بود. ایشان از یک سو شاگرد انیشتین بود و با ایشان ارتباط داشت و از سوی دیگر، از ارادتمندان و علاقهمندان به آیتالله العظمي بروجردی بود و بسیار خدمت ایشان میآمد. اینجانب هم، چه در تهران و چه در قم، با دکتر حسابی در ارتباط بودم و خدمت ایشان میرسیدم.
انیشتین، آغازگر مسیر گذر از ماده به ماورا
پرسش: حضرت آيتالله علوي، آیا قرائن و شواهدی دال بر این ارتباط وجود دارد؟
پاسخ: در همان ایام ـ حدود 42 سال قبل ـ پیش از آنکه بحث ارتباط آیتالله العظمي بروجردی و انیشتین مطرح شود، آقای دکتر حسابی جریانی را در این رابطه برای بنده بیان کردند. ایشان گفتند: «پس از آنکه نظریه نسبیت انیشتین در محافل علمی مطرح شده بود، روزی خدمت آیتالله العظمي بروجردی رسیدم. ایشان از من درباره این نظریه توضیح خواستند و بنده هم این نظریه را به طور مبسوط شرح دادم. آیتالله العظمي بروجردی سؤالات دقیقی میپرسیدند و من هم جواب میدادم. وقتی مطلب تمام شد، به من فرمودند: سلام مرا به آقای انیشتین برسان و بگو شما موفق شدید از فیزیک روزنهای به متافیزیک باز کنید». آقای پرفسور حسابی دقیقاً همین تعبیر را از آیتالله العظمي بروجردی مطرح کردند. این داستان دلالت میکند که بین انیشتین و آیتالله العظمی بروجردی، از طریق دکتر حسابی، ارتباطی ـ هرچند در حد پیغام ـ بوده است؛ اما درباره مسلمان و شیعه شدن آقای انیشتین ـ که بعدها مطرح شد ـ اطلاع دقیق و قابل اثباتی نداریم.
انیشتن اگر بیشتر عمر میکرد، شاید بسیاری از مسائل را باز میکرد. امیدواریم دوباره مغز متفکری همچون او شکل بگیرد و کارهای او را دنبال کند و به قول آیتالله العظمي بروجردی، از عالم فیزیک به ماورای ماده راه یابد. اگر ماده ورایی داشته باشد، علمِ به ماده نیز باید به ماورای ماده منتهی شود. اساساً شناخت کامل، به آن سوی ماده پر میکشد. توجه به ماورای ماده، مسئلهای است که نمیتوان با یک احتمال کوچک، آن را از انیشتین نفی کرد. چنین رایحهای در بسیاری از دانشمندان بزرگ استشمام میشود؛ اما اینکه انیشتین در این زمینه به چه مرتبهای رسیده است، باید بررسی و اثبات شود.
اثباتناپذیر و انکارناپذیر بودن ارتباط
پرسش: حضرت استاد، لطفاً بهمنظور روشنتر شدن مطلب برای مخاطبان، توضيحات بيشتري ارائه فرماييد.
پاسخ: مسئله ارتباط بین انیشتین و آیتالله العظمي بروجردی، همچون معمایی است. از یک سو نمیتوان به طور کلی آن را نفی کرد؛ چون میدانیم که دستکم در حد پیغامرسانی از طریق پروفسور حسابی، بین آن دو ارتباط بوده است. همچنین مطالبی که اکنون از قول انیشتن و آیتالله العظمي بروجردی نقل میشود، مطالب بلندی است و کار هر کسی نیست. کسی که به فلسفه و کلام اسلامی آشنایی داشته باشد، متوجه این نکته میشود.
از سوی دیگر، دلایل کافی و اثباتکننده در اینباره موجود نیست و نمیتوان صرفاً به قراین موجود بسنده کرد. انیشتن شخصیت بزرگی است و جدا از مسلمان یا یهودی بودن، متعلق به بشریت است. آیتالله العظمي بروجردی نیز شخصیت بسیار بزرگی است. ازاینرو، وقتی چنین مطالبی درباره این شخصیتها مطرح میشود، باید با ادله قوی سخن گفت. ما به دنبال این ادله هستیم؛ اما آنچه تا کنون ارائه شده، قرائن ناقصی هستند که نتیجه قاطعی را اثبات نمیکنند.
1. اثباتناپذیری
الف) نیافتن نامههای ادعاشده: ما در مجموعه آثار آیتالله العظمي بروجردی هیچ نامهای به آقای انیشتین، یا پاسخی به نامه ایشان نیافتهایم. البته این به مفهوم انکار اصل مسئله نیست؛ زیرا بیشتر نامههای ایشان هماکنون موجود نیست؛ مانند نامههایی که بین ایشان و شیخ محمود شلتوت، رئیس دانشگاه الازهر مصر تبادل شده است که هیچ کدام اکنون در اختیار ما نیست. درباره انیشتین نیز هیچ نامهای پیدا نشده است؛ با این حال، نه میتوان اصل نامهنگاری بین آن دو را رد کرد و نه میتوان آن را اثبات کرد.
ب) عدم شناخت دقیق درباره افراد و نهادهای مدعی: به دلیل وجود شخصیتی همچون پرفسور حسابی در این جریان، ما این مسئله را نفی نمیکنیم؛ اما چون درباره افراد و مجموعههایی که این مسئله را مطرح کردهاند، شناخت دقیقی نداریم و به افراد اصلی مطرح در این موضوع دست نیافتهایم، آن را اثبات هم نمیکنیم. برای مثال، گفته شده است که آقای دکتر مهدوی نامهای با دستخط انیشتین به آیتالله العظمي بروجردی یافته است. ما بسیار تلاش کردیم که ایشان یا بستگانش را پیدا کنیم که تا کنون موفق نشدهایم. ممکن است که چنین نوشتهای منسوب به انیشتین، وجود داشته باشد و ممکن است نباشد.
ج) در اختیار نبودن شاهدان ماجرا: بیشتر افرادی که با آیتالله العظمي بروجردی به طور نزدیک ارتباط داشتند، مانند آیتالله سلطانی و آیتالله حاج شيخعلی صافی، از دنیا رفتهاند و تنها آیتالله العظمي حاج شيخ لطفالله صافی باقی ماندهاند که ایشان هم چیز زیادی در خاطر ندارند؛ چنانکه اظهار میکردند حتی آمدن دکتر حسابی نزد آیتالله العظمي بروجردی را هم به یاد نمیآورند. البته گفتنی است که آیتالله العظمي بروجردی دیدارهای خود را رسانهای نمیکردند و همه از ملاقاتهای ایشان با شخصیتها و سیاستمداران باخبر نمیشدند. حتی برخی از اطرافیان از ایشان میخواستند که نتیجه دیدارهای خود را اعلام کنند تا مردم از خدماتشان آگاه شوند؛ اما ایشان ضرورتی برای این کار نمیدیدند. بنابراین درباره مکاتبات ایشان با انیشتین نیز طبیعی است که بسیاری از نزدیکان ایشان اطلاعی نداشته باشند. بنده خدمت آیتالله العظمي صافی و دیگر بزرگان رفتم و دراینباره صحبت کردم. اطلاعات ایشان هم بیش از این نیست. به هر حال، تمام افرادی که میتوانستند در این زمینه گرهگشا باشند، بهویژه دکتر حسابی، از دنیا رفتهاند و در دسترس نیستند.
2. انکارناپذیری
الف) شخصیت جامع انیشتین: بنده در حالات انیشتین مطالعه کردهام. ایشان شخصیت جامعی بوده است و تفکرش تنها به فیزیک محدود نبود؛ بلکه در زمینه موضوعات دیگر، از جمله فلسفه و کلام اسلامی نیز مطالعاتی داشته است. ازاینرو، کلمات و پرسش و پاسخهایی که در این جریان از قول انیشتین مطرح شده است، امر بعیدی به نظر نمیرسد؛ چنانکه آیتالله العظمي صافی نیز میفرمودند: مطالبی که مطرح شده است، خیلی بلند است و نمیشود از غیر آقای العظمي بروجردی و انیشتین صادر شده باشد. در نوشتههایی که به انیشتین نسبت داده شده است، ایشان فردی به نظر میآید که هم به فلسفه مسلط است، هم کلام اسلامی را خوب میفهمد و هم با سخنان اخباریها و مکتب آنها و علامه مجلسی و دیگران آشناست. ازاینرو، بهراحتی نمیتوان ادعا کرد که کسی این گفتوگو و پرسش و پاسخ را ساخته و پرداخته باشد.
ب) ارتباط گسترده آیتالله العظمي بروجردی با شخصیتهای علمی معاصر: آیتالله العظمي بروجردی با طیف گستردهای از اساتید و حتی برخی از سیاستمداران بازنشسته مرتبط بودند؛ مانند تقیزاده که به آیتالله العظمي بروجردی ابراز علاقه میکرد و دیدارهایی نیز با ایشان داشت. بدیعالزمان فروزانفر نیز با ایشان در ارتباط بود. من از خود ایشان شنیدم که گفتند: روزی خدمت آیتالله العظمي بروجردی رسیدیم و عرض کردیم: «ما به این نتیجه رسیدهایم که شیعه از زمان امام صادق ـعلیهالسلامـ آغاز شده است». ایشان که تا پیش از این جمله آرام نشسته بودند، ناگهان برافروخته شدند و طرز نشستن خود را عوض کردند و فرمودند: «من از شما تعجب میکنم. شما چرا این حرف را میزنید؟» آنگاه ایشان شروع کردند براي اثبات اینکه شیعه از زمان رسول خدا ـصلیاللهعلیهوآلهـ شروع شده است. حدود دو ساعت توضیح دادند؛ روایت خواندند و شاهد آوردند. پس از آنکه سخنانشان تمام شد، عرض کردم: «مطالب ارزندهای بود؛ کاش این مطالب را مینوشتید». ایشان فرمودند: «در مقدمات جامع احادیث شیعه این مطالب را نوشتهام». بنابراین، آیتالله بروجردی در زمینة ارتباط با اندیشمندان معاصر خود و مکاتبه و مباحثه با ایشان اهتمام داشتند و بعید نیست که با انیشتین نیز مرتبط بوده باشند.
ج) شخصیت جامع آیتالله العظمي بروجردی: آیتالله بروجردی از یک شخصیت جامع علمی برخوردار بودند. ایشان شاگرد جهانگیرخان قشقایی و آخوند ملامحمد کاشی بود و تمام مراتب فلسفه و عرفان را گذرانده بودند. ایشان افزون بر تسلط بر فقه و اصول، یک فیلسوف نیز به شمار میرفتند. در زمینه حدیث نیز کار کرده و بر تفسیر آیات بسیار مسلط بودند. ایشان بر اساس همین غنای علمی خود، با بسیاری از شخصیتهای علمی مکاتبه و گفتوگوهایی داشتهاند و پاسخهای مبسوطی به بسیاری از پرسشها ارائه میکردند. ازاینرو هیچ بُعدی ندارد که با انیشتین نیز مکاتباتی داشته باشند. این مسئله قابل تکذیب نیست و ثبوتاً ممکن است؛ هرچند اثباتاً نمیتوان دلیلی بر آن ارائه کرد.
نکاتی درباره ارتباط آیتالله العظمی بروجردی و انیشتین
پرسش: حضرت استاد در پایان، اگر نکاتی در این زمینه دارید، لطفاً بیان فرمایید.
پاسخ: 1. اگر نامه آیتالله العظمي بروجردی به انیشتین و یا نامه انیشتین به ایشان پیدا شود، این مشکل نیز حل خواهد شد. این امر قابل پیگیری است. هیچ بعدی ندارد که بین این دو شخصیت، رفاقتی بوده و نامهنگاریهای صورت گرفته باشد. آیتالله العظمي بروجردی شخصیت بسیار پرحوصلهای داشتند و کسی بودند که با وجود گرفتاریها و مشکلات بسیار، ساعتهای زیادی برای پاسخ به نامهای وقت میگذاشتند. ایشان انیشتین را میشناختند و اهمیت کار را تشخیص میدادند. ازاینرو ممکن است که ایشان با انیشتین وارد مباحث جزئی شوند و به بحث بپردازند. درخواست ما این است که در مقام اثبات این امر، بیشتر کار شود؛ یعنی دستخط انیشتین دیده شود.
2. معمولاً نامههای آیتالله العظمي بروجردی، به فارسی یا عربی نوشته میشدند. بنابراین در صورت صحت این نامهنگاریها، به یک مترجم نیاز میبود که احتمالاً خود دکتر حسابی این نقش را بر عهده داشتند؛ چون این نامهها پست نمیشدند و از طریق دکتر حسابی به انیشتین میرسیدند. در نتیجه، نقش دکتر حسابی در حل این معما بسیار زیاد است. ازاینرو باید با بستگان ایشان ارتباط یافت و پیگیری کرد که آیا در کتابخانه شخصی ایشان، آثاری در این زمینه هست یا خیر.
3. با توجه به اینکه یک طرف این داستان، آیتالله العظمي بروجردی است، بنده از کسانی که میتوانند در این زمینه راهگشا باشند، میخواهم که ما را در حل این معما یاری کنند. اگر کسی واقعاً چنین نامهای از انیشتین را یافته است، ما را در جریان قرار دهد. البته نباید این قضیه را سیاسی کرد. اینکه آقای حمیدرضا پهلوی این کتاب را خریده است، یا دیگری، در جای خود قابل تحسین است؛ اما نباید با نگاه سیاسی به آن نگریست. ما باید این کتاب را به دنیا عرضه کنیم. بنده اعلام میکنم که ما حاضریم خودمان به هرجایی که لازم است برویم و افراد و متخصصانی را که در این زمینه آگاهی دارند، از نزدیک ببینیم و با آنها مذاکره کنیم. این مسئله برای ما مهم است که ثابت شود معارف ما، حتی در جامعه علمی وزین و سنگینی در سطح انیشتن مخاطب دارد.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
[/]
به نام خدا.
اگر نظریه یا تئوری قابل اثبات بصورت فیزیکی باشد، دیگر به آن نظریه یا تئوری نمی گویند. آن می شود یک قانون.
اگر بشر تا امروز توان اثبات نظریات انیشتین را نداشته، دلیل آن فقدان ابزار لازم برای این آزمایشات است. مثل این می ماند که بنده ادعا کنم آب در 100 درجه می جوشد، اما شما کتری و گاز پیکنیکی ندارید تا صحت این امر را آزمایش کنید. نبود ابزار لازم برای اثبات یک نظریه، دلیل بر عدم اثبات آن نیست. گرچه این نظریه با حداقل امکاناتی که وجود دارد، یک بار آزمایش شده و تا حدودی تأیید شده. تونل شتاب دهنده ذرات توانستند، عمر یک ذره را 30 برابر کنند، وقتی آن را به سرعتی نزدیک به سرعت نور رساندند. ساعت هایی هم که با فضاپیماها به فضا فرستاده شده، بعد از گذشت چند سال و سرعت حرکت بالای 20 هزار کیلومتر در ساعت، امروز کمی عقب تر از همان نوع ساعت های اتمی هستند که در زمین هم زمان با آنها کوک شدند. بیشتر از این وارد این بحث نشویم بهتر است.
این آزمایش ها فقط رد نمیکنند. اثبات نمیکنند. همین این ، یعنی پای هر استدلالی که بر اساس این تئوری ها برپا میشه ، در هواست! برای همین ، استفاده از نظریات فیزیکی برای اصول دینی ، به احتمال 50 درصد به زمین خوردن اون نظریه دینی می انجامه!
حتی همینکه گفته میشه آب در 100 درجه میجوشه ، باز هم فقط یک نظریه است. شما همه ی آب های دنیا رو آزمایش کردی؟ نه! فقط تا الان خلافش رو ندیدی و به علت کثرت این عدم مشاهده ، قبولش کردی.
در مورد سفر پیامبر (ص) و ظهور امام زمان (عج)، گفته های بنده در مورد اول فقط برای مسلمین و در مورد دوم فقط برای شیعیان حجت است. مخاطب بنده از این ارسال ها فقط شیعیان هستند. هیچ شیعه ای نیست مگر به این دو اصل اعتقاد داشته باشد.
حدیثی هم که مبنای ایجاد این تاپیک است، مؤید سکون زمان در تمام طول سفر رسول خدا (ص) است. یعنی آن همه ماجرا اتفاق افتاده در سفر ایشان، همه در فاصله ی زمانی ای انجام شد که ظرف آبی کج شده و آبش در حال ریختن بوده است. یعنی در واقع هیچ واحد زمانی!
یعنی سفر با سرعت نور. این سفر با این سرعت، زمان را ساکن می کند. یعنی زمان نمی گذرد. رسول خدا (ص) به سفر رفته و بازگشته، اما هیچ زمانی نگذشته. یعنی ایشان با سرعت نور سفر کردند.
همین قسمت استدلال شما ایراد داره. که شما میگید ، در هیچ واحد زمانی یعنی با سرعت نور! از کجا این نتیجه رو میگیرید؟
ستایشگر :Gol:
همین قسمت استدلال شما ایراد داره. که شما میگید ، در هیچ واحد زمانی یعنی با سرعت نور! از کجا این نتیجه رو میگیرید؟
این نتیجه گیری بنده بر اساس قرآن است.
خوب نگاه کن عقل سلیم!:
خداوند نور است. (قرآن)
خداوند خالق زمان است. (قرآن)
زمان بر خداوند نمی گذرد. (قرآن)
نتیجه:
زمان بر نور نمی گذرد.
دیدی جناب! به همین راحتی! نه فرمول نیاز دارد، نه علم چندانی. فقط قرآن بخوانی کافیست!
حتی همینکه گفته میشه آب در 100 درجه میجوشه ، باز هم فقط یک نظریه است. شما همه ی آب های دنیا رو آزمایش کردی؟ نه! فقط تا الان خلافش رو ندیدی و به علت کثرت این عدم مشاهده ، قبولش کردی.
آب در 50 درجه هم می جوشد. بشرطی که فشار هوا تغییر کند. در 100 درجه هم نمی جوشد، به شرطی که در آن ضدجوش حل شده باشد.
اما قوانین می گویند، تا عاملی جدید، در عوامل اولیه ورود نکند، نتیجه ی آزمایش تا بی نهایت همان است که اول بود.
این آزمایش ها فقط رد نمیکنند. اثبات نمیکنند. همین این ، یعنی پای هر استدلالی که بر اساس این تئوری ها برپا میشه ، در هواست! برای همین ، استفاده از نظریات فیزیکی برای اصول دینی ، به احتمال 50 درصد به زمین خوردن اون نظریه دینی می انجامه!
این نظریه ی بنده، اون 50% دیگست! شما اینطوری در نظر بگیر. گذشت زمان نظریه ی بنده رو اثبات می کنه. بنده فقط کمی زودتر از موعد خبر از مسئله ای دادم. چه قبول کنید و چه نکنید، هیچ تأثیری در روند عادی زندگی شما اتفاق نخواهد افتاد. نه از دینتون کم و نه به اون اضافه می کنه. اما اطلاع از وجود همچین مسائلی در همین دنیایی که در اون زندگی می کنیم، به ما می فهمونه که خیلی علوم هست، در همین دنیا که بشر هیچ وقت قادر نیست خودش به اون دست پیدا کنه و باید بواسطه ی نیرویی فرازمینی اون علوم به بشر تزریق شود.
به نام خدا.
این نتیجه گیری بنده بر اساس قرآن است.
خوب نگاه کن عقل سلیم!:
خداوند نور است. (قرآن)
خداوند خالق زمان است. (قرآن)
زمان بر خداوند نمی گذرد. (قرآن)
نتیجه:
زمان بر نور نمی گذرد.دیدی جناب! به همین راحتی! نه فرمول نیاز دارد، نه علم چندانی. فقط قرآن بخوانی کافیست!
اصلا من این اثبات راحت و زیبای شما رو که دیدم ، تصمیم گرفتم سر بر بیابان بذارم!
یکی از آیاتی که تفسیرش بی نهایت زیاد هست ، همین آیه ی" الله نور السماوات و الارض " هست. یعنی چی خدا نور هست؟ آیا منظور همین نوری هست که به صورت امواج الکترومغناطیسی مدل میشه؟ یا مفهوم دیگری رو داره؟
اگر مثل این نحو استدلال های شما بخوایم استدلال بکنیم بر اساس قرآن ( تازه اونهم به راحتی ) لابد خدا دست هم داره دیگه چون در قرآن داریم که "ید الله فوق ایدیهم"!
آب در 50 درجه هم می جوشد. بشرطی که فشار هوا تغییر کند. در 100 درجه هم نمی جوشد، به شرطی که در آن ضدجوش حل شده باشد.
اما قوانین می گویند، تا عاملی جدید، در عوامل اولیه ورود نکند، نتیجه ی آزمایش تا بی نهایت همان است که اول بود.
نه جناب. شما همون آب خالص در فشار یک اتمسفر در سطح دریا رو در نظر بگیر. شما همه ی آب های دنیا رو آزمایش نکردی که! فقط اون مقداری که در دسترست بوده آزمایش کردی و به خلافش نرسیدی!
این نظریه ی بنده، اون 50% دیگست! شما اینطوری در نظر بگیر. گذشت زمان نظریه ی بنده رو اثبات می کنه. بنده فقط کمی زودتر از موعد خبر از مسئله ای دادم. چه قبول کنید و چه نکنید، هیچ تأثیری در روند عادی زندگی شما اتفاق نخواهد افتاد. نه از دینتون کم و نه به اون اضافه می کنه. اما اطلاع از وجود همچین مسائلی در همین دنیایی که در اون زندگی می کنیم، به ما می فهمونه که خیلی علوم هست، در همین دنیا که بشر هیچ وقت قادر نیست خودش به اون دست پیدا کنه و باید بواسطه ی نیرویی فرازمینی اون علوم به بشر تزریق شود.
چطور میگید گذر زمان نظریه شما رو اثبات میکنه؟ از کجا مطمئن هستید؟ هیچ فیزیکدانی چنین ادعایی نمیکنه!
شما دارید قمار خطرناکی رو انجام میدید. اگر روزی اثبات بشه که نظریه انیشتن کافی نیست و چیزهای دیگری برای توجیه پدیده های فیزیکی لازمه ، اعتبار دین هم به خطر میوفته!
ستایشگر :Gol:
اصلا من این اثبات راحت و زیبای شما رو که دیدم ، تصمیم گرفتم سر بر بیابان بذارم!
عقل سلیم همینجا حضورش حس میشه! معما حل شده. عقل شما قبول نمی کنه.این تقصیر بنده نیست.
یعنی چی خدا نور هست؟ آیا منظور همین نوری هست که به صورت امواج الکترومغناطیسی مدل میشه؟ یا مفهوم دیگری رو داره؟
بنده نمی دانم. اصلا ربطی هم به بحث ما ندارد. ما که در چگونگی کیفیات نور بحث نمی کنیم. بحث بر سر این بود که زمان بر نور می گذرد یا نه. بنده عرض کردم نمی گذرد. دلیل خواستید، از قرآن دلیل آوردم که برای هر مسلمانی پذیرفتنیست.
این قسمت های قرمز رنگ حرف شما، هیچ ربطی به ادامه ی بحث ما ندارد.
همین نور باشد یا نور دیگری با مفهوم دیگری، هر نوری باشد، زمان بر آن نمی گذرد. متوجه شدید عقل سلیم؟! هر نوری. مهم این است که زمان بر نور نمی گذرد. شما فرمودید از کجا این نتیجه را گرفتید، بنده عرض کردم از قرآن. استدلال بنده برای هر مسلمانی حجت است که زمان بر نور نمی گذرد. شما قبول نکن!
اگر مثل این نحو استدلال های شما بخوایم استدلال بکنیم بر اساس قرآن ( تازه اونهم به راحتی ) لابد خدا دست هم داره دیگه چون در قرآن داریم که "ید الله فوق ایدیهم"!
خیر اصلا مثل این استدلال نیست. این مغالطه است که شما می فرمایید.
زمانی استدلال ما مثل این استدلال شما می شود که بنده مثلا بگویم نور خدا یعنی نور ماوراءبنفش! شما بگویید خیر، یعنی نور مادون قرمز!
وقتی که در کیفیات خود «نور» بحث نمی کنیم، ربطی به بحث در کیفیات خود «دست» ندارد و شباهتی بین این دو بحث نیست!
این شباهت را فقط عقل شما درک کرده!
نه جناب. شما همون آب خالص در فشار یک اتمسفر در سطح دریا رو در نظر بگیر. شما همه ی آب های دنیا رو آزمایش نکردی که! فقط اون مقداری که در دسترست بوده آزمایش کردی و به خلافش نرسیدی!
بنده که عرض کردم، هر شرطی تغییر کند، نتیجه هم متغیر می شود. آب های مختلف دنیا موادی در خود حل شده دارند که با یکدیگر متفاوت است. این تفاوت در مواد حل شده در آب را مثال زدم، عرض کردم مثلا ضدجوش در آب حل شده باشد. یک آبی درصد آهک زیادتری دارد، یک آبی نیترات بیشتری دارد و ... . اینها همه به اندازه ای در تغییر نقطه جوش مؤثرند.
چطور میگید گذر زمان نظریه شما رو اثبات میکنه؟ از کجا مطمئن هستید؟ هیچ فیزیکدانی چنین ادعایی نمیکنه!
شما دارید قمار خطرناکی رو انجام میدید. اگر روزی اثبات بشه که نظریه انیشتن کافی نیست و چیزهای دیگری برای توجیه پدیده های فیزیکی لازمه ، اعتبار دین هم به خطر میوفته!
خیر اعتبار دین به خطر نمی افتد، زیرا بنده آورنده ی دین نیستم. نظریه ای را در مورد یک مسئله ی دینی عنوان کردم. اگر درست درآمد، نظریه ی بنده درست درآمده، اگر غلط درآمد، نظریه ی بنده غلط بوده. هیچ ربطی به دین ندارد و خطری برای آن پیش نمی آید.
با نام و یاد دوست
سلام
با توجه به اینکه این موضوع قبلا بارها در سایت مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است
لذا از کاربرا بزرگوار و فرهیخته اسک دین تقاضا می کنم که در این خصوص به تاپیکهای زیر مراجعه نمایند:
http://www.askdin.com/thread1315.html
http://www.askdin.com/thread20240.html
http://www.askdin.com/thread2653.html
اگر سوالی داشتید با پیام خصوصی همکاران بخش ارجاع را مطلع نمایید.
در همین جا از کاربران محترم درخواست دارم قبل از ایجاد موضوع و طرح سوال ، حتما از گزینه جستجوی سایت استفاده کنند
تا اگر بحث مشابهی قبلا در سایت وجود داشت مطالعه کنند
و در صورتی که به پاسخ سوال خود نرسیدند نسبت به ایجاد موضوع جدید اقدام نمایند.
با تشکر
در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید