جمع بندی آیا بجدل بن سليم همان ساروان است؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا بجدل بن سليم همان ساروان است؟

سلام دوستان

بجدل بن سليم همون کسی بود که انگشتان امام حسین رو قطع کرد؟
یعنی این همون ساروان بود؟
من شنیدم ساروان کسی که انگشت اما حسین رو قطع کرد این شخص مدتاها با امام حسین زندگی میکرده
چون این شخص از بودنش و دوری از خانوادتش مدام شکایت میکرد
اربابمون به این شخص گفت تو برو ایتجا نمون برو به زن و بچه ات برس فقط هرچه سرعتر اسبت رو بدوان و برو نزدیکی حتی به این شخص پولی هم میدن
ظهر عاشورا این شخص میره
اما نیمه های راه ملعون بر میگرده وقتی برمیگرده که عمرابن سعد ملعون اسرای قافله ی عشق رو به سمت شام حرکت داده یعنی بعد از ظهر روز 11 هم محرم بر میگرده
خلاصه سر انجام میاد انگشت آقا مون رو .....
به ابی انت و امی و نفسی یا حسین ابن علی
بعد شنیدم که این شخص بلافاصله توسط نفرین آقا مون که از گلوله ی بریده شون امده مسخ میشه
این ماجرا رو از یکی از روحانیون محرم امسال شنیدم

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد سید محسن

با سلام
در مورد بجدل بن سلیم، طبق برخی از منابع این ملعون به طمع انگشتر امام حسین(علیه السلام) انگشت مبارک آن حضرت را برید که بعدها به دستور مختار به سزای عملش رسید.[=Calibri][1]
اما برخی از روضه خوانان و اهل منبر تصور می کنند که ساربان همان کسی است که پس از بریدن انگشت مبارک حضرتT انگشتر ایشان را ربوده در حالی که این جنایت از بجدل بن سلیم سر زده و او ساربان نبوده است.
اما سوال این جاست که این ساربان کیست؟ آیاو جود خارجی داشته است؟ آیا میشود که این ساربان درخدمت کاروان امام از مدینه تاکربلا بیاید و مرتکب جنایت شود؟ با غور در منابع تاریخی مشخص میشود که اولین نفری که به موضوع جنایت ساربان اشاره کرده، حسین بن حمدان خصیبی(م 334) در کتاب هدایةالکبری است. وی گزارشی را با شش واسطه از سعید بن المسیب نقل می­کند که شخصی هنگام طواف در حالی که دو دست در بدن نداشت به تضرع و زاری میپرداخت، زمانی که از او علت را جویا شدند، گفت زمانی که امام حسین(علیه السلام) با اهل بیت و اصحاب خود ازمدینه راهی عراق شد من به عنوان شتربان و ساربان این قافله در خدمت کاروان بودم وچشمم به کمربند حضرت افتاد از آنجا که این کمربند قیمتی بود مترصد فرصت بودم تا آنرا به دست آورم الغرض پس ازشهادت امام حسین (علیه السلام) در دل شب اقدام به بازکردن کمربند نمودم که حضرت با دست راست کمربند را گرفت و من با شمشیر شکسته ای که آنجا بود دست راستش را قطع نمودم و حضرت با دست چپ مانع شدند که دست چپ را هم قطع نمودم وی ادامه میدهد که هودجی به زمین آمد که پیامبر (صلی الله علیه وآله)حضرت علی و امام حسن ( علیهما السلام)و ملائکه وحضرت زهرا (سلام الله علیها)در آن قرار داشتند و امام حسین(علیه السلام) در حالی که سر بریده اش روی گردن او قرار گرفت با مادرش فاطمه(سلامالله علیها) سخن گفت و امام از من به مادرش شکایت کرد و از پیامبر(صلی الله علیه وآله) اجازه خواست که پیشانی خود را به خون امام حسین(علیه السلام) خضاب کند و دراین حال امام از ساربان شکایت نمود و ماوقع را برای پیامبر(ص) بیان کرد و پیامبر(ص)جلوی من آمد و مرا مورد عتاب قرار داد و نفرین کرد و همان جا دستان من قطع شد.[=Calibri][2]

[=Calibri][1][=Calibri] . سید بن طاووس، لهوف، ص 241،مجلسی، بحار الانوار، ج 45 ص 58، سید هاشم بحرانی مدینة المعاجز، ج 4 ص 78

[=Calibri][2][=Calibri] . حسین بن حمدان خصیبی، هدایةالکبری، ص 208


ادامه دارد

پر واضح است که این گزارش صحت نداشته و کذب محض است. زیرا حسین بن حمدان خصیبی در منابع رجالی تضعیف شده است. نجاشی در رجال خود او رافاسدالعقیده و فاسد المذهب میداند.[=Calibri][1] چون او از غالیان شیعه بوده است. همچنین ابن غضائری اورا دروغگو و فاسدالعقیده دانسته است.[=Calibri][2] سوگمندانه ا ین که می­بینیم سید هاشم بحرانی در مدینة المعاجز[=Calibri][3] ، شیخ حر عاملی در اثبات الهداة[=Calibri][4]،علامه مجلسی در بحار الانوار[=Calibri][5] وحائری مازندرانی در معالی السبطین،[=Calibri][6] این مطلب را به اختصار نقل کردند. به نظر میرسد یک جریان فكری كه ناشی از تفكرات غلات شیعه است در این دوره وجود داشته؛ تفكری كه برای ائمه اطهار(علیه السلام) مقامی خداوندگونه قائل است. به رغم آنكه خداوند در قرآن كریم به پیامبر (صلی‏الله‏علیه‏و‏آله) می‏فرماید: «قل انا بشرٌ مثلكم»، باز در اینجامی‏بینیم كه راوی این روایات در مورد امام حسین (علیه‏السلام) مقامی مافوق انسانی قائل است. او همانند خداوند از غیب آگاه و بر همه اسرار عالم داناست. داستان شتربان از عجایب روزگار است. چنین امر غریبی حتی از پیامبر( صلی‏الله‏علیه‏و‏آله)نیز روایت نشده است[=B Badr].
[=Calibri][1] . رجال نجاشی، ص 50، خویی، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة 5/224

[=Calibri][2] . خویی همان

[=Calibri][3] . سید هاشم بحرانی، مدینةالمعاجز ج 4 ص 68

[=Calibri][4] . شیخ حر عاملی ، اثبات الهداة،ج 4 ص 53

[=Calibri][5] . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج45 ص 319

[=Calibri][6] . حائری مازندرانی، معالی السبطین، ج 2 ص 61

گفتن این مطالب یعنی اینكه بدن بدون سر امام در مقابل آن ساربان از كمربند جامه خود دفاع كند و یادر مقابل پیامبر (صلی‏الله‏علیه‏و‏آله) بنشیند و نیز بالاتر از آن اینكه شتربان بتواند با چشمان خود فرشتگان، ملائكه، رسول خدا، فاطمه، علی و حسن(علیهم‏السلام)را ببیند و گفتگوی آنان را بشنود به نظر میرسد این داستانها صحت ندارد.
جمع بندی اولا: بجدل بن سلیم انگشت حضرت را برید نه ساربان.
ثانیا: ساربان کمربند حضرت را ربود که بیان شد روایتش از حسین بن حمدان است که وی را منابع رجالی رد کردند زیرا دروغگو بوده است. سوما: این که نوشته اید این شخص مسخ شده صحیح نیست و با حضرت هم زندگی نمیکرده و این که حضرت اور ا به سوی زن و فرزندش فرستاد درست نیست بلکه وی طرماح بن عدی[=Calibri][1] بوده که از حضرت اجازه گرفت به سوی زن و فرزندش برود وقتی برگشت امام به شهادت رسیده بود.
[=Times New Roman]


[/HR][=Calibri][1][=Calibri] . تاریخ طبری، ج 2 ص 308، شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ص 242

