اخلاص چیست؟

تب‌های اولیه

34 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اخلاص چیست؟

در بني اسرائل عا بدي بود ،به او گفتند :در فلان مکان درختي است که مردم آن را مي پرستند عابد خشمناک شد و تبر بردوش گذاشت تا برود آن درخت را قطع کند .شيطان به صورت پيرمردي دراه او آمد و گفت:کجا ميروي ؟
عابد گفت :ميروم تا درخت مورد علاقه مردم را قطع کنم ،تا مردم خدا را بپرستند نه درخت را، شيطان گفت :از اين کار دست بردار ،خداوند رسولاني دارد ، اگر قطع اين درخت لازم بود خداوند آنان را مي فرستاد تا آن درخت را قطع کنند،من نمي گذارم درخت را قطع کني و باعابد گلاويز شد، عابد شيطان را بر زمين زد .شيطان گفت مرا رها کن تا پيشنهادي به تو بدهم و آن پيشنهاد اين است که من روزي دودينا زير بالش تومي گذارم

عابد گفت اين بهتر است از قطع درخت، روزي يک دينار آن را صدقه ميدهم و يک دينار آن را هم خرج خودم ميکنم .عابد دو روز در زير بالش خود دو دينار ديد وخرج کرد ولي روز سوم از دينار خبري نبود و ناراحت شد و تبر را برداشت تا برود و درخت را قطع کند . شيطان در راهش آمد وگفت ديگر نمي تواني درخت را قطع کني و با عابد گلاويز شد و عابد را برزمين زد .عابد گفت چرا آن دفعه من پيروز شدم و اين دفعه تو پيروز شدي؟

شيطان گفت دفعه اول تو براي خدا و با اخلاص قصد قطع درخت را داشتي لذا خداوند تو را بر من مسلط کرد .و اين باربراي خود و دينار خشمگين شدي و من بر تو مسلط شدم

آدرس يکصد موضوع 500 داستان ص43

برگرفته از وب: http://www.tavasool.parsiblog.com/

تصور کنيد اگر در جامعه اي همه مردم يا اکثر آنها فعاليت هاي روز مره اشان را فقط به خاطر رضايت خداوند انجام دهند و در مقابل خدماتي که انجام ميدهند انتظار تشکر از ديگران نداشته باشند و سعي کنند به طور پنهاني به حوائج يکديگر رسيدگي کنند چه اتفاقي ميافتد، ديگر پست و مقام انسان را مغرور نميکند ديگر بي عدالتي جايگاه خود را از دست ميدهد و خداوند هم همين را از بشر ميخواهد همان طور که در سوره مبارک انبياءدرآيه25 به اين نکته مهم اشاره فرموده:

و ما هيچ پيامبري پيش از تو نفرستاديم مگر آنکه به او وحي کرديم که:خدايي جز من نيست ،بنابر اين مرا پرستش کنيد

وقتي که انسان کاري را به خاطر ديگران انجام ميدهد در واقع او را پرستش نموده است پس به اين نتيجه ميرسيم که اجراء اعمال مخلصانه چه فوائد خوبي را خواهد داشت و اين امر در سياست نيز جريان دارد به اين صورت که سياست مداران جامعه اگر خداوند را در نظر داشته باشند وا عمال خود را براي او خالص کردانند مطمئنا دچار مکر و فريب ديگران نخواهند شد و هميشه به رضايت خداوند که خدمت به خلق خداوند است فکر خواهند کرد.

البته اين نکته را هم فراموش نکنيم که اين جامعه و سياست داخل آن را من و شما و دوستان ما و.....تشکيل ميدهد پس بايد از خودمان شروع کنيم!!!

به اميد چنين روزي!!!!

لطفا در مورد اخلاص توضیح دهید.

انسان باید چه مراحلی را طی کند تا به اخلاص دست یابد؟؟؟

«من أخلص لله أربعين صباحا فجر الله ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه»:Gol:

بحار، ج 67، ص .249



[=arial][=&quot]برای عبادت ها شرایطی تعیین شده است که مهم ترین آن، اخلاص در نیت است. اهمیت اخلاص در اعمال، تا آنجاست که عمل بی اخلاص، نه تنها مقرب نیست، یعنی شخص را به خدا نزدیک نمی کند، بلکه موجب دور شدن از بساط قرب ربوبی جَلّ وعَلی می شود.
آیه های قرآنی بسیاری در این موضوع وارد شده است از جمله:[/]
[/]

[=arial][=&quot] «[/][=&quot]قُلْ إِنّی أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّینَ؛ بگو همانا من مأمورم که خدا را پرستش کنم و دینم را برای او خالص گردانم». (زمر: 11[/][=&quot])[/][/]


[=arial][=&quot] «[/][=&quot]وَ ادْعُوهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ؛ بخوانید خدا را از سر اخلاص و در هر عبادت رو به سوی او آرید[/][=&quot]». ([/][=&quot]اعراف: 29[/][=&quot])[/][/]


[=arial][=&quot] «[/][=&quot]قُلِ اللّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دینی؛ بگو من خدای را می پرستم و دینم را خاص و خالص برای او می گردانم[/][=&quot]». ([/][=&quot]زمر: 14[/][=&quot])[/][/]

[=arial][=&quot]حذیفة بن یمان می گوید[/][=&quot]:[/][/]

[=arial][=&quot]از پیامبر اکرم (ص) معنای اخلاص را پرسیدم.
حضرت فرمود: من از جبرئیل و او از خدا سؤال کرد. خدای سبحان نیز فرمود[/][=&quot]: [/][=&quot]اخلاص[/][=&quot] سری است از اسرار من که در دل محبوب خود قرار می دهم[/][=&quot].[/]
[/]

[=arial][=&quot]پس، اخلاص که محور اساسی در نیت است، حکمتی ملکوتی دارد که کسی جز محبوب خدا به آن نمی رسد[/][=&quot].[/][/]

[=arial][=&quot]یکی از راه های شناخت هرچیز، شناخت طرف مقابل آن است. در مقابل اخلاص که صفتی پسندیده و نیکوست، ریا قرار دارد.

ریا، یعنی اینکه به مردم نشان دهد برای خدا کار می کند، در حالی که برای خدا نباشد. ریا در متن کارهای عبادی، به بطلان عمل می انجامد.

ازاین رو، در عبادت ها نیت را شرط می کنند و ریا را باطل کننده عمل می دانند. [/]

[/]

[=arial][=&quot]بالاترین مرتبه اخلاص[/][/]

[=arial][=&quot]بالاترین مرتبه اخلاص، آن است که هرگاه شخص عملی را انجام می دهد، به کمترین اجر در دو عالم چشم نداشته باشد و نظر او فقط رضای حق تعالی باشد و به جز او، مقصود و مطلوبی نداشته باشد.
این مرتبه از اخلاص، اخلاص صدیقین است و به این مرحله نمی رسد، مگر کسانی که در دریای عظمت الهی غرق گشته اند و واله و جیران محبت اویند[/][=&quot].[/]
[/]

[=arial][=&quot]رسیدن به این مرتبه از اخلاص فراهم نیست، مگر اینکه از همه خواهش های نفسانی دست برداری و پشت پا بر هوا و هوس زنی و دل خود را مشغول فکر و صفات و افعال پروردگار خود کنی.
وقت خود را به مناجات او صرف کنی تا انوار جلال و عظمت او بر ساحت دل تو پرتو افکند و محبت و انس با او در دل تو جای گیرد[/][=&quot].[/]
[/]

[=arial][=&quot]پست ترین مرتبه اخلاص؛ توهم اخلاص[/][/]

[=arial][=&quot]پست ترین مرتبه اخلاص، آن است که در عمل خود قصد ثواب و خلاصی از عقاب داشته باشی و چه بسا عبادت هایی که در انجام آنها خود را به سختی می افکنی و آن را خالص از برای خدا می پنداری، حال آنکه به خطا رفته ای.

