با استفاده از آیات قرآنی ثابت کنید فرشتگان مجردند؟

تب‌های اولیه

214 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
با استفاده از آیات قرآنی ثابت کنید فرشتگان مجردند؟

سلام

لطفا با استفاده از ایات قرانی ثابت کنید فرشتگان مجردند ؟

با تشکر

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد میقات

[="Tahoma"]

بی نظیر;448266 نوشت:
سلام

لطفا با استفاده از ایات قرانی ثابت کنید فرشتگان مجردند ؟

با تشکر

با سلام و درود

در قرآن آیه ای که به صراحت به تجرد ملائکه اشاره کرده باشد نداریم. البته با توجه به اوصاف ملائکه که در قرآن آمده است می توان بر مجرد بودن آن ها استدلال نمود. از جمله آین آیات، آیات ذیل اند:

«نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمينُ عَلى‏ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرينَ»؛ روح الامين آن را نازل كرده است‏ بر قلب (پاک) تو، تا از انذاركنندگان باشى! (شعرا، 193 و 194)

در تفسیر نمونه و در ذیل آیات فوق، پس از بیان اوصاف ملائکه الهی، چنین آمده:

آيا با اين اوصاف كه براى فرشتگان ذكر شد آن ها موجوداتى مجردند يا مادى؟! بدون شک با اين اوصاف نمى ‏توانند از اين ماده كثيف عنصرى باشند، ولى مانعى ندارد كه از اجسام لطيفى آفريده شده باشند، اجسامى ما فوق اين ماده‏ معمولى كه ما با آن آشنا هستيم.

اثبات "تجرد مطلق" براى فرشتگان حتى از زمان و مكان و اجزاء، كار آسانى نيست، و تحقيق از اين مساله نيز فايده زيادى در بر ندارد، مهم آن است كه ما فرشتگان را به اوصافى كه قرآن و روايات مسلم اسلامى توصيف كرده بشناسيم و آن ها را صنف عظيمى از موجودات والا و برجسته خداوند بدانيم، بى ‏آن كه مقامى جز مقام بندگى و عبوديت براى آن ها قائل باشيم. (تفسير نمونه، ج ‏18، ص 176)

آیه ای دیگر:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً أُولي‏ أَجْنِحَةٍ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ يَزيدُ فِي الْخَلْقِ ما يَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ»؛ ستايش مخصوص خداوندى است آفريننده آسمان ها و زمين، كه فرشتگان را رسولانى قرار داد داراى بال هاى دوگانه و سه‏گانه و چهارگانه، او هر چه بخواهد در آفرينش مى ‏افزايد، و او بر هر چيزى تواناست.‏ (فاطر، 1)

علامه طباطبایی(ره) ذیل آیه (فاطر، 1) چنین می آورند:

از صفات و اعمال ملائكه كه در كلام خدا و در احاديث ذكر شده‏ اند روشن مى ‏شود ملائكه موجوداتى هستند كه در وجودشان منزه از ماده‏ جسمانى ‏اند، چون ماده جسمانى در معرض زوال و فساد و تغيير است، و نيز كمال در ماده، تدريجى است، از مبدأ سير و حركت مى‏ كند تا به تدريج به غايت كمال برسد، و چه بسا در بين راه به موانع و آفاتى برخورد كند و قبل از رسيدن به حد كمالش از بين برود، ولى ملائكه اين طور نيستند. (ترجمه الميزان، ج ‏17، ص 13)

روایات و توصیف ملائکه:

با توجه به روایات معصومین علیهم السلام که در آن ها ملائکه توصیف شده اند، می توان به مجرد بودن ملائکه پی برد.

حديثى از امام صادق علیه السلام:

"إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَا يَأْكُلُونَ وَ لَا يَشْرَبُونَ وَ لَا يَنْكِحُونَ وَ إِنَّمَا يَعِيشُونَ بِنَسِيمِ الْعَرْشِ وَ إِنَّ لِلَّهِ مَلَائِكَةً رُكَّعاً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ إِنَّ لِلَّهِ مَلَائِكَةً سُجَّداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ"
فرشتگان غذا نمى ‏خورند و آب نمى ‏نوشند و ازدواج نمى ‏كنند بلكه با نسيم عرش الهى زنده ‏اند. و برای خداوند ملائکه ای است که تا روز قیامت در رکوعند. و برای خداوند ملائکه ای است که تا روز قیامت در سجده اند. (بحارالأنوار، ج ‏56، ص 174، ح 4)

حدیثی دیگر:

"فَلَيْسَ فِيهِمْ فَتْرَةٌ وَ لَا عِنْدَهُمْ غَفْلَةٌ وَ لَا فِيهِمْ مَعْصِيَةٌ ... وَ لَا يَغْشَاهُمْ نَوْمُ الْعُيُونِ وَ لَا سَهْوُ الْعُقُولِ وَ لَا فَتْرَةُ الْأَبْدَانِ لَمْ يَسْكُنُوا الْأَصْلَابَ وَ لَمْ تَضُمَّهُمُ الْأَرْحَامُ"
در آن ها نه سستى است، و نه غفلت، و نه عصيان ...، خواب بر آن ها چيره نمى ‏گردد و عقل آن ها گرفتار سهو و نسيان نمى‏ شود، بدن آن ها به سستى نمى ‏گرايد، و در صلب پدران و رحم مادران قرار نمى‏ گيرند. (بحارالأنوار، ج ‏56، ص 175، ح 6)

بنا بر این:

اگر چه به صراحت در قرآن آیه ای بر مجرد بودن ملائکه نداریم و این علم فلسفه است که عالم مجردات را اثبات و به این موضوع می پردازد، ولی با توجه به اوصاف ملائکه که در قرآن و روایات آمده است می توان به این مطلب رسید.

سلام و عرض ادب.

از دیدگاه حقیر فرشتگان مجرد هستند.
اما نه مجرد از جرم و زمان و مکان.
بلکه مجرد از ماده (ماده = عنصر که واحد سازنده آن اتم است) هستند.

راستی برای من هم یه سوال پیش اومده ...

فرشته ها متاهل هستند یا مجرد ؟؟؟

سلام و تشکر از پاسخ گویی

از طرفی
فرمودید در ایات قران اشاره ای به تجرد فرشتگان نشده است

و از طرف دیگر با دقت در ایات قران می توان مواردی را اشکارا دید که فقط در صورت جسم داشتن فرشتگان ان موارد معنا پیدا می کند

نظیر

میقات;450292 نوشت:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً أُولي‏ أَجْنِحَةٍ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ يَزيدُ فِي الْخَلْقِ ما يَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ»؛ ستايش مخصوص خداوندى است آفريننده آسمان ها و زمين، كه فرشتگان را رسولانى قرار داد داراى بال هاى دوگانه و سه‏گانه و چهارگانه، او هر چه بخواهد در آفرينش مى ‏افزايد، و او بر هر چيزى تواناست.‏ (فاطر، 1)

این ایه به صراحت برای فرشتگان بال قائل شده است

یا ایات افرینش از صحبت کردن فرشتگان با خدا و سجده انان بر انسان می گوید

در کل بسياري از آيات و روايات تجرد مطلق به معنای فاقد زمان و مکان بودن و جسم داشتن را رد می کند چون در اين روايات و آيات براي ملائکه مکان، زمان و صف کشيدن و... مطرح شده، حال آن که مجرد مطلق از اين اوصاف بريء است. اما اين که آنها موجود مادي از قبيل موجودات اين عالم باشند از مجموع آيات و روايات معلوم مي شود که اين ايده هم درست نيست.

با توجه به مطالب فوق از نظر حقیر حداقل چیزی که برای فرشتگان از ایات قرانی اثبات می شود داشتن جسم و زمان مند و مکان مند بودن انهاست
اما باز با همین ایات و روایات مشخص است که جسم انها مادی نیست بلکه نوعی دیگر جسم می باشد
نوعی که زوال و فساد یا خستگی یا نیاز به تغذیه و .... در ان راه ندارد

اما این چه نوع جسمی می باشد که دارای این خصوصیات می باشد
سوالی هست که باید به ان پاسخ داده شود ؟

با تشکر

میقات;450292 نوشت:
با توجه به روایات معصومین علیهم السلام که در آن ها ملائکه توصیف شده اند، می توان به مجرد بودن ملائکه پی برد.

سلام مجدد

با توجه به روایاتی که اورده اید به نتیجه رسیده اید که فرشتگان مجردند

مانند این روایات

میقات;450292 نوشت:
حديثى از امام صادق علیه السلام:

"إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَا يَأْكُلُونَ وَ لَا يَشْرَبُونَ وَ لَا يَنْكِحُونَ وَ إِنَّمَا يَعِيشُونَ بِنَسِيمِ الْعَرْشِ وَ إِنَّ لِلَّهِ مَلَائِكَةً رُكَّعاً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ إِنَّ لِلَّهِ مَلَائِكَةً سُجَّداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ"
فرشتگان غذا نمى ‏خورند و آب نمى ‏نوشند و ازدواج نمى ‏كنند بلكه با نسيم عرش الهى زنده ‏اند. و برای خداوند ملائکه ای است که تا روز قیامت در رکوعند. و برای خداوند ملائکه ای است که تا روز قیامت در سجده اند. (بحارالأنوار، ج ‏56، ص 174، ح 4)

با استفاده از قسمت ابی روایت حکم به تجرد فرشتگان کرده اید اما به قسمت قرمز دیگر دقت نکرده اید
اگر از قسمت ابی بتوان به تجرد فرشتگان رسید
چرا از قسمت قرمز نتوان به نوعی از جسم برای انها رسید ؟
قسمت قرمز رنگ به وضوح گویای این مطلب است که فرشتگان دارای جسم می باشند

و این موردی است که از نظر حقیر مورد غفلت واقع شده است

موفق باشید

استوار;450622 نوشت:
سلام و عرض ادب.

از دیدگاه حقیر فرشتگان مجرد هستند.
اما نه مجرد از جرم و زمان و مکان.
بلکه مجرد از ماده (ماده = عنصر که واحد سازنده آن اتم است) هستند.

سلام خدمت شما

از نظر من هم به راحتی از روی ایات قران و روایات وجود یک نوع جسم برای فرشتگان ثابت می شود

و به طبع ان لامکان و لا زمان نبودن انها

موفق باشید

FT_Mohammadi;450625 نوشت:
راستی برای من هم یه سوال پیش اومده ...

فرشته ها متاهل هستند یا مجرد ؟؟؟

سلام

فکر کنم باید متاهل باشند چون تعدادشون از ما ادما بیشتره و خدا هم فرموده همه چیزو زوج افریده :khandeh!:

اما حقیقتش فکر کنم مجردن :khaneh:

سلام

لطفا با استفاده از ایات قرانی ثابت کنید فرشتگان مجردند ؟

با تشکر

سلام
قرآن می فرماید فرشتگان روح انسان را می گیرند ( فرشتگان قبض روح )
روح انسان از روح خداست(قرآن کریم )
روح خدا مادی نیست
گیرنده روح انسان نمی تواند مادی باشد
پس فرشتگان قبض روح مادی نیستند و مجردند
یا علیم

سلام و عرض ادب.

محی الدین;450989 نوشت:
گیرنده روح انسان نمی تواند مادی باشد
پس فرشتگان قبض روح مادی نیستند و مجردند

اگر روح هیچگاه بدون جسم نیست، پس هنگام مرگ هم باید روح همراه با جسم مثالی قبض شود.
بنابراین احتمالا فرشتگان قبض روح باید از جنس جسم مثالی باشند. (و یا شاید همه فرشتگان)

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

محی الدین;450989 نوشت:
قرآن می فرماید فرشتگان روح انسان را می گیرند ( فرشتگان قبض روح )
روح انسان از روح خداست(قرآن کریم )
روح خدا مادی نیست
گیرنده روح انسان نمی تواند مادی باشد
پس فرشتگان قبض روح مادی نیستند و مجردند

شیوه ورود شما به بحث خیلی خوب است.یعنی قصد دارید بر اساس قیاس و استنتاج مسئله را ثابت کنید که یک شیوه کاملاً منطقی است.منتهی چند اشکال دارد استدلال شما:
1-در آیه ای که می گوید "نفخت فیه من روحی" طبق نظر برخی مفسرین (مانند علامه طباطبایی (ره)) اضافه "روح" به "خداوند" یک اضافه تشریفی است.مانند خانه خدا،بیت الله که در اینجا اضافه "بیت" به "الله" یک اضافه تشریفی است.یعنی شان و منزلت این روح یا این خانه را نشان می دهد.آنقدر این خانه (یا روح) از نظر خداوند اهمیت دارد که آن را به خودش نسبت می دهد.ولی این به معنی آن نیست که خداوند خانه دارد،چون می دانیم که خداوند لامکان است و اساساً مکان داشتن،یعنی ماهیت داشتن و فلاسفه ثابت کرده اند خداوند ماهیت ندارد.پس نفخت فیه من روحی هم به معنای آن نیست که چیزی به نام روح در خدا وجود داشته،خداوند بخشی از آن را به انسان اعطاء کرده باشد.
2-یکی از شرایط صحت قیاس،تکرار کامل و تام حد وسط است.در جمله دوم شما فرمودید که "روح انسان از روح خداست" و در جمله بعدی گفته اید که "روح خدا،مادی نیست".لذا حد وسط کامل تکرار نشده است.در یک جا گفته شده "از روح خدا" و در جای دیگر "روح خدا" است.مثال معروفی که زده می شود در این باره،استدلال زیر است:
1-ماست از شیر است.
2-شیر برای اسهال مضر است.
نتیجه:ماست برای اسهال مضر است.
حال آن که نتیجه به دست آمده خلاف واقع است،چون می دانیم ماست برای اسهال مفید است.علت این که به چنین نتیجه اشتباهی رسیدیم،تکرار نکردن درست حد وسط است.در یک جا گفته شده "از شیر" و در جای دیگر "شیر".حال آن که در یک استدلال درست،باید حد وسط تماماً و عیناً تکرار شود.یعنی در هر گزاره "شیر" به کار رفته باشد یا در هر دو "از شیر".متاسفانه استدلال شما هم دچار چنین مشکلی است.

البته حقیر نتیجه ای که شما گرفتید را قبول دارم.یعنی حقیر هم اعتقاد دارم که به احتمال زیاد فرشتگان مجرد هستند نه مادی.منتهی شیوه استدلال فرق می کند.حقیر سعی می کنم در پست های بعدی ادله ای در رابطه با اثبات نظر شما بیاورم.
لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

میقات;450292 نوشت:

با سلام و درود

در قرآن آیه ای که به صراحت به تجرد ملائکه اشاره کرده باشد نداریم. البته با توجه به اوصاف ملائکه که در قرآن آمده است می توان بر مجرد بودن آن ها استدلال نمود. از جمله آین آیات، آیات ذیل اند:

«نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمينُ عَلى‏ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرينَ»؛ روح الامين آن را نازل كرده است‏ بر قلب (پاک) تو، تا از انذاركنندگان باشى! (شعرا، 193 و 194)

در تفسیر نمونه و در ذیل آیات فوق، پس از بیان اوصاف ملائکه الهی، چنین آمده:

آيا با اين اوصاف كه براى فرشتگان ذكر شد آن ها موجوداتى مجردند يا مادى؟! بدون شک با اين اوصاف نمى ‏توانند از اين ماده كثيف عنصرى باشند، ولى مانعى ندارد كه از اجسام لطيفى آفريده شده باشند، اجسامى ما فوق اين ماده‏ معمولى كه ما با آن آشنا هستيم.

اثبات "تجرد مطلق" براى فرشتگان حتى از زمان و مكان و اجزاء، كار آسانى نيست، و تحقيق از اين مساله نيز فايده زيادى در بر ندارد، مهم آن است كه ما فرشتگان را به اوصافى كه قرآن و روايات مسلم اسلامى توصيف كرده بشناسيم و آن ها را صنف عظيمى از موجودات والا و برجسته خداوند بدانيم، بى ‏آن كه مقامى جز مقام بندگى و عبوديت براى آن ها قائل باشيم. (تفسير نمونه، ج ‏18، ص 176)

آیه ای دیگر:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً أُولي‏ أَجْنِحَةٍ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ يَزيدُ فِي الْخَلْقِ ما يَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ»؛ ستايش مخصوص خداوندى است آفريننده آسمان ها و زمين، كه فرشتگان را رسولانى قرار داد داراى بال هاى دوگانه و سه‏گانه و چهارگانه، او هر چه بخواهد در آفرينش مى ‏افزايد، و او بر هر چيزى تواناست.‏ (فاطر، 1)

علامه طباطبایی(ره) ذیل آیه (فاطر، 1) چنین می آورند:

از صفات و اعمال ملائكه كه در كلام خدا و در احاديث ذكر شده‏ اند روشن مى ‏شود ملائكه موجوداتى هستند كه در وجودشان منزه از ماده‏ جسمانى ‏اند، چون ماده جسمانى در معرض زوال و فساد و تغيير است، و نيز كمال در ماده، تدريجى است، از مبدأ سير و حركت مى‏ كند تا به تدريج به غايت كمال برسد، و چه بسا در بين راه به موانع و آفاتى برخورد كند و قبل از رسيدن به حد كمالش از بين برود، ولى ملائكه اين طور نيستند. (ترجمه الميزان، ج ‏17، ص 13)

روایات و توصیف ملائکه:

با توجه به روایات معصومین علیهم السلام که در آن ها ملائکه توصیف شده اند، می توان به مجرد بودن ملائکه پی برد.

حديثى از امام صادق علیه السلام:

"إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَا يَأْكُلُونَ وَ لَا يَشْرَبُونَ وَ لَا يَنْكِحُونَ وَ إِنَّمَا يَعِيشُونَ بِنَسِيمِ الْعَرْشِ وَ إِنَّ لِلَّهِ مَلَائِكَةً رُكَّعاً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ إِنَّ لِلَّهِ مَلَائِكَةً سُجَّداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ"
فرشتگان غذا نمى ‏خورند و آب نمى ‏نوشند و ازدواج نمى ‏كنند بلكه با نسيم عرش الهى زنده ‏اند. و برای خداوند ملائکه ای است که تا روز قیامت در رکوعند. و برای خداوند ملائکه ای است که تا روز قیامت در سجده اند. (بحارالأنوار، ج ‏56، ص 174، ح 4)

حدیثی دیگر:

"فَلَيْسَ فِيهِمْ فَتْرَةٌ وَ لَا عِنْدَهُمْ غَفْلَةٌ وَ لَا فِيهِمْ مَعْصِيَةٌ ... وَ لَا يَغْشَاهُمْ نَوْمُ الْعُيُونِ وَ لَا سَهْوُ الْعُقُولِ وَ لَا فَتْرَةُ الْأَبْدَانِ لَمْ يَسْكُنُوا الْأَصْلَابَ وَ لَمْ تَضُمَّهُمُ الْأَرْحَامُ"
در آن ها نه سستى است، و نه غفلت، و نه عصيان ...، خواب بر آن ها چيره نمى ‏گردد و عقل آن ها گرفتار سهو و نسيان نمى‏ شود، بدن آن ها به سستى نمى ‏گرايد، و در صلب پدران و رحم مادران قرار نمى‏ گيرند. (بحارالأنوار، ج ‏56، ص 175، ح 6)

بنا بر این:

اگر چه به صراحت در قرآن آیه ای بر مجرد بودن ملائکه نداریم و این علم فلسفه است که عالم مجردات را اثبات و به این موضوع می پردازد، ولی با توجه به اوصاف ملائکه که در قرآن و روایات آمده است می توان به این مطلب رسید.

الآن کجای این آیات و روایات ربط به تجرد داشت؟ نهایتش تفاوت های یک مادی با مادی های دیگر بود!

این استدلالات که همه اش خلاف تجرد روح است! اصلا قرآن و سنت حتی یک کلمه در مورد تجرد غیر خدا ندارند و بر خلافش اثبات مادی بودن همه چیز غیر از خدا است
همین آیه ی الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً أُولي‏ أَجْنِحَةٍ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ يَزيدُ فِي الْخَلْقِ ما يَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ که واضح است اگر فرشتگان مجرد باشند که نباید بال های دو تای و سه تای و چهار تایی داشته باشند! و یزید فی الخلق ما یشاء دیگر معنا نخواهد داد برای مجرد!

تجرد روح و فرشته و غیره مخالف آیات قرآن و سنت و عقل سلیم است.

می توانید دلایلی که اثبات خدا را می کند و در ضمن نفی تجرد از همه چیز جز خدا را در این دو کتاب سخنرانی ها و مصاحبه های آیت الله صادقی ببینید:

کتاب ماتریالیسم و متافیزیک


http://forghan.ir/pdf/Materyalism-Metafizik92.pdf

کتاب آفریدگار و آفریده از نظر الهی و مادی

http://bayanbox.ir/id/9038972038075168022?info

مصاحبه و پرسش و پاسخ در مورد فلسفه (قبسی

http://www.albalaq.com/post/96.htm

و همچنین در این دو مصاحبه بررسی این موضوع آمده هم عقلی و هم نقلی:

http://www.albalaq.com/publicfiles/pages/BYT031.html
http://www.albalaq.com/publicfiles/pages/BYT032.html

همچنین در بعضی جلسات تفسیر موضوعی عقیدتی فقهی مانند:
جلسه هجدهم: http://www.albalaq.com/publicfiles/bank/Tafsir-e-Mozuee/Tafsir_10018.html

فلسفه ی موجود که می خواهد تجرد را بر غیر خدا تحمیل کند در دلایل لَنگ است و موهوماتی بیش نیست

عزیزان چیزی که مجرد است اصلا نمی شود بعضی از آن را در چیزی دمید (مثل روح انسان یا روح عیسی) چون اگر «از روح خدا» به معنای مقداری از روح خداست، پس خدا اولا حداقل می شود دو جزء: یک روح و یک غیر روح! دوما روحش هم چون بعضی و مقدار دارد نتیجتا کل دارد و ترکیب دارد و حد و اندازه و قابل فهم است! که در این صورت چون ترکیب است و جزء دارد اجزائش نیاز به هم دارند و حتما ماده است و جزء داشتن هم یعنی ماده و مادی! نه مجرد از ماده!

بنابراین از روحم در او دمیدم یعنی روحی که مقام تشریفی بالایی دارد نه اضافه ی بعضیت باشد!

استوار;451044 نوشت:
اگر روح هیچگاه بدون جسم نیست، پس هنگام مرگ هم باید روح همراه با جسم مثالی قبض شود.
بنابراین احتمالا فرشتگان قبض روح باید از جنس جسم مثالی باشند. (و یا شاید همه فرشتگان)

سلام و عرض ادب

بزرگوار این جسم مثالی که فرمودید چیست ؟

موفق باشید

[="Tahoma"]

FT_Mohammadi;450625 نوشت:
راستی برای من هم یه سوال پیش اومده ...

فرشته ها متاهل هستند یا مجرد ؟؟؟

با سلام و درود

ملائکه با انشاء و امر الهی موجود می شوند.

خلقت و آفرینش ملائکه، هم چنین تکثیر آن ها مانند انسان نیست، آن ها به دستور و امر الهی، ایجاد می شوند:

«إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»؛ هنگامى كه فرمان وجود چيزى را صادر كند، تنها مى ‏گويد: «موجود باش!» و آن، فورى موجود مى ‏شود. (بقره، 117)

حضرت علی علیه السلام در مورد ملائکه می فرمایند:

"فَلَيْسَ فِيهِمْ فَتْرَةٌ، وَ لَا عِنْدَهُمْ غَفْلَةٌ، وَ لَا فِيهِمْ مَعْصِيَةٌ،... وَ لَا يَغْشَاهُمْ نَوْمُ الْعُيُونِ، وَ لَا سَهْوُ الْعُقُولِ، وَ لَا فَتْرَةُ الْأَبْدَانِ، لَمْ يَسْكُنُوا الْأَصْلَابَ وَ لَمْ تَضُمَّهُم‏الْأَرْحَامُ، وَ لَمْ تَخْلُقْهُمْ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ أَنْشَأْتَهُمْ إِنْشَاء"

در آنها نه سستى است، و نه غفلت، و نه عصيان، ... ، و خواب بر آنها چيره نمى‏گردد، و عقل آنها گرفتار سهو و نسيان نمى‏شود، بدن آنها به سستى نمى‏گرايد، و در صلب پدران و رحم مادران قرار نمى‏گيرند، خداوند آنها از آب مهین خلق نکرده، به انشاء و امر الهی ایجاد شدند. (بحار الأنوار، ج‏56، ص 175، حدیث 6)

[="Tahoma"]

بی نظیر;450981 نوشت:

سلام

فکر کنم باید متاهل باشند چون تعدادشون از ما ادما بیشتره و خدا هم فرموده همه چیزو زوج افریده :khandeh!:

اما حقیقتش فکر کنم مجردن :khaneh:

«يَزيدُ فِي الْخَلْقِ ما يَشاءُ»؛ خداوند هر چه بخواهد در آفرينش مى‏ افزايد. (فاطر، 1)

با سلام و درود

تعداد ملائکه به قدرى زياد است كه به هيچ وجه قابل مقايسه با انسان نيست.

در روايتى از امام صادق علیه السلام كه از آن حضرت پرسيدند آيا عدد فرشتگان بيشترند يا انسان ها؟ فرمودند:

"وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَمَلَائِكَةُ اللَّهِ فِي السَّمَاوَاتِ أَكْثَرُ مِنْ عَدَدِ التُّرَابِ فِي الْأَرْضِ وَ مَا فِي السَّمَاءِ مَوْضِعُ قَدَمٍ إِلَّا وَ فِيهَا مَلَكٌ يُسَبِّحُهُ وَ يُقَدِّسُهُ ...."

سوگند به خدايى كه جانم به دست او است، فرشتگان خدا در آسمان ها بيشترند از عدد ذرات خاك هاى زمين، و در آسمان جاى پايى نيست مگر اين كه در آن جا فرشته‏ اى تسبيح و تقديس خدا مى ‏كند. (بحار الانوار،ج 56،ص 176، حديث 7)

نکته:

تعداد زیاد ملائکه، دلیل بر متاهل بودن و تولید مثل داشتن آن ها نیست. بلکه آن ها با انشاء و امر الهی ایجاد می شوند و خداوند هر چه بخواهد در آفرینش می افزاید.

در مورد متاهل بودن ملائکه، در پست قبلی مطالبی عرض کردم.

میقات;451842 نوشت:

با سلام و درود

ملائکه با انشاء و امر الهی موجود می شوند.

خلقت و آفرینش ملائکه، هم چنین تکثیر آن ها مانند انسان نیست، آن ها به دستور و امر الهی، ایجاد می شوند:

«إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»؛ هنگامى كه فرمان وجود چيزى را صادر كند، تنها مى ‏گويد: «موجود باش!» و آن، فورى موجود مى ‏شود. (بقره، 117)

حضرت علی علیه السلام در مورد ملائکه می فرمایند:

"فَلَيْسَ فِيهِمْ فَتْرَةٌ، وَ لَا عِنْدَهُمْ غَفْلَةٌ، وَ لَا فِيهِمْ مَعْصِيَةٌ،... وَ لَا يَغْشَاهُمْ نَوْمُ الْعُيُونِ، وَ لَا سَهْوُ الْعُقُولِ، وَ لَا فَتْرَةُ الْأَبْدَانِ، لَمْ يَسْكُنُوا الْأَصْلَابَ وَ لَمْ تَضُمَّهُم‏الْأَرْحَامُ، وَ لَمْ تَخْلُقْهُمْ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ أَنْشَأْتَهُمْ إِنْشَاء"
در آنها نه سستى است، و نه غفلت، و نه عصيان، ... ، و خواب بر آنها چيره نمى‏گردد، و عقل آنها گرفتار سهو و نسيان نمى‏شود، بدن آنها به سستى نمى‏گرايد، و در صلب پدران و رحم مادران قرار نمى‏گيرند، خداوند آنها از آب مهین خلق نکرده، به انشاء و امر الهی ایجاد شدند. (بحار الأنوار، ج‏56، ص 175، حدیث 6)

با عرض سلام و ادب

اگر تکثیر ملائکه با امر الهی است این مطلب چگونه با قاعده الواحد که میگوید از خالق واحد، تنها یک معلول صادر میشود منطبق خواهد شد؟

درباره روح در قرآن کریم فرموده الذی خلقکم من نفس واحده. یعنی طبق این آیه شریفه نفس یا همان روح ما انسانها نباید متعدد باشد و الزاما باید از یک حقیقت نشات گرفته باشد.

اگر در خلقت ملائکه هم خصوصیاتی از جنس عالم مادی باشد میتوان همین روح را برای آنها هم در نظر گرفت و به قاعده الواحد نزدیکتر است تا اینکه مجرد محض باشند و کلا فاقد خصوصیات عالم مادی .....

.امین.;451894 نوشت:
با عرض سلام و ادب

اگر تکثیر ملائکه با امر الهی است این مطلب چگونه با قاعده الواحد که میگوید از خالق واحد، تنها یک معلول صادر میشود منطبق خواهد شد؟

درباره روح در قرآن کریم فرموده الذی خلقکم من نفس واحده. یعنی طبق این آیه شریفه نفس یا همان روح ما انسانها نباید متعدد باشد و الزاما باید از یک حقیقت نشات گرفته باشد.

اگر در خلقت ملائکه هم خصوصیاتی از جنس عالم مادی باشد میتوان همین روح را برای آنها هم در نظر گرفت و به قاعده الواحد نزدیکتر است تا اینکه مجرد محض باشند و کلا فاقد خصوصیات عالم مادی .....

سلام دوستان عزیزم

اولا قرآن کریم صراحت دارد بر جریان عدم مذکر و مونث بودن ملائکه، متاسفانه آیه اش یادم نیست و میگردم إن شاء الله می گذارم

دوما قاعده ی الواحد لا یصدر منه الا الواحد هم از همان شوخی های خنده دار فلسفه است (اصلا نیاز به رد هم ندارد!) که در همان لینک هایی که در مورد فلسفه گذاشتم می توانید بطلان بیشتر قواعد فلسفی را بفهمید

سلام و عرض ادب.

بی نظیر;451808 نوشت:
این جسم مثالی که فرمودید چیست ؟

از دیدگاه حقیر، جسم مثالی جسمی است که از ذرات زیر اتمی تشکیل شده باشد قبل از آنکه آن ذرات اتم را تشکیل داده باشند.
به عبارت دیگر در ساختار آن جسم، اتمها و مولکولها و عناصر مادی وجود ندارند.

استوار;451953 نوشت:
از دیدگاه حقیر، جسم مثالی جسمی است که از ذرات زیر اتمی تشکیل شده باشد قبل از آنکه آن ذرات اتم را تشکیل داده باشند.
به عبارت دیگر در ساختار آن جسم، اتمها و مولکولها و عناصر مادی وجود ندارند.

سلام

شاید این جسم مثالی همانی باشد که در فلسفه یا احادیث از ان به روح بخاری نام برده شده که واسطه بین روح و جسم انسان
است

اما در مورد چیستی فرشتگان از مجموع ایات قرانی و احادیث ائمه که در این چند روز مطالعه کردم
به این نتیجه رسیدم فرشتگان موجوداتی هستند حامل انرژِ ی
چون انجام کارهای بسیاری به انها نسبت داده می شود
و حتی تعدادشان نیز در حد بی نهایت است
بطوریکه امام فرموده در اسمان جای پایی پیدا نمی شود که در انجا فرشته باشد

و در کل می توان نتیجه گرفت همان ذرات ریز اتمی فرشتگان هستند یا
موجوداتی هستند که یک نوع ترکیب از انها می باشند

نظر شما چیست ؟

بی نظیر;451967 نوشت:

سلام

شاید این جسم مثالی همانی باشد که در فلسفه یا احادیث از ان به روح بخاری نام برده شده که واسطه بین روح و جسم انسان
است

اما در مورد چیستی فرشتگان از مجموع ایات قرانی و احادیث ائمه که در این چند روز مطالعه کردم
به این نتیجه رسیدم فرشتگان موجوداتی هستند حامل انرژِ ی
چون انجام کارهای بسیاری به انها نسبت داده می شود
و حتی تعدادشان نیز در حد بی نهایت است
بطوریکه امام فرموده در اسمان جای پایی پیدا نمی شود که در انجا فرشته باشد

و در کل می توان نتیجه گرفت همان ذرات ریز اتمی فرشتگان هستند یا
موجوداتی هستند که یک نوع ترکیب از انها می باشند

نظر شما چیست ؟

سلام علیکم

اولا من نمی فهم جسم مثالی و زیر اتمی و رو اتمی چه فرقی دارند؟ بالاخره حتی حرف دوستمام استوار را هم قبول کنیم زیر اتم و بزرگتر از اتم همه ماده هستند و دارای حد و تعریف و ترکیب
البته انسان دارای جسم برزخی و دنیایی است که روح از جسم پدید آمده است «ثم انشأناه خلقا آخر»

اما من نمی دانم کدام آیه و روایت دلالت بر انرژی بودن یا حاملِ انرژی بودن است؟
ایا انجام کارهای بسیار زیاد یعنی حامل انرژی بودن و یا بی نهایت بودن؟ بی نهایت بودن برای ماده اصلا معنی ندارد و فرشتگان هم ماده و مادی هستند
هیچ جا هم در آیات و روایات گفته نشده تعدادشان بی نهایت است! و این گفته ی امام به این معنا نیست که حامل انرژی یا بی نهایت باشند!

اما این نظر شما دوست عزیز کاملا مخالف آیات است که اولا فرشتگاه بال های چندگانه دارند دوما انزال وحی می کنند سوما شمارنده، قبض کننده ی روح و انجام دهنده ی اعمال هستند چهارم در جنگ های صدر اسلام کاملا ظاهر شده و در صف جنگ با دشمنان جنگیدند پنجم آن ها عروج و صعود به عرش دارند ششم دفعات بسیاری برای پیامبران به صورت انسان ها در آمده اند هفتم صحبت با پیامبران و غیر پیامبران می کنند هشتم در زمان خلق آدم گفتند ما تو را تسبیح و تقدیس می کنیم و در جاهای دیگر قرآن می گوید به دور عرش می گیردند نهم قرآن می گوید همیشه بعضی فقط رکوع کنندگان و بعضی فقط سجودکنندگانند و بقیه مشغول کار و..... که همه را از قرآن کریم گفتم چطور از آیات و روایات فهمیده شد که ذرات زیر اتمی هستند؟؟ آیا این کار ها را ذرات زیر اتمی می کنند؟ آیات را با نظرتان توجیه ننمایید که اول باید ببینیم قرآن چه می گوید بعد نظر خودمان را با قرآن وفق دهیم

بلکه ماده و مادی هستند منتهی خلقشان با ما تماما فرق می کند

ممنون از اینکه تفکراتتان را به اشتراک می گذارید تا بحث کنیم

tassniim;451948 نوشت:
سلام دوستان عزیزم

اولا قرآن کریم صراحت دارد بر جریان عدم مذکر و مونث بودن ملائکه، متاسفانه آیه اش یادم نیست و میگردم إن شاء الله می گذارم

دوما قاعده ی الواحد لا یصدر منه الا الواحد هم از همان شوخی های خنده دار فلسفه است (اصلا نیاز به رد هم ندارد!) که در همان لینک هایی که در مورد فلسفه گذاشتم می توانید بطلان بیشتر قواعد فلسفی را بفهمید

سلام علیکم

معلومه که شما متوجه نشدید. بنده اشکالی به عدم مونث و مذکر بودن ملائکه وارد نکردم.

اثبات اینکه ملائکه جنسیت ندارند نیازمند آن نیست که بگوییم مجردند، مگر حضرت آدم و حوا مجرد بودند که با وجود داشتن جنسیت بطور جداگانه خلق شدند؟

این اشکال را باید کسانیکه قاعده الواحد را قبول دارند پاسخ دهند.

ضمنا من فکر میکنم بین ما و ایشان در اصل وجود عالم مجردات خیلی تفاوت نظر نمیباشد.

چون آنها هم خداوند را بسیط و مجرد مطلق میدانند و فقط در کیفیت عالم مجردات اختلاف نظر هست و این دلیل نمیشود که همه نظرات ایشان را رد کنیم.

tassniim;452018 نوشت:
سلام علیکم

اولا من نمی فهم جسم مثالی و زیر اتمی و رو اتمی چه فرقی دارند؟ بالاخره حتی حرف دوستمام استوار را هم قبول کنیم زیر اتم و بزرگتر از اتم همه ماده هستند و دارای حد و تعریف و ترکیب
البته انسان دارای جسم برزخی و دنیایی است که روح از جسم پدید آمده است «ثم انشأناه خلقا آخر»

شما روح را همان جسم برزخی میدانید؟

.امین.;452060 نوشت:
سلام علیکم

معلومه که شما متوجه نشدید. بنده اشکالی به عدم مونث و مذکر بودن ملائکه وارد نکردم.

اثبات اینکه ملائکه جنسیت ندارند نیازمند آن نیست که بگوییم مجردند، مگر حضرت آدم و حوا مجرد بودند که با وجود داشتن جنسیت بطور جداگانه خلق شدند؟

این اشکال را باید کسانیکه قاعده الواحد را قبول دارند پاسخ دهند.

ضمنا من فکر میکنم بین ما و ایشان در اصل وجود عالم مجردات خیلی تفاوت نظر نمیباشد.

چون آنها هم خداوند را بسیط و مجرد مطلق میدانند و فقط در کیفیت عالم مجردات اختلاف نظر هست و این دلیل نمیشود که همه نظرات ایشان را رد کنیم.

سوء تفاهم پیش آمده آن بحث مذکر و مونث پاسخ به شما نبود به دوستان قبلی بود

در مورد عالم مجردات باید بگویم که «عالم مجردات» خود ترکیبی غیر صحیح و محال است، چون عالم یعنی محیط علمی (مصادیق مفاهیمی که در ذهن هستند) یا محیط مادی یا هر دو
مجرد نه چند تا است که مصادیق مختلفی برایش در ذهن بگذاریم و نه خودش قابل تعریف است که عالم مفهومی خاص برای بگذاریم، و هم مادی نیست که محیط مادی را اشغال کند یا طول و عرض داشته باشد؛ مجرد یعنی واحد و تنها واحد و احد هم مجرد است لذا یک مجرد بیشتر وجود ندارد و عالم مجردات با توجه به این ها که گفتم در هر سه حالت محال اندر محال است
لذا قرآن می فرماید «قل هو الله احد»

پس اضافه ی عالم به مجردات ترکیبی اشتباه و محال است
بنابراین مجرد (و نه موضوع محال مجردات!) هم رها از ماده و غیر قابل تعریف و فقط قابل تنزیه است، لذا کیفیت مجرد را نمی شود فهمید

این الفاظ عالم مجردات و غیره ساخته ی فلاسفه است که تناقض های درونی و برونی زیادی دارد

.امین.;452070 نوشت:
شما روح را همان جسم برزخی میدانید؟

نه جناب گرامی چنین حرفی نزدم

از آیات قرآن کریم و عقل و سنت چنین استفاده می شود که انسان دارای دو بُعد جس و روح است، سپس خود جسم دو تاست که یکی جسم برزخیست (همان که در خواب اعمال جسم دنیایی را انجام می دهد و حالاتی مثل شهوت، حسادت و... را می پذیرد و احساس می کند و در مرگ اول دنیایی، روح با این جسم برزخی توسط فرشته ی مرگ توفی می شود) و یکی هم همین جسم دنیایی ماست

در آیه «...فأنشأناه خلقا آخر تبارک الله احسن الخالقین...» ضمیر «ه» در «أنشأناه» به جنین بودن روح بر می گردد و «خلقا آخر» که واضح است روح می باشد، لذا روح شیء مادی هست که از ماده ای به نام جسم برخواسته «سپس نطفه را (به صورت) علقه‌اي [:آويزكي] در آورديم. پس علقه را (به صورت) گوشتكي لهيده آفريديم و آن‌گاه (هم) آن گوشتك لهيده را استخوان‌هايي آفريديم. پس (از آن)، استخوان‌ها را با گوشتي پوشانديم (و) سپس جنين را آفريده‌اي دگر [:روح] ايجاد نموديم. پس خدا بسي مبارك (و) بهترين آفرينندگان است.» (ترجمه قرآن کریم، از ترجمه قرآن آیت الله صادقی تهرانی)

این نوشتار را در استفسار این آیه از کتاب ترجمان وحی آیت الله صادقی بخوانید:

«و اينجا «خلقنا» فرموده، زيرا از اين مرحله به بعد تنها قدرت الهى در شكل‏گيرى مراحل بعدىِ علقه، مضغه و عظام محور خلق است، و والدين تنها وسيله حمل و پرورش و رشد جسمانى وى را تا قبل از تولد بر عهده دارند، و پس از تولد هم تا اندازه‏اى وظيفه تربيت وى را نيز مى‏يابند. رشد مراحل جنينى خلق است كه هر دو مرحله‏اى پسين بعد از مرحله پيشين آفريده مى‏شود، زيرا مثلًا" فَكَسونا العِظامَ لحماً" پوشش گوشت بر استخوان، آفريده از خود استخوان نيست، بلكه آفرينش ديگرى است كه پس از آفرينش و شكل‏گيرى استخوانها و بصورت مستقل خلق شده است. اينجا پس از تكامل جسم نوبت به روح مى‏رسد كه" ثم أنشأناهُ خَلقَاًءَ اخَر» روح را نيز مخلوقى ديگر معرفى كرده‏است، گرچه روح مخلوقى محسوس نيست ولى خلاصه‏اى از خود بدن مادى است، چنانكه خود بدن خلاصه‏اى از گل است، روح هم خلاصه‏اى از بدن مادى و جسمانى است، زيرا فرموده «أنشَاناهُ» و نه" أنشانا لَه" واژه «انشاء» دو مفعولى است كه دو اسم بعد آن يعنى (هُ و خلقاً) مبتدا و خبراند، و در حقيقت وحدت دارند، بدين معنى كه همين بدن را آفرينش ديگرى داديم، آيا بدين معنى كه بدن را مجدداً بدن كرديم؟! يا كلًا آنرا متحول به موجودى ديگر: روح نموديم؟ و يا بخشى از آنرا تبديل به روح كرديم؟ با آنكه- بر فرض محال- روحى مجرد بدون هيچ تناسبى با بدن آفريديم و آنرا داخل بدن كرديم؟ يا آنكه خدا، قسمتى از خود بدن را جداكرده و داخل بدن نموده؟ و ... اينها همه بر خلاف واقعيت عينى و تعبير لفظى آيه است. پاسخ دو مورد نخست واضح است، اما حالت سوم منفى است چون در صورت خلقت روحى مجزا آن دو نمى‏توانند دو مفعول يك فعل قرار گيرند و همچنين با وابستگى شديد جسم و روح هم سازگار نيست و در حالت چهارم خدا را داراى اجزايى دانسته‏ايد كه قسمتى از خود را به بدن انسان‏هايى متعدد منتقل كرده‏است! آنچه مى‏توان گفت اين است كه خداى متعال عقل را از مغز، صدر معنوى را از سينه مادى، قلب معنوى را از قلب جسمانى و ساير جهات حيوانى را از ساير مواد حيوانى بدن، و ويژگى‏هاى نباتى را از اجزاى نباتى، و بالاخره هر" خلقاً آخر" ى را از جايگاه مناسبش خلاصه‏گيرى كرده است. از اين آيه بخوبى روشن ميشود كه روح در كل ابعادش از جاى‏جاى بدن خلاصه‏گيرى شده، گرچه روح خود ماده نيست لكن مادى و برخواسته از ماده است. مثل ميدان مغناطيسى زمين كه برخاسته از ماده زمين است و به اينها اصطلاحاً مادّى گفته مى‏شود، و روح نيز مادى يعنى برخاسته از ماده بدن است، مانند عطرى كه از گل گرفته مى‏شود كه برخاسته از درون گل است، و چيزى كه برخاسته از جسم است، ممكن نيست مجرد و خالى از جسم باشد. " فَتَبارَكَ اللهُ احسنُ الخالقين" خلقت ربانى- به ويژه در آفرينش انسانها- از همگان نه تنها برتر است بلكه قابل مقايسه هم نيست، و اگر صنعتگران و مبتكران مادى را بفرض خالق بناميم خالقيت مطلق از آنِ خداست، و ديگران تنها بطور نسبى و بسيار ناقص قادرند توليدات و احياناً اختراعاتى داشته باشند، مثلًا اختراع اتومبيل گر چه سابقاً نبوده، اما مواد آن در طبيعت بوده و تنها طرح صورى آنرا بشر تهيه كرده است كه اگر هم خلق ناميده شود، خلقى ناقص بشمار مى‏رود. خداى تبارك و تعالى در ميان همه خلاقيتهاو مخلوقاتش انسان را برترين و بهترين خوانده و" احسن تقويم" فرموده كه هيچ آفريده‏اى برتر از انسان در تمامى آفريدگان هرگز وجود ندارد، گرچه اين انسان در خلق و تقويم احسن همانندى هم دارد كه طبعاً در اقليتند، چنانكه" و فضَّلناهم على كثيرٍ مِمَّن خلقنا تفضيلًا" (17: 70) گواه بر اين حقيقت است، يعنى تفضيل اين انسان كليتى استغراقى ندارد، بلكه بر بسيارى از آفريدگان برترى دارد و قليلى هم از آفريدگان مى‏ماند كه گويا همان انسانهاى آسمانى هستند، چنانكه" و ما بثَّ فيهما مِن دابَّةٍ و هو على جمعِهم اذا يشاءُ قدير" (42: 29) كه ضمير «هم» در اختصاص عاقلان است، و «دابة» نيز جنبندگان هستند نه فرشتگان، بنابراين برخى از دواب آسمانى همان عاقلانند، و اين افضليت عمومى براى اين انسان و انسان آسمانى منافاتى با افضليت پيامبرانى همچون حضرت محمد صلى الله عليه و آله ومعصومان محمدى عليهم السلام بر تمامى انسانها ندارد، زيرا رسالت و امامت و ولايت ايشان براى كل عالميان است، چنانكه در آياتى چند بدان تصريح شده است. اين انسان در جمع از كل فرشتگان و جنيان نيز برتر است، چنانكه آياتى چند گواه بر اين حقيقت مى‏باشد، مانند آياتى كه بيانگر سجده فرشتگان بعنوان تشكر از حضرت اقدس الهى است در مورد نعمت آدم كه معلمشان بوده‏است، تا چه رسد به حضرت اقدس محمد و محمديين (صلوات اللَّه عليهم) كه در مقام اعلاى عصمت و طهارت ميان كل معصومان و كل جهانيان هستند. " احسن الخالقين" و" احسن تقويم" (95: 4) دو مزيت، در كلّ انسان‏ها از نظر روحى شأنى است، ولى در معصومان و عادلان با درجاتشان فعليت دارد، و ساير انسانها زمينه رسيدن به اين برترى‏ها را دارند، بنابراين انسانها شأناً در كل از كل آفريدگان برترند، و فضيلتشان بعضاً فعليت يافته است، اما اگر منحرف گردند" اولئك كالانعام‏ بل هم اضل سبيلًا" (25: 44) و" ثم رددناه اسفل سافلين" (95: 5) اند.»

اکنون برای روشن شدن این بحث که سابقه ی خاصی در میان عالمان ندارد و بحث خالص بر مبنای قرآن و شریعت هست را می توانید در سخنرانی های ذیل از تفسیر موضوعی فقیه قرآنی آیت الله صادقی تهرانی بشنوید:

اکنون برای روشن شدن این بحث که سابقه ی خاصی در میان عالمان ندارد و بحث خالص بر مبنای قرآن و شریعت هست را می توانید در سخنرانی های ذیل از تفسیر موضوعی فقیه قرآنی آیت الله صادقی تهرانی بشنوید:

سخنرانی شماره 319
http://www.albalaq.com/publicfiles/bank/Tafsir-e-Mozuee/?p=319
موضوع : افساد یاجوج و ماجوج – حیات برزخی
خلاصه سخنرانی :
1-بیان سخنان پایانی حول افساد بنی اسرائیل و یاجوج و ماجوج
2- اشاره به وجود یا عدم وجود آیه ای صریح در قرآن برای اثبات حیات برزخی
3- شروع بحث حول آیه ی «وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَٰكِنْ لَا تَشْعُرُونَ» از آیات بیانگر حیات برزخی
کلمات کلیدی :
رجعت- افساد بنی اسرائیل و یاجوج و ماجوج- برزخ- قیامت- دنیا- روح- جسم- قرآن- رساله ی نوین- قرآن- شهید- صعقه- نفخ در صور

سخنرانی شماره 320
http://www.albalaq.com/publicfiles/bank/Tafsir-e-Mozuee/?p=320
موضوع : حیات برزخی
خلاصه سخنرانی :
1-اشاره به یکسان بودن ائمه ی معصومین در علم و شجاعت و زهد
2-بیان منظور از آیاتی که اشاره به معیّت الله و همراهی خدا دارد.
3- بیان منظور از آیاتی که اشاره به عندیّت و عند الله بودن دارد.
4-بیاناتی حول منزلت امام سجاد (ع) به مناسبت میلاد امام زین العابدین (ع)
کلمات کلیدی :
امام زین العابدین (ع)- ائمه ی اطهار- عند الله- مع الله- ابوبکر- رسول الله- علم و شجاعت و زهد ائمه- شهید- معرفت الله- وضو

سخنرانی شماره 321
http://www.albalaq.com/publicfiles/bank/Tafsir-e-Mozuee/?p=321
موضوع : حیات برزخی
خلاصه سخنرانی :
1-توضیحاتی حول اصول دین (توحید – معاد – نبوت ) و فروعات اصول دین مثل ( عدل – تجرد – امامت – برزخ و ...)
2-اشاره به اینکه منکرین اصول دین (توحید – معاد – نبوت ) و ضروریات صد در صد احکامی ( روزه- حج- نماز و ...) مسلمان نیستند ولی منکرین فروعات اصول دین مثل ( عدل – تجرد – امامت – برزخ و ...) مسلمانند هرچند از مسلمین ضعیف العلم و الایمان هستند.
3-اشاره به یکی از دلایل عقلی اثباتگر حیات برزخی
4-بیان ده موت را که آیه ی «وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَٰكِنْ لَا تَشْعُرُونَ» رد می کند.
کلمات کلیدی :
اصول دین -توحید – معاد – نبوت- فروعات اصول دین -عدل – تجرد – امامت – برزخ- معاد- حیات برزخی- ضروریات احکامی- روح- جسم-

سخنرانی شماره 322
http://www.albalaq.com/publicfiles/bank/Tafsir-e-Mozuee/?p=322
موضوع : حیات برزخی
خلاصه سخنرانی :
1-ادامه ی بحث حول آیه ی «وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَٰكِنْ لَا تَشْعُرُونَ» از آیات بیانگر حیات برزخی
2- اشاره به یکی از دلایل عقلی اثباتگر حیات برزخی
3-اثبات لزوم معاد روحانی با معاد جسمانی
4-بیاناتی حول اینکه آیا ثواب و عقاب مربوط به روح است یا جسم ؟
کلمات کلیدی :
ملا صدرا- معاد روحانی- معاد جسمانی- جسم برزخی- جسم دنیوی- برزخ- معاد- دنیا- مرگ- موت- جسم- روح- ثواب- عقاب-

سخنرانی شماره 323
http://www.albalaq.com/publicfiles/bank/Tafsir-e-Mozuee/?p=323
موضوع : حیات برزخی
خلاصه سخنرانی :
1-ادامه ی بحث حول آیه ی «وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَٰكِنْ لَا تَشْعُرُونَ» از آیات بیانگر حیات برزخی
2-رد نظرات یازده گانه ای که ممکن است درباره ی زندگی پس از مرگ وجود داشته باشد بر مبنای آیه ی «وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَٰكِنْ لَا تَشْعُرُونَ»
3-شروع بحث حول آیه ی «حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ- لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ ۚ كَلَّا ۚ إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا ۖ وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ » » از آیات بیانگر حیات برزخی
کلمات کلیدی :
برزخ- معاد- دنیا- مرگ- موت- جسم- روح- ثواب- عقاب- مرگ مطلق- صعقه- نوم- شهداء- یاد نیک پس از مرگ-

سخنرانی شماره 324
http://www.albalaq.com/publicfiles/bank/Tafsir-e-Mozuee/?p=324
موضوع : حیات برزخی
خلاصه سخنرانی :
1-بحث حول آیه ی «حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ- لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ ۚ كَلَّا ۚ إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا ۖ وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ » » از آیات بیانگر حیات برزخی
2-شرح آیه ی «وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ» با بیاناتی حول شیاطین جن و انس و درونی (نفس)
3-شرح آیات 97 الی 100 سوره ی مومنون که حول درخواست رجوع به دنیا توسط مضِلین و مضَلین است.
کلمات کلیدی :
مضِلین و مضَلین- برزخ- معاد- دنیا- مرگ- موت- جسم- روح- ثواب- عقاب- مرگ مطلق- شیاطین جن و انس و درونی (نفس)

سخنرانی شماره 325
http://www.albalaq.com/publicfiles/bank/Tafsir-e-Mozuee/?p=325
موضوع : حیات برزخی
خلاصه سخنرانی :
1-شرح آیات درخواست رجوع به دنیا برای انجام کارهای صالح توسط مجرمین و کافرین
2-اشاره به اینکه کسانی که حجت الهیه و زمان کافی برای تفکر در آن را نداشته اند اهل جهنم نیستند اگر چه مشرک و ملحد و ... باشند. با محوریت آیه ی « وَهُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ ۚ أَوَلَمْ نُعَمِّرْكُمْ مَا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَجَاءَكُمُ النَّذِيرُ»
کلمات کلیدی :
مجرم- درخواست برگشت به دنیا- برزخ- معاد- دنیا- مرگ- موت- قرآن- عزیز نبی- حشر حیوانات- حساب و جزاء-

سخنرانی شماره 326
http://www.albalaq.com/publicfiles/bank/Tafsir-e-Mozuee/?p=326
موضوع : ظهور امام مهدی (ع)
خلاصه سخنرانی :
1-جمع بندی مطالب حول رجعت و حکومت امام مهدی (ع) که در سخنرانیهای شماره ی 291 الی 307 بیان شد.
2-بیان چگونگی تشکیل قیام امام مهدی (ع) از دیدگاه روایات صحیحة
3-بیان منظور روایاتی که امام زمان (ع) را دارای کتاب و سنت و امر و حکم جدید دانسته است.
کلمات کلیدی :
امام زمان (ع)- رجعت- کتاب و سنت و امر و حکم جدید- حوزه های علمیه- یاران امام مهدی- فرماندهان امام مهدی- قرآن- تغییر کتاب و سنت

سخنرانی شماره 327
http://www.albalaq.com/publicfiles/bank/Tafsir-e-Mozuee/?p=327
موضوع : حیات برزخی
خلاصه سخنرانی :
1-اشاره به اینکه جسم برزخی همان جسمی است که در خواب از بدن خارج می شود.
2-اشاره به اینکه عذاب و پاداش در خود قبر صورت نمی گیرد بلکه در عالم برزخ است.
3-توضیحاتی حول دوازده برزخی که ما بین دنیا و آخرت است.
کلمات کلیدی :
برزخ- معاد- دنیا- مرگ- موت- قرآن- جسم برزخی- جسم دنیوی- خواب- عذاب قبر- مقام جمع الجمع معصومین- حساب و جزاء

سخنرانی شماره 328
http://www.albalaq.com/publicfiles/bank/Tafsir-e-Mozuee/?p=328
موضوع : حیات برزخی
خلاصه سخنرانی :
1-اشاره به اینکه در معاد در بین روح و جسم و صورت جسم کدام یک بازگردانده میشود.
2-توضیحاتی حول سه تا از احتمالاتی ( مرگ مطلق – نوم – صعقه )که درباره ی حیات پس از وجود دارد.
کلمات کلیدی :
مرگ مطلق – نوم – صعقه – خواب- جسم برزخی- جسم دنیوی- اعاده ی روح و جسم و صورت جسم- برزخ- معاد- دنیا- مرگ- موت

سخنرانی شماره 329
http://www.albalaq.com/publicfiles/bank/Tafsir-e-Mozuee/?p=329
موضوع : حیات برزخی
خلاصه سخنرانی :
1-اشاره به دلیلی عقلی که وجود حیات برزخی را اثبات می کند.
2-انتقاد ازعلامه ی طباطبایی که برای اثبات حیات برزخی به آیه ی «كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ۖ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» استدلال کرده اند.
3-توضیحاتی حول آیه ی «قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَىٰ خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ» از آیات بیانگر حیات برزخی
کلمات کلیدی :
مرگ مطلق – نوم – صعقه – خواب- اعاده ی روح و جسم و صورت جسم- برزخ- معاد- دنیا- مرگ- موت- علامه ی طباطبایی-

سخنرانی شماره 330
http://www.albalaq.com/publicfiles/bank/Tafsir-e-Mozuee/?p=330
موضوع : حیات برزخی
خلاصه سخنرانی :
1-شرح آیات 103 الی 108 سوره ی هود ( از آیات بیانگر وجود حیات برزخی برای گنهکاران و سعادتمندان )
2-اشاره به آیاتی که وجود برزخ برای گنهکاران را ثابت می کند.
کلمات کلیدی :
برزخ- معاد- دنیا- مرگ- موت- هدایت و ضلالت خدا- بهشتیان- جهنمیان- حساب و جزاء- قیامت صغری و کبری- السماوات و الارض

سخنرانی شماره 331
http://www.albalaq.com/publicfiles/bank/Tafsir-e-Mozuee/?p=331
موضوع : حیات برزخی
خلاصه سخنرانی :
1-اشاره به آیاتی که وجود برزخ برای مومنین را ثابت می کند.
2-توضیحات پایانی حول برزخ با بیان اشتراکات و اختلافات میان برزخ و دنیا ، برزخ و قیامت
3-اشاره به نبودن حساب و جزاءی برزخی در بدن دنیوی و قبر
4-شروع بحث حول قیامت و اشاره به مطالبی که باید در مبحث قیامت مطرح شود.
کلمات کلیدی :
شفاعت- برزخ- - معاد- دنیا- مرگ- موت- جسم دنیوی- جسم برزخی- روح – جسم- قیامت صغری- قیامت کبری- برزخ مومنین- شب اول قبر-

سخنرانی شماره 332
http://www.albalaq.com/publicfiles/bank/Tafsir-e-Mozuee/?p=332
موضوع : حیات برزخی
خلاصه سخنرانی :
1-بیان ارتباط پس از مرگ میان بدن برزخی و بدن دنیوی
2-توضیحاتی حول زیارت قبور و علت آن
3-اشاراتی حول شهید و گواه بودن رسول الله (ص) بر اعمال و کردار و افکار مکلفین
4-اشاره به برخی از احادیث وارده در مبحث قیامت
کلمات کلیدی :
شفاعت در برزخ- علم غیب- شهادت و گواهی- حدیث- قرآن- بدن برزخی و بدن دنیوی- برزخ- - معاد- دنیا- مرگ- موت-

سخنرانی شماره 333
http://www.albalaq.com/publicfiles/bank/Tafsir-e-Mozuee/?p=333
موضوع : حیات برزخی
خلاصه سخنرانی :
1-توضیحاتی حول امکان ارتباط میان زندگان (جسام دنیوی) و مردگان (اجسام برزخی)
2-اشاره به اینکه اسامی که خدا برای چیزی یا شخصی برمی گزیند اسامی جامده ( غیر معبر معنا ) نیست بلکه اسامی موصوفه ( معبر معنا ) است.
3-توضیحاتی حول برخی از اسامی قیامت مثل یوم الساعة ، یوم الآخر ، قیامت و ...
کلمات کلیدی :
یوم الساعة ، یوم الآخر ، آخرت- برزخ- معاد- قیامت- جسم برزخی و دنیوی- تغابن- اسامی قیامت- زمان- یوم- ساعت-

سخنرانی شماره 334
http://www.albalaq.com/publicfiles/bank/Tafsir-e-Mozuee/?p=334
موضوع : حیات برزخی
خلاصه سخنرانی :
1-پاسخ این سوال که عذاب و ثواب برزخی مربوط به جسم برزخی است یا جسم دنیوی یا هم جسم برزخی و هم جسم دنیوی ؟
2-اشاره به برخی از احادیث حول کیفیت جسم برزخی و مربوط بودن عذاب و ثواب به جسم برزخی
3-نفی و اثبات نسبت به برخی از احادیث وارده حول فشار قبر مخصوصا حدیث اثبات عذاب قبر برای سعد بن معاض
کلمات کلیدی :
سعد بن معاض- جسم برزخی- جسم دنیوی- عذاب قبر- عذاب و ثواب برزخی- حدیث- خواب- برزخ- روح و جسم- قبر- فشار قبر

حتما گوش کنید که عقائد قرآنیه و فریده ای در بر دارد

عزیزان توجه کنید که اینقدر اسم آقای صادقی تهرانی را می آورم نشان از تعصب یا شخص پرستی بنده نیست
بلکه این ها را اولا بنده با شنیدن دیگر اقوال احسن القول دیده ام و حالا برای عدم صرف انرژی برای نوشتن چیزهایی که قبلا گفته شده برای شما منبع را می گذارم تا بخوانید و داوری کنید

همچنین توجه نمایید که در این دروس تفسیری می شنوید که تعداد کمی حضور دارند و دلیل آن اینست که آقای صادقی تهرانی چون حصر خانگی بوده اند (به علت بیان عقائد و فقه قرآنی) و همچنین برگزاری درس توسط ایشان حتی در خانه شان غدقن بوده لذا مخفیانه این دروس قرآنی را طی سالهای ده هفتاد و هشتاد در زیرزمین خانه برای طلاب شجاع و جرأت دار حوزه قم فرموده اند که به همین دلیل افراد کم هستند

ممنون از لطف شما

tassniim;452018 نوشت:
اولا من نمی فهم جسم مثالی و زیر اتمی و رو اتمی چه فرقی دارند؟ بالاخره حتی حرف دوستمام استوار را هم قبول کنیم زیر اتم و بزرگتر از اتم همه ماده هستند و دارای حد و تعریف و ترکیب

سلام بر شما

ببینید همانطور که خودتون هم گفتید ثابت شد فرشته ها مجرد به معنای نداشتن جسم مادی نیستند
و نوعی جسم لطیف را دارا می باشند اما این جسم واضح است که قابل روئیت نیست
از میان پدیده های عالم بهترین گزینه برای این خصوصیات یعنی غیر قابل دیدن و لطیف بودن
همان ذرات بنیادی یا زیر اتمی هستند

tassniim;452018 نوشت:
اما من نمی دانم کدام آیه و روایت دلالت بر انرژی بودن یا حاملِ انرژی بودن است؟

ایات زیادی بر این امر دلالت می کند
چون بر طبق ایات امور عالم را فرشتگان انجام می دهند مثلا نزول وحی بر قلب پیامبر یا
ثبت اعمال انسانها
انجام عمل و کار بدون داشتن انرژی غیر ممکن است و طبق تعریف انرژی یعنی توانایی انجام کار
پس فرشتگان باید دارای انرژی برای انجام کار باشند

tassniim;452018 نوشت:
ایا انجام کارهای بسیار زیاد یعنی حامل انرژی بودن و یا بی نهایت بودن

انجام کار حتما نیاز به انرژی دارد
و منظورم از بی نهایت خیلی زیاد بود نه بی نهایت واقعی

tassniim;452018 نوشت:
ولا فرشتگاه بال های چندگانه دارند

منظور از بال حتما نباید با لی مثل پرندگان باشد
همانطور که منظور از دست خدا دست برای خدا نیست

tassniim;452018 نوشت:
دوما انزال وحی می کنند سوما شمارنده، قبض کننده ی روح و انجام دهنده ی اعمال هستند

خوب من هم برای انجام همین اعمال گفتم باید دارای انرژی باشند

مثلا انزال وحی بر قلب پیامبر یعنی چی و چطوری ممکن است انجام شود ؟
از نظر حقیر یعنی گسیل یک موج انرژی که حامل اطلاعات است بر قلب حضرت
که توسط فرشته انجام می شود

tassniim;452018 نوشت:
چهارم در جنگ های صدر اسلام کاملا ظاهر شده و در صف جنگ با دشمنان جنگیدند پنجم آن ها عروج و صعود به عرش دارند ششم دفعات بسیاری برای پیامبران به صورت انسان ها در آمده اند هفتم صحبت با پیامبران و غیر پیامبران می کنند هشتم در زمان خلق آدم گفتند ما تو را تسبیح و تقدیس می کنیم و در جاهای دیگر قرآن می گوید به دور عرش می گیردند نهم قرآن می گوید همیشه بعضی فقط رکوع کنندگان و بعضی فقط سجودکنندگانند و بقیه مشغول کار و..... که همه را از قرآن کریم

به نظر حقیر همه این موارد قابل توجیه هستند
مثلا تسبیح و تقدیس انها واضح است که با تسبیح و تقدیس ما فرق دارد
و باز از خود قران استفاده می شود کرد قران می گوید هر انچه در عالم است به تسبیح خداوند مشغول هستند
همانگونه که اجسامی مثل درخت و کوه و سنگ و چوب تسبیح می کنند
همان نوع تسبیح را هم می توان برای فرشتگان در نظر گرفت

البته این نظر حقیر است که با توجه با ایات و روایات به ان رسیده ام
ادعایی بر صحت ان ندارم

موفق باشید

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

بی نظیر;452151 نوشت:
انجام عمل و کار بدون داشتن انرژی غیر ممکن است و طبق تعریف انرژی یعنی توانایی انجام کار
پس فرشتگان باید دارای انرژی برای انجام کار باشند

سرکار بی نظیر،یک لحظه آمدم در تاپیک پست شما را دیدم.قصد نداشتم فعلاً وارد بحث تاپیک بشوم و البته فعلاً هم وارد نمی شوم.فقط همین قسمت پستتان را بررسی می کنم.
سرکار بی نظیر،به حرف شما می گویند مغالطه اشتراک لفظی.مشابه شما استدلال می کنیم:
1-در باز است.
2-باز یک پرنده است.
نتیجه:در یک پرنده است!
استدلال شما:
1-فرشته کار می کند.
2-هر کاری نیازمند انرژی است.
نتیجه:فرشته نیازمند انرژی است!!!!!
مشابه استدلال شما:
1-خداوند کار کرده و جهان را خلق کرده است.
2-هر کاری نیازمند انرژی است.
نتیجه:خداوند نیازمند انرژی است!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!پس مادی است!!!!!!!!!!!!!
خواهر گرامی،کمی مطالعه و کار کردن روی منطق به خدا قسم بد نیست.لطفاً هی نگویید عقل عقل.آیا این ها را یک عقل کامل می گوید؟من که داعیه عقل کامل ندارم.ولی شما ادعا می کنید حرف هایتان عقلانی است!

همانطور که باز در گزاره "در باز است" با باز در گزاره "باز پرنده است" فرق می کند،کار هم در اینجا فرق می کند.یکی کار فیزکی است،یکی مطلق مفهوم کار است.اگر اشتباه نکنم در کتب دوران مدرسه همیشه هروقت مفهوم کار در فیزیک بیان می شد،به این نکته اشاره می شد که مفهوم کار در فیزیک با مفهوم عام کار که روزانه به کار می بریم تفاوت می کند!ولی شما دارید این ها را یکی می گیرید!

بعداً سایر پست های قابل نقد این تاپیک را نقد خواهیم کرد.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

بی نظیر;452151 نوشت:
ایات زیادی بر این امر دلالت می کند
چون بر طبق ایات امور عالم را فرشتگان انجام می دهند مثلا نزول وحی بر قلب پیامبر یا
ثبت اعمال انسانها
انجام عمل و کار بدون داشتن انرژی غیر ممکن است و طبق تعریف انرژی یعنی توانایی انجام کار
پس فرشتگان باید دارای انرژی برای انجام کار باشند

درسته. لااقل در زندگی مادی و در کره ی زمین درسته.
هاروت و ماروت رو که همه میشناسید. (سوره بقره)
دو فرشته ای که میهمان حضرت لوط شدند رو هم همه در قرآن خوندید.
فرشته ای هم که به حضرت مریم ظاهر شد و ایشان را باردار کرد در قرآن بهش اشاره شده.
اینها همه فرشتگانی بودند در ظاهر انسان. هیچ فرقی از نظر ظاهری با انسان ها نداشتند، زیرا هیچ کس متوجه انسان نبودن آنها نشد.
فرشتگان هم وقتی بخواهند در عالم ماده موجودیت پیدا کنند، ناچارا باید جسم مادی بگیرند. حداقل در 3 مورد در قرآن که الان حضور ذهن دارم و نوشتم، این جسم، جسم یک انسان بوده. حالا در عالم معنا چه کیفیتی دارند، الله اعلم.
اما هاروت و ماروت بصورت مذکر وارد دنیای مادی شدند.

بی نظیر;452151 نوشت:

سلام بر شما

ببینید همانطور که خودتون هم گفتید ثابت شد فرشته ها مجرد به معنای نداشتن جسم مادی نیستند
و نوعی جسم لطیف را دارا می باشند اما این جسم واضح است که قابل روئیت نیست
از میان پدیده های عالم بهترین گزینه برای این خصوصیات یعنی غیر قابل دیدن و لطیف بودن
همان ذرات بنیادی یا زیر اتمی هستند

ایات زیادی بر این امر دلالت می کند
چون بر طبق ایات امور عالم را فرشتگان انجام می دهند مثلا نزول وحی بر قلب پیامبر یا
ثبت اعمال انسانها
انجام عمل و کار بدون داشتن انرژی غیر ممکن است و طبق تعریف انرژی یعنی توانایی انجام کار
پس فرشتگان باید دارای انرژی برای انجام کار باشند

انجام کار حتما نیاز به انرژی دارد
و منظورم از بی نهایت خیلی زیاد بود نه بی نهایت واقعی

منظور از بال حتما نباید با لی مثل پرندگان باشد
همانطور که منظور از دست خدا دست برای خدا نیست

خوب من هم برای انجام همین اعمال گفتم باید دارای انرژی باشند

مثلا انزال وحی بر قلب پیامبر یعنی چی و چطوری ممکن است انجام شود ؟
از نظر حقیر یعنی گسیل یک موج انرژی که حامل اطلاعات است بر قلب حضرت
که توسط فرشته انجام می شود

به نظر حقیر همه این موارد قابل توجیه هستند
مثلا تسبیح و تقدیس انها واضح است که با تسبیح و تقدیس ما فرق دارد
و باز از خود قران استفاده می شود کرد قران می گوید هر انچه در عالم است به تسبیح خداوند مشغول هستند
همانگونه که اجسامی مثل درخت و کوه و سنگ و چوب تسبیح می کنند
همان نوع تسبیح را هم می توان برای فرشتگان در نظر گرفت

البته این نظر حقیر است که با توجه با ایات و روایات به ان رسیده ام
ادعایی بر صحت ان ندارم

موفق باشید

سلام علیکم
1.بهترین گزینه این است که بگوییم نمی دانیم آنها چیستند نه از خودمان چیزی بچسبانیم به ایه! و در ضمن فرشتگان عقل دارند چگونه ذرات زیر اتمی باشند؟

2. آیات زیادی را که دلالت بر انرژی بودن فرشته هاست بیاورید تا ببینیم یا حامل انرژی بودن آنها! البته همه ی ما حامل انرژی هستیم ولی هیچ دلیلی نیست که چون برای انجام کارهایشان به انرژی نیاز دارند باید ذرات زیر اتمی باشند! مگر همه ی مواد دارای انرژی نیستند؟

3. فرموده اید «منظور از بال حتما نباید با لی مثل پرندگان باشد همانطور که منظور از دست خدا دست برای خدا نیست»؛
[=arial]
در حالی که در ید الله فوق ایدیهم از قراین بسیار زیادی از جمله اضافه ی ید به الله و فوق ایدیهم (دلایل از خود ایه) و از آیات دیگر که خدا دارای جسم نیست این مطلب فهمیده می شود که منظور ید قدرت است! اما برای «اولی اجنحة مثنی و ثلاث و رباع» هیچ قرینه ای برای توجیه شدن آنها به غیر معنای ظاهری آنها نیست!
چطور اول بیاییم قبول کنیم فرشتگان انرژی هستند بعد بیاییم تحمیل کنیم بر آیه که نه شاید توجیه شود؟

4. من هم نگفتم که انجام کار نیاز به انرژی ندارد! این نیاز اما دلیلی نمی شود که آن که کار را انجام می دهد هم خودش انرژی یا زیر اتم باشد! این نظر که گسیل موج انرژی است! اشتباه است زیرا قرآن بر پیامبر بر شیوه های متفاوت در وحی های گوناگون بوده که اصلش قرائت آیات بر پیامبر بوده «فإذا قرأناه فاتبع قرآنه»، و در تلقی وحی و انزال یک شبه هم موج انرژی دلیلی ندارد بلکه برعکس واقعه ای چنین عظیم بر روح پیامبر در روح شب ها (لیله قدر) به وسیله ی بزرگترین موجود اعلی (روح) انجام می گیرد

5. چطور تسبیح و تقدیس آن ها با ما فرق دارد؟ چطور واضح است؟ اگر آنها مادی هستند تسبیح و تقدیس و حمد را به زبان و فکر می آورند، بله مجرد همه ی اعمالش با ما فرق می کند نه این که مادیات هم با هم اعمالشان فرق کند؛ این حرف که فرق می کند برگرفته از پیش زمینه ی مجرد بودن آنهاست که تنها مجرد خداست
بله در عالم همه چیز تسبیح می گویند ولی این تسبیح گفتنی و فکری یا به صورت عمل خاصی که مادی است (زیرا بعدش فرمود و لکن لا تفقهون تسبیحهم، نه این که تسبیح تکوینی باشد!) و خودش بر دو نوع است: تسبیح موجودات عاقل و زبان دار که فرشته ها و انسان ها هستند که هم درونی و هم برونی است (هم زبانی هم قلبی) و غیر عاقل ها که به یکی از این صورت ها و یا صورت مادی دیگر است ولی فرشتگان حتما تسبیح زبانی دارند
لذا نمی شود تسبیح درخت را با فرشته و جن (که این به نص قرآن از آتش و انرژی خلق شده لکن مادی است و حرف میزند) و انسان مقایسه کرد!

6. نوشته اید «به نظر حقیر همه این موارد قابل توجیه هستند» بفرمایید اولا به چه قرینه ای از خود قران و عقل سلیم توجیه می کنید؟ دوما این توجیهات رابیاورید! سپس بفرایید چطور با این افعالی که نوشتم جور می شود؟ مثلا شمشیر در دست گرفتن ذره زیر اتمی یا به شکل انسان درآمدن ذره زیر اتمی (که لازمه ی چند میلیارد میلیارد برابر شدندنش و ضمیمه ی به قول شما اتم ها به آن می شود!) امکان پذیر است؟

7. نوشته اید «البته این نظر حقیر است که با توجه با ایات و روایات به ان رسیده ام ادعایی بر صحت ان ندارم» اگر با توجه به ایات و روایات است (که بنده چیزی ندیدم) پس باید یقین به صحتش داشته باشید و اگر هم ادعا به صحتش ندارید چرا مطرحش می کنید و می گویید نظرتان شده؟

بالاخره نباید بر قرآن تحمیل کرد
ممنون از ادامه دادن بحث توسط شما

naseruosefnejad;452173 نوشت:
درسته. لااقل در زندگی مادی و در کره ی زمین درسته.
هاروت و ماروت رو که همه میشناسید. (سوره بقره)
دو فرشته ای که میهمان حضرت لوط شدند رو هم همه در قرآن خوندید.
فرشته ای هم که به حضرت مریم ظاهر شد و ایشان را باردار کرد در قرآن بهش اشاره شده.
اینها همه فرشتگانی بودند در ظاهر انسان. هیچ فرقی از نظر ظاهری با انسان ها نداشتند، زیرا هیچ کس متوجه انسان نبودن آنها نشد.
فرشتگان هم وقتی بخواهند در عالم ماده موجودیت پیدا کنند، ناچارا باید جسم مادی بگیرند. حداقل در 3 مورد در قرآن که الان حضور ذهن دارم و نوشتم، این جسم، جسم یک انسان بوده. حالا در عالم معنا چه کیفیتی دارند، الله اعلم.
اما هاروت و ماروت بصورت مذکر وارد دنیای مادی شدند.

هاروت و ماروت و دیگر فرشتگان مادی بودند! لازم نبود وارد عالم مادیات شوند مگر غیر از عالم مادیات عالم دیگری هم هست؟ (اگر منظورتان «عالم مجردات» است که گفتم محال است و شرح هم دادم) و اگر از مجردات! هستند چطور مجرد که ماده نیست ماده شد؟! تناقض و از اساس باطل است

چرا اول می آییم تجرد ملائک یا هر چیز دیگر را قبول می کنیم بعد به قرآن تحمیل می کنیم که نه ملائک فلان بودند سپس در این آیه وارد عالم مادی شدند!
حتی یک روایت و ایه برای اثبات تجرد غیر خدا نیست نمی فهمم مطلب به این غلطی را چرا پیش فرض همه ی بحث ها گرفته ایم؟!

بن موسی;452158 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

سرکار بی نظیر،یک لحظه آمدم در تاپیک پست شما را دیدم.قصد نداشتم فعلاً وارد بحث تاپیک بشوم و البته فعلاً هم وارد نمی شوم.فقط همین قسمت پستتان را بررسی می کنم.
سرکار بی نظیر،به حرف شما می گویند مغالطه اشتراک لفظی.مشابه شما استدلال می کنیم:
1-در باز است.
2-باز یک پرنده است.
نتیجه:در یک پرنده است!
استدلال شما:
1-فرشته کار می کند.
2-هر کاری نیازمند انرژی است.
نتیجه:فرشته نیازمند انرژی است!!!!!
مشابه استدلال شما:
1-خداوند کار کرده و جهان را خلق کرده است.
2-هر کاری نیازمند انرژی است.
نتیجه:خداوند نیازمند انرژی است!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!پس مادی است!!!!!!!!!!!!!
خواهر گرامی،کمی مطالعه و کار کردن روی منطق به خدا قسم بد نیست.لطفاً هی نگویید عقل عقل.آیا این ها را یک عقل کامل می گوید؟من که داعیه عقل کامل ندارم.ولی شما ادعا می کنید حرف هایتان عقلانی است!

همانطور که باز در گزاره "در باز است" با باز در گزاره "باز پرنده است" فرق می کند،کار هم در اینجا فرق می کند.یکی کار فیزکی است،یکی مطلق مفهوم کار است.اگر اشتباه نکنم در کتب دوران مدرسه همیشه هروقت مفهوم کار در فیزیک بیان می شد،به این نکته اشاره می شد که مفهوم کار در فیزیک با مفهوم عام کار که روزانه به کار می بریم تفاوت می کند!ولی شما دارید این ها را یکی می گیرید!

بعداً سایر پست های قابل نقد این تاپیک را نقد خواهیم کرد.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

اولا من هم درست نفهمیدم مطلب منطقی شما چه ربطی به مطلب داشت! قدرت خدا بر انجام کار بدون ربط به انرژی، چه ربطی به انجام افعال توسط فرشتگان دارد؟ مسلما ماده و مادی نیاز به انرژی برای انجام فعل دارند که فرشته هم مادی است

دوما نوشته اید «بعداً سایر پست های قابل نقد این تاپیک را نقد خواهیم کرد»!!!

یعنی شما به این تاپیک قدم رنجه نموده اید تا فقط نقد کنید نه این که اگر حقیقتی دیدید قبول کنید؟اگر در این مورد اشتباه می کنم ببخشید فقط سوال است و بفرمایید که این طور نیست

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

tassniim;452187 نوشت:
اولا من هم درست نفهمیدم مطلب منطقی شما چه ربطی به مطلب داشت!

استدلال و استنتاج ایشان،مشکل منطقی داشت و مغالطه اشتراک لفظی محسوب می شد.بنده استدلالشان را نقد کردم.

tassniim;452187 نوشت:
قدرت خدا بر انجام کار بدون ربط به انرژی، چه ربطی به انجام افعال توسط فرشتگان دارد؟

اگر مشابه ایشان استدلال کنیم،همین نتیجه را می گیریم:
1-فرشته کار می کند.
2-هر کاری نیازمند انرژی است.
نتیجه:فرشته نیازمند انرژی است.
به طور مشابه:
1-خدا کار کرده است.
2-هر کاری نیازمند انرژی است.
نتیجه:خداوند نیازمند انرژی بوده است.

دقت کنید که بنده فعلاً حرفی نزدم از این که به نظر حقیر فرشته مادی است یا مجرد.بلکه می گویم شیوه اثبات ایشان برای مادی بودن فرشته،یک شیوه غیر منطقی است و به همین شیوه می توان ثابت کرد خداوند نیازمند است!

tassniim;452187 نوشت:
مسلما ماده و مادی نیاز به انرژی برای انجام فعل دارند که فرشته هم مادی است

عرض شد که فعلاً کاری به این نداریم که مادی است یا مجرد.به این کار داریم که چطور به مادی یا مجرد بودنش می رسیم.دو چیز داریم:استنتاج،نتیجه.استنتاج یعنی راهی که از آن به نتیجه می رسیم.نتیجه هم که معنایش واضح است.بنده راهی که ایشان از آن به این نتیجه رسیدند (و همچنین راهی که جناب محی الدین به آن نتیجه رسیدند) را قبول ندارم.نه این که نتیجه به دست آمده را قبول نداشته باشم.

tassniim;452187 نوشت:
دوما نوشته اید «بعداً سایر پست های قابل نقد این تاپیک را نقد خواهیم کرد»!!!
یعنی شما به این تاپیک قدم رنجه نموده اید تا فقط نقد کنید نه این که اگر حقیقتی دیدید قبول کنید؟

دقت کنید به واژه "قابل نقد".یعنی چیزی که حقیقت نباشد و بشود آن را نقد کرد.و الا ما در برابر حرف حق و حقیقت خاضع و خاشعیم.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

استوار;450622 نوشت:
سلام و عرض ادب.

از دیدگاه حقیر فرشتگان مجرد هستند.
اما نه مجرد از جرم و زمان و مکان.
بلکه مجرد از ماده (ماده = عنصر که واحد سازنده آن اتم است) هستند.

وقتی شیئ ای ماده باشد همزمان زمان برایش لحاظ می شود و زمان=ماده ماده=مکان، بدون ماده زمان و مکان کجا هستند؟ لذا مجرد از ماده یعنی مجرد از ماده و خواص عارضی اش
لذا فرشتگان ماده اند حالا ترکیبشان چیست و چه ماهیتی دارند خدا می داند هرچه هست عاقل دارای قوه ی حرکت و رفت و آمد و تفکر و اختیار فرشته ها هستند (برخلاف همه که می گویند اختیار ندارند، بلکه دارند اما منظورم از این اختیار مانند اختیار انسان نیست بلکه اختیار در چیزهای محدودی مثل سوال است که این خودش بحثی است)

استوار;451044 نوشت:
اگر روح هیچگاه بدون جسم نیست، پس هنگام مرگ هم باید روح همراه با جسم مثالی قبض شود.
بنابراین احتمالا فرشتگان قبض روح باید از جنس جسم مثالی باشند. (و یا شاید همه فرشتگان)

سلام
در یک اصطلاح روح بر هر آنچه غیر مادی است گفته میشود ولو اینکه (به یک اعتبار )جسم مثالی نامیده شود

بن موسی;451047 نوشت:
ر آیه ای که می گوید "نفخت فیه من روحی" طبق نظر برخی مفسرین (مانند علامه طباطبایی (ره)) اضافه "روح" به "خداوند" یک اضافه تشریفی است.مانند خانه خدا،بیت الله که در اینجا اضافه "بیت" به "الله" یک اضافه تشریفی است.یعنی شان و منزلت این روح یا این خانه را نشان می دهد.آنقدر این خانه (یا روح) از نظر خداوند اهمیت دارد که آن را به خودش نسبت می دهد.ولی این به معنی آن نیست که خداوند خانه دارد،چون می دانیم که خداوند لامکان است و اساساً مکان داشتن،یعنی ماهیت داشتن و فلاسفه ثابت کرده اند خداوند ماهیت ندارد.پس نفخت فیه من روحی هم به معنای آن نیست که چیزی به نام روح در خدا وجود داشته،خداوند بخشی از آن را به انسان اعطاء کرده باشد.

در تعبیر دیگری دارد "و روح منه" و اینجا دیگر اضافه نیست تا تشریفی باشد


بن موسی;451047 نوشت:
یکی از شرایط صحت قیاس،تکرار کامل و تام حد وسط است.در جمله دوم شما فرمودید که "روح انسان از روح خداست" و در جمله بعدی گفته اید که "روح خدا،مادی نیست".لذا حد وسط کامل تکرار نشده است.در یک جا گفته شده "از روح خدا" و در جای دیگر "روح خدا" است.مثال معروفی که زده می شود در این باره،استدلال زیر است:
1-ماست از شیر است.
2-شیر برای اسهال مضر است.
نتیجه:ماست برای اسهال مضر است.
حال آن که نتیجه به دست آمده خلاف واقع است،چون می دانیم ماست برای اسهال مفید است.علت این که به چنین نتیجه اشتباهی رسیدیم،تکرار نکردن درست حد وسط است.در یک جا گفته شده "از شیر" و در جای دیگر "شیر".حال آن که در یک استدلال درست،باید حد وسط تماماً و عیناً تکرار شود.یعنی در هر گزاره "شیر" به کار رفته باشد یا در هر دو "از شیر".متاسفانه استدلال شما هم دچار چنین مشکلی است.

منظور ما در "از روح" بیان جنس است به این اعتبار حد وسط تغییر نکرده است
یا علیم

بن موسی;452193 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

استدلال و استنتاج ایشان،مشکل منطقی داشت و مغالطه اشتراک لفظی محسوب می شد.بنده استدلالشان را نقد کردم.

اگر مشابه ایشان استدلال کنیم،همین نتیجه را می گیریم:
1-فرشته کار می کند.
2-هر کاری نیازمند انرژی است.
نتیجه:فرشته نیازمند انرژی است.
به طور مشابه:
1-خدا کار کرده است.
2-هر کاری نیازمند انرژی است.
نتیجه:خداوند نیازمند انرژی بوده است.

دقت کنید که بنده فعلاً حرفی نزدم از این که به نظر حقیر فرشته مادی است یا مجرد.بلکه می گویم شیوه اثبات ایشان برای مادی بودن فرشته،یک شیوه غیر منطقی است و به همین شیوه می توان ثابت کرد خداوند نیازمند است!

عرض شد که فعلاً کاری به این نداریم که مادی است یا مجرد.به این کار داریم که چطور به مادی یا مجرد بودنش می رسیم.دو چیز داریم:استنتاج،نتیجه.استنتاج یعنی راهی که از آن به نتیجه می رسیم.نتیجه هم که معنایش واضح است.بنده راهی که ایشان از آن به این نتیجه رسیدند (و همچنین راهی که جناب محی الدین به آن نتیجه رسیدند) را قبول ندارم.نه این که نتیجه به دست آمده را قبول نداشته باشم.

دقت کنید به واژه "قابل نقد".یعنی چیزی که حقیقت نباشد و بشود آن را نقد کرد.و الا ما در برابر حرف حق و حقیقت خاضع و خاشعیم.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

سلام علیکم و رحمة الله

1. بله در صورتی سخن شما درست است که ایشان منظورش از «کار»، کار و فعل مادیات باشد، ایشان بحثشان در استدلالی که منظورتان است این می باشد که حالا که فرشته ها مادی اند (یعنی ایشان قبول کرده که آن ها مادی هستند و اکنون کاری به اثبات ماده یا غیر ماده بودن فرشتگان ندارند)، حالا که فرشته ها مادی اند پس چون هر کاری (که از جانب مادی سر بزند) نیاز به انرژی دارد، لذا ملائکه حامل انرژی هستند که تا اینجایش صحیح است (مثل هر ماده دیگر) منتهی بعدش فرموده اند که وقتی حامل انرژی هستند لابد زیر اتمی هستند که این جایش اشتباه است
لذا جناب عالی خلط مبحث نموده اید که بحث آخری برای اثبات ماده بودن فرشتگان است

2. استنتاج و نتیجه را می شناسم اما همان طور که توضیح دادم اشتباه از طرف شما رخ داد

3. خیلی ممنونم از این دید خوبتان، ولی فکر کنم شما در پست های اول صراحتا فرمودید فرشتگان را مجرد و دارای جسم مثالی می دانید

متشکرم

بن موسی;452193 نوشت:
اگر مشابه ایشان استدلال کنیم،همین نتیجه را می گیریم:
1-فرشته کار می کند.
2-هر کاری نیازمند انرژی است.
نتیجه:فرشته نیازمند انرژی است.
به طور مشابه:
1-خدا کار کرده است.
2-هر کاری نیازمند انرژی است.
نتیجه:خداوند نیازمند انرژی بوده است.

سلام

من فقط به همین قسمت از پست شما جواب می دهم که برای همه پست کافیست
استدلال شما از اساس اشتباه است

شما خدا را با چیزهای دیگه قاطی نکنید

حتما می دانید ایه لیس کمثله شی

خدا شبیه هیچ چیزی نیست

پس اینکه هر چیزی برای انجام کار نیاز به انرژی دارد
نتیجه نمی دهد خداوند هم برای انجام کار نیاز به انرژِ ی داشته باشد


غیر از خداوند هر چیزی برای انجام کار نیاز به انرژی دارد

موفق باشید

با عرض معذرت به علت کمبود وقت پستهای جناب تسنیم و بعدا جواب خواهم داد

محی الدین;452199 نوشت:
سلام
در یک اصطلاح روح بر هر آنچه غیر مادی است گفته میشود ولو اینکه (به یک اعتبار )جسم مثالی نامیده شود

در تعبیر دیگری دارد "و روح منه" و اینجا دیگر اضافه نیست تا تشریفی باشد

منظور ما در "از روح" بیان جنس است به این اعتبار حد وسط تغییر نکرده است
یا علیم

سلام
ما کاری به اصطلاحات نداریم، همان طوری که بحث کردیم روح مجرد نیست و حتی فلاسفه ی مرسوم هم نتوانسته اند از گفتن جسم مثالی خلاص شوند (که فقط خدا می داند که جسم داشتن مجرد یعنی چه؟!!!) و روح با جسم برزخی از بدن خارج می شود

جناب گرامی در روح منه و روحی و ... همه تشریفی است و چه فرقی دارد؟ اصلا اضافه شدید تر در اتصال است یا اینکه با منه بیاوریم؟ همین «منه» تفسیر می کند که همه ی اضافه های روی «من» حتما در تقدیر بین مضاف (روح) و مضاف الیه (ی) است ولی مگر وقتی شما می گویی علی ولی الله از اضافه ی ولی به الله «لـ» را در نظر میگیرید یا «من» یا «فی» را؟ اگر لام باشد که یعنی سرپرستی برای خدا! اگر فی باشد که یعنی سرپرستی در خدا! ولی اگر من بگیریم یعنی سرپرستی از جانب خدا و نه بعضی از خدا! در این صورت چیزی که بعض دارد کل هم دارد و محدود است و مجرد نیست!

در روحی هم همینگونه است و قبلا هم بیشتر در مورد این بعضیت و غیره توضیح دادم

باز هم نفهمیدم این اسدتلالات منطقی! چه چیزی از درد ما دوا کرد؟

بی نظیر;452203 نوشت:

سلام

من فقط به همین قسمت از پست شما جواب می دهم که برای همه پست کافیست
استدلال شما از اساس اشتباه است

شما خدا را با چیزهای دیگه قاطی نکنید

حتما می دانید ایه لیس کمثله شی

خدا شبیه هیچ چیزی نیست

پس اینکه هر چیزی برای انجام کار نیاز به انرژی دارد
نتیجه نمی دهد خداوند هم برای انجام کار نیاز به انرژِ ی داشته باشد


غیر از خداوند هر چیزی برای انجام کار نیاز به انرژی دارد

موفق باشید

با عرض معذرت به علت کمبود وقت پستهای جناب تسنیم و بعدا جواب خواهم داد

خیلی ممنون از شما جناب بی نظیر
من دقیقا مشکل استدلال ایشان را برایشان توضیح دادم و همین پاسخ شما را دقیق مطرح کردم

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

بی نظیر;452203 نوشت:
من فقط به همین قسمت از پست شما جواب می دهم که برای همه پست کافیست
استدلال شما از اساس اشتباه است

استدلال شما مغالطه اشتراک لفظی است.نزد هر منطق دانی که می خواهید ببرید.باز هم قبول نمی کنید الان!

بی نظیر;452203 نوشت:
شما خدا را با چیزهای دیگه قاطی نکنید

شما ظاهراً متوجه تفاوت گزاره کلیه و جزئیه هم نمی شوید.شما از این گزاره در استدلالتان استفاده کردید:هر کاری نیازمند انرژی است.این گزاره به معنای عام غلط است و مغالطه اشتراک لفظی است.

بی نظیر;452203 نوشت:
حتما می دانید ایه لیس کمثله شی

خدا شبیه هیچ چیزی نیست


مگر ما غیر از این را گفتیم؟منتهی می گوییم به شیوه استدلال شما،این که خداوند لیس کمثله شیء است هم نقض می شود!به این می گویند مغالطه مصادره به مطلوب.ما می گوییم طبق استدلال شما،خداوند مادی است.شما می گویید نه،مگر نمی دانی لیس کمثله شی؟!در حالی که سخن ما این است که استدلال شما لیس کمثله شی را نقض می کند.

بی نظیر;452203 نوشت:
پس اینکه هر چیزی برای انجام کار نیاز به انرژی دارد
نتیجه نمی دهد خداوند هم برای انجام کار نیاز به انرژِ ی داشته باشد

دو گزاره متناقض:
1-هر چیزی برای انجام کار نیاز به انرژی دارد.
2-خداوند برای انجام کار نیاز به انرژی ندارد.
مگر خداوند یکی از چیز ها نیست؟!

بی نظیر;452203 نوشت:
غیر از خداوند هر چیزی برای انجام کار نیاز به انرژی دارد

ثابت کنید.به اثبات قبلی شما مغالطه اشتراک لفظی گفته می شود.وقتی هم می گویید غیر از خداوند،بقیه چیز ها نیاز به انرژی دارند،یعنی هر چیزی نیاز به انرژی ندارد.فقط برخی چیز ها نیاز به انرژی دارند.لذا از آن نمی توان نتیجه گرفت که فرشته هم نیاز به انرژی دارد.چون گزاره ها اینطور می شوند:
1-فرشته کار انجام می دهد.
2-برخی کار های نیازمند انرژی هستند.
نتیجه:فرشته نیازمند انرژی است.
استنتاج بالا از نظر منطقی کاملاً غلط است.مانند زیر است:
1-توپ،گرد است.
2-برخی گرد،گردو است.
نتیجه:توپ گردو است!
به خاطر همین است که می گویند هر گردی گردو نیست.

سرکار بی نظیر هر منطق دانی بیاید اینجا دیوانه می شود.چون غلط بودن استدلالتان را نشان می دهد،ولی شما قبول نمی کنید.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

tassniim;452201 نوشت:
1. بله در صورتی سخن شما درست است که ایشان منظورش از «کار»، کار و فعل مادیات باشد، ایشان بحثشان در استدلالی که منظورتان است این می باشد که حالا که فرشته ها مادی اند (یعنی ایشان قبول کرده که آن ها مادی هستند و اکنون کاری به اثبات ماده یا غیر ماده بودن فرشتگان ندارند)، حالا که فرشته ها مادی اند پس چون هر کاری (که از جانب مادی سر بزند) نیاز به انرژی دارد، لذا ملائکه حامل انرژی هستند که تا اینجایش صحیح است (مثل هر ماده دیگر) منتهی بعدش فرموده اند که وقتی حامل انرژی هستند لابد زیر اتمی هستند که این جایش اشتباه است

مگر بنده گفتم ایشان فرض نکرده اند فرشتگان مادی هستند؟بنده می گویم استدلال ایشان در اثبات این که فرشته حامل انرژی است،غلط است.

tassniim;452201 نوشت:
لذا جناب عالی خلط مبحث نموده اید که بحث آخری برای اثبات ماده بودن فرشتگان است

بنده اثبات حامل انرژی بودن را نقد کردم.نه اثبات مادی بودن را.همانطور هم که گفتم فعلاً کاری ندارم فرشتگان مادی هستند یا مجرد.این که چطور به مادی بودن و خواص آن ها یا مجرد بودن و ویژگی های آن ها می رسید را نقد کرده ام.

tassniim;452201 نوشت:
2. استنتاج و نتیجه را می شناسم اما همان طور که توضیح دادم اشتباه از طرف شما رخ داد

در این باره هم به اندازه کافی پاسخ دادیم.

tassniim;452201 نوشت:
3. خیلی ممنونم از این دید خوبتان، ولی فکر کنم شما در پست های اول صراحتا فرمودید فرشتگان را مادی و دارای جسم مثالی می دانید

خیر.اتفاقاً بنده در پاسخ به جناب "محی الدین" گفتم که فرشتگان به احتمال زیاد مجرد هستند.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

tassniim;452206 نوشت:
سلام
ما کاری به اصطلاحات نداریم، همان طوری که بحث کردیم روح مجرد نیست و حتی فلاسفه ی مرسوم هم نتوانسته اند از گفتن جسم مثالی خلاص شوند (که فقط خدا می داند که جسم داشتن مجرد یعنی چه؟!!!) و روح با جسم برزخی از بدن خارج می شود
جناب گرامی در روح منه و روحی و ... همه تشریفی است و چه فرقی دارد؟ اصلا اضافه شدید تر در اتصال است یا اینکه با منه بیاوریم؟ همین «منه» تفسیر می کند که همه ی اضافه های روی «من» حتما در تقدیر بین مضاف (روح) و مضاف الیه (ی) است ولی مگر وقتی شما می گویی علی ولی الله از اضافه ی ولی به الله «لـ» را در نظر میگیرید یا «من» یا «فی» را؟ اگر لام باشد که یعنی سرپرستی برای خدا! اگر فی باشد که یعنی سرپرستی در خدا! ولی اگر من بگیریم یعنی سرپرستی از جانب خدا و نه بعضی از خدا! در این صورت چیزی که بعض دارد کل هم دارد و محدود است و مجرد نیست!
در روحی هم همینگونه است و قبلا هم بیشتر در مورد این بعضیت و غیره توضیح دادم
باز هم نفهمیدم این اسدتلالات منطقی! چه چیزی از درد ما دوا کرد؟

سلام
تعبیر جسم مثالی بخاطر وجود ویژگیهایی مثل حجم و شکل و رنگ در آن است نه اینکه مادی باشد
دیگر اینکه اصطلاحات حساب دارد
ما قبول نداریم که در تعبیرات مربوط به روح اضافه تشریفی در کار باشد تعابیر مختلف قرآن در مورد روح اینرا تایید نمی کند
مثلا تعبیر : قل الروح من امر ربی که بیان جنس است من در من روحی هم بیان جنس است
یا علیم

بن موسی;452211 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

مگر بنده گفتم ایشان فرض نکرده اند فرشتگان مادی هستند؟بنده می گویم استدلال ایشان در اثبات این که فرشته حامل انرژی است،غلط است.

بنده اثبات حامل انرژی بودن را نقد کردم.نه اثبات مادی بودن را.همانطور هم که گفتم فعلاً کاری ندارم فرشتگان مادی هستند یا مجرد.این که چطور به مادی بودن و خواص آن ها یا مجرد بودن و ویژگی های آن ها می رسید را نقد کرده ام.

در این باره هم به اندازه کافی پاسخ دادیم.

خیر.اتفاقاً بنده در پاسخ به جناب "محی الدین" گفتم که فرشتگان به احتمال زیاد مجرد هستند.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

نه نگاه کنید شما می فرمایید که ایشان استدلالش اشتباه است که می خواهد با حامل بودن انرژی توسط انجام دهنده ی هر کاری، مادی بودن ملائکه را اثبات کند در صورتی که ایشان اصلا استدلالش برای اثبات مادی بودن ملائکه نیست بلکه برای اثبان زیر اتمی بودن آنها بود، لذا منظورشان از هر فاعلی نیاز به انرژی دارد، هر فاعل مادی بود؛ حالا بگذریم...

ببخشید بنده اصلا حواسم نبود می خواستم بگویم شما مجرد می دانید و دارای جسم مثالی در جو بحث بودم! اشتباهی نوشتم مادی، الآن درستش می کنم :khandeh!:

بن موسی;452208 نوشت:
مگر ما غیر از این را گفتیم؟منتهی می گوییم به شیوه استدلال شما،این که خداوند لیس کمثله شیء است هم نقض می شود!به این می گویند مغالطه مصادره به مطلوب.ما می گوییم طبق استدلال شما،خداوند مادی است.شما می گویید نه،مگر نمی دانی لیس کمثله شی؟!در حالی که سخن ما این است که استدلال شما لیس کمثله شی را نقض می کند.

من نمی دونم مشکل شما چیه الان جناب بن موسی

ایا شما قبول ندارید خدا لیس کمثله شی هست ؟

ایا قبول ندارید هرچیزی به جز خدا برای انجام کار نیاز به انرژی دارد در جهان مادی ؟

فقط به این دو سوال جواب بدهید تا زودتر به نتیجه برسیم

موفق باشید

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

tassniim;452214 نوشت:
نه نگاه کنید شما می فرمایید که ایشان استدلالش اشتباه است که می خواهد با حامل بودن انرژی توسط انجام دهنده ی هر کاری، مادی بودن ملائکه را اثبات کند در صورتی که ایشان اصلا استدلالش برای اثبات مادی بودن ملائکه نیست بلکه برای اثبان زیر اتمی بودن آنها بود، لذا منظورشان از هر فاعلی نیاز به انرژی دارد، هر فاعل مادی بود؛ حالا بگذریم...

نه حقیر قصدم نقد حامل انرژی بودن آن ها بود.درست است که مشابه استدلال ایشان اینطور گفتم:پس خدا مادی است(اعوذ بالله).ولی تکیه بنده نوع استدلال ایشان راجع به حامل انرژی بودن بود.

tassniim;452214 نوشت:
ببخشید بنده اصلا حواسم نبود می خواستم بگویم شما مجرد می دانید و دارای جسم مثالی در جو بحث بودم! اشتباهی نوشتم مادی، الآن درستش می کنم

اختیار دارید دوست عزیز:Gol:

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

محی الدین;452212 نوشت:
سلام
تعبیر جسم مثالی بخاطر وجود ویژگیهایی مثل حجم و شکل و رنگ در آن است نه اینکه مادی باشد
دیگر اینکه اصطلاحات حساب دارد
ما قبول نداریم که در تعبیرات مربوط به روح اضافه تشریفی در کار باشد تعابیر مختلف قرآن در مورد روح اینرا تایید نمی کند
مثلا تعبیر : قل الروح من امر ربی که بیان جنس است من در من روحی هم بیان جنس است
یا علیم

1. با این گفتار شما و فلاسفه که «تعبیر جسم مثالی بخاطر وجود ویژگیهایی مثل حجم و شکل و رنگ در آن است نه اینکه مادی باشد» مشکلی عقل سور پدید می آید! شما می فرمایید که جسم! که مجرد در مقابل جسم و ماده است و چگونه مجرد همزمان ماده را دارد؟
دوم این که الف- همین که می گویید بخاطر وجود ویژگی های .... یعنی شما ویژگی هایی برای شیء ای دریافته اید در حالی که ویژگی را برای مجرد نمی شود اثبات کرد چون مجرد از ماده است و فقط با سلب می شود مجرد را شناخت! ب- و این که می فرمایید ... به خاطر وجود ویژگی هایی مثل حجم و شکل و رنگ در آن است نه این که مادی باشد... دومین مشکل عقل سوز را ایجاد می کند! وقتی شما رنگ و شکل و حجم برای چیزی قرار می دهید پس جز حد و حدود هر چند به تعداد یک حد برای شیء تعیین کردید که از ویژگی های ماده است؟ اصلا چیزی که حجم و رنگ و شکل دارد دیگر چه چیزش از ماده کم است؟ و سپس می فرمایید ...نه این که مادی باشد... یعنی مادی است در عین حال مادی نیست!

2. قبول نداشتن شما دلیل برای حرف شما نمی شود، اصطلاحات حساب دارند نمی گوییم ندارند ولی بسیاری حساب غلط دارند!
اگر «من» را در جایی برای بیان جنس می گیریم به دلیل قرینه است و اگر در جایی به معنای اصلی بعضیت به دلیل یا نبود قرینه بر نفی این معناست یا اضافه بر این وجود قرینه! اکنون که در این جا قرینه بر عدم معنای بعضیت است و مخالف صفات و افعال و ذات ذکر شده ی خدا در قرآن و عقل سلیم است چطور معنای جنس یا بعضیت می دهد؟!

خدایی که مجرد است تک و یکی است و غیر او ترکیب دار و نیازمند و چیزی مانند او نیست!
چطور شما فلاسفه اسلامی هستید که خلاف نص آیات سوره توحید صحبت می کنید که: «قل هو الله احد الله الصمد لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد» او هم تک است چون مجرد حد ندارد و تک است و یک ذات است و سپس نه میزاید و نه زاییده شده که در این بحث که بعضی گفته اند من برای بعضیت باشد همین بعض خدا! می شود والد شدن خدا برای چیزی و صدور از او! و وقتی می فرمایید از جنس او! مخالف و لم یکن له کفوا احد هست! پس چطور به معنای جنس بگیریم که روح ما مثل خدا باشد!!!!

لیس کمثله شیء
اگر اشیاء دیگری جز خدا وجود ندارند پس چرا فرمود «لم یکن له کفوا احد» (احد را چرا اورد؟) و چرا گفت لیس کمثله شیء (چرا شیء را اورد؟ به قول شما همه چیز که با او وحدت دارد در جنس)!!!

لذا بر اساس قرآن و تفسیر قرآن به قرآن و عقل سلیم و ادبیات عرب و همه چیز و همه چیز! هیچ راهی و قرینه ای برای گرفتن «من» در روحی و روح منه برای جنسیت یا بعضیت نداریم! و همه تشریفاتی است

ممنون از توجهتان

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

بی نظیر;452215 نوشت:
من نمی دونم مشکل شما چیه الان جناب بن موسی

مشکل بنده مغالطه اشتراک لفظی در استدلال شماست.پست حقیر را دقیقتر بخوانید.

بی نظیر;452215 نوشت:
ایا شما قبول ندارید خدا لیس کمثله شی هست ؟

بنده اصلاً از نقطه نظر خودم حرف نزدم که از من می پرسید:آیا قبول دارید؟بلکه می گویم فرض می کنیم استدلال شما درست باشد،به این نتیجه غلط می رسیم.حال شما می گویید نه به این نتیجه غلط نمی رسیم،چون چیزی مانند خدا نیست.این می شود مغالطه مصادره به مطلوب،به این شکل:
از استدلال غلط شما نتیجه گرفته می شود=>خداوند نیازمند به حمل انرژی است و اگر خداوند نیازمند به حمل انرژی است،آنگاه لیس کمثله شیء غلط است.به طور خلاصه به زبان گزاره های شرطی و باتوجه به تعدی ترکیبات شرطی:
اگر استدلال شما درست باشد،آنگاه لیس کمثله شیء غلط است.عکس نقیض:اگر لیس کمثله شیء درست است،آنگاه استدلال شما غلط است.
اما شما می گویید:لیس کمثه شیء درست است.با توجه به عکس نقیض گزاره بالا (گزاره پررنگ شده) از حرف خودتان نتیجه گرفته می شود که استدلالتان غلط است.به همین سادگی.
بی نظیر;452215 نوشت:
ایا قبول ندارید هرچیزی به جز خدا برای انجام کار نیاز به انرژی دارد در جهان مادی ؟

خیر.این کاری که شما در آن دارید حرف می زنید،کار فیزیکی است که حتی با کار های عادی روزانه ما متفاوت است.همانطور که خداوند می تواند در چارچوب غیرفیزیکی و بدون انرژی،کار آفرینش را انجام دهد،فرشتگان هم شاید بتوانند.

بی نظیر;452215 نوشت:
فقط به این دو سوال جواب بدهید تا زودتر به نتیجه برسیم

در بالا ثابت شد که شما به طور غیرمستقیم پذیرفته اید استدلالتان غلط است.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بن موسی;452224 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

خیر.این کاری که شما در آن دارید حرف می زنید،کار فیزیکی است که حتی با کار های عادی روزانه ما متفاوت است.همانطور که خداوند می تواند در چارچوب غیرفیزیکی و بدون انرژی،کار آفرینش را انجام دهد،فرشتگان هم شاید بتوانند.

دیدی آقای بن موسی! منظور ما از اشتباه شما، دقیقا همین جمله است؛ وقتی می گوییم خدا بدون صرف انرژی کاری را انجام می دهد چون مجرد است می گوییم، و هر چه مادی است باید صرف انرژی کند تا کاری را انجام دهد، لذا ایشان می فرمایند که چون مادی چنین است پس فرشتگان هم که ثابت شد مادی هستند حامل انرژی و صرف کننده ی انرژی هستند
اتفاقا استدلال شما اشکال دارد که فعل خدا را مقایسه با ملائکه (که در نظر ما مادی هستند) ربط دادید و در فعل هم، مادی و مجرد کاملا فعلشان با هم متفاوت و مصداق لیس کمثله شیء است که جناب بی نظیر آیه را به این ذکر کردند

فرشتگان هم چون مادی اند کارهای مادی انجام می دهند نه آفرینش با سابقه ی عدم! و افعال خدایی!

:Gol:

من تعجب می کنم اصلا کسی سراغ این مقالات و سخنرانی هایی که گذاشتم رفت که ببیندشان بعد اگر قانع نشد بحث را ادامه دهد؟!

موضوع قفل شده است