سوال:
آیا بجدل بن سليم همان ساربان است؟

پاسخ:
در مورد بجدل بن سلیم، طبق برخی از منابع این ملعون به طمع انگشتر امام حسین(علیه السلام) انگشت مبارک آن حضرت را برید که بعدها به دستور مختار به سزای عملش رسید. اما برخی از روضه خوانان و اهل منبر تصور می کنند بجدل بن سلیم همان ساربان است که این مطلب صحیح نیست.
اولین نفری که به موضوع جنایت ساربان اشاره کرده، حسین بن حمدان خصیبی(م 334) در کتاب هدایةالکبری است. وی گزارشی را با شش واسطه از سعید بن المسیب نقل می­کند که شخصی هنگام طواف در حالی که دو دست در بدن نداشت به تضرع و زاری میپرداخت،

زمانی که از او علت را جویا شدند، گفت زمانی که امام حسین(علیه السلام) با اهل بیت و اصحاب خود ازمدینه راهی عراق شد من به عنوان شتربان و ساربان این قافله در خدمت کاروان بودم وچشمم به کمربند حضرت افتاد از آنجا که این کمربند قیمتی بود مترصد فرصت بودم تا آنرا به دست آورم الغرض پس ازشهادت امام حسین (علیه السلام) در دل شب اقدام به بازکردن کمربند نمودم که حضرت با دست راست کمربند را گرفت و من با شمشیر شکسته ای که آنجا بود دست راستش را قطع نمودم

و حضرت با دست چپ مانع شدند که دست چپ را هم قطع نمودم وی ادامه میدهد که هودجی به زمین آمد که پیامبر (صلی الله علیه وآله)حضرت علی و امام حسن ( علیهما السلام)و ملائکه وحضرت زهرا (سلام الله علیها)در آن قرار داشتند و امام حسین(علیه السلام) در حالی که سر بریده اش روی گردن او قرار گرفت با مادرش فاطمه(سلام الله علیها) سخن گفت و امام از من به مادرش شکایت کرد

و از پیامبر(صلی الله علیه وآله) اجازه خواست که پیشانی خود را به خون امام حسین(علیه السلام) خضاب کند و دراین حال امام از ساربان شکایت نمود و ماوقع را برای پیامبر(ص) بیان کرد و پیامبر(ص)جلوی من آمد و مرا مورد عتاب قرار داد و نفرین کرد و همان جا دستان من قطع شد.[1]

پر واضح است که این گزارش صحت نداشته و کذب محض است. زیرا حسین بن حمدان خصیبی در منابع رجالی تضعیف شده است. نجاشی در رجال خود او رافاسدالعقیده و فاسد المذهب میداند.[2] چون او از غالیان شیعه بوده است. همچنین ابن غضائری اورا دروغگو و فاسدالعقیده دانسته است.[3] سوگمندانه این که می­بینیم سید هاشم بحرانی در مدینة المعاجز[4] ، شیخ حر عاملی در اثبات الهداة[5]،علامه مجلسی در بحار الانوار[6] وحائری مازندرانی در معالی السبطین،[7] این مطلب را به اختصار نقل کردند.

به نظر میرسد یک جریان فكری كه ناشی از تفكرات غلات شیعه است در این دوره وجود داشته؛ تفكری كه برای ائمه اطهار(علیه السلام) مقامی خداوندگونه قائل است. نکته دیگر این که ساربان کمربند حضرا را ربود در حالی که بجدل بن سلیم انگشتر حضرت را
پس ضمن رد گزارش ساربان به این نتیجه میرسیم که بجدل بن سلیم ساربان نیست.

منابع:
1 . حسین ین حمدان حصیبی، الهدایة الکبری، ص 208 ، موسسه البلاغ، بیروت، 1406
2 . رجال نجاشی، ص 50، موسسه نشر الاسلامی جامعه مدرسین قم 1365؛ خویی، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة 5/224، الثقافة الاسلامیه، قم، 1372
3 . خویی همان
4. سید هاشم بحرانی، مدینةالمعاجز ج 4 ص 68، موسسه معارف الاسلامیه، چاپ اول 1413 ق، بی جا
5 . شیخ حر عاملی ، اثبات الهداة،ج 4 ص 53، موسسة الاعلمی، بیروت، 1422ق
6. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج45 ص 319، موسسه الوفاء ، بیروت، 1404ق
7. حائری مازندرانی، معالی السبطین، ج 2 ص 61، انتشارات تهذیب، قم

موضوع قفل شده است