از شخصی حکایت می کنند که گفت: سی سال نماز خود را که در مسجد در صف اول خوانده بودم، قضا کردم.
به جهت اینکه یک روز به خاطر عذری به مسجد دیر آمدم و در صف اول جا نبود، در صف دوم ایستادم.
در نفس خود خجالتی یافتم از اینکه مردم مرا در صف دوم ملاحظه کردند. دانستم که در این سی سال، دیدن مردم مرا در صف اول باعث اطمینان خاطر من بود و من به آن شاد بودم و به آن آگاه نبودم[/][=&quot].[/]

[/]

[=arial][=&quot]چه بسا در روز قیامت، اگر پرده ها کنار برود و اعمال آدمی با دقت خداوندی محاسبه شود، بر آدمی معلوم گردد که بسیاری از کارهای او از روی ریا بوده است، حال آنکه او می پنداشت برای خدا کار می کرده است.

چنان که خداوند در قرآن می فرماید: «وَبَدالَهُمْ سَیَّئاتُ ما عَمَلُوا؛ ظاهر شود از برای ایشان بدی های آنچه کرده اند». (جاثیه: 33[/][=&quot])[/]

[/]

[=arial][=&quot]پس، چون روز قیامت فرا رسد و غش اعمال ظاهر شود، به جز روسیاهی و ندامت چیزی نماند[/][=&quot].[/][/]

یکی از مشکل ترین کارها، تداوم اخلاص در اعمالی است که انسان برای خداوند انجام می دهد. احیاناً، اخلاص در عمل و استمرار برآن، مشکل تر از انجام اصل عمل است. امام صادق (ع) می فرماید:" باقی ماندن بر عمل خالصانه، سخت تر از اصل انجام عمل است".

بنابراین، در فرهنگ اسلام، نه تنها حُسن فعلی (خوب بودن عمل) لازم است، بلکه حسن فاعلی (با نیت خالصانه انجام دادن) نیز در قبولی اعمال شرط شده است. مضافاً بر این که تنها انجام خالصانۀ اعمال، کافی نسیت.

استمرار نیت خالصانه، شرط دیگر قبولی اعمال است. خداوند در قرآن به زیبایی، این مسئله را بیان کرده است. در باب صدقات (نیکی ها) می فرماید: "ای مؤمنان! صدقات خود را با منّت و آزار باطل نکنید، مانند کسی که برای ریا و نمایاندن به مردم مالش را انفاق می‏کند و به خدا و رستاخیز ایمان ندارد

. پس حکایت آن چون تخته سنگی است که بر آن خاکی باشد و رگباری بر آن ببارد و خاک آن را بشوید. آنان به چیزی از آنچه حاصل نموده‏اند دست نیابند، و خداوند گروه کافران را هدایت نمی‏کند".[ii]

این آیه در بیان حال کسانی است که اعمال نیک و با نیت خالصانه انجام می دهند، سپس به سبب منت گذاشتن و اذیت کردن (که نشان از نیت غیر خالص دارد)، عملش را باطل می کنند. خداوند این افراد را به ریا کارانی تشبیه کرده است که همۀ اعمالشان، از ابتدا و به سبب ریا، باطل است.

پس همان طور که انجام عمل نیک، سفارش شده است، نگه داری از آن نیز، مهم شمرده شده است. انجام اعمال پسندیده، مثل به دست آوردن گوهری گرانبها است.

وقتی شخص، چنین گوهری را به دست می آورد باید به خوبی از آن مواظبت کند تا بتواند در بازار قیامت آن را ارائه کند. خداوند می فرماید: "هر کس کار نیکی بیاورد، ده چندان آن پاداش دارد، و هر کس کار بدی بیاورد، جز مانند آن مجازات نشود، و بر آنها ستم نرود".[iii]

همان طور که در آیۀ مورد نظر می بینید، خداوند نمی فرماید: "هر کس کار خوب انجام دهد"، بلکه می فرماید: "هرکس کار خوب را با خود بیاورد". بنابر این، معنای آیه این است که انسان باید بعد از انجام کار های نیک و حسنات، شرایطی را مهیا کند، تا بتواند این اعمال صالح را با خود به سرای باقی بیاورد.[iv] لذا باید از هرگونه ریا، منت گذاشتن و .. که باعث از بین رفتن حسنات می شود، خود داری کند.

از برخی روایات، چنین استفاده می شود که اگر شخص، در اعمالش مقداری هم برای غیر خدا انجام دهد، مورد قبول واقع نمی شود.
امام صادق (ع) می فرماید: خداوند فرموده است. من بهترین شریک هستم. هر گاه کسی عملی را هم برای من و برای غیر من انجام دهد، تا خالصانه انجام ندهد، مورد قبول من واقع نمی شود. (و همه آن عمل را به شریکم می دهم)v

کلینی، کافی، ج 2، ص 16.

[ii]بقره، 264.

[iii]انعام، 160، "مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزی‏ إِلَّا مِثْلَها وَ هُمْ لا یُظْلَمُون‏".

[iv]با استفاده از درس های تفسیر حضرت آیت الله جوادی آملی.

[v]کافی، ج 2، ص 295، باب الریاء.

حضرت استاد، نيتم خود ستايي نيست، لكن وقتي رفتار خود را با گذشته (2 يا 3 سال پيش) مقايسه مي‌كنم مي‌بينم كه خلوص نيت و حالاتم در سال‌هاي گذشته خيلي بهتر بوده است. گه‌گاه كه عبادت برادران مومن را در مسجد و اماكني از اين قبيل مي‌بينم، بشدت غبطه مي‌خورم، و شوق عبادت در وجودم افزايش مي‌يابد. بنظرم حتی نمازهاي جماعتي را كه مي‌خوانم از كيفيت خوبي برخوردار نيستند.
حضرت استاد، يك سال بعد از آمدنم به مسجد محلمان و آشنايي با دوستان، بعضي دوستان، گه‌گاه به من مي‌گفتند كه نماز جالب و... مي‌خواني! يعني ذهنم را متوجه به چيزي كردند كه تا آن زمان به آن توجه نمي‌كردم، يعني از آن وقت به بعد هرگاه در جماعتي عبادتي را انجام مي‌دهم، ديگر ذهنم كامل متوجه عبادت نيست. و ديگر حس و حال خوبي در حين نماز ندارم. و گه‌گاه مجبورم كه در خانه نماز بخوانم.
با راهنماييتان من را در حل اين مشكل ياري رسانيد

.




