چرا خدا چنين مي كند؟

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا خدا چنين مي كند؟

معلولان جسمي حركتي

سرطاني ها و بيماران لاعلاج

دو جنسه ها

كريه المنظر ها

و هزاران مورد ديگر در نوع بشر

واقعا خداوند چرا انسانهايي را به اين شكل مي آفريند؟

جرم كودكي پاك چيست كه بايد با كابوس سرطان زور آزمايي كند؟

جرم يك پسر بيگناه چيست كه تمام عمر در اندام يك دختر بايد زندگي كند؟

عدالت خداوند چه پاسخي دارد؟

آراس;13243 نوشت:
معلولان جسمي حركتي سرطاني ها و بيماران لاعلاج دو جنسه ها كريه المنظر ها و هزاران مورد ديگر در نوع بشر واقعا خداوند چرا انسانهايي را به اين شكل مي آفريند؟ جرم كودكي پاك چيست كه بايد با كابوس سرطان زور آزمايي كند؟ جرم يك پسر بيگناه چيست كه تمام عمر در اندام يك دختر بايد زندگي كند؟ عدالت خداوند چه پاسخي دارد؟


با سلام

1-خداوند طبق عدالت خود--- كه به اين عدالت هزاران دليل و استدلال داريم ---تمام موجودات را خلق كرده است

هر كسي نقصي دارد از جنبه ديكر برتر هايي نيز دارد

2- اكر بخش اول را قبول داشته باشيم ادامه دهيم كه:
به جاي انداختن توپ به ميدان خداوند پاك كردن صورت مساله سري به احاديث و روايات ائمه خود بزينيم كه قبل از تولد فرزند چه راهگارهايي را براي والدين معرفي كرده اند

خوب خود مردم به دنبال انها نيستند خداوند چه كار كند؟

شما بپرسيد ؟؟خوب مردم نمي دانند گناه فرزندان چيست؟؟؟

جواب اگر بچه اي در 1سالكي به خاطر عدم توجه پدر و مادر اب سماور به صورت خود جاري كند بايد اب جوش نسوزاند و قيافه بچه عوض نشود كه والدين مراقبت نكردند و گناه بچه چيست؟؟

واقعا اين مععقول است و مردم چنين مي كويند؟؟

اگر نه كه خوب ان هم مثل اين.

3- از طرفي اين دنيا دار مكافات است و سنن الهي در قوانين خويش جاري است و قوانين علّي و معلولي جاري است.
اتش مي سوزانند و فرقي نمي كذارد به بچه و بزرگ و.....هركسي بر خلاف قوانين الهي عملي مرتكب شود ضررش به خود و ديگران مي رسد

ْآمريكا در همسايه ما چقدر ادم مي كشد بايد بگوييم خداوند چرا عادل نيست و جلوي او را نمي گيرد
خداوند قوانين وسنني در ناموس عالم جاري كرده است

سرنوشت هيچ قومي را خداوند تغيير نمي دهد مگر اين كه خودشان بخواهد تازماني كه مردمان نخواهند خدا به زور برايشان مدينه فاضله اماده كند؟؟؟

پس مشكل عدالت خدا نيست مشكل ازجهالت و ندانم كاري ماست.

آراس;13243 نوشت:
معلولان جسمي حركتي

سرطاني ها و بيماران لاعلاج

دو جنسه ها

كريه المنظر ها

و هزاران مورد ديگر در نوع بشر

واقعا خداوند چرا انسانهايي را به اين شكل مي آفريند؟

جرم كودكي پاك چيست كه بايد با كابوس سرطان زور آزمايي كند؟

جرم يك پسر بيگناه چيست كه تمام عمر در اندام يك دختر بايد زندگي كند؟

عدالت خداوند چه پاسخي دارد؟

با تشکر از سوال خوبتون وجواب زیبای جناب طاها ولی من اعتقاددارم ما نباید در کارهای خدا دنبال دلیل باشیم خدا خداست وکارهاشم دلایلش ممکنه برای ماها معلوم باشه ممکنه نباشه
و کان الله عزیزا حکیما

با اجازه كارشناسان عزيز
اجزاى عالم بسان بدن انسان مى‏باشد كه هر عضو جزء یك نظام هستند كه با حكمت الهى داراى آن خصوصیات است. استخوان محكم و سفت است، گوشت بدن نرم و لطیف و... حال جهان خلقت عیناً چنین است جهان چون چشم و خط و خال و ابروست كه هر چیزى به جاى خویش نیكوست و تنوع نباشد، دیگر مجموعه و نظام، مفهومى نخواهد داشت. اما تفاوت موجودات عالم كه خدا آفریده، تابع و لازمه نظام علّى و معلولى است و هر معلولى از علت خاصى به وجود مى‏آید و جهان طبیعت برپایه اسباب و مسببات استوار است و تزاحم، خاصیت عالم ماده مى‏باشد، مثلاً اثر آتش سوزانندگى است، خواه در خانه یا در مسجد. پس نمى‏توان انتظار داشت در جهان ماده، عملى خارج از نظام علیت صورت گیرد، مثلاً خدا براى زنا، اثرات سوء فراوانى قرارداده و نمى‏توان انتظار داشت فقط در خود شخص اثر بگذارد و در نسل او اثر نگذارد. این انتظار بى جا است و لازمه‏اش تعطیل گردیدن جهان ماده و نظام علّى و معلولى است كه براى آن خیرات و حكمت‏هاى زیادى نهاده شده است. بنابراین كسانى كه "ژن" آنها داراى كورى، یا... است، باید به همان شكل به وجود آیند. اما این كه ژن كورى از كجا آمده، باید به سراغ علت‏هاى طبیعى آن رفت. ناگوارى‏هایى كه در محیط زندگى - به خصوص در فرزندان به وجود مى‏آید - معلول ناآگاهى انسان از قوانین طبیعت و یا احكام الهى است. طبق تحقیقات به عمل آمده قسمت عظیمى از معلولیت‏هاى جسمى و روانى فرزندان، معلول ناآگاهى و احیاناً بى‏مبالاتى والدین در زمان و مكان آفرینش ژن‏هاى زن و مرد و مواد غذایى و... است. طبعاً انسان آگاه و مقید به اصول زندگى، از اولاد سالم تر برخوردار مى‏شود، ولى در مقابل این تفاوت‏ها، عدل الهى ایجاب مى‏كند كه گرفتاران بى گناه را از طریق پاداش‏هاى اُخروى و یا تخفیف در احكام و مكلّف ساختن دیگران در یارى كردن و همكارى با حادثه دیدگان و معلولان جبران سازد.در قیامت نیز خداوند هر كس را به اندازه نعمتى كه به او داده، بازخواست مى‏كند.خداوند در قرآن مى‏فرماید:
"لا یكلّف الله نفساً الا وُسعها" پس اگر كسى از نعمتى محروم است، در قبال آن از مزایا و تخفیفاتى برخوردار مى‏باشد و به هر نحو ممكن عدالت برقرار است. براى اطلاع بیشتر در این مورد به كتاب عدل الهى استاد مطهرى مراجعه شود.

با تشكر از نوشته هاتون ولي اينها هيچ كدوم جواب من نيست...

شما يه بچه ي سرطاني رو در نظر بگيرين...پدر و مادرش هم دست خودشون نبوده تا برسه به بچه!!!!

مشكل اينجاس!!!فرض گناهي باعث باشه كه والدين به مرضي مبتلا بشن!!!اين وسط گناه نوزاد چيه كه بايد به اون درد مبتلا بشه؟

آراس;13287 نوشت:
شما يه بچه ي سرطاني رو در نظر بگيرين...پدر و مادرش هم دست خودشون نبوده تا برسه به بچه!!!! مشكل اينجاس!!!فرض گناهي باعث باشه كه والدين به مرضي مبتلا بشن!!!اين وسط گناه نوزاد چيه كه بايد به اون درد مبتلا بشه؟

با سلام

برادر عزيز

در بحث هاي علمي يك قانون كلي صادر مي شود و اين قانون نبايد بر خلاف عقل باشد و پس از قبول كردن ان قانون توسط عقل بقيه موارد را هم طبق ان سنجش مي كنند

دراين موارد نمي ايند يك به يك به بيماريها برسند كه اين مشكلش چيه؟ و اين سرطاني چي شد؟ و ان ايدزي چي شد؟و ان يكي فلان انفلانزا زا گرفت چه مي شود؟و....

شما قانون كلي را وارد و سوال اصلي را پرسيديد بفرماييد كجاي اين استدلالات كه در بالا امد و دوستان هم مشاركت داشتند با عقل و نقل در تضاد است.

خوب در اين مورد شايد دست پدر و مادر نبوده ولي خلاصه يه فردي دانسته و يا نادانسته اشتباهي كرده كه باعث اين بيماري شده است و هنوز هم علت ان مشخص نشده است

علت خيلي از بيماريها مشخص نبوده و با پيشرفت علم معلوم مي شود.

اين را نمي شود كه به گردن عدالت خداوند انداخت.

در ثاني يراي بحث از عدالت خداوند چرا بر روي نقاط مثبت متمركز نمي شويد اين همه خلقت در عالم و نظم و عدالت در مخلوقات و.....

يك مشكل:

براي اشنايي و شناخت مباحث توحيدي برعكس شروع مي كنيم ما بايد اول اصل بحث را طرح كنيم و طبق استدلال ان را ثابت كنيم وپس از اثبات اصل ماجرا بايد به سوالات و استدلالات و برخي شبهات جواب داده شود

شروع كردن بحث ارآخر و شبهات اين مشكلات را دارد چون اصل بحث طرح و حل نشده مصاديق حل نخواهد شد

موافقم.از ابتدا شروع كنيم....خب از كجا شروع كنيم؟ ابتدا منظورتون كجاست؟

البته بگم كه من هنوز هم جوابم رو نگرفتم.جوابهاي دوستان بيشتر از سر باز كردن و تكرار حرفهايي بود كه از كودكي در ذهن ما گنجانده اند..

آراس;13421 نوشت:
موافقم.از ابتدا شروع كنيم....خب از كجا شروع كنيم؟ ابتدا منظورتون كجاست؟

البته بگم كه من هنوز هم جوابم رو نگرفتم.جوابهاي دوستان بيشتر از سر باز كردن و تكرار حرفهايي بود كه از كودكي در ذهن ما گنجانده اند..

دوست عزیز بهتون پیشنهاد میکن مبرای شروع خود شناسی و خداشناسی رااغازکنید

آراس;13243 نوشت:
معلولان جسمي حركتي

سرطاني ها و بيماران لاعلاج

دو جنسه ها

كريه المنظر ها

و هزاران مورد ديگر در نوع بشر

واقعا خداوند چرا انسانهايي را به اين شكل مي آفريند؟

جرم كودكي پاك چيست كه بايد با كابوس سرطان زور آزمايي كند؟

جرم يك پسر بيگناه چيست كه تمام عمر در اندام يك دختر بايد زندگي كند؟

عدالت خداوند چه پاسخي دارد؟

جناب آراس بحث شما زیرمجموعه ی بحث شروره ، اگه خدا بخواد توی این تاپیکی که لینکش رو گذاشتم قراره راجع به شرور بطور مفصل و دقیق بحث بشه ، چون روال بحث در اونجا نظام مند تره خود من این بحث رو اونجا پیگیری می کنم ، شما هم اگه دوست داشتین در اون بحث شرکت کنین
http://www.askdin.com/showthread.php?t=3315

براساس آيات قرآن، آفرينش انسان بر مبناى نيكى وخير است. همه‏ى افراد بشر با خلقت نيكوى الهى، آفريده شده‏اند وهيچ گونه خلقت بدى در كار نيست؛ زيرا او نيكوست وجز با نيكى، به بندگان خويش احسان نمى‏كند. چنان‏كه درباره‏ى آفرينش انسان‏ها مى‏فرمايد:
لَقَد خَلَقنا الانسانَ فى اَحْسَنِ تَقويم
.( تين، 5. ) ما انسان را به بهترين شكل آفريديم.
هم‏چنين مى‏فرمايد:
الّذى اَحسَنَ كُلّ شَى‏ء خَلَقه
.( سجده، 7. ) او هر چيزى را به نيكوترين گونه آفريده است.
در نظام احسن آفرينش، با آن همه لطف ومهر وبزرگوارى كه از آفريدگار هستى، سراغ داريم چرا كسى ناقص شود واز نعمت‏ها محروم گردد؟ خدا كه فياض مطلق است، چرا بايد فيض ولطفش را از كسى دريغ كند؟ نعمت‏هاى الهى، عمومى است. اگر اين نعمت‏ها به كسى نمى‏رسد، بايد ديد عيب كار از كجاست وچه عواملى سبب اين گرفتارى شده است؟ در اين جهان‏بينى، خلقت بد وفطرت ناروا معنا ندارد.
خداوند همه‏ى بدبختى‏ها وزشتى‏ها را از جانب خود انسان مى‏داند ومى‏فرمايد:
ما أَصابَكَ مِن حَسَنَةٍ فَمِنَ‏اللَّه وَما أصابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكْ
.( نساء، 97. )
هر احسان ونيكى كه به تو مى‏رسد، از جانب خداست وهر بدى وزشتى كه به تو مى‏رسد، از تو وعمل توست.
از مجموع آيات بالا به دست مى‏آيد كه اصل در آفرينش انسان، بى‏عيب ونقص بودن است واگرانسانى از كمالاتى محروم است، وجود او، استثنايى است كه بر قانون آفرينش وارد شده است. هم‏چنين نشان مى‏دهد كه همه‏ى بدى‏ها، پليدى‏ها، نقص‏ها وصفات زشت وناهنجارى‏ها از خود انسان است.
دليل استثناها از ديدگاه اسلام
براساس روايات اسلامى وره‏آورد دانش بشرى، بخش مهمى از اين كاستى‏ها به ناآگاهى والدين از وظايف خود درباره‏ى همسران، شيوه‏ى‏آميزش، روش پرورش فرزندان وتغذيه‏ى مادران هنگام باردارى، مصرف الكل، مواد مخدر وسيگار، آميزش‏هاى حرام ووراثت، مربوط مى‏شود. اينك به اختصار به برخى از اين عوامل اشاره مى‏كنيم:
الف) سوء تغذيه
احاديث اسلامى، سوء تغذيه را مايه‏ى پيدايش كمبودها دانسته وتغذيه‏ى مناسب را عامل پيش‏گيرى مى‏پندارند. رسول خداصلَّى الل.ه عليه وآله وسلَّم‏فرمودند:
أطعِموا نساءَكم اَلحَوامِلَ اللُّبان فَاَنَّهُ يَزيد فى عقلِ الصبي
(سفينةالبحار، ج 7، باب اللّام، ص 075. )
به همسران باردار خود «كندر» بدهيد؛ زيرا كندر در افزايش خرد بچه مؤثر است.
علوم روز نيز به طور گسترده بر اين مسأله تأكيد دارد كه سوءتغذيه به بيمارى ونقص كودك مى‏انجامد. در ذيل، نمونه‏هايى را مى‏آوريم:
1- يكى از پزشكان اروپا، آمار جامعى از نطفه‏هايى منتشر كرده است كه در اول سال مسيحى منعقد مى‏شود. اين پزشك اروپايى مى‏نويسد:
به طور كلى80% اشخاص ناقص الخلقه ومعلول، محصول شب اول ژانويه است؛ زيرا در اين شب، مسيحيان عيد بزرگى دارند كه در آن، به عيش ونوش مى‏پردازند وبيش از حدّ متعارف، مشروب‏خوارى مى‏كنند، به گونه‏اى كه بيمار مى‏شوند
.( اعجاز خوراكى‏ها، دكتر غياث الدين جزايرى، تهران، انتشارات كتاب‏هاى پرستو، 5431ش، ص 412. )
2- سوء تغذيه سبب كم هوشى مى‏شود. كاهش عمومى هوش و نيروى عقل، از مصرف الكل و غذاى اعتياد آور ريشه مى‏گيرد. براساس يك آمار رسمى، 80% از كودكان ناقص الخلقه‏ى جهان و كودكانى كه به نقصان رشد مغزى، عصبى و جسمى دچار هستند، در دوران باردارى مادران‏شان، درست تغذيه نشده‏اند
.( مسؤوليت تربيت، محمد دشتى، قم، نشر امام على‏عليه السَّلام، 8631 ش، چ 6، ص 78، به نقل از: بهداشت جسمى و روانى كودك، ص 26. )
3- فرزندان مادران سيگارى در دوران تحصيل، از ديگر كودكان هم سن خود عقب مانده‏ترند. اين عقب ماندگى به مقدار سيگار مصرفى مادر در دوران باردارى بستگى دارد؛ زيرا سيگار سبب كم شدن سلول‏هاى مغزى كودك مى‏گردد
.( همان، ص 88، به نقل از: مكتب اسلام، سال 51، ش 6. )
دكتر «ملوين كنزلى» كه سال‏هاى زيادى را به پژوهش در زمينه‏ى الكليسم گذرانده است، در كنگره‏ى جهانى «مبارزه با الكل و الكليسم» در واشنگتن گفت: «پژوهش‏هاى گسترده‏اى كه در زمينه‏ى مصرف الكل شده است، نشان مى‏دهد كه مشروبات الكلى حتى به ميزان بسيار كم، به آسيب‏هاى مغزى و اختلال در كار سلول‏هاى مغزى مى‏انجامد
».( دكتر براى همه، اسماعيل اژدرى، تهران، چاپ اقبال، 4731، چ 93، صص 64-74. )
خلاصه، براساس پژوهش‏ها، سوء تغذيه، آثار زير را در پى خواهد داشت: سقط جنين، نارس و ناقص به دنيا آمدن بچه‏ها، مرگ بچه در رحم مادر، كمبود وزن و قد بچه
.( تعاليم بهداشتى اسلام، صفدر صانعى، مشهد، انتشارات كتاب‏فروشى جهان، ص 801 )
ب) وراثت
اسلام با محترم شمردن اصل وراثت، آن را تأييد كرده است. هرچند علم «ژنتيك» در غرب، دانش نوظهورى است، ولى قانون وراثت به صورت كلى، در قرآن و احاديث اسلامى آمده است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
اُنظُر فى أَى شى‏ءٍ تَضَعُ وَلَدَكَ فَاِنَّ العِرْقَ دَسّاسٌ
بنگر نطفه‏ى خود را در چه محلى مستقر مى‏كنى؛ زيرا اخلاق اجداد و پدران به فرزندان به ارث مى‏رسد
.( شرح نهج‏البلاغه، ابن ابى الحديد، قم، كتاب‏خانه‏ى آيت اللَّه مرعشى، 02 ج در 10 مجلد، 4041ق، ج 21، ص 611. )
امام صادق‏عليه السَّلام فرمودند:
انّ اللَّه تَباركَ و تَعالى اِذا أَرادَ ان يخْلُقَ خَلْقاً جَمَعَ كُلَّ صُوَرَةٍ بينهُ و بَينَ الى آدم‏عليه السَّلام ثُمّ على صورة أحدِهِم فلا يَقُولَنّ احدٌ هذا لا يُشَبِّهُنى و لا يُشَبِّهُ شيئاً مِن آبائى.
وقتى خدا بخواهد انسانى را بيافريند، صورت‏هايى را كه ميان او و پدران او تا حضرت آدم، وجود دارد، گرد مى‏آورد و او را به شكل يكى از آن صورت‏ها مى‏آفريند. كسى نبايد بگويد اين فرزند به من يا به يكى از پدران من شباهت ندارد و اعتراض كند
.(من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 484، ح 9074. )
هم‏چنين مى‏فرمايد:
لا تنكحوا القرابة القريبة فانِّ الولد يخلق ضاويا.
با خويشاوندان نزديك ازدواج نكنيد؛ زيرا ميوه‏ى چنين ازدواجى، ناتوانى و لاغرى فرزندان شما خواهد بود
.( المحجة البيضاء، محمد محسن فيض كاشانى، انتشارات المكتبة الشفيعى، ج 3، ص 49. )
پزشكان بيمارى‏هاى روحى ثابت كرده‏اند كه 66% كودكان مبتلا به بيمارى روحى، بيمارى‏شان را از مادران خود به ارث برده‏اند
.( مسؤوليت تربيت، ص 98، به نقل از: روزنامه‏ى اطلاعات، شماره 55301. )
دكتر الكسيس كارل؛ فيزيولوژيست، جرّاح و زيست شناس معروف فرانسوى در اين باره مى‏گويد:
هيچ‏كس نبايد با افرادى كه آثار عيوب ارثى دارند، زناشويى كند. تقريباً همه‏ى بدبختى‏هاى آدمى به نقص ساختمان عفونى و روانى و عوامل ارثى مربوط است. در حقيقت، كسانى كه بار گرانى از ديوانگى و ضعف عقل و سرطان ارثى به دوش دارند، بايد از زناشويى خوددارى كنند
.( انسان موجودى ناشناخته، آلكسيس كارل، برگردان: پرويز دبيرى، اصفهان، انتشارات تأييد، 8431 ش، چ 5، ص 213. )
ج) آداب آميزش
آميزش زن و مرد، پاسخ گويى به يك درخواست فطرى است. هرچند اين كار، يك عمل طبيعى و غريزى است، ولى در اسلام، آدابى
(حليةالمتقين، علامه محمد باقر مجلسى، تهران، كتاب‏فروشى اسلاميه، چاپ افست، فصل 3، 4 و 5. ) براى آن بيان شده كه سرپيچى از آن مايه‏ى تباهى فرزند مى‏شود. در اين‏جا ممكن است اين پرسش مطرح شود كه پدر و مادر خبر نداشتند كه فلان عمل در فلان شرايط، آثار منفى بر روى نوزاد مى‏گذارد. پس تقصير كودك چيست؟
پاسخ آن است كه دانستن يا ندانستن پدر و مادر در خاصيت طبيعى اشيا اثرى ندارد. ما اگر ندانيم كه در فلان رشته‏ى سيم، برق است و به آن دست بزنيم، برق ما را مى‏كشد. برق درنگ نمى‏كند تا ببيند اگر ما بى اطلاعيم، به ما كار نداشته باشد. اگر كسى ظرف شرابى را به خيال آب بخورد، مست خواهد شد؛ زيرا مست شدن از آثار طبيعى شراب است. خواه به خيال آب بخورد يا چيزى ديگر. بنابراين، بى‏تقصيرى پدر و مادر به معناى آن است كه گناه عمدى نكرده‏اند، ولى آثار طبيعى وضعى هم‏چنان بر جاى خود محفوظ است
.( اصول عقايد، محسن قرائتى، نشر سازمان تبليغات اسلامى، چ 4، ص 79. )

باسلام خدمت دوستان با سوال وجواب خوبشان.

لازم به ذکر است که با توجه به اين كه خداوند كمال مطلق و غني مطلق است و هيچ نقصي نسبت به ساحتش تصور ندارد، مي‏فهميم كه خدا عادل است، چرا كه سرچشمه ظلم، جهل است و يا نياز كه اين دو نقص است كه در خدا تصوّر ندارد. وقتي يقين داريم خدا عادل و مهربان است، مي‏يابيم آن چه از تفاوت‏ها در خلقت مشاهده مي‏شود، از ناحيه خدا نيست، يعني اين گونه نيست كه خدا آدم فلج را در حالي كه امكان و قابليت صحيح بودن را داشت، از روي ظلم و بي مهري فلج آفريده باشد، بلكه فلج بودن او عامل ديگري دارد، و آن خصوصيت مربوط به جهان ماده و عالم طبيعت است.
جهاني كه ما در آن زندگي مي‏كنيم، جهان ماده است، يعني هر چيزي در شرايط خاص و با علل و اسباب خاص خود به وجود مي‏آيد و تدريجاً كامل مي‏گردد. اگر شرايط و حدود آن مراعات نشود، موجودي ناقص و بي فايده و احياناً مضر به دست مي‏آيد. ميوه درخت در موقعي به صورت كامل به دست مي‏آيد كه باغبان آن را به موقع آب و كود دهد و به كليه اصول رشد توجه داشته باشد و آن‏ها را فراهم آورد. در غير اين صورت ميوه درخت به صورت كامل به دست نمي‏آيد، زيرا جهان مادي و طبيعي اين طور نيست كه در هر شرايطي موجودات سالم و كامل تحويل دهد.
پس براي به دست آمدن ميوه سالم و كامل، باغبان بايد آن چه را در پرورش و تكامل آن لازم است، مراعات كند. همچنين براي نوزاد سالم ضرورت دارد پدر و مادر، آن چه را در پرورش و تكامل او لازم و مفيد است، بدانند و آن‏ها را هميشه مراعات كنند. ما هستيم كه در بسياري از موارد در اثر مراعات نكردن شرايط زناشويي و بهداشت، كودكان ناسالم به وجود مي‏آوريم. پس در اين گونه موارد نبايد آن را تقصير دستگاه آفرينش بگذاريم، زيرا خداوند براي تكامل هر موجودي شرايط خاصي قرار داده است. كه اگر آن‏ها مراعات شود، هر چيزي نيكو و مفيد به وجود خواهد آمد. به عبارت ديگر: سالم و ناقص به دنيا آمدن، علل و اسباب مادي خاص خود را دارد. طبعاً هر معلول و پديده‏اي از علت خاص خود صادر مي‏شود.
هنگامي كه علت و اسباب و شرايط به وجود آمدن نوزادي ناقص باشد، يا از نظر ژنتيكي، بسياري از جهان شناخته نشده باشد، نوزاد ناقص به دنيا مي‏آيد.
اگر كسي در به كار بردن نيروي برق، شرايط آن را مراعات نكند، در نتيجه خطري پيش آيد و جان خود و عده‏اي را از بين ببرد، همه تقصير را بر گردن كسي مي‏گذارند كه شرايط به كار بردن برق را مراعات نكرده است اما "اديسون" را كسي تقصير كار نمي‏داند و هيچ گاه نمي‏گويند: چرا اديسون برق را كشف كرد، بلكه او را مي‏ستايند و فقط تقصير كار را نكوهش مي‏كنند.
جهان آفرينش شرايطي دارد كه اگر كسي آن‏ها را مراعات نكند، در نتيجه نواقص به بار آيد، تقصير از خود او است و ربطي به عالم آفرينش ندارد.(1)
اين نكته را نيز اضافه مي‏كنيم كه درست است نوزاد ناقص الخلقه به خاطر شرايط پدر و مادر يا محيط و... چنين به دنيا آمده، اما از طرفي خداوند نسبت به معلولان ملاحظاتي نموده كه لطف بزرگي است، از جمله اين كه تكاليف شرعي آنان را آسان گرفته و پاداش عبادت آنان را بزرگتر قرار داده و اداره زندگي آنان را (در صورتي كه قادر به اداره آن نباشند) بر عهده حكومت اسلامي گذاشته است. در نهايت آن چه را ملاك برتري است، در اختيار همه قرار داده است كه همه افراد بشر (حتي معلولين و ناقص‏ها) مي‏توانند داشته باشند و آن عبارت است از تقوا و پرهيزكاري. قرآن فرمود: "گرامي‏ترين شا پيش خدا با تقواترين شما است". چه بسا در جهان ديگر، بسياري از ضعف هايي كه ناخواسته بر نوزاد و فرزند تحميل شده است، جبران شود. در نتيجه: آنچه در جهان هستي و آفرينش وجود دارد، تفاوت‏ها است، نه تبعيض‏ها. تفاوت‏ها نيز معلول عمل و اسباب است و خداوند به هر موجودي به اندازه‏اي كه قابليت و استعداد دارد و شرايط و اسباب آن اقتضا مي‏كند، وجود و هستي مي‏بخشد.
پي نوشت‏ها:
1. مؤسسه در راه حق، بيست پاسخ، ص 28.

قبل از پاسخ، توجه شما رابه دونكته اساسى جلب مى‏كنيم:
1. از عوامل مهم و اساسى در تحليل و بررسى درست پديده‏ها، پرهيز از نگرش تك بعدى است. لازم است در برخورد با هر يك از پديده‏ها، ابعادگوناگون آن را ملاحظه نماييم تا بتوانيم قضاوتى شايسته و مطابق با واقعيت داشته باشيم. رعايت اين اصل شرط ضرورى در تحليل هر پديده‏اى است.
2. منشأ برخى شبهات در زمينه عدل الهى، عدم شناخت صحيح اراده الهى و اراده انسان‏ها است. در اين‏باره لازم است بدانيم كه اراده انسان‏ها در طول اراده الهى است، نه در عرض آن. چون اراده خداوند فوق اراده انسان‏ها است و اختيار و اراده بشر نيز معلول اراده پروردگار است، هيچ تعارضى بين اين دو اراده نيست. با توجه به دو نكته ياد شده، در پاسخ سؤال مى‏گوييم:
الف) زشت يا زيبا بودن برخى انسان‏ها و فرق‏هاى ديگرى كه بين آنان است، معلول عوامل مختلفى است كه به اختصار به بعضى از آنها اشاره مى‏شود:
1. وراثت: بسيارى از صفات جسمى و روحى انسان‏ها در اثر وراثت از پدر و مادر و اجدادشان به آنها منتقل مى‏گردد. هرچند در گذشته به اين عامل مهم چندان توجهى نمى‏گرديد، امّا درروايات اهل‏بيت (ع) به اين مسئله توجه جدى شده است. دانشمندان علوم طبيعى نيز در قرن اخير به نقش عظيم اين عامل تا حدودى پى برده‏اند؛ چنان كه امروزه علم ژنتيك به عنوان يكى از علوم حياتى در مراكز معتبر علمى دنيا شناخته شده است.
2. تغذيه در دوران باردارى: از عوامل مهم ديگر در زشتى و زيبايى و تفاوت‏هاى ديگر افراد نسبت به همديگر، نوع تغذيه مادران در هنگام باردارى است. اين مطلب نيز همان گونه كه در روايات معصومين (ع) بدان اهتمام فراوانى‏شده، از نظر علوم تجربى نيز به اثبات رسيده است. در روايتى از پيامبر (ص) نقل شده است كه فرمود: به همسران باردار خود كندر بدهيد؛ زيرا در افزايش خرد بچه مؤثر است.
و در روايتى ديگر آمده است: فردى كه «بِهْ» بخورد، فرزندش زيبا خواهد بود.
و امام رضا (ع) فرمود:
به زنان باردار «كندر» بخورانيد تا فرزندى كه در شكم دارند اگر پسر است باهوش و دانا و شجاع و اگر دختر است، خوش قيافه و خوش اخلاق گردد.
3. محيط: ازديگر عوامل مؤثر در نوع صفات جسمى و روحى فرزند، محيط جغرافيايى زندگى است. براى مثال، فرزندانى كه در محيطهاى گرمسير به دنيا مى‏آيند با آنان كه در مناطق سردسير متولد مى‏شوند، از نظر صفات جسمى و روحى يكسان نيستند. نمونه‏هاى عينى چنين تأثيرى را مى‏توان در انسان‏هايى كه هم اكنون در قاره‏هاى مختلف جهان زندگى مى‏كنند، مشاهده نمود.
ب) تفاوت‏هايى كه بين انسان‏ها- از نظر زشتى و زيبايى و ...- به چشم مى‏خورد، هيچ گونه منافاتى با عدل الهى ندارد، چون اراده الهى در تدبير نظام طبيعت بر اساس قوانينى است كه خداوند در آن قرار داده است و اين قوانين به هيچ‏نحو تغييرپذير نيست. از جمله اين قوانين، امورى است كه در بند «الف» به عنوان «عوامل انتقال صفات» به آنها اشاره شد. بنابراين، اگر شخصى زيبا يا زشت باشد، دراثر عوامل خاصى است كه در نظام طبيعت نهاده شده است.
البته اگر خداوند در شرايطى مساوى، يكى را زشت و ديگرى را زيبا بيافريند، ظلم روا داشته است، در حالى كه خداوند هيچ گاه به بندگانش ظلم نمى‏كند. ضمناً در نزد خداوند، فرقى بين زشت‏رويان و زيبارويان وجود ندارد و تنها معيار برترى تقواى الهى است:
انَّ اكْرَمَكُم عِنْدَاللَّهِ اتْقاكُم .(گرامى‏ترين شما نزد خدا، باتقواترين شماست)
البته چون زيبايى در برابر زشتى، نعمتى محسوب مى‏گردد، تكليف صاحبان سيماى زيبا بيشتر از ديگران است و آنان بايد حق آن نعمت را ادا كنند و در حفظ پاكدامنى مراقبت بيشترى نمايند.
*باز پرسش ديگرى مطرح است و آن اين‏كه اگر پدر و مادر كوتاهى كردند، گناه كودك چيست؟ در پاسخ مى‏توان گفت: هم خدا منزّه است و هم كودك بى‏تقصير. مقصر اصلى، پدر و مادر هستند، ولى نارحتى آن بر دوش كودك است و اين مخصوص نوزاد نيست. در همه‏ى ظلم‏هاى موجود در جهان، تقصير از ظالم است، ولى ناراحتى و رنج ستم بر دوش مظلوم مى‏افتد. اگر من سنگى به سوى شما پرتاب كردم و پيشانى شما شكست، نه شما گناه‏كاريد، نه خدا. گناه از من است كه سنگ زده‏ام، ولى سختى اين گناه را شما تحمل مى‏كنيد. بنابراين، اين پرسش مانند پرسش درباره‏ى ديگر ظلم‏هاست كه: ظالمان تقصير كرده‏اند، گناه مظلومان چيست؟ مى‏پرسيم: اگر شما خمير شور يا تلخى را نزد نانوا ببريد و او نان شور يا تلخ به شما بدهد، آيا نانوا را ظالم مى‏دانيد؟
در ادامه بايد گفت: تأثير علل و اسباب طبيعى، يك امر قهرى است و به اراده و خواست ما تعلق ندارد.
ما خواه بدانيم يا ندانيم، هر علت طبيعى، نتيجه‏ى ويژه‏اى در پى دارد. (عدسى) چشم به اندازه‏اى ظريف و لطيف است كه برخورد سنگريزه‏اى، آن را نابود مى‏سازد، خواه چشم انسان معصومى باشد يا مجرم، كودك باشد يا بزرگ‏سال، عالم باشد يا جاهل. به ديگر سخن، اگر خداوند آثار علّت‏ها را از معلول‏ها بگيرد - زهر اثر نكند، الكل مؤثر نباشد، ترس شديد بى‏اثر باشد و... - ديگر نظام آفرينش وجود نخواهد داشت. اگر هم تنها از بروز آثار كارهاى بد جلوگيرى كند و نگذارد كار بد صورت بپذيرد، به جبر مى‏انجامد كه اين كار برخلاف اختيار و آزادى انسان است.
نتيجه‏گيرى:
1. مقصر اصلى ناقص الخلقه بودن، خود انسان است.
2. جهانى كه افراد سالم و معلول در آن به سر مى‏برند، جهان ماده و طبيعت است و تكامل هر فردى در آن، به صورت تدريجى و وابسته به شرايطى است كه بايد رخ دهد. در غير اين صورت، به نتيجه‏ى مطلوب نخواهد رسيد.
3. بشر در رحم مادر بسان درختى است كه پدر و مادر بايد در مراقبت از آن بكوشند. آنان از روزى كه پيوند زناشويى مى‏بندند، بايد زمينه‏ى تحويل كودكانى سالم را به جامعه فراهم سازند.

سلام

اگر زنی بیماری روحی و جسمی داشته باشد محکوم به بچه دار نشدن است ؟

اگر بیماری جسمی او هم ارثی باشد .:Gig:

asrar;55362 نوشت:
سلام

اگر زنی بیماری روحی و جسمی داشته باشد محکوم به بچه دار نشدن است ؟

اگر بیماری جسمی او هم ارثی باشد .:gig:

با سلام و تشکر ، اسرار گرامی لطفا سوالتان رو واضح بیان کنید.

سلام
ضمن تشکر از کلیه کسانی که در این پاسخگویی شرکت کردند و هر کدام پاسخی را مرقوم داشته اند
و به یاد مولانا
هر کسی ازظن خود شد یار من
ولی این حقیر هم مانند دیگران سوال کننده عزیز را به تفکر بیشتر بر خداشناسی و توحید سفارش میکنم
سوال شما دو جنبه نمایان بیشتر داشت
1- مسئله خیر وشر
2- مسئله تکوین حیات
هر چند بسیار سخت وعذاب آور است معلولیت و نگاهداری از یک معلول چقدر فرساینده رنج بیماری چقدر جانکاه و عاصی کننده
وچقدر ظالمانه که بعضی از ما انسانها از در قضاوت آییم و با دید محدود خود این آثار را نتیجه عقوبت گناه بدانیم
جایی که حادثه طبیعی وارد بر افراد خوب و بیگناه را با آزمایش الهی بر صبر وایمان انسانها توجیه کنیم
ودر جایی وارد آمدن همین حادثه را بر کفار بلا وعذاب الهی تفسیر کنیم
این چه دید خودخواهانه ایست؟
این چه امانتداری است؟ که ما بر سر عقل خدا دادیمان آوردیم ؟
در این گفتار مجال سخن نیست
و باز شما را به تفکر بیشتر در سیر آفرینش الهی سفارش میکنم
درجایی سخنی منسوب به ملاصدرا خواندم اینچنین:
خداوند بی نهایت است ولامکان و بی زمان اما به قدر فهم تو کوچک میشود به قدر نیاز تو فرود می آید و به قدر آرزوی تو گسترده می شود ....

آراس;13243 نوشت:
معلولان جسمي حركتي

سرطاني ها و بيماران لاعلاج

دو جنسه ها

كريه المنظر ها

و هزاران مورد ديگر در نوع بشر

واقعا خداوند چرا انسانهايي را به اين شكل مي آفريند؟

جرم كودكي پاك چيست كه بايد با كابوس سرطان زور آزمايي كند؟

جرم يك پسر بيگناه چيست كه تمام عمر در اندام يك دختر بايد زندگي كند؟

عدالت خداوند چه پاسخي دارد؟


با سلام خدمت همه عزیزان و تشکر از مطالب ارزشمند آنها ، بعضی از عزیزان به نکات خوبی اشاره کرده بودند در جمع بندی همه آنها عرض می کنم : 1- اصل اولیه در این گونه مباحث این است که ما حکمت الهی را بپذیریم و معتقد باشیم که خداوند حکیم است وهرگز کار لغو و بیهوده انجام نمی دهم ، و هرگز به بندگان خود ظلم نمی کند چراکه خیر محض است و از او جز خیر و خوبی صادر نمی شود . دلیل مفصل این مطلب سر جای خود در علم کلام بحث شده است و در این تایپیک به طور خلاصه عرض می کنم که خداوند واجب الوجود است وجامع جمیع کمالات لذا باید تمام کمالات را داشته باشد ؛ حکمت و عالمانه بودن کارها کمال است و خداوند سبحان باید این کمال را داشته باشد ؛ پس باید حکیم باشد . از طرفی ما قائل به حسن و قبح عقلی هستیم و ظلم قبیح است پس خداوند تبارک و تعالی هرگز ظلمی مرتکب نمی شود . لذا با توجه به این اصل اساسی اگر حکمت کاری را فهمیدیم بیان می کنیم ، و اگر نتوانستیم بفهمیم ، نقص از جانب ماست و با توجه به این اصل می گوییم حتما حکمتی دارد و ما درک نمی کنیم .
2- بسیاری از این مثال ها در واقع به خود ما برمی گردد و علت اساسی آن جهل خود ما نسبت به مطالب دینی است ؛ به طور مثال در روایات بسیاری از ائمه معصومین ( علیهم السلام ) که بیان فرموده اند مثلا اگر در فلان شب از از ما اگر مادر باردار شود و بچه ناقص الخلقه شد تنها خود را ملامت کنید [=Calibri][1]؛ و ما به خاطر عدم علم به این موارد دچار چنین مواردی می شویم . در رابطه با فقر و یا مسائلی از این قبیل نیز همین حکم جاری است و ناشی از اعمال ماست ، در این مورد نیز روایات بسیاری وارد شده و بیان کرده اند مثلا فلان عمل باعث فقر می شود[=Calibri][2] ، و ما با عدم آگاهی از این موارد به آنها مبتلا می شویم پس باید خود را ملامت کنیم نه خداوند متعال را . ممکن است سوال کنید گناه آن بچه چیست ؟ در پاسخ به این سوال باید گفت : همان طور که خواجه نصیر الدین طوسی وشاگرد وی علامه حلی در کتاب "کشف المراد " در بحث اعواض بیان نموده اند خداوند عوض تمام رنج ها و درد های آنان را خواهد داد ف به نحوی که اصلا از آن درد ها ناراضی نباشند .
3- ممکن است خداوند تبارک و تعالی خود بدون استحقاق این بلاها انسان را به آنها مبتلا کند ، در اینصورت نیز خداوند باید اولا : هدفی از این کار داشته باشد ، و مطمئننا دارد و آن هدف یا رشد و تعالی انسان است و یا در س گرفتن آدمی حال یا درسی برای او یا درسی برای دیگران . ثانیا : قطعا عوض این بلاها را خواهد داد و در دنیا یا آخرت آنها را جبران خواهد کرد و به همان اندازه بلکه مقداری بیشتر از آنچه که به ما بلا میرسد جبران خواهد کرد .


[=Calibri][1] - برای مطالعه به کتاب" حلیة المتقین " علامه مجلس رجوع کنید .
[=Calibri][1] - برای مطالعه به کتاب اصول کافی ج 4 با ترجمه آیت الله کمره ای رجوع کنید.

موضوع قفل شده است