فَلا خَوْفٌ عَلَيهِمْ وَ لا هُمْ يحْزَنُونَ

تب‌های اولیه

25 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فَلا خَوْفٌ عَلَيهِمْ وَ لا هُمْ يحْزَنُونَ





به راستی

فَلا خَوْفٌ عَلَيهِمْ وَ لا هُمْ يحْزَنُونَ
کسانی که هر گز در دنیا و در اخرت بیمناک و اندهگین نخواهند شد

چه کسانی هستند و چه خصوصیاتی دارند

ان شا الله که به کمک همه دوستان و اساتید گرامی این خصوصیات را بشناسیم
تا ان شا الله که ما هم جزء این دسته باشیم

قُلْنَا اهْبطوا مِنهَا جَمِيعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنى هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَاى

فَلا خَوْفٌ عَلَيهِمْ وَ لا هُمْ يحْزَنُونَ

بقره (38)

گفتیم همه از بهشت فرود آئید تا آنگاه که از جانب من راهنمایی برای شما آید پس هر کس پیروی او کند هر گز ( در دنیا و آخرت ) بیمناک و اندوهگین نخواهد گشت

إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ الَّذِينَ هَادُوا وَ النَّصرَى وَ الصبِئِينَ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَخِرِ

وَ عَمِلَ صلِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَ


لا خَوْفٌ عَلَيهِمْ وَ لا هُمْ يحْزَنُونَ


بقره( 62)

كسانى كه (به پيامبر اسلام ) ايمان آورده اند، و يهود و نصارى و صابئان (پيروان يحيى يا نوح يا ابراهيم ) آنها كه ايمان بخدا و روز رستاخيز آورده اند و عمل صالح انجام داده اند پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است ، و هيچگونه ترس و غمى براى آنها نيست

(و هر كدام از پيروان اديان كه در عصر و زمان خود
بر طبق وظائف و فرمان الهى عمل كرده اند ماجورند و رستگار).






الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَلَهُمْ فى سبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ لا يُتْبِعُونَ مَا أَنفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذًى

لَّهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ

وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ

(بقره آیه 262)

كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى كنند، سپس به دنبال انفاقى كه كرده اند، منت نميگذارند و آزارى نميرسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان (محفوظ) است ،



و نه ترسى دارند، و نه غمگين مى شوند


در ایه 262 سوره بقره که در بالا ذکر شد مى فرمايد:


((كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى كنند سپس به دنبال انفاقى كه كرده اند منت نميگذارند و آزارى نميرسانند پاداش آنها، نزد پروردگارشان است ))
از اين آيه به خوبى استفاده مى شود كه انفاق در راه خدا در صورتى در پيشگاه پروردگار مورد قبول واقع مى شود كه به دنبال آن منت و چيزى كه موجب آزار و رنجش نيازمندان است نباشد.

بنابراين كسانى كه در راه خداوند بذل مال مى كنند ولى به دنبال آن منت ميگذارند يا كارى كه موجب آزار و رنجش است مى كنند در حقيقت با اين عمل ناپسند اجر و پاداش خود را از بين مى برند.




آنچه در اين آيه بيشتر جلب توجه مى كند اين است كه قرآن در واقع سرمايه زندگى انسان را منحصر به سرمايه هاى مادى نمى داند، بلكه سرمايه هاى روانى و اجتماعى را نيز به حساب آورده است .



كسى كه چيزى به ديگرى مى دهد و منتى بر او ميگذارد و يا با آزار خود او را شكسته دل مى سازد، در حقيقت چيزى به او نداده است زيرا اگر سرمايهاى به او داده سرمايهاى هم از او گرفته است و چه بسا آن تحقيرها و شكستهاى روحى به مراتب بيش از مالى باشد كه به او بخشيده است .

بنابراين اگر چنين اشخاصى اجر و پاداش نداشته باشند كاملا طبيعى و عادلانه خواهد بود بلكه مى توان گفت چنين افراد در بسيارى از موارد بدهكارند نه طلبكار زيرا آبروى انسان به مراتب برتر و بالاتر از ثروت و مال است .

نكته ديگر اينكه منت گذاردن و اذيت كردن در آيه با كلمه ((ثم )) كه معمولا براى فاصله بين دو حادثه (و به اصطلاح براى تراخى ) است ذكر شده بنابراين معنى آيه چنين مى شود كسانى كه انفاق مى كنند و بعدا منتى نميگذارند و آزارى نميرسانند پاداش آنها نزد پروردگار محفوظ است .

و اين خود ميرساند كه منظور قرآن تنها اين نيست كه پرداخت انفاق مؤ دبانه و محترمانه و خالى از منت باشد بلكه در زمانهاى بعد نيز نبايد با يادآورى آن منتى بر گيرنده انفاق گذارده شود، و اين نهايت دقت اسلام را در خدمات خالص انسانى مى رساند.
بايد توجه داشت كه منت و آزارى كه موجب عدم قبول انفاق مى شود اختصاص به مستمندان ندارد بلكه در كارهاى عمومى و اجتماعى از قبيل جهاد درراه خدا و كارهاى عام المنفعه كه احتياج به بذل مال دارد نيز رعايت اين موضع لازم است



جمله ((لهم اجرهم عند ربهم )) به انفاق كنندگان اطمينان مى دهد كه پاداششان نزد پروردگار محفوظ است تا با اطمينان خاطر در اين راه گام بردارند زيرا چيزى كه نزد خدا است نه خطر نابودى دارد و نه نقصان ، بلكه تعبير ((ربهم )) (پروردگارشان ) ممكن است اشاره به اين باشد كه خداوند آنها را پرورش مى دهد و بر آن مى افزايد.

جمله ((و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون ،)) اشاره به اين است كه آنها هيچ نوع نگرانى نخواهند داشت ، زيرا خوف ، همانگونه كه در سابق هم اشاره شد نسبت به امور آينده است ، و حزن و اندوه ، نسبت به امور گذشته ، بنابراين با توجه به اينكه پاداش انفاق كنندگان در پيشگاه خدا محفوظ است ، نه از آينده خود در رستاخيز ترسى دارند و نه از آنچه در راه خدا بخشيده اند، اندوهى به دل راه مى دهند.

بعضى نيز گفته اند آنها ترسى از فقر و كينه و بخل و مغبون شدن ندارند و نه غمى از آنچه انفاق كرده اند.

در حديثى از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى خوانيم : من اسدى الى مؤ من معروفا ثم آذاه بالكلام او من عليه فقد ابطل صدقته : ((كسى كه به فرد با ايمانى نيكى عطا كند، سپس او را با سخنى آزار دهد، يا منتى بر او بگذارد، به يقين انفاق خود را باطل كرده است )).
ولى آنها كه چنين نكرده اند، بيمى از باطل شدن انفاقها به خود راه نميدهند

اسلام در اين زمينه به قدرى دقيق است كه بعضى از علماء پيشين گفته اند: ((هر گاه انفاقى به كسى كنى و بدانى كه سلام كردن تو به او، بر او سخت و گران است و يادآور خاطره بخشش ، بر او سلام نكن )).


الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَلَهُم بِالَّيْلِ وَ النَّهَارِ سِرًّا وَ عَلانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ

وَ

لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ

آنها كه اموال خود را، شب و روز، پنهان و آشكار، انفاق مى كنند،

مزدشان نزد پروردگارشان است ،

نه ترسى بر آنهاست ، و نه غمگين مى شوند.


سوره بقره آیه 274



شان نزول :

در احاديث بسيارى آمده است كه اين آيه درباره على (عليه السلام ) نازل شده است زيرا آن حضرت چهار درهم داشت ، درهمى را در شب و درهمى را در روز و درهمى را آشكارا و درهمى را در نهان انفاق كرد و اين آيه نازل شد.



ولى مى دانيم نزول آيه در يك مورد خاص ، مفهوم آن را محدود نمى كند، و شمول حكم را نسبت به ديگران ، نفى نمى نمايد.

انفاق به هر شكل و صورت مطلوب است
باز در اين آيه سخن از مساله ديگرى در ارتباط با انفاق در راه خدا است و آن كيفيات مختلف و متنوع انفاق است ، مى فرمايد: آنها كه اموال خود را در شب و روز، پنهان و آشكار، انفاق مى كنند پاداششان نزد پروردگارشان است



(الذين ينفقون اموالهم بالليل و النهار سرا
و علانية فلهم اجرهم عند ربهم ).





وَ قَالُوا لَن يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلا مَن كانَ هُوداً أَوْ نَصرَى تِلْك أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَنَكمْ إِن كنتُمْ صدِقِينَ(111)


آنها گفتند هيچكس جز يهود يا نصارى هرگز داخل بهشت نخواهد شد، اين آرزوى آنها است ، بگو اگر راست مى گوئيد دليل خود را (بر اين موضوع ) بياوريد.

بَلى مَنْ أَسلَمَ وَجْهَهُ للَّهِ وَ هُوَ محْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يحْزَنُونَ(112)


آرى كسى كه در برابر خداوند تسليم شود و نيكوكار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است ، نه ترسى بر آنها است و نه غمگين خواهند شد (بنا بر اين بهشت خداوند در انحصار هيچ طايفهاى نيست ).


آیه 111و112 سوره بقره هم اشاره به این موضوع دارد:


يكى ديگر از ادعاهاى پوچ و نابجاى گروهى از يهوديان و مسيحيان كرده و سپس پاسخ دندانشكن به آنها مى گويد: ((آنها گفتند: هيچكس جز يهود و نصارى داخل بهشت نخواهد شد)) (و قالوا لن يدخل الجنة الا من كان هودا او نصارى )

در پاسخ ابتدا مى فرمايد: ((اين تنها آرزوئى است كه دارند)) (و هرگز به اين آرزو نخواهند رسيد) (تلك امانيهم ).


بعد روى سخن را به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) كرده مى گويد:

((به آنها بگو هر ادعائى دليلى مى خواهد چنانچه در اين ادعا صادق هستيد دليل خود را بياوريد))

(قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين ).


پس از اثبات اين واقعيت كه آنها هيچ دليلى بر اين مدعى ندارند و ادعاى انحصارى بودن بهشت ، تنها خواب و خيالى است كه در سر ميپرورانند،

معيار اصلى و اساسى ورود در بهشت را به صورت يك قانون كلى بيان كرده ، مى گويد: آرى كسى كه در برابر خداوند تسليم گردد و نيكوكار باشد پاداش او نزد پروردگارش ثابت است


))


(بلى من اسلم وجهه لله و هو محسن فله اجره عند ربه ).


و بنا بر اين چنين كسانى نه ترسى خواهند داشت و نه غمگين مى شوند

(و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون ).



خلاصه اينكه بهشت و پاداش خداوند و نيل به سعادت جاودان در انحصار هيچ طايفه نيست ، بلكه از آن كسانى است كه واجد دو شرط باشند: در مرحله اول تسليم محض در مقابل فرمان حق و ترك تبعيض در احكام الهى ، چنان نباشد كه هر دستورى موافق منافعشان است بپذيرند و هر چه مخالف آن باشد پشت سر اندازند، آنها به طور كامل تسليم حقند.


و در مرحله بعد آثار اين ايمان در عمل آنها به صورت انجام كار نيك منعكس گردد، آنها نيكوكارند، نسبت به همگان و در تمام برنامه ها.

در حقيقت قرآن با اين بيان مساءله نژاد پرستى و تعصبهاى نابجا را بطور كلى نفى مى كند و سعادت و خوشبختى را از انحصار طايفه خاصى بيرون مى آوردضمنا معيار رستگارى را كه ايمان و عمل صالح است ، مشخص مى سازد.



إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ وَ أَقَامُوا الصلَوةَ وَ ءَاتَوُا الزَّكوةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ
سوره بقره (277)

كسانى كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز را بر پا داشتند و زكات را پرداختند، اجرشان نزد پروردگارشان است ، و نه ترسى بر آنهاست ، و نه غمگين مى شوند.




در برابر رباخواران ناسپاس و گنهكار
(که در آیات قبل از این آیه به آن اشاره شده )


كسانى كه در پرتو ايمان ، خود پرستى را ترك گفته و عواطف فطرى خود را زنده كرده و علاوه بر ارتباط با پروردگار و بر پا داشتن نماز، به كمك و حمايت نيازمندان مى شتابند و از اين راه از تراكم ثروت و به وجود آمدن اختلافات طبقاتى و به دنبال آن هزار گونه جنايت جلوگيرى مى كنند پاداش خود را نزد پروردگار خواهند داشت و در هر دو جهان از نتيجه عمل نيك خود بهره مند مى شوند.



طبيعى است ديگر عوامل اضطراب و دلهره براى اين دسته به وجود نمى آيد خطرى كه در راه سرمايه داران مفت خوار بود و لعن و نفرينهائى كه به دنبال آن نثار آنها مى شد براى اين دسته نيست .

و بالاخره از آرامش كامل برخوردار بوده هيچگونه اضطراب و غمى نخواهند داشت همانگونه كه در پايان آيه آمده

و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون .



فَرِحِينَ بِمَا ءَاتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ وَ يَستَبْشرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ

أَلا خَوْفٌ عَلَيهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ

آنها بخاطر نعمتهاى فراوانى كه خداوند از فضل خود به آنها بخشيده است خوشحالند و بخاطر كسانى كه (مجاهدانى كه ) بعد از آنها به آنان ملحق نشدند (نيز) خوش وقتند (زيرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان مى بينند و ميدانند) كه نه ترسى بر آنها است و نه غمى خواهند داشت .


سوره ال عمران آیه 170



و امارسیده بودیم به ایه 170 سوره ال عمران



فَرِحِينَ بِمَا ءَاتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ وَ يَستَبْشرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلا خَوْفٌ عَلَيهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ

آنها بخاطر نعمتهاى فراوانى كه خداوند از فضل خود به آنها بخشيده است خوشحالند و بخاطر كسانى كه (مجاهدانى كه ) بعد از آنها به آنان ملحق نشدند (نيز) خوش وقتند (زيرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان مى بينند و ميدانند) كه نه ترسى بر آنها است و نه غمى خواهند داشت .

دراین آيه به گوشه اى از مزايا و بركات فراوان زندگى برزخى شهيدان اشاره كرده و مى فرمايد: آنها بخاطر نعمتهاى فراوانى كه خداوند از فضل خود به آنها بخشيده است خوشحالند.فرحين بما اتيهم الله من فضله :

خوشحالى ديگر آنها بخاطر برادران مجاهد آنها است كه در ميدان جنگ شربت شهادت ننوشيده اند و به آنها ملحق نشده اند زيرا مقامات و پاداشهاى آنها را در آن جهان به خوبى مى بينند و از اين رو مستبشر و شاد مى شوند، همانطور كه قرآن مى گويد: و يستبشرون بالذين لم يلحقوا بهم من خلفهم .
و به دنبال آن مى افزايد: شهيدان احساس مى كنند كه برادران مجاهد آنها،
پس از مرگ ، هيچگونه اندوهى نسبت به آنچه در دنيا گذارده اند ندارند و نه هيچگونه ترسى از روز رستاخيز، و حوادث وحشتناك آن

الا خوف عليهم و لا هم يحزنون ،



آيه 68 - 69سوره مائده
آيه و ترجمه

قُلْ يَأَهْلَ الْكِتَبِ لَستُمْ عَلى شىْءٍ حَتى تُقِيمُوا التَّوْرَاةَ وَ الانجِيلَ وَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَ لَيزِيدَنَّ كَثِيراً مِّنهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْك مِن رَّبِّك طغْيَناً وَ كُفْراً فَلا تَأْس ‍ عَلى الْقَوْمِ الْكَفِرِينَ(68)

إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ الَّذِينَ هَادُوا وَ الصبِئُونَ وَ النَّصرَى مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَخِرِ وَ عَمِلَ صلِحاً فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يحْزَنُونَ(69)




68 - اى اهل كتاب ! شما هيچ موقعيتى نداريد مگر اينكه تورات و انجيل و آنچه بر شما از طرف پروردگارتان نازل شده است بر پا داريد ولى آنچه بر تو از سوى پروردگارت نازل شده (نه تنها مايه بيدارى آنها نميگردد بلكه ) بر طغيان و كفر بسيارى از آنها ميافزايد بنابر اين از اين قوم كافر (و مخالفت آنها) غمگين مباش .

69 - آنها كه ايمان آورده اند و يهوديان و صابئان و مسيحيان هر گاه ايمان به خداوند يگانه و روز جزا بياورند و عمل صالح انجام دهند نه ترسى بر آنها است و نه غمگين خواهند شد.

تمام اقوام و ملتها و پيروان همه مذاهب بدون استثناء اعم از مسلمانان و يهوديان و صابئانو مسيحيان در صورتى اهل نجات خواهند بود، و از آينده خود وحشتى و از گذشته غمى نخواهند داشت كه ايمان به خدا و روز جزا داشته باشند و عمل صالح انجام دهند (ان الذين آمنوا و الذين هادوا و الصابئون و النصارى من آمن بالله و اليوم الاخر و عمل صالحا فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون ).

اين آيه در واقع پاسخ دندانشكنى است به كسانى كه نجات را در پناه مليت خاصى مى دانند و ميل دارند ميان دستورات انبياء تبعيض قائل شوند، و دعوتهاى مذهبى را با تعصب قومى بياميزند، آيه مى گويد: راه نجات منحصرا در كنار گذاشتن اينگونه سخنان است .

افراد با ايمان و مسلمان - و همچنين يهود و نصارى و صابئان بشرط اينكهايمان بياورند و اسلام را بپذيرند و عمل صالح كنند - همگى اهل نجات و رستگارى خواهند بود و سوابق مذهبى افراد هيچگونه اثرى در اين قسمت نخواهد داشت و راه به روى همگى باز است (دقت كنيد).


[=DecoType Naskh Special]وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ
[=DecoType Naskh Special]
[=DecoType Naskh Special] فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ

[=Yagut]ما پيامبران را، جز [به عنوان‏] بشارت دهنده و بيم دهنده‏، نمى‏فرستيم‏؛ آنها كه ايمان بياورند و [خويشتن را] اصلاح كنند،
[=Yagut]
[=Yagut] نه ترسى بر آنهاست و نه غمگين مى‏شوند

انبياى بزرگ و رهبران الهى كارى جز ابلاغ رسالت ، و بشارت و انذار، و تشويق و تهديد ندارند، و هر نعمتى هست به فرمان خدا و از ناحيه او است و آنها هم هر چه بخواهند از او ميخواهند
(و ما نرسل المرسلين الا مبشرين و منذرين ).



احتمال ديگر در پيوند اين آيه با آيات قبل اين است كه در آيات گذشته سخن از تشويقها و تهديدها در ميان بود، در اين آيه ميگويد اين همان هدفى است كه پيامبران بخاطر آن مبعوث شدند، كار آنها نيز بشارت و انذار بود.

سپس مى گويد: راه نجات منحصر در دو چيز است آنها كه ايمان بياورند و خويشتن را اصلاح كنند (و عمل صالح انجام دهند) نه ترسى از مجازاتهاى الهى دارند، و نه غم و اندوهى از اعمال گذشته خود

(فمن آمن و اصلح فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون ).




يَبَنى ءَادَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسلٌ مِّنكُمْ يَقُصونَ عَلَيْكمْ ءَايَتى فَمَنِ اتَّقَى وَ أَصلَحَ

فَلا خَوْفٌ عَلَيهِمْ وَ لا هُمْ يحْزَنُونَ

اى فرزندان آدم ! اگر رسولانى از خود شما به سراغتان بيايند كه آيات مرا براى شما بازگو كنند (از آنها پيروى كنيد) زيرا آنها كه پرهيزگارى پيشه كنند و عمل صالح انجام دهند (و در اصلاح خويش و ديگران بكوشند)

نه ترسى بر آنها هست و نه غمناك مى شوند.

آیه 35 سوره اعراف

بار ديگر خداوند فرزندان آدم را مخاطب ساخته ، مى گويد: اى فرزندان آدم اگر رسولانى از خودتان (از طرف من ) به سويتان آمدند كه آيات مرا به شماعرضه مى دارند از آنها پيروى كنيد، زيرا آنها كه پرهيزگارى پيشه كنند و در اصلاح خويشتن و ديگران بكوشند نه وحشتى از مجازات الهى خواهند داشت و نه اندوه و غمى (يا بنى آدم اما ياتينكم رسل منكم يقصون عليكم آياتى فمن اتقى و اصلح فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون ).



وَ نَادَى أَصحَب الاَعْرَافِ رِجَالاً يَعْرِفُونهُم بِسِيمَاهُمْ قَالُوا مَا أَغْنى عَنكُمْ جَمْعُكمْ وَ مَا كُنتُمْ تَستَكْبرُونَ

(48 سوره اعراف)

أَ هَؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسمْتُمْ لا يَنَالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُوا الجَْنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَيْكمْ وَ لا أَنتُمْ تحْزَنُونَ

(49 سوره اعراف )

48- و اصحاب اعراف مردانى (از دوزخيان را) كه از سيمايشان آنها را مى شناسند صدا مى زنند و مى گويند ديديد كه گردآورى شما (از مال و ثروت و زن و فرزند) و تكبرهاى شما به حالتان سودى نداد؟!

49 - آيا اينها (اين واماندگانى كه بر اعراف هستند) همانها نيستند كه سوگند ياد كرديد
رحمت خدا هرگز شامل حالشان نخواهد شد (ولى به خاطر ايمان و بعضى اعمال خيرشان خداوند آنها را مشمول رحمت خود ساخت هم اكنون به آنها گفته مى شود) داخل بهشت شويد كه نه ترسى داريد و نه غمناك مى شويد.


اصحاب اعراف ، جمعى از دوزخيان را كه از چهره و سيمايشان مى شناسند صدا مى زنند و مورد ملامت و سرزنش قرار مى دهند كه ديديد عاقبت گردآورى اموال و نفرات در دنيا و تكبر ورزيدن از قبول حق ، به شما سودى نداد، چه شد آن مالها؟ و كجا رفتند آن نفرات ؟ و چه نتيجهاى گرفتيد از آن همه كبر و خودپرستى ؟

(و نادى اصحاب الاعراف رجالا يعرفونهم بسيماهم قالوا ما اغنى عنكم جمعكم و ما كنتم تستكبرون ).




بار ديگر با همان زبان ملامت و سرزنش در حالى كه اشاره به جمعى از ضعفاى مومنان كه بر اعراف قرار گرفته اند مى كنند، مى گويند:

((

آيا اينهاهمان كسانى هستند كه شما سوگند ياد كرديد هيچگاه خداوند آنان را مشمول رحمت خود قرار نخواهد داد))

(اهؤ لاء الذين اقسمتم لا ينالهم الله برحمة ).




سرانجام رحمت الهى شامل حال اين دسته از ضعفاى مومنان شده و به آنها خطاب مى شود كه وارد بهشت شويد نه ترسى بر شما است و نه در آنجا غم و اندوهى داريد

(ادخلوا الجنة لا خوف عليكم و لا انتم تحزنون ).




از آنچه گفتيم روشن شد كه منظور از ضعفاى مومنان آنها هستند كه ايمان دارند و داراى حسنات و كارهاى نيكى هستند، ولى بر اثر آلودگيها و پارهاى از گناهان همواره مورد تحقير دشمنان حق قرار داشتند و روى آنها تكيه مى كردند چگونه ممكن است چنين افرادى مشمول رحمت الهى واقع شوند، ولى سرانجام روح ايمان و حسناتى كه داشتند، در پرتو لطف و رحمت الهى كار خود را مى كند و سرنوشت سعادتمندانهاى مى يابند.



وَ يُنَجِّى اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوْا بِمَفَازَتِهِمْ لا يَمَسهُمُ السوءُ وَ لا هُمْ يحْزَنُونَ

و خداوند كسانى را كه تقوى پيشه كردند با رستگارى رهائى مى بخشد هيچ بدى به آنها نمى رسد و هرگز غمگين نخواهند شد.

ایه 61 سوره زمر




در آیات قبل از این آیه اشاره به این دارد که : روز قيامت كسانى را كه بر خدا دروغ بستند مى بينى كه صورتهايشان سياه است ، آيا در جهنم جايگاهى براى متكبران نيست ؟
ایه 60سوره زمر




اين سخن نيز شايان توجه است كه از آيات قرآن به خوبى استفاده مى شود كه سرچشمه اصلى كفر همان كبر است چنانكه درباره شيطان مى خوانيم : ابى و استكبر و كان من الكافرين : ((او سر باز زد و تكبر ورزيد و از كافران شد)) (بقره آيه 34).


و به همين دليل جايگاه متكبران جز آتش سوزان جهنم نمى تواند باشد،
حتى در حديثى از پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) آمده : ان فى جهنم لواد للمتكبرين يقال له سقر، شكى الى الله عزوجل شدة حره ، و سئله ان يتنفس فاذن له فتنفس فاحرق جهنم ! ((در جهنم سرزمينى است مخصوص متكبران كه به آن سقر گفته مى شود يك وقت از شدت حرارتش به خداوند شكايت كرد و تقاضا كرد تنفسى كند به او اجازه داده شد، نفسى كشيد كه جهنم را سوزانيد!.

در آيه بعد سخن از نقطه مقابل اين گروه يعنى گروه پرهيزگاران و سعادت آنها در قيامت در ميان است ، مى فرمايد: ((خداوند كسانى را كه تقوى پيشه كردند رهائى مى بخشد و رستگار مى سازد))
(و ينجى الله الذين اتقوا بمفازتهم ).




سپس اين فلاح و پيروزى را با اين دو جمله كوتاه و پرمعنى توضيح مى دهد: ((هيچ بدى به آنها نمى رسد و غم و اندوهى به آنها راه نمى يابد))
(لا يمسهم السوء و لا هم يحزنون ).

در جهانى زندگى مى كنند كه جز نيكى و پاكى و وجد و سرور چيزى وجود ندارد، اين تعبير كوتاه در حقيقت تمام مواهب الهى را در خود جمع كرده است


[=DecoType Naskh Special]

[=DecoType Naskh Special]إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا[=DecoType Naskh Special]فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ


[=DecoType Naskh Special]


[=Yagut]كسانى كه گفتند: (پروردگار ما اللّه است‏)، سپس استقامت كردند، نه ترسى براى آنان است و نه اندوهگين مى‏شوند

مى فرمايد: ((كسانى كه گفتند: پروردگار ما الله است ، سپس استقامت به خرج دادند، نه ترسى براى آنهاست و نه غمى دارند)) (ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون ).
در واقع تمام مراتب ايمان و همه اعمال صالح در اين دو جمله جمع است چرا كه ((توحيد)) اساس همه اعتقادات صحيح است ، و تمام اصول عقائد به ريشه توحيد بازمى گردد، و ((استقامت )) و صبر و شكيبائى نيز ريشه همه اعمال صالح است ، زيرا مى دانيم تمام اعمال نيك را مى توان در سه عنوان ((صبر بر اطاعت ))،((صبر بر معصيت )) و ((صبر بر مصيبت )) خلاصه كرد.
بنابراين ((محسنين )) كسانى هستند كه از نظر اعتقادى در خط توحيد، و از نظر عمل در خط استقامت و صبرند.
بديهى است اينگونه افراد نه ترسى از حوادث آينده دارند، و نه غمى از گذشته




يَعِبَادِ لا خَوْفٌ عَلَيْكمُ الْيَوْمَ وَ لا أَنتُمْ تحْزَنُونَ(68)


الَّذِينَ ءَامَنُوا بِئَايَتِنَا وَ كانُوا مُسلِمِينَ(69)



68 - اى بندگان من ! امروز نه ترسى بر شماست و نه اندوهگين مى شويد.


69 - آنها كه به آيات ما ايمان آوردند و تسليم بودند.

سوره زخرف


موضوع قفل شده است