همان‌گونه که در مراتب تحصيل، تدريجاً درس‌ها مشکل‌تر و پيچيده‌تر مي‌شود، در مراتب تکامل معنوي هم چنين است و انسان همواره بايد مواظب باشد که در دام‌هاي جديد شيطان نيافتد . اما در خصوص اخلاص در عبادت از يک سو بايد سعي کرد که زمينه وسوسه شيطان کم‌تر شود و از سوي ديگر اين احتياط موجب ترک عبادات بزرگ مانند نماز جماعت نگردد. شايد در بعضي از مراحل بهتر اين باشد که نمازها و ساير عبادات شخصي را در تنهايي انجام دهيم، اما نمازهاي واجب را به جماعت بخوانيم؛ مخصوصاً که در حال نماز جماعت چندان فرصتي براي خودنمايي وجود ندارد و حالات خوش را مي‌توان در نماز جماعت به گونه‌اي پنهان کرد که ديگران متوجه نشوند. به هر حال هشدار مي‌دهيم که ترک نماز جماعت به بهانه دوري از ريا موجب روشني چشم شيطان است و يکي از دامهاي بزرگ او به شمار مي‌آيد



پاسخگو : حضرت آیت الله مصباح یزدی حفظه الله

با سلام
يه جايي خوندم اخلاص يعني اين كه ستايش و نكوهش مردم پيش تو يكسان باشد

در مورد اخلاص اقاي پناهيان سخنراني دارن سرچ كنيد ميتونيد پيداش كنيد

اخلاص از صفات برجسته مومنان است درروايت آمده :بااخلاص كسي است كه ازمردم چيزي نخواهد تاخودبدان دست یابد و هرگاه به دست آورد بدان راضی می شود و اگر چیزی در دستش باقی ماند در راه خدا می بخشد. و چون از مردم در خواستی نکرد به بندگی خود در برابر خداوند اقرار نمود و اگر به چیزی دست یافت و بدان راضی می شودواگدچیزی دردستش باقی مانددرراه خدا می بخشدو خدای بزرگ نیز او راضی است(سنن النبی ص 27)
خلوص در لغت :خلوص بمعنى صاف شدن و بى‏خلط شدن است. راغب ميگويد: خالص مثل صاف است با اين فرق كه خالص آنست كه آميختگى آن از بين رفته باشد ولى صاف گاهى بآن گويند كه اصلا آميختگى ندارد. (اخلاص) دين براى خدا، آنست كه دين را از شرك بت پرستان و تثليث نصارى و تشبيه يهود و مطلق غير خدا، خالص و پاك و صاف كنيم. امّا (مخلص) و مخلصين بمعنى آنست كه خدا او را براى خود خالص كرده است و غير خدا را در آن نصيبى نيست چنانكه شيطان در باره آنها ميگويد:
كه باغواء آنها راهى ندارم مثل وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ حجر: 39- 40

با سلام
بنده مطالب دوستان رو خواندم و استفاده کردم اما پاسخ این سوال انگار در بین پست ها نبود:

نیایش سبز;13204 نوشت:
انسان باید چه مراحلی را طی کند تا به اخلاص دست یابد؟؟؟

ممکنه لطفا در این مورد هم کارشناسان توضیح بدهند؟

مـــریم;126972 نوشت:
با سلام
بنده مطالب دوستان رو خواندم و استفاده کردم اما پاسخ این سوال انگار در بین پست ها نبود:

ممکنه لطفا در این مورد هم کارشناسان توضیح بدهند؟



سلام به مریم بزرگوار
اگر اجازه بدهید درباره تعریف اخلاص و ویژگیهای آن بطور کامل بحث شود بعد به راه های کسب اخلاص می رسیم که عرض خواهد شد.

نیایش سبز;13204 نوشت:
لطفا در مورد اخلاص توضیح دهید.

انسان باید چه مراحلی را طی کند تا به اخلاص دست یابد؟؟؟

«من أخلص لله أربعين صباحا فجر الله ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه»:Gol:

بحار، ج 67، ص .249

معنای اجمالی اخلاص
اخلاص به معنی «خالص كردن، ویژه كردن، ارادت صادق داشتن ...» است.
بر اساس این معنی، مخلص كسی است، كه طاعات عبادات و تمامی اعمال صالح خود را از هرگونه آلودگی و آمیختگی به غیر خدا خالص كرده ، انگیزه ای جز تقرّب به درگاه خدا ندارد. از این رو، فقط به او دل می بندد و تعریف و تكذیب دیگران، در نظرش یكسان است و هدف از عبادت، جلب رضایت خالق است نه كس دیگر.
حضرت علی ـ علیه السلام ـ در این باره فرمود:
«العباده الخالصه أن لا یرجو الرّّجل إلاّ ربَّهُ، و لا یخاف إلا ذنبه»[1]
عبادت خالص آن است كه مرد جز به پروردگارش امیدوار نبوده و جز از گناه خویش نهراسد.
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:
«لا یصیر العبد عبداً خالصاً لله عزََّوجلَّ حتّی یصیر المدح و الذَّمُّ عنده سواء ً...»[2]
انسان، بنده خالص خدای بزرگ نمی شود تا اینكه تعریف و تكذیب (دیگران) در نظرش یكسان باشد.

گزاره اساسی: شما در تعریف اخلاص چه گزاره هایی می یابید تا اخلاص اخلاص باشد؟

[1] . شرح غرر الحكم، ج 2، صفحه‌ 144.
[2] . بحارالانوار، ج 73، صفحه 294.

جایگاه اخلاص
اخلاص، معیار ارزش عبادت، مقامی از مقامات مقرّبان الهی و هدف دین است. هر كس آن را یافت، موهبتی الهی نصیبش گشته كه به وسیله آن به مقامات بزرگی خواهد رسید. چرا چنین نباشد، در حالی كه خداوند متعال، بندگانش را به آن امر كرده، می فرماید:
«فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ»[1]

خدا را بخوانید، در حالی كه تنها برای او در دین اخلاص می ورزید، اگر چه كافران را ناخوش آید.
در سخنان پیشوایان معصوم، تعابیر گوناگونی، از قبیل بهترین عبادت، ثمره عبادت، غایت دین، عبادت مقرّبان الهی و مانند آن دربار فضیلت اخلاص آمده است. در اهمیت اخلاص همین بس كه شرط قبولی عمل است و اگر در عملی موجود نباشد، بی هدف و بی نتیجه خواهد بود. از این رو، علی ـ علیه السلام ـ فرمود:
«من لم یصحب الإخلاص عمله لم یقبل»[2]

عمل هر كس كه با اخلاص همراه نباشد، قبول نمی شود.
مراتب اخلاص
خالص كردن و پاكیزه نمودن عمل از غیر خدا مراتبی دارد. هر چه درجه اخلاص بیشتر باشد، عمل ارزش بیشتری نزد خدا پیدا می كند، به هدف و مقصد نزدیك‌تر شده و شخص را زودتر به كمال مطلوب خود می رساند و هر چه درجه اخلاص كمتر باشد، به همان اندازه از ارزش عمل كاسته شده و شخص از كمال مطلوب باز می ماند و از این رهگذر درجات مؤمنان در نزد خدا متفاوت خواهد بود، چنانچه پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و اله ـ فرمود:
«بالإخلاص تتفاضل مراتب المؤمنین»[3]

درجات مؤمنان به وسیله اخلاص برتری می یابد.
اینك برای رعایت اختصار، سه مرتبه از مراتب اخلاص را ذكر می كنیم:[4]

الف ـ خالص كردن عمل، به دلیل ترس از عذاب روز قیامت،‌ كه گرچه عمل مخلصانه است، اما این نوع عبادت، عبادت بردگان است.
ب ـ اخلاص در عمل، برای رسیدن به بهشت و آنچه در آن است مثل حورالعین، قصرهای بهشتی و مانند آن؛ كه این گونه مخلصانه عمل كردن نیز روشن اجیران است.
ج ـ تصفیه عمل از هر نوع شایبه ای، اعم از طمع به بهشت، ترس از جهنم، رضای مخلوق و جلب قلوب آنها، طمع به مقاصد دنیوی و مانند آن، كه فقط منظور رضایت خداست.
این مرتبه كه بالاترین مراتب اخلاص می باشد، از آن كسانی است كه غرق در محبت، عظمت و جمال الهی هستند و خدا را سزاوار پرستش یافته، عبادتش می كنند و این، عبادت آزادگان است.[5]


[1] . غافر (40)، آیه 14.
[2] . شرح غررالحكم، ج 5، صفحه 418.
[3] . همان، ج 3، صفحه 217.
[4] . ر. ك: جامع السعادات، ج 2، صفحه 402، داوری؛ پرواز در ملكوت، ج 2، صفحه 80 ـ 81.
[5] . ر. ك، بحارالانوار، ج 70، صفحه 255.

نیایش سبز;13204 نوشت:
لطفا در مورد اخلاص توضیح دهید. انسان باید چه مراحلی را طی کند تا به اخلاص دست یابد؟؟؟

با سلام و احترام
"اخلاص‌" ضد "ريا" است‌. براي رسيدن به مقام اخلاص در دو مرحله بايد به تلاش و كوشش پرداخت‌، يكي از نظر فكر و انديشه‌، ديگر در مقام عمل‌.
ريشة "ريا" حب‌ّ دنيا و فراموشي آخرت است و انديشه نكردن در پاداش‌هاي الهي و تأمّل نكردن در آفت‌هاي دنياپرستي است‌.
بنابر اين ابتدا بايد در پاداش‌هاي الهي و آفت‌هاي دنياپرستي انديشه كرد; زيرا يكي از منشأهاي اصلي ريا، حب دنيا و به دست آوردن منافع دنيوي است‌، اگر آدمي در كوتاهي دنيا، گذرا بودن آن‌، پل بودن براي جهان باقي و آفت‌هاي فراواني كه حب دنيا در پي دارد، تفكّر نمايد. براي رسيدن به منافع دنيوي‌، كارهايي را كه بايد فقط براي خدا انجام دهد، براي غير خدا انجام نمي‌دهد يا غير خدا را در آن شريك نمي‌كند.
پس از تفكر در فوايد و آثار و بركات اخلاص و كارهايي كه از روي خلوص نيت انجام مي‌گيرد، بايد در مقام عمل به تمرين پرداخت و با سعي و تلاش‌، از كارهايي كه به اخلاص نيت صدمه مي‌زند، پرهيز نمود و كارهايي را كه در خلوص نيت نقش دارند، انجام داد.

[=&quot](عدة الداعي‌، ابن فهد حامي‌، ص 226، دارالكتب الاسلامي / جامع السعادات‌، محمد مهدي نراقي‌، ج 3، ص 413، ) [/]

از سوي ديگر بستر صفت‌ "ريا" نفاق و دو رويي است‌. امام صادق صلوات الله علیه فرمود: الريأ شجرة لاتثمر إلاّالشرك الخفي و أصلها النفاق‌; ريا و ظاهرسازي درختي است كه ميوه‌اي جز شرك خفي ندارد و اصل و ريشة آن نفاق است‌.(سفينة‌البحار، شيخ عباس قمي‌، مادّة "رئي‌". ( نسأ، 142).)

بنابراين علاج ريا بي‌ارتباط با علاج نفاق نيست‌. يكي از راه‌هاي علاج ريا، توجه به آثار و عقوبات آن است كه مي‌تواند مانع از به وجود آمدن و رشد اين صفت زشت شود. قرآن در آيات متعددي به نكوهش رياكار مي‌پردازد و او را بي‌بهره و خاسر معرفي مي‌كند: (بقره‌،/ 264; نسأ، /38 و 142; انفال‌ /47 و ماعون‌/ 6و7).

از رسول خدا صلی الله علیه و آله سؤال مي‌شود: نجات در چيست‌؟ آن حضرت فرمود: در اين است كه شخص از عملي كه براي عبادت‌ خدا انجام مي‌دهد، مردم را در نظر نگيرد.(ميزان‌الحكمه‌، ح 6790، ص 1018.)
توجه به اسباب و انگيزه‌هاي ريا مي‌تواند در دفع صفت ناپسند ريا مؤثر باشد. عامل اصلي ريا دوست داشتن ستايش و گريز از نكوهش مردم و طمع به مال و منافع آنان است‌.

اگر كسي بداند كه چيزي زيان‌آور است‌، هيچ‌گاه آن را دوست نخواهد داشت‌. توجه به اين كه ريا چه زيان‌هايي براي انسان به دنبال خواهد داشت و چگونه صفا و پاكي او را از بين خواهد برد و او را از توفيق در اين دنيا و قرب و منزلت در پيشگاه خدا محروم خواهد ساخت‌، نيز توجه به اندك بودن متاع دنيا و زوال پذير بودن آن‌، و دائمي بودن پاداش الهي و نعمت‌هاي اخروي و همچنين توجه به اين كه انسان رياكار هميشه در حال اضطراب و تشويش است (چون به دست آوردن رضايت و خشنودي مردم بسيار دشوار است ـ اگر نگوييم غيرممكن است ـ و نيز ترس و واهمه رياكار از فاش شدن اسرار و برملا شدن نيات‌) مي‌تواند در نجات انسان رياكار از بلاي "ريا" مؤثر باشد.
توجه به علامت‌هاي "ريا" انسان را از وجود چنين صفتي و زوال آن با خبر مي‌كند. اميرالمؤمنين صلوات الله علیه فرمود: سه نشانه براي شناسايي رياكار وجود دارد: وقتي مردم او را مي‌بينند، به نشاط مي‌آيد و اگر تنها و دور از چشم مردم باشد، كسل و بي‌حال مي‌شود و دوست دارد كه او را در تمام كارهايش ستايش كنند.(ميزان‌الحكمه‌، ح 6809، ص 1020.)

سلام :Gol:
این جمله را زیاد شنیده اید که :
کار را برای خدا انجام بده ؟
این انجام کار برای خدا یعنی چه ؟
نظرتان چیست ؟
موفق باشید

به نظر من یعنی اگر کاری انجام می دی بی توقع از افراد و فقط برای رضای خدا انجام بدی
یعنی اگر تشکر نکردن یا ناراحت شدن برای شما فرقی نداشته باشه
یا اگر کاری خدمتی برای کسی که ازش دلخوشی نداری انجام بدی
از این موارد
البته به نظر من حقیر

ببخشید عیب نداشت من نظر دادم؟؟؟یا فقط باید کارشناسان نظر بدن

birang;134737 نوشت:
به نظر من یعنی اگر کاری انجام می دی بی توقع از افراد و فقط برای رضای خدا انجام بدی یعنی اگر تشکر نکردن یا ناراحت شدن برای شما فرقی نداشته باشه یا اگر کاری خدمتی برای کسی که ازش دلخوشی نداری انجام بدی از این موارد البته به نظر من حقیر ببخشید عیب نداشت من نظر دادم؟؟؟یا فقط باید کارشناسان نظر بدن

سلام و با تشکر از اظهار نظرتون
ولی به نظر بنده معنای این جمله خیلی ساده تر از اینهاست . اصلا تو خود جمله به صراحت بیان شده الا اینکه ما تصوری درباره آن نداریم
موفق باشید

حامد;134706 نوشت:
کار را برای خدا انجام بده ؟

سلام
برای خدا انجام دادن کار یعنی انجام دادن کار به نحوی که مال خدا باشه . یعنی کار به نحوی باشه که بتوان گفت فعل خداست . خداوند در قرآن کریم خطاب به مجاهدان و پیامبر ص می فرماید : فلم تقتلوهم ولکن الله قتلهم و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی (انفال 17)
پس شما آنها را نکشتید بلکه خدا آنها را کشت و تو ( سنگریزه ) پرتاب نکردی بلکه خدا (سنگریزه ) پرتاب کرد
در این آیه فعل مجاهدان و پیامبر اکرم ص فعل الهی قلمداد شده است چه اینکه این فعل از لحاظ ظاهر و باطن الهی بوده است .
پس اگر کاری از لحاظ ظاهر و باطن الهی بود ، فعل خداست . پس برای خدا کار کردن یعنی انجام دادن شایسته فعل به نحوی که بتواند فعل الهی محسوب شود . و چقدر انسان باید عزیز باشد که عمل صالح او فعل خدا محسوب گردد .
ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم( توبه 111)
همانا خدا از مومنین جانها و داراییهایشان ( اعمال صالحشان ) را خریداری می کند
آری وقتی خداوند خرید ، مال او می شود .
پس اعمالمان را طوری انجام دهیم که کار خدا شود .
رزقنا الله و جمیع المومنین بحق محمد و آله الطاهرین

بسم الله و سلام
اخلاص یعنی فقط برای خدا ...
این جمله به ظاهر ساده ولی به اجرا در آوردنش بسیار مشکل است
اخلاص یعنی دوری از هرگونه شرک (البته منظورم شرک خفی است)

اخلاص سرّی از اسرار الهی

آیت‌الله قرهی معتقد است که؛ «اخلاص» سرّی از اسرار الهی و ودیعه حضرت حق بر محّبینش در عالم است.
آیت الله روح‌الله قرهی در آخرین جلسه درس اخلاق خود که در مسجد و حوزه علمیه امام مهدی(عج) برگزار شد، به بیان ویژگی‌های «بندگان مخلص» پرداخت که مشروح آن در پی می‌آید.
ذوالجلال و الاکرام به بعضی از بندگان خاص خودش، اسراری را مرحمت می‌فرماید که جز این بندگان خاص حضرت حق کسی به سرّ نخواهد رسید؛ به این دلیل که در سرّ به معنی آنچه بین عبد و ذوالجلال‌و‌الاکرام است، لذّتی هست که هیچ‌گاه عبد آن لذّت را با هیچ چیز دیگر عوض نمی‌کند. آن‌قدر در این مقوله سرّ و اسرار الهی، بین ذوالجلال و الاکرام و بنده‌اش خلوت است، که هیچ کس جز خودش و بنده‌اش و بندگانی که در این حیطه سریه حضرت حق قرار گرفته‌اند، از رمز و رموز سرّی که ذوالجلال و الاکرام در سینه آنها قرار می‌دهد، با خبر نمی‌شود.

امّا گاه ذوالجلال و الاکرام از لسان خودش و لسان انبیاء عظام و لسان حضرات معصومین (علیهم صلوات المصلین)، با ایما و اشاره، راجع به این سرّ سخن گفته است که این هم یکی از آن عجایب است. پیغمبر اکرم، حضرت محمّد مصطفی(ص) فرمودند:
«مُخْبِراً عَنْ جَبْرَئِیلَ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[۱]، جبرائیل امین، خبری را از جانب حضرت حق مرحمت کرد که «أَنَّهُ قَالَ الْإِخْلَاصُ سِرٌّ مِنْ أَسْرَارِی» عزّوجلّ فرمودند: اخلاص سرّ است، آن هم سری از اسرار من.

نکته بسیار مهمّی است. اوج این مطالبی که در این جلسات راجع به اخلاص بیان می‌کنیم، این است که ذوالجلال و الاکرام می‌فرماید: خود این اخلاص سرّ است. ذوالجلال والاکرام هر کسی را به این سرّ خودش آگاه نمی‌کند.
می‌فرمایند: «سِرُّ مِن اَسراری اسْتَوْدَعْتُهُ قَلْبَ مَنْ أَحْبَبْتُ مِنْ عِبَادِی» خدا این سرّ را در قلب کسی که او را دوست دارد و به او عشق می‌ورزد، ودیعه قرار می‌دهد.
لذا اخلاص، سرّی از اسرار الهی و ودیعه حضرت حق بر محّبینش در عالم است.
آن حکیم فرزانه، عالم عظیم‌الشّأن، فقیه موّحد، آیت‌الله آسیّد علی آقا قاضی تعبیر بسیار زیبایی را ذیل این روایت شریف دارند. ایشان می‌فرمایند: وقتی اخلاص سرّ است و من ناحیة الله به قلب محبوبش ودیعه داده می‌شود، معلوم است غیر مخلصین عالم کسی از کنه اخلاص با خبر نمی‌شود. دیگران چه می‌فهمند مقام اخلاص چیست.

سادات;147479 نوشت:
لذا اخلاص، سرّی از اسرار الهی و ودیعه حضرت حق بر محّبینش در عالم است. آن حکیم فرزانه، عالم عظیم‌الشّأن، فقیه موّحد، آیت‌الله آسیّد علی آقا قاضی تعبیر بسیار زیبایی را ذیل این روایت شریف دارند. ایشان می‌فرمایند: وقتی اخلاص سرّ است و من ناحیة الله به قلب محبوبش ودیعه داده می‌شود، معلوم است غیر مخلصین عالم کسی از کنه اخلاص با خبر نمی‌شود. دیگران چه می‌فهمند مقام اخلاص چیست. امضاء » سادات

سلام
اخلاص یعنی خلاص کردن خود از غیر خدا این اخلاص تا وقتی که بدست بنده انجام می گیرد بنده را مخلص به کسر لام گویند اما اگر بنده مخلص در اخلاص بجایگاه والایی رسید پس از آن زمام اخلاص بدست خود خدا خواهد بود و آنگاه بنده را مخلص به فتح لام گویند .
اخلاص نشانه ای از رهیدگی فرد از غیر ذات حق است اما اعلی مراتب آنرا باید خود حق تعالی بطور ویژه عهده دار شود بطوری که از منیت عبد هیچ نماند و خدا می داند که برای کوبیدن این منیت چه مصائبی بر سر مخلصین می آید که نمونه اش در زندگی انبیاء و اولیاء می خوانیم .
خلاصه اینکه اخلاص را مراتبی است لذا اهل ایمان باید امیدوار باشند
رزقنا الله و جمیع المومنین سلاما بحق المخلصین من عباده محمد و آله الطاهرین
والحمد لله



«اخلاص» یعنی انسان حتّی از عبادت هم لذّت ظاهری نبرد، عجیب است! «اخلاص» یعنی انسان منتظر مزد مِن ناحیة العمل نباشد؛ یعنی هرگز با در نظر گرفتن این که اگر این کار را انجام دادم، فلان ثواب یا فلان مسئله برایم پیش میآید، آن کار را انجام ندهد.

آیتالله آسیّد علی آقای قاضی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)‌، آن موحّد دهر و مرد عظیمالشّأن، به خصّیصین خودشان، از جمله آسیّد هاشم حدّاد(اعلی اللّه مقامه الشّریف)‌، آن عارف بزرگوار – که از شاگردان مبرّز ایشان بود – فرموده بودند

«مخلصین عالم، فقط به دنبال این هستند که تکلیف الهی چیست، همان را انجام بدهند».

لذا هرگز مخلصین عالم به دنبال ذکری نیستند که اگر آن را انجام بدهم، فلان ثواب را هم میبرم، خیلی عجیب است! دیگر بین اذکار،



ذکری بالاتر از ذکر صلوات بر محمّد و آل محمّد صلّی اللّه علیه وآله وسلّم نداریم، فرمودند «هیچ احدی نمیتواند، ثواب این ذکر را بیان کند».

ایشان فرموده بودند « اگر کسی ذکر صلوات بر محمّد و آل محمّد صلّی اللّه علیه وآله وسلّم را برای اینکه حبّ آل الله و قرب به آل الله – که قرب آل الله یعنی قرب به خدا؛ چون آل الله حلقه وصل انسان با پروردگار عالم هستند «وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَة»[۲] - پیدا کند و بخواهد مقرّب حضرت حق شود و چون امر اوست که این ذکر افضل اذکار است، بیان کند، برنده است، امّا اگر کسی بگوید میخواهم ثواب ببرم؛ شاید این دور از اخلاص باشد.


در غایت اخلاص، ریا جایی ندارد

مخلصین عالم، فقط خدا را می‌بینند، غایت و نهایت این است که بدانند برای دین باید کار کنند

واخلاص هم همان نهایت دین است، وقتی شما می‌گویی: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» هیچ الهی نیست، با «إِلَّا اللَّه» گفتن، نفی عبودیت‌ها و بعد بندگی خدا را می‌گویی، «إِلَّا»ی حصریه؛ یعنی فقط الله است و لاغیر، طبیعی است دیگر باید همه اعمالت خدایی شود و وقتی همه اعمال، خدایی شد، این یعنی اخلاص و نهایت دین هم همین است.

دیگر نباید برای تو مهم باشد چه کسی می‌بیند، چه کسی نمی‌بیند؛ چه کسی می‌گوید: ریا است، چه کسی می‌گوید: ریا نیست. تو برای چه کسی کار می‌کنی؟ اگر برای خدا باشد، عالم ببینند ریا نیست؛ اگر برای غیر خدا باشد، مَثَل تو مثل آن عابدی می‌شود که سال‌ها نیمه شب، تنهایی از منزل بیرون می‌آمد و در مسجد، نماز شب می‌خواند. یک شب در حال نماز صدای در آمد. شیطان ملعون آمد، گفت: یک عمر برای خدا کار کردی، ببین خدای متعال تو را تنها نمی‌گذارد، بالاخره عمل برای خدا معلوم می‌شود. خدا به دیگران نشان داد که تو داری برای خدا کار می‌کنی. یک عمر شب‌ها در تنهایی نماز شب خواندی، ببین خدا چطور نشان داد!

شیطان این‌طور او را فریب داد، حواسش پرت شد. بعد از نماز شب، نماز صبح را هم خواند، تعقیبات را هم انجام داد، بلند شد برود، نگاه کرد، دید یک سگ از زور سرما فرار کرده و وارد مسجد شده است. دو دستی بر سر خودش زد، گفت: خاک بر سرت! برای انسان هم نماز نخواندی، برای یک حیوان نماز خواندی.

یعنی گاه می‌شود، انسان سال‌های سال در تنهایی عملی را انجام بدهد ولی معلوم نیست برای خداست یا برای نفس امّاره. در جایگاه امتحان معلوم می‌شود.

:Hedye: گفتار على( ع ) در باره شيعه بااخلاص:Hedye:

شب ماهتابى على (ع):Gol: از مسجد بيرون آمد بطرف جبانه آهنگ

نمود عده ای كه در عقب آن حضرت مى‏آمدند بوى نزديك شدند

على (ع )ايستاد پرسيد شما كيستيد؟

عرض كردند ما شيعيان شمائيم:Gig:

على (ع)با فراست منحصر بخودش بآنها نگريسته فرمود اگر راستى

شما شيعه من هستيد چگونه نشانه ای در شما نمينگرم و سيماى

شيعه نداريد، پرسيدند سيماى شيعه چه نشانه‏اى دارد؟ فرمود :

شيعيان ما كسانى هستند كه صورتهاشان از بيدارخوابى :Sham:

شب زرد شده و ديدگانشان از گريه ناتوان گرديده و پشتهاشان از

قيام بعبادت خميده و شكمشان از گرسنگى روزه به پشت چسبيده

و از كثرت دعا و تضرع پوست و استخوانشان مانده و گرد وغبار

خشوع‏كنندگان بر صورتهاشان نشسته :Sham:


ارشاد-ترجمه ساعدى خراسانى/ فصل - 10 شيعه با اخلاص ص : 228

ماهیت و انواع آفت های اخلاص
بدان آفاتی که اخلاص را مشوش می کند، بعضی جلی و برخی خفی است، پاره ای با آن که جلی و آشکارند، ضعیف و برخی با آن که خفی می باشند، قوی هستند. فهم درجات این آفات از حیث خفا و ظهور جز با آوردن مثالی دانسته نمی شود. اما درجه اول آفات اخلاص، ریا است و برای همین مثالی می آوریم و می گوییم: هنگامی که نمازگزار نمازش را با اخلاص به جا آورد و جماعتی به او می نگرند و یا کسی بر او داخل می شود، شیطان بر او وارد می گردد و به او می گوید: آوازت را نیکو کن تا اشخاص حاضر به دیده احترام و صلاح به تو بنگرند و تو را حقیر نشمارند و غیبت نکنند. در نتیجه او حالت خشوع به خود می گیرد و اعضایش را ساکن و آرام می گرداند و نمازش را نیکو به جای می آورد و این همان ریای ظاهر است که حتی بر مریدهای مبتدی پوشیده نیست.

درجه دوم آن که مرید این آفت را می شناسد، و از آن پرهیز می کند، و در این مورد از اطاعت شیطان سرباز می زند، و بر او توجه ندارد و نمازش را به همان گونه که بوده ادامه می دهد. در این هنگام شیطان به عنوان خیرخواهی بر او وارد می شود و به وی می گوید: مردم از تو متابعت و به تو اقتدا می کنند و به تو می نگرند و کردارت را نقل می کنند و به تو تأسی می جویند. اگر اعمالت را خوب به جا آوری، ثواب اعمال آن ها از آن توست و اگر بد انجام دهی، وزر و بال آن ها بر عهده تو خواهد بود، پس عمل خود را در پیش روی آن ها نیکو کن، شاید در خشوع خود و نیکو به جا آوردن عبادت به تو اقتدا کنند.
این تلقینی دشوارتر از اول است و بسا کسی که به تلقین نخست فریفته نشده، در این جا فریب خورد، چه این نیز عین ریا و باطل کننده اخلاص است، زیرا اگر او خشوع و حسن عبادت را خوب می داند و ترک آن را برای غیر خود نمی پسندد، چرا در خلوت آن را برای خود سزاوار نمی داند و ممکن نیست دیگری نزد او از خودش عزیزتر باشد، بلکه این صرف تبلیس و دگرگونی کردن حقیقت است. چه کسی که به او اقتدا می شود باید دارای استقامت نفس بوده و دلش روشنی یافته باشد تا نورش به دیگران برسد و در نتیجه ثوابی عاید وی گردد. اما این پیشوا که تحت تأثیر شیطان قرار گرفته، عمل او صرف نفاق و تلبیس است. کسی که به او اقتدا کند به ثواتب عملش می رسد، لیکن خود وی به سبب مشتبه کردن امر و اظهار خلاف باطن مورد مؤاخذه و کیفر قرار خواهد گرفت.

درجه سوم - این از درجات پیش دقیق تر است و عبارت از این است که بنده نفس خود را آزموده و به مکرهای شیطان آگاه است و می داند که اختلاف عمل در حال خلوت و مشاهده غیر، صرف ریاست و اخلاص آن است که نماز او در خلوت، مانند نمازی باشد که آن را در انظار مردم به جای می آورد و از خود و خدای خویش شرم کند که به سبب مشاهده مردم خشوعی بیش از آن چه عادت اوست، در نمازش را به گونه ای که در پیش روی مردم می پسندد نیکو به جا آورد و در برابر مردم نیز به همین نحو عمل کند.
این روش نیز ریایی دشوار و پیچیده است، زیرا نمازش را در خلوت نیکو ادا کرده تا در پیش مردم آن را نیکو به جا آورد و میان آن ها تفاوتی نگذاشته است. لیکن او هم در خلوت و هم در پیش روی خلق توجهش به مردم است، در حالی که اخلاص آن است که برای آدمی تفاوت نکند که بهایم تماشاگر نماز او باشند یا خلایق و او همچنان بر یک روش باشد. اما گویا نفس این شخص به وی اجازه نمی دهد که در پیش روی مردم نماز را بد بگزارد. آن گاه شرم می کند که در زمره ریا کنندگان قرار گیرد و گمان می کند با یکسان خواندن نماز در خلوت و در پیش روی مردم، ریا از عمل خود زوده است، لیکن هیهات! چه ریا زمانی زدوده می شود که او در نهان و آشکار به مردم توجهی نداشته باشد، چنان که به جمادات توجه ندارد. در حالی که این شخص اندیشه اش هم در نهان و هم در آشکار به خلق مشغول است و این خود از مکرهای پنهانی شیطان است.

درجه چهارم، که دقیق تر و پوشیده تر است، آن است که به هنگامی که مشغول نماز است، مردم به او بنگرند و شیطان نتواند به او بگوید: به خاطر این مردم، در نماز خشوع کن؛ چه می داند که او این حیله اش را دریافته است، لذا شیطان به او می گوید: در جلال و عظمت خداوند و کسی که در پیش روی او ایستاده ای بیندیش و شرم کن از این که خداوند به دلت نظر کند و تو از او غافل باشی. از این رو دلش را حاضر و اعضایش را خاشع می کند و گمان می کند این عمل اخلاص است در حالی که مکر و فریب است. چه اگر خشوعش به سبب توجه به جلال الهی است، بایستی این توجه در خلوت نیز ملازم حال او باشد و حضور آن در خاطرش به حالت حضور غیر او اختصاص نداشته باشد.
به جانم سوگند غشی که با زر ناب آمیخته می شود، درجات مختلفی دارد. در بعضی غش غالب و در برخی اندک است. لیکن درک آن آسان است و در پاره ای غش چنان دقیق و ناپیدا است که جز نقاد آگاه نمی تواند آن را تشخیص دهد. غش دل و دغلی شیطان و پلیدی نفس به مراتب از این نوع ناپیداتر و بسیار دقیق تر است. از این رو گفته اند: دو رکعت نماز عالم از یک سال نماز نادان افضل است مقصود از عالم کسی است که به دقایق آفات اعمال دانا باشد تا از آن ها رهایی یابد. زیرا نادان به ظاهر عبادت می نگرد و بدان مغرور است و همچون روستایی است که تنها به سرخی دینار ناسره و گردی آن نظر دارد، در حالی که ذات آن قلب و مغشوش است و بی شک قیراطی زر ناب که نقاد آگاه آن را بپسندد بهتر از دیناری است که فریب خورده ابله آن را پسند کند.

امر عبادات نیز به همین گونه، بلکه بسیار شدیدتر مختلف و متفاوت است و طرق آفاتی که می تواند بر اقسام اعمال وارد شود، از حد شماره و حصر بیرون است و آن چه ما ذکر کردیم بر سبیل مثال و ذکر نمونه بود. بی شک هشیار را اندکی از بسیار بس است و کودن را تطویل کافی نیست، لذا تفصیل بیشتر سودی ندارد.
آفات [اخلاص که] تباه کننده عمل است، یا ریای خلق است یا عجب نفس است یا طمع عوض است یا دیدن عمل است، که هر یکی از این طاعت هر دو کون را ویران کند؛ چون از این آفات بیرون آید، آن گاه خالص باشد.
بنده چون خواهد که مخلص گردد یا عمل به او به این صفت گردد که یاد کردیم، باید که به خدا پیوندد و خویشتن را از غیر خدا ببرد؛ و هر فعلی که کند از آن فعل به خدا باز گردد.
عادت، آفت اخلاص است
اگر اعمال آمیخته به عادت و ریا و شرک و نفاق نکند، هرگز به کمال اویس و جنید و شبلی نرسد. چه گویی اگر کودک هفت ساله را گویند: روزه دار و نماز کن، این به جز از راه عادت و بیم پدر نشود؛ لیکن این را به کمال بود، بلی به یک شرط اگر پیری بود، این کودک را به تدریج به اخلاص رساند، و اگر پیر نبود عادت درو مرض مزمن گردد و ازو هیچ نباید الا ما شاءالله. نبینی اگر کسی خط بد نویسد از خود بی استادی، اگر پنجاه سال نویسد ازو هیچ نیاید.

به نظرم همین یک کلمه (اخلاص) نشان می دهد که چه قدر پرتیم !
اخلاص علی (ع) که جز خدا نخواهد. این اخلاص مستلزم خداشناسی عمیق است و غیر آن ممکن نیست.

«اخلاص» به معنای خالص كردن، پاك گردانیدن و سالم گشتن از آمیختگی است[1] و در اصطلاح و فرهنگ اسلامی به دو معنا آمده است؛ یكی به مفهوم پاك كردن نیت از غیر خدا و انجام عمل برای خدا، یعنی غیر خدا را هنگام عمل درنظر نداشتن و خالص ساختن خویشتن از بندگی غیر خدا است. دوم، مراد از آن امر اعتقادی است، یعنی اینكه بنده، خدای خویش را از صفاتی كه شایسته مقام خداوندی نیست، خالص و منزه بداند.

واژه اخلاص در قرآن به كار نرفته، ولی مشتقات آن 31 بار در قرآن آمده است كه با صراحت موضوع اخلاص را مطرح می كند. و از مخلَصین و مخلِصین سخن گفته شده است که مخلَصین (با فتحه لام) آنانی هستند که از ابتدای آفرینش به دلیل صفای باطن، ادراكات درست، سلامت روان و قلب های سلیم دارای ویژگی اخلاصند و آنچه دیگران با جهاد و مبارزه با نفس به دست می آورند آنان همان را بلكه بالاتر از آن را از ابتدا با عنایت حق تعالی دارا بوده اند. و مخلِصین (با کسره لام) کسانی هستند که درحال خودسازی و خالص نمودن دین از ناخالصی هستند

همچنین برخی از آیات قرآن به صورت ضمنی به بحث اخلاص پرداخته اند. مثل آیاتی که به نفی شرك و ریا می پردازد. و از آنجایی كه شرك و ریا، انجام عمل برای غیر خداست و اخلاص انجام عمل فقط برای خداست، این دو با یكدیگر جمع نمی شوند.

محل اصلی اخلاص نیت انسان است که از اعتقادات شخص نشات می گیرد. مثلا ممکن است شخصی بدون اعتقاد جدی به قیامت و توحید، عملی صالحی را انجام دهد اما از انجام آن خوشایند مردم، رسیدن به قدرت و ثروت و ... را در نظر داشته باشد و جو عمومی جامعه او را به سمت آن کار صالح کشانده باشد. چنین عملی، نوعی ریا و شرک است و در درگاه الهی ارزشی نخواهد داشت.

در روایتی از حضرت رسول(ص) نقل شده است كه حضرت فرمود: خدا در قیامت از شهیدی كه ظاهراً در راه او به شهادت رسیده است، درباره نعمت هایی كه به او عطا شده سؤال می كند كه با آنها چه كردی؟ او می گوید: در راه تو صرف نمودم و در راه تو جنگیدم تا به شهادت رسیدم، خداوند می فرماید: دروغ می گویی؛ زیرا برای هدف دیگری جنگیدی و آن این بود كه به مردم بگویی، مردی دلیر و شجاع هستی. سپس دستور می دهد تا كشان كشان او را به دوزخ ببرند. پس از آن عالمی را می آورند و همان سؤال را از او نیز می پرسند و او پاسخ می دهد: برای رضای تو درس خواندم و به مردم آموختم و برای تو قرآن خواندم. اما خداوند می فرماید: دروغ می گویی؛ بلكه به این نیت درس خواندی كه مردم تو را به دانشمندی بستایند و قرآن خواندی كه مردم بگویند، قاری قرآن است. سپس دستور می دهد تا او را نیز كشان كشان به دوزخ ببرند.[2]

بنابراین باید بسیار مراقب بود که انسان به صرف انجام عمل صالح، عاقبت به خیر نخواهد شد. امام خمینی (ره) می فرمایند: «بسیار اتفاق می افتد كه شخص ریاكار خودش هم متوجه نیست كه ریا در اعمال او رخنه كرده و اعمالش ریایی و ناچیز شده است، زیرا حیله های شیطان و نفس به قدری دقیق و باریك است و صراط انسانیت به گونه ای نازك و تاریك است كه تا انسان موشكافی كامل ننماید نمی فهمد چه كاره است. خودش گمان می كند كارهایش برای خداست، ولی برای شیطان است. انسان چون گرفتار حب نفس است، از این رو پرده خودخواهی معایبش را بر او می پوشاند.[3]

درباره مراتب اخلاص، نیز همانطور که به تفاوت دو واژه مخلِصین و مخلَصین اشاره شد، مشخص است که دو مرتبه کلی برای اخلاص می توان در نظر گرفت:
اخلاص مطلق که اخلاص صدیقان است و از هرگونه آمیختگی پیراسته است؛ با رسیدن به درجه بالای اخلاص، حقیقت آیه «أَلا لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِصُ[زمر/3] آگاه باشید كه دین خالص از آن خداست» در وجود شخص تجلی می یابد و در این حالت، سالك نه خود را می بیند و نه مخلوقات را؛ بلكه فقط در طریق دین و عبودیت گام می نهد.[4] چنین شخصی، حتی به اخلاص خود نیز نظر ندارد.[5] در این حالت، سلطان توحید بر سالك تجلی می كند و تعلق به غیر خدا از او زدوده می شود و انقطاع كامل برای او رخ می دهد. شاید به جهت همین ارتباط بین دو مقوله توحید و اخلاص است كه «لااله الا الله» كلمه اخلاص نامیده شده است.[6] چنان كه به سوره توحید، سوره اخلاص گفته می شود.

اخلاص اضافی كه با نیت دستیابی به پاداش و رهایی از عذاب همراه است، در حالی که از دیدگاه مخلصان واقعی، عبادت برای پاداش و یا ترس از عذاب، اخلاص كامل نیست و در آن شائبه ای از شرك و خودپرستی به چشم می خورد، زیرا اینان برای رهایی از عقوبت و یا رسیدن به نعمت، خدا را عبادت می كنند، و چنانچه برای رسیدن به این هدف، راهی جز عبادت حق تعالی پیش روی خود می دیدند، آن را برمی گزیدند.[7]
طبیعتا برای انسان های غیر معصوم، همین درجه دوم اخلاص باید به طور جدی مد نظر قرار بگیرد و از این طریق مراحل کمال را شروع نمایند.
________________
[1]. لسان العرب، ابن منظور، ج3، ص173، «خلص».
[2]. بحارالانوار، علامه مجلسی، ص70و76.
[3]. شرح چهل حدیث، امام خمینی(ره)، ص48.
[4]. شرح منازل السائرین، خواجه عبدالله انصاری، ص68.
[5]. كشف الاسرار، ابوالفضل رشید الدین میبدی، ج1، ص328.
[6]. لسان العرب، ابن المنظور، ج 3، ص 173.
[7]. المیزان، علامه طباطبایی، ج 11، ص 158.

[=microsoft sans serif]1- نداشتن انتظار تشكّر
قرآن الگوى اخلاص را كسانى مى‏داند كه بعد از آنكه غذاى مورد نياز خود را آن هم به هنگام افطار و در شب‏هاى پى‏درپى به محرومان جامعه (يتيمان، اسيران و ...)
دادند، گفتند: ما از شما نه انتظار جزا و پاداش داريم و نه توقّع مدح و تشكّر. «2»
_________________
(1). براى هر يك از اينها نمونه‏هايى در قرآن آمده است‏
(2). سوره انسان، آيات 8 تا 10

پست جمع بندي

اخلاص و مراتب آن

پرسش :اخلاص چيست ؟ و چه مراتبي دارد؟

پاسخ :
اخلاص به معنی «خالص كردن، پاگ گردانيدن و...» است.(1)
بر اساس این معنی، مخلص كسی است، كه طاعات عبادات و تمامی اعمال صالح خود را از هرگونه آلودگی و آمیختگی به غیر خدا خالص كرده ، انگیزه ای جز تقرّب به درگاه خدا ندارد.
حضرت علی ـ علیه السلام ـ در این باره فرمود:
«العباده الخالصه أن لا یرجو الرّجل إلاّ ربَّهُ، و لا یخاف إلا ذنبه» (2)عبادت خالص آن است كه مرد جز به پروردگارش امیدوار نبوده و جز از گناه خویش نهراسد.
جایگاه اخلاص
اخلاص، معیار ارزش عبادت، مقامی از مقامات مقرّبان الهی و هدف دین است. هر كس آن را یافت، موهبتی الهی نصیبش گشته كه به وسیله آن به مقامات بزرگی خواهد رسید.
چرا چنین نباشد، در حالی كه خداوند متعال، بندگانش را به آن امر كرده، می فرماید:
«فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُون » (3) خدا را بخوانید، در حالی كه تنها برای او در دین اخلاص می ورزید، اگر چه كافران را ناخوش آید.
در سخنان پیشوایان معصوم، تعابیر گوناگونی، از قبیل بهترین عبادت، ثمره عبادت، غایت دین، عبادت مقرّبان الهی و مانند آن دربار فضیلت اخلاص آمده است.
در اهمیت اخلاص همین بس كه شرط قبولی عمل است و اگر در عملی موجود نباشد، بی هدف و بی نتیجه خواهد بود. از این رو، علی ـ علیه السلام ـ فرمود:
«من لم یصحب الإخلاص عمله لم یقبل»(4) عمل هر كس كه با اخلاص همراه نباشد، قبول نمی شود
مراتب اخلاص
خالص كردن و پاكیزه نمودن عمل از غیر خدا مراتبی دارد. هر چه درجه اخلاص بیشتر باشد، عمل ارزش بیشتری نزد خدا پیدا می كند، به هدف و مقصد نزدیك‌تر شده و شخص را زودتر به كمال مطلوب خود می رساند و هر چه درجه اخلاص كمتر باشد، به همان اندازه از ارزش عمل كاسته شده و شخص از كمال مطلوب باز می ماند و از این رهگذر درجات مؤمنان در نزد خدا متفاوت خواهد بود، چنانچه پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و اله ـ فرمود:
«بالإخلاص تتفاضل مراتب المؤمنین»(5) درجات مؤمنان به وسیله اخلاص برتری می یابد.
اینك برای رعایت اختصار، سه مرتبه از مراتب اخلاص را ذكر می كنیم(6)
الف ـ خالص كردن عمل، به دلیل ترس از عذاب روز قیامت،‌ كه گرچه عمل مخلصانه است، اما این نوع عبادت، عبادت بردگان است.
ب ـ اخلاص در عمل، برای رسیدن به بهشت و آنچه در آن است مثل حورالعین، قصرهای بهشتی و مانند آن؛ كه این گونه مخلصانه عمل كردن نیز روش اجیران است.
ج ـ تصفیه عمل از هر نوع شایبه ای، اعم از طمع به بهشت، ترس از جهنم، رضای مخلوق و جلب قلوب آنها، طمع به مقاصد دنیوی و مانند آن، كه فقط منظور رضایت خداست.
این مرتبه كه بالاترین مراتب اخلاص می باشد، از آن كسانی است كه غرق در محبت، عظمت و جمال الهی هستند و خدا را سزاوار پرستش یافته، عبادتش می كنند و این، عبادت آزادگان است(7)

پي نوشت ها
1. لسان العرب، ابن منظور، ج3، ص173، «خلص»
2. شرح غرر الحكم، ج 2، صفحه‌ 144.
3. غافر / 14.
4. شرح غررالحكم، ج 5، صفحه 418.
5. همان، ج 3، صفحه 217.
6. ر. ك: جامع السعادات، ج 2، صفحه 402، داوری؛ پرواز در ملكوت، ج 2، صفحه 80 ـ 81.
7. ر. ك، بحارالانوار، ج 70، صفحه 255.

موضوع قفل